دوشنبه, ۰۶ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۹م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

امریکای نفاق‌افگن پشت دروازه‌های سرزمین ما قرار گرفته و‌ با تسهیل مذاکرات افغانستان، برایش اجازه‌ی دوباره داخل‌آمدن را ندهید

(ترجمه)

بعد از تحسین پاکستان توسط زلمی خلیل‌زاد، فرستاده‌ی ترامپ به‌خاطر تسهیل گفتگوها بین امریکا و طالبان توسط این کشور، جنرال قمر جاوید باجوا در 17 جنوری 2019م با افتخار "از تلاش‌ بی‌وقفه برای آوردن صلح و ثبات در منطقه" برایش اطمینان داد. موقف امریکای متکبر از درخواست،‌ تحقیر و سرزنش، به تحسین، لبخند و فشردن دست پایین آمده؛ چون این کشور به یک عقب‌نشینی کاملاً تحقیرآمیز از سوی افغانستان مواجه شده است. حضور امریکای نفاق‌افگن در منطقه‌‌ از اثر عزم و مقاومت افغان‌ها در برابرش؛ علی‌الرغم امکانات کم‌شان، در پشت دروازه‌های منطقه‌ی ما پایان یافته است. یقیناً در کمک نمودن به امریکا با تسهیل مذاکرات افغانستان، برای برگشت دوباره‌اش به این کشور، هیچ افتخاری وجود ندارد. تسهیل حضور دایمی نیروهای نظامی و خصوصی امریکا در دروازه‌های ما، از فورمول صلح و ثبات برای منطقه بدور است.

حضور امریکا‌ به‌مثابه‌ی سرِ مار و تروریزم در منطقه بوده و همیشه همین‌گونه خواهد بود. این حضور منطقه‌ای امریکاست که اجازه‌ی تأسیس شبکه‌ی "ریموند دیویس" را داد که تعداد زیادی مسلمان‌ها توسط آن بمباردمان و کشته شدند؛ چنان‌که امریکا توانست این ادعای غلط‌اش را-که جنگ ما جنگ با تروریزم است- به قیمت خون ما به پیش ببرد. این حضور منطقه‌ایِ امریکاست که تأسیس شبکه‌ی "کلبوشان یادیو" را در افغانستان تضمین می‌کند، چنان‌چه هند توانست من‌حیث شیطان رأس آن ظهور کند. این ادامه‌ی حضور امریکا در منطقه خواهد بود که به امریکا اجازه می‌دهد تا مستقیماً از بلندرفتن هند به عنوان هژمون ناشایست منطقه‌ای حمایت کند.

ای مسلمانان پاکستان! اکنون وقت آن رسیده تا امریکای شکست‌خورده و بی‌ثبات را کاملاً بیرون از دروازه‌های خود بیندازیم؛ اما رهبری نظامی و سیاسی فعلی پاکستان می‌کوشند تا عقب‌نشینیِ حتمی امریکا را به حضور دایمیِ آن تبدیل کند. افسانه‌ی شکست‌ناپذیریی امریکا توسط مردانی‌که برای مقام اسلام در کوه‌ها و دشت‌ها با متجاوزین می‌جنگند و فقط به الله سبحانه‌و‌تعالی توسل می‌جویند، ازبین رفته است. آفتاب امریکا غروب‌ کرده و وجودش در منظر عام جهانی مجروح شده است؛ تعفن زخم آن قطعاً شمار زیادی را در خود گرفتار خواهد کرد؛ پس به‌جای این‌که اجازه دهیم زخم‌های آن خوب شود و دوباره سر پا بایستد، بر ماست تا برای خروج هرچه سریع‌تر آن تلاش کنیم.

بگذارید تا به تسهیلات برای مذاکرات صلح افغانستان پایان دهیم؛ با این کار امریکا خواهد مرد و در قبرستان امپراتوری‌ها دفن خواهد شد. اجازه بدهید تا از اطلاعاتی جلوگیری کنیم که با امریکا شریک ساخته می‌شود، چنان‌که امریکا در زمان مواجهه با مقاومت رو‌به‌رشد و بی‌محابای افغان‌ها کور می‌شود. بگذارید تا اجازه ندهیم که مناطق و فضاها برای تهیۀ تجهیزات نظامی برای امریکا واگذار شود؛ زیرا اگر چنین کنیم‌، امریکا به نقطه‌ی خواهد رسید که نیروهایش برای عقب‌نشینی فریاد می‌کشند. در نهایت بگذارید تا خواهان این نکته باشیم که تمام موضوعات بالا را ممکن می‌سازد(نصرت توسط نیروهای مسلح مان برای تأسیس دوباره‌ی خلافت بر منهج نبوت). الله سبحانه‌و‌تعالی می‌فرماید:

﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثًا﴾

 [نحل: 92]

ترجمه: و همانند زنی‌که رشته‌ای را محکم تافته بود، از هم گشود و قطعه قطعه کرد، مباشید!

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

واقعیت همه‌پرسی انگلیس در مورد برنامۀ خروج از اتحادیۀاروپا(برکست) از چه قرار است؟

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

پارلمان انگلیس به تاریخ 16 جنوری 2019م به حکومت تریزامی ‌رأی اعتماد داد و به این ترتیب وی از خطر برکناری جان سالم بدر برده و در پست‌اش باقی ماند: «تریزامی نخست‌وزیر انگلیس روز چهارشنبه پس از رد شدن درخواست سلب اعتماد از حکومت‌اش، که‌ توسط حزب مخالف تهیه و به نشست عمومی ‌پارلمان ارائه شده بود، در پست‌اش باقی ماند. در رأی‌گیریی‌که‌ صورت گرفت، 325 تن از اعضای پارلمان در مقابل 306 تن دیگر به می ‌رأی اعتماد دادند. نتیجۀ این رأی‌گیری نشان می‌دهد که ‌تقریباً یک‌صد تن از وکلای حزب محافظه‌کار که ‌روز سه‌شنبه برخلاف توافقنامۀ برکست رأی داده بودند، روز چهارشنبه نظر‌شان عوض شد و علیه پیشنهاد سلب رأی اعتماد از حکومت رأی دادند.» (منبع: فرانس پرس 16 جنوری 2019م)

این تغییر موقف را چگونه می‌توان بررسی نمود؟ در حدود یک صد تن از اعضای حزب خانم می ‌برخلاف برنامۀ برکست رأی داده و با این کار‌شان پلۀ مخالفان حکومت را سنگین نمودند و برنامۀ نخست‌وزیر را با اکثریت 432 در برابر 202 رأی ناکام کردند؛ سپس یک روز بعد همان صدتن با دادن رأی اعتماد به خانم می، پیروزی وی را تضمین می‌کنند، انگار مسئلۀ توزیع نقش‌ها مطرح باشد! پرسش دیگر این است: ‌تغییر موقفی را که ‌در سال 2016م در مورد برکست اتخاذ گردیده بود و اینک نزدیک به دو ماه قبل از عملی شدن آن رد می‌گردد، چگونه می‌توان بررسی نمود؟

پاسخ:

شکی نیست که‌ انگلیس سیاست خبیثانه‌ای داشته و برای براوردن اهداف‌اش از مکر، مانور و تأخیر در موقف‌گیری‌ها استفاده می‌کند. برای روشن‌تر شدن پاسخ، به بررسی موارد زیر می‌پردازیم:

اول) به تاریخ 5 جولای 2016م، یعنی در حدود دو و نیم سال قبل از امروز بود که‌ در پیوند به همه‌پرسی صورت گرفته در مورد برنامۀ خروج انگلیس از اتحادیۀ اروپا، که‌ به تاریخ 23 جون2016م صورت گرفت، منشوری را منتشر نمودیم و در آن احتمال همه‌پرسی فعلی را که ‌به تاریخ 15 جنوری 2019م صورت گرفت، وارد دانستیم؛ چنانچه در آن منشور گفتیم:

«1. به تاریخ 23 جون 2016م در مورد باقی ماندن در حوزۀ اتحادیۀ اروپا و یا بیرون شدن از آن یک همه‌پرسی سراسری در انگلیس صورت گرفت و نتیجه این شد که ‌52درصد با بیرون شدن رأی موافق داشتند. دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس در پی آن همه‌پرسی از مقامش استعفاء داد، به شرط این‌که‌ حکومت‌اش برای مدت سه ماه دیگر باقی بماند. کامرون در تبلیغات انتخاباتی‌اش وعده داده بود که ‌در صورت پیروزی در انتخابات م2015، یک همه‌پرسی سراسری را راه‌اندازی خواهد نمود؛ زیرا در انگلیس این یک روند معمول است که‌ برای کسب امتیازات خاص به همه‌پرسی اشاره می‌کنند تا اتحادیۀ اروپا و سایر دولت‌های عضو را در این اتحادیه از هرج و مرج سیاسی و اقتصادیی بترسانند که ‌تصمیم همه‌پرسی در مورد خروج انگلیس از این اتحادیه به بار خواهد آورد.

2. بدون شک، این سیاست انگلیس(هشدار راه‌اندازی همه‌پرسی) برای کسب منافع بیشتر در اتحادیۀ اروپا، سیاست جدیدی نیست؛ بلکه ‌از همان نخستین سال‌های ورود انگلیس در حوزۀ این اتحادیه وجود داشته، چنانچه انگلیس از جنوری سال 1973م که‌ عضو گروه اقتصادی اروپا شد، با وجود عضویت در اتحادیۀ اروپا از دو امتیاز خاص بر خوردار بود: یکی داشتن واحدپولی خاص خود‌ش(جنیه استرلینی) و بیرون ماندن از منطقۀ "شنگین" و این دو امتیاز، شعارهایی بود که ‌انگلیس آنان را سر می‌داد.

انگلیس مفکورۀ "همه‌پرسی" را در مورد باقی ماندن یا خروج از اتحادیه پیوسته به عنوان وسیله‌ای برای تحریک نمودن دولت‌های اروپائی به هدف کسب امتیازات و ویژه‌گی‌های بیشتر برای خود‌ش در داخل اتحادیه استفاده می‌نمود، چنانچه در سال 1975م برای بهبود بخشیدن شرایط بقای خویش در اتحادیه یک همه‌پرسی را به راه انداخت و نتیجه این شد که‌ مردم انگلیس با باقی ماندن در گروه اقتصادی اروپا رأی مثبت دادند. به این ترتیب، دیده می‌شود که‌راه‌اندازی همه‌پرسی‌ها در انگلیس برای براوردن اهدافی خاص، یک سیاست معمول است که ‌در چنین حالاتی از آن استفاده می‌شود، حتی اگر این اهداف، خبیثانه‌ باشد! حزب محافظه‌کار با زیرکی و بر اساس سیاست مذکور بود که‌ همه‌پرسی سال 2016م را مدیریت نمود، چنانچه سیاسیون این حزب تبلیغات را برای باقی ماندن و خروج از اتحادیه به گونۀ متوازن به پیش بردند.

3. با دقت نمودن به سیاستی‌که ‌حزب محافظه‌کار حاکم به رهبری کامرون در موضوع همه‌پرسی یاد شده به پیش می‌برد، در خواهیم یافت که‌کامرون پیش از پیش انتظار این را داشت که ‌نتیجۀ همه‌پرسی، یک نتیجۀ قاطع نبوده؛ بلکه ‌مساوی خواهد بود و این خود فرصتی برای اجرای مجدد همه‌پرسی و یا فرصتی برای انجام مذاکرات جدید با اتحادیه خواهد بود؛ به همین دلیل بود که‌ حزب محافظه‌کار خود، هم برای باقی ماندن تبلیغات و فضاسازی می‌نمود و هم برای خروج از آن. هیچ یک از این تبلیغات برای خروج یا باقی ماندن به اندازۀ استفاده از این همه‌پرسی به هدف کسب امتیازات بیشتر از اتحادیه جدی و حساس نبود. بنابر این، انتظار می‌رود انگلیس عملی شدن تصمیم خروج از اتحادیه را در کوتاه‌مدت به درازا کشانیده و یا حتی ممکن است آن را به چندین سال بکشاند؛ البته در صورتی‌که ‌تصمیم خروج عملی شود و می‌دانیم که ‌انگلیس در خباثت و نیرنگ مهارت زیاد دارد. اظهارات مسئولین انگلیس و تبصره‌های رسانه‌ها، به درازا کشانیدن روند خروج را ترجیح می‌دهد، بلکه‌ حتی ممکن است نفس همه‌پرسی نیز به بهانه‌های رنگارنگ زیر سوال انداخته شود.» (30 رمضان 1437هـ.ق مصادف با 5 جولای 2016م) نقل قول از منشور قبلی مان تمام شد.

دوم) آنچه در حال حاضر رخ می‌دهد، تقریباً بیانگر واقعیت‌هائی‌ست که ‌ما قبلاً تذکر داده بودیم؛ به شمول "همه‌پرسی‌های فریبنده"، به تعویق انداختن و پیچ و تاب دادن‌هایی‌که ‌به هدف برارودن منافع انگلیس صورت می‌گیرد، حتی اگر شرارت‌آمیز باشد. این واقعیت را می‌توان با دقت نمودن به امور زیر دریافت:

1. تریزامی ‌در نشست عمومی‌ پارلمان شکست بزرگی خورد. «توافقنامۀ خروج از اتحادیۀ اروپا که ‌قبلاً به دست آمده بود، با اکثریت مطلق رد گردید و این بزرگ‌ترین شکست پارلمانی در تاریخ این کشور است که یک حکومت با آن مواجه می‌گردد. 432 تن از وکلای پارلمان روز چهارشنبه این توافقنامه را رد نمودند؛ در حالی‌که‌ فقط 202 تن دیگر با آن موافقت نشان دادند.» (منبع: بی بی سی 16 جنوری 2019م) این بدان معنی‌ست: ‌توافقنامه‌ای که ‌برای خروج انگلیس به تاریخ 29 مارچ آینده از جمع اروپا آماده می‌گردید، عملی نخواهد شد. بگومگوهای خروج، به قید و بندهای معمول حزب محافظه‌کار حاکم نیز توجه نکرد؛ بلکه ‌در حدود 118 تن از اعضای خود حزب محافظه‌کار نیز علیه توافقنامۀ نخست‌وزیر رأی مخالف داده و به احزاب مخالف پیوستند. «و این بزرگ‌ترین شکستی است که ‌از سال 1924م در تاریخ پارلمان انگلیس ثبت می‌گردد و نتیجۀ به دست آمده، بدترین شکست پارلمانی برای یک حکومت انگلیسی در عصر حاضر به شمار می‌رود.» (منبع: سی ان ان عربی 15 جنوری 2019م)

2. کوربین رهبر حزب کارگر مخالف انگلیس، پس از آن‌که ‌پارلمان تصمیم خروج انگلیس را از اتحادیۀ اروپا رد نمود، اعلان نمود که‌ وی پیشنهاد بررسی موضوع سلب اعتماد را از حکومت تریزامی‌ مطرح نموده است. وی گفت: «این حکومت اعتماد مجلس را از دست داده و جناب آقای رئیس مجلس عموم! جهت معلومات شما باید بگویم که ‌من طرح مناقشۀ موضوع سلب اعتماد را مطرح می‌نمایم و اگر این پیشنهاد فردا به مناقشه گذاشته شود، خوشحال خواهم شد.» (منبع: آر تی عربی 15 جنوری 2019م) اما نتیجۀ رأی‌گیری به نفع خانم می ‌تمام شد؛ زیرا 118 نماینده حزب محافظه‌کار موقف‌شان را تغییر داده و مجدداً در کنار حزب محافظه‌کار قرار گرفته و علیه حزب مخالف رأی دادند و به این ترتیب، مانع سلب اعتماد از خانم می‌ قرار گرفتند. «تریزامی‌ نخست وزیر انگلیس روز چهارشنبه 16 جنوری 2019م در پی ناکام ماندن پیشنهاد سلب اعتماد از حکومت‌اش، که ‌توسط حزب کارگر مخالف پیشنهاد گردیده بود، جان سالم بدر برد. این در حالی‌ست که ‌قبلاً در خصوص طرح اجرایی شدن توافقنامۀ برکست ناکام شده بود؛ اما حکومت‌اش با به دست آوردن 325 رأی مثبت در برابر 306 رأی منفی، مجدداً رأی اعتماد گرفت و به این ترتیب از راه‌اندازی انتخاب سرتاسری جدیدی جلوگیری نمود.

باید گفت که ‌پس از 26 سال، این نخستین باری‌ست که‌ مسئلۀ رأی اعتماد به یک حکومت در داخل مجلس عموم مطرح می‌گردد. هم‌چنین باید گفت که ‌رهبران حزب مخالف خواستار گفتگوی فوری با وی در مورد برکست شدند که ‌باید از روز چهارشنبه آینده آغاز گردد و از نتیجۀ رأی‌گیری روز چهارشنبه معلوم شد که‌ تقریباً صدتن از نماینده‌گان حزب محافظه‌کار که ‌روز سه‌شنبه علیه توافقنامه برکست رأی داده بودند، روز چهارشنبه تغییر موقف داده و با طرح سلب اعتماد از حکومت مخالفت نشان دادند. (منبع: آژانس خبری فرانس پرس 16 جنوری 2019م) به این ترتیب وی تا دو شبنه 21 جنوری 2019م فرصت دارد تا «نقشۀ بدیلی را پیشکش نماید و وی چند گزینه دارد که ‌می‌تواند یکی را برگزیند؛ مانند این که ‌متعهد شود که ‌برای مذاکره به بروکسل برخواهد گشت یا خواستار به تعویق انداختن زمان عملی شدن برکست شود، که ‌قبلاً تاریخ 29 مارچ پیش رو در نظر گرفته شده بود و یا این‌که‌ بدون هیچ توافقی تصمیم به خروج گیرد. رئیس اتحادیۀ اروپا گفت: «از انگلیس می‌خواهم تصمیم‌اش را هرچه عاجل‌تر روشن سازد. وقت زیادی باقی نمانده.» (منبع: سایت الأنباء 17 جنوری 2019م)

3. به این ترتیب، به وضوح روشن می‌گردد: ‌این رأی‌گیری هایی‌که ‌در پارلمان انگلیس صورت گرفت، بازیی بیش نبود؛ چنانچه برنامۀ خروج انگلیس از اتحادیۀ اروپا یا برکست در رأی‌گیری تاریخ 15 جنوری 2019م ناکام ماند و انتظار می‌رفت، حکومت خانم می ‌در رأی‌گیری تاریخ 16 جنوری 2019م رأی اعتماد نگیرد؛ اما برخلاف این انتظار‌ها وی رأی اعتماد گرفت؛ در حالی‌که ‌رأی نگرفتن برنامۀ برکست و رأی اعتماد گرفتن خانم می ‌دو چیز متناقض است. اگر دلیل آن دانسته شود، نه تنها که‌ تعجب رفع نخواهد شد؛ بلکه‌افزایش خواهد یافت؛ طوری‌که ‌118 تن از نمایندگان حزب خانم می ‌برخلاف برنامۀ وی در خصوص برکست رأی دادند و به این ترتیب موقف حزب مخالف را تقویت نمودند و برنامۀ خانم می ‌ناکام شد؛ اما همان 118 تن نماینده در رأی‌گیری دوم موقف‌شان را تغییر داده و علیه حزب مخالف رأی دادند، یعنی علیه طرح سلب اعتماد از خانم می ‌و به این ترتیب، خانم می ‌با رأی نبردن، برنامه‌اش در مورد برکست متضرر نشد و در نهایت موفق گردید.

5. با دقت نمودن به آنچه تا کنون گفته شد، روشن خواهد شد که ‌هدف از همه‌پرسی سال 2016م، توجیه نمودن موقف انگلیس بود تا بتواند شرایط روابط جدید‌ش را با اتحادیۀ اروپا بهبود ببخشد و به همین دلیل بود که ‌می‌ به "118" نماینده از حزب خود‌ش اجازه داد تا علیه وی قرار گرفته و در کنار حزب مخالف قرار گیرند تا پلۀ مخالفان سنگین‌تر شده و برنامۀ می‌ در خصوص برکست ناکام شود. اگر خانم می‌ می‌خواست که‌ نتیجۀ همه‌پرسی سال 2016م ثابت بماند، به هیچ‌وجه به این تعداد از نماینده‌گان حزبش اجازه نمی‌داد تا علیه وی رأی دهند. اما در هنگام مسئلۀ سلب اعتماد، دیدیم که‌ وی همان 118 نماینده را وادار نمود که‌ بر خلاف حزب مخالف رأی دهند تا وی از قدرت برکنار نگردد. هدف اینست که‌ می ‌بتواند اتحادیۀ اروپا را برای کسب امتیازات بیشتر و تحقق منافع و گذاشتن شرط‌هایی برای روابط جدید با اروپا به چالش بکشد. انگلیس نمی‌تواند به گونۀ نهائی با اروپا قطع رابطه نماید و نه هم می‌تواند با وجود قوانین فعلی این اتحادیه در آن باقی بماند؛ زیرا خروج نهائی از اتحادیه تأثیر زیادی روی همبسته‌گی مردم خود انگلیس خواهد گذاشت؛ مخصوصاً مردم اسکاتلند و هم‌چنین مردم ایرلند شمالی و به همین دلیل است که ‌انگلیسی‌ها می‌خواهند در اتحادیه باقی بمانند؛ اما بر مبنای شرط‌های خود‌شان و یا در صورتی‌که ‌چاره‌ای جز بیرون شدن را نداشته باشند، قصد دارند یک سلسله امتیازاتی را به حساب اتحادیه برای خود رقم زنند.

6. اتحادیۀ اروپا نیز به نوبۀ خود از حکومت شاهی انگلیس خواست تا «اهداف‌اش را در خصوص چگونگی خروج‌اش از اتحادیۀ اروپا "در کوتاه‌ترین زمان ممکن" توضیح دهد و از خطر خروج غیرمنسجم با رأی‌گیری هشدار داد.» (منبع: سی ان ان عربی 15 جنوری 2019م) در منشوری‌که ‌پس از همه‌پرسی سال 2016م منتشر نمودیم و قبلاً به آن اشاره گردید، گفته بودیم: «به نظر می‌رسد اتحادیۀ اروپا به بازی‌های انگلیس پی‌برده، چنانچه انگلیس می‌خواهد توافق غیررسمی ‌را برای حفظ منافع خود بر اساس نمونۀ نرویج و سویدن و پیش از اقدام به عملی نمودن مادۀ "50" معاهدۀ لشبونه برای عملی شدن روند جدائی، به دست آورد. اما برخلاف نرویج و سویدن، انگلیس قصد دارد به بازار اروپا دسترسی داشته باشد و با آزادی تردد افراد، که‌ قضیۀ اساسی رأی‌دهنده‌گان انگلیس است، مخالفت می‌کند؛ اما میرکل دادن چنین امتیازی را برای انگلیس با قاطعیت رد نمود؛ زیرا آزادی تردد افراد یکی از آزادی‌هائی است که اتحادیۀ اروپا آن را در کنار آزادی در تبادلۀ کالا، خدمات و سرمایه مقدس می‌شمارد.

اتحادیۀ اروپا با نیرنگ‌بازی‌های انگلیس آشنائی دارد و به همین سبب بود که ‌نه تنها این مفکوره را رد نمود، بلکه‌ همه 27 عضو اتحادیه را در خصوص انجام دادن هرگونه گفتگوی مخفیانه با انگلیس هشدار داد؛ چنانچه جان کلود یونکر رئیس این اتحادیه در اظهاراتی گفت: «بگذارید خیلی شفاف بگویم: هیچ گونه تلاش برای گفتگوهای مخفیانه با حکومت انگلیس پذیرفتنی نیست.» او این مسئله را برای تمام کارمندان و کمیته‌های ادارۀ اتحادیه توضیح داده گفت: «به انجام هیچ‌گونه مذاکرات مخفیانه اجازه داده نمی‌شود. به انجام هیچ‌گونه مذاکرات مخفیانه اجازه داده نمی‌شود.» (منبع:Evening standard  28 جون 2016م) میرکل نخست وزیر آلمان نیز پیام واضح و روشنی را به لندن فرستاده گفت: «انگلیس به هیچ‌وجه نمی‌تواند پس از همه‌پرسی در مورد خروج، از امتیازات اتحادیه برخوردار بوده و در عین حال از مسئولیت‌هایش دست بردارد.» (منبع: د ب أ 28 جون 2016م) نقل قول از منشور قبلی تمام شد.

7. اما انگلیس به پی بردن اتحادیۀ اروپا به اهداف‌اش اهمیت نداده و بازی رأی‌گیری‌های اخیر تاریخ 15 و 16 جنوری 2019م را ادامه داده و با آن، همه‌پرسی سال 2016م در مورد برنامۀ برکست را ملغی می‌کند؛ اما در عین حال به تریزامی، که ‌پیشگام و حامل این برنامه می‌باشد، مجدداً رأی اعتماد می‌دهد تا برنامۀ جدید و نقشۀ بدیلی را طراحی نماید؛ به ویژه برای حل قضیۀ ایرلند، چه در صورت باقی ماندن در اتحادیه و یا خروج از آن و چنین هم شد؛ چنانچه رسانه‌های جمعی در مورد نقشه‌های خانم می ‌در این خصوص بحث‌هایی را راه‌اندازی نمودند:

الف) تریزامی‌ نخست‌وزیر انگلیس به تاریخ 21 جنوری 2019م، پس از آن که ‌نمایندگان پارلمان توافقنامه‌ای را که ‌وی با اتحادیۀ اروپا امضاء نموده بودند، رد نمودند و راهکار بدیل‌اش را در مورد "برکست" اعلان نمودند. قرار است انگلیس به تاریخ 29 مارچ سال جاری اتحادیۀ اروپا را ترک نماید؛ البته در صورتی‌که ‌نماینده‌گان پارلمان نتوانند تاریخ خروج را به تعویق اندازند و یا به نقشۀ بدیلی‌که‌ بتواند ادارۀ اتحادیۀ اروپا را راضی نماید، ارائه دهند. قرار است پس از آن که‌ خانم می ‌نقشه‌اش را در مورد چگونگی پیشبرد روند خروج ارائه دهد، نماینده‌گان یک سلسله تغییراتی را در آن بیاورند تا به تاریخ 29 جنوری سال جاری به رأی‌گیری گذاشته شود. از جمله نقاط مورد اختلاف در این توافقنامه، که ‌توسط پارلمان رد گردید، بند "شبکۀ امان" است، که ‌مربوط به ضمانت قانونی تداوم تردد در مرز با ایرلند می‌باشد و در صورت عدم دستیابی انگلیس به توافق با اتحادیۀ اروپا بر سر معاهدۀ درازمدت، تجارت آزاد عملی می‌گردد. روزنامۀ "سندی تایمز" با نشر خبری نوشت که‌ خانم می ‌به زودی پیشنهاد دستیابی به آماده‌گی‌های جداگانه را با دبلین(پاتخت ایرلند) مطرح خواهد نمود. (منبع: سایت مصراوی به نقل از "أ ف ب" 21 جنوری 2019م)

ب) روزنامۀ تلگراف به نقل از منابعی دیپلوماتیک در اتحادیۀ اروپا که ‌نخواسته از آن نام ببرد، چنین نوشته: «خانم می ‌هنوز مطمئن نیست که‌ در خصوص مرزهای ایرلند چهارچوب زمانی قانونی وضع نماید تا ‌بر اساس آن انگلیس حق می‌دهد که ‌از جانب خود از آن خارج شود و یا توافقنامۀ تجاری را قبل از سال 2021م امضاء نماید که‌ مانع پرداختن به آماده‌گی‌های مربوط به عملی شدن قضیۀ حدود ایرلند شود.» (منبع: اخبار لیبیا 21 جنوری 2019م)

ج) می‌ روز دوشنبه 21 جنوری 2019م اعلان نمود که‌ وی قصد دارد به بروکسل برگردد و در مورد تغییراتی‌که ‌ماه گذشته با رهبران اروپا در توافقنامه‌اش با آنان آورده بود، گفتگو کند. تغییرات یاد شده مربوط به مسئلۀ "شبکۀ امان" است که‌ بر اساس آن از برگشتن به ساخت مرزهای عملی میان دو ایرلند، پس از "برکست"، ممانعت می‌شود. خانم می‌ گفت: «در هفتۀ جاری گفتگو با دوستانم را ادامه خواهم داد؛ از جمله با مسئولین حزب "یک‌پارچه‌گی دموکراسی" در ایرلند شمالی، تا ببینیم چگونه می‌توان به مسئولیت‌های مان پایبند بمانیم و از برگشتن مرزها اجتناب نمائیم و این کار را به طریقه‌ای انجام دهیم که ‌بیشترین پشتیبانی ممکن را در جلسۀ عمومی ‌پارلمان در پی داشته باشد.» وی افزود: «من چکیدۀ این گفتگوها را به اتحادیۀ اروپا پیشکش خواهم نمود.» باید گفت که‌ سایر 27 دولت اروپائی گام‌های بعدی خانم می ‌را با دقت دنبال می‌کنند. (منبع: فرانس24 أ اف بی 21 جنوری 2019م)

د) خانم "می" از برخی تغییرات در موقف‌اش در خصوص "برکست" خبر داد، چنانچه در مورد گفتگو با پارلمان و پذیرفتن خواسته‌های حزب مخالف کارگر در خصوص ضمانت حقوق کارگران انگلیسی و هم‌چنین رفع تمام نگرانی‌ها در مورد اعمال مجدد قوانین گمرکی قاطع در مرزها میان ایرلند شمالی و جمهوری ایرلند، مردانگی بیشتری از خود نشان داد. قرار است تریزامی ‌نقشۀ جدیدی در مورد شروط خروج انگلیس از اتحادیۀ اروپا به پارلمان پیشکش کند. او این کار را پس از آن می‌کند که‌ پارلمان به تاریخ 15 جنوری سال جاری با نخستین توافق به دست آمده میان حکومت می‌ و بروکسل مخالفت نشان داد و قرار است پارلمان انگلیس به تاریخ 29 جنوری در مورد توافق جدید رأی دهد. (منبع: آر تی عربی 21 جنوری 2019م)

8. خلاصه این که ‌انگلیس به هیچ توافقی پایبند نبوده و موقف‌اش را پیوسته توسط بازی "همه‌پرسی‌ها" تغییر می‌دهد و در خباثت و مکر برای تحقق منافع شرورانه‌اش در این مسئله مهارت کامل دارد؛ چنانچه دیروز رأی‌گیری انگلیس با پروژۀ "برکست" موافقت نشان داد؛ اما امروز با همان پروژه اعلان مخالفت نمود تا اتحادیۀ اروپا را تحریک نماید که ‌با تغییراتی در این پروژه به نفع انگلیس و با هزینۀ اتحادیه موافقت کند.

هرچند سراسر غرب، که‌ بر اساس نظام سرمایه‌داری به پیش می‌رود، هیچ‌گونه ارزش ثابتی ندارد؛ اما انگلیس با تاریخ استعمارگرانۀ کهنی‌که ‌دارد، از خباثت و مکر بیشتری نسبت به سایر دولت‌های غربی بر خوردار می‌باشد. واقعیت این است که ‌انگلیس نمی‌خواهد به صورت کامل از بدنۀ اتحادیۀ اروپا جدا شود؛ بلکه‌ قصد دارد ساختار دیگری را ایجاد کند که‌ نمی‌توان آن را خروج خواند و نه بقاء؛ یعنی هم می‌خواهد از اتحادیه خارج شود و هم در آن باقی بماند و به این ترتیب از روابط‌اش با اتحادیه بهره‌مند شود؛ بدون این‌که ‌مکلف به قوانین آن بوده و پایبندی کند و تنها از قوانینی پیروی کند که ‌به نفع آن باشد. چنانچه قبلاً اشاره شد؛ میرکل نخست وزیر آلمان پس از رأی‌گیری اول و تأخیر انگلیس، پیام روشنی را به لندن فرستاد و وی گفت: «انگلیس نمی‌تواند پس از همه‌پرسی که ‌در مورد خروج انجام داده از امتیازات اتحادیه استفاده کند و در عین حال از مسئولیت‌هایش شانه خالی کند.» (منبع: د ب أ 28 جون 2016م) اتحادیۀ اروپا می‌تواند با اصرار روی پروژۀ اول برکست و بدون ایجاد تغییر در هیچ یک از بندهای آن، انگلیس را وادار کند تا پیامدهای تلخ این اقدام‌اش را متحمل شود؛ یعنی انگلیس را مجبور کند که‌ یا در اتحادیه بماند و تمام مسئولیت‌هایش را بپذیرد و یا به صورت کامل خارج شود. در صورتی‌که ‌اتحادیه چنین موقفی بگیرد، انگلیس در دام مکر خویش گیر خواهد آمد؛ اما  اگر اتحادیه تغییراتی را که ‌انگلیس در بندهای توافقنامه آورده، بپذیرد، در این صورت انگلیس بر شانه‌های اتحادیه سوار خواهد شد و به این ترتیب، این اتحادیۀ اروپاست که ‌در دام غفلت خویش گیر خواهد آمد!

این است فرجام ملت‌ها و مردمی‌که‌ سیکولریزم و ایدیولوژی سرمایه‌داری را اساس و مبنای دولت‌داری خویش برمی‌گزینند؛ طوری‌که یکی برای دیگری دام شانده و سر انجام یک طرف و تمام طرف‌ها در آن دام گیر می‌افتند؛ زیرا آنان نه از ارزشی برخوردار استند که ‌آنان را از این مکر و دسیسه‌سازی باز دارد و نه هم مردانگی، بلکه ‌همواره به جان یک‌دیگر می‌افتند؛ مانند ملت‌های دیگری‌که‌ به شریعت الله سبحانه وتعالی پایبند نمی‌باشند.

﴿لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُم بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّىٰ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْقِلُونَ﴾

[حشر: ١٤]

ترجمه: آن‌ها هرگز با شما بصورت گروهی نمی‌جنگند، جز در دژهای محکم یا از پشت دیوارها! پیکارشان در میان خودشان شدید است(امّا در برابر شما ضعیف!)، آن‌ها را متّحد می‌پنداری؛ در حالی‌که‌ دل‌های‌شان پراکنده است؛ این به خاطر آنست: ‌آن‌ها قومی‌هستند که ‌تعقّل نمی‌کنند!

شکی نیست که‌ اوضاع نابسامان این جهان سر و سامان نخواهد گرفت و بدبختی‌هایی‌که‌ سراپایی آن را فرا گرفته، دست از سر آن بر نخواهد داشت؛ مگر این‌که ‌قانون الهی از طریق برپائی دولت خلافت راشده بالای آن حاکم گردد؛ زیرا این دولت، عدالت و خیر را نه تنها در سرزمین‌های اسلامی؛ بلکه ‌به خواست الله سبحانه وتعالی، در سراسر جهان انتشار خواهد داد.

19 جمادی الأولی 1440هـ.ق

25 جنوری 2019م

ادامه مطلب...

هر شخص تابع دین دوستش است

(ترجمه)

از حضرت ابوهريره رضی الله عنه روايت است که رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود:

«الرَّجُلُ عَلَى دِينِ خَلِيلِهِ، فَلْيَنْظُرْ أَحَدُكمْ مَنْ يُخَالِلُ»

(رواه ترمذی باسناد صحيح، وقال حديثٌ حسنٌ)

ترجمه: هرشخص بر دين دوستش می‌باشد؛ پس بايد هرکدام از شما دقت نماید که با چه کسی دوستی و هم‏نشینی می‌کند!

شرح حدیث

صحبت دوست و هم‌نشين بالای انسان تأثير فراوان دارد؛ چنانچه امام غزالی رحمه الله فرموده: «صحبت و هم‌نشینی با اشخاص حریص، حرص را در وجود انسان زیاد می‌کند و هم‌نشینی با اشخاص زاهد و باتقوی، زهد و تقوی را در وجود انسان ایجاد می‌کند؛ زیرا طبعیت انسان به قسم غیرارادی از طبعیت انسان دیگری پیروی می‌کند. یا به عبارت دیگر، روش‌ها و طبعیت انسان دیگری را دزدی می‌کند. امام قرافی رحمه الله فرموده است: «هرکسی سزاوار معاشرت و مصاحبت و همرازی نمی‌باشد.» و علقمه رحمه الله فرموده است: «هم‏نشینی و همراهی باکسانی داشته باشید که باعث تقوی و پرهیزگاری تان شود؛ اگر رنجی بتو برسد، کمکت کند و اگر سخنی بگوئی سخنت را استقامت ببخشد؛ اگر از تو نیکی دید، قدر آن را بداند؛ اگر از تو کمبودی ظاهر شود، آن را جبران کند و اگر از وی خواستی، برایت عطاء کند و اگر کدام مهمی برایت رسد، با تو همدردی کند، ادناترین آن که از وی ضرری بتو نرسد و راه‌های اختلاف را با تو پیش نگیرد.

در عصر حاضر هنگامی‌که بعضی افراد به حال خود و اولاد خود دقت می‌کنند، غمگین می‌شوند و نزدشان سوال ایجاد می‌شود که این حالت به خود و اولادهایش از کجا ایجاد شده است و در قسمت اصلاح حالت خود بسیار فکر می‌کنند؛ اما از هم‌نشینی با دوستان بد سیرت غافل هستند. هم‌چنان یکی از راه‌‍های ایجاد روش و عادات بد و ناپسند در وجود انسان نشستن در پای تلویزیون و تعقیب نمودن رسانه‌های صوتی و تصویری است که مجریان این رسانه‌ها همیشه برای ایجاد شکوک و شبهات و تغییر ذهنیت مسلمانان در سعی و تلاش اند. هر مسلمان باید متوجه شود که برای خود و اولادهایش از کدام ناحیه حالت بد ایجاد می‌شود؛ پس برای خود و اولادهایش دوستان نیک اختیار کند تا به تقوی و پرهیزگاری کمکش کنند.

والسـلام علی من تبع الهدی

ادامه مطلب...

بودجۀ کوچک دوم نیز هم‌چون اولی، از طرف صندوق بین‌المللی پول توسط برنامۀ استثمار اقتصاد پاکستان، برای منافع استعمارگران ارائه می‌شود

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

بودجۀ کوچک دوم که در ۲۳ جنوری ۲۰۱۹م ارائه شد، مسلماً سبب خوشی و تمجید نیست. در حقیقت این بودجه یک ضرورت مبرم بود؛ چون در بودجۀ کوچک اول، رژیم پاکستان اقتصادش را توسط مالیات به‌شدت در حالت اختناق درآورد؛ قسمی‌که وضع اقتصاد به جایی رسید که توانایی در پرداخت مالیات را به یک خطر مبدل کرد. این اختناق مالیاتی فقط برای این است تا به بعضی بخش‌های اقتصاد اجازه دهد که به‌منظور پرداخت مالیات اضافی، که صندوق بین‌المللی پول خواسته است، نفس راحت بکشند. به همین دلیل در ۲۳ جنوری وزیر مالیه به راحتی اظهار کرد که بودجۀ کوچک دوم در کسب عایدات بیش‌تر کمک خواهد کرد. هم‌چنان به همین دلیل اسد عمر با بیان این‌که: «این آخرین برنامۀ صندوق بین‌المللی پول خواهد بود»، تأیید کرد که رژیم این کشور هنوز به صندوق بین‌المللی پول بسته است.

بناءً چگونه این رژیم به سبب اجرای خواسته‌های صندوق بین‌المللی پول سزاوار تمجید است؟ چگونه این رژیم سزاوار هرگونه ستایش است؛ درحالی‌که استمرار نظام قرضه‌های سودی را، که پول‌های سودی سه دهه خدمت قرضه‌ای را از جانب پاکستان تأمین می‌کند، پابرجا نگه‌می‌دارد؟ چگونه رژیم سزاوار تمجید است، حالآن‌که با کاهش ارزش روپیه، هژمونی جهانی دالر را در تجارت بین‌المللی حفظ می‌کند؟ در حقیقت، روپیه به سقوط‌اش در بین این دو بودجۀ کوچک ادامه داده؛ طوری‌که به افزایش سرسام‌آور قیمت کالاها منجر شده‌است، و چگونه رژیم به دلیل اجرای نیازها برای قرضۀ سودی تازۀ صندوق بین‌المللی پول سزاوار تمجید است، چنان‌که این به نوبۀ خود راه را برای طغیان قرضه‌های سودی هرچه بیش‌تر دیگر سازمان‌های استعمارگر مالی، مانند بانک انکشاف آسیایی و بانک جهانی، باز می‌کند؟

ای مسلمانان پاکستان! شما زیر چتر نظام کنونی هرگز آسودگی را مشاهده نمی‌کنید؛ چون این نظام به‌منظور بی‌بهره کردن اقتصاد کشور به‌خاطر منافع استعمارگران طرح شده‌است. هیچ‌چیزی کوتاه‌تر از تأسیس مجدد خلافت بر منهج نبوت نمی‌تواند به سال روی سال و دهه روی دهۀ بحران پاکستان، که در حال بدتر شدن است، پایان دهد. این خلافت است که این نظام مبتنی بر سود را از میان بر می‌دارد و در عوض، نظام عواید اسلامی را تطبیق خواهد کرد. خلافت با تأسیس نظام پولی مبتنی بر معیار طلا و نقره به هژمونی دالر خاتمه خواهد داد و با رد عضویت تمام سازمان‌های استعماری، به‌شمول صندوق بین‌المللی پول، به سلطۀ استعمار پایان می‌دهد. فقط آن زمان است که مؤمنان، با پیروز شدن دین الله سبحانه‌وتعالی، رستگار خواهند شد.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونٍَ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾
[روم: ۴ – ۵]

ترجمه: و در آن روز مؤمنان(به‌خاطر پیروزی دیگری) خوشحال خواهند شد. به سبب یاری الله(سبحانه و تعالی) و او هر کس را بخواهد یاری می‌کند و او صاحب قدرت و رحیم است.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

سهم‏گیری در مذاکرات صلح؛ منجر به همکاری با بدترین دشمن اسلام و مسلمین می‌گردد

جنگ خانمان‌سوز امریکا تحت نام "مبارزه علیه تروریزم" پس از ۱۸ سال علیه مردم مسلمان و مجاهد افغانستان به بُن‌بست جدی روبرو شده است. لذا برای امریکا ناممکن است تا جبهۀ جنگ افغانستان را ناگهانی ترک نموده و از صحنه عقب نشینی کند. چرا که سرنوشت امریکا هم به سان سرنوشت اتحاد جماهیر شوروی رقم خواهد خورد.

بنابرین امریکا بعد از نیم قرن روابط سیاسی با افغانستان و  مبارزۀ سیاسی، اقتصادی، استخباراتی، و مصرف تریلیون‌ها دالر و قربانی هزاران عسکر برای اشغال افغانستان در  ۱۸ سال گذشته؛ از ترس رویارویی با سرنوشت رقت‌بار شکست، به مذاکره صلح با طالبان متوسل شده است تا ظاهراً جنگ افغانستان را طوری به پایان برساند که نفوذ استعماری خود را درین سرزمین مصوون نگه داشته و از موقعیت جیو ستراتژیک، ذخایر معدنی افغانستان و مواد مخدر استفاده اعظمی نماید.

برای یک گروه مسلح اسلامی، کافی و جای بسا افتخار است که ابر قدرت درجه یک جهان را مجبور ساخته تا با یک گروهی که در دیدگاه سیاست خارجی آن کشور «تروریست» نامگذاری شده بود و تحت همین عنوان اغواگرایانه ... با آنان در جنگ قرار داشت، به میز مذاکره بنشیند. مگر این‌که اگر گفتگوها منجر به ریشه کن شدن نفوذ نظامی، سیاسی و اقتصادی آمریکا در افغانستان می شد، درحالی‌که چنین امر در سیاست آمریکا بعید به نظر می‌رسد، مگر این که به زور و اجبار بالایش تحمیل گردد.

حالانکه همسویی و شامل شدن گروه‌های نظامی و سیاسی افغان در پروسۀ صلح امریکایی، جز حرکت در دهلیزهای تنازل تدریجی و تسلیمی درمقابل دشمنان اشغال‌گر، تجزیه بیشتر گروه طالبان و اغوای مردم مسلمان و مجاهد افغانستان، چیز بیشتری به ارمغان نخواهد آورد.

بدون شک خواست خروج تمام نیروهای اشغال‌گر از افغانستان، سرنگونی نظام دموکراتیک حاکم و تطبیق همه‌جانبۀ شریعت؛ یگانه هدف مشروع اسلام و مسلمانان است. این اهداف تنها توسط مسلمانان افغانستان دنبال نمی‌گردد؛ بلکه تمام امت مسلمه می‌خواهد تا نظام‌های حاکم دست نشانده را سرنگون ساخته، سرزمین‌های اشغال شده را آزاد نموده، هر نوع حضور استعمارگران را از سرزمین‌های خویش ریشه‌کن ساخته و تحت نظام خلافت، شریعت اسلامی را به گونۀ همه جانبه تطبیق نمایند. جهاد مسلحانه مسلمانان در سرزمین‌های اشغالی و انقلاب‌های بهار عربی که تا کنون ادامه دارد، بهترین مثال‌های ارادۀ امت درین مسیر آزادی‌بخش بوده و می‌باشد؛ اما پرسش این‌جاست که آیا این اهداف اسلامی از طریق گفت‌وگو و مصالحه با دشمن صلیبی، کافر و اشغال‌گر قابل دست‌یابی است یا خیر؟!

هرگز! اگر قابل دست‌یابی می‌بود؛ نهضت اسلامی تاجیکستان می‌توانست از طریق مصالحه با نظام مزدور و مستبد این کشور به این هدف دست می‌یافت. انقلابیون سوریه از طریق مذاکره با نیروهای اشغال‌گر روسیه، ایران و ترکیه می‌توانستند به اهداف شان نایل گردند. مسلمانان چیچن می‌توانستند و حتی حزب اسلامی حکمتیار در افغانستان می‌توانست. همه‌ای آن‌ها در پروسه‌های کفری و دموکراتیک ذوب شدند و برنامه‌های مختلف استعماری آنان را همراه با اهداف‌شان بلعید که جز یأس، ناامیدی و تسلط بیشتر نظام‌های کفری چیز دیگری را برای امت مسلمه به ارمغان نیاوردند. پس آیا حرکت طالبان هم می‌خواهد جزء آنان باشد؟!

علاوه برین، امریکا بدترین سابقۀ عهد شکنی را در تمام تاریخ بشریت دارد. این پیمان شکنی تنها با گروه‌های مسلح و احزاب سیاسی نبوده، بلکه با دولت‌ها نیز بصورت متداوم پیمان شکنی کرده است. اگر این ادعای ما را قبول ندارید بروید از رهبران اتحاد شمال و حزب اسلامی حکمتیار در افغانستان بپرسید! بروید از رهبران ایران و کوریای شمالی بپرسید! حتی در موضوع خروج از اتحادیۀ اروپا از انگلستان بپرسید! سیاست پراگماتیک امریکا نه دوست دایمی دارد و نه دشمن دایمی. همیشه هدف استعماری‌اش هر نوع وسایل و اسالیب کثیف را توجیه کرده است. لذا برای اشغال افغانستان اول شما را "تروریست" معرفی ‌کرد و حکومت تان را سقوط داد، بعد از چندین سال جنگ و وحشت، نظر به مقتضیات سیاست خارجی خویش، شما را از لیست تروریستان امریکا خارج ساخته و اکنون برای مصوونیت و ادامۀ حضور استعماری خود به نام مخالف مسلح داخلی باب مذاکره را با شما باز کرده است.

هرچند واقعیت جنگ افغانستان قبل از سال ۲۰۱۴م مستقیماً از سوی مردم مجاهد افغانستان در برابر نیروهای اشغال‌گر و حامیان هم‌سنگرشان قرار داشت؛ اما بعد از عقد پیمان ننگین امنیتی، جنگ در میان افغان‌ها تمرکز یافته و اما اشغال‌گران خود را در پایگاه‌ها حفظ و به عنوان مشاورین با قوماندانان نظامی و توسط تعلیم، تربیه، تمویل و تجهیز نیروهای افغان نقش خبیثانه خود را با کمال مصوونیت ایفا می‌کنند و گروه‌های مختلف نظامی درین عرصه شکل گرفته که به اعمال عجیب و غریب در عرصۀ جنگ متوسل می‌شوند. گاهی مطلقاً جنگ شکل فتنه میان مسلمین بر اساس احساسات قومی و زبانی زبانه می‌کشد و گاهی هم جنگ برای انتقال مواد مخدر از یک محل به محل دیگر و گاهی به نیابت یکی از کشورهای دخیل در افغانستان و منطقه شعله‌ور می‌گردد. درحالی‌که خساره و تاوان اصلی جنگ را مردم افغانستان متحمل شده که در این صورت، مبارزات مخلصین را نیز زیر سوال می‌برد، اما اشغال‌گران از وضعیت بوجود آمده استفاده استعماری خود را می‌نمایند.   

پس ای مبارزین مخلص در افغانستان!

 اندکی کنار آمدن با کفار اشغال‌گر به همان نقطۀ آغاز یک زاویه می‌ماند که به اندازه امتداد اضلاعش از هم فاصله می‌گیرد. اگر شما باب مذاکره با اشغال‌گران را باز بگزارید و این مسیر را ادامه دهید، به انحراف تان تدریجی افزوده می‌شود تا بالاخره ذوب پروسۀ امریکایی می‌گردید. درحالی‌که به انحراف تان متوجه نبوده و حتی از پذیرفتن آن اکیداً ابا می‌ورزید. درنتیجه حتی اگر کافر اشغال‌گر ظاهراً اشغال مستقیم را خاتمه ببخشد، اما حضور استعماری خود را از طریق نهاد‌های بین‌المللی، سفارت‌خانه‌ها، دیپلمات‌ها، جواسیس، موسسات ملکی و غیره ادامه می‌دهد. در آن صورت، هُشدار الهی که برای اصحاب کهف داده شده بود، مصداق حال ما و شما هم می‌گردد:

إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا [١٨:٢٠]

ترجمه: قطعاً اگر آنان بر شما غالب شوند، شما را سنگسار (مجازات) می‌کنند، و یا این که (شما را) به آئین (دموکراسی) خود برمی‌گردانند، و (در آن صورت، در دنیا و آخرت) هرگز رستگار نمی‌گردید.

قطعاً اگر جهاد مسلحانه و مستقیم علیه اشغال‌گران در افغانستان پایان یابد، کفار صلیبی ما و شما را بیشتر از پیش ذلیل نموده و به پذیرفتن آئین پست شان (دموکراسی) مجبور خواهند ساخت که در آن صورت، خسران دنیا از مصائب و بحران‌های استعمار و زیان آخرت از عدم جهاد علیه کفار اشغال‌گر و نبود مبارزه فکری و سیاسی علیه کفار استعمارگر و تطبیق اسلام از طریق دولت خلافت دامن‌گیر ما و شما خواهد شد.

ای مسلمانان مجاهد و آزادۀ افغانستان!

پروسۀ صلحِ دشمن، هرگز شما را به امنیت و رفاهی که توقع دارید نمی‌رساند؛ بلکه سبب می‌شود تا صفحه دیگری که صحنه سیاست و جنگ را در افغانستان پیچیده‏تر ساخته و استعمار تحت نام نو و شعار ریشه‌های حضور نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را مستحکم‌تر نماید و بعد از ختم مقاومت علیه اشغال‌گران، مسلمانان افغانستان دیگر حتی بر تربیۀ زن، فرزند و خانوادۀ خود قادر نخواهند بود و هر نوع ذلت دامن‌گیر فرد فرد مسلمان این سرزمین خواهد شد. حتی مانند تعدادی دیگر از سرزمین‌های اسلامی، تشکیل خانواده بر اساس نکاح، تربیۀ اسلامی اولاد، اقامۀ نماز و ایراد خطبۀ سیاسی در مساجد و فعالیت سیاسی اسلامی در جامعه میسر نخواهد بود.

ای مسلمانان و ای مخلصین!

امریکا از یک سو می‌خواهد توسط این پروسه، طولانی‌ترین جنگ تاریخش را پایان یافته اعلام نموده و حزب حاکم در امریکا برای موفقیت خود در انتخابات آیندۀ ریاست جمهوری از آن استفاده سیاسی کند. از جانب دیگر، کشورهای منطقه را اغوا نموده که ما دیگر به جنگ افغانستان نقطۀ پایان می‌گذاریم تا در نتیجه از شکست علنی و شرم آور خود درین مقبره امپراطوری‌ها جلوگیری کند. اما درین پروسۀ کثیف و اغوا کننده، اصلاً صلح با داعش و بیست گروه دیگر "تروریستی" که همواره سیاست‌مداران و نظامیان امریکا و دولت دست نشاندۀ افغانستان از آن یادآوری می‌کنند جزء آجندا و پروسۀ صلح نیست. پس افغانستان باز هم من‌حیث پروژۀ جنگی امریکا در منطقه استفاده می‌شود و بعد از تحقق این پروسۀ اغواگرایانه، تنها تغییر در جغرافیایی کنونی جنگ پیش‌بینی می‌شود و بس؛ اما امریکا هم‌چنان به استفادۀ ابزاری از موقعیت ستراتژیک، ذخایر طبیعی و مواد مخدر افغانستان ادامه می‌دهد.

قابل یاد آوری‌ست که همکاری و تسهیلات پاکستان، سعودی، امارات و قطر درین پروسه به این معنی نیست که این دولت‌ها همدردی و اخلاص با مبارزات طالبان دارند؛ بلکه همه‌ای آن‌ها وسایل خبیث نفوذ امریکا بر این گروه است. هم‌چنان همکاری چین، روسیه، هند و ایران با طرف‌های درگیر، چه با طالبان و چه با دولت امریکایی در کابل، قضیه را بیشتر ازین پیچیده‌تر می‌سازد و بر ابعاد منطقوی و نیابتی جنگ در افغانستان دلالت می‌کند، و امریکا می‌خواهد بار سنگین جنگ را بدوش کشورهای منطقه واگذار نماید. چنان‌چه در سال ۲۰۰۱ میلادی پاکستان با اشغال افغانستان و شکست تحریک طالبان معامله کرد، اکنون یک بار دیگر زمینۀ چنین معامله را دوباره مساعد می‌سازد. فلهذا امریکا اکنون از تمام وسایل نفوذ و فشار خود استفاده می‌کند تا طالبان را به پروسۀ صلح امریکایی تسلیم نماید.

پس ای عناصر مخلص امت در طالبان و سایر گروه‌های اسلامی!

هدف جهاد و قربانی‌های اجداد تان علیه انگلیس، هدف جهاد و قربانی‌های شما علیه اتحاد جماهیر شوروی و هدف جهاد و قربانی‌های تان علیه امریکا و ناتو تحکیم استعمار و تطبیق نظام دموکراسی و قوانین بشری نبود؛ بلکه تاسیس دولت اسلامی و تطبیق شریعت بود. پس بیایید با یک صدا به شمول پروسۀ صلح هر نوع برنامه‌های کفار و مزدوران‌شان را در فکر و عمل به شدّت رد نموده و نیروی نظامی و فعالیت مسلحانۀ خود را با فکر همه جانبه و سیاسی حزب‌التحریر مجهز سازید، تا گام به گام شما را از مکر دشمن آگاه ساخته و قربانی‌های پیهم مردم غیور این سرزمین را با تاسیس دوبارۀ دولت خلافت راشده همگام با برادران خود در منطقه ثمربخش سازیم. آن‌گاه می‌توانیم بجای صلح امریکایی؛ امنیت، رفاه و اطمینان ایمانی را در فضای دولت اسلامی نه تنها به افغانستان؛ بلکه به سراسر سرزمین‌های اسلامی به ارمغان آوریم و اسلام عزیز را از طریق سیاست خارجی یعنی دعوت وجهاد به جهانیان برسانیم. آن وقت است که ابتکار عمل بدست امت مسلمه بوده و بشریت را از ظلمت سرمایه‌داری به نور اسلام رهنمون خواهد کرد.

لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ [٣٧:٦١]

برای دستیابی به چنین چیزی، پس عمل کنندگان باید عمل کنند.

وَمَا ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ [١٤:٢٠]

و این کار برای الله متعال مشکل نیست.

حزب‌التحریر -ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

تلویزیون الواقیه: توضیح موضوع "حکام مسلمانان با حکومت چین علیه مسلمانان اویغور توطئه می‌نمایند!"

  • نشر شده در ویدیوها

تحلی سیاسی هفته‌وار دکتور عثمان بخاش (ابو عبیده) رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

پنج شنبه، 25 جمادی الاولی 1440هـ.ق / 31 جنوری 2019م

ادامه مطلب...

قربانی کردن جان، مال و وقت؛ از مهم‌ترین صفات حامل دعوت!

(ترجمه)

یقیناً حمل دعوت، کاری بسا بزرگ و مسیری مملو از سختی‌ها و دشواری‌هاست که این مسیر را قبلاً رسول الله صلی الله علیه وسلم و اصحابش رضوان الله علیهم پیموده و برای پسینیانی‌که به این دعوت ایمان آورده اند، به ارث گذاشتند تا این‌که بندگان را از بندگی بندگان بیرون آورده و بسوی بندگی رب بندگان(الله سبحانه وتعالی) سوق دهند. سختی و دشواری این مسیر را کسی تحمل می‌کند که نفس خود را به صفات نیکی‌که حامل دعوت به آن آراسته است، خود را با آن تربیه و عادت داده باشد که از جملۀ مهم‌ترین آن صفات، قربانی کردن است.

هدف از قربانی کردن: هدیه دادن چیزی بدون عوض است؛ مانند: قربانی کردن جان، مال، کار، وقت، مقام، علم، منصب و... تا این‌که انسان تصور کند، در چیزهایی‌که از نیازهای ضروری‌اش اضافه است، حق ندارد؛ پس در تقدیم آن بدون عوض و بدیل مادیی‌ به عنوان پاداشِ قربانی و هدیه‌اش به دست آورد، تلاش خود را به خرچ داده و در مقابل تمام تلاش‌ها و قربانی‌هایش، رضایت الله سبحانه وتعالی و یاری نمودن دینش را بخواهد؛ چون آرزو و خیال‌پردازی انسان را به مقام‌های والا نمی‌رساند. هم‌چنان دعوت‌ها نیز بدون قربانی‌ها و فداکاری‌ها به پیش نمی‌رود. هرگاه دانسته شود که ابتلاء قرار گرفتن حاملین دعوت یک سنت دیرینه است، پس این را باید دانست که دعوت حق، بدون قربانی به پیش نمی‌رود.

قربانی کردن جان: صفتی‌ست که باید هر حامل دعوت خود را به آن آراسته نموده و به انواعی آزار و اذیت‌ها همانند شکنجه، تکذیب، پی‌گیری، قطع  درآمدی پول، زندان و سخت‌گیری در تمامی نواحی زندگی آماده باشد، حتی اگر این آزاد و اذیت به مرگ نیز بینجامد. الگوی حامل دعوت در این مسیر انبیاء و پیامبران علیهم السلام و اصحاب رضی الله عنهم می‌باشند؛ زیرا پیامبر بزرگوارمان حضرت محمد صلی الله علیه وسلم در راه رساندنِ دعوت خود از آزار و اذیت مشرکین در امان نماند و از هنگامی‌که به کوه صفا بلند شد، خویشاوندان نزدیک خود را بیم داد، مورد انواع آزار و اذیت‌ها قرار گرفت، به حدی‌که وی صلی الله علیه وسلم را ساحر و دیوانه خواندند؛ در حالی‌که قبلاً به صادق و امین مشهور بود. هم‌چنان او و اصحابش را مورد سخت‌ترین نوع آزار و اذیت قرار داده و به بزرگ‌ترین آزمایش ابتلاء شدند تا این که در ایام حج از قبائل مختلف برای تبلیغ و رساندن دین الله سبحانه وتعالی طلب حمایت نمود و به طائف رفت، به امید این‌که به هدف مذکور خود برسد؛ اما با مملو شدن کفش‌هایش از خون از طائف طرد شد. او صلی الله علیه وسلم، اصحاب و حامیانش در شعب(درۀ ابی طالب) سه سال محاصره گردیدند و حتی دست به خوردن برگ‌های درختان زدند.

اصحاب کرام قربانی‌ها و فداکاری‌های بی‌شماری را در راه دعوت متحمل گردیده اند؛ به طور مثال: حضرات بلال، سمیه، یاسر و عمار رضی الله عنهم همه در راه الله سبحانه وتعالی شدیدترین نوع آزار و اذیت‌های بی‌شماری را متحمل شدند؛ چنانچه حضرات سمیه و یاسر در راه حمل عقیده، ایدیولوژی، طلب اجر و ثواب و جنتی‌که پهنای آن آسمان‌ها و زمین است، جان به جان آفرین تسلیم نمودند.

هم‌چنان مشرکین قریش حضرت عبدالله ابن مسعود را به دلیل شنواندن برخی از آیاتی‌که بر رسول الله صلی الله علیه وسلم وحی شده بود، شدیداً مورد لت و کوب قرار دادند تا این‌که خون از چهره‌اش جاری شد و او  از این برخورد قریش، خوش و خورسند بود؛ زیرا او می‌دانست که متقبل شدن با این لت و کوب، نزد الله متعال برایش ذخیره و اندوخته است و حتی می‌گوید: «قسم به پروردگار! دشمنان الله در چشمانم هیچ وقت این قدر خوار و ذلیل نبودند؛ اگر خواسته باشید، فردا هم این کار را تکرار می‌نمایم. گفتند: نه، کفایت می‌کند؛ چیزی را که خوش نداشتند، برایشان شنواندی.» از این گذشته حضرت مصعب رضی الله عنه زندگی راحت، آسایش و آرامش را ترک نموده و به مدینۀمنوره برای حمل دعوت هجرت نمود. حضرت علی رضی الله عنه با خوابیدن در بستر پیامبر صلی الله علیه وسلم در شب هجرت، خود را در معرض خطر مرگ قرار داد. حضرت براء رضی الله عنه خود را میان دشمنان در "حدیقة الموت" پرتاب نمود و به دلیل این کارش الله سبحانه وتعالی برای مسلمانان فتح بزرگ نصیب کرد. حضرت ابو الدرداء رضی الله عنه برای همنشینی با پیامبر صلی الله علیه وسلم از تجارت کناره‌گیری کرد. حضرت خالد رضی الله عنه از منصب خود برای اطاعت از امیر المؤمنین، حضرت عمر رضی الله عنه کناره رفت و ابو عبیده رضی الله عنه برای حفظ اتحاد مسلمانان از امارت ارتش به نفع عمرو ابن عاص رضی الله عنه کناره گیری کرد.

پس هیچ دعوتی بدون تلاش و زحمات پیروانش منتشر نمی‌گردد و دین اسلام نیز به راحتی و بدون زحمت منتشر نشده است؛ اگر همت بلند اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم و تمامی مسلمانان نمی‌بود-که وطن خود را رها نمودند، خانواده، فرزندان و تجارت را ترک گفتند و در این راه، جان و مال خود را فد اکردند- دین اسلام به ما نمی‌رسید. آن‌ها متیقن شده بودند که مسئولیت بزرگ و وجیبۀ عظیمی را حمل می‌کنند و این‌که آنان وارثین پیامبر صلی الله علیه وسلم در رسانیدن دعوت الله سبحانه وتعالی و تطبیق شریعت وی در دولت خلافت هستند تا این‌که مردم، عدالت و رحمت اسلام را مشاهده نموده و در دین الله سبحانه وتعالی گروه گروه و دسته دسته وارد شوند و در چشم‌شان غیر از این مسئولیت بزرگ و دعوت، تمامی اشیاء بی‌اهمیت گردیده بودند.

اما قربانی نمودن مال: الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿ إِنَّ ٱلَّذِينَ يَتلُونَ كِتَٰبَ ٱللَّهِ وَ أَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَ أَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقنَٰهُم سِرّٗا وَ عَلَانِيَةٗ يَرجُونَ تِجَٰرَةٗ لَّن تَبُورَ لِيُوَفِّيَهُم أُجُورَهُم وَيَزِيدَهُم مِّن فَضلِهِ إِنَّهُۥ غَفُور شَكُور﴾

[فاطر: ۲۹]

ترجمه: کسانی‌که کتاب الله(سبحانه‌وتعالی) را می‌خوانند و نماز را برپا می‌دارند و از چیزهایی‌که برای‌شان داده‌ایم، پنهان و آشکارا در راه الله(سبحانه‌وتعالی) انفاق می‌کنند و چشم  امید به تجارتی بسته اند که هرگز زیان ندارد تا الله(سبحانه‌وتعالی) اجرشان را به تمام و کمال بدهد و از  فضل خود برای آن‌ها بیفزاید چرا که الله(سبحانه‌وتعالی) آمرزنده و سپاس‌گذار است.

و نیز می‌فرماید:

﴿ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ أَموَٰلَهُم بِٱلَّيلِ وَ ٱلنَّهَارِ سِرّٗا وَعَلَانِيَةٗ فَلَهُم أَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم وَلَا خَوفٌ عَلَيهِم وَلَا هُم يَحزَنُونَ﴾

[بقره: ۲۷۲]

ترجمه: کسانی‌که دارائی خود را شب و روز به گونۀ پنهان و آشکار به خرچ می‌رسانند، مزدشان نزد پروردگارشان(محفوظ) است و نه ترسی بر آنان است و نه ایشان اندوهگین خواهند شد.

و در جای دیگری از قرآن‌کریم می‌فرماید:

﴿مَّثَلُ ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ أَموَٰلَهُم فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَت سَبعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٖ مِّاْئَةُ حَبَّةٖ وَٱللَّهُ يُضَٰعِفُ لِمَن يَشَآءُ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ﴾

[بقره: ۲۶۱]

ترجمه: مّثّل کسانی‌که درائی خود را در راه الله(سبحانه وتعالی) صرف می‌کنند، همانند دانه‌ای‌ست که به هفت خوشه برویاند که در هر خوشه صد دانه باشد و الله(سبحانه‌وتعالی) برای کسیکه بخواهد آن را چندین برابر میکند، الله(سبحانه وتعالی قدرت و نعمت‌اش) فراخ و(از همه چیز) آگاه است.

از این‌رو، آیاتی‌که تشویق به انفاق در راه الله سبحانه وتعالی می‌کند، بسیار است. هم‌چنان احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم پیرامون تشویق بر انفاق در راه الله متعال زیاد است؛ چنانچه او صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«ما من يوم يصبح العباد فيه إلا ملكان ينزلان، يقول أحدهما: اللهم أعطِ منفقًا خلفًا، ويقول الآخر: اللهم أعط ممسكًا تلفًا»

(رواه بخاری)

ترجمه: هر روز صبحی‌که بندگان آغاز می‌کنند، دو ملائکه فرود می‌آِیند، یکی از آن‌ها می‌گوید: یا الله! برای کسی‌که انفاق می‌کند، عوض بده و دیگرش می‌گوید: برای بخیل و کسی‌که از انفاق کردن خودداری می‌کند، خسارت و زیان بده.

و نیز می‌فرماید:

«قال الله: أَنْفِق يا ابن آدم أُنْفِق عليك»

(رواه بخاری و مسلم)

ترجمه: الله(متعال) فرموده است: ای فرزند آدم! انفاق کن من بر تو انفاق خواهم کرد.

اصحاب رضی الله عنهم این مفاهیم را به طور درست می‌فهمیدند و به آن عمل می‌کردند؛ چرا که نگرش و موضع آن‌ها مناره‌یی‌ست که باعث هدایت کسانی می‌شود که راه آنان را می‌پیمایند؛ به طور مثال: حضرت ابو بکر صدیق رضی الله عنه تمام دارائی خود را به حضور رسول الله صلی الله علیه وسلم آورد؛ سپس پیامبر صلی الله علیه وسلم از وی پرسید: «برای خانواده‌ات چه چیزی را مانده‌ای؟» گفت: «الله و رسول‌اش را برای‌شان گذاشته‌ام.» حضرت عثمان رضی الله عنه ارتش مسلمانان را که در حالت وخیم به سر می‌بردند، تجهیز نمود تا این‌که وی صلی الله علیه وسلم در مورد حضرت عثمان ابن عفان گفت:

«ما ضر عثمان ما فعل بعد اليوم»

ترجمه: بعد از این عثمان هرچه انجام دهد به او ضرری نخواهد رساند.

هم‌چنان حضرت عثمان رضی الله عنه در مدینه چاه آب را از یهودیان خرید و وقف مسلمانان نمود. حضرت ابو طلحه رضی الله عنه هنگامی‌که این قول الله سبحانه وتعالی را شنید:

﴿لَن تَنَالُواْ ٱلبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيءٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِ عَلِيمٞ﴾

[آل عمران: 92]

ترجمه: به نیکوکاری(کاملی‌که جویای آن هستید و مورد پسند الله سبحانه وتعالی است) نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید، انفاق(بخشش) نکنید و هرچیزی را که انفاق کنید، الله(سبحانه وتعالی) به آن آگاه است.

 محبوب‌ترین مال خود را در بیرحاء(زمینی در مدینه) وقف مسلمانان کرده و به حضور رسول الله صلی الله علیه وسلم تقدیم نمود تا این‌که وی صلی الله علیه وسلم هرقسمی‌که خواسته باشد، از آن استفاده نماید. حضرت صهیب رضی‌الله عنه برای این‌که به رسول الله صلی الله علیه وسلم در مدینه ملحق شود، تمام مال و دارائی خود را ترک نمود.

اصحاب کرام در باب بخشش، فداکاری، قربانی کردن، انفاق نمودن در راه الله سبحانه وتعالی رقابت می‌نمودند و برای به دست آوردن این خیر حریص بودند؛ هرچند دارائی‌شان کم می‌بود؛ زیرا می‌دانستند و مطمئن بودند چیزی را که به مصرف می‌رسانند، برای‌شان نزد الله متعال باقی می‌ماند. از بس که در این مورد بی‌نهایت و شدیداً حریص بودند، فقرای اصحاب کرام به رسول الله صلی الله علیه و سلم شکایت می‌نمودند که چیزی برای صدقه دادن و انفاق نمودن در راه الله  ندارند، حالآن‌که ثروت‌مندان در کسب اجر و ثواب از آن‌ها سبقت نموده اند. مسلم از ابو هریره رضی الله عنه روایت نموده است:

«أن فقراء المهاجرين أتوا رسول الله صلى الله عليه وسلم فقالوا: ذهب أهل الدثور بالدرجات العلى و النعيم المقيم، فقال: و ما ذاك؟ قالوا يصلون كما نصلی، ويصومون كما نصوم، ويتصدقون ولا نتصدق، ويعتقون ولا نعتق، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم أفلا أعلمكم شيئًا تدركون به من سبقكم وتسبقون به من بعدكم؟ ولا يكون أحد أفضل منكم إلا من صنع مثل ما صنعتم، قالوا: بلى يا رسول الله، قال: تسبحون وتكبرون وتحمدون دبر كل صلاة ثلاثًا وثلاثين مرة»

ترجمه: «فقرای مهاجرین نزد رسول الله صلی الله عیله وسلم آمده و گفتند: ثروت‌مندان و اغنیاء مراتب بلند و بهشتی را که در آن نعمت‌های جاویدانه است، از آن خود نموده اند. گفت: یعنی چه؟ اصحاب کرام گفتند: نماز می‌خوانند، همان طوری‌که ما نماز می‌خوانیم، روزه می‌گیرند، طوری‌که ما روزه می‌گیریم، آن‌ها صدقه می‌دهند و ما صدقه نمی‌دهیم، آن‌ها برده‌ها را آزاد می‌کنند و ما برده‌ها را آزاد نمی‌کنیم، رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: آیا برای شما چیزی را تعلیم ندهم کسانی را که از شما پیشی گرفته اند، دریابید و از پسینیان(کسانی‌که بعد از شما می‌آیند) پیشی بگیرید؟ و هیچ کسی بهتر از شما نباشد؛ مگر کسی‌که آن چه را شما انجام دهید، آن‌ها نیز انجام دهند؛ گفتند: چرا نه! فرمود: بعد از هر نماز، سی و سه بار سبحان الله، سی و سه بار الله اکبر و سی و سه بار الحمد لله بگویید.

بدون شک، عادت نمودن حامل دعوت به تقدیم مال و دارائی‌اش-هرچند کم باشد- در حالت فقر و نیازمندی و به طور خاص در وقت‌ سختی‌ها و بحران‌ها، که در چنین اوقات نیازمندی‌های دعوت بیشتر می‌گردد، به قربانی‌های بیشتری نیاز دارد که با این کار، حامل دعوت نفس‌ خود را صیقل داده و آن را از وابستگی به دنیا پاک می‌گرداند؛ زیرا دریچۀ انفاق بر دعوت، مجد و عزت مسلمانان را بازگردانیده و آن‌ها را دوباره رهبر و سرور دنیا می‌گرداند و از بهترین و با فضیلت‌ترین باب خیر و به-اذن الله متعال- جامع همه‌ خیر و نیکی‌هاست.

قربانی کردن وقت: چنانجه بر حامل دعوت لازم است که جزئی از وقتِ شب و روز خود را به دعوت تخصیص دهد و باید بهترین وقت‌ خود را برای ادای امانتی‌که حمل آن مسئولیت‌اش است و بدان ایمان دارد که این یگانه راه نجات امت از زندگی تنگ، از ‌دوری از الله سبحانه وتعالی و از تسلط دشمنان است. حامل دعوت باید بهترین وقت خودش را قربانی دعوت‌اش نماید و دعوت را در رأسِ اولویات و محور زندگی‌اش قرار دهد و در عقب این کار خواستار رضایت الله سبحانه وتعالی باشد؛ هم‌چنان آرامش و خواب خود را قربانی نماید و گاه برای حمل دعوتِ پروردگارش، جزئی از وقت کارش را قربانی نماید و بدان ایمان داشته باشد که الله متعال این قربانی‌هایش را به روزی‌که نه مال و دارائی نفع می‌رساند و نه فرزندان و عیال، ذخیره می‌نماید و نیز این‌که در تمامی اعمال و وقت‌هایش برکت می‌افگند و هم‌چنان در رزقش و یقین داشته باشد که رزق مقررش برایش خواهد رسید و اگر۲۰ساعت کار کند یا ۸ ساعت یا کم‌تر از آن و یا بیشتر از آن، به اندازۀ ذرۀ‌ غبار از رزقش کم نخواهد شد؛ چرا که رزق تقسیم و تعیین شده است و قبل از به دست آوردن رزقش هرگز نمی‌میرد.

این ایمان چیزی‌است که باعث می‌گردد حامل دعوت در تمامی ساعات روز، هرجا که باشد و یا هرجا که سفر نماید؛ چه در مکان کار باشد یا در خانه‌ میان خانواده و فرزندانش یا با همسایه‌گان خود باشد و یا در منطقه و قریه‌اش، دعوت خود را حمل می‌نماید و امر به معروف و نهی از منکر می‌کند؛ هم‌چنان وقتش را میان کارش و درس ثقافت تمرکز شده و یا عمومی(حلقات تثقیفی و مجالس عمومی) تنظیم می‌کند و به دیدارهای مطلوب می‌پردازد و هرچیزی‌که حمل دعوت خواستار آن باشد، انجام می‌دهد.

چنانچه او برای انجام تکلیف و مسئولیت‌اش بدون تردد و بدون درنگ، همیشه آماده می‌باشد. حامل دعوت صاحب همت والا، ثابت‌قدم و پرشور و حماسه‌آفرین می‌باشد و در کنار این، قلب مهربانی در قبال مردم دارد، برای آن‌ها خیر و نیکی را دوست داشته و بر منفعت و مصلحت‌شان حریص می‌باشد؛ حریص بر آنند که آن‌ها را از حالتی‌که الله سبحانه وتعالی را ناراض ‌می‌گرداند، به حالتی‌که او سبحانه وتعالی را راضی گرداند، منتقل سازند و چیزی را که برای خود می‌پسندند-فهم، دیدگاه و فکری‌ را که الله سبحانه وتعالی برایش عطا نموده است- برای آن‌ها نیز می‌پسندد.

ساعات و دقائقی‌که در این دنیا زندگی می‌کنیم، در حقیقت عمر مان است؛ باید با طاعت الله سبحانه وتعالی و با چیزی‌که وی سبحانه وتعالی را راضی می‌سازد، پر بسازیم؛ نه این‌که برای ضایع ساختن آن با لهو و بازی‌ها، هرچند که مباح باشد یا با غفلت و بی‌پروایی از چیزهایی‌که الله سبحانه وتعالی بر ما واجب گردانیده است، بکوشیم. باید هر انسان و علی الخصوص حامل دعوت، برای این‌که خود را محاسبه نماید، برنامه‌ها و کارهای روزانۀ خود را تنظیم نماید؛ اگر تقصیر و کوتاهی داشته باشد، قبل از این‌که محاسبه گردد، خود را محاسبه نماید.

جبران نمودن تقصیر و کوتاهی در دنیا ممکن است و انسان توانائی آن را دارد؛ اما در آخرت هیچ عمل و کاری نیست؛ بلکه ندامت بر تقصیر و حسرت خوردن است که آن وقت ندامت سودی ندارد. ابو برزه نضله از عبید الاسلمی رضی الله عنه روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:

«لا تزول قدما عبد يوم القيامة حتى يسأل عن أربع: عمره فيمَ أفناه؟ وعن علمه فيمَ فعل؟ وعن ماله من أين اكتسبه؟ وفيمَ أنفقه؟ وعن جسمه فيمَ أبلاه»

(رواه ترمذی)

ترجمه: روز قیامت هیچ بنده‌ای از جای خود تکان نمی‌خورد تا آن‌که از چهار چیز پرسیده نشود: از عمرش که در چه چیزی سپری کرده؟ از علم‌اش که با آن چه کرده؟ از مال و دارائی‌اش که از کجا به دست آورده است؟ و از جسم و بدنش که در چه چیزی فرسوده کرده است؟

از حضرت ابن عباس رضی الله عنهما روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم به مردی‌که برایش وعظ و نصیحت می‌کرد، فرمود:

«اغتنم خمسًا قبل خمس: شبابك قبل هرمك، وصحتك قبل سقمك، وغناءك قبل فقرك، وفراغك قبل شغلك، وحياتك قبل موتك»

(رواه حاکم بالمستدرک)

ترجمه: پنج چیز را پیش از پنج چیز غنیمت بشمار: جوانی‌ات را قبل از پیری؛ صحت‌مندی‌ات را قبل از مریضی؛ ثروت‌مندی‌ات را قبل از فقر؛ بیکاری‌ات را قبل از مشغول بودن و زندگی‌ات را قبل از مرگ!

و چیزی‌که قابل درک و محسوس است، این است که الله سبحانه وتعالی در اوقات علمای صادق برکت افگنده است؛ زیرا آنان چیزی را انجام داده است که تصور آن در حساب‌های مادی مشکل است و در اقوال، افعال و کتاب‌های‌شان برکت نهفته است؛ چون به اندازه‌ای نافع و تأثیرگذار واقع گردیده است که در اذهان‌شان خطور نکرده بود؛ چه رسد به این‌که در اذهان سائر مردم خطور می‌کرد؛ چون یگانه دلیل‌اش این است که آن‌ها بخش اعظمی وقت‌شان را قربانی نموده بودند.

پس نتائج، پیامدها، منافع و هدایتی‌که از تمام انواع این قربانی‌ها و تلاش‌هایی‌که به خرچ می‌دهند، به بار می‌آید و در ذهن صاحب آن خطور نمی‌کند و تداوم آن را فقط الله سبحانه وتعالی می‌داند. مصداق حدیث ذیل پیامبر صلی الله علیه وسلم که می‌گوید: «کسی‌که به سوی هدایت فراخواند، اجری کسی‌ را کسب می‌کند که از وی پیروی کرده است و از اجر او کاسته نمی‌شود.» از حضرت ابو هریره رضی الله عنه روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود:

«مَنْ دَلَّ عَلَى خَيْرٍ فَلَهُ مِثْلُ أَجْرِ فَاعِلِهِ»

ترجمه: کسی‌که به کار خیر رهنمائی کند، پاداش او همانند پاداش فاعل خیر می‌باشد.

و پیامبر صلی الله علیه وسلم در روز فتح خیبر به حضرت علی رضی الله عنه در حدیث طولانی فرمود:

«...فوالله، لأن يهدی الله بك رجلًا واحدًا خير لك من أن يكون لك حمر النعم.»

ترجمه: ... قسم به الله! این‌که الله(متعال) به واسطه‌ات یک شخص را هدایت نماید، برای تو بهتر از داشتن شتر سرخ است.

  و این فضیلت مخصوص حضرت علی رضی الله عنه نبوده؛ بلکه برای تمام امت پیامبر صلی الله علیه وسلم عام است و در اخیر باید گفت: مادامی‌که دعوت با تقدیم قربانی‌ها به پیش می‌رود، هریک از حاملین دعوت تکلیف و واجبات خود را باید فهمیده باشد.

یا الله! ما را خوش ادراکی، شایستگی، سخن و عمل نیک نصیب فرما و ما را از زمرۀ کسانی بگردان که سخنان را می‌شنوند و از سخنان نیکو پیروی می‌کنند. ای پروردگار بزرگوار و گرامی! ما را کلیدهای خیر و قفل‌های شر بگردان و به فضل و کرمت، با برپایی خلافت راشده بر منهج نبوت بر ما منت گذار.

و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و علی آله و صحبه أجمعین.

برگرفته از مجلۀ الوعی-شماره: ۳۸۷

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه