یکشنبه, ۰۵ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

ولایه تونس: برگزاری همایش زیر نام "سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم را با برپایی دولت‌اش زنده نگهدارید"

  • نشر شده در تونس

(ترجمه)

حزب التحریر-ولایه تونس کنفرانسی را تحت عنوان "سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم را با برپایی دولت اش زنده نگهدارید"، در مقر حزب واقع در اریانۀ تونس برگزار نمود. در این کفنرانس سخنرانی اول را محمد السحبانی پیرامون موضوع میلاد نبی امین صلی الله علیه وسلم و امانت حکومت‌داری ضمن تعهدات دستور دولت خلافت ایراد نمود. این سخنران به بیان تناقض آشکاری پرداخت که حکام جاهل و احمق در جهان اسلام جهت جای دادن  آن در اذهان مردم از طرق گوناگون، تلاش می‌نمایند و یکی از این مجراها جهت ترویج این تناقض، برگزاری همایش‌ها و کنفرانس‌های سالانه برای بزرگداشت سمبولیک و نمایشی از میلاد نبی صلی الله علیه وسلم است؛ حال آنکه در بعد دیگر از وارد شدن به ناحیۀ سیاسی آن، که حکم بما انزل الله به عنوان نظام سیاسی برای امت می‌باشد، دوری گزیده و کناره گیری می‌نمایند که این کار را نخست برای محافظت از کرسی‌های شان و در قدم دوم برای راضی‌ساختن غرب انجام می‌دهند. هم‌چنان این سخنران تعهدات و تضمین‌های سیاسی را در دستور دولت خلافت، که مهم‌ترین آن عقیدۀ اسلامی و نظامی را که از این عقیده سرچشمه می گیرد، مورد بررسی قرار داد.

سپس انجنیر وسام الاطرش سخنرانی خویش را تحت عنوان "چگونه سنت نبوی صلی الله علیه وسلم را با برپایی دولت‌اش زنده نگهداریم"، ایراد نمود. این سخنران به بیان دید شرعی از معنای سنت-طریقۀ زندگی اسلامی- و این‌که چگونه تطبیق سنت در حکومت‌داری، سیرت، خوی و خصلت خلفای راشدین گردیده بود؛ این‌که مراعات سنت نبوی برای رسیدن به حکومت‌داری واجب است و این‌که حکومت‌داری اسلامی(تاج الفروض است) برای بازگرداندن وحدت مسلمانان و برکندن نفوذ کفار استعمار گران و دنباله‌روان‌شان از سرزمین‌های مان است، پرداخت.

انجنیر وسام الاطرش به یورش نظام‌های آزمند و جنون زده بر حاملین دعوت اسلامی اشاره نمود و بیان داشت که این یورش ورشکسته است و بر شباب حزب التحریر تأثیری جز اصرار بر رسیدن به هدف و با جدیت کامل کار نمودن برای ازسرگیری زندگی اسلامی با اقتداء به رسول الله صلی الله علیه وسلم چیزی دیگری نمی‌گذارد.  

حزب التحریر-ولایه تونس

ادامه مطلب...

موقف مسلمانان در خصوص پیروزی دو زن مسلمان در پارلمان امریکا چگونه باید باشد؟

(ترجمه)

در ماه جاری "رشیده" دارای تابعیت امریکائی و اصلیت فلسطینی و "الهان" دارای تابعیت امریکائی و اصلیت سومالیا، در انتخابات میان دوره‌ای کانگرس امریکا در دو ایالت میشیگان و مینیسوتا به پیروزی رسید و اولین زنان مسلمانی بودند که در پارلمان امریکا راه یافتند. بناءً حقیقت این پیروزی چیست؟

بعضی از مسلمانان بر این باور اند که این پیروزی شکست ترامپ بی‌شرم را در مقابل تصریحات‌اش علیه اسلام نشان می‌دهد؛ در حالی‌که ترامپ بر اجرای پلان‌هایش در غارت اموال مسلمانان و کشتارشان در جهان ادامه می‌دهد و از این تغییر هیچ نوع هراسی ندارد؛ چون امریکا کاملاً بر نظام‌های حاکم در جهان مسلط است. پس نظرتان در مورد دو زنی‌که از دائرۀ این تسلط در داخل امریکا خارج نبوده و اقدام به کدام امری‌که مخالف سیاست امریکا باشد، نکرده اند، چیست؛ زیرا آن‌ها مکلف به قانون اساسی عمل می‌کنند، چون تبعۀ آن کشور اند و جزء از کنگرۀ امریکا، که اساس قانون‌گذاری است، می‌باشند؛ بناءً پیروزی آن‌ها تنها به خدمت منافع امریکا هست؟                       

چنانچه عدۀ دیگری این حرف‌ها را تئوری توطئه دانسته و می‌گویند، امریکا دشمن اسلام و مسلمانان نیست، زیرا به دو زن مسلمان اجازۀ ورود به پارلمان این کشور را داده است. اما این گروه فراموش کرده‌اند که این دو زن با قبول شرایط  مجلس وارد آن شده و سوگند یاد نموده اند که امریکا را دوست داشته و به قانون اساسی آن پایبند خواهند بود. پس به آن‌ها اجازۀ عضویت در مجلس داده نمی‌شود؛ مگر این‌که تصویری را از اسلام به مردم ارائه دهند که امریکا از آن راضی بوده و با منافع سرمایه‌داری و استعماری‌اش در جهان در تعارض نباشد؛ اسلام معتدل یا اسلام میانه‌رو امریکائی؛ اسلامی‌که در اصول و فروع با اسلام صحیح و واقعی در تناقض قرار داشته باشد. یقیناً این کار را بخاطر شفاف جلوه دادن چهرۀ منفور امریکا انجام می‌دهند و می‌خواهند پس از افزایش حملات خشونت‌بار علیه مسلمانان امریکا، بعد از اظهارات بنیادگرایانۀ ترامپ و جنایت‌های اسلام‌ستیزانه، خشم آنان را با این کار فرو نشانند. چگونه می‌توان گفت که امریکا در دل با مسلمانان دشمنی ندارد؛ در حالی‌که مسلمانان را در سوریه، یمن، فلسطین، عراق، افغانستان، ازبکستان، سودان و دیگر سرزمین‌های اسلامی بی‌رحمانه به قتل می‌رساند و نیز کسانی‌که مسلمانان را به قتل می‌رسانند، همه‌جانبه حمایت می‌کند؟!  

اما متأسفانه این دو زن مسلمان فراموش کرده اند که در قدم نخست این امریکا است که سبب جنگ داخلی سومالیا و آواره کردن مردم آن شده و همین امریکاست که رژیم ملعون یهود را در فلسطین حمایت می‌کند. راه یافتن این دو زن مسلمان به پارلمان امریکا بیانگر این نیست که نظام غرب نظام دموکرات و لیبرال بازی است که می‌تواند از تمام نژادهای کوچک جهان نمایندگی نموده و به همه‌گان آزادی بیان می‌دهد، بلکه این نظام، نظام جنایتکار، قاتل و خبیثی است که قربانی را وادار می‌کند تا به سلاخ‌اش پناه ببرد. امریکا در اوج نفاق و نیرنگ قرار دارد. اگر امریکا خواستار عدالت در مورد زنان است؛ پس چرا به هزاران زن امریکائی رسیدگی نمی‌کند که از خشونت، موادمخدر، بی‌توجهی، فقر و امراض گوناگون رنج می‌برند؛ آن هم در کشوری به اصطلاح مدرن و پیش رفته؟!

مسلمانان باید متوجه هشدار الله سبحانه وتعالی در مورد عدم دوستی با کفر و اهل آن باشند و این‌که درست نیست با نظام‌های قانون‌گذاری‌شان کار کنیم؛ چون مسلمان مامور به اطاعت از الله سبحانه وتعالی می‌باشد و این‌که حاکمیت تنها از الله سبحانه وتعالی است که هیچ شریکی ندارد و ورود به کانگرس امریکا و اشتراک در آن حرام است؛ چون متابعت از کفر شده و اعتراف به قوانین وضعی‌شان است. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَلَن تَرْضَىٰ عَنكَ الْیهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِی وَلَا نَصِیرٍ﴾

[بقره: 120]

ترجمه: یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خوشنود نخواهند شد، مگر این كه از آئین(تحریف شده و خواست‌های نادرست) ایشان پیروی كنی. بگو: تنها هدایت الهی هدایت است و اگر از خواست‌ها و آرزوهای ایشان پیروی كنی، بعد از آن كه علم و آگاهی یافتهای(و با دریافت وحی الهی یقین و اطمینان به تو دست داده است) هیچ سرپرست و یاوری از جانب الله(سبحانه وتعالی) برای تو نخواهد بود(و الله سبحانه وتعالی تو را كمك و یاری نخواهد كرد).‏

وقال تعالى:

﴿إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیاهُ ذَٰلِكَ الدِّینُ الْقَیمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ﴾

[یوسف: 40]

ترجمه: فرمانروائی از آن الله(سبحانه وتعالی) است و بس(این اوست كه بر كائنات حكومت می‌كند و از جمله عقائد و عبادات را وضع می‌نماید). الله سبحانه وتعالی دستور داده است كه جز او را نپرستید؛ این است دین راست و ثابتی(كه ادلّه و براهین عقلی و نقلی بر صدق آن رهبرند)؛ ولی بیشتر مردم نمی‌دانند(كه حق این است و جز این پوچ و ناروا است).‏

با این حساب، پیروزی این دو زن کدام خوشحالی ندارد و پیروزی اسلام و مسلمانان بر امریکا نیست، چون بدون ارادۀ پارلمان هیچ کاری کرده نمی‌توانند، بلکه این نتایج در چهارچوب قوانین حزب دموکرات امریکائی به دست آمده که ممثل کفار است و با مشارکت به این منظومۀ دموکراتیک امریکائی، این دو زن ضمناً هویت اسلامی خود را باخته‌اند؛ هویتی‌که مخالف با مفاهیم کفر است. اگر این‌ها به این امید اند که اوضاع مسلمانان در داخل امریکا بهبود خواهد یافت و با این پیوند چهرۀ اسلام نزد کفار خوب جلوه خواهد نمود و یا این‌که پارلمان با قضایای مسلمانان نرمی نموده و با روند اسلام‌ستیزی مبارزه خواهد کرد، باید بدانند که این کار انجام شدنی نیست، چون حقیقت نظام سرمایه‌داری امریکا طوری‌ست که تنفر از نظام اسلام جزئی از عقیدۀ سیکولریستی آن‌ها است؛ عقیده‌ای که بر جدائی دین از زنده‌گی و سیاست استوار است و دخالت الله سبحانه وتعالی را در امور بنده‌گان رد می‌کند. اما ایدیولوژی اسلام با فکره و نظام‌هایش تنها ایدیولوژی است که توانائی نابود کردن ایدیولوژی سرمایه‌داری را دارد. در سیاست داخلی و خارجی امریکا هیچ‌گونه تغییر نمی‌آید؛ سیاست جنایتکاری، قلدری، استعمار و چپاول سرمایه‌های مسلمانان که در تمام جهان امریکا آن را علیه مسلمانان دنبال می‌کند و تا زمانی‌که مسلمانان دولت نداشته باشند که امورشان را سرپرستی نماید، ادامه دارد. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِّن دُونِكُمْ لَا یأْلُونَكُمْ خَبَالاً وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَینَّا لَكُمُ الْآیاتِ إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ﴾

[آل عمران: 118]

ترجمه: ای كسانی‌كه ایمان آورده‌اید! از غیر خود محرم اسرار برنگزینید؛ آنان از هرگونه شر و فسادی در حق شما كوتاهی نمی‌كنند؛ آنان آرزوی رنج و زحمت شما را(در دل) دارند(و پیوسته در انتظار آن اند، نشانه‌های) دشمنانگی از دهان آنان آشكار است و آنچه در دل دارند، بزرگتر است(از بدسگالیهائی‌كه ظاهر می‌سازند)؛ ما نشانه‌هائی را(كه بتوان با آن‌ها دشمن را از دوست باز شناخت) برای شما بیان كردیم؛ اگر اهل عقل و درایت هستید)؟!

پیروزی زنان مسلمان در عضویت کانگرس امریکا جز تکتیک سیاسی و تبلیغاتی برای تثبیت مفهوم اسلام میانه‌روی که امریکا از آن راضی بوده و منافع داخلی و خارجی‌اش را تأمین نماید، بیش نیست و واقعیت امریکای کینه‌توز علیه اسلام و مسلمانان را تغییر نمی‌دهد. این کار نه پیروزی اسلام است و نه پیروزی زن مسلمان، بلکه سقوط زن مسلمان در پرتگاه سرمایه‌داری می‌باشد. نقش درست و نصرت حقیقی آن‌ها با فعالیت برای پیروزی اسلام سیاسی، رسیدن آن به حاکمیت و نصب خلیفه‌ای برای مسلمانان زیر چتر دولت خلافت راشده که بما انزل الله حکم نماید، اداء می شود؛ خلافتی‌که امریکا و هم‌پیمانان‌اش را شکست داده و دعوت اسلامی را توسط جهاد بر همه جهان حمل می‌نماید.

بناءً زنان مسلمان چه در غرب و چه در سرزمین‌های اسلامی، به عوض این‌که ابزاری برای تخریب اسلام قرار گیرند، باید بهترین الگو برای حاملین دعوت بر طریقۀ رسول الله صل الله علیه وسلم برای تغییر واقعیت فاسدی‌که به سبب تسلط کفار و نفوذ آن‌ها امت اسلامی در آن زنده‌گی می‌کند، باشند؛ واقعیتی‌که اگر امت اسلامی دارای دولتی می‌بود، کفار هرگز جرئت این کار را نمی‌کردند. برای زنان مسلمان لازم است تا بر اساس طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم در راستای امر به معروف و نهی از منکر فعالیت نموده و توسط اطاعت از فرامین الهی کفار را به خشم آورند و برای تطبیق قوانین اسلام عمل کنند. این است وظیفۀ زن سیاستمدار در چوکات نظام اسلام؛ بیزاری از کفر و اطاعت از الله سبحانه وتعالی و رسول صل الله علیه و سلم توسط بیعت شرعی. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿یا أَیهَا النَّبِی إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ یبَایعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا یشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَیئاً وَلَا یسْرِقْنَ وَلَا یزْنِینَ وَلَا یقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یفْتَرِینَهُ بَینَ أَیدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یعْصِینَكَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایعْهُنَّ

[ممتحنه: 12]

ترجمه: ای پیامبر! هنگامی‌كه زنان مؤمن پیش تو بیایند و بخواهند با تو بیعت كنند و پیمان بندند بر این كه چیزی را شریك الله سبحانه وتعالی نسازند، دزدی نكنند، مرتكب زنا نشوند، فرزندان‌شان را نكشند، به دروغ فرزندی را به خود و شوهر خود نسبت ندهند كه زادۀ ایشان نیست و در كار نیكی(كه آنان را بدان فرامی‌خوانی) از تو نافرمانی نكنند، با ایشان بیعت كن و پیمان ببند و برای‌شان از الله(سبحانه وتعالی) آمرزش بخواه؛ مسلّماً الله(سبحانه وتعالی) آمرزگار و مهربان است(و مغفرت و مرحمت خود را شامل چنین زنانی می‌گرداند).‏

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: استاد غاده محمد حمدی

ادامه مطلب...

سخنی در خصوص "استقلال"

  • نشر شده در لبنان

                                                                                                                 (ترجمه)              

هیچ شکی نیست که ما با ازبین رفتن هر تسلط نظامی و فکری یک استعمارگر کافر از هر سرزمین اسلامی، چه از لبنان و چه از سرزمین‌های دیگر، خوش می‌شویم؛ برای ما استعماگر فرانسوی، انگلیسی یا امریکایی هیچ فرقی ندارد و هرکسی‌که به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم کنترول کشورهای مسلمان را به‌دست دارد. روی این ملحوظ، توجه‌تان را به موارد زیر مبذول می‌داریم:

- استقلال به معنای اجازه ندادن به اشغال‌گر برای نفوذ به نظام زنده‌گی(سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی...) ماست و بعد از بررسی موشکافانه در نظام تحمیلی بر ما،‌ درخواهیم یافت که تشکیل لبنان منحیث یک دولت و جدایی‌اش از اصل آن، توسط دشمنان اشغال‌گر انجام شده است. قبل از اعلام تأسیس لبنان "بزرگ‌تر" در سال ۱۹۲۰م توسط جنرال گراود فرانسوی،‌ این کشور فقط یکی از ولایه‌های خلافت عثمانی بود. مساحت ولایه‌ی بیروت بیشتر از ۳۰هزار کیلومتر نبود که از "هایفا، اکا، تریپولی و لاتاکیا" تشکیل شده بود.

- نظام دولت لبنان از قانون اساسی دست‌ساخته‌ی بشر مربوط به جمهوری چهارم فرانسه در حدود یک‌صد سال پیش گرفته شده است.

- تأثیر اشغال فرهنگی عمیقاً در نصاب تعلیمی این کشور نفوذ کرده است. شماری از مضامین مانند کیمیا،‌ فزیک و علم حساب به فرانسوی تدریس می‌شوند.

- تأثیر اشغال بر طبقه سیاسی حاکم هنوز قویاً وجود دارد. شماری از آن‌ها فرانسه را منحیث مادر لبنان می‌بینند، چون فرانسه باعث پیدایش‌اش شده است؛ حتی انگلیس، امریکا و دیگر کشورهای استعماری تأثیر واضحی بر این طبقه و بر اخلاق سیاسی، اقتصادی و حتی بر زنده‌گی نظامی‌شان دارند.

- لبنان منحیث یک دولت، موفقیتی ندارد؛ چون فاقد عنصر واقعی یک دولت است. فرقه‌گرایی و فقدان یک جامعه‌ی واحد در ساحه‌ی جغرافیایی کوچک، از زمان اعلام دولت لبنان بین فرزندانش نزاع و جنگ را به‌وجود آورده است. برعلاوه‌ی ناکامی دولت، به امور مردم در موضوعات اساسی(برق، آب، جاده‌ها، ضیاع منابع وغیره) و این‌که کشور زیر یک قرض ۱۰۰ میلیارد دالری قرار دارد، می‌توان نظر کرد و فساد و دزدی در بسیاری از نهادها شایع شده است. به طور عام، نظام اقتصادی در لبنان اساساً فاسد است. این نظام سرمایه‌داری اساساً بدون کدام علاقه‌ی واقعی در صنعت و زراعت است، اما بیشتر به معامله با سودهای ممنوعه و گردش‌گری می‌پردازند؛ اساساتی‌که باعث خشم الله سبحانه‌و‌تعالی می‌شود.

- با اعلام نمودن لبنان من‌حیث یک کشور توسط فرانسوی‌ها، در بین مردم آن تقسیمات صورت گرفت؛ اکثریت مسلمانان،‌ شماری دروزیه(طایفه‌ای از اسماعیلیان که در کوهستان‌های شام می‌باشند، منسوب به ابومحمد عبدالله درزی) و مسیحی، این اعلام را نپذیرفتند و تقاضا کردند که نباید این سرزمین از شام جدا شود.

با توجه به این، چه‌وقت و چگونه استقلال ما(استقلال واقعی) به‌دست خواهد آمد؟ بنابر این، استقلال ما وقتی به‌دست خواهد آمد که ما دست دخالت غرب را از کشور خود قطع کرده و با آن اجازه ندهیم که در امور ما مداخله کند،‌ به نقشه‌ای که با دستان غرب برای کشور ما ترسیم شده و به قانون اساسی پوسیده‌ای که بالای ما تحمیل شده و فرهنگ‌شان که در اساس نصاب تعلیمی ما قرار گرفته، نقطه‌ی پایان بگذاریم.

استقلال واقعی زمانی به‌دست خواهد آمد که ما به‌اصل خود برگردیم؛ بخشی از یک امت بزرگ و سرزمین وسیع و دولت قوی، این دولتی بود که برای مدت طولانی رهبری جهان را به عهده داشت. بنابر این، این وقت است که لبنان جزئی از محیط‌اش می‌شود. این دولت در پیشبرد امور مردم خود فارغ از تبعیضات بر اساس مذهب و مکتب فکری و در تمام عرصه‌ها: پزشکی، تعلیم  و تربیه،‌ اشتغال وغیره موفق خواهد بود و این کشور را از زیر بار قرضه‌های سنگین، ظرفیت‌های فساد و اختلاس نجات خواهد داد؛ سرک‌ها، برق و آب برای همه بدون تبعیضات فرقه‌گرایانه تضمین خواهد کرد و مردم همه‌گی با هم برابر خواهند بود؛ هیچ تفاوتی بین یک عرب و غیرعرب، غیر از تقوی وجود نخواهد داشت.

زمانی‌که تمام این‌ها را درک کنیم، استقلال به‌دست می‌آید و برای لبنانی کار کنیم که به اصل‌اش برگردد، سرزمینی از شام. بعد از آن ما از ثبات و خوشبختی لذت خواهیم برد، تحت دولت خلافت راشده‌ی ثانی برمنهج نبی اکرم صلی الله علیه وسلم که با قانون الله سبحانه‌و‌تعالی حکومت می‌شود و دست فساد و مفسدین را قطع می‌کند. این به توفیق الله سبحانه‌و‌تعالی نزدیک است و در آن روز مردم با گرفتن استقلال از غرب کافر و پیروانش مسرور خواهند شد؛ کسانی‌که توسط غرب منحیث حکام و سیاسیون ما تعیین شده اند و مردم ظهور یک دولت جهانی را جشن خواهند گرفت که وسعت آن از اندونیزیا در شرق تا اسپانیا در غرب خواهد بود.

شیخ داکتر محمد ابراهیم
 رئیس دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه لبنان

ادامه مطلب...

خطابۀ فیسبوک: "یمن فریاد می زند! چه کسی پاسخ خواهد داد؟ "

برادران و خواهران عزیز!  همانطوری  که می دانید، در حال حاضر مردم مسلمان یمن با فاجعۀ انسانی‌ای به دلیل جنگ سه سالۀ پوچ و بی    معنی که بین ائتلاف کشورهای منطقۀ خاورمیانه به رهبری عربستان سعودی و نیروهای طرفدار دولت و شورشیان حوثی تحت حمایت ایران جریان دارد، دست و پنجه نرم می کنند. این جنگ در اثر کشمکش های دولت‌های استعمارگر انگلیس و امریکا-بخاطر کسب قدرت و نفوذ بر این کشور-  به وجود آمده و این دو دولت استعمارگر بخاطر منافع شخصی خویش با حمایت مزدوران دست نشاندۀ شان و درگیری هاوحشیانۀ آن ها و هم‌چنان با فروش اسلحه به آن ها، جنگ را شعله    ور می سازند.

برادران و خواهران گرامی! در نتیجۀ این بازی سیاسی بی‌قید و شرط استعمارگران، امت مسلمان ما در یمن، مشکلات بی شمار و غیرقابل تصوری را به دلیل جنگ، بمباردمان و محاصرۀ موادغذایی، دارو و دوا، مواد سوخت و دیگر احتیاجات اولیه، متحمل می‌شوند. کودکان یمنی قربانی اصلی این جنگ وحشتناک و پوچ هستند؛ آن ها با گرسنگی شدید مواجه بوده و همه‌روزه کشته می‌شوند و در معرض منافع سیاسی خودخواهانۀ هریک از بازی  کنان این جنگ قرار دارند. قسمی‌که "گریت کاپلار" مدیر منطقه‌ای یونیسف(صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل)، حالت این کشور را چنین بیان نمود: «یمن به جهنمی برای کودکان یمنی تبدیل شده است.» حسبنا الله و نعم الوکیل!تصاویری که از کودکان یمنی پخش می  شوند، کودکان سوءتغذی، لاغر و اجساد کودکان و نوزادان غیرقابل دیدن می‌باشند. حالت این کودکان رنج‌کشیده باعث ناراحتی و نگرانی هرفرد مسلمان می شود. مادران و پدران این کودکان مجبور به تغذیۀ فرزندان شان از نان فاسد یا برگ های جوش‌دادۀ گیاهان هستند تا آن ها را زنده نگهدارند. در تمام این مدت، فریادهای آن‌ها ناشی از گرسنگی قلب انسان را به درد می‌آورد. به عنوان پدر و مادر هیچ گاه نمی  توانم تصور کنم که فرزندم در مقابل چشمانم از بین برود و هیچ کاری برای نجات و یا کاسته شدن رنج و مشقت آن نتوانم انجام دهم.

طبق گزارش سازمان ملل؛ هرسال 30 هزار کودک مظلوم این امت در یمن به علت قحطی، که در اثر جنگ به وجود آمده است، سوءتغذیه شده و جان خود را از دست می دهند. نیمی از این کودکان یمنی زیر 5 سال به طور نامناسب تغذیه می‌شوند. 400 هزار تن این ها به طرز بسیار شدیدی به سوءتغذیه گرفتار هستند که بدون کدام تداوی به کام مرگ می روند و هر 10 دقیقه یک کودک یمنی به دلیل بیماری های غیرقابل پیشگیری یا گرسنگی ناشی از جنگ، می  میرد. آژانس های کمک رسان گفته اند که اگر جنگ متوقف نشود، در عرض سه ماه قحطی به تمام کشور سرایت خواهد کرد و حدود نیمی از جمعیت این کشور را در خطر گرسنگی قرار می دهد. هم‌چنان پیش بینی شده است که جهان شاهد بدترین قحطی در صد سال گذشته خواهد بود. لا حول ولا قوت الا بالله!

کمبود آب آشامیدنی صحی و هم‌چنین پوشش ناکافی واکسیناسیون و سیستم پزشکی به دلیل جنگ در این کشور موجب مرگ و میر ناشی از سرخکان، دیفتری و وبا می شود که در این میان کودکان آسیب پذیرترین قشر هستند. شیوع بیماری وبا تنها 1.2 میلیون تن را مبتلا کرده و جان 24 هزار تن را نیز گرفته است. علاوه بر این، یونیسف(صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل) هشدار داده است که  هم اکنون جنگ شدید در نزدیکی بیمارستان الطورا شهر حدیده جریان دارد و از طرفی ده‌ها تن از کودکان  در معرض خطر جدی مرگ قرار دارند. لاحول ولا قوت الا بالله! به علت جنگ و وحشت حتی نمی‌توانند به دنبال درمان کودکان سوءتغذی باشند. در کنار این وضعیت فاجعه بار، هزاران غیرنظامی و بی‌گناه در بندر حدیده؛ جایی‌که درگیری میان نیروهای هوایی ائتلاف به رهبری عربستان و تیراندازی شورشیان حوثی جریان دارد، کشته شده اند.

برادران و خواهران عزیز! نظام سرمایه داری که نظم کنونی جهان را اداره می کند، چشم و گوش خود را بسته و در این جنایت علیه بشریت همکاری می کند. آیا این آمار وحشتناک و تصاویر جسدهای سوختۀ  کودکان یکی پی دیگر برای بیداری وجدان آن‌ها کافی نیست؟! واضح است که امروز یک دولت واحد، یک رهبر واحد و یک حاکم واحدی‌که صادقانه و مخلصانه از کودکان رنج کشیده و مسلمانان یمن مراقبت کند، وجود ندارد. درست همان طوری که برای کفار و حکام دست نشاندۀ آن  ها، مسلمانان سوریه، میانمار، سرزمین مقدس فلسطین، کشمیر و یگر نقاط جهان اهمیتی ندارد. چرا؟ چون در این نظام فاسد سرمایه‌داری مقاصد سیاسی و اقتصادی آن ها با خاتمه دادن به قتل و کشتار کودکان و سایر افراد جامعه برآورده نمی شوند. 

در واقع، قدرت های استعماری غربی، امریکا و انگلیس به خاطر دست‌آوردهای سیاسی و اقتصادی خودخواهانۀ خود با زندگی کودکان یمنی در این جنگ وحشتناک بازی می کنند؛ زیرا سیاست خارجی نظام سرمایه‌داری بر اساس یک اصل استوار است(کسب مفاد بیشتر!). این استعمارگران از یک طرف جنگ را  محکوم می کنند؛ در حالی که از طرف دیگر سلاح های خود را به جنگ جویان به فروش می رسانند. بناءً چنین موقفی ریاکاری محض به  شمار می رود. در همین حال، رژیم‌های وحشی‌صفت عربستان سعودی و کشورهای ائتلافی‌که با خون مردم مظلوم یمن رنگ‌آمیزی شده اند، از قبیل امارات متحده عربی، کویت، اردن، مصر و سایر کشورها بر اساس دستورالعمل های باداران غربی خویش جنگیده و کودکان مسلمان این امت را به قتل رسانده اند. در واقع دستان تمام جناح هایی که در این درگیری غیرمنطقی شامل اند، از جمله رژیم ایران و شبه‌نظامیان حوثی، به خون کودکان مظلوم یمنی آلوده می  باشند.

استغفرالله! براستی که این حالت قابل بیان نمی  باشد که در قرن بیست ویک، میلیون‌ها تن از مردان، زنان و کودکان بی‌گناه در مقابل تمام چشم تمام جهان از گرسنگی بمیرند و بمباردمان شوند و از طرفی هیچ دولتی به دفاع از آن‌ها به پا نخیزد. حتی زمانی‌که صحبت از آتش‌بس به میان می‌آید، با جنگ شدید طرفین مواجه شده؛ چون طرفین امیدوار اند تا قبل از هرگونه مذاکرات احتمالی، منافع سیاسی بیشتری بدست آورند. متأسفانه امروزه هیچ قدرتی وجود ندارد که از این جنایت کاران بخاطر جنایات بی شمارشان علیه مسلمانان بی‌گناه یمن بازخواست کند. این واقعاً غم  انگیز است که برخی از بزرگ ترین و قدرتمند ترین ارتش های جهان در سرزمین‌های اسلامی موجود است، اما آن ها برای کشتن مسلمانان به وسیلۀ این حکام خائن مسلح می‌شوند تا باداران غربی خویش را راضی نمایند یا به جای دفاع از امت مسلمه، در سربازخانه ها غیرفعال می باشند.

برادران و خواهران عزیز! جامعۀ بین المللی فرزندان مسلمان یمن را رها نموده است. حکام جنایت کار سرزمین   های اسلامی نیز فرزندان مسلمان یمن را رها نموده اند. اما ما امت مسلمه نمی توانیم آن  ها را تنها رها نمایم، زیرا پیامبرﷺ می فرماید:

«الْمُسْلِمُ أَخُوْ الْمُسْلِمِ، لا يَظْلِمُهُ، وَلا يَخْذُلُهُ»

ترجمه: مسلمان برادر مسلمان است: بر وی ظلم روا نمی دارد و وی را رها نمی کند.

رها نکردن امت مسلمه  بدین معنی است که ما باید منحیث این امت به نسل کشی برادران و خواهران خود در یمن خاتمه دهیم؛ نه این که چشم امید به سازمان ملل و یا قدرت های خودخواه غربی و یا دولت‌های بزدل جهان اسلام برای محافظت از خون مسلمانان داشته باشیم؛ زیرا آن ها کسانی اند که باعث این کشتار و تشدید جنگ شده و این همه کشتار مسلمین را نادیده می‌گیرند!

برادران و خواهران! اگر ما واقعاً قصد داریم کودکان یمن را نجات دهیم، باید برای یک راه‌حل اساسی گرفته شده از احکام شرعی کار نماییم تا به این زندگی جهنمی نقطۀ پایان ببخشیم؛ در غیر این‌صورت غفلت ما باعث تشدید حالت بد خواهران و برادران ما می   شود. هم‌چنان تنها اشک ریختن کافی نیست؛ زیرا اشک  ریختن آن ها را محافظت و سیر نمی کند. دادن پول و کمک مالی کافی نیست؛ زیرا این کمک   ها حتی به کسانی‌که مستحق اند، به دلیل جنگ و محاصره نمی رسد.

برادران و خواهران! آیا شک و تردید وجود دارد که داشتن یک رهبری و دولت واحد بیانگر اسلام واقعی می‌باشد، از کودکان یمنی از کابوس های وحشتناک آن  ها محافظت می نماید و برای شان زندگی آرام و دور از ظلم وستم را فراهم می کند؟ این رهبری تنها بر اساس اسلام بوده که بخاطر حفاظت آن جنگ می کنند، اهداف آن را تحقق می بخشند و به تعهدات آن پایبند می باشند؛ از قبیل دفاع از خون مسلمین... و این همان خلافت به روش نبوت می باشد، چنانچه حضرت محمدﷺ می فرماید:

«إِنَّمَا الْإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ»

ترجمه: هر آیینه امام یا خلیفه سپر است که در عقب آن جنگ می شود و توسط آن حفاظت می  شوید.

تنها خلافت اسلامی است که به مثابۀ ستون فقرات اخلاقی و دارایی ارادۀ سیاسی مستحکم می‌باشد؛ به این جنگ وحشیانه خاتمه داده و ازاین امت محافظت می کند.

تنها خلافت اسلامی است که الله سبحانه وتعالی  آن را فرض گردانیده است و از تمام شهروندان-شیعه و سنی، مسلمان و غیرمسلمان -محافظت می کند؛ تمام نیازهای شهروندان خود را تأمین کرده و متضمن زندگی آرام و مطابق به عرف  برای آن‌ها بوده و از خون، عقیده، آبرو و دارائی‌شان بدون تبعیض نگهداری می  نماید. این یک نظام سیاسی است که برای همه انسان‌ها صرف نظر از عقیده، نژاد و یا قومیت  شان می  باشد  که در زیر چتر آن همه مردم از حقوق شهروندی یکسانی برخوردار می  شوند.

طور مثال: تاریخ درخشان یمن را که در آسایش و رفاه تحت دولت خلافت اسلامی بسر می برد، به یاد می   آوریم. در زمان خلافت حضرت عمر ابن خطاب رضی الله عنه بود که وی معاذ بن جبل را به عنوان نمایندۀ خویش به یمن فرستاد. بعد از یک سال  معاذ  یک سوم زکات مردم یمن را به خلیفه فرستاد، اما حضرت عمر رضی الله عنه اعلان نمود: «من شما را به عنوان جمع کنندۀ مالیات نفرستاده ام، بلکه به این منظور فرستاده    ام که از ثروت مندان زکات را جمع  آوری نموده و به فقرا توزیع کنید.»  معاذ پاسخ داد: «من کسی را پیدا نکرده ام  که مستحق گرفتن زکات باشد.» سال بعد، معاذ نیمی از زکات را فرستاد و در سال سوم، او تمام زکات را فرستادن حضرت عمر باز همان چیز را  گفت و معاذ پاسخ داد: «من کسی را پیدا نکرده ام  که مستحق گرفتن زکات باشد.» سبحان  الله!

برادران و خواهران گرامی! تنها خلافت اسلامی است که یک دولت واقعاً مستقل می باشد و خلیفه به طور مستقل از امور مردم خویش مراقبت می‌کند و مستقلانه بدون مداخلۀ قدرت های استعماری به خیرو سلاح آن‌ها می‌اندیشد؛ دولتی‌که در تحت آن دست استعمارگران از مداخله به امور این امت کوتاه می شود و دیگر نمی توانند از نیروهای مسلح ما به عنوان چوب سوخت در بازی‌های سیاسی خود استفاده کنند.

تنها خلافت اسلامی ست که هرگونه شکاف و دوری را از میان قلوب مسلمانان می زداید و آن ها را مانند برادر تحت حکومت اسلامی دور هم جمع می کند. طور مثال:  شاهد هستیم که چگونه مسلمانان سنی و شیعه در یمن، عراق و سایر نقاط طی قرن‌ها در همسایه‌گی و در کنار هم در صلح و آرامش زندگی می‌کردند؛ در یک مسجد  نماز می‌خواندند و در برابر دشمنان دین، دوش  به دوش یکدیگر می‌جنگیدند.

بنابراین، اگر ما واقعاً می خواهیم کودکان یمنی را نجات دهیم، باید نهایت سعی و تلاش خویش را صرف تأسیس دولت خلافت اسلامی نماییم. تأسیس دولت اسلامی یک رویاء نیست، بلکه یک حکم شرعی فرض از جانب الله سبحانه وتعالی برای نجات بشر از تمام بدبختی   ها می باشد. هم چنان نمی توانیم آن  را به عنوان گزینه ای برای آیندۀ دور ببینیم؛ بلکه این یک نیاز اساسی برای پایان دادن به کابوس ها و بدبختی های مسلمانان در سراسر جهان می باشد.

بنابر این، برادران و خواهران عزیز، از طرف حزب التحریر از شما می خواهیم که در راستای دعوت اسلامی، که بسیار مهم و حیاتی بوده و باعث جاری شدن حکم الله که عبارت از تأسیس دولت خلافت می باشد، با ما بپیوندید. از شما می خواهیم که این پیام را نیاز مبرم برای تأسیس دولت اسلامی به تمام افراد، مخصوصاً کسانیکه در ارتش مسلمان هستند، برسانید و از آن‌ها بخواهید تا نصرت را به دولت اسلامی پیش کش نمایند؛ حمایت مالی بخاطر  تأسیس دولت خلافت اسلامی نمایند  و در این امر تأخیر ننمایند تا آن   ها از جملۀ مدافعان خون این امت گردند، به جای دشمنان آن    ها که از حکام جنایتکار و قدرت‌های استعمارگر برای پارچه کردن این امت دستور می گیرند، بیایید اجازه ندهیم که مصروفیت‌های زندگی، کار و وظیفه، تحصیل، فرزندان و دیگر مصروفیت‌ها ما را از دعوت دور نماید و بهانه‌ای برای شکست مان باشد و به حالت بد کودکان یمنی پشت ننماییم؛ چون غفلت و عدم انجام مسئولیت در قبال برادران و خواهران مسلمان ما  نزد الله سبحانه وتعالی عمل پسندیدۀ نمی باشد. چنانچه الله سبحانه وتعالی می فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ

[انفال: 24]

ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دعوت الله و پیامبر را اجابت کنید؛ هنگامی که شما را به سوی چیزی می خواند که شما را حیات می‌بخشد و بدانید الله میان انسان و قلب او حایل می‌شود و همه شما(در قیامت) نزد او گردآوری می‌شوید!  

داکتر نسرین نواز

رئیس بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

ولایه سوریه: پیامی از مسجد "آیا می دانید که چه چیزی برای شما آماده می‌کند..؟!"

  • نشر شده در ویدیوها

ارایه پیامی از مسجد توسط استاد محمد البابا عضو حزب التحریر-ولایه سوریه، در قریه کفر دریان واقع در حومۀ ادلب .

پنج شنبه، 14 ربیع الاول 1440هـ.ق 22 نومبر 2018م

ادامه مطلب...

منبر امت: هیئتی از سوی اهالی و بزرگان مناطق معره النعمان، خان شیخون و جبل الزاویه

  • نشر شده در ویدیوها

هیئتی از سوی اهالی و بزرگان مناطق معره النعمان، خان شیخون و جبل الزاویه -واقع در حومۀ جنوبی ادلب- و بی‌جا شدگان غوطۀ شرقی و حومۀ حماة روانه‌ی ادارۀ بازرسی ترکیه در مورک برای شنواندن سخن حق به آنان شدند.

دوشنبه، 11 ربیع الاول 1440هـ.ق / 19 نومبر 2018م

ادامه مطلب...

امیدواری فرستادۀ امریکا برای رسیدن به توافق صلح با طالبان

(ترجمه)

رسانه‌های محلی در افغانستان به روز یکشنبه گزارش دادند که فرستادۀ خاص امریکا به افغانستان برای رسیدن به توافق صلح با طالبان تا آغاز ماه اپریل سال 2019م اظهار امیدواری کرده است. زلمی خلیلزاد فرستادۀ امریکا به خبرنگاران گفت: «من امیدوارم تا قبل از تاریخ 20 اپریل سال آیندۀ میلادی به توافق صلح دست پیدا کنم» خلیلزاد رهبری گفتگوها میان امریکا، طالبان و حکومت افغانستان را در کابل به عهده دارد. هم‌چنان قرار است تا افغانستان انتخابات ریاست جمهوری را در 20 اپریل 2019م برگزار نماید. این دیپلومات امریکایی متولد افغانستان افزود که: «من در قضیه‌ای گفتگوها همواره در مقابل تحذیرات خوشبین  و سرشار از امیدواری ام».

بعد از آن که امریکا در تنگنا قرار گرفتن اولویت‌هایش را در افغانستان و ورشکستگی اولویت هند را درک نمود، خواست تا با متوسل شدن به مذاکرات طالبان، به امید شامل ساختن آن‌ها در حکومت امریکایی افغانستان اقدام نماید و بخاطر کشاندن رهبران طالبان به میز مذاکره، مزدوران خود را در حکومت پاکستان مؤظف نموده است.

ما طالبان را از تمایل به مزدوران پاکستانی و اعتماد به آن‌ها-به سبب نشان دادن نرمش از سوی رهبران نظامی‌شان در مقابل آن‌ها- بر حذر می‌داریم. باید از گذشته پند گرفت؛ زیرا امریکا بدون همکاری مزدوران پاکستانی‌اش هیچگاه بالای افغانستان تسلط یافته نمی‌تواند. بدون شک امریکا یک دولت استعماری و محارب بالفعل بوده و مذاکره کننده با آن رسوا می‌باشد و این حقیقتی است که هیچ شکی در آن نیست. لذا بر طالبان لازم است تا با یک عمل جدی بخاطر تغییر واقعی اقدام نماید، تغییری‌که وعده و فرضی از جانب الله سبحانه و تعالی است و این کار تنها به وسیله ریشه‌کن ساختن نفوذ استعمار از سرزمین‌های ما و تطبیق نمودن نظام الهی بالای بندگانش توسط اعلان خلافت راشده برمنهج نبوت، امکان پذیر است.

مترجم: ذبیح الله رضوان

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه