شنبه, ۱۹ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۲۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

اسلام تنها نظامی که خیر و شر را تعیین می کند

  • نشر شده در تثقیفی

(ترجمه)

اختلاف نظر میان والدین: بسیاری از والدین در موضوع مشخص نمودن رفتار و سلوکی خواسته شده ای که باید اطفال به آن پایبندی داشته باشند و رفتار و سلوکی ناخواسته ای که باید اطفال از آن امتناع ورزند، اختلاف نظر دارند. این انشعاب فکری ناشی از چندین لحاظ؛ مانند: عرف، عادات، افکار غالب عامه و نظام و قوانینی حاکم می باشد و یا هم شاید علت اصلی قضاوت نمودن در مورد خوب و بد مطابق میل و یا خلاف میل شان در مورد اشیا و اعمالی ناشی از دیدگاه شخصی و تفسیری که از خوب(خیر) و بد(شر) دارند، باشد. پس چیزهایی را که خوش دارند، آن را خوب پنداشته و از چیزهایی که بد می برند آن را بد می پندارند.

و یا هم بنابر مبنای فایده و نقصی که از اثر حوادث در زنده گی شان رخ می دهد، قضاوت می نمایند؛ چنان که وقتی منفعتی ناشی از یک عمل و یا شی به آن ها می رسد، آن را خوب(حسن) و نیکو تعبییر نموده؛ ولی زمانی که یک عمل و یا شی به آن ها ضرر می رساند، آن را زشت(قبیح) می پندارند. هم چنان صدور حکم بالاخره به اختلافات، تفاوت ها و تناقضات کشیده و تاثیر پذیری محیط و ماحول را در پی دارد.

اثرات این اختلاف نظر: هم چنان اختلافات میان والدین بالای اطفال تاثیر منفی گذاشته و این نهایت بی عدالتی است که یک طفل بخاطر یک عمل مشابه با دو عکس العمل متفاوت به مکافات و مجازات رو برو شود. هنگامی که پدر خواهان یک چیز و مادر خواهان چیز دیگر باشد، طفل در کشمکشی واقع می شود؛ چون وی نیاز دارد تا هردو جانب روی مسأله توافق نمایند و اگر بخواهد که بخاطری نزدیک شدن به یکی آن، از دیگری دوری نماید تا وی را خوشنود سازد، به دلیل دوری از یکی، از اعضای والدین خود گیچ شده و سردرگم می گردد.

راه بیرون رفت از این اختلاف نظر: بنابر این والدین در تشخیص رفتار و سلوک و قضاوت شان تنها باید به یک مرجع خاص که آن همانا قرآن و سنت است رجوع کنند. به این معنی که چیزی را که اسلام سلوک بد خطاب کرده آن را والدین نیز بد بگویند و چیزی را که اسلام سلوک خوب معرفی نموده، والدین نیز به عین شکل آن را خوب بگویند. بدون شک که اسلام تنها مقیاسی است که ما باید در وقت تشخیص اعمال به آن رجوع کنیم؛ چون زمانی از انرژی و توانایی اطفال مان به شکل موثر بهره گیری کرده می توانیم که نظامی خالق مان را تطبیق نماییم نه غیر آن را.

سلوک تعامل میان مفاهیم(عقلیه) و تمایلات(نفسیه): سلوک نتیجه ی تعامل میان مفاهیم و تمایلات است و اصلاح مفاهیم و تمایلات در واقع منجر به اصلاح اعمال می گردد. بناً به عوض اصلاح آن عمل نیاز است تا چیزی که فراتر از سلوک مفاهیم و تمایلات قرار دارد، اصلاح شود. پس قبل از اصلاح نمودن مفاهیم و تمایلات اطفال تان در قدم اول باید مفاهیم و تمایلات خود را اصلاح نمایید؛ چون که شما به اطفال تان الگو هستید و چیزی را که اطفال تان در وجود شما می بینند آن ها را آغشته می کند.

مفاهیم عبارت از افکاری است که واقعیت آن توسط مغز درک شده و به همین دلیل است که انسان به آن باور داشته و در اعمال آن تاثیر وارد می کند؛ در حالی که تمایلات از تجمع تحرکات و مفاهیم تشکیل شده است. به طور مثال: نزاعی که میان اطفال واقع می شود و در مورد اهانت مسلمان توسط برادر مسلمانش که فاسق است، رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیث ذیل می فرمایند:

«سباب المسلم فسوق وقتاله كفر.»

فحش دادن به مسلمان فسق بوده و کشتن آن کفر است.

بنابر این اگر فرزند بیاموزد که فحش دادن و جنگ کردن با برادر مسلمانش حرام است؛ پس این موضوع برای وی مفهوم می شود. در حالی که تمایل به دوست نداشتن نزاع از تجمع مفهوم و تحرک به وجود می آید؛ چنان که اطفال چندین نوع تحرکات دارند که به آن ها انگیزه می دهد. بطور مثال: تحرک قوت و شجاعت؛ پس مفهوم ممانعت از نزاع بستگی به تحرک قوت دارد و قوت آن نیست که در مقابل دوستان و همکاران خود، گستاخی کنند؛ بل در عوض قوت واقعی در کنترول خشم و عدم دچار لغزش در هنگام دوری از عملی است که سبب تجاوز و بی عدالتی به دیگران شود. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لَيْسَ الشَّدِيدُ بِالصُّرَعَةِ، إِنَّمَا الشَّدِيدُ الَّذِي يَمْلِكُ نَفْسَهُ عِنْدَ الْغَضَبِ.»

مرد قوی کسی نیست که در کشتی گیری مهارت داشته باشد؛ بل آن است که خود را در هنگام خشم کنترول نماید.

تجلی از مفاهیم و تمایلات از دیدگاه واحد: برای این که توانسته باشیم برای خود یک شخصیت متمایز از دیگران ایجاد نماییم که از یک مبنای واحد سرچشمه بگیرد، نیاز است تا در این بحث ما توجه به مفاهیم و تمایلات خویش نماییم. بدین وسیله اطفال باید بدانند که چگونه با این موضوع برخورد نمایند. بناً اگر مفاهیم و تمایلات یک فرد از اسلام سرچشمه بگیرد، پس شخصیت وی اسلامی می شود و عمل حلال را دوست می دارد و از عمل حرام بد می برد، چرا؟ چون وی اسلام را برای خود منبع قضاوت اعمال که عبارت از حلال و حرام است قرار داده و اسلام احساساتش را جهت می دهد که چه را دوست بدارد و از چه بد ببرد. از این رو هر آن چیزی را که اسلام بدان امر می کند، باید به آن عمل شود و لوکه ناخوشایند بوده و زیان آور باشد؛ چنان چه الله سبحانه وتعالی در این مورد می فرماید:

﴿كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ

[بقره: ۲۱۶]

جهاد در راه الله سبحانه وتعالی بر شما مقرّر شد؛ در حالی که برای تان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آن که شرِّ شما در آن است و الله سبحانه وتعالی می داند و شما نمی دانید.

و از هر آن چیزی که اسلام منع می کند، باید دوری شود، ولوکه منفعتی در پی داشته باشد. چنان چه الله سبحانه وتعالی در این مورد می فرماید:

﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَآ أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا

[بقره: ۲۱۹]

در باره شراب و قمار از تو سؤال می کنند، بگو: در آن ها گناه و زیان بزرگی است و منافعی(از نظر مادی) برای مردم در بردارد؛(ولی) گناه آن ها از نفع شان بیشتر است.

بنابر این تمایلات انسانی باید کنترول شود و به مسیر درست(صراط المستقیم) هدایت شود و بالاخره توسط نظام اسلام تنظیم شود. رسول الله صلی الله علیه وسلم در این مورد چنین فرموده است:

«لَا يُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّى يَكُونَ هَوَاهُ تَبَعًا لِمَا جِئْتُ بِهِ.»

مومن شمرده نمی شود تا هنگامی که هوای نفس خود را مطابق به شریعت من تنظیم نکند.

حدیث فوق توسط ابونعیم و نصر بن ابراهیم المقدیسی روایت شده و النواوی آن را تصدیق کرده است؛ از این رو والدین باید بکوشند تا افکار، احساسات، مفاهیم و تمایلات شان از اسلام و نظام آن سرچشمه گرفته تا اطفال شان درک نمایند که چه چیز آن ها را راضی می سازد و چه چیز سبب خشم آن ها می گردد تا به اساس آن با والدین خویش برخورد نمایند.

هرچند اگر مفاهیم والدین در یک وادی و تمایلات آن ها در وادی دیگر قرار بگیرد؛ پس شخصیت آنان عاری از رنگ و ذایقه، شخصیت متردد و مغشوش خواهد بود و این به نوبه خود بالای اطفال تاثیر می گذارد و آن ها در هنگام برخورد با والدین شان گیج خواهند بود. یعنی واکنش ناشی از بصیرت والدین شان مبهم بوده و سبب خواهد شد تا آن ها آشفته و بی نظم شوند؛ ولی اگر اطفال بدانند که تنها اسلام منبع قضاوت و احساسات شان است؛ پس آن ها به اعتبار این قاعده ی فکری که توسط والدین شان اساس گذاشته شده، معتقد می شوند و به آن ها اعتماد می کنند و مشتاق اطاعت از آن ها می باشند و با آن ها مخالقت نمی کنند.

نوشته شده برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

نویسنده: نجاح ثباتین

ادامه مطلب...

روابط هند و پاکستان از طریق مذاکرات روی آب های در حال مناقشه میان این دو کشور، رو به نورمال شدن است؛ خلافت مشکل آب را با اضمحلال "پلان هند بزرگ" حل خواهد کرد

  • نشر شده در پاکستان

 (ترجمه)

در ۲۰ مارچ ۲۰۱۷م  خواجه آصف وزیر آب و برق پاکستان در یک کنفرانس مطبوعاتی بیان داشت: «ما از اظهارات هند در باره توافق با ادامه مذاکرات آب های اندوس بین کمیشنران اظهار خوشی می کنیم.» امریکا کوشش کرده تا در این موضوع به بلند ترین سطح دخیل باشد. قرار است به تاریخ ۱۱ الی ۱۳ اپریل سال جاری، امریکا مذاکراتی را در واشنگتن در باره آب های رتل و کشهان گنگا به سطح وزیران دو کشور راه اندازی نماید. در حال حاضر حزب بهاراتیا جاناتا یا BJP برندۀ انتخابات ایالت های مهم هند که از حمایت کامل امریکا برخوردار است، می خواهد روابط خود را با پاکستان دوباره به حالت عادی آن برگرداند. با وجود همه تنش های نمادین این نوکران امریکا، هند با تمام توان بخاطر گرم ساختن روابط اش با پاکستان تلاش می کند. چیزی که رژیم مزدور پاکستان نیز انتظار آن را داشت تا نقش خود را در تطبیق  پلان بادار اش-امریکا- اجرا نماید.

این در حالی است که در سه سال اخیر، هند وقیحانه به نکات کلیدی سرحدات بندری پاکستان حمله ور شده که در نتیجه آن ده ها تن از نظامیان و غیرنظامیان کشته و به عده ی زیادی خسارات مالی  نیز وارد شده است. هم چنان دولت هند، از ماه جولای سال گذشته بدین سو تعدی و ظلمش را در کشمیر تحت اشغال، نیز شدت بخشیده و تا سرحدی که بالای مسلمانان کشمیر از بمب های پلیت که باعث از بین رفتن بینایی چشم می شود؛ استفاده کرده است. قرار گزارشات دولت هند، در نتیجه استفاده از این بمب ها ۵۰۰ تن مجروح شده که بسیاری از آن ها به تداوی جدی و دراز مدت نیز ضرورت دارند. اما احصایه های دیگر از مجروح  شدن بیشتر از ۴۵۰۰ تن در اثر استفاده از این بمب خبر می دهند.

 اما برای دولت جنایت کار هند این هم کافی نبود. این کشور با استفاده از خاک افغانستان نیز دست به مداخله در پاکستان و ناامن ساختن این کشور زد که با دستگیری "کلبشان یادف" مدارک و اسنادی مبنی بر دست داشتن هند در این ناامنی ها به دست آمد. با تمام این فعالیت های دشمنانه هند در قبال پاکستان، مزدوران امریکا در رهبری سیاسی و نظامی پاکستان در قبال هند "سیاست محدودیت" را اتخاذ کردند که با استفاده از این سیاست شان، افراد این حزب(BJP) بتوانند از سیاست دشمنانه شان در قبال پاکستان در انتخابات بهره گیرند. حال که حزب بهاراتیا جاناتا یا BJP در ایالت های کلیدی هند برنده انتخابات شده است، اداره ترامپ می خواهد با حرکت دادن رژیم بجوا-نواز روابط هند و پاکستان را از طریق "معاهده آب های اندوس" عادی سازد.

حزب التحریر-ولایه پاکستان در بیشتر از یک دهه خطر عادی سازی روابط هند را با پاکستان گوش زد کرده است. حزب التحریر همواره گوش زد کرده که عادی سازی روابط هند با پاکستان پلان امریکایی است و امریکا می خواهد از این طریق، هند را قدرت یکه تاز در منطقه ساخته تا با استفاده از این سیاست در آینده بتواند چین و دولت خلافت اسلامی را که آمدنیست سرکوب کند.

در حالی که در ۱۴ دسمبر ۲۰۰۳م نوید بت سخنگوی رسمی حزب التحریر-ولایه پاکستان، امت را برحذر داشته و گفت: «امت باید هر چه زودتر خلافت راشده را تاسیس کند تا دولت خلافت پلان های هندوها و عیسوی ها را مبنی بر پلان "هندوستان بزرگ" ناکام سازد.» هم چنان در ۱۷ فبروری ۲۰۱۷م حزب التحریر-ولایه پاکستان برگه ای را به مسلمانان پاکستان و جهان توزیع کرد که در آن چنین نگاشته شده بود: «رهبران پاکستان در طلب خوشی ترامپ برای "پلان آخند بارت"(پلان هند بزرگ) کار می کنند و به کشمیر خیانت کرده اند.» حزب التحریر در این بیانش هم چنان به مردم پاکستان گوش زد کرد که زیر نام عادی سازی روابط  و اقدامات اعتماد سازی، رهبران در پاکستان به سوی "پلان آخند بارت"(پلان هند بزرگ) روان بوده و کشمیر اشغال شده را تماماً به هند خواهند فروخت.

پاکستان در اطاعت از اوامر امریکا هیچ چیزی به دست نیاورده و نخواهد آورد، چون استعمارگران همواره در صدد سرکوب کردن و مطیع ساختن کشورهای تحت استعمار شان هستند که آن ها با خودکشی سیاسی با امریکا و دیگر استعمارگران همپیمان شده اند. پیروی از امریکا باعث شد پاکستان از سه دریا به خاطر "معاهده آب های اندوس" بگذرد.

هم چنان پیروی از اوامر امریکا، سهم پاکستان را از دریاهای دیگر در آب های اندوس نیز به خطر انداخته است و آن ها را نزدیک به چنگ دولت غاصب هند قرار داده است. معضله آب وقتی به وجود آمد که دولت هند کشمیر را اشغال کرد و تنها وقتی حل خواهد شد که کشمیر دوباره آزاد شود و این اقدام خوبی در راستای در آوردن شبه قاره هند به قلمرو اسلام خواهد بود که این امر با رجوع به تاریخ گذشته این سرزمین که تا چه اندازه ای در قلمرو اسلام قرار داشته است بعید به نظر نمی رسد. اما اولین قدم در راستای ناکام ساختن "پلان هند بزرگ" به سربازان متدین و مخلص پاکستان که به پاکستان و جهان اسلام اخلاص دارند، برمی گردد.

آن ها می توانند با نصرت دادن به حزب التحریر و امیرش عطا بن خلیل ابو رشته حفظه الله، به خلافت بر منهج نبوت در پاکستان دست یابند که با آمدن آن همه استعمارگران و مزدوران شان در رهبری از سرزمین های مقدس اسلامی پا به فرار خواهند گذاشت.

﴿فَمَنِ ٱعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَٱعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا ٱعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ

[بقره: ۱۹۴]

هر كه راه تعدّی و تجاوز بر شما را در پيش گرفت، بر او همانند آن، تعدّی و تجاوز كنيد(چه آغاز كردن تعدّی و تجاوز ممنوع است، ليكن در برابر آن دفاع از خويشتن و مبارزه برای اخذ قصاص آزاد است) و از خشم الله بپرهيزيد و بدانيد كه الله با پرهيزگاران هست.‏

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

مکاتب کانکریتی افغانستان بیشتر برای جنگ اند؛ نه برای تعلیم!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

امریکا ادعا می کند که بعد از سقوط رژیم طالبان نظام تعلیمی، در افغانستان بی نهایت پیشرفت کرده است. آن ها ساخت و ساز و بازسازی برخی از مکاتب و فراهم کردن زمینه ی تحصیل برای یک درصد از دختران را به عنوان بزرگ ترین موفقیت خود بعد از استعمار تلقی می کنند؛ اما با مروری کوتاه به نظام تعلیم و تربیه در این کشور جنگ زده، درخواهیم یافت که این پیشرفتی که آن ها می گویند صرف یک توهم و خیال است.

افغانستان حالا هم یکی از ممالکی است که بسیاری از کودکانی که واجد شرایط مکتب رفتن هستند؛ به مکتب دست رسی ندارند. طبق تحقیق صندوق کودکان سازمان ملل متحد(UNICEF) ۴۰ درصد از کودکان افغانستان شامل مکتب نیستند. انستیتیوت گزارش جنگ و صلح(IWPR) در یک گزارش گفته که: « به دلیلی بیشتر اطفال افغان از تعلیم باز می مانند که به کارهایی شاقه مشغول اند تا خانواده های خود را از لحاظ اقتصادی حمایت کنند. در این کشور حدود ۳۱ درصد از کودکان نان آور خانه بوده و به طور غیر قانونی به کارهایی شاقه مشغول اند؛ طور مثال: ۱۵۰هزار طفل در ننگرهار که واجد شرایط رفتن به مکتب می باشند، به دلایل فقر و دیگر مشکلات ناشی از جنگ، از تعلیم باز مانده اند.»

به دلیل ناامنی، صدها مکتب بسته شده و ۶۵ درصد زیر آسمان باز به تعلیم خود ادامه می دهند. علاوه بر این، به اساس یک تحقیق در ۳۴ ولایت افغانستان ۷۸۰ مکتب بسته شده است. وزارت معارف افغانستان ادعا می کند که تنها یک سوم از این مکاتب به دلیل فاصله بین قریه ها بسته است، و این امر را بزرگ ترین مشکل عنوان می کند. چون این فاصله ها بسیار طولانی بوده و رفتن به مکتب در مسیر های طولانی برای دختران جوان و اطفال خورد سن خطرناک است. و این مشکل را بیشتر در ولایت غور متبارز ساخته می گویند: در این ولایت تنها ۲۹ درصد از مردم در ۵ کیلومتری یک مکتب ابتدایی زنده گی می کنند و صرف ۲۸ درصد از اطفال، بین سنین ۶ و ۱۳ سال در مکتب ثبت می باشند. این خود فسادی است که  در دیگر مناطق روستایی افغانستان نیز موجود است.

ریاست معارف هلمند گزارش می دهد که: «از جمله ۴۵۴ مکتب موجود در هلمند، ۱۰۴ مکتب آن در سه-چهار سال اخیر مسدود و ۶۹ مکتب دیگر به دلیل و ضع بد امنیتی تخریب گردیده است. در این ولایت به تعداد ۱۲۹هزار و پنجصد تن دانش آموز ثبت نام بوده که به تعداد ۵۱ هزار و یکصد و شصت و هفت تن آن ها دختران می باشند. در ولایت زابل ۶۰ درصد از اطفال بنا به نبود امنیت، توانایی رفتن به مکتب را ندارند و بیشترین صدمه در عرصه تعلیم به مناطقی؛ چون: ده چوپان، شاه جوی، ارغنداب شمالی و شینکی رسیده است.»

در ولایت ارزگان از سال ۲۰۱۲م تا امروز۶۰ مکتب از میان ۲۹۲ مکتب، مسدود می باشد. در ولایت فراه نیز از جمله ۳۶۷ مکتب ۵۴ مکتب آن بسته می باشد. رفتن به مکتب در ولایات تخار، بغلان، سرپل، ننگرهار، پروان، کندز و بدخشان به یک آرزو می ماند. برعلاوه، نیروهایی امنیتی کشور از مکاتب کانکریتی که تعمیر آن مقاوم بوده و برای تعلیم اعمار گردیده، به حیث پایگاه نظامی در جنگ علیه طالبان استفاده می کنند.

بنابر گزارش مامور تحقیقاتی در اپریل سال ۲۰۱۶م، نیروهایی امنیتی از ۱۲مکتب در ولایت بغلان به هدف نظامی استفاده شده است. استفاده از مکاتب به عنوان پایگاه امنیتی امکان حملات بر مکاتب را بسیار بالا برده و جان معلمین و شاگردان را به خطر رو برو ساخته است. وضعیت ظاهری تعلیم در افغانستان، واقعیت بحران تعلیمی در این کشور را به خوبی آشکار می سازد. هزاران مکتب در افغانستان موجود است که شاگردان آن درس را در زیر خیمه ها و یا آسمان باز می آموزند. حتی در پایتخت-کابل- نیز از جمله ۲۷۳ مکتب ۸۱ مکتب آن صنف های درسی منظم ندارند و از عمارت هایی موقتی استفاده می نمایند.

هم چنان در ولایت کندز نیمی از مکاتب تعمیر نداشته و در ولایت تخار هم وضعیت مکاتب به مراتب از ولایت کندز بدتر است. از ۴۵۸ مکتب موجود در ولایت قندهار، ۲۷۴ مکتب تعمیر ندارند. در ولایت سرپل تنها ۹۷ مکتب یک سقف بدون همه امکانات دارند. به اساس گزارش اداره ی بازسازی افغانستان یا سیگار: «زیادتر مکاتبی که از طرف ایالات متحده امریکا در ولایت هرات ساخته شده است، نیازها اساسی؛ مانند: برق و آب پاک آشامیدنی ندارند و در کل کمبودی هایی زیاد دارند که تدریس را مشکل می سازد.»

موضوع مهم دیگر این است که سطح تعلیم زنان و دختران افغان بسیار پایین بوده و تنها ۱۴درصد از آن ها سواد دارند که این پایین ترین سطح تعلیمی در جهان است. به گزارش یونسکو: «۹۰ درصد از زنان افغان در روستاها بی سواد اند.» برعلاوه این همه، پرداخت فیس بالا برای تعلیم دختران از طرف خانواده ها، از جمله مانع دیگری است که آن ها نمی توانند به تعلیم خویش ادامه دهند. نبود امنیت، نظافت محل تدریس، صنوف جداگانه و کمبود معلمین از جمله موانع فرا روی تعلیم دختران است.         

وزارت معارف افغانستان می گوید: «بسیاری از دختران مکتب را شروع نموده، ولی در نیمه راه رها می کنند.» گزارش یونسکو حاکی از آن است که: «در سال ۲۰۱۳م، تقریباً ۱۷هزار متعلم افغان بیرون از کشور که ۹۰۳۳ تن در ایران، ۲۳۳۰ تن در هندوستان، ۸ درصد تن در ترکیه، ۱۲۲۶تن در عربستان سعودی و ۴۲۸ تن در امریکا مشغول تحصیل اند.»

عامل اصلی این همه بحران و مصیبت، رهبران غرب می باشند؛ زیرا آن ها وانمود می کنند که حمایت کننده مردم افغانستان هستند؛ اما واقعیت این است که اهداف استعماری خود را پیاده می کنند. این استعمارگران، جوانان را در یک سردرگمی تعلیمی قرار داده و به آن ها وعده و امید خالی و پوچ می دهند، امیدی که هرگز آن ها را به سر منزل مقصود نمی رسانند. دولت فاسد نیز تلاش برای پنهان کردن این همه مشکلات می کند و چنین تظاهر می نماید که گویا حضور این استعمارگران به خاطر تقویت و آبادی نظام تعلیمی می باشد.

یگانه راه حلی که جوانان را به یک نظام درست و با کیفیت تعلیمی می رساند، نظام تعلیمی زیر سقف دولت خلافت است که تعلیم را حق اساسی هر شخص می داند. خلافت یک هدف خاص را از طریق تعلیم پیگری می کند که آن عبارت از به وجود آوردن شخصیت های قوی اسلامی است. چون آن ها اجازه نمی دهند که هیچ موضوعی و مسأله‎‏ای داخل نظام تعلیمی اسلام شود که به نقص اساس دولت خلافت و شخصیت سازی اطفال مسلمان صدمه رساند. به این ترتیب احیای دوباره ی خلافت یک تکلیف بر همه مسلمانان است که می تواند تنها نظام تعلیمی اسلامی باشد.

واقعیت نظام تعلیمی افغانستان این را واضح می سازد که نهضت امت تنها از طریق دین مقدس اسلام میسر است، نه از طریق استعمارگران و نظام استعماری شان.

چنان چه الله سبحانه وتعالی در مورد می فرماید:

(أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللّهِ وَرِضْوَانٍ خَيْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْيَانَهُ عَلَىَ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ)

[توبه : ۱۰۹]

آیا کسی بهتر است که اساس آن را پرهیزگاری از الله سبحانه وتعالی و خشنودی او تشکیل می دهد، یا کسی که اساس آن  بر کنار پرتگاه سستی بنا شده که ناگهان در آتش دوزخ فرو می ریزد. و الله سبحانه وتعالی گروه ستمگر را هدایت نمی کند.

نوشته شده برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

امانه عابد

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه