چهارشنبه, ۱۳ ذیقعده ۱۴۴۵هـ| ۲۰۲۴/۰۵/۲۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
آیا خلافت اصطلاح فقهی است یا اصطلاح سیاسی؟
بسم الله الرحمن الرحيم

آیا خلافت اصطلاح فقهی است یا اصطلاح سیاسی؟

پرسش‏:

السلام عليكم و رحمت الله و بركاته!

آیا اصطلاح خلافت برای دولت اسلامی اصطلاحی فقهی است که الله سبحانه وتعالی بربالای دولت آن را فرض ساخته یا آن‏که اصطلاح سیاسی؟ از آن‏جای‏که  واضح است در اسلام  زمانی‏که بنده عصیان و نافرمانی کند خلیفه حد یا قصاص یا تعزیز را بالایش جاری می‏سازد تا آن‏که گناه معصیت از وی در روز قیامت ساقط شود، پرسش این است که امروز ما در ذلت و خواری تحت نظام جابر سيكولر قرار داریم و در دار کفر زندگی می‏کنیم زمانی‏که شخص گناهی را مرتکب شود وی را به‏عقوبت یا به‏جزای که از قانون وضعی بشر صادر شده‏است جزا می‏دهند چنان‏که همه کس به‏خوبی می‏دانند اگر قتل و یا دزدی می‏کند زندانی می‏شود، باوجود که جزای سرقت قطع دست است و جزای قتل قصاص؛ آیا از وی بار گناه این معصیت در روز قیامت ساقط می‏شود؟

پاسخ‏:

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

در رابطه به‏پرسش نخست باید گفت: نظام حکم که الله سبحانه وتعالی آن را بالای امت فرض ساخته او خلافت است و از جانب دیگر اصطلاح فقهی هم است یعنی حقیقت شرعی دارد و هم‏چنان خلافت نظام حکم است که خلیفه اعمال سیاسی را در آن برپا می‏دارد و تفصیل در این مورد قرار ذیل است:

هر آینه «خلافت» اصطلاح فقهی است یعنی حقیقت شرعی دارد چراکه نصوص شرعی به‏این دلالت می‏کند و از این نصوص قرار ذیل اند:

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

[نور: 55]

الله سبحانه وتعالی به‏کسانی از شما که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند؛ وعده داده‏است که قطعاً آن‏ها را در زمین جانشین(حکمران) خواهد کرد، همان‏گونه که کسانی را که پیش از آن‏ها بودند جانشین(حکمران) ساخت و دینشان را که برای آن‏ها پسندیده‏است برای آن‏ها استوار(پا برجا) سازد، و یقیناً[خوف] و ترسشان را به‏آرامش و امنیت مبدل می‏کند، تنها مرا پرستش می‏کنند و چیزی را با من شریک نمی‏سازند، و کسانی‏که بعد از این کافر شوند، اینانند که فاسقند .

وأخرج أحمد و أبوداود الطيالسي عن حذيفة بن اليمان قال صلى الله عليه وسلم: إِنَّكُمْ فِي النُّبُوَّةِ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا عَاضًّا، فَيَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ جَبْرِيَّةً، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ، ثُمَّ سَكَتَ.

احمد و ابوداود طیالسی از حذیفه بن یمان روایت می‏کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم می‏فرماید: تا مدتي که الله سبحانه وتعالی خواهد در ميان شما نبوت و پيامبری باقی خواهد ماند و هنگامی الله خواست آن را از ميان بر مي‏دارد، و بعد از آن خلافت بر روش و منهج نبوت خواهد بود و آن تا هنگامی الله خواسته باشد ادامه می‏يابد سپس وقتی الله خواست آن را برداشته پادشاهی با دندان گيرنده می‏يايد و آن تا وقتی الله خواسته باشد دوام مي‏کند، سپس هنگامی الله خواست آن را برداشته پادشاهی جبر و ستم خواهد آمد و تا وقتی الله خواست دوام می‏يابد، بعد از آن هنگامی الله خواست آن را دور کرده بار ديگر خلافت بر روش و منهج نبوت می‏يايد، بعداً رسول الله صلی الله علیه وسلم سکوت کرد.

وأخرج الشيخان مسلم عن أبي حازم قَالَ: قَاعَدْتُ أَبَا هُرَيْرَةَ خَمْسَ سِنِينَ، فَسَمِعْتُهُ يُحَدِّثُ عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: كَانَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ تَسُوسُهُمُ الأَنْبِيَاءُ، كُلَّمَا هَلَكَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبِيٌّ، وَإِنَّهُ لاَ نَبِيَّ بَعْدِي، وَسَيَكُونُ خُلَفَاءُ فَيَكْثُرُونَ. قَالُوا: فَمَا تَأْمُرُنَا؟ قَالَ: فُوا بِبَيْعَةِ الأَوَّلِ فَالأَوَّلِ، أَعْطُوهُمْ حَقَّهُمْ، فَإِنَّ اللَّهَ سَائِلُهُمْ عَمَّا اسْتَرْعَاهُمْ.

مسلم از ابو حازم روایت کرده که گفت: من با ابوهریرة پنج سال نشست و برخاست کردم و از وی شنیدم که از رسول الله صلی الله علیه وسلم  حدیث بیان می‏کرد که وی صلی الله علیه وسلم گفت: بنی اسرائیل را پیامبران رهبری می‏کردند،هرگاه پیامبری وفات می‏کرد پیامبر دیگری جانشین می‏شد ولی بعد از من دیگر پیامبری نیست و خلفای زیادی خواهند بود، گفتند: پس به‏ما چه فرمان می‏دهی؟ پیامبرصلی الله علیه وسلم  گفت: به بیعت اول آن‏ها باز اول آن‏ها وفا کنید و حق شان را ادا کنید زیرا الله عزوجل در مورد آن‏چه به‏آن‏ها سپرده است از ایشان باز پرس خواهد کرد.

وأخرج مسلم عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِذَا بُويِعَ لِخَلِيفَتَيْنِ، فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا.

مسلم از ابو سعید خدری روایت کرده که رسول الله صلی الله علیه وسلم  گفت: هرگاه با دو خلیفه بیعت کرده شد دومی شان را قتل کنید.

نصوص شرعی بیان می‏کند که نظام «خلافت» و حکام در این نظام خلفاء اند، این را رسول الله صلی الله علیه وسلم و هم خلفای راشدین بنام «خلافت» گذاشته‏اند... خلیفه امیر مومنین و امام مسلمین کسی است که به‏شریعت الله سبحانه وتعالی حکم می‏کند یعنی خلافت و خلیفه اصطلاحات فقهی اند که «حقیقت شرعی» دارند، نصوص شرعی در این مورد وارد شده و این نصوص مذکور در فوق ذکر شدند.

و اما نظام خلافت فرض است دلائل وارد شده در این مورد از کتاب(قرآن) و سنت(حدیث) و اجماع صحابه اند و از این‏ها قرار ذیل اند:

وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ  فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ  وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ

[مائده: 48]

پس(اگر اهل كتاب از تو داوری خواستند) ميان آنان بر طبق چيزي داوری كن كه الله بر تو نازل كرده‏است و به‏خاطر پيروي از اميال و آرزوهای ايشان، از حق و حقيقتي كه براي تو آمده‏است روي مگردان.

وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ  فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ

[مائده: 49]  ‏

و به‏تو اي پيغمبر فرمان مي‌دهيم به اين‏كه در ميان آنان طبق چيزي حكم كن كه الله بر تو نازل كرده‏است، و از اميال و آرزوهای ايشان پيروی مكن، و از آنان برحذر باش كه(با كذب و حق‌پوشي و خيانت و غرض‌ورزی) تو را از برخی چيزهائی‏كه الله بر تو نازل كرده‏است به‏دور و منحرف نكنند.

 و خطاب رسول الله صلی الله علیه وسلم به‏حکم در بین‏شان بما أنزل الله خطاب به‏امت وی صلوات الله وسلامه علیه است و مفهوم‏اش این است که بعد از رسول الله صلی الله علیه وسلم حاکمی باشد که در بین‏شان بما انزل الله حکم کند و امر در خطاب جزم را افاده می‏کند چراکه موضوع خطاب فرض است و این قرینه به‏جزم است قسمی‏که در اصول است، حاکم کسی است که بعد از رسول الله صل الله علیه وسلم در بین مسلمین بما انزل الله حکم می‏کند که همانا او خلیفه است. نظام حکم به‏این وجه نظام خلافت است و این از این دید فضیلت دارد که اقامه حدود وسایر احکام واجب است، اقامه نمی‏شود مگر به‏حاکم یعنی احکام شرعی تطبیق نمی‏شود مگر آن‏که حاکم(خلیفه) نباشد و یک واجب تکمیل نمی‏شود مگر آن‏که اسباب آن واجب می‏شود، یعنی ایجاد حاکم که شریعت را برپا دارد واجب است. حاکم  از این وجه خلیفه است و نظام حکم نظام خلافت است.

فقد رُوي عن نافع قال: قال لي عبد الله بن عمر: سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: من خلع يداً من طاعة لقي الله يوم القيامة لا حجة له، ومن مات وليس في عنقه بيعة مات ميتة جاهلية

(رواه مسلم)

از نافع روایت است که گفت: عبدالله ابن عمرآمد و برایم گفت: از رسول الله صلی الله علیه وسلم  شنیدم که می‏گفت: کسی‏که دست از اطاعت بکشد روز قیامت در حالی با الله روبه‏رو می‏شود که دلیلی نمی‏داشته باشد، و هرکس در حالی بمیرد که در گردنش بیعتی وجود نداشته‏باشد وی هم‏چون شخص جاهل مرده‏است.

رسول الله صلی الله علیه وسلم بالای هر مسلمان فرض ساخته که در گردنشان بیعت باشد و وصف کرده که کسی‏که می‏میرد و در گردنش بیعت نباشد وی به‏مرگ جاهلیت وفات یافته‏است، بیعت نیست مگر بعد از رسول الله صلی الله علیه وسلم برای خلیفه و این حدیث واجب می‏سازد وجود بیعت را در گردن هر مسلمان، یعنی آن‏که وجود خلیفه بیعت را  در گردن هر مسلمان مستحق می‏سازد، در غیر آن مقصر می‏میرد مردن جاهلیت نتیجه و حاصل‏اش گناه عظیم است‏به سبب عدم کار کردن برای ایجاد خلافتی که به‏اسلام حکم کند.

و اما اجماع صحابه رضوان الله علیهم اجمعین برای لزوم اقامه خلیفه بعد از موت رسول الله صلی الله علیه وسلم اجماع کردند و تأکید اجامع صحابه به‏اقامه خلیفه از تأخیر کردن دفن رسول الله صلی الله علیه وسلم بعد از وفات‏اش، و مشغول شدن شان به‏نصب خلیفه ظاهر می‏شود، باوجود که دفن میت بعد از وفات‏اش فرض است، صحابه کسانی بودند که مشغولیت تجهیز و دفن رسول الله صلی الله علیه وسلم بربالای آن‏ها واجب بود مگر با آنهم اصحاب رضوان الله علیهم اجمعین خود را به‏نصب خلیفه قبل از دفن رسول الله صلی الله علیه وسلم مصروف ساختند و در مشغولیت نصب خلیفه ساکت ماندند، تمام شان در تأخیر دفن رسول الله صلی الله علیه وسلم به‏دو شب اشتراک کردند باوجود که قدرت این را داشتند که ترک کنند و به دفن میت بپردازند، زمانی‏که رسول الله صلی الله علیه وسلم وفات یافت از وفات شان دو روز سپری شده بود به‏همین طور بدون دفن میت، شب سوم و روز سوم باقی مانده بود تا آن‏که به‏ابوبکر رضی الله عنه بیعت صورت گرفت، بعداً رسول الله صلی الله علیه وسلم را در وسط شب، آنهم شب چهارم دفن کردند یعنی دو شب دفن رسول الله صلی الله علیه وسلم را به‎‎‏تأخیر انداختند، با ابوبکر قبل از دفن میت رسول الله صلی الله علیه وسلم بیعت کردند.

به همین سبب اجماع صحابه مشغول به‏نصب خلیفه قبل از دفن میت شده‏بودند، چیزی نیست مگر آن‏که نصب خلیفه واجب‏تر از دفن میت باشد. بناً اقامه خلافت فرض است بعداً ایجاد خلیفه فرض است یعنی هردو پی هم فرض اند.

  1. و اما خلافت نظام حکم در اسلام است، خلیفه کسی است که مبادرت به‏اعمال سیاسی می‏ورزد، به این سبب سیاست رعایت شئون معنی می‏دهد و کار اصلی برای خلافت و خلیفه رعایت شئون امت است و رعایت شئون از حاکم است که وی سیاست کند. کلمه سیاست در لغت از «سأس» و «سوس» به‏معنی امورش را سرپرستی نمود آمده‏است. در قاموس محیط آمده‏است: "وسُسْتُ الرَّعِيَّةَ سِياسَةً: أمرْتُها ونَهَيْتُها" یعنی من رعیت را سیاست کردم و برای شان امر و نهی نمودم.

و در صحاح مختار در مادة «س و س» آمده: "سَاسَ الرَّعِيَّةَ يَسُوسُهَا سِيَاسَةً بِالْكَسْرِ" یعنی رعیت را سیاست کرد یعنی امورش را سرپرستی نمود. کلمه سِیاست به‏کسر شروع می‏شود. و هم‏چنان در ارتباط به‏رعایت شئون امت توسط خلیفه احادیث وارد شده و می‏توان به‏یکی از آن‏ها اشاره کرد.

أخرج البخاري عَنِ ابْنِ شِهَابٍ... أَنَّ سَالِمًا حَدَّثَهُ: أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ، يَقُولُ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ: كُلُّكُمْ رَاعٍ، وَكُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ، الإِمَامُ رَاعٍ وَمَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ.... فالخليفة عمله رعاية الشئون، ورعاية الشئون من الحاكم هي سياسة وفق معناها اللغوي.

بخاری از ابن شهاب روایت می‏کند... سالم گفت: عبدالله ابن عمر می‏گفت: از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که گفت: همهٔ شما شبانيد و همهٔ شما مسئول رعيت خويش هستید، امام شبان است و مسئول رعيت خويش است... پس خلیفه کارش رعایت شئون است، و رعایت شئون از حاکم است که وی سیاست میکند وفق معنی لغوی‏اش.

  1. اما پرسش آخر آیا عقوبت گناهان را در روز قیامت می‏پوشاند؟ این درست است مگر به‏شرط آن‏که عقوبت،عقوبت شرعی و از جانب دولت اسلامی باشد یعنی از دولتی که به‏شریعت الله سبحانه وتعالی حکم کند، نه به‏قوانین وضعی بشر و در این مورد به‏تفصیل صحبت خواهیم کرد:

أخرج مسلم عَنْ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ، قَالَ: كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي مَجْلِسٍ، فَقَالَ: تُبَايِعُونِي عَلَى أَنْ لَا تُشْرِكُوا بِاللهِ شَيْئًا، وَلَا تَزْنُوا، وَلَا تَسْرِقُوا، وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللهُ إِلَّا بِالْحَقِّ، فَمَنْ وَفَى مِنْكُمْ فَأَجْرُهُ عَلَى اللهِ، وَمَنْ أَصَابَ شَيْئًا مِنْ ذَلِكَ فَعُوقِبَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ، وَمَنْ أَصَابَ شَيْئًا مِنْ ذَلِكَ فَسَتَرَهُ اللهُ عَلَيْهِ، فَأَمْرُهُ إِلَى اللهِ، إِنْ شَاءَ عَفَا عَنْهُ، وَإِنْ شَاءَ عَذَّبَهُ.

مسلم از عباده بن صامت رضی الله عنه روايت می‏کند كه رسول الله صلی الله علیه وسلم در جمعي از يارانش فرمود: با من بيعت كنيد بر اين‏كه كسی را با الله شريك نگردانيد، دزدي نكنيد، زنا نكنيد، نفس که الله(خونش را) حرام شمرده جز به‏حق نکشید، هركس از شما به‏اين وعده‏ها وفا كند، الله سبحانه وتعالی پاداش اعمالش را  خواهد داد. هر كس مرتكب عملی از اعمال فوق بشود و در دنيا مجازات گردد، اين مجازات باعث كفارهٔ گناهانش خواهد شد. و اگر مرتكب اعمال بد در دنيا مجازات نشود و الله سبحانه وتعالی گناهانش را پنهان كند، پس او موكول به‏الله است يعني اگر الله سبحانه وتعالی بخواهد او را مي‏بخشد و اگر نخواهد مجازات مي‏كند.

پس حدیث بیان میک‏ند کسی‏که در دنیا مجازات می‏گردد این مجازات باعث کفارهٔ گناهانش در روز قیامت خواهد شد، به این گناهش در آخرت عذاب نمی‏شود و از حدیث واضح است که عقوبت باعث كفارهٔ شخص می‏شود او عقوبت دولت اسلامی است که در آن خلیفه برای حکم کردن به‏اسلام بیعت داده می‏شود؛ پس حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم به‏این قول شروع می‏شود:

تُبَايِعُونِي... فَمَنْ وَفَى مِنْكُمْ فَأَجْرُهُ عَلَى اللهِ، وَمَنْ أَصَابَ شَيْئًا مِنْ ذَلِكَ فَعُوقِبَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ

بامن بیعت کنید... هركس از شما به‏اين وعده‏ها وفا كند الله سبحانه وتعالی پاداش اعمالش را خواهد داد. و هر كس مرتكب عملی از اعمال فوق بشود، مجازات می‏گردد و این مجازات برای وی در آخرت کفاره است.

پس عقوبت که باعث کفارهٔ می‏شود متوقف شده برای بیعت است و بیعت برای حاکم است که به‏اسلام حکم می‏کند، عقوبت که برای شخص در دنیا داده می‏شود باعث کفارهٔ گناهانش در آخرت می‏شود، آن عقوبت دولتی است که به‏اسلام حکم می‏کند. الله سبحانه سبحانه وتعالی علم دارد و حکم می‏کند.

برادر شما عطا بن خلیل ابورشته

Last modified onیکشنبه, 05 فوریه 2017

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه