پنجشنبه, ۱۷ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۲۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

حمایت امریکا از شمولیت زنان افغان در ارتش بیانگر آزادی نه، بلکه بهره برداری و مسیری برای تباهی آینده می باشد

  • نشر شده در سیاسی

مطابق چهارمین گزارش بازرس عمومی برای بازسازی افغانستان، به تاریخ 30 اکتوبر 2016م، امریکا بخاطر استخدام زنان در بخش نیروی امنیتی و دفاع ملی افغان 93.5 میلیون دالر را بودجه اختصاص داده است.

این بودجه در تأسیسات، فراهم کردن سیمینارها و ارسال کردن تجهیزات جنگی برای زنانی که اعضای اردوی ملی و پولیس ملی افغان هستند به مصرف می رسد.

جنگ موجود در افغانستان که طراح اصلی آن امریکا است، زنده گی میلیون ها زن مسلمان افغان را از خود متأثر کرده است، چنان چه کشته و زخمی شدن، بیوه، بی خانه و آواره شدن، خانواده و اطفال خود را از دست دادن، از نتایج محسوس این جنگ استعماری می باشد.

 جنگ استعمار، بی رحمانه افغانستان را به یک کشور خطرناک برای زن ها در سطح جهان مبدل ساخته است، حمایت استعمار(امریکا)از زن ها برای پیوستن به اردوی ملی افغان حکایت از ادامه پلان های این کشور برای رسیدن به هدفی که همانا استعمار افغانستان می باشد، می کند. فلهذا این استعمار نوین(امریکا) به همکاری حکومت دست نشانده خود در افغانستان با استفاده از فرصت یکبار دیگر می خواهد، که توسط اصول و عقاید دموکراتیک خود تحت عنوان  آزادی(آزادی دروغین) زنان، توانمندی و پیشرفت زنان، زنان مسلمان را تباه و زیر استثمار خود در آورد.

سربازهای سابقه دار می گویند: «بعضی از خانم ها همرای نیروهای مخصوص در ماموریت های؛ مانند: شب گردی و تلاشی خانه ها فعالیت می کنند. رئیس جمهور اشرف غنی این موضوع را خوش آمدید گفته و وعده هر نوع همکاری را در راستای تساوی جندر به روش غرب برای داشتن یک افغانستان با ثبات داده است. جای تعجب و ننگ است که حکومت داران و مزدوران نظام سیکولار(حکومت افغانستان) با خیال راحت امت مسلمه را به خون و خاک کشانده و کورکورانه مزدوری دشمنان اسلام را می کنند.

اردوی ملی افغان توسط نیروهای امریکایی رهبری و آموزش داده می شوند. بناً نظارت از افسران زن نیز به عهده این ها می باشد. هجوم و رهبری امریکایی ها از آغاز سال 2001م تا کنون در افغانستان در معرض خطر می باشد، بناً افسران امریکایی برای تحکیم حضور خویش از تاکتیک های متفاوت جنگی در فرصت های مناسب برای تحقیرکردن و تسلط داشتن استفاده می کنند، که زنان افغان بهترین ابزار برای رسیدن امریکا به هدف می باشند؛ فلهذا از همه بیشتر زنان و دختران در معرض سو استفاده جنسی و خشونت های فزیکی قرار دارند.

نیروهای امریکایی همان گونه آموزش دیدند که در صحنه جنگ سخت باشند و از خود هیچ رحم نشان ندهند و تجاوز برایشان؛ مثل: اسلحه در جنگ است. چنان چه گزارش های حاکی از آن است که 16هزار قضیۀ تجاوز علیه خانم ها ثبت شده و بسیاری از این تجاوزها توسط سربازان امریکایی در جریان شب هنگام هجوم بردن در اجتماع روستائی صورت می گیرد.

استخدام تعداد زیادی از زنان افغان در بخش های نظامی که دوشادوش نیروهای امریکایی به مبارزه می پردازند، نوید دیگر برای تحقیر و تباهی زنان افغان است؛ جای تعجب و افسوس است که زنان افغان پیشرفت و آزادی خود را در یکجا شدن با نیروهای تجاوزگر و قاتل امریکایی که هزاران خواهر و برادر مسلمان ما را آزار و اذیت، بی عزت و قتل عام می کنند، می دانند!

بناً چطور می توانیم به عنوان زن مسلمان این را قبول کنیم که مثل مهره توسط دشمنان اسلام در برابر اسلام قرار بگیریم و تن به فرمان دستورات مخرب آنانی بسپاریم که در مقابل اسلام و امت مسلمه قرار دارند؟! این درحالیست که برای رسیدن به اهداف خود بنام آزادی زن این کفار حربی فریب کاری و بهانه جویی می کنند.

آزادی حقیقی آزادی تمام امت است، که بدون سیستم سیکولاریزم، با اعاده خلافت به منهج نبوت تنها به حقیقت می پیوندد. این فقط دولت اسلامی است که در حدود آن خانم های مسلمان با اردو یکجا خواهد شد و برضد ظلم واقعی، برای عدالت واقعی، بخاطر امت خود، برای دین خود و برای رضای الله سبحانه وتعالی جنگ با شکوه انجام خواهند داد. ان شاءالله!

لَّا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَن تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ

[آل عمران: 28]

افراد باایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛ و هر کس چنین کند، هیچ رابطه ای با الله ندارد(و پیوند او بکلّی از الله گسسته می شود)؛ مگر این  که از آن ها بپرهیزید(و به خاطر هدفه ای مهمتری تقیّه کنید). الله شما را از(نافرمانی) خود، برحذر می دارد؛ و بازگشت(شما) به سوی الله است.

بخش زنان

دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

کجاست حقوق بشر و مدافعین آن(جامعه جهانی) که به دفاع از زنان و اطفال مظلوم روهنگیا ندا سر دهند؟!

  • نشر شده در سیاسی

زنان و اطفال روهنگیا در حالی از طرف جهان و جهانیان به دست فراموشی سپرده شده اند که مورد کشتار بی رحمانه و قتل عام رژیم ظالم و مستبد حاکم در روهنگیا  قرار گرفته، به جان، مال و ناموس شان تجاوز شده است.

عساکر ظالم رژیم مستبد روهنگیا قافله را در همین جا ختم نکرده، بلکه بر اثر تداوم ظلم و استبداد خویش صدها مسلمان درحال فرار را، به بهانه این که از جملۀ فتنه جویان هستند در سرحد مورد حمله وحشیانه خویش قرار داده اند.

گزارش ها حاکی از آن است که در بین صدها مسلمان کشته شده در چند هفته اخیر زنان و اطفال مظلوم نیز شامل می باشند. استفاده از چرخ بال های آتش افراز بالای مسلمانان مظلوم حکایت از شدت این عملیات می کند.

به نقل از ساکنین منطقه، هفتاد روهنگیایی به شمول اطفال و زنان که به خاطر نجات جان خویش از قتل عام این ظالمان و کافران زمان، می خواستند از راه دریایی ناف به بنگله دیش پناه ببرند، مورد آماژ گلوله عساکر قرار گرفتند. و عده ی دیگر از مسلمانان مظلوم که موفقانه وارد سرحدات بنگله دیش شده بودند، از جانب عساکر سرحدی این کشور دو باره برگشتانده شدند.

چنان چه فرمانده بازار کوکس در شرق بنگله دیش اظهار داشت که: «هشتاد و شش روهنگیایی که شامل چهل زن و بیست پنج طفل بودند، از جانب عساکر سرحدی بنگله دیش برگشت خوردند. وی افزود: رژیم بنگله دیش نیز عساکر سرحدی خود را افزایش داده تا از آمدن بیشتر مردم روهنگیا در داخل کشور جلوگیری شود.» هم چنان تصور غرق شدن تعدادی از این مسلمانان آواره و مظلوم را زیاد دور از حقیقت نمی تواند پنداشت.

اما این داستان غم انگیز و حکایت تلخ این جا به پایان نمی رسد، بلکه ادامه دارد؛ چنان چه تجاوز عساکر میانمار در شهر کین، روهنگیا بالای ده ها تن از خواهران مسلمان ما در چند هفته گذشته بخش دیگر از این حکایت تلخ است.

 مصاحبه انجام شده با هشت تن از خواهران مسلمان ساکن قریه "یوشی کیا" در روهنگیا از شدت ظلم و استبداد وحشیانه این رژیم دهشت افکن، نیز حکایت از وحشی گری آنان می کند. آن ها اظهار داشتند که عساکر به خانه های ما حمله کرده، به  زور اسلحه به ما تجاوز نموده، سپس دار و ندار ما را به یغما بردند.

زن مسلمان دیگر با چشمان اشکبار و صدای خسته، از جور این ظالمان چنین حکایت می کند: «مورد تجاوز گروهی چهار تن از عساکر وحشی این رژیم قرار گرفتم و رنج دیگر این که دختر جوان پانزده ساله ام را نیز به جلو چشمانم بی عزت کردند.»

نظامیان میانمار در ماه گذشته علاوه به قتل، غارت، تجاوز، سوختاندن و هزار فساد، فحشا و تباهی دیگر، کمک های به اصطلاح بشر دوستانه جامعه جهانی-امت را با اره سر می بُرند و با پنبه پاک می کنند- را که شامل مواد غذایی و دارو می شود، بالای هشتاد هزار مسلمان نیازمند قطع نموده است.

این رژیم ظالم تنها به عساکر خود اکتفا نکرده بلکه برای گسترش دامنه ظلم بر مسلمانان، پولیس شبه منطقه ای که متشکل از اقوام می باشد را تشکیل داده است تا بتواند از طریق این شبه نظامیان بودایی، به پاکسازی امت مسلمه بپردازد. برادران و خواهران مسلمان روهینگیایی ما در حال حاضر در آستانه یک نسل کشی بالقوه قرار دارند؛ اما جهان مهر سکوت بر دهان زده و چشم ها را بسته است!

این ها فقط جرم شان زنده ماندن است وبس، و باید زنده گی را از قدرت مندان گدایی کنند. حتی یک دولت در مسیر حمایت از زنده گی آن ها قرار ندارد. نماد دموکراسی آنگ سان سوچی و حزب لیگ ملی آن(میانمار) برای دموکراسی که دولت میانمار را به عهده دارد و نیز سازمان ملل و دولت های غربی که دارای نظام سرمایه داری می باشند، سکوت را در برابر خون امت اختیار نموده اند، زیرا از برکت نظام دموکراسی دیگر خون امت اسلامی بیرنگ شده است! این کفار حربی در برابر ارزش ها و منافع سیاسی و اقتصادی خود، جان و زنده گی نسل بشر مخصوصاً امت مسلمه را می گیرند.

پس این جنایات واضح می سازد که به نظام دموکراتیک نباید اعتماد کرد و پنداشت که این نظام ضامن حفظ جان مظلومان نمی باشد. از طرف دیگر، کشورهای که خود را ستون فقرات جهان اسلام می دانند، به خاطر منافع خویش سکوت و تماشای قتل عام امت اسلامی را ترجیح می دهند. بناً نه به امت پناه می دهند و نه با ارتش دفاعی خویش به داد این مظلومان می رسند.

 در جهان، سرمایه داری امروزه که یک نظام جنایت کار تلقی می شود، زنان و کودکان بی گناه؛ مانند: حیوانات شکار و قتل عام می شوند و هیچ جای برای پناهنده گی به آنان وجود ندارد. خواهران عزیز ما توسط مجرمان کثیف، بی حجاب می شوند؛ ولی هیچ حاکمی در سرزمین های اسلامی، این مجرمان را از ترس غرب، حمایت و حتی محکوم نیز نمی کنند، این خواهران، برادران و اطفال امت اسلامی به حال خود بدون کدام غمخوار رها شده اند.

اما ای برادران و خواهران مسلمان روهینگیایی! بدانید و یقین کنید که هرگز توسط دولت آینده "خلافت" که به منهج نبوت ان شاء الله بنا می شود، ترک نخواهید شد؛ حاکم و ارتش نظام خلافت تا زمانی که حق مظلوم را از ظالم نگیرد و ظالم را به دار مجازات نکشاند و به مظلوم یک زنده گی پر امن و شرافت مندانه را آماده و ارائه نکند، در آرامش قرار نخواهد گرفت. نظام خلافت تنها دولتی است که خون مسلمانان را به عنوان یکی از مقدسات اسلام تعریف می کند، بناً تاب دیدن ریختن خون مسلمان را به ناحق ندارد.

پس ای مسلمانان! ما شما را مطلبیم و دعوت می کنیم تا انرژی خویش را در راستای تأسیس دولت خلافت به منهج نبوت به خرج دهید و یک امنیت سرتاسری را برای همه نسل بشر مخصوصاً امت اسلام و حتی برای همه موجودات جهان به وجود آورید. زیرا یگانه راهی که که همه یوغ اسارت را از گردن مظلومین برمی دارد و ظالمین را به دار مجازات می کشاند، همین نظام خلافت به منهج نبوت می باشد.ان شاء الله!

نویسنده: داکتر نسرین نواز

رئیس بخش خانم ها در دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

بخش های خبری

کشتن سفیر روسی انتقام است برای حلب

به تاریخ 20 دسمبر 2016م یک افسر ترکی سفیر روسیه را هنگامی که از یک نمایشگاه فنی دیدارمی نمود، با ضرب گلوله به قتل رساند. این طوفان خبری زمانی جهان را فرا گرفت که فرد حمله کننده هدفش از این حمله را عکسل العمل به اوضاع حلب اعلام نمود.

وقوع چنین حملاتی جای تعجب ندارد، به ویژه با توجه به این که اردوغان رئیس جمهور ترکیه نه تنها که هیچ واکنش مثبتی از خود نشان نداد، بلکه حتی تلاش هایش برای استحکام بیشتر روابط ترکیه با روسیه افزایش نیز دارد، روسیه ای که در هرکجا دست به کشتار مسلمانان می زند و دشمن مسلمانان جهان به شمار می رود.

چنان چه مسلمانان شاهد اند و حتی برخی ها صدای انفجار بمب های روسیه را می شنیدند که غیر نظامیان بی دفاع را هدف قرار می داد. هرچند در این حمله انگشت انتقاد به سوی حزب گولن دراز است، اما آن چه روشن است این است که همه دنیا شاهد جنگ ها و خون ریزی های موجود در سوریه بوده و همه را به جزئیات تعقیب می کنند.

 

اردوغان آخرین تحولات سوریه، به ویژه حلب را با پوتین به بحث و بررسی گرفت

به نقل از خبر گزاری اناضول، رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه همراه ولادمیر پوتین همتای روسی خویش در 18 دسمبر 2016م آخرین تحولات حلب و سایر نواحی سوریه را، طی یک تماس تلفونی به بحث گرفت. و طبق منابع ریاست جمهوری ترکیه، اردوغان تاکید داشت: «ممانعت های که مانع بیرون کشیدن مردم از شرق حلب می شود را باید برداشت.» هردو رهبر بر ضرورت رساندن کمک های انسان دوستانه برای نیازمندان و یافتن راه حل سیاسی، تاکید داشتند. در عین حال اردوغان و پوتین، به هدف زمینه سازی حل بحران سوریه نظریۀ جمع آوری مخالفین و فرستادن نماینده گان شان را با نماینده گان حکومت سوریه به قزاقستان به بحث گرفتند..

رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه امور مسلمانان را با ولادمیر پوتین همتای روس اش، که دشمن آشکارای اسلام و مسلمانان به شمار می رود، به بحث می گیرد. مگر اردوغان نمی داند که نمی توان از دشمن مسلمانان انتظار خیر و نیکی داشت و یا این که وی در پی این است تا در حق الله سبحانه وتعالی، رسول صلی الله علیه وسلم و مومنین خیانت نماید؟ مگر اردوغان نمی داند که پاسخ درست به چنین دشمنی تنها می تواند جنگ باشد و نه دخیل کردن آن در حل مشکلات مسلمانان!

 

حمله ای که به برلین صورت گرفت ثابت می کند که من در منع مسلمانان حق به جانب بودم

دونالد ترامپ در اظهاراتی گفت که حملات روز دوشنبه در برلین و انقره صورت گرفت، ثابت می کند که من در پیشنهادی که به منظور وضح محدودیت های بیشتر بالای پناه جویان مسلمان به ایالات متحده داشتم، حق به جانب بودم.

ترامپ در پاسخ به این پرسش که آیا ممکن است این حملات موقف اش را در خصوص پناه جویان بیشتر تشدید نموده و ورود مسلمانان به ایالات متحده را کاملاً ممنوع نماید، گفت: «من در پیشنهادم صددرصد حق به جانب بودم. وی افزود: شما در جریان برنامه های من هستید و من در تمام موارد حق به جانب بودم. آن چه جریان دارد بسیار شرم آور است. ترامپ در ادامه گفت: حمله ای که توسط موتر باربری در یکی از بازارهای برلین صورت گرفت، در حقیقت حمله به انسانیت است و چنین حملاتی باید توقف داده شود.»

رئیس جمهور منتخب امریکا در جریان تبلیغات مقدماتی حزب جمهوری خواهان متعهد شده بود که از ورود مسلمانان به ایالات متحده جلوگیری خواهد نموده و دلیل آن را آگاه شدن مسئولین امریکا از اوضاع جاری عنوان نموده بود. او ادعا می کرد که این پیشنهاد را در عکس العمل به میزان تنفر شمار زیادی از مسلمانان از امریکائیان مطرح نموده است. این اظهارت وی امواجی از انتقادها را در دو طرف بحر اطلس در پی داشت و دیوید کامرن نخست وزیر اسبق انگلیس آن را یک برنامۀ احمقانه و غلط خوانده بود. ترامپ پس از آن که رسماً از طرف جمهوری خواهان به عنوان کاندید ریاست جمهوری امریکا معرفی گردید، لحن سخنان اش را تغییر داده و آن را روی ممنوعیت موقت پناهندگی کسانی متمرکز نمود که از یک تعداد کشورهای که با تروریزم ارتباط دارند، درخواست پناهندگی می دهند.

ترامپ در مورد برنامه هایش جهت وضع محدودیت بالای مسلمانان به وضوح صحبت نموده و از آن یاد می کند، اما حکام سرزمین های مسلمانان هیچ گاهی در مورد برنامه های شان موقف واضح و روشن نداشته اند! آیا زمانی فرا خواهد رسید که بالای ورود اتباع غربی به سرزمین های اسلامی محدودیت وضع گردد؟!

 

نشانه هایی از "اعلام جنگ آینده ترامپ بر علیه اسلام" پس از ناکامی بوش و اوباما

بعضی از رسانه ها امروز مورخ 12.12.2016م مقاله ای را نشر کردند که واشنگتن پوست چاپ کرده بود و محتوایش این بود: « دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب امریکا نزدیک خواهد بود که، غرب را به مرحله سوم و سیاه تری که از پانزده سال بر ضد اسلام وجود داشت، سوق دهد.» این مقاله را که تحت عنوان "جنگ آینده ترامپ بر ضد اسلام" به نشر رساندند، اضافه نمودند: «مرحله اول این جنگ زمانی آغاز یافت که جورج بوش قائل بود برای این که شرق میانه به آزادی سیاسی رسد، باید لانه های تروریزم را بخشکاند.»

اما مرحله دوم؛ سیاست تأمین ارتباط است که بارک اوباما آن را روی دست گرفته است. اوباما به این باور است که گفتگوی مبتنی بر احترام متقابل و توجه عادلانه به خواسته های مسلمانان، به ویژه فلسطینیان می تواند میزان حملات بالای غرب را کاهش دهد. این دو مرحله در سطح گسترده ای ناکام ماند. رئیس جمهور جدید اینک روشی را بر خواهد گزید که تطبیق آن را بوش و اوباما صراحتاً بعید دانستند و به این باور بودند که از نظر اخلاقی این نوع سیاست اشتباه بوده و پیامدهایی معکوس که همان تقابل بین دو فرهنگ است را در قبال خواهد داشت.

اظهارات مشاورین ترامپ بیانگر برنامه های گستردۀ جنگ های صلیبی می باشد که وی روی دست خواهد گرفت، چنان چه مشاورینش هر یک استیفن بانون، مایکل فلین و گیف سیشنز و سایرین که در باره جنگ طولانی غرب یهودی و نصرانی، بر علیه اسلام سخن گفت بر زبان می آورند. فلین مشاور امنیت ملی فعلی نوشته بود: «مسلمانان مردمانی شریر بوده که می خواهند جنگ جهانی را بر علیه سازمان بزرگ تبشیری به راه اندازند. این مقاله همچنین می افزاید: بوش و اوباما خواستار تفکیک نمودن تروریستان از اسلام بوده و اسلام را دینی بزرگ و سزاوار احترام می خواندند. اما این هیچ گاه با فلین قابل مقایسه نیست که گفته بود: اسلام همانند غده یی سرطانی است.»

موارد فوق برای مسلمانان بسنده خواهد بود تا این را بدانند که امریکا حد اقل از 15 سال بدینسو به شکل مستقیم با ایشان وارد جنگ شده است. امریکا دقیقاً زمانی به این نتیجه رسید که با مسلمانان به طور مستقیم وارد جنگ شود که مطمئن شد اسلام سیر صعودی اش را به گونۀ جدی آغاز نموده و دارد جایگاه اصلی اش را از طریق برپائی خلافت راشدۀ دوم بر منهج نبوت به دست می آورد. در کنار آن عوامل جدی دیگری نیز وجود داشت که نشان می داد روند حاکمیت امریکا و رهبری شریر آن بالای جهان به شدت رو به سقوط بوده و عنقریب کارائی اش را از دست خواهد داد.

در واقع امریکا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و نظام کمونیستی یگانه دشمن خود را اسلام قلمداد نمود و بدنبال فرصتی مناسب بود تا این که حادثه 11 سپتمبر سال 2001م بوقوع پیوست و برای جنگ با مسلمانان نقشه کشید و افغانستان و عراق را اشغال نمود. مگر مقاومت قهرمانان این دو کشور نقشه آن را ناکام کرد. هنوز هم جنگ های خویش را در عراق و سوریه بواسطه متصدی خویش(روسیه) و مزدوران منطقه ای اش؛ مانند: ایران و حزبش و دست اندرکاران شان، اردوغان و نظام آل سعود ادامه می دهد. واضح است که ترامپ هم چنان جنگ خود را با اسلوب های تهدید و دهشت و با بکار گرفتن روسیه و امثال آن برای فشار آوردن بر مسلمانان هم چنان ادامه خواهد داد.

 

ترامپ لف لفه های منطقه ای امن در سوریه را مجدداً بر سر زبان ها آورده و وعده داد که سیاست خارجی واشنگتن را تغییر خواهد داد

تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 17.12.2016م به نقل از دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب امریکا گفت: «ترامپ روز شنبه 17 دسمبر 2016م اعلام نمود که ساختار سیاست خارجۀ امریکا همزمان با تسلیم شدن قدرت توسط ادارۀ حکومت جدید تغییر خواهد نمود.»

ترامپ این اظهارات را در سخنرانی که در شهر اورلاندوی ایالت فلوریدای امریکا داشت، ایران نمود، چنان چه گفت:‌ «سیاست خارجی ما نیاز به راهکار جدیدی دارد.» وی اظهارات قبلی اش را یک بار دیگر مطرح نموده تأکید نمود که ما به جای بازسازی سایر کشورها، کشور خود مان را بازسازی خواهیم نمود.

ترامپ در ادامه افزود: «مدت هاست ما بدون این که مسئولیتی داشته باشیم در امور سایر کشورها دخالت می کنیم، کشورهائی که بسیاری از شما تا کنون حتی با نام آن آشنا نیستید. این به خودی خود یک دیوانگی بشمار می رود و خیلی زود به آن پایان خواهیم داد. ادارۀ حکومت ترامپ قبل از هرچیز دیگری، به منافع ملی ایالات متحدۀ امریکا خواهد پرداخت.»

ترامپ یکبار دیگر تأکید نمود که ایالات متحده باید در راستای ایجاد منطقه امن برای مبلیون ها بی جاه شدۀ سوری تلاش نماید و این که کشورهای خلیج باید مسئولیت تمویل این منطقه ی امن را به عهده بگیرند. او گفت: «ما برای تحقق این امر از تمام توان خویش کار می گیریم. وضعیت در حال حاضر 15 برابر نسبت به گذشته بد تر شده است. ما تصمیم بر این داریم تا در سوریه مناطق امن ایجاد شود و تلاش خواهیم نمود تا کشورهای حاشیه خلیج را بر تمویل این مناطق تشویق نماییم.» (منبع: سبوتنیک)

اما راد مردان کنونی اسلام از آن جایی که حقیقت کفار استعمارگر را خوب می شناسند، هیچ گونه انتظاری از ادارۀ حکومت ترامپ نداشته و هرگز به آن دل خوش نمی کنند؛ چنان چه اوباما رئیس جمهور فعلی امریکا نیز وعدۀ تغییر داده بود، اما در عمل ثابت شد که هدف اوباما از تغییر این بوده که میزان حملات طیاره های بی پیلوت را بالای مسلمانان پاکستان، یمن، لیبیا و سوریه افزایش داده و شمار بیشتری از مسلمانان را به خاک و خون خواهد کشید.

دستاورد ترامپ نیز برای مسلمانان همانا تلاش بیشتر برای ضربه زدن به مسلمانان است وبس. بنابر این مسلمانان سوریه هرگز انتظار ندارند که ترامپ برای شان منطقۀ امن ایجاد نماید، زیرا منطقۀ امن در مناطق عملیات موسوم به سپر فرات ترکیه، که توسط امریکا برای اردوغان طراحی گردیده عملاً وجود دارد، اما حلب که شش سال مقاومت نموده بود، درست زمانی سقوط کرد که اردوغان در شمال سوریه منطقۀ امن ایجاد نمود. این بدان معنی است که تمام این اظهارات، فریب هایی جدید و وعده های فریبنده ای است که به هدف نابودی کامل مسلمانان سر می دهند.

 

ده کشته در حملات پیاپی در شهر کرک و مناطق اطراف آن

تلفویزیون عربی زبان بی بی سی به تاریخ 18 دسمبر 2016م با نشر خبری گفت: «حداقل ده نفر، به شمول چهارمرد پولیس و یک زن گردشگر کانادائی در یک سلسله حملات مسلحانه در شهر کرک اردن، به قتل رسیدند. بنا به گفتۀ برخی از مسئولین؛ مهاجمان مسلح نامعلوم قبل از این که پولیس به قلعه تاریخی فرار کند، بالای دو موتر حامل آن ها آتش گشودند. گزارش ها حاکی از آن است که تعدادی از گردشگرانی که در این قلعه گیرمانده بودند، آزاد گردیده و پولیس به قلعه هجوم برده است. مسئولیت این حمله را کسی به عهده نگرفته است. نه تن در این حادثه مجروح گردیده و گزارش ها نشان می دهد که احتمالاً شمار مجروحین بیشتر از این تعداد می باشد. مسئولین اردنی گفته اند که این حادثه در یک زد و خورد مسلحانه در یک خانه در نزدیکی شهر کرک صورت گرفته است.»

مسلمانان بی دفاع همه روزه در ترکیه، سوریه، یمن و سائر سرزمین های اسلامی به ناحق به قتل می رسند، بدون این که هیچ کسی مسئولیت این کشتار را به عهده گیرد، اما آن چه مسلم است این است که امت اسلامی مسئولین اصلی و دستان پشت پردۀ این حملات را به خوبی می شناسند و می دانند که این کفار استعمارگر و یا حکام خائن مسلمانان اند که در اطاعت از باداران شان دست به چنین حملاتی می زنند. از آن جائی که مسئولیت تأمین امنیت مردم و رسیده گی به امور آنان مسئولیت حکام می باشد، بناً حکام باید پیش از آن که انگشت انتقاد شان را متوجه دیگران کنند، باید به خود شان نگریسته و عاملین چنین حوادثی را در میان خود شان جستجو کنند.

 

سقوط طیارۀ نظامی روسیه

وزیر ترانسپورت روسیه گفت: «تمام احتمالات سقوط طیارۀ نظامی روسیه را بررسی خواهیم نمود و هنوز نمی توان در خصوص دست داشتن تروریستان در این حادثه سخن گفت.»

بخش عربی تلویزیون بی بی سی به تاریخ 25 دسمبر 2016م به نقل از مکسیم سوکولوف وزیر ترانسپورت روسیه گفت: تیم های بررسی تلاش دارند تمام احتمالات سقوط طیارۀ نظامی روسیه در بحر سیاه را ارزیابی نمایند. وزارت دفاع روسیه قبلاً با انتشار اعلامیه ای از سقوط یک فروند طیارۀ نظامی روسیه با 92تن سرنشین در بحر سیاه خبر داده بود. گروه های نجات بلا فاصله عملیات جستجوی قربانیان این حادثه را با استفاده از کشتی های که توسط طیاره های هلیکوپتر و طیاره های بدون سرنشین همراهی می گردیدند، آغاز نمود. این طیاره که روانۀ شهر لاذقیۀ سوریه بود، 20 دقیقه پس از پرواز از سوچی و دقیقاً ساعت 02:20 به وقت گرینویچ از صفحۀ راهدار ناپدید گردید.

ان شاء الله سقوط این طیارۀ نظامی روسیه در بحر سیاه انتقامی است که الله جبار و منتقم از روسیه پس گرفته، روسیه ای که مسلمانان بی دفاع سوریه را هر لحظه به قتل می رساند و از او تعالی می خواهیم تا خلافت راشده بر منهج نبوت را هرچه زودتر برپا دارد تا انتقام تمام جنایت های روسیه در سوریه و سایر سرزمین های اسلامی را از این کشور خرس صفت پس گیرد.

 

اردوغان کشته شدن سرنشینان طیارۀ روسیه را به پوتین تسلیت گفت!

آژانس خبری اناضول، به تاریخ 25 دسمبر 2016م به نقل از منابعی در ریاست جمهوری ترکیه خبر داد که رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه کشته شدن سرنشینان طیارۀ روسیه را که در بحر سیاه سقوط نمود، به ولادمیر پوتین همتای روس اش تسلیت گفت. هم چنین دو طرف که در یک تماس تلفونی با هم صحبت می نمودند، در خصوص گسترش دامنۀ آتش بس در سراسر سوریه و تحولات اخیر نیز بحث و تبادل نظر نمودند. این طیاره ده ها تن از آواز خوانان، نوازنده گان و رقصنده گان یک گروه موسیقی نظامی را به سوی پایگاه هوائی روسیه در سوریه(حمیمیم) انتقال می داد تا زمینۀ شادمانی سربازان روسیه را به مناسبت سال جدید میلادی فراهم آورند.

چرا رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه کشته شدن مسلمانان سوریه به دست ولادمیر پوتین همتای روس اش را تسلیت نمی گوید؟ گذشته از این که اردویش را برای کمک به آنان به حرکت نمی ورد، در حالی که توان آن را به خوبی دارد؟! آیا خونی را که پوتین از مسلمانان می ریزاند در نزد اردوغان هیچ ارزشی ندارد؟ شکی نیست که خون شهدای سرزمین شام دست از اردوغان و هر آن که آنان را تنها گذاشته بر نخواهد داشت و روز محشر در برابر الله عادل و قادر پاسخگو خواهند بود.   

ادامه مطلب...

اخبار جهان اسلام

امریکا در افغانستان هیچ پیشرفتی نداشته

اگرچه اشتون کارتر وزیر دفاع امریکا به روز جمعه-یعنی یک روز قبل از این که وارد خلیج شود- از افغانستان دیدن بعمل آورد، اما واقعیت این است که حل بحران این کشور از توان امریکا بیرون است. در گزارشی که نشریۀ نیویورک تایمز به نقل از آژانس خبری اسوشیتد پرس منتشر نموده گفته شده که افغانستان به تدریج از حافظۀ امریکا پاک می شود، در حدی که برخی ها جنگ افغانستان را، جنگ فراموش شده می خوانند.

شانزده سال از جنگ امریکا در افغانستان می گذرد و این طولانی ترین جنگ امریکا به شمار می رود، اما تا هنوز هیچ نشانه ای بر نزدیکی پایان این جنگ به چشم نمی خورد. از آغاز این جنگ در ماه اکتوبر 2001م تا کنون در امریکا دو رئیس جمهور قدرت را در اختیار گرفته و عنقریب با ورود دونالد ترامپ به قصر سفید؛ سومین رئیس جمهور امریکا رهبری جنگ افغانستان را در دست خواهد گرفت.

هیچ یک از دونالد ترامپ و هلاری کلنتن در جریان تبلیغات انتخاباتی شان به هیچ گونه پالیسی و برنامۀ جدیدی اشاره نکردند که بیانگر تحولی در جنگ یک نواخت افغانستان باشد، دیده شد که آنان به ندرت از این جنگ یاد می نمودند، چه رسد به این که از کدام استراتیژی واقعی برای حل آن سخن بگویند.

تا کنون ده هزار سرباز امریکائی در جنگی که جورج بوش به عنوان عکس العمل امریکا در برابر حوادث یازده سپتمبر در این کشور آغاز نمود، به تمرینات نظامی و کمک های لوجستیکی برای اردو و پولیس افغانستان پرداخته، به این امید که روزی فرا رسد که افغان ها خود شان در مقابل طالبان قرار گرفته و یا تلاش ها برای تأمین صلح بتواند سرکشی ها در این کشور را مهار نماید.

در این گزارش گفته شده که فلین، کسی که قرار است مسئولیت امنیت ملی امریکا را عهده دار شود، در کتابی که در سال جاری منتشر نمود چنین نگاشته: «بگذارید رو راست باشیم، ما در حال حاضر جنگ را باخته ایم، من از جنگ بسیار بزرگی صحبت می کنم که تنها در سوریه، عراق و افغانستان خلاصه نمی شود. ما در یک جنگ جهانی و در برابر تحرکات جماهیری، فراگیر و متعصبی قرار داریم که افراد آن را انسان های شرور تشکیل داده و مفکوره های شان را از عقیدۀ فراگیر "اسلام تندرو" الهام می گیرند.

امریکا به خوبی می داند که باوجود تمام تلاش هائی که برای تداوم تسلط استعمارگرانه اش بالای امت اسلامی به خرج می دهد، بازهم تن به جنگی داده که محکوم به شکست می باشد و عنقریب با برگشتن خلافت واقعی، خلافت بر منهج نبوت، از تمام سرزمین های اسلامی اخراج خواهد شد.

 

اوباما اعتراف نمود که امریکا در شکست دادن طالبان و محو تشدد گرائی در افغانستان ناکام مانده

رسانه های امریکائی به نقل از بیانیه یی روز سه شنبه 2016.12.6م بارک اوباما رئیس جمهور این کشور آورده اند که وی گفت: «امریکا نتوانست نهضت طالبان را در افغانستان شکست دهد ولی از طریق حمایت حکومت در کابل توانست که به شصت سال هرج و مرج خاتمه بخشد. در بیانیه نهائی خویش به صفت سرقوماندان اعلی قوای مسلح امریکا که در باره امنیت ملی صحبت می نمود، افزود: با تلاش هایی که امریکا برای آوردن صلح انجام داد بازهم بخاطر جنگ ها، افغانستان نتوانست ثبات یابد. وی هم چنان افزود: نمی خواهم که اوضاع افغانستان را کاملاً بی نقض جلوه دهم، وضعیت در افغانستان تا حال دشوار است. در 30 سال گذشته جنگ جزئی از زنده گی مردم افغانستان شده است. امریکا نمی تواند طالبان را شکست داده و یا هم افراط گرائی را درین کشور از بین ببرد. وی که این اظهارات را در حضور سربازان امریکائی در پایگاه هوائی ماکدیل ایالت فلوریدا بیان می داشت، افزود: تمام آن چه که انجام آن در توان ماست اینست که اجازه ندهیم القاعده پناهگاه های امن برای خویش بسازد و علاوه  برآن می توانیم افغان هایی را کمک کنیم که خواهان آینده یی بهتر برای خویش اند. برهمین اساس از قدرت نظامی خویش کار نگرفته بلکه حکومت کابل را حمایت کردیم.»

این در حالیست که افغانستان را آشفته گی سیاسی و اجتماعی در برگرفته و نه تنها که درین کشور طالبان فعالیت دارند، بلکه گروه های افراطی دیگری نیز مثل گروه داعش فعال اند. امریکا-دولت بزرگ- بعد از فرو روی در طولانی ترین جنگ تاریخ اش به شکست خود در افغانستان اعتراف کرد. الله سبحانه وتعالی می فرماید: 

﴿يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ متِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ

[صف: 8]

می خواهند نور(آئين) الله را با دهان هايشان خاموش گردانند، ولی الله نور(آئين) خود را كامل می گرداند، هرچند كه كافران دوست نداشته باشند.‏

 

آیا روسیه در نتیجه انتخابات امریکا دخالت نموده است؟

واشنگتن پوست در مقاله اخیر خویش نوشته که اداره استخبارات مرکزی امریکا یا CIA تأکید می کند که روسیه به شکل سازمان یافته، در انتخابات ریاست جمهوری امریکا به نفع ترامپ تلاش نموده است. طبق این ادعا: سخنگویان مجلس نماینده گان گزارش داده که اینک کاملاً واضح شده که هدف روسیه انتخاب ترامپ بوده است. در گزارش واشنگتن پست یک عده از مسئولینی که از آن ها نام برده، مدعی اند که معلوماتی را مبنی بر ارتباط حکومت روسیه در انتخابات امریکا، در اختیار دارند. اشخاص مذکور معلومات خویش را که از کنفرانس حزب ملی دموکراسی "وجون بوديستا" سرقت کرده بودند به ویکی لیکس تقدیم نمودند.

یکی از مقامات بلند پایه امریکائی که از وسعت کار استخباراتی معلومات داشت و این معلومات را برای  نماینده گان مردم در پارلمان فرستاده بود، بیان داشت: «هدف از پیش بینی استخباراتی ای که قبل از انتخابات صورت گرفته بود و بیانگر دخالت روسیه در انتخابات امریکا است، برنده شدن ترامپ می باشد. این منبع افزود: این یک موضوعی بود که از قبل بر آن توافق شده بود.»

 

حکام ترکیه اعتراف می کنند که برعلیه انقلاب شام با روسها دسیسه سازی کرده اند

آژانس خبری روسی "نوستی" به تاریخ 7/12/2016م معلوماتی را به نقل از نخست وزیر ترکیه بن علی یلدرم منتشر نمود که ثابت می کند نظام حاکم در ترکیه به ریاست اردغان، برعلیه انقلاب سوریه دسیسه هائی را راه اندازی نموده و در حق الله، رسولش و مؤمنین مرتکب خیانت بزرگی گردیده. یلدرم به آژانس یاد شده گفته: "ترکیه تلاشهایش را از همان ابتدا به منظور بیرون راندن ترورستان از حلب به خرج می داد" یلدرم تأکید نمود که حکومت سکولار ترکیه همکاری هایش را با روسیۀ سکولار، که با الله، رسول اش و مؤمنین عداوت دارد، همچنان ادامه خواهد داد. وی گفت: "ترکیه و روسیه در خصوص حل و فصل بحران سوریه به تفاهم بی سابقه ای دست یافته و جستجوهای هر دو کشور برای دستیابی به راه حل مناسب در یک مسیر قرار دارد". یلدرم تأکید نمود که ترکیه و روسیه در جنگ با کسانی که برای برپائی حاکمیت اسلام تلاش می کنند هدف مشترکی را تعقیب می کنند، چنانچه گفت: "هدف مشترک ما، جنگ با گروه های ترورستی است و تمام تلاش مان را در این راستا به خرج خواهیم داد". می دانیم که کفار و طرف داران شان، گروه هائی را که برای تحکیم اسلام و سقوط نظام های سکولار کفری سعی و تلاش به خرج می دهند، گروه های ترورستی می خوانند. آنان شهرها را ویران کرده و بنده گان الله را بی رحمانه به قتل می رسانند و در عین حال خود شان را داعیان صلح می خوانند، چه قضاوت نا عادلانه و چه حاکمیت بدی دارند آنان!

 

سقوط حلب

همزمان با تداوم حملات موشکی در شرق حلب، آتش بس موقتی که به منظور تأمین امنیت غیر نظامیانی که از شهر خارج می شدند، میان نظام و گروه های انقلابی برقرار گردیده بود ناکام ماند. نظام سوریه حملات کورکورانه اش را بالای شهری که بیشتر از 95 درصد آن را به تصرف خود در آورده هم چنان ادامه می دهد. لازم به ذکر است که تسلط نظام بالای شهر حلب نقطۀ عطفی در بحران این کشور به شمار می رود.

چنان چه انقلابیون در گذشته هرگاه با شکستی مواجه می گردیدند، از توان تجدید قوا برخوردار بودند؛ اما در شرق حلب آنان از چنین امکاناتی برخوردار نمی باشند. انقلابیون از موجودیت خویش در شهرهائی مانند ادلب محافظت می کنند، اما حملات هوائی نظام در آن شهرها نیز آنان را با خطر مواجه نموده است.

به نظر می رسد انقلاب سوریه در حال حاضر به صورت کل با چنین خطری مواجه می باشد. بسیاری این وضعیت را به گونه ای توصیف می کنند که گویا شروعی برای پایان انقلاب می باشد. با وجود این همه؛ باید در نظرداشت که الله متعال بنده گان نیکو کارش را تنها نگذاشته و سرنوشت شان را در دست می گیرد. لذا ما از رهبری گروه های انقلابی می خواهیم تا صفوف شان را وحدت بخشیده و در طلب رضایت الله سبحانه و تعالی هم سو شوند و آنگاه است که به خواست الله متعال، پیروزی نصیب آنان خواهد شد.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ

[محمد: 7]

ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر(آیین) الله را یاری کنید، شما را یاری می کند و گام هایتان را استوار می دارد.

ادامه مطلب...

سقوط حلب؛ دسیسه ها، خیانت ها و خنجرهائی که از پشت زده شد!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

هنوز دو هفته از شروع جنگ اخیر در حلب-که از تاریخ 26.11.2016م آغاز گردید- نگذشته بود که سخن ها در مورد خروج  غیر نظامیان و افراد مسلح از شهر بر سر زبان ها افتاد و درست یک هفته پس از آن بود که بخش شرقی حلب تقریباً از وجود غیر نظامیان، افراد مسلح و خانواده های شان تخلیه گردید. آژانس خبری رویترز به تاریخ 18.12.2016م با نشر خبری گفت: «هزارها تن در یک میدان در شرق حلب تجمع نموده و در انتظار اتوبوس هائی به سر می برند که قرار است آنان را بیرون از منطقۀ تسلط مخالفان انتقال دهد. انتقال این افراد بخشی از برنامۀ دوامدار بوده و کمیتۀ صلیب سرخ سازمان ملل امیدوار است روز یک شنبه مجدداً از سر گرفته شود. شماری از ساکنین این منطقه می گویند که در حدود 15هزار تن در این میدان اصلی که در ناحیۀ موسوم به السکری حلب تجمع نموده و بیشتر آنان غیرنظامیانی می باشند که در آخرین ساحۀ زیر تسلط مخالفان به سر می برند و اکثر آنان بسته گان و خانواده های افراد مسلح و سایر شهروندان می باشند. هم چنین تعداد کمی از افراد مسلح نیز در کنار آنان حضور دارند. تنظیم کننده گان این جا به جائی برای هر خانواده شمارۀ مسلسلی را داده اند تا بتوانند در هنگام رسیدن اتوبوس ها به گونۀ منظم سوار آن گردند.»

پرسش این است که چه چیزی باعث شده شرق حلب را به این سرعت تسلیم حکومت سوریه کنند، باوجودی که در گزارش های قبلی گفته می شد که حلب می تواند حد اقل یک سال دیگر در برابر حکومت دوام بیاورد؟ آیا دلیل آن، ضعف مخالفان مسلح بوده و یا دسیسه هائی است که دسیسه گران به راه انداختند؟ با ابراز سپاس!

پاسخ:

حلب در معرض حملات شدید و وحشیانه ای قرار گرفت که توسط امریکا طراحی گردیده و به وسیلۀ روسیه، ایران، پیروان و یاران آن عملی گردید. گرچه این حملات وحشیانه در حدی گسترده بود که کوه های سر به فلک کشیده هم از تحمل آن عاجز می ماند، اما حلب توانست مدت ها در برابر آن استوار مانده و مقاومت نماید و شمار زیادی از دشمن چند ملیتی اش را به خاک و خون کشاند. این مقاومت و پایداری می توانست مدت های زیادی ادامه پیدا کند، اما امریکا به ترکیه دستور داد تا در جبهه های حلب دخالت نموده و بالای گروه های وابسته به خود اش فشار وارد نماید تا این جبهه ها را ترک نموده و پشت سایر گروه های موجود در حلب را خالی نمایند.

همین فشارها، برگشت و خروج متکرر از جبهه های جنگ بود که یک نوع تشویش را به وجود آورد و سرانجام منجر به چیزی شبیه تسلیم نمودن حلب به دشمن گردید. پس ترکیه موظف بود نقشۀ طراحی شده توسط امریکا را در هماهنگی با روس ها عملی نموده و زمینۀ ورود حکومت را به شرق حلب فراهم نماید. بنابر این، آن چه که باعث شد حلب در دست حکومت افتد، توانائی و قدرت خود حکومت نه، بلکه دسیسه ای بود که توسط روسیه و ترکیه و زیر نظر امریکا طرح و عملی گردید.

چنان چه پوتین پرده از این دسیسه برداشته و شریک اش اردوغان را در یک کنفرانس مطبوعاتی در برابر تمام جهان رسوا نمود. پوتین در این کنفرانس مطبوعاتی گفت که آن چه در حلب اتفاق افتاد، نتیجۀ توافقاتی است که وی با اردغان، در جریان سفر اش به سنپرسبورگ، به دست آورده بود. پایگاه های خبری "ایلاف" و "سبوتنیک" به تاریخ 16.12.2016م  هر یک با انتشار خبری گفتند: «ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه از این که روند تخلیۀ شرق حلب از وجود افراد مسلح، قبلاً در ماه آگست و در جریان سفر رجب طیب اردغان رئیس جمهور ترکیه به شهر سنپترسبورگ روسیه، میان وی و اردوغان هماهنگ گردیده بود، پرده برداشته و با این کارش یک بمب بزرگ سیاسی را منفجر نمود. پوتین که دیروز جمعه در یک کنفرانس مشترک مطبوعاتی با نخست وزیر جاپان در توکیو صحبت می نمود گفت که مسکو و انقره قبلاً توافق نموده بودند که ترکیه در اخراج آن عده افراد مسلحی که تمایل دارند قبل از هر چیزی سلاح های شان را برای حمایت از غیر نظامیان بر زمین گذارند، سهم گرفته و همکاری نماید. وی افزود: اگر از نقطه نظر من به این قضیه دیده شود، واقعیت این است که هر آن چه در حال حاضر اتفاق می افتد، دقیقاً همان چیزی است که با رجب طیب اردغان در جریان سفر اش به پترسبورگ توافق نموده بودیم.»

گرچه می توان پاسخ به پرسش حاضر را با این اظهارات پوتین خاتمه بخشید؛(زیرا توسط آن به خوبی می توان پی برد که دلیل اصلی سقوط حلب چه بوده و چه کسی نقش اساسی این نمایش را بازی نموده). (مترجم) اما می خواهم  توضیح دهم که چگونه شد که حلب قهرمان و سربلند، حلبی که به "شهر سفید" شهرت یافته، توسط ترکیه به کشتارگاه کشانده شد؟! ترکیه ای که حلب را در برابر حکومت سوریه خط سرخ خوانده بود، اما در عمل از آن خط سرخی ساخت که با خون ساکنین اش رنگین گردید! هم چنین توضیح خواهم داد که ترکیه چگونه آن عده از گروه هائی که در بدل مشتی پول کثیف به انقلاب خیانت نمودند، خنجر زده و آنان را با پول آن عده دولت هائی که در حق الله سبحانه وتعالی و رسول اش صلی الله علیه وسلم و مؤمنین خیانت می کنند، تغذیه نموده و سرانجام آنان را از میدان مبارزه بیرون کشید. اینک می خواهم جزئیات این امور را با ارائۀ معلومات بیشتر توضیح دهم:

نخست: انقلابیون در حلب هرگز به این اندازه ضعیف و ناتوان نبودند که در چنین مدت کوتاهی مورد تهاجم قرار گیرند. چنان چه نیروهای حکومت و همپیمانان آن توانستند از تاریخ 26.11.2016م شروع و تا تقریباً دو هفته پس از این تاریخ وارد منطقۀ هنانو، که بزرگ ترین منطقۀ شهر حلب به شمار می رود، شوند و سپس پیشروی های شان را ادامه داده وارد مناطق صاخور و پس از آن منطقۀ الشعار و ما حول منطقۀ حلب کهنه شوند. این نیروها به گونۀ غیر قابل تصوری بسیار به آسانی پیشروی می نمودند، در حدی که با هیچ گونه مقاومتی مواجه نمی گردیدند، مقاومتی که اگر مداخلۀ اردغان نمی بود قطعاً از این پیشروی ها جلوگیری می نمود! نیروهای نظام دو روز استراحت نموده، سپس به سمت جنوب شهر پیشروی را آغاز کردند تا این که منطقۀ شیخ سعید را به تصرف خود در آوردند. این پیشروی ها همراه بود با حملات وحشیانۀ هوائی و زمینی، حملاتی که هیچ گونه حرمتی برای جان و مال شهروندان قائل نبوده و منازل مسکونی را بی رحمانه به ویرانه هائی مبدل می نمود، بلکه حتی بسیاری را به آتش می کشاند. دست به کشتارهای دسته جمعی زده و همه جا را پر از وحشت می نمودند. هدف از این کارها انداختن رعب و وحشت در دل مبارزینی بود که با ترک حلب مخالفت نموده بودند، تا به این ترتیب وادار شوند هرچه زودتر از شهر بیرون روند.

ترکیه از زمان آغاز این حملات نظامی بالای شهر حلب، به گونۀ مستمر با روسیه در مورد بحران سوریه بحث و گفتگو می نمود، چنان چه تلویزیون بی بی سی به تاریخ 02.12.2016م در خبری گفت: «مولود چاووش اغلو گفته که ترکیه با روسیه و ایران که دو همپیمان اصلی بشار اسد به شمار می روند و هم چنین با حکومت سوریه و لبنان، به منظور دست یابی به راه حلی برای بحران سوریه، پیوسته بحث و گفتگو می نماید. در عین حال رجب طیب اردغان قضیۀ سوریه را در جریان هفتۀ گذشته حد اقل سه بار از طریق تماس تلفونی با ولادمیر پوتین همتای روس اش به بحث و مناقشه گرفته. هم چنین چاووش اغلو روز پنج شنبه جهت ارزیابی و بحث در مورد موضوع یاد شده، با وزیر خارجۀ روسیه، دیدار و گفتگو نمود.»

این تحرکات به منظور عملی نمودن گام به گام کشتار خونین حلب صورت می گرفت که جزئیات آن قبلاً توسط واشنگتن طرح و برنامه ریزی شده بود و سپس ترکیه همراه با روسیه و ملحقات اش آن را جامۀ عمل پوشاندند.

دوم: مسئولین ترک قبل از اجرای نقشۀ امریکا در حلب، در مورد بیرون راندن "تروریستان" از حلب اظهارات عجیب و غریب و بی سابقه ای را مطرح می نمودند، چنان چه تلویزیون الجزیره به تاریخ 27.10.2016م با انتشار خبری گفته بود: «مولود چاووش اغلو وزیر خارجۀ ترکیه خواستار توقف جنگ در شمال حلب گردیده و از جبهۀ فتح شام-که قبلاً جبهة النصرة نام داشت- خواست تا هرچه عاجل تر از حلب بیرون رود.» اغلو این سخنان را پس از نشست لوزان-که به رهبری امریکا در خصوص سوریه- دایر گردیده بود، به زبان آورد. امریکا در آن زمان همراه با ترکیه، که بازیگر اصلی و حساس اش به شمار می رود، سرگرم آماده سازی این میدان بودند. درست یک روز پس از آن نشست بود که لحن اظهارات ترکیه به گونۀ قابل ملاحظه ای تندتر گردید، چنان چه اتحاد پرس به تاریخ 17.10.2016م به نقل از مولود چاووش اغلو وزیر خارجه ترکیه، گفت: «حلب باید فوراً از وجود تروریستان جبهۀ النصره پاک سازی گردد و مخالفان سوریه باید از آن فاصله بگیرند.» اغلو این اظهارات را درست یک روز پس از آن مطرح نمود که وزیران خارجه روسیه، امریکا، ایران، عراق، مصر، ترکیه، سعودی، قطر و  اردن، به علاوۀ استیفن دی مستورا نمایندۀ ویژۀ سازمان ملل در سوریه در شهر لوزان سویس جمع شده و نشستی را برگزار نمودند. این در نوع خود نخستین موقف گیری ترکیه در برابر جبهة النصره به شمار می رود، جبهه ای که سازمان ملل آن را یک گروه تروریستی می خواند.

اما در خصوص توافقاتی که میان روسیه و ترکیه صورت گرفته می توان به خبری که خبرگزاری ترک پرس قبلاً به تاریخ 31.10.2016م و به نقل از نشریه ای ترکی موسوم به ینی شفق، منتشر نمود، اشاره کرد. نشریۀ مذکور به نقل از منابعی که نخواست نامش را فاش کند، گفته بود: «ترکیه و روسیه به توافقات جدیدی دست یافته اند که قرار است براساس آن اوضاع در هر یک از حلب، ریف لاذقیه، ادلب، حسکه، دیرالزور، و الرقه به حالت قبل از آغاز جنگ سوریه برگردد، البته با رعایت ساختار جمعیتی این مناطق.» پس از این توافقات بود که ترکیۀ اردغان گام های بسیار تندتری را در این راستا برداشته و توافقاتی را که قبلاً به منظور تسلیم نمودن حلب به حکومت سوریه صورت گرفته بود، به گونۀ دقیق با روس ها هماهنگ نمود!

سوم: امریکا خود اش را در صحنۀ سوریه اندکی پشت پرده پنهان نموده و در عوض، اردغان و صحنه سازی های ماحول اش را برجسته نمود. ترکیه همزمان با آغاز حملات بالای حلب و به گونۀ غیر مترقبه، اعلام نمود که گفتگوهائی میان روس های جنایت کار و هیئتی متشکل ازمخالفان سوریه(احرار شام، جیش المجاهدین، فیلق شام و گروه های جبهة الشامیه) جریان دارد. (منبع: ترک پرس 08.12.2016) هیئت مذکور که در واشنگتن آماده گردیده بود، به ترتیب در دام اردغان افتاده و این گفتگوها به مثابۀ پنجره ای بود که روس ها از طریق آن با همکاری اردغان به حلب ضربه وارد می نمودند. هرچند راه اندازی چنین گفتگوهائی چیزی است که روس ها از مدت ها قبل خواستار آن بودند، اما این که در انقره با حضور مسئولین ترک و حمایت آنان راه اندازی گردد، خود پیام روشنی بود برای مخالفان مسلح که ترکیه قصد دارد آنان را از "تروریستان" جدا کند!

این گفتگوها همزمان با کشتارهای وحشیانه و عملیات دهشت افگنی در حلب، ادامه داشت و سپس روسیه یک روز بعد خواستار خروج تمام افراد مسلح از حلب گردید. زمانی که هیئت گفتگو کننده مخالفان مسلح مطمئن شدند که این درخواست روس ها، درخواست ترک ها نیز هست، آنگاه روی مخالفان موجود در حلب فشار وارد نمودند تا از آن جا عقب نشینی نموده و از شهر خارج شوند، به این معنی که شهر را برای حکومت و همپیمانان اش تسلیم نمایند. به این ترتیب کاملاً روشن  شد که این هیئت گفتگو کننده در انقره و نماینده گان مخالفان مسلح بودند که همزمان با عملیات وحشیانۀ زمینی و هوائی روسیه، ایران و حکومت سوریه، آهنگ تفرقه را سر داده و تشویق به عدم مقاومت می نمودند. زمانی که این مسئله روشن گردید، انقلابیون از داخل حلب به هیئت مذاکره کننده پیام دادند که هرگز از شهر عقب نشینی نکرده و از آن دفاع خواهند نمود و سپس از تأسیس اردوی حلب خبر داده شد.

چهارم: روسیه به نشر خبرهائی پرداخته و در آن ادعا می نمود که بخشی از انقلابیون از فشارهای ترکیه متأثر گردیده اند، به ویژه کسانی که رهبران نظامی و سیاسی شان در انقره با روسیه و ترکیه سرگرم گفتگو می باشند. چنان چه تلویزیون روسیه امروز به تاریخ 16.12.2016م در گزارشی خبر داد: «نزدیک به 3500 تن از افراد مسلح مخالفان میانه رو سلاح های شان را به زمین گذاشته و تسلیم شده اند و سه هزار تن آنان مورد عفو قرار گرفته اند.» روسیه نیز خبرهای مشابهی را در جریان جنگ ها منتشر می نمود، این به معنی خروج زود هنگام عناصر وابسته به ترکیه از شهر و تسلیم نمودن مناطق زیر تسلط شان به اردوی نظام و همپیمانان آن و هم چنین گروه های کرد همپیمان با حکومت بود.

گروه های یاد شده به این ترتیب به درخواست ترکیه لبیک گفته و پشت انقلابیون را ناجوانمردانه خالی نمودند. آنان به طور مستقیم و یا از طریق هیئت گفتگو کننده و یا رهبران نظامی و سیاسی خوابیده شان در ترکیه، که مبالغ هنگفت پول های کثیف و مسموم ترکیه، سعودی، قطر و غیره آنان را کر و لال نموده بود، تحت تأثیر قرار گرفتند. بنابر این عملیات تسلیم نمودن حلب به دشمن زمانی عملی گردید که گروه های یاد شده در حلب دست از جنگ برداشتند، چه با تسلیم شدن برای اردوی حکومت به ضمانت ترکیه و چه با تظاهر به شکست و عقب نشینی و تنها گذاشتن گروه های خاصی که در جنوب حلب باقی مانده بودند. اگر این صحنه سازی ها نمی بود، اردوی جنایت کار حکومت هرگز قادر نبود به این سرعت بالای حلب تسلط پیدا نماید، حلبی که قلعۀ مستحکم انقلاب در شمال سوریه و خار بزرگی در حلقوم امریکا به شمار می رفت!

چنان چه ارزیابی های نظامیان نشان می داد که جبهات حلب می توانند یک سال کامل دیگر مقاومت نمایند. هم چنین آسیا نیوز نیز به تاریخ 07.12.2016م در خبری گفت: «صفحات انترنتی مربوط به مخالفان معلومات سری را به نقل از رهبران شان منتشر نموده و آن را "خیانت در حق انقلاب" خواندند. این معلومات نشان می دهد که برخی از رهبران گروه های مسلح در حلب با واشنگتن در خصوص تسلیم نمودن حلب و تخلیۀ کامل شهر تا صبح روز چهار شنبه، گفتگو نموده اند. آنان این گفتگوها را در صفحات شان؛ توافقات روسیه با امریکا خواندند که رهبران را وادار نموده حلب را به حکومت سوریه و ایران تسلیم نمایند.»

پنجم: ترکیه همزمان با حملات وحشیانۀ نظامی که در حلب جریان داشت، حمله ای دیگری را بالای شهر الباب، برعلیه گروه داعش، راه اندازی نمود. این حمله در اصل زهر دیگری بود که اردغان به منظور عملی شدن طرح تسلیم حلب به حکومت از خود پرتاب نمود، زیرا هدف او از راه اندازی چنین حمله ای، توجیه و ایجاد انگیزه برای سرعت بخشیدن خروج تفنگ داران وابسته به خودش از حلب بود تا طوری وانمود کند که گویا وی در این حمله به آنان نیاز دارد.

انگار حمایت از مسلمانان محاصره شده در حلب و دفاع از آنان از نظر اردغان رئیس جمهور ترکیه، هیچ ارزشی نداشته و تمام هم و غم اش این بود که پروژه های امریکا را عملی نماید، بدون این که هیچ گونه توجهی به عواقب دنیوی و اخروی این کارش داشته باشد!

به این ترتیب؛ ترکیبه بالای گروه های وابسته به خود فشارهای زیادی را اعمال نموده و آنان را وادار کرد تا در جنگ الباب و عملیات موسوم به سپر فرات با آنان یکجا شوند و این کار باعث شد جبهۀ حلب تضعیف شود. تلاش های اردغان برای تنها گذاشتن انقلابیون حلب به تاریخ 08.12.2016م به اوج خود رسید، زیرا منطقۀ شیخ سعید در جنوب شهر حلب دو هفتۀ کامل در برابر اردوی بشار اسد و همپیمانان اش به شدت مقاومت نموده بود، اما خروج برخی از گروه های وابسته به ترکیه به دلیل جنگیدن در الباب، این جبهه را متزلزل و تضعیف نمود و سرانجام مناطقی که در اختیار انقلابیون قرار داشت تنگ و تنگ تر گردید تا این که در مناطق جنوب غربی شهر مانند بخش هایی از صلاح الدین و منطقۀ السکری خلاصه گردیده و شمار زیادی از غیر نظامیانی که از مناطق شان فرار نموده بودند در این مساحت تنگ جمع گردیدند. این جا بود که ترکیه با اقدام ناگهانی، که کمتر از ایجاد رعب و وحشت نبود، اعلام نمود که در خصوص تخلیۀ حلب از وجود افراد مسلح و غیر نظامیان، با روسیه به توافق رسیده است.

تلویزیون الآن به تاریخ 13.12.2016م با نشر خبری گفت: «برخی از منابع وابسته به مخالفان سوری تأکید دارند که در خصوص آتش بس و تخلیۀ مناطق محاصره شده در شرق حلب از غیر نظامیان و افراد مسلح، با حکومت بشار اسد به توافق رسیده اند و این توافق صبح روز چهار شنبه عملی خواهد شد. آژانس خبری فرانسه به نقل از یکی از مسئولین گروه نورالدین زنکی گفته که این توافق با حمایت روسیه و ترکیه صورت گرفته و در جریان چند ساعت آینده عملی خواهد شد. از جانب دیگر مولود چاووش اغلو وزیر خارجۀ ترکیه امروز اعلام نمود که کشورش تماس ها جهت دست یابی به آتش بس در حلب را با روسیه افزایش خواهد داد، هدف از این تلاش ها بیشتر این است تا غیر نظامیان بتوانند شهر را بدون خطر ترک نمایند.»

زننده ترین بخش این اقدام این بود که ابتداء اعلان نمودند که برنامۀ تخلیۀ شهر از غیر نظامیان بسیار سریع و در مدت زمانی مابین ساعت پنج الی هفت صبح عملی خواهد شد، زیرا هدف آنان ایجاد احساس وحشت و شکست بود تا کسی فرصت اندیشیدن به هیچ گزینه ای دیگری را نداشته باشد و ترکیه تمام این اقدام های ناجوانمردانه را با ادعای نجات جان غیر نظامیان سرپوش گذاشته و نقش دایۀ مهربان تر از مادر را بازی می نمود.

ششم: گروه های مسلح وابسته به ترکیه، ناجوانمردانه و به گونۀ غیر قابل قبول برای یک مسلمان، از حلب عقب نشینی کردند و روسیه این گونه از آن یاد نمود: «ادارۀ کل روسیه روز جمعه 16 دسمبر اعلام نمود که روند جداسازی مخالفان میانه رو از تروریستان در شرق حلب به پایان رسید.» هم چنین در اوایل روز جمعه بود که مرکز هماهنگی مصالحه روسیه در سوریه که در میدان هوائی حمیمیم موقعیت دارد، این چنین خبر دارد: «عملیات جداسازی افراد مسلح و خانواده های شان در شرق حلب به پایان رسید. وزارت دفاع روسیه نیز اعلام نمود که اردوی سوریه موفق شده مرکز اصلی افراط گرایان شرق حلب را به طور کامل تخریب نماید.»  (منبع: روسیۀ امروز 16.12.2016م)

این جاست که میزان دسیسه ای که ترکیه برعلیه انقلاب سوریه به راه انداخت روشن می گردد، چنان چه روند اخراج گروه های وابسته به خود را کامل نموده و مردم بی دفاع حلب را با تعداد نه چندان زیاد رزمنده گان مخلص، تنها گذاشت.

هدف ترکیه از این اقدام، تضعیف آنان بود تا روسیه، ایران و حکومت خونخوار سوریه بتوانند آنان را ریشه کن کنند، زیرا بنا به اظهارات قبلی وزیر خارجۀ ترکیه و مرکز نیروهای نظامی روسیه(حمیمیم)، آنان "تروریستانی" استند که باید نابود گردند. روسیه به صراحت اعلام نمود که گروهی از جنگجویان را به یک زاویۀ خاص رانده تا زمینۀ دستگیری و یا قتل عام شان را فراهم کند، بدون این که هیچ گونه اعتنائی به شمار زیاد غیر نظامیانی که در آن زاویه با آنان گیر مانده اند داشته باشد.

اما ترکیه در این وضعیت از تداوم عملیات تخلیۀ شهر، باوجود پایان یافتن زمان رسمی آن، خبر می دهد. دلیل این کار ترکیه این است که از طرف گروه های مسلحی که وابسته به آن بوده و با عجله از حلب اخراج گردیدند، به شدت زیر فشار قرار گرفته، زیرا این گروه ها عقب نشینی از حلب را به این شرط پذیرفته بودند که همه گی از شهر خارج شوند. اما همین گروه ها حالا متوجه شده اند که ترکیۀ اردغان آنان را به خاطر عملی نمودن اهداف امریکا و روسیه، که به گفتۀ آنان جداسازی مخالفان میانه رو از تروریستان می باشد، فریب داده و آنان را به دام انداخته است.

به این ترتیب واقعیت جدیدی را برای حلب ساختند تا بتوانند انقلابیون مخلص را براساس آن هدف قرار دهند و سرانجام هر یک از امریکا و روسیه و هم چنین اردغان به نوبۀ خود از تطبیق موفقانۀ نقشۀ امریکا خبر دادند تا زمینۀ انتقال نمایش شان را به جای دوری، که آستانه پایتخت قزاقستان باشد، فراهم نمایند.

هفتم: اگرچه امریکا به دلیل مدت کمی که از ادارۀ حکومت اوباما باقی مانده و هم چنین به دلیل اطمینان زیادی که به اخلاص مندی بیش از حد ترکیه و مصمم بودن آن برای نقش بازی در این بحران، خود را پشت پرده پنهان نگهداشت، اما با وجود آن، هرگز از صحنه غافل نبوده و شادمانی اش در خصوص این تحولات را با برخی گردن درازی ها، برملا نمود. چنان چه:

-          رویترز به تاریخ 15.12.2016م در خبری به نقل از رجب طیب اردغان رئیس جمهور ترکیه گفت که وی اوضاع سوریه و عراق را روز پنج شنبه طی یک تماس تلفونی با باراک اوباما رئیس جمهور امریکا به بحث و گفتگو گرفت. اردغان هم چنین گفت که ترکیه نظارت بر خروج غیر نظامیان از حلب را هم چنان ادامه خواهد داد.

-          صفحۀ تویتر وزارت خارجه امریکا به تاریخ 16.12.2016م با نشر یک پیامی گفت: « اوباما رئیس جمهور امریکا از اردغان رئیس جمهور ترکیه به خاطر تلاش های کشورش جهت برپائی آتش بس در حلب و زمینه سازی برای خروج بی خطر مخالفان و غیر نظامیان از شهر، ابراز سپاس و قدر دانی نمود.»

-          وزیر خارجۀ امریکا به تاریخ 15.12.2016م در مقابل رسانه ها ظاهر شده و از روند تخلیۀ شهر حلب خبر داد. این کار خود اش بیانگر رضایت کامل امریکا از این تحولات می باشد، تحولاتی که امریکا در جریان دورۀ موسوم به "استراحت آتش بس ها" که با تمام وجود برای تحقق آن تلاش می نمود و هم چنین در جریان سال های گذشته بی صبرانه در انتظار آن به سر می برد. جان کری وزیر خارجه امریکا در بخشی از اظهاراتش گفت: «آن چه ما فعلاً و قبل از هر کار دیگری در حلب می خواهیم این است که هرچه زودتر و به صورت دائمی به اقدامات خصمانه پایان داده شود.» (منبع: تویتر وزارت خارجه امریکا 16.12.2016)

-          صفحۀ انترنتی نشریۀ القبس به تاریخ 13.12.2016م در خبری نوشت: «روز شنبه گذشته نشستی در سطح وزیران خارجه به منظور بررسی اوضاح حلب و سراسر سوریه در پاریس برگزار گردید. نشریۀ القبس از زبان برخی مسئولین بلند پایه ای که در بخش هایی از این نشست شرکت داشتند معلوماتی را به دست آورده که نشان می دهد اظهارات جان کری وزیر خارجۀ امریکا در این نشست به خوبی بیانگر این بود که از مخالفان سیاسی و نظامی سوریه خواسته شود تا خود شان را به صورت کامل تسلیم روسیه، ایران و بشار اسد نمایند. منبع فوق الذکر در اظهارات خاص به نشریۀ القبس گفت که کری در جریان این نشست خواستار اخراج تمام جنگجویان از حلب گردید و گفت که مخالفان سوریه باید وادار شوند تا بدون هیچ گونه قید و شرطی به ژینو رفته و پشت میز گفتگو بنشینند. این منبع هم چنین گفته که حاضرین این نشست پرسشی در مورد گزینه های ممکن برای اعمال فشار بالای بشار اسد و همپیمانان اش را مطرح نمودند، اما پاسخی که جان کری به آنان داد، به نوعی آنان را حیرت زده و به تعجب انداخت؛ کری در پاسخ گفت: رئیس من، یعنی اوباما تصمیم گرفته که ما تنها به جنگ داعش می رویم وبس.»

هشتم: این بود واقعیت نمایش خونینی که در حلب به راه انداختند و آن هم ابزار و لوازمی که در آن به کار گرفته شد. هم چنین دیدیم که ترکیه به رهبری اردغان، چگونه خون مسلمانان سوریه را برای کسب رضایت امریکا، بی ارزش و سبک شمرده و از کنار جوی های خون ریخته شده در حلب و کشتارها و جنایت های بی شمار در آن، بی پروا و آسوده خاطر گذشت! دلیل اصلی تمام این زهرهائی که روی جسد شهر حلب ریختانده شد، همانا پول های کثیف و آلوده ای بود که رهبران برخی گروه ها، از ترکیه، سعودی و سایر کشورها به دست آوردند، پول هائی که ارادۀ آنان را سست نموده و ذلیلانه در برابر آن سر خم نمودند، درحالی که قبلاً ادعا می کردند که هرگز مردم و خون های ریخته شده را در بدل مال دنیا نخواهند فروخت! اما امروز می بینیم که آنان سر از بازارهای برده گی و مزدوری ترکیه و سعودی به در آورده و سرگردان دنبال منافع بیشتر مادی می گردند و این در حالی است که بخش نخست این معاملۀ کثیف شان به پایان رسیده و نتائج ویرانگر آن در برابر چشم جهانیان نمایان شد، پس آیا کسی هست که از این وضعیت عبرت بگیرد؟! آیا هنوز کسی هست که قناعت نکرده باشد که پذیرفتن پول های سیاسی، عیناً خود انتحار سیاسی است؟!

در مورد صحنه های باقی مانده از نمایش حلب پس از تمام شدن "استراحت آتش بس ها" که توسط امریکا راه اندازی گردید، باید گفت که این صحنه ها نیز مملو از ذلت و ننگ بوده و دست کمی از صحنه های قبلی ندارد، پس هر آن که هنوز ذره ای از حیاء در وجود اش باقی مانده باشد، باید در این صحنه ها که این بار در آستانه پایتخت قزاقستان راه اندازی گردیده و نمایش داده می شود، شرکت نکند.

تلویزیون روسیۀ امروز به تاریخ 16.12.2016م به نقل از نمایندۀ روسیه در سازمان ملل متحد گفت: «مسئولیتی که اینک پس از آزادی حلب در اولویت قرار دارد این است که به طور کامل به خصومت ها پایان داده شده و گفتگوها میان طرف های سوریه از سرگرفته شود.» قبل از آن، پوتین نیز در گزارشی که تلویزیون روسیۀ امرزو به تاریخ 15.12.2016م منتشر نمود، گفته بود که وی با اردغان به توافق رسیده که مشترکاً پیشنهاد گفتگو میان حکومت سوریه و نماینده گان گروه های مسلح را برای دو طرف مطرح نمایند.

در عین حال، خبرگزاری ترک پرس نیز به تاریخ 16.12.2016م با انتشار خبری گفت: «ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه گفته که وی به زودی در شهر آستانه پایتخت قزاقستان با رجب طیب اردغان رئیس جمهور ترکیه جهت بحث و گفتگو پیرامون آتش بس در سوریه، دیدار و گفتگو خواهد نمود. پوتین که لحظاتی پیش از سفر به سوی جاپان سخن می گفت، افزود: قرار است به زودی توافق نامه های به دست آمده در ژینو، که با پا درمیانی سازمان ملل در مورد سوریه به دست آمده، عملی گردد. پوتین در ادامه گفت که قدم بعدی، تأمین آتش بس در سراسر سوریه می باشد. وی افزود: من و رئیس جمهور ترکیه به توافق رسیده ایم که پیشنهاد مشترکی را برای آغاز دور جدید گفتگوها تسلیم طرف های متخاصم سوریه نماییم. پوتین هم چنین افزود که او و همتای ترک اش تلاش های فراوانی را تا پایان کار تأمین آتش بس در شهر حلب و روند جا به جائی محاصره شده گان به خرج داده اند.»

ترکیه در حال حاضر، در چهارچوب مسئولیت خاصی که امریکا در نقشۀ خبیثانه اش برای آن در نظر گرفته، تلاش دارد گروه های مخالفان مسلح را به جانب تسلیم نمودن به حکومت سوریه و ترمیم و تقویت مجدد نظام بشار اسد سوق دهد. بنابر این اگر سلول های اخلاص دل های رهبران این گروه ها به طور کامل نابود شده باشد، به جانب آستانه، پایتخت قزاقستان حرکت خواهند نمود تا سوریه و خود شان را در بدل مشتی پول، روی چوبۀ دار برده و ذلیلانه تن به نابودی دهند. اما در صورتی که هنوز چیزی از آن سلول ها باقی مانده باشد، باید هرچه زودتر از کشتی اردغان بیرون پریده و برای رهائی از تنفر و غضب مردم، با مردم یکجا شوند و بدانند که این تنفر و غضب برعلیه آنان عملاً آغاز گردیده است.

پیام ما به افراد مخلص گروه های فوق این است که رهبران شان را به راه درست برگردانند و یا دیگر از آنان اطاعت نکنند، زیرا چگونه می توانند بپذیرند که رهبران چند گروه مسلح، انقلاب یک امت را در بدل چند میلیون دالر ذلیلانه برای دشمن اش(روسیه و امریکا) بفروشند، بدون این که هیچ ترسی از الله سبحانه وتعالی و رسول اش صلی الله علیه وسلم و مؤمنین داشته باشند!

پیام ما به مردم سربلند سوریه این است: فراموش نکنید که الله متعال شما را در این ابتلای عظیم قرار داده تا خوب و بد(خبیث و طیب) را به وسیلۀ آن در سرزمینی که بهترین مسکن مسلمانان گفته شده، از یک دگر جدا کند، سرزمینی که رسول اش علیه السلام آن را مرکز دار اسلام(عقر دار الاسلام) خوانده است. الله متعال می فرماید:

لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ

[انفال: 37]

(این ها همه) بخاطر آن است که الله(می خواهد) ناپاک را از پاک جدا سازد، و ناپاک ها را روی هم بگذارد، و همه را متراکم سازد، و یکجا در دوزخ قرار دهد؛ و این ها هستند زیانکاران!

نهم: آخرین نکته ای را که می خواهم در این پاسخ به پرسش بیان کنم این است که خطاب به اردغان و هر آن کس دیگری که برعلیه حلب دست به دسیسه و نیرنگ زده و در تسلیم نمودن آن به دشمنان و خالی نمودن پشت مبارزین حلب دست داشتند تا در عوض آن دشمنان الله سبحانه وتعالی و رسول اش صلی الله علیه وسلم را از خود راضی نگهدارند، چنین می گویم: این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم را به یاد آور که بن حبان در کتاب اش به نقل از القاسم و وی از أم المؤمنین عائشه رضی الله عنها روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

مَنْ أَرْضَى اللَّهَ بِسَخَطِ النَّاسِ كَفَاهُ اللَّهُ، وَمَنْ أَسْخَطَ اللَّهَ بِرِضَا النَّاسِ وَكَلَهُ اللَّهُ إِلَى النَّاسِ

هر کی الله را در بدل  نارضایتی مردم راضی نگهدارد، الله او را کفایت خواهد نمود و هر کی الله را در بدل رضایت مردم ناراض کند، الله او را به مردم(انسان ها) واگذار خواهد نمود.

مصداق این حدیث شریف را اردغان با چشم و گوشش دید و شنید که چگونه مردم در مورد  او با قهر و غضب یاد می کنند، بلکه حتی دوستش پوتین نیز گند کاری های او را نپوشیده و وی را در یک کنفرانس مطبوعاتی در برابر جهانیان رسوا نمود، چنان چه در آغاز این پاسخ به پرسش به آن اشاره نمودیم و بد نیست یک بار دیگر آن را تذکر دهیم: 

پایگاه های خبری "ایلاف" و "سبوتنیک" به تاریخ 16.12.2016م هر یک با انتشار خبری گفتند: «ولادمیر پوتین رئیس جمهور روسیه از این که روند تخلیۀ افراد مسلح از شرق حلب، قبلاً در ماه آگست و در جریان سفر رجب طیب اردغان رئیس جمهور ترکیه به شهر سنپترسبورگ روسیه، میان وی و اردغان هماهنگ گردیده بود پرده برداشته و با این کارش یک بمب سیاسی را منفجر نمود. پوتین که دیروز جمعه در یک کنفرانس مشترک مطبوعاتی با نخست وزیر جاپان در توکیو صحبت می نمود گفت که مسکو و انقره قبلاً توافق نموده بودند که ترکیه در اخراج آن عده افراد مسلحی که تمایل دارند قبل از هر چیزی سلاح های شان را برای حمایت از غیر نظامیان بر زمین گذارند، سهم گرفته و همکاری نماید. وی افزود: اگر از نقطه نظر من به این قضیه دیده شود، واقعیت این است که هر آن چه در حال حاضر اتفاق می افتد، دقیقاً همان چیزی است که با رجب طیب اردغان در جریان سفر اش به پترسبورگ توافق نموده بودیم.»

رسوائی دنیا به علاوۀ عذاب دردناکی است که الله متعال برای کسانی آماده نموده که در حق امت اسلامی مرتکب جنایت شده و یا در از دست رفتن سرزمین های اسلامی سهم می گیرند.

سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ

[انعام: 124]

بزودی کسانی که مرتکب گناه شدند(و مردم را از راه حق منحرف ساختند)، در مقابل مکر(و فریب و نیرنگی) که می‌کردند، گرفتار حقارت در پیشگاه الله، و عذاب شدید خواهند شد.

در خطاب به دشمنان شرور اسلام یک بار دگر سخنی را می گویم که قبلاً گفته بودم و آن این که: باوجود تمام این واقعیت های ناگوار، بازهم باید دانست که حلب-هر اندازه که ویران هم گردد- باز مجدداً برپا خواهد خواست و تمام سرزمین مبارک شام-به ویژه حلب سربلند- چون خنجر زهر آلودی است که در حلقوم امریکا، روسیه، وابسته گان و دنباله روان شان گیر کرده و خواب را از چشمان شان ربوده است. آنان هرگز فرصت این را پیدا نخواهند نمود تا پیروزی تخیلی شان را به یکدیگر تبریک گویند؛ زیرا ورود به یک شهر(حلب) پس از ویرانی کامل و قتل عام ساکنین آن و دست یافتن به افراد دشمن تنها پس از شهادت شان، خود بیانگر پیروزی تخیلی و شکست واقعی است که امریکا و همپیمانان اش آن را جشن می گیرند! این که موشک های ویرانگر، بمب های آتشزا و لشکرهای بی شمار را برای مقابله با صدها و یا نهایتاً چند هزار تن(مجاهد، با کمترین تجهیزات نظامی) به میدان جنگ می کشانند، اما باوجود آن هم نمی توانند رو در رو با آنان وارد جنگ شوند، مگر پس از راه اندازی بمباران هوائی و موشک های بحری، قطعاً خود پیروزی انسان های بزدل و وحشت زده ای را نشان می دهد که در برابر مردان شجاع و سربلندی حاصل می کنند و روشن است که چنین پیروزی، هرگز پایدار نبوده و سرانجام محکوم به شکست است!

امریکا، روسیه، همپیمانان، یاران و دنباله روان شان در پی آن اند تا با ارتکاب این همه جنایت وحشیانه، تاریخ ننگین برادران صلیبی و مغول های تاتار شان را تکرار نمایند، صلیبیان و مغول هائی که در عراق و سرزمین شام مرتکب جنایت های هولناک گردیدند. اما اینان یک بخش از آن تاریخ را فراموش کرده اند و آن، سرنوشتی است که برادران دیرین شان در برابر مسلمانان با آن مواجه گردیدند، چنان چه مسلمانان، آنان را از سرزمین خویش ریشه کن نموده و یک بار دیگر روی پای شان ایستادند و عزت و سربلندی اسلام و مسلمانان را برای شان برگردانده و خلافت شان را استحکام بخشیدند. آنان شهر هرقل را فتح نموده و از آن "استانبول" یعنی شهر اسلام را ساختند، سپس خود شان را به مسکو نزدیک نموده و دروازه های وین را کوبیدند. باید دانست که تاریخ همواره در گردش است و این گردش برای آنانی که چشم بینا دارند، دور به نظر نمی رسد.

وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ

[شعرا: 227]

آن ها که ستم کردند به زودی می دانند که بازگشتشان به کجاست!

ادامه مطلب...

تظاهرات در پاکستان برای حمایت از مردم حلب Featured

  • نشر شده در پاکستان

رئیس جدید ستاد ارتش پاکستان باید مسئولیت خود را در قبال دفاع از مردم حلب از تحت ظلم بشار اسد، ادا نماید!

حزب التحریر-ولایه پاکستان تظاهراتی را در سراسر پاکستان برای حمایت از مردم مسلمان حلب براه انداخت. مظاهره کننده گان شعارهای را؛ مانند: ای اردوی مسلمانان علیه قاتلین آشکار مردم مسلمان حلب آماده گردید. غرب ریختاندن خون آنان را روا داشته، زیرا مردم حلب حاکمیت اسلام را می خواهند و تنها نظام خلافت می تواند سپر آنان قرار گیرد.

حزب التحریر-ولایه پاکستان حمایت روسیه و ایران از رژیم ظالم بشار اسد را شدیداً تقبیح می کند. اگر آن ها از بشار اسد حمایت ننمایند و بگذارند تا با انقلابیون به تنهائی مواجه گردد، بزودی سرکوب گردیده؛ وحشت و تطبیق نظام کفری بشار را پایان خواهند داد.

غرب نقش دوگانه و خبیثانه ای را بازی می نماید. ظاهراً کلمات نیکو را تکرار می نماید، اما در اصل به جاری شدن جوی خون در سوریه ادامه می دهد؛ و دلیل آن هم فقط همین است که مسلمانان می خواهند امور زنده گی خویش را مطابق به نظام که به آن عقیده دارند، تنظیم نمایند.

آیا مسلمانان حق زنده گی را در صورتی دارند که خود را به نظام کفری تسلیم کنند و از الله سبحانه وتعالی و پیامبر وی نافرمانی نمایند؟ بالاتر از همه، حزب التحریر-ولایه پاکستان از رئیس جدید ستاد ارتش می خواهد تا روابط خود را با رژیم بشار اسد و حامیان اش قطع نمایند و ارتش پاکستان را علیه آن ها فوراً بسیج نماید. 

ای رئیس ستاد ارتش پاکستان!

الله سبحانه و تعالی در مورد شما چنین می فرماید:

إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُم

[محمد: 7 ]

اگر شما الله  سبحانه و تعالی  را کمک کنید پس الله سبحانه وتعالی شما را کمک و یاری خواهد کرد.

 برادران شما در سوریه انقلاب مقدس را برای تاسیس دولت اسلامی براه انداخته اند. آن ها به نصرت الله سبحانه وتعالی با وجود این که با نیروهای بزرگ باطل مقابل اند، اما در اراده خویش ثابت بوده که الگوی خوب برای امت اسلامی است که جز الله سبحانه وتعالی برای کسی دیگر سرخم نخواهد کرد.

رضایت الله سبحانه وتعالی شامل کسانی می گردد که علیه ظالمین ایستاده اند. غضب الله سبحانه وتعالی شامل حال کسانی می گردد که سکوت کرده و خودشان را در عقب رهبران فاسد-که هیچ صلاحیت از خود نداشته، بلکه تمام دساتیر را از واشنگتن می گیرند- پنهان نموده اند. مسئولیت شما این است که اردوی خویش را برای دفاع بطور خاص از مردم حلب و بطور عام از تمام مردم سوریه بسیج نمائید. الله سبحانه وتعالی درین مورد چنین می فرماید:

وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنكَ نَصِيرًا

[نسأ: 75]

چرا در راه الله، و(در راه) مردان و زنان و کودکانی که(به دست ستمگران) تضعیف شده اند، پیکار نمی کنید؟! همان افراد(ستمدیده ای) که می گویند: «پروردگارا! ما را از این شهر(مکه)-که اهلش ستمگرند- بیرون ببر! و از طرف خود، برای ما سرپرستی قرار ده! و از جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما!

این را می دانیم که قدم نخست برای بسیج ساختن اردوی اسلامی بخاطر دفاع از مسلمانان، دور نمودن مزدوران غربی از رهبری پاکستان و نصرت دادن به حزب التحریر برای برگشت خلافت به منهج نبوت می باشد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

وضعیت زن ها پس از تخریب بیمارستان ها؟

به نقل از منابع طبی سوریه: «در نتیجه ی حملات هوایی طیاره های بدون سرنشین روسیه در کنار نیروهای رژیم ظالم سوریه 350 تن کشته و 1800 تن دیگر شدیداً زخم برداشته اند که این گونه حملات مستبدانه به تاریخ 15 نومبر، از شهر حلب آغاز گردیده است.»

علاوه بر این که باشنده گان این مناطق، زیان های جانی و مالی-وحتی جایی که تمام باشنده گان آن ناپدید شدند- را متحمل گردیده اند، ائتلاف صلیبی ها نیز تعدادی بیمارستان ها را در برخی مناطق شهر مذکور مورد هدف قرار داده اند. این حملات غیر انسانی بالای بیمارستان های شهر حلب، موجب فلج خدمات بهداشتی برای بیماران در این شهر گردیده و آن ها را از ارایه ی خدمات بهداشتی وانسانی برای هزاران تن-که در اثر حملات کفار در کنار مزدورانش معلول گردیده اند- باز می دارد.

چه بربریتی دامنه ی این گونه عملکرد وحشیانه را گسترش داده است؛ آن ها بسیاری از بیمارستان های شهر حلب را مورد حملات هوایی شان قرار داده اند و سازمان دیده بان سوریه و سازمان های کمک کننده گفته اند که طیاره های جنگی یکی از زایشگاه هایی را در منطقه ی «ادلب» بمباردمان نموده است که این عمل موجب توقف کار این بیمارستان گردیده است.

مدیر سازمان دفاع مدنی سوریه گفته است: «داکتران و کارکنان کمکی در حلب تنها از آن چه که پس از انجام این حملات وحشیانه بالای این شفاخانه باقی مانده است، استفاده می کنند و آن ها حد اعظم توانایی های شان را به خرچ می دهند؛ بخصوص پس از این که بیمارستان ویران و وحشت عظیم در منطقه برپا گردید.

این هم واضح شد که ساکنان نیمه محاصره ی شرقی شهر حلب، با مرگ دست و پنچه نرم می کنند تا کمک های شان را دریافت نمایند. زنان بسیاری از اوقات شان را در نیمه بازارهای ویران شده برای دریافت مواد غذایی برای اطفال شان سپری می نمایند تا مقدار از مواد غذایی را با قیمت بسیار گران دریافت کنند.

سازمان ملل نماینده ی ویژه ی خویش، استیفن میستورا را در سوریه فرستاد تا در مورد وقوع کشتار در شهر حلب هشدار دهد؛ مانند: کشتارهای دسته جمعی که درسال 1991م، در کروتیا توسط شبه نظامیان صربستان هشدار داده شد. این نخستین هشدار نیست؛ اما آن ها با هشدارها و تقبیح، حملات ظالمانه ی شان را توقف نداده اند. بانکی مون حملات بالای بیمارستان ها و نیز استفاده از سلاح مرگ بار را به عنوان یک جنایت بزرگ جنگی مطرح ساخته است که این موضوع بدتر از کشتارهای دسته جمعی است.

در آن زمان نیویارک تایمز با بیان مطلبی اشاره نموده: «نزدیک به 100هزار تن از کوده کان سوری در مناطق جنگ زده در حلب نشان دهنده ی یک چهارم حصه یک میلیون تن از سوری های است که در قید محاصره ی جنگ قرار دارند.» این مکانی است که یک صحنه ی عادی و منظم برای کوده کان سوری در نظر گرفته شده است تا از زیر آواره ها با لباس های چیره و چاک و با چهره های گرد و خاکی کشیده شوند.

سال هاست که این مردم با فقر، درد و رنج دست و پنجه نرم می کنند و حتی یک لحظه هم بدور از درد و رنج نبوده اند. و نیز جهان هیچگاه این اعمال پست شان را تقبیح ننموده و تهدیدات شان را بخاطری بلند بردن سطح فاجعه در سوریه به شورای امنیت واگذار نمی کنند؛ طوری که آن ها می توانند آن را بیشتر و بیشتر به تعویق اندازند.

کجا هستند آن نیروها و آهن پوشان؟ آمار و ارقام تلفات و خسارات به سرعت در حال افزایش است؛ مانند سهام در شرکت های تولیدی عمده، جایی که تمام سرمایه گذاران منفعت روزانه ی خویش را مقایسه می نمایند، منفعتی که با ریختاندن خون اطفال معصوم و زنان ما که در سوریه بدست می آید!

این گونه حملات بیشتر درین شهر انجام می شود؛ چنان چه وقوع یکی از این حملات توسط رسانه ها پیش کش گردیده است؛ در حالی که 275هزار تن غیر نظامیان با وضعیت بدی به سر می برند. کسانی که در محاصره گیرمانده و از شنیدن صداهای وحشتناک و غرش طیاره ها فرار می کنند که حتی برای یک ساعت هم از آن مسیر دور نشده، پایین و بالا می روند و نیز موادهای منفجره و هشدار دهنده و حتی اعضای پارچه پارچه و بوی خون اطفال معصوم را پرتاب می کنند.

تمام این بیانیه های  بی معنی و محکومیت های پوچ صرف بخاطریست تا همه فکر کنند که جنایت کاران باشنده گان اصلی کشورهای بیرونی اند. این بیانیه های بی مورد هیچ چیزی جز اشک، بخاطری قربانیان بی گناه اطفال و زنان نمی ریزانند و آن هایی که زنده گی شان در جریان جنگ های استعماری که مدت هاست جریان دارد، از دست  داده اند؛ نمی گذارند تا غربی ها در سرزمین شان مداخله نمایند و زنان در سوریه منتظر نیستند تا از آن ها در جلسات و جشن ها یاد آوری شوند.

بنابر این آمارهای بدست آمده نشان می دهد که چه تعداد زنان توسب بمباردمان ها و شکنجه ها کشته، دستگیر و یا بی خانمان گردیده اند. آیا تا بحال وضعیت زنان تغییر کرده است؛ درحالی که جهان می داند، از آغاز انقلاب که تقریباً 30هزار تن از زنان سوری در جنگ در این سرزمین کشته شده اند.

ای مسلمانان، علما و اردو! بدانید که هیچگاه به پیروزی دست نخواهید یافت؛ مگر به خواست الله سبحانه وتعالی و به فعالیت های شما بخاطر رضایت الله سبحانه وتعالی و برای تأسیس خلافت ثانی به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم.

چنان که الله سبحانه وتعالی می فرماید:

إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ

[محمد: 7]

اگر دین الله(سبحانه وتعالی) را یاری کنید، شما را یاری می کند و گام های تان را استوار می دارد.

هیچگاه از استاده شدن در کنار حاکمان مزدور، قدرت به دست نخواهد آمد؛ مگر رو سیاهی نزد الله سبحانه وتعالی، بخاطری که آن ها به اساس دروغ حکم می کنند، هیچگاه پیروز نخواهند گردید جز پیروی از راه و روش رسول الله صلی الله علیه وسلم، برای کسب رضایت الله سبحانه وتعالی و تطبیق احکام اسلام که برای هدایت بشر فرستاده شده است، سرعت عمل به خرج دهید.

بخش زنان

دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

استعمار در پی از بین بردن کوچک ترین اثر از اسلام در نصاب تعلیمی پاکستان است!

  • نشر شده در پاکستان

به تاریخ 22 نومبر 2016م، مطبوعات پاکستان به نقل از کمسیون بین المللی آزادی عقیده ی ایالات متحده امریکا(USCIRF) گزارشی را تحت عنوان  تعصبات مذهبی و دینی در مکاتب دولتی و کتب درسی پاکستان  به نشر رسانیدند. اصطلاحات که اسلام را یگانه دین برتر در نصاب تعلیمی پاکستان می داند، باید از کتاب های درسی مکاتب حذف گردد. در این گزارش هم چنین آمده است که در محتوای این کتاب ها از جنگ و قهرمانی ها به ویژه فتح سرزمین سند توسط محمد بن قاسم یاد آوری شده است.

هم چنان در این گزارش اعتراض بعمل آمده که فقط اعتقادات اسلامی درج نصاب تعلیمی می باشد وبس. پیشنهادات در این گزارش صورت گرفته که در نصاب تعلیمی پاکستان باید قواعد و نورم های بین المللی سیکولریزم و آزادی عقیده گنجانیده شود؛ و هیچگاهی یک دین به عنوان بهترین دین علیه ادیان دیگر قرار نگیرد. آنان هم چنان اضافه نمودند، که باید از حماسی ها و قهرمانی های تمام ادیان و مذاهب که در اقلیت قرار دارند، نیز در نصاب تعلیمی پاکستان گنجانیده شود.

در حالی که نصاب تعلیمی پاکستان از قبل بر بنیاد مفاهیم سکیولریزم طبع گردیده است و تاریخ اسلامی محظ به عنوان یک معلومات در حاشیه تدریس می گردد. هم چنان یک مضمون مساوی با مضامین دیگر که از کدام اهمیتی خاص فرهنگی به مسلمانان پاکستان برخوردار باشد، نیست. بناً این نوع تدریس تاثیرات اندکی را در ایجاد تفکر اسلامی و طرز سلوک بالای دانش آموزان از خود بجا گذاشته است.

اکثر اعتقادات اسلامی که برای دانش آموزان تدریس می گردد، نه تنها که مبتنی به روش های تدریسی سیکولار بوده بلکه با زنده گی روزمره شان هیچ ربطی ندارد. افزون بر این، نظام تعلیمی در پاکستان به طور دراز مدت تحت اجندا و برنامه های استعمارگران غربی قرار دارد، مخصوصاً از زمانی که جنگ شان را علیه تروریزم عنوان نموده اند.

به اساس این گزارش، اکثر مثال ها در سال 2011م تحت عنوان مثال های تعصبات مذهبی در پاکستان که مستقیماً به عقاید اسلامی حمله نموده بود- به نشر سپرده بودند. موضوع  که در آن گزارش به نشر رسیده بود قرار ذیل است: «تبعیض تعلیمی و مذهبی در پاکستان، قبلاً توسط مقامات محلی از متون کتاب ها حذف گردیده است.»

واضح است که استعمار با همکاری دولت های نوکر  سیکولار  در اسلام آباد نمی توانند محتویات را از متون کتب درسی پاکستان حذف نمایند، مگر این که تمام آثار اسلام را از متون حذف ننمایند. هدف از کمپاین جنگ های صلیبی سیکولار، استثمار افکار جوانان پاکستان است و به همین گونه سرزمین های مسلمانان را استعمار می کنند و به منظور این که طور مداوم بالای منطقه سیطره داشته باشند، رژیم ها و نظام های شان را تحت عنوان خدمات غربی در سرزمین های اسلامی بنیان گذاری می کنند. 

آن ها تلاش دارند تا هویت اسلامی اطفال ما را دزدیده و پامال نمایند. اسلام یک دین کامل و شامل بوده و بهترین نظام را برای بشر ارایه می کند. اما آن ها از فرهنگ اجباری سیکولاریزم، اطفال مان را تغذیه می نمایند. این کار سبب می شود تا بیشترین جوانان ما به همان شیوه یی زنده گی زشت آنان که جوانان غرب با آن دچار هستند؛ مثل: استفاده از مواد مخدر، الکول، جرایم و روابط نامشروع، درگیر شوند.

در واقع سیکولاریست ها به تلاش های شان شدت بخشیده تا اثری از اسلام را در نصاب تعلیمی در سراسر جهان؛ از جمله: فلسطین، اردن، الجزایر، مراکش و بنگله دیش حذف نمایند. این عمل نشان دهنده شدت وحشت دولت های استعمار بوده که حمایت شان را از سرزمین های اسلامی و حتی از بین جوانان مسلمان برچیده است.

آن ها این موضوع را با دروغ و نیرنگ شان تعقیب نموده اند؛ مثلاً ارتباط تعصبات مذهبی را با جشن های اعتقادی و تاریخ اسلام ربط می دهند. آن ها این حقیقت را پنهان می کنند که سیکولاریزم شرقی و غربی با یک نام سونامی از تعصبات مذهبی روبرو اند و از نفرت جنایات علیه اقلیت های مذهبی و نژادی و نیز به دلیل باورهای ملی و نژادپرستانه خود، رنج می برند. کفار از رفاه مذهبی تحت حکمروایی خلافت اسلامی بیشتر از هر دولت دیگر در تاریخ لذت می بردند.

ما بالای مردم پاکستان صدا می کنیم نگذارید تا استعمار افکار جوانان مسلمان را ‌‌‌‌‌‌‌‌ذوب مفکوره های لیبرال و سیکولریستی نماید! بیایید در کنار برادران تان با حزب التحری یکجا برای تاسیس خلافت به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم تلاش نمائیم تا یک نظام تعلیمی اسلامی را ایجاد نموده و شخصیت های نمونه یی اسلامی و علمی را به شما تقدیم نماید.

بخش زنان دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

وضاحت خطوط روشن و اساسی در مورد افراط‌گرایی، تغییر نصاب و نظام سیاسی اسلام

  • نشر شده در سیاسی

بحث افراط‌گرایی، محتوای مضمون ثقافت اسلامی در دانشگاه‌های افغانستان، نظام سیاسی اسلام و محتوای خطبه‌های نماز جمعه ائمه مساجد از مسائلی است که این روزها سروصداهای زیادی را برانگیخته و به یک بحث داغ در میان مردم، رسانه‌ها، پارلمان و رسانه‌های اجتماعی مبدل گردیده و نظریات مختلف و متفاوت پیرامون این موضوع ابراز شده است.

در این مورد وضاحت نکات ذیل مهم و ضروری می‌نماید:

اول: در سطح جهان و سیاست بین‌الملل این موضوع روشن و واضح است که هر ایدیولوژی که حاکم باشد برای ضربه زدن به ایدیولوژی رقیب خود از بعضی اصطلاحات بهره می‌برد تا تحت پوشش این اصطلاحات رقیب خود را ضربه زده و متهم و محکوم نماید. از این‌رو، غرب با استفاده از قدرتی که در اختیار دارد و ضعفی که به علت سقوط خلافت اسلامی منحیث مدافع و سپر امت دامن‌گیر مسلمانان گردیده، مسلمانان را با اطلاق نمودن واژه‌های افراط‌گرا، بنیادگرا، تروریست، متحجر و کهنه‌فکر محکوم نموده و بر این اساس آجندای خویش را مشروعیت داده و به سرکوب مسلمانان، اشغال سرزمین‌های اسلامی، توهین به مقدسات مسلمانان می‌پردازد. از سوی دیگر، فضا شدن این اصطلاحات از سوی غرب برای تحکیم و تداوم اختلاف فکری، سیاسی و جغرافیایی میان امت اسلامی نیز به کار می‏رود، تا با استفاده از این واژه‌ها میان مسلمانان درز ایجاد نموده که در نهایت مسلمانان را به دسته‌های مختلفِ بنیادگرا، تروریست و میانه‌رو تقسیم‌بندی نمایند. اما آنچه مایه تأسف است که تعدادی از فرزندان ناخلف و مسلمانان منحط که اسلام را از عینک غرب می‌بینند نیز در این مسیر با ایشان همگام شده و تلاش می‌نمایند تا با طرح مسائل افراط‌گرایی در قدم نخست برای خود شهرت دست و پا کنند و سرسپرده‌گی شان را به آجندای‌های غربی ثابت سازند، در قدم دوم، بر جنایت و وحشت استعمار پرده انداخته و فعالیت‌های ضد اسلامی دولت افغانستان را برعلیه اسلام و حرکات اسلامی مشروعیت ببخشند، و در نهایت افکار  و احساسات عامه را اغوا نموده و از دست یازیدن به اصل اسلام منحرف نمایند.

 دوم: در طول سال‌های گذشته دولت افغانستان به کمک مؤسسات غربی نظیر USAID، آسیا فوندیشن، نبراسکا، مرکز انکشافی و تربیوی افغانستان و سایر مؤسسات غربی تحت نام مدرن سازی سیستم تعلیمی و تحصیلی تلاش‌های زیادی نمودند تا به تدریج مفکوره‌های اسلامی را از نصاب تعلیمی و تحصیلی بیرون بکشند، و در عوض مفاهیمی هم‌چو دموکراسی، سیکولاریزم، نشنلیزم، مفکوره‌ی آزادی، حقوق بشر، دوستی با کفار حربی را که واضحاً مفکوره‌‌های غیر‌اسلامی اند در مکاتب و دانشگاه‌ها تدریس نمایند. این پروسه را طوری طرح‌ریزی نموده‌اند تا حساسیت‌ها را در میان مردم ایجاد نکند و با مطرح کردن بعضی از اتهامات فضا را برای پیش‌برد این پالیسی شیطانی شان هموار نمایند. روی هم رفته، حالا سیستم تعلیمی و تحصیلی را در افغانستان یک سیستم غربی و فاسد ساخته که در مخالفت صریح با عقیده‌ اسلامی قرار‌دارد و در نهایت شخصیت‌های سیکولر ببار می‌آورد و نسلی را تربیه ‌می‌کند که دموکراسی را خط مشی زندگی و مفکوره‌ها و تمدن غرب را منحیث شیوه زندگی خود پذیرفته و با اشغال‌گران هیچ مشکلی نداشته باشند و اسلام را خالص یک دین عبادی و اخلاقی بپندازند که کاری به سیاست و اقتصاد ندارد. البته، دولت افغانستان بخاطر فریب اذهان مردم و جلوگیری از حساسیت‌ها بعضی موارد اسلامی را بصورت پراگنده در نصاب تعلیمی و تحصیلی جا داده است. اما در این اواخر، تلاش می‌نماید تا همان مفکوره‌های باقی مانده‌ای اسلام را در نصاب تعلیمی و تحصیلی تحت نام این‌که این دروس "تروریست" تربیه می‌کند از نصاب کم و یا حذف نمایند. چنانچه، در این مورد، در وزارت تحصیلات عالی کمیسیونی ایجاد شده تا تدریس اسلام را در دانشگاه‌ها بررسی نماید و گفته می‌شود که تلاش دارند در قدم نخست، تدریس مضمون ثقافت را از هشت سمستر به چهار سمستر و در نهایت بکُلی از نصاب خارج سازند و تنها محدود به دانشکده شرعیات بسازند. افزون برین، در محتوای مضمون ثقافت تلاش می‌نمایند تا موضوعات اسلامی با موضوعات غربی خلط نمایند و این برنامه را تحت نام "فهم دولت معاصر" به پیش می‌برند.

سوم: یکی از مباحث جدی در فضای افغانستان چگونگی نظام سیاسی اسلام و تدریس آن در دانشگاه‌ها می‌باشد. تعدادی‌ها واضحاً ترس خود را از تدریس نظام سیاسی اسلام ابراز داشتند و اذعان کردند که باید نظام جمهوریت تدریس گردد و از این بابت نگران بودند تا فرزندان اسلام حداقل تصویری از حاکمیت اسلام در ذهن داشته باشند و واضحاً نظام جمهوریت، نظام تراوش شده‌ای ذهن جان لاک، و روسو و منتسکیو را منحیث نظام سیاسی ارائه می‌کردند. بالمقابل، تعدادی دیگری می‌گفتند که اصل در اسلام خلافت است. در این مورد باید گفت که نظام حکومت‌داری در اسلام همانا خلافت اسلامی ‌اشد و بس. خلافت احکام الله سبحانه و تعالی را در تمام ابعاد زندگی به شمول اجتماع، اقتصاد، سیاست خارجی، سیاست داخلی و غیره به منصه تطبیق در می‌آورد و زمینه‌ی را ایجاد می‌نماید تا اکثریت بشر با انجام اعمال نیک به جنت بروند. ربط دادن نظام حکومت‌داری اسلام به جمهوریت که اساس حکومت‌داری در آن همانا جدایی دین از زندگی می‌باشد یک تهمت و عمل نابخشودنی است. اما آنچه بسیاری‌ها را فریب داده همانا اضافه نمودن پسوند "اسلامی" در نظام جمهوریت از یک طرف و توجیهات و تبلیغات مسلمان‌های منحط و علمای درباری به نفع این رژیم از سوی دیگر می‌‌باشد. این مسأله نیز باید واضح باشد که خلافت دولت یک حزب، مذهب و یک گروه خاص نیست؛ بلکه خلافت سپر مسلمین و تنها دولت مشروع امت اسلامی است و احیای دوباره آن برهمه مسلمانان فرض می‌باشد.

چهارم: استعمار و مزدوران شان با داغ ساختن این مسائل یکبار دیگر نبض احساسات اسلامی مردم را به آزمون گرفتند، ولیکن با وجود تلاش‌های گسترده و مصارف گزاف جهت نزدیک ساختن مردم با دموکراسی، مردم مسلمان و مجاهد افغانستان در تمام سطوح با عکس‌العمل‌های شدید احساسات منفی خود را در برابر تغییر محتوای ثقافت اسلامی، خلط کردن نظام خلافت با جمهوریت و کنترول خطبه‌های جمعه ائمه مساجد ابراز داشتند و یکبار دیگر ثابت ساختند که مردم آماده دفاع از عقاید شان به هر قیمتی هستند.

وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ )٣:٥٤(

و [دشمنان‌ الله] مكر ورزيدند، و الله [در پاسخشان‌] مكر در ميان آورد، و الله بهترين مكرانگيزان است.

مصدق سهاک

عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

استعمارگران کافر و حکام خائن در سرزمین های اسلامی مشترکاً علیه مسلمانان در جنگ اند!

خبر:

به تاریخ 7 نومبر 2016م، شبکه خبری انترنتی "اسپوتنیک" گزارشی را در مورد توافق نامه ی دوجانبه که میان دولت چین و تاجیکستان صورت پذیرفته بود، به نشر سپرد. درین توافق نامه طرفین در مورد تسلیم دهی افراد مجرم به کشورهای خود شان که به ارتکاب جرم های مختلف دستگیر شده بودند، توافق نمودند.

پس ازین توافق نامه هریکی ازین دو کشور می توانند با پیشنهاد یکدیگر، شهروندان مجرم خویش را به کشور خود شان برگردانند. کانگرس ملی مردم چین طی یک اعلامیه مطبوعاتی در مورد این توافق نامه گفت: «این توافق نامه نمایان گر دوستی عمیق بین دو کشور بوده و یکی از نمونه های بارز همکاری ها بین دو کشور می باشد.»  

تبصره:

رژیم رحمان در تاجیکستان نه تنها بطور مستقیم در مقابل اسلام و امت مسلمه می جنگد؛ بلکه آماده ی هرنوع همکاری با مقامات دولت چین در جنگ علیه مسلمانان در اشغال ترکستان شرقی هستند.

چرا چین مشرک باید نیازمند این توافق نامه با تاجیکستان باشد؟ حقیقت این است که تعداد زیادی ایغوری ها و مسلمانان ترکستان شرقی در تاجیکستان زنده گی می کنند. این واضح است که تعداد زیادی ایغوری ها بخاطری حفاظت از دین شان از زیر شکنجه و قتل های وحشیانه ی که توسط مقامات چینی انجام می شد، فرار نمودند. بنابر این، این توافق نامه کمک می کند تا مسلمانان ترکستان شرقی، بخاطر ظلمی که توسط دولت چین بر آنان صورت می گرفت و متهم به جدایی طلبی از چین گردیده اند، دوباره برگردانده شوند.

باید یاد آور شد که رژیم رحمان نیز در برگشتاندن فعالین اسلام گرایانی که بخاطر مذهب و فعالیت های سیاسی شان به تاجیکستان فرار نموده بودند، نقش داشته است؛ طور مثال: رحمان در جریان ملاقات اش با وزیر امور خارجه ترکیه در شهر دوشنبه به تاریخ 21 اکتوبر سال 2016م به آنان گفت: «تا شهروندان تاجیکستان را که به جرم افراطی گرایی دستگیر نموده اند، به تاجیکستان تسلیم نمایند.» علاوه بر این، به اساس گفته های وزیر امور داخله روسیه در ماه اکتوبر 2016م معلوم گردید که روسیه و تاجیکستان اطلاعاتی را در سال 2015م در مورد 992  تن که با سازمان های تروریستی دست داشتند، رد و بدل نمودند.

استعمارگران کافر و حاکمان ظالم امت مسلمه جنگ تحمیلی را علیه مسلمانان و برگشت اسلام سیاسی براه انداخته اند. آنان بخاطر جنگ علیه اسلام و مسلمانان تلاش نموده و به کمک یکدیگر می شتابند. این حالت وخیم بر مسلمانان، تا تأسیس خلافت راشده ثانی ادامه خواهد داشت. زمانی که خلافت تأسیس گردد، حکام خائن سرزمین های اسلامی را از قدرت شان سرنگون خواهد نمود. مسلمانان مدافع خواهند داشت که آن خلیفه واحد مسلمین خواهد بود.

رسول الله صلی الله علیه وسلم درین مورد فرموده است:

إنما الإمام جنة يقاتل من ورائه ويتقى به

امام(خلیفه) سپر است، از عقب آن می جنگید و توسط آن محافظت می شوید.

نویسنده: عمر فارسی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه