دوشنبه, ۰۶ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۹م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

هشتادومین سالروز پارلمان قرغیزستان

                                                                                                                          (ترجمه)          

به تاریخ 21 دسمبر 2018م کنفرانسی به مناسبت هشتادومین سال‌روز پارلمان قرغیزستان با حضورداشت رئیس جمهور، رهبران قبلی دولت و فعالان جامعه در شهر بشکیک برگزار گردید. کنفرانس مذکور بر سری مسائلی توسعۀ دموکراتیک، تقویۀ پارلمان و اصلاح قانون اساسی این کشور می‌چرخید. بر اساس گفته‌های اشتراک کنندگان در این کنفرانس؛ قرغیزستان تنها با حل مشکلات مسائل یادشده می‌تواند پیشرفت نماید. اما با وجودی‌که بیشتر از 80 درصد نفوس قرغیزستان را مسلمانان تشکیل می‌دهند، اشتراک‌ کنندگان در این کنفرانس در مسائلی مربوط به رشد و انکشاف از اسلام حرفی به میان نیاوردند.

از چشم هیچ‌کس پوشیده نیست که پس از فروپاشی اتحادیۀ جماهیر شوروی سابق در سال 1991م، قرغیزستان به یک استقلال کاذب دست یافت. با این حال، پس از فروپاشی سوسیالیزم و روی کار آمدن نظام سرمایه‌داری در این کشور، حالا از پارلمان جمهوری قرغیز به عنوان یک پارلمان حماسه‌آفرین یاد می‌شود. زمانی‌که قرغیزستان به نظام دموکراتیک سرمایه‌داری روی آورد، نظام ریاستی تا سال 2010م در این کشور تطبیق گردیده و مردم آن در این مدت دو تن از رؤسای جمهور را تجربه نمودند. در سال 2010م سیاسیون وفادار به غرب به قدرت رسیده، اظهار نمودند که مشکلات موجوده در زندگی تماماً از نتیجۀ تطبیق سیستم ریاستی می‌باشد؛ این بود که آن‌ها این نظام را به نظام پارلمانی عوض نمودند. در واقع، آن‌ها با این کار‌شان دروازۀ این کشور را به روی استعمارگران غربی در مقابل استعمار روس باز نموده و اذعان نمودند که با تطبیق این نظام، پارلمان قدرت بیشتری خواهد گرفت و مردم به یک زندگی مترقی دست خواهند یافت. در حقیقت هدف از این امر، ادامۀ روند پیشین غربی و حفظ قدرت رئیس جمهور بود.

همان‌طور که گفته شد، از زمان استقلال این کشور بدین‌سو، نخبگان سیاسی قرغیز به بهانۀ دموکراسی، چهرۀ اصلی "استعمار" را که با تطبیق نظام سرمایه‌داری جهان را در کنترول خود قرار داده، پنهان می‌کنند. مردم نسبت به این نظام ناراضی هستند؛ ولی دولت‌ها با تغییر شکل رژیم و اصلاح‌سازی قانون اساسی، آن‌ها را فریب می‌دهند(در 25 سال اخیر در قانون اساسی این کشور 25 بار تغییرات آمده است). نتیجه این است که رژیم این کشور پیوسته مردم را در پرتگاه بدبختی قرار می‌دهد. معادن این کشور توسط کپیتلیست‌های استعمارگر به تاراج برده می‌شود، بقیۀ ثروت ما به جیب کپیتلیست‌های خارجی انتقال یافته و پسران و دختران ما به خاطر حصول چند پول مهاجر شده و غلام کارفرمایان خارجی می‌شوند. مهاجرت، فساد، بی‌کاری، فقر، ظلم و فساد و بداخلاقی در این کشور به اوج خود رسیده است.

مسلماً که ما مسلمانان در برابر این امر ناتوان نیستیم؛ چون اسلام را داریم که به حاکمیت فاسد این نظام استعماری نقطۀ پایان داده و ریشه‌های آن را می‌خشکاند. اگرچه نمایندگان نخبۀ حاکم در این کشور چنین امری را به زبان نمی‌آورند؛ ولی با این حال، این کنفرانس واقعیت امر را نشان می‌دهد. این حکام نیاز ندارند تا در خصوص بهبود واقعی زندگی مردم این کشور از اسلام سخن بگویند؛ چون بجای این کار به کفار در جنگ علیه اسلام خدمت می‌کنند تا باشد که رضایت باداران غربی‌شان را حاصل کنند. این حاکمان کسانی اند که بر جای پای باداران کافر استعمارگرشان پا گذاشته، اسلام خالص را افراط‍‌گرایی تفسیر می‌کنند و حاملان دعوت اسلامی را افراط‌گرا لقب می‌دهند. آن‌ها با پخش "اسلام میراثی" تحت عنوان "آزادی عقیده" دموکراسی و "افکار اسلام معتدل" مردم را گمراه می‌سازند. علاوه بر این، تلاش می‌کنند تا اسلام ناب را با مفکوره‌های از قبیل "دموکراسی از اسلام است و اسلام از دموکراسی" توسط برخی از علماء خلط نمایند.

با توجه به آن‌چه گفته شد، ما در حزب التحریر-قرغیزستان به شما نخبگان حاکم در خدمت به دموکراسی علیه اسلام هشدار می‌دهیم(از آن‌چه که می‌کنید، دست‌بردار شوید). هم‌چنان از تمام مردم قرغیزستان می‌خواهیم که بر دانش اسلامی‌شان بیفزایند؛ زیرا اسلام یگانه قدرتی‌ست که می‌تواند به استعمارگرایی‌که در چهارچوب دموکراسی به پیش برده می‌شود، پایان داده و چراغ استبدادی کپیتلیزم را برای همیشه خاموش کند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-قرغیزستان

ادامه مطلب...

توافق‌نامۀ سویدن و پیامدهای آن بالای تراژیدیی یمن

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

سایت انترنتی فرانس 24 به تاریخ 18 دسمبر 2018م در خبری نوشت: «هنوز لحظاتی از آغاز توافق آتش‌بس به حمایت سازمان ملل نگذشته بود که‌ ‌نیروهای وابسته به حکومت یمن و حوثی‌ها در شهر حدیده به جان هم افتاده و شروع به تبادل‌آتش نمودند.» هم‌چنین سایت انترنتی عربی زبانsputnik  به تاریخ 17 دسمبر 2018م نوشت: «یکی از اعضای هیئت مذاکره کنندۀ گروه "انصار الله" در خصوص توافق‌نامۀ سویدن گفت: «این توافق‌نامه شامل تسلیم نمودن بندر حدیده و یا خروج حوثی‌ها از شهرحدیده نمی‌شود.» سپس معمر اریانی وزیر اطلاعات یمن در واکنش به اظهارات فوق گفت: «این اظهارات به مثابۀ انقلاب علیه خود توافق‌نامه‌ای به شمار می‌‌رود که جوهر ‌امضای آن هنوز خشک نشده.» وی‌تأکید نمود که: «متن توافق‌نامه شامل خروج شبه‌نظامیان حوثی از شهرحدیده و بندرهای آن(حدیده، صلیف و رأس عیسی) می‌باشد.»

پرسش این است: چرا با وجود آن که هنوز جوهر‌امضای این توافق نامه‌خشک نشده، چنین اختلافاتی در آن بروز نموده؟ و چه چیزی باعث شده لحظاتی پس از‌امضای آن دو طرف به جان هم افتاده و زد و خورد نمایند و در عین حال؛ ‌ام ریکا و انگلیس از آن استقبال نمایند؟ و سرانجام این‌که آیا ممکن است این‌توافق نامه به تراژیدی موجود در یمن پایان دهد؟

پاسخ:

پیش از پرداختن به موضوع توافق‌نامۀ سویدن، که گفتگوهای آن به تاریخ 6 دسمبر 2018 آغاز و با دست دادن نمادین دو طرف به تاریخ 13 دسمبر 2018م پایان یافت، باید اوضاع جاری در یمن را به گونۀ زیر خلاصه نماییم:

اول) پس از آن‌که حوثی‌ها بالای صنعاء تسلط پیداکردند و حکومت‌هادی منصور را عملاً از پایتخت بیرون رانده و بیشترخاک یمن را به تصرف خود در آوردند، نیاز شدید‌شان این بود که حاکمیت خویش را رنگ "قانونی" ببخشند. ‌امریکا سعی داشت این رنگ قانونی را به آنان بدهد،‌ اما این کاری آسانی نبود، زیرا اکثریت طبقۀ سیاسی یمن وابسته به انگلیس بودند. بنابر این، بزرگترین خواست‌ امریکا این بود که حوثی‌ها به عنوان بخش فعالی در نقشۀ سیاسی یمن پذیرفته شوند. حوثی‌ها بخش کوچکی از مردم یمن را تشکیل می‌‌دهند که در شمال این سرزمین، مخصوصاً در منطقۀ صعده سکونت دارند و مورد قبول عام مردم نیستند و به همین دلیل است که امریکا تلاش نمود حوثی‌ها را حمایت نماید تا به صفت عنصر فعال در یمن عرض اندام نمایند؛ طوری‎‌که هیچ فیصله‌ای بدون حضور آنان صادر نگردد. ‌امریکا این کار را از چند زاویه به کار گرفت:

1. سعودی را وظیفه داد عملیات هوایی موسوم به "طوفان قاطع" را به راه اندازد، نه هدف از بین بردن حوثی‌ها که به هدف برجسته نمودن آنان به صفت مدافعین واقعی یمن در برابر جت‌های جنگی بیگانه‌گان و مظلوم‌نمائی و در عین حال به صفت قهرمانان تا به این ترتیب از پذیرش مردمی‌ برخوردار گردند.

2. هادی منصور رئیس جمهور وابسته به انگلیس را به سان یک اسیر در عربستان سعودی نگهداشت تا در صورت لزوم، اعمال فشار علیه وی آسان‌تر باشد.

3. سعی نمود با استفاده از نفوذ‌ش  در شورای امنیت، در انتخاب نمایندۀ جهانی برای یمن تأثیر گذار باشد و عملاً در این کار موفق نیز شد، چنان‌چه جمال بن عمر و ولد الشیخ، که از طرفداران‌امریکا بودند، به صفت نمایندۀ جهانی برای یمن انتخاب شدند.

‌اما انگلیس، که ده‌ها سال می‌شود نفوذ اصلی و واقعی یمن را در دست دارد، می‌داند که جریان‌های نظامی‌(حراک) در جنوب و حوثی‌ها در شمال در حقیقت ابزارهای‌ امریکاست که قصدارد با استفاده از آن نفوذخویش را در یمن گسترش دهد. با ورود حوثی‌ها به صنعاء و سایر شهرهای یمن و به دست آوردن کمک‌های گستردۀ نظامی‌ از طرف ایران، انگلیس به این نتیجه رسید که نفوذ‌ش در یمن در حال متزلزل شدن است، به ویژه پس از نقشی‌که عربستان سعودی در یمن در دست گرفت؛ بنابر این، انگلیس تصمیم گرفت تا در واکنش به نقشه‌های‌امریکا و ابزارهای آن دست به یک سلسله اقدامات بزند:

الف) برجسته نمودن نقش‌ امارات در موازات نقش سعودی، چنان‌چه ‌امارات عملاً در پس گرفتن شهر عدن و سایر مناطق جنوب از حوثی‌ها نقش تعیین کننده‌ای داشت و همین نقش ‌امارات بود که تحرکات جدیدی را در جنوب یمن به وجود آورد و به این ترتیب نقش مزدوران ‌امریکا را در جنوب تبدیل به نقش ثانوی نمود و به این تریب ‌امنیت جنوب را تأمین نمود.

ب) علی صالح، که مزدور دیرین انگلیس بود، در کنار حوثی‌ها وارد شمال نمود و رفته رفته تبدیل همکار و هم‌قطار آنان شد تا به این ترتیب در صورت دستیابی حوثی‌ها به قدرت، انگلیس در میان آنان نفوذ داشته باشد. نزدیک بود علی‌ صالح در این مسئولیت‌اش  موفق شود، ‌اما حوثی‌ها او را ترور نمودند.

ج) برای ارسال نمایندۀ جهانی وابسته به خود نیز سعی و تلاش نمود تا این‌که در این هدف موفق شد و مارتین گریفیس به عنوان نمایندۀ جدید سازمان ملل در یمن برگزیده شد.

دوم) انگلیس می‌دانست که آن‌چه حوثی‌ها را استوار نگه‌می‌دارد، کمک‌های ایران است. پس از مسدود شدن میدان‌هوایی صنعاء و تسلط دولت بالای بنادر آبی جنوب، تقریباً یگانه شریانی بود که ایران با استفاده از آن به حوثی‌ها کمک‌رسانی می‌‌نمود. به همین دلیل بود که ‌امارات برای تسلط بالای حدیده، جدیت بیشتری از خود نشان داد.‌ امریکا رویکردها و جنگ‌های حدیده را به پیمانه‌ای گسترده و به بهانۀ پایمال شدن حقوق بشر مورد انتقاد قرار می‌داد و ادعا می‌کرد که بندر حدیده یگانه راه کمک‌رسانی برای میلیون‌ها یمنی است؛ انگار‌ امریکا واقعاً به حقوق بشر اهمیت می‌‌دهد؛ حقوق بشری‌که خود و مزدوران‌اش  آن را در سوریه زیر گام‌های سازمان ملل و با محاصره نمودن شهرها و پرتاب بمب‌های بیلری، خرد و خمیر نمودند. هدف اصلی ‌امریکا این بود که بندر حدیده برای کمک‌رسانی نظامی‌ ایران باز باشد؛ کمک‌هایی‌که بیشتر از یک سال می‌‌شود؛ به شمول موشک‌های بالستیک، که به حوثی‌ها رسیده و آنان این موشک‌ها را بالای سعودی پرتاب می‌کنند و هم‌چنین طیاره‌هایی‌که به اهدافی در دولت ‌امارات ارسال می‌گردد. عربستان سعودی در واکنش اقدام به ارسال طیاره‌هایی به گونۀ مانور می‌‌نمود، بدون این‌که عملاً حوثی‌ها را هدف گیرد. به گونۀ مثال: نیروهای حوثی شهر تعز را به گونه‌ای محاصره نمودند که موقعیت تمام نیروهای نظامی‌ آنان برای دستگاه‌های مراقبت هوایی کاملاً آشکار بود و به ساده‌گی می‌‌توانستند پایگاه‌های آنان را هدف قرار داده و محاصره را در هم شکنند؛ ‌اما با آن هم، محاصره هنوز ادامه دارد. ‌امارات عملاً با حوثی‌ها در جنگ بود، در حدی‌که اگر فشارهای ‌امریکا از طریق عربستان سعودی نمی‌‌بود و نزدیک بود که حوثی‌ها را از حدیده بیرون راند.

به این ترتیب بود که نقشه‌های‌ امریکا و ابزارهای آن با نقشه‌های انگلیس و ابزارهای آن جور نمی‌‌آمد، زیرا‌ امریکا پس از تسلط حوثی‌ها بالای بخش‌هایی از یمن در پی حل و فصل سیاسی بحران بود،؛ اما انگلیس منتظر بود حوثی‌ها شکست‌های بیشتری را متحمل شوند و پیش از رفتن به سوی حل و فصل سیاسی، حاضر به عقب‌نشینی و برگشتن به صعده شوند. به همین دلیل است که تمام گفتگوهای قبلی چیزی فراتر از یک سلسله بازی‌های سیاسی برای وقت‌کشی نبود؛ چنان‌چه تمام آن مراحل گفتگوها مانند گفتگوهای کویت و گفتگوهای ژینو در اوایل سپتمبر گذشته یکی پس از دیگری شکست خورده و هیچ دست‌آوردی نداشت؛ چنانچه هیئت حوثی‌ها نرسید و سایر دلایل....

به این ترتیب، گفتگوها ناکام ماند و حوثی‌ها در برابر خطرهای بزرگی مانند نزدیک شدن تسلط نیروهای وابسته به‌امارات بالای حدیده و بندر آن قرار گرفتند؛ زیرا این نیروها به اطراف آن رسیده بودند. در این جریان بود که نقش برجسته را دولت ‌امارات در اختیار داشت؛ زیرا ملیشه‌های داخلی را برای جنگ‌های حدیده بسیج نموده بود و عربستان سعودی در وضعیت بغرنجی قرار گرفته بود؛ طوری‌که نمی‌توانسد موقف ‌امارات را رد نماید؛ زیرا‌ امارات خود یکی از هم‌پیمانان ظاهری سعودی در جنگ یمن علیه یک هدف اعلان شده بود که حوثی‌ها باشند. از آن جایی‌که‌ امریکا با حمله به حدیده مخالفت می‌نمود، ‌امارات به دستور انگلیس زمانی را برای این حمله انتخاب نمودند که‌ امریکا سرگرم قضیۀ مهم‌تری بود؛ چنان‌چه جنگ‌های حدیده به تاریخ 8 و 9 جون 2018م شدت گرفت و این زمانی بود که‌ امریکا سرگرم ‌آمادگی ‌برای دیدار ترامپ و رهبر کوریای شمالی بود که به تاریخ 12 جون 2018م در سنگاپور برگزار گردید.

انگلیس دقیقاً زمانی را برای این جنگ‌ها برگزید که‌ امریکا تقریباً توان متوقف نمودن آن را نداشت و چنین هم شد. چنان‌چه شورای‌ امنیت نتوانست جنگ‌های حدیده را متوقف نماید. «شورای ‌امنیت جهانی روز گذشته نتوانست آرای کافی برای به تأخیرانداختن حملۀ ائتلاف عربی به رهبری سعودی و‌ امارات را بالای شهر حدیده به دست آورد.» (منبع: الجزیره نت 15 جون 2018م) به این ترتیب، جنگ‌های حدیده و احتمال تسلط ‌امارات و ملیشه‌های وابسته به آن بالای بندر حدیده بزرگترین خطری به شمار می‌‌رود که حاکمیت حوثی‌ها را در یمن تهدید می‌کند و به همین دلیل است که حوثی‌ها تمام نیروهای خویش را برای جلوگیری از براورده شدن چنین هدفی به کار گرفتند و‌ امریکا تمام مسئولین خویش را برای برجسته نمودن اوضاع انسانی در یمن به کار گرفته و پیوسته فریاد می‌‌زنند که بندر حدیده یگانه شریانی به شمار می‌رود که از قحطی در یمن جلوگیری می‌کند.

‌امارات و هم‌پیمانان داخلی آن از فرصت‌های جهانی برای انجام دادن حملات بیشتر و پیشرفت‌های میدانی بیشتر در جهت اعمال فشار بالای شهر حدیده و بندر آن استفاده می‌نمودند؛ چیزی‌که بعضاً حاصل گردید و کامل شدن این روند خطر بزرگی تلقی می‌گردید که حوثی‌ها و در پی آن نفوذ احتمالی ‌امریکا در یمن را احاطه نموده بود. در جریان چند ماه گذشته، جنگ‌های پراگنده در ماحول حدیده، یکی از پرخطرترین جنگ‌های یمن به شمار می‌رفت، به ویژه که ‌امریکا توان شکستن ائتلاف سعودی و ‌امارات را در یمن نداشت و در عین حال، نمی‌توانست جنگ را یک جانبه از طرف سعودی متوقف نماید؛ زیرا این کار باعث متضرر شدن نقش رهبری دولت‌های کوچک خلیج توسط سعودی می‌شد. این اوضاع هم‌چنان ادامه داشت تا این که قضیۀ ترور وحشیانۀ جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار سعودی در اوایل تشرین اول 2018م بالا گرفت و موقف سعودی را به شدت متزلزل نمود.

سوم) باترور خاشقجی، روزنامه‌نگار سعودی در استانبول، شرایط جدیدی در ماحول سعودی پدید آمد که به‌ امریکا ‌امکان داد از آن به نفع خود بهره‌برداری نماید:

1. دستگاه‌ امنیتی سعودی در قونسولگری این دولت در استانبول دست به عمل وحشیانه‌ای زد که واکنش‌های جهانی علیه سعودی را در پی داشت؛ واکنش‌هایی‌که ضمناً و بعضاً علناً خواستار محاکمۀ محمد بن سلمان ولیعهد این حکومت شد؛ زیرا وی در اجرای این اقدام قبیح و مخالف با تمام ارزش‌های انسانی مسئول دانسته می‌شود.

هرچند حکومت سعودی و سایر حکومت‌های جنایتکار در سرزمین‌های اسلامی‌ معمولاً جنایت‌‎هایی را مرتکب می‌شوند که به مراتب از ترور این خبرنگار سعودی وحشیانهتر است، ‌اما این مورد احساسات ظاهری را در حدی جریحه‌دار نمود که سایر دولت‌ها وادار به تقبیح شدید آن شدند. دولت‌های اروپائی خواستند با استفاده از این جنایت، بن سلمان را که مزدور‌ امریکاست، تضعیف و یا حتی در صورت‌ امکان وی را از قدرت برکنار نمایند؛ ‌اما ‌امریکا برای سرپوش گذاشتن به این اقدام بن سلمان به گونۀ جهانی زود دست به کار شد و از طریق تویت‌های ترامپ سعی نمود، به اظهارات ولیعهد سعودی اعتبار بخشیده و تهمت را از وی دور کند. ترامپ با صراحت می‌گفت که او هرگز توافقات فروش سلاح به سعودی بیرون نخواهد شد؛ زیرا این توافقات در کاستن از میزان بیکاری در‌ امریکا تأثیر زیادی دارد و این موقف وی باعث شد اعضای کانگرس ‌امریکا بالای ادارۀ حکومت ترامپ فشار آورند و آن را متهم کنند که قصد دارد "ارزش‌های‌ امریکا" را در بدل پول سعودی می‌فروشد.

در ادامه؛ مجلس سنای ‌امریکا بیانیه‌ای را منتشر نموده و در آن موقف دفاعی ترامپ را از محمد بن سلمان به گونۀ تمسخرآمیز تقبیح نمود: «اعضای مجلس سنای ‌امریکا روز پنج‌شنبه به بیانیه‌ای رأی مثبت دادند که می‌توان گفت، نوعی سرزنش تاریخی و بی‌سابقه‌ای برای دونالدترامپ رئیس جمهور ‌امریکا به شمار می‌رود. در این بیانیه، پایان دادن به کمک‌های نظامی‌‌ امریکا برای جنگ در یمن تأیید و محمد بن سلمان ولیعهد، سعودی‌ را مسئول قتل جمال خاشقجی شناخته شده است. اعضای مجلس سنای ‌امریکا در یک اقدام تاریخی و با اکثریت 56 رأی مثبت در برابر 41 رأی منفی به پایان دادن کمک‌های نظامی‌‌ امریکا به ائتلاف جنگ یمن به رهبری سعودی رأی مثبت دادند.» (منبع: رویترز 14 دسمبر 2018م)

2. اظهار نظرها و موقف‌گیری‌های اعضای کانگرس در خصوص نیاز به متوقف نمودن تعامل با ولیعهد سعودی "مزدور مخلص ‌امریکا" بالا گرفت و برخی‌ها خواهان توقف صدور سلاح به سعودی شدند؛ چیزی‌که ترامپ به دلیل تأثیر آن در‌ اشتغال‌زایی در ‌امریکا بدان فخرفروشی می‌کند. اینجا بود که ادارۀ حکومت ترامپ به سرعت برای منحرف نمودن افکارعامه از تمرکز روی قضیۀ خاشقجی و متهم نمودن سعودی در آن دست به کار شد و تمام تلاش خود را برای سوق دادن افکارعامه به جانب قضیۀ مهم دیگری به کار گرفت تا با استفاده از آن، سعودی را همکار در حقوق بشر و صلح و ثبات و همکاری با سازمان ملل جلوه دهد. بن سلمان در جریان گفتگوهای سویدن به صفت همکار برجسته گردید: «قرار است آنتونیو گوتیرز سرمنشی سازمان ملل در گفتگوهای پایانی در سوید به هدف حمایت از تلاش‌های نمایندۀ صلح این سازمان در یمن حاضر شود و روند سیاسی برای پایان دادن به جنگ طولانی این کشور را که از چهارسال قبل آغاز گردیده آغاز نماید. آژانس رسمی‌ خبری سعودی اعلان نمود که گوتیرز جهت بررسی تحولات اخیر اوضای یمن و تلاش‌های مربوط آن با ‌امیرمحمد بن سلمان ولیعهد سعودی تماس تلیفونی برگزار نمود.» (منبع: رویترز 12 دسمبر 2018م)

آنتونیو گوتیرز سرمنشی سازمان ملل روی سهم دادن بن سلمان در این قضیه تمرکز نمود: «سرمنشی سازمان ملل در یک کنفرانس خبری‌ که از تلویزیون "العربیه" منتشر گردید، پرده از نقشی‌که ولیعهد سعودی در دست‌رسی به توافق‌نامۀ تاریخی یمن میان گروه انصار الله و حکومت یمن بازی نموده، برداشت. فرحان حق معاون سخنگوی رسمی‌ سازمان ملل نیز در مقر این سازمان در نیویارک خطاب به روزنامه‌نگاران گفت که گوتیرز احساس می‌کند سهم دادن ولیعهد سعودی برای دستیابی به مشاوره‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بود.» (منبع: Sputnik 13 دسمبر 2018م) به این ترتیب،‌ امریکا نقش بن سلمان را به گونۀ قابل توجهی برجسته نمود؛ در حدی‌که گریفیت را وادار نمود از نقش وی توصیف نماید: «گریفیت در اظهاراتی در یک میزگرد تلویزیونی از اردن گفت که طرف‌های مذاکره‌کنندۀ یمن در دست‌رسی به توافق موفق شده اند. وی افزود: «من از ولیعهد سعودی عالی جناب شاهزاده‌ امیرمحمد بن سلمان به خاطر تأکید‌ش در سهم‌گیری حیاتی و شخصی‌اش در این روند سپاس‌گذاری می‌کنم.» (منبع: سایت وطن نیوز 14 دسمبر 2018م) از تمام موارد فوق چنین بر می‌آید که ‌امریکا در دستیابی به توافق‌نامۀ یمن به سه دلیل زیر اهمیت داده است:

اول: بهبود نمودن چهرۀ خدشه‌دار سعودی. دوم: دور کردن مزاحمت‌های بین‌المللی از سعودی و سرپوش‌گذاشتن به قضیۀ روزنامه‌نگار سعودی. سوم: استفادۀ مالی بیشتر از سعودی، که این مورد اخیر مهم‌ترین مورد نزد ترامپ به حساب می‌رود. مطمئناً‌ امریکا هیچ علاقه‌مندی شخصی به بهبود چهرۀ سعودی و زدودن مزاحمت‌ها از گندکاری دو مزدور‌ش، محمد بن سلمان و پدرش ندارد؛ بلکه هدف از این اقدام و چنین موقف‌گیری با بن سلمان و پدرش اینست که طوری وانمود کند که این ‌امریکاست که آنان را از این پرتگاه نجات داده و سپس از این موقف برای جلب منافع بیشتر از سرمایه‌های نفتی سعودی به عنوان بهای دور نمودن مزاحمت‌های بین‌المللی از آنان استفاده خواهد نمود و این سیاستی است که از مفکورۀ تجارتی "تحریک‌آمیز" ترامپ مبنی بر "بپرداز" سرچشمه می‌گیرد.

3. اظهارات مسئولین ‌امریکا و هم‌چنین قوت ساختار منسجم این اظهارات خود بیانگر توجه و اهتمام ‌امریکا به دستیابی به این توافق‌نامه می‌باشد، که از جمله می‌توان به موارد زیر ‌اشاره نمود:

- «ایالات متحدۀ ‌امریکا خواستار برگزاری‌ آتش‌بس در جریان 30 روز در یمن شده و تأکید نموده که ائتلاف عربی به رهبری سعودی بمباردمان مناطق مسکونی شهروندان یمن را باید متوقف کند. جیمزماتیز سخنگوی وزارت دفاع ‌امریکا از طرف‌های جنگ یمن خواسته در جریان 30 روز به‌ آتش‌بس دست یافته و برای پایان دادن جنگ در کشور‌شان وارد مذاکرات جدی شوند. ماتیز که در همایشی در انستیتیوت صلح‌ امریکا در واشنگتن صحبت می‌نمود، گفت: «برای دسترسی به راه‌حل طولانی مدت، باید ‌آتش‌بس برگزار گردد، از مرزها فاصله گرفته شود، حملات هوایی متوقف گردد و تمام طرف‌های درگیر در جریان 30 روز گرد میزمذاکره جمع گردند.» وی تأکید نمود: «تمام طرف‌های درگیر یمن موظف اند در جهت تلاش‌های صلح حرکت نمایند.» وی افزود: «برای عملی شدن این کار ما به 30 روز آینده نیاز داریم و من باور دارم که سعودی و ‌امارات‌ آماده‌گی این کار را دارند.» (منبع: خلیج آنلاین 31 اکتوبر 2018م)

- امریکا آنتونیو گوتیرز، سرمنشی سازمان ملل را برای حضور در مذاکرات سویدن و اعمال فشار بالای نماینده‌گان مذاکره کننده و ضمانت دستیابی به توافق‌نامه و یا آغاز توافق‌نامه به سویدن فرستاد تا اوضاع را گریفیت، نمایندۀ جهانی وابسته به انگلیس در دست نگیرد. «قرار است آنتونیو گوتیرز سرمنشی سازمان ملل متحد در گفتگوهای پایانی سویدن حضور یافته و تلاش‌های نمایندۀ صلح این سازمان در یمن در جهت آغاز روند سیاسی برای پایان دادن به جنگ یمن را که از چهار سال بدین‌سو ادامه دارد، حمایت نماید.» (منبع: رویترز 12 دسمبر 2018م)

- سعودی بالای‌هادی، رئیس جمهور یمن فشار آورد تا توافق‌نامۀ پیشنهادی را بپذیرد: «برخی منابع به الجزیره گفتند که سعودی بالای عبدربه منصور‌هادی فشار آورده تا هیئتی را به نمایندگی از حکومت یمن برای مشارکت در گفتگوهای مشورتی سوید به منظور دستیابی به توافقی برای‌ آتش‌بس در شهر حدیده و بندر آن نماید. این منابع هم‌چنین گفته اند که هیئت حکومت نامه‌ای به‌هادی، "که در ریاض اقامت دارد"، فرستاده و در آن توصیه نموده اند که توافق‌نامه به دلیل این‌که در آن به صراحت از خروج حوثی‌ها از شهر حدیده و بندر آن‌ اشاره نگردیده، نباید‌ امضاء شود؛ ‌اما رئیس جمهور یمن پس از اعمال فشارها از جانب سعودی در جریان چند ساعت گذشته، دستور داده که آن را‌ امضاء نمایند.» (منبع: الجزیره 13 دسمبر 2018م)

- تعیین سریع یک جنرال بین‌المللی برای مراقبت از‌ آتش‌بس در حدیده: «سازمان ملل متحد یک جنرال‌ هالندی را برای ریاست نماینده‌گان جهانی جهت مراقبت از ‌آتش‌بس میان طرف‌های درگیر یمن برگزید. مارتین گریفیت نمایندۀ سازمان ملل به یمن در اظهاراتی گفت که این جنرال بازنشستۀ ‌هالندی‌ که باتریک کامیرت نام دارد، موافقت نموده که هیئت مراقبت‌ آتش‌بس از جانب سازمان ملل در یمن را رهبری خواهد نمود. وی افزود که ممکن است کامیرت در جریان چند روز آینده وارد منطقه شود.» (منبع: اخبار یمن 14 دسمبر 2018م) سایت یمنی "رأی" به تاریخ 20 دسمبر 2018م با نشر خبری نوشت: «استیفان دوجاریک سخنگوی سازمان ملل گفته که باتریک جنرال بازنشستۀ ‌هالندی‌ که ریاست هیئت را دارد، فردا پنج شنبه وارد اردن و از آنجا به صنعاء و سپس به حدیده سفر خواهد نمود.»

- استقبال علنی‌ امریکا از این توافق‌نامه؛ چنانچه پامپیو وزیر خارجۀ ‌امریکا از این توافق‌نامه استقبال نموده و گفته که اینک تأمین صلح در یمن ممکن شده است. (منبع: بی بی سی 14 دسمبر 2018م) وی در سخنانی گفت: «این گفتگوها میان حکومت یمن و حوثی‌ها بیانگر نخستین گام‌های قاطعی است که دو طرف برداشته اند. تأمین صلح ممکن است، تمام طرف‌ها اینک فرصت دارند در بنای این روند و بهبود زندگی تمام مردم یمن سهیم شوند. همه موظف اند برای تداوم این روند، در آن به گونۀ مستمر مشارکت نموده و از میزان تنش‌ها بکاهند و دست از اقدامات خصمانۀ جاری بردارند. (منبع: المشهد یمن 14 دسمبر 2018م)

- تماس قابل ملاحظۀ سفیر ‌امریکا با حوثی‌ها: «متیو تولر سفیر‌امریکا در یمن در جریان کنفرانس و مذاکراتی‌که در استاکوهلم در اظهاراتی گفت: «یک گردهمایی رسمی‌ را با حضور نماینده‌گان به شمول یک عضو از هیئت حوثی برگزار نمودیم. من به طریقۀ خاص خودم با شماری از افراد تیم حوثی‌ها در یک منطقه ای زیبایی دیدار نمودم که راستی یک دیدار زیبا بود.» او تأیید نمود که دیدار‌اش  یک دیدار مستقیم و رسمی‌ بوده، چنانچه گفت: «هر دیداری را که من داشته باشم، رسمی‌ به شمار می‌رود، زیرا من در جریان 24 ساعت سفیر ‌امریکا در یمن می‌باشم.» (منبع: روزنامۀ خاورمیانه سعودی 13 دسمبر 2018م)

چهارم) گرچه توافق‌نامۀ سویدن با اعمال فشارهای ‌امریکا و چنان‌که قبلاً ‌اشاره شد، استقبال ‌امریکا از آن صورت گرفت، ‌اما انگلیس نیز از آن استقبال نمود و دلیل استقبال انگلیس این بود که ‌امریکا با بلند نمودن شعارهای بشردوستانه و جلوگیری از قحطی، بیماری‌های کودکان، کشته و زخمی‌ شدن مردم بی‌دفاع یمن، افکارعامه را در جهت این توافق بسیج نمود؛ انگار این مشکلات و مصیبت‌ها ‌امروز دامن یمن را گرفته؛ به این ترتیب، فضایی را که ‌امریکا برای دستیابی به این توافق‌نامه به وجود آورد، انگلیس را در موقعیتی قرار داد که چاره‎ای جز استقبال از آن را نداشت؛‌ اما این استقبال به طریقۀ خاص خود انگلیس صورت گرفت؛ طوری‌که سوار موج شده و سپس سعی می‌کند مسیر آن را تغییر دهد و یا حد اقل از سرعت آن بکاهد؛ چنان‌چه از توافق‌نامه استقبال نمود. «وزارت خارجۀ انگلیس ‌امروز سه شنبه از آتش‌بس در یمن استقبال نمود. جیرمی‌ هنت وزیر خارجۀ انگلیس در یک تویتی در صفحۀ تویتر وزارت خارجۀ انگلیس، از تلاش‌های مارتین نمایندۀ خاص سازمان ملل در یمن تعریف و تمجید نمود.» (منبع: یمن نت 18 دسمبر 2018م) در عین حال به بهانۀ چگونگی عملی شدن این توافق‌نامه، راهکاری را تسلیم شورای ‌امنیت نموده و از آن خواست این راهکار را بررسی نماید:

- «انگلیس سعی دارد فیصلۀ جهانی دیگری را از آدرس شورای ‌امنیت صادر نماید؛ چنان‌چه راه چنین فیصله‌ای را برای مناقشه به شورای ‌امنیت تسلیم نمود. کارین بایرس نمایندۀ انگلیس در سازمان ملل در اظهاراتی گفت: «کشور شاهی انگلیس به صفت مسئول دوسیۀ یمن در شورای ‌امنیت به زودی برای تأیید این توافق‌نامه‌ای به دست‌آمده توسط تمام طرف‌های درگیر در یمن با تمام همکاران در خصوص تصمیم شورای ‌امنیت از سر خواهد گرفت و در آن چگونگی حمایت از اجرایی شدن آن و زمینه‌سازی برای مراقبت سازمان ملل از آن و هم‌چنین گام‌های مهم بعدی بررسی خواهد نمود.» (منبع: صفحۀ انترنتی جوانان یمن به نقل از سایت حکومت انگلیس 14 دسمبر 2018م)

- شماری از دپلومات‌ها روز سه شنبه در اظهارتی گفتند: «شورای‌امنیت جهانی در حال بررسی راهکار پیشنهادی انگلیس می‌باشد و از انتونیو جوتیریش سرمنشی سازمان ملل خواسته پیشنهادهایی را در اواخر ماه جاری در خصوص چگونگی مراقبت از روند آتش‌بس در حدیده مطرح نماید. انگلیس راهکار چگونگی حمایت از توافق‌نامه را بالای اعضای شواری ‌امنیت توزیع نمود، ‌اما واضح نکرد که رأی‌گیری در مورد آن چه زمانی صورت خواهد گرفت. این راهکار برای اجرایی شدن به 9 رأی مثبت و عدم استفادۀ حق "ویتو" توسط ‌امریکا، فرانسه، انگلیس، چین و یا روسیه دارد.» (منبع: تلویزیون خبری العین 18 دسمبر 2018م)

بدون شک هدف انگلیس از پیش نمودن این راهکار این است که به بهانۀ چانه‌زنی بر سر چگونگی مراقبت از اجرایی شدن توافق‌نامه و خروج حوثی‌ها، راهی به سوی مناقشه در مورد آن باز نموده و زمان آن را طولانی نماید. پس دیده می‌شود که شمار کشته شده‌گان مردم یمن و میزان ویرانی‌ها در این سرزمین هیچ اهمیتی برای طرف‌های درگیر ندارد؛ بلکه یگانه چیزی‌که برای آنان مهم است، منافع خود‌شان است و بس. بنابر این، می‌توان گفت که:

امریکا و طرف‌داران آن در منطقه، به ویژه سعودی، مصمم اند جنگ یمن را در حال حاضر پایان داده و به جانب مذاکرات روی آورند؛ مذاکراتی‌که منجر به سهم‌گیری حوثی‌ها در بخش مهمی‌ از حاکمیت یمن شود؛ حوثی‌هایی‌که وابسته به ایران و از طریق آن وابسته به‌امریکا هستند، چنان‌چه مذاکرات سویدن این مصمم بودن را به خوبی روشن نمود.‌ اما این رویکرد‌ امریکا بدین معنی نیست که ‌امریکا توان براوردن آن را زیر سایۀ نفوذ گستردۀ انگلیس در یمن دارد. چنان‌چه انگلیس وزیر خارجه‌اش را برای مشارکت در مذاکرات سویدن به تاریخ 13 دسمبر2018م عازم سویدن نمود تا با نمایندۀ بین‌المللی‌اش؛ یعنی گریفیت در برابر رئیس‌اش؛ یعنی گوتیریش-که سرمنشی سازمان ملل می‌باشد- کمک نماید. به همین دلیل بود که توافق‌نامه به ‌آتش‌بس در حدیده خلاصه شد و سایر دوسیه‌ها مخصوصاً بحث میدان هوایی صنعاء به دیدارهای بعدی موکول گردید. هم‌چنین موقف‌گیری نماینده‌گان حکومت پیوسته در خصوص اجرایی شدن بندهای توافق‌نامه ابراز شک و تردید می‌نمودند، که بیانگر این است که این بندها زیر فشارهای سعودی و سرمنشی سازمان ملل و با حمایت ‌امریکا صورت گرفته:

«یمانی در جریان کنفرانس مطبوعاتی ‌که در پایان مذاکرات در شهر ریمبوی سویدن برگزار نموده بود، گفت که حکومت یمن قبلاً 75 توافق‌نامه را با حوثی‌ها ‌امضاء نموده‌؛ اما آنان به هیچ کدام پایبند نبوده اند. وی حوثی‌ها را متهم نمود که نپذیرفته اند محاصرۀ شهر تعز را متوقف کنند و در مورد دوسیۀ میدان هوایی صنعاء، یمانی گفت که حکومت‌ آماده بود این میدان را برای سفرهای بین‌المللی از طریق میدان هوایی عدن بازنگهدارد، ‌اما حوثی‌ها این پیشنهاد را نپذیرفتند. وی تأکید نمود که: «کار پایان دادن به انقلاب  از حدیده آغاز می‌شود.» او گفت که سازمان ملل متحد و جامعۀ جهانی مسئولیت دارند حوثی‌ها را وادار کنند توافق‌نامۀ به دست ‌آمده در مورد حدیده و تبادل اسیران را عملی و بدان پایبند بمانند. یمانی در پیوند به اظهارات آنتونیو گوتیریش سرمنشی سازمان ملل در ارتباط به برنامه‌هایی به منظور راه‌اندازی مرحلۀ جدید مذاکرات گفت: «تا زمانی‌که توافقات به دست ‌آمده عملی نگردد، مناسب نیست در مورد مرحلۀ جدید گفتگوها فکر شود.» (منبع: روسیه ‌امروز 13 دسمبر 2018م) این موارد راه را به جانب فرار از این توافق‌نامه در جریان اجرای آن باز نموده و برای تأخیر در راه‌اندازی دور دیگر گفتگو زمینه‌سازی می‌کند.

باتوجه به گفته‌های فوق؛ عملی شدن توافق‌نامۀ حدیده دشوار به نظر می‌رسد، چنان‌چه درگیری‌هایی‌که در روزهای 14، 15 و 16 دسمبر 2018م، یعنی اندکی پس از اعلان توافق‌نامۀ سویدن در حومۀ حدیده رخ داد، به خوبی بیانگر این ادعاست؛ درگیری‌هایی‌که سازمان ملل را وادار نمود آن را توجیه نماید: «یک منبع سازمان ملل گفت: «در توافق‌نامۀ حدیده گفته شده که درگیری‌ها باید فوراً متوقف گردد،‌ اما طبیعی است که رسیدن اوامر‌ آتش‌بس به میدان جنگ 48 تا 72 ساعت را در برخواهد گرفت. ‌امیدوار استیم ‌آتش‌بس از روز سه شنبه عملاً آغاز گردد.» (منبع: رویترز 16 دسمبر 2018م)

به این ترتیب انتظار می‌رود اوضاع هم‌چنان در کش و گیر باقی بماند؛. امریکا قصد دارد نمایش نظامی، مخصوصاً در حدیده و بندرهای آن را متوقف نموده و به راه‌حل‌های سیاسی با حفظ فضای شنیدن صدای حوثی‌ها، چنانچه در حدیده روی آورد. ‌اما انگلیس در پی زمینه‌سازی برای تداوم جنگ است تا حوثی‌ها را تا حد ممکن تضعیف نماید و نگذارد پیش از روی آوردن به راه‌حل سیاسی، جای پایی برای خود در حدیده پیدا کنند.

پنجم) در مورد پرسش اخیر " آیا ممکن است این‌ توافق‌نامه به تراژیدی موجود در یمن پایان دهد؟" باید گفت: شکی نیست که این توافق‌نامه نمی‌تواند به بحران یمن پایان دهد؛ زیرا منافع‌ امریکا و انگلیس و ابزارهای آنان در منطقه، که این توافق‌نامه را‌ امضاء کرده اند، در تناقض قرار دارد. بزرگترین دست‌آورد این توافق‌نامه این خواهد بود که اوضاع برای مدتی آرام خواهد شد، درست مانند این که یک جنگجو برای لحظاتی استراحت می‌کند؛ سپس مجدداً اوضاع متشنج و طاقت‌فرسا خواهد شد.‌ اما ممکن است، بر اساس مفکورۀ حل وسط برخاسته از نظام سرمایه‌داری، دو طرف به توافق برسند تا به گونۀ مشترک و بر اساس معیارهای دو قدرت در دو جانب در حکومت شریک شوند؛ لیکن طبیعی است که چنین توافقی نیز نمی‌تواند به این بحران نقطۀ پایان گذارد. بنابر این، اوضای یمن هم‌چنان ناپایدار باقی خواهد ماند؛ مدتی آرام و مدتی ناآرام خواهد بود و این بسته‌گی به میزان قدرت سیاسی و نظامی‌ هریک از دو طرف درگیر دارد.

آنچه بحران یمن را پایان خواهد داد، چنان‌که در منشورات قبلی نیز گفتیم، یکی از دو مسئله خواهد بود:

اول) این که ‌امریکا و یا انگلیس موفق شود‌ امور یمن را به نفع خود یک طرفه کند و نفوذ و اوضای یمن را کاملاً در دست گیرد،‌ اما این‌ امر چنان‌که در فوق به تفصیل بیان گردید، بسیار بعید به نظر می‌رسد.

دوم) این که الله سبحانه وتعالی لطف نموده و چشم ‌امت اسلامی‌ را با ‌آمدن خلافت روشن نماید، که این مورد به خواست الله سبحانه وتعالی نزدیک‌تر به نظر می‌رسد و خلافت نفوذ کفار استعمارگر را با خاک یک‌سان نموده و ریشه‌های آنان را از این سرزمین برکنده و به شرارت آنان در میان بنده‌گان الله پایان دهد و به این ترتیب، کفر و پیروان آن با ذلیلانه میدان را ترک نمایند و اسلام و پیروان آن با افتخار و عزت جای آنان را بگیرند و آنگاه است که چشم مؤمنین به نصرت الله سبحانه وتعالی روشن خواهد گردید.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾

[روم: 4]

ترجمه: و در آن روز است كه مؤمنان از يارى الله(سبحانه وتعالی) شاد مى‏گردند؛ هركه را بخواهد يارى مى‌كند و اوست‏ شكست‏ ناپذير مهربان.

شایستۀ مردم یمن، که اهل ایمان و حکمت اند، این است که خلافت را برپا نمایند و از طریق آن پیروزی دنیا و آخرت را به دست آورند و می‌دانیم که الله سبحانه وتعالی نیکوکاران را دوست دارد.

13 ربیع الثانی 1440هـ.ق

20 دسمبر 2018م

ادامه مطلب...

مسجد الاقصی: ندای از اکناف مسجد الاقصی "نه بشارتی وجود دارد و نه بشارت دهنده بلکه بشارت همانا بشارت رسول الله (صلی الله علیه وسلم) است!"

تقدیم: استاد احمد دویک

بیت المقدس، سرزمین مبارک (فلسطین)

جمعه، 21 ربیع الثانی 1440هـ.ق / 28 دیسامبر 2018م

ادامه مطلب...

سرزمین مبارک: پیامی از مسجد "ما آنانی هستیم که برای جهانیان دستور صادر می‌کنند، ما آنانی هستیم که خط مشی و سرنوشت جهانیان را ترسیم می‌کنند، ما فرماندهان هستیم و سائر مردم مطیع ما هستند!"

  • نشر شده در ویدیوها

ارایه پیامی از مسجد توسط دکتور محمد عفیف شدید
سرزمین مبارک (فلسطین)

دوشنبه، 19 ربیع الثانی 1440هـ.ق / 26 دیسامبر 2018م

ادامه مطلب...

ولایه اردن: محفل پذیرایی از کسانی‌که خروج شیخ سعید رضوان از زندان را تبریکی گفتند

  • نشر شده در ویدیوها

محفل پذیرایی از کسانی‌که خروج شیخ محترم سعید رضوان (ابو عماد) عضو حزب التحریر-ولایه اردن از زندان‌های ظالمین را بعد از سپری نمودن سه سال حبس به اساس ظلم و ستم، تبریکی گفتند.

جمعه، 21 ربیع الثانی 1440هـ.ق / 28 دیسامبر 2018م

ادامه مطلب...

ولایه سوریه: تظاهرات در کمپ دیر حسان "انقلاب در حوران؛ زغالی هست که شعله ور می‌گردد!"

  • نشر شده در ویدیوها

حزب التحریر-ولایه سوریه در کمپ دیر حسان تظاهراتی را تحت عنوان "انقلاب در حوران؛زغالی هست که شعله‌ور می‌گردد!" برگزار نمود.

جمعه، 21 ربیع الثانی 1440هـ.ق / 28 دیسامبر 2018م

ادامه مطلب...

ولایه ترکیه: تجمعات "ترکستان شرقی را یاری نمایید... و در مقابل ظلم چین سکوت اختیار نکنید!"

حزب التحریر-ولایه ترکیه و انصار (حامیان) حزب برای یاری برادران مستضعف ترکستان شرقی مان، بعد از ادای نماز جمعه در شهرهای اسلامبول (استانبول) و انقره تجمعاتی را تحت عنوان "ترکستان شرقی را یاری نمایید... و در مقابل ظلم چین سکوت اختیار نکنید!" به راه انداختند، و همچنان در خلال این تجمعات اعلامیه مطبوعاتی را به خوانش گرفتند.

جمعه، 21 ربیع الثانی 1440هـ.ق / 28 دیسامبر 2018م

ادامه مطلب...

احکام تفصیلی پیرامون سفر زن

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

به مصعب النتشه، امین دبیب، غازی جدیرا، محمد احمد، حمزه مفتاح، دوکتور نسرین، غمزه خواهر و عبدالمؤمن زیلعی.

موضوع اول پرسش‌ها:

پرسش اول از غازی جدیرا:

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

شیخ گرامی! در شرایط کنونی بسیاری از زنان، که به جاهای دور از بهر کار و یا تحصیل از یک کشور به کشور دیگر و یاهم از یک شهر به شهر دیگر بدون محرم سفر نموده، مدت زیادی را در آنجا سپری می‌نمایند و گاهی مدت اقامت‌شان به یک سال می‌رسد، با آن‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده‌اند:

«لا يحل لامرأة تؤمن بالله واليوم الآخر أن تسافر مسيرة يوم وليلة دون محرم لها»

ترجمه: برای هیچ زنی‌که به الله و روز آخرت ایمان دارد، حلال نیست که مسیر یک شبانه روز را بدون محرم مسافرت نماید.

بناءً امیدوارم این موضوع را به تفصیل برای مان بیان نموده و آنچه الله سبحانه وتعالی امر نموده واضح گردد، الله متعال برکت تان دهد.

پرسش دوم از امین دبیب: شیخ گرامی و پیشوای راه نیکوی خلافت! السلام علیکم و رحمة الله و برکاته! آیا سفر مجموعۀ از زنان بدون محرم جواز دارد یا خیر؟

پرسش سوم از مصعب النتشه:

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

شیخ گرامی! الله متعال عزت تان دهد، پرسش‌های در خصوص سفر زن داشتم که امیدوارم آن را توضیح دهید. الله متعال پاداش نیک نصیب تان فرموده و موفق تان داشته باشد. در کتاب نظام اجتماعی اسلام زیر عنوان تنظیم روابط بین زن و مرد چنین آمده‌است: "زن از این‌که مسیر یک شبانه روز را مسافرت نماید، منع شده‌است؛ مگر این‌که محرمی با او باشد"، رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«لا يحل لامرأة تؤمن بالله واليوم الأخر أن تسافر مسيرة يوم وليلة إلا ومعها ذو محرم لها».

(رواه مسلم)

ترجمه: برای هیچ زنی‌که به الله و روز آخرت ایمان دارد، حلال نیست که مسیر یک شبانه روز را مسافرت نماید؛ مگر این‌که محرمی همراه‌اش باشد.

از ابن عباس رضی الله عنه روایت است که او از رسول الله صلی الله علیه وسلم هنگامی‌که خطبه ایراد می‌نمود، شنیده‌است که می‌فرمود:

«لا يخلون رجلٌ بامرأة إلا ومعها محرم ولا تسافر إلا مع ذي محرم» فقام رجل فقال: يا رسول الله: إن امرأتي خرجت حاجّة، وإني اكتتبت في غزوة كذا وكذا، قال: «انطلق فحج مع امرأتك»

ترجمه: هیچ مردی با زنی بدون حضور داشت یکی از محارم‌اش خلوت نکند و هم‌چنان بدون همراهی محرم‌اش مسافرت نکند، مردی بلند شد و گفت: یا رسول الله! من می‌خواهم با جیش و لشکر فلانى براى جنگ بروم و همسرم می‌خواهد به حج برود، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: بازگرد و به همرای همسرت حج کن!

آیا از حدیث اول این‌گونه فهم می‌شود که مسافت و مقدار راه نباید از یک شبانه روز تجاوز کند؟ مثلاً زنی از عمان به استانبول با طیاره در مدت سه ساعت سفر نموده و برای خریداری و یا سرگرمی مدت یک هفته در آنجا مسکن‌گزین می‌شود و یا چنین فهم می‌شود که مدت سفر و اقامت وی بدون محرم نباید از یک شبانه روز تجاوز کند؟ و چگونه است زمانی‌که یک زن به هدف آموزش به کشوری مسافرت نماید؛ آیا می‌تواند مقیم آن کشور شود؟ یا این‌که واجب است با وی محرمی باشد؟

اما به نسبت حدیث دوم: امر رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد "حج" با زن تنها مختص در حج است یا این‌که به شکل عام هرگونه سفر را شامل می‌شود؟ و آیا از قول رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین برداشت می‌شود که «انطلق فحج مع امرأتك» یعنی بازگرد و به همراه همسرت حج کن! این‌که زنان نباید بدون محرم به حج بروند؟ والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته.

پرسش چهارم از محمد احمد:

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

می‌خواهم در موضوع سفر زنان پرسشی داشته باشم، آیا سفر مجموعۀ از زنان بدون محرمی از مردان جواز دارد یا خیر؟ زمانی‌که یک زن با مرد محرم‌اش سفر ‌می‌نماید و پس از پایان قسمت از سفر، زن به تنهائی به کشوری دیگری می‌رود، آیا این جائز است یا خیر؟ الله متعال برکت تان دهد.

موضوع دوم:

حمزه فتاح پرسشی خصوصی داشتند که می‌توانند جهت دریافت پاسخ از میان پاسخ‌های عام در خصوص سفر زن به صفحۀ فیسبوک مراجعه نمایند.

موضوع سوم:

هم‌چنان خواهر‌مان دکتور نسرین، خواهر غمزه و عبدالمؤمن زیلعی، پرسش‌هایی در خصوص سفر زن داشتند که می‌توانند به صفحۀ فیسبوک مراجعه نموده و از خلال پاسخ‌های عام در خصوص سفر زن، پاسخ‌های خود را دریافت نمایند.

پاسخ:

وعلیکم السلام  ورحمة الله وبرکاته!

پرسش‌های تان مشابه و با هم‌دیگر مرتبط بوده و به گونۀ اجمالی قرار ذیل است:

1. آیا برای زن جایز است که مسیر یک شبانه روز و یا بیشتر از آن را بدون محرم سفر نماید؟

2. آیا می‌توان این سفر یک شبانه روز را به مسافت اندازه کرد؛ مثلاً گفته شود، اندازۀ سفر معادل یک شبانه روز با شتر، نه با پیاده یا طیاره، 50 کیلومتر اندازه شود؛ سپس همین قید را به مسافت راه بسنجیم؛ نه با زمان وجوب محرم؛ آیا جواز دارد یا خیر ؟

3. آیا برای محرم جواز دارد که به مکان یا سرزمین اصلی‌اش پس از رسیدن به مکان مقصودش با ترک زن به تنهایی برگردد، حال آن‌که زن حاجت‌ها و نیازمندی‌هایی داشته یا این‌که باید با وی به هدف برآورده ساختن نیازمندی‌هایش باشد؟

4. آیا موضوع زمان "یک شبانه روز" در سفر زن به حج تطبیق می‌شود؟ به این معنی که اگر سفر کمتر از یک شبانه روز باشد، بدون محرم به حج می‌رود، یا این‌که دارای حکم خاص است که هردو مسافت و زمان باید در همراهی محرم در حج واجب است؟

برای پاسخ به این پرسش‌ها به توفیق الله سبحانه وتعالی می‌پردازیم:

اول) هرگاه سفر زن از یک شبانه روز بیشتر دوام نماید، باید با وی محرمی موجود باشد و دلائل شرعی در خصوص این موضوع زیاد است که آن‌ها را بیان می‌کنیم:

- بخاری از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لاَ يَحِلُّ لِامْرَأَةٍ تُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَاليَوْمِ الآخِرِ أَنْ تُسَافِرَ مَسِيرَةَ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ لَيْسَ مَعَهَا حُرْمَةٌ»

ترجمه: برای هیچ زنی‌که به الله و روز آخرت ایمان دارد، حلال نیست تا مسیر بیشتر از یک شبانه روز را در حالی مسافرت نماید که محرمی با او نیست.

در روایت از حضرت ابو سعید خدری "مسیر دو روز" و در روایت ابن عمر " سه روز" ذکر گردیده‌است.

- مسلم از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لَا يَحِلُّ لِامْرَأَةٍ تُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ، تُسَافِرُ مَسِيرَةَ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ إِلَّا مَعَ ذِي مَحْرَمٍ عَلَيْهَا»

ترجمه: برای هیچ زنی‌که به الله و روز آخرت ایمان دارد، حلال نیست تا مسیر یک شبانه روز را مسافرت کند؛ مگر این‌که محرمی با او باشد.

در روایت از حضرت ابو سعید خدری "مسیر دو روز" و در روایت دیگر " سه روز و یا بیشتر از آن" ذکر گردیده‌است.

- ترمذی گفته این حدیث حسن و صحیح است، ابو سعید از پدرش و او از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لَا تُسَافِرُ امْرَأَةٌ مَسِيرَةَ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ إِلَّا وَمَعَهَا ذُو مَحْرَمٍ»

ترجمه: هیچ زنی مسیر بیشتر یک روز و یک شب را مسافرت ننماید؛ مگر این‌که دارای محرمی باشد.

- ابن حبان در صحیح خود از سعید ابن ابوسعید مقبری و او از حضرت ابوهریره روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لَا يَحِلُّ لِامْرَأَةٍ تُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ تُسَافِرَ مَسِيرَةَ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ إِلَّا مَعَ ذِي مَحْرَمٍ مِنْهَا»

ترجمه: برای هیچ زنی‌که به الله و روز آخرت ایمان دارد، حلال نیست تا مسیر یک شبانه روز را مسافرت نماید؛ مگر این‌که دارای محرم باشد.

- در ورایت ابو سعید از رسول الله صلی الله علیه وسلم " مسیر دو روز " ذکر گردیده‌است.

- احمد روایت می‌کند که وکیع به ما گفت: پسر ابو ذئب از سعید ابن ابو سعید و او از پدرش روایت می‌کند که از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«لَا تُسَافِرْ امْرَأَةٌ مَسِيرَةَ يَوْمٍ تَامٍّ، إِلَّا مَعَ ذِي مَحْرَمٍ»
ترجمه: زن مسیر یک روز کامل را مسافرت ننماید؛ مگر این‌که با وی محرمی باشد.

در روایت از ابو سعید خدری " مسیر دو روز" آمده است.

- ابو داود روایت می‌کند که قتیبه بن سعید ثقفی و او از لیث بن سعد، از سعید بن ابو سعید او از پدرش روایت می‌کند که ابوهریره رضی الله عنه فرمود: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لَا يَحِلُّ لِامْرَأَةٍ مُسْلِمَةٍ تُسَافِرُ مَسِيرَةَ لَيْلَةٍ، إِلَّا وَمَعَهَا رَجُلٌ ذُو حُرْمَةٍ مِنْهَا»

ترجمه: برای زن مسلمان حلال نیست که مسیر یک شب را مسافرت نماید؛ مگر این‌که مردی از محارم‌اش با وی باشد.

و آن‌چه از این احادیث واضح می‌گردد قرار ذیل است:

1. محدودسازی سفر در زمان، چنانچه نصوص صحیح آمده و برزن تحریم می‌کند که به تنهائی بدون محرم در مدت مذکور یعنی یک شبانه روز(24) ساعت سفر نماید. به این معنی است که نصوص دلالت به زمان "شب و روز" دارد؛ نه مسافت، اگر با طیاره بدون محرم هزار کیلومتر سفر کرد و بدون آن‌که در آنجا انتظار بکشد، دوباره برگردد، جواز دارد؛ اما در صورتی پیاده اگر بیست کیلومتر سفر نموده بیشتر از یک شبانه روز نیازمند سفر بود، بدون محرم حرام است که سفر نماید.

اصل نظر در سفر زن بدون محرم به زمان، یعنی شب و روز است؛ و لو اگر مسافت هرچندی‌که باشد؛ اگر زن در زمان مذکور توقف نکرد؛ بلکه مسافرت نموده و دوباره قبل از زمان مذکور برگشت بدون محرم جواز دارد.

2. اما آنچه در روایت بخاری، مسلم، ترمذی، احمد و ابن حبان در رابطه به زمان آمده‌است که "سه روز یا سه شب، دو روز، یک شبانه روز و یک شب" را قید کرده‌اند، اگر این دلایل را یکجا کنیم، حکم شرعی این است که به مسیر ذکر شده سفر ننماید، مگر این‌که با محرم باشد، یعنی مسیر یک شب را مسافرت ننماید؛ زیرا عدم سفر بیشتر از یک "شب" بر عدم سفر دو روز، سه روز متحقق می‌شود و در زبان عرب "شب" به یک روز کامل اطلاق می‌گردد، یعنی یک شبانه روز. چنانچه الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا

[مریم: 10]

 ترجمه: نشانۀ(حصول آرزوی) تو این است که سه شبانه‌روز تمام نمی‌توانی با مردم سخن بگوئی، با وجود این که تو(از لحاظ اعضاء و حواسّ) سالم و تندرست خواهی بود!

 و نیز او تعالی چنین می‌فرماید:

﴿قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا﴾ ‏

[آل عمران: 41]

ترجمه: نشانۀ تو آن است که نمی‌توانی سه روز با مردم حرف بزنی؛ مگر با رمز و اشاره!

از دو آیت فوق واضح می‌شود که "شب‌ها" عبارت اند از "روزها" اند و نیز عرب‌ها چنین می‌گفتند: «من این را پس از گذراندن چندین شب‌در ماه نوشتم»؛ روزی‌که گذشت، به این معنی که عرب "شب" را به یک روز کامل اطلاق می‌نمایند.

بنابرین به زن حرام است که مسیر یک شب و روز را سفر نماید؛ مگر این‌که با وی شوهر یا محرم وی باشد و این چیزی است که در کتاب نظام اجتماعی اسلام تبنی نمودیم.

دوم) دلایل وارده در مورد فاصله راه:

روایتی از ابوداود است که سفر را به مقدار برید، یعنی "22 کیلومتر" قید نموده و به زمان یعنی شب و روز قید نساخته است. این روایت بنابر اسباب ذیل غیرقابل اعتماد است.

1. سفر زن در این روایت به مسافت قید شده به این معنی که زمان ارزشی ندارد؛ زمانی‌که یک زن به اندازۀ 22 کیلومتر سفر نماید، به محرم ضرورت دارد؛ برابر است که در یک روز یا دو روز صورت گیرد، و اما احادیث دیگری است که به زمان یعنی روز و شب قید می‌شود، برابر است که 100 کیلومتر یا صدها کیلومتر باشد؛ به این معنی است که بکار گرفتن حدیثی‌که در مورد مسافت آمده، زمان را لغو می‌سازد و بکار گرفتن حدیث زمان، مسافت را لغو می‌سازد؛ بناءً هردو در تعارض قرار می‌گیرند و زمانی‌که در تعارض قرار بگیرند، به ترجیح اعتماد کرده می‌شود. واضح است که احادیث بخاری، مسلم، و باقی صحاح نظر به روایت ابو داود که تنها "برید" است، از این ناحیه ترجیح داده می‌شود.

2. از ناحیۀ دیگری روایت ابوداود به "برید" نامتعادل معلوم می‌گردد، چنانچه در ذیل است:

- یوسف بن موسی از جریر و او از سهیل و سهیل از سعید بن ابوسعید و او از ابوهریره رضی الله عنه روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لا يحل لامرأة تؤمن بالله واليوم الآخر أن تسافر بريداً إلا معها ذو محرم»

ترجمه: برای هیچ زنی‌که به الله و روز آخرت ایمان دارد، حلال نیست که مسیر دو فرسخ را مسافرت نماید؛ مگر این‌که محرمی با او باشد.

- ابوداود خود از سعید بن ابوسعید و او از ابوهریره رضی الله عنه چهار حدیث را نقل می‌کند که در آن "روز و شب" ذکر گردیده و نیز ابوداود خود از سعید بن ابوسعید و از پدرش و او از ابوهریره رضی الله عنه دو حدیث را روایت می‌کند که در حدیث اول "شب" و در حدیث دوم " روز وشب" ذکر گردیده است:

- حدیث ابوداود که قبلاً ذکر کردیم، روایت می‌کند که قتیبه بن سعد ثقفی به ما سخن گفت که لیث بن سعد از سعید بن ابوسعید و او از پدرش روایت می‌کند که ابوهریره رضی الله عنه گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لَا يَحِلُّ لِامْرَأَةٍ مُسْلِمَةٍ تُسَافِرُ مَسِيرَةَ لَيْلَةٍ، إِلَّا وَمَعَهَا رَجُلٌ ذُو حُرْمَةٍ مِنْهَا»

ترجمه: برای هیچ زن مسلمان حلال نیست که مسیر یک شب را مسافرت نماید؛ مگر این‌که مرد محرمی با او باشد.

- عبدالله بن مسلمه و نفیلی از مالک روایت نمودند که ابن حسن بن علی، بشر بن عمر روایت می‌کنند که مالک از سعید بن ابوسعید به من گفت که حسن بن علی در حدیثی از پدرش روایت نموده که بعداً ابوهریره با آن توافق نموده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لَا يَحِلُّ لِامْرَأَةٍ، تُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ تُسَافِرَ يَوْماً وَلَيْلَةً»

ترجمه: برای هیچ زنی که به الله و روز آخرت ایمان دارد، حلال نیست مسیر یک شبانه روز را مسافرت نماید.

ابوداود گفته است: قعنبی و نفیلی از پدرش روایت نکرده، بلکه ابن وهب و عثمان بن عمر از مالک روایت نمودند؛ چنانچه قعنبی گفته است.

- یوسف بن موسی از جریر و او از سهل و سهیل از سعید بن ابوسعید و سعید از ابوهریره رضی الله عنه روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین چیزی را ذکر نموده؛ اما در اینجا "برید" گفتند.

تمام روایات ابوداود از طریق سعید بن سعید و گاهی از پدرش و گاهی مستقیم از ابوهریره ذکر می‌کند که زمان(روز و شب) را قید می‌سازد، با آن‌که احمد به روش خودش از سعید بن ابوسعید، از پدرش، از ابوهریره رضی الله عنه تنها یک روز را روایت می‌کند. روایت تنهایی ابوداود به طریق خودش از سعید بن ابوسعید و او از ابوهریره رضی الله عنه "برید" را روایت می‌کند. از تمام این روایات معلوم می‌گردد که ابوهریره به سعید ابن ابی سعید و یا  به پدرش"روز و "شب" گفته است و "برید" نگفته است.

به این ترتیب نظر راجح همان است که ما در کتاب نظام اجتماعی اسلام، روز و شب را تبنی نمودیم:

«لا يحل لامرأة تؤمن بالله واليوم الآخر أن تسافر مسيرة يوم وليلة إلا مع ذي محرم»

ترجمه: برای هیچ زنی‌که به الله و روز آخرت ایمان دارد، حلال نیست تا بدون محرم مسیر یک شبانه روز را مسافرت نماید.

3. این موارد را با ملاحظۀ امور ذیل بیان می‌کنیم:

1. ما گفتیم نظر راجح این است؛ نگفتیم نظر قطعی است.

2. ما می‌گوییم زن بدون محرم می‌تواند کمتر از یک روز و شب را سفر نماید؛ نگفتیم واجب است. زمانی‌که زن نخواست حتی نصف روز را بدون محرم سفر نماید، پس این برایش افضل و احسن است. مهم این است که مسیر یک شبانه روز را سفر ننماید؛ مگر این‌که باید با محرم باشد.

3. حدیث همسفر یا همراه بودن محرم زن هنگام سفر، دلالت بر صیانت زن و در امن بودن آن دارد؛ بناءً برای زن جایز نیست که سفر نماید؛ مگر این‌که در امن باشد که تنها با محرم خود در امن است و بدون محرم خود نمی‌تواند سفر نماید؛ و لو اگر یک ساعت از روز باشد، در امن بودن شرط دیگری است که باید رعایت گردد.

4. برای زن جایز نیست که سفر نماید؛ مگر این‌که شوهر یا ولی آن به وی اجازه دهد؛ و لو اگر به هر مدتی هم باشد و یا محرمی از محارم‌اش هم با او همسفر باشد، نظر به دلایل شرعی که در این مورد وجود دارد.

سوم) آنچه گذشت، پاسخی بود در رابطه به همراه بودن محرم با زن در جریان سفر؛ اما رسیدن زن به کشوری‌که سفر می‌کند و مسافر محسوب می‌شود، اقامۀ دایمی نگرفته؛ بلکه به هدف حاجتی از جمله به هدف تجارت یا یک مرحلۀ آموزشی و تحصیلی یا به قصد زیارت شخص و مکانی و یا هم به هدف علاج و تداوی سفر نموده، آیا لازم است محرم وی تا زمانی‌که به کشورش برمی‌گردد، با وی باشد یا این‌که می‌تواند امورات ذکر شده را به تنهائی‎‌اش بدون همراهی محرم انجام دهد؟ پاسخ به این پرسش به توفیق الله سبحانه وتعالی قرار ذیل است:

پس از بررسی بیشتر و تفکر در این موضوع، موارد زیر واضح می‌گردد:

1. از احادیثی‌که قبلاً بیان نمودیم، وجوب بودن محرم همرای زن در کلمۀ "مسیرة" وکلمۀ "سفر" مرتب و ثابت می‌گردد؛ اما کلمۀ "مسیرة " پس روشن است که هدف و مقصود از آن جریان سفر است و اما کلمۀ "سفر" هم‌چنان در اشتقاق لغوی جریان راه را قبل از رسیدن به هدف مقصود بیان می‌کند.

- در لسان العرب (2/367) تألیف محمد بن مکرم جمال الدین بن منظور الانصاری متوفی (711 هـ.) آمده است:

واژۀ "السفر"(با شَدِّ سین و فتح فا) متضاد و عکس واژۀ "حضر"(با فتح حاء و ضاد) است که از آن مشتق شده است؛ به سبب آنچه از رفت و آمد در معنی و محتوای این کلمه وجود دارد؛ همانگونه که باد برگ‌های افتاده را این طرف و آن طرف می‌برد و بی‌جا می‌کند و جمع سفر اسفار است... واژه‌های "السفر"(با شَدِّ سین و سکون فا) و "المسافرون" هم همین معنی را افاده می‌کنند. در حدیث از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت شده‌است که در سال فتح مکه برای اهل آن می‌فرمود: «ای اهل مکه و باشندگان این شهر! چهار رکعت نماز اداء نمایید که ما "سَفْر" کوچ کننده و رونده هستیم.» یعنی مسافر هستیم. برای معلومات بیشتر باید گفت که طبرانی در "معجم الکبیر" این حدیث را به دوگونه تخریج و روایت نموده‌است:

طریق اول: از عمران ابن حصین رضی الله عنه روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم به جایی سفر نمی‌نمودند؛ مگر این‌که تا بازگشت‌شان نماز چهار رکعتی را دو رکعت اداء می‌نمودند و پس از فتح مکه مدت دوازده روز در آن اقامت گزیده و دو رکعت نماز اداء می‌نمودند و برای اهل آن می‌فرمودند: «ای اهل مکه! برخیزید و دو رکعت نماز (باقی مانده را) اداء نمایید که ما "سَفْر" یعنی کوچ کننده و رونده هستیم.» یعنی مسافر هستیم.

طریق دوم: از عمران ابن حصین رضی الله عنه روایت است که گفت: با رسول الله صلی الله علیه وسلم در غزوات اشتراک ورزیدم و عادت مبارک‌شان بر این بود که تا برگشت به مدینه، نماز چهار رکعتی را دو رکعت اداء می‌نمودند و با ایشان فریضۀ حج را اداء نمودم و هم‌چنان دو رکعت نماز اداء می‌نمودند تا این‌که بازگشت نمودند و در مکه مدت 18 شب اقامت داشتند و در این مدت نماز را دو رکعت اداء نموده و می‌فرمود: «ای اهل مکه نماز تان را پوره نمایید که ما "سَفْر" یعنی کوچ کننده و رونده هستیم.» یعنی مسافر هستیم. (منبع: معجم الکبیر-الطبرانی)

- در قاموس المحیط از فیروز آبادی، متوفی: 817هـ.ق در جلد 2 صفحه 685، چنین آمده‌است:

«ورجلٌ سَفْرٌ وقومٌ سَفْرٌ وسافِرةٌ وأسْفارٌ وسُفَّارٌ ذَوُو سَفَرٍ، لِضِدِ الحَضَرِ» ترجمه: «یعنی صاحبان سفر و مسافرانی‌که ضد حضر و حالت بودن در مأوی و مسکن است.» و السَّفَرَة الكَتَبَةُ، جَمْعُ سافِرٍ، والملائِكَةُ يُحْصونَ الأَعْمَالَ، وبلا هاءٍ: قَطْعُ المَسافةِ: يعنی «فرشته‌های نویسنده و شمارندۀ اعمال و بدون هاء(السفر) به معنی قطع و بریدن مسافت است.»

در قاموس صحاح(تاج العربیه و صحاح العربیه) جلد 2 صفحۀ 685 از ابونصر اسماعیل جوهری فارابی(متوفی- 393هـ.ق) آمده است: «واژۀ "السفر" یعنی بریدن و طی نمودن مقدار راهی‌که جمع آن اسفار است.»

در مختار الصحاح صفحۀ 148 از زین الدین ابوعبدالله محمد ابن ابی بکر الرازی، متوفی- 666هـ.ق چنین آمده‌است: «"السفر" یعنی بریدن و طی نمودن مقدار راه که جمع آن اسفار است.»

2. بناءً وجوب محرم مطابق با این احادیث در جریان سفر "قطع مسافت" است. به عبارت دیگر، در جریان راه و مسیر چنان‌چه در با لا ذکر نمودیم و سفر به مکان مقصود و هدف که برای رسیدن به آن سفر صورت گرفته اطلاق نمی‌گردد؛ مگر این‌که نص و دلیل خاص در مورد آن وارد شده باشد؛ چنان‌چه در مورد قصر نماز و جواز افطار در ماه مبارک رمضان پس از آن‌که به مکان مقصوده می‌رسد، به شرط آن‌که اقامت دایمی اتخاذ نکند، نص و دلیل شرعی وارد گردیده است. روی این ملحوظ، در قید ساختن این مدت فقها اختلاف نظر داشته و جواز دادند که پس از آن‌که به مکان مقصود می‌رسد، نماز را قصر بخواند و روزه ماه مبارک رمضان را افطار نماید. برخی فقها می‌گویند: قصر و افطار پس از رسیدن به مکان مطلوب در مدت چهار رروز جواز دارد و برخی‌شان می‌گویند: 15 روز و برخی هم می‌گویند تا زمانی‌که شخص حاجت خود را به هدفی‌که سفر نموده به انجام می‌رساند. اما چنان‌چه گفتیم، این مختص در قصر خواندن نماز و افطار در رمضان است که دلایل خاص در این دو امر وارد شده و در کتب فقه معروف است؛ اما سفر به قطع نمودن راه و بریدن مسیر یعنی جریان راه و سفر اطلاق می‌گردد.

چهارم) رسیدن به هدف و جای مقصود:

1. این مسئله جدا از مسائل دیگر است که احکام متعلق به خود را دارد و این احکام غیر از احکام متعلق به مسیر راه و جریان سفر است. زمانی‌که راه ختم می‌شود و مسافر به مکان مقصود‌‌ش رسید، مسئلۀ جدیدی پیش می‌آید که همانا احکام غیر از حکام جریان سفر است؛ برابر است که سفر طویل باشد و به محرم ضرورت باشد و یا این‌که سفر کوتاه باشد و به محرم نیاز نباشد که در پایین بیان خواهیم کرد. احکام رسیدن به مکان مقصود از احکام سفر در جریان راه فرق می‌کند. زمانی‌که زن به مکان مقصودش رسید و لازم داشت که یک روز یا دو روز آنجا بماند و شب سپری نماید، در این حالت وی تا زمانی‌که وقت نیازمندی و ضرورت‌اش ختم می‌شود، به مسکن امن، که در بر گیرندۀ حیات خاص و عام، لباس شرعی و نشست و برخواست وی را شامل می‌گردد، ضرورت دارد؛ و لو اگر سفرش به طول انجامد و یا هم کم باشد. بناءً موضوع احکام جریان راه از احکام رسیدن به مکان مقصود فرق می‌کند؛ بدون آن‌که اقامت دائمی و یا طولانی اتخاذ کند؛ بلکه این اقامت موقتاً به هدف حاجتی؛ مانند: علاج یا یک دورۀ تعلیمی یا برای خرید مواد تجارتی وغیره باشد.

2. به این ترتیب، احکام رسیدن به مکان مقصود از احکام جریان سفر در راه فرق می‌کند. این مسئله یعنی رسیدن به مکان مقصود بدون اخذ اقامت اصلی و دائمی، خواستار وجود امنیت کامل برای زن است؛ یعنی امنیت او در مسکن که زندگی می‌کند و امنیت وی در رفت و آمد که خارج از خانه دارد و این امر مقتضی واقعیت زن و سلامت زندگی آن است. در مقدمۀ دستور مادۀ 11 آمده است: «اصل در زن این است که مادر و مربی خانواده باشد؛ با این وجود، او بسان گوهری است که باید حفظ گردد.» چنانچه از شرح ماده واضح است که زن به اجازۀ ولی یا شوهرش حین خروج ضرورت دارد و هم‌چنان وی دارای حیات خاص بوده که احکام خاص را با خود دارد که زن را منع کرده از این‌که با مردان بیگانه زندگی کند؛ بلکه باید با شوهر و یا محارم شرعی‌اش زندگی کند و در حیات عامه نیز از این‌که با مردان بیگانه و غیر محارم‌اش خلوت نموده و یا هم با بیگانگان یکجای و مختلط گردد، منع شده است؛ مگر این‌که برامدنش از برای حاجتی باشد که شریعت مقرر نموده است. هم‌چنان زن دارای لباس شرعی خاص است که عبارت اند از: "جلباب، سترعورت و منع تبرج" می‌باشد.

3. تمام این‌ها مقتضی امن و امان برای زن بخاطر تحقق واقعیت او از این خاطر است که او بسان گوهری است که با در دسترس قرار گرفتن امنیت و امان حفظ گردد و این موضوع به تحقق مناط ضرورت دارد. با تتبع و تحقیق در این مسئله نظر راجح نزد من قرار ذیل است:

الف) اگر مکان و هدفی‌که برای رسیدن به آن سفر صورت پذیرفته است، پس از سفر یک شبانه روز و یا بیشتر از آن با محرم باشد و زن بخواهد که در آنجا چند روزی به هدف تکمیل کارهایش باقی بماند، آیا بون محرم در این چند روز با او حتمی و الزامی است و یا خیر؟

- در پاسخ به این پرسش، نخست باید بگوییم: اگر زن قادر به تدبیر و انجام امور خویش نباشد؛ مانند این‌که به هدف علاج مریضی سفر کرده باشد یا خورد باشد؛ برای محرم است که با وی باید تا تکمیل سفر و کارهایش در مکان مقصود باقی بماند تا آن‌که حاجتی‌که داشت و بخاطر آن سفر کرده بود، حل گردد؛ اما در صورتی‌که عاقل و بالغ بود و می‌توانست امورات خویش را تدبیر نماید، پاسخ به این موضوع قرار ذیل است:

- اگر هدف و مکان مقصود داراسلام، یعنی در ساحه و قلمرو دولت خلافت باشد، برابر است در ولایتی‌که زن زندگی می‌کند یا غیر آن، امنیت و امان به یاری الله سبحانه متحقق بوده و زمانی‌که به مکان مقصود پس از سفرش رسید، بر محرم‌اش لازم است تا مسکن امن نزد محارم اش، اگر در آنجا موجود باشند، تهیه و تدارک نماید و اگر از محارم‌اش کسی در آنجا وجود نداشت؛ اما این زن مجموعۀ از زنان نیک و مؤمنه را می‌شناخت که محرم به نیک بودن آنان اطمینان پیدا کرده و برای خانمش با یکی دو تن از این زن‌ها مکان امن تهیه نماید، یعنی زن نباید به تنهایی‌اش در یک خانه باشد و اگر در صورتی‌که از محارم زن کسی در آنجا نبوده و زنان صالحه و مؤمنه که آنان را بشناسد، نیز وجود نداشته باشد، محرم می‌تواند با کمک از ساختارهای دولت خلافت، از طریق رعایت امور مسافرین، داخل ولایات دولت به هدف در دسترس قرار دادن مسکن امن کمک گیرد. اگر دولت خلافت به زن مکان امنی را که محرم وی اطمینان پیداکند، در دسترس قرار داد، زن می‌تواند در مدت خواسته شده برای پایان دادن کارش در آنجا بماند؛ برابر است محرمی‌که وی را در سفر همراهی کرده است، باقی بماند یا بر گردد؛ درین صورت مادامی‌که به وی زندگی امن در داراسلام متحقق باشد، مشکلی نیست؛ هم‌چنان در صورت لزوم با آن ارتباط برقرار کرده شود. زمانی‌که زن خواهان برگشت شد، محرم وی جهت بازگردانیدنش برگردد؛ در صورتی‌که سفر آن یک شبانه روز و یا بیشتر از آن دوام می‌کند. اگر در صورتی‌که زن در دیار مسافرت دارای محارم و دوستان از زنان صالحه و مؤمنه نباشد و نیز محرم وی از فراهم ساختن مکان و مسکن امن از سوی دولت مطمئن نگردد، می‌تواند با خانمش باقی بماند و یا این‌که هردو برگردند.

- در صورتی‌که مکان مقصود یکی از سرزمین‌های اسلامی کنونی غیر داراسلام باشد، واقعیت و احکام آن به دوبخش تقسیم می‌شود:

اول) در صورتی‌که سفر در مربوطات از کشور خودش باشد؛ اما آن کشور و دولت، دولت وسیعی باشد که احادیث ذکر شده پیرامون سفر زن و مدت یک شبانه روز و یا بیشتر از آن بر آن تطبیق شود، در صورتی‌که به مکان مقصود رسید و محرم به وی مسکن و مکان امن نزد محارم زن اگر در آنجا حضور داشته باشند، فراهم کرد و اگر محارمی از زن در آنجا وجود نداشتند؛ اما زنان نیکوکار و امین که این زن مسافر با آن‌ها شناسایی داشته و محرم‌اش از صالح بودن آن‌ها مطمئن گردد، وجود داشتند، در این صورت محرم به وی مکان و مسکن امن با یکی دوتن از این زنان فراهم نماید؛ به این معنی که نباید به گونۀ تنهایی در خانه مسکن‌گزین شود تا این‌که بتواند در آن اقامت‌گزین شده و حاجت و نیازمندی خود را تکمیل نماید و در این مدت محرم‌اش حد اقل هفتۀ یک بار از طریق تلیفون و یا از طریق شبکه‌های اجتماعی ارتباط برقرار نماید و در صورت پیش شدن حاجت و ضرورتی برای زن، محرم وی بتواند نزد آن سفر کند و زمانی‌که خواست برگردد، محرم باید بسوی وی برگردد و با وی سفر نموده و به کشورش برگردد؛ در صورتی‌که سفر آن یک روز و شب و یا بیشتر از آن باشد.

و اگر در صورتی‌که زن دارای دوستان زنان صالحه و مؤمنه نبود، محرم می‌تواند تا ختم حاجت زن با وی باشد یا این‌که با وی برگردد.

دوم) درصورتی‌که سفر از یک سرزمین اسلامی به سرزمین اسلامی دیگری صورت می‌گیرد و هریکی از مرد و زن با این سفر در دولت‌های جداگانۀ قرار می‌گیرند، از جانب دیگر، سفر او بین این دو سرزمین یک شب و یک روز و یا بیشتر از آن را در بر می‌گیرد، در این حالت برای زن جایز است زمانی‌که به منطقۀ مورد نظر مسافرت می‌نماید، محرم‌اش با آن مسافرت نموده و یا به کشورش برگردد؛ مگر به این شرط:

- محرم برای زن مسکن امن آماده کند که زن در آن به امینت و امان؛ مانند این‌که نزد محارم‌اش است یا نزد دوستان از زنان مؤمنه و صالحه‌اش؛ به شرط این‌که در خانۀ واحد باشند و محرم یک هفته می‌تواند در آنجا انتظار بکشد؛ پس از آن‌که مسکن زن را آماده و از حفظ آن و رفت و آمد آن از خانه به هدف تأمین نیازمندی‌هایش در جریان روزهای رسمی و غیررسمی اطمینان یابد، در این صورت نیاز نمی‌بینم که بیشتر از یک هفته جهت حصول اطمینان از مسکن و محل بود باش زن، باقی بماند و با آن از طریق تلیفون و یا توسط شبکه‌های اجتماعی روزانه تماس بگیرد؛ زمانی واضح گردد که وی به حاجتی نیازمند است، به محرم واجب است که بخاطر اطمینان هرچه عاجل فوراً بسوی وی مسافرت نماید و زمانی‌که خواست برگردد، بر محرم است که باید با آن یکجا برگردد و با آن تا کشورش مسافرت نماید؛ ما دامی‌که سفرش یک شبانه روز را در برگیرد.

و اگر محرمی از محارم زن در آنجا نبود و هم‌چنان زن دوستان از زنان صالحه و قابل اعتماد در آنجا نداشت؛ پس دو راه وجود دارد: یا این‌که محرم‌اش تا زمانی‌که این زن دوستان صالحه و قابل اعتماد پیدا نماید، با او باقی بماند و پس از آن مسکن و محل بود و باش برای آن‌ها فراهم دیده و مدت یک هفته با او همراه باشد و یاهم در صورت پیدا نشدن این‌گونه دوستان قابل اعتماد برای زن، هردو برگردند.

اگر در صورتی‌که هدف و مکان مورد نظر در سرزمین‌های غیراسلامی باشد، پس باید دیده شود:

- اگردر آنجا زن دارای محارم از مردان باشد که نزد آنان و یا در جوار و نزدیکی آنان بتواند زندگی کند تا جایی‌که محرم مسافر اطمینان پیدا نماید که در آنجا حیات عام و خاص وی در امن بوده و یا این‌که وی دارای محارم زنان؛ از جمله: مادر، خواهر، عمه باشد که با آن‌ها مسکن‌گزین شود، در این حالت تنها نزدیک بودن مسکن با این‌ها کفایت نمی‌کند؛ بلکه باید با این‌ها یکجای زندگی نماید. در هردو حالت فوق محرم می‌تواند بعد از مطمئن شدن از امنیت زن دوباره به محل بود و باش خودش برگردد؛ به شرط این‌که توافق ولی و یا شوهر در این قضیه وجود داشته باشد و هم‌چنان به شرط این‌که ارتباطات شخصی یا مکاتبات حسب لزوم صورت گیرد؛ سپس زمانی‌که زن می‌خواهد برگردد، محرم باید نزدی وی برگردد تا آن‌که وی را در سفر برگشت همراهی کند؛ البته این در حالتی‌ست که سفر او از یک شبانه روز و یا بیشتر از آن دوام کند.

- اما اگر چنین مکان امن برای زن در دسترس قرار نگرفت، برای محرم واجب است تا زمانی‌که زن به کشور اصلی برمی‌گردد، با وی باشد؛ زیرا آن‌چه در امن و امان طلب می‌شود که مقتضی حیات زن بوده و حیات زن در آن مراعات می‌گردد، آن عبارت از گوهری است که باید حفظ گردد؛ این نیازمندی‌ها در سرزمین‌های غیراسلامی متحقق نمی‌شود؛ مگر این‌که محارم زن باوی باشد؛ چنانچه ذکر نمودیم.

ب) اگر هدف و مکان مقصود نزدیک بوده و پس از سفر کوتاه قابل حصول باشد، یعنی سفری باشد که به محرم وی ضرورت نباشد و زن بخواهد که در آنجا یک روز، یا دو روز و یا هم سه روز باقی بماند، جواب در چنین حالت چی باید باشد؟ آیا وی به محرم ضرورت دارد یا خیر؟ پاسخ این سوال قرار ذیل است:

_* اگر مکان مور نظر داراسلام باشد، برابر است ولایت باشد که زن در آنجا زندگی می‌کند و یا هم ولایت دیگری باشد، وی می‌تواند بدون محرم‌اش سفر نماید؛ زیرا زمان سفر کمتر از یک شبانه روز است و اگر در صورتی‌که پس از یک روز، دو روز و یا سه روز و یا هم بیشتر از آن خواستار آن شد که در آنجا باقی بماند، برای وی جایز است که نزد محارم‌‌‌اش و یا نزد زنان مومنه و صالحه که با آن‌ها تعارف و شناسایی داشته باشد، باقی بماند؛ به این معنی که در یک خانه تنها نباشد و به این شرط که قبلاً در مورد بود  و باش با این زنان موافقۀ ولی و یا شوهرش گرفته شده باشد و شوهرش به آن اطمینان پیدا کرده باشد.

- اما در صورتی‌که زن در مکانی‌که به آنجا سفر نموده است، محرمی نداشته باشد و نه هم زنان صالحه و قابل اعتمادی را بشناسد که ولی‌ و یا شوهرش در بودن با آنان موافقت کند، در این صورت برای زن واجب است که پس از اتمام یک روز سفر‌ش برگردد و یا این‌که محرمی با او همراه شود تا آن‌که به وی مسکن امن فراهم نماید؛ چنانچه در حالت سفر با محرم ذکر نمودیم.

_* اگر مکان مورد نظر در سرزمین اسلامی موقعیت داشته باشد که زن در آنجا زندگی می‌کند؛ اما از دید شرعی دارالاسلام نباشد و زمان سفر کمتر از یک شبانه روز باشد، وی می‌تواند که بدون محرم‌اش سفر نماید؛ زیرا زمان سفر کمتر از یک شبانه روز است و اگر در صورتی‌که پس از یک روز، دو روز و یا سه روز و یا هم بیشتر از آن خواستار آن شد که در آنجا باقی بماند، برای وی جایز است که نزد محارم‌‌‌اش و یا نزد زنان مومنه و صالحه که با آن‌ها تعارف و شناسایی داشته باشد، باقی بماند؛ به این معنی که در یک خانه تنها نباشد و به این شرط که قبلاً در مورد بود و باش با این زنان موافقۀ ولی و یا شوهرش گرفته شده باشد و شوهرش به آن اطمینان پیدا کرده باشد.

- اما در صورتی‌که زن در مکانی‌که به آنجا سفر نموده است، محرمی نداشته باشد و نه هم زنان صالحه وقابل اعتمادی را بشناسد که ولی‌ و یا شوهرش در بودن باآنان موافقت کند، در این صورت برای زن واجب است که پس از اتمام یک روز سفر‌ش برگردد و یا این‌که محرمی با او همراه شود تا آن‌که به وی مسکن امن فراهم نماید؛ چنانچه در حالت سفر با محرم ذکر نمودیم.

 اما اگر مکان مورد نظر در سرزمین اسلامی موقعیت داشته باشد که زن در آنجا زندگی نمی‌کند و از دید شرعی دارالاسلام هم نباشد و زمان سفر کمتر از یک شبانه روز باشد، زن می‌تواند بدون محرم‌اش سفر نماید؛ اما سفر اگر از کشورش به کشوری دیگری باشد که در آن حدود اجراء می شود، برای زن واجب است که همراه با خودش همسفری از زنان نیکوکار و قابل اعتماد را برگزیند و تعداد این زن‌ها حداقل باید یک تن باشد؛ به این‌گونه که هدف این زن هم همان چیزی باشد که زن مسافر آن هدف را دارد و یا به عبارۀ دیگر، این‌که هدف زن دومی از سفرش همراهی و ملازمت زن اولی باشد و هدف زن اولی و یا مسافر از سفر چیزی باشد که به هدف آن سفر نموده است و اگر خواست که در آنجا یک یا دو روز باقی بماند، باید شروط ذیل را رعایت نماید:

اگر این دو زن در مکانی‌که سفر نموده اند، محارم و اقارب نزدیکی داشتند، می‌توانند با آن‌ها مدت اقامت خود را سپری نمایند و اگر محارمی نداشتند، اما دوستانِ از زنان صالحه و قابل اعتماد داشتند، می‌توانند پس از اجازه و توافق اولیاء و یا شوهران‌شان و با رعایت شروطی‌که در فوق ذکر شد، با آن‌ها بود و باش اختیار نمایند. اما اگر شروط یاد شده متحقق نگردید، به این معنی که برای این دو زن محارم و زنان پاکدامن و قابل اعتماد که اولیاء و شوهران‌شان، در بود و باش با آن‌ها موافقت می‌نمودند، پیدا نگردید؛ برای زن واجب است که پس از گذشتن یک روزش دوباره به محل اصلی‌اش برگردد.

_* اگر مکان مقصود و مورد نظر در سرزمین‌های غیراسلامی، یعنی در سرزمین کفار موقعیت داشت، در این حالت واجب است که شوهر یا ولی و یا هم یکی از محارم‌اش با زن سفر نماید و این امر چنانچه در حالت سفر طویل المدت تذکر داده شد، نیاز به محرم دارد.

پنجم) و اما دلائلی‌که جهت تحقق آرامش و حفاظت زن، پس از رسیدن به هدف مطلوب بر آن اعتماد نمودیم، این همان دلائلی است که ما در ابتدای رسیدن به مکان مورد نظر ذکر نمودیم و این امر در هردو حالت یکسان است؛ برابر است که پس از سفر طولانی باشد که به محرم ضرورت است و یا این‌که پس از سفر کوتاه باشد که به محرم ضرورت نباشد و من یک بار دیگر به آن دلائل برمی‌گردم: «به این ترتیب احکامی‌که پس از رسیدن به مکان مقصود بر مسافر مرتب می‌شود، از احکام جریان سفر در راه متفاوت می‌باشد. این مسئله یعنی رسیدن به مکان مقصود بدون اخذ اقامت اصلی و دائمی، خواستار وجود امنیت کامل برای زن است، یعنی امنیت او در مسکن که زندگی می‌کند و امنیت وی در رفت و آمد که خارج از خانه دارد و این امر مقتضی واقعیت زن و سلامت زندگی آن است، در مقدمۀ دستور مادۀ 11 آمده است: «اصل در زن این است که مادر و مربی خانواده باشد؛ با این وجود او بسان گوهری است که باید حفظ گردد.

چنانچه از شرح ماده واضح است که زن به اجازۀ ولی یا شوهرش حین خروج ضرورت دارد و هم‌چنان وی دارای حیات خاص بوده که احکام خاص را با خود دارد و زن را از این منع کرده که با مردان بیگانه زندگی کند؛ بلکه باید با شوهر و یا محارم شرعی‌اش زندگی کند و در حیات عامه نیز از این‌که با مردان بیگانه و غیرمحارم‌اش، خلوت نموده و یا هم با بیگانگان یکجای و مختلط گردد؛ منع شده است؛ مگر این‌که برآمدن‌اش از برای حاجتی باشد که شریعت مقرر نموده است؛ هم چنان او دارای لباس شرعی خاص است که عبارت اند از: «جلباب، سترعورت و منع تبرج" است.»

تمام این‌ها مقتضی امن و امان برای زن بخاطر تحقق واقعیت او از این خاطر است که او بسان گوهری‌ست که با در دسترس قرار گرفتن امنیت و امان حفظ گردد و این موضوع به تحقق مناط ضرورت دارد و آنچه که من ترجیح می‌دهم، دلائلی است که در فوق بیان نمودم؛ البته با تکمیل شدن تمام شروط ذکر شده. الله از همه داناتر وحکیم‌تر است.

ششم) به نسبت حج نظر راجح این است که بودن محرم با زن واجب است؛ منبی بر دلایل ذیل:

- بخاری در صحیح خود از بن عباس رضی الله عنهما روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«لاَ تُسَافِرِ المَرْأَةُ إِلَّا مَعَ ذِي مَحْرَمٍ، وَلاَ يَدْخُلُ عَلَيْهَا رَجُلٌ إِلَّا وَمَعَهَا مَحْرَمٌ»، فَقَالَ رَجُلٌ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَخْرُجَ فِي جَيْشِ كَذَا وَكَذَا، وَامْرَأَتِي تُرِيدُ الحَجَّ، فَقَالَ: «اخْرُجْ مَعَهَا»

ترجمه: زن مسافرت نکند؛ مگر این‌که با محرم خود باشد و هیچ مردى بر او داخل نشود، مگر این‌که با او محرم باشد. شخصی گفت: یا رسول الله! من می‌خواهم با جیش و لشکر فلانى براى جنگ بروم و زنم می‌خواهد به حج برود، رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: با زن خود به حج برو! بازگرد و به همراه همسرت حج کن!

- ابن حجر در شرح خود در رابطه به حدیثی‌که قبلاً بیان گردید، در کتاب فتح الباری گفته است: حدیث باب که از طریق بن جریج از عمرو بن دینار به لفظ «لَا تَحُجَّنَّ امْرَأَةٌ إِلَّا وَمَعَهَا ذُو مَحْرَمٍ» زن حج نکند؛ مگر این‌که محرمی با او باشد، توسط دار قطنی روایت شده و ابوعوانه آن را صحیح گفته است.

این دو حدیث حج را خاص ذکر نموده و به سفر و به مدت معین از سفر قید نکرده اند؛ پس هرزنی‌‌که بسوی حج سفر می‌نماید، لازم است که محرم باید وی را در سفر‌ش و حج آن همراهی کند؛ صرف نظر از طولانی شدن سفر؛ سپس سفر به حج و نیز انتقال بین مناسک، ضرورت به اموراتی دارد که ساده و آسان نیست؛ بناءً باید که به زن در انتقال و پیشبرد امورات حج کمک کرده شود.

فقهایی نیز وجود دارند که همراهی زنان قابل اعتماد را در سفر حج جواز می‌دهند؛ مانند امام شافعی و امام مالک. برخی از فقها این را در همه "سفرهای واجبی"جواز می‌دهند؛ مانند امام مالک؛ اما نظر راجح آنست که در سفر حج باید همراه با زن محرم‌اش وجود داشته باشد؛ برابر است که مسافت سفر طویل باشد یا کوتاه. بی‌گمان الله سبحانه وتعالی دانا و حکیم است.

برادر شما عطاء ابن خلیل ابوالرشته

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه