پنجشنبه, ۳۰ شوال ۱۴۴۵هـ| ۲۰۲۴/۰۵/۰۹م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
بیانیۀ عالم بزرگوار، عطاء بن خلیل ابوالرشته، امیر حزب‌التحریر به مناسبت یادبود از یکصدودومین سال‌روز سقوط دولت خلافت
بسم الله الرحمن الرحيم

بیانیۀ عالم بزرگوار، عطاء بن خلیل ابوالرشته، امیر حزب‌التحریر به مناسبت یادبود از یکصدودومین سال‌روز سقوط دولت خلافت

الحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه ومن والاه وبعد:

خطاب به امت اسلامی به صورت عام و خطاب به حاملین دعوت برای اعادۀ خلافت راشده به صورت خاص!

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

یکصدودوسال قبل در چنین روزی، یعنی در 28 رجب 1342هـ.ق موافق با 3 مارچ 1924م، کفار استعمارگر به رهبری بریتانیای وقت و با همکاری خائنان عرب و ترک موفق شدند دولت خلافت را نابود کنند. مصطفی کمال با ملغا اعلام نمودن خلافت در استانبول و محاصرۀ خلیفه و اخراج وی در سحرگاهانِ آن روز، مرتکب جنایت کفر بوّاح، "آشکارا" گردید و به این ترتیب، سقوط خلافت مصیبتی بس دردآور بود که سرزمین‌های مسلمانان را فراگرفت.

مسئولیت و وجیبۀ مسلمانان در آن زمان این بود که با شمشیر به جنگ مرتکبِ کفر آشکار بر می‌خواستند؛ چنان‌چه رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیث متفق علیه به روایت عباده بن صامت رضی الله عنه فرمود:

«وَأَنْ لَا نُنَازِعَ الْأَمْرَ أَهْلَهُ إِلَّا أَنْ تَرَوْا كُفْراً بَوَاحاً عِنْدَكُمْ مِنْ اللَّهِ فِيهِ بُرْهَانٌ»

ترجمه: و این‌که در برابر حکام نزاع نکنیم؛ مگر این‌که کفر بوّاح، "آشکاری" از آنان ببینیم که در مورد آن از جانب الله دلیلی داشته باشیم.

اما امت اسلامی اقدام به کاری ننمود که آن مجرم و همکارانش را تکان شدیدی داده و آنان را سر جای شان بنشاند؛ بل واکنشی‌که در برابر وی صورت گرفت، بسیار ضعیف بود! این‌جا بود که تاریخ امت تیره و تار گردید؛ زیرا پس از آن‌که خلافت، دولت حق و عدالت امت اسلامی را تشکیل می‌داد، اینک آن دولت به بیش‌تر از پنجاه دولت تقسیم گردیده و حکام این دولت‌ها به شدت از یک‌دیگر متنفر می‌باشند؛ در حدی‌که حتی زلزله‌یی‌که در نیمۀ ماه جاری در سوریه و ترکیه رخ‌داد، با وجود شدتی‌که داشت، بازهم نتوانست جدایی را از میان آنان برداشته و آنان را در قالب دولت واحدی وحدت ببخشد؛ بلکه قبل و بعد از زلزله هم‌چنان پراگنده بوده و هرگز پند نگرفتند:

﴿أَوَلَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُون﴾ [توبه: 126]

ترجمه: آيا نمى‌بينند كه آنان در هر سال، يك يا دو بار آزمايش مى‌شوند؛ امّا نه توبه مى‌كنند و نه پند مى‌گيرند.

اما باوجود همه، زلزلۀ مذکور نشان داد که اسلام در اعماق عموم مسلمانان هم‌چنان ریشه دارد؛ چنان‌چه درحالی‌که برادران‌شان را از زیر آوار نجات می‌دادند، فریاد "الله اکبر" سر می‌دادند؛ مخصوصاً زمانی‌که سعی می‌کردند آن نوزادی را نجات دهند که مادرش پس از ولادت وی در زیر آوار جان داده بود... و یا آن‌که زیر ویرانه‌های منزل‌ خویش دفن گردیده بود و دست‌اش در حالی‌که ظاهر بود، تسبیحی را حمل می‌نمود که با آن سبحان‌الله می‌گفته... و یا زمانی‌که سعی داشتند، زنی را از زیر ویرانه‌های یک ساختمان نجات دهند و او پیش از آن‌که از زیر آوار بیرون آید، پارچه‌ای می‌خواست تا با آن سرش را بپوشاند، مبادا موی سراش دیده شود... و یا آن کسی را که زیر ساختمان ویرانی گیر مانده بود و وقتی صدایش کردند که می‌خواهند نجات‌اش دهند، او از آنان خواست تا قبل از بیرون آوردنش مقداری آب برای او بفرستند تا نمازاش را اداء کند، مبادا وقت نماز بگذرد... و یا آن مردی را که سعی داشتند از میان ویرانه نجاتش دهند، متوجه شدند که سرگرم تلاوت سورۀ بقره است... و یا آن دختری‌که وقتی تلاش‌ داشتند او را بیرون بکشند، ناراحت بود که نتوانسته نمازهای آن روز را اداء کند... در جریان تمام این صحنه‌ها، فریاد تکبیر طنین‌انداز بود.. الله اکبر!

آری! آنان مسلمانان اند، از الله ذوالجلال برای هر مسلمانی‌که در جریان این زلزله جان داده، طلب رحمت می‌کنیم و امیدواریم به اذن الله متعال در زمرۀ شهدای آخرت محشور گردند! هم‌چنین از او تعالی می‌طلبیم تا مجروحین را شفای عاجل و کامل عطاء نماید و الله عزوجل آن‌عده از مسلمانانی را که جان سالم به در برده اند، کمک و یاری نماید و زندگی پاکی را برای آنان رقم زند تا بقیۀ زندگی خویش را در طاعت الله و رسولش سپری نمایند!

این بود گوشه‌ای از واقعیت مسلمانان و آن هم گوشه‌ای از واقعیت حکام سرزمین‌های مسلمانان، که نشان می‌دهد مسلمانان و حکام‌شان به سان شرق و غرب از یک‌دیگر فاصله دارند. تمام این فاصله در جریان این یکصدودو سالی شکل گرفته که از مصیبت بزرگ فروپاشی خلافت می‌گذرد! سپس کفار استعمارگر با استفاده از نبود دولت خلافت، مصیبت دردناک دیگری را به پیکر امت وارد نمودند؛ آنگاه که در سرزمین مقدس، که سرزمین اسراء و معراج رسول الله صلی الله علیه وسلم است، برای یهودیان دولتی برپا نمودند و برای بقای آن از هیچ‌نوع کمک و یاری دریغ نکردند. نخستین کمکی‌که برای بقای آن انجام دادند، آنست که امنیت آن را توسط حکام مزدور در اطراف آن تأمین کردند؛ طوری‌که در هرجنگی‌که در برابر یهود صورت می‌گرفت، حکام مذکور شکست را متقبل می‌شدند و در نتیجه، تصویری از دولت یهود ارائه دادند که برخلاف تصویری است که الله سبحانه وتعالی از آنان ارائه نموده است، آن‌جا که می‌فرماید:

﴿وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَة﴾ [بقره: 61]

ترجمه: و [داغ] خوارى و نادارى بر [پيشانى] آنان زده شد.

حکام مزدور به این هم اکتفاء نکردند، بلکه با تمام توان سعی نمودند قضیۀ سرزمین مقدس را از محو رژیم یهود به گفتگو با آن تغییر دهند تا شاید بتوانند آن را راضی کنند و از بخشی از مناطقی‌که در سال 1967م اشغال نموده بود، بیرون رود.

دولت یهود پس از آن همواره بدترین جنایت‌ها را در فلسطین مرتکب می‌شود! کشتار بسی خونین منطقۀ جنین، که به تاریخ 26 جنوری 2023م رخ داد، گویای روشن این مدعاست؛ آنگاه که اردوی تا به دندان مسلح رژیم یهود به اردوگاه جنین هجوم بردند و کشتاری را مرتکب گردیدند که منجر به شهادت نه تن گردید. در جریان این هجوم از هیچ‌گونه جنایتی دریغ نکردند؛ کشتند، دیوار را بالای مجروحین ویران نمودند و با موترهای زرهی خویش مردم را زیر گرفتند؛ سپس با هجوم به منطقۀ نابلس و اردوگاه عقبة جبر به تجاوز آشکار خویش ادامه دادند و در آنجا نیز کشتند و مجروح نمودند. تمام این جنایت‌ها صورت گرفت؛ اما هیچ تحرکی از حکام موجود در سرزمین‌های مسلمانان برای نجات آنان دیده نشد. بزرگ‌ترین کاری را که یکی از پیش‌گامان این حکام انجام داد، این بود که اعلام نمود حاضر است میان جنایت‌کار و کسی‌که بر او جنایت صورت گرفته، وساطت کند!

وای بر این حکام خائن، که بسی بی‌خرد و بسی بزدل اند! آنان در فرومایه‌گی از این هم فراتر رفته و با بی‌شرمی کامل، به سرعت با عادی‌سازی روابط‌‌‌شان با یهود موافقت نموده و مرتکب چنین جنایت بزرگی می‌شوند؛ چنان‌چه پس از آن‌که حکام مصر راه این ذلت و فرومایه‌گی را پیمودند، سازمان کشورهای عرب و حکام هر یک از اردن، امارات، بحرین و المغرب نیز مصر را در این جنایت دنبال نمودند و اینک سودان نیز قصد دارد در این جنایت به آنان بپیوندد؛ چنان‌چه برهان، رئیس‌جمهور سودان از ایلی کوهین، وزیر خارجۀ یهود به تاریخ 2 فبروری 2023م در خرطوم، پایتخت سودان برای بحث و بررسی عادی‌سازی روابط، استقبال نمود! حکام مزدور سرزمین‌های مسلمانان بدون اندکی توجه به ذلت و خواری‌که آنان را احاطه نموده، دست به چنین جنایت بزرگی می‌زنند:

﴿سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ﴾ [انعام: 124]

ترجمه: به زودی مجرمان را الله خوار سازد و عذابی سخت به واسطه مکری‌که می‌اندیشیدند، بر آنان فرو فرستد.

تعجب‌آور این‌که هرباری‌که رژِیم یهود دست به جرم و جنایت جدیدی می‌زند، فردای آن روز و یا در همان روز، جنایت رهبران یهود در آغوش حکام عرب و یا در دیدار با آنان به سر می‌برند؛ چنان‌چه نتانیاهو اندکی پیش از وقوع جنایت اردوگاه "جنین"، مهمان قصر حکومت اردن بود! در جریان جنایتی‌که در "جنین" رخ می‌داد، حکومت موجود در فلسطین سرگرم هماهنگی امنیتی با یهود و به رسمیت شناختن آن بود؛ زیرا نگران بود که مبادا رژیم یهود روند هماهنگی‌های امنیتی را پس از انجام جنایاتش متوقف نماید و چنین هم کرد! اما تعجب‌آورتر و شگفت‌انگیزتر از همه این‌که وقتی یکی از قهرمانان فلسطین برای دفاع از سرزمین و مردم خویش دست به کار شده و در یک عملیات قهرمانانه‌ای در قدس، هفت تن از یهودیان را پس از کشتار جنین به قتل می‌رساند، حکام سرزمین‌های مسلمانان فوراً شروع به تقبیح نمودن آن می‌کنند! چنان‌چه وزارت خارجۀ ترکیه، امارات، اردن و مصر در بیانیه‌های مطبوعاتی شان، عملیات مذکور در قدس را تقبیح نمودند!!

این تنها فلسطین نیست که حکام خائن از پشت به آن خنجر می‌زنند؛ بلکه اماکن پاک دیگری از خاک اسلام نیز هست که برای خوش‌خدمتی به باداران‌شان، تسلیم دشمن نموده اند! کشمیر را مشرکان هندو به دولت خود ملحق نمودند؛ در حالی‌که حکام پاکستان در برابر مهر سکوت بر لب زده اند! مسلمانان روهینگیا در میانمار "بورما" بی‌رحمانه سربریده می‌شوند، در حالی‌که انگار حکام بنگله‌دیش خوابیده اند و چیزی را نمی‌بینند، ترکستان شرقی، که چین همواره در آن مرتکب کشتار وحشیانه‌یی می‌گردد، در حالی‌که دولت‌های موجود در سرزمین‌های مسلمانان به سان مردگان خاموشی اختیار نموده اند و اگر کسی از آنان هم سخنی بر لب آورد، این است که این مسٔلۀ داخلی چین است!

﴿كَبُرَتْ كَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ إِنْ يَقُولُونَ إِلَّا كَذِباً...﴾ [کهف: 5]

ترجمه: اين كلمه‌اى كه از دهان‌شان بيرون مى‌آيد، تهمت بزرگى است و جز دروغ نمى‌گويند.

کفار استعمارگر به توهین‌هایی‌که در حق امت اسلامی روا می‌دارند، اکتفاء نکردند؛ بلکه به عقیدۀ آنان نیز دست‌درازی می‌کنند؛ چنان‌چه پالودانِ بنیاد‌گرا پس از آن‌که حکومت سویدن به او اجازه داد، به تاریخ 21 جنوری 2023م، دست به آتش زدن نسخه‌ای از قرآن کریم در برابر ساختمان سفارت ترکیه در استکهلم زد. سپس جنایت آتش‌زدن قرآن کریم در روز جمعه 27 جنوری 2023م در لاهه و کوپنهاگن نیز صورت گرفت. در واکنش؛ دیدیم که الأزهر از طریق یکی از نهادهایش سر بلند نمود و با بیانیۀ تند و تیز خویش، این اقدام را تقبیح نموده و خواستار توقف تلاش‌ها برای به بازی گرفتن مقدسات دینی گردید. شکی نیست که علمای أزهر به خوبی می‌دانند که پاسخ درست به آتش زدن قرآن کریم، این نیست که با الفاظ و کلمات تقبیح گردد؛ بلکه لازم است تا لشکرهای مسلمانان برای نصرت دادن به کتاب و دین الله حرکت داده شود؛ زیرا آتش زدن قرآن در حقیقت اعلان جنگ علیه امت اسلامی و عقیدۀ آن بوده و پاسخ به آن نیز همانا راه‌اندازی جنگی است که لرزه بر اندام‌شان اندازد:

﴿فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُون﴾ [انفال: 57]

ترجمه: پس (اى پيامبر!) هرگاه در جنگ به آنان دست‌يافتى، (با برخوردهاى قاطع) افراد پشت جبهه‌ى آنان را به وحشت افكنده و متفرّق ساز، باشد كه پند گيرند (و دست از توطئه بردارند).

ای مسلمانان! تجاوز به حریم مسلمانان نباید با سخنان خوش ‌آب‌ورنگ و بی‌محتوایی پاسخ داده شود که هیچ دردی را دوا نمی‌کند؛ بلکه باید با لبۀ شمشیر و ضربه‌هایی به آنان پاسخ داده شود که وسوسه‌های شیطان را از یاد آنان ببرد! زمانی‌که مسلمانان خلافت داشتند، این چنین پاسخ می‌دادند! تاریخ شکوفای مان گویای روشن این ادعاست و واقعیت ثابتی است که هیچ صاحب بصیرت و بصارتی نمی‌تواند آن را انکار نماید. نمونه‌های چنین پاسخ‌هایی در تاریخ مسلمانان ثبت گردیده که می‌توان به کتاب‌های "البدایة و النهایة از ابن کثیر، فتوح البلدان از بلاذری، تاریخ ابن خلدون، تاریخ اسلام از ذهبی و منابع دیگری از این دست" مراجعه نمود. اینک بنده به بخشی از آن اشاره می‌کنم:

«- سپس سال 87هجری فرا رسید و در این سال قتیبه بن مسلم به جنگ "پیکند" که از مربوطات بخاری بود، رفت. هنوز نیمه روز فرا نرسیده بود که نصرت الله فرا رسید. مرد یک چشمی در میان دشمن وجود داشت که مردم را علیه مسلمانان تحریک می‌نمود، وقتی او را اسیر کردند، گفت: پنج هزار لباس چینی به شما می‌دهد که هزاران هزار ارزش دارد و در ازای آن من را آزاد کنید؛ شماری از فرماندهان لشکر مسلمانان به قتیبه مشورت دادند که این پیشنهاد را بپذیرد؛ قتیبه گفت: نخیر! قسم به الله که دیگر به تو فرصت نمی‌دهم تا ‌بار دیگر مسلمانی را به وحشت بیندازی؛ سپس دستور داد سرش را از تنش جدا کنند.»

«سپس سال 90 هجری فرارسید... در این سال داهر حاکم سند به کشتی که شماری از زنان مسلمان در آن بودند، هجوم برد و آنان را به اسارت گرفت؛ خلیفه به یکی از والیان خود پیام فرستاد که از آن ظالم انتقام بگیرد! محمد بن قاسم لشکری را به راه انداخت و آن زنان مسلمان را از چنگال او نجات داد و از آن حاکم ستمگر انتقام گرفت و سرزمین سند را فتح نمود.»

«سپس سال 223هجری فرا رسید و پادشاه روم به سرزمین مسلمانان هجوم برده و مردم منطقه زبطره را کشت و اسیر نمود. زنی فریاد زد "وامعتصماه" این فریاد آن زن به معتصم خلیفۀ مسلمانان رسید و او در پاسخ آن لبیک گفت و لشکری را ترتیب داده و انتقام آن زن را گرفت. سپس پرسید: کدام یک از شهرهای روم بزرگ‌تر است؟ گفتند: عموریة "نزدیک انقره"، سپس آن را فتح نمود.»

« سپس سال 582 هجری فرا رسید، در این سال أرناط فرمانروای کرک راه را در برابر قافله‌یی بزرگی از حاجیان بست که از مصر می‌آمدند؛ شماری را کشت و شمار دیگری را اسیر گرفت. سلطان صلاح الدین آمادۀ جنگ با او شد و سربازانی را فراخواند و هشدار داد که اگر دست‌اش به او برسد، او را خواهد کشت. سال 583هـ بود که الله متعال در نیمۀ ماه ربیع الآخر و در جنگ سهم‌گینی او را در چنگ وی قرار داد. صلاح‌الدین او را به دلیل خیانت و بستن راه با دستان خودش به قتل رسانید. سپس در 27 رجب 583هـ بود که آزادی اقصی نصیب‌اش گردید.»

«سپس در سال 1307هـ موافق با 1890م، مؤلف یک روایت به رسول الله افتراء نمود و سعی داشت این افترایش را در یکی از تئاترهای پاریس به نمایش بگذارد؛ زمانی‌که عبدالحمید، خلیفه مسلمانان از تصمیم وی آگاه شد، سفیر فرانسه در استانبول را فراخواند و در حالی‌که هدف‌مندانه لباس نظامی به تن کرده بود، هشدار داد که اگر این نمایش برگزار گردد، دولت عثمانی روابط‌اش را با فرانسه قطع نموده، حالت جنگی به خود خواهد گرفت و با لهجۀ سختی خطاب به سفیر فرانسه گفت: "من خلیفۀ مسلمانان استم، اگر دست از این نمایش برندارید، دنیا را بر سرتان ویران خواهم نمود." فرانسه فوراً عقب‌نشینی نمود و از آن نمایش جلوگیری نمود.»

کفار استعمارگر در آن زمان به خوبی می‌دانستند که هرگونه هتک حرمت به اسلام و مسلمانان با بریدن زبان و شکستن دست و پای‌شان پاسخ داده می‌شود؛ اما امروزه به قرآن کریم اهانت می‌شود، به رسول الله صلی الله علیه وسلم توهین و به سرزمین‌های مسلمانان تجاوز می‌شود و این اهانت‌ها، توهین‌ها و تجاوزها هم‌چنان بی‌پاسخ می‌ماند! دلیل آن بدون شک همانا نبود پیشوایی برای مسلمانان است؛ خلیفۀ راشدی‌که سپر امت خویش در برابر دشمن قرار گیرد. در حدیث صحیح متفق علیه چنین گفته شده:

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ، يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ، وَيُتَّقَى بِهِ»

ترجمه: امام به سان سپری است که "مسلمانان" از پس آن می‌جنگند و به آن پناه می‌برند.

در پایان، روی سخنم با شماست، ای اهل قوت و قدرت! این تنها شماستید که می‌توان درد دل امت را در برابر دشمنان امت و دشمنان دین‌تان مرهم نهید! این تنها شماستید که می‌توانید طلسم این همه ذلت و خواری را که مسلمانان در سرزمین‌های خود به آن گیر مانده اند، در هم شکنید! پس بپا خیزید، این مسئولیت خویش را اداء کنید و الله به شما برکت دهد! به پا خیزید و به ما نصرت دهید! حزب‌التحریر را برای برپایی خلافت راشده نصرت دهید! این نصرت تنها از باب بیان واقعیت نیست؛ بلکه در درجۀ اول، یک فریضۀ عظیم است! کسی‌که توان برپایی خلافت و نصب خلیفه‌ای مستحق بیعت را داشته باشد و این کار را نکند، مرتکب گناه بزرگی شده و انگار با مرگ جاهلیت از دنیا رفته! این توصیف بیانگر شدت گناهی‌ست که چنین کسی مرتکب می‌گردد! رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»

ترجمه: کسی‌که بدون بیعت بمیرد، به سان کسی است که در جاهلیت مرده باشد!

از جانب دیگر، می‌دانیم که مسلمانان قبل از آن‌که فریضۀ دفن پیکر مطهر رسول الله صلی الله علیه وسلم را اداء نمایند، به بیعت کردن با خلیفه‌اش پرداختند و دلیل آن همانا اهمیتی است که خلافت برای آنان داشت! هم‌چنین می‌دانیم که عمر رضی الله عنه در روز وفات خویش برای انتخاب خلیفه پس از خود از میان شش تن از کسانی‌که بشارت جنت داشتند، سه روز فرصت تعیین نمود که نباید از آن فراتر رود و اگر کسی با خلیفۀ برگزیده شده در جریان این سه روز موافقت نکرد، باید کشته شود! عمر رضی الله عنه این تصمیم را در حضور اصحاب گرفت؛ اما هیچ یک از آنان با آن مخالفت نکردند؛ پس این تصمیم اجماع اصحاب بود. اما حالت ما را ببینید که "چه سه روزه‌های" زیادی برما گذشته و ما هم‌چنان بدون خلیفه به سر می‌بریم! آری! برپایی خلافت امر بسی عظیم است!

ای لشکریان الله! ما همه می‌دانیم که برای برپایی خلافت هرگز از آسمان ملائکه‌ای فرود نخواهد آمد؛ اما اگر با جدیت برای برپایی خلافت کار کنیم، ملائکه‌های برای کمک برای ما فرود خواهند آمد؛ زیرا این وعدۀ برحقی است که در کتاب الله داده شده:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ﴾ [نور: 55]

ترجمه: الله به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‌اند، وعده داده است كه حتماً آنان را در زمين جانشين قرار دهد، همان گونه كه كسانى پيش از ايشان را جانشين كرد.

هم‌چنین این بشارتی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم در یک حدیث داده که پس از حکومت‌های ظالمانۀ موجود فرامی‌رسد:

«...ثُمَّ تَكُونُ مُلْكاً جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه: ... سپس حکومت‌ها جبری و ظالمانه‌ای خواهد بود و تا زمانی‌که الله بخواهد باقی خواهد ماند؛ سپس هرگاه بخواهد آن را بر می‌دارد؛ سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود.

راوی می‌گوید که رسول الله پس از آن سکوت نمود. حدیث را احمد روایت نموده است.

همین‌گونه، ما می‌دانیم که دشمنان اسلام برپایی مجدد خلافت را مستحیل می‌دانند و با تمسخر، همان سخنِ گذشته‌گان خویش را تکرار می‌کنند که می‌گفتند: «غرّ هؤلاء دینهم؛ آنان را دین‌شان مغرور کرده»؛ اما چنان‌که این سخن تمسخرآمیز باردوش و بلای جان آنان گردید و الله متعال دین خود و اهل دین را نصرت داد. امروزه نیز این تمسخرهای آنان بلای جان آنان خواهد شد؛ زیرا الله عزیز و حکیم همواره با بنده‌گان مخلص‌اش می‌باشد؛ همان بندگانی‌که با جدیت به تلاش خستگی ناپذیر خویش ادامه می‌دهند و این فرمودۀ الله متعال از دل‌ها و اعمال‌شان دور نمی‌شود که فرمود:

﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً﴾ [طلاق: 3]

ترجمه: همانا الله كار خود را محقق مى‌سازد. بدون شک، الله براى هر چيز اندازه‌اى قرار داده است.

به خواست الله متعال آنان با گذشت هر روز به این "قدر" نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوند.  

﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيباً﴾ [اسراء: 51]

ترجمه: و مى‏ گويندآن كى خواهد بود، بگو شايد كه نزديك باشد! 

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

برادرتان عطاء بن خلیل ابوالرشته

امیر حزب‌التحریر

مترجم: عبدالله دانشجو

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه