دوشنبه, ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

در پس پرده ی ادعای تصرف دوباره ی موصل چه می گذرد؟

  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

در 17 اکتوبر 2016م اعلام مبارزه برای واپس گیری موصل آغاز شد، هدف ازین حرف ها چیست؟ از بیانات گذشته ی سران امریكایی که توقع داشتند جنگ موصل بعد از چند سال صورت گیرد چه برداشتی می شود؟ آیا اگر داعش در موصل شكست بخورد پایان كار داعش خواهد بود؟ چرا بین حكومت عراق و رژیم تركیه جر و بحث جریان داشت و چرا تركیه به اشتراك درین جنگ علاقمندی دارد؟ 

پاسخ:

وعلیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

اگر در مسئله ی عراق تمركز شود به این نتیجه می رسیم كه این قسمتی از سلسله قسمت های است كه عراق را از هم پاشیده و منطقه ای به سنی ها و منطقه ای برای شیعیان تشكیل دهند. این در حالیست كه رژیم كُرد روز به روز در صحنه قوی تر می شود. این سیاست امریكا از امروز و یا از زمان اشغال عراق شروع نشده؛ بلکه از زمانی كه امریكا در 1991م در شمال عراق مناطقی را تحت تصرف گرفت و اجازه ی پرواز در آن ها را به هیچ كس نمی داد شروع شد.

هنگامی كه امریكا عراق را در 2003م اشغال كرد، رژیمی كه در عراق  پایه گذاری شد، رژیمی بود كه توسط بریمر-نماینده رئیس جمهور امریکا در 2003م برای عراق و هم چنان رئیس حکومت ائتلاف موقت در این کشور- برای حكومت عراق گماشته شد و این رژیم جز رژیم فرقه ای بر اساس تعصبات دینی نبود. 

بریمر در ماه جولای مجتمع نمادین شورای حكومتی عراق و در اگست 2016م كمیته 26 نفری، آماده نمودن قانون اساسی را پایه گذاری کرد. این كمیته، عراق را حكومت فدرال اعلام كرد و مناطق مجزا مثل منطقه كردستان را بنا نهاد و در 31 جنوری 2005م انتخاباتی بخاطر قانونی ساختن پروسه ی قانون اساسی برگزار كرد. با وجود میتودهای لجام گسیخته ی كه حتی در آن خشونت نیز جا داشت تنها 58 درصد از اشتراك كننده گان به پای صندوق های رأی رفتند كه همین کار به قانون اساسی رنگ قانونی داد.

بعضی از ماده های قانون اساسی قرار ذیل اند:

ماده 1: قانون اساسی عراق در سال 2005م چنین بیان می دارد: «جمهوری عراق یك دولت فدرال است.»

ماده 116: «سیستم فدرال جمهوری عراق مشمول پایتخت غیر مركزی، مناطق، ولایات و واحد های اداری محلی است.»

ماده 117: «قانون اساسی از صلاحیت های اجرایی منطقه كردستان حمایت كرده و قدرت های فدرال را در منطقه به رسمیت می شناسد.»

با نگاه به سردمداران مناطق فدرال، فروپاشی عراق در آینده ی نزدیك قابل پیش بینی است که این امر در ماده 119 بخوبی اشاره شده است كه: مناطق جدید فدرال در عراق معرفی خواهند شد. بناً امریكا تخم های فروپاشی عراق را با این كار مشكوك و این قانون اساسی كه از قانون اساسی قبلی عراق خیلی بدتر است، كاشته است.

امریكا بعد از كامیابی در قبول این قانون اساسی كه ریشه ی فروپاشی عراق است احساس غرور كرده و مزدوران خود را در رأس این اداره ها گماشت كه اولویت كاری شان ساختن فضا به قبولی این قانون اساسی بود؛ اما در این امر ناكام ماند. مناطقی كه بنام شیعه و سنی از هم جدا شده بودند، حتی تحت نام مناطق مختلف جدا نشدند و این نام مناطق شیعه و سنی حتی در اذهان مردم عراق جای نداشته و عجیب بودند.

امریكا بخاطر پیاده سازی میتودهای خود دست به فضاسازی های زد و برای این كار، نوری المالكی را در 20 می 2006م بحیث نخست وزیر گماشت؛ كسی كه قلبش از نفرت اسلام و مسلمانان پر بود. نخستین اولویت كاری كه برای المالكی داده شد، كشت فتنه بین سنی ها و شیعیان بود كه باعث بدتر شدن اوضاع شده و آن ها را از یكدیگر دور نمود. المالكی در مزدوری به امریكا و دامن زدن به مسائل فرقه ای خیلی موفق بود و با تحریك احساسات دیگران مناطق را برای تجزیه آماده كرد. المالكی به اندازه ای بین كردها و سنی ها تفرقه افگنی كرد كه حتی بعضی از مردم عراق خواهان تجزیه عراق شدند.

المالكی هدفی كه برایش از طرف امریكا گماشته شده بود-كه همانا فضاسازی و تشكیل دشمنی ها و تقسیم مناطق بود- موفق شد، به همین خاطر امریكا دوره ی قدرت او را تمدید كرد. دوره ی المالكی دوره سیاهی بود و اگرچه امریكا تا سپتمبر 2011م تنها به شكل نظامی تظاهر وجود می كرد؛ اما در كنترول عام و تام سیاسی و امنیتی بود. المالكی با جهل و ظلم متمایزش درخت فتنه را در عراق كاشته و بارور ساخت و هر باری كه شعله ی فتنه در عراق خاموش شد المالكی دوباره روشن نمود.

در دوره ی حكمروایی المالكی نفاق های فرقه ای در عراق ریشه گرفته و منجر به تشكیل ملیشه های مسلح شیعه درین كشور شد. امریكا به مهره ی اصلی اش-المالكی برای ایجاد خلا میان مسلمانان- دست یافته بود. او با نفرت، زیركی، ظلم و كنترول در متلاشی كردن مسلمانان از همدیگر كوشش كرد. اگر مردم خواهان عدالت و حقوق حقه شان شدند او با ظلم آن ها را سركوب كرد، قسمی كه در 2012م تظاهرات صلح آمیز مردم مناطق سنی نشین را كه بخاطر عدالت خواهی، رهایی زنان از بند و توقف حملات شبانه بود، به بهانه ی ارتباط با تروریزم و سرنگون كردن دولت، سر كوب كرد و با این كار خواست تا خواست مردم را برای دولت فدرال با تشكیلات اداری مجزا ازدیاد بخشد. المالكی این كارها را بدون اجازه و رضایت امریكا نكرده است.

بر علاوه، حتی قبل از تظاهرات صلح آمیز در انبار بعضی از گروه های شیعه خواهان تشكیل منطقه ی جدا برای شیعیان در امتداد مرزهای كردستان شدند. در عین حال، كشورهای منطقه نیز خواهان فرقه های جدا برای این گروه ها شدند. همه ی این کاركردها برای پیاده سازی سیاست های امریكا است كه یك عراق متحد را نمی خواهد و خواهان گروه هایی است كه به سر همدیگر زده و مناطق مجزای خود را بخواهند كه درین كار خود كامیاب بوده و حتی این جدا خواهی را به رأی عام مردم تبدیل كرده است.

در این حال، نمایش كاركردهای داعش در عراق ریشه گرفت و امریكا ازین استفاده ی اعظمی كرد؛ چون: به زعم امریكا اگر داعش درین مناطق قوت گیرد فرصت خیلی خوبی است كه سنی ها و شیعه ها بین هم بیفتند. درین وقت با المالكی دستور داده شد كه ارتشش را بدون اسلحه و پول هایش در بانك ها از موصل بیرون آورد. سقوط موصل بدست داعش در 2014م اعلان شد؛ اما گزارشات گوناگون می رساند که ارتش عراق این شهر را بدون كدام جنگ به داعش تسلیم كرده و حتی اسلحه، سخت افزارها، لباس و پول های شان را در موصل رها كرده و عساكر عراقی با وجود زیادت در تعداد و تجهیزات پا به فرار گذاشتند.

در این حال، همگی به تفكر درین باره افتادند كه چرا باید ارتش عراق این شهر را این گونه بدست داعش واگذار كند؟ این شایعه تا حدی قوی شد كه المالكی قبول كرد که این همه یك نقشه بود. (منبع: صفحه فیسبوك المالكی ، 18 اگست 2016م) اگرچه المالكی خواست تا درین مورد حاشیه روی كند؛ اما بخاطری که او نخست وزیر، قومندان اعلی قوای مصلح و مسئول جنگ ها بود. این كار ارتش عراق یك بار دیگر در شهر رمادی نیز تكرار شد. عقب نشینی نیروهای طلایی از رمادی بدون مقاومت، خواست ها بخاطر مسئول شمردن المالكی به این اعمالش اوج گرفت؛ اما دوباره خاموش شد و قضیه بسته نگهداشته شد.

درین جا امریكا نیز نیاز مبرم برای بسته نگهداشتن این مسئله را احساس كرد، بخاطری كه تصمیم گیرنده ی اصلی در عقب نشینی ارتش عراق ازین مناطق، امریكا بود. امریكا با این كار می خواست جای پای برای داعش بسازد كه با این كار می توانست به تفرقه اندازی میان مسلمانان شیعه و سنی در عراق كامیاب شده و به هدف اصلی اش كه همانا تقاضا برای یك عراق فدرال است، برسد. همین دلیل بود كه امریكا به ارتش عراق دستور عقب نشینی داد تا داعش بتواند به آسانی داخل شود. نه تنها این، امریکا از بمباردمان داعش در موصل نیز خودداری كرد. چنان چه اوباما در 13 جون 2014م گفت: «ما در جنگ با داعش بدون پلان نظامی كه توسط عراقیان به ما داده شود، داخل نمی شویم.»

 این در حالیست كه بین امریكا و عراق توافق نامه ی امنیتی امضا شده و دولت عراق خواهان بمباردمان داعش از طرف امریكا شد؛ اما امریكا دست به هیچ اقدامی نزد. این بیانات حتی توسط زبری وزیر خارجه عراق در جده نیز صورت گرفت.

این بیانات توسط جنرال دمپسی رئیس رؤسای نظامی امریكا در كنفرانسی تأیید شد، خود می رساند كه امریكا هیچ عجله ای برای مداخله در موضوع نداشت و مداخله اش را تا وقتی به تعویق انداخت كه زمینه ی تطبیق پلان های منطقوی اش در عراق مساعد شد. وقت تطبیق پلان منطقوی امریكا در عراق كه همانا عراق فدرال با مناطق جداگانه با سنی ها و شیعیان است، با تشدید این مفكوره در ذهن مردم آغاز شد؛ قسمی كه در كردستان عراق، امریكا امر جنگ با داعش را داد و داعش را از آن جا بیرون راند.

ما این جا با اخباری می پردازیم كه توسط ویب سایت عراق امروز در 6 دسمبر 2016م اعلام شد: «راه حل برای عراق یك عراق فدرال است، عراقی كه در آن سه منطقه جداگانه با صلاحیت های فدرالی به رسمیت شناخته خواهند شد، این یگانه راه حل برای مشكل داعش در عراق است و این راه حلی برای از بین بردن تمام قدرت های دومی در بغداد بخصوص ملیشه های شیعه كه توسط ایران رهبری می شوند نیز است.»

خبر نامه هم چنان اظهار داشت كه: «واشنگتن قصد محافظت از عراق را با حمایت شورای امنیت سازمان ملل دارد. بناً امریكا با استفاده از المالكی بین شیعه ها و سنی ها به تفرقه افگنی شروع كرده و خواست که عراق را پارچه پارچه كرده و از آن مناطق مختلف با صلاحیت های فدرالی بسازد كه ارتباط خیلی ضعیف با مركز دشته باشند که همین ارتباط ضیف نیز در ادامه شكسته و از بین خواهد رفت. امریكا هم چنان از مفكوره ی داعش در باره شیعه ها و اعلام خلافت آن ها نیز استفاده كرده و با اجازه دادن این گروه در موصل خلا و دشمنی میان این دو گروه را افزایش داد.

امریكا هر عمل وحشیانه ی داعش را؛ از قبیل: قتل، آتش سوزی و آواره شدن افراد بی گناه را به خلافت ارتباط می داد؛ اما الله سبحانه وتعالی این اعمال شان را عقیم ساخت و مردم فهمیدند كه خلافت عراق جز خرافاتی بیش نیست و خلافتی كه الله سبحانه وتعالی فرض گردانیده و مژده رسول اكرم صل الله علیه وسلم است، خلافتی خواهد بود كه بخاطر عدل و حقانیتش مردم به آن جا مهاجرت خواهند نمود و این خلافت فقط خوبی و عدل را برای باشنده گان اش و جهانیان خواهد آورد.

هدف تركیه ی سنی در شمال عراق همان هدف ایران شیعه درین كشور است كه تركیه بخاطر قوت سنی ها و ایران بخاطر قدرت شیعیان در عراق می رزمند كه این خودش برای جدایی خواهی این دو گروه از یكدیگر در عراق كمك می كند. هدف دخول تركیه در مسئله ی عراق خلا میان مسلمانان شیعه و سنی است؛ چون تركیه بخاطر حفظ سنی ها و ایران بخاطر حفظ شیعیان می جنگند که همه تیرها به یك هدف-تجزیه ی عراق- اصابت می كنند.

این در حالیست كه جنگ های لفظی میان عبادی و اردوغان نیز صورت گرفته است، تركیه اصرار به اشتراك در جنگ عراق را دارد و ادعای حفظ سنی های عراق را سر می زند؛ در حالی كه عبادی از تركیه خواسته تا از شمال عراق بیرون شود كه این سخن، تعجب اردوغان را در پی داشته است. اردوغان و عبادی هردو این را می دانند كه كارهای هردو هیچ ربطی با صلاحیت های خود شان ندارند و همه تطبیق سیاست امریكا در عراق كه همانا عراق فدرال و منطقوی است، می باشد. دلیل به این حرف اینست كه اردوغان از سنی ها و عبادی از شیعیان حمایت شان را اظهار داشته اند كه خود به تجزیه عراق كمك می كند.

عبادی در سخنانش تنها از اخراج قوای تركی نام می برد، در حالی كه زمین و آسمان عراق پر از ارتش های گوناگون است و هدف ازین كارش جلب حمایت شیعیان است كه این اعمال صرفاً به نتیجه ی تجزیه و فروپاشی عراق می انجامند و ادامه یا توقف این تشنجات لفظی همه و همه به سیاست های امریكا تعلق دارد.

بار نخست نیست كه حكومت عراق خواهان اخراج ارتش تركیه شده است. این خواست عراق در اتحادیه عرب نیز مورد بحث قرار گرفته و قبول شد، اتحادیه عرب این خواست را به شورای امنیت سازمان ملل پیشنهاد كرده و خواهان محكوم كردن حكومت تركیه از سوی این سازمان شدند؛ اما این كار اتحادیه عرب مثل طوفان شروع شده و آهسته آهسته از شدتش كاسته شد.

پس این دیگر راز نیست كه چرا ارتش تركیه در عراق می خواهد پیشرفت كند، این همان پیاده سازی سیاست امریكاست كه مناطق مختلف فدرال را در عراق بسازد. اردوغان بحث های دولت مستقل برای موصل را به پیش می برد؛ اما كسانی كه در مركز عراق در منطقه كردستان به دولت سازی شخصی پرداخته و جور شدن دولت دیگر را در موصل را رد كردند، محكوم می كنند. اردوغان در بیانیه یی در منطقه بستپ انقره در ترکیه در باره ی پیشرفت موصل گفت: «كسانی كه برای دولت محلی در شمال عراق موافقت نشان دادند، برای چنین دولتی در موصل موافقت نشان ندادند. (منبع: خبرگزاری The Time Turk Newspaper در 18 اكتوبر 2016)

امریكا به این مفكوره بود كه وقت بیرون راندن داعش حالا نیست و اوباما می خواست تا پایان دوره ی كاری اش به این مسئله نقطه ی پایان بگذارد، در حالی كه بعضی از سران امریكا در بیانات شان گفته بودند: «این كار سال ها طول خواهد كشید؛ اما اوضاع قسمی شد كه اوباما را مجبور به سریع سازی این كار كرد.»

اوباما می خواست از دوره ی پرتنش خود كامیاب یا قسماً كامیاب بیرون شود؛ اما از طریق همكاری های ایران و ملیشه هایش و بمباردمان های هوایی روسیه در مسئله ی كامیابی بالای قضیه ی سوریه تمركز داشت؛ اما با مقاومت مردم سوریه و بخصوص مردم حلب امید اش را از دست داد.

حنگ موصل در 17 اكتوبر 2016م آغاز شد. گزارش ها حاكی از اشترلك 140هزار نیرو درین جنگ بود كه مشتمل بر نیروهای ارتش عراق، نیروهای پیش مرگه ی کرد، مردمان قبیلوی وغیره بودند.

پیتر كوك سخنگوی وزارت دفاع امریكا درین مورد چنین اظهار نظر كرد: «قوای ائتلاف بین المللی به رهبری واشنگتن همه از ارتش عراق در جنگ موصل حمایت عام و تام می كنند.» وی هم چنان از حضور نیروهای زمینی امریكایی در واپس گیری موصل خبر داد و گفت: «این نیروها خدمات لوجستیكی را برای ارتش عراق و نیروهای پیش مرگه فراهم خواهند كرد.»

قرار گزارش خبرگزاری رویترز: «در 17 اكتوبر 2016م امریكا خبر از اضافه كردن 600 نیروی دیگر بر 4400 تن از نیروهایش به درخواست حیدر العبادی نخست وزیر عراق داده است.»

این جنگ در ادامه ی انتخابات ریاست جمهوری امریكا و تا پایان كار اوباما ادامه خواهد داشت تا او بتواند برای خود و حزب جمهوری خواه دستاوری داشته باشد.

در حالی كه جنگ موصل جنگ آسانی نیست، این جنگ رقابت میان قوت های داخلی و قوت ها در منطقه؛ مانند: ایران و تركیه است، این تنش ها جنگ موصل را دامن زده و دوباره آرام می سازد. این در حالیست كه بازیگر اصلی درین جنگ امریكا است و این تنش ها این جنگ را ادامه خواهند داد تا وقتی كه منافع امریکا در ختم این جنگ باشد و آن جاست كه امریكا به این جنگ نقطه پایان خواهد گذاشت.

امریكا درین جنگ به اروپا نیز سهمی داده است بخصوص به فرانسه و انگلیس، در حالی كه آن ها مستقل نیستند؛ اما فقط منحیث متحد این كشورها، اتحاد به رهبری امریكا را به پیش می برند و امریكا با استفاده ازین ها می خواهد اطمینان حاصل كند كه هیچ چیزی مانع هدف امریكا كه همانا تجزیه ی عراق است، قرار نگیرد.

مثل گذشته فرانسه می خواهد بخاطر انتقام حمله ی داعش در فرانسه، درین اتحاد مهره ی خوبی باشد؛ به همین خاطر این كشور در 20 اكتوبر 2016م كنفرانسی را مبنی بر آینده ی سیاسی شهر موصل و حفظ جان افراد ملكی در پاریس برگزار كرده و نماینده گان و وزرای خارجه ی بیش از 20 كشور جهان و سازمان ها را در آن دعوت کرد. به همین منوال فرانسه در 25 اكتوبر 2016م كنفرانس دیگری برگزاركرده و در آن از وزرای دفاع كشورهای ائتلاف علیه داعش دعوت نمود.

بعد ازین ملاقات، اشتون كارتر وزیر دفاع امریكا گفت: «كشورش رهبری این اتحادیه را در دست دارد و این كه محور اصلی این بحث جستجوی راه ها برای ختم تصرف شهر رقه توسط داعش و تمركز بالای تطبیق پلانی بود كه چطور كشورهای عضو می توانند مناطق شان را از تصرف داعش در امان نگهدارند كه به این هدف رسیدند.» (منبع: خبرگزاری الجزیره، 20 اكتوبر 2016م) این بیانگر رهبری امریكا بالای این كشورها است كه برای دفاع از قلمرو شان از تهدید داعش به این كشور پناه می برند.

اگر داعش در موصل شكست بخورد، آیا ما شاهد ختم این گروه خواهیم بود؟ نخیر، این گروه به جنگ ادامه خواهد داد و از خارج شهرها حمله نموده و فرار خواهد كرد و در اطراف شهرها باقی خواهد ماند؛ مثلی كه این گروه از مركز رمادی كشیده شد؛ اما در اطرافش باقی ماند. به همین شكل اگر این گروه از موصل نیز رانده شود در اطرافش باقی خواهد ماند و در تلاش واپس گیری شهر موصل خواهد بود، قسمی كه این شهر را در 2014م تصرف كرده بود و این سازمان در دشت ها و كوه ها و شهرها و قریه ها فعالیت خواهد كرد.

این گروه بخاطر عدم آگاهی سیاسی اش دست به اعمالی خواهد زد كه فكر می كند به نفعش است؛ اما از اعمال این گروه قدرت های كافر استعماری استفاده خواهند برد كه این امر را داعش نیز می داند.

امریكا هیچ وقت از پلانش در قبال عراق كه همانا تجزیه ی عراق به سه فدراسیون است، عقب گردی نخواهد كرد و این پالیسی امریكا در عراق است. این تا حدی جدی است كه حتی سنای امریكا پروژه امریكا در عراق را كه تجزیه ی عراق به سه فدراسیون سنی، شیعه و كرد است ،تصویب نمود و این تصمیم تنها تصمیم رئیس جمهور اوباما نیست.

بوش رئیس جمهور قبلی امریكا در قبال تطبیق این قطعنامه گفته بود: «زمینه برای تطبیق این قطعنامه مساعد نیست.» اما "جوبایدن"  معاون نخست دولت اوباما، این قطعنامه را دوباره به مرحله ی تطبیق پیشنهاد كرد. "بایدن" بطور غیر رسمی برای تطبیق این قطعنامه جدا كوشید و اوباما نیز دوسیه عراق را به او سپرد.

امریكا قانون اساسی عراق را بر مبنای همین قطعنامه بنیاد نهاد و اعمال آن ها در آینده بطرف تطبیق همین قطعنامه روان اند.

بعد از تصرف موصل امریكا در صدد سیاست های دیگرش در قبال رهبری این منطقه و مناطق دیگر سنی نشین خواهد بود، بخاطری كه این مناطق مشكل ترین بخش كار امریكا در عراق است و مناطق شیعه نشین به این اندازه برای امریكا سخت نیست.

این كار آن قدر هم آسان نیست؛ چرا که در عراق مردان زیادی هستند كه فقط به الله سبحانه وتعالی و رسول اكرم صلی الله علیه وسلم متعهد اند و به هیچ وجه تجزیه ی كشور شان را نمی پذیرند و در مقابل این پروژه ها ان شاء الله ایستاده گی می كنند و الله سبحانه وتعالی قوی و قدرت مند هست.

مردم عراق و مردم رافیدین! ما بالای شما قسمی كه قبلاً صدا زدیم، صدا می زنیم: اسلام شما را برای قرن ها متحد نگهداشت و تحت بیرقش شما را برای زمان زیادی پوشش داد و شما عزت مند و قوی بودید؛ چرا كه خوبی ها را بین هم شریك ساخته و با فتنه به هم یك جا می جنگیدید. سرزمین شما سرزمین پیروزی است، سرزمین قادصیه و سرزمین بویب است. سرزمین شما سرزمین هارون الرشید و صلاح الدین و فاتحان گذشته است و ان شاء الله سرزمین فاتحان آینده نیز خواهد بود.

عراق متحد و قوی با مردم اش است و عراق تجزیه شده عراق ضعیف توسط تقسم كننده گانش. اگر مردم كردستان فكر می كنند كه منطقه مجزای كردستان و دولت جداگانه كردستان آن ها را به عزت خواهد رساند، این عزت چند روز انگشت شماری دوام نخواهد كرد و بعد از چندی جز ویرانی بار نخواهد آورد. اگر سنی های عراق فكر می كنند كه دولت جداگانه ی سنی در شمال و غرب عراق به آن ها زنده گی خوبی بار خواهد آورد، این عزت چندی دوام نخواهد كرد و بعداً باید شاهد سختی و بدبختی های جدید باشند. اگر شیعیان عراق فكر می كنند كه دولت جداگانه ی آن ها در جنوب به آن ها قوت ظلم كردن را خواهد داد، این قوت فقط برای مدت محدود خواهد بود و دیری نخواهد گذشت كه همه معادلات معكوس شده و به آن ها جز ضعف و ذلالت چیزی باقی نماند.

دَعُوهَا فَإِنَّهَا مُنْتِنَةٌ

(صحیح بخاری)

آن را رها كنید چون گندیده است.

 فرقه گرایی را خاتمه دهید و دور نام الله سبحانه وتعالی جمع شوید:

هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِین

[حج: 78]

الله شما را مسلمانان نام نهاده است.

پس به او ملحق شوید؛ درین صورت است كه شما پیروز می شوید، در غیر آن ذلت از هر طرف به شما حمله ور خواهد شد.

إِنَّ فِی ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِید

[قاف: 37]

قطعا در این[عقوبت ها] براى هر صاحبدل و حق شنو كه خود به گواهى ایستد عبرتى است.

ادامه مطلب...

جنگ برای شکستن محاصره ی حلب، نشان دهنده ی شکست اراده ی امریکا در سر زمین شام! Featured

  • نشر شده در سوریه

(ترجمه)

مخالفین مسلح دولت سوریه حملات گسترده یی را به هدف شکست محاصره حلب که به تاریخ 4 سپتمبر 2016م توسط دولت سوریه صورت گرفته بود، آغاز نمودند. روسیه چندی قبل روی یک آتش بس8ساعته توافق نموده بود که بعداً زمان این آتش بس را بیشتر ساخت. این درحالیست که نهادهای بین المللی تلاش نمودند تا آتش بس را در حلب تسریع ببخشند تاگروه های مسلح از بمباردمان های شدیدی که باعث تخریب خانه ها، شفاخانه ها و دیگر اماکن عامه می گردد، دست بردارند.جامعه بین المللی روی آتش بس در حالی تأکید داردکه تعدادی از سیاستمداران نابکار در رژیم بعث، هنوز هم فکر می کنند که جنگ به مصلحت آنان است!

دلیل ادامه ی جنگ کنونی نقض آتش بس های قبلی می باشد که با توطئه های حکام خائن دور و نزدیک به خصوص کشورهای همسایه ی سوریه صورت گرفته است.

تکرار نبرد درحلب ثابت نمود که مردم سرزمین شام هیچگاه نه تسلیم امریکاه شده و نه راه حل سیاسی آن را می پذیرند. آنها تلاش می ورزند تا با استفاده از ایران، حزب الله لبنان، ملیشه های نظامی وحشی و روسیه، جنگ را بالای مردم در سرزمین شام تحمیل نمایند. مداخله ی روسیه در جنگ سوریه به منظور رقابت با امریکا نبوده، برعکس تطبیق کننده ی پلان های استعماری امریکا در سرزمین شام برای ازبین بردن انقلاب مقدس این مردم می باشد.

مجاهدینِ سرزمین شام! واضحاً این نبرد شما نه تنها برای شکستاندن محاصره بر مردم حلب است؛ بلکه بخاطری شکستن اراده ی امریکا ونپذیرفتن راه حل سیاسی آن میباشد. پاسخ تانبه ضعیف ساختن ومحاصره کردن، هزار مرتبه بهتر است نسبت به پذیرفتن راه حل تحقیر آمیزی که امریکا ارایه میکند.

مردم حلب به حمایت الله سبحانه وتعالی به انقلاب شان ادامه میدهند؛ در نخست به الله سبحانه وتعالی باور داشته باشید که شما را درمسیر راست هدایت فرموده تا اینکه حاکمیت رژيم سفاک را محو و یکبار دیگربیرق اسلام را بر آسمان امت بر افرازید.مردمی که درقید محاصره به سرمیبردند تصدیق نمودند که شما به خیر آنان اندیشیده اید و رابطه یتان را با غرب وکسانیکه باتجهزات شان در مقابل قتل های عام روزانه ی غرب خاموش نشسته اند، قطع می کنید.

رژيم جنایت کار سوریه در کنار روسیه در حلب و دیگر مناطق استاده شده و قتل های عام را انجام میدهند. در مقابل آنان ثابت قدم باشید زیرا شما صف واحدی هستید. خواست شما نه تنها بخاطر از بین بردن محاصره ی حلب؛ بلکه تحقق پیروزی کامل اسلام می باشد.

سرهای رهبران این رژيم جنایت کار و حامیان شانرا در سرزمین مقدس ازتن شان جدا و اسلام یکبار دیگر حاکم خواهد شد. به اراده ی الله سبحانه وتعالی پیروزی از شما است،بدانید که لذت بردن در دین الله سبحانه وتعالی است، نه در خواسته ها و مکرهای غربیان. بنابرین تنها به ریسمان الله سبحانه وتعالی محکم چنگ بزنیدتا پیروز شوید که وعده ی الله سبحانه وتعالی تحقق یافته و موفق میشوید.

مسلمانانِ صبور سرزمین شام! مجاهدین فرزندان تان است، حمایت تان را ترک نکنید و به پاسخ می رسید؛ به مخلصین امر به معروف کمک کنید و بلند شوید، آنچه را که الله سبحانه وتعالی بالای شما فرض گردانیده است انجام دهید، دست ظالم را گرفته و به راه راست هدایت کنید که آنها میخواهند تا مسیر انقلاب را تغییر دهند و در نتیجه میخواهند تا ما وکشتی انقلاب ما را غرق نمایند،به حق باور داشته باشید، بخاطریکه وعده ی الله سبحانه وتعالی اگر دور یانزدیک باشد آمدنی است.

پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرمایند:

إنَّ اللَّهَ تَكَفَّلَ لِي بِالشَّامِ وَأَهْلِهِ

الله سبحانه وتعالی دستور داده است که من نگهبان مردم وسرزمین شام هستم.

الله سبحانه وتعالی می فرماید:

وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ

[قصص: 5]

  ما بر آن هستیم(اراده داریم) که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایةسوریه

ادامه مطلب...

سرمایه داری از طریق کار بیش از حدباعث مرگ زنان جاپانی میگردد!

خبر:

جاپان تایمز و رسانه های دیگر بین المللی، پی در پی در مورد قضایای خودکشی زنان از جمله قضیه ی"ماتسور تاکاهاشی" 24 سالهکه یکی از کارمندانزن درکمپنی اعلانات "دینتسو" میباشد،در دسمبر 2015مگزارش داده اند. این حالت ناشی از وضع نمودن کار زیاد که بنام کروشی یاد میشود که این شرایط کار شدید باعث رنج و افسرده گی او گردیده بود،عنوان میگردد. شناسائی این قضیه بتاریخ 30 سپتامبر 2016م توسط دفتر بازرسی معیار کار درمیناتو وارد توکیو صورت گرفت.

به گفته ی خانواده و وکیل مدافع وی، تاکاهاشی در اپریل 2015م شروع بکار کرد و در جون به وظیفه ی اعلانات انترنتی گماشته شد. کار وی بعد از تکمیل دوره ی امتحان به سرعت اضافه گردید و اضافه کاری وی در یکماه الی 105 ساعت بلند گردید که این اضافه کاری به مراتب طولانی تر از حد تعیین قرار داد مدیریت کار بود. 

قضایای خودکشی برخاسته از کار زیاد در جاپان در محراق توجه قرار دارد. بر اساس اطلاعات دفتر تفتیش کار توسط اساهی شینبون:«در سال مالی 2015م 93 قضیه ی خود کشی به اثر فشار کارزیاد بوقوع پیوسته است.»

تبصره:

از زمان آغاز سرمایه داری، زنان همیشه در معرض خطر قرار گرفته و با آنها منحیث کارگر ارزان یا عوامل تولید کننده معامله صورت گرفته است.

نقش برجسته ی زنان صرف به زبان اقتصادی ترجمه گردیده است که چطور بتوانند مواد را تولید و فایده را متوجه تجارت سرمایه دار نمایند و از آنجمله کمپنی بزرگ اعلانات "دینتسو" در جاپان بهترین نمونه میباشد.

از طرف دیگر، جاه طلبی توسعه اقتصادی، مقامات جاپانی را وادار به قربانی نمودن زنان شان کرده است؛ زیرا آنها زنان را وسیله ی رشد اقتصادی میشمارند نه به مثابه ی مادر نسل های آینده که به وی احترام و افتخار گردد. در نتیجه زنان جاپان در عین حال با سه حالات بسیار آسیب پذیر ومتضرر قرار دارند؛از قبیل: جریان سریع شیوه ی زنده گی مادی و سرمایه داری، پالیسی غیر عادلانه ی کار و نبود نقش دولت در حفاظت حقوق کارگران و شهروندان.

مشکلات کارگران در کشورهای سرمایه داری  نمونه خاص استثمار میباشد که از سه حالت بعید نیست:

  1. ساعات زیاد کاری بدون استراحت کافی؛
  2. معاش کم به وقت آن تادیه نمیگردد؛
  3. اقدامات خودسرانه ی استخدام کننده گان که از آنها سوء استفاده فزیکی و جنسی میگردند.

دین اسلام به صورت کامل در تضاد با نظام سرمایه داری است. در حقیقت اسلام این ارتباط والا را در برآورده ساختن نقش طبیعی مادر در اجتماع و برآورده ساختن تولد نسل آینده ی باکیفیت از طریق تعلیم و تربیه و در عین زمان حقوق زنان به تعلیم و تربیه، مسایل اجتماعی، سیاسی و اقتصادیرا برآورده میسازد. توانمندسازی زنان در اسلام به معنی بهبود سازی نقشآنان جهت حفظ تمدن و آموزگاران نسل آینده میباشدنهبه مثابه ی قوه کار. در بخش معرفی قانون اساسی(مقدمه دستور) دولت اسلامی در فصل "نظام الحکم اجتماعی" نگاشته شده است: «نقش اصلی زنان در اسلام مادر بودن به اطفال اش و مدیر خانه شوهرش میباشدو افتخاری است که باید از وی نگهبانی و محافظت شود.»

اسلام حکم میکند که نفقه ی زنان همیشه باید از طرف مرد و نزدیکان مرد داده شود و اگر نزدیکان مرد ندارند پس دولت ضروریات مالی اش را مهیا خواهد ساخت. چنان که الله سبحانه وتعالی میفرماید:

وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَٰلِكَ

[بقره: 233]

و خوراك و پوشاك آنان[مادران‌]، به طور شايسته بر عهده پدر است. هيچ كس جز به قدر وسعش مكلف نمىشود. هيچ مادرى نبايد به سبب فرزندش زيان ببيند و هيچ پدرى[نيز] نبايد به خاطر فرزندش[ضرر ببيند]. و مانند همين[احكام‌] بر عهده وارث[نيز] هست.

خلافت اسلامی زنان را از استثمار نجات خواهد داد و در عین زمان قادر به ایجاد سیستم اقتصادی میباشد که بطور درست و مفید رشد کند و نیز قادر به زدودنمیزان بیش از حد بیکاری بوده و ضروریات اساسی امت را برآورده ساخته و هریکی از آنها زنده گی خوبیرا داشته باشند. اساس پالیسی اش تقسیم سرمایه و تنظیم مؤثر آن بالای تمام امت میباشد.دولتاسلامی مرد را نیز توانمند خواهد ساخت تا تمام نیازمندی های اقتصادی زنان را بپردازد و در عین زمان این مسئولیت دولت است تا تمام نیازمندی های ایتام زن که اقارب نزدیک ندارند برآورده کند.

به زودی به اذن الله سبحانه وتعالی روشنایی اسلام در جاپان خواهد درخشید وزنان را از صفات غیر انسانی و تحقیری که از طریق ایدیولوژی ناقص سرمایه داری و ارزش فاسد نظام سیکولری ناشی میگردد،آزاد خواهد ساخت.

بیائیدسعی برای تاسیس دوباره خلافت نمائیم که توسط یک خلیفه رهبری گردد، رهبریکه مخلص است و کسی استکه بار اقتصادی سنگین را از شانه های مسلمانان و غیر مسلمان برخواهد داشت ونظام اسلام را تطبیق خواهد کرد.

فیکا کومارا

عضو دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

تنها خلافت فقر را از روی زمین بر خواهد داشت

خبر:

بنابر گزارش نشر شده در دیلی ستار به تاریخ 18 اکتوبر 2016م که مصادف با روز جهانی فقر بود، "جیم یانگ کیم" رئیس بانک جهانی از کشور بنگلادیش و مردم آن بخاطر کاهش فقر با وجود مشکلات زیاد ستایش کرد. وی گفت: «از سال 2000م بدین سو، اقتصاد همه ساله بطور اوسط شش درصد رشد کرده که این رشد میلیون ها تن را از فقر بیرون آورده است. به اساس معلومات جدیدی که اخیراً از طرف بانک جهانی نشر گردید نشان می دهد که 20.5 میلیون اتباع بنگلادیش در بین سال های 1991 الی 2010م از اثر فقر فرار کرده اند. به اساس درصدی، نرخ فقر از 44.2 در سال 1991 به 18.5 درصد در سال 2010م پایین آمده است.» کیم بیان داشت: «سازمان های بزرگ و مشهور غیر دولتی و شرکت های سکتورخصوصی به شمول برک و گرامین بانک که درسطح جهان مشهور اند، راهکار های مالی را دربخش سرمایه گذاری و توانمند سازی زنان توسط تجارت های کوچک و سایر ابتکارات برای قدرت مند سازی مردم فقیر به وجود آورده اند.»

تبصره:

اگرچه به مناسبت روز جهانی فقر، بنگلادیش از طرف جیم یانگ کیم رئیس بانک جهانی، بسیار ستایش شد مگر واقعیت میلیون ها نفر فقیر این مملکت، یک تصویر کاملاً متفاوت را ارایه می کند.

بنگلادیش هنوز هم آمار بلند افراد خیابانی را در منطقه جنوب آسیا دارد که بیشتر از 60 درصد آنان شهر نشین هستند. نزدیک به 80 درصد مردم شهر داکه در خانه های ویرانه و موقتی زنده گی می کنند و از امراض ضد بهداشتی رنج می برند. مناطق پرجمعیت شهر به حالت بد اقتصادی، ازدحام زیاد و خانه های مستمند موصوف بوده و به کمبود آب آشامیدنی روبرو هستند.

به اساس گزارش سال 1998م پروگرام توسعه یی سازمان ملل((UNDP، اگر 255 تن از پول دارترین افراد دنیا فقط 4 درصد مالیه شان را بدهند برای بر آورده ساختن تمامی نیازهای اولیه کشورهای روبه رشد کافی خواهد بود.

در حقیقت فقر ثمره ی انکار ناپذیر نظام سرمایه داری است، بخاطری که این نظام گروه کوچکی را اجازه می دهد تا مقدار بزرگی از ثروت را با مکیدن خون فقرا جمع آوری کند. علاوه بر این، الله سبحانه وتعالی مسلمانان را با منابع و ثروت سرشار برکت داده است. مگر طبقه حاکم و مزدور، ثروت ما را به مشوره ی سازمان های امپریالیستی واقتصادی؛ از قبیل: بانک جهانی و صندوق بین المللی پول در خدمت غرب قرار می دهند.

 دهه ها پیش، بانک جهانی زیرنام مبارزه با فقر بنگلادیش را مجبور ساخت تا سند فنی کاهش فقر(PRSP) را بپذیرد، به وضاحت در آن بیان شده بود: «سکتور خصوصی باید عامل اساسی رشد اقتصادی باشد و حکومت یک فضای دوستانه را باید آماده کند.» در ادامه بیان می دارد که: «بنگلادیش سالانه مجبور به افزایش 7 درصد تولید ناخالص داخلی بوده تا با فقر بطور مؤثر مقابله کند. بدین معنی که بنگلادیش باید اقتصاد اش را به شرکت های چند ملیتی باز ماند تا کارگران ارزان را استثمار کنند. وقتی که این شرکت ها فایده های هنگفتی را به وسیله استثمار بدست آورند بعداً یک قسمت کوچک آن به مردم بنگلادیش خواهد رسید که در کاهش فقر کمک خواهد کرد. ما از قبل می دانستیم که در دهه 80 بانک جهانی تمامی افریقا و امریکای لاتین را با وادار ساختن آنان برای قبول پالیسی مبارزه علیه فقر، ویران کرد.

بناً آیا ما می توانیم پیشبین این باشیم که بنگلادیش با تعقیب پالیسی بانک جهانی و صندوق بین الملی پول از فقر بیرون خواهد آمد؟ آیا نظام اقتصادی سرمایه داری، چیزی که مبنایش باعث فقر در سراسر جهان شده فقر را در بنگلادیش از بین می برد؟ با تطبیق این راهکار قرضه، در ظرف 43 سال اخیر از 6.59 دالر به 169 دالر افزایش یافته است.

ما باید بدانیم که مشکلات اقتصادی و فقر شدیدی را که جهان اسلام در حال حاضر به آن مواجه است، جز جزای الله سبحانه وتعالی چیزی دیگری نیست. چراکه حکام ما نظام ناقص بشری سرمایه داری را جای نظام مقدس که از طرف الله سبحانه وتعالی داده شده، تطبیق می کنند. بنابر این، بخاطر از میان بردن فقر باید این نظام اقتصادی ناقص را ترک کرده و نظام اقتصادی اسلامی را زیر سایه خلافت راشده ثانی تطبیق کنیم.

با استفاده عظیم از نیروی بشری سرزمین های اسلامی، قسمت زیادی از زمین های زراعتی و ذخایر زیادی از منابع طبیعی مطابق به اساسات اقتصاد اسلامی استفاده خواهند شد که بدین ترتیب خلافت یک اقتصاد قوی، ثابت، آزاد و بدون قرضه را به وجود خواهد آورد. هم چنان، بخاطر حفظ استقلالیت، خلافت قیودات سازمان های امپریالیستی؛ مانند: بانک توسعه یی آسیایی، بانک جهانی، صندوق بین الملی پول و غیره را از میان می برد. گرفتن قرضه های مالی را توقف داده و شرایط ظالمانه ی شان را رد می کند. منابع طبیعی ملکیت عامه شناخته شده و از مفادش همه اتباع دولت خلافت مساویانه لذت خواهند برد.

به عوض تمرکز روی تولید ناخالص داخلی، دولت خلافت بالای توزیع مناسب ثروت بحث می کند، بناً ضروریات اساسی هر یک اتباع تامین می شود. نه تنها این، بلکه دولت خلافت تمامی انواع در آمد های سودی و مالیات مستقیم و غیر مستقیم بالای عایدات را ممنوع می کند. نظام زکات بخاطر بهتر شدن وضعیت فقرا و بینوایان تطبیق می شود و با ارزش تر از همه این که خلافت نظام اقتصادی اسلامی را به شکل کامل تطبیق خواهد کرد تا فقر از روی زمین نابود شود. پس وقتش رسیده تا مردم بنگلادیش تسلط و ظلم نظام بشری سرمایه داری را ریشه کن کنند و نظام خلافت را دوباره بر منهج نبوت تاسیس نمایند تا فقر را نابود کرده ثبت تاریخ بسازد.

نویسنده: فهمیده بنت ودود

ادامه مطلب...

حملات بالای موصل یکبار دیگر از غیر نظامیان قربانی گرفت!

  • نشر شده در سیاسی

اخیراً یکبار دیگر خون مسلمانان به ناحق ریختانده شد. به بهانه ی عملیات ضد دولت اسلامی یا داعش، ائتلاف بزرگ به رهبری امریکا به جانب شهر «موصل» سوق داده شد. حیدر العبادی نخست وزیر عراق، طی یک گزارش به تاریخ 17 سپتمبر 2016م به بی بی سیگفت:«این عملیات نظامی به هدف باز پس گیری شهر موصل که از ماه جون 2014م بدینسو تحت کنترول داعش قرار دارد، براه انداخته شده است.»همچنان طی یک سخنرانی دیگر که در یکی از شبکه های تلویزونی دولتی به تاریخ 17 اکتوبر 2016م به نشر رسیده، گفت: «زمانیکه موفقیت بدست ما آمدعملیات آزاد سازی موصل آغاز گردید.»

این حملات توسط ملیشه های کُردی، نیرهای نظامی عراق و ائتلاف نظامی به رهبری امریکا به پیش برده می شود. البته ناگفته نباید گذاشت که رهبری این ائتلاف بزرگ در حملات مذکور توسط امریکا به پیش می رود. حملاتی که دو هفته قبل توسط نیروهای ائتلاف به رهبری امریکا آغاز گردید، بیشتر از 50 حمله هوایی را بالای مواضع داعش در موصل انجام داد. "کول جان دورین" سخنگوی نیروهای ائتلاف گفت که:«آنان حملات شان را در اطراف شهر موصل شدت بخشیده اند.»

امریکا 2.7 ملیارد دالر را به صورت قرضه به دولت عراق برای مبارزه علیه داعش میپردازد. این قرضه ها برای خریداری  مهمات، طیاره های جنگی 16F، تانک ها، هلیکوپترهای جنگی ودیگر تجهیزات نظامی بکار برده می شود. بهای جنگ علیه داعش برای دولت عراق خیلی ها سنگین تمام خواهد شد؛ زیرا ارزش نفت که ستون فقرات صادرات یک کشور را تشکیل می دهد در حال کاهش است.

ممکن این جنگ به صورت سریع به پیش برده نشود و شاید هم تلفات زیاد از مردمان ملکی و بی گناه را در پی داشته باشد. سازمان مللقبلاً از عواقب وخیم بشری این جنگ بی سابقه هشدار داده است: «این جنگ زنده گی تقریباً 1.2 میلیون انسان را در خطر قرار خواهد داد.»این جنگ یکی از آفت های بزرگ دیگر در ریختاندن خون امت پیامبر بزرگ اسلام صلی الله و علیه وسلم خواهد بود. بدبختانه به بهانه ی جنگ علیه داعش، دولت عراق، ملیشه های کُردی و نیروهای ائتلاف تحت رهبری امریکا و دیگر متحدین اشغالگر وی مرتکب قتل عام مردم بی گناه می گردند.

امروز همه می دانند که وضعیت فعلی عراق نتیجه ی اشغال این سرزمین توسط امریکا می باشد. دلیل بحران های فعلی عراق و سوریه مداخلات امریکا است. وضعیت فعلی سوریه بخاطر مداخله ی امریکا در این سرزمین می باشد؛ زیرا وی از بشاراسد که مردم مسلمان سوریه را قتل عام می نماید، حمایت می کند؛اما حقیقت داعش این است که این گروه به همکاری امریکا به وجود آمده است و به بهانه ی جنگ علیه وحشت و بربریت این گروه را همکاری بیشتر می نماید. مداخله ی امریکای جنایتکار شامل حمایت از رژیم مزدور عراق نیز می گردد که این رژیم جابر جنایات وظلم های نابخشودنی را علیه مسلمانان عراق به خصوص مردم سنی مذهب آن مرتکب می گردد. ناهنجاری های دیگرِ نیز وجود دارد؛ مانند: اشغال موصل و بعضی مناطق دیگر عراق که به بسیار آسانی توسط داعش اشغال گردید. چنان به نظر می رسد که نیروهای نظامی عراق عمداً بعضی مناطق را به گروه داعش واگذار نمود بود.       

بعد از حمله ی نظامی به شهر موصل، این اشغالگران خودشان را قهرمان میدان جلوه دادند. ظلم، قتل و وحشت را که انجام دادند، آن را نادیده گرفته و خودشان را بی گناه جلوه دادند. این جنایات نابخشودنی و جنگ وحشیانه که منجر به قتل امت گردید، بسیار عادی خوانده شده و آن را جنگ علیه تروریزم و داعش وانمود کردند. همچنان شهر حلب سوریه شاهد رویدادهای مشابه است.

سوریه که توسط روسیه و نظام بشار بصورت ظالمانه همه روز بمباردمان می گردد، جهان هیچ نوع تلاش را بخاطر توقف این حالت انجام نداده است. تمام این جنایات و مسلمان کشی ها بنام جنگ علیه تروریزم و داعش صورت می پذیرد.

آزادی موصل مشکلات را به پایان نخواهد رساند؛ زیرا مشکل بعدی جنگ میان سنی و شیعه خواهد بود. بازیگران اصلی این جنگ بخاطر تجزیه امت اسلامی ،غربی ها می باشد؛ بخصوص زمانی که منجر به قتل مردم بی گناه موصل می گردد، زیرا دولت عراق و اردوی آن شیعه مذهب هستند؛ درحالیکه باشنده گان شهر موصل همه سنی مذهب اند. در اخیر باید درک نمود که این یک سناریوی امریکایی بخاطر تجزیه ی عراق میان سنی، شیعه و کُردها می باشد.

حالاتی که امروز عراق شاهد آن است، اهمیت مبارزه برای آوردن خلافت راشده ثانی را برملا می سازد. خلافت به منهج نبوت که اساس آن را رأی عامه و حمایت اهل قدرت تشکیل می دهد. خلافت امت اسلامی را وحدت بخشیده و از قتل و ظلم بالای آنان دفاع خواهد کرد. همچنان دستان کثیف استعمارگران را که مایه ی تفرقه و استعمار در سرزمین های اسلامی بشمار می روند، کوتا خواهد نمود.

بناً امت باید احساسات و افکار خویش را وحدت بخیشده و دشمن اصلی خویش را که امریکای جنایت کار و متحدین آنان می باشد، بشناسند. عراق سرزمینی کهمهد تمدناسلامی است و قلب سرزمین های اسلامی خوانده می شود، جنایات زیادی توسط حکام مزدور و پست آن صورت می گیرد. مسلمانان باید هرنوع مداخلات استعماری اشغالگران را مردود بدانند.

نویسنده: فرید واجدی

ادامه مطلب...

نقش بین الملل در بحران سوریه!

  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

فرانسوااولاند رئس جمهور فرانسه،حملات هوایی روسیه را در حلب، "یک جنایت جنگی" توصیف کرد.(منبع: بی بی سی،20 اکتوبر 2016م)

پس از آنکه مراسم افتتاحی مرکز فرهنگی مذهبی ارتودوکس روسیه به تاریخ 19 اکتوبر 2016م در غیاب پوتین برگزار گردید؛دیمیتری پیسکوف،سخنگوی کریملین اعلام کرد که:«رئیس جمهور پوتین به تاریخ 11 اکتوبر 2016م تصمیم گرفت تا دیدار رسمی خود را از پاریس که به تاریخ 19 این ماه تعین شده بود فسخ نماید.»این عملکرد عدم تمایل رئیس جمهور فرانسه را از استقبال پوتین در پیش رو داشت. این در حالیست که روسیه در مقابل پروژه ی فرانسه در سوریه از حق ویتو خود استفاده نمود که این امر سبب تنش ها میان روابط این دو کشور گردیده است.

دلیل این تنش چیستو چه تأثیری بر روابط روسیه و اتحادیه اروپا خواهد داشت؟آیا این حوادث باعث تغییر در بازیگران بین المللی در بحران سوریه خواهد گردید؟جزاکم الله خیر!

پاسخ:

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

به منظور داشتن وضوح به این دلایل و برای بررسی تنش هاو اینکه آیا تأثیر آن منجر بر تغییر بازیگران بین المللی خواهد شد یا خیر،نیاز به بررسی موارد زیر را داریم:

  1. مفکورهی مشارکت بین المللی زمانی روی صحنه آمد که اداره ی اوباما نقش روسیه را برای پیشبرد مأموریت بین المللی اش در سوریه تعیین نمود، این یک حقیقت انکار ناپذیر در واشنگتن استو آن را از برخی سیاستمداران روسیه پرسیدیم، آنها در مورد تنش امریکا با روسیه در موضوع سوریه بحث و گفتگو نمودند که:«امریکا در عقب روسیه در کشتار و تخریب سوریه قرار دارد. امریکا همچنان در عقب خروج کشورهای اروپایی از اتحادیه اروپا مخصوصاً بریتانیا و فرانسه قرار دارد و آنها را از دخالت در حل بحران سوریه واداشته است.»

در همین حال، روسیه مطمئن بود که این مأموریت جهانی بطور خودکار روسیه را به یک بازیگر بین المللی تبدیل مینماید؛اما این زمانی تعجب آور میگردد که امریکا نقش وی را در دیگر مسایل باز داشته است، حتی در مسئله ی بحران اوکراین که یک مسئله ی بسیار حساس به روسیه است.امریکا متعقد است که همکاری با روسیه در سوریه منجر به رسمیت شناختن منافع روسیه در اوکراین نمی گردد؛زیرا سوریه یک مسئله و اوکراین مسئله ی دیگراست.

بنابر این، روسیه به مرحله ی جهانی دست یافت، بخاطریکه مداخله ی وی در سوریه سبب حضور نظامی وی در منطقه گردید، باوجودی انتقادات برخی از سیاست مداران در واشنگتن به سیاست مشارکت بین المللی، بازهم روسیه جایگاه مناسب خود را کسب نموده است.

یک سند توسط پنجاه دیپلمات در وزارت امور خارجه امریکا نوشته شده است که خواستار دولت برای اجرای یک راه حل یک جانبه در بحران سوریه گردیده اند-بدون روسیه-اما استفاده از روسیه، از سیاست های اجرا شده ای واشنگتن میباشد. این سیاست امریکا بود و نتیجه ی آن ظهور روسیه در عرصه ی بین المللی میباشد که سبب واکنش در غرب اروپا گردیده است.

  1. روسیه شاهد تقویت موقف بین المللی خود به خاطر سوریه میباشدو لباس با عظمت حضور نظامی و جلسه کری-لاوروف در مورد سوریه، دوباره به روسیه برگشته است. بنابر این، این بازی با امریکا بخاطر منزوی ساختن اروپا از سوریه بود، روسیه از تقسیم بحران سوریه بین امریکا و روسیه خوشحال است، بخصوص که با راه اندازی پلان واشنگتن یک جناح خارجی در منطقه تحت تسلط امریکا نفوذ پیدا نماید؛مگر بصورت بین المللی، روسیه هم مانند امریکا جایگاه مناسب خود را دریافته استکه در مورد کشورهای بزرگ اروپایی هیچ توجه ندارد و احتمالاً کشورهای اروپایی منتظر عدم پیروی روسیه از گام های واشنگتن بودند؛ مگر این که بلاعوض با آنها کمک نماید تا موقف امریکا را در مسئله ی جهانی پائین بیاورد که با امریکا همکاری نماید. به همین سبب، پیروی روسیه از امریکا، تا حد زیاد خشم اروپا را بر انگیخته است.
  2. امریکا مانع واقعی در رد اروپا از دخالت در بحران سوریه میباشد و مانع بزرگ در بحران بین امریکا و روسیه است؛مگر اخیراً چنین به نظر میرسد که اروپا بخاطر شکستن ممانعت ها و دخالت در بحران سوریه راه های ذیل را درنظر گرفته است:

در جریان ماه های گذشته، امریکا در جستوی راه حل برای بحران سوریه به سختی مواجه گردیده بود؛زیرا مردم سوریه طرح و پلان امریکا را قبول ننمودند و این عملکرد حمایت تمام انقلابیون مخلص را به دنبال داشت. حتی نجیب زاده گان آماده اند تا با این شرایط همه مشکلات را تحمل کنند و آنها تا حدی بر این تصمیم خود استوار اند که حاضر نشدند با نیروهای ویژه ی امریکا که توسط اردوغان در عملیات فرات که مانند سپر معرفی گردیده بود، همکاری نمایند. امریکا متوجه تشدید بمباردمان حلب گردید و تأثیر وحشیانه ی آنرا که بالای مردم سوریه گذاشته است، مقاومت مردم را بیشتر ساخته است که سبب ناکامی طرح امریکا گردید. بنابرین امریکا توجه خود را تشدید نمودو میخواهد قبل از اتمام دوره ی اوباما بعضی از موفقیت ها را به پایش به اتمام رساند.

به این ترتیب جنگ لفظی میان روسیه و امریکا در جلسات 20 و 22 سپتامبر 2016مدر مجمع عمومی نیویارک به اوج خود رسید کهاین حالت خطرناک امریکاییرا در سوریه تجدید نمود و منجر به آتش بس امریکا گردید. از سوی دیگر شکست کری-لاوروف برای رسیدن به هدف، امریکا را وادار به دریافت گزینه ی دیگر ساخته است که این فرصتی بود برای اروپا تا از این طریق مانع را از سد راه خود دور نماید.

کشورهای اروپایی در جلسات مجمع عمومی در نیویارک شروع به اعلام نمودن پایان راه حل های کری-لاوروف در بحران سوریه کردند و سر انجام فرصت را برای امریکا مهیا مینماید تا نقش تک فردی را در بحران سوریه بازی نماید.بعداًدر جستجوی افزایش تنش ها میان امریکا و روسیه خواهد گردید تا از طریق امریکا، روسیه رااز سوریه بیرون نماید که این دلیل تنش های جدید میان اروپا و روسیه میباشد.

اروپا در تلاش است که با استفاده از ضعف امریکا وارد صحنه شود و با ارایه ی بیانیه ها و نوآوری اروپایی وارد بحران سوریه گرددکه شامل موارد ذیل میشود:

فرانسه برای تطبیق پروژه اش در سوریه با فرستادن وزیر خارجه اش "آیرالت" به مسکو،زمینه را فراهم ساخته و روسیه را معتقد بر تطبیق پروژه فرانسه نمود. پروژه فرانسه خواهان پایان اضطراری بمباردمان هوایی حلب میباشد که برخلاف موافقتنامه ی قبلی امریکا-روسیه میباشد که نیازمند هواپیماهای بیشتر به منظور مغلوب ساختن انقلابیون گردیده بودند. در دیدار با وزیر خارجه فرانسه، روسیه بسیار خجلت زده شد، بخاطریکه از یک طرف حرف تطبیق از پروژه فرانسه و از سوی دیگر نگران رد آن بود. درادامه ی توانایی ها فرانسه برای بدست آوردن موفقیت در این پروژه، وزیر خارجه فرانسه بعد از مسکو از واشنگتن دیدن نمود تا حمایت امریکا را در شورای امنیت بر تطبیق این پروژه جلب نماید.

حق ویتو ی روسیه تمام توانایی های فرانسه را در شورای امینت به تاریخ 8 اکتوبر 2016مخنثی نمود که این عمل سبب بر انگیختن تنش میان روسیه و فرانسه و کشورهای اروپایی گردید و آنها متوجه شدند که روسیه پلان را روی دست گرفته است که مانع دسترسی آنها به بحران سوریه میگردد. اگر امریکا با تأمل، فرصت را برای کشورهای اروپایی مهیا می ساخت که بعد از تعین نقش روسیه در بحران سوریه قابل تطبیق نمی بود.

این دیدار که برای رئیس جمهور روسیه، به تاریخ 19 اکتوبر 2016مدر پاریس در نظر گرفته شده بود، همزمان با توجه بر روابط روسیه و فرانسه و مسئله ی ملاقات خصوصی که در حین بازگشایی مرکز فرهنگی روسیه و کلیسای آرتودوکس، از زمان موافقت آنها در اشتراک رئیس جمهور فرانسه با پوتین در بازگشایی جلسه، در نظر گرفته شده بود. بخاطر این موضوع، رئیس جمهور فرانسه به تاریخ 10 اکتوبر 2016م نخستین اعلامیه خود را در قبال عدم دیدار خصوصی با پوتین اعلام نمود؛ همزمان با این کریملین نیز تنظیمات ابتدایی خود را در ادامه ی دیدار رئیس جمهور روسیه اعلام نمود که روسیه در یک حالت ناخوشایند قرار گرفت. زمانی فرانسه اعلام کرد که رئیس جمهور فرانسه با پوتین در جریان دیدار تنها بالای بحران سوریه بحث مینمایند و بازگشایی محفل را با وی سهیم نمی سازد که این عمل خارج از چوکات تعظیم و اکرام بود.

رهبری حکومت فرانسه بیان نمود:«ما این فرصت را برای روسیه داده ایم تا در مورد مشارکت پاریس در بحران سوریه بحث و گفتگو نماید و هولاندباید بداند که آنها در بازگشایی مرکز سهم ندارد و آنها خواهان صحبت بالای مسئله ی سوریه میباشند. (منبع: روزنامه Russia Today، 11 اکتوبر 2016م)

روسیه خشمگین گردید و مسکو به تاریخ 11 اکتوبر 2016ماعلام نمود که:«رئیس جمهور روسیه دیدار از پاریس را لغو نمود.» به همین خاطر، مفکوره های روسیه-فرانسه بین این دو کشور خیلی رفیع بود.

فشار فرانسه ادامه دارد،فرانسوا اولاندرئیس جمهور این کشورگفت:«وی هیچگاه فشار بالای روسیه را در حمایت از دولت سوریه در جنگ علیه باغی گران کم نمی سازد.» وی بخاطر دیدار باولادیمیر پوتینرئیس جمهور روسیه اعلام آماده گی نمود تا در مورد جنگ بحث نمایند که این خبر از سوی یک روزنامه محلی در فرانسه به روز شنبه نشر گردید.(منبع: رویترز، 16 اکتوبر 2016م)

رئیس جمهور فرانسه وانگلا مرکلنخست وزیر آلمانبه روز سه شنبه مورخ 20 اکتوبر 2016م در جریان کنفرانس مطبوعاتی در ختم جلسه فرانسه، جرمنی و روسیه در برلین، بمباردمان شهر حلب سوریه را توسط جنگنده های هوایی روسیه به شدید ترین الفاظ تقبیح نمودند. اولاند همچنان حملات هوایی را "جنایت حقیقی جنگی" معرفی نمود. مرکل جنگ روسیه و کشور سوریه را در حلب "غیر بشری" خواند.(منبع: بی بی سی عربی، 20 اکتوبر 2016م)

این دلایل منجر به تشدید تنش در روابط میان فرانسه و روسیه و تبدیل خط مقدم راهکار دو جانبه گردیده است، مخصوصاً در بحران سوریهکه فرانسه؛ مانند: روسیه، در عملکردهای سیاسی موفق نیست. هرگونه تنش منجر به تنش بیشتر گردیده و می تواند روابط دو جانبه را صدمه جدی برساند.

در مورد تأثیر تنش روسیه و فرانسه بر روابط اروپا، باید موارد ذیل را مورد بحث قرار دهیم:

تنش ها میان روسیه و فرانسه در روابط روسیه با کل اروپا تأثیر دارد، مخصوصاً بالای کشورهای تأثیر گذار اروپایی؛ مانند:انگلیس، آلمان و... موقعیت فرانسه در تصامیم شورای امنیت نماینده گی از اتحادیه اروپا می کند که تا اکنون عضو آن میباشد؛ اما انگلیس سیاست خود را با فرانسه تا حد زیادی هماهنگ مینماید.

بعد از رای دهی شورای امنیت، نماینده ی انگلیس شدیداً در سخنرانی خود از نماینده گی ویتوی روسیه بصورت "شرم آور" یاد نموده گفت:«ما عملکردهای روسیه را میدانیم.» (منبع: عرب نیوز 8 اکتوبر2016)

همچنان به نقل ازشرق میانه آنلاینبه تاریخ 11 اکتوبر 2016م، جانسوندر پارلمان اظهار داشت: «اگر روسیه در مسیر فعلی خود ادامه دهد، پس از آن من فکر می کنم که کشور بزرگ در معرض خطر تبدیل شدن به یک کشور منفور است.»و نیز اشاره نمود:«گروه های معترض ضد جنگ برای تظاهرات در نزدیک سفارت روسیه خواهند ایستاد که من قطعاً خواهان دیدن تظاهرات در مقابل سفارت روسیه استم.»(منبع: رویترز)همه شواهد موجود اشاره به مسئولیت روسیه برای این اعمال وحشیانه مینماید، مخصوصاًحمله ی روسیه بالای یک کاروان کمک های بشر دوستانه در سوریه که روسیه به تاریخ 12 اکتوبر 2016م پاسخ این حمله اسپوتنیک را چنین ارایه نمود:«وزارت دفاع روسیه ادعاهای جانسون را ناشی از بیماری عصبی دانسته کهبالای خصومت اطرافیانتأثیر میگذارد.»

آیگور کوناشینکوف سخنگوی وزارت دفاع روسیه، گفت:«اتهامات مطرح شده توسط جانسون نشان دهنده ی علایم مریضی عصبی بنام "هیستری روسوفوبیک" میباشد که در برخی از رهبران سیاسی انگلیسی ذاتی است.» بیانیه ی که ما در بالا متذکر شدیم: اولاند این حملات هوایی را منحیث "جنایت جنگی" میپندارد.(منبع: بی بی سی عربی، 20 اکتوبر 2016م)

تنش ها با روسیه و اتحادیه ی اروپا ادامه دارد. صداهای بلندی در اروپا وجود دارد که فشار را بالای روسیه وارد مینماید و بخاطر اعمال تحریمهای جدید به خاطر سوریه به پا خواسته اند. به همین ترتیب، فرانسه، انگلیس و دیگر کشورهای اروپایی با هم یکجا به سوی تیره شدن روابط با روسیه استو رد سیاست های روسیه را ابراز نمودند. همه به این امید که این کشورها یک راه حل مناسب را در بحران سوریه نظر به مسوده ی شماره یک بین الملل ایفا خواهند نمود.

این کشورها در قبال مسلمانان از نیت خوب برخوردار نیستند، موضوع مهم برای اینها دخیل ساختن کشورهای اروپایی در قتل عام مسلمانان سوریه است و آنها مدافع مسلمانان علیه قتل عام در سوریه توسط روسیه نیستند؛ زیرا موقعیت این کشورها از بی تفاوتی نسبت به خونریزی ها در سوریه در طول شش سال گذشته میباشد، مسئله اینها این است که این کشورها میخواهند منحیث کشورهای ابر قدرت، در حل بحران سوریه نقش داشته باشند.

تنش ها در اتحادیه ی اروپا با ایجاد تنش بر روابط فرانسه و روسیه روز افزون است. انگلیس و فرانسه از اتحادیه ی اروپا خواستار محکوم کردن حملات هوایی روسیه در سوریه گردیده و به اعمال تحریم های بیشتر علیه مسکو پافشاری دارند.

جینمارک آیرولت وزیر خارجه فرانسه گفت:«فشار بالای روسیه باید قوی تر گردد و آنها اشاره به یک موقف اتحادی دارند، اتحادیه اروپا میتواند جلو حرکت هایی راکه به قتل عام مردم حلب می انجامد بگیرد. انگلیس و فرانسه میخواهند اعمال ممنوعیت سفر بیست تن از شهروند سوریه را بگیرند، همچنان دوازده تن از مردم روسیه را به فهرست تحریم اضافه نمایند که شامل دو صد تن دیگر نیز میشود. به شمول 3 ایرانی که این ها متهم به اعمال چنین وحشت ها در سوریه هستند.»(منبع: الجزیره 17 اکتوبر 2016م)

موضوع تحریم های مالی بدون صدور قطعنامه صورت گرفته است. "روزنامه ی روسیه ی امروز، اعلام نمود:«بانک انگلیس تمام حسابات بانکی را بدون اعلام دلایل آن مسدود نموده است.»

اگر تنش ها میان فرانسه و اتحادیه ی اروپا با روسیه افزایش یابد، پس از آن دروازه ی درگیری بین روسیه و اروپا باز خواهد شد و عواقب آن در اوکراین و یا در منطقه دیگری در شرق اروپا نمایان میگردد و کشورهای اروپایی تحریم ها را بالای روسیه افزایش خواهند داد. علل افزایش تنش در روابط روسیه و اروپا بسیار زیاد است؛ حتی اهمیت بین المللی در بحران سوریه محدود نمی شود. اگر روسیه از خود ابتکار نشان می دهد احتیاط در برخورد با اروپا ضرور استو این بزرگترین باخت در روابط با اروپا خواهد بود.

با تسلط در بحران سوریه، روسیه شایسته گی کافی در روابط بین المللی از خود نشان داده نمیتواند، آنهم در زمانی که جهان در حال اجلاس در مورد جنایات جنگی در سوریه هستند. روسیه سرعت بمباردمان حلب را افزایش داده و این عملکرد وی از عدم سیاست کافی روسیه میباشد. آنها امروز از روابط خود با امریکا اطمینان دارند و آنها میدانند که تنش آشکار در روابط روسیه با امریکا در مورد سوریه واقعی نیست.

در حین این تنش ها وزارت امور خارجه امریکا اعلام کرد که:«یک جلسه بین کری و لاوروف در لوزان برگزار خواهد شد.» قبلاً نیز به تاریخ 15 اکتوبر 2016م بعد از درگیری برخی از پیروان و حامیان به صورت حاضرباش موضوع تعلیق جلسات با روسیه مورد بحث قرار گرفته بود که در حال حاضر مانع بزرگ دخالت اروپا در مسایل میباشد.

چنین به نظر میرسد که روسیه متوجه حالت وخیم خود که امریکا از وی به مثابه فرمانده جنگ جهت بمباردمان وحشیانه در سوریه ه شده است، اروپا از این تنش های مصنوعی میان امریکا و روسیه فایده به دست آورد و در مورد حملات وحشیانه روسیه موضعگیری شدید نموده است.روسیه خواهان پایان آوردن سطح فشار اروپا گردیده است و در ابتدا در مورد آتش بس صحبت نمود: «مکث بشردوستانه بمباردمانش را از شهر حلب سوریه توقف داده است. روسیه گفته است که بمباردمان شهر حلب سوریه را پنجشنبه بعدی 20 اکتوبر 2016م برای هشت ساعت توقف خواهد داد، شروع آتش بس 8 صبح به وقت محلی و ختم آن 4 بعد از ظهر می باشد.» این حرکت بعد از خبر قتل 14 تن از یک فامیل، در جریان بمباردمان در شهر حلب، آغاز گردید.(منبع: بی بی سی،17 اکتوبر 2016م)

پوتین بخاطر بحث روی مسایل سوریه با اتحادیه ی اروپا موافقه نمود، آنهم بعد از اینکه قبلاً با اولاند رد نموده بود.ریاست جمهوری فرانسه دیروز اعلام نمود:«فرانسوااولاند رئیس جمهور فرانسه وولادیمیر پوتینرئیس جمهور روسیه و هم چنانانگلا مرکل نخست وزیر جرمنی ، امروز چهارشنبه در برلین یک "ورکشاپ" را روی بحران های سوریه دایر خواهند نمود.»(منبع: آژانس ها، روزنامه خلیج 19 اکتوبر 2016)

به همین ترتیب، تنش ها در روابط فرانسه و روسیه تأثیر منفی در اتحادیه ی اروپا دارد که فشار را بالای روسیه افزایش خواهد داد و در پی تلاش دریافت راهکار برای این معضله است. این ملاقات با اتحادیه ی اروپا در مورد بحران سوریه میباشد، پس از آنکه اولاند از بحث امتناع ورزید که سبب لغو ملاقات پوتین گردید و تحریم ها از هر وقت دیگر بیشتر افزایش یافت.

آیا این، نتایج بازیگران منطقوی و بین المللی را که در بحران سوریه دخیل هستند، تغییر خواهد داد؟ هیچ تغییری ایجاد نخواهد شد، همه چیز در جایش باقی خواهد ماند، بازیگران بین المللی همه شان باقی خواهند ماند، امریکا و نماینده گانش: روسیه، ایران، ترکیه وعربستان سعودی باقی خواهند ماندو اتحادیه ی اروپا درین بحران چانس زیاد ندارد، بدون اینکه تنش را علیه روسیه تشدید نمودهو تلاش برای نزدیک شدن به امریکا را بخاطر داشتن نقش در حل بحران سوریه نماید.

امریکا جلسه لاوزن را به تاریخ 15 اکتوبر 2016م با شامل نساختن اتحادیه ی اروپا دایر نمود، روسیه در جلسه به امریکا نزدیکتر بود با وجود اینکه امریکا روابط اشرا با روسیه متزلزل اعلام نموده بود.زمانیکه امریکا متوجه شد که اروپا ازین کار رنجور گردید، از اروپا خواستار جلسه ی تنهایی، بدون اشتراک دیگر طرفین شد که هیچ مسئله یمهم در جلسه اتفاق نیفتادو چنین به پایان رسید که آغاز شده بود.

بنابر این احتمال وجود دارد که نقش بین المللی در بحران سوریه به همین شکل باقی خواهد ماند و تنها بازیگران آن امریکا و نماینده گان اش، روسیه و دیگر پیروانش خواهد بود.

از نظر بین المللی و منطقوی، طرحی است که آنها ریخته اند؛ اما آنها نمیدانند که مردان مخلص به الله سبحانه وتعالی در شام هنوز هم وجود دارد، با پیامبر صلی الله علیه و سلم باورمند هستند و امریکا، روسیه و دیگر پیروان شان توانایی مقابله با مردان با استقامت شام را ندارندو سرنوشت این ها به اذن الله سبحانه وتعالی؛ مانند: سرنوشت پیشینیان شان خواهد شد.

قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُمْ مِنَ الْقَوَاعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ

[نحل: 26]

پيش از آنان كسانى بودند كه مكر كردند[ولى] الله سبخانه وتعالی از پايه بر بنيانشان زد، درنتيجه از بالاى سرشان سقف بر آنان فرو ريخت و از آنجا كه حدس نمى‏ زدند عذاب به سراغشان آمد.

ادامه مطلب...

تنش ها میان حزب مسلم لیگ و تحریک انصاف در پاکستان Featured

حزب التحریر-ولایه پاکستان تنش های اخیر میان حزب «مسلم لیگ پاکستان» به رهبری نواز شریف و حزب «تحریک انصاف پاکستان» به رهبری عمران خان را شدیداً محکوم کرده و میپرسد که چگونه به مسلمانان جایز است تا برای دموکراسی مبارزه کنند؟ یکسوی این تنش حزب تحریک انصاف پاکستان ادعای تغییر واقعی و برپایی دموکراسی واقعی را سر میدهد و از سوی دیگر حکومت پاکستان به رهبری نواز شریف میگوید که:«این حرف های حزب تحریک انصاف پاکستان در حقیقت بر ضد دموکراسی است.»

این یک حقیقت آشکار استکه مسلمانان پاکستان برای دموکراسی ارجی قایل نبوده و خواهان اسلام و دولت اسلامی اند. سیاسیون و منطقیون پاکستان ازین امر با خبر بوده و همواره از نام اسلام برای جلب حمایت مردم برای حزب خویش استفاده کرده اند؛ طور مثال: مبارزه  ضیاءالحق در 1977م برای سرنگونی حکومت پاکستان مبنی بر تطبیق سوسیالیزم،حرکت ضد حکومتی را بنام نظام مصطفیصلی الله علیه وسلم براه انداخته و از واژه ی اسلامی سازی استفاده میکرد. امروز هم ساسیون در پاکستان از رهبران تا مخالفان، از واژه شورای خلافت های گذشته استفاده کرده و با این کار میخواهند رنگی اسلامی به دموکراسی دهند در حالیکه فرق بین این دو مانند فرق میان شب و روز است.

تا حال حتییکی ازین احزاب جرئت گفتن اینرا نداشته اند که ما برای دموکراسی، کپیتلیزم و سوسیالیزم میرزمیم؛ چون: می دانند این تنها اسلام است که باعث تحریک احساسات مردم مسلمان پاکستان میشود وبس. چطور حزب مسلم لیگ پاکستانمیتواند برای تحکیم دموکراسی مبارزه کند؟ در حالیکه برای هر مسلمان واجب است که همه موارد فردی و اجتماعی اش بر اساس قرآن و سنت باشد. چگونه حزب تحریک انصاف پاکستان میتواند از طریق دموکراسی به عدالت برسد؟ نظامیکه اجازه میدهد تا بخش بزرگی از سرمایه ی حکومت در دست چند فرد انگشت شمار باشد؟

در نظام اسلام احکام نماز، روزه، حج، زکات، ازدواج و طلاق، جنگ، اقتصاد، تعلیم و تربیه و رسانه ها متمایز از هر آیین دیگر است و ما تنها اجازه ی تطبیق این احکام را داریم نه نظام آورده شده ی بشر را. همینگونه، تنها نظام حکومتی اسلام نظام خلافت است که کاملاً مجزا از هر نظام حکومتی فعلی است و وجیبهی مسلمانان است تا آنرا با تمام و کمالبرپاکنند.

دموکراسی نظامی است که انسان را آزاد برای ساختن هر قانونی مطابق میل و خواهشات خودش قرار میدهد. در حالیکه در نظام خلافت تمام قوانین مطابق احکام و وحی الهی صورت می گیرد. همین است که هیچ نظام دموکراتیک ادعای ریشه کن کردن سود، مواد مخدر، خصوصی سازی انرژی و معادن طبیعی، فحشا و قطع روابط با دشمنان اسلام را که همانا امریکا و غرب است،سر داده نمیتواند. همین است که هیچ نظام دموکراتیک نمیتواند بالای ارتش های مسلمان صدا بزند تا به اتحاد در یک صف، قوای اشغالگر را از کشمیر، افغانستان، فلسطین و دیگر سرزمین های اسلامی برانند و مرزهای استعماریکه آنها را به 60 دولت جداگانه تقسیم کرده اند ازبین ببرند، در حالیکه مردمان این سرزمین باید همه یکجا، زیر یک بیرق و یک خلافت زنده گینمایند.

الله سبحان و تعالی میفرماید:

وَمَا کانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یکونَ لَهُمُ الْخِیرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِینًا

[احزاب:36]

و هیچ مرد و زن مؤمنى را نرسد که چون الله سبحانه وتعالی و فرستاده‏ اش به کارى فرمان دهند براى آنان در کارشان اختیارى باشد و هر کس الله سبحانه وتعالی و فرستاده‏ اش را نافرمانى کند قطعا دچار گمراهى آشکارى گردیده است.

آیا برایکسانیکه میخواهند رضای الله سبحانه وتعالی را بدست آورند و نظامیرا حاکم نمایندکه عدالت واقعیرا به میان می آورد وقتش نیست که برای اعاده ی خلافت بر منهج نبوت مبارزه کنند؟

دفتر مطبوعاتی حزب التحریرـ ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

چرا امریکا افغانستان را به پایگاه دایمی اش مبدل می سازد؟

  • نشر شده در سیاسی

عمده ترین استراتیژی امریکا در جنگِ افغانستان ظاهراً ریشه کن سازی لانه های تروریزم و پایان خشونت بود، اما با گذشتِ بیش از یک ونیم دهه جنگ تاکنون حتی کابل پایتخت از هیچ نوع آرامشی برخوردار نیست. چنان چه حملات روز افزونِ انتحاری، ترور افراد و شخصیت های سیاسی و نیز تاجران یکی از شاخصه های آنست.

جورج بوش رئیس جمهور امریکا به بهانه ای حادثهٔ یازدهم سپتمبر حمله نظامی را بر افغانستان راه اندازی کرد. در آن زمان نیروهای نظامی امریکا توانست حکومت طالبان را یک‏ سره و در مدت کمتر از دو ماه سرنگون سازد، این در حالی بود که طالبان در بیشترین بخش های از افغانستان تسلط داشتند.

استراتیژی بوش بیشتر بر افزایش نیرو و تداوم جنگ در افغانستان استوار بود، اما با روی کار آمدن اوباما، استراتیژی امریکا ظاهراْ بر افزایش نیروی نظامی مبنی بر پایان جنگ و خروج این نیروها از افغانستان طرح شده بود. چنان چه اوباما پس از پیروزی اش در دورِ نخست انتخابات 2009م طی نطقی اعلام داشت: "بر اساس منافع حیاتی ایالات متحده 30 هزار نیروی کمکی به افغانستان اعزام می شود. از اوایل سال 2010م روند اعزام این نیروها به افغانستان آغاز می شود و پس از ماه جون 2011م روند خروج آن ها آغاز خواهد شد."

به دنبال آن قرار بود مطابق استراتیژی اوباما پس از پایان سال 2014م نیروهای امریکایی از افغانستان بیرون شوند و تنها تعداد محدود از آنان در پایگاه های نظامی به هدف آموزش و مشوره به نیروهای افغان حضور داشته‏ باشند. مطابق این استراتیژی قرار شد تا ماه جنوری 2017م، شمار سربازان امریکایی از 9800 تن به 5500 تن کاهش یابند، ولی به تاریخ 2016.06.09م، بارک اوباما در یک اقدام تازه نقش وسیع تری را برای نیروهای امریکایی در افغانستان صادر نمود؛ چنان که اشتون کارتر وزیر دفاع امریکا بیان داشت: "تغییرات در استراتیژی امریکا و افزایش اختیارات بیشتر به فرماندهان برای کمک به نیروهای نظامی افغان طراحی شده است. براساس این استراتیژی نیروهای امریکایی می توانند علاوه بر کمک، مشاوره و آموزش در کنار نیروهای امنیتی افغان در میدان های جنگ حضور یابند."

بنابرین از آغاز حمله نظامی امریکا تاکنون عمده ترین استراتیژی آن که ظاهراً ریشه کن سازی لانه های تروریزم و پایان خشونت بود، به حقیقت نپیوست. جالب این که در این رابطه هیچ نوع اختلافِ میان اداره جورج بوش از حزب جمهوری خواه و اوباما از حزب دموکرات دیده نمی شود، نه اختلاف پیرامون تداوم جنگ و حضور درازمدت نظامی و نه هم اختلاف پیرامون استفاده از قلمرو افغانستان به عنوان پایگاه برهم زدن آرامش کشورهای همجوار، به ویژه کشورهای آسیای میانه در همسایه گی چین و روسیه؛ منطقه ای که ایالات متحده امریکا به ذخایر انرژی و نفت دریایی خزر آن دسترسی ندارد.

براساس برآوردهای جهانی اورآسیا، منطقه ای که افغانستان در همسایه گی آن موقعیت دارد، 75 درصد انرژی تمام جهان را در خود جا داده است. به همین دلیل امریکا افغانستان را به پایگاه دایمی خود مبدل می سازد و تداوم جنگ وسیله ای است که امریکا آرام آرام نفوذش را در منطقه از این طریق گسترش می دهد.

احمدصدیق احمدی

ادامه مطلب...

قیمت خون یک افغان چند است؟!

  • نشر شده در سیاسی

ملل متحد در گزارشی اخیر خود گفته است که در شش ماه اول سال ۲۰۱۶ میلادی دست کم ۱۶۰۱ فرد ملکی کشته و ۳۵۶۵ تن دیگر زخمی شده اند. از این میان تقریباً یک سوم تلفات را کودکان تشکیل می دهند. هم چنان در یکی از مرگ بارترین حملات در دهمزنگ کابل نزدیک به 400 تن کشته و زخمی شده اند.

خشونت ها در افغانستان با گذشت هر روز بیشتر و گسترده تر می گردد. دولت افغانستان از تأمین امنیت اتباع خود به کُلی عاجز مانده است. دولت بجای تأمین امنیت و حفظ زندگی مردم، دست به ابتکار دیگر زده و برای خاموش نمودن احساسات مردم برای آن ها غرامت می پردازد!

این غرامت برای قربانیان حملات انتحاری، قربانیان نیروهای امنیتی پرداخت شده و شامل یک بار حج بیت الحرام، یکصد هزار افغانی پول نقد، در بعضی اوقات یک اپارتمان و یا امتیازات پیش پا افتاده ای دیگر به‌ خانواده مقتول می باشد. جالب اینجاست، اکثراً این غرامات تادیه نمی شود یا این که در اثر فسادی در ادارات دولتی وجود دارد، خانواده مقتول مجبور است تا نیمی از غرامت را رشوت بدهد تا نیم دیگر آن را بدست بیاورد.

از سوی دیگر بعضی اوقات نیروهای اشغالگر خارجی نیز از این قاعده پیروی نموده و برای خاموش ساختن احساسات مردم بر علیه نیروهای خارجی برای خانواده مقتول بعضی از امتیازاتی را اعطا می کنند. البته نیروهای خارجی در موارد اندک این کار را انجام می هند. آن ها بیشتر در هنگام کشتن، قتل‌عام های ناشی از پرتاب بم ها بر مردم افغانستان، فقط به «معذرت» خواستن اکتفا می کنند و بس.

اما پرسش اینجاست که آیا قیمت یک انسان به اندازه یکصدهزار افغانی ارزش دارد؟ حالانکه یکصدهزار افغانی قیمت یک موتر کهنه و فرسوده هم نیست. آیا زندگی یک انسان به اندازه یک اپارتمان یا یک بار سفر حج بی ارزش است؟ در حالی که در روایات اسلامی خون یک مسلمان باارزش تر از خانه کعبه دانسته شده است.

این در حالیست که کم ترین میزان غرامت کشتن و به قتل رساندن یک انسان عادی امریکایی ده میلیون دالر تعیین شده است. با بلند رفتن شخصیت اجتماعی مقتول، میزان غرامت تا یکصد میلیون دالر نیز می رسد.

در حالی که اسلام کشتن و ریختن خون مسلمان را بدون حقّ، حرام و ممنوع قرار داده است. چنان چه الله سبحانه وتعالی در سوره مائده می فرماید: [ترجمه] «کسی که انسانی را بدون آن که جنایت و فسادی در زمین کرده باشد، به قتل برساند، گویی همه ی انسان های روی زمین را به قتل رسانده است، و هر کسی که انسانی را از مرگ نجات دهد، گویی همه ی انسان های روی زمین را از مرگ نجات داده است.» هم چنان در روایات آمده که مؤمن همه چیزش-مال، آبرو و خون او- حرام است.

با این حال، اسلام به بهترین شکل آن ارزش خون انسان ها را محترم شمرده و از ریختن آن بجز در موارد حقّ، نهی فرموده است؛ اما نظام سرمایه داری خون انسان ها را بی ارزش ساخته و آن را به پول و ارزش های مادی پائین آورده که ما شاهد چنین فجایع هولناک در زمین خدا هستیم.

مصدق سهاک

ادامه مطلب...

اختطاف دو عضو حزب التحریر بعد ازتهدیدهای متعدد در منطقه غوته شهر دمشق

  • نشر شده در سوریه

به روز سه شنبه 11 اکتوبر 2016م حاجی ابومالک در سن 55 سالگی در  سکبا  اختطاف شد. این در حالیست که چهار روز بعدش یعنی به روز شنبه ابوعبدالرحیم جوبار 32 ساله در  ازان ترما  اختطاف گردید. ما تائید می کنیم که این اختطاف ها بعد از موجی از تهدیدات و زورگویی ها در مقابل دعوتگران مان در منطقه غوته شهر دمشق از طرف گروه فیلق الرحمن و وابستگانش صورت گرفته است. هر دو منطقه ای که این دو اختطاف ها در آن صورت گرفته اند، در تصرف گروه فیلق الرحمن اند.

این اختطاف ها بعد از قصد قتل شیخ ابو سهیب النجار در 4 اپریل 2015م توسط گروه جیش الاسلام و اختطاف دو عضو دیگر از حزب التحریر در شهر دورما در 26 اپریل 2015م صورت گرفت که این دو عضو حزب التحریر برای مدت 7 ماه در زندان های جیش الاسلام در اسارت بسر می بردند.

مجرمان این جنایت به آیات الهی که می فر ماید:  

وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ الْمُفْسِدِینَ

[قصص: 77]

و در زمین فساد مجوى که الله فسادگران را دوست نمى دارد.

وَاللَّهُ لَا یحِبُّ الْمُفْسِدِینَ

[مائدة: 64]

و خداوند مفسدان را دوست نمى دارد.

نمی ترسند! این ها باید بدانند که مردم شام این مجرمان را بدون حسابدهی به حال خود شان رها نخواهند کرد؛ مردمی که با تظاهرات ها قیام کردند تا رژیم فاسد و سفاح اسد را ریشه کن کنند.

رهبران فیلق الرحمن باید مجرمان این جنایات را به جزای اعمال شان رسانده و از الله سبحانه وتعالی بترسند و بدانند که هیچ کس نزد الله سبحانه وتعالی بدون حسابدهی باقی نخواهد ماند و او قوی و انتقام گیرنده است.

ای مردم شام و غوته!

طوری باشید که الله سبحانه وتعالی بالای تان امر کرده، پیرو حق باشید و از مردم خود مقابل کسانی که پسران تان را اختطاف می کنند، دفاع کنید. حال که شما ادعای حقانیت و پشت کار دارید، این ادعای شما خلل بزرگی سر راه آنانی است که به خون و مقدسات شما حرمتی قایل نیستند و در سدد انحراف راه انقلاب شما هستند. پس با برادران تان که همانا دعوتگران هستند ایستاده و نگذارید که ترس ظالمان شما را از گفتن حقیقت باز دارد.

امام احمد در مسندش از ابو سعید خدری رضی الله عنه روایت می کند که پیامبر الله صل الله علیه و سلم فرمود:

لَا یمْنَعَنَّ أَحَدَکمْ هَیبَةُ النَّاسِ أَنْ یقُولَ فِی حَقٍّ إِذَا رَآهُ، أَوْ شَهِدَهُ أَوْ سَمِعَهُ

هیچ وقت باید ترس از ظالم شما را از گفتن حقیقت باز ندارد، وقتی حقیقت را دیدید، شنیدید و یا شاهد بودید.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سوریه

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه