شنبه, ۲۱ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

کمپاین جهانی دفتر مطبوعات مرکزی-حزب التحریر

  • نشر شده در سیاسی

 ای امت! صدای از طرف زندانیان بیداری در ازبکستان!

نهادهای امنیتی در ازبکستان بیست‌وسه عضو حزب‌التحریر را دوباره دستگیر کرده‌اند. این نهادها در تاریخ ۹ می ۲۰۲۴، روند محاکمه این بیست‌وسه عضو را بر اساس همان اتهاماتی که در زمان دیکتاتور سقوط ‌شده،کریموف، به خاطر آنها محاکمه شده بودند، آغاز کردند. شباب حزب تقریباً بیست سال را تحت زندان و شکنجه، از سال‌های 1999 الی 2000 سپری کرده بودند. این علیرغم تمام ادعاهایی است که میرضیایف سال‌ها پیش مطرح کرده بود،  او ګفته بود که مخالف شکنجه و خشونت علیه بازداشت‌شدگان است؛ و در راه تثبیت آزادی فکر و عقیده و مبارزه با بازداشت‌های خودسرانه قدم برمی‌دارد. اما رفتار اخیر رژیم ازبکستان تحت رهبری او نشان می‌دهد که او در حال پیروی از قدم‌های کریموف نابود شده است، که دشمن اسلام و همه کسانی بود که به اسلام دعوت می‌کردند. این رژیم با استفاده از همان روش‌های سرکوبگر و بی‌رحمانه رژیم جنایتکار قبلی، کریموف، به آزار و اذیت شباب حزب‌التحریر ادامه می‌دهد.

شباب به‌طور خودسرانه و به‌روش‌های وحشیانه و بی‌رحمانه دستگیر شدند. آنها تحت شکنجه‌های شدید قرار گرفتند. آنها مجبور شدند به اتهامات ساختگی اعتراف کنند. کیسه‌هایی سنګین بر سر آنها گذاشته شد. آنها تحت فشارهای شدید قرار گرفتند. شباب مجبور شدند به دلیل  تهدید به آوردن همسر یکی از آنها به دفتر و تجاوز به او، یک اعتراف از پیش آماده شده را امضا کند. تهدید دیگر این بود که پسر یکی از آنها که در خارج از کشور تحصیل می‌کرد، از طریق سفارت به ازبکستان آورده شود. تهدید دیگر این بود که پسر یکی دیگر از شباب را به دفتر امور داخلی بیاورند و او را مجبور به امضای اعتراف کنند. همچنین تهدید به شکنجه یکی دیگر از شباب با برق نیز وجود داشت. شانزده شباب دیگر نیز در مناطق تاشکند، اندیجان، حقان، قرشی و سمرقند دستگیر شدند. آنها به تاشکند آورده شده و تحت بازجویی قرار گرفتند، با اتهاماتی مربوط به ارتکاب خشونت و تروریسم!

اتهام ارتکاب تروریسم و خشونت علیه شباب حزب‌التحریر، تهمت و دروغی آشکار است. حزب‌التحریر و شباب آن خشونت و تروریسم را مرتکب نمی‌شوند. حزب از زمان تأسیس خود در سال 1953م، هرگز چنین نکرده است. حزب خشونت و تروریسم را نه به دلیل ترس از رژیم‌ها، و نه به خاطر دلجویی از رژیم‌های سرکوبگر رد نمی‌کند. بلکه خشونت و تروریسم را به دلیل رد می‌کند، که در روش خود برای از سرگیری زندگی اسلامی، تنها به شریعت الله متعال پایبند است. حزب به شدت به روش فکری-سیاسی که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم دنبال می‌کرد، پایبند است. بنابراین، همه دولت‌های استخباراتی سرکوبگر در کشورهای مسلمان، و حتی در غرب با وجود تلاش‌های مکرر آنها  نتوانسته‌اند اتهامات تروریسم و خشونت علیه حزب‌التحریر و شباب آن را ثابت کنند. اما، این نفرت است که از دل‌های حاکمان جنایتکار سرچشمه می‌گیرد، که آنها را به نادیده گرفتن و نشنیدن وادار می‌کند، از روی تمایل به انتقام‌جویی از حاملان پروژه اسلامی آینده، پروژه خلافت راشده دوم بر منهج نبوت است. با این حال، حاکمان مسلمانان تحت رهبری اربابانشان، رهبران جنایت و استعمار در آمریکا، بریتانیا، روسیه، فرانسه و آلمان، با پروژه اسلام سیاسی مبارزه می‌کنند. اربابانشان قوانین و ایدئولوژی‌هایی را که به آن‌ها ایمان دارند را به جهان عرضه می‌کنند، مانند آزادی‌ها، دموکراسی و حقوق بشر، حتی این رهبران هنگام مواجهه با دعوت شباب حزب‌التحریر آن نیز را پایمال می‌کنند.

بازگشت میرضیایف به روش سرکوب، دستگیری و شکنجه، در تعقیب قدم‌های کریموف نابود شده، نشان می‌دهد که این مسئله، اجرای خواسته‌ها و سیاست‌های رهبران استعمارگر در روسیه و آمریکا است. همچنین نشان می‌دهد که حاکمان ما، همان‌طوری که همیشه بوده است، حق تصمیم‌گیری ندارند و چیزی جز غلامان استعمار نیستند.

ما در حزب‌التحریر به رژیم میرضیایف هشدار می‌دهیم که از بازگشت به سیاست سرکوب و بی‌رحمی که رژیم کریموف قبلاً علیه اسلام و حاملان آن استفاده می‌کرد، خودداری کند. این مسیر جنایتکاران است و برای رژیم سودی نخواهد داشت. در عوض، نارضایتی امت را از رژیم افزایش داده و به زوال آن سرعت می‌بخشد. اکنون روزی است که امت اسلامی از استعمار آزاد شود و به قانون پروردگارش بازگردد. امروز امت به تحقق هدف و آرمان خود نزدیک‌تر از همیشه است. میرضیایف باید شباب ما را فوراً و بدون تأخیر آزاد کند. او باید آزار و اذیت کسانی که پیام اسلام را حمل می‌کنند متوقف کند. او باید خصومت علیه پروژه اسلام را متوقف کند. باید از کسانی که پیش از او بودند، درس بگیرد.  قطعاً نتیجه به نفع صالحان خواهد بود، حتی اگر همه کفار علیه آنها جمع شوند. الله سبحانه و تعالی قطعاً دین خود را یاری خواهد کرد، حتی اگر پس از مدتی باشد. الله سبحانه و تعالی فرمود:

﴿كَتَبَ اللهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[ مجادله: ۲۱]

ترجمه: الله مقرر کرده است،«من و رسولانم قطعاً پیروز خواهیم شد» یقیناً الله توانا و شکست‌ناپذیر است.”

مترجم: عبدالله احمدی

ادامه مطلب...

ای امت اسلامی و ای ارتش‌های امت اسلامی، غیرت و مردانگی‌تان کجاست؟!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

ای مسلمانان! جای تعجب نیست که امریکا و کفار استعمارگر و دولت یهودی ساخته دست شان، در حق شما ظلم و تجاوز کنند؛ زیرا آنان دشمنان دیرینۀ اسلام و مسلمین هستند که نه از حالا، بلکه از سالیان گذشته دشمن بودند! هم‌چنان جای تعجب نیست که کفار استعمارگر که بر قانون بین‌المللی تکیه نمودند، بالای سرزمین‌های اسلامی هجوم آورند؛ زیرا این قانون از همان ابتداء که در کنفرانس"وستفالیا" در سال 1648م عبه وجود آمد، بر ضد مسلمانان و دولت شان(دولت عثمانی) بود تا پیشرفت کرد و جامعۀ ملل به وجود آمد وسپس سازمان ملل تأسیس شد. همۀ این موارد جای تعجب ندارد؛ بلکه جای تعجب اینست که حکام هم‌جوار سرزمین فلسطین این جنایات و قتل عام‌ها را به چشم سر مشاهده می‌کنند؛ اما خودشان خاموش و ارتش‌ها را از نصرت غزه و تمام فلسطین مانع می‎‌شوند. با احساس‌ترین این حکام کسانی اند که تنها از تعداد شهداء و  مجروحین احصایه و آمار می‌گیرند! گویا کاملاً بی‌طرف هستند و حتی به یهود نزدیک‌تر و مهربان‌تر اند! گویا آنچه اتفاق می‌افتد، در یک سرزمین بی‌ارزشی بوده؛ نه سرزمین مبارکی که الله سبحانه وتعالی گفته است که در این سرزمین و اطرافش خیر و برکت نهفته است.

بدون شک از تجاوز رژیم یهود وحشی بالای غزه در حدود نه ماه گذشته و حکام سرزمین‌های اسلامی نه تنها برای رفع این مشکل حرکتی نداشته و ندارند بلکه برای تطبیق و اجرای تصامیم و پروژه‌های بین المللی متعهد اند، تصامیم و پروژه‌های بین المللی که قاتل مسلمانان بوده است، نفرین و مرگ به این حکام چگونه اعمالی دارند!

ای ارتش‌های اسلامی! آیا وقت آن فرا نرسیده که خون شما در رگ شما به جوش آید؟ درحالی‌که شما جنایات یهود و قتل عام‌های برادران خود را در غزه و تمام فلسطین به چشم سر مشاهده نموده و به گوش می‌شنوید و می‌بینید که این جنایات انسان، درختان و سنگ‌ها را به آتش کشیده و از بین برده است؟! آیا فریادهای اطفال،  ناله‌های زنان و فریادخواهی پیرمردان شما را وادار به حرکت نمی‌سازد تا ایشان را یاری و نصرت دهید؟!

﴿وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ﴾ [انفال: 72]

ترجمه: و اگر از شما در(امر) دین یاری خواستند، یاری(آنان) بر شما واجب است.

 آیا شما را آیات الله قوی و جبار حرکت نداد تا مردانه در برابر رژیم یهود ایستاد شوید؟!

﴿قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ﴾ [توبه: 14]

ترجمه: با آن‌ها پیکار کنید تا الله(تعالی) به دست شما کیفرشان دهد و(به رغم تکبر) خوارشان سازد و شما را بر ایشان پیروز گرداند و سینه‌های مردمی مومن را(که دلسوخته از خاطرات شکنجه و شهادت یاران‌شان هستند) شفا بخشد.

آیا فکر نکردید که اطاعت الله متعال بهتر است و یا اطاعت حکامی که امنیت ملی خود را بر غزه و اهلش ترجیح می‌دهند؟ سرزمین مبارکی که به فاصلۀ پرتاب سنگ و حتی نزدیک‌تر است. یقیناً این حکام با کفار استعمارگر دوستی دارند و تمام هم‌وغم شان اینست که بر همین چوکی‌های بی‌اساس و زودگذر شان باقی بمانند؛ اگر شما این حکام را پیروی کنید، شما را در دنیا و آخرت فایدۀ نمی‌رسانند و استدلال شما در اطاعت از این حکام در روز قیامت باطل است:

﴿إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ (۱۶۶) وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ﴾ [بقره: 166-167]

ترجمه: آنگاه(در روز قیامت) کسانی‌که مورد پیروی(تودهای مردم در شفاعت خواهی از واسطه‌ها) قرار گرفتند از پیروان(چشم و گوش بستۀ خود) بیزاری می‌جویند و پیوندها(یی که در درنیا می‌پنداشتند دستگیرۀ نجات آن‌هاست از) میان‌شان گسسته می‌گردد.آنان که پیروی می‌کردند گویند: ای کاش(مکان) بازگشت(به دنیا) برای ما بود تا همانگونه که(آن‌ها امروز) از ما بیزاری می‌جویند(ما نیز) از آنان بیزاری می‌جستیم(دنباله روی آنان نمی‌شدیم) این چنین الله اعمال‌شان را از حسرت‌ها به آن‌ها می‌نمایاند و آن‌ها خارج شدنی از آتش نیستند.

ای سرزبازان ارتش‌های اسلامی! یقین کنید که یهود اهل جنگ وقتال نیست. آنان بزدلانی هستند که ذلت و خواری ایشان را فرا گرفته و شما می‌بینید که تعداد اندکی از جوانان مٶمن از برادران شما با سلاح‌های که اصلاً با سلاح‌های یهود هم‌خوانی و برابری ندارد، می‌جنگند و یهودیان را ضربه می‌زنند؛ اما یهودیان در پیش روی شان فرار نموده و به تانک‌های شان پناه می‌برند:

﴿لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلَّا أَذًى وَإِنْ يُقَاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنْصَرُونَ﴾ [آل عمران: 111]

ترجمه: (آن معاندان یهود) هرگز به شما گزندی نرسانند، مگر اندک آزاری، اگر هم با شما کارزارکنند،(ازترس) به شما پشت می‌کنند پس از آن(نیز) مورد یاری قرار نمی‌گیرند.

بدون شک، شما خوب می‌دانید که فلسطین یک سرزمین مبارک و سرزمین اسلامی است که شرعاً جائز نیست که یهودیان در آنجا سلطه و حاکمیت داشته و یا این‌که به اساس طرح ایجاد دو دولت قضیه حل و فصل گردد، بلکه مانند که فاروق اعظم فلسطین را فتح و خلفای راشدین آن را حفظ نمودند، صلاح الدین ایوبی آن را آزاد و عبدالحمید از تجاوز یهودیان حفظ کرد. هم‌چنان در اثر سعی و تلاش لشکر الله سبحانه وتعالی یعنی مؤمنان صادق که این سخن رسول الله صلی الله علیه وسلم را متحقق می‌سازند، دوباره از تحت اشغال آزاد خواهد گشت:

«لَتُقَاتِلُنَّ الْيَهُودَ فَلَتَقْتُلُنَّهُمْ...» (أخرجه مسلم عن ابن عمر...)

ترجمه: شما حتماً با یهود می‌جنگید و حتما آنان را می‌کشید.

﴿وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ﴾ [ص: 88]

ترجمه: و بی‌تردید خبر(تحقق آیات قرآن را) پس از مدتی خواهید شناخت.

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

تبلیغات سیاه اسرائیلیِ "سازمان هاسبارا" علیه فلسطینیان!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

اسرائیل عملیات‌ گمراه‌ کننده سازمان یافته را، به هدف تحریف حقایق و شیطان جلوه دادن اغراض فلسطینیان و هواداران آن‌ها، از طریق سازمان تبلیغاتی رژیم اشغالگر موسوم به «هاسبارا» دنبال کرده است؛ سازمانی‌که هدف آن سفید کردن چهرۀ رژیم اشغالگر و مواضع آن است و همان‌طور پنهان کردن و یا توجیه کردن جنایاتی‌که رژیم اشغالگر از سال 1948م تاکنون علیه فلسطینیان مرتکب شده است؛ البته در چارچوب روش و رویکردی‌که به طور رسمی مورد حمایت تمام نهادهای داخلی و خارجی اسرائیل قرار دارد. هم‌چنین مقابله با هرگونه تلاش برای محکوم‌سازی رژیم اشغالگر و اعمال آن و مقابله با امواج همدردی‌های که با قضیۀ فلسطین در سراسر جهان صورت می‌گیرد.

بنا به گزارش روزنامه الیوم اسرائیلی "موشک آویو" در این اواخر از منصب خویش به عنوان رئیس هاسبارا استعفا داده است. در حالی‌که او یک ماه قبل از حملات 7 اکتبر گذشته، این سمت را به عهده گرفته بود. با این حال، او به دلیل ناتوانی تل آویو در اجرای کمپاین‌های تبلیغاتی موفق در مواجهه با روایات و حکایات ازوضعیت فلسطینیان که به طور گسترده در سراسر جهان گسترش یافته است، مورد انتقاد شدید قرار گرفت.

نمونه‌هایی از کار سازمان هاسبارا:

 - تحریک علیه فلسطینیان، مانند آنچه که روزنامه‌های آمریکایی ادعا نمودند که در جریان حملات مقاومت فلسطین در 7 اکتبر، به زنان (اسرائیل) تجاوز شده است؛ بدون این‌که مدرکی برای چنین مواردی ارائه بدارند. این روزنامه‌ها در اتهامات خود به نهادهای (اسرائیلی) و سربازان و شاهدان مجهول الهویة اعتماد نمودند. اما بعداً معلوم شد که این یک داستان دروغ بوده است، چنان‌چه این ادعاها با شهادت زنان زندانی (اسرائیلی) که در جریان اولین آتش‌بس در غزه، در نوامبر گذشته آزاد شدند، تناقض  آشکار داشت.

- پخش و نشر ادعاهایی مبنی بر کشتن کودکان و گردن زدن آن‌ها در جریان همان حمله، اشتباهی‌که رئیس جمهور آمریکا را در انتخاب این روایت و تکرار آن، با رسانه‌ها درگیر کرد. چنان‌چه بعداً  آن را اصلاح کرد و کاخ سفید اعلام نمود که اظهارات رئیس جمهور بر اساس ادعاهای مقامات (اسرائیل) و گزارش‌های رسانه‌های محلی بوده است.

از جمله اسالیبی‌که هاسبارا آن‌ها را به کار می‌برد:

- نفوذ در رسانه‌های سنتی و یا تسلط بر آن‌ها با همکاری گروه‌های فشار صهیونیستی و تلاش برای ارائه اطلاعات و تحلیل‌هایی در راستای توجیه سیاست‌های (اسرائیل) و از بین بردن دیدگاه‌های مخالف از طریق به حاشیه راندن یا شیطانی جلوه دادن آن‌ها.

- استفاده از کمیته‌های الکترونیکی تخصصی برای انتشار گسترده توییت‌ها و پست‌ها در شبکه‌های مانند توییتر، فیس‌بوک و اینستاگرام، با هدف تأثیرگذاری بر افکار عمومی و هدایت مباحثه‌ها به گونه‌ای که منافع رژیم اشغالگر را تأمین کند.

 - ایجاد وب‌سایت‌ها و وبلاگ‌های خبری که به ترویج دیدگاه‌های رژیم اشغالگر پرداخته و دیدگاه‌های آن را در زمینه قضایای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی ارائه بدارد.

- استخدام سفیران و دیپلمات‌های رژیم اشغالگر که از طریق سهم‌گیری فعال آنان در مباحثه‌ها و ارائه دلایلی که از دیدگاه آن حمایت کند، صورت می‌گیرد.

- استفاده از فن و فرهنگ به عنوان ابزاری برای ارتقای وجهه‌اش در برابر سایر دولت‌ها؛ طوری‌که این رژیم کنسرت‌ها، نمایشگاه‌های هنری، و نمایش‌های تئاتری را سازمان‌دهی می‌کند تا توجه افکار عامه را از موضوعات حساس سیاسی دور کند.

- تلاش برای تبدیل کشمکش‌های "اسرائیلی-فلسطینی" از کشمکش‌های در محوریت سرزمین، به بحران نفرت از یهودیت و تلاش برای تأثیرگذاری بر نحوۀ بنیش افکار عمومی در جهان، به ویژه آمریکایی‌ها، در مورد اسرائیل و منطقه خاورمیانه در آینده، با مخاطب قرار دادن افکار عمومی مبنی بر تمایل اسرائیل به صلح.

- اعتمادسازی در برخی از کشورها مانند امریکا بر "ستون پنجم" از هواداران فعال برای تقویت پیام‌های رژیم اشغارگر و تحریف اظهارات مغایر با روایت آن، به طعن وارد ساختن بر موقعیت اخلاقی کسانی‌که جنایات آن را مورد انتقاد قرار می‌دهند و ترویج این‌که رژیم اشغالگر یک "دولت دموکراتیک" است.

در یک سیاق مرتبط، آژانس خبری الیهود آن‌چه را که تحت نام"راهنمای هاسبارا"  برای دانش‌آموزان در سراسر جهان  از طریق انترنت راه‌اندازی کرد تا از آن برای دفاع از (اسرائیل) و سیاست‌های آن استفاده کنند، عبارت از نوشتۀ تمرینی بود که در آن استراتیژی دفاعی و مبانی واساس مجادله و ورود در بحث و گفتگو، به تفصیل شرح و مجموعه‌ای از اهداف در آن مشخص گردیده بود که از جمله این اهداف عبارت اند: از توجیه بربریت و وحشی‌گری رژیم اشغالگر تحت عنوان مبارزه با افراط گرایی و تروریزم و ازجعل حقایق و تغییر سیاق آن‌ها در چارچوب تحریف حقیقت و انحراف توجهات از مجرم واقعی. هم‌چنین تحریف هرگونه فعالیت مخالف اشغالگری و تبدیل آن به فعالیت یهودستیزی، تهمتی که در چندین کشور مجازات قانونی دارد.

تبصرۀ مجله الوعی:

اسلوب تحريف و واژگوني حقايق و تبليغات دروغين و انحراف توجیهات از حقيقت... همان‌طورکه اشاره شد، از اسالیب رژیم اشغالگر است؛ اما این موضوع به اعمالی‌که این رژیم اشغالگر انجام می‌دهد، منحصر و محدود نمی‌شود، بلکه گروه‌ها و اتاق‌های دربسته‌ای دیگریست در کشورهای مختلف، مانند آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه... که مشخصاً از زیرزمینی‌های اطلاعاتی خود، همان کاری را انجام می‌دهند که سازمان "هاسبارا" بدنام انجام می‌دهد.

اما مجله الوعی: دلیرانه به ادای تکلیف پرداخته و با اشتیاق به آگاهی مسلمانان، دنبال چنین اتاق‌های سیاه می‌باشد و تلاش می‌کنند تا با پیگیری دروغ های‌شان، تیم‌هایی برای افشای آن‌ها و ناکام ساختن دسایس امثال آن‌ها تشکیل دهد.

برگرفته شده از شماره 453و 454 مجله الوعی

مترجم: محمد علی مطمئن

ادامه مطلب...

ازبیکستان و حزب‌التحریر

(ترجمه)

خبر:

روز جمعه 2024/07/05  دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر کمپاینی را برای حمایت از برادران مظلوم ما در ازبیکستان تحت عنوان: وا امتا؛ فریاد زندانیان عقیدتی در ازبیکستان را برگزار کرد.

تبصره:

در مورد دعوت حزب‌التحریر در ازبیکستان صحبت‌های زیادی وجود دارد.  از آغاز تا گسترش  علیه دعوت‌گران و فداکاری‌ها و موقف‌ها... اما حداقل می خواهم در مورد این خبر موارد زیر را تبصره نمایم:

اول) اگر گسترش شدید فکر حزب‌التحریر در ازبیکستان نمی‌بود، با این حجم از دستگیری و شکنجه مواجه نمی‌شدند؛ چرا که جسد یک مرده نمی‌جنگد.

دوم) اگر امروز از ازبیکستان نام برده می‌شود، به کشتار اندیجان اشاره می‌کند که در آن بازداشت شدگان و خانواده‌های‌شان با گلوله‌های واقعی کشته شدند و در آسفالت دفن شدند؛ اگر امروز از ازبیکستان نام می‌برید، از زندان‌ها و جوشاندن زندانیان با آب تا شهادت یاد می‌کنید؛ همانطور که در مورد عثمانوف رحمه‌الله اتفاق افتاد، دندان کشیدن، آویزان کردن با سیخ در هوا، تزریق ایدز به زندانیان، خفگی با سلسه، جلوگیری از نوزاد شیرخوار از مادر و ... را ذکر کرد.

اگر امروز از ازبیکستان نام می‌برم، سخنان خانم اناباطخان رحمه‌الله به نوه‌هایش را یادآور می‌شوم که آنان را به صبر در حمل پیام دعوت توصیه می‌کرد و می‌گوید: «با استراحت راحت نخواهید شد.»

و یادآور جواب جوان کم سن و سال می‌شوم که یک خبرنگار خارجی به او گفته بود: «شما اعلامیه‌های حزب‌التحریر را به قیمت 20 دلار پخش می کنید؟» آن جوان با اطمینان پاسخ داد و گفت: «من 100 دلار به شما می دهم و از شما دعوت می‌کنم که اعلامیه‌های حزب‌التحریر را پخش کنید.»

از جوانی یادآور می‌شوم که فقط برای گرفتن غذای روزانه مغازه‌اش را باز می‌کرد و وقتی به دستش مقدار قوت رسید، به همین بسنده کرد و رفت تا کار حمل دعوت را انجام دهد...

سوم) ابتلاء و آزمایش سنتي است كه الله سبحانه وتعالی در آيات متعددی آن را بیان کرده است؛ چنانچه الله متعال می‌فرمايد:

﴿لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ﴾ [عمران: 186]

ترجمه: به طور مسلم از لحاظ مال و جان خود مورد آزمایش قرار می‌گیرید.

این وضعی انبیاء، رسولان، اصحاب و کسانی بود که به نیکی از آن‌ها پیروی کردند.

«لَقَدْ كَانَ مَنْ قَبْلَكُمْ وَإِنَّ أَحَدَهُمْ لَتُحْفَرُ لَهُ الْحُفْرَةُ، ثُمَّ يُوضَعُ فِيهَا ثُمَّ يُوضَعُ الْمِنْشَارُ عَلَى رَأْسِهِ، ثُمَّ يُمْشَطُ بِأَمْشَاطِ الْحَدِيدِ مَا دُونَ عَظْمِهِ فَمَا يَصْرِفُهُ ذَلِكَ عَنْ دِينِهِ»

ترجمه: قبل از شما کسانی بودند که برای آن‌ها گودالی کنده می‌شد، سپس در آن قرار می‌گرفت و اره بر سر او  می‌گذاشتند، سپس با شانه‌های آهنی، آنچه را که روی استخوانش بود شانه می‌کردند و او از دینش منصرف نمی‌شد.

و این حالت امروز در مورد جوانان حزب‌التحریر به طور عام و مسئولان آن‌ها به طور خاص صدق می‌کند.

چهارم) درد برطرف می‌شود و ثواب می‌ماند؛ انشاءالله و رسول الله صلی الله علیه و سلم گفتند: «...وَيُؤْتَى بِأَشَدِّ الْمُؤْمِنِينَ ضُرًّا وَبَلَاءً فَيُقَالُ: اغْمِسُوهُ غَمْسَةً فِي الْجَنَّةِ، فَيُغْمَسُ فِيهَا غَمْسَةً فَيُقَالُ لَهُ: أَيْ فُلَانُ، هَلْ أَصَابَكَ ضُرٌّ قَطُّ أَوْ بَلَاءٌ؟ فَيَقُولُ: مَا أَصَابَنِي قَطُّ ضُرٌّ وَلَا بَلَاءٌ»

ترجمه: و او را با سخت‌ترین آزار و آزمایش مؤمنان می‌آورند و گفته می شود: او را در بهشت فرو برید، ای فلانی آیا تا به حال بلایی سر شما آمده است؟ می‌گوید: هیچ بلایی سرم نیامده است.

این در مورد آخرت و در مورد این دنیا، افکار ناامیدی در لحظات پریشانی، اندوه و وقفه، خود منادی آرامشی قریب‌الوقوع است.

﴿حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُواْ جَاءهُمْ نَصْرُنَا﴾ [یوسف: 110]

ترجمه: ای پیامبر! یاری ما را دور از خویشتن مدان، یاری ما به شما نزدیک و پیروزی‌تان حتمی است.

پنجم) روزی در آخرت می‌رسد که ستمگرِ متکبر از کرده خود پشیمان می شود.

﴿وَلاَ تَحْسَبَنَّ اللهَ غَافِلاً عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الأَبْصَارُ * مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُءُوسِهِمْ لاَ يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ﴾ [ابراهیم: 42-43]

ترجمه: و (ای رسول ما) هرگز مپندار که الله از کردار ستمکاران غافل است؛ بلکه (کیفر) ظالمان را به تأخیر می‌افکند تا آن روزی که چشم‌ها(یشان) در آن روز خیره و حیران است.  (در آن روز سخت آن ستمکاران) همه شتابان و هراسان سر به بالا کرده و چشم‌ها واله مانده و دل‌هایشان به دهشت و اضطراب است.

اما در این دنیا، همان طور که با حمزه البسیونی افسر زندان نظامی در دوران جمال عبدالناصر که به شکنجه زندانیان معروف بود، اتفاق افتاد؛ طوری‌که با سیخ‌های آهنی پیشانی او را سوراخ کرد، گردنش را پاره کرد و سمت راستش را تقسیم کرد تا این‌که شانه‌اش از بقیه بدنش جدا شد.

سرانجام دومین آفتاب خلافت راشده بر منهج نبوت طلوع می‌کند؛ هرچند کافران و ستمگران و مستکبران از آن متنفر باشند و سپس ظلم و ظلمات با نور و عدالت اسلام از بین می‌رود. ای مسلمانان، شما را به این ندا فرا می‌خوانیم!

نویسنده: جابر أبو خاطر

مترجم: پارسا امیدی

ادامه مطلب...

فرق میان هجرت و پناهندگی!

(ترجمه)

خبر:

در روز‌های اخیر تمام مسلمانان هر یک به شیوه‌ی خود آغاز سال جدید هجری قمری را در سراسر جهان جشن گرفتند.

تبصره:

ممکن است برخی بپرسند در بین هجرت و پناهندگی چه ارتباطی وجود دارد؟ سوال مشروعی است؛ زیرا از لحاظ انگیزه‌ها، دلایل و اهداف فرق‌های زیادی بین این دو وجود دارد؛ اما هردو به معنی ترک نمودن سرزمین و اقارب و رفتن به دیار غربت است که هر سرزمینی سبک‌های زندگی متفاوتی دارند و باعث می‌شود انسان احساس غربت و وحشت کند. لیکن تفاوت‌های بسیاری در نحوه‌ی برخورد میزبانان با هریک از این دو (مهاجر و پناهجو) وجود دارد که محور بحث و توجه ما همین است.

همانا صحابه‌ی کرام به مدینه منوره هجرت کردند و گرامی‌ترین سرزمین الله سبحانه وتعالی را به سوی الله ترک کردند؛ سرزمینی‌که مایه‌ی فخر و عزت‌ آنان و محل تعالی روح‌‌شان بود، تا جایی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم درباره‌ی آن سرزمین فرمودند:

«وَاللهِ إِنَّكِ لَخَيْرُ أَرْضِ اللهِ وَأَحَبُّ أَرْضِ اللهِ إِلَيَّ وَلَوْلَا أَنَّ أَهْلَكِ أَخْرَجُونِي مِنْكِ مَا خَرَجْتُ»

ترجمه: به الله قسم که تو بهترین و محبوب‌ترین سرزمین الله (سبحانه وتعالی) نزد من هستی؛ اگر اهالی تو مرا از تو (مکه) بیرون نمی‌کردند هرگز از تو خارج نمی‌شدم.

اما در مقابل، استقبال انصار از مهاجرین بعد از این‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم بین آن‌ها پیوند برادری ایجاد کردند؛ به گونه‌ای بود که گویی فرشتگانی در لباس انسان بودند. آن‌ها این فرموده الله سبحانه وتعالی را در خود تجسم کرده بودند:

﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ﴾ [حجرات: ۱۰]

ترجمه: جز این نیست که مٶمنان برادرند.

هم‌چنین رسول الله صلی الله علیه وسلم درباره‌ی آن‌ها فرمودند:

«الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ...»

ترجمه: مسلمان برادر مسلمان است.

انصار تمام دارایی خود با مهاجرین تقسیم کردن؛ تا جایی‌که می‌خواستند زنان خود را طلاق داده و به عقد مهاجرین درآورند. این اتفاق در هیچ دوره‌ای از تاریخ بشریت و در هیچ تمدنی رخ نداده است.

در آن سوی صحنه تصویری کاملاً متفاوت از این صفحه زرین و درخشان را مشاهده می‌کنیم که مردم یمن، سوریه، سودان و قبل از آن‌ها بسیار از مسلمانان زیر بمباردمان طیاره‌ها و آتش توپ‌خانه‌ها و گلوله‌ها مهاجرت کردند و در حالت سرگردانی به دنبال امنیت و آرامش به نزد همسایگان مسلمان خود رفتند؛ اما باوجود این‌که مسلمان بودند و به سوی مسلمانانی پناه برده بودند که دین‌شان همان دین صحابه، پیامبر‌شان همان پیامبر صحابه و برادری‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم در میان‌شان ایجاد کرده بود، هنوز برقرار بود؛ ولی نگاه و رفتار به آن‌ها کاملاً متفاوت از زمان صحابه بود. به آن‌ها به عنوان پناهندگان خارجی نگریسته شده و بسیاری از سرزمین‌های اسلامی مرز‌های خود را بروی آن‌ها بستند و سرزمین‌هایی‌که مرز‌های خود را به صورت رسمی بر آن‌ها باز کردند، ورودشان را به قدری سخت و پیچیده کردند که اکثریت آن‌ها مجبور شدند خطرات سفر را بپذیرند و از راه‌های ناهموار عبور کنند که برخی جان خود را در این راه‌ها از دست دادند. برخی سرزمین‌ها آن‌ها را در خارج از شهرها حبس کردند و اردوگاه‌های پناهندگان را ایجاد کردند که در بسیاری از موارد حداقل امکانات زندگی کرامت‌آمیز را نداشتند و همیشه تهدید به اخراج می‌شدند و به آن‌ها گفته می‌شد که  اگر از این اردوگاه‌ها خارج شوند یا قوانین مهاجرتی را که برای آن‌ها تعیین شده بود نقض کنند، اخراج خواهند شد!

همه‌ی این‌ها فقط به این دلیل است که به آن‌ها به عنوان خارجی نگریسته شد؛ نه به عنوان فرزندان این سرزمین؛ بنابراین دین و همسایگی شفاعت آن‌ها را نکرد!

سوال این‌جاست که چرا این تفاوت فاحش در رفتار این‌ها و انصار وجود دارد؟!

در حالت اول نگاه به آن‌ها به عنوان مسلمان بود و مسلمان یقیناً برادر مسلمان است؛ بنابراین اساس نگاه‌شان اسلام بود.

اما در حالت دوم (رفتار مسلمانان فعلی) به آن‌ها به عنوان بیگانه‌های خارجی پناه‌جویی بود که اهل آن سرزمین نیستند؛ بنابراین اساس نگاه‌شان ملیت بود.

ملیت‌گرایی به حدی بد است که میان مسلمانان تفرقه انداخته و وحدت‌شان را از بین می‌برد. این چیزی است که استعمارگر کافر با تعیین مرزها بین سرزمین‌های اسلامی به آن دست یافت و آن‌قدر مقدس شده است که گویی الله متعال به آن امر کرده! او سبحانه وتعالی در کلام حمید خود می‌فرماید:

﴿إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ﴾ [انبیاء: ۹۲]

ترجمه: [گفتيم:] اين است امّت شما كه امّتى يگانه است و من پروردگارتان هستم، پس مرا بپرستيد.

و این ملیت‌گرایی باعث شده که مسلمانان پشت یکدیگر را خالی کنند! این غزه است که اکنون در خون غلتیده؛ در حالی‌که چهارطرف آن را مسلمانان احاطه کرده است؛ ولی هیچ کس به فریاد‌های آنان پاسخی نمی‌دهند! در حالی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«المُسْلِمُ أخُو المُسْلِمِ، لا يَظْلِمُهُ، ولا يَخْذُلُهُ، ولا يَحْقِرُهُ» (أخرجه مسلم عن أبي هريرة)

ترجمه: مسلمان برادر مسلمان است، به او ظلم نمی‌کند، پشتش را خالی نمی‌کند و او را تحقیر نمی‌کند.

ملیت‌گرایی باعث شد که نظام‌های کفری اداره امور عامه را به دست بگیرند؛ در ملیت‌گرایی هیچ نظام اقتصادی، حکومتی یا اجتماعی وجود ندارد...

پس از خروج استعمار از سرزمین‌های اسلامی، به اطراف خود نگاه کردیم و چیزی جز نظام‌های کفری نیافتیم. برخی به سرمایه‌داری، برخی به سوسیالیزم و برخی دیگر به ترکیبی از این دو روی آوردند. همۀ این‌ها بدین خاطر بود که ملیت‌گرایی اندیشه‌ای برای تنظیم امور زندگی نیست؛ بلکه یک ارتباط عاطفی و غریزوی است که به وطن‌پرستی مربوط می‌گردد.

آیا وقت آن نرسیده که به خود بیاییم، به کتاب الله سبحانه وتعالی و هدایت پیامبرمان صلی الله علیه وسلم باز گردیم و خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت را که الله سبحانه وتعالی برای ما  وعده داده و حبیبش صلی الله علیه وسلم بشارت آن را داده است اعلان کنیم؟!

مترجم: حسن سلحشور

ادامه مطلب...

امانت چگونه ضایع می‌گردد؟

 (ژباړه)

امام بخاری رحمه الله از ابوهریره رضی الله عنه روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

‏«إِذَا ضُيِّعَتْ الْأَمَانَةُ فَانْتَظِرْ السَّاعَةَ قَالَ: كَيْفَ إِضَاعَتُهَا يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: إِذَا أُسْنِدَ الْأَمْرُ إِلَى غَيْرِ أَهْلِهِ فَانْتَظِرْ السَّاعَةَ»

ترجمه: چون امانت ضایع ساخته شود، انتظار قیامت را بکش. گفتند: یا رسول الله صلی الله علیه وسلم! امانت چگونه ضایع می‌گردد؟ فرمود: هر گاه امور به غیر اهلش (نا اهلان)سپرده شود انتظار قیامت را بکش.

کرمانی گفت: مراد از "امر" تمام امور متعلق به دین از قبیل امارت، خلافت، و افتاء، قضاء وغیره می‌باشد. هم‌چنان کرمانی می‌گوید: لفظ اسند الامر الی غیر اهله" یعنی این‌که الله سبحانه وتعالی تعیین حکام را امانتی بر عهده بندگانش قرار داده و بر آنان فرض گردانیده که حکام خود را نصیحت و محاسبه کنند. بنابراین، بر مسلمانان شایسته و سزاوار است که امور خود را به اهل دین بسپارند؛ زیرا  اگر پیشبرد امور خود را به غیر اهل دین بسپارند، امانتی را که الله سبحانه وتعالی به آن‌ها سپرده ضایع کرده است.

ما در زمانی زندگی می‌کنیم که زمام امور، با وجود این‌که موضوعی بس اساسی است به حکام خائنی سپرده شده که اهلیت آن را ندارند و ما همه روزه با آن‌ها سر و کار داریم. این افراد لیاقت حکومت‌داری را ندارند؛ زیرا توسط کفار استعمارگر تعیین شده و بر مسلمانان سلطه یافته‌اند، انواع شکنجه‌ها را بر مسلمانان روا داشته و بر کفر آشکار حکم می‌کند؛ حال آن‌که این حکام مزدور از پس یک کار ساده بر نمی‌آیند و حاکم‌نما و مردنماهایی هستند که امانت توسط آنان ضایع شده و خیانت جای امانت را اشغال کرده است.  حاکمیت آن‌ها کسانی را می‌پذیرند که راضی هستند، به نوبۀ خود بخشی از بدی‌های آنان باشند و افرادی هم‌چون علماء، عالم‌نماها، مفتی‌ها و قضاتی وجود دارند که از آن‌ها پیروی نموده و از حاکمیت‌شان خوشنود هستند و هیچ کدام از اعمال ناروای‌شان را محکوم و نکوهش نمی‌کنند.

این اشخاص به الله سبحانه وتعالی، رسول الله صلی الله علیه وسلم و مسلمانان خیانت کرده‌اند و به امانتی که به ایشان سپرده شده است آگاهانه خیانت کرده‌اند. آن‌ها کسانی هستند که آیات الله سبحانه وتعالی را به سخره گرفته و مفهوم کلام الله متعال را تحریف کردند و گمراهانی هستند که امانت علم و حکم را ضایع کردند.

امانت هرگز بر زمین بر نمی‌گردد، مگر این‌که امر (حکومت)  به اهلش یعنی اهل دین سپرده شود ؛ کسانی‌که به سوی برپایی خلافت بر منهج نبوت دعوت می‌کنند؛ خلافتی‌که خیانت را از بین برده و امانت را ایجاد می‌کنند.

بار الها،  خلافت را زودتر برپا گردان و ما را از جمله لشکریان مسلمانانی قرار بده که شاهد حاکمیت آن باشند!

ادامه مطلب...

بازگشائی گذرگاه‌ها با نظام جنایت‌کار، گام خبیثی برای تعجیل منافع و عادی‌سازی!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

شورای شهر در شهر"الباب" روز چهارشنبه مورخ 26 جون 2024م از کار وفعالیت، جهت بازگشائی گذرگاه تجارتی "ابوالزندین" به صورت آزمایشی اعلان کرد تا پیش‌زمینه‌ای برای یک گذرگاه رسمی و دائمی در آینده باشد. این گذرگاه مناطق مورد نفوذ "ارتش ملی" را با مناطق تحت سیطرۀ نظام جنایت‌کار اسد ارتباط بر قرار می‌کند. این شورا به گمان خودش کذباً طوری وانمود ساخت که این تصمیم، انگیزه و شوق شان را نسبت به بهتر ساختن شرائط معیشتی اهالی این منطقه، تقویت فعالیت‌های اقتصادی شهری ، فعال ساختن سیر و حرکت تجارتی، افزایش درآمدهای این شورای برای منافع عامه و از سرگیری زیرساخت‌های این شهر را انعکاس می‌دهد. این اعلان در روز پنج شنبه از داخل شدن اولین کاروان تجارتی از مناطق آزاد شده به مناطق تحت سیطرۀ نظام اسد جنایت‌کار از طریق گذرگاه "ابوالزندین" نزدیک به شهر "الباب" به ریف حلب شرقی خبر داده است.

بعد از این اعلان انقلابیون در تمام مناطق آزادشده به جاده‌ها می‌ریزند و خشم و شدت قهرشان و عکس‌العمل شان را طی یک حرکت جدی مبنی بر رد تحمیل این توطئه‌ها و منع اجرای این پلان خیانت‌کارانه ابراز کردند؛ مخصوصاً مردم ما در شهر "الباب" و اطراف آن که با طیف‌های مختلفی به سمت این گذرگاه حرکت نمودند و موقف شان را در این رویکرد عزت امت و قوت اثرگذاری امت نشان می‌دهد؛ اثرگذاری که هرگاه حرکت کنند برای منافع و درخواست‌های شان جهت حقوق شان و گرفتن دست کسانی‌که به سرنوشت انقلاب شان بازی می‌کنند واضح می‌سازد. این حرکت مردمی با موج گسترده‌ای از فعالیت‌ها در فضای مجازی و وسائل ارتباط جمعی همراه بود که رأی و نظر قاطع عمومی را بر ضد جنایت بازگشائی گذرگاه‌ها به صورت عام و گذرگاه "ابوالزندین" را به صورت خاص آشکار ساخت.

ما در مورد این خبر موقف‌ و نظریاتی داریم:

اول) فکر و پلان باز نمودن گذرگاه‌ها یک پلان جدیدی نه، بلکه در این مورد از قبل هم تلاش‌های زیادی صورت گرفته که به دلیل موقف‌گیری و مخالفت مردم در برابرش این فکر ناکام شده است؛ چنانچه در "معارة النعسان" که در منطقۀ تحت سیطرۀ هیأت تحریر الشام است، چندسال این اتفاق افتاد؛ همان وقتی که تظاهرکنندگان لگدمال شده و یکی از ایشان شهید گردید.

دوم) این پلان عادی‌سازی ممکن نیست که اصلاً یک تصمیم محلی و داخلی باشد؛ بلکه این پلان نتیجۀ توافقات و تفاهمات ترکی-روسی است که به خدمت‌ طاغوت شام قرار گرفته است. اینکه در ظاهر چهرۀ داخلی به این پلان عادی‌سازی داده می‌شود، تنها از ترس مردم است که هر پلان و گام که برای منافع و عادی‌سازی نظام جنایت‌کار باشد رد می‌کنند؛ چنانچه تلاش‌هایی‌که برای بازگشائی این گذرگاه هم‌زمان با ترفند و مکر اردوغان قرار گرفته که رابطه‌اش را با اسد طاغوت شام بر قرار کرده است؛ چنانچه اردوغان در این اواخر صراحتاً گفته است که او هیچ دلیلی به عدم ایجاد روابط با سوریه را نمی‌بیند. او تأکید ورزیده و گفته: «همان‌طوری که در گذشته روابط بین ترکیه و سوریه خوب بوده و در گذشته با اسد ملاقات کردم، در نتیجه بازهم مرحلۀ بعدی وآینده با اسد ملاقات خواهیم کرد و ما به این مسأله آماده هستیم.»

سوم) بازگشائی این گذرگاه یک قضیۀ داخلی نیست که تنها اختصاص به شهر "الباب" داشته باشد؛ بلکه این یک تصمیمی در سطح انقلاب است که تمام طیف‌ها وگروه‌ها و جوانب انقلابیون را شامل شده و در نتیجه کوچک جلوه دادن این قضیه و نسبت دادن آن به جهتی که هیچ صلاحیت ندارد یک مکر و فریب آشکار است.

چهارم) بازگشائی این گذرگاه روزنۀ حیات نظام پوسیده و مشروعیت بخشیدن آن وتلاش برای اینست که اندکی مردم را کنترول کند تا با نظام سفاک، خون‌آشام و قاتل زنان، اطفال، پیرمردان و هتک کنندۀ حیثیت و مال‌های مردم تعامل کنند؛ نظام خون ‌آشامی‌که زندان‌های مهیب و تاریکش را از مردان، زنان و اطفال بی‌گناه پرکرده است.

پنجم) مقصد از بازگشائی این گذرگاه رشد اقتصادی کدام منطقۀ مشخص و بهبود بخشیدن وضیعت معیشتی مردم نبوده؛ طوری که گمان می‌کنند؛ بلکه مقصد آن یک پروژۀ سیاسی خبیثی است که از جانب رهبری مزدور و وابستگان نظام ترکیه که یک ابزار بی‌ارزش آن می‌باشند، روی دست گرفته شده و این پروژه پیش‌زمینۀ برای مشروع ساختن منافعی است که نظام ترکیه به رهنمائی امریکا به پیش می‌برد و این یک پلان خبیثی است که برای جلو انداختن عادی‌سازی این نظام مجرم که در پی آن پلان‌های خبیث‌تر، مرموزتر و خطرناک‌تر است به کار بسته شده است.

در اخیرباید گفت: امروزه توپ میدان در دست انقلابیون و صاحبان خون شهداء، مجاهدین صادق و مهاجرینی است که از شهرهای مختلف سوریه و ساکنین خیمه‌های بیجا شدگان می‌باشند‌؛ خیمه‌های بیجا شدگانی‌که در شأن بشریت نیست. پس ایشان هستند که صاحبان این قضیه هستند و آن‌هایند که به یاری الله سبحانه وتعالی می‌توانند جلو این بازی‌ها را بگیرند. از طریق گرفتن دست هر ستم‌گر و کسی‌که به سرنوشت مردم و انقلاب بازی می‌کند، از طریق کار اساسی برای پایان دادن رنج‌های طولانی و باز نمودن دروازه‌های بسته شده، از طریق خیزیش آزادگان که همه چیز را تحت کنترول شان در آورند و این خیزیش در موج دوم انقلاب تجلی خواهد کرد، خیزیش عزت و با شکوهی که سرنوشت و ورق را دربرابر توطئه‌گران عوض خواهد کرد و قدرت و سرنوشت امت را از غاصبین گرفته و به خودش بر می‌گرداند؛ اشخاصی‌که به نظام ترکیه وابسته بوده، آنانی‌که اراده و سرنوشت آن را با تمام پستی و ذلت و خواری به گیرو دادند و به انقلاب و قربانی‌های انقلاب ضربه زدند مانند که به دیوار زده شود. از این جهت مردان صادق گامی به سوی جبهات آزاد کردن بر ضد نظام جنایت‌کار برداشتند تا این نظام را در پایتختش سقوط داده و قربانی‌ها به اساس حکم اسلام ارج‌گذاری شوند. این مسأله بالای اهل انقلاب واجب می‌کند تا رهبری سیاسی با درک و فهم و مخلصی داشته باشد که مشکلات امت را به دوش کشیده و راه نجات آن را بر اساس عقیدۀ اسلامی خلاص کند، بعد از این‌که نظام ترکیه از نظر مردم به عنوان یک رهبری سیاسی از چشم افتاد؛ نظامی که انقلاب ما را به ضربات هلاکت باری مواجه ساخت.

امروزه بر امت لازم است که رهبری صادق و واقعی داشته باشند تا آنان را از توطئه‌ها و دسیسه‌ها بر حذر داشته و پراکندگی شانرا از بین برده و آنان را وحدت بخشد. هم‌چنان تمام انرژی شان را یکجا بسازد و نقشه  و راه واضحی برای به دست آمدن محصول زحمت‌کشی‌ها و قربانی های بزرگ شان بدهد تا باشد که الله سبحانه وتعالی به این عمل راضی شده و ما را به یاری‌اش نصرت بخشد یقیناً که آن روز نزدیک است.

برگرفته از شمارۀ 502 جریدۀ الرأیه

نویسنده: استاد ناصر شیخ عبدالحی

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

ای ارتش‌های سرزمین‌های اسلامی، به سوی نصرت برادران تان در غزه بشتابید!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

جنگ علیه غزه، دو مسألۀ مهم را آشکار کرده است: اول، ضعف و ذلت یهود، همان‌طور که الله سبحانه وتعالی در کتابش فرموده است:

﴿ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ﴾ [آل عمران: 112]‏

ترجمه: آنان هركجا يافته شوند، (مُهر) خواری بر ايشان خورده است؛ مگر (اين كه از روش ناپسند خود دست بردارند و در اعمال خويش تجديدنظر كنند و) با پيمان الله (يعنی رعايت قوانين شريعت) و پيمان مردم (يعنی رعايت مقرّرات همزيستی مسالمتآميز، خويشتن را از اذيّت و آزار در امان دارند و از مساوات حقوقی و قضائی برخوردار گردند).

یهودیان پس از انبیای خود حبل الله را قطع و رعایت قوانین شریعت را کنار زدند و فقط حبل مردم، آمریکا و پیروانش، برایشان باقی مانده است و این‌گونه قومی در شأن شان نیست که بجنگند و پیروز شوند. مسألۀ دوم، خیانت حکام سرزمین‌های اسلامی است که فقط به حوادث نگریسته و میانه‌روترین شان کسی است که به شمارش شهدا و مجروحین پرداخته است:

﴿صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ﴾ [بقرة: 18]‏

ترجمه: (آنان هم‌چون) كران و لالان و كورانند و (به سوی حق و حقيقت) راه بازگشت ندارند.‏

با درنظرداشت این دو مسأله، شایسته و بایسته است که مخلصان این امت از اهل قدرت در ارتش‌های اسلامی برای جهاد و مبارزه با یهودیان اشغال‌گر فلسطین برای ادای فریضۀ جهاد نفیر عام اعلان کنند:

﴿وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللهِ مَا لَا يَرْجُونَ﴾ [نساء: 104]‏

ترجمه: در جستجوی قوم (كافری كه اعلان جنگ نموده و می‌كوشند از همه سو بر شما تاخت آورند) سستی مكنيد (و پيوسته در كمين ايشان باشيد و با آنان برزميد). اگر (از جنگ و جراحات) درد می‌كشيد، آنان هم مثل شما درد می‌كشند و رنج می‌برند،  (ولي فرق شما و ايشان در اين است كه ) شما چيزی از الله می‌خواهيد كه آنان نمی‌خواهند (و آن رضای الله و بهشت جاويدان است) و الله آگاه (از اعمال شما و اعمال آنان، و) حكيم است (و به هر يك از شما و ايشان سزا و جزای كارتان را می‌دهد).‏

ارتش‌های اسلامی به این طریق می‌توانند که رژیم یهود را از میان ببرند و یهودیان نزد الله سبحانه وتعالی پست‌تر از آنند که بتوانند بجنگند و پیروز شوند. درین‌صورت است که وعدۀ الله سبحانه وتعالی تحقق می‌یابد:

‏ ‏‏﴿فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِيَسُوؤُواْ وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِيراً[اسراء: 7]‏

ترجمه: و هنگامی‌كه وعدۀ دوم (مجازات و عقاب فسادتان) فرا می‌رسد (دشمنان‌تان را نيرو بخشيده و بر شما مسلّط می‌گردانيم) تا شما را بدحال (و پريشان روزگار) سازند (و گرد غم و اندوه بر چهره‌های‌تان بپاشند) و داخل مسجد (الاقصی) گردند، همان گونه كه در دفعه اوّل بدان داخل شدند و بر هر كه و هرچه دست يابند بكشند و درهم كوبند.‏

 پس ای ارتش‌های سرزمین‌های اسلامی! برای نصرت برادران تان در غزه بشتابید و اگر بر سر راه تان نظام‌های حاکم طاغوتی و ظالم در سرزمین‌های اسلامی ایستادند، آن‌ها را به شدیدترین حالت کنار زنید... و در عوض شان حاکمیت الله سبحانه وتعالی، خلافت راشده بر منهج نبوت را برای تحقق بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم إقامه کنید:

«ثُمَّ تَکُونُ جَبَرِیّة، فَتُکُونُ مَا شَاءَ اللهُ اَن تَکُونَ، ثُمَّ یَرفَعُهَا اِذَا شَاءَ اَن یَرفَعُهَا، ثُمَّ تَکُونُ خَلَافَةُ عَلَی مِنهَاجِ النَّبُوَّة» ثُمَّ سَکَتَ. (امام احمد)

ترجمه: سپس پادشاهی جبری خواهد شد و تا هر وقت که الله (سبحانه وتعالی) خواست می‌ماند تا اینکه بخواهد و آن را بر می‌چیند، بعد باز خلافت بر منهج نبوت خواهد شد؛ سپس پیامبر صلی الله علیه و سلم سکوت نمودند.

و در آن هنگام است که خلیفۀ مسلمانان و معاونینش با لشکر اسلام از بالاترین رتبه تا پایین‌ترینش از یک نصرت به نصرت دیگری منتقل می‌شوند و نعرۀ الله اکبر را همراه با امت سر داده  و با خواست پروردگارشان قدرتمند و توسط دین شان عزتمند گشته و هیچ دشمنی جرئت نخواهد کرد که در سرزمین اسلام برای خود رژیمی داشته باشد.

برگرفته شده از شمارۀ 503 جریدۀ الرایه

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

با یوناما الفتّ با دعوت‌گران مسلمان شدّت؟! Featured

دفتر معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) به تاریخ 9 جولای سال جاری گزارشی را به نشر رساند که در آن عمل‌کرد 3 ساله‌ای حکومت افغانستان در مورد «حقوق بشر» بررسی شده است. در این گزارش 30 صفحه‌ای، یوناما بر فعالیت  وزارت امر به معروف و نهی از منکر شدیداً حمله نموده، و کارکردهای آن را ناقض «حقوق بشر» خوانده است. در گزارش به مواردی همچو تحمیل حجاب، ممنوعیت زنان از حضور در فلم‌ها، الزام زنان به سفر با محرم، جلوگیری از تجلیل روز عاشقان، امر به نماز جماعت، تعزیرات... اشاره صورت گرفته که از دید یوناما ناقض «حقوق بشر» و خلاف «آزادی» می‌باشد.

ما گزارش یوناما را حمله‌ی صریح بر احکام و ارزش‌های اسلامی می‌دانیم و آن را شدیداً محکوم می‌کنیم. این گونه حملات بر اسلام و فتنه‌اندوزی در جامعه در حالی صورت می‌گیرد که یوناما در افغانستان دفتر رسمی دارد و مسوولین آن توأم با پروتوکول با مقامات حکومتی دیدار می‌کنند، و حتی نیروهای امنیتی نظام حاکم از جان کارمندان و دفاتر رسمی آن با تدابیر بالا حفاظت می‌کنند.

متأسفانه موقف نظام حاکم در مقابل این گزارش بسیار ضعیف بوده و زمانی‌که نسخه‌ی ابتدایی این گزارش به وزارت امر بالمعروف و نهی از منکر می‌رسد این وزارت به بسیار خون‌سردی خود را در مقابل یوناما پاسخ‌گُو دانسته و به حملات و توهین این سازمان به نرمی پاسخ می‌دهد که این پاسخ‌های دفاعی با گزارش نیز ضمیمه شده است. در واقع یوناما ترویج کننده‌ای ارزش‌های لیبرال و تأمین کننده منافع امریکا در افغانستان است و این نهاد تلاش دارد با نشر چنین گزارش‌ها هویت اسلامی مجاهدین را زیر تاثیر خود قرار دهد.

یوناما با بی‌شرمی حکم امر بالمعروف را ظلم و خلاف حقوق بشر می‌داند، ولی موقف حکومت در برابر آنها مدارا و مصلحت است. اما وقتی حزب‌التحریر به حکم امر بالمعروف عمل می‌کند، با دعوت‌گران حزب به شدّت برخورد می‌شود و تحت نام «تفرقه و فتنه‌اندوزی» به زندان‌ انداخته شده و مورد شکنجه قرار می‌گیرند. حکومت چرا در مقابل توهین‌های یوناما موقف ضعیف گرفته، اما در مقابل خواست‌های شرعی حزب التحریر به سرکوب دست می‌زند؟

مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ ۖ [الفتح:29]

محمد [ص] پيامبر خداست و كسانى كه با اويند بر كافران سختگير [و] با همديگر مهربانند

چشم پوشی از فعالیت خطرناک یوناما و سایر سازمان های بین‌المللی در افغانستان بخاطر بعضی از منافع مادی، اشتباه بس بزرگ سیاسی بوده که عواقب زیبان‌بار را در پی دارد. حُکام افغانستان می‌بایست نسبت به ملل متحد، ماموریت‌ها و نهادهای وابسته به آن  موقف شدید و صریح داشته باشند. چون این نهادها لانه‌های جاسوسی و ابزارِ سیاسی قدرت‌های غربی می‌باشند که فعالیت آن‌ها ضد اسلام و مسلمانان بوده و باید هرچه زودتر متوقف گردند.

وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ۗ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ ۗ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ۙ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ [البقره:120]

يهوديان و مسيحيان هرگز از تو خوشنود نخواهند شد، مگر اين كه از آئين (تحريف شده ايشان) پيروى كنى. بگو: تنها هدايت الهى هدايت است. و اگر از خواستها و آرزوهاى ايشان پيروى كنى، بعد ازآن‌كه علم و آگاهى يافته‌اى هيچ سرپرست و ياورى از جانب خدا براى تو نخواهد بود.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ـ ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

نظام میرضیایف در ازبیکستان و از سرگیری روش کریموف در تعقیب شباب حزب‌التحریر و دشمنی با اسلام

(ترجمه)

"نهادهای امنیتی ازبیکستان 23 عضو حزب‌التحریر را مجدداً بازداشت کرده‌اند و دادگاهی برای آن‌ها در تاریخ ۹ می سال جاری به اتهام همان جرم‌هایی‌که در زمان حکومت ظالمانۀ کریموف محکوم و از سال 1990 و 2000م تا مدت 20 سال زندان بودند برگزار کردند. با وجود ادعاهای زیادی‌که میرضیایف در سال‌های گذشته مطرح و اظهار داشت که مخالف با شکنجه و خشونت در برابر زندانیان بوده و در راه تثبیت آزادی افکار و  مبارزه با بازداشت خودسرانه قرار دارد؛ اما  رفتار نظام ازبیکستان زیر رهبری وی در این روزها نشان می‌دهد که وی مخالف با اسلام و هر کسی‌که به آن دعوت کند بوده و در تعقیب شباب حزب‌التحریر با روش‌های سرکوبی و وحشی که سابقه‌ای دارد، مانند سلف جنایتکارش کریموف، پیش می‌رود."

نظام میرضیایف به توقیف نوجوانان به صورت خودسرانه و با روش‌های وحشیانه و غیرانسانی پرداخته و آن‌ها را تحت شکنجۀ شدیدی قرار داده و آن‌ها را مجبور به اعتراف به تهمت‌های ساختگی کرده و با قراردادن کیسه‌های پلاستیکی بر سر آن‌ها‌، فشارهای سختی را وارد کرده است. این نظام نوجوانان را برای امضا به اعتراف‌هایی از قبل آماده‌شده مجبور ساخته و با آوردن همسران شان به دفتر و تجاوز بر آن‌ها تهدیدشان کرده است و با احضار پسر یکی از آن‌ها که در خارج از کشور درس می‌خواند، از طریق سفارتخانه و با آوردن پسر یکی دیگر از جوانان به دفتر امور داخلی برای کسب امضای اجباری بر اعتراف به نوعی دیگر تهدید کرده و برای رسیدن به مقصدش حتی متمسک به وصل‌کردن جریان الکتریکی و یا برقی به این نوجوانان شده است. هم‌چنین 16 نوجوان جدید در مناطق تاشکند، آندیجان، حوقان، کرشی و سمرقند دستگیر و به تاشکند آورده شده و به اتهاماتی مرتبط به استفاده از خشونت و ترور مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته اند!

اتهام تروریسم و استفاده از خشونت علیه شباب حزب‌التحریر به وضوح افترا و دروغ است؛ زیرا حزب‌التحریر و شباب آن نه خشونت می‌کنند و نه هم ترور و از زمان تأسیسش در سال ۱۹۵۳م تاکنون هیچ گونه سابقه‌ای مبنی بر خشونت و ترور ندارد. شباب حزب‌التحریر این کار را به خاطر ترس از رژیم‌ها یا تلاش برای همرای با رژیم‌های سرکوب‌گر انجام نمی‌دهند، بلکه به خاطر عبودیت و بندگی به الله سبحانه وتعالی وطریقه از سرگیری زندگی اسلامی انجام می‌‌دهند؛ روش فکری‌سیاسی که منهج پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم بوده است.

بنابراین، هیچ یک از رژیم‌های سرکوب‌گر و پولیسی در سرزمین‌های اسلامی و حتی در غرب، علی‌رغم تلاش‌های مکررشان نتوانسته‌اند اتهام تروریسم یا خشونت علیه حزب‌التحریر و شباب آن را اثبات کنند. اما این بغض و نفرتی است که از دل‌های حکام جنایت‌کار سرچشمه گرفته و آن‌ها را وادار به تکذیب چشمان و گوش‌های شان می‌کند تا به دنبال انتقام از پروژه و برنامۀ آیندۀ اسلام؛ خلافت بر منهج نبوت شوند.

بنابراین، حکام مسلمانان به دستور اربابان شان یعنی رهبران جنایت‌کار و استعمارگر آمریکا، بریتانیا، روسیه، فرانسه و آلمان با پروژه و برنامۀ اسلام مبارزه می‌کنند و قوانین و اصول تحریف شدۀ شان را که در جهان برایش بازاریابی می‌کنند(آزادی‌ها، دموکراسی، حقوق بشر)؛ هنگامی‌که موضوع به شباب حزب‌التحریر می‌رسد نادیده گرفته و زیر پا می‌کنند.

بازگشت میرضیایف به سیاست‌های سرکوب، بازداشت و شکنجه به روش کریموف، نشان از اجرای خواسته‌ها و سیاست‌های رهبران استعماری روسیه و آمریکاست و این‌که حکام ما، همان‌طور که همیشه بوده‌اند قدرت تصمیم‌گیری نداشته و هیچ چیزی در اختیار نداشته و از استعمارگر پیروی کرده و مزدوریش را می‌کنند.

ما در حزب التحریر، نظام میرضیایف را هشدار می‌دهیم که از بازگشت به سیاست‌های وحشی‌گرانه و سرکوبی کریموف علیه اسلام و دعوت‌گرانش دست‌بردار شود؛ زیرا این مسیر جنایت‌کاران بوده که هیچ نفعی برای شان نخواهد رساند؛ جز این‌که خشم مردم را برای شان جلب کرده و به نابودی شان سرعت می‌بخشد.

لذا امت اسلامی هر لحظه در حال نزدیک شدن به روزی است که در آن از زیر یوغ استعمار آزاد گشته و به شریعت پروردگارش بر می‌گردد و آن را دستور و قانون زندگی خود قرار می‌دهد. امروزه امت اسلامی از هر زمان دیگری برای دستیابی به اهداف و آرزوهایی خود نزدیک‌تر است. میرضیایف باید فوراً شباب ما را آزاد و از تعقیب دعوت‌گران و مخالفت با اسلام منصرف شود و از سلفش، عبرت بگیرد!

بنابر این، عاقبت و سرانجام نیک از برای متقیان است، هرچند که همۀ ملت کفر جمع شوند. الله سبحانه وتعالی معین و نصرت‌دهندۀ دین خود است، گرچه این نصرت دیر آید.

‏‏﴿كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ‏[مجادله: 21]

ترجمه: ‏الله چنين مقدر كرده است كه من و پيامبرانم قطعاً پيروز می‌گرديم. بی‌گمان الله نيرومند چيره است.

برگرفته از شماره503جریده الرایه

دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

جمعه، 29 ذوالحجه 1445ه.ق. مطابق به 5 / 7/ 2023م.

مترجم: محمد مزمل

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه