دوشنبه, ۲۶ شوال ۱۴۴۵هـ| ۲۰۲۴/۰۵/۰۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

غیبت و بهتان

(ترجمه)

از مطلب بن عبدالله بن حنطب المخزومی روایت است:

«أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: مَا الْغِيبَةُ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: "أَنْ تَذْكُرَ مِنَ الْمَرْءِ مَا يَكْرَهُ أَنْ يَسْمَعَ"، قَالَ: ي"َا رَسُولَ اللَّهِ، وَإِنْ كَانَ حَقًّا؟" قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: "إِذَا قُلْتَ بَاطِلًا فَذَلِكَ الْبُهْتَانُ». (موطای مالك، 1812)

ترجمه: مردی از رسول الله صلی الله علیه وسلم پرسید: غیبت چیست؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: این‌که درباره شخص چیزی بگویی که دوست ندارد بشنود. مرد گفت: ای رسول الله! حتی اگر سخنم حق (راست) باشد؟ پاسخ دادند: اگر باطل (دروغ) بگویی که بهتان (تهمت) است.

یکی از موضوعاتی‌که به شدت باعث بروز فتنه در میان مردم می‌شود، غیبت و یاد کردن شخص به چیزی است که سخن گفتن درباره آن را دوست ندارد و او را ناراحت و رنجیده‌خاطر می‌کند. غیبت کردن آتش کینه و فتنه را در میان مردم برافروخته، روابط اجتماعی را مختل می‌کند و جامعه را به فساد می‌کشاند. از این‌رو شریعت اسلام ما را از غیبت بازداشته و به دوری از آن تشویق می‌کند.

بنابر این، هر سخنی‌که مردم را به سوی فتنه و تفرقه سوق دهد، حرام است و از غیبت کردن هیچ چیز خوبی حاصل نمی‌شود. لذا بر ماست که از آن دوری کنیم تا از گناه و زیان آن در امان بمانیم.

قاعدۀ اساسی، پایبندی به شریعت و اموری است که در جامعه صلح و آشتی ایجاد کرده و مردم را از جدایی و تفرقه دور می‌کند تا جامعه اسلامی یک‌دست شود و مردم از برادران خود محافظت نموده، معایب‌شان را بپوشانند، ویژگی‌های ناپسندشان را در نزد خود حفظ کنند و از برادران خود تنها به چیزی یاد کنند که آنان را خوشنود می‌کند!

از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم که ما را از غیبت کردن و بهتان زدن و از کسانی‌که این عمل را انجام می‌دهد، دور نگهدارد! و از الله می‌خواهیم که زندگی ما را طوری بگرداند که خودش رو رسولش صلی الله علیه وسلم دوست دارند! هم‌چنان از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم که معایب ما را بپوشاند و ما و گروه‌مان را حفظ نماید! آمین یا رب العالمین.

مترجم: الیاس سادات

ادامه مطلب...

یاداشت مصر علیه یهودیان به نفع کیست؟

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

ضیاء رشوان، رئیس  ادارۀ کل اطلاع‌رسانی مصر اعلام کرد که مصر «یاداشتی را پیرامون اقدامات اسرائیلی در سرزمین‌های فلسطینی به دیوان بین‌المللی دادگستری ارائه کرده است.» وی گفت که مصر در «نظر مشورتی درخواست‌شده توسط مجمع عمومی سازمان ملل از دیوان بین‌المللی دادگستری درباره سیاست‌ها و اقدامات اسرائیلی در سرزمین‌های اشغالی فلسطین از سال 1967م اشتراک خواهد کرد.»

کوه جنبید و موش زائید! بلاخره مصر وارد عمل شد و یادداشتی را به دیوان بین‌المللی دادگستری ارائه کرد که گویی این دیوان دادگستری می‌تواند برای یهود تصمیم لازم‌الاجراء را صادر کند! اگر تصامیم این دادگاه می‌توانست که یهود را مقید و یا مانع شود؛ رژیم مصر این یادداشت را تقدیم دادگاه نمی‌کرد. رژیم مصر به عنوان یک رژیم؛ نه تنها حامی رژیم یهود است؛ بلکه شریک جرم در جنایاتش علیه اهل ما در سرزمین مبارکه فلسطین می‌باشد. مصر کسی است که غزه را با دیوارهای بلند، مرزها و مناطق حائل محاصره و دخول کمک‌ها در آن را به تأخیر می‌اندازد و کسی است که در ویرانی شاهرگ حیاتی مردم غزه، یعنی تونل‌های آن شتافت و راه ورود کالاها را بر مردم غزه نابود ساخت. هیچ منفذ و راه‌خروجی برای غزه جز از طریق مصر و رژیم یهود باقی نمانده است، پس وقتی برادران‌شان آنان را محاصره کنند، دشمنان‌شان با آنان چه خواهند کرد؟!

بدون شک در کسی‌که میان ما و اهل ما در سرزمین مبارکه مرزی بگذارد و دیواری بلند بنا کند، هیچ خیری وجود نداشته و از وی هیچ امیدی نمی‌رود. رژیم مصر پاسبان رژیم یهود و دشمن امت است. قبلاً یکی از ارکان ارتش وی به صراحت بیان داشت که هدف شان تأمین امنیت رژیم یهود است. بلی، همین‌هاستند که میان امت و ارتش‌های آن حائل شده و مانع ریشه‌کن نمودن یهود گردیده اند.

از اقدام مصر مبنی بر تقدیم این یادداشت اکنون دو چیز دانسته می‌شود:

اول) این امریکاست که برای فشارآوردن بالای رژیم یهود برای پذیرش راه‌حل دو دولت و ختم جنگ و قبول آتش‌بس موقت قبل از رمضان چراغ سبز نشان داده است. نظام حاکم در مصر صاحب‌تصمیم نبوده و به ارادۀ خود حرکت کرده نتوانسته؛ بلکه ارادۀ وی در گرو ارادۀ سرورش، امریکاست؛ امریکایی که هراسان از آنست که مبادا با دخول رمضان حالت خشم و غضب ناشی از این جنگ به حالت انفجار برسد و گلیم این نظام‌های دست‌نشاندۀ وی را برچیند و شاید سبب روی کار آمدن قدرتی شود که امریکا توان اجیر گرفتن و نفوذ بالای شان را نداشته باشد.

دوم: دیوان بین‌المللی دادگستری نهاد خیالی بوده که هیچ ارزشی نداشته و نظام‌های حاکم توسط آن با مردم خود بازی کرده و برای شان چنین وهم ایجاد می‌کنند که مطابق به قوانین بین‌الملل ادای مکلفیت می‌کنند؛ قوانینی‌که یهود هیچ‌گاه بدان‌ها ارج نگذاشته و نمی‌گذارد و جز ضعیفان بدان‌ها متوسل نشده و به هیچ وجه عدالت در حق شان رعایت نمی‌گردد. بنابر این، دیوان بین‌الملل و تمام نهادهای دولتی ابزاری بیش در دست غرب کافر برای مجازات مردم مستضعف در هنگام بیرون شدن از چارچوب قوانین‌اش نیستند؛ گذشته از این‌که تصامیم آن‌ها مشورتی بوده و لازم الإجراء نیست.

رژیم مصر خوب می‌داند که در این اقدامش هیچ خیری نهفته نیست؛ بلکه در صدد آنست که خشم و غضب مردم مصر و ارتش آن را در برابر این جنایت‌های یهودیان فروکش کند؛ به ویژه قهر و غضب فرزندان خشمگین ما در ارتش کنانه و شاید این رژیم برای آنان به دروغ بگوید که ما به مکلفیت خود مطابق به قانون بین‌الملل اداء کردیم؛ اگر این رژیم در سعی و تلاش خود صادق می‌بود، مرزهای خود را با سرزمین مبارکه کنار زده و ارتش کنانه را برای نصرت‌شان حرکت می‌داد. تمام راه‌حل‌ها و اقدامات غیر از این بیهوده و بی‌ارزش بوده و علیه یهودیانی‌که به این نهادها و تصامیم شان ارزشی قائل نیستند و می‌دانند که آن‌ها پروژۀ استعماری و پایگاهی پیشرفته برای غرب می‌باشند، تأثیری ندارد. غرب و در رأس آن امریکا، از رژیم یهود حمایت خواهد کرد، در این جنگ وی را تنها نخواهد گذاشت و سازمان‌ ملل را از صدور تصامیمی علیه یهود بازخواهد داشت.

ناگفته نماند که خود تصامیم دادگاه صرفًا تصامیم مشورتی است که الزامی برای سازمان ملل برای عملی کردن اقداماتی علیه این رژیم غاصب ببار نمی‌آورد؛ حتی اگر الزام‌آور باشد، وتوی امریکا و غرب آمادۀ حمایت از پروژۀ استعماری شان هستند. با آن‌که یهودیان علیه دیدگاه انحلال و حل قضیه فلسطین با امریکا به مخالفت پرداختند؛ اما خوب می‌دانند که امریکا در آنجا نیازمندشان است. لذا هر آنچه که بخواهند انجام می‌دهند و می‌دانند که هرچه بکنند غرب پشت شان را خالی نکرده و همواره حمایت شان می‌کند. پس این خون‌های جاری، خون‌های مسلمانان بوده که در نظر غرب هیچ ارزشی نداشته و تنها چیزی‌که غرب از آن می‌ترسد، برانگیخته شدن احساسات امت با نزدیک شدن رمضان و در خود رمضان است که شاید منجر به انفجاری شود که غرب تصورش را هم کرده نتواند.

رفتن به این سازمان‌ها و نهادهای دولتی استعماری و به داوری طلبیدن شان؛ اعتراف ضمنی به تصامیمی است که از سوی آن‌ها صادر می‌شود؛ یعنی اعتراف و به رسمیت‌شناسی این رژیم مسخ و دادن حق موجودیت به عنوان یک دولت بر سرزمین فلسطین و برعکس آن و مهار کردن ارتش‌ها در چارچوب سازمان بین‌الملل است تا از سیاست‌هایی‌که این رژیم مسخ ایجاد کرده و تاکنون از آن حمایت می‌کند بیرون نشوند. چیز خطرناک‌تر اینست که این نهادها برای ادغام این رژیم و استواری آن در منطقه و پذیرفتن آن به عنوان یک واقعیت که پذیرش و تعامل با آن ضروری است کار و فعالیت کرده و این چیزی است که تمام امت مسلمه که مخالف عادی‌سازی روابط هستند، آن را نپذیرفته و هرقدر که حکام سازش و خیانت کنند، از موقف خود نزول نخواهند کرد. بنابراین، قضیه فلسطین قضیۀ تمام امت و مرکز بیداری آن باقی مانده و با مواقف مستحکم خود دشمن را از دوست جدا می‌سازد.

فلسطین هرگز توسط این سازمان‌هایی‌که غرب آن‌ها را اساساً برای حائل شدن میان امت و آزادی وی از تحت تبعیت‌اش ایجاد کرده آزاد و اهل ما در سرزمین مبارکه یاری نخواهند شد. اگر مسئله متفاوت و یا معکوس می‌بود، غرب منتظر تصامیم هیچ دادگاه و یا سازمانی نمی‌ماند و بدون کدام تراخی و انتظار کسب اجازه از این سازمان‌ها ارتش‌های خود را فوراً حرکت می‌داد و تمام تصامیمی که مانع حرکت و نقشۀ وی می‌شد، نادیده می‌گرفت؛ حتی اگر آن جنگ مبنای دروغین و ساختگی می‌داشت و این همان چیزی است که امریکا در عراق و افغانستان انجام داد و در هر جایی‌که امنیت ملی خود را به خطر ببیند، ممکن است بلافاصله و بدون انتظار تصامیم از این سازمان‌ها، این کار را تکرار کند.

قضیه فلسطین مرتبط به تمام امت بوده و قضیۀ محوری برایش بشمار می‌رود. اهل ما در سرزمین مبارکه فقط با تحریک ارتش‌ها نصرت داده خواهند شد، هرقدر که مردم فلسطین مقاومت کرده و جهاد کنند و هرقدر که پناهنده شوند و هرقدر که این سازمان‌ها به داوری طلبیده شوند -سازمان‌هایی‌که توان صدور تصمیمی را که برای غرب مضر تمام شود و یا منافع و سیادت آن را در سرزمین‌های ما به خطر مواجه سازد، نداشته و فقط تصامیم این سازمان‌ها را دولت‌های پیرو و مزدور مانند نظام‌های حاکم در سرزمین‌های ما ملزم می‌شمارند- بازهم مشکل حل نشده و کار به جایی نمی‌رسد.

هدف رژیم مصر در پشت این یادداشت، تحمیل انزوا بر رژیم یهود، چنان‌که اهل رسانه و سخنگویان آن ادعا می‌کنند، نیست؛ زیرا این رژیم و حکام عرب اولین کسانی هستند که مانع این انزوا شده و رژیم یهود را با تمام اسباب زندگی کمک می‌کنند. پل زمینی که از بحرین تا امارات امتداد داشته و از سرزمین حرمین شریف عبور و اردن را پشت سر گذاشته و در حالی وارد رژیم یهود می‌شود که برای شان با خود خوراک و آذوقه و لوازم تقویه‌کننده حمل می‌کند، یک مثال زنده است. کشتی‌هایی‌که از دامیتا، شمال مصر بسوی رژیم دشمن و غاصب حرکت کرده و در رفت و برگشت خود حامل کالاها و آذوقه هستند، مثال دیگری است. این علاوه بر قرارداد گاز با رژیم یهود به عنوان حمایت اقتصادی از سوی نظامی است که ادعای فقر می‌کند و در ثروت مصر تفریط نموده و دارائی مردم را جمع می‌کند. دروغ‌گویی این رژیم رسوا را نیز نباید فراموش کرد که هر نوع تعصب با توافق‌نامه صلح با رژیم یهود مسخ را نپذیرفته و بر تثبیت و احترام به وی تأکید کرده و هماهنگی امنیتی با رژیم یهود را تاکنون متوقف نکرده است.

هدف حقیقی رژیم مصر از این یادداشت، سفیدنمایی نزد ارتش و مردمش می‌باشد و می‌خواهد تا آنان را با بوق‌های مطبوعاتی‌اش به توهم انداخته و چنین وانمود کند که این یک عمل مؤثر بوده و برای رژیم یهود دردناک است؛ به دلیل این‌که شاید کدام حرکتی از داخل ارتش غضبناک برای دریافت بخشش مردمی پیش‌قدم شود و سبب انفجار اوضاع شود که منافع غرب را تهدید کرده و برای مصر زمینه این را مساعد کند که از تبعیت غرب آزاد شود و در نهایت، وجود رژیم یهود را تهدید کند. بنابر این، این یادداشت در حقیقت، علاقه‌مندی به رژیم یهود و دفاع از آن می‌باشد.

اکنون تحرک واقعی و لازم و تحرکی است که نتیجه‌ خواهد داد: قبل از همه، ارتش‌ها برای ریشه‌کن نمودن این حکام اضرار و نظام‌های شان که میان آنان و میان آزادسازی فلسطین و نصرت مردم آن حائل شده اند، حرکت کنند و دولت خلافت راشده بر منهج نبوت را که احکام اسلام را تطبیق و آن را توسط دعوت و جهاد به عنوان پیام هدایت و نور به جهان حمل می‌کند، تأسیس کنند؛ دولتی‌که از نخستین روزش به متحد ساختن سرزمین‌های اسلامی و وحدت بخشیدن ارتش‌هایش اعلام کرده و برای آزادسازی کامل سرزمین فلسطین و نصرت مردم آن نفیرعام اعلام کرده و تمام این ارتش‌ها را بدون تأخیر به سمت آن فرماندهی می‌کند و در آن هنگام، ساعاتی نخواهد گذشت که تمام سرزمین مبارکه و مقدساتش را بازپس می‌گیریم! بعد از آن‌که این رژیم به چنگال اسلام گیرافتاد، غرب از حمایت آن دست خواهد کشید؛ به دلیل اینکه در آن هنگام خواهد دانست که وی را توانایی رویارویی با امت و دولتش و توان رویارویی با ارتش‌های عقاب آن در کار نیست. این تنها راه‌حل مثمر بوده و هیچ راهی غیر از این در کار نیست.

پروردگارا! برای ما انصاری آماده ساز که به ریشه‌کن نمودن این نظام‌ها و برگشتاندن نیروی امت و برگشتاندن دوبارۀ دولت آن، دولت خلافت راشده بر منهج نبوت با یکدیگر بیعت کنند.‏

‏‏‏﴿وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ[انفال: 74]

ترجمه: بی‌گمان كسانی‌كه ايمان آورده‌اند، مهاجرت كرده‌اند، در راه الله جهاد نموده‌اند و هم‌چنين كسانی‌كه پناه داده‌اند و ياری كرده‌اند (هردو گروه) آنان مؤمنان حق و با ايمانند (و شايستۀ واژۀ مهاجر و انصارند و تار و پود جاودانۀ پرچم اسلامند و) برای آنان آمرزش (گناهان از سوی الله منان) و روزی شايسته (در بهشت جاويدان) است.‏

برگرفته از شمار 484 جریدۀ الرایه

نویسنده: استاد سعید فضل

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

هدف از روزه تقوا و رأس تقوا هم تحکیم اسلام است

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

الله سبحانه وتعالی روزه ماه رمضان را بر مسلمانان فرض گردانیده و هدف نهایی آن را تقوا قرار داده است. تقوا یعنی امتثال به اوامر الهی و اجتناب از نواهی‌اش می‌باشد. وقتی مسلمانی احسان را در روزه خود مراعات کند، متقی خواهد شد؛ چنانکه الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿يَٰأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّیَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾ [بقره: 183]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید! بر شما روزه واجب شده است؛ همانگونه بر کسانی‌که پیش از شما بوده اند، واجب بود تا باشد که متقی شوید.

مفسرین درباره تقوا اقوال زیادی گفته و نگاشته اند؛ اما من در این مقاله به اقوال حضرت علی کرم الله وجهه در مورد تقوا می‌پردازم: «تقوا یعنی ترس از الله جلیل، عمل به تنزیل، قناعت به قلیل و آماده‌گی به روز رحیل می‌باشد.» من درینجا، روی این جمله تمرکز می‌کنم: «و عمل به تنزیل.»

تنزیل یعنی کتاب الله و سنت نبی‌اش ﷺ؛ اگر مروری به واقعیت امت در صدر اسلام و قرون اولیه داشته باشیم، خواهیم دید که امت به تنزیل عمل می‌کرد؛ یعنی اسلام را در تمام امور زندگی‌اش؛ عبادی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حاکمیت بخشیده بود.

رمضان نزد مسلمانان گذشته ماه تقویه ارتباط‌شان به الله و التزام‌شان به تقوا سدی برای انحرافات اخلاقی بود که ممکن از یک مسلمان در طول روزهای سال بروز کند؛ بنابر این، سعی می‌کردند تا در رمضان تقوای کامل و همه‌جانبه را کسب کنند. اما واقعیت مسلمانان بعد از آن‌که دولت خلافت نابود گردید، احکام اسلام برچیده شد و حال مسلمانان متغییر گشت؛ اسلام نزد مسلمانان منحصر به احکام تعبدی گردیده و در امور زنده‌گی شان از احکام سیاسی، اقتصادی و دیگر نظام‌های اسلامی خبری نیست. حکم بماأنزل الله رخت بسته و به جایش حاکمیت جدائی دین از دنیا -که کافر استعمارگر با خود آورده- جایگزین شده است. دست اسلام را از صحنه سیاسی کوتاه کرده و حکام سرزمین‌های اسلامی برای راضی نگهداشتن اربابان امریکایی، انگلیسی و امثالهم تلاش می‌نمایند؛ حتی اگر به قیمت غضب الهی هم تمام شود. خواهشات و هوای نفس استعمارگر حکم قوانین را به خود گرفته و او کسی است که نظام‌های دولتی و سیاسی را حد و مرز بخشیده؛ بلکه حاکم واقعی بوده و حکام دیگر، عروسک‌های بیش نیستند که استعمارگر هرگونه بخواهد آنان را می‌رقصاند. اکثریت مردم این حقیقت را می‌دانند؛ اما هم‌چنان دست زیرالاشه گذاشته و هیچ کاری نمی‌کنند؛ این درحالی‌ست که کتاب الله متعال در میان‌شان موجود بوده و این قول الله سبحانه وتعالی را هم در آن می‌خوانند:

﴿وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنکًا وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَٰمَةِ أَعْمَىٰ﴾ [طه: 124]

ترجمه: و هرکس از یاد من روی گرداند، بی­گمان برای او زندگی (سخت و) تنگی خواهد بود و ما او را در قیامت نابینا محشور می­کنیم.

بلی، امروزه ما مسلمانان در تنگنا و سختی بسر می‌بریم؛ زیرا منهج الله و شریعت وی را رها نموده و به قوانین کفری متمسک شده، جهاد فی سبیل الله را -که تنها راه رساندن اسلام به کفار و اظهار دین بر سایر ادیان و ملت‌هاست- ترک نموده‌ایم و از دولت و خلیفه‌ای که اسلام را در داخل تطبیق و رسالتِ هدایت و نور را برای جهانیان در خارج حمل کند، محرومیم؛ با وجودی‌که این حدیث رسول الله ﷺ را هم می‌خوانیم:

وَالجِهَادُ مَاضٍ مُنذُ بَعَثَنِی اللهُ إلیَ أن یُقاتِلُ آخِرُ أمتِی الدَجَّالَ، لَا یُبطِلُهُ جَورُ جَائِرٍ، وَ لَا عَدلُ عَادلٍ... الدیلمی عن أنس.

ترجمه: جهاد همیشه باقی است، از زمانی‌که الله مرا به پیامبری مبعوث کرد تا آن‌که آخرین امتِ من با دجال می‌جنگند، ظلم ظالمی و عدالت عادلی آن را(جهاد را) از بین برده نمی‌تواند.

اما چگونه با کسی جهاد کنیم که ضلالت‌ها و گمراهی‌های آن را پذیرفته و حاکم خود گرفته ایم؟! به قول دیگر؛ خفته خفته را کی کند بیدار؟!

در بخش‌ اقتصاد، اقتصاد مان را احکام اسلام جهت‌دهی و تنظیم نمی‌کند؛ بلکه نظام سرمایه‌داری و بانک‌های سودی مثل صندوق بین‌المللی پول و دیگر بانک‌های بین‌المللی آن را رهبری و جهت‌دهی می‌کند. در عرصه اجتماعی(رابطه  مرد با زن و احکام خانواده) هم غرب کافر استعمارگر می‌خواهد تا مسلمانان احکام توافق‌نامه سیداو را جایگزین احکام اسلام کنند؛ احکامی‌که بین مرد و زن به سوی مساوات کامل دعوت کرده و می‌خواهد قیمومیت مرد و احکام ازدواج و طلاق و امثالهم را لغو نماید. در نهایت غرب قصد دارد اسلام را -که مسیر زندگی امت را هموار می‌سازد- از صحنه زندگی ناپدید سازد. بلی، از صحنه زندگی امتی‌که الله برایش بزرگ‌ترین و با شرف‌ترین وظیفه را داده است؛ وظیفه‌ای که میراث انبیاء را به پیش ببرند؛ الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ[آل عمران: 110]

ترجمه: شما (ای مؤمنان) بهترین امتی هستید که به سود مردم آفریده شده اید (مادامی‌که) امر به معروف و نهی از منکر می‌نمائید و به الله ایمان دارید!

ماه رمضان فرصتی‌ست برای بازنگری در حساب‌ها و بررسی و مراجعه به مواضع مان و هم‌چنان، فرصتی‌ست برای بازگشت به کتاب پروردگار و سنت پیامبرمان تا آن را در واقعیت زندگی خود بسان اصحاب بزرگوار پیامبر صلی الله علیه وسلم و تابعین آن تطبیق کنیم. پس چگونه بازگردیم؟ و چگونه اسلام را تطبیق کنیم تا به تقوا نایل شده و در حالی با رمضان وداع گوییم که این هدف بزرگ تحقق یافته باشد؟

کسی‌که در احکام اسلام نظر بیندازد، درخواهدیافت که احکام فردی مثل نماز، زکات و حج و امثالهم وجود داشته که مردم با آن‌ها کدام مشکلی ندارند و اکثریت مسلمانان، روزه می‌گیرند، نماز می‌خوانند، حج می‌کنند و زکات می‌دهند؛ اما احکام دیگری نیز وجود دارد که تطبیق آن در توان افراد نیست، مثل قطع دست دزد و تازیانه زدن زناکار مجرد -که افراد و مردم آن را تطبیق کرده نتوانسته و هرج و مرج بوجود می‌آید- بنابر این باید مرجعی وجود داشته باشد که چنین احکامی را تطبیق کند و رسول اللهﷺ که فرستاده الله بود، هم‌چنان حاکم و رهبر مردم نیز بود که امور مسلمانان را تنظیم و احکام اسلام را بالای شان تطبیق می‌کرد. سپس رسول الله ﷺ بعد از خود کسی را به عنوان خلیفه خود برگزید که به امور مردم و تطبیق احکام اسلام رسیدگی کند، در عوض شان حاکمیت را به پیش ببرد و وی نماینده امت در تطبیق اسلام می‌باشد. این همان چیزی است که امت امروزه از آن محروم است. بلی، خلیفه‌ای که احکامی را تطبیق می‌کند که افراد توانایی تطبیق آن را نداشته و وی در تطبیق این احکام از تمام امت نمایندگی می‌کند. در موجودیت چنین کسی با چنین شرایطی ما می‌توانیم به تنزیل کاملاً عمل کنیم و برای مان تقوا حاصل شود.

پس وظیفه امروزی امت برای کسب رضایت پروردگارش اینست که احکام الله را در تمام عرصه‌های زندگی خود تطبیق و در یک بخش منحصر نکند و این زمانی عملی خواهد شد که با یک خلیفه بیعت شود.

این وظیفه و مکلفیت ماست که دوباره دولت خلافت را روی کار آوریم؛ دولتی‌که کافر استعمارگر آن را نابود کرد و احکام کفری دیموکراسی، لیبرالیزم و امثالهم جایگزینش شد. پس بر همه ما لازم است تا با حاملان دعوت و فعالیت کنندگان تأسیس دولت خلافت بر منهج نبوت کار کنیم!

از الله سبحانه و تعالی می‌طلبیم که رمضان امسال نگذرد؛ مگر این‌که او سبحانه وتعالی ما را با خلافت راشده بر منهج نبوت کرامت بخشد! همانا او ولی این کار بوده و بر آن قادر است.

نویسنده: ابراهیم عثمان (أبوخلیل)

سخنگوی رسمی حزب التحریر-ولایه سودان

مترجم: محمد مزمل

 

ادامه مطلب...

صفات لازمه و جدای‌ناپذیر یهود به گواهی الله سبحانه وتعالی

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

دشمن‌ترین و پر تلاش‌ترین مردم برای صدمه زدن به اسلام و مسلمانان: الله سبحانه و تعالی چنین می‌فرماید:

﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ ٱلنَّاسِ عَدَٰوَةٗ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱليَهُودَ وَٱلَّذِينَ أَشرَكُواْ﴾ [مائدة: 82]

ترجمه: (ای پیامبر) خواهی یافت که دشمن‌ترین مردم برای مؤمنان، یهودیان و مشرکانند.

ابن کثیر در تفسیر این آیه چنین می‌گوید: «این تنها به دلیل اینست که کفر یهود از روی لجاجت، ناسپاسی، بهتان زدن به حق، حقیر نگاه کردن به مردم و کوچک شمردن صاحبان علم است. به همین علت است که یهودیان بسیاری از پیامبران را به قتل رساندند، حتی چندین مرتبه هم به جان رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نیز سوء قصد نموده، ایشان را سحر کردند و امثال خود را از مشرکان علیه ایشان تحریک کردند، تا روز قیامت لعنت‌های پی درپی الله سبحانه وتعالی بر آنان باد». تفسیر سعدی نیز در تفسیر این آیه چنین می‌گوید: «بیشترین دشمنی و بیشتر تلاش یهود برای صدمه زدن به اسلام و مسلمانان، به دلیل شدت بغض شان نسبت به اسلام و مسلمانان از روی حسد، عناد و کفر است.»

ملتزم بودن به اوامر الله سبحانه وتعالی به زبان و مخالفت در عمل:  الله سبحانه وتعالی چنین می‌فرماید:

﴿وَإِذ أَخَذنَا مِيثَٰقَكُم وَرَفَعنَا فَوقَكُمُ ٱلطُّورَ خُذُواْ مَآ ءَاتَينَٰكُم بِقُوَّةٖ وَٱسمَعُواْۖ قَالُواْ سَمِعنَا وَعَصَينَا وَأُشرِبُواْ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلعِجۡلَ بِكُفرِهِمۚ قُل بِئسَمَا يَأمُرُكُم بِهِۦ إِيمَٰنُكُم إِن كُنتُم مُّؤمِنِين﴾ [بقره: 93]

ترجمه: (به یاد آورید) آن‌گاه را که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سرتان نگاه داشتیم(بدین هنگام به شما گفتیم) آن‌چه را (از اوامر و نواهی مان) به شما دادیم، محکم بگیرید و با قدرت هرچه بیشتر بشنوید (بدان عمل کنید). (در این هنگام اعلان آمادگی کردند) گفتند شنیدیم، ولی (به زبان عمل گفتند) نافرمانی کردیم (زیرا) دل‌های شان بر اثر کفر با (پرستش) گوساله آبیاری شده بود، بگو: ایمان‌تان شما را به انجام بدترین چیز دستور می‌دهد، اگر شما مؤمن هستید.

در تفسیر سعدی در خصوص این آیه چنین آمده است: ﴿وَإِذ أَخَذنَا مِيثَٰقَكُم وَرَفَعنَا فَوقَكُمُ ٱلطُّورَ خُذُواْ مَآ ءَاتَينَٰكُم بِقُوَّةٖ وَٱسمَعُواْ؛ (به یاد آورید) آن گاه را که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سرتان نگاه داشتیم(بدین هنگام به شما گفتیم) آن‌چه را (از اوامر و نواهی مان) به شما دادیم محکم بگیرید و با قدرت هرچه بیشتر بشنوید (بدان عمل کنید).﴾یعنی: شنیدن قبول، اطاعت و استجابت. ﴿قَالُواْ سَمِعنَا وَعَصَينَا؛ (در این هنگام اعلان آمادگی کردند) گفتند شنیدیم، ولی (به زبان عمل گفتند) نافرمانی کردیم.﴾ یعنی: این حالت و صفت آنان قرار گرفته بود. ﴿وَأُشرِبُواْ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلعِجلَ؛  (زیرا) دل‌های شان بر اثر کفر با (پرستش) گوساله آبیاری شده بود.﴾ یعنی: بسبب کفر شان ﴿قُل بِئسَمَا يَأمُرُكُم بِهِۦ إِيمَٰنُكُم إِن كُنتُم مُّؤمِنِينَ؛ بگو: ایمان‌تان شما را به انجام بدترین چیز دستور می‌دهد اگر شما مؤمن هستید.﴾ یعنی: شما ادعای ایمان دارید و دین حق را می ستایید؛ در حالی‌که شما پیامبران الله را کشتید و آن‌گاه که پیامبر الله موسی از نظر شما غایب شد، گوساله را به جای الله به خدایی گرفتید، اوامر و نواهی الله را نپذیرفتید، مگر بعد از آن‌که شما را تهديد نموده و كوه را بر سر شما برافراشت؛ اما بازهم شما به زبان به اوامر الله اعلان پايبندی نموده و در عمل با آن مخالفت كرديد؛ پس اين چه ايمانى است كه شما ادعا داريد و اين دين چه دینِ است؟ اگر به ادعای شما این ایمان است؛ پس بد ایمانی است که صاحب خود را به طغیان و کفر به پیامبران الله سبحانه وتعالی نافرمانی بیش از حد فرا می‌خواند؛ در حالی‌‌که همه می‎دانند ایمان واقعی صاحب خود را به هر کار خیری امر کرده و از هر کار شری منع می‌کند. بلی، بدين ترتيب دروغ های‌‌شان واضح و تناقض‌گوئی‌های‌شان آشكار شده است.

خویشتن را بر الله بلند شمردن، ادعای ثروت‌مندی بیشتر از الله و فقیر دانستن الله و به قتل رساندن پیامبران: الله سبحانه وتعالی در این خصوص چنین می‌فراید:

﴿لَّقَد سَمِعَ ٱللَّهُ قَولَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ فَقِيرٞ وَنَحنُ أَغنِيَآءُ سَنَكتُبُ مَا قَالُواْ وَقَتلَهُمُ ٱلأَنبِيَآءَ بِغَيرِ حَقّٖ﴾ [آل‌عمران: 181]

ترجمه: بی‌گمان الله سخن کسانی‌ را شنید که گفتند: الله فقیر است و ما بی‌نیازیم! آنچه را گفتند خواهیم نوشت و به قتل رساندن پیامبران را به ناحق.

ابن کثیر در تفسیر این آیه چنین می‌فرماید: «محمد بن اسحاق می‌گوید: محمد بن ابی محمد، از عکرمه، برایم روایت کرده است که ابن عباس رضی الله عنه چنین فرموده است: ابوبکر رضی الله عنه وارد بیت المدارس شد، دید که در آن‌جا یهودیان زیادی در اطراف مردی بنام فنحاص گرد آمده اند. فنحاص از علماء و احبار یهود بود، همراه وی حبر بود که به آن أشیع می‌گفتند. ابوبکر رضی الله عنه خطاب به فنحاص گفت: وای بر تو از الله بترس و اسلام بیاور! قسم به الله که خوب می‌دانید که محمد رسول الله  بوده و با حق از جانب الله به سوی شما آمده است. شما خود می‌بنید که حقانیت رسالت رسول الله در تورات و انجیل نوشته است. فنحاص در پاسخ گفت: قسم به الله ای ابوبکر که ما به الله هیچ نیازی نداریم و این‌که الله نسبت به ما به مراتب فقیرتر است؛ آن‌گونه که الله در برابر ما تضرع می‌کند، ما در برابر الله تضرع نمی‌کنیم؛ چون ما نسبت به الله به مراتب بی‌نیازتر و ثروت‌مندتریم؛ اگر الله از ما ثروت‌مندتر می‌بود، همان‌گونه که صاحب(دوست) شما (محمد) گمان می‌برد؛ پس هرگز از ما مطالبه قرض نمی‌نمود. الله شما را از گرفتن ربا (سود) منع نموده؛ اما به ما ربا (سود) می‌دهد. اگر الله ثروت‌مند می‌بود، برای ما ربا (سود) نمی‌داد. همین‌که چنین گفت، ابوبکر رضی الله عنه خشم‌گین شده، سیلی محکمی به روی فنحاص زد و گفت قسم به کسی‌که جانم در دست اوست؛ اگر پیمانی میان ما و شما نمی‌بود، گردنت را می‌زدم! ای دشمن الله! اگر راست می‌گویید؛ هرچه می‌توانید ما را تکذیب کنید؛ سپس فنحاص نزد رسول الله رفت و گفت ببین که صاحب (دوست) تو با من چه کرد. رسول الله صلی الله علیه وسلم به ابوبکر فرمود: «چه چیزی تورا وادار به این کار نمود؟» ابوبکر گفت یا رسول الله! این دشمن الله سخن بسیار بزرگ و خطیری  می‌گوید. ادعا می‌کند که الله فقیر و آنان ثروت‌مند اند؛ همین‌که چنین گفت من به خاطر الله از چیزی‌که گفت، خشم‌گین شده و به روی وی زدم. فنحاص انکار کرد و گفت؛ من چنین چیزی نگفتم. سپس الله سبحانه وتعالی در خصوص آن‌چه فنحاص گفته بود و برای رد فنحاص و تصدیق ابوبکر این آیه را نازل فرمود: ﴿لَّقَد سَمِعَ ٱللَّهُ قَولَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ فَقِيرٞ وَنَحنُ أَغنِيَآءُ...الآيه). (رواه ابن أبی حاتم)؛ اما این فرموده الله سبحانه وتعالی: ﴿سَنَكتُبُ مَا قَالُواْ؛  آنچه را گفتند خواهیم نوشت﴾ تهديد و وعيدی است برای یهود و از همین جهت است که به تعقیب آن الله سبحانه وتعالی می‌فرماید: ﴿وَقَتلَهُمُ ٱلأَنبِيَآءَ بِغَيرِ حَقّٖ؛ و به قتل رساندن پیامبران را به ناحق﴾ یعنی: این چیزی است که آن‌ها در مورد الله سبحانه وتعالی می‌گویند و این تعامل‌شان با پیامبران است و به زودی الله سبحانه وتعالی آنان را با این کارشان بدترین جزا می‌دهد.

نقض عهد و پیمان، سنگ‌دلی، دروغ‌گویی، خیانت و عدم وفاء به عهد: تاریخ گواه این اوصاف یهود است؛ چنان‌چه آنان چندین مرتبه قصد جان رسول الله صلی الله علیه وسلم را نمودند و بدین ترتیب عهد و پیمان خویش با رسول الله را شکستاندند و الله سبحانه وتعالی نیز چنین می‌فرماید:

﴿فَبِمَا نَقضِهِم مِّيثَٰقَهُم لَعَنَّٰهُم وَجَعَلنَا قُلُوبَهُم قَٰسِيَةٗۖ يُحَرِّفُونَ ٱلكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ وَنَسُواْ حَظّٗا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِۦۚ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَآئِنَةٖ مِّنهُم إِلَّا قَلِيلٗا مِّنهُمۖ فَٱعفُ عَنهُم وَٱصفَحۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلمُحسِنِينَ﴾ [مائده: 13]

ترجمه: پس به سبب پیمان‎‌شکنی شان آنان را از رحمت خویش دورداشتیم و دل‌های شان را سخت نمودیم آنان کلمات (الله) را از مواضع آن‌ها تحریف و بخش فراوانی از آن‎چه (در تورات) بدیشان تذکر داده شده بود، فراموش کردند و تو پیوسته خیانت (تازه) از آنان می‌بینی؛ مگر عده‌کمی از ایشان، پس از آنان در گذر و روی بر تاب که الله احسان کنند گان را دوست می‌دارد.

ابن کثیر در تفسیر این آیه چنین می‌گوید: ﴿فَبِمَا نَقضِهِم مِّيثَٰقَهُم لَعَنَّٰهُم؛ پس به سبب پیمان‎‌شکنی شان آنان را از رحمت خویش دو رداشتیم﴾ یعنی به سبب این‌که آنان پیمانی‌ را که ما از آن‌ها گرفتیم، شکستاندند، آن‌ها را مورد لعنت خویش قرار دادیم؛ یعنی آنان را از حق دور ساخته و آنان را طرد هدایت نمودیم. ﴿وَجَعَلنَا قُلُوبَهُم قَٰسِيَةٗ؛ و دل‌های شان را سخت نمودیم﴾ یعنی قلوب یهود به سبب غلظت و قسوت، پند و موعظه را نمی‌پذیرد. ﴿يُحَرِّفُونَ ٱلكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ؛ آنان کلمات (الله) را از مواضع آن‌ها تحریف می‌کنند﴾ یعنی درک‌شان فاسد شده، در آیات الله تصرف سوء می‌کنند، کتاب الله را به چیزی غیر از آن‌چه الله نازل فرموده تأویل می‌کنند، کتاب الله را به هدفی غیر از مقصد اش حمل می‌کنند و (العیاذ بالله من ذالک) چیزی‌هایی را علیه کتاب الله می‌گویند که به زبان آورده نمی‌شود. ﴿وَنَسُواْ حَظّٗا مِّمَّا ذُكِّرُواْ بِهِۦۚ؛ و بخش فراوانی از آن‎چه (در تورات) بدیشان تذکر داده شده بود فراموش کردند﴾ یعنی: به خاطر بی میلی به آن، عمل بر اساس آن را ترک کردند. حسن می‌گوید: «آن‌ها سرای دین خود را ترک نموده و از وظایفی‌‌که الله سبحانه وتعالی آن‌ها را بدان مأمور ساخته بود، دست کشیدند؛ وظایفی‌که بدون آن‌ها هیچ عملی پذیرفتنی نیست.» دیگران می‌گویند: «عمل‌شان را ترک کرده به حال بدی افتادند، بدون دل‌های سالم، فطرت درست و اعمال صالح.» ﴿وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَآئِنَةٖ مِّنهُم؛ و تو پیوسته خیانت (تازه) از آنان می‌بینی﴾ یعنی مکر و خیانت آن‌ها نسبت به تو و یارانت را. مجاهد و دیگران می‌گویند: «یعنی: آنان به این علت به نابودی پیامبر صلی الله علیه وسلم تمایل دارند. ﴿فَٱعفُ عَنهُم وَٱصفَح؛ پس از آنان در گذر و روی برتاب﴾ این خود نصرت و پیروزی است، همان‌طور که برخی از سلف می‌گویند؛ این آیه می‌گوید: با کسى‌که الله را در مورد تو نافرمانى می‌کند، بیشتر از این آسان‌گیری می‌کنید که در مورد آن از الله اطاعت مى‌کنید. به این ترتیب، جمع و تلفیقی از حق برای آن‌ها پدیدار می‌شود تا شاید الله سبحانه وتعالی آن‌ها را هدایت کند. از این روست که الله سحبانه وتعای چنین می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلمُحسِنِينَ؛ که الله احسان کنند گان را دوست می‌دارد﴾ یعنی به سبب دوستی الله نسبت محسنین می‌بایست به کسانی‌که به تو بدی می‌کنند، عفو و احسان کرد.

برگرفته شده از شماره 448/449 مجله الوعی

مترجم: محمد علی مطمئن

ادامه مطلب...

رازهای نهفته در عقب دیوار مصر وغزه؟!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

مصر بسیاری از سیم‌های خاردار را بر حصار مرزی‌اش برای جلوگیری از عبور اهل غزه از مرز بنا کرد؛ این درحالی است که عساکر رژیم یهود نوار غزه را محاصره نموده اند و تصاویر آن را سازمان سیناء برای حقوق بشر -که یک سازمان حقوقی مستقل است- تحت عنوان محکم نمودن حصار سمنتی فاصل میان مصر و نوار غزه با سیم‌های خاردار نشر نمود. ساخت و تقویت این دیوار سمنتی در حالی صورت گرفته که خیمه‌های پناهندگان فلسطینی به حاشيۀ مرزی واقع شده و انتشار یافته است. (منبع: القدس العربی)

بدون شک، نظام مصر با رژیم یهود و جنایاتش به حق مردم مسلمان و برادران و خواهران ما در سرزمین مبارک فلسطین شریک است. این حقیقت از جایی معلوم می‌شود که نظام مصر اهل غزه را در تحت محاصره قرار داده و حتی اجازۀ ورود زخمیان و مریضان را در داخل مصر بدون پرداخت رشوت‌های هنگفت نمی‌دهد. از وارد نمودن کمک‌ها و مواد کمکی جلوگیری می‌کند و بهانه رژیم یهود را می‌آورد؛ رژیمی‌که بار ملامتی را در محکمه/دادگاه بین‌المللی برگردن نظام مصر انداخته و ادعاء می‌کند که نظام مصر تنها مسئول معبر رفح است. بلی همان"بایدن" از موضوع پرده برداشته و می‌گوید؛ «رئیس جمهور مصر در ابتداء نمی‌خواست معبر رفح را به خاطر کمک‌ها به نوار غزه باز نماید؛ اما من بودم که همرایش صحبت نموده و آن را برای فتح معبر رفح قانع ساختم.» اما نظام مصر بر همان بوق و کرنایش اصرار کرده و ادعاء می‌کند که از همان روز اول اقدام به باز نمودن معبر رفح نموده و"بایدن" را متهم به یاوه‌سرائی و الزایمر کرده است.

حقیقتی را که واقعیت عینی نشان می‌دهد، این اظهارات رئیس جمهور مصر نمی‌تواند آن را نفی کند؛ مثلاً جزیره سینا به بهانۀ مبارزه در برابر تروریزم خیالی منطقۀ دور افتاده از مصر و غزه که از جانب نظام مصر محاصره است؛ حتی این محاصره قبل از این حوادث خون‌باری است که حالا غزه در آن دست و پنجه نرم می‌کند. همین نظام است که قبل از دیوارهای مادی دیوارهای فکری ساخته تا نوار غزه را از جهان جدا سازد. همین نظام است که تونل‌های غزه را ویران کرد؛ تونل‌هایی‌که شاهرگ غزه بوده و تمام آنچه از نوار غزه داخل و خارج می‌گردید. علاوه بر آن، عبور از سیناء از کنار نوار غزه یک مسئلۀ کاملاً پر خطر بوده و عبور از این ساحه بدون اجازۀ نظام مصر مواجه به بمباردمان می‌باشد؛ به این بهانه که نظام مصر عهده‌دار جلوگیری از تروریزم شده و هیچ مسئولیتی در برابر خون آن ندارد.

لذا نظام مصر که به ساخت دیوار سمنتی جدید و یا با تقویت دیوار مرزی اقدام نموده، این مسئله ثابت می‌سازد که نظام مصر جزء جامعۀ بین‌المللی است که حامی و شریک جنگ رژیم یهود و شریک جنایاتش بوده و موئید ویران کردن سرزمین مبارک فلسطین و مردم و برادر و خواهران ما در این سرزمین می‌باشد.

بدون تردید، از این عمل‌کرد نظام مصر تعجب نمی‌کنیم. این موقف به نظامی‌که برادران و خواهران ما را در سرزمین مبارک فلسطین سرکوب می‌کند و رژیم یهود را با انواع روش‌ها حمایت می‌نماید، یک امر طبیعی است. حتی نظام مصر با این ادعایش -که وساطت می‌کند- برای منافع، محافظت استقرار و استحکام رژیم یهود در برابر مردم و مسلمانانی‌که به خاطر اسارت و حوادث اهل غزه خشم‌گین هستند، تلاش می‌کند.

نقطه قابل تعجب موقف مخلصینِ اردوی کنانه هستند که تعدادشان زیاد اند و این فجایع در پیش گوش وچشم‌شان صورت می‌گیرد؛ اما آن‌ها مانند مردگان کر هستند؛ انگار آنچه در سرزمین مقدس فلسطین به وقوع می‌پیوندد، به مقدسات امت ارتباط ندارد و گویا در این سرزمین مسری و سفرگاه رسول الله صلی الله علیه وسلم نیست! انگار آن سرزمین، اولین قبلۀ مسلمانان و سومین مکان شریف بعد از حرمین شریفین نیست! انگار جوی‌های خونی‌که روان هست، خون‌های پاک مسلمانان نمی‌باشد؛ درحالی‌که حرمت و ارزش این خون‌ها از حرمت خانۀ کعبه در نزد الله سبحانه وتعالی بزرگ‌تر است!

ای ارتش کنانه! بدون شک، تنها موجودیت مرز فاصل میان مصر و فلسطین یک گناه و جرم بزرگ بر گردن شماست؛ چی رسد به این‌که این مرز با بنای جدیدی محکم‌تر گردد؟! چگونه خواهد بود وقتی ساکنین مرزی این مناطق را ترک نمایند تا رقابت نظام مصر و یهود با مجاهدین آسان گردد؛ طوری‌که سیناء همین‌گونه شد؟! قسم به الله، این یک جنایت بسیار بزرگ است که شما مرتکب شده و در نزد الله سبحانه وتعالی از آن حساب خواهید داد! به دلیل سکوتی‌که شما در برابر اعمار کننده‌گان این مرز از خود نشان داده اید و دست شان‌را نگرفته و از واجب حقیقی خود باز نشسته اید؛ واجبی‌که الله سبحانه وتعالی بالای شما لازم نموده -که همانا آزاد ساختن فلسطین و از بین بردن رژیم یهود و هرکسی‌که آن را حمایت می‌کند می‌باشد و هم‌چنان از بین بردن هرکسی‌که شما را از برکندن یهود مانع شده و شما را از نصرت و یاری برادران و خواهران ما در سرزمین فلسطین مانع می‌شوند- وقتی‌که مسلمانان فلسطین و غزه بالای شما شب و روز فریاد می‌زنند، غیرت و شجاعت شما را تحریک می‌کنند؛ اما شما سکوت هستید، آیا نمی‌دانید که شما با این عمل‌کردتان لشکری از لشکریان فرعون می‌شوید، که به عذاب الله سبحانه وتعالی هلاک شدند؟ آیا شما نمی‌دانید که به این کار خود از اعوان و همکاران فرعون به حساب می‌روید که بر بطلان و راه باطل‌شان در نزد الله سبحانه وتعالی محاسبه می‌شوند؟! آیا جایگاه خود را در بر ابر این قول رسول الله صلی الله علیه وسلم نمی‌دانید؟!

«من اعان ظالما بباطل لیدحض بباطله حقا فقد برئ من ذمة الله و ذمة رسوله»

ترجمه: کسی‌که ظالمی را در راه باطل کمک کرد تا حق شخص دیگری را تلف کند، یقیناً الله (سبحانه وتعالی) و رسولش از آن بیزار است.

منصفانه بگوئید؛ کدام باطل از  موجودیت رژیم یهود و غصب شدن سرزمین فلسطین و مباح دانستن ریختن خون مسلمانان بی‌گناه بزرگ‌تر است؟! قسم به الله که حکام و رتبه و منصب‌هایی‌که بر شما می‌دهند و دغدغه ایجاد می‌کنند، برای شما نفع نمی‌رساند؛ بلکه آن‌ها در نزد الله سبحانه وتعالی قبل از اين‌كه شما از آنان اعلان بيزاری کنید، آنان از شما اعلان برائت و بیزاری می‌نمایند؛ پس شما در همین دنیا در برائت پیشی گیرید و ذمه خود را در نزد الله سبحانه وتعالی با انقلاب و سرنگونی این حکام و با ریشه‌کن نمودن‌شان و نصرت برادران و خواهران‌تان در سرزمین مبارک فلسطین برائت بجوئید؛ نصرت واقعی‌که الله سبحانه وتعالی از شما دیده و از شما راضی شود تا با این نصرت خیریت خود را در حقیقت باز گردانید و واقعاً سپر این امت و حمایت‌گران این امت باشید!

ای لشکریان کنانه! ای بهترین ارتش! این خیریتی‌که به آن نام‌گذاری شده اید، این یک افتخار نه؛ بلکه امانتی از جانب اسلام و رسول الله صلی الله علیه وسلم است که باید شما سپری برای امت و حمایت‌گر مقدسات آن باشید؛ اگر شما این کار را انجام ندهید و حرمت‌های امت دریده و مقدسات امت زیر پا گردد، بدانید که هیچ خیریت و شرف و  هیچ افتخاری برای شما نخواهد بود! لذا کاری را از خود نشان داده و بجا بگذارید که الله سبحانه وتعالی آن را دوست دارد و با بلند کردن پرچم رسول الله صلی الله علیه وسلم و نصرت مستضعفین نشان دهید که شما شایستۀ این خیریت هستید تا با این نصرت شما سرزمین‌هایی‌که توسط رژیم یهود غصب شده و حرمت‌هایی‌که شکسته، آزاد گردد!

ای لشکریان کنانه! بدانید که مسئولیت شرعی شما برطرف کردن هرآن‌چیزی است که شما را از ادای واجبات و مکلفیت‌های شرعی تان باز می‌دارد. این مسئأله بر گرفته از این قاعدۀ فهقی است: «مالا یتم الواجب الا به فهو واجب؛ هرآنچه که واجب بدون آن انجام نمی‌شود، خود همان شی واجب است.» لذا نظامی‌که به شما شرم و بی‌آبروئی می‌آورد و با دشمنان الله سبحانه وتعالی و دشمن شما شریک و آن را حمایت می‌کند، آن را از بین ببرید و دولتی را برپا کنید که لشکریان را برای نصرت حق و اهلش به راه اندازد که همانا خلافت راشده بر منهج نبوت است.

ای لشکریان کنانه! حالا وقت آنست که خشم و قهر شما تحریک شده و باید این خشم و قهر شما مطابق به دستورات الله سبحانه وتعالی نشانۀ بر پائی حق باشد و ریشۀ جنایت‌کاران را بسوزاند.

نویسنده: استاد سعید فضل

برگرفته از شماره 482 جریدۀ الرأیه

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

کسی که نگران خاتمۀ خود باشد، شتاب می‌کند!

(ترجمه)

ابو هریره رضی الله عنه روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«مَنْ خَافَ أَدْلَجَ، وَمَنْ أَدْلَجَ بَلَغَ الْمَنْزِلَ، أَلاَ إِنَّ سِلْعَةَ اللَّهِ غَالِيَةٌ، أَلاَ إِنَّ سِلْعَةَ اللَّهِ الْجَنَّةُ» (رواه ترمذی)

ترجمه: هرکس ترس و نگرانی داشته باشد، ابتدای شب حرکتش را آغاز می‌کند و کسی‌که ابتدای شب حرکت کند، به مقصد می‌رسد. آگاه باشید که کالای الله ارزنده و گران‌بهاست؛ آگاه باشید که کالای الله بهشت است.

(من خاف) به این معنی است: کسی‌که نگران است راه را گم کند و راهزنان اموالش را غارت کنند. و (أدلج) این معنی را افاده می‌کند که در ابتدای شب با کمال انرژی و شتابان حرکت می‌کند تا راه را می‌پیماید و از شر راهزنان نیز در امان می‌ماند، و (الدلجة) یعنی پیمودن راه در ابتدای شب یا در انتهای آن؛ زیرا انسان در اول و آخر شب بسیار قوت و انرژی به راه رفتن دارد.

این حدیث توضیح می‌دهد که  انسان مسلمان در یک مسیر دشوار و پر نشیب و فراز قرار دارد؛ راهی‌که با خطرها و گناهان احاطه شده است. بنابراین، همانطور که وقتی یک شخص از مسیر سفر خود ترس دارد، تلاش می‌کند که در مناسب‌ترین اوقات روز و شب مسیرش را طی کند تا به مقصد برسد. انسان مسلمان باید با تلاش و شکیبایی راه خود را بپیماید تا به هدف اصلی خود (جنت الفردوس) برسد.

آگاه باشید که بهشت برین نعمت ارزنده و گران‌بهای الله سبحانه وتعالی است؛ پس کسی‌که می‌خواهد شتاب کند و این نعمت بزرگ (بهشت) را از آن خود نماید، باید برای تغییر واقعیت دردناک مسلمان سعی و کوشش نماید و کسی‌که می‌خواهد شتاب کند و این نعمت بزرگ (بهشت) را از آن خود نماید، باید خالصانه و با تمام قدرت در راه اقامه دولت خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت کار و پیکار کند؛ زیرا خلافت وعده پروردگار و بشارت رسول مقبولش صلی الله علیه وسلم است و یگانه راه درست برای تغییر واقعیت کنونی مسمانان همین است و بس!

الها! خلافت راشده بر منهج پیامبر صلی‌الله علیه وسلم را زودتر بیاور که توسط آن آشفتگی مسلمانان برطرف می‌شود و مصیبت‌ها را از آنان دفع می‌نماید! پروردگارا! به نور وجه کریم خود زمین را منور گردان! اللهم آمین آمین!

مترجم: حسن سلحشور

ادامه مطلب...

تا زمانی‌که ارتش‌ها حرکت نکنند، تجاوز و حمله بر غزه با آتش‌بس و بدون آتش‌بس ادامه خواهد داشت!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

هان! جنگ در غزه با تمام وحشی‌گری خود ماه ششم را پشت سر گذاشت. این جنگ تاهنوز با وجود تمام قول و قرارهای دروغین، پهلوانی‌ها و نمایشنامه‌بازی‌ها با کشتار، آواره‌گی، ویرانی و اسارت در جلو دید و شنید تمام جهان و با دسیسه‌سازی و مشارکت حکام دست‌نشاندۀ مسلمانان و رؤسای مجرم غرب ادامه دارد؛ رؤسایی‌که یک لحظه از حمایت یهود و یاری‌ رساندنش با اسلحه و تجهیزات کوتاهی نکرده و بدون تأخیر وی را در رساندن مال و غذا و در تطبیق نقشه‌ها و اهداف جنایت‌کارانه‌اش در حق غزه و مردم آن و در حق مجاهدین یاری می‌رساند. بزرگ‌تر از این، مکر و دسیسه‌سازی می‌کنند تا توسط آن بتوانند به چیزهای بیشتر از آنچه که با جنگ و کشتار و بمب‌باران به دست آورده اند، دست یابند. آن‌ها این اقدامات شان را در محضر قانون جنگل به زشت‌ترین شکل آن در قرن بیست‌و‌یکم، قرن دموکراسی، قرن آزادی‌ها و حقوق بشر و در محضر تمام دروغ‌ها و گل‌های سبز و سرخ فریبنده انجام می‌دهند!

مفاهیم حقوق بشر، سازمان ملل، شورای امنیت و کمیتۀ ملل تبخیر گشته اند، حتی در سطح نوشته‌ بی‌اثری نمودار نگشت؛ زیرا از سوی آن‌ها چیزی صادر نگردید که آبروی شان را حفظ و زشتی شان را سایه افگند؛ حتی بخاطر دفع سرزنش و ملامت چنین کاری نکردند. امریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه و سایر کشورهای که خود را جهان آزاد توصیف می‌کنند یا با تمام وقاحت و بی‌شرمی در کنار یهودیان ایستاده، از آن‌ها دفاع می‌کنند و یا از روی خجالت برخی از مصیبت‌های جان‌گداز انسانی را به جز سایر مظاهر جنایت و کشتار تقبیح کرده و حال آن‌که زبان حال‌ شان در مقابل یهودیان گویای اینست که مجاهدین را بکشید، غزه را نابود و سنگ و درخت را ریشه‌کن کنید؛ اما اگر امکان دارد در کشتار و گرسنگی اطفال و زنان تخفیف قایل شوید و اگر ممکن نیست، حق‌تان بالاتر و ارزشمندتر از زندگی آن‌هاست!

اما تصمیم سیاسی خون‌آشامان رژیم یهود و امریکا مبنی بر اینست که بساط جنبش حماس از نواره غزه برچیده شود و تمام مجاهدین به قتل رسانیده شوند تا در آینده غزه برای رژیم یهود تهدیدی نباشد و مدل کرانه‌ باختری را به خود بگیرد؛ طوری‌که مقامات فلسطینی در کرانه‌ باختری به نحو بزرگی و با قاطعیت در حفظ امنیت یهودیان و تلاش برای زنده‌ماندن سازگاری کردند و با پروژه‌های شهرداری و شهرستان‌هایی‌که توسط مردان این پروژۀ سرمایه‌گذاری فلسطینی تحت سیادت و رهبری رژیم یهود اداره می‌شود، راضی گشته و کنار آمدند. روزنامۀ تایمز آف اسرائیل گزارش داده است که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم یهود در حال برنامه‌ریزی روی ماندگاری این رژیم در غزه در طی ده‌سال آینده است و این مدتی است که ارتش برای مبدل‌ساختن واقعیت نوارغزه به واقعیت کرانه‌ی باختری نیازمند آن است. هم‌چنین این روزنامه گزارش داده است که: «به زودی تمام سلاح‌های ثقیله از نوارغزه جمع‌آوری خواهد گشت و تحت کنترل مقامات فلسطینی که مخالفت جزئی دارند، قرار خواهد گرفت و ما به مقامات فلسطینی خاطرنشان ساختیم که حملات و اقدامات اسرائیل در مراکز تروریست‌ها در مرکز نوارغزه پایان‌ناپذیر بوده و حملاتی هم‌چون حملات ارتش در نابلس و جنین ادامه خواهد داشت. با فرا رسیدن آن موقع، اگر تروریست‌ها به ساخت مجدد خانه‌های شان بپردازند؛ خانه‌های شان ویران خواهد گشت و بازداشت‌های شبانه در خان‌یونس و شجاعیه همچنان تدوام خواهد یافت.»

این تصمیم تا رسیدن جنگ به آخرین تونل، مجاهد و موشک ثابت بوده و این چیزی است که رؤسای یهودیان و امریکا حتی در زمان سخن‌راندن از آتش‌بس انسانی و تبادل اسیران به صراحت بیان می‌کنند. بنیامین نتانیاهو، به شبکۀ CBS امریکایی گفته است: «وقتی به توافقی برسیم این روند و هدف تا حدی به عقب خواهد افتاد؛ اما به زودی به پایه اکمال رسیده و پایان خواهد یافت.»

به سبب این‌که رؤسای جنبش حماس این پلان را درک نموده و دانستند که آتش‌بس تنها به نفع رژیم یهود و امریکا بوده و آن‌ها از تجاوز در این ماه هراس دارند که مبادا از سوی سرزمین‌های اسلامی که مملو از خطرات است مورد تهدید قرار گیرند و دیگر این‌که خودشان می‌توانند تعداد بسیاری از اسیران را قبل از کشته شدن دیگران در حمله به رفح آزاد سازند، تحت یک برنامۀ مشخص به آتش‌بس دایمی و کامل یعنی عقب‌نشینی ارتش و ختم جنگ اصرار ورزیدند. این چیزی است که با نقشه و پلان یهودیان و امریکا جنایت‌کار در تعارض قرار دارد. به همین دلیل، جوبایدن، رئیس‌جمهور امریکا با صراحت اظهار داشت: «حماس در پی آتش‌بس عمومی و کلی است؛ زیرا برای بقای خود این را بهترین فرصت می‌پندارد.» این عملکرد حماس، امریکا و یهودیان را ناامید کرده است؛ زیرا آن‌ها موفق نشدند تا جنبش حماس را توسط آتش‌بس موقتی فریب دهند. در این میان نتانیاهو برای این‌که با فرکانس بالاتری هشدار دهد، گفت: «اسرائیل با وجود ازدیاد فشارهای بین‌المللی حملۀ خود را بالای جنبش حماس از جمله در شهر رفح و جنوب نوار غزه ادامه خواهد داد.»

در تمام احوال، حماس چه آتش‌بس موقتی فریبنده را قبول کند و یا ابا ورزد، رژیم یهود و با فشاری از سوی امریکا مجبور است که از شدت حملات و صحنه‌های کشتار و جنایات در حق اهل ما در غزه در جریان ماه مبارک رمضان بکاهد، از ترس این‌که مبادا اوضاع در سرزمین‌های اسلامی از کنترل شان خارج گردد؛ زیرا آن‌ها می‌دانند که حتی یک جرقه‌ای از سوی یکی از سرزمین‌های اسلامی سبب می‌شود که اوضاع از کنترل شان خارج و نتیجه‌ای معکوس دهد. در نهایت، امت قدرت غصب‌شدۀ خود را از حکام دست‌نشانده و استعمارگر پس گیرد و ارتش‌های خود را آزادانه، تکبیرگویان و لبیک‌گویان به سمت غزه و مسجدالاقصی حرکت دهد و آن‌ها می‌دانند که این یک کار آسان بوده، انتظار آن می‌رود و خیلی دور و غیرممکن نیست.

برای این‌که اهل ما در غزه نجات یابند و یا جنگ توقف یابد، دو راه وجود دارد؛ یا باید امت و یا یکی از ارتش‌های آن حرکت کند و یا هم یهودیان و امریکا به این قناعت برسند که حرکت امت و یا ارتش‌های آن قریب‌الوقوع است. دقیقاً همان‌طور که در جریان دروازه‌های آهنی که یهودیان در ورودگاه‌های مسجدالاقصی نصب کرده بودند، اتفاق افتاد و نتانیاهو از آن عقب‌نشینی نکرد؛ مگر بعد از آنکه این ترس در مقابلش ظاهر گشت و حرکت امت قریب‌الوقوع به نظرش آمد.

 اما پرداختن و اتکا به اختلافات میان امریکا و یهودیان و اختلافات میان خود یهودیان در داخل، کاری بیهوده بوده که در روند جنگ و کشتار هیچ تأثیری نداشته و واقعیت سازمان ملل و فشار بین‌المللی نیز همین‌گونه است. افزایش این اختلافات تنها از باب نیرنگ و ترفند بوده که برخی سیاست‌مداران و اهل رسانه برای گذشت زمان و مهیاکردن فرصت برای یهودیان و امریکا برای تنفیذ نقشه‌های شان تا آخرین گام انجام می‌دهند.

بنابراین، امریکا و بایدن، یهودیان و نتانیاهو همگی در نابودی غزه و کشتار مجاهدین و پایان بخشیدن به مقاومت متفق و هم‌نظر بوده و اختلافات موجود در میان شان روی برخی از مسائل جزئی ترفندی بیش نبوده و به خاطر مراعات کردن دیدگاه عام بین‌الملل و یا دیدگاه عام در داخل خود امریکا و رژیم یهود می‌باشد و اگر در میان شان اختلافاتی هم دربارۀ روز بعدی برای جنگ باشد، بازهم بر جنگ و ضرورتش و ضرورت پیروزی قاطع رژیم یهود بر اجساد اطفال و ویرانه‌های غزه متفق و همدست اند.

واقعیت اختلافات داخلی در رژیم یهود نیز همین‌گونه است. همۀ آنان بر جنگ و پیروزی بر غزه و مقاومت هم‌نظر بوده و به اصطلاح خودشان آماده تقدیم قربانی‌های المناک هستند. آن‌چه که از نزاع‌های رسانه‌ای در مورد روز بعد از جنگ به نظر می‌رسد، به شخص نتانیاهو، لبید، بینی‌گانتس و یوآف گالانت، آرایی انتخاباتی و به این‌که در حکومت آینده چه کسی بازنده و یا برنده خواهد شد تعلق می‌گیرد و یا به ادامه جنگ و پایان بخشیدن به مقاومت و ریشه‌کن نمودن غزه که این گزینه، محل اتفاق تمام احزاب یهودی است. تلاش برای افزایش این اختلافات تا سرحدی‌که بتواند جنگ را توقف دهد هم و نیرنگی بیش نبوده و این یعنی فرصت‌دادن برای شان تا هرچه می‌خواهند انجام دهند.

واقعیت سازمان ملل و فشار جهانی نیز همین‌طور است. این فشار ناچیز بوده که یهودیان اندکی از آن رنج می‌برند و رؤسای یهود می‌دانند که سازمان ملل هرگز حرکت نکرده و از شر آن و از شر تمام پرحرفی‌ها و شعارهای دروغین تا زمانی‌که چراغ‌سبز و پوشش امریکایی موجود و پابرجا باشد، در امان می‌باشند.

برای غزه و مردم آن و برای فلسطین و اقصی هیچ حامی و پشتیبانی جز امت اسلامی و ارتش‌های مسلمانان و جز سربازان و فرماندهان مخلص ارتش‌های موجود در سرزمین‌های اسلامی وجود نداشته و اگر همۀ این‌ها و یا برخی از آنان حرکت نکنند؛ پس بدانند که جهان کفر و مردم آن همگی اتفاق‌نظر کرده و تصمیم خبیث خود را گرفته اند. لذا برای امت اسلامی، سربازان و ارتش‌های آن شایسته است که جوانمردی، رمضان و اسلام آنان را برای نصرت برادران شان و نصرت مسجدالاقصی تحریک کند.

برگرفته شده از شماره 486 جریدۀ الرایه

نویسنده: انجینر باهر صالح

عضو دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-سرزمین مبارک(فلسطین)

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

زنان مسلمان نیازمند حقوق اسلامی اند، نه آزادی‌های سیکولاریزم

خبر:

به تاریخ ۸  مارچ سال ۲۰۲۴م،  خبرگذاری رسمی قصر سفید مطلبی را تحت عنوان " بیانیۀ از جانب ریس جمهور جوبایدن به مناسبت روز جهانی زنان" به نشر رسانید که در آن ریس جمهور آمریکا گفته بود، " ایالات متحده آمریکا در امر دشوار محافظت و  رشد حقوق بشر با زنان و دختران در سراسر جهان ایستاده است".  [whitehouse.gov]

تبصره:

به تاریخ ۸  مارچ،  جهان روز جهانی زن را تجلیل کرد. بر اساس خبرگذاری سازمان ملل "روز جهانی زن در بسیاری از کشورها در سراسر جهان تجلیل شد. جنبش جهانی رو به رشد زنان که با برگزاری چهار نشست جهانی زنان از طرف سازمان ملل مورد حمایت قرار گرفت، در امر مبدل نمودن این تجلیل منحیث یک نقطه عطف در جهت حمایت حقوق زنان و مشارکت‌‌شان در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی ممد واقع شده است" [un.org]. هشتم ماه مارچ روزیست که سران سازمان ملل و رهبران غربی به زنان در سراسر جهان این پیام را می‌رسانند که تنها راه حل به مشکلات‌شان آزادی‌ها و برابری جنسیتی بوده و از "مبارزه" در جهت حقوق مساوی قدردانی می نمایند.

در واقع این مفهوم‌یست که از همه جوانب به جوانان مسلمان ما ترزیق می شود. رسانه‌های اجتماعی به زنان و دختران جوان‌ما می آموزانند که تظاهر بیشتر زیبای  بدن شان آزادی است. این رسانه‌ها به ما می آموزانند که حجاب یک انتخاب نه بلکه ظلم است. مکاتب به ما می آموزاند که اگر هر نوع عملی را مردان  انجام دهند و ما انجام ندهیم پس ما خود را مقید ساخته ایم و به "آنها" گفته‌ایم که شما برنده شدید. بنابرین، دختران جوان که هنوز اذهان شان در حال رشد است با تاثیرات منفی بی وقفه از طرف اجتماع در تعاملات روزمره شان روبرو هستند.

ما از طرف دوستان خود که می گویند نباید "عقب برویم" و "نگذاریم مردان برنده شوند" تحت تاثیر قرار داده می‌شویم. ما از طرف شخصیت های با نفوذ خود که به ما می‌گویند نباید "درهیچ حالت احساس شرم کنیم و جلو رشد شخصیت خود را بگیریم" تحت تاثیر قرار داده می‌شویم. ما از طرف رسانه‌های اجتماعی که به ما می‌گویند اگر کارهای همانند مردان انجام ندادیم پس ضعیف‌تر عمل کرده‌ایم، تحت تاثیر قرار داده می شویم. در عوض آگاهی کمتری از اسلام به ما میرسد و کمتر به این امر اطمینان داده می‌شویم که اطاعت از اوامر اسلام ما را ضعیف نه بلکه قوی می‌سازد. به راستی که برای ما کاملاَ‌ بالعکس بیان می شود، بطور مثال؛ از طریق نمایشات تلویزیونی در ذهن ما این را تلقین میکنند که "مبارزۀ" یک زن مسلمان از دور کردن حجاب‌اش شروع می‌شود.

ولی بیائید این را از خود بپرسیم که این مفهوم آزادی غربی، زنان را در سراسر جهان به کجا کشانده است؟ زنان در بخش ورزش توسط مربی ها در اتاق های لباس تبدیلی مورد آزار و اذیت و اهانت قرار می‌گیرند. زنان روی جاده‌ها مورد حمله قرار می‌گیرند و در ساحات کاری شان اذیت شده و در داخل خانه‌های شان لت و کوب می شوند. این آزادی غربی آنعده از زنان مسلمان را که درحال حاضر زیر چتر نظم جهانی سیکولار زندگی می کنند، به کجا کشانده است؟ به زنان در آیغور نظر کنید که وادار به ازدواج با مردان چینای و ترک دین شان می‌شوند. وقتی حجاب می پوشند از طرف مقامات چینایی حجاب شان تکه پاره می‌شود. خواهران ما در پاریس از پوشیدن حجاب منع می شوند. زنان  در فلسطین در زیر نظر رسانه‌های بین المللی مورد بدرفتاری، تجاوز جنسی، گرسنگی، جراحت و کشتن قرار می‌گیرند. ما در خود پاکستان مثال های وحشتناک از حمله و کشته شدن زنان را ثبت داریم.

آیا واقعاْ حالت ما نسبت به زمان خلافت هنگامیکه اسلام منحیث نظام زندگی حاکم بود، بهتر است؟ آن زمانیکه نه تنها حقوق ما محفوظ بلکه مورد احترام هم قرار داشت. اسلام به ما حقوق می‌دهد. اسلام به ما حفاظت می دهد. اسلام ما را قادر می‌سازد تا امور روزمره زندگی خود را با حس امنیت بسر برسانیم. اینکه غرب تلاش دارد تا اسلام را دینی به تصویر بکشد که زنان را از نظر انداخته و آنان را تحت قیود قرار داده است؛ اما به مثال‌های از زمان دولت خلافت نظر اندازید تا ثابت شود که وضعیت از این قرار نیست.

زنان به تنهایی می توانند کار کنند یعنی ما می توانیم تجارت خود را بدون مزاحمت به پیش ببریم. به این امر قادر باشیم تا هر تلاشی را که حقوقی داده شده از طرف الله سبحانه و تعالی را از ما می گیرد، زیر سوال بیندازیم. تا جایی که یک زن تصمیم خود خلیفه را در مورد مهر زیر سوال می اندازد. وقتی عمر فاروق (‏رض) بیان کرد، «ان امر خاصمت عمر فخصمته» "زنی با عمر مشاجره کرد و او در مشاجره‌اش با او برحق بود". لشکر ها فوراْ بدلیل نقض عزت و امنیت ما اعزام می شدند. در زیر چتر اسلام به زنان این فرصت داده می‌شود تا تحت قوانین شرعی به شکل زندگی خود را به پیش ببرند که دچار هیچ نوع گناهی نشوند.

بنابرین وقت‌اش فرا رسیده تا از این پس در پی این مفکوره ناقص غربی که مثال های بی شماری دلالت به مضر بودن آن نسبت به سلامتی ما دارد، نرویم و در پیروی از تنها نظم درست زندگی اسلامی ثابت بمانیم. رسول الله (ص) فرموده است: «نعم، انما النساء شقائق الرجال» "بلی، زنان مکمل مردان اند".

رسوال الله (ص) در آخرین حج خود فرمودند: «استوصوا بالنساء خیرا» "با زنان برخورد نیک کنید". زنان در تحت چتر خلافت در روی زمین ان‌شا الله از ظلم مردان در امان خواهند بود. حالانکه در حال حاضر در غرب تعدادی زیادی از مادران مجرد تنها خود شان را نه بلکه باید اطفال شان را به تنهایی تولد و بزرگ نمایند. هم چنان در شرق زنان از حقوق اساسی خود که اسلام چهارده قرن قبل برای شان داده از جمله رضایت در ازدواج، تصاحب ملکیت و محاسبه حکام، محروم هستند. حق زن در اسلام توسط الله سبحانه و تعالی  و تقوای فردی از بندگان صالح‌اش تضمین می شود.

الله سبحانه و تعالی فرموده است:

وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ أُولَٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

ترجمه: (مردان و زنان باایمان، ولیّ (و یار و یاور) یکدیگرند؛ امر به معروف، و نهی از منکر می‌کنند؛ نماز را برپا می‌دارند؛ و زکات را می‌پردازند؛ و خدا و رسولش را اطاعت می‌کنند؛ به زودی خدا آنان را مورد رحمت خویش قرارمی‌دهد؛ خداوند توانا و حکیم است!) [توبه:۷۱]

نوشته شده مرکزی مطبوعات توسط نور مصعب

تاریخ هجری قمری: ۳ رمضان 1445

تاریخ میلادی: چهارشنبه، ۱۳ مارچ 2014

مترجم:  منیب تقوی

 

ادامه مطلب...

ای امت عزتمند! آیا زمان توبه فرا نرسیده؟

(ترجمه)


از ابو موسی اشعری روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يَبْسُطُ يَدَهُ بِاللَّيْلِ لِيَتُوبَ مُسِيءُ النَّهَارِ، وَيَبْسُطُ يَدَهُ بِالنَّهَارِ لِيَتُوبَ مُسِيءُ اللَّيْلِ، حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا» (رواه مسلم(
ترجمه: همانا الله عزوجل دست خويش را در شب می‌گستراند تا توبۀ كسی را كه در روز گناه نموده قبول کند و دست خويش را در روز می‌گستراند تا توبۀ كسی را كه در شب گناه نموده بپذیرد، تا زمانیکه خورشيد از غرب طلوع می‌كند.

شکی نیست که تمام انسان‌ها به توبه و بازگشت نیازمند هستند؛ زیرا هیچ انسانی وجود ندارد که گناهی را مرتکب نشده باشد. همه گناهکار هستند و کسی‌که ادعا می‌کند گناهی نکرده ،یقیناً به حق خود ظلم نموده است. به همین خاطر، انسان همیشه نیازمند توبه و استغفار می‌باشد. درک انسان نسبت به این‌که نیاز به توبه دارد، نشان‌دهندۀ ذهنیت سالم وی است. بنابراین، گناه را کنار گذاشته و اعلام می‌کند که می‌خواهد بر نفس خود چیره شود. لذا زندگی خود را تغییر داده، ایمانش را تجدید می‌نماید و آن‌گاه مانند کودکی که تازه متولد شده زندگی جدیدی را آغاز می‌کند. توبه در حقیقت غالب شدن بر نفس است و انسان در هر زمانی‌که بخواهد، چه در شب و چه در روز می‌تواند آن‌را انجام دهد و الله سبحانه وتعالی در هر زمانی توبۀ بند‌گان خود می‌پذیرد. شاعر چه ز یبا می‌گوید:

يا نفسُ توبي فإنّ الموت قد حانا
في كل يومٍ
لنا ميت نشيعه
یا نفس مالي وللأموال أكنزها
قد مضى الزمان وولى العمر في لعب

  واعصي الهوى فالهوى ما زال فتانا
ننسى بمصرعه آثار موتانا
خلفي وأخرج من دنياي عريانا
يكفيك ما كانا قد كان ما كانا

ترجمه: توبه کن؛ زیرا مرگ به سراغت میآید، از هوای نفس خود پیروی نکن؛ زیرا همواره ما را فریب می‌دهد. هر روز کسی در میان ما می‌میرد که برای آن سوگواری میکنیم و در جولان‌گاه آن مردگان خود را فراموش می‌کنیم. ای  نفس! دارایی من و نفیس‌ترین دارایی‌ها پشت سرم می‌ماند و دست خالی از دنیا میرویم. زمان گذشت و عمر در بیهودگی سپری شد، ولی فقط عمل صالح برای تو ماندگار است.

وقتی از توبه سخن می‌گوییم، وضعیت برخی از مسلمانان امروزی ما را شگفت‌زده می‌کند؛ زیرا مرگ را پیش چشمان خود می‌بینند‌ که همه را می‌بلعد، آن را هر وقت و هر لحظه با چشمان خود می‌بینند؛ لیکن طوری در لذایذ زندگی غرق هستند که گویا جاودانه خواهند زیست. برادران خود را می‌بینند که به دست دشمنان‌شان کشته می‌شوند؛ ولی فقط نظاره‌گر هستند. احکام الله سبحانه وتعالی را معطل می‌بینند؛ ولی خود را تکان نمی‌دهند؛ در حالی‌که  کفر در سرزمین‌های‌شان بدون هیچ بازدارنده‌ای گشت و گذار و کشورگشایی می‌کند. سرزمین‌ها اشغال شده، منابع به غارت رفته، حرمت‌ها شکسته شده، حقوق زیر پا گردیده و خلیفه وجود ندارد؛ ولی تمام مسلمانان خاموش نشسته‌اند و با خود درگیر هستند. دهه‌ها گذشت و امت سلاخی شده، در معرض حیوانات درنده قرار گرفته‌ و باقی ماندۀ اجسادشان پارچه پارچه می‌شود. دهه‌ها گذشت و امت همان  ظرف غذایی است که دشمنان گرسنه بر آن سرازیر شده‌اند. دهه‌ها گذشت و امت بخاطر ساکت نشستن و راضی شدن به اوضاع حاکم، در این حالت وخیم و دردناک قرار گرفتند.

ای امت با عزت! آیا زمان توبه فرا نرسیده است؟ آیا از کار‌هایی‌که در گذشته‌ انجام داده‌ایم، توبه نمی‌کنیم؟ آیا عمل صالحی وجود دارد که با انجام دادن آن درد‌ این سال‌ها را جبران کنیم؟ آیا برای تطبیق مجدد احکام اسلام در روی زمین با برپایی خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت، کاری صورت می‌گیرد؟!

الهی! خلافت راشده بر منهج پیامبر صلی‌الله علیه وسلم را زود تر بیاور که توسط آن آشفتگی مسلمانان بر طرف می‌شود و مصیبت‌ها را از آنان دفع می‌نماید! پروردگارا! به نور وجه کریم ‌ات زمین را منور بفرما! اللهم آمین آمین!

مترجم: حسن سلحشور

ادامه مطلب...

تنها ارتشِ خلافت یهودیان را مهار خواهد کرد!

(ترجمه)

خبر:

قتل عام پس از قتل عام، محاصره، گرسنگی و نابودیِ غزه و مردم آن! از کلوخِ هیچ یک از حکام سرزمین‌های اسلامی جرقه‌ای بلند نشد!

تبصره:

قتل عام در غزه ادامه دارد و روزانه صدها شهید برجای می‌گذارد و تعداد مجروحان از حد گذشته است. هم‌چنان محاصره و گرسنگی هم از مسلمانان غزه قربانی می‌گیرد و حکام سرزمین‌های اسلامی از لاک سکوت خود سر بیرون نمی‌آورند و ارتش‌های شان در پادگان‌های شان بیکار خفته اند. در واقع با این عکس‌العمل شان، از رژیم خونخوار یهود محافظت می‌کنند و فرزندان امت اسلامی را از بسیج عمومی علیه یهود باز می‌دارند؛ حتی در بین حکام سرزمین‌های اسلامی هستند؛ کسانی‌که آب و غذا و حتی سلاح و مهمات را نیز جهت کشتن مردم غزه برای یهود فراهم می‌کنند.

نتانیاهو با وقاحت تمام بر مسلمانان غزه می‌تازد؛ زیرا کسی را در مقابل خود نمی‌بیند و کسی را نمی‌یابد که به گستاخی‌اش پایان دهد؛ چرا که مطمئن است، ارتش‌های سرزمین‌های اسلامی در زیر پرچم این حکام حقیر، خائن و توطئه‌گر علیه او دست بر ماشه نمی‌برند، و لشکری در حال حرکت ندیده است تا پای بر گردنش گذاشته زبان و دستش را ببرد و شرِ سربازانش را از سر مردم فلسطین و غزه کوتاه نماید.

اما ما ناامید و تسلیم نخواهیم شد و امت اسلامی و ارتش‌هایش همواره در تلاش خواهند بود تا خود را از چنگال این حکام خائن بیرون کشیده و به اذن الله سبحانه وتعالی، غل و زنجیرهایش را شکسته و خود را از قیدشان آزاد سازد و خلافت باشکوه و مهیبی را که یهود و حامیان غربی‌اش از آن هراس دارند، اساس گذاری کند تا خلیفه و ارتش‌اش، به راه افتاده و زمین را از دَنَس یهودیان پاک سازند و از تنانیاهو و گرازهای وحشی‌اش عبرتی سازند که جهان همواره فراموشش نکند! آن وقت است که ظالمان مسیر خود را خواهند یافت!

نویسنده: خلیفه محمد

شنبه 20 رمضان المبارک 1445هـ.ق.

30 مارس 2024م.

مترجم: محمدیاسین سادات

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه