مسجد الاقصی: ندای از اکناف مسجد الاقصی "از ارتش (مسلمانان) نا امید نمیشویم؛ آنان فرزندان امت هستند!"
- نشر شده در ویدیوها
تقدیم: شیخ مصعب الهدره
جمعه، 08 ربیع الاول 1440هـ.ق / 16 نومبر 2018م
تقدیم: شیخ مصعب الهدره
جمعه، 08 ربیع الاول 1440هـ.ق / 16 نومبر 2018م
حزب التحریر-ولایه سوریه در شهرک حرزه واقع در حومۀ ادلب برای لغو نمودن توافق خائنانۀ سوچی تجمع به راه انداخته و شعار ذیل را سردادند: "توافق سوچی؛ خون مان را ریخت و دشمنان مان را حمایت نمود!"
جمعه، 08 ربیع الاول 1440هـ.ق / 16 نومبر 2018م
حزب التحریر-ولایه سوریه در قریه البردقلی واقع در حومۀ ادلب برای لغو نمودن توافق خائنانۀ سوچی تجمع به راه انداخته و شعار ذیل را سردادند: "توافق سوچی؛ خون مان را ریخت و دشمنان مان را حمایت نمود!"
جمعه، 08 ربیع الاول 1440هـ.ق / 16 نومبر 2018م
تقدیم: شیخ یوسف مخازره (ابو همام) / سرزمین مبارک (فلسطین)
جمعه، 08 ربیع الاول 1440هـ.ق / 16 نومبر 2018م
(ترجمه)
2 نومبر 2018م مصادف به صدویکمین سالروز اعلامیۀ بدنام بالفور میباشد. این اعلامیه طی هفتادسال به برپایی دولت یهود بر سرزمین مقدس، مراحل اولی تطبیق خود را گذرانده است. حال پرسش این است که آیا طبق خواسته و پلان غرب، مردم منطقه این دولت منفور را به رسمیت شناخته اند؟ و اینکه آیندۀ این دولت شرور به چه سمت و سوی روان خواهد بود؟
پیش از اینکه به این پرسشها پاسخی ارائه شود، باید یادآورشد: در خصوص برپایی دولت یهوددر سرزمین مبارک فلسطین میان سیاسیون دولتهای غربی و رهبران صهیونیستیها و مناقشات زیاد صورت گرفت، دیدگاههای زیادی میان رهبران غربی و رهبران صهیونستی رد و بدل شد، که ناشی از شک و تردیدهای بود که نسبت به تحقق این امر داشتند؛ از عکسالعمل امت اسلامی در برابر این پروژه وحشت مینمودند و میترسیدند که نشود احساسات دینی مسلمانها تحریک شده، برای یهود فاجعه آور باشد که این مردم بار دیگر بهسوی دولتهای اروپایی و دیگر نقاط جهان رانده شوند. اما علیرغم خطرات بسیاریکه در پیشروی بود، منافع مشترک رهبران غربی و رهبران صهیونستی منجر به برپای دولت یهود بر سرزمین مبارک فلسطین گردیده و انگلیس تطبیق این پروژه را عهدهدار شد.
باوجود مخالفتها و اعتراضات مداوم فلسطین به حمایت دولتهای جهانی و خیانت دولتهای منطقه، این رژیم تأسیس و شوکت یافت تا اینکه نزد دولتهای منطقه به یک واقعیت پذیرفته شده تبدیل شد. در آن وقت بود که مردم منطقه این جسد غریبه را در محیط اسلامی نپذیرفته و برای بیرون راندن آن درگیریهای بسیاری آغاز یافت، مخصوصاً اینکه سرزمین مقدس قدس غصب گردیده بود؛ چون این سرزمین رابطهای عمیقی به عقیدۀ مردم داشته، در احکام شریعت اسلامی ریشه دارد و مرتبط به تاریخ گذشته و اصیل این امت شرافتمند میباشد. همان بود که امت برای آزادسازی این سرزمین از چنگال بردگان صلیبی در قرون وسطی سالهای زیادی را مشغول جهاد بودند.
در زمان تطبیق این پروژه نیز اگر دسیسهها و گمراهگریهای دولتهای منطقه مانع نمیشد، امت اسلامی بالفعل توان بیرون راندن این موریانه را از پیکر سرزمین اسلامی داشته و بسیار به راحتی میتوانست که بساط این رژیم منفور را برچیند.
کفار غربی با همدستی صهیونستها و مزدروانشان از حکام منطقه برنامهها و نقشههایی را برای آیندۀ این رژیم-برای اینکه منجر بهیک رژیم پذیرفته شده و جزء از نظامهای منطقه گردد- طرح نموده بودند، اما در ابتدا این نقشهها از عام مردم پوشیده بود، هیچ یک از حکام سرزمینهای اسلامی علیرغم اینکه در خفاء در حال دسیسهپردازی بودند، جرئت آشکارساختن آن نقشهها را نداشتند تا اینکه جمال عبدالناصر که در آن زمان رهبرقومی عربی بود، در آغاز دهۀ پنجاه در سال 1953م بساط معاملۀ قرن را گستراند، اما با تظاهرات گستردهای که از غزه راه افتاده بود، مواجه شد. درین تظاهرات دهها مسلمان به دست فرزندان خود مان از اردوی مصر به شهادت رسید، اما این پروژه به شکست روبر و به تأخیر افتاد. در آن زمان تلاشهای زیادی صورت گرفت تا میان حکام اردن و رهبران یهودی یک وضع معین بر قرار شود، اما درگیریهای سیاسی در میان نیروهای غربی در سرزمین مبارک فلسطین و حالت جوش و خروش مسلمانان اردن، باعث شد که حکام اردن به آشکار سازی روابط خود با یهود، جرئت نکنند.
وضعیت همانگونه میان جنگ و صلح باقی ماند و دولت یهود در طول این مدت همچنان برپا بود، هیچیک از حکام جرئت نکرد که حرف صلح یا مذاکره را با دولت یهود در میان آورد، مگر بعد از جنگ اکتوبر سال 1973م و قیام انور سادات در سال 1977م برای دیدار قدس و پس از امضاء معاهدۀ کمپ دیوید در سال 1978م که خیانتها داشت، کم و بیش یکی پس از دیگری برملاء میشد. در آن زمان بود که سروصداهای مذاکرات و صلح با دولت یهودبلند شد.
اولین نقشۀ طرح شده به وسیله دولتهای منطقه آشکار شد، چیزی بود که در نشست سال 1982م در الجزائر(فاس) پس از جنگ یهود علیه لبنان درین سال، رونماگردیده و ملکفهد شاه عربستان سعودی شروع مذاکرات صلح با یهود را پذیرفت. سازمان آزادیبخش فلسطینی در سال 1983م روابطش را با مصر که به دلیل معاهده کمپ دیوید قطع نموده بود، از سرگرفت. در سال 1985م میان رهبران اردن و رهبران سازمان آزادیبخش فلسطنی برای سیر در مسیر مذاکرات با یهود و حل و فصل قضیۀ فلسطین به وسیلۀ هیئت مشترک اردنی فلسطنی توافقنامهای به امضاء رسید، اما اوضاع با پیامدهای بسیاری مواجه شده و این توافق ادامه نیافت. سازمان آزادیبخش فلسطینی در سال1988م در کنفرانس الجزائر پیشنهادات جورح شولتز وزیرخارجۀ امریکا و تصمیم 242 سازمان ملل را قبول و در برابر پرپای دولت فلسطین بر مرزهای 1967م بیشترین قسمت از سرزمین مبارک فلسطین را واگذار شد و سپس رئیس سازمان آزادیبخش فلسطنی به مجلس سازمان ملل رفته و به سخنرانی مشهور خود در همان سال پرداخته و از منبر سازمان ملل اعلام کرد که صلح با یهود را بر اساس تصمیم 242 سازمان ملل و کنارگذاشتن تروریستی و خشونت، میپذیرد.
پس از این مرحله، امور یکی پس از دیگری بسیار به شکل سریع در حال اتفاق افتادن بود. در سال 1991م کنفرانس صلح در مادرید برگزار شد، بحثهای توافقنامۀ اسلو به میان آمده و در نتیجه در سال 1993م این توافقنامه به امضاء رسید؛ توافق نامهای که خطرش از اعلامیۀ بالفور کمتر نبوده و پایانی برای آن بود؛ چون این توافقنامه منجر به حل و فصل قضیۀ سرزمین مبارک فلسطین شد. بعد از توافقنامۀ اسلو معاهدات صلح با دولت یهودپی هم قرار گرفته و اوضاع به سمت به رسمیت شناخته شدن این رژیم سوق داده شد. در سال 1994م توافق "وادی عربه" صورت گرفت، حکام دولتهای عربی در سال2002م برای به رسمیت شناختن دولت یهود نشست بیروت را تشکیل دادند و بعد از نشست "الظهران" و نشت استانبول در سال جاری 2018م که بهصراحت از برپای رژیم فلسطینی در برابر رژیم یهودی در سرزمین غصب شده 1967م و فراموش شدن چیزی بنام فلسطین تاریخی و شرعی، سخن میگفت.
این دسیسهها و خیانتها در برابر سرزمین مبارک اقصی و اسراء بجای رسید که منجر به باز شدن سفارتخانههای دولت یهود با بعضی از نظامهای حاکم در جهان اسلام شد؛ روابط تجاری با این رژیم بر قرار شد؛ تبادلات امنیتی و معادهات دفاع مشترک با این رژیم منعقد گشت و همچنین رفت و آمدهای هیئتهای فرهنگی، دید و باز دیدها و دادوستدها همرای این رژیم در حال عادی شدن است. بگونۀ مثال: سفر اخیر نتنیاهو نخست وزیر دولت یهودبه "مسقط" و دیدارش با "سلطان قابوس"، همچنین سفر میری ریغیف وزیر فرهنگ و ورزش دولت یهود در 29 اکتوبر2018م به ابوظبی به سرکردگی هیئت ورزشی یهودی و نواخته شدن سرود ملی دولت یهود درین شهر و دیدار این وزیر از مسجد شیخ زاید بن سلطان در آنجا.
اما در اخیر نیز بایدیاد آور شد: آنچه را که امروزه بنام صلح و سازش همرای دولت یهود مینامند، جز گمان و خیال دورغین چیزی بیش نیست؛ زیرا این به اصطلاح صلح هیچ ریشه و اساسی در میان عام مردم منطقه و امت ندارد؛ حقیقتیکه بسیاری از مقامات یهودی نیز به آن اعتراف نموده اند. نتنیاهو نخست وزیر دولت یهودچنین میگوید: «آنچه که از توسعۀ صلح در منطقه جلوگری مینماید، در دشمنی ملتهای عربی نسبت به اسرائیل نهفته است، نه در میان رهبران دولتهای شان.» و در سخنرانیکه در 22 نومبر2017م در کنیست به مناسبت یاد بود چهلمین سالروز دیدار انور سادات از ررژیم یهود، ایراد نمود، چنین افزود: «بزرگترین قلهای که در برابر توسعۀ صلح قرار دارد، به رهبران دولتهای اطرافمان بر نمیگردد، بلکه به رأی عامی مرتبط است که در خیابانهای سرزمین عربی حاکم بوده و اذهان را علیه دولت اسرائیل شستشوی میدهد و از اسرائیل یک چهرۀ مخدوش و منفور در اذهان عامه ایجاد میکند.» و در ادامه نیز میافزاید: «حتی بدلیل فریبیکه مردم خورده اند بعد از گذشت دهها سال هم رهاسازی اسرائیل از این چهره و باز گرداندن حقیقت و چهرۀ خوب و واقعی آن کار بسیار سختی میباشد.»
هر منطقۀ که یهود با حکام آن روابط بر قرار نموده است، مردم این روابط را نپذیرفته و از عملکرد حکامشان راضی نمیباشند؛ بلکه حتی یهودیها در هیچ پایتختی جرئت این را ندارند که بدون اسم مستعار و یا محافظ گشت وگذار نمایند. موارد یاد شده نیز دلایل روشنی بر این میباشند که امت این صلح نام نهاد را قبول ندارد.
مسئلۀ دیگریکه سیاسیون یهودی، سیاسیون غربی و حکام سرزمینهای اسلامی آن را به خوبی درک نموده اند، این است که دولت یهودیک پروژۀ استعماری موقت میباشد که در گروی بقای نظامهای حاکم در جهان اسلام است. هرگاه که این نظامها از بین بروند، این رژیم تحمیلی نیز از بین میرود و هیچ دولتی از دولتهای جهان توان محافظت از آن را ندارد؛ چون این رژیم از هر طرف توسط مسلمانها محاصره میباشد و در سرزمینی جای خوش کرده است که با عقیدۀ یک و نیم میلیار رابطۀ مستقیم دارد؛ امتیکه بزودی از خواباش بیدار خواهد شد.
نویسنده: احمد طبیب
(ترجمه)
واقعۀ قتل "جمال خاشقچی" در داخل قونسولگری سعودی واقع استانبول توجه شدید کشورهای اروپائی را بر انگیخت؛ چنانکه این توجه فرصت خوبی را مساعد ساخت تا اروپا نفوذ امریکا در سعودی را به لرزه آورد و موثریت نقش خودش را در خاورمیانه ثابت سازد. اروپائیها از این واقعه تا آخرین حد ممکناش استفاده کرده و در رسانهها تبلیغات سیلآسای را برای تحریک نمودن افکار عامه بر ضد سعودی بهخاطر ارتکاب این جنایتاش بسیج ساختند. این رسانهها از روی این جنایت پرده برداشته و برای مسئول نمودن سعودی و مجازات آن تمرکز کردند. انگلیس، فرانسه و آلمان از سعودی خواست تا پاسخ همه جانبه، مفصل و فوری در مورد مسئلۀ قتل "خاشقچی" ارایه کند.
واکنشهای تند اروپائی روایاتی را که از طرف دولت سعودی در مورد قتل "خاشقچی" نقل قول شده بود، به شدت محکوم کرده و سر و صداهای بسیاری برای تحرکات موقفگیری جدی در برابر سعودی در داخل اروپا بلند شد. "انگلا مرکل" نخست وزیر آلمان در رأس این تحرکات قرار داشته؛ چنانچه او تمام صادرات سلاح آلمان به سعودی را متوقف ساخت. همچنان"تریزامی" نخست وزیر انگلیس در این مورد تأکید ورزیده گفت: «من برای ملک سلمان گفته بودم که توجیهات سعودی در مسئلۀ قتل "خاشقچی" واقعیت ندارد.» تیریزامی قبلاً در حضور مجلس نمایندگان انگلیس تأکید کرده بود که حکومت انگلیس از مشارکت در کنفرانس "داووس صحرا" خودداری خواهد کرد.
تعداد از تجار و خبرنگاران مشهور انگلیس از جمله "ریتشارد برینسون" میلیادر انگلیسی اعلام نمودند که به دلیل قتل "خاشقچی" در این کنفرانس شرکت نمیکنند؛ میلیادریکه تمام فعالیتهای تجاریاش را با سعودی داشته و از رهگذر این تجارت به ارزش یک میلیارد دالر در شرکت "فیرجین اتلانتیک" به دست آورده است. به این ترتیب امکان میرود که خروج انگلیس از این کنفرانس عاملی برای مقاطعۀ سایر دولتهای اروپائی در برابر دولت سعودی باشد.
"جیریمی هانت" وزیر خارجۀ انگلیس تدابیری را برای منع دخول افراد مظنون در این کشور روی دست گرفته گفت: «جهان در انتظار پاسخ چگونگی قتل جمال خاشقچی است.» اما "امانوئل ماکرون" رئیس جمهور فرانسه در تماس تلیفونیکه با ملک سلمان داشت، شدت خشماش را در برابر مرگ "خاشقچی" ابراز نمود.
دفتر ریاست جمهوری فرانسه در بیانیهای که داشت، گفت: «ماکرون خواهان پردهبرداری همهجانبه از روی قضیۀ خاشقچی گردید.» این دفتر گفت: «پاریس در مورد مجازات بینالمللی بالای مسئولین قتل خاشقچی پس از هماهنگی با همپیماناناش، لحظۀ متردد نخواهد بود.» دولتهای بزرگ اروپائی مانند انگلیس، فرانسه و آلمان از ابتدای این رویداد خواهان پاسخ تفصیلی و همهجانبه گردیده وطی نشستی تأکید نمودند که بهدستآوردن حقایق در این قضیه و مشخص نمودن مسئولین و مجازاتشان امر حتمی و ضروری است.
"دونالد توسک" رئیس شورای اتحادیۀ اروپا تمام دولتهای اروپائی را هشدار داده گفت: «بدون شک هر پیغام مسالمتآمیز و مجاملتی در مسئلۀ "خاشقچی" نشانۀ ذلت ما است.» او تأکید کرد: «انتظار میرود که هر کدام از دولتهای اروپائی و نهادهایشان از هرنوع بازی مترددیکه در ظاهر به نفع مسائل اقتصادی، اما در حقیقت با منافع واقعی ما در تکر باشد، دوری کنند. "توسک" در حالیکه با اعضای شورای اروپا صحبت میکرد، گفت: «هر مجاملات در این مورد بیانگر ذلت ما است.» او همچنان افزود: «نقش من تنها این نیست تا از جانب کسانیکه منفعتشان را میخواهند، صحبت نمایم؛ بلکه چیزیکه من میدانم این است که منافع اروپا تنها در کشف حقایق از روی این قضیه و مسئولین آن میباشد؛ قطع نظر از فاعلین و کسانیکه در پشت پرده با ایشان همکار بودند.
پیشنویس قطعانامۀ پارلمان اروپا خواهان تحقیق بیطرفانۀ بینالمللی در مورد قضیۀ "خاشقچی" شده و خواسته است تا عضویت دولت سعودی از بخش حقوق بشر سازمان ملل به تعلیق آورده شود. او همچنان خواسته است که افراد ذیدخل در این مسئله طی فهرستی مشخص گردد. "فیدریکا مودرینی" مسئول سیاست خارجی اروپا گفت: «قتل یک روزنامه نگار، تجاوز بر آزادی بیان بوده و در حقیقت این حمله بر همۀ ما است.»
دولتهای کوچکتر اروپائی نیز موقف سختی در برابر سعودی گرفتند. زمانیکه "تشیک" سفیر سعودی را فراخواند، یکی از دپلومتهایش را از ریاض خارج نمود و همچنان هالند تمام فعالیتهای مشترکیکه با سعودی داشت، لغو کرد. به همین ترتیب اتریش که ریاست اتحادیۀ اروپا را در دست دارد، تلاش میکند تا جلو تمام صادرات سلاح از اتحادیۀ اروپا را به سعودی بگیرد. طوریکه روزنامههای اروپا مخصوصاً انگلیس نشان میدهند، چنان به نظر میرسد که تمام این روزنامهها مسئلۀ قتل "خاشقچی" را در صدر گفتار شان قرار داده و در این اواخر این مسئله مشغولیت همۀ این روزنامهها گردیده است. روزنامههای اروپائی انتقاد بر شخص محمد بن سلمان را در اولویت کاریشان قرار داده و بار مسئولیت تمام این قضیه را به دوش آن انداخته است. همچنان همۀ این روزنامهها خواهان برکناری محمد بن سلمان از مقام ولیعهدی سعودی گردیده اند.
بهگونۀ مثال: اگر از سیل روزنامهای که بهصورت ترسناکی صدایشان را بلند کردند، یاد کنیم، میتوانیم از روزنامۀ "تایمز" انگلیسئی نام بگیریم. به این ترتیب درک میکنیم که عکسالعمل این روزنامهها بر این امر تأکید دارد. روزنامۀ "تایمز" لندنی تحت عنوان "امیر هراسافگن" سرمقالهاش را آغاز نموده چنین نوشته است: «محمد بن سلمان ولیعهد سعودی تبدیل به بازیگر نقش مرکزی نمایشی شده که یک خطر تلقی میگردد و بیم آن میرود که این بازی رفته رفته تبدیل به یک بحران جیوسیاسی شود.» این روزنامه افزود: «اظهارات رسانههای ترکیه هیچ شکی باقی نمیگذارد که محمد بن سلمان به قتل این روزنامهنگار دستور داده است.» این روزنامه سخناش را به این گفته خاتمه داد: «راۀ بیرون رفت سعودی از این بحران، کنار رفتن محمد بن سلمان از مقام ولیعهدی میباشد.»
"ریتشار سبینسر" در نوشتهای که تحت عنوان "آیا ولیعهد سعودی راه نجات پیدا خواهد کرد؟!" در رونامۀ "تایمز" گفته است: «تمرکز در مسئلۀ "خاشقچی" بالای یک دولت و یک شخص میباشد. دولت سعودی همپیمان ایالات متحدۀ امریکا و انگلیس و شخص محمد بن سلمان ولیعهد سعودی میباشد.»
به این ترتیب تنش بین امریکا و انگلیس بر سر این موضوع به جدیت جریان دارد. امریکا تلاش میکند که این جنایت را بپوشاند؛ جنایتیکه تمام شواهد نشان میدهد که توسط مهرۀ اصلی امریکا در سعودی"محمد بن سلمان" صورت گرفته است، اما انگلیس و اروپا تمام تلاششان را به کار بسته اند تا محمد بن سلمان را از اریکۀ قدرت کنار زده و یا نقش آن را ضعیفتر سازند تا بدین وسیله نقش امریکا در سعودی کمرنگ شود.
امریکا تلاش میکند تا از روشها و اسالیب مختلفی استفاده کند که صد راه مبارزات و شایعات رسانههای اروپا بر ضد بن سلمان قرار گیرد. چنانچه یک بار رسانههای امریکائی همصدا با رسانههای اروپائی قرار میگیرند و باری اشخاص نامشخصی را در دست داشتن به این جنایت متهم میسازند و گاهی هم ادعا میکنند که این جنایت بزرگترین جنایتی است که تا اکنون پنهان مانده است؛ اما هرگز واضح نساخته که در پس این ماجرا چه کسی قرار دارد؟! و گاهی هم میگویند امریکا برای پیدا نمودن مرتکبین این جنایت و کیفرشان تلاش میکند، در حالیکه به هیچ صورت ابن سلمان را دراین قضیه تا اکنون متهم نکرده و هرگز نمیخواهد که پای محمد بن سلمان در این مسئله کشیده شود.
واقعیت این است که شخص محمد بن سلمان و تجاوز بر آزادی مطبوعات و خبرنگاران طوریکه شایعه گردیده، در این موضوع مهم نبوده هرچند که در ظاهر این مسایل محل تنش قرار گرفته اند؛ بلکه اصل مسئله این است که تنش و نزاع بر سر نفوذ دو قدرت(امریکا و اروپا) بر مهمترین و خطرناکترین منطقۀ جهان و ترور اشخاص به بهانۀ این جنایت است.
برگرفته از جریدۀ الرایه
تقدیم: استاد توانا احمد القصص عضو حزب التحریر-ولایه لبنان
جمعه، 08 ربیع الاول 1440هـ.ق / 16 نومبر 2018م
پنج شنبه، 07 ربیع الاول 1440هـ.ق / 15 نومبر 2018م
تقدیم: شیخ محترم عصام عمیره (ابو عبد الله)
سرزمین مبارک (فلسطین)
جمعه، 08 ربیع الاول 1440هـ.ق / 16 نومبر 2018م
نشست مطبوعاتی هفتهوار استاد محمود کار رئیس دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه ترکیه
در این هفته روی موضوعات ذیل بحث گردید:
- بازداشتهای ظالمانه علیه شباب حزب التحریر همواره ادامه دارد
- لا إله إلا الله
- امریکا دولت استعماریست؛ تصمیمهای رامیگیرد که منافع اش تأمین گردد
- ترکستان شرقی به بزرگترین زندان در جهان مبدل گردیده است
سه شنبه، 05 ربیع الاول 1440هـ.ق / 13 نومبر 2018م