پنجشنبه, ۱۵ شوال ۱۴۴۵هـ| ۲۰۲۴/۰۴/۲۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
اردوغان چگونه در خدمت امریکا قرار می‌گیرد؟
بسم الله الرحمن الرحيم

اردوغان چگونه در خدمت امریکا قرار می‌گیرد؟

(ترجمه)

امریکا حرکت‌های اسلامی و کسانی‌که از نفوذش در سرزمین‌های اسلامی راضی نبوده و تأثیرگذار اند، شناخت کلی دارد. امریکا در تلاش است که این گروها به قدرت نرسند، چون این حرکات می‌خواهند که نفوذ امریکا را از سرزمین‌های اسلامی دور سازند، نه به معنی محدودش، بلکه به معنی این‌که پای امریکا را از تمام سرزمین‌های اسلامی دور سازند. هم‌چنان امریکا می‌داند حرکت‌هایی وجود دارد که امکان تعامل امریکا با آن‌ها بوده و می‌خواهد که این حرکت‌ها به قدرت رسیده و در بازی دموکراسی سهیم باشند. امریکا به خاطر منافع خودش به پیروز ساختن احزاب و سیاسیونی‌که خود را به دین نسبت می‌دهند، تلاش می‌کند، البته دینی‌که بر دموکراسی انطباق داشته و ضد افراط‌گرائی(اسلام واقعی) است.

امریکا می‌خواهد نفوذ خود را از طریق حرکت‌های اسلامی، که با سیاسیون امریکائی روابط دارند، گسترش دهد؛ حرکت‌های اسلامی‌ای که نتایج خطرناک مسیر این دیدار‌های مشبوه را نمی‌دانند، زیرا امریکا با چالاکی و سیاست خبیث‌اش این حرکت‌ها و اردوغان را به خدمت خود قرار داده تا از طریق این گروها به اهداف خود برسند؛ اردوغانی‌که راه‌حل و راه صلح را تنها گفتگو می‌داند. به همین دلیل اردوغان در دیدار‌های مکرر و طویلی با سیاسیون امریکا نقش اساسی داشته، چیزی‌که در حقیقت نفوذ امریکا را در ترکیه استحکام بخشید. قبل از این‌که هیلری کلینتون وزیر خارجۀ امریکا شود، زمانی‌که اردوغان شهردار استانبول بود، در دهۀ نهم اردوغان را چنین توصیف نمود: «به نظرم اردوغان یک شخصیت سیاسی پرتلاش، قوی و انسان صادق و توانا است.»

دیدارهای مکرر اردوغان با امریکا باعث شد تا امریکا در انتخابات پارلمانی سال 2002م از اردوغان حمایت کند. هیلری کلینتون ساعت‌ها به صورت انفرادی به حضور داشت داود اوغلو استاد پوهنتون-که ترجمان‌شان بود- با اردوغان دیدار و گفتگو نمود که بعداً در زمان حاکمیت اردوغان، داود اوغلو به عنوان وزیر خارجۀ ترکیه تعیین گردید. این دیدارها منجر به گرایش‌های مثبت امریکا و ترکیه گردیده و روابط دوستانۀ این دو کشور را بیشتر ساخت. زمانی‌که هیلری کلنتون وزیر خارجۀ امریکا شد، اروپا، اردوغان، عبدالله گل و بزرگ‌های ترکیه را ملاقات نمود و توانست که در برنامۀ تلویزیونی مشهور و پر بینندۀ یکی از رسانه‌های ترکی تحت نام "بیا و با ما بپیوند" به هدف تأثیرگذاری بالای مردم ظاهر گردد، چیزی‌که برای حکومت‌ها پوشش سیاسی بزرگی می‌دهد.

امریکائی‌ها برنامۀ منسجمی‌ برای پیروزی اردوغان در انتخابات کشور ترکیه آماده کرد و اقتصاد را یکی از راه‌های سقوط حکومت قبلی قرار داد و یک سلسله کارهایی را برای نفوذ سلطۀ امریکا در ترکیه انجام داد؛ از جمله، دور ساختن نظامی‌ها و توصیف نمودن مبارزات انتخاباتی حزب اردوغان. استیفن کتنزر اردوغان را تعریف نموده گفت: «او نبوغ خود را در تنظیم و پیکارهای سیاسی در سطح کشور ظاهر ساخت؛ چیزی‌که هیچ حزب سیکولری تا اکنون در ترکیه انجام نداده است.» به همین ترتیب حزب عدالت و توسعه از ابتدای مبارزات انتخاباتی تا پیروزی‌اش در انتخاباتی پارلمانی نقش اساسی برای زنان داد. استیفن کتنزر اردوغان و همکارانش را اسلام‌گراهای میانه‌رو خواند.

اردوغان پس از پیروزی‌اش، شورای امنیت ملی ترکیه را  متشکل از جنرال‌های بود که بالای رؤسای حکومت مسلط بودند، به شورایی تبدیل نمود که شهروندان آن‌ را اداره می‌کند. هم‌چنان اردوغان دست به دیگر اقداماتی‌ زد که نیت دور کردن انگلیس را از ترکیه واضح می‌سازد؛ مانند لغو جزای اعدام و تعدیل قوانینی‌که در خصوص حقوق بشر و دور ساختن قوانین سخت‌گیرانه بوده است؛ اما حقیقت اینست: اقداماتی‌که اردوغان روی دست گرفت و جنرال‌ها را از قدرت برکنار نمود، حکومت‌اش بعد از انقلاب دروغین دست به اقدامات سخت‌گیرانه زد و نسبت به حکومت‌های قبلی قدرت را به دست گرفت. انقلاب اخیر در سال 2016م فرصتی برای اردوغان بود تا نظام را از اجیران انگلیس پاک نموده و به جای آن مهره‌های امریکا را جابجا سازد که این تصفیه‌سازی تاکنون جریان دارد.

ترکیه به عنوان یکی از قدرت‌های منطقه‌ای ظهور کرده و در نتیجه لازم بود تا نقش خودش را که از سوی امریکا به آن سپرده شده بود، انجام دهد. بناءً اردوغان بسیاری از سیاست‌های خارجی امریکا را به پیروزی رساند و این نقشی بود که امریکا از  ترکیه تقاضا نموده و ترکیه به انجام آن امریکا را راضی ساخت.

زمانی‌که امریکا عراق را در سال 2003م اشغال کرد و اذهان مردم را به طرف دموکراسی جلب نمود، مردم غرب زدۀ عراق از دموکراسی استقبال کرد، کسانی‌که در اشغال عراق با امریکا خوش‌خدمتی کرده و همکار بودند؛ اما برای این‌که بازی دموکراسی در عراق تکمیل گردد، امریکا نیاز داشت تا همۀ اطراف درگیر سهیم گردند که امریکا نتوانست برای پذیرفتن دموکراسی تمام مردم عراق را قانع سازد و زمانی‌که اهل سنت عراق تصمیم بر مقاطعۀ انتخابات ملی عراق زدند، ترکیه توانست با تغییر نظرشان آن‌ها را در مشارکت این نظام قانع سازد و دقیقاً این چیزی بود که امریکا با وصف این‌که خواستار آن بود، از انجام آن عاجز مانده بود.

قابل تصور نیست که شمعون پریز در سال 2007م در پیش‌روی پارلمان ترکیه استاد شده و به زبان عبرانی گفت: «ترکیه مورد اعتماد است. من آمدم که از ترکیه ابراز قدر دانی کنم.» در اوج گفتگوها که امریکا از کمپ دیوید در سال 1978م بین مصر و رژیم یهود و از مادرید در سال 1991م بین رژیم غاصب یهود و فلسطین و سازمان آزادی‌بخش فلسطین و توافق وادی عربه در سال 1994م بین دولت یهود و اردن اتفاق افتاد، سوریه این مذاکرات را نپذیرفت؛ هرچند که این مذاکرات از طرف امریکا راه‌اندازی شده بود. زمانی‌که دولت یهود گفتگوهای مخفی را با سوریه آغاز کرد، از ترکیه ترتیب آن را تقاضا نمود و این نقشی بود که تاهنوز امریکا از اردوغان این بازی را در مذاکرات بین دولت یهود و حماس می‌طلبد.

زمانی‌که امریکا جنگ علیه اسلام را تحت نام " تروریزم" آغاز کرد و تعدادی از کشورهای غربی نیز با آن همکار بود تا مسلمانان را از دین‌شان دور ساخته و غیر ما انزل الله را حاکم سازد، نیاز پیدا کرد تا حکام سرزمین‌های اسلامی نیز با آن بپیوندند که اردوغان این نقش را بازی کرد و ترکیه در طول چهار سال ثابت ساخت که همکار وفاداری برای امریکا است. هیلری کلینتون با اطمینان کامل گفت: «ما و ترکیه در افغانستان، سوریه وغیره سرزمین‌ها به خوبی علیه تروریزم مبارزه نمودیم.»

کثیف‌ترین نقشی‌که اردوغان به نفع امریکا بازی نمود، نگهداری و حفاظت از بشار اسد مزدور امریکا از سال 2011م تاکنون و متفرق کردن نیروهایش تحت نام اردوی آزاد برای راه‌اندازی عملیات سپر فرات بود که بشار اسد را فرصت داد تا بر حلب مسلط گردد و عملیات شاخۀ زیتون بود که بشار اسد را فرصت داد تا در غوطۀ شرقی داخل شود. ای کاش! مزدوری و خوش‌خدمتی اردوغان به امریکا در همین حد باقی می‌ماند؛ اما بدبختانه عملیات نظامی اردوغان و خیانت‌های آن به نفع بادارش امریکا فراتر از این است.

اردوغان به تمام قوت و صراحت مسلمانان را به طرف سیکولریزم فرامی‌خواند و این نقشی است که از طرف امریکا به آن سپرده شده و امریکا می‌خواهد که اردوغان و ترکیه الگویی در جهان اسلام باشد.

داود اوغلو از نگاه حق‌بینانه از منظر اسلام به سوی قضایای امت مسلمه؛ مانند: اشغال فلسطین توسط دولت یهود، اشغال چیچین توسط روسیه و اشغال افغانستان و عراق توسط امریکا و چگونگی راه‌حل این مشکلات از منظر اسلام عاجز ماند. بناءً از دیدگاه قانون بین‌الملل به این مسایل نگاه کرده که این نگاهش مشکلات و ناامیدی زیادی ایجاد کرد، در حالی‌که  داود اوغلو می‌داند که مسلمانان امید خود را نسبت به دولت‌های مزدور سرزمین‌های اسلامی از دست دادند، از مردم خواست تا راه‌حل مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را پیدا کنند. هم‌چنان اوغلو از کشورهای اسلامی می‌خواهد که به سوی ترکیه به حیث معجزۀ راه‌حل مشکلات نگاه کرده و این کشور را از منظر خلافت اسلامی ببینند؛ در حالی‌که متأسفانه این واقعیت در مورد کشور ترکیه قطعاً و جود ندارد.

یقیناً که مسلمانان صاحب عقل و بصیرت می‌دانند که خلافت عثمانی وجود ندارد. چیزی‌که ترکیه ادعاء می‌کند، اصلاً ارتباطی به خلافت عثمانی ندارد؛ بلکه ترکیه خادم امریکا بوده به سیاست‌های امریکا تسلیم است؛ سیاست‌هایی‌که مردم مسلمان از آن‌ها متنفر اند. امریکا در هرجائی‌که از پیاده نمودن سیاست‌ و نظام حکومت‌داری خودش عاجز ماند، مسئولین ترک را در آن سرزمین فرستاد و دروازۀ گفتگوها توسط ترک‌ها به رویش باز شد؛ مثل لبنان، پاکستان و افغانستان.

ترکیه نقش امریکا را طوری بازی نموده که گویا این کشور در سیاست‌هایش مستقل  است و هیچ دستی در سیاست‌های این کشور دخیل نمی‌باشد؛ در حالی‌که حقیقت چیز دیگری است. ترکیه به خاطر پراخت منافع کرد‌ها در زمان اوزال اعلان کرد که نصف آن کرد باشد؛ پس از آن منافع همسایه‌هایش در زمان اردوغان چیزی‌که تصور می‌شود-که به وجود آورندۀ صلح است چیزی‌که احمد داود اوغلو آن را "عمق استراتیژیک" نامیده است. ترکیه برنامۀ اول خود را در بین همسایه‌گانش، کسانی‌که با ترکیه اختلاف داشتند، تطبیق نموده که در این برنامه تا حد زیادی موفق شد؛ نه تنها ترکیه صدای حل مشکلات را با همسایه‌گانش بلند نمود؛ بلکه در صدد این شد که مشکلات  داخل کشورهای همسایه نیز باید حل گردد و استدلالش این بود که اختلاف در کنار ترکیه صلح را تهدید می‌کند، زمینه‌های رشد منطقوی را می‌گیرد و در آینده همۀ این‌ها مایۀ نگرانی ترکیه می‌شود.

اردوغان ترکیه را از لجن‌زار انگلیس بیرون نموده؛ اما در لجن‌زار امریکا غرق نمود. پس فایده چیست؟ از سال 1924م تا اکنون 78 سال از عمر ترکیه به هدر رفته است. از زمانی‌که مصطفی کمال خلافت را لغو و جمهوریت را اعلام نمود و حالا 16 سال است که امریکائی‌ها هویت ترکیه را ربوده است. امریکائی‌ها به خاطر پیروزی اردوغان اقتصاد ترکیه را رشد داد. به همین دلیل اقتصاد ترکیه شگوفا شده و در جهان نمونه گردیده است؛ اما واقعیتی‌که روشن است، اینست که ترک‌ها علیه اقدامات اقتصادی بد اردوغان که بعد از پیروزی او و حزبش از یک و نیم سال به این طرف روی دست گرفته مقابله نموده و قروض ترکیه نشان دهندۀ شکست اقتصادی ترکیه است.

بدون شک مسلمانان در ترکیه می‌دانند که هیچ پیروزی جز عملی شدن خواست امریکا و مزدورانش چیزی دیگری تحقق پیدا نکرده است؛ اما صبح خلافت راشده برمنهج نبوت نزدیک به درخشیدن است.

منابع:

1. کلینتون، هیلری. خیارات صعبة. چاپ کاغذی.

2. کنزر، استیفن. العودة الی الصفر. چاپ الکترونیکی.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: شفیق خمیس

Last modified onسه شنبه, 11 سبتامبر 2018

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه