- مطابق
فلسطین؛ پس از 30 سال اعلام استقلال!
(ترجمه)
یاسرعرفات در15 نومبر 1988م از کاخ صنوبر در پایتخت الجزایر، تأسیس دولت مستقل فلسطینی را که پایتخت آن قدس باشد، اعلام نمود و در سخنرانی خود در شورای ملی فلسطین اعلامیۀ استقلال را که توسط شاعر فقید فلسطینی، محمود درویش تحریر یافته بود، قرائت نمود. درین اعلامیه چنین ذکر شده بود: «به نام الله مردم عرب فلسطین، شورای تأسیس دولت فلسطینی را بر سرزمین فلسطینی ما که پایتخت آن قدس شریف باشد، اعلام میکند.» و نیز درین اعلامیه به صراحت از ادامۀ مبارزه جهت بیرونراندن اشغال و تحکیم حاکمیت و پاسداری از استقلال یاد شده بود.
اکنون 30 سال است که از اعلام استقلال بر روی کاغذ میگذرد؛ حال باید دید که واقعیت عملی مسئلۀ فلسطین در چه حدی قرار دارد؟ در یک چشمانداز کوتاه روشن خواهد شد که از زمان قرار گرفتن قضیۀ فلسطین در دستان سازمان آزادیبخش و تشکیلات خودگردان فلسطینی، فلسطین و مردم آن با فجایع بسیاری مواجه میباشند:
از لحاظ تسلط جغرافیایی: طبق گزارش صادرهای ماه می 2016م ادارۀ مرکزی احصائیۀ فلسطین، 58درصد از مساحت سرزمین فلسطین را که بالغ بر 27000 کیلومتر میباشد، تحت تسلط دولت یهود قرار گرفته است و تنها 15درصد از مساحت این سرزمین تحت تسلط ادعایی مردم فسلطین میباشد، و نیز اگر حجم توسعهای شهرکسازی یهود از آن زمان بدینسو به این آمار علاوه شود، در این صورت مساحت باقی مانده برای ما قابل تصور نخواهد بود و حتی باقی ماندن درصدی مذکور تحت سلطۀ مردم فلسطین از لحاظ نظری نیز یک فرضیه خواهد بود. این چیزی است که نتانیاهو نخست وزیر دولت یهود را وادار نمود تا در این اوخر راهحل عملی و ایدهآل درگیریها را استقلال و خودمختاری کانتونها و قصبات فلسطینی عنوان کند.
اصطلاح قدس شریف: یک لف لفهایست که برای محدودساختن مکانهای مقدس به قدس و یا حداقل به قدس شرقی در عوض قدس غربی و گمراهساختن افکار و اذهان عامه، سازمان آزادیبخش فلسطین و تشکیلات خودگردان فلسطینی از آن استفاده مینمایند؛ این چیزی است که پیش از بدست آوردن کدام امتیازی، سازشگری را تحمیل میکند. نگاه مختصر بر حجم یهودیسازی و شهرکسازی یهودیان در شهر قدس و به رسمیت شناخته شدن قدس به عنوان پایتخت دولت یهود به وسیلۀ ترامپ، نشان میدهد که تصور قدس به عنوان پایتخت دولت فلسطین بیشتر نزدیک به یک رؤیا است. 30 سال از اعلام استقلال میگذرد و قدس هنوز تحت کنترول کامل یهودیان باقی مانده است؛ بلکه حتی مردم فلسطین به استثنای تعداد اندکی، آنهم در معیارها و شرایط اشغال، اجازۀ ورود به قدس را ندارند.
ادامۀ مبارزه برای تحکیم حاکمیت و پاسداری از استقلال: پس از گذشت 30 سال با یک رسوایی قابل توجهی مواجه میباشد، مبارزات تبدیل به جشنوارههای رقص زمینهسازی برای عادی نمودن روابط با یهود شده است. صحبت مقاومت جای خود را به صحبت در مورد هماهنگیهای امنیتی مقدس با اشغال داده است. تشکیلات خودگردان به خود یک واقعیت ذلتباری به صورت سه بعدی ترسیم نموده، تاجاییکه نقش افسران و فرماندهان تشکیلات، حفاظت و راهگشایی برای جیبهای اشغال شده است. فعالیتهای امنیتی تشکیلات منحصر به حفاظت از اشغال بوده و بیشرمانه برای تأمین امنیت آن و شهرکهای آن مانند کاروانیکه از آن نگهبانی میشود، شبها پاسبانی میکنند. این در حالی است که نیروهای امنیتی تشکیلات، که به دهها هزارا تن میرسند، از صحنۀ حفاظت از مردم فلسطین و سرزمینهایشان به گونۀ فراموش شدهای غائب و بیمسئولیت میباشند.
از لحاظ سیاسی: تأسیس تشکیلات و به رسمیت شناخته شدن آن به موجودیت یهودیان و به اشغالشان قانونیت بخشید. تنها صحبت از رسمیت شناسی بینالمللی یک دولت فلسطینی در کنار دولت یهودی باقی ماند و بس. مسئلهای قانونیت دولت یهود یکی از صحبتهای حاشیهای تشکیلات فلسطینی، حکام عرب و مسلمان و بقیه حکام جهان میباشد، تا جاییکه اشغال از یک بیگانهای گذرا به ساکن بومیی با اصل و ریشه تبدیل شده است. بلی، این اعلامیۀ استقلال بود که به ورود سیاسی دولت یهود در جهان اسلام، از یک دروازۀ بسیار گستردهای تکت رسمی داد.
تنها تفکر اعلام استقلال از سوی سازمان آزادیبخش و شورای ملی، خود یک نمایش مسخره بود؛ زیرا سازمان و شوراییکه افراد آن بدون اجازۀ یهود توان راهرفتن در سرزمین مقدس فلسطین را ندارند، چگونه میتوانند بر این سرزمین اعلام استقلال نمایند؛ بلکه این سبکمغزی و اهانتی است که این قوم بر خود رواداشته اند؛ زیرا دولت بر روی برگهای کاغذ برپا نمیشود. استقلال به پیغام اعلام نمیگردد. مسئله از سخنرانیهای فهوایی و اسناد کاغذی توخالی گذشته است؛ بلکه دولت را میدانهای بانگ و خروش و جنگ و تشکیل میدانهای آزادی واقعی پایهگذاری میکند؛ میدانهاییکه الله سبحانه وتعالی به تشکیل آن برای پاکسازی سرزمین مبارک از پلیدی اشغال و ریشهکن کردن آن از این سرزمین، امر کرده است.
اما آنها صحبت تفنگ و صدای سلاح را به سخنرانیها، شعارها و حاجت طلبیها در راهروهای مؤسسات و هیئتهای جنایتکار سیاسی عربی و بینالمللی عوض نموده اند و نزد کسانی التماس میکنند که خود دولت غاصب یهود را غرس و اسباب زندگی با امنیت آن را فراهم کرده اند.
وضعیت بعد از 30سال از اعلام استقلال چنین باقی ماند؛ تشکیلاتی که جز ساختار ناچیز و بدون حاکمیت و قدرت، چیزی بیش نمیباشد، مثل گدایی بیچاره دست به سوی امریکا و جهان دراز مینماید تا او را به عنوان یک دولت تشریفاتی و بدون پایه و اساس در کنار دولت یهود بپذیرند؛ در کنار رژیمیکه از تمام قدرت و حاکمیت بر سرزمین فلسطین برخوردار است. آنها گمان میکنند که بدین ترتیب اوضاع بر یهود خوش گذشته و امنیتشان تأمین و آرامش به مسلمان برمیگردد؛ باهم زیستن و تفاهم "مانند فیلمهای رومانتیک و صحنههای شعری" آغاز میشود.
قضیۀ فلسطین جز اینکه کاملاً از اشغال آزاد شود، راهحلی دیگری ندارد؛ راهحلیکه تنها به وسیلۀ ارتشهای قدرتمند و جهاد بدست میآید؛ آزادسازیکه الله سبحانه وتعالی امت اسلامی را به آن امر کرده است؛ چیزیکه به خواستۀ الله سبحانه بزودی به وقوع خواهد پیوست.
نویسنده: باهر صالح