شنبه, ۱۰ شوال ۱۴۴۵هـ| ۲۰۲۴/۰۴/۲۰م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
سقوط خلافت و پاسخ این فاجعۀ بزرگ
بسم الله الرحمن الرحيم

سقوط خلافت و پاسخ این فاجعۀ بزرگ

(ترجمه)

۲۸ رجب ۱۳۴۲هـ ق برابر با ۳ مارچ ۱۹۲۵م، مصادف است با آخرین روز سقوط خلافت اسلامی که سلطان عبدالمجید خلیفۀ عثمانی در استانبول تبعید گردیده و آخرین دولت که قانون الله سبحانه وتعالی را به طور حقیقی تطبیق می نمود از بین برده شد و بجای آن نظام سکولریزم به میان آمد. در یاد بود از این فاجعه وحشت ناک، این یک امر ضروری است تا ما بدانیم که در قرن اخير چی چیزی با اهمیت را از دست داده ایم و الله سبحانه وتعالی در مقابلش از ما چی می خواهد.

اهمیت خلافت در زنده گی مسمانان

خلافت اسلامی مانند دیگر نظام های بشری نیست. این نظام، نه مانند ملوک الطوایفی یا سلطنتی مطلقه بوده که یک گروهی خاص سلطنت را به ارث ببرند، نه مانند کمونیزم که اساس همه چیز را ماده بپندارد و نه هم مانند نظام سرمایه داری است که از سازش بین روحانیون و بخبه گان فكری این نظام به جود آمده باشد. بلکه خلافت اسلامی نظام است که توسط خالق کاینات برای بشر وحی شده، با عدالت و مهربانی الله سبحانه وتعالی استوار بوده و برای نخستین بار توسط پیامبر صلی الله علیه وسلم بعد از قناعت دادن قبایل یثریب در مدینه تاسیس و سپس به منصه ی تطبیق در آمد. پیامبر صلی الله علیه وسلم تمام نظام های اجتماعی، اقتصادی، عدلی و... که از طرف الله سبحانه وتعالی برایش وحی شده بود، تطبیق نموده و بر همه ادیان و مذاهب دیگر نیز فایق آمد.

زمانی که پیامبر صلی الله علیه وسلام احساس کرد که عمر مبارک شان به آخر رسیده، خطاب به اصحاب فرمودند: «همیشه مصالح قوم بنی اسراییل توسط پیامبران تنظیم می شد. اگر در آن زمان یک پیامبر وفات می نمود پیامبر دیگر برای شان فرستاده می شد. بعد از من پیامبر دیگر نخواهد آمد، بجای پیامبر خلیفه یا جانشین خوهد آمد که تعداد شان بسیار خوهد بود.» اصحاب رضی الله عنهم اجمعین پرسیدند: شما به ما چی حکم می کنید؟ پیامبر صلی الله علیه وسلام پاسخ داد: «شما به آن ها بیعت نمایید(سوگند وفاداری) یکی پس از دیگر به آن ها حق شان را بدهید، در این صورت بدون شک الله سبحانه وتعالی از آن ها درباره ی مسوولیت های شان خواهد پرسید.»

بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه وسلام، اصحاب در اجرای این امر  بسیار نگران بودند تا که حضرت ابوبکر صدیق را به حیث خلیفه خود انتخاب نمودند. قبل از تدفین جنازه پیامبر صلی الله علیه وسلام، به جا آوردن این امر به طور جدی بیان گر مهم بودن تعین خلیفه در هر شراط و زمان می تواند باشد. بدون شک در آن زمان تحت حاکمیت خلافت اسلامی، امت اسلامی شاهد عدالت، رفا و موفقیت های زیادی بوده و پیام اسلام نیز به تمام نقاط جهان می رسید. حتا بعد از ختم این دوره ی تاریخی با وجود حکومت های دست نشانده در سرزمین های اسلامی، هنوز هم این امت خواستار تطبیق نظام اسلام بوده و مصالح شان را می خواهند مطابق این نظام حل و فصل نمایند.

در اواخر قرن ۱۹ و در آغاز قرن ۲۰، که خلافت اسلامی به سوی انحطاط روان بود، افکار نظام های کفری؛ چون: دموکراسی، لیبرالیزم و سیکولریزم در اذهان مسلمانان رخنه نموده و اسلام را توانستند با این افکار نیز همنوا سازند که امروز در نتیجه آن، نظام ملیت گرایی-بدترین نظامی که پیامبر صلی الله علیه وسلم در زمان خود او را از میان برداشت- در سرزمین های اسلامی حاکم شد، و این حمله فکری بالای امت مسلمه در سال ۱۹۲۴م در دوران حاکمیت مصطفی کمال اتاترک به اوج خود رسید تا در نهایت خلافت اسلامی توسط این مزدور و با همکاری باداران اش از میان برداشته شد.

امت اسلامی سپر خود را از دست داده اند

ما مسلمانان بعد از سقوت خلافت، شاهد تراژیدی های زیادی بوده ایم. امروزه از کوه های فلپین شروع  تا دره های کشمیر و جنگلات کریمیه، ما شاهد مکیدن خون مسلمانان توسط کفار هستیم. ما شاهد اشغال مکان مقدس مسلمانان(قدس) توسط دولت صهیونیستی نیز می باشیم که فریادهای مردم آن سرزمین زخمی است بر پیکر ما امت اسلامی. و ما شاهد هستیم که چطور جهان کفر سیستم پلید اقتصادی و اجتماعی خود را در سرزمین های ما تطبیق نموده، معادن ما را به غارت برده و نهادهای اجتماعی ما را نیز ضعیف ساختند.

جالب این جاست که در میان ما امت اسلامی، رهبران هستند که شجاعت و ایستاده گی در مقابل دشمنان این امت را نداشته و آن ها کسانی هستند که در اشتیاق کمک کردن در ویرانی و به غارت بردن سرزمین های اسلامی همراه دشمنان ما هستند. آن ها برای رسیدن به قدرت و مادیات زنده گی، خلاف وعده یی که این امت به الله سبحانه وتعالی و رسول اش داده است؛ عمل می نمایند. در میان این همه هرج و مرج، باز هم مسلمانان امیدوار به وعده های الله سبحانه وتعالی بوده و در تلاش یک راه حل مناسب نیز می باشند. اما متأسفانه بعضاً دیده می شود، ما افکار خود را طوری تنظیم نموده ایم که فکر می کنیم اگر مسلمانان این و آن را انجام دهند، سرزمین های ما متحد شده و رهبران ما از این طریق نیز به حق دست پیدا می کنند. مگر این را فراموش کرده ایم که راه حل واقعی در نظام اسلام و در مفاهیم اسلامی بسیار روشن ارایه گردیده است. زیرا اگر نظام ما آن نظام است که ما ادعا می کنیم و یا خالق ما آن خالق است که ما به آن ایمان داریم و این نظام ما را حتا در رفتن بسوی تشناب رهنمایی کرده است، پس بدون شک در این قضیه حیاتی هدایت او سبحانه وتعالی و راه حل این نظام(اسلام) سخت نیاز است. پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید:

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ.»

(رواه مسلم)

ترجمه: در حقیقت امام مانند سپر است که در عقب آن شما می جنگید و حافظت می شوید.

 پیدا کردن یک راه حل و طریقۀ جدید برای امت چالش نیست، بلکه چالش ما به حیث یک امت واحد این است که دوباره سپر خو د را برداشته و خلافت واقعی اسلامی را نیز تاسیس نماییم که آن هم با از سر گرفتن زنده گی اسلامی طوری که پیامبر صلی الله علیه وسلم بر ما الگوی آوردن ان را دقیق ترسیم نموده است.

کارکردهای اصحاب رضی الله عنهم اجمعین:

در حال حاضر ما مسلمانان کسانی هستیم که بدون خلافت اسلامی بسر می بریم. در گذشته ها این امت هیچ وقت برای چنین یک زمانی طولانی بدون خلیفه و خلافت نبوده اند. نبودن خلافت اسلامی این را به ما نشان می دهد که، این تراژیدی ها توسط دشمنان اسلام ادامه خواهد داشت. اما به یاد داشته باشیم که، در این آزمون فرصت های بزرگ برای ما مساعد شده است. بحیث یک مسلمان اگر دیده شود، ما داری یک فرصت بی همتا در عصر خود هستیم. همان گونه که در فوق اشاره شد، در گذشته ها این مسوولیت بزرگ را تنها  پیامبران و همراه هان شان به پیش می بردند. اما امروز ما فرصت انجام دوبارۀ تمام این مسوولیت های پیامبر صلی الله علیه وسلم را پیدا کرده ایم تا دَین الله سبحانه وتعالی را از سر اعاده نموده و مستوجب بزرگ ترین پاداش شوییم. بر ما واجب است که سیرت پیامبر صلی الله علیه وسلم را به منظور این که، چطور وی صلی الله علیه وسلم با کمک یک گروه کوچک و ستم دیده، بزرگ ترین تمدن جهان را به میان آورد. پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید:

«وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً.»

(رواه مسلم)

ترجمه: هر کسی که بدون بیعت با خلیفه بمیرد مرگ وی مرگ جاهلیت است.

در این حدیث "مرگ جاهلیت" بیانگر این است که بدون خلیفه و داشتن خلافت اسلامی برای مسلمانان شرعاٌ ناجایز بوده و داشتن خلیفه از جمله ی واجبات و مهم است. چنان چه امامان؛ چون: قرطبی، جواینی، دهلوی، نووی و امامان بی شمار دیگر در این مسأله توافق نظر داشته اند.

تعهد الله سبحانه وتعالی

برگشت خلافت وعده الله سبحانه وتعالی است. قسمی که پیامبر صلی الله علیه وسلم در یک حدیث طولانی دیگر بیان می دارد که این امت شاهد ناهنجاری های زیادی سیاسی به شمول نظام ظالم که حالا بر ما حاکم است؛ خواهد بود. در آخر این حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید:

«...ثم تكون خلافة على منهاج النبوة.»

(رواه احمد)

ترجمه: و بعداً خلافت تاسیس خواهد شد به طریقۀ نبوت.

الله سبحانه وتعالی ما را از جمله کسانی که وعده اش را بجا می آورند گرداند که این شاید یگانه وسیله نجات ما در روز محشر باشد. الله سبحانه وتعالی خلافت اسلامی را نصیب ما امت اسلامی گرداند. خلافتی که اسلام را به طور کامل و عادلانه پیاده نموده و دارالاسلام را در قلب سرزمین های اسلامی مانند یک برج هشدار دهنده به تمام کفار در سراسر جهان تاسیس نماید.

(يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللهِّ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللهَّ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ)

[صف: ۸]

ترجمه: آنان می خواهند نور الله سبحانه وتعالی را با دهان خود خاموش نمایند، ولی الله سبحانه وتعالی نور خود را کامل می کند هرچند کافران خوش نداشته باشند.

حزب التحریر-کانادا

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه