دوشنبه, ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

انقلاب هنوز هم از مسیر اش منحرف نشده!

  • نشر شده در سوریه

(ترجمه)

نزدیک است که انقلاب شام (سوریه) ششمین سال اش را به پایان برساند، درحالیکه اشتباهات زیاد را مرتکب شده، انحرافات واشتباهات شان محاسبه نشده، ستمگران از ظلم شان در برابر مردم دست نکشیده اند؛ به این معنی که دستور محمد صلی الله علیه وسلم را نادیده گرفته اند. رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرماید:

إن الناس إذا رأوا الظالم فلم يأخذوا على يديه أوشك أن يعمهم الله تعالى بعذاب منه

(رواه ابوداوود، ترمذی و نسائی)

اگر مردم ظلم ظالم را دیدند و او را از ستمگری باز نداشتند، بدانید که الله سبحانه وتعالی به زودی عذاب خود را بالای همه ای آنها نازل خواهد کرد.

و حالا باید دانست که انقلاب از مسیر مستقیم شروع به انحراف کرده است!

زمانیکه برخی مردم از داخل به شکست مواجه گردیدند، به این نتیجه رسیدند که بدون اجازه ورضایت وحمایت کشورهای غربی استعماری نمی توانیم این رژیم را فرسوده وازفعالیت باز داریم؛ و اینکه هیچ انقلاب بدون حمایت وجود نداشته حتی اگر انقلاب بدون حمایت هم دست آوردهای بیش داشته باشد، سپس برای بدست آوردن حمایت چنانچه ارایه گردید از مسیرش منحرف واز تصامیم اش چشم پوشی می کند ونیز ارتباط اش را برای سرنگونی وپایان دادن آن باکشورهای منطقه مستحکم می سازد. در حالیکه ما دستور الله سبحانه وتعالی را نادیده گرفته ایم که می فرماید:

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ

[انفال: 36]

کافران اموال خود را خرج میکنند تا(مردمان) را از راه الله سبحانه وتعالی باز دارند.

حالا باید دانست که انقلاب از مسیر مستقیم شروع به انحراف کرده است!

زمانیکه علماء فتوای خود را با اهداف حمایت گران سازگاری دادند. و این فتوا برای توجیه هر مصالحه وگذشتن ازهرکاریکه به نابودی انقلاب تحت نام منافع ونیازمندی ها هم باشد، استفاده شده است. در حالی که علماء در این مورد خاموشی اختیار کردند وفراموش کرده اند آنچه را که الله سبحانه وتعالی می فرماید:

إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَـئِكَ يَلعَنُهُمُ اللّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ

[بقره: 159]

بی گمان كسانی كه پنهان می دارند آنچه را كه از دلائل روشن و هدايت فرو فرستادهايم ، بعد از آن كه آن را برای مردم در كتاب(تورات و انجيل)  بيان و روشن نمودهايم ، الله و نفرينكننده گان، ايشان را نفرين می كنند.

پیامبر صلی الله علیه  وسلم میفرماید:

من كتم علمًا ألجمه الله بلجام من نار

(رواه احمد)

هر که علم و دانش را که الله سبحانه وتعالی برای منفعت امور انسان ها خلق کرده است پنهان کند، الله سبحانه وتعالی با لگام آشتین در روز آخرت عذابش خواهد کرد.

و حالا باید دانست که انقلاب از مسیر مستقیم شروع به انحراف کرده است!

زمانیکه ما در جستجوی راه حل مشکلات نزد دشمنان دیرینه خود (سازمان ملل و کشورهای استعماری غرب) رجوع می کنیم که نشان دهنده جهل ونادانی ما است. برخی از رهبران بزرگ تصمیم خویش را گم کرده و درعوض پلان و استراتیژی های غرب و حامیان آنرا درعمل تطبیق می کنند. بنابرین، قاتلین وجنایتکاران در شهر و مناطق شبیحه (آدم کشی) در پناهگاه های امن وخطوط قرمز به سرمی برند. درحالیکه این رهبران استعماری پرور گام های را به تعقیب سیکولاریزم برمی دارند و راه حل اساسی را از امریکامی گیرند که سبب انحراف و نابودی انقلاب می گردد. چون آنها دستور الله سبحانه وتعالی را فراموش کردند کهمیفرماید:

وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ

[هود: 113]

و به كافران و مشركان تكيه مكنيد(كه اگر چنين كنيد) آتش دوزخ شما را فرو می گيرد و جز الله دوستان و سرپرستانی نداريد و پس از آن ياری نمی گرديد و(بر دشمنان) پيروز گردانده نمی شويد.

و حالا باید دانست که انقلاب از مسیر مستقیم شروع به انحراف کرده است!

هنگامی که اصطلاح تروریزم گزینه نخست برای سرنگونی یک رژیم پیشکش میشود. به این منظور که لطفاً کشورهای منطقه و غربی ها ما را در میدان جنگ برای منافع غرب وتطبیق استراتیژی شان در متفرق ساختن شورشیان ولغو محاصره برادران شان ونیز برای سرنگونی رژیم یاری وهمکاری نماید. چون فراموش کردند که الله سبحانه وتعالی می فرماید:

إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُواْ لَكُمْ عَدُوّاً مُّبِيناً

[نساء: 101]

بی گمان كافران دشمنان آشكار شمايند.

و حالا باید دانست که انقلاب از مسیر مستقیم شروع به انحراف کرده است!

زمانی که ما سیکولران و کسانی را که همواره در سفارتخانه ها رفت و آمد می نمایند و خود را نماینده سیاسی انقلاب و سخنگوی مجاهدین در سرزمین شام محسوب می کنند، بپذیریم .در حالیکه رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

إذا وسّد الأمر إلى غير أهله فانتظر الساعة

زمانی که امور به دست غیر اهل آن رسید، منتظر آخرت باشید.

هنگامی که ما اهمیت داشتن یک برنامه شفاف و هدف آنرا درک نکنیم و درمورد راه رسیدن به آن نیندیشیم، در مورد تأسیس وسرنگونی رژیم ودولت ها غور و بررسی نکنیم و مسیر که دشمنان برای ما ایجاد کردندعبور کنیم وبه این فکر باشیم که این یگانه راه نجات است؛ درحالی که وسیله بدبختی ماست. چون ایشان هنگامیکه دست شان به ابزار رسد به نوبت خود برای بدست آوردن اهداف ومنافع دیگران دست به اقدامات عملی می زنند.

الله سبحانه وتعالی میفرماید:

وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ

[انعام: 153]

اين راه، راه مستقيم من است از آن پيروی كنيد و از راههای  پيروی نكنيد كه شما را از راه الله پراكنده می سازد. اينها چيزهائی است كه الله شما را بدان توصيه می كند تا پرهيزگار شويد.

و حالا باید دانست که انقلاب از مسیر مستقیم شروع به انحراف کرده است!

هنگامی که دعوت به حق فتنه شود وهنگامی که توطئه ها و دسیسه ها آشکار شده مبدل به نظریه پردازی شود، هنگامی پروژه واضح سیاسی ارایه گردد صرف به عنوان یک بحث و فریب بیش دانسته نمی شود، و دیگران در مصالح وریختاندن خون و برای از بین بردن وحدت هشدار می دهند، هنگامی که یک مرشد از باطن به سوی الله سبحانه وتعالی دعوت می کند همه را کر (ناشنو) درمی یابد، در حالی که  به کذب خاموش شده وبا کف زدن به عاقل ومودب آنرا زینت می بخشید. درحالی که نمی دانندالله سبحانه وتعالی فرموده است:

وَاتَّقُواْ فِتْنَةً لاَّ تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمْ خَآصَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ

[انفال: 25]

خويشتن را از بلا و مصيبتی به دور داريد كه تنها دامنگير كسانی نمی گردد كه ستم می كنند و بدانيد كه الله دارای كيفر سخت و مجازات شديد است.

و حالا باید دانست که انقلاب از مسیر مستقیم شروع به انحراف کرده است!

ای مسلمانان مریض درسرزمین شام! حلقه گره درحال گسترش است ونزدیک است که کشتی انقلاب مقصد اصلی خودرا از دست داده ودر اقیانوس توطئه دشمن غرق شود، و دیگر هیچ راه فرار برای ما وجود ندارد مگر راه الله منان، بجز از کارصادقانه تنها برای الله سبحانه وتعالی و محکم چنگ زدن به ریسمان الله سبحانه وتعالی و قطع تمام طناب کافران.

خونی که ریختانده شد، فداکاری های که انجام یافت، خانه های که تخریب شد، کودکان که یتیم شدند، خانواده هایکه آواره گردیده اند و عزتی که لکه دارشد، تمام آن به ما ارتباط می گیرد. چگونه می توانیم به کسی اجازه دهیم تا بالای آن تجارت کند. آیا ما بعد از این همه، می پذیریم که که یکبار دیگر کفر، ظلم و ستم وبی عدالتی بالای ما حاکم باشد؟! آیا این همه اتفاقات بالای ما فقط برای دستیابی به یک زنده گی پر از تحقیر که توسط دشمنان به جزئیات به ما کشیده شده و ترویج آن به ما راه حل سیاسی خطرناک می باشد، قابل قبول است؟! این ادعای دروغ که آنها می خواهند مصیبت ها را پایان دهند در حالی که خود آنها دلیل برای آن بوده اند، آیا مورد پذیرش است؟ و یا به حقیقتی که الله سبحانه وتعالی ما را امر به معروف کرده است محکم چنگ بزنیم، چنانچه ما آنرا از آغاز انقلاب اعلان کردیم که رهبر ما برای همیشه محمد صلی الله علیه وسلم می باشد؟ به تمام جهان اعلان کردیم که ما انقلاب خود را ادامه می دهیم تا اینکه به تمام اهداف مان نایل شویم که الله سبحانه وتعالی از برپایی آن خشنود می شود وآن عبارت اند از: نخست؛ سرنگونی تمام نهادها وپایه های این رژیم. دوم؛ تأسیس خلافت به طریقهٔ پیامبرصلی الله علیه وسلم. سوم؛ آزادی از کشورهای کفری وپایان دادن نفوذ آنها می باشد.  

ای مسلمانان بیمار درسرزمین شام! بلی این واقعیت های ناگوار تلخ است که به ما انگیزه حرکت به مسیر اصلاح دوباره را بدهد ومارا متوجه مسئولیت های بزرگ ما سازد تا در مقابل بزرگترین قربانی های که ما در شام  می دهیم.هرکدام ما باید به نوبه خود برای جلوگیری از دزدان در ربودن انقلاب و فروپاشی آن فداکاری نماییم. ما در عین قایق قرار داریم، همه ما زنده میمانیم ویا باهم غرق میشویم. چنانچه پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید:   

مَثَلُ القَائِم في حُدُودِ اللَّه والْوَاقِع فيها، كَمثل قَومٍ اسْتَهَموا على سَفِينَةٍ، فَأَصابَ بَعْضُهم أعْلاهَا، وبعضُهم أَسْفلَهَا، فكان الذي في أَسفلها إذا استَقَوْا من الماء مَرُّوا على مَنْ فَوقَهمْ، فقالوا: لو أنا خَرَقْنا في نَصِيبِنَا خَرقًا ولَمْ نُؤذِ مَنْ فَوقَنا؟ فإن تَرَكُوهُمْ وما أَرَادوا هَلَكوا وهلكوا جَميعًا، وإنْ أخذُوا على أيديِهِمْ نَجَوْا ونَجَوْا جَميعً

(رواه بخاری)

مثال کسانی که حدود و احکام الله سبحانه وتعالی را مراعات می کنند و کسانی که آنها را نادیده می گیرند مانند مردمی هست که در یک کشتی سوار هستند. برخی در طبقه بالا و برخی دیگری در طبقه پائین قرار دارند. هرگاه افراد که در طبقه پائین قرار دارند بخواهند آب بگیرند، طبقه بالا را در نظر نمی گیرند و میگویند: اگر ما یک قسمت پائین کشتی را سوراخ کنیم، مردم را که در طبقه بالا قرار دارند آسیب نمی رسانیم. اگر کسانی که در طبقه بالا قرار دارند بگذارند که افراد طبقه پائین به چنین خواست خود عمل کنند تمام آنها غرق خواهند شد.

در واقع، کار امروز کارسخت برای اصلاح یک راه ومسیر است، هدایت رهبران، حساب ستمکاران را تصفیه کردن، تعقیب مجرمین وجنگ طلبان.اتحاد را در پروژهٔ واضح سیاسی پراگنده ساخت که از کتاب الله سبحانه وتعالی وسنت پیامبر صلی الله علیه وسلم استنباط شده است، این پروژهٔ است که توسط اطاق بهره برداری تحمیل شده، نه با دستور سیاست های کشورهای غربی، نه به هوس ومنافع شخصی. بلکه این یک پروژه است که موجب حفظ جان و مال وحفظ عزت و آبروی همه است. امت را از برده گی به کفار وغرب رهایی می بخشد. این پروژه تأسیس خلافت به طریقهٔ محمد صلی الله علیه وسلم است که به شما ارایه می کنیم.ما برادران شما در حزب التحریر وما تا هنوز به دعوت خود ادامه می دهیم.

ای برادران ما درشام! ای برادران مجاهدین ما، در فداکاری ها وپشت کارتان به رضامندی الله سبحانه وتعالی در میدان، این نبرد برای شمایک معیاراست که که سنگین تر است از طرف نیکی های تان. شما کسی خواهید بود که پروژه های کفار را خنثی و قاتلین آنرا شکست داده ویکبار دیگر بیرق خلافت را به اهتزاز در می آورید.

بنابر این بالای شما صدامی کینم ای مسلمانان! به افتخار به این زنده گی دنیا و آخرت، به خلافت راستین به روش نبوت صلی الله علیه وسلم به یاری الله متعال زود است که پیروزی بیاید، به بهشت قسمیکه بزرگی آسمان وزمین و به بزرگ ترین آن که رضامندی الله متعال است.

بنابراین، به وعده الله سبحانه وتعالی باورمند باشید وبه بشارت پیامبر صلی الله علیه وسلم باور نیز داشته باشید وبدانید که تنها پیروزی ما بدست الله سبحانه وتعالی است، و تنها پیروزی را از الله متعال بخواهید.الله سبحانه وتعالی میفرماید:

إِن يَنصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُم

[آل عمران: 160]

شما را ياری كند(همان گونه كه در جنگ بدر ياری كرد) هيچ كس بر شما چيره نخواهدشد.

و اگر ما غیر ازاو بجوییم، آنها به ما خیانت میکند. چنان الله متعال می فرماید:

وَإِن يَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّن بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُون

[آل عمران: 160]

و اگر خوارتان گرداند(و دست از ياريتان بردارد، همان گونه كه در جنگ احد چنين شد) كيست كه پس از او شما را ياری دهد؟ و مؤمنان بايد تنها بر الله توكّل كنند وبس.‏

صبور باشید وبه نشانه های الله سبحانه وتعالی تفکر کنید!الله سبحانه وتعالی میفرماید:

إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ

[غافر: 51]

ما قطعاً پيامبران خود را و مؤمنان را در زنده گی دنيا و در آن روزی كه گواهان بپا می خيزند ياری می دهيم و دستگيری می كنيم.‏

حزب التحریر-ولایه سوریه

ادامه مطلب...

اتحاد با امریکا، سبب تحقیر ما نزد هندوستان

  • نشر شده در پاکستان

بتاریخ 21 سپتمبر 2016م نواز شریف، صدراعظم پاکستان در بیانه ی خود به مجمع عمومی سازمان ملل متحد پیشنهاد مذاکره با هند را نموده گفت:«مذاکره علاقمندی هردو کشور است، صلح و عادی شدن روابط میان پاکستان و هند بدون حل منازعه کشمیر، ممکن نیست.» در همان روز در کنفرانس مطبوعاتی، وزیر خارجه پاکستان از ایالات متحده امریکا خواست تا نقش خود را در گفتگو با هند ایفا نماید. او گفت:«ما معتقد هستیم که ایالات متحده امریکا مسئولیت دارد(حالات را به صورت عادی برگرداند) و باید نقش خود را در منطقه ایفا کند.ما به خواست های خود از ایالات متحده امریکا ادامه خواهیم داد تا مسئولیت خود را انجام دهد.» این موضوع بعد از صحبت استراتیژیک طولانی نوازشریف با وزیر خارجه امریکا در خصوص پاکستان صورت گرفت و به این مسئله نیز تأکید گردید.

سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده امریکا گفت:«صدراعظم و وزیر خارجه امریکا نگرانی شدید شان را در مورد خشونت های اخیر در کشمیر اظهار کردند، به ویژه در خصوص حمله بر پایگاه نظامی هند و نیاز به کاهش تنش‎ها بین دوطرف.»

ای مسلمانان پاکستان!پاکستان به دور از مسئله منبع قدرت که توانایی مقابله با آشوبگری‌های هند را دارد، همکاری و متحد شدنش با امریکا سبب ضعف تدریجی وی در برابر هند می‎گردد.امریکا در دوران رژیم مشرف-عزیزبه نفع خود استفاده کرد و درک نمود که ازین طریق می‎تواند هجوم و استعمار خود علیه افغانستان را تضمین کند. سپس امریکا دروازه افغانستان را به گونه ی بی سابقه برای هندوستان باز کرد و از نفوذ بی سابقه ای هند برخوردار شد. هندوستان از راه افغانستان شروع به بی ثباتی، آتش زنی، هروج و مرج و فتنه در سراسر پاکستان را نمود.

سپس رژیم  مشرف-عزیز علیه تروریزم در کشمیر اعلام جهاد کرد. این تحفه خوبی به هند از جانب امریکابود. نیروهای بزدل آنها توسط گروههای کوچک ضعیف شده وتاهنوز مسلمانان زیادی متحرک شده اند. بعداً رژیم کیانی- زرداری اردوی ما را جهت حفاظت از ارتش اشغالگر امریکایی در افغانستان در سرحدات غربی گسیل کرد. با این کار امریکا هند را در سرحدات شرقی اش کمکهای  بیشتری کرد. همچنان نیروهای هندی را برای جاه طلبی منطقوی تقویه کرد. برعلاوه، در زمان کیانی دکترین و قوانین نظامی پاکستان توسط جنرال راحیل شریف شخصاً تجدید گردید. چنانچه در کتاب سبز که برای از بین بردن تمرکز هند از سرحدات اش، طوری که امریکا می خواست، اشاره شده است.

و حالا در زمان رژیم راحل-نواز خائنین در رهبری نظامی و سیاسی کشور، جانب گفتگوهای حمایت شده از سوی امریکا با هند را گرفته اند که این امر سبب می شود تا هر نوع امید و آرزوی متحد شدن کشمیر با پاکستان برای همیشه دفن گردد. خواست امریکا اینست که هندوستان پیروزی خود را از طریق مذاکرات خم و پیچ دیپلوماتیک بدست بیاورد و این پیروزی را با توسل به جنگ نمی تواند نائل گردد. چون جنرال راحیل شریف خود را در مقابل خواست های امریکا خم کرده و راه حل کشمیر را ازاقدامات دیپلوماتیک جستجو می نماید. وی بتاریخ 6 سپتمبر 2016م گفت:«کشمیر راه زنده گی ماست و ما همکاری های عادی دیپلوماتیک را با جنبش آزادی کشمیر در هر عرصه، دوام خواهیم داد.» به منظور عادی سازی مناسبات، این خطر بزرگ متوجه امت است. امریکا میخواهد از این بیشتر هم پاکستان را از صحنه بردارد و نشان بدهد که دیگر مانع برای توسعه قوت هند در منطقه نیست.

عادی کردن حالات شامل سرکوب اسلام زیر نام جنگ با دهشت افگنی و از بین بردن مقاومت مسلمانان کشمیر در عقب و تحت نام پایان دادن به دهشت افگنی عبور از مرز و افتیدن به شمشیر خود و خلع صلاح اتوم زیر بیرق جلوگیری از منع صلاح اتومی است.

بدون شک متحد شدن با امریکا نشانه قوت است ولی در حقیقت سبب ضعف نهایی ما است. امریکا بخاطر متیقن ساختن آتش سوزی سرزمین های اسلامی در حرج و مرج، اشغال، وحشت گری و مصونیت قضایی قوت های امریکایی، یهود و کشور هند است. متحد شدن با دشمن در داخل جنگ واضحاً هیچ چیزی را ضمانت بدون خیانت متکرر نمیکند. رجعت دادن امور ما بشمول کشمیر به سازمان ملل بیهوده است، زیرا پنج عضو دایمی شورای امنیت که صلاحیت ویتو را دارد، آنها دشمن داخل در جنگ با مسلمانان است. این حرام است زیرا آنها مسئولین غیر اسلامی(طاغوت) هستند و حکم به کفر میکنند. الله سبحانه وتعالی میفرماید.

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلاَلاً بَعِيدًا

[نساء:10]

‏(ای پيغمبر!) آيا تعجّب نمی كنی از كسانی كه می گويند كه آنان بدانچه بر تو نازل شده و بدانچه پيش از تو نازل شده ايمان دارند، می ‌خواهند داوری را به پيش طاغوت ببرند. و حال آن كه بديشان فرمان داده شده است كه(به اللهايمان داشته) به طاغوت ايمان نداشته باشند. و شیطان می ‌خواهد كه ايشان را بسی گمراهكند.‏

اینظامیان پاکستان! حالا اطاعت کور کورانه از امریکا و رژیم راحیل-نواز، خیانت به برادران و خواهران کشمیری و حقارت و تسلیمی ما به کشور هندوستان است. بخاطرکنترول خشم شما، رژیم راحیل-نواز بطور دوامدار و پیشرفته به تسلیم شدن نزدیک میشوند. اگرچه این مربوط به حاکم  صادق، مخلص و قوی میشود که شما را بخاطر جهاد تحریک نماید تا به تحقیر، بخاطر جلوگیری از تحریک کردن خشم شما، رژیم راحیل-نواز بطور دوامدار بطرف راه تسلیمی خود را نزدیک میکند. با اینکه، این مربوط به حاکمان مخلص و قدرتمند است تا شما را به جهاد تحریک و به این تحقیر خاتمه دهد. به مسلمانان مهلت داده شده است تا اعضای خسته خود را انرژی داده و دلهای شکسته را با فتح مدوا کنند. در حقیقت این فرموده رسول الله صلی الله علیه وسلم درست است:

الله مَا تَرَكَ قَوْمٌ الْجِهَادَ إلاّ ذُلّوا

هیچکس جهاد را ترک نمیکند مگر اینکه تحقیر شود.

ما از شما پرسش میکنیم اگر دشمن ما توسط گروپ های کوچک و با صلاح ضعیف تکان خورده است تا هنوز ما بسیار شجاع و مسلمانان مصمم هستیم. بنابراین،آنها با روبه رو شدن جهاد منظم توسط قوت های مسلمان با انگیزه بطور کامل آماده شده باشد، چگونه خواهند بود؟

در چنین حالت این کافی نیست که ما تنها پروژه خلافت را با حرف زدن همکاری کنیم که این قوت و ایمن بودن ما از دشمنان ما است. با اینکه ما میفهمیم که این کمک شما فقط از طریق کلمات شما، رژیم فکر خود را از دست داده است و میخواهد ندای خلافت کهبه تمام قوت خود بگوش ها میرسد، با اختطاف و شکنجه و آنچه در دست رس شان قرار دارد، ممانعت کند. نخیر، حرف زدن تنها کافی نیست وقتیکه بعمل ضرورت باشد و وظیفه خود را انجام داده و به دعوت حزب التحریر برای طلب النصره و برپایی خلافت به طریقه محمد صلی الله علیه وسلم پاسخ بدهید. 

بعداً شما توسط یک امام رهبری خواهید شد و برای متحد ساختن تمام امت در زیر یک تشکیل و یک کشور مقتدر در جهان خواهید بود. پس از آن، شما توسط امام رهبری خواهیم شد و ما  کشور رهبری کننده به سطح بین المللی و مسلط به ساختن زنده گی اسلامی خواهیم بود. پس از آن شما توسط امام عادل برای آزاد ساختن سرزمین های اشغال شده چه کشمیر، افغانستان، فلسطین و یا عراق باشد، رهبری خواهیم کرد. ما شما را به آن فرا میخوانیم و ما با تمام شما محبت داریم، بالاتر از دنیا و ما فی ها و لذت که در این دنیا مؤقتی و زنده گی زود گذر وجود دارد. ثواب و خوشحالی الله سبحانه وتعالی را با فیر کردن بدست آورید و در راه او مانند فولاد و روح در راه او محکم باشید. رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرماید:

مَا أَحَدٌ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ يُحِبُّ أَنْ يَرْجِعَ إِلَى الدُّنْيَا وَلَهُ مَا عَلَى الأَرْضِ مِنْ شَىْءٍ، إِلاَّ الشَّهِيدُ، يَتَمَنَّى أَنْ يَرْجِعَ إِلَى الدُّنْيَا فَيُقْتَلَ عَشْرَ مَرَّاتٍ، لِمَا يَرَى مِنَ الْكَرَامَةِ

هیچ یک از کسانی که وارد جنت می شوند راضی نیستند تا دوباره به دنیا بازگردند جز مجاهد(شهید) که می خواهد بار دیگر به دنیا قبلی باز گردد و ده ها بار شهید شود چون عزت و کرامت بیشتری را از الله سبحانه وتعالی کسب کرده است.

)رواه بخاری(

حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

نگزارید منافع امریکا با خون مسلمانان افغانستان و پاکستان تأمین شود!

درگیری میان نیروهای مرزی افغانستان و پاکستان در منطقه‌ی تورخم، نگرانی مسلمانان مخلص هر دو طرف مرز سرطانی دیورند را برانگیخته است. در این درگیری‌، تعدادی از هر دو طرف کشته و زخمی شده، و مردم متحمل خسارات جانی، مالی و روانی گردیده‌اند. درین روزها فضای رسانه‌یی هردو کشور مملو از بحث‌های مهلک وطن پرستی است. حکومت‌های جابر هر دو طرف، گروه‌های ذیدخل و افرادی‌که وابسته به منافع کفاراند، این رویداد غم‌انگیز را به منافع ملی ارتباط داده و تلاش دارند تا دشمنی را در میان مسلمانان هر دو طرف تحریک نمایند.

حزب‌التحریر به منظور روشن ساختن افکار عامه و افشای دسیسه‌های امریکا و دست نشانده‌هایش، سیاق این حادثه را در نکات ذیل بیان می‌کند:

  1.  برنامه منطقه‌ای امریکا این است تا تعادل جدید قوا بر محور هند و چین را در منطقه ایجاد نماید. برای رسیدن به این هدف نیاز است تا توجه اردوی پاکستان را از مرز با هند به مناطق قبایلی و مرز با افغانستان مبذول کند. نتیجه این سیاست امریکا توسعه و تشدید  تفرقه و دشمنی میان مردم افغانستان و مردم پاکستان است که یک مورد نمونه آن در تنش‌های اخیر میان پاکستان و افغانستان بر سر مرز تورخم به نمایش گذاشته شد. حقیقت امر این است که اردوهای دو کشور یکدیگر را به دستور رهبران فاسد و دست نشانده خود مانند اشرف‌غنی و نواز شریف-راحیل شریف به قتل می‌رسانند تا منافع استراتیژیک امریکا را در منطقه تأمین نمایند.
  2. از جانب دیگر، این رویداد در حالی اتفاق می‌افتد که حکومت دست نشانده‌ی جان‌کری از آغاز در تأمین امنیت، رفاه اقتصادی و ثبات سیاسی ناکام مانده است و مردم از این ناحیه به شدّت رنج می‌برند. تا جائی‌که دامنه‌ی ناامنی‌ها از جنوب به شمال افغانستان توسعه یافته و حتّی مردم از سفر در شاهراه‌ها و شهرها به شدّت در هراس اند. چنانچه گروگان‌گیری‌های اخیر در شاهراه‌ها مبین این واقعیت است. این امر باعث افزایش نفرت مردم بر علیه دولت گردیده است. حکومت افغانستان از حادثه تورخم استفاده سیاسی می‌کند و برای کسب مشروعیت و منحرف ساختن افکار عامه ازمسائل داخلی و با استفاده از مشکلات اقتصادی، جوانان را تحت احساسات وطن پرستی به جنگ میان مسلمانان تشویق می‌کند.

باوجودی‌که هر انسان عاقل می‌داند که جنگ میان مسلمانان بالای خط ترسیم شده از سوی کفار نمایش‌نامه ایست که توسط حُکام دست نشانده‌ی دو کشور به منظور تضمین منافع امریکا در منطقه اجراء می‌گردد و فرزندان مسلمان هردو سرزمین اسلامی قربانی دسیسه‌های حُکام خائن می‌گردند.

  1. مردم افغانستان و پاکستان جزء امت بزرگ اسلام اند که دارای عقیده واحد می‌باشند. مردم این دو سرزمین همواره ثابت ساخته‌اند که کفار را دشمنان اصلی خود می‌دانند، و همیشه در برابر آنان ایستادگی نموده‌اند. چنانچه در جهاد علیه شوروی سابق، مردم پاکستان شانه به شانه با برادران مسلمان افغان ایستادند، آنان را یاری نمودند و در خانه‌های خود جای دادند. هم اکنون نیز مردم پاکستان، افغان‌ها را در شفاخانه‌ها و سرزمین خود می‌پذیرند، طوری‌که سه ملیون نفوس افغانستان هم اکنون در پاکستان زندگی می‌کنند. اما این حُکام خائن ودولت جابر پاکستان است که سال‌هاست بالای مردم افغانستان ظلم روا می‌دارند و آنان را آزار و اذیت می‌کنند. بناء، باید میان حُکام خاین پاکستان و مردم مسلمان آن تفکیک قائل شد. چنانچه که باید میان حُکام خاین افغانستان و مردم مجاهد آن تفکیک نمود.

حزب‌التحریر این جنگ میان دو سرزمین اسلامی را یک جنگ فرسایشی می‌داند که هدف از آن تضعیف قوت مسلمانان است.

جنگ جاری میان مسلمانان افغانستان و پاکستان از دیدگاه اسلام کاملاً حرام است. بناءً عساکر مسلمانی که در این جنگ اشتراک کردند باید جداً از خود ب‍‍‍‍‍‍پرسند که به چه انگیزه و برای کی قربانی می‌شوند؟

روی این ملحوظ، برای از بین بردن دشمنی میان دو سرزمین اسلامی و خنثی‌ سازی دسیسه‌های کفار و دولت‌های دست نشانده، باید عناصر مخلص در نیروهای نظامی و سیاست‌مدارانی که به الله سبحانه و تعالی و رسولش صلی‌الله علیه وسلم اخلاص دارند، ابتکار عمل را به دست گیرند و منابع مادی و بشری این دو سرزمین را تحت یک قیادت سیاسی وحدت ببخشند. اهمیت استراتیژیک، قدرت نظامی و منابع بشری هردو سرزمین اگر در نظام خلافت بر منهج نبوت یکجا گردند، قدرت نیرومندی را ایجاد خواهند کرد، که سیاست‌های استعماری غرب را  از منطقه برخواهد چید. آگاه باشیم که پیامبر صلی‌الله علیه وسلم در مورد جنگ میان مسلمانان چنین فرموده است:

لَا تَرْجِعُوا بَعْدِي كُفَّارًا يَضْرِبُ بَعْضُكُمْ رِقَابَ بَعْضٍ

«بعد از من کافر نشوید، که گردن یکدیگر را بزنید»

رواه البخاری

حزب‌التحریر- ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

عایدات و مصارف در نظام خلافت

  • نشر شده در پاکستان

حزب التحریر-ولایه پاکستان، نسخه ی این کتاب سرمایه در نظام خلافت را به نشر رساند. در این کتاب، سرمایه و احکام آن تشریح شده است. منابع، انواع، مکان وصول، زمان وصول، طریقه و مقاطع حفظ آن نیز ذکر گردیده است.هم چنان ما در این کتاب تمام کسانی را که مستحق این سرمایه هستند نام بردیم و ساحات هزینه آن را نیز واضح ساخته ایم.

اسلام یک نظام کامل زنده گی است که برای تمام بشریت ارسال شده است. بناً اسلام ذاتاً به نظامی ضرورت دارد که او را تطبیق و به عنوان رهبری فکری به جهان حمل کند. اسلام این نظام را نظام خلافت می داند. خلافت یک نظام متمایز و بی نظیر بوده که از تمامی ساختارهای کفری در جهان متفاوت می باشد. خلافت در مبانی، ساختارهای داخلی و قوانین و دساتیرش متفاوت است. چون همه آن از کتاب الله سبحانه وتعالی و سنت رسول صلی الله علیه وسلم گرفته شده است.

بالای خلیفه و امت واجب است تا به آن پابند بوده و خود را به امور منابع مذکور منحصر بگردانند. زیرا این نظام ناشی از  شریعت الله منان است نه از قانون مردم. اسلام وظیفه مواظبت از امور امت و مدیریت عایدات و مصارف مالی را که توسط دولت وصول می شود، به ذمه دولت خلافت سپرده است. هم چنان باید به امور رعیت بدون درنظرداشت نژاد و دین شان و نیز به حمل دعوت توجه کند. نصوص الهی منابع در آمد مالی دولت، انواع و چگونه گی جمع آوری آن را تشریح کرده است. هم چنان دولت باید افراد مستفید و ساحات را که بالای آن مصرف می کند مشخص سازد.

اصول مالی دولت خلافت، بعد از مطالعه و بررسی اقوال صحابه، تابعین و نظریات مجتهدین از قرآن و سنت اخذ گردیده است. تمام این ها از منظر ما بر اساس دلیل قوی ثابت گردیده اند؛ چون احکام الهی در صورت نبود دلیل مشخص، به اساس گمان اغلب مورد پذیرش قرار می گیرند. چنان چه در شکل گرفتن عقیده به آن نیاز است.

این کتاب یک تحفه بسیار عالی برای مسلمانانی است که به زبان اردو تکلم می کنند تا مصارف و عایداتی را بدانند که بزودی ان شاءالله آمدنی است(نظام خلافت برمنهج نبوت). ترجمه اردوی این کتاب از آدرس ذیل قابل دست رس است. http://pk.tl/1mBF

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

امریکا جنایات جنگی ‌اش را در افغانستان از سَر گرفت

زمانی‌که رییس جمهور دولت جان‌کری در مراسم جشن استرداد استقلال با صداهای عجیب و بلند فریاد می‌کشید و می‌گفت: «افغانستان هیچ‌گاهی سیاست خارجی خود را به کسی تسلیم نخواهد کرد.» نیروهای اشغال‌گر امریکایی برخلاف پیمان ننگین ستراتژیک و امنیتی، با صلاحیت‌های ویژه‌ی جنگی وارد میدان‌های نبرد گردیده و بار دیگر استفاده از طیارات نوع «B-52» را بر علیه مردم مجاهد و مظلوم افغانستان آغاز نموده‌اند.

هم‌چنان، در این اواخر، لوی درستیز ارتش امریکا، جنرال جوزف دانفورد، گفته است که نیروهای امریکایی بعد از ده سال یک‌بار دیگر بر علیه تروریستان از طیارات نوع «B-52» استفاده می‌نماید. قبل از این نیز امریکا در افغانستان بر علیه تروریستان از راکت‌های نوع کروز استفاده نموده است. قابل یادآوری است که نیروهای اشغال‌گر امریکایی از ماه جون ۲۰۱۶ بدینسو، طی140 حمله هوایی، نزدیک به 800 بمب را بالای مردم افغانستان پرتاب نموده است و پروژه (Cost of War) در تحقیق تازه خود می‌گوید در ۱۵ سال گذشته ۱۷۳ هزار نفر در افغانستان و پاکستان کشته شده‌‌اند. افزون برین، ملل‌متحد در گزارشی اخیر خودگفته که در شش ماه اول سال ۲۰۱۶ میلادی دست کم ۱۶۰۱ فرد ملکی کشته و ۳۵۶۵ تن دیگر زخمی شده‌اندکه از این میان تقریباً یک سوم تلفات را کودکان تشکیل می‌دهند.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ولایه افغانستان، با شدیدترین الفاظ ممکن، جنایت و وحشت نیروهای امریکایی را بالای مردم مسلمان افغانستان محکوم می‌کند. زیرا امریکا می‌خواهد به همکاری حکومت «وحدت ملی» مردم افغانستان  را درگیر رقابت‌های قومی، زبانی، سمتی، حزبی و رقابت‌های نیابتی اشغال‎گران نموده و با شعله‌ور ساختن جنگ و اختلافات میان مردم، حضور شان را در افغانستان تمدید نمایند. در این روش، هدف امریکا این است که اذهان عامه را مشغوش ساخته و توجه مردم را از مسائل اساسی مانند اشغال و اهداف استراتژیک و استعماری امریکا در منطقه منحرف نماید.

جای تعجب نیست، که کمک‌های امریکا باعث تقویت نهادهای نظامی و تجهیز نیروهای امنیتی افغانستان نشده است. درمقابل، همیشه تلاش‌های دوامدار جریان دارد تا افغان‌ها را درگیر جنگ‎های داخلی نموده و در نتیجه‌ی آن حضور درازمدت نظامی و استخباراتی در افغانستان داشته و از این کشور اهداف منطقه‌یی و ستراتژیک شان را تعقیب نمایند.

امریکا برای تحقق این هدف، مردم شجاع افغانستان را توسط حکومت بزدل  «وحدت ملی» کنترول می‌کند. با کمال تعجب این‌که، رییس جمهور نصب شده توسط جان‌کری بقای حاکمیت خود را به کمک طیارات بمب افگن امریکایی « B-52» تضمین می‌کند، و به نیروهای مسلح مخالف نظام و اشغال‌گران می‎گوید: «این فکر را نداشته باشید که به خانه شیر بیایید و رفتار روباه با شما صورت گیرد».

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

نشست سه جانبه آذربایجان و اهداف پشت پرده آن

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

برای نخستین بار به تاریخ 2016.08.08م نشست سه جانبه ای با حضور سران کشورهای روسیه، ایران و آذربایجان در باکو پایتخت آذربایجان برگزار شد. در بیانیۀ اختتامی این نشست گفته شده که سران کشورهای یاد شده در این گردهمائی مسایل گوناگونی را به بحث و بررسی گرفتند؛ از جمله: روابط میان کشورهای سه گانه، همکاری های اقتصادی، گذرگاه شمال-جنوب، مبارزه با تروریزم، بحران سوریه، اوضاع افغانستان، تجارت مواد مخدر، بنیادگرائی، جنایات فرامرزی، تجارت غیر قانونی اسلحه، تجارت انسان وغیره. تمام این مسایل در یک روز به بحث و بررسی گرفته شد! پرسش این است که آیا این یک تبلیغات رسانه ای است و یا این که یکی از مسایل یاد شده، محور بحث بوده و سائر موارد در این نشست به طور ضمنی مطرح گردیده است؟ پرسش دیگر این که می دانیم ایران و آذربایجان بر محور سیاست های امریکا می چرخند، بنابر این آیا امریکا در این گردهمائی نقشی دارد یا خیر؟ و اگر دارد هدف اش از راه اندازی چنین گردهمائی چیست؟

پاسخ:

بلی! این دقیق است که تمرکز نمودن روی این همه مسایل گسترده در یک یا دو جلسه و یا در یک و یا بخشی از یک روز معقول نیست، اما به نظر می رسد که موضوع اقتصادی اصل هدف این نشست بوده، به ویژه ساخت گذرگاه اقتصادی موسوم به(گذرگاه شمال-جنوب). هم چنین باید گفت که امریکا در این نشست نقش اصلی و اساسی را دارا می باشد و آن این که می خواهد روسیه را از چین به دور نگهداشته و با سرگرم نمودن آن در این گذرگاهی که از روسیه تا آذربایجان و سپس ایران و کشوهای خلیج امتداد دارد، آن را از لحاظ اقتصادی ضربه زند. برای بهتر روشن شدن این مسئله موارد زیر را به بحث و بررسی می گیریم:

نخست: سائر مواردی که در بیانیه اختتامی این نشست تذکر داده شده در این گردهمائی از اهمیت زیادی بر خوردار نمی باشد، جزئیات آن قرار ذیل است:

  1. در مورد افغانستان باید گفت که هیچ یک از این کشورهای سه گانه هیچ گونه تسلطی در قضایای افغانستان ندارند، بلکه یگانه دولت مؤثر و فعالی که تمام قضایای این کشور را در اختیار دارد امریکا می باشد، و حکومت افغانستان به صورت کامل زیر تسلط آن قرار دارد. بنابر این نام بردن از افغانستان در بیانیه یاد شده از جمله مسایل ضمنی و حاشیه ای می باشد!
  2. جنایات فرامرزی و تجارت انسان از جمله اولویت های فعالیت مشترک کشورهای یاد شده به شمار نمی رود تا جهت بحث و بررسی آن نشست مشترک سه جانبه ای را راه اندازی نمایند.
  3. و اما در خصوص بحران سوریه، باید گفت که روسیه و ایران نیاز دارند برای تلافی نمودن شکست هائی که در آن جا متحمل شده اند با یکدگر گفتگو و هماهنگی هائی را انجام دهند. از آن جائی که آذربایجان در بحران سوریه هیچ دخلی ندارد، دانسته می شود که این نشست به منظور بررسی بحران سوریه راه اندازی نگردیده، به ویژه با توجه به این که نشست مذکور به پیشنهاد آذربایجان راه اندازی شد. شبکه خبری i24 news به تاریخ 2016.08.08م در گزارشی گفت: «آن چه نظر را به خود جلب می کند این است که این گردهمائی سه جانبه که قرار است روز دو شنبه راه اندازی گردد، در نوع خود اولین گردهمائی است که به پیشنهاد رئیس جمهور آذربایجان در جریان گفتگوی تلیفونی که در فبروری گذشته با همتای روس اش داشت، دایر گردید.» پس این بدان معنی است که این نشست که به پیشهاد و دعوت آذربایجان دایر گردیده، ارتباطی به بحران سوریه ندارد، زیرا آذربایجان در بحران سوریه هیچ نقشی ندارد.
  4. مبارزه با تروریزم، مواد مخدر و فعالیت های قاچاق سلاح و عبور و مرور مسلحین، به ویژه میان آذربایجان و روسیه به صفت گذرگاهی برای مجاهدین به سوی قفقاز، چنان چه قبل ها در جریان جنگ های چچن در سراسر دهه نهم قرن بیست جریان داشت، این ها مواردی است که اگرچه روسیه در جریان گردهمائی از آن یاد نمود، چنان چه تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 2016.08.08م در خبری گفت: «رئیس جمهور پوتین در جریان دیدار سه جانبه با همتای ایرانی و آذربایجانی اش حسن روحانی و الهام علی اوف روی نیاز به ممانعت از ترانیزیت سلاح و مواد مخدر و عبور و مرور مسلحین از خاک سه کشور تأکید نمود. پوتین در این دیدار که روز دو شنبه 8 اگست انجام شد خواستار گسترش تبادل معلومات در مورد فعالیت گروه های تروریستی میان این سه کشور گردید.» اما روسیه می تواند چنین مسایلی را در دیدارهای دوجانبه با آذربایجان و بدون نیاز به نشستی با مشارکت رئیس جمهور ایران حل و فصل نماید. بنابر این مسئلهٔ ترانیزیت سلاح و عبور و مرور مسلحین مشکلی است که روسیه و آذربایجان با آن دست و پنجه نرم می کنند، زیرا عبور و مرور مسلحین معمولاً از طریق آذربایجان صورت می گیرد و اما موضوع مواد مخدری که از افغانستان صادر می گردد و از طریق ایران و آذربایجان ترانیزیت می شود، اگرچه دارای تأثیر می باشد اما برای این کشورها-به خصوص در شرایط کنونی- در اولویت قرار ندارد تا نشستی این چنینی برای بحث و بررسی آن راه اندازی گردد.

دوم: به این ترتیب دیدیم که موارد یاد شده، اگرچه تا حدودی اثر گذار می باشد، اما اهمیت اش در حدی نیست که برای آن نشست سه جانبه ای به اشتراک این سه کشور برگزار گردد. آن چه باقی ماند همانا موضوع اقتصادی است که هدف اصلی راه اندازی این نشست را تشکیل می دهد، به ویژه مسئله ساخت گذرگاه اقتصادی موسوم به گذرگاه(شمال-جنوب). برای بیشتر روشن شدن موضوع اینک می پردازیم به معلوماتی که در بیانیه اختتامی مذکور در مورد امور اقتصادی از آن یاد شده و هم چنین اظهاراتی که در خصوص این موضوع منتشر گردیده است:

  1. در بیانیه اختتامی گفته شده است: «قرار شد روسیه، ایران و آذربایجان اقداماتی را جهت گسترش زیربناهای مواصلاتی روی دست گیرند، این اقدامات شامل ساخت گذرگاه(شمال-جنوب) می گردد. چنان چه هر سه کشور می کوشند تلاش هائی را جهت پیوند دادن زمینه های حمل و نقل منطقه ای و هدف مند به منظور ساختن زیربناهای مواصلاتی اقتصادی پر سود و با امن را به خرج دهند. کشورهای سه گانه قصد دارند قدم هائی را به منظور گسترش ساخت و ساز زیربناهای مواصلاتی، به منظور بهبود امکانات موجود حمل و نقل مسافرین و کالاها از طریق گذرگاه مواصلاتی بین المللی(شمال-جنوب) بردارند. در بیانیه هم چنین اشاره شده به این که مسکو، تهران و باکو کار مشترک عملی شدن پروژه های جدید را جهت پیوند دادن راه های آهن، در چهارچوب برنامه های گسترش و بهبود امکانات گذرگاه حمل و نقل بین المللی(شمال-جنوب) هم چنان ادامه خواهند داد. (به نقل از روسیه امروز 2016.08.09م)
  2. اظهارات روحانی رئیس جمهور ایران در مورد هدف این کنفرانس، آن جا که گفت: «این کنفرانس فرصت های رشد گسترده میان این کشورها را فراهم خواهد نمود.» (صفحه انترنتی شبکه العالم 2016.08.08م)
  3. برجسته ترین هدف این کنفرانس که رسانه های روسیه منتشر نمودند، است. چنان چه آژانس خبری سبوتنیک روسیه به تاریخ 2016.08.08م خبری را منتشر نموده و در آن از پروژه مشترک و عظیم روسیه و ایران نام برد که قصد دارد با کانال سویس مصر رقابت نماید. یعنی قرار است این پروژه تا حدی با کانال سویس مصر رقابت نماید؛ چنان چه طول این گذرگاه به 7200 کیلومتر رسیده و شمال اروپا را از طریق ایران، روسیه و آذربایجان به هندوستان و دولت های خلیج پیوند دهد. وزیر خارجه ایران اعلام نمود که این پروژه به نفع ملت های ایران، آذربایجان، روسیه و سراسر منطقه خواهد بود، زیرا این پروژه بدیل خوبی برای مسیر بحری کانال سویس بوده و با راه اندازی آن، هزینه ها و زمان لازم برای حمل و نقل کاهش خواهد یافت.
  4. شبکه روسیه امروز نیز به تاریخ 2016.08.08م در خبری گفت: «رئیس جمهور روسیه قبل از برگزاری این نشست در اظهاراتی گفته بود که همکاری های سه جانبه میان روسیه، ایران و آذربایجان راه را به سوی عملی شدن چندین پروژه جدید در نزدیکی دریای خزر باز خواهد نمود. وی هم چنین گفت: قرار است چندین موضوع مطرح شده را در این دیدار سه جانبه به بحث و بررسی گیریم.»

به این ترتیب هدف اساسی از برگزاری این کنفرانس همانا همکاری های اقتصادی، به ویژه ساخت گذرگاه شمال-جنوب می باشد. این پروژه نسبت به سائر پروژه های اقتصادی مطرح در کرانه های بحری خزر از اهمیت بیشتری برخوردار می باشد، زیرا سائر کشورهائی که در سواحل این بحر موقعیت دارند به این نشست فراخوانده نشدند. بنابر این مطرح شدن بحث این پروژه ها در کنفرانس یاد شده بیشتر بحث آینده بوده تا عملی نمودن آن و عملی شدن آن در آینده های نزدیک بعید به نظر می رسد تا زمانی که میان کشورهای همجوار دریایی خزر در مورد آن به تفاهم رسند. گذرگاه یاد شده مربوط به سه کشور حاضر در کنفرانس می باشد، به ویژه با توجه به این که رسانه های روسیه آن را بسیار برجسته نموده و پیوسته اشاره می نمودند که این پروژه با کانال سویس رقابت خواهد نمود.

سوم: در مورد نقش امریکا در این نشست باید گفت که بدون شک امریکا در آن نقش دارد، اما باید دانست که برخی از جزئیات این نقش نیازی به تعمق و تدبر زیاد ندارد و در مورد برخی دیگر باید بیشتر تأمل نمود.

نوع اول نقش امریکا را می توان به آسانی درک نمود. طوری که واقعیت کشورهای سه گانه شرکت کننده در این کنفرانس با یکدیگر متفاوت می باشد، چنان چه روسیه یک دولت مستقل بوده و از سیاست های منطقه ای و بین المللی مستقلانه بر خوردار می باشد، اما دولت های ایران و آذربایجان همواره در رکاب سیاست امریکا روان می باشند و روشن است که سیاست خارجه چنین دولت هائی هرگز نمی تواند جدا از سیاست خارجه امریکا باشد، به عبارت دیگر؛ ساخت گذرگاهی از شمال به سوی جنوب تا منطقهٔ خلیج در سواحل ایران ممکن نیست جدا از سیاست های امریکا باشد.

این بود در خصوص نوع اول که می توان به آسانی و بدون تفکر عمیق به آن پی برد. و اما نوع دوم که نیاز به تدبر و تفکر عمیق دارد، می توان با در نظر داشت نکات زیر درک نموده و به آن پی برد:

  1. امریکا متوجه شد که روسیه از شرایط سخت اقتصادی رنج می برد، بناً به آذربایجان و ایران دستور داد تا روسیه را سرگرم راه اندازی پروژه بزرگ اقتصادی نمایند تا باعث تضعیف اقتصاد آن گردد.

هم چنان که سیاست امریکا در قبال چین طوریست که قصد دارد این کشور را سرگرم سرمایه گذاری روی پروژه های بزرگی مانند گذرگاه اقتصادی چین از طریق پاکستان نماید. به همین ترتیب قصد دارد روسیه را برانگیزد تا روی پروژه جدید گذرگاه شمال-جنوب سرمایه گذاری کند تا به این ترتیب از نظر اقتصادی تضعیف شده و به قرضه های صندوق بین المللی پول و بانک جهانی روی آورد؛ صندوق و بانکی که زیر تسلط امریکا قرار دارد. بناً با توجه به مسایل یاد شده، امریکا به ایران و آذربایجان دستور داده تا آنان نیز روی این پروژه یا گذرگاه، سرمایه گذاری نمایند تا باشد که روسیه نیز تشویق شود در خصوص این پروژه پا پیش گذاشته و در منجلاب آن گیر افتد.

  1. امریکا در عین حالی که تلاش دارد سیاست گذاری هایش را در شرق دور، برای جلوگیری از تبدیل شدن چین به یک قدرت بزرگ جهانی، گسترش و افزایش دهد و همواره در پی آن است تا نقاط ضعف و ناهنجاری های چین را برجسته نموده و به آن دامن زند. در عین حال مطمئناً می داند که خطرناک ترین روی کرد روسیه به جانب کشوهای آسیائی این است که به سوی چین روی آورد. اگر سیاست امریکا در قبال چین این باشد که از تقویت شدن چین توسط سائر کشورهای بزرگ ممانعت نماید، در این صورت به خوبی می داند که روسیه خطرناک ترین این کشورها خواهد بود که می تواند با نزدیک شدن به چین اوضاع را متشنج نماید. بنابر این امریکا براساس سیاست هائی که جهت دور نگهداشتن روسیه از چین به کار می برد، تلاش دارد روسیه را سرگرم پروژه هائی مانند گذرگاه شمال-جنوب نماید، به ویژه با توجه به این که این گذرگاه اقتصادی که از کشورهای روسیه و آذربایجان می گذرد، شباهت زیادی به گذرگاه اقتصادی هند و ایران دارد. بر مبنای این پروژه گذرگاه اقتصادی، قرار است هند در بندر چابهار ایران از طریق بحر با این کشور پیوند داده شود و هم چنین ایران را از طریق خشکه با افغانستان پیوند دهد.

این بدان معنی است که گذرگاه جدید موسوم به "شمال-جنوب" که از روسیه می گذرد، با پیوند دادن هند به شمال اروپا در حقیقت به گذرگاه اقتصادی این کشور جان تازه ای می بخشد و در نتیجه روسیه در کنار هند ظاهر می گردد، هندی که دشمن منطقه ای چین در جنوب آسیا به شمار می رود و به این ترتیب میان چین و هند فاصله بیشتری ایجاد می گردد. از جانب دیگر، اشتراک روسیه در این گذرگاه اقتصادی با ایران و آذربایجان، مطمئناً از میزان احتمال اشتراک روسیه با نقشه های چین در سائر گذرگاه های اقتصادی مانند "راه ابریشم" می کاهد. خلاصه این که امریکا شاهد روی کرد آزار دهنده روسیه به جانب چین است. بناً ایران و آذاربایجان را که از وابسته گان و دنباله روان آن محسوب می گردند، تحریک می کند تا روسیه را با راه اندازی پروژه های مشترک المنافع سرگرم نمایند تا باشد روسیه از چین فاصله گیرد و چین از روسیه جدا نگه داشته شود.

خلاصه سخن این که:

  1. هدف اصلی از راه اندازی نشست سه جانبه باکو که به تاریخ 2016.08.08م بر گزار گردید تنها مسایل اقتصادی می باشد، به ویژه پروژه گذرگاه شمال-جنوب.
  2. بدون شک امریکا در راه اندازی این نشست-توسط آذربایجان و ایران- نقش مؤثری داشته و قصد دارد با این کار روسیه را سرگرم پروژه شمال-جنوب نماید تا باشد که از نظر اقتصادی تضعیف شود، به خصوص در شرایط فعلی که از بحران اقتصادی رنج می برد. امریکا با این کار در پی آن است تا روسیه را تشویق و تحریک نماید تا به جای روی آوردن به سوی جنوب شرق روسیه و مشخصاً چین، به طرف جنوب غرب و مشخصاً آذربایجان و ایران روی آورد و به این ترتیب روسیه به تدریج از چین فاصله گیرد.
ادامه مطلب...

نشستِ مشترك تركيه و روسيه

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

«رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه به تاریخ 2016.08.09م، طی یک سفر رسمی از روسیه دیدن نمود. این سفر درحالی صورت گرفت که پس لرزه های کودتای نافرجام ترکیه هنوز تمام نشده بود. پرسش این است که این اقدام عجولانه برای چیست؟ دیگر این که هدف اصلی از این سفر چه می باشد؟ به ویژه با توجه به این که نماینده گان وزارت خارجه، اردو و استخبارات ترکیه نیز به روسیه سفر نمودند. هم چنین آیا این سفر ارتباطی به بحران سوریه دارد و یا این که صرفاً به منظور بهبود بخشیدن روابط ترکیه و سوریه پس از سقوط طیاره جنگی روسیه انجام گرفته است؟

پاسخ:

برای دانستن اسباب سفر عجولانه و هدف از آن، موارد زیر را به بحث و بررسی می گیریم:

  1. سخن در مورد این سفر قبل از تلاش ها برای کودتا به تاریخ 2016.07.15م بر سر زبان ها بود. چنان چه در اصل قرار بود این دیدار میان دو رئیس جمهور در جریان بیستمین نشست دوره ای صورت گیرد که قرار بود در ماه سپتمبر 2016م برگزار گردد؛ اما دیدار پوتین رئیس جمهور روسیه واردغان رئیس جمهور ترکیه با عجله و در جریان ماه اگست صورت گرفت، زیرا امریکا مصمم بود پس از ناکام ماندن سائر ابزار اعم از ایران، روسیه وغیره کشورها این بار ترکیه را به عنوان یک ابزار کاراتر، جهت حل و فصل بحران سوریه وارد صحنه نماید.

وزیر خارجه ترکیه این دیدار دو رئیس جمهور را بسیار برجسته نموده و آن را مهم جلوه داد و اعلام نمود که احتمال دارد این دیدار در روسیه و در جریان ماه اگست برگزار گردد. چنان چه صفحه انترنتی العربیه نت به تاریخ 2016.07.02م به نقل از آژانس انترفاکس خبر داد که وزیر خارجه ترکیه در اظهاراتی گفته که احتمالاً ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه و رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در جریان ماه اگست در شهر سوچی روسیه با هم دیدار و گفتگو نمایند. موضوع گفتگوهای صورت گرفته در این سفر در فضای مصالحه و دوستانه به بحث و بررسی گرفته شد تا ترکیه بتواند در حل و فصل بحران سوریه برمبنای سیاست های امریکا نقشی را بازی نماید.

جزئیات این مسئله را ما در پاسخ به پرسشی که به تایخ 2016.07.14م منتشر نموده بودیم بیشتر توضیح دادیم. چنان چه در آن جا گفته بودیم: «در حال حاضر خواست امریکا از ترکیه این است که با تمام توان بالای مخالفان سوریه فشار وارد نماید تا مجبور شوند دوباره جهت از سرگیری گفتگوها به ژینو برگشته و راه حل مسالمت آمیز را بپذیرند. این خواست امریکا شامل پای بندی مخالفان به اعلامیه مشترک امریکا و روسیه مبنی بر پایان دادن به فعالیت های خصمانه در سوریه بود که به تاریخ 2016.02.27م منتشر گردید. ترکیه هم چنین موظف است به مخالفان هشدار دهد که در صورت رد نمودن پیشنهاد پیوستن به روند ادامه گفتگوها از پشتیبانی آنان دست خواهد کشید و ترکیه این هشدار را از طریق علنی نمودن همکاری های ترکیه و روسیه به مخالفان ابلاغ نمود. چنان چه العربیه نت به تاریخ 2016.07.02م به نقل از وزیر خارجه روسیه خبر داد: «امیدواریم میان اردوهای روسیه و ترکیه در خصوص قضیهٔ سوریه روابط مشترکی را ایجاد نمائیم.» هم چنین با اظهار این که ترکیه هنوز مخالف مداخله روسیه در سوریه می باشد و با توجه به این که ترکیه در معرض حملات تروریستی قرار دارد، مخالفان سوریه موظف اند در برابر گروه های تروریستی مبارزه نمایند و این مبارزه طوری باشد که امریکا، روسیه و ترکیه می خواهند.

شکی نیست این هشدار ترکیه بالای آن بخشی از مخالفان سوریه تأثیر خواهد گذاشت که هنوز چشم به کمک های ترکیه دوخته اند، آنانی که باور کرده بودند که اردوغان اجازه نخواهد داد کشتار وحشیانه منطقه حماة تکرار شود و آنانی که هنوز با ترکیه تماس و روابط دارند. به این ترتیب امریکا امیدوار است این گروه ها به گفتگو با نظام روی آورند.

این نیز بعید نیست که ترکیه در اعمال فشار بالای مخالفان از ابزارهای سیاسی فراتر رفته و دست به اقدامات نظامی زند و به بهانهٔ مبارزه برعلیه اقدامات تروریستی گروه داعش وارد میدان جنگ شود و این در حالی است که داعش از سائر مخالفان مسلح تفکیک نمی شود، به این معنی که ترکیه نیز دقیقاً استدلال روسیه در هنگام بمباران مخالفان مبنی بر هدف قراردادن داعش را مطرح خواهد نمود! اظهارات وزیر خارجه روسیه در مورد تماس ها میان اردوهای روسیه و ترکیه بیانگر این احتمال می باشد.»

هم چنین گفته بودیم: «اوباما می خواهد مانند کلنتن رئیس جمهور دموکرات قبلی امریکا عمل کند. کلنتن در آخرین سال حکومت اش تلاش کرد تا قضیهٔ فلسطین را با کنار هم نشاندن سازمان فتح و یهودیان بر اساس راه حل قاطع و مبتنی بر گفتگو حل و فصل نماید، اگرچه او در این تلاش موفق نشد اما توانست یاسرعرفات رهبر فلسطین و ایهود باراک رهبر اسرائیل را کنار هم نشاند. اوباما نیز اینک تلاش دارد مخالفان نظام سوریه را بر اساس راه حل مبتنی بر گفتگو با نظام پشت میز مذاکره نشاند تا در آینده گفته شود که وی در آخرین روزهای حکومت اش کار قابل قدر و ستودنی انجام داده است.

تفاوت تلاش های کلنتن با تلاش های اوباما در این است که کلنتن تلاش هایش را در برابر مزدورانش به صورت آشکارا و علنی انجام می داد، اما اوباما خود را در پس مزدوران اش پنهان نموده و کارها را توسط آنان به پیش می برد. امریکا در زمان حکومت اوباما نسبت به وابسته گان اش اعتماد بیشتری نشان می دهد. چنان چه پس از ناکامی ایران و همکاران آن و بعد از شکست روس ها و اینک در تداوم تنگناهی که امریکا در سوریه در آن قرار گرفته، امریکا به اردوغان دستور می دهد تا با روسیه وارد مصالحه گردد تا باشد روسیه مورد تشویق قرار گرفته و هم چنین روند بمباران انقلابیون سوریه برایش آسانتر گردد و به این ترتیب بالای انقلابیون فشار بیشتر وارد گردیده و وادار شوند تا با نظام پشت میز مذاکره نشینند.

پس از آن که مداخلات ایران و روسیه در بحران سوریه با بنبست مواجه گردید اینک امریکا در تلاش است ترکیه را نیز جهت حفظ نفوذ امریکا در سوریه و حذف رنگ و بوی اسلامی از انقلاب سوریه به سرعت در کنار ایران و روسیه قرار دهد. به این ترتیب روسیه که شب و روز سوریه را زیر بمباران دارد، سرانجام در جنگ علیه ترورزم در سوریه همکار ترکیه شده و تبادل نظرها میان دو طرف در یک فضای بسیار دوستانه صورت می گیرد. حتی وزیر خارجه روسیه خواستار این می شود که میان اردوهای روسیه و ترکیه در خصوص بحران سوریه تماس ها و روابط وجود داشته باشد.» (اخذ شده از پرسش و پاسخ قبلی مؤرخ 2016.07.14م)

  1. قرار بود ترکیه نقش اش را به سرعت بازی نماید، اما تلاش هائی که برای کودتا توسط نظامیان متمایل به کمال اتاترک و وابسته به انگلیس صورت گرفت، باعث شد نقش ترکیه برای مدتی متوقف گردد و نظام ترکیه سرگرم مشکلات داخلی گردید. امکان این وجود داشت که این نقش تا فارغ شدن کامل ترکیه از پس لرزه های کودتای نافرجام هم چنان متوقف بماند. چنان چه خود اردوغان نیز به آن اشاره نمود، اما آن چه در آغاز ماه اگست 2016م اتفاق افتاد، حملات انقلابیون برای شکستن محاصره شهر حلب و کامیابی نسبی شان در این حملات امریکا را وادار نمود تا از این فرصت استفاده نموده و نقش ترکیه را با عجله راه اندازی نماید. به همین دلیل بود که سفر اردوغان به روسیه انجام گرفت و تلاش ها برای عادی سازی روابط با آن راه اندازی گردیده و رفتن به سوی راه حل سیاسی امریکایی اما با نقش فعال ترکیه روی دست گرفته شد.

امریکا در پی آن است تا حملات انقلابیون بی ثمر مانده و به جای این که در میادین جنگ پیروز باشند، در پشت میزهای گفتگو پیروزی شان را به دست آورند. امریکا تلاش دارد از این فرصت بهانه ای ساخته و آن را در اختیار ترکیه قرار دهد تا با استفاده از آن گفتگوهای متوازنی را راه اندازی نماید که اردوغان از آن یاد نمود، زیرا امریکا گمان می کند ترکیه به دلیل برخوردار بودن از امکانات گوناگون موفق خواهد شد طرف های متخاصم را در جریان روزهای کمی که از حاکمیت اداره اوباما باقی مانده کنار هم جمع نموده و راه حل امریکایی مبتنی بر گفتگوهای متوازن را بر آنان بقبولاند! چنان چه صفحات انترنتی السوریه نت و الخلیج الجدید به تاریخ 2016.08.06م به نقل از اردوغان گفتند: «رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه امروز خواستار راه اندازی گردهمایی منطقه ای به منظور حل بحران سوریه گردید. وی در جریان اظهاراتی که در یک گفتگوی طولانی با شبکه الجزیره کشور قطر داشت و شام روز شنبه از این شبکه منتشر گردید افزود: هرچند اوضاع در حلب نگران کننده است، اما مخالفان توانسته اند توازن را در این اواخر بر گردانند.»

چنین هم شد؛ سفر یاد شده صورت گرفت و این اوباما بود که به اردوغان دستور داد تا با عجله دست به کار شده و طرف های متخاصم را در یک چهارمین دور گفتگوها کنار هم جمع نماید. اوباما می خواهد دورۀ حکومت اش را با راه اندازی این دور گفتگوها پایان دهد و همان گفتگوهایی است که مولود چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه به آن اشاره نمود. چنان که رویترز بخش عربی روز جمعه تاریخ 2016.08.05م به نقل از وی گفت: «گفتگوها در مورد آیندهٔ سوریه باید از سر گرفته شود.» وی خواستار راه اندازی چهارمین دور گفتگوهای صلح ژینو شد. سفر اردوغان به روسیه و دیدارش با پوتین به این ترتیب صورت گرفت.

  1. پس از کشمکش های به وجود آمده میان روسیه و ترکیه در نتیجه سقوط دادن جنگنده روسی توسط نظامیان ترک، این نشست؛ نخستین گامی به شمار می رود که در مسیر عادی سازی روابط میان دو کشور برداشته می شود. این عادی سازی روابط طوری صورت گرفت که منجر به ذلت و خواری ترکیه گردید. چنان چه اردوغان با تن دادن به شرط هائی که پوتین گذاشته بود، از سقوط طیاره روسیه به تاریخ 2016.06.27م رسماً عذر خواهی نمود. هم چنین اردوغان خیلی زود و به تاریخ 2016.06.29م، با رئیس جمهور روسیه ارتباط تلیفونی برقرار نموده و گفتگوی دوستانه انجام داد. پس از وی، وزیر خارجه اش با لاوروف وزیر خارجه روسیه به تاریخ 2016.07.01م در شهر سوچی روسیه دیدار و ملاقات نمود. وی در این دیدار در پهلوی سایر موارد، در خصوص دیدار پوتین و اردوغان در شهر سن پترزبورگ روسیه نیز گفتگو نمودند. مورد دیگر این که وزیر خارجه ترکیه در سخنانی اشاره نمود که ممکن است برای روسیه در ترکیه پایگاه هائی نظامی داده شود تا بتواند حملاتی از آن جا در سوریه انجام دهد.

باید دانست که این موقف گیری ذلیلانه ای ترکیه در برابر روسیه به این دلیل نبود که ترکیه از اعمال تحریم های اقتصادی مسکو بر علیه انقره رنج می برد، بلکه یگانه دلیل آن گیرماندن امریکا در تنگناه سوریه بود و بس. امریکا قصد دارد ترکیه را نیز در کنار روسیه و ایران قرار دهد تا برای یک طرفه کردن بحران سوریه با هم مشترکاً کار نمایند. بناً دلیل منت کشی ها و کوتاه آمدن های ترکیه در برابر روسیه همین بود که یاد آور شدیم. یعنی دلیل آن ارتباط و وابسته گی است که ترکیه به امریکا و اجرای سیاست های آن دارد، و به این ترتیب این گونه به دستورهای امریکا لبیک می گوید.

  1. اگرچه اردوغان پس از کودتای نافرجام ترکیه به شدت سرگرم سامان دادن به اوضاع داخلی بوده و تلاش می نمود به آن چه  که خود یک زلزله می خواند و به پس لرزه های مربوط به آن رسیده گی نماید. در جریان دیداری که روز یک شنبه مؤرخ 2016.08.07م در استانبول با جمع زیادی از مردم داشت، از آنان خواست تا روز چهار شنبه هم چنان در صحنه حضور داشته باشند. یعنی تا برگشتن اش از روسیه تا مبادا نظامیان وابسته به انگلیس دست به تحرکاتی بزنند. هم چنین با وجود افزایش یافتن جنایت های وحشیانۀ روس ها در حلب، باز هم اردوغان اصرار داشت که سفرش به روسیه که پیش از تلاش های کودتای نافرجام 2016.07.15م برنامه ریزی شده بود، انجام گیرد.

آری، اردوغان با وجود تمام مشکلات یاد شده بازهم اصرار نمود تا دیدار اش با پوتین صورت گرفته و به تأخیر نیفتد. این اصرار به این دلیل بود که اردوغان به شدت علاقه مند بود که صفحهٔ تاریک روابط گذشته اش با روسیه هرچه عاجلتر بسته شود و هم چنین به این دلیل که امریکا ترکیه را به شدت به جانب روسیه سوق می داد. طوری که پوتین در سخنان کنایه آمیزی در مورد این اصرار بیش از حد اردوغان گفت: «اگرچه رئیس جمهور ترکیه پس از تلاش های صورت گرفته برای کودتای نافرجام در شب های 15 و 16 جولای با اوضاع سخت داخلی دست و پنجه نرم می کند، اما باز هم فرصتی پیدا نمود تا به روسیه سفر نماید.» (به نقل از روسیهٔ امروز 2016.08.09م)

  1. روشن بود که موضوع اساسی نشست اردوغان و پوتین، بحران سوریه بود. چنان چه دو رئیس جمهور این موضوع را در جریان گفتگوهای اعضای هیئت های دو طرف به بحث نگرفتند، بلکه گفتگوهای شان در مورد سوریه را به شام آن روز و با حضور وزیران خارجه و نماینده گان استخبارات دو کشور به تعویق انداختند تا در آن روی راه های یک طرفه نمودن بحران سوریه بحث و گفتگو صورت گیرد. پوتین در خصوص این دیدار گفت: «در این دیدار برخی معلومات را رد و بدل نموده و راه حلی را جستجو خواهیم نمود.»

به تعویق انداختن گفتگو در مورد سوریه به شام آن روز و دور کردن اعضای هیئت های دو طرف، به استثنای وزیران خارجه و استخبارات، خود بیانگر سری بودن و اهمیت فوق العاده ای است که دو جانب به موضوع بحران سوریه می دهند و نشان می دهد که این بحران، پس از برطرف نمودن موانع قبلی برای هر دو جانب به مثابۀ بزرگ ترین مسئله مطرح می باشد. هدف امریکا این است تا تمام طرف های درگیر یعنی نظام سوریه و مخالفان آن را پشت میز مذاکره جمع نموده و این کار را به عنوان پایان نیک دورۀ حکومت اوباما و دستاورد ادارۀ وی رقم زند.  

  1. در جریان نشست و بعد از آن، نقش ترکیه به دلایل ذیل به خوبی بارز گردید:

أ‌.         مولود چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه روز جمعه در اظهاراتی گفت که گفتگوها در خصوص آیندهٔ سوریه باید از سر گرفته شود. وی هم چنین خواستار برگذاری دور چهارم گفتگوهای صلح ژینو شد. (به نقل از رویترز عربی مؤرخ 5.08.2016م)

ب‌.     رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه خواهان نشست کشورهای منطقوی برای حل بحران سوریه شد. وی که مصاحبه طولانی با شبکه خبری الجزیره در شام روز شنبه داشت افزود: «وضعیت در حلب نگران کننده بوده، ولی مخالفین دولت درین اواخر توازن را باز گرداندند.» )شبکه السوریه و الخلیج الجدید مؤرخ 6.08.2016م)

ت‌.     از طرفی دیگر آژانس اطلاعاتی روسیه دیروز به نقل ازاومیت یاردیم سفیر ترکیه در روسیه گفت: «حکومت ترکیه بدین باور است که رهبری فعلی دولت سوریه می تواند در گفتگوهایی که برای حل بحران سوریه راه اندازی گردیده، مشارکت نماید.» هم چنان آژانس خبریتاس به نقل از یاردیم می گوید: «انقره با سهم گیری رهبری برحال سوریه در اجرای طرح انتقال قدرت مخالف نیست.»

ث‌.     و اما نخست وزیر ترکیه در این زمینه از همه سبقت گرفته بود. طوری که وی قبل از آغاز مصالحه با روسیه که اندکی پیش از کودتای نافرجام این کشور آغاز گردید، در مورد حل دیپلماتیک موضوع سوریه با نظام حاکمه اش اعلام موافقت نمود. چنان چه صفحهٔ انترنتی العربیه نت بتاریخ 13.07.2016م در خبری تحت عنوان ترکیه به گونه غیر مترقبه از عادی سازی روابطش با سوریه سخن می گوید گفت: «علی بن یلدریم نخست وزیر ترکیه امروز چهار شنبه اظهار داشت که او مطمئن است روابط کشورش با سوریه به حالت عادی بر خواهد گشت.» هم چنان بی بی سی عربی نیز این خبر را بتاریخ 13.07.2016م منتشر نمود: «نخست وزیر ترکیه علی بن یلدریم گفت که ترکیه در تازه ترین اقدام برای بهبود بخشیدن روابط با همسایگان اش در تلاش گسترش روابط خوب با ترکیه می باشد.»

  1. به این ترتیب ترکیه فعالانه وارد بحران سوریه شد؛ مگر نه برای حمایت مردم سوریه و نجات دادن شان از دهشت و وحشت ایران و روسیه، بلکه در یک مثلث شیطانی‏ که ارتکاب جرایم را برای آنان آسان تر کرده و آن ها را در پیاده کردن برنامه شوم امریکا که گفتگو با نظام مستبد شام است، کمک کند. این نشست دو جانبه که با مشارکت پوتین و اردوغان برگزار گردیده، سراسر نامیمون و ناخجسته است، زیرا ترکیه به شکل علنی از موقف اش مبنی بر پشتیبانی از انقلاب سوریه عقب نشینی نمود؛ بلکه حتی این عقب نشینی تا حدی بود که وزیر خارجه ترکیه در اظهاراتی گفت: «روسیه بخاطر بهتر هدف قراردادن مواضع انقلابیون، از ترکیه خواسته تا اطلاعاتی را که استخبارات کشورش، راجع به مواضع استقرار انقلابیون جمع آوری نموده به خدمت اش قرار دهد. بخاطر این اصرار امریکا که هرچه را روسیه نیاز دارد، ترکیه باید در اختیارش بگذارد، قرارشد یک هیئت بلند پایه استخباراتی، یک روز پس از این نشست، یعنی هرچه عاجل تر به مسکو سفر کند.

وزیر خارجه ترکیه بتاریخ 10.08.2016م در اظهاراتی به آژانس خبری آناتولی گفت: «در مورد ضرورت به آتش بس، رساندن کمک های انسانی و پیدا کردن راه حل دیپلماتیک برای بحران سوریه، دیدگاه ما با روسیه هم سو است و میکانیزم قوی این همکاری بزودی به اجرا گذاشته خواهد شد.» وی افزود: «رئیس عمومی امنیت ملی و نماینده گان وزارت خارجه و اردوی ترکیه، این پرونده ها را امروز در سان پترزبورگ روسیه به بحث خواهند گرفت.» (شبکه خبری الجزیره مؤرخ 11.08.2016م)

آن چه در اظهارات وزیر خارجه ترکیه مبنی برتحکیم آتش بس در سوریه، رساندن کمک های انسانی و پیدا نمودن راه حل دیپلماتیک) گفته شد دقیقاً همان موقف امریکا است و نیز دقیقاً همان راه حلی است که روسیه بارها خواستار آن شده و حتی برای تحقق آن عملاً می جنگد.

این که ترکیه هیئت های متذکره را فوراً پس از برگشتن اردوغان از مسکو به این شهر فرستاد، خود بیانگر این است که ترکیه مثلث سه ضلعی روسیه، ایران و ترکیه را تکمیل نمود! به نقل از شبکه خبری الجزیره بتاریخ 8.08.02016م، ابراهیم رحیم پور معاون وزیر خارجه ایران تأکید کرد که منطقه نیازمند است تا کشورش همراه روسیه و ترکیه ارتباطات حسنه برقرار نماید. وی هم چنان خواستار همکاری های جدیدی تحت فرمول ترکیه، روسیه و ایران گردید. وی تأکید نمود که کشورش آماده است که این راه را هم چنان ادامه دهد. هم چنین جواد ظریف وزیر خارجه ایران روز جمعه مؤرخ 12.08.2016م در انقره با مسئولین کشور ترکیه دیدار کرد. مسئولین یاد شده تأکید نمودند که تلاش های مشترک با ایران برای حل بحران سوریه افزایش خواهد یافت. هم چنین اردوغان در قصر ریاست جمهوری سه ساعت را پشت درهای بسته و دور از حضور رسانه ها با جواد ظریف دیدار داشت. هرچند از نتیجهٔ این نشست چیزی به رسانه ها گفته نشد، ولی این دیدار محرمانه خود بیانگر عجله و اصراری است که امریکا به منظور ترتیب دادن مقدمات وارد نمودن ترکیه در صحنهٔ بحران سوریه و کمک به روسیه و ایران جهت عملی نمودن برنامه های امریکا در این کشور، می باشد.

  1. از همۀ این ها چنین بر می آید که ترکیه با عجلهٔ قابل توجهی و با تمام توان وارد روند ایجاد راه حل سیاسی در سوریه، بطریقۀ امریکا گردیده است. این درحالی است که ترکیه هنوز اوضاع داخلی خویش پس از کودتای نافرجام را سر و سامان نداده است. به نظر می رسد ترکیه بر اساس نقشه ی که امریکا طراحی نموده، همگام با ایران و روسیه به پیش رود! جزئیات این ادعا قرار ذیل است:

أ‌-        از لحاظ سیاسی: برای انقلابیون به خوبی آشکار خواهد شد که ترکیه سیاست خویش را تغییر داده و جانب نظام سوریه، ایران و روسیه را گرفته است. انقلابیون را دعوت نموده و بر آن ها فشار وارد خواهد نمود تا این که راه حل امریکایی متمثل در ژینو را بپذیرند، و آن عبارت است از نشستن پای میز مذاکره و توافق با نظام برسر آیندۀ سوریه و داخل شدن در حکومت مشترک میان انقلابیون و نظام، می باشد. هم چنین اعمال فشار بالای انقلابیون به بهانهٔ اقدامات انسان دوستانه برای برداشتن محاصرهٔ انقلابیون از مناطق تحت اداره نظام در حلب و ایجاد توازن در مذاکرات؛ به این اعتبار که گویا انقلابی ها بعضی از پیروزی ها را در حلب بدست آورد و به این ترتیب از آدرس یک قدرت مستقل در مذاکرات شرکت می نمایند.

امریکا قصد دارد این اسلوب را با اسالیب اعمال فشار یکجا نموده و به این ترتیب زمینه آتش بس را فراهم نماید. آتش بسی که مدیریت طرح منسجم سیاسی را در پی خواهد داشت. این طرح سیاسی برای بارک اباما، پیش از به پایان رسیدن دورۀ حکومت اش در اواخر ماه جنوری سال آینده، به نوعی یک دست آورد محسوب می شود. احتمالاً این دست آورد همان چیزی است که علی بن یلدریم نخست وزیر ترکیه در اظهارات اش با اشاره بهشش ماه آینده از آن یاد نمود، آن جا که گفت: «انتظار می رود تحولات مهمی در سوریه در جریان شش ماه آینده رونما گردد.»

این اظهارات یلدریم پس از کنفرانس مشترک مطبوعاتی مولود چاووش اغلو وزیر جارجه ترکیه و همتای ایرانی اش محمد جواد ظریف که بعد از ظهر روز جمعه  دایر گردید، صورت گرفت. در مقابل جواد ظریف وزیر خارجۀ ایران گفته که کشورش از نزدیکی روابط روسیه و ترکیه خرسند بوده و تأکید نمود که دستیابی به حل اختلاف نظرها با ترکیه در مورد بحران سوریه، از خلال افزایش گفتگوها ممکن است. وی تأکید نمود که همکاری ایران و ترکیه در مورد سوریه، فرصت های راه حل مسالمت آمیز را با قوت تمام فراهم خواهد نمود.» (صفحۀ انترنتی العربیه نت، 2016.08.13م)

ب‌-    از لحاظ نظامی: ترکیه در پیمان مشترکی با روسیه و به بهانهٔ جنگ با گروه دولت اسلامی، وارد جنگ سوریه خواهد شد و سپس به زودی تبدیل به نیروی مشترک جهت اعمال آتش بس خواهد گردید. نقش ترکیه در سوریه شامل فراهم آوری تمام تسهیلات برای روسیه خواهد بود تا جنگنده های روسیه بتوانند پایگاه های انقلابیون را هدف قرار دهند، پایگاه هائی که روسیه از آن بی خبر بوده و استخبارات ترکیه از آن آگاهی دارد. این نیز دور از انتظار نیست که ترکیه پایگاه های نظامی ای را در اختیار روسیه قرار دهد تا بتواند بر اساس مسئولیت جنایت کارانه ای که متقبل گردیده، مسلمانان را از دم تیغ بگذراند.

ایران نیز چنین می کند و پایگاه هائی را در اختیار روسیه قرار می دهد تا بتواند با سهولت بیشتر به هدف یاد شده دست پیدا کند؛ چنان چه هماهنگی ها میان این کشورها در زمینه عملاً صورت گرفته است!

چاووش اغلو گفت: «طیاره های ترکیه به عملیات مشترک جنگ بر علیه گروه دولت اسلامی خواهد پیوست. وی افزود: مادامی که ما از روسیه خواستیم تا عملیات مشترکی را بر علیه گروه دولت اسلامی راه اندازی نماید، پس طبیعی است که تمام جزئیات آن را ارزیابی خواهیم نمود.» (الجزیره نت، 2016.08.01م) طبیعتاً با توجه به استدلال روسیه، این عملیات تمام گروه های نظامی را در بر خواهد گرفت، زیرا پایگاه های آنان از هم جدا نیستند.

در بیانیه ای که امروز از وزارت دفاع روسیه منتشر گردید گفته شده که طیاره های بمب افگن دور بردی از نوع تو-22 ام 3 و بمب افگن هایی از نوع سو-34 روز یک شنبه 16 اگست 2016م از میدان هوایی همدان ایران پرواز نموده و ضربات شدیدی را به پایگاه های گروه های تروریستی داعش و جبهة النصرة در ولایت های حلب، دیر الزور و ادلب سوریه وارد نموده است. در عین حال رسانه ها قبلاً گزارش داده بودند که طیاره های بمب افگن از نوع تو- 22 ام 3 مربوط نیروهای هوائی روسیه به میدان هوائی همدان ایران مواصلت نموده تا در عملیات هدف قراردادن پایگاه های گروه تروریستی داعش مشارکت نمایند. (به نقل از روسیهٔ امروز 2016.08.16م)

  1. این نقشه ای است که امریکا طراحی نموده و قصد دارد آن را با استفاده از مزدوران اش در سوریه تطبیق نماید. این مکر آنان است و مکر شان نابود شدنی است، زیرا در شام مردانی هستند که هیچ نوع تجارت و خرید و فروشی آن ها را از ذکر الله جل جلاله باز نمی دارد. آن ها کار شان را به خوبی می دانند و به خواست الله جل جلاله آن بد سرشت ها را فرصت نخواهند داد تا پیروزی های انقلاب شام را راهی به سوی مذاکرات قرار دهند. آن مثلثی که سراسر جنایت برعلیه مردم شام بوده و توسط واشنتن اداره می گردد، هرگز موفق نخواهد شد؛ آن چه را که از سرزمین شام می خواهند بدست بیاورند. هم چنان ابزار قبلی امریکا ناکام شد؛ ابزار جدیدش نیز به خواست الله متعال ناکام شدنی است. استعمارگران در جریان پنج سال گذشته دانستند که در شام مجموعه های مخلص و صادقی به سر می برند که عزم شان را فشارهای امریکا، ایران، روسیه و اتباع شان سست نمی کند و حتی موفق نخواهند شد سائر مسلمانان را از پشتیبانی آنان باز دارند. آنان بإذن الله متعال محکم و استوارباقی مانده و خم نمی شوند. این مجموعه های مخلص به الله سبحانه وتعالی و صادق با رسول الله صلی الله علیه وسلم شریعت الله متعال(خلافت راشده) را برپا خواهند نمود و سپس سرزمین های مسلمانان را از وجود تمام دشمنان اسلام پاک می گرداند. الله سبحانه وتعالی از جایی به کمک و یاری آنان می رسد که گمان نمی کنند.

وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ

[حج: 40]

بدون شک الله سبحانه وتعالی کسانی را که در راه حق همکاری می کنند، کمک می کند؛ و الله متعال قوی وغالب است.

ادامه مطلب...

وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا

  • نشر شده در سوریه

و آنان پيوسته با شما مى ‏جنگند تا اگر بتوانند شما را از دينتان برگردانند.

شهر حلب ماه‎ ها است که شاهد جنایات وحشتناک می باشد و کمپاین عظیم نسل کشی علیه مردم در مناطق تحت محاصره راه اندازی گردیده است. آسمان حلب لحظه ی بدون پروازهای هواپیماهای رژیم جنایتکار دیده نمی شود و بمباردمان آن لحظه ی شهر را به حالت عادی واگذار نمی نماید. بمباردمان شهر با انواع مختلف موشک ها، بشکه های مملو از مواد منفجره و بمب های دستی صورت می گیرد تا با این طریق بتوانند اراده مردم ضعیف گردیده و محاصره را از بین ببرند و به دنبال انتقام خود برگردند. تمام این جنایات در مقابل چشم جهانیان و مخصوصاً آن هایی که با کذب و فریب ادعای دوستی با مردم سوریه را دارند و آن هایی که خود را حامی انقلاب سوریه می دانند، صورت می گیرد.

آیا چشم های شان نمی بیند و گوش های شان نمی شنود، و یا در مقابل توطئه ها هر دو چشم و گوش تجاهل می نماید. در برابر آن ها، مردم ما در حلب صبورانه استقامت نموده و دستان شان را بلند نموده از الله سبحانه وتعالی می خواهند تا پاداش صبر و استقامت شان را بدهد و آن ها را توسط برادران صمیمی شان از فرزندان امت کمک نماید.

ای مومنان راسخ، ای مجاهدین سرزمین شام!

کافران و مجرمان دست به دست هم داده اند و طرح می ریزند تا بتوانند از هر راه ممکن شما را از انقلاب منحرف نماید و اراده شما را در مقابل شکست تان ضعیف بسازد تا از این طریق راه حل آن ها را قبول نموده و سرانجام از آنان پیروی نمائید؛ اما آن ها از صداهای شما وحشت زده شده اند: «ما هرگز به غیر از الله سبحانه و تعالی به کسی سر تعظیم فرود نمی آوریم.»

هم چنان آن ها فکر می کردند با زور و قدرت و توسط کسانی که فریب آن ها را خورده اند و به تصمیم و بازی های آن ها باور داشتند،‌ می توانند به اهداف شوم خود دست یابند. با این حال، آن ها به اذن الله سبحانه وتعالی از دست رفته و ناامید شده اند، چون الله سبحانه وتعالی تضمین نموده است که از سرزمین و مردم شام محافظت می نماید و مجاهدین مخلص را به سراغ آن ها می فرستد که بخاطر الله سبحانه وتعالی بپا برخواسته اند و پاداش خود را از الله سبحانه وتعالی می خواهند.

و این جا کاری برای ما نیست جز عقیده به الله سبحانه وتعالی و حمایت کامل با متحد شدن دور یک هدف و آن هم این که از عقیده برخواسته باشد، تا زمانی که نصرت الله سبحانه وتعالی نصیب ما گردد و الله سبحانه وتعالی از ما خشنود گردیده و ما را با هدف حقیقی خلافت راشده به منهج نبوت خشنود گرداند. و به این هدف نمی رسیم تا زمانی که بصورت مخلصانه و متحدانه به ریسمان الله سبحانه وتعالی چنگ نزنیم و از دریافت حمایت کشورهای حامی دست بر نداریم؛ چون هدف آن ها از حمایت به مانند آفتاب روشن است. پس کسانی که خشنودی الله سبحانه وتعالی را می جویند و تطبیق شریعت الله سبحانه وتعالی را می خواهند، این ها کسانی اند که به کسی توکل ندارند جز الله سبحانه وتعالی و از کسی کمک نمی خواهند جز الله عزوجل.

الله سبحانه وتعالی آن ذاتِ است که خون شهدای شما را می پذیرد؛ الله سبحانه وتعالی آن خالقی است که قربانی مردم شما را می پذیرد و قدرِ درد کشیدن و رنج و محاصره مردم را می داند و پاداش این همه برای اوست. پس این همه را ناچیز نشمارید و آیا این همه اسراف بخاطر این نیست که از خط قرمز حامیان عبور ننمایید و برخلاف میل آن ها چیزی را انجام ندهید. این همه را در بازار کشنده مذاکرات هدر ندهید؛ سرنوشت خود را به دست دشمنان تان ندهید و خون فرزندان تان را معامله نکنید.

در عوض برای آن ذاتِ که برای شما زنده گی می دهد، از مردم و انقلاب تان محافظت کنید و توطئه های دشمنان را نگذارید موفق شوند. قرآن شما، برای همه بازگو نموده است که مؤمنان صادق و راستگوی که قبل از شما آمدند و با صبر و حوصله بر آن چه با الله سبحانه وتعالی پیمان بستند، استوار ماندند و آن زمان نصرت الله سبحانه وتعالی به سراغ آن ها آمد و آن زمانی بود که آن ها موفق و کامگار شدند.

او سبحانه و تعالی می فرماید:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّـهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ

[محمد: 7]

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد اگر الله را يارى كنيد ياريتان مى ‏كند و گام هايتان را استوار مى دارد.

احمد عبدالوهاب

رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سوریه

ادامه مطلب...

ابعاد سیاسی توافق نامه صلح با حزب اسلامی

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

کفار استعمارگر بازی های سیاسی خویش را همواره طوری علیه امت اسلامی طرح ریزی می نمایند که احتمال چندین سناریو و رسیدن به چند هدف اساسی  و فرعی در آن نهفته باشد. در وضعیت کنونی کسانی که دارای اندکترین فهم سیاسی برخوردار باشند این را درک می کنند که تصمیم گیری جنگ و صلح در یک سرزمین اشغال شده بدست اشغالگران آن می باشد؛ بدین اساس توافق نامه صلح با حزب اسلامی هیچگونه مؤثریت و نقش در توقف جنگ خونین در افغانستان نخواهد داشت.

زیرا پس از شکست قشون سرخ شوروی در افغانستان، غربی ها و اشغالگران فعلی در امور افغانستان دست درازی نموده و در نتیجه تلاش های منافقانه سازمان ملل متحد، استاد ربانی را تشویق به عدم تسلیمی قدرت و آقای حکمتیار را به جنگ علیه وی تحریک نمودند؛ تا امیدی را که مردم مسلمان و مجاهد افغانستان برای تأسیس دولت اسلامی داشتنند و در آن راه بیشتر از یک دهه از هیچ نوع فداکاری های جانی و مالی دریغ نورزیده بودند، به خاک یکسان نمایند.  

پس از آن در کنفرانس بن نیز به اثر کوشش های مستقیم اشغالگران، حزب اسلامی را در قدرت سیاسی افغانستان سهم نداده و واضحاً آن را منزوی نمودند. بالآخره این موضوع باعث گردیده تا حزب اسلامی مدت 15  سال در مقابل اشغال امریکا اعلام جهاد نماید؛ ولی نهایتاً محمد امین کریم رئیس هیأت مذاکره کننده این حزب امضای توافق نامه صلح را با حکومت دست نشانده افغانستان طوری توجیه نمود که حزب اسلامی بدون هیچگونه شروط و امتیازات با دولت افغانستان صلح می نماید؛ و تنها از امکانات و امتیازاتی مستفید خواهد گردید که سایر گروه های جهادی از آن استفاده نموده بودند. وی همچنان خاطر نشان ساخت که به هدفی به جنگ می پرداختند که کسی برای شان سهمی در نظام قایل نبود و این مسئله‌ی است که انگیزه‌ی شرعی این مقاومت مسلحانه را زیر سوال می برد.

این حقایق اشاره سیاسی به کسانی است که دارای ایمان قوی و قلب سلیم اند و برای افشا سازی و از بین بردن نیت بد کفار اشغالگر برعلیه مسلمانان و گروه های اسلامی اند.

اما خطرناک تر از همه، نتیجه احتمالی بعدی این توافقنامه می باشد. زیرا باوجودیکه نیروهای طالبان با حکومت درگیر اند، و عرصه را بر دولت افغانستان تنگ ساخته و در طول 15 سال اخیر جنگ های مسلحانه نیز میان حزب اسلامی و طالبان صورت گرفته است. تا جایی که حزب اسلامی در جنگ علیه طالبان از داعش کمک خواسته بود؛ پس بدین اساس هر لحظه احتمال این می رود که در هر نقطه ی از افغانستان درگیری ها میان نیروهای طالبان و افراد وفادار به حزب اسلامی صورت بگیرد، که کفار استعمارگر و اشغالگر بخاطر ذلیل ساختن بیشتر مردم مجاهد و غیور افغانستان از آنان منحیث ظرفیت بالقوه جدید استفاده نماید.

از جانب دیگر حمایت رئیس اجرائیه و عطا محمد نور از توافق نامه صلح با حزب اسلامی به معنی حمایت تمام جبهه شمال نمی باشد. همین اکنون استاد سیاف با این توافقنامه ابراز مخالفت نموده و از جمعیت خواسته تا وی را منحیث رهبر این حزب تعیین نمایند. شاید تعداد از افراد ناراضی حزب جمعیت مانند اسماعیل خان علیه شان قرار گیرند. ازینرو این یک ظرفیت بالقوه دیگر در اغتشاشات داخلی سیاسی بشمار رفته که سفارت خانه های خارجی هرلحظه آماده اند تا از آن بخاطر ذلیل ساختن بیشتر مردم افغانستان استفاده نمایند.

موضوع سوم و مهمتر این است که اشغالگران همیشه گروه های غیر مبدأیی اسلامی را به قدرت رسانیده و از آنان استفاده ناروا نموده سپس آنان را از صحنه دور می نمایند. همانطور که مجاهدین را بعد از شکست شوری در جنگ های داخلی دخیل نموده، پس از آن، آنان را علیه طالبان قرار داد و بعد از اشغال افغانستان در سال 2001 از آنان منحیث عساکر پیاده خویش بکار برده و نهایت امر اکثریت شان را از قدرت منزوی ساخت. از دیدگاه من حزب اسلامی را نیز از این سایکل عبور داده و در آینده های نزدیک نسل جهادی را از صحنه منزوی می نمایند. اما در آن زمان اگر آنان صدای خویش را بلند نمایند، ممکن فرزندان و نسل جدید آنان را به قدرت برسانند، اما با تفاوت اینکه فرزندان آنان کاملاً در ثقافت و پوهنتون های غربی تربیه شد اند و همچنان در جامعه افغانی وزن و نفوذ شان در مقایسه با پدران شان کاملاً متفاوت می باشند و از نفوذ سیاسی در بطن جامعه برخوردار نیستند.

موضوع چهارم این است که کفار اشغالگر از فریب اینگونه گروه ها با استفاده از تبلیغات مطبوعاتی و سیاستمداران منحیث دست آوردی استفاده می نماید تا امت اسلامی را در سیاسی بودن اسلام بی باور ساخته و روحیه آنان را از اینکه اسلام یگانه راه حل مشکلات فعلی بشریت می باشد، ضعیف نمایند. آنان ازین طریق تلاش دارند تا مسلمانان مبارز بالای سیکولریزم اعتماد نموده و سیاست های بر مبنای غیر اسلام را بر آنان تحمیل می نمایند. حالانکه دلیل ناکامی همچو گروه های اسلامی، عدم چنگ زدن به مبدأ اسلام می باشد نه درین که گویا نظام سیاسی اسلام در عصر کنونی جنبه عملی ندارد. این بخاطریست که گروه های متذکره بخاطر تأسیس نظام اسلام مفهوم واضح از منهج و روش آن نداشته اند. همچنان آنان ظرفیت این را نداشتند تا بخاطر حل مشکلات فعلی از نصوص در نظام اسلام راه حل ها پشنهاد نمایند.

پس از این تعهد ناروا و مکر کفار اشغالگر و بررسی نتایج احتمالی توافقنامه صلح با حزب اسلامی، مردم مسلمان و مجاهد افغانستان با حزب التحریر دست به دست هم داده و هم برادران قبلی و هم نسل جدید برادران خویش را که اغوا شده اند را متوجه رسالت اصلی شان نموده و یکبار دیگر توبه نصوح نمایند. سپس به طریقه رسول الله صلی الله و علیه وسلم برای خلافت راشده فعالیت نموده و از طریق سیاست خارجی اش «دعوت و جهاد» عدل و نور اسلام را به تمام جهانیان برساند.

سیف الله مستنیر

رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر ولایه افغانستان

 

ادامه مطلب...

ثبوت بطلانِ عقد با زنان مشرک از طریق اجماع

  • نشر شده در فقهی

پرسش:

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

جناب شیخ بزرگوار در کتاب شخصیت اسلامی چنین آمده است: «هم چنان صحابه رضی الله عنهم به فساد عقود و بطلان آن به سبب ورود نهی استدلال کرده اند که از آن جمله احتجاج، ابن عمر رضی الله عنه به فساد يا بطلان نکاح با زنان مشرک مبنی بر این قول الله سبحانه وتعالی استدلال شده است:

وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ

[بقره: 221]

و زنان مشرک را نکاح نکنيد.

هیچ کسی بر وی در اين استدلالش انکار نکرده، پس این خود اجماع می باشد. پرسش من اینست که چگونه این موضوع را اجماع بگوئیم، در حالی که دلیل واضحاً آیت می باشد؟

پاسخ:

وعليکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

برای وضاحت بيشتر به پاسخِ پرسش شما، نصی را که از آن پرسيده ايد تحت عنوان النهی عن التصرفات والعقود  یعنی نهی از تصرفات در عقود را به طور کامل نقل می کنیم:

النهی عن التصرفات والعقود المفيدة لأحكامها، كالبيع والنكاح و نحوهما، إما أن يكون راجعاً لعين العقد، و إما أن يكون راجعاً لغيره فإن كان راجعاً لغير التصرف و لغير العقد، كالنهي عن البيع في وقت النداء يوم الجمعة، فإنه لا يؤثر على العقد و لا على التصرف لا بطلاناً و لا فساداً و إن كان راجعاً لعين التصرف أو لعين العقد فلا شك أنه يؤثر على العقد و على التصرف، و يجعله باطلاً أو فاسداً.

(شخصیت اسلامی: صفحه 232-233)

 نهی از تصرفات و عقودی است که احکام خويش را افاده می کند؛ مانند: بیع، نکاح و امثال آن ها یا راجع به عین عقد می باشد و یا هم راجع به غیرش. پس اگر نهی به غیر تصرف و غير عقد راجع بود؛ مانند: نهی بیع در وقت آذان روز جمعه، پس این نهی بر عقد و تصرف از روی بطلان و فساد تأثير گذار نمی باشد و اگر به عين تصرف و عين عقد راجع باشد، پس شکی نيست که در عقد و تصرف تأثير نموده و آن را باطل يا فاسد می گرداند.

دلیل بر این که نهی بر تصرفات تأثیر کرده و آن ها را باطل و یا فاسد می کند این فرموده ی پيامبر صلی الله عليه وسلم می باشد:

مَنْ عَمِلَ عَمَلاً لَيْسَ عَلَيْهِ أَمْرُنَا فَهُوَ رَدٌّ

(رواه مسلم)

هر کس عملی را انجام دهد که آن مطابق امر ما نباشد آن عمل مردود است.

منظور این که منهی عنه نه صحیح است و نه مقبول. بناً مردود می باشد و مردود در برابر بطلان و فساد معنای دیگری ندارد. هم چنین صحابه رضی الله عنهم به سبب نهی به فساد و بطلانِ عقود استدلال کرده اند که از آن جمله احتجاج ابن عمر رضی الله عنه بر فساد و بطلان نکاح زنان مشرک، مبنی بر این قول الله سبحانه وتعالی می باشد:

وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ

[بقره: 221]

و زنان مشرک را نکاح نکنيد

که هیچ کسی بر وی در اين استدلالش انکار نکرده، پس این خود اجماع می باشد. و از آن جمله استدلال صحابه رضی الله عنهم بر فساد عقود ربا و بطلان آن به اساس این فرموده الله سبحانه وتعالی است:

وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا

[بقرة : 278]

و آن چه از(مطالبات) ربا باقی مانده است آن را ترک کنيد.

و به این فرموده ی پیامبر صلی الله عليه وسلم:

لاَ تَبِيعُوا الذَّهَبَ بِالذَّهَبِ وَلاَ الْوَرِقَ بِالْوَرِقِ...

(رواه مسلم)

طلا را به طلا و نقره را به نقره نفروشيد...

پس این ها همه دلیل بر این اند که نهی در تصرفات آن ها را باطل یا فاسد می گرداند، اما این تأثیر زمانی می باشد که نهی مفید تحریم باشد قسمی که طلب جازم به ترک عمل باشد. اگر نهی افاده تحریم نکند بلکه مفید کراهیت باشد، پس تأثیری بر تصرفات و عقود ندارد؛ زیرا که تاثیر از ناحیه تحریم می آید. بناً تحريم در تصرف و عقد آن را باطل یا فاسد می گرداند.

براساس بیان این نص واضح می شود که یقیناً مقصد از اجماع در این سیاق اجماع صحابه رضی الله عنهم است، چون نهی وارده در آیت وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ مفید فساد و بطلان آن عقد نکاح می باشد، از همين رو وقتی ابن عمر رضی الله عنه مبنی بر آيت فوق به بطلان عقد زنان مشرک استدلال نمود هیچ یک از صحابه رضی الله عنه بر آن انکار نکرد و این دلالت بر آن دارد که صحابه رضی الله عنهم می دانستند که نهی در این نصوص شرعی متعلق به عقود و تصرفات می باشد؛ چنان که در آیه ی فوق مطلوب اصلی فساد عقد و تصرف می باشد و این چیز دیگریست غیر از دلالت مستقیم آیت، چون آیت فوق مستقیماً دلالت بر نهی از نکاح با زنان مشرک دارد. صحابه رضی الله عنهم بر سخن ديگری نیز اجماع کرده اند و آن این که نهی وارده در آیت به فساد و بطلان عقد دلالت می کند که این موضع اجماع می باشد و این امریست که از ظاهر آیت واضح نشده است، ليکن اجماع آن را بیان کرده است.

 برای وضاحت بيشتر از صورت موضوع، دو مسئله زير را برای تان ارائه می نمايیم:

نخست: اگر شخصی از شما بپرسد که آیا به نکاح گرفتن زن مشرک جواز دارد؟ عاجل پاسخ می دهید: نخیر جواز ندارد. اگر بپرسد به چه دلیل؟ پاسخ می دهید: وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ؛ یعنی زنان مشرک را نکاح نکنيد.

دوم: اگر شخصی از شما بپرسد که من زن مشرکی را به نکاح دارم، آیا زندگی نمودن با او را ادامه دهم یا خير؟ در این صورت ذکر آیت: وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ، پاسخ کافی نمی باشد، زيرا پاسخ می دهد که در آینده چنين عملی را انجام نمی دهد ليکن او از زن مشرک موجوده که در نکاح وی است از شما می پرسد، در این صورت نیز پاسخ کامل نیست مگر این که گفته شود که اجماع منعقد شده است بر این که نهی در آیه ی فوق به بطلان عقد می باشد. یعنی برايش می گویید که واجب است تا به عقد ازدواج تان اختتام بخشید، زيرا عقدی را که همراه زن مشرک بسته اید باطل بوده طوری که نهی در آیت مذکور از طريق اجماع افاده ی بطلان عقد را می کند.

شما می دانيد که در این جا پاسخ کامل نمی شود مگر این که آیت را ذکر نمائید و بگوئید که در این آیت نهی است، و اضافه کنید که معنی نهی ثبوت بطلان عقد از طریق اجماع می باشد و اگر از طریق اجماع بطلان عقد از نهی ثابت نشود، در این صورت از پاسخ دادن در مورد نکاح گذشته اش متوقف و حیران می مانید. امیدوارم مسئله برایتان واضح شده باشد.

برادر شما عطا بن خلیل ابورشته

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه