- مطابق
حقوق زنان در اسلام منبع امنیت و آرامش است
(ترجمه)
مدتهاست که در سرزمینهای عربی، تحسین و تشویق به تطبیق مفاهیم غربی و آنچه را که حقوق بشر و حقوق زن مینامند-به پیمانهای که در غرب از آن سخن گفته میشود- رو به افزایش است. برخی از مسلمانان به حدی تحت تأثیر این تحسین و تشویقها قرار گرفته اند که بگونهای خستهگی ناپذیر در تلاش اند تا در زمینۀ تطبیق این مفاهیم به جای برسند که غرب به آن رسیده است و به اصطلاح به ارزشها و موازینی دست یابند که غرب به آن دست یافته است؛ غافل از اینکه آیا زن غربی توانسته الگو برای زندگی باشد؟ و آیا این حقوقِ ادعا شده، برای یک زن غربی توانسته آن را به بالا ترین درجات انسانی، که برایش امنیت و آرامش و زندگی با عزت را فراهم کند، برساند؟ آیا این حقوق احترام و قدردانی لازم را برای زنان پدید آورده است؟
در مورد حقوق زنان غربی به طور عموم، حقوقیکه دولتهای مزدور در سرزمینهای اسلامی بر تعریف و توصیف آنها گلو پاره میکنند و گمان میکنند که درجۀ اخلاقی این حقوق، مخصوصاً حقوق زن است که غرب را وادار نموده تا درین مورد به امور داخلی مسلمانان دخالت کند؛ چنانچه در یک جستجوی ساده در گوگل، در مییابیم که حادثات دردناک علیه زنان در غرب آمار وحشتناک و تکان دهنده بوده و این واقعیت بدلیل تبعیض نژادی جاهلیت گونۀ غیرقابل وصفی است که علیه زنان در جریان میباشد. اخبار و تحقیقات رسمی در مورد اهانت دردآوریکه برای زنان در غرب به ابزار و وسایل گوناگون و به پَستترین شیوه صورت میگیرد و این را میرساند که زنان در غرب از هیچ آزادی برخوردار نبوده و به مثابۀ یک جسد بدون ارزش میباشند.
به طور نمونه: آخرین خبر را در این مورد شاهد میگیریم: «تحقیقات بریتانیایی "به گونۀ بسیار نگران کنندهای" از درصدی بالای در خصوص دخترها و زنان جوانی سخن میگوید که در جادههای عمومی احساس امنیت ندارند. انجمن "Garlgaedenig" طی تحقیقات انجام شدۀ سالانهاش از ۲۰۰۰ دختر بریتانیایی که در سنین ۱۱-۲۱ قرار داشتند، این را واضح میسازد که نزدیک به دو سوم آنها خود احساس امنیت نکرده و هریک از آنها دختری را میشناختند که از رفتن تنها به خانهاش میترسد. بیشتر از نصف این زنان جوان از آزار جنسی رنج برده و هریک از آنها دختری را میشناختند که بر وی تجاوز جنسی صورت گرفته بود.» (منبع: بی بی سی)
بلی! اینها زنان غربی هستند و این حقوق آنها در تمدن غرب میباشد. آمار یاد شده نیز به مثابۀ مشتی از خروار است. چنانچه واقعیت زنان در غرب بر این تأکید دارد که این رفتار ظالمانه نسبت به زنان همانگونه که مدافعان غرب و ارزشهای غربی "از فرزندان سرزمینهای ما" ادعا میکنند، رفتار آنها در شأن برخی از افراد نیست، بلکه اینها رفتارهای تمدنی میباشند و به همین دلیل است که ترسیدن دخترها و زنان جوان از عبور و مرور تنها در جادههای عمومی یک امر طبعی میباشد. سبب این وضعیت مفاهیم آزادی میباشند که به جای ارزشهای والاییکه عزت و عفت برای زنان و همکاری میان زنان و مردان را در زندگی تضمین مینماید، قرار گرفته و تبدیل به ارزشها شده است و از جملهای آزادی شخصی میباشد؛ ارزشهای منحرفیکه باعث ایجاد عدم آرامش و ثبات در جامعه شده و رفتار مردان، زنان و کودکان را تحت تأثیر خود قرار داده است؛ ساختار ایدهآل خانواده را درهم زده، رابطهای مادری، پدری، فرزندی و دیگر روابط خانوادگی را از بین برده است.
زنان و مردان در طبیعت بشری خود باهم یکسان میباشند و در عین حال در هر یک، ویژهگیهای به خصوصی دیده میشوند که آنها را از یکدیگر متمایز میسازد. بنابرین لازم است که قوانین و احکامی باشد تا روابط میان زن و مرد را تنظیم نماید و باید در این قوانین طبیعت بشری و تمایز هریک را مد نظر گرفت؛ اما نظام سرمایهداری این واقعیت واضحتر از آفتاب را نشناخته و اهمیت آن را در ک ننموده و به این ترتیب نتوانسته است که مطابق به این واقعیت قوانین را وضع نماید، بلکه نظام سرمایهداری در روابط میان زن و مرد صرف از ناحیۀ جنسی نگاه میکند و به دادن آزادی کامل برای زن، آن را تنها واقعیت مادی برای تحریک غریزۀ بقای نوع قرار داده است و از طرفی در زندگی غربی افکار جنسی در قصهها، شعرها، مؤلفهها وغیره بیش از حد میباشد.
در جامعۀ غربی در خانهها، پارکها، راههای عام، استخرها و دیگر مکانها بدون کدام نیازی، اختلاط میان زنان و مردان و جود دارد؛ چون غربیها این را یک امر ضروری دانسته و برای ایجاد آن تلاش میکنند و این جزء ترکیب و سبک زندگی آنان شده است. این واقعیت ناامن زن را زمینهای برای آزار و اذیتها و جرایم جنسی قرار داده است و از منزلت آن به اندازهای قابل ملاحظه کاسته است که تحقیقات رسمی نگران کننده و ترسناک شاهد این واقعیت میباشد. حال سوال این است که این دعوتگرانِ به سوی حقوق زن، به سبک زندگی غربی کجا و در چه دنیای قرار دارند؟
روی این ملحوظ، اسلام به زن منحیث یک انسان تعامل میکند و در روابط میان زن و مرد از ناحیۀ انسانی برای بقای نوع نگاه میکند، اسلام ارتباط جنسی میان زنان و مردان را تنها در دایرۀ ازدواج و مالکیت کنیز، حصر نموده و هر رابطهای جنسی دیگریکه از این دایره بیرون باشد، جنایتی قرار داده است که انواع مجازات را در پی دارد و تمام روابطیکه از مظاهر غریزۀ بقای نوع میباشد؛ مانند: رابطۀ پدری، مادری، فرزندی، برادری و روابط با کاکا، ماما، عمه و خاله را مجاز دانسته و در حوزۀ محارم قرار داده است. اسلام برای زن اجازۀ اشتغال ورزی را در حوزۀ تجارت، زراعت و صنعت داده است و از جمله حضور در جلسۀ تعلیم و تعلُم، نماز، حمل دعوت وغیره را داده است.
اسلام زن را حیثیت و آبروی خوانده است که باید از آن محافظت شده و در راه حفظ آن خونها و جانها را مباح گردانیده و کسی را که بخاطر آن کشته شود، شهید خوانده است، حتی به دلیل اهانت بر یک زن و برای دفاع از آن اگر در دور افتادهترین نقاط دنیا هم باشد، لشکرها را به حرکت در میآورد؛ کاریکه معتصم بالله خلیفۀ مسلمین انجام داد و به دلیل تعرض به آبروی یک زن رسول الله صلی الله علیه وسلم قبیلۀ بنی قینقاع را از مدینه جلای وطن نمود. خلافت اسلامی در طول تاریخ خود در تمام عصرها به وسیلۀ تطبیق اسلام در زمنیۀ حقوق زنان نمونهای میباشد که ناگزیر باید الگو گرفته شود.
بلی! این زنِ تمدن اسلامی میباشد و آن زنِ تمدن غربی، که کالای برای اشباع غرایز بوده و ماشینی برای تجارت و وضعیت است که بیگانه از انسانیت و فطرت و لای زن میباشد. اسلام به آن عزت داده و توسط مجازاتهای باز دارنده، از عفت آن پاسداری میکند؛ اما سرمایهداری آن را در ذلیلترین واقعیت قرار داده و تحت نام آزادیها از آن کالای ارزانی برای شهوت پرستان قرار داده است؛ آیا این زن و آن زن باهم برابراند؟!
بنابر این، بر یک زن مسلمان لازم است، از ادعاهای که آن را از اسلامش بیرون آورده و در دوزخ وحشتناک سرمایهداری وارد میکند، دست بردارد و یک زن مسلمان باید بداند که سرمایهداران استعمارگر از آزادی زنان جزء فساد آنها چیزی دیگری نمیخواهند و هدف غرب در پشت این ادعاها، فاسدسازی جوامع اسلامی بوده تا بتواند برنامههای استعماری خود را آسان تر اجراء نماید. یک زن مسلمان باید برحذر از این باشد که روزی در پشت این ادعاهای حقوق زن، بر اساس موازین نظام سرمایهداری بایستد؛ نظامیکه از هیچ فشاری علیه زنان دریغ ننموده است. یک زن مسلمان باید مکلفیتهای شرعی خویش را دانسته و در رهبری جامعه و بیداری امت و تحقق تمدن اسلامی به وسیلۀ برپایی دولت خلافت راشده برمنهج نبوت، پهلو به پهلوی مردان نقش خود را داشته باشد تا اینکه مادر ما خدیجة الکبری، الخنساء، ام العماره، ام سلمه رضی الله عنهن و ارضاهن وغیره را الگوی خویش قرار داده و از جمله کسانی باشد که نام آنها به مدادی از نور در تاریخ ثبت میباشد.
برگرفته از جریدۀ الرایه
نویسنده: استاد غاده عبدالجبار