پنجشنبه, ۲۲ شوال ۱۴۴۵هـ| ۲۰۲۴/۰۵/۰۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
احیای زمین
بسم الله الرحمن الرحيم

احیای زمین

(ترجمه)

بیهقی در سنن کبری از عبدالله بن ابی‌بکر روایت کرده که گفت: بلال بن حارث مزنی نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و از ایشان زمین طلب کرد. رسول الله صلی الله علیه وسلم زمین بزرگی را به او داد؛ سپس عمر بن خطاب رضی الله عنه به خلافت رسید و به او گفت: ای بلال! زمینی از رسول الله صلی الله علیه وسلم طلب کردی و ایشان زمین بزرگی به تو داد؛ زیرا آن حضرت درخواست کسی را رد نمی‌نمود. اکنون زمین وسیعی در دست تو است که نمی‌توانی همۀ آن را آباد کنی. بلال گفت: درست است. عمر رضی الله عنه گفت: پس به اندازه‌ای که می‌توانی آباد کنی، برای خود بردار و بقیه را به من بسپار تا در میان مسلمانان تقسیم کنم. بلال گفت: به الله سوگند زمینی را که رسول الله صلی الله علیه وسلم به من داده است، پس نمی‌دهم. عمر گفت: به الله سوگند که این کار را می‌کنی. پس بخشی از زمین مورد نظر را که نمی‌توانست آباد کند از او گرفت و در میان مسلمانان تقسیم کرد.

زمین گنجی است که از سایر اموال و املاک تفاوت دارد... زمین مزایایی دارد که در  سایر املاک یافت نمی‌شود؛ زیرا زمین محل کشت‌وکار بوده و از دل آن گنج‌ها و معادن استخراج می‌شود. زمین محل اعمار ساختمان‌هایی است که برای اهداف گوناگون به کار می‌رود؛ خواه اهداف تجاری مانند اعمار ساختمان‌های تجاری، صنعتی و انبار/گدام تجاری باشد، خواه برای اهداف شخصی مانند ساختمان‌های مسکونی و یا هم برای اهداف تأسیساتی مانند ساختمان های خدمات دولتی از قبیل شفاخانه‌ها، مدارس و ادارات.

بنابراین جایز نیست که زمین، متروکه و بلا استفاده گذاشته شود؛ زیرا بیکار گذاشتن زمین باعث خسارت و اتلاف مصالح ضروری زندگی مردم می‌شود. ازاین‌رو شریعت تملک زمین از طریق خرید و فروش، ارث احیاء یا سهمه‌بندی دولتی را مشروع قرار داده تا به ضرورت بهره‌برداری از زمین تأکید شود؛ بلکه وقتی به دولت حق داده است که بر زمین‌هایی که صاحبان آن سه سال متوالی از آن استفاده نکرده دست بگذارد و آن را به کسی بدهد که می‌خواهد به کشاورزی و بهره‌برداری از آن بپردازد. لزوم بهره‌برداری از زمین از طریق کشاورزی به صورت خاص و سایر استفاده‌های مباح به صورت عام را تأکید کرده است.

در حدیث فوق اشاره‌ای بر این تأکید وجود دارد. بلال از رسول الله صلی الله علیه وسلم یک زمین بزرگ طلب کرد و رسول الله صلی الله علیه وسلم آن زمین را به او داد. اما زمین مذکور بزرگتر از این بود که بلال بتواند تمام آن را بکارد؛ بنابراین آن را بدون کشت و آبادی رها کرد؛ اما خلیفه مسلمین که الله سبحانه وتعالی رسیدگی به مصالح مسلمانان و تطبیق احکام الهی را به او سپرده بود، به خلافت رسید و از این حقیقت که بلال زمینی را گرفته و آن را بلا استفاده گذاشته است، مطلع شد و پی برد که بیکار گذاشتن زمین باعث اتلاف مصالح مردم می‌شود. پس بلال را مجبور کرد تا آن مقدار زمینی را که نمی‌تواند آباد کند، پس بدهد، و آن اندازه‌ای را که می‌توانست آباد و کشت کند، برایش گذاشت. این کار در مقابل چشمان اصحاب رضوان الله علیهم انجام شد و اصحاب بر این امر اجماع داشتند که اگر کسی از یک زمین استفاده نکند حق ملکیت آن را از دست می‌دهد.

این مسأله تمام زمین‌ها را در بر می‌گیرد و تنها شامل زمین‌هایی که دولت به مردم داده یا زمین‌های احیا شده نمی‌گردد؛ بلکه این نوع زمین‌ها و زمین‌های موروثی و مبادلاتی تا زمانی‌که زراعتی باشند، تحت این موضوع قرار می‌گیرد. ما از رسول الله صلی الله علیه وسلم حدیثی داریم که می‌فرمایند:

«من کانت له أرض فلیزرعها أو لیمنحها أخاه»

ترجمه: هرکس که زمینی دارد، باید آن را بکارد یا به برادرش ببخشد.

رسول الله صلی الله علیه وسلم نوع زمین یا طریقه تملک آن را تعیین نکردند؛ بلکه به صورت کلی درباره تمام زمین‌ها سخن گفته‌اند؛ صرف نظر از این‌که تملک آن از طریق احیاء، سهمیه، خرید و فروش یا ارث باشد.

اجماع صحابه با رضایت نشان دادن بر کاری که در حدیث امروزی بیان شد، نشان داد که اگر کسی زمینی را که دولت به او داده استفاده نکند، دولت می‌تواند زمین را از او گرفته و به دیگران بدهد.

دوستان گرامی! از این حدیث شریف درک می‌کنیم که حکمت مشروعیت احیاء و سهمیه‌بندی زمین برای کار و بهره‌برداری است، نه برای افزایش دادن زمین‌های تحت ملکیت. بنابراین کسی‌که حق زمین را از لحاظ کار و بهره‌برداری ادا کند، تملکش ادامه می‌یابد و کسی‌که از روی بی‌توجهی یا عدم توانایی در بهره‌برداری، زمین را سه سال متوالی بیکار و بلا استفاده بگذارد، حق ملیکیت آن را از دست می‌دهد و حق دریافت و بهره‌بردازی از آن به دیگران داده می‌شود. اگر زمین مذکور سهمیه‌بندی دولتی باشد، حق استرجاع و بخشش آن به دیگران برای زراعت به عهده دولت قرار می‌گیرد.

شایان به ذکر است که برای فعال گذاشتن زمین، الزامی نیست که خود مالک در آن کار کند، بلکه می تواند خودش در زمین کار کند و از اموال خود در آن مصرف کند، همانطور که می‌تواند کارگر استخدام کند و به آن‌ها مزد بدهد و از مال خود برای پرداخت مزد کارگران، پول بذر و ابزاری که در آن استفاده می‌شود، مصرف نماید. هم‌‌چنان اگر نمی‌توانست پول مصرف کند، دولت در پرداخت مصارف با او کمک می‌نماید. اما اگر میلی به زراعت زمین نداشت، باید آن را بلا عوض به کس دیگری بدهد؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم از اجاره دادن زمین برای کشاورزی نهی فرموده اند.

مترجم: طه خالد

مطالب مرتبط:   « حکم اجاره در اسلام ربا »

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه