شنبه, ۱۷ شوال ۱۴۴۵هـ| ۲۰۲۴/۰۴/۲۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
بسم الله الرحمن الرحيم

پشت پردۀ همه پرسی برای جدایی اقلیم کردستان

(ترجمه)

پرسش

چرا بارزانی باوجود عدم توافق جهانی و منطقه ای برای همه پرسی، بازهم اصرار دارد که این همه پرسی صورت گیرد؛ مگر چنین همه پرسی در شرایط کنونی به ضرر خود کُردها نیست؟! پرسش دیگر این که آیا انتظار می رود، این همه پرسی صورت گیرد، و اگر صورت گیرد و اکثریت با جدایی کردستان موافقت نشان دهند، آیا ممکن خواهد بود که کردها در منطقه دولت مستقل خود را داشته باشند؟

پاسخ

نقل قول معروفی است که می گویند: اگر حاکمی علیه سرزمین خودش تصمیمی اتخاذ نمود، به این معنی است که آن حاکم مزدور کسی دیگری بوده و تصمیمی را که اتخاذ نموده به اشارۀ دولت دیگری است و در آن منافع آن دولت را در نظر دارد. واقعیت کردهای اقلیم کردستان مصداق دقیق این نقل قول بوده و شرح آن قرار ذیل است:

۱. هر سیاست مدار آگاهی، به خوبی می داند که دستیابی کردها به یک دولت مستقل کاری بس دشوار است؛ بلکه حتی ممکن در شرایط کنونی، تلاش برای ساختن دولت مستقلی برای کردها می تواند به ضرر اقلیم کردستان تمام شود، نه تنها ضرر سیاسی و معنوی؛ بلکه حتی ضرر مادی نیز دارد. بنابر این مسئلۀ اصلی و سیاست جاری در عراق این نیست که کردها صاحب دولت مستقلی شوند؛ زیرا اگر چنین می بود، امکانات تشکیل چنین دولتی و زمینه سازی برای آن از گذشته ها صورت می گرفت. منظور این است: نظامی را که امریکایی ها پس از اشغال عراق در این سرزمین برپا نمودند و به نام قانون اساسی بریمر شهرت یافت، این نظام عراق را به سرزمینی دارای حکومت فدرالی تبدیل نمود، حکومتی که دارای یک مرکزیت ضعیف و کم صلاحیت باشد، در حدی که اقلیم کردستان از نظر حکومتداری و اجرای امور در این اقلیم نسبت به حکومت مرکزی بغداد، از صلاحیت و تصرفاتی به مراتب بیشتر بر خوردار می باشد.

شکی نیست که دولت های استعمارگر کافر خواب تقسیم و پاره پاره کردن هر بخشی از سرزمین های اسلامی را که اشغال می کنند، در سر می پرورانند؛ اما برای بر آوردن این هدف شوم شان در انتظار فرصت مناسب می نشینند و دلیل آن کینه و نفرتی بی پایانی است که از اسلام و مسلمانان در دل دارند. در پاسخ به پرسشی که قبلاً به تاریخ ۱۲/۰۸/۲۰۱۴م، منتشر نموده بودیم گفتیم:

«امریکا از ابتدای اشغال عراق در سال ۲۰۰۳م، پیوسته در پی زمینه سازی برای تقسیم عراق می باشد، چنان چه قانون اساسی را که بریمر گذاشت، مبتنی بر اساس قومی و مذهبی و برخورداری هر قوم و مذهب از سهمی مشخص، طوری که سهمی برای رئیس جمهور، سهمی برای رئیس پارلمان و سهمی برای نخست وزیر در نظر گرفته است. از آن جایی که قدرت اجرایی را نخست وزیر در اختیار دارد، بریمر این پست را هدفمندانه یک پست مذهبی قرار داد تا بهانه ای برای تحریک و بر انگیختن تنش ها به نسبت سایر ساختارها باشد. این قانون اساسی خود به صراحت خواستار تشکیل حکومتی اتحادی و متشکل از اقلیم های مختلف و با صلاحیت های زیاد می باشد. به این ترتیب دیده می شود که امریکا در فراهم نمودن شرایط تقسیم عراق به چند اقلیم موفق بوده. ...»

حکومت اتحادی طوری است که هر اقلیم آن از نظر عملی یک دولت به شمار می رود، با این تفاوت که بعضی ساختارهای رسمی را کم دارد؛ مانند: سفارت خانه ها، عضویت سازمان ملل و سایر امور ظاهری و ساختاری؛ اما از نظر عملی، اقلیم یک دولت مستقل با اختیارات کامل به شمار می رود و به این ترتیب اقلیم کردستان در حقیقت دولتی در داخل دولت دیگر بوده و عملاً از دولت مرکزی جدا می باشد، و واقعیت این است که عراق به عنوان یک دولت یک پارچه عملاً وجود ندارد. بنابر این اقلیم کردستان در حقیقت نیاز به برخورداری از استقلال و تشکیل دولتی در داخل دولت عراق ندارد؛ زیرا از نظر عملی، عملاً یک دولت مستقل به شمار می رود.

چنان چه اشاره شد، مسئلۀ اصلی این نیست که کردها بتوانند برای خودشان دولت مستقل و با مرزهای مشخص اقلیم کردستان عراق را تشکیل دهند و ارتباطی با سایر مناطق کردنشین بیرون از مرزهای عراق باشد؛ بلکه حتی تشکیل هر گونه دولتی برای کردها خود می تواند تحرکات شدیدی را در پی داشته و سر و صداهای آنان را بلند نماید؛ زیرا دولت کردی به اقلیم کردستان خلاصه نمی شود. با این حساب تشکیل دولتی مستقل برای کردها در عراق، ضربۀ سنگینی است، به ویژه برای امریکا و مزدوران منطقه ای آن، یعنی ترکیه، ایران و سوریه. بنابر این هر سیاست مدار آگاهی به خوبی می داند که ساخت دولتی برای کردها، چه در عراق یا ترکیه و یا سوریه، ممکن نیست و شراط فعلی بین المللی و اقلیمی هرگز اجازۀ تشکیل چنین دولتی را نمی دهد.

بعید می دانم که سیاست مداران کرد به شمول مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان، این واقعیت را درک کرده نتوانند؛ بلکه چنان چه قبلاً اشاره نمودیم، ممکن است هدف اصلی از سر و صدای تشکیل دولت کردی در شرایط فعلی این باشد که آب گل آلود شود و سپس تنش هایی در منطقه بالاگیرد، به ویژه منطقۀ کردستان که به ضرر خود آنان تمام شود، ضرری که به ضرر سیاسی و معنوی خلاصه نشده؛ بلکه خسارت های مادی نیز برای شان به بار آوَرد. با این حساب، این تصمیم بارزانی در شرایط کنونی به ضرر سرزمین خود اش تمام خواهد شد.

۲. حالا این پرسشی مطرح می شود، دولتی که پشت پرده بارزانی را به این تصمیم تحریک نموده و حمایت می کند، کدام دولت است و این تصمیم برای آن دولت پشت پرده چه منفعتی دارد؟ باید گفت نشانه ها و دلایل واضح و روشنی وجود دارد که بر اساس آن تشخیص این دولت پشت پرده کار دشواری نیست؛ روشن است که بارزانی هرگز توان این را ندارد تا در برابر امریکا و دولت های وابسته به امریکا که اقلیم کردستان را احاطه کرده اند، قرار گرفته و بدون تحریک هیچ جهتی، شخصاً اعلام نماید که تصمیم دارد برای جدایی اقلیم کردستان از عراق، همه پرسیِ به راه اندازد و به هیچ وجه توان رویارویی با مخالفان بین المللی و منطقه ای این تصمیم را نیز ندارد؛ مگر این که دولت بزرگ دیگری پشت پرده از وی حمایت نموده و او را به اتخاذ چنین تصمیمی تشویق نماید.

آری، اقلیم کردستان با تمام دار و ندارش بسیار ناتوان تر از آن است که بتواند در برابر این دولت ها، به ویژه امریکا که عراق به صورت کامل در چنگال آن قرار دارد، ایستادگی کند. چنان چه پیشتر اشاره شد، درک این که دولت بزرگی پشت پرده از بارزانی حمایت نموده و به وی اشاره می کند که چنین تصامیمی را اتخاذ نماید، این دولت بزرگ نیست؛ مگر انگلیس. خانوادۀ بارزانی ها از اواخر دولت عثمانی تا کنون با انگلیس ارتباط دارند و مسعود بارزانی این ارتباط را از پدرش مصطفی ملا بارزانی و وی از برادر خویش احمد بارزانی و پیش از همۀ آنان عبدالسلام بارزانی به ارث برده اند. عبدالسلام بارزانی از سال ۱۹۰۹م تا سال ۱۹۱۴م رهبری مخالفت مسلحانه ای کردی را علیه دولت عثمانی به عهده داشت و انگلیس آشکارا از وی حمایت می نمود. بنابر این خانوادۀ بارزانی از گذشته های دور با انگلس در ارتباط می باشد.

در عین حال اگر به واکنش های جهانی که در برابر اعلام همه پرسی صورت گرفت، نظری بیندازیم، خواهیم دید که انگلیس علی رغم مکر و اسلوب خبیثانه ای که معمولاً در سیاست هایش به کار می گیرد، این بار موافقت اش با این همه پرسی را آشکا را اعلام نمود؛ به طور مثال: بارزانی به تاریخ ۲۴ اگست ۲۰۱۷م با فرانک بیکر سفیر انگلیس در عراق دیدار نمود تا حمایت انگلیس را به رخ جهان بکشد. صفحۀ انترنتی "رووداو" به تاریخ ۲۴ اگست ۲۰۱۷م در بخشی از خبرهای مربوط به این دیدار گفت: «در دیداری که بارزانی با سفیر بریتانیا در عراق داشت، طرف مهمان(سفیر) ابراز نمود که کشور اش حقوق مردم کردستان را درک می کند. وی موقف بریتانیا در خصوص راه اندازی این همه پرسی را به اطلاع رئیس اقلیم کردستان رسانید.» واژۀ "درک کردن" در زبان دیپلوماسی به معنی تأیید بوده و معنی "به اطلاع رسانیدن" بدون نام بردن از چیزی، نیز تأیید است، این بدان معنی است که موقف انگلیس در خصوص تصمیم بارزانی برای همه پرسی مثبت می باشد؛ بلکه واقعیت این است که انگلیس از آن پشتیبانی می کند و با وجود مخالفت امریکا و دولت های وابسته به امریکا در منطقه، این کشور از بارزانی می خواهد تا روی تصمیم اش هم چنان استوار بماند.

به طور مثال:  مصطفی مسوول روابط خارجی اقلیم کردستان در گفتگو با پایگاه خبری کردستان ۲۴ چنین گفت: «بریتانیا با راه اندازی همه پرسی مخالفت ندارد و علیه خواسته های کردها قرار نمی گیرد. مصطفی این سخنان را پس از دیدار الیستر بیرت و زیر امور شرق میانه و شمال افریقای بریتانیا در اربیل با شماری از مسوولین کرد مطرح نمود. وزیر نامبرده روز یک شنبه گذشته جهت دیدار و گفتگو با مسوولین کرد در خصوص پاره ای از مسایل وارد شهر اربیل شد و این در حالی است که کردها قصد دارند، به تاریخ ۲۵ سپتمبر سال جاری در گامی به سوی تأسیس دولتی مستقل برای کردها، همه پرسی استقلال اقلیم کردستان از عراق را راه اندازی نمایند.» (منبع: ۲۴Kurdistan  اربیل ۵ سپتمبر ۲۰۱۷م) به این ترتیب روشن است که تصمیم برای همه پرسی را که بارزانی بر سر زبانها انداخته، در اصل به فیصلۀ انگلیس مطرح گردیده است.

۳. جریان منافع انگلیس از این تصمیم بر می گردد به زمان پیروزی ترامپ در انتخابات، آنگاه که تریزامی نخست وزیر انگلیس با عجله خودش را به تاریخ ۲۶ جنوری ۲۰۱۷م به واشنکتن رسانید تا پیروزی ترامپ را از نزدیک برایش تبریک و تهنیت بگوید. در آن دیدار ترامپ تعریف و توصیف های بی شمار را نثار تریزامی نمود و وی نیز از ترامپ تعریف و توصیف فراوانی نمود؛ اما هدف هر یک از دو جانب از این تعریف و توصیف ها چیز متفاوتی بود. ترامپ در پی این بود که انگلیس تمام توان اش را برای از هم پاشانیدن اتحادیه اروپا به کارگیرد، طوری که در قدم نخست انگلیس بدون هیچ تأخیری خود اش را از پیکر اتحادیه جدا کند و در عین حال تمام تلاشش را برا ایجاد فضای فروپاشی اتحادیه نیز به کار اندازد، به ویژه در فرانسه و هالند که در شرف برگزاری انتخابات قرار داشتند.

اما خواست تریزامی از ترامپ این بود که یک سلسله توافق نامه های تجارتی را با انگلیس امضاء نماید تا وی در زمان خروج از اتحادیۀ اروپا با استفاده از آن، از سایر دولت های اروپا امتیاز گیری نماید. هر یک: ترامپ و تریزامی در جریان آن دیدار روی هدف خودش اصرار می نمود. تریزامی تلاش داشت تا با استفاده از سیاست معمولی که انگلیس در روابط بین المللی دارد، هدف اش را که دست رسی به توافقات تجارتی بود، پنهان نگهدارد و آن را با اسالیب غیر مستقیم مطرح نماید؛ اما درک پایین ترامپ از برخوردها و روابط دیپلوماتیک و اظهارات بی پرده اش، این فرصت را از تریزامی گرفت که نیت اش را پنهان نگهدارد.

زمانی که طرف داران اتحادیۀ اروپا در انتخابات فرانسه و هالند پیروز شدند، به علاوۀ این که آلمان با تمام توان از اتحادیه حمایت می کند و توجه ویژه ای برای حفظ آن به خرج می دهد، آنگاه بود که ترامپ متوجه شد که هدف اصلی انگلیس بستن قرار دادهای تجارتی با امریکا بوده و تریزامی به موضوع از هم پاشی اتحادیه اروپا که خواست اصلی ترامپ بود، توجه کافی نکرده. این مسئله ترامپ را عکس العملی نمود و در نتیجه قطر را که از وابسته گان انگلیس است، هدف قرار داده و دستور داد تا کشورهای خلیج همجوار قطر با آن قطع رابطه نمایند. قبلاً در پاسخ به پرسشی که به تاریخ ۲۳ جولای ۲۰۱۷م منتشر نمودیم، گفته بودیم:

«و اما در مورد انگلیس باید گفت که سفر مبتکرانۀ تریزامی نخست وزیر این کشور به واشنگتن به تاریخ ۲۶ جنوری ۲۰۱۷م و اصرار اش برای امضای توافق نامۀ تجارتی با واشنگتن به این منظور بود که تشویقی برای سایر دولت های اتحادیۀ اروپا در جهت بیرون شدن از دایرۀ این اتحادیه باشد. به این ترتیب انگلیس مجدداً خود را به امریکا پیوند زده و به ادارۀ حکومت ترامپ خوش بین شد؛ اما پس از آن که آرزوهای امریکا مبنی بر فروپاشی اتحادیۀ اروپا به حقیقت نپیوست، چنان چه طرف داران اتحادیۀ اروپا در انتخابات فرانسه و هالند به پیروزی رسیدند، دید مثبت ترامپ نسبت به انگلیس به عقب برگشت؛ زیرا خواست ترامپ از انگلیس این بود که روند فروپاشی اروپا را رهبری نماید؛ اما زمانی که تجربۀ لندن در پاریس و امستردام تکرار نشد، امریکا مجدداً شروع به هدف قراردادن منافع انگلیس در سطح جهانی نمود که باعث شوکه شدن لندن از این موقف شد. چنان چه امریکا به مزدور اش عبدالفتاح السیسی دستور داد تا خلیفه حفتر را بدون در نظر داشت منافع انگلیس در لیبیا حمایت و پشتیبانی نماید. از جانب دیگر به مزدوران خلیجی اش دستور داد تا بالای قطر فشار وارد نمایند، قطری که ابزار اصلی انگلیس در منطقۀ عربی و اسلامی به شمار می رود.»

به این ترتیب تمام موارد فوق الذکر باعث شد که ترامپ دیوانه وار به سعودی سفر نموده و آن جا نشست چند جانبه را به راه اندازد و پس از آن با طرح قطع رابطه با قطر، خواست که انگلیس را به کشتارگاه بکشاند.

۴. انتظار می رفت که انگلیس نیز علیه منافع امریکا در منطقه دست به مزاحمتی بزند و به همین دلیل بود که تصمیم اخیر مبنی بر تحریک بارزانی برای راه اندازی همه پرسی فوق الذکر را اتخاذ نمود تا مزاحمتی برای امریکا و مزدوران منطقه ای آن باشد. طبیعتاً از دست انگلیس کاری فراتر از مزاحمت به امریکا بر نمی آید؛ زیرا توان رویارویی مستقیم و علنی با امریکا را ندارد؛ بلکه تنها می تواند دست به مزاحمت زده و امریکا را اذیت کند، به ویژه در صورتی که شرایط مناسب و کار موثری برای مزاحمت پیدا کند؛ مانند همه پرسی کردستان.

انگلیس اصرار دارد که بارزانی تا آخرین حد ممکن پیش برود؛ زیرا شرایط کنونی برای امریکا و هم چنین مزدوران اش؛ هر یک ترکیه، ایران و سوریه به دلیل تحرکات مسلحانۀ موجود، شرایط بسیار داغ و حساسی است. به همین دلیل است که بارزانی پیوسته اصرار دارد که این همه پرسی باید برگزار شود و انگلیس فضا را برای این همه پرسی آماده نموده و به نحوی هشدار می دهد که در اقلیم کردستان برای کردها دولت مستقلی ایجاد خواهد نمود. انگلیس طبق معمول و بر اساس سیاست نیرنگ آمیز و گمراه کننده ای که از آن ثابت است، قطعاً به اندازه ای که منافع خود اش را ترجیح می دهد، به منافع کردها اهمیت نمی دهد و تاریخ تعاملات فریبندۀ آن با کردها مملو از مثال هایی است که این ادعا را به خوبی تأیید می کند. در پاسخ به پرسشی که به تاریخ ۱ اپریل ۲۰۰۹م منتشر نموده بودیم، گفتیم:

«انگلیس به محمود حفید در سال ۱۹۱۹م وعده داد که اگر به حریم عثمانی ها در سلیمانیه حمله نماید، برای وی در کردستان دولتی مستقل تشکیل خواهد داد. کردها به سلیمانیه حمله نموده و برادران عثمانی شان را به قتل رسانیده و نجات یافته گان شان را فراری دادند؛ اما انگلیس به وعده اش وفا نکرد؛ بلکه محمد حفید را به مستعمره اش، هند انتقال داد. هم چنین انگلیس بالای معاهدۀ سیفر در سال ۱۹۲۰م با دولت عثمانی اصرار نمود که در آن بندی مربوط به برپایی دولت کردی به منظور مزاحمت به خلیفه محمد وحید الدین علاوه گردد، چنان چه هیأت خلیفه خود طرف مذاکره را تشکیل می داد؛ اما زمانی که انگلیس بعدها موفق شد که مصطفی کمال را به صفت رئیس جمهور ترکیه منصوب نماید و خلافت به پایان رسید و طرف معاهده جمهوری ترکیه به ریاست مصطفی کمال شد که در لوزان و در سال ۱۹۲۴م راه اندازی گردید، آن جا بود که انگلیس یک بار دیگر پایش را پس کشیده و نخواست در آن معاهده بندی مبنی بر ایجاد دولتی برای کردها وجود داشته باشد؛ زیرا هدف اش بر آورده شده بود که همانا سقوط دادن خلافت بود. انگلیس از همان گذشته احساسات قوم گرایی کردی و سایر اقوام را در منطقه بر می انگیخت و با استفاده از کسانی که تحریک می شدند، علیه دولت اسلامی تخریب کاری می نمود تا این که سر انجام هدف اش را بر آورده نمود؛ اما پس از آن تمام همکاران اش برای تحقق این هدف آن را به دور انداخت و یا با تعیین نمودن آنان به صفت حکام و رهبران، آنان را به بنده گی گرفت.» به این ترتیب دیده می شود که نیرنگ و فریب کاری های انگلیس تاریخ طولانی دارد.

۵. به این ترتیب بارزانی در همه پرسی تاریخ ۲۵/۰۹/۲۰۱۷م  بخاطر تشکیل دولتی برای خود، بدون توجه به مواضع بین المللی و منطقوی؛ حتی با وصف عدم پذیرش آن از طرف یک تعداد از کُردها اصرار دارد؛ چنان چه تصریح داشته است: «اقلیم کردستان روز چهارشنبه، بر همه پرسی تجزیه طلبی از عراق که قرار است به تاریخ ۲۵ سپتمبر آینده برگذار شود.» وی مجدداً تأکید نمود و هرگونه تأخیر یا لغو این پروسه را علی رغم رد آن و نتایج اش از سوی حکومت مرکزی، به اضافه  تلاش های بین المللی و منطقوی که برای منصرف کردن اربیل از برداشتن این گام در جریان است، رد نمود.

شورای عالی همه پرسی اقلیم کردستان، دیروز در خلال نشستی به ریاست مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان ، نتایج بازدید اخیر نماینده گان کُرد از بغداد بخاطر همه پرسی و هم چنان گفتگوهای دو روز پیش بارزانی همراه ماتیس در اربیل را به بحث گرفت. مشاور بارزانی گفت: «مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان تأکید دارد تا همه پرسی در موعد مقرره اش ۲۵ سپتامبر برگذار شده و حتی یک دقیقه هم از موعد اش تأخیر نداشته باشد.» (منبع: به نقل از شبکه العربیه مورخ ۲۴ اگست ۲۰۱۷) این اظهارات در حالی بیان می گردد که مواضع مخالف منطقوی و فرامنطقوی در مورد همه پرسی به وضاحت صورت گرفته است؛ بطور مثال:

الف) مسعود بارزانی به تاریخ ۰۷/۰۶/۲۰۱۷م همه پرسی را در مناطق کُردنشین عراق به منظور تأسیس دولت مستقل کُردنشین اعلام نمود و مدعی شد که این همه پرسی را در ۲۵ سپتمبر آینده برگذار خوهد کرد. امریکا از همان بدو اعلان فوق، این همه پرسی را رد نمود؛ چنان چه "برت مک گورک" نماینده ویژه دونالد ترامپ در ائتلاف جهانی مبارزه با داعش، چنین گفت: «اجرای این همه پرسی در حال حاضر منجر به بی ثباتی خواهد شد و ما معتقدیم که این همه پرسی در ماه سپتامبر با توجه به این جدول زمان بندی سریع، مناسب نیست؛ چون قرار است این همه پرسی در مناطقی به ویژه مورد نزاع، به شکل ملموسی منجر به بی ثباتی خواهد شد.» (منبع: أ ف ب ۰۸/۰۶/۲۰۱۷م)

اخیراً به تاریخ ۱۱/۰۸/۲۰۱۷م ریکس تیلرسون وزیر خارجه امریکا در تماسی تیلفونی با مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان، به نماینده گی از واشنگتن ابراز تمایل نمود که این همه پرسی به تأخیر افتد. وی هم چنان بر حمایت از گفتگوها و جستجوی راه حل با بغداد تأکید کرد. به تاریخ ۲۲/۰۸/۲۰۱۷م امریکا وزیر دفاع خویش جیمز ماتیس را به بغداد به منظور نشست با عبادی نخست وزیر عراق فرستاد تا پس از آن به اربیل همراه بارزانی دیدار کند. هم چنان وی به تاریخ ۲۳/۰۸/۲۰۱۷م به ترکیه رفت تا از بازوی موثر(ترکیه) در منطقه استفاده کند.

ب) هم چنان کشورهای طرفدار امریکا در منطقه نیز این همه پرسی را نپذیرفتند؛ چنان که سعد حدیثی سخنگوی نخست وزیر عراق بیان داشت: «هر موضع و گامی که از طرف جناح های عراقی برداشته می شود، لزوماً باید مطابق قانون اساسی بوده و هر گونه تصمیم در مورد آینده عراق که قانون اساسی آن را به عنوان یک کشور دموکراتیک فدرالی با حاکمیت ملی کامل معرفی نموده است، باید مواد مربوطه قانون اساسی در آن رعایت شود... تنها یک جناح نمی تواند با به انزوا کشانیدن سایر جناح ها، سرنوشت عراق را تعیین کند.» (منبع: آزادی امریکا ۰۹/۰۶/۲۰۱۷م)

ترکیه نیز از آوان اعلام همه پرسی و استقلال کردستان، مخالفت خویش را ابراز نمود؛ چنان چه وزارت خارجه این کشور این تصمیم رئیس اقلیم کردستان را خطای فاحشی که وحدت و سلامت اراضی عراق را تهدید می کند خواند. (منبع: آزادی امریکا ۰۹/۰۶/۲۰۱۷م) هم چنان اردوغان پس از نشستی که با وزیر دفاع امریکا ماتیس داشت گفت: «تصمیم این  همه پرسی یک تصمیم اشتباه است.» (منبع: الجزیره ۲۴/۰۸/۲۰۱۷م)

هم چنان ایران شنبه به تاریخ ۱۱/۰۶/۲۰۱۷م بعد از مدت زمان اندکی از اعلام همه پرسی، اعلام نمود که این کشور به شدت مخالف همه پرسی ای می باشد که قرار است در سپتمبر آینده در کردستان عراق برگذار شود. با تأکید بر این که "موضع تهران در مورد تمامیت ارضی عراق روشن است"، بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه ایران گفت: «تصامیم فردی و دور از معیارها و چارچوب قانونی و ملی، منجر به مشکلات مزید و پیچیده گی اوضاع امنیتی در عراق خواهد شد.» (منبع:  afkarhura.com۱۵/۰۶/۲۰۱۷م) و همین شبکه به تاریخ ۰۷/۰۹/۲۰۱۷م اظهارات رئیس مجلس شورای ایران را نقل کرد که وی گفته بود: «حسین امیر عبداللهیان دستیار خاص رئیس مجلس شورای اسلامی در امور بین المللی، تأکید کرد که اجرای همه پرسی در کردستان عراق، بحران جدیدی را به بار خواهد آورد.»

امریکا در داخل کردستان نیز طرفدارانی دارد که می توان به جنبش کُردی گوران(تغییر) و حزب طالبانی(حزب اتحادیه میهنی کُردستان) اشاره نمود که جنبش گوران به اعلان بارزانی برای اجرای همه پرسی مخالفت نشان داده و هوشیار عضو این جنبش در پارلمان کردستان گفت: «جنبش تغییر هنوز به همان نظر سابق خویش ثابت است که اجرای همه پرسی در این برهه از زمان اشتباه بوده و تمام این اجنداء، اجندای شخصی و حزبی مسعود بارزانی است.» وی تأکید داشت که: «حزب دموکرات کردستان همانند بازی شطرنج پیاده است نه بازیکن.» (منبع: ایلاف ۰۵/۰۸/۲۰۱۷م)

هم چنان فواد معصوم رئیس جمهور عراق که منتسب به حزب طالبانی(حزب میهنی دموکرات کُردستان) می باشد، این همه پرسی را رد نموده گفت: «چوکی ریاست جمهوری بر شانه ها و آرای کُردها بناشده و معادل یک قطره خون و فداکاری شان نیست، به معصوم اجازه خیال پردازی رسیدن به دولت شان را نخواهند داد و در روز همه پرسی به آن جواب "نه" خواهند گفت.» حزب دموکرات کُردستان در بیانیه ای اظهارات معصوم را خطرناک تلقی نموده و مدعی شد که این بیانیه، پیام بدی به جهانیان خواهد داشت که در نهایت کار، همه پرسی را مشکل کرده و از ارزش اش می کاهد. (منبع: afkarhura.com)

علی رغم مخالفت های جهانی و منطقوی؛ چنان چه قبلاً تذکر دادیم، بارزانی آن قدر در اجرای این همه پرسی جدی است که حتی یک دقیقه تأخیر آن را نمی پذیرد. دلیل این همه، چنان چه قبلاً جریان امور اتفاق افتاده را بررسی کردیم، فشارهایی است که از طرف انگلیس به سر بارزانی تحمیل می شود.

۶. حال پس از آن که رویدادهای همه پرسی را با عوامل مختلف تأثیر گذار آن به بررسی گرفتیم، انتظار می رود تا پاسخی قناعت بخش در مورد این همه پرسی ارایه کنیم. در روشنایی مسایلی که بیان شد، احتمال می رود که امور ذیل اتفاق افتد:

الف) در هر صورت انتظار نمی رود که برای کُردها یک دولت قانونی با معیارهای جهانی تأسیس شود؛ چون پروژه امریکا در عراق این است که این کشور، دولتی اقلیمی و فدرالی با ارتباطی شکننده با مرکز باشد؛ یعنی از ناحیه عملی بخاطر حکومتداری این تقسیم صورت می گیرد، و اما از ناحیه رسمی دولتی باقی می ماند که متشکل از چند اقلیم فدرالی بوده و به نام عراق یاد خواهند شد.

پروژه امریکا از بدو اشغال عراق در سال ۲۰۰۳م چنین بود. چنان چه در خلال اشغال خود بذر تقسیم، تکه و پارچه کردن آن را افشاند؛ مگر اعلام آن ها را به حیث کشورهای مستقل، الی رسیدن به وقت مناسب اش معطل کرد. در سال ۲۰۰۳م "بریمر" حاکم امریکا در عراق، قانون اقلیم های فدرالی را در عراق وضع نمود که در نتیجه آن، دولت یک پارچه و قوی مرکز از بین رفت و دولت فدرالی شکننده و ضعیف جایگزین آن شد که در آن قدرت اقلیم ها قوی تر از مرکز است تا امریکا در زمان مناسبی که می تواند و مصلحت خویش را نیز در آن می بیند، عراق آماده اعلام رسمی چند دولت باشد.

اما اکنون پروژه امریکا در عراق این است تا آن را به کشور چند اقلیمی و فدرالی که داری ارتباط شکننده و ضعیف با مرکز باشند، تبدیل کند. ما جواب سوال گذشته را به تاریخ ۱۲/۰۸/۲۰۱۴م ارایه کرده بودیم که در آن آمده بود: «امریکا از بدو اشغال عراق در سال ۲۰۰۳م به شکل مستمر به فکر پارچه کردن عراق است. قانون اساسی ای که "بریمر" وضع کرده بود، بر بنیاد اختلافات فرقه ای و مذهبی استوار بوده که در آن حصه هر فرقه و مذهب مشخص شده بود... وی این قانون را به رئیس جمهور، نخست وزیر و رئیس پارلمان توضیح داد؛ چون نخست وزیر قدرت اجرایی را به دست دارد و از طرفی هم "بریمر" این پُست و سمت را مذهبی جلوه داد که این کار باعث تحریک و فتنه انگیزی برای سایر پُست ها شد... چون در همین قانون اساسی، حکومت ائتلافی شامل اقلیم ها بوده و هم زمان صلاحیت های اقلیم ها نیز قوی ذکر شده بود. به این ترتیب امریکا موفق به ایجاد اوضاع مناسب برای پارچه کردن عراق گردید.»

بنابر این، سیاست فعلی امریکا خواهان حکومت های متعدد در عراق نبوده؛ بلکه حکومت فدرالی ضعیفی می خواهد که عملاً تقسیم شده و صرف از لحاظ شکلی به عنوان حکومت باقی مانده است. بناً در شرایط فعلی تقسیم عراق به حکومت های متعدد، بعید به نظر می رسد. حد اقل تا مدتی مطابق پروژه "بریمر" عراق باید از لحاظ عملی؛ چنان چه به اقلیم های متعددی که قدرت شان از مرکز قوی تر است، باقی بماند.

ب) چنان چه اعلام همه پرسی به فرمان انگلیس بخاطر نفس کشیدن در تنگنای تحریم های قطر است؛ بناً اگر امریکا انگلیس را در برداشتن یا حتی کاهش تحریم های قطر یاری رسانده و آبرویش را حفظ کند، این همه پرسی نیز لغو خواهد شد.

ج) چون امریکا یگانه دولت مسلط بر عراق است، اگر بخواهد می تواند این همه پرسی را به شکل مستقیم یا غیر مستقیم، با تحریک کردن جنبش های کُرد وفادار خویش در کردستان، یا با تحریک ترکیه و ایران علیه اقلیم یا به طور مشخص علیه بارزانی؛ حتی در صورت نیاز با وارد کردن فشارهای مادی لغو کند.

محمد باقری رئیس ستاد کُل نیروهای مسلح ایران ، از آغاز تأسیس جمهوری ایران در سال ۱۹۷۹م برای اولین بار از ترکیه دیدار کرد. این دیدار که به تاریخ ۱۵/۰۸/۲۰۱۷م خاتمه یافت، سه روز را به طول انجامید. چنان چه خبرگذاری اناضول نقل می کند: «رئیس جمهور ترکیه از وی در مجتمع ریاست جمهوری در انقره استقبال کرده و دیدار بین این دو ۵۰ دقیقه به طول انجامید.» این خود دلالت بر اهمیت موضوع دارد. چنان چه خبر گذاری رسمی ایرنا نقل می کند:« در این سفر رئیس ستادکل نیروهای مسلح ایران را، فرمانده نیروهای زمینی و فرمانده گارد مرزی و یک تعداد دیگر از فرمانده هان بلند پایه نظامی ایران، همراهی می کردند.»

بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه ایران ، دیدار محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران، از ترکیه و نشست همراه همتایش را "جهش" و "گامی در راستای همکاری روابط بین دو کشور" توصیف کرد.(منبع: خبر گذاری مهر ایران ۲۱/۰۸/۲۰۱۷م) بعید به نظر نمی رسد که این دیدار برای هماهنگی در مورد عکس العمل مادی برای لغو همه پرسی و یا هم نتایج قابل اجرایش باشد، و دیدار وزیر دفاع امریکا از انقره به تاریخ ۲۳/۰۸/۲۰۱۷م یعنی پس از دیدار رئیس ستادکل نیروهای مسلح ایران، این فرضیه را قوت می بخشد.

د) اگر امریکا از نتیجه تطبیق بند "ج" احساس نگرانی جدی داشته باشد، می تواند اجرای همه پرسی را لغو نکرده؛ مگر به آن نتیجه موثر یا قابل اجرایی ندهد و بر اساس این همه پرسی، هیچ گونه اقدامات عملی جدایی طلبانه، صورت نگیرد.

۷. در اخیر باید گفت: واقعاً دردناک است که کفار توانستند رابطه اسلامی را از زنده گی مسلمان ها بَر کنند و بجای آن که زمانی به مسلمان های عرب و عجم عزت داده بود، روابط بد بوی قومی و... را جایگزین کنند رابطه ویران کننده ای که مسلمان ها را گروه گروه کرد که در نتیجه برادری اسلامی از بین شان رخت بر بسته و جنگ های خانمان سوز در بین شان در گرفت. قوم گرایی بسان کلنگی است، برای برکندن اساس امت، چنان چه این کافر مستعمر، دیروز با همین کلنگ دولت اسلامی را از بین بُرد، امروز هم به شکل دوامدار از این کلنگ در صورت توان، برای از بین بردن باقی مانده وجود و هستی امت استفاده می کند. سپس سرزمین های اسلامی را عرصه نبرد بین کشورهای بزرگ و وسیله ای برای ریختن خون مسلمانان قرار می دهد و مسلمان گردن مسلمان دیگر را می زند. اسلام تمام این را حرام قرار داده است و بر وحدت و برادری تأکید کرده است. چنان چه الله سبحانه وتعالی می فرماید:

﴿وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾

ترجمه: ‏و همگی به رشته(ناگسستنی قرآن) الله چنگ زنيد و پراگنده نشويد و نعمت الله را بر خود به ياد آوريد كه بدانگاه كه(برای هم ديگر) دشمنانی بوديد و الله ميان دل های تان(انس و الفت برقرار و آن ها را به هم) پيوند داد؛ پس(در پرتو نعمت او برای هم) برادرانی شديد و(هم چنين شما با بت پرستی و شركی كه داشتيد) بر لبه گودالی از آتش(دوزخ) بوديد(و هر آن با فرا رسيدن مرگ تان بيم فرو افتادن تان در آن می رفت) ولی شما را از آن رهانيد(و به ساحل ايمان رسانيد). الله اين چنين برای تان آيات خود را آشكار می سازد، شايد كه هدايت شويد.‏

و هم چنان می فرماید:

﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ﴾

ترجمه: فقط مؤمنان برادران هم ديگرند.

هم چنان اسلام تمام انواع تعصب؛ قومی، وطنی، قبیله ای و... را حرام قرار داده است:

«فعَنْ عَمْرِو بْنِ دِينَارٍ، قَالَ: سَمِعْتُ جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللهِ يَقُولُ:كُنَّا فِي غَزَاةٍ، فَكَسَعَ رَجُلٌ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ رَجُلاً مِنَ الأَنْصَارِ، فَقَالَ الأَنْصَارِيُّ: يَا لَلأَنْصَارِ، وَقَالَ الْمُهَاجِرِيُّ: يَا لَلْمُهَاجِرِينَ، فَسَمَّعَهَا اللهُ رَسُولَهُ e، قَالَ: مَا هَذَا؟ فَقَالُوا: كَسَعَ رَجُلٌ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ رَجُلاً مِنَ الأَنْصَارِ، فَقَالَ الأَنْصَارِيُّ: يَا لَلأَنْصَارِ، وَقَالَ الْمُهَاجِرِيُّ: يَا لَلْمُهَاجِرِينَ، فَقَالَ النَّبِيُّ e: «دَعُوهَا، فَإِنَّهَا مُنْتِنَةٌ.»

(رواه بخاری)

ترجمه: از عمرو بن دینار روایت است که می گوید: من از جابر بن عبدالله شنیدم که می گفت: ما در غزوه ای بودیم که شخصی از مهاجرین با دست یا پای خود بر پشت یک تن از انصار زد؛ انصاری گفت: ای انصار! و آن مهاجر گفت: ای مهاجرین! پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:  تعصب را ترک کنید که بد بوست.

وعَنْ أَبِي مِجْلَزٍ، عَنْ جُنْدبِ بْنِ عَبْدِ اللهِ الْبَجَلِيِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه وسلم: «مَنْ قُتِلَ تَحْتَ رَايَةٍ عُمِّيَّةٍ، يَدْعُو عَصَبِيَّةً، أَوْ يَنْصُرُ عَصَبِيَّةً، فَقِتْلَةٌ جَاهِلِيَّةٌ.»

(رواه مسلم)

ترجمه: ابی مجلز از جندب بن عبدالله بجلی روایت می کند که پیامبر صلی الله علیه سلم فرمود: کسی که کورکورانه در زیر پرچم دعوت تعصب کرده یا متعصبانه کسی را یاری رسانده و کشته شود، به مرگ جاهلیت مرده است.

مسلمان ها صدها سال را با چنگ زدن به دین خویش و داشتن پیوند مستحکم با پروردگارشان با عزت زیستند که ایشان را اسلام به دور هم جمع نموده بود. حضرات ابوبکر، عمر، عثمان، علی، سلمان فارسی و بلال حبشی رضوان الله علیهم اجمعین صحابه پیامبر صلی الله علیه وسلم بودند، بندگان الله سبحانه وتعالی و برادر هم بودند و در راه الله سبحانه وتعالی می جنگیدند. حضرت عمر عرب، فاتحانه وارد قدس می شد، صلاح الدین کُردی قدس را از دست صلیبیان آزاد می کرد و عبدالحمید تُرکی، قدس را از کثافت یهود حفظ می کرد. این چنین مسلمان ها عزت می یابند، کسی که شاهد است و گوشی شنوا دارد، لازم است تا این چنین عمل کند.

﴿إِنَّ فِي هَٰذَا لَبَلَاغًا لِّقَوْمٍ عَابِدِينَ﴾

[أنبياء :۱۰۶]

ترجمه: ‏اين(سخن برای مفهوم قانون زنده گی دنيوی و آگاهی از سرنوشت حيات اخروی) مردمان عبادت‌پيشه را كافی و بسنده است.‏

Last modified onسه شنبه, 26 سبتامبر 2017

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه