پنجشنبه, ۲۲ شوال ۱۴۴۵هـ| ۲۰۲۴/۰۵/۰۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
وضاحت خطوط روشن و اساسی در مورد افراط‌گرایی، تغییر نصاب و نظام سیاسی اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم

وضاحت خطوط روشن و اساسی در مورد افراط‌گرایی، تغییر نصاب و نظام سیاسی اسلام

بحث افراط‌گرایی، محتوای مضمون ثقافت اسلامی در دانشگاه‌های افغانستان، نظام سیاسی اسلام و محتوای خطبه‌های نماز جمعه ائمه مساجد از مسائلی است که این روزها سروصداهای زیادی را برانگیخته و به یک بحث داغ در میان مردم، رسانه‌ها، پارلمان و رسانه‌های اجتماعی مبدل گردیده و نظریات مختلف و متفاوت پیرامون این موضوع ابراز شده است.

در این مورد وضاحت نکات ذیل مهم و ضروری می‌نماید:

اول: در سطح جهان و سیاست بین‌الملل این موضوع روشن و واضح است که هر ایدیولوژی که حاکم باشد برای ضربه زدن به ایدیولوژی رقیب خود از بعضی اصطلاحات بهره می‌برد تا تحت پوشش این اصطلاحات رقیب خود را ضربه زده و متهم و محکوم نماید. از این‌رو، غرب با استفاده از قدرتی که در اختیار دارد و ضعفی که به علت سقوط خلافت اسلامی منحیث مدافع و سپر امت دامن‌گیر مسلمانان گردیده، مسلمانان را با اطلاق نمودن واژه‌های افراط‌گرا، بنیادگرا، تروریست، متحجر و کهنه‌فکر محکوم نموده و بر این اساس آجندای خویش را مشروعیت داده و به سرکوب مسلمانان، اشغال سرزمین‌های اسلامی، توهین به مقدسات مسلمانان می‌پردازد. از سوی دیگر، فضا شدن این اصطلاحات از سوی غرب برای تحکیم و تداوم اختلاف فکری، سیاسی و جغرافیایی میان امت اسلامی نیز به کار می‏رود، تا با استفاده از این واژه‌ها میان مسلمانان درز ایجاد نموده که در نهایت مسلمانان را به دسته‌های مختلفِ بنیادگرا، تروریست و میانه‌رو تقسیم‌بندی نمایند. اما آنچه مایه تأسف است که تعدادی از فرزندان ناخلف و مسلمانان منحط که اسلام را از عینک غرب می‌بینند نیز در این مسیر با ایشان همگام شده و تلاش می‌نمایند تا با طرح مسائل افراط‌گرایی در قدم نخست برای خود شهرت دست و پا کنند و سرسپرده‌گی شان را به آجندای‌های غربی ثابت سازند، در قدم دوم، بر جنایت و وحشت استعمار پرده انداخته و فعالیت‌های ضد اسلامی دولت افغانستان را برعلیه اسلام و حرکات اسلامی مشروعیت ببخشند، و در نهایت افکار  و احساسات عامه را اغوا نموده و از دست یازیدن به اصل اسلام منحرف نمایند.

 دوم: در طول سال‌های گذشته دولت افغانستان به کمک مؤسسات غربی نظیر USAID، آسیا فوندیشن، نبراسکا، مرکز انکشافی و تربیوی افغانستان و سایر مؤسسات غربی تحت نام مدرن سازی سیستم تعلیمی و تحصیلی تلاش‌های زیادی نمودند تا به تدریج مفکوره‌های اسلامی را از نصاب تعلیمی و تحصیلی بیرون بکشند، و در عوض مفاهیمی هم‌چو دموکراسی، سیکولاریزم، نشنلیزم، مفکوره‌ی آزادی، حقوق بشر، دوستی با کفار حربی را که واضحاً مفکوره‌‌های غیر‌اسلامی اند در مکاتب و دانشگاه‌ها تدریس نمایند. این پروسه را طوری طرح‌ریزی نموده‌اند تا حساسیت‌ها را در میان مردم ایجاد نکند و با مطرح کردن بعضی از اتهامات فضا را برای پیش‌برد این پالیسی شیطانی شان هموار نمایند. روی هم رفته، حالا سیستم تعلیمی و تحصیلی را در افغانستان یک سیستم غربی و فاسد ساخته که در مخالفت صریح با عقیده‌ اسلامی قرار‌دارد و در نهایت شخصیت‌های سیکولر ببار می‌آورد و نسلی را تربیه ‌می‌کند که دموکراسی را خط مشی زندگی و مفکوره‌ها و تمدن غرب را منحیث شیوه زندگی خود پذیرفته و با اشغال‌گران هیچ مشکلی نداشته باشند و اسلام را خالص یک دین عبادی و اخلاقی بپندازند که کاری به سیاست و اقتصاد ندارد. البته، دولت افغانستان بخاطر فریب اذهان مردم و جلوگیری از حساسیت‌ها بعضی موارد اسلامی را بصورت پراگنده در نصاب تعلیمی و تحصیلی جا داده است. اما در این اواخر، تلاش می‌نماید تا همان مفکوره‌های باقی مانده‌ای اسلام را در نصاب تعلیمی و تحصیلی تحت نام این‌که این دروس "تروریست" تربیه می‌کند از نصاب کم و یا حذف نمایند. چنانچه، در این مورد، در وزارت تحصیلات عالی کمیسیونی ایجاد شده تا تدریس اسلام را در دانشگاه‌ها بررسی نماید و گفته می‌شود که تلاش دارند در قدم نخست، تدریس مضمون ثقافت را از هشت سمستر به چهار سمستر و در نهایت بکُلی از نصاب خارج سازند و تنها محدود به دانشکده شرعیات بسازند. افزون برین، در محتوای مضمون ثقافت تلاش می‌نمایند تا موضوعات اسلامی با موضوعات غربی خلط نمایند و این برنامه را تحت نام "فهم دولت معاصر" به پیش می‌برند.

سوم: یکی از مباحث جدی در فضای افغانستان چگونگی نظام سیاسی اسلام و تدریس آن در دانشگاه‌ها می‌باشد. تعدادی‌ها واضحاً ترس خود را از تدریس نظام سیاسی اسلام ابراز داشتند و اذعان کردند که باید نظام جمهوریت تدریس گردد و از این بابت نگران بودند تا فرزندان اسلام حداقل تصویری از حاکمیت اسلام در ذهن داشته باشند و واضحاً نظام جمهوریت، نظام تراوش شده‌ای ذهن جان لاک، و روسو و منتسکیو را منحیث نظام سیاسی ارائه می‌کردند. بالمقابل، تعدادی دیگری می‌گفتند که اصل در اسلام خلافت است. در این مورد باید گفت که نظام حکومت‌داری در اسلام همانا خلافت اسلامی ‌اشد و بس. خلافت احکام الله سبحانه و تعالی را در تمام ابعاد زندگی به شمول اجتماع، اقتصاد، سیاست خارجی، سیاست داخلی و غیره به منصه تطبیق در می‌آورد و زمینه‌ی را ایجاد می‌نماید تا اکثریت بشر با انجام اعمال نیک به جنت بروند. ربط دادن نظام حکومت‌داری اسلام به جمهوریت که اساس حکومت‌داری در آن همانا جدایی دین از زندگی می‌باشد یک تهمت و عمل نابخشودنی است. اما آنچه بسیاری‌ها را فریب داده همانا اضافه نمودن پسوند "اسلامی" در نظام جمهوریت از یک طرف و توجیهات و تبلیغات مسلمان‌های منحط و علمای درباری به نفع این رژیم از سوی دیگر می‌‌باشد. این مسأله نیز باید واضح باشد که خلافت دولت یک حزب، مذهب و یک گروه خاص نیست؛ بلکه خلافت سپر مسلمین و تنها دولت مشروع امت اسلامی است و احیای دوباره آن برهمه مسلمانان فرض می‌باشد.

چهارم: استعمار و مزدوران شان با داغ ساختن این مسائل یکبار دیگر نبض احساسات اسلامی مردم را به آزمون گرفتند، ولیکن با وجود تلاش‌های گسترده و مصارف گزاف جهت نزدیک ساختن مردم با دموکراسی، مردم مسلمان و مجاهد افغانستان در تمام سطوح با عکس‌العمل‌های شدید احساسات منفی خود را در برابر تغییر محتوای ثقافت اسلامی، خلط کردن نظام خلافت با جمهوریت و کنترول خطبه‌های جمعه ائمه مساجد ابراز داشتند و یکبار دیگر ثابت ساختند که مردم آماده دفاع از عقاید شان به هر قیمتی هستند.

وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ )٣:٥٤(

و [دشمنان‌ الله] مكر ورزيدند، و الله [در پاسخشان‌] مكر در ميان آورد، و الله بهترين مكرانگيزان است.

مصدق سهاک

عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر ـ ولایه افغانستان

Last modified onشنبه, 21 ژانویه 2017

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه