جمعه, ۲۳ شوال ۱۴۴۵هـ| ۲۰۲۴/۰۵/۰۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
مصر کنانه و دسائس متعدد برای پایان بخشیدن به فعالیت­های اسلامی!
بسم الله الرحمن الرحيم

مصر کنانه و دسائس متعدد برای پایان بخشیدن به فعالیت­های اسلامی!

(قسمت چهارم)

در قسمت گذشته به شرح و تشخیص واقعیت داخلی مصر و زندگی مردم آن اشاره کردیم و گفتیم که مردم آن علی­رغم همه دسائس، به اسلام محبت داشته و بدان التزام دارند. هم‌چنین اشاره­ای به واقعیت حاکمیت آن، وابستگی و مزدوری حکام آن و همچنین به تاراج بردن اموال و دارایی­های شان توسط همین حکام داشتیم.

این واقعیت که در شرف انفجار است و فرزندان آزاده و غیور اسلام را وادار می­سازد تا به جستجوی راه نجات بر اساس احکام اسلام بپردازند؛ غرب را به شدت علیه مصر و فرزندانش متمرکز کرده است تا این واقعیت  مانند روزهای انقلاب سال 2012م به حد انفجار نرسد. غرب به رهبری امریکا نقشه­های را علیه مردم کنانه طراحی کرده تا آن‌ها را از وصول به یک روند صحیح و اساسی تغییر باز دارد. بنابر این، این نقشه­ها و ابزارهای حیله­گرانه‌ای که غرب برای محاصره کردن مردم مصر بکار برده، سد راه آن‌ها شده و مانع آزادی شان از مزدوری و بردگی تحمیل شده از سوی حکام آن گردیده و سبب شده تا از این کابوس سنگین بیرون شده نتوانند و در ذلت، فقر و حرمان بماند، کدام­هاست؟ آیا غرب در این نقشه­های خود موفق خواهد شد؟!

برجسته­ترین نقشه­ها و ابزارهای غرب قرار ذیل اند:

1-     فریب فکری و سیاسی: منظور ما اینست که غرب سعی دارد تا در قدم نخست مردم را با اهداف جزئی سرگرم و مشغول کند تا منجر به نجات و تغییر اساسی نشود و هر بار که از مشکلی رهایی می­یابند، برای شان مشکل دیگری خلق می­کند تا هم‌چنان سرگردان و مصروف اهداف بی­ارزش مانده و از اهداف عالی و بزرگ غافل بمانند. یکی از این ابزارها و راه‌حل‌های پوچ غرب؛ انتخابات و رقابت بر سر پارلمان است که هیچ ربطی به حکمرانی و تصمیمات سیاسی ندارد. این عمل غرب مشابه آنچه است که بعد از انقلاب رخ داد تا عملکردهای بد، مکرر و فزاینده رژیم را از فکر مردم دور کند. متهم کردن گروه­های اسلامی مبنی بر این‌که عامل مشکلات و بحران­ها هستند، یکی دیگر از این نقشه­هاست! گاهی اوقات رژیم حاکم مشکلاتی را در منطقه خلق می­کند و گروه­های اسلامی را بدان متهم می­کند تا مردم را از میزان فاجعه­های از قبیل: وابستگی، انحطاط اقتصادی، قرض­ها و فروش­ اصول اقتصادی، خصوصی­سازی مؤسسات دولتی و سایر جنایات و چور وچپاول­هایی‌که در کشور انجام می­دهد، غافل و بدور دارد. ترساندن از واکنش غرب در صورت حاکم شدن اسلام نوع دیگری از گمراه­سازی فکری است؛ بدین منوال که اگر اسلام حاکم شود، مردم با یک جنگ همه­جانبه از سوی جهان مواجه خواهند شد که نتیجه آن جز گرسنگی و برهنگی چیزی بیش نبوده و باید که در انزوا از جهان بسر برد...

2-     تعقیب و پیگرد نهاد نظامی: منظور از این امر، نظارت مستمر رهبران و سربازان فعال و پرنفوذ ارتش و بررسی اعطای مناصب حساس به افراد وفادار به کشور و عدم توانمندسازی ارتش تسلیحاتی در پادگان نظامی است؛ مگر تحت شرایط معین و تحت نظارت دقیق که در ضمن این تقسیمات و جزئیات به شدت کنترل و نظارت می­شود. باید گفت که مشوق­ها و امتیازات مالیه این نهاد سبب شده تا رهبران را به مسائل مالی همیشگی وابسته و مصروف کند. اضافه بر آنچه تاکنون بیان داشتیم، یکی دیگر از پلان­هایی‌که در این نهاد عملی می­شود، تثقیف و تربیت سربازان ارتش توسط ثقافت خاصی می­باشد تا افراد وفاداری برای سیاسیون تربیه شوند و کوکورانه فرمانبرداری کنند. اما قشر اول؛ غرب آن‌ها را در کشورهای بیگانه و اجنبی توسط ثقافت­های خاص تحت نظر نهادهای نظامی خودش و تحت نظر دانشکده­های نظامی آنجا تربیت و تثقیف نموده است. مشت آهنین و کنترل دقیق در تمام دساتیر این نهاد حاکم بوده و هرکس که به کشور خیانت کند و از دستورات و اهداف این بدنه سیاسی سرپیچی کند، مجازات خواهد شد. این روند توسط دولت و دستگاه­های استخباراتی و رهبران عالی­رتبه قشر اول به پیش می­رود تا از تداوم وابستگی و بردگی سربازان به این نهاد و اجرای پروژه­های استعماری که از طرف دولت به آن سپرده شده است اطمینان حاصل گردد. دومین موضوعی‌که بخاطر آن نهاد نظامی تحت مراقبت قرار دارد، حضور تعداد زیادی از رهبران مخلص و انبوهی از سربازان عادی است و این موضوع، رهبران تشکیلات قشر اول را به وحشت می­اندازد؛ به خصوص که در گذشته تلاش­های صادقانه­ای برای حمله به مزدوران سیاسی حکومت صورت گرفته است.

3-     سیطره افراد تأثیرگذار از سیاسیون و سربازان ارشد ارتش بر مفاصل اقتصادی: برای کسانی­که امور اقتصادی مصر را دنبال می­کنند، پوشیده نیست که مفاصل اقتصادی آن توسط افراد پرنفوذ دولتی و نزدیکان آن‌ها از رهبران و سربازان ارشد ارتش کنترل می­شود. کاتب عبدالرحمن النجار در مقاله­ای‌که در سایت ساسا پست به تاریخ 6 ژوئیه 2014م منتشر کرده بود، می­گوید: «تخصیص و مکلف نمودن ارتش به پروژه­های زیرساختی محلی، رفتار جدیدی از سوی مقامات مصری نیست، بلکه تجدید نقش ارتش در امور داخلی کشور است؛ مخصوصاً از زمان برکنار شدن محمد مرسی در ژوئیه سال 2013م و روی کار آمدن عبدالفتاح سیسی رئیس جمهور کنونی کشور در ژوئن 2014م است.» هم‌چنین وی می­گوید: «سه نهاد تخصصی اقتصادی وجود دارد که شعبه­های آن‌ها توسط وزارت دفاع اداره می­شود؛ وزارتی‌که نقش مستقیمی در پروژه­های اقتصادی بومی ارتش ایفا می­کنند و این شعبات ازین قرار اند: 1- پروژه­های خدمات ملی 2- سازمان عربی صنعتی­سازی 3- سازمان ملی تولیدات نظامی در مورد زمین­های کشاورزی.»

در مورد زمین­های کشاورزی، باید گفت که دولت امتیازات زیادی را به سربازان متنفذ در ارتش تقدیم کرده است و بهترین گواه بر این موضوع هزارها هکتار زمین زراعتی است که تحت ملکیت شان قرار دارد. کاتب مصطفی ابراهیم در سایت مؤسسه مطالعات مصر در 6 ژانویه 2018م گفته است: «تسلط رژیم نظامی حاکم اگر تمام جنبه­های حیات اقتصادی مصر را در برنداشته باشد، همین بس که بر اراضی دولتی که یکی از برجسته­ترین بخش­های آن است، مسلط می­باشد و این سیطره در چند مرحله صورت گرفت و پس از انقلاب سوم جولای 2013م به اوج خود رسید. این پرونده در سطح وقایع مصر در دو دهه اخیر حکومت مبارک ظاهر گشت که ارکان و افراد رده اول نظامش؛ میلیون­ها جریب زمین را از طریق معاملات مخدوش با فساد به تجار اعطا کردند. بعد از انقلاب، سربازان هزاران جریب را تحت شعار (للقوات المسلحه) تصاحب شدند؛ گذشته از این‌که بسیاری از اراضی دولتی را تصاحب شده بودند و علاوه بر این‌که سیسی ده­ها جریب زمین را بر خلاف قانون مصر از اماکن مختلف مصر به شماری از حکام عرب بخشید. همۀ این­ گام­ها، سبب نابودی داشته­های مردم مصر شد؛ همان کسانی­که طبق متون همه قوانین اساسی و بین المللی و منطقه­ای تنها مالک این دارایی­ها هستند.

4-     جنگ خشونت­آمیز با فرزندان جنبش­های اسلامی و جنبش­های جهادی در سیناء و غیر آن: این جنگ در مصر جدید نیست؛ بلکه سابقه آن به روزهای انقلاب سال 1952م برمی­گردد که گروه­های اسلامی تحت تعقیب قرار گرفتند و رهبران آن در حادثه المنشیة اعدام شدند. این حادثه در سال 1954م زمانی اتفاق افتاد که بعضی از رهبران اخوان المسلمین به جرم تلاش برای کشتن رئیس جمهورجمال عبدالناصر متهم شدند. از جمله کسانی­که اعدام شدند: محمود عبدالطیف، یوسف طلعت، ابراهیم الطیب، هنداوی دویر، محمد فرغلی و عبدالقادر عوده بودند. سلسله اعدام­ها بعد از آن ادامه یافت و حکم اعدام­های جدیدی بعد از کشته­شدن رئیس جمهور سادات اجرا شد؛ از جمله: سرباز نظامی خالد الإسلامبولی، حسین عباس، محمد عبدالسلام فرج، عبدالحمید عبدالسلام و عطا طایل حمیده بودند. این روند تعقیب و دستگیری هم‌چنان ادامه یافت و صدها تن از آن‌ها در زندان­های سرتاسری آن ناپدید شدند. هدف از این جنگ خشونت‌آمیز، حفاظت از رژیم مزدور و محروم کردن جنبش­های اسلامی از حمایت مردم مصر می­باشد و هم‌چنین پیامی‌ست برای کسانی­که سعی دارند تا در برابر این رژیم ایستادگی کنند. ادامه دارد...

برگرفته از شماره 413 جریده الرایه

نویسنده: حمد طبیب

مترجم: محمد مزمل

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه