- مطابق
تنها خلافت راشده میتواند غرب را از پرتگاه نظام سرمایهداری نجات دهد
(ترجمه)
بدون شک، فرهنگ غرب-که امروز بر جهان حاکم است- فرهنگی است که مبتنی بر عقل و فطرت انسانی نبوده و بر یک اساس درست استوار نمیباشد؛ چون در اساس و جزئیاتش بر یک واقعیت مشخصی بروز کرده است که حاکمیت کلیسا در زندگی از یکطرف، فلاسفه و مفکرینیکه منکر وجود دین بودند، از طرف دیگر میباشد. نخست سبب اختلاف دیدگاه این دو گروه در مورد انسان و حیات بود که بعداً باعث ایجاد سرمایهداری با نظامهایش گردید. بناءً فرهنگ غرب در مورد انسان از این دید که او انسان است، بحث نمیکند تا راه واقعی را برای حل مشکلاتش دریافت نماید، بلکه این فرهنگ قبل از اینکه در مورد واقعیت انسان و آنچه که به نفع و ضرر آن است بحث کند، در بارۀ آن حکم صادر میکند. از عمدهترین افکار تخریب کنندۀ آن مفکورۀ فردی و آزادیها میباشد که مهمترین مفاهیم این فرهنگ را تشکیل میدهند.
بناءً این فرهنگ راه را در پیشروی فرد کاملاً بازگذاشته تا هرکاری را که میخواهد، زیر نام آزادی انجام دهد و با اینکار فطرت سالم و پاک جامعه را عوض میکند. زمانیکه چنین شد، در مورد مهار طغیان این آزادی از طریق قوانین(مقید بودن آزادی فرد زمانیکه به آزادی دیگران تجاوز نماید) بحث نمودند؛ اما با قوانین و ایدیولوژی وضعیشان نتوانستند جلو فساد را، که مانند آتش در علف زبانه میکشد، بگیرند. نتیجه چنانشد که با وجود داشتن زندگی مرفه، بسیاری از دنبالهروان این فرهنگ، به خودکشی پناه میبرند تا از زیر بار سنگین افکار ویرانگر این مفکوره نجات پیدا کنند.
جامعه بهطرفی روان است که موافقت به آزادیهایی کند که در رسانهها تقدیس میشوند و برنامۀ تعلیمیای که نسل جدید را بر آسانسازی فحاشی و دوری از عفت تربیه میکند. علاوه بر قوانین وضعی، برهنه بودن، اختلاط، شراب و مخدراتیکه عقل را از بین میبرد، نیز جایز میداند. با این سبب، بسیاری از پدران باعث آزار و اذیت زنان، مادران و اطفالشان میشوند.
در یک درمان اصلاحی در امریکا، مؤسسههایی برای معالجۀ آثار خشونتفامیلی در سال 1989م تأسیس شده بود و برای بازگشت زنان و اطفالیکه از ناحیۀ مادی و یا معنوی متضرر شدند، کار میکند. این بهقضایای بسیاری بر میگردد که در آن مناطق امنیت جامعه را تهدید میکرد. این مؤسسات هدف اولیشان حمایت از خانمها و اطفالی است که خطر آنها را تهدید کرده است؛ خطریکه امنیت و سلامت افراد خانوادههای غربی را تهدید میکند و در آینده از مهمترین اسباب جدایی و پراگندهگی افراد خانوادههای غربی به حساب میآید.
در یک احصائیه دقیقیکه پولیس امریکا انجام داده، نشان میدهد که افراد قربانی خشونت خانوادگی، سالانه به 2928 تن رسیده و20 درصد زنان توسط شوهران قبلی خود بهقتل میرسند؛ در حالیکه یک میلیون زن دیگر از خشونت خانوادهگی و حوادثیکه منجر به استفاده از سلاح میشود، رنج میبرد. چیزیکه امنیت خانوادهگی را در غرب تهدید کرده و به عوض محبت، راحتی و سازگاری، لانهای برای جنایات گردیده است. در مقابل، اسلام جامعه و خانواده را با احکام الهی حفظ نموده، آنها را سرپرستی میکند؛ اگرچه کسانیکه دماغهایشان را از فهم حقیقتهای آشکاریکه نیاز به دلیل ندارد، بسته اند و این مسایل را نمیدانند، خصوصاً اینکه اسلام زن را به عنوان مربی و سرپرست فرزندان معرفی نموده است.
قوانین اسلام آنچه را که نظام سرمایهداری و آزادیها از زن گرفته است، به او بر میگرداند. آزادییکه دشمنان زنان گمان میکنند اسلام زن را از آن محروم ساخته است، آزادی نیست؛ آنها با قوانین ساختۀشان زن را به حیث متاعی تحت نام آزادی در بازارها به فروش میگذارند. آنها جسم زن و آنچه را که باید حفظ شود، میفروشند. همۀ اینها مشخص میسازد که زن از نظر آنان کالا و متاعی بیش نیست. به طور مثال 60 درصد اعلانات تجاریشان وابسته به جسد زنان است که مجلۀ امریکائی گلامور متخصص در امور زنان در یکی از شمارههای آن نشان میدهد که 339 اعلان تجاری آنان از صورت زن کار گرفته شده است.
در مقابل متوجه میشویم، کسانیکه ادعاء میکنند آزادی زن از این ناحیه است که او مالک خودش بوده و در آن حق تصرف را دارد، این مخالف فطرت و عقل ما است. اما دین اسلام زن را به قوانین لباس شرعی، منع خلوت با اجنبی، اختلاط وغیره حفظ نموده، آن را در ارتکاب فحشاء و منکرات، آزاد نگذاشته و برای اشباع غرایز، ازدواج را مشروع گردانیده است. اسلام با اینکار زن را از ذلت نجات داده و دسترسی مردان بیگانه را به زن سخت ساخته است. زن مقید به رابطۀ شرعی و محکم از جانب الله سبحانه وتعالی، که ازدواج است، میباشد و با اینکار ارتباط خانوادهگی استوار شده و نسل بشر نیز تکثیر مییابد. با این کار روابط اجتماعی بهوجود میآید که فامیلها دارای روابط دوستانه باشند. پس فامیلها با مفاهیم قوی با هم رابطه بر قرار میکنند که مهمترین آنها نیکی به والدین وغیره میباشد.
در خاتمه باید گفت: آزادییکه غرب برای زنها داده است، بهشکل دلخراش در زنان، فامیلها و جامعه تأثیر گذاشته و نهتنها جامعه را به طرف رفاه سوق نداده، برعکس جوامع غربی سخت دچار بیبندوباری، فقر فرهنگی، تشنجات خانوادگی و اجتماعی، تشوشات روحی... میباشد که اسلام به همۀ اینها راهحل واضح و معقول ارایه نموده است که آن از طریق دولت خلافت راشده بدست آمده و در این نظام تمثیل درست نیز میشود و زنان غرب و همه بشریت را از پرتگاه فرهنگ سرمایهداری نجات خواهد داد.
برگرفته از جریدۀ الرایه
نویسنده: غاده عبدالجبار(ام اواب)