جمعه, ۲۰ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۲م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

آیا اجماع اصحاب، بیان مجمل است؟

  • نشر شده در فقهی

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و بركاته!

الله سبحانه وتعالی شما را نصرت داده و در آن‏چه اراده دارید، توفیق فرماید. در متن کتاب «شخصیت اسلامی»  جلد سوم صفحه 269، در ضمن بحث بیان مجمل چنین ذکرشده‏: "بیان مجمل یا سخنی از جانب الله سبحانه وتعالی بوده و یاهم سخن و عملی از رسول الله صلی الله علیه وسلم می باشد." پرسش اینست كه اجماع صحابه بيان مجمل گفته نشده، آیا اجماع آن‏ها بیان مجمل شده می‏تواند؟ و آیا اعمال و اقوال آن‏ها در امور خلافت و احکام آن اعتبار داده می‏شود تا بیان برای اجمال آیه مبارکه «وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ» باشد یا خیر؟

پاسخ:

و عليكم السلام و رحمت الله و بركاته!

آن‏چه در جلد سوم کتاب «شخصیت اسلامی» آمده‏ است: "بیان مجمل کلام الله سبحانه وتعالی بوده یا سخن و يا عمل وی صلی الله عليه وسلم می باشد." اين عبارت اجماع را نیز شامل می‏شود، زیرا اجماع براساس دانائی صحابه از سنت ظاهر می‏شود؛ چون هرگاه مشکلی پیدا می‏شد بدون روایت حديث حكم آن را می‏گفتند، زیرا موضوع نزدشان واضح می‏بود؛ مثلاً: هنگامی قضیه میراث پدر کلان و پسر برای‏شان پیش شد که واقعیت این قضیه چنین بود: "هرگاه شخصی بمیرد که یک پسر و پدر کلان از وی باقی بماند پس میراث پدر کلان چه قدر می‏باشد؟"

بناً ایشان اجماع نمودند که سهم پدر کلان سدس(یک از شش حصه) می‏باشد، یعنی آن‏ها درین مورد حدیثی را از رسول الله صلی الله عليه وسلم شنیده‏بودند؛ چون آن‏ها موضوع را می دانستند پس حکم آن را بدون ذکر دلیلش بیان نمودند. بدین اساس گفته می‏شود که اجماع صحابه از دلیل حدیثی از رسول الله صلی الله عليه وسلم ظاهر می‏شود كه صحابه بدون روایت آن حكم را به‏گونه مستقيم بیان نموده‏اند. همین گونه متن وارده در کتاب «شخصیت اسلامی» ضمناً اجماع را شامل می‏شود زیرا اجماع براساس حدیث رسول الله صلی الله عليه وسلم استوار می‏باشد.

در باب اجماع جلد سوم کتاب «شخصیت اسلامی» صفحه 295، چنین آمده‏است: "یقیناً اجماع صحابه به‏نفس نص شرعی برمی‏گردد زیرا ایشان بر حکمی اجماع نمی کردند مگر این‏که نزد شان دلیل شرعی از قول، فعل و يا تقریر رسول الله صلی الله عليه وسلم می‏بود که به‏آن استناد می‏نمودند، پس مطمئناً که اجماع ایشان حاصل و مستند به‏دلیلی می‏بود." ازین واضح می‏شود که صحابه بر چیزی اجماع نمی‏کردند مگر این‏که دلیل شرعی نزد ایشان وجود می‏داشت که قبلاً در میان شان روایت نشده‏بود. پس اجماع صحابه خودش دلیل شرعی بوده که حاصل و مستند از دلیل دیگر می‏باشد.

در اخیر باید گفت که بلی، آن‏چه از اجماع صحابه رضوان الله علیهم که در رابطه به‏موضوع خلافت وارد شده آن بیانی برای آن‏چه از آیات حکم می‏باشد که در قرآن کریم آمده‏است.

برادر شما عطا بن خليل ابورشته

ادامه مطلب...

آماده‏ گی امت جهت پذیرفتن خلافت

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

مسلمانان از دیر زمانی منتظر اعلام دولت خلافت بر منهج نبوت هستند و اُمید داریم به‏نصرت الله سبحانه وتعالی روزی از این خبر مبارک آگاهی حاصل کنیم، اما پرسش من نظر به‏موقف و دیدگاه سیاسی شما از حوادث جاری اینست: آیا در حال حاضر امت اسلامی آماده پذیرش چنین امر بزرگی خواهند بود؟ و آیا آن‏چه بعد از تأسیس خلافت اسلامی رونما گردد تنظیم آن دشوارتر از تأسیس خلافت اسلامی نیست؟ پس آیا امت اسلامی آمادگی پذیرش چنین عواقبی را دارند؟

پاسخ:

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

الله سبحانه وتعالی شما را اجر عظیم نصیب گرداند که در اُمید برگشت حاکمیت دین الله سبحانه وتعالی هستید، اگر الله متعال ما را نصرت دهد خلافت اسلامی را تأسیس می‏نمائیم، صرف نظر از این‏که امت اسلامی آماده پذیرش تأسیس خلافت اسلامی و عواقب آن است یا خیر!

بلی آن‏چه نبودش احساس می‏شود؛ نبود رهبری سالم در میان امت است تا امت را در سایه‏ای خلافت راشده به‏سوی خیر رهبری نماید، چنان‏که الله سبحانه وتعالی این امت را وصف نموده می‏فرماید:

كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ

[عمران: 110]

شما بهترین امتی بودید که به‏سود انسان‏ها آفریده شده‏اید؛(چه این‏که) امر به‏معروف و نهی از منکر می ‏کنید و به‏الله سبحانه وتعالی ایمان دارید. 

یقیناً در میان امت ثقافت‏های غربی و افکار منحط آن مروج شده‏است، و روابط اسلامی میان مسلمانان ضعیف گردیده درعوض روابط وطن‏پرستی و قوم‏گرائی بر ایشان سیطره نموده‏است. اما خوشبختانه این ثقافت‏های پلید بالای اکثریت امت چیره ننموده؛ بل این همه توسط نظام‏های حاکم و رسانه‏های دست داشته ایشان به‏شکل سطحی رایج گردیده‏است که الحمدالله در میان امت گرایش به‏خیر حاکم می‏باشد. اگر فعالیت‏های حزب را دقیقاً پیگیری نموده‏باشید، در می‏یابید که خلافت در میان اکثریت امت به‏رای عام مبدل شده‏است، در حالی‏که قبلاً بلند نمودن صدا برای احیائی خلافت به‏ندرت شنیده می‏شد، ولی اکنون تأسیس خلافت یک نیاز مبرم در جوامع اسلامی پنداشته می‏شود.

برادر عزیز! بدون شک که این امت زنده‏است، اما دچار ضعف و پراگندگی گردیده که باید از این امراض رهائی حاصل نماید، در گذشته صلیبی‏ها حدود صد سال بر سرزمین‏های ما تسلط داشتند، مخصوصاً پس از اشغال قدس حدود نود سال در آن‏جا ماندند سپس در ماه ربیع الاخر سال 583هـ.ق معرکه حطین انجام شد؛ آزادی قدس نیز در رجب همین سال صورت گرفت که پس از آن صلیبی‏ها به‏بدترین وضعیت از این سرزمین‏ها رانده‏شدند. بعد از تسلط یافتن صلاح الدین ایوبی بر فاطمی‏ها در مصر؛ خلافت دوباره به‏عباسی‏ها برگشت؛ و در سال 656هـ.ق تاتارها بالای بغداد حمله نموده «دارالخلافه» را تخریب و خلیفه مسلمین را به‏قتل رساندند، دوباره خلافت به‏مصر انتقال یافت در حالی‏که دو سال ازین واقعه نگذشته بود در سال 658هـ.ق نبرد عین جالوت یا نبرد محو تاتارها رخ داد و تاتارها نابود گردیدند. ان‏شاءالله برادر محترم امت اسلامی با قیادت مردان راستین، احیای مجدد و زود هنگام خلافت را به ‏عزت گذشته و فتوحات عظیم برمی‏گرداند.

برادر شما عطا بن خلیل ابورشته

ادامه مطلب...

جان کری؛ ما در تلاش تغییر رﮊیم در سوریه نیستیم!

  • نشر شده در سوریه

جان کری؛ ما در تلاش تغییر رﮊیم در سوریه نیستیم!

به تاریخ 19 دسمبر 2015م، جان کری وزیر امور خارجه امریکا در یک گفتگوی که با شبکه خبری «روسیه1» داشت، در پاسخ به پرسشی که آیا واشنگتن در تلاش سرنگونی رﮊیم در سوریه می باشد یا خیر؟ گفت:  امریکا در تلاش نیست تا ساختار نظام را در سوریه تغییر دهد.  او اضافه نمود:  بصورت کلی ما در پی تغییر تمام جنبه های ساختار حکومتی نظام سوریه نیستیم؛ نخیر، ما خواهان حفظ نهادهای دولت سوریه می باشیم.

بیانات فوق بصورت واضح سیاست توطئه آمیز امریکا را آشکار می سازد؛ چنانچه به تاریخ 18 اگست 2011م، بارک اوباما رئیس جمهور امریکا، اظهار داشت که بشار اسد باید از قدرت در سوریه کنار رود. بعداً بیانات تکرار و متعددی در رابطه به اینکه  بشار اسد روزهای آخر حکومت اش را سپری می کند و او مشروعیت اش را از دست داده است،  داده شد. حکومت امریکا با اظهار این گفته ها می خواهد تا از جنایات گسترده اسد چشم پوشی نماید، با آنکه گزارش های غیر قابل انکار در مورد جنایات او وجود دارد.

به اساس تازه ترین گزارش از سازمان دیده بان حقوق بشر که به تاریخ 16 دسمبر 2015م، به نشر رسید، آمده است: "اگر مرده می توانست حرف بزند در گذشتن توده مردم و شکنجه سوری ها در زندان ها کافی بود.  و این گفته بیانگر آن است که مدارکی وجود دارد و به اثبات می رساند که در مراکز توقیف گاه های حکومت سوریه شکنجه گسترده، لت و کوب، گرسنگی و امراض وجود دارند.  این گزارش با مدارک غیر قابل انکار آن ثابت کرد که جنایات فجیع در این زندان ها صورت گرفته که باعث کشته شدن ده هزار افرادی گردیده که در زندان های اسد تحت شکنجه بی رحمانه در قید به سر می برند.

حتی بعد از تصامیم کنفرانس ویانا که به تاریخ 30 اکتوبر 2015م، برگذار شد، رﮋیم خونخوار دمشق تا هنوز هم آتش جنگ را بالای مردم بی دفاع سوریه می پاشانند که شریک این رﮋیم خونخوار، پوتین رئیس جمهور روسیه بیشتر باعث تقویت قتل مردم سوریه و بمباردمان مراکز تجارتی مشهور، مکاتب، شفاخانه ها و تسهیلات دیگر می شود؛ و این کار را به اشاره سبز امریکا تحت نام مقابله با داعش انجام می دهد. در عوض اما جان کری در صدد  فراخوانی سفیر این رﮋیم خونخوار است تا نیروهای مخالف معتدل را یکجا با ارتش رﮋیم در مقابله با داعش بسیج نماید.

باوجود این همه مشکلات، رنجها، جراحات و زخم های که مردم سوریه ازنظام بشار دارند، کری اظهار می دارد که خواهان حفاظت از نهاد های دولت سوریه می باشد . منظور کری کدام نهاد ها می باشند؟ در واقع همان نهاد های سرکوب کننده استخباراتی و دستگاه های آن می باشند که بخاطر اهداف امریکائی خدمت می کنند و در خشونت از پیشینیان خود چون استالین، هتلر و رﮋیم پینوشه در همه جرم و جنایت تاریخی پیشی می گیرند که شامل جرائم غیر قابل بیان علیه بشریت است.

بناً نباید از دشمنی و توطئه آشکار امریکا که علیه امت اسلامی به پیش می برد تعجب کرد، چنانکه این گرایش پی در پی حکومات امریکائی می باشد. بخصوص از زمانی که امریکا آرزوی جا نشینی وارث شدن سیاست استعمارگرائی اروپائی را در سرزمین های اسلامی به سر می پروراند. با این حال ما نمی خواهیم از بیانیه جان کری که در همان گفتگو آمده است، چشم پوشی نمائیم، مذاکرات ویانا نشان داد که روسیه، امریکا و ایران در موقف شان که عبارت از جستجوی یک راه حل سیاسی برای بحران سوریه می باشد، متحدانه عمل می کنند.

 به رهبران ایران بخاطر پیمان کفر آمیز شان با سران دول کفری همچو امریکا و روسیه مبارک باد گفته و به ایشان می گوئیم که شما با سعی و تلاش تان در راستای انجام خدمت به «شیطان بزرگ» بمنظور سرکوبی انقلاب مقدس شام(تأسیس خلافت راشده ثانی) ناکام شده و ما را از اغفال دور نمودید. همچنان ما به کسانی که به شتاب به کنفرانس های چون ریاض، استانبول، جینیوا، ویانا و نیویارک اشتراک می ورزند، می گوئیم آیا شما شرم ندارید که در عقب رهبران استعمارگر جهان همچون امریکا نفس می کشید، که تمام جنایات رﮋیم خونخوار بعثی، النصیری در هر دو عصر پدر و پسر را در سوریه پوشانیده است؟ آیا تا اکنون هم فریب سازمان ملل «که در جنگ علیه الله سبحانه وتعالی و رسول او صلی الله علیه وسلم، متحد اند» را خورده اید، و فکر می کنید که خواست آن رساندن خیر به سوریه، مردم آن و مسلمانان در تمام اکناف جهان می باشد؟ کسانی از شما که ذره ای خیر در او می باشد باید از ریسمان امریکا انکار نماید و به ریسمان الله سبحانه وتعالی چنگ بزند، و کسانی دیگری که در خشنود ساختن امریکا مبادرت می ورزند، در نتیجه به شرمنده گی و ناامیدی در این دنیا و قبل از آخرت سردچار خواهند شد.

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ

[انفال:36]

آنها که کافر شدند، اموالشان را برای بازداشتن(مردم) از راه الله خرج می‌ کنند؛ آنان این اموال را(که برای به دست آوردنش زحمت کشیده‌ اند، در این راه) مصرف می‌ کنند، اما مایه حسرت و اندوهشان خواهد شد، و سپس شکست خواهند خورد، و(در جهان دیگر) کافران همگی به سوی دوزخ گردآوری خواهند شد.

عثمان بخاش

رئیس دفتر مطبوعات مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

جنگیدن دسیسه غرب کافر است، شکار این دسیسه نشوید و با فعالیت برای قضیه سرنوشت ساز با آن مبارزه کنید

  • نشر شده در سوریه


(ترجمه)
 بعد از اتفاقاتی که مستقیماً بالای مسیر انقلاب سوریه تأثیر کرد، به تازگی درعملیات مشترکی میان اکثر گروه های جهادی در شمال، قسمت آزاد شده سوریه، سنگرهای رژیم خون آشام بشار در جسر الشغور و اریحا را تخریب و قرارگاه های قریه ضیف، قرمید و مستومه در شهر ادلب را تسخیر گردند. با تسخیر این مناطق، روحیه گروه های جهادی بالا رفت، ضعف و سستی رژیم افشا شد و چشم امید تمام مسلمانان به فتح دمشق بود.
درجریان آمادگی این گروه ها برای مرحله جدید مبارزات، به ویژه برای آزاد سازی کامل شهر حلب؛ ناگهان رژیم بغدادی همه را شگفت زده کرد. اوباشان بغدادی و اسد یکجا، تدمر و رمادی را به بغدادی هدیه دادند و این عمل را با آغار نمودن حملات شان بالای قریه های شمال حلب انجام دادند. نشر این خبر در میان مردم، گروه های جهادی را مجبور نمود تا جنگ های داغ شان را در جبهات مقدم با رژیم بشار متوقف نموده و چند فرقه را به روستاهای شمال حلب برای جلوگیری از پیشروی داعش و مقابله با حملات شان بفرستند. این حالت گروه های متحد مجاهدین را در جنگ با داعش مصروف ساخت و نگذاشت که جنگ آغاز شده شان را برای آزاد سازی مناطق بیشتر از چنگال رژیم ختم نمایند.
در این صورت، علت های سیاسی این رویداد خطرناک ظاهر می شود. به خاطر اینکه مجاهدین از گروه های مختلف جهادی به عوض اینکه یکجا ضربات سنگین و قوی را به دشمن شان (رژیم بشار) وارد کنند. مصروف مبارزه با داعش شدند که این عمل داعش باعث دور شدن مجاهدین از هدف شان و کشانیدن دوباره شان به میدان جنگ داخلی شد. از اینرو این زخم یکبار دیگر تازه شد که این زخم باعث خونریزی های زیادی در سرزمین شام خواهد شد و مسلمانان را در مکیدن خون یکدیگر مشغول خواهد نمود و در آن طرف قضیه، باعث می شود تا رژیم قاتل بشار، نفس راحت بکشد و نیروهای متفرق خود را منظم سازد، استحکامات ضعیف خود را دوباره تقویت کند. اسناد و برنامه های نامنظم خود را منظم سازد، و کمک نظامی و گله های مزدور مذهبی بیشتری را جمع آوری نماید! تا بعداً این رژیم مکار بتواند ضد حمله نماید، سرحدات جدید را در مناطق جنگی ترسیم نموده و موانع جدید را در مقابل سقوط احتمالی اش جابجا نماید.
غرب توانست با استفاده از رسانه های مغرض و احزاب سیکولار که خواهان ادامه جنگ داخلی میان مسلمانان شام اند، از این رویداد با غافل ساختن مجاهدین و مردم عام از سرنگونی رژیم و هدف انقلاب شان نفع ببرد. بناً این رسانه ها و احزاب مزدور، کار خود را با این فرضیه که اگر انقلابیون اول یا آغاز گران انقلاب شام حال موجود می بودند، حتماً با داعش می جنگیدند، پررنگ کردند.
برعلاوه  آنها حجم خطرات پیشروی و حاکمیت داعش را با استناد به جنایات وحشیانه ای داعش در مقابل مخالفین خود، چند برابر جلوه دادند که با یک مقایسه غیرعقلی میان رژیم بشار و رژیم داعش، خطرات، جنایات و قتل رژیم بشار را نسبت به داعش کمتر و ناچیز جلوه دادند. این رویداد انقلابیون را تحت پوشش قراردادن روستا های شمالی با هزاران سرباز از گروه های مختلف مجبور نمود، که طی آن یک فرقه جنگی دیگری راه اندازی شد که در این عملیات باید خنثی می بود، اما این فرقه به گرفتن موضع جنگ علیه داعش مجبور شد. بالاخره آنها به جهتی رفتند که غرب توقع آن را داشت؛ یعنی آنها موضع بی طرفی را ترک و در فتنه غرق شدند، و هر دو طرف برای ریختاندن خون یکدیگر آستین های خود را بالا نمودند. آنها شکار دسیسه شیطانی بافته شده امریکا شدند، که هدف این دسیسه تغییر جهت جنگ مجاهدین از جنگ علیه بشار و رژیم جنایتکارش به جنگ علیه «تروریزم» از دیدگاه امریکا می باشد، که این دسیسه علیه اسلام و قضیه سرنوشت ساز آن می باشد.
ای مسلمانان: ما شما را یکبار دیگر به عمل نمودن به این حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم توصیه می نماییم:
سِباب المسلمِ فسوقٌ وقتالُه كفرٌ
دشنام دادن مسلمان  فسق و قتلش کفر است.
این حدیث دال بر عظمت گناه جنگ با مسلمان و یا قتلش است. همچنان ما شما را با این قول الله متعال متذکر می شویم:
ولا تنازعوا فتفشلوا وتذهب ريحكم
[انفال: 46]
و نزاع و کشمکش نکنید، مبادا سست شوید و قدرت و شوکت تان از بین رود.
و چنانچه الله متعال می فرماید:
واعتصموا بحبل الله جميعاً ولا تفرّقوا
[ آل عمران: 103]
و همه شما به ریسمان الله متعال (قرآن) چنگ بزنید، و  از یکدیگر پراکنده نشوید.
سازمان بغدادی، باید پیامدهای خطر این اعمال را درک کند و نباید تمرکز مسلمانان را از جنگ علیه رژیم سوریه از بین ببرد. برعلاوه، ما از سایر گروه های جهادی می خواهیم که در سقوط رژیم خونخوار بشار غفلت و سستی نکنند و با هم متحدانه برای تطبیق شریعت الله سبحانه و تعالی به واسطه خلافت برمنهج نبوت تلاش کنند.
همه باید بدانند که حین حمله بالای دشمن، دشمن خیلی مکارانه ضد حمله خواهد کرد و تلاش خواهد کرد تا مجاهدین را از هدف شان که همانا رضایت الله سبحانه و تعالی می باشد دور نمایند. تنها چیزی که ما را گرد هم جمع خواهد کرد و عامل وحدت ما خواهد شد، همانا قضیه ی است که از عقیده مان نشأت می نماید و آن قضیه یک گروپ، حزب و یا مذهب خاص نمی باشد، بلکه آن قضیه سرنوشت ساز؛ یعنی خلافت برمنهج نبوت است که باعث رضایت الله سبحانه و تعالی می شود. دسائس دشمن را خنثی می نماید، عزت از دست رفته ما را برمی گرداند، امور ما را به اساس احکام اسلام سرپرستی می نماید و دولت اسلامی را روی زمین به یک واقعیت محسوس تبدیل می نماید. جایی که مردم زیر چتر امنیت و عدالت آن احساس آرامش  کرده و مردم برای زندگی امن و عادلانه به سوی آن خواهند شتافت، نه اینکه از آن فرار کنند.
خطاب ما به کسانیکه برای حصول رضای الله سبحانه و تعالی اسلحه برداشته اند: ما هنوز هم خیلی امیدوار هستیم که مجاهدین در اعمالی که انجام می دهند تجدید نظر کنند، دشمنان واقعی خود را دقیق بشناسند، در تنظیم مجدد اولویت های شرعی دقیق باشند و مسیر شان را از انحراف، به سوی متحد شدن روی مواردی که الله سبحانه و تعالی و رسول الله صلی الله علیه وسلم امر نموده و روی حصول مصالح مسلمانان شام و تمام سرزمین های اسلامی تغییر دهند. آنها باید با بردارن خود در حزب التحریر؛ یعنی با حاملین دعوت به سوی خلافت راشده همکاری نمایند و قانون اساسی حزب التحریر که از قرآن و سنت استباط شده را  تطبیق نمایند که از این طریق می شود شأن و شوکت از دست رفته ما برگردد.
...ويومئذٍ يفرح المؤمنون  بنصر الله ينصر من يشاء وهو العزيز الرحيم
[روم: 4]
...و در آن روز مؤمنان از يارى الله شاد مى ‏گردند. الله هر كه را بخواهد يارى می رسانند، و اوست ‏شكست‏ ناپذير ومهربان.
حزب التحریر- ولایه سوریه

ادامه مطلب...

هدف از کنفرانس ویانا؛ تحمیل «نظام سکولار، کثرت گرا ودموکراسی» برای سوریه

  • نشر شده در سوریه


روز جمعه 2015.10.30م، دومین گردهمائی گسترده برای یافتن راه حلی بر اوضاع سوریه، در «ویانا» پایتخت اتریش برگزار شد. نمایندگان 17 کشور وبه سرکردگی امریکا، به علاوه سازمان ملل واتحادیه اروپا در این گردهمائی حضور داشتند. شرکت کنندگان در پایان این گردهمائی خواستار جمع کردن مخالفان ودولت سوریه بر سر میز مذاکره، جهت راه اندازی روند سیاسی شدند. روندی که منجر به تشکیل حکومتی قابل اعتماد وغیر فرقه ای شده وهیچ کسی از آن بی بهره نباشد؛ بعد از آن قانون اساسی جدیدی ساخته شده وانتخابات راه اندازی گردد. شرکت کنندگان هم چنین خواستار آتش بس در تمام نقاط سوریه شدند ودر اخیر، زمان گردهمائی بعدی شان پس از دو هفته را نیز مشخص نمودند.
با دقت نمودن به اساسات این کنفرانس، درخواهیم یافت که تفاوتی با کنفرانس «ژنیو» که در سال 2012م، برگزار گردیده بود ندارد، البته به جز برخی از جزئیاتی که نمی توان روی آن حساب نمود؛ اما وقتی به اوضاع سیاسی ونظامی که عملاً در جریان است ببینیم، متوجه خواهیم شد که در میدان عمل تفاوت های زیادی میان دو کنفرانس رونما گردید. چنانچه امریکا در کنفرانس «ژنیو» هیچ عجله ای نداشت وبه مزدورش بشار اسد چراغ سبز نشان داد تا با خشونت با مردم برخورد نموده وانقلاب شان را ریشه کن کند وهر نوع پشتیبانی لازم نظامی وسیاسی را از طریق مزدوران منطقه ای اش برای وی فراهم نموده واز تمام جنایت های که مرتکب می شد چشم پوشی کرد. نتیجه این شد که وی در شکستن اراده ومطیع کردن مردم سرزمین شام ناکام بماند وهمراه با او، روسیه وایران نیز که وی را با تمام ابزار وامکانات قتل و ویرانگری یاری کرده بودند، عملاً ناکام ماندند. کار به جای رسید که اوباما با صراحت اعلان نمود که انتظار می رود نظام سوریه به گونه ای غیر مترقبه سقوط کند، ترس از سقوط غیر مترقبه نظام بشار تمام ادارات تصمیم گیرنده امریکا، اروپا و روس را فرا گرفت و وحشت کردند که مبادا نظام پیش از به پایان رسیدن سال جاری از هم پاشیده وخلای قدرت را اسلام گرایان پر کنند. ترس شان بیشتر از منطقه حومه دمشق بود، زیرا این منطقه در نزدیکی پایتخت قرار دارد.
بنابراین، آنان تمرکز شان را روی خطوط سرخی قرار دادند که امریکا جهت جلوگیری از ورود مخالفان به پایتخت تعیین کرده بود؛ در اینجا بود که مداخله مستقیم نظامی روس ها برای نجات امریکا ومزدور اش از راه رسید وشکست ایران را برملا ساخت. لازم به ذکر است، تجاوز علنی روسیه بالای مسلمانان سوریه، ظاهراً زیر عنوان مبارزه با داعش راه اندازی گردید، اما واقعیت این است که تمام حملات آن بالای مناطقی صورت گرفت که می توانست از سقوط پایتخت ودر نتیجه سقوط نظام جلوگیری نماید؛ مانند درعا وحومه ای دمشق.
اینجا است که باید در برابر قهرمانی های سرسختانه وافسانه ئی که مبارزان مسلمان در برابر این تجاوزها از خود نشان داده اند سر تعظیم خم نمود، قهرمانی هائی که جناح های بین المللی را وادار نمود تا به سرعت اقدام به برگذاری کنفرانسی در «ویانا» کنند، در حالیکه تصمیم شان این بود که حملات وحشیانه ای روسیه ادامه یافته ومناطقی که محل سکونت بشار را محاصره کرده بود، مجدداً پس گرفته شود. هم چنین قرار شان بر این بود که شهر حلب را دوباره به تصرف نظام در آورند، اما ناکامی جدید شان بود که جناح های تجاوزگر را وادار به برگزاری این کنفرانس نمود.
هرچند بیانیه ای که از این کنفرانس صادر گردید، به تشکیل حکومت وساختن قانون اساسی اشاره نموده ودر مورد جزئیات آن چیزی تذکر نه داده، اما جان کری ولاوروف که به ترتیب ریاست ومعاونیت این کنفرانس را داشتند، جزئیات آن را روز پنج شنبه 2015.10.22م، افشاء نمودند. چنانچه جان کری گفت: "دولت های چهارگانه بین المللی توافق کرده اند که سوریه باید یکپارچه ودارای نظام سکولار، کثرت گرا و دموکرات باشد." آنان تأکید داشتند که باید با گروه هائی که راه حل مسالمت آمیز را در سوریه رد می کنند مبارزه شود. این بدان معنی است که آنان توافق کرده اند تا نظام حکومت جدید مردم مسلمان ومؤمنین سوریه، که به زعم خود شان همان حکومت سابق خواهد بود، یک حکومت مدنی، سکولار ومخالف با دین الله سبحانه وتعالی بوده وبرعلیه تمام گروه های مخالف مبارزه کند.
وقتی ما به این نتیجه می رسیم که تنها راه حل این است که مردم سوریه، همه باید در اطراف برنامه ای که برای برپائی خلافت راشده طراحی گردیده، جمع شوند ودر راستای آن کار وتلاش نمایند، اینجاست که متوجه می شویم هدف از جنگ آنان در سوریه در حقیقت ناکام کردن همین پروژه ربانی است وبس.
ای مسلمانان سرزمین شام عقر دارالاسلام: اینک شما خود شاهد هستید که چگونه غرب کافر دارد برای ترسیم آینده شما و تعیین نظام حکومت داری تان سعی و تلاش می کند. می بینید که نوع نظام تان را سکولار و دموکرات تعیین می کند... شما خود شاهد هستید که چگونه دارد مزدور جنایت کارش، بشار را با وجود تمام جنایت هائی که در میان شما مرتکب گردیده، بازهم با تمام امکانات از او پشتیبانی می نماید وهمه می دانیم که بشار اسد تمام آن جنایت ها را پس از دریافت چراغ سبز از جانب باداران اش مرتکب گردیده شما خود شاهد هستید حکام مسلمانان که ادعای پشتیبانی از شما را دارند، چگونه پیوسته در کنار باداران شان قرار گرفته وجهت تحقق منافع شان، گام به گام بر سر خون ها وقربانی های شما معامله می کنند، وشما خود شاهد هستید که غرب کافر تلاش دارد افکار ما را از هدف اساسی اش که همانا تحمیل نمودن نظام سکولار ودموکرات است، منحرف کند وطوری وانمود می کند که گویا مشکل اساسی، تنها سرنوشت وآینده مزدور اش بشار بوده و یگانه محور گفتگوها واساس راه حل، او است.
ای مسلمانان سرزمین شام عقر دارالاسلام: آیا عقل تان می پذیرد که امریکا و روسیه که به مثابه ای دو شاخ یک شیطان لعنت شده، طرفدار صلح وامنیت در میان شما باشد؟ آیا ممکن هست گرگ چوپانی کند؟!  آگاه باشید که راه حل تنها در دست شما است ونه دشمنان تان! راه حل تنها در دین شما وجود دارد ونه در قانون بین المللی! راه حل، تنها از جانب الله است ونه دشمنان او تعالی. مبادا فریب ادعاهائی را بخورید که شما را ضعیف وناتوان می خواند، بلکه واقعیت این است که شما از پشتیبانی الله متعال برخوردار بوده وبسیار نیرومند وتوانا هستید. چنانچه این شما هستید که در برابر ظلم واستبداد این نظام جنایتکار ایستاده وآن را عملاً ناکام گردید، سپس در برابر مداخلات ایران کینه توز، ایستاده وآن را چنان عاجز وناتوان نمودید که مؤفق نه شد حتی یک کیلومتر هم در برابر استقامت وپایداری افسانه ای تان پیشروی کند واینک باز هم، همین شما هستید که دارید مداخله روس ها را در همین ابتدای کار به جانب ناکامی سوق می دهید وآن را وادار کرده اید که تنها در سر وصدا وپر وپاگندهای دروغین نظامی اش ادعای پیروزی نماید.
بدانید وآگاه باشید، این استقامت وپایداری شما، اساس ترس و وحشت غرب وشرق شده، زیرا آنان خوب می دانند که تنها وتنها ایمان به الله جل جلاله است که از شما چنین قهرمانانی ساخته. آنان می دانند که شما به خاطر شهادت فرزندان، پدران، مادران وبرادران تان احساس ضعف وناتوانی نکرده وحساب آن را به الله متعال واگذار می شوید وبلاخره آنان می دانند که شما در بدل ویرانی خانه ها ومحرومیت از نیازهای اساسی زندگی، خواهان جناتی می باشید که او تعالی برای تان آماده نموده است وتلاش دارید خود را از عذاب اش نجات دهید، اما آنچه را که برای دست یابی به نصرت الله وپیروزی در برابر دشمنان خویش هنوز هم کم داریم؛ این است که همه کنار هم جمع شده ویک برنامه ای واضح وبرگرفته شده از عقیده اسلامی را اتخاذ نمائیم وآن برنامه خلافت راشده ای است که رسول الله صلی الله علیه وسلم مژده آن را پس از حکومت های جبری وستمگر برای مسلمانان داده، حکومت هائی که امروزه داریم آن را تجربه می کنیم. بنابراین برما لازم است تا تنها طریقه رسول الله صلی الله علیه وسلم را دنبال نمائیم، زیرا از یک جهت کار وتلاش در چهارچوب این طریقه بر ما واجب است واز جهت دیگر باعث خواهد شد توانائی های ما از پشتیبانی مردمی، جهت برپائی خلافت برخوردار گردد، زیرا مفکوره ای خلافت در حال حاضر تبدیل به نظریه ای عامه شده.
حزب التحریر برنامه ای قانون دولت خلافت را به صورت کامل از منابع معتبر شریعت اسلامی استنباط نموده وبرای امت پیشکش کرده است. این برنامه هنوز نیاز به انصاری مانند: انصار رسول الله صلی الله علیه وسلم دارد تا گرد آن جمع شده وبر اساس آن متحد گردند؛ به ویژه با توجه به اینکه مفکوره خلافت راشده در حال حاضر خواسته ای عموم مردم شام وآرزوی تمام امت اسلامی گردیده است. چنانچه الله متعال می فرماید:
قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ
حزب التحریر-ولایة سوریه

ادامه مطلب...

دسائس غرب؛ دلیل منحرف کردن انقلابیون شام از تأسیس خلافت بر منهج نبوت

  • نشر شده در سوریه

 (ترجمه)
بعد از سال ها ظلم و ستم رژیم جنایتکار بشار اسد، انقلابیون مخلص سوریه با تلاش های خستگی ناپذیر توانستند رژیم خونخوار و قاتل بشار را در شمال سوریه، شهرهای »ادلیب، پل شغور و اریحا« سرکوب کرده و پایگاه های نظامی موسوم به »وادی دیف، قرمید و مسطومه« را در تصرف خود در آورند. این پیروزی و پیشرفت نیرومند، گروهای مخلص  را روحیه داده و برعکس رژیم  بشار قاتل را مأیوس و دست پاچه کرد، تا اینکه در همچو مقطع زمانی تمام امیدها و دید گاه ها به سوی دمشق پایتخت نهفته شد.
همچنان در جریان راه اندازی عملیات بعدی به یک مرحله نوین به خصوص برای آزاد کردن شهر »حلب» از ظلم و ستم بشار اسد، گروه متخاصم داعش با رفتارهای زشت و ناپسند اش همه مردم را متحیر ساخت. بعد از این که بشار اسد و گروه عابدی »تدمر و رامدی« را به داعش تحفه داد تا گروه داعش به ساده گی بتواند از آن مناطق شهر حلب را مورد حملات خود قرار دهد و درگیر انقلابیون مخلص سوریه شود تا اثبات وفاداری به باداران کفارش باشد؛ این امر باعث شد تا گروه های مخلص جهادی واحدهای خود را به شمال سوریه اعزام نمایند و مصروف در گیری با گروه داعش شوند و از مسیر اصلی خود همانا آزادی مناطق تحت حاکمیت نظام جنایتکار اسد که سال هاست مردم آن زیر چتر ظلم و ستم وی زنده گی می کنند، منحرف شوند.
دیده می شود که گروه داعش به عوض کاهش رنج و درد مسلمانان و رهائی آنان از چنگال ظالمان برعکس، میزان شکنجه خود راعلیه مردم باعزت شام شدت بخشیده و برای اثبات وفاداری به باداران کفارش، زد و خوردهای فرقه ای را راه اندازی کرده که نفع آن جز به رژیم های جابر و ضایع ساختن انرژی مسلمانان چیزی دیگر نخواهد بود. این امر انقلابیون مخلص سوریه را از هدف اصلی شان که همانا سرنگونی نظام جابر بشار اسد و تأسیس نظام الهی می باشد منحرف ساخته و مسلمانان را در سرزمین شام به یأس و نا امیدی کشانده است. این جنگ های فرقه ای بر آنان تحمیل گردیده که بیشترمردم به خاطر ظلم و استبداد این گروه متخاصم از مناطق خویش به مناطق نسبتاً امن، فرار کرده اند. بناً این همه مواردی اند که به مردم شام احساس ناامیدی داده و به هدف اصلی انقلاب شام صدمه وارد می نماید.
همچنان غربی ها از طریق عوامل نفوذی خود همان رسانه های که منابع مالی آنها از سوی کشورهای غربی تأمین می شود و گروه های سکولر تلاش می کنند میان مسلمانان در شام اختلاف ایجاد کنند؛ چراکه جنگ های فرقه ای خواست امریکا است. به دلیل این که اتحاد رمز پیروزی و اختلاف به معنای شکست در تمامی امور مسلمانان است. امروز در سوریه درگیری‌های ایجاد شده از سوی گروه موسوم به داعش که ساخته غرب و در کل امریکاست، فقط و فقط برای ایجاد اختلاف و مقابله با بیداری اسلامی می باشد. گفتنی است، بعد از این که رژیم جنایتکار مناطق نامرده را به گروه داعش تحفه داد، سبب شد تا انقلابیون مخلص هزاران مجاهد از گروه های مختلف را به شمال سوریه ارسال بدارد. این امر به خاطر منحرف ساختن انقلاب مقدس شام از مسیر اصلی اش توسط رژیم خونخوار بشار اسد، صورت گرفته و همیشه از روش های کار می گیرد که بیشتر مردم ملکی را هدف قرار می دهد تا اینکه آنها را از خواست واقعی شان منحرف ساخته و در میان آنها یک نوع مأیوسی را ایجاد نماید و آنان راه حلی را بپذیرند که از جانب دشمنان اسلام به رهبری امریکا بر آنها تحمیل می گردد. این روشی است که در تمام سرزمین های اسلامی بر مسلمانان تحمیل می گردد.
ای مسلمانان! شما را یک بار دیگر با این حدیث رسول الله صلی علیه وسلم که جنگ گردن میان مسلمانان را حرام گردانیده است تذکر می دهیم.
سِباب المسلمِ فسوقٌ وقتالُه كفرٌ
فحش وناسزا گفتن به مسلمان، فسق است و جنگيدن با او،  كفر می باشد.
(رواه بخاری)
همچنان شما را با این آیه که الله سبحان وتعالی در مورد اختلاف مسلمانان می فرماید، متوجه می سازیم:
وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ
 انفال: 46
(در ميان خود اختلاف و) كشمكش مكنيد(كه اگر كشمكش كنيد) درمانده و ناتوان می شويد و شكوه و هيبت شما از
ميان می ‌رود.
همچنان الله سبحان وتعالی در مورد اتحاد مسلمانان می فرماید:
 
وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ
و همگی به ریسمان الله چنگ بزنيد و پراگنده نشويد.
آل عمران: 103
گروه بغدادی این را باید بداند که انحراف ساختن انقلاب سوریه برای سرکوبی رژیم بی رحم بشار اسد، جز بد بختی دنیا و آخرت برایش و روحیه دادن به دشمن چیز دیگری را به ارمغان نمی آورد.ای انقلابیون مخلص، شما می دانید که دشمن مسلمانان تحت رهبری امریکا با حاکمان خائن مسلمان، قصد فریب و مصروف نگهداشتن شما را در مبارزه بی فایده دارد و هر تفرقه را کنار گذاشته و به ریسمان محکم الله سبحانه وتعالی چنگ بزنید و نظام سالم سیاسی اسلام(خلافت بر منهج نبوت) را تأسیس نماید تا این امت مانند «سد واحد» در مقابل تمام دسائس و برنامه های غرب و نو کرانش واقع شده و تمام این مصلحت های نظام های کفری را ریشه کن و نابود گردانند. تأسیس خلافت مبنی بر طریقه رسول الله صلی علیه وسلم یک پروژه فرد یا کدام گروه نبوده بلکه مکلفیت شرعی بوده که الله سبحان وتعالی حکم نموده است و همواره منحیث مسؤلیت و وجیبه دینی تان تلاش بورزید و به نصرت الله سبحانه وتعالی خلافت را طبق روش رسول الله صلی علیه وسلم تأسیس نماید. بعد از آن خلافت احکام اسلام را تطبیق نموده و دعوتش را به سوی جهان حمل می کند تا این که جهان از زیر چتر تاریکی ها نجات یافته و دوباره نظم، عدالت و امن حاکم شود و باشد الله سبحان وتعالی راضی و امت دوباره عصر طلائی خود را بدست بیاورد.
ای گروه مجاهدین مخلص! شما کسانی هستید که می خواهید مردم سوریه را از زیر چتر ظلم و ستم رها نماید و این را منحیث مسؤلیت و وجیبه دینی خود می دانید و علیه رژیم بی رحم بشار اسلحه بر داشته اید. پس تمام امت مسلمه چشم به شما دوخته اند، آنها را مأیوس نگردانید و از زمره حامیان دشمنان اسلام نباشید. شما کسانی هستید که دشمنان الله و امت را، همانا حکام خائن، گروه موسوم به داعش و ادارات استخباراتی که در حقیقت حامی خود و باداران شان هستند به خوبی می دانید. همچنان روابط خود را از مردم قطع نکنید. ای اهل شام! قاطعیت و عزم نیرومند تان، ندای عالی تان، شهامت کامل و تصمیم راسخ تان برای انهدام این سیستم فاسد و تأسیس خلافت که تطبیق کننده «شریعت الله سبحانه وتعالی» می باشد، چگونه دشمنان الله و رسول اش را تکان داد. بناً، برای رسانیدن ندای حق در مقابل هیچ ستمگر و ظالمی دچار تردید نشوید؛ و با برادران حزب التحریر خود دست به دست هم داده و طبق سنت رسول الله صلی علیه وسلم، خلافت راشده ثانی را تأسیس نماید تا باشد این ظالمان را به جزای اعمال شان برسانید و یک بار دیگر مسلمانان مثل آفتاب در جهان بدرخشند.
وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ‏بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
در آن روز مؤمنان شادمان می ‌شوند از یاری الله. الله هر کسی را که بخواهد ياری می ‌دهد، و او بس چيره(بر دشمنان خود) و بسيار مهربان( در حق دوستان خويش) است.‏
 روم: 4
حزب التحریر-ولایه سوریه

ادامه مطلب...

درگیری اهل شام با پروژه های خصمانه ای غرب!

  • نشر شده در سوریه

پس از اینکه غرب کافر دولت خلافت را در سال 1924م سقوط داد و سرزمین های اسلامی را زیر نام دولت های کوچک تقسیم کرد، حکامی بالای امت اسلامی مسلط گردید که مزدوران کفار بودند که بالای مسلمانان با نظام های غربی جدایی دین از زندگی حاکمیت می کنند؛ و با آنانیکه برای بازگشت خلافت راشده دعوت می نمایند،می جنگند و از مرزهای پاسبانی می کنند که دشمنان اسلام به آنان بحیث میراث شوم توسط بیرق های ملی و دشمنی با اسلام به آنان باقی مانده است. همچنان امت اسلامی را با اسالیب گوناگون ذلیل ساخته و به آنان سرودهای ملی را تقدیم کردند.
بیرق های را به تقدیس می گیرند که باداران شان برای آنان طرح ریزی کرده اند؛ به گونه ای که هرصبح با آغاز آهنگ سرود ملی احوال پرسی می کنند، چنان که«هنری بونسو» درسال 1930م بیرق فرانسه را بحیث بیرق رسمی سوریه معرفی کرد، که این موضوع در قانون اساسی جریده ای رسمی شماره آخر سال 1932م رسماً معرفی گردید که درماده چهارم آن باب اول، بیرق فرانسه را بحیث بیرق رسمی سوریه اعلام کردند. این بیرق از جمله بیرق های بود که تنها برای تجزیه و فریب بخاطر جلوگیری از متحد شدن سرزمین های اسلامی طرح ریزی شده بود که دوباره بحیث سرزمین های واحد جمع نشوند.
 در آغازین انقلاب علیه نظام مجرم بشار اهل شام با آنهم پرچم های سوریه را بلند می کردند و خواهان آزادی از ظلم و استبداد بودند، پس از آن انقلاب شان تبدیل به بیرق های ملی که تحت قیمومیت فرانسه بود، در آمد. بدون درک اینکه حقیقت یا رمز آن را بدانند، در عقب این بیرق های ملی چه نهفته بود؟برافراشتن این بیرق ها آنان را به پیروی از بیرق های فرانسه کرده و تحت قیمومیت فرانسه داخل شدند. در حالیکه در برافراشتن بیرق های ملی و بیرق های اسلامی فرق متمایزی وجود دارد، در فکر شان هیچ خطور نمی کرد که این کارشان آنان را تحت قیمومیت فرانسه در می آورد.
پس از اینکه اهداف انقلابیون به اساس اسلام و انقلاب شان محدود به کتاب الله و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم یعنی خواهان تأسیس خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت که خودانتظارات و توقعات شان را مشخص می سازد که از اهداف اساسی این انقلابیون نیز محسوب می گردد، روشن شد. در چنین حالتی رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم را بلند کرده و به آن متمرکز شدند، حتی تا جایکه به ریشه کن کردن بیرق فرانسه شروع کردند که آنان را تحت قیمومیت خود در آورده بود، و اثری از بیرق های ملی در بسیاری از مناطق دیده نمی شد، مگر اینکه رسانه های گمراه کن به هدف جلب حمایت خارجی ها از هرسوی، بیرق های ملی را انعکاس می دادند.
پس از تحمیل آتش بس توسط امریکا و روسیه و فراخواندن طرف های درگیر به میز مذاکره در زیر سقف یک دولت دموکراتیک مدنی و سیکولار که به غیر ما انزالله حکم کند که این انتظارات از کنفرانس ویانا بوجود آمده بود، طرفداران و سیاسیون امریکایی راه حل سیاسی به سوریه پیشکش کردند؛ که همانا برگشت دوباره ای سوریه تحت بیرق های ملی که آنان را تحت قیمومیت فرانسه در می آورد، بود. در این راستا رسانه های گمراه کن کوشش های خود را به شکلی که خود را بی طرف اعلان می کردند، انجام دادند.
کارشناسان و سیاسیون امریکایی پس از این قدر تلاش که اهل شام انجام داده اند خواهان بازگشت انقلاب به حالت اصلی خود اند؛ پس از این همه می خواهندبا آتش بس که از سوی امریکا تحمیل گردیده است به زحمات بی شایبه ای آنها خط کشیده و آنان را به صلحی فرا می خوانند که از سوی امریکا به آنان پیشکش می شود. آنان را به این فرا می خوانند که تنها راه حل سوریه راه حل سیاسی است. در حقیقت آنان غافل از این اند بدانند که اهل شام مسافت بسیار بزرگی را در انقلاب شان نسبت به پذیرفتن پروژه غرب زیر عنوان دموکراسی و بیرق ملی که نماینده گی از قیمومیت فرانسه می کند، طی کرده اند. پس از روشنایی اهداف شان به اساس اسلام که خواست های شان در مطالبت به اقامه ای خلافت راشده برمنهج نبوت انعکاس می یافت، رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم را بلند کرده و به آن اشاره می کردند که رمز وحدت شان در بلند کردن رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم است.
عده ای از سیکولران و استفاده جویان رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم را تنها قطعه ای یا پارچه ای می دانند که برافراشتن آن شأن و شوکت آنان را پائین می آورد، در عوض بیرق فرانسه را به اهتزاز در می آوردند؛ فراموش کردند که رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم نشانه و رمز وحدت مسلمانهاست، تنها پارچه یا قطعه ای از رخت نیست. چنانچه مردم توسط آن به رمز وحدت مسلمین دعوت می شوند، دلیل اش این است که اهل شام از بلند کردن بیرق های که نظام آنرا حمل می کند یا کدام بیرق های دیگر خودداری کردند، زیرا بیرق های که نظام آنرا حمل می کند به اهداف مشخص و معین می باشد.
  پس بلند کردن بیرق حکمی را می گیرد که به آن اشاره می شود. برافراشتن بیرق های فرانسه اشاره به قومیت و تفرقه و پیروی از غرب کافر را می کند، در حالیکه رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم را عبدالله بن عباس رضی الله عنه در حدیثی که ترمذی به اسناد صحیح آن را روایت کرده وصف کرده است که می فرماید:
كانت راية النبي سوداء ولواؤه أبيض
رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم سیاه بوده، و لواء شان سفید بود.
این اشاره به وحدت مسلمین به ایمان شان و نظام زندگی شان می کند که از جانب الله سبحانه وتعالی بالای ایشان واجب گردیده وبه آن رسول الله صلی الله عیله سلم به تأسیس خلافت برمنهج نبوت بشارت داده است. پس حضرت عبدالله بن عباس رضی الله عنه از رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم صحبت کرده است، به قولیکه تنها رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم نه رایه های دیگری که در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم به شکل مجمل تحت رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم شامل می شد؛ گروه های جهادی آن را تمثیل کرده و جزء از ارتش مسلمانان در آن وقت محسوب می گردید. اما کسی که ادعا می کند برافراشتن رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم فتنه است، می گوئیم: یقیناًفتنه مانع شدن یا سد قرار گرفتن در برابر دین الله سبحانه وتعالی می باشد؛ نه تمسک به شریعت الهی. چنان که الله سبحانه وتعالی می فرماید:
إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ
[بروج: 10]
‏بی ‌گمان كسانی كه مردان مؤمن و زنان مؤمن را شكنجه می ‌دهند تا از دين الله برگردند، سپس توبه نمی ‌كنند و از كرده خويش پشيمان نمی شوند، قطعاً عذاب دوزخ دامنگير ايشان خواهد شد و همچنين عذاب آتش سوزان بهره آنان خواهد بود.
‏وبرعلاوه ای آن می فرماید:
فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ
[نور: 63]
آنانی كه با فرمان او مخالفت می‌كنند، بايد از اين بترسند كه بلائی(در برابر عصيانی كه می ‌ورزند) گريبانگيرشان گردد، يا اين كه عذاب دردناكی دچارشان شود(اعم از قحطی و زلزله و ديگر مصائب دنيوی، و دوزخ و ديگر شكنجه‌های اخروی).‏
در جای دیگری می فرماید:
يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ
[بقره: 217]
از تو درباره جنگكردن در ماه حرام میپرسند؛ بگو: جنگ در آن(گناهی) بزرگ است؛ ولی جلوگيری از راه الله(كه اسلام است) و بازداشتن مردم از مسجدالحرام و اخراج ساكنانش از آن و كفر ورزيدن نسبت به الله، در پيشگاه الله مهمتر از آن است، و برگرداندن مردم از دين(با ايجاد شبههها در دلهای مسلمانان و شكنجه ايشان و غيره) بدتر از كشتن است.
فتنه در این آیات دور شدن از راه الله تعریف شده است. بسیار جای تأسف است که عده ای تعبیر می کنند که رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم فتنه می باشد، در حالیکه گمان می کنند برافراشتن بیرق فرانسه ی کافر که آنها را تحت قیمومیت آن در می آرد، اشاره به وحدت شان می کند؟! کسی که می کوشد از برافراشتن رایه ای رسول الله صلی الله علیه وسلم از ترس غرب کافر جلوگیری کند، برای آنان چنین می گوئیم؛ الله سبحانه وتعالی برای تان می فرماید:  
أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
[توبه: 13]
آيا از ايشان می‌ترسيد(و به جنگ آنان نمی رويد؟)، در صورتی كه سزاوارتر آن است كه از الله  بترسيد(و از كيفر نافرمانی او بهراسيد) اگر واقعاً ايمان داريد(و مؤمنان راستين هستيد).‏
ای مسلمانان سرزمین مبارک شام:
یقیناً مبارزه ای حقیقی در سرزمین شام تنها مبارزه یا جنگ بیرق ها نیست، بلکه مبارزه بین حق وباطل می باشد. مبارزه بین فرهنگ اسلام و فرهنگ غرب کافر، مبارزه بین مبدأ اسلام با ایمانِ«لا اله الاالله محمد الرسول الله» و آنچه از این عقیده بحیث نظام واحکام زندگی می آید، و مبدأ غرب کافر با عقیده ای شان«جدایی دین از زندگی» و آنچه از نظام های وضعی و دموکراسی شان می آید، می باشد. پس شمارا دشمنان دین تان در فتنه نیندازد، هیچ سعادتی به جز شریعت الله سبحانه وتعالی نیست، هیچ راه حل و خلاصی و رهایی از ظلم و پیروی از غرب کافر برای مسلمانان نیست،مگر با اقامه ای خلافت راشده برمهنج نبوت. بناً با کسانی که برای اقامه ای خلافت راشده کار و فعالیت می کنند، کار کنید و بدانید که نصرت از جانب الله سبحانه وتعالی بوده نه از جانب کسی دیگری، چنان که الله سبحانه وتعالی می فرماید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ
[محمد: 7]
‏ای مؤمنان! اگر(دين) الله را ياری كنيد، الله شما را ياری می‌كند(و بر دشمنانتان پيروز می‌گرداند) و گامهايتان را استوار میدارد(و كار و بارتان را استقرار می‌بخشد).‏
وبدانید که نصرت با صبر است، خوشی و غم است و پس از هرسختی آسانی است.الله سبحانه وتعالی همچنین می فرماید:
واعْتَصِمُوْا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيْعَاً وَلَا تَفَرَّقُوْا
[آل عمران: 103]
و همگی به رشته(ناگسستنی کتاب) الله چنگ زنيد و پراكنده نشويد.
حزب التحریر-ولایه سوریه

ادامه مطلب...

دخالت نظامی امریکا، روسیه وایران، مانع سقوط رژیم بشار وتأسیس دولت اسلامی در شام شده نمی تواند

  • نشر شده در سوریه

(ترجمه)
در فضای ناگوار وشکست قریب الوقوع رژیم خونخوار بشار اسد وهم چنان کاهش قدرت نظامی ارتش او برای حفاظت از حکومت جنایت کارش، رفته رفته این رژیم توانائی نظامی خود را از دست می دهد. فشار وتهدیدات مخالفین نمی گذارد به مناطق مورد نیاز نیروی نظامی بفرستد وتشویش نگرانی نظام در فضای مداخله روسیه، ایران ومتحدان اش بی اثر برای نجات رژیم بوده؛ علاوه بر آن ناکامی امریکا در ایجاد قدرت مرکزی با استفاده از جنگجویان سوریه ونگرانی های واقعی از سقوط ناگهانی رژیم که خود اوباما این موضوع را بیان داشته است، در چنین فضاها، حامی سر سخت بشار(روسیه) با استفاده از تسلیحات پیشرفته که به غیر از متخصصین روسی کسی دیگری نمی تواند آنرا استفاده کند؛ برای مداخله مستقیم نظامی برای نجات نظام، آخرین تلاش های خود را می نماید که این موضوع در محراق فضای ترس واضطراب رسانه ای قرار گرفت، اما آغاز این تجاوز زیان بار به وسیله نوارهای صوتی وتصویری ودر تعقیب آن با بیانیه ها وتحلیل های امریکا بود!
همه اینها بیانگر یک موضوع اند وآن اینکه هر دو(امریکا وروسیه) می خواهند تا مسلمانان را مأیوس نموده وآنها را برای تسلیم شدن به راه حل امریکائی که در نشست ژینوا به آن توافق نموده بودند؛ مجبور نمایند که در آغاز این راه حل ایجاد یک دولت انتقالی می باشد. اخیراً بعد از بحث های زیاد امریکا به حضور بشار(جنایت کار تاریخ) در دوره انتقالی موافقت نمود.
این تصویر فریب کارانه هالیودی امریکا بیانگر ناکامی آن از طریق ناکاره گی مزدور جنایتکار اش در تنظیم دقیق شرایط مطابق منافع بادار اش می باشد. امریکا در آن زمان کجا بود که روسیه را نه گذارد تا رژیم سوریه را با انواع اسلحه سبک وسنگین که باعث قتل مسلمانان می گردید، تمویل  نماید؟ حالا بی شرمانه آمده ادعای اضرار مداخله نظامی روسیه را بیان می دارد؟ اکنون فقط یک مسئله مهم در حقیقت با گذشته فرق دارد وآن اینکه حالا بشار اسد برای حفظ حاکمیت اش عساکر کافی ندارد. این موضوع را وی در آخرین گفته های خویش بیان داشته اضافه کرد که وی بیشتر از این توان دفاع را ندارد ودر لبه ای شکست قرار دارد، در این صورت امریکا نیز در لبه ای شکست قرار می گیرد.
آمدن هم چون فضای که باعث اقدام اخیر توسط مداخله روسیه شد که در حقیقت این اقدام برای نجات اش از سقوط حتمی است. هر چند امریکا در دو رنگی ومنافقت خیلی جسور است وعلی الخصوص در ارتباط به سوریه که می خواهد واقعیت ها را معکوس نماید وبه نفع خود بچرخاند، به همین خاطر اقدام اخیر را می شود فریب به شیوه فلم هالیودی نامید. بنابراین، با وجود حمایت کامل که به شکل غیر مستقیم ایران به نیابت از امریکا در دسترس بشار قرار داده بود ناکام ماند. در حالیکه ایران رژیم سوریه را با پول، متخصصین جنگی، مأمورین استخباراتی وعساکر از ارتش وسپاه پاسداران، تمویل می نمود. ایران هم چنان با فرستادن جنگجویان وملیشه های متعصب مذهبی از لبنان، عراق، یمن وحتی افغانستان، رژیم را حمایت می نماید. در چنین فضای این اقدام به وسیله برنامه اضطراری برای نجات بشار صورت گرفت در عین حال این روی کرد نمایانگر ناکامی مطلق امریکا می باشد.
اگر سیاست امریکا نسبت به مسلمانان را در دوره حاکمیت بوش «تجاوز» تعریف نمائیم، پس این سیاست را در دوره اوباما برعلاوه «تجاوز» می توان «دسیسه»، «فریب» و«بازی شیطانی» که روسیه نیز قربانی آن شده، تعریف نمود. به خاطر اینکه روسیه به اساس برنامه های امریکا به پیش می رود، چون خود روسیه کدام برنامه مستقل ندارند تا به اساس آن پیش روی نماید. روسیه موضع وموقف که بخود اختیار نموده است مطابق به اهداف امریکا می باشد که عبارت از تغییر جهت جنگ از جنگ با بشار به سوی نبرد با اسلام به بهانه مبارزه با «تروریزم» می باشد. در حالیکه راه حل همان راه حل است که در قطعنامه ژینوا به آن توافق نمودند. امریکا برای مداخله نظامی این گونه ادعا نمود: "امریکا از هر نوع همکاری روسیه برای جنگ علیه داعش قدردانی می نماید." این درحالیست که دیپلوماتان اروپائی به خبرگذاری ایتالیائی «AKI» واضح بیان نمودند که «مداخله روسیه در سوریه کاملاً به اجازه امریکا می باشد.»
ای مسلمانان مخلص، صبور وصادق شام: ما همه احساس می کنیم که الله سبحانه وتعالی با ما است، وحافظ همه امت اسلامی است. الله قادر وتوانائی دسیسه های امریکا را معکوس ساخت وآن اینکه خود ومزدوران شان را که فتنه ای را افروخته بودند در آن فتنه گرفتار نمود، وبعد از مرگ طبق وعده الله جایگاه ما ان شاء الله که جنت واز آنها جهنم می باشد. چنانچه الله سبحانه وتعالی می فرماید:
وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِن تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّـهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّـهُ عَلِيمًا حَكِيمًا
[نساء:104]
ودر راه تعقیب دشمن هرگز سست نشوید! زیرا اگر شما درد ورنج می ‌بینید، آنها نیز همانند شما درد ورنج می‌ بینند؛ ولی شما امیدی از الله  دارید که آنها ندارند؛ والله، دانا وحکیم است.
انقلاب که با ارزش ترین چیزی خود را به آن فدا نمودید، پاداش خود را از دست نخواهید داد وتا وقتی ادامه خواهد داشت که رضایت الله سبحانه وتعالی را کسب نمایند، والله سبحانه وتعالی هم در عوض خلافت راشده را که پیامبر صلی الله علیه وسلم مژده آمدن آنرا بر منهج نبوت اش داده است، بدهد. در حقیقت این افتخار بزرگ برای مردم شام(سوریه) خواهد بود که دولت اسلامی در آنجا تأسیس شود. چنانچه راستگوترین وبا اعتماد ترین شخص(حضرت محمد صلی الله علیه وسلم) در گفتارش چنین پیش بینی را در حق شما بیان نموده است:
عُقْرَ دَارِ الإسْلامِ فِي الشَّام
خاک دارالاسلام شام است!
حزب التحریر-ولایه سوریه

ادامه مطلب...

ندای «قبل از آخر» حزب التحریر؛ خطاب به امت اسلامی به ویژه به اهل قدرت وقوت!

  • نشر شده در حزب

ندای «قبل از آخر» حزب التحریر؛ خطاب به امت اسلامی به ویژه به اهل قدرت وقوت!
 (ترجمه)
الحمد لله و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و صحبه و من والاه و بعد:
 برادران عزیز، السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!
این نداء را در ماه مبارک رمضان خدمت شما اعلام می کنیم؛ ماه پر برکت روزه، که الله سبحانه و تعالی در مورد آن فرموده است:
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ...
[بقره: 185]
رمضان ماهیست که قرآن در آن نازل شده است، (کتابی) که راهنمای مردم است، و (در بردارنده) نشانه ها و دلایل آشکار و روشن از هدایت و جدا کننده حق از باطل...
همچنان رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیث قدسی به روایت ابوهریره رضی الله عنه در مورد ماه مبارک رمضان چنین فرموده است:
قَالَ اللَّهُ: كُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ لَهُ، إِلَّا الصِّيَامَ، فَإِنَّهُ لِي وَأَنَا أَجْزِي بِهِ...
(رواه بخاری)
الله متعال فرمود: تمام اعمال فرزند آدم برای خودش است، به جزء روزه که از برای من است و من پاداش آن را می دهم...
در حدیثی دیگری نیز از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:
إِذَا جَاءَ رَمَضَانُ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ، وَغُلِّقَتْ أَبْوَابُ النَّارِ، وَصُفِّدَتِ الشَّيَاطِينُ
( رواه مسلم)
وقتی ماه رمضان فرامی رسد دروازه های جنت گشوده شده و دروازه های جهنم بسته می شود و شیطانها به زنجیر کشیده می شوند.
از الله بزرگ و توانا می خواهیم تا قلوب را شما به جانب ما گشوده و گوش های تان را به شنیدن پیام های ما سمت و سو دهید تا باشد که به آنچه می گویم گوش داده و به این ترتیب از جمله کسانی قرار گیرید که الله سبحانه و تعالی در مورد آنان فرموده است:
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَاب
[زمر: 18]
آنانی که سخن را می شنوند و از بهترین آن پیروی می کنند، آنان کسانی هستند که الله آنان را هدایت کرده و هم آنان هستند که صاحبان عقل و اندیشه می باشند.
برادران عزیز! بدون شک شما حوادثی را که امت به آن دست و گریبان است می بینید و می شنوید؛ چنانچه دولت های کفری و استعمارگر جهت مقابله با ما، متحد شده اند. در نتیجه سرزمین های ما مورد هدف این پست فطرتان و مفت خواران فرصت طلب گردیده و دیگر کسی قادر نخواهد بود تا این پراکندگی ها را جمع کند. خون ما بدون هیچ دلیلی می ریزد، سرمایه های ما به غارت برده می شود و حتی قلب سرزمین های ما از پیکرش قطع می گردد. چنانچه یهود سرزمین مبارک فلسطین را اشغال کرد؛ سرزمینی که اسراء و معراج رسول الله صلی الله علیه وسلم در آن صورت گرفته و سرزمینی که نخستین قبله ما در آن قرار دارد. یهودیان در این منطقه برای خود دولتی ایجاد کرده و در زمین شروع به فساد و فتنه افگنی نموده اند. مردم این مرز و بوم را از دیار آبائی و اجدادی شان بیرون رانده، تمام حرمت ها را زیرپا کرده، کشتار و خون ریزی بی شماری را در آن منطقه به راه انداخته اند، و هنوز در این سرزمین مقدس به فساد و فتنه گری می پردازند.
 همچنان امریکا، سرزمین های عراق و افغانستان را اشغال کرد وسپس این دو را از هم پاشید و خون های بس فراوانی در آن ریخت. این کشور اشغال پیشه در هرجای جهان برعلیه ما، به نیرنگ و ایجاد دسیسه می پردازد؛ چنانچه سودان را به دو بخش تجزیه نمود، تیمور شرقی را از اندونیزیا جدا کرد و برای حاکمیت یونان بر قبرس زمینه سازی نمود. انگلیس در هر فتنه و فسادی شریک امریکاست، اگر توانست به تنهائی اقدام به قتل و خون ریزی می کند و اما پی برد که به تنهائی نمی تواند کاری کند، در چنین حالت با امریکا متحد شده و دست به جنایت بزرگ می زند. این مشارکت آن مشمول قضایای است که چه بر سر آن اختلاف نظر داشتند ویا اینکه در آن قضیه موافق همدیگر بوده اند. چنانچه در کشتارهای عراق، افغانستان و لیبیا شریک امریکا بوده است. فرانسه اما در قتل و کشتار پیوسته در کنار آنان قرار گرفته است، گاه در مشارکت با آنان اقدام به خون ریزی کرده است و گاهی هم به تنهائی وارد این معرکه می گردد؛ چنانچه در افریقای مرکزی خود به تنهائی اقدام کرد. از جانب دیگر، می توان به کشتار های روسیه در کریمه، قفقاز، چچین و تاتارستان اشاره نمود. عدوات چین علیه مسلمانان در ترکستان شرقی را نمی توان فراموش کرد، و نیز در کشمیر که مردمش مسلمان هستند از سوی هندوهای با استفاده از زور و خونریزی بالای آنان حکومت می شود. حتی کشورهای کوچک نیز در کشتار مسلمانان مشارکت کرده اند! چنانچه، رژیم برما، مسلمانان را به گونه فجیع به قتل رسانیده و به عزت و آبروی شان تجاوز می کند، و بودائیان سفاک را بر آنان مسلط کرده است...
خون مسلمانان تنها از سوی کفار استعمارگر نمی ریزد، بلکه در جنگ ها و کشمکش ها از سوی برخی از مسلمانان دست نشانده کفار نیز ریختانده می شود. اینگونه مسلمانان بی درک و درایت، در خون ریزی مسلمانان شرکت کرده و گمان می برند که کاری درستی انجام داده اند. چنانچه در سوریه به جان همدیگر چنان افتاده اند که گوئی سرسخت ترین دشمن همدیگر اند، در عراق چنان به قتل و خون یکدیگر مشغول اند که گویا در عصر اول جاهلیت قرار دارند، در لیبیا به شدت در برابر هم مبارزه می کنند، در یمن نیز در جنگ های سنگین در میدان معرکه باهم قرار دارند. به همین ترتیب، در مصر و تونس نیز به کشمکش های افتراق آمیز گه گاهی به جان هم می افتند. تمام این خون ریزی ها در نتیجه جنایت های اتفاق می افتد که قبلاً هرگز شبیه آن در جنگ های ذات البینی مسلمانان اتفاق نیفتاده بود.
این تنها خون ریزی های مادی نیست که از سوی مزدوران غرب وکفار استعمارگر قلب های مسلمانان را جریحه دار می کند، بلکه کشتارها و خون ریزی های نیز وجود دارد که اثرات مادی نداشته و در عوض افکار واحساسات مسلمانان را جریحه دارد می کند. چنانچه کفار استعمارگر با استفاده از هر روشی چون مکر، نیرنگ وانواع شرارت ها سعی می کنند تا در برابر دعوت به سوی تأسیس خلافت و دعوتگران این راه حق قرار بگیرند. گاه مستقیماً توسط کفار وگاهی هم از سوی مزدوران آنها آزار، اذیت وشکنجه می شوند تا به هدف خود نرسند. زمانیکه اما تلاش و کوشش های شان در آسیب رسانیدن به دعوتگران کارگر واقع نشد، برخی مسلمانان دست نشانده مؤظف می شوند تا مأموریت خود را به پایان برسانند. این غلامان کارهای را انجام می دهند که باداران شان نتوانستند انجام دهند. چنانچه، کنفرانس ها ونشست ها را برگزار کرده و در آن گفتند که خلافت یک اتفاق تاریخی است، نه یک حکم شرعی ویا یک وجیبه اسلامی... برخی دیگری به پا خاسته و در جنگ علیه معنی و مفهوم خلافت دست به کار شدند و آن را تحریف وخدشه دار نمودند. جنایت ها و کشتارهای بی شماری را تحت نام خلافت مرتکب شدند. بدون درک خلافت، ادعای تأسیس آن را کرده و کارهای را انجام که هرگز در ذهن بشر خطور نکرده بود. در نتیجه راه را برای کفار استعمارگر وسایر دشمنان دیرینه ای اسلام هموار نمودند تا آنها این جرائم را بهانه گرفته و خلافت را در سراسر جهان مملو از جنایات و قتل و قتال جلوه دادند تا مردم از آن متنفر شده و مفهوم آن در اذهان شان تاریک، خوار وذلیل شود.
چنانکه امروز می بینید، مسلمانان در وضعیت وحالت های متعدد و ناگوار به سر می برند که همه اینها ناشی از دخالت واشغال استعمار گران کافر نیست، بلکه ناشی از سوی کسانی هست که خود را به اسلام نسبت داده و پرچم دار اسلام معرفی می کنند. این مزدوران، در جرائم علیه مسلمانان شریک بوده و حتی در مواردی از آنها سبقت کرده اند. چنانچه در بعضی موارد با شعار های ضد اسلامی، به اسلام ضرر رسانیده اند!!
ای مسلمانان جهان، به ویژه ای صاحبان قدرت وقوت!
وضعیت کنونی ما جاهلیت قبل از اسلام عرب ها را تکرار می کند. عرب های که به خاطر یک شتر چهل سال با یکدیگر می جنگیدند. عرب های که دختران خود را زنده به گور می کردند، بت ها را از سنگ و چوب با دستان خود می ساختند وسپس آن را معبود خویش قرار داده و پرستش می کردند. حتی گاهی اوقات از خرما بت می ساختند و عبادت می کردند، وهنگامیکه گرسنه می شدند آن را می خوردند! عرب های که بدون هیچ دست آورد برای جهان وحتی برای خود، در دشت و صحراء سرگردان می گشتند. انسان های متمدن شان اما از دولت های بزرگ آن زمان اطاعت می کردند. چنانچه منذرها در عراق پیرو فارسی ها بودند و غساسنه ها در شام از روم پیروی می کردند. اگر زمانی روم با فارس بر سر مسئله ای درگیر می شد ویا اینکه فارس با روم ناراحت می گردید، منذرها و غساسنه ها به جان هم می افتادند و وارد نبرد می شدند؛ و نیز عرب ها چنین بودند. چه عرب های که در صحراء زندگی می کردند وچه عرب های متمدن وساکن شهرها. به جزء مردم مکه که با وجود احاطه شدن با بت ها به تعداد روزهای سال، ولی بازهم الله سبحانه وتعالی آن را در حفظ  و امان خویش قرار داده بود.
وضعیت عرب ها در زمان جاهلیت چنین بود. خون خویش را با دستان خود می ریختاندند و باهم به جنگ و مبارزه می پرداختند، نه به دلیل کدام مسئله مهم وحیاتی، بلکه به سبب عصبیت و کینه توزی در مقابل همدیگر. اشخاص متمدن آنها اکثر اوقات به منظور تأمین منافع دولت های بزرگ آن زمان به جان همدیگر می افتادند. در نتیجه متفرق و پراکنده می گشتند و هیچ چیزی آنان را درکنارهم جمع نمی کرد. هیچ چیزی آنان را از ارتکاب گناه های بزرگ شان باز نمی داشت. پس بدین ملحوظ، وضعیت امروزی ما شباهت زیاد به وضعیت آنها دارد و اینکه وضعیت آنها شبیه وضعیت ماست. با وجود این همه کشمکش ها و مبارزات، حکام  وسران قبائل شان مردانگی و حیاء داشتند که متأسفانه این خصلت در حکام امروزی و رهبران سرزمین های اسلامی وجود ندارد. دلیل برای این ادعا آن است که مشرکین چهل مرد را آماده کرده و به منظور قتل رسول الله صلی الله علیه وسلم فرستادند، این چهل مرد شب هنگام به سوی خانه رسول الله صلی الله علیه وسلم رفتند، وقتی نزدیک خانه شدند متوجه شدند که دروازه خانه قفل است، پس در اطراف خانه منتظر ماندند تا رسول الله دروازه را باز کند و وی صلی الله علیه وسلم را به قتل برسانند، زیرا مردانگی شان به آنان اجازه نمی داد تا به خانه هجوم برده و با زور وارد آن گردند و حیاء شان به آنان اجازه نمی داد تا وارد خانه ای گردند که اهل آن خوابیده اند، اما حاکمان امروز و جاسوسان شان تمام حرمت ها را از هم دریده اند و با تمام وقاحت و بی شرمی و بدون اجازه صاحب خانه وارد آن می گردند و زنان و کودکان را به وحشت انداخته و از خواب بی دار می کنند و آنان از شدت ترس و وحشت به لرزه می افتند. تمام این حوادث به دلیل آن اتفاق میافتد که حاکمان امروز و جاسوسان شان مردانگی و حیاء را از دست داده اند. چه راست می گوید رسول الله صلی الله علیه وسلم آنجا که می فرماید:
... إِذَا لَمْ تَسْتَحْيِ فَاصْنَعْ مَا شِئْتَ
(رواه بخاری)
... وقتی حیاء نکردی، هرچه خواستی بکن.
ای مسلمانان جهان، بویژه ای صاحبان قدرت وقوت!
رسول الله صلی الله علیه وسلم به حیث پیامبر اسلام مبعوث شد و عرب ها را از آن باتلاق جاهلیت بیرون کشید، پس از آنکه سقوط کرده بودند، نجات داد و پس از آنکه نشسته بودند به پا ایستاد نمود، پس از آنکه به خواب غفلت رفته بودند، بیدار کرد. از آن صحراء نشینان مجاهدین ساخت که در راه الله سبحانه وتعالی بدون اندکترین تأمل شروع به جهاد کردند. به هر جای جهان با پیام بزرگ از برکت وعدالت می شتافتند. رسول الله صلی الله علیه وسلم کسانی را که ایمان می آوردند، در خانه ارقم تنظیم می نمود و پس از چند سال که روند دعوت به اینگونه سپری گردید، وی صلی الله علیه وسلم مؤمنین را دستور داد تا با مردم تفاعل کرده و به این ترتیب دعوت شان را برای همه گان آشکار کنند و در برخوردهای فکری و مبارزات سیاسی خویش در برابر آنان قرار گرفته و در راه الله سبحانه وتعالی از هیچ ملامت گری بیم نداشتند. آنها چنان تثقیف شدند که در برابر آزار و اذیت ها پیوسته صبر پیشه می کردند و بدون هیچ گونه احساس ضعف و ناتوانی با مشکلات و نارسائی ها دست و پنجه نرم می کردند، تا آنکه سالی فرارسید که به نام «عام الحزن»(سال اندوه و غم) یاد می گردد، سالی که در آن ابوطالب کاکای رسول الله صلی الله علیه وسلم که پشتیبان وی صلی الله علیه وسلم بود وفات کرد و نیز ام المؤمنین خدیجه کبرا رضی الله عنها، همسر رسول الله صلی الله علیه وسلم که پناه گاه وی بود نیز این دار فانی را وداع گفت. در این سال که سال دهم بعثت بود، الله سبحانه وتعالی برای رسولش صلی الله علیه وسلم دو چیز را عنایت فرمود که شکوه و جلال دنیا و آخرت در آن نهفته بود.
نخست اینکه الله سبحانه وتعالی برای رسولش صلی الله علیه وسلم عنایت کرده و وی را به سفر اسراء و معراج برد، چنانکه نخست وی صلی الله علیه وسلم را از مسجد الحرام شب هنگام تا مسجد الاقصی انتقال داد و سپس از آنجا وی را به آسمان های بلند صعود داد و در آنجا هر آنچه لازم بود برای بنده اش وحی نمود. اما عنایت دوم الله متعال برای رسولش صلی الله علیه وسلم این بود که به وی اجازه داد تا طلب نصرت کند، این دستور با بیعت عقبه دوم آغاز گردید و سپس با بیعت نصرت و بیعت حکم ادامه یافت. طلب نصرت در ماه ذی الحجه و در سال سیزدهم بعثت اتفاق افتاد و رسول الله صلی الله علیه وسلم پس از آن در ربیع الاول سال اول هجری، هجرت نمود و نخستین دولت اسلام را تأسیس کرد و پس از آن مسلمانان سربلند و عزتمند گردیدند. این یک حادثه ای بسیار بزرگ برای مسلمانان بود، به حدی که وقتی مسلمانان خواستند آغاز تاریخ اسلام را انتخاب کنند، حضرت عمر رضی الله عنه آنان را جمع کرد تا با هم این مسأله را بررسی کنند. سرانجام دریافتند که شروع هجرت و برپائی دولت یک تحول بزرگ و شکوه مند است، و اهمیت این را دارد که آغاز تاریخ اسلام برگزیده شود.
 به این ترتیب دولت اسلامی تأسیس شد و اسلام جزیره عرب و اطراف آن را با نور خود روشن کرد. پس از آن نوبت خلافت راشده و سپس سایر خلفاء فرا رسید و دائره فتوحات اسلامی گسترش یافت و خیر و برکت برخاسته از آن بخش های زیادی از جهان را، از شرق تا غرب، از اندونیزیا که در شرق قرار داشت تا مدیترانه در غرب، همه جا فتح شد. اگر مجاهدین در آن زمان می دانستند که آن طرف بحر[اقیانوس] اطلس نیز زمین خشکه ای وجود دارد، قطعاً تن به دریا می زدند تا آن سرزمین ها را نیز فتح نموده و خیر و برکت را در آن منتشر کنند. چنانچه عقبه بن نافع، یکی از آن مجاهدین در حالیکه سوار بر اسب اش وارد ساحل اطلس گردید گفت: "پروردگارا اگر می دانستم که پشت این بحر[اقیانوس]، زمین خشکه وجود دارد، قطعاً وارد آن می شدم تا به سراغ آن سرزمین بروم." در روایت دیگر چنین آمده است که او اسب اش را وارد آب بحر نمود تا جای که آب به گلویش رسید، سپس گفت: "پروردگارا شاهد باش که راه عبور نیست، اگر راهی برای عبور می بود قطعاً ادامه می دادم."
وضعیت مسلمانان به این ترتیب مملو از عزت و بزرگی ادامه یافت، تا آنکه کفار استعمارگر دانستند که سبب عزت مسلمانان همانا حکم به اسلام زیر سایه خلافت و بیرق عقاب که بیرق «لا اله الا الله محمد رسول الله» است، می باشد. بنابر این، تمام تلاش خویش را برای فروپاشی این دولت به کار انداختند. بزرگترین قدرت کفار در آن زمان انگلیس بود. از آغاز قرن هجدهم شروع به مبارزه نمود تا آنکه توانست در ربع اول قرن بیست میلادی با استفاده از خائنین عرب و ترک، دولت خلافت را سقوط دهد. از اینجا به بعد مسلمانان از هم پاشیدند و سرزمین های شان، محل گشت و گزار دشمنان اسلام قرار گرفت! تا جائیکه به قرآن اهانت شد، اما آنان از خود هیچ عکس العملی نشان نمی دادند، به رسول اسلام صلی الله علیه وسلم توهین می شد، باز هم خون در رگ های شان به جوش نمی آمد، به محارم و مقدسات اسلام تجاوز صورت می گرفت اما لشکرهای شان در اردوگاه های خویش خوابیده بودند و حکام آنان را به حرکت نمی آوردند مگر بر علیه خود شان، چنانکه در برابر مردم ناتوان و ضعیف همچون شیر می غریدند. اما در برابر دشمنان اسلام از شدت ترس و وحشت سر به زیر می انداختند تا آنکه وضعیت به جای رسید که ما اکنون در آن قرار داریم.
ای مسلمانان جهان، بویژه ای صاحبان قدرت وقوت!
قطعاً وضعیت کنونی مسلمانان بهبود نخواهد یافت، مگر با آنچه که وضعیت مسلمانان اوائل تغییر کرد. حاکمیت بر اساس اسلام در دولت خلافت راشده زیر سایه رایه عقاب یعنی رایه رسول الله صلی الله علیه وسلم و دقیقاً به همان طریقه ای که شخص رسول الله صلی الله علیه وسلم پیام اسلام را رسانید، به پیش برده شود؛ طریقه ای که بر اساس آن نخست باید یک گروه تنها بر اساس اسلام و نه هیچ چیز دیگری تشکیل گردد، سپس این گروه با امت تفاعل نموده و از صاحبان قدرت طلب نصرت و یاری کند و این طریقه را ادامه دهد تا آنکه الله سبحانه و تعالی این گروه را نصرت داده و حاکمیت اسلام و دولت اسلام را برپا دارد. این یگانه راه بهبود وتغییر وضعیت مسلمانان است، و تنها به همین طریقه است که امت از پرتگاهی که در آن قرار گرفته اند بیرون می آیند و مجدداً تاریخ شکوفائی خویش را دوباره زنده می کنند. آن حکومت، همانا خلافت راشده است، خلافتی که اسلام را در داخل تطبیق و با دعوت و جهاد آن را به جانب سائر جهانیان حمل می کند و الله عزیز و حکیم نیز آن را کمک و یاری خواهد نمود. انشاء الله
إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ
[غافر: 51]
در حقيقت ما فرستادگان خود و كسانى را كه گرويده ‏اند در زندگى دنيا و روزى كه گواهان برپاى مى ‏ايستند قطعاً يارى مى ‏كنيم.
البته نیاز به کار و تلاش برای برپائی خلافت تنها بر این اساس نیست که خلافت از منظر واقعیت یگانه راه پیروزی است و بس. بلکه قبل از هرچیزی به این دلیل که آن یک فرض بزرگ از جانب الله است(ما در فرائض و یا تاج سائر فروض) که توسط آن احکام برپا گردیده و حدود جاری می گردد، می باشد. در نبود آن، نه احکام اسلامی بالای مردم تطبیق می گردد و نه حدود جاری می شود. چون می دانیم که آنچه ادای یک واجب بدون آن ممکن نیست، خود نیز واجب می باشد. بنابرین، برپائی خلافت فرض است آن هم فرض که در مقایسه با دیگر فرائض مقدم است! پس هرکی توانائی کار برای برپائی خلافت را دارد ولی فعالیت نمی کند، مرتکب گناه بس بزرگی شده و به دلیل این گناه بزرگ بر اساس حدیث پیامبر صلی الله علیه وسلم گویا با مرگ جاهلیت مرده است.
... وَمَنْ مَاتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ، مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً
(رواه مسلم)
... هر کی درحالی بمیرد که بیعتی در گردن ندارد، با مرگ جاهلیت مرده است.
تأسیس خلافت و نصب خلیفه فرض است! چنانچه مسلمانان پیش از آنکه به مراسم تدفین پیکر مطهر رسول الله صلی الله علیه وسلم بپردازند، به مسأله تعیین خلیفه پرداختند، زیرا خلافت اهمیت و بزرگی خاص خود را دارد. چنانکه بزرگان صحابه رضی الله عنهم اجمعین متفق به این نظر شدند که پرداختن به نصب خلیفه اولویت دارد بر این فرض(دفن پیکر مطهر رسول الله صلی الله علیه وسلم).
اهمیت دیگر خلافت این است که به رهبری خلیفه و یا امام، فتوحات صورت می گیرد.
... وَإِنَّمَا الإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ...
(رواه مسلم)
... امام همچون سپر است که در عقب او جنگیده و به او پناه برده می شود...
بنابرین، خلیفه و خلافت به سان سپر هستند، یعنی هرکی پناه گاهی داشته باشد، به خواست الله سبحانه و تعالی، سر انجام پیروز خواهد گردید، حقوق و سرزمینش هرگز ضایع نشده و دشمنانش هرگز جرأت نزدیک شدن به آن را پیدا نخواهند کرد. تاریخ اسلام گویای این ادعاء است؛ کجاست بیزانس و اقتدار سلطتنی اش؟ کجاست مدائن و کسراها؟
اگر دولت اسلام، سربازان اسلام و عدل اسلام نمی بود، چه کسی می توانست ندای تکبیر را در این سرزمین های پهناوری که طول و عرض زمین را فرا گرفته بود و از این بحر تا آن بحر ادامه داشت، بلند نماید؟ اگر خلافت می دانست که آن سوی آب های شرق و یا غرب سرزمینی وجود دارد، قطعاً تن به آب می زد تا آن سرزمین را به جانب الله رحمن، رحیم، عزیز و حکیم، دعوت کند.
ای مسلمانان جهان، به ویژه ای صاحبان قدرت وقوت!
در گذشته نیز دو بار دیگر بر شما نداء کردیم:
بار نخست، در بیستم ربیع الثانی سال 1385هـ.ق مصادف با هفدهم آگست 1969م، یعنی تقریباً پنجاه سال قبل. آن نداء به مثابه ای زنگ خطری بود مبنی بر اینکه افکار و احکام اسلام در نزد مسلمانان در حال بی ثبات و متزلزل شدن است. این بی ثباتی به گونه ای آشکارا در میان مسلمانان ملاحظه می شد! از آنجای که حزب التحریر پیشگامی است که هرگز به مردم خود دروغ نمی گوید، آنچه در توان داشت برای برگرداندن اعتماد به افکار و احکام اسلام به خرچ داد و الله سبحانه وتعالی را سپاس گزاریم که در این کار و تلاش، مؤفقیت قابل توجهی را نیز حاصل نمود.  
 بار دوم، بیست و هشتم رجب 1426هـ.ق مصادف با سپتمبر 2005م بود، یعنی بیست سال قبل. آن نداء در فضای کاملاً داغ صورت گرفت، دقیقاً زمانیکه غرب به سرکردگی امریکا متوجه شد که تلاش های سالیان متمادی اش برای بی اعتمادی میان مسلمانان وافکار و احکام اسلامی به باد فنا رفته است. در آن مقطع زمانی، حزب التحریر با سایر مسلمانان مخلص مؤفق شدند تا فاصله های ایجاد شده را از میان مردم برطرف کنند. امریکا اما زمانی متوجه شد که مسلمانان در جهت کار برای تأسیس خلافت راشده قدم بر می دارند، حملات خویش را بالای حزب، گاه به صورت مستقیم و گاهی هم توسط مزدورانش افزایش داد و اقدام به جنگ های نمود که برخی آن را از روی بغض و کنیه توزی با اسلام، جنگ های صلیبی اعلام نمود، مانند جنگ در عراق و افغانستان.
بنابرین، ما در ندای دوم خویش سعی کردیم دشمنی غرب به رهبری امریکا را با خلافت و مسلمانان، به ویژه دعوتگران خلافت، واضح سازیم. ما در آن نداء بیان کردیم که دشمنان اسلام می خواهند گام های مسلمانان را در جهت تأسیس خلافت متزلزل نموده و آن را از کار بی اندازد. این مسئله را نیز توضیح دادیم که مسلمانان قطعاً موفق خواهند شد تا دشمنان دیرینه ای خود را شکست دهند، به شرط آنکه به احکام اسلام پابندی داشته و در دینداری شان با الله سبحانه و تعالی مخلص بمانند، و تنها به او تعالی که توانا و عزیز است، مراجعه کنند.
اینک این ندای موسوم به «قبل از آخر» را در حالی متوجه شما نموده اعلام می کنیم که خلافت به رأی عام و دیدگاه اکثریت مسلمانان مبدل گردیده است.
حالا دیگر چیزی به جزء این باقی نمانده که الله سبحانه و تعالی به نصرت دهندگانی همچون انصار رسول الله صلی الله علیه وسلم و افرادی مانند سعد اجازه نصرت را عنایت فرماید. مردانی که با نصرت دادن به دعوتگران خلافت، دین شان را یاری نموده و با نصرتی که به حزب التحریر می دهند، خلافت راشده دوم را برپا خواهند نمود. خلافتی که پس از این حکومت های ستمگر، بر منهج نبوت، دوباره تأسیس خواهد شد و به این ترتیب وعده الله سبحانه و تعالی و مژده رسول الله صلی الله علیه وسلم، جامه عمل پوشیده و عملی خواهد شد.
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ
[نور: 55]
الله به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏اند وعده داده است كه حتما آنان را در اين سرزمين جانشين خود قرار دهد.
...ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيَّةً، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ نُبُوَّةٍ
(رواه احمد)
.. سپس ملک جبری بوده و تا زمانی که الله متعال بخواهد ادامه خواهد یافت، سپس هرگاه الله بخواهد آن را برخواهد داشت؛ سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود.
ما این «ندای قبل از آخر» را در حالی به شما اعلام می کنیم که خواهان خیر برای شما هستیم. بناً، ای مسلمانان و ای صاحبان قدرت، برای نصرت به حزب التحریر و تأسیس دوباره خلافت بر منهج نبوت بشتابید، نه اینکه تأسیس خلافت را از سوی حزب تنها نظاره کنید. آگاه باشید که خیر و پاداش را که شما امروز در پیوستن تان با داعیان خلافت حاصل می نمائید، هرگز به سان خیر وپاداش نخواهد بود که فردا به این صفوف خواهید پیوست، هرچند هر دو حالت عاری از خیر و نیکی نیست.
لا يَسْتَوِي مِنكُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِينَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَكُلاً وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
[حدید: 10]
كسانى از شما كه پيش از فتح مكه انفاق و جهاد كرده ‏اند با ديگران يكسان نيستند آنان از حيث درجه بزرگتر از كسانى‏ اند كه بعداً به انفاق و جهاد پرداخته‏ اند، و الله به هر كدام وعده نيكو داده است و الله به آنچه مى‏ كنيد آگاه است.
ما این نداء را به شما اعلام می کنیم تا پس ازین به جزء از الله عزیز و جبار دیگر از کسی ترس و هراسی نداشته باشید، و با خود نگوئید که «اگر ما شما را یاری کنیم، امریکا و غرب در برابر ما قرار خواهد گرفت،» زیرا مقاومت آنان از هم پاشیده و پشت شان در برابر کسانی که به الله ایمان آورده و به دعوت، پناه و نصرت داده اند، خواهد شکست.
وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ
[روم: 47]
و يارى ‏كردن مؤمنان بر ما فرض است.
در این نداء، عزت و سربلندی شما و ذلت و خواری دشمنان تان را به یاد تان می دهیم. شما مسلمانان هستید و کسانی هستید که الله سبحانه وتعالی را پروردگار، اسلام عزیز را دین و محمد صلی الله علیه وسلم را پیامبر خویش پذیرفته و به آنان ایمان آورده اید.
شما کسانی هستید که به یاری پروردگار خویش توانا «لاقوة إلا بالله» و به وسیله دین تان عزت مند و سربلند می باشید «و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین». شما نوادگان راشدین و نوادگان کسانی هستید که اندلس(اسپانیا) را فتح کرده و تمدن اسلام را در آن منتشر کردند. شما نوادگان معتصم هستید، همان که لشکر انبوهی را به کمک و دفاع از زنی رهبری نمود که یک فرد رومی به او ظلم کرده و وی ندای «وا معتصما» را فریاد زد. شما نوادگان «هارون رشید» هستید، همان که پاسخ پیمان شکنی پادشاه روم با مسلمانان را با لشکری داد که قبل از شنیدن آوازه آن، به سراغش رسید. شما نوادگان «صلاح الدین ایوبی» هستید، همان مجاهد غیور که صلیبی ها را شکست دندان شکن داده و آنان را به سزای اعمال شان رساند و نیز نوادگان قتز و پبرس که تاتار را مغلوب نمودند. نوادگان محمد فاتح، فرمانده جوانی که الله سبحانه وتعالی شرف فتح قسطنطنیه(مرکز امپراطوری روم) را برایش داد. چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد فتح آن مژده داده بود:
... فَلَنِعْمَ الْأَمِيرُ أَمِيرُهَا، وَلَنِعْمَ الْجَيْشُ ذَلِكَ الْجَيْشُ
(مسند احمد)
فرمانده این نبرد بهترین فرمانده و لشکری که آن را فتح می کند بهترین لشکر است.
نوادگان «سلیمان قانونی» خلیفه ای که فرانسه برای رهائی پادشاه خویش از او طلب کمک نمود. نوادگان «سلیم سوم» خلیفه ای که امریکا در زمان حکومت اش برای جواز عبور کشتی های خود  در بحر، سالانه برای والی او در الجزائر مالیات می پرداخت. نوادگان «عبدالحمید» حکمروای که میلیون ها سکه طلائی را یهود برای خزانه دولت پیشنهاد نمود تا فلسطین را تجزیه کنند. اما این پول هنگفت مغرورش نکرد و هرگز از فشارهای بین المللی که جهت شهرک سازی در فلسطین بالایش اعمال می گردید، نه هراسید. وی این سخن مشهورش را در آن زمان گفته بود: "اگر حیوان درنده بدنم را پاره پاره کند برایم آسان تر از آن است که شاهد جدا شدن فلسطین از پیکر دولت خلافت باشم، بهتر است یهود این میلیون ها پولش را نزد خود نگهدارد و هرگاه روزی دولت خلافت از هم پاشید، آنان می توانند در آن هنگام فلسطین را بدون پرداخت چیزی از آن خود کنند." این خلیفه ای مسلمانان که رحمت الله بر او باد، بسیار دور اندیش بوده، چنانچه دقیقاً همان اتفاقی افتاد که او پیشبینی کرده بود.
حاکمان مزدور در حق فلسطین خیانت بزرگ کرده و آن را به دست یهود سپردند و حتی از یهود در فلسطین نگهبانی می کنند. همین خلیفه(سلیم سوم) با وجود شدت نیرنگ های کفار برعلیه او و دولت اسلامی، در اواخر قرن نزدهم(1890م) انگلیس را که ابر قدرت آن زمان بود، وادار کرد تا به خاطر منتشر نمودن چیزی از سوی یک شهروندی انگلیسی که بیانگر دشمنی با اسلام خوانده شد، رسماً به سفارت دولت اسلامی در لندن معذرت خواهی کند. این در حالی است که به قرآن کریم، کلام پروردگار جهانیان، از سوی کفار و یهودیان بی حرمتی صورت می گیرد، اما هیچ معذرت خواهی در کار نیست، زیرا مسلمانان امروز خلیفه ای ندارند که قرآن را قانون خود انتخاب کند و دولت را با تمام آنچه در اختیار دارد، بر علیه کافران که در برابر اسلام بی حرمتی می کنند، بسیج نماید.
آری! چنین است خلافت و چنین هستند مسلمانان زیر سایه ای خلافت! ای مسلمانان به یاد بیآورید زمانی را که آباء واجداد تان چنان بودند و آنگونه رفتار می کردند. شما نوادگان همان اجداد هستید، پس بشتابید به سوی همان حق که اجدادتان شتافتند و از آن پیروی کردند و سرانجام به سبب آن عزتمند گشتند.
در این «ندای قبل از آخر» یک بار دیگر آنچه را که قبلاً تذکر دادیم، مورد تأکید قرار می دهیم، و آن اینکه انشاء الله شما توانائی شکست دادن دشمنان تان را دارید، زیرا دولت های کفری استعمارگر در ظاهر بزرگ، اما در باطن ضعیف هستند، دارای سلاح های بزرگ، اما مردانی بزرگ ندارند، و سلاح بدون مردان غیور در برابر گروه مؤمنی که سلاح کمتر دارد اما توان بیشتر، اثرگذاری ضعیف خواهد داشت. این ادعاء یک حقیقتی است که نبردهای خلافت با دشمنان کافرش به خوبی بیانگر آن است. پس برتری در سلاح های جنگی به تنهائی نمی تواند میدان نبرد با مسلمانان را به نفع خود رقم زند، حتی اگر سلاح مادی شان اندک هم باشد، مسلمانان عقیده ای راسخ و صادقی دارند که برای شان انرژی و توان مبارزه و جنگی را می دهد که طاغوت های امروزی به سرکردگی امریکا، از آن بی خبراند. اما زمانی که به خواست و اجازه الله سبحانه وتعالی صبح خلافت شروع به دمیدن نمود، این توان را با چشم سر خواهند دید! و خلافت پیروزی های را یکی پس از دیگری نصیب گردیده و طاغوت های زمان به خانه های شان برخواهند گشت، در صورتی که برای شان خانه ای باقی بماند...
وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ
[ص: 88]
و قطعاً پس از چندى خبر آن را خواهيد دانست.
در این نداء خطاب به شما چنین می گوئیم: از شما طلب نصرت می کنیم، پس با کسانی بپیوندید که قبل از شما به ما نصرت داده اند. به جانب شما دست همکاری دراز می کنیم، پس آن دستان را بفشارید و با کسانی یکجا شوید که در تلاش اند از ما دفاع کرده و یاری مان کنند، زیرا نزدیک است که کاروان به راه افتد، پس در این راه با ما همراه شوید.
وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا
[اسراء: 51]
و مى ‏گويند آن كى خواهد بود، بگو شايد كه نزديك باشد.
و ما مطمئن هستیم که الله متعال ما را نصرت و یاری خواهد داد.
وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ  بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
[روم: 4-5]
و در آن روز است كه مؤمنان از يارى الله شاد مى‏ گردند هر كه را بخواهد يارى مى‏ كند و اوست‏ شكست‏ ناپذير مهربان.  
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!
حزب التحریر

ادامه مطلب...

حمله وحشیانه‏ ای امریکا وروسیه بالای سوریه؛ دو رخ یک سکه است!

  • نشر شده در حزب

(ترجمه )

نیروهای سوری به تاریخ 10 نومبر2015م، در یک جنگ شدید با مخالفین رژیم بشار در مناطق شمال غربی سوریه توسط نیروهای هوائی روسیه حمایت می شدند. از زمان شروع حملات روسیه در سوریه به تاریخ 30 سپتمبر سال روان میلادی، این اولین اقدام نظامی هوائی وزمینی مسکو در خاک سوریه می باشد. شدت این جنگ ها بیشتر در دو ولایت شمالی «حما» و«ادلیب» جای که برعلاوه گروه جبهه النصره، گروه های دیگر هم موجود است، متمرکز می باشد. (وطن 10/10/2015)
همچنان درین گزارش، از حمایت زمینی وهوائی روسیه با رژیم سوریه علیه مخالفین در مناطق ستراتیژیک «سهل الغب» نزدیک به «حما» نیز ذکر گردیده است. (بی بی سی عربی 08/10/2015) قبل از این نبرد، روسیه از دریائی خزر(کسپین) به تعداد 26 کروز میزائل را در قلمرو سوریه شلیک نموده بود. (بی بی سی عربی، 07/10/2015) روسیه قبل از این حملات، حملات هوائی خویش را بعد از تصویب این تصمیم به تاریخ 30 سپتمبر 2015م توسط پارلمان این کشور، در سرزمین سوریه آغاز نموده بود. طبق گزارشات آژانس خبری شاخه عربی بی بی سی، ریاست جمهوری روسیه، فرستادن نیروهای هوائی خویش را طبق خواست بشار اسد، در پیامی بیان کرده است. جالب اینکه درین حملات امریکا نیز روسیه را مطابق پیمان 23 سپتمبر 2015م، همراهی می نمود.
حملات روسیه در خاک سوریه قبل از حملات امریکا به نام ائتلاف امریکائی که در 23 سپتمبر 2015م، آغاز شده بود؛ مقامات امریکائی گفته اند که درین جنگ از طیاره های جنگی، توپخانه وموشک ها به صورت متداوم استفاده گردیده است. کارشناسان گفته اند که پنج حمله در میدان هوائی نظامی «طبقهم»، سه حمله هوائی در نزدیک شهر «تل آبیاد» وسه حمله دیگر در نزدیکی «اللیوا 93» ودر حومه شهر «عن ایسا» صورت گرفته است. بر اساس گزارشات بی بی سی از واشنگتن، بارک اوباما رئیس جمهور امریکا، نیروهای هوائی خویش را به خاطر انجام حملات هوائی به سوریه فرستاده است. تلویزیون سوریه اعلامیه ای را پخش نمود که واشنگتن قبلاً به آنان خبر داده بود که مناطق «رقه» را هدف قرار خواهد داد. (سودان تودی 23/09/2015)
این دو حمله ی وحشیانه توسط امریکا وروسیه به بهانه ای جنگ علیه «تروریزم» می باشد. این در حالیست که امریکا وروسیه فراموش نموده اند، ویا می خواهند فراموش نمایند که در حقیقت «تروریزم» به قتل رساندن مردم توسط موشک، بم های بیرلی، حملات وحشیانه، شنکجه، تعذیب، قتل وبه زندان کشیدن مردم بی گناه در سلول ها، وزیر زمینی های وحشتناک می باشد.
حقیقت چیزی نیست که آنان می گویند، بلکه بر عکس در سرزمین سوریه از طریق هوا، زمین وحتی بحر به نام جنگ علیه «تروریزم» دست به ظلم و وحشی گری می زنند، که ایجاد کننده ای این سناریو خود شان می باشند وبس. در واقع این حملات وحشیانه به منظور حفظ وزنده نگهداشتن جلادان دمشق ومزدوران مؤفق امریکا می باشد، تا زمانیکه بدیل ویا مزدور مناسب تری را به جای آنها دریابند. این برنامه های استعمار وسیله فشار است تا مخالفین را آماده به گفتگوهای سیاسی با رژیم جابر وقاتل سوریه نمایند، التبه تا زمانیکه بتوانند بدیلی را دریابند که منافع امریکا را تأمین کند.
این ادعاها را می توان از سخنرانی های که در کنفرانس های متعدد انجام می دهند، به اثبات رسانید. چنانچه وزیر خارجه روسیه اظهار داشته گفت: "هر اقدامی را که مسکو در قبال سوریه روی دست می گیرد، برای دستیابی استقرار ثبات سیاسی در سوریه می باشد." (روسیه تودی 08/10/2015) همچنان، امریکا اعلام نمود که به این زودی برکناری بشار را تا قبل از مذاکرات نمی خواهد. این اقدام به خاطری است که امریکا می خواهد پیوسته مزدور جدید خویش را جاگزین مزدور قبلی نموده تا منافع اش را تأمین نماید. چنانچه جان کری بیان داشت: "از یک ونیم سال گذشته بدینسو، ما تأکید داشته ایم که حالا زمانش رسیده است تا بشار کناره گیری نماید، اما چگونه؟ تصمیم برکناری بشار باید در گفتگوهای «جنف» گرفته شود. وی علاوه نمود: "مهم نیست که از روز اول ویا ماه اول باشد!" (العربیه: 5 ذوالحجه 1436/ 19 سپتمبر 2015)
امریکا خود را در وضعیت حساس وخطرناک در شام می بیند. این کشور فکر می کرد که تغییر چهره در شام مانند تغییر چهره در سرزمین کنانه(مصر) ساده خواهد بود؛ با این وجود امریکا انقلاب را در مصر به راه انداخت که طبق آن توسط مسلمانانی که خود را مدافعین میانه رو اسلامی می خواندند، باعث فرونشاندن موج های این انقلاب گردید؛ وبعد زمانیکه تظاهرات کنندگان در انقلاب خویش ناکام گردیدند، به بسیار آسانی همان طوری که آنان را به صحنه آورده بود، همانطور دوباره بیرون شان کرد. سپس گارد باز نشسته ای را به شکل بسیار شینع وخطرناک دوباره به قدرت رسانده و وی را در خیانت جسورتر ساخته حتی تا حدی که در سخنرانی های مذهبی نیز به نام مدنیت مداخله می نماید.
این چیزی بود که امریکا فکر می کرد، اما برعکس خیال امریکا نقش بر آب شده؛ ائتلاف های ملی سوریه ناکام گردید، در حالیکه آنها را منحیث بدیل پشنهاد نموده بود، با این وجود کدام حامی در سوریه نیافت که از آن حمایت نماید. باالآخره این موضوع به بیرون از سوریه کشانده شد، جائی که امکان نفوذ امریکا بوده وباعث گردد تا نقش امریکا در سوریه را تضمین نماید. اما چگونه ممکن است، انقلابی که مردم سوریه در آن شعار می دادند: «یا الله!»، «این انقلاب برای الله است!» واز جدا شدن دین از زندگی فریاد بر می آوردند، ونمی خواستند که قوانین پلید بشری-دموکراسی بر آنان تطبیق گردد:  
أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ
[نحل: 59]
قطعاً، چه بد حکم می ‌کنند!
امریکا بعد از بررسی وتلاش های فراوران، یکبار دیگر هراسان شده وفکر نمود که ممکن رژیم اسد قبل از بدیل جدید سقوط خواهد کرد. بناً، تلاش نمود تا برای مدتی عمر رژیم اسد را از طریق ایران وحزبش(حزب الله لبنان) طویل تر سازد؛ این حالات تا زمانی ادامه یافت که زمین سوریه به لرزه آمد وصرف یک بر دهم حصه آن تحت کنترول آنان باقی ماند. سپس امریکا منحیث میانجی داخل صحنه شده که به مدت شش ماه ادامه پیدا کرد، ورژیم دوباره نفس تازه گرفت، اما رژیم اسد تا هنوز از این خطر قریب الوقوع مصؤن نیست، چون امریکا با مصیبت بزرگ مواجه است، از یک طرف خود را حامی انقلابیون جلوه می دهد واز طرف دیگر نمی تواند به طور آشکار علیه انقلابیون بجنگد.  
انقلابیون درحالی رژیم را در خطر قرار داده که امریکا تا هنوز بدیلی را نیافته است. این درحالیست که اقدام پوتین کثیف وجهنمی بازی این میدان را به دوش گرفته که نقش واضح در حمایت از رژیم وجنگ با انقلابیون مخالف دارد. رژیم سوریه به دستور امریکا از روسیه خواست تا درین ماجرا مداخله مستقیم نماید.
این شیطان لعین(روسیه) درین جنگ داخل شده ومنافع امریکا را نیز تأمین می نماید. کاملاً واضح است که فامیل بشار از پدر، مزدور امریکا بوده ومی خواهد منافع سوریه را در انحصار خود داشته باشند. این همه به خاطر بی اعتنائی امت است. در آن زمان، تأثیر گذاری روسیه ثابت نمی ماند، در حقیقت اگر امریکا می خواست، آن را  تنها با ضربه قلم از بین می برد، زیرا اگر حمایت از بشار در سوریه قویتر می شد، امریکا آن را از سوریه مانند: «انور سادات» در مصر از پا در می آورد. پوتین به این باور است که با همکاری به امریکا می تواند در سرحدات جنوبی اوکراین سهم مساویانه ای داشته باشد، اما بی خبر از اینکه موضوع سوریه متفاوتر از اوکراین است! در  حقیقت روسیه در جنگ با مسلمانان در گیر است، وآنان باید بدانند که این جنگ اوکراین نبوده وبرای شان مصیبت است که فردای امیدشان را خاتمه خواهد بخشید.
ای مسلمانان!  
حملات هوائی، بحری وحتی زمینی روسیه از پایگاه های شان در هماهنگی با امریکا صورت می پذیرد؛ در حقیقت آنان علیه یکدیگر در جنگ اند. این مسئله را می توان از زبان خود شان به اثبات رسانید. روزنامه انگلیسی گاردین به نقل از «جان مکین» یکی از سناتوران امریکائی چنین گزارش داده است که وی گفت: "ایالات متحده امریکا با روسیه در جنگ سوریه از طریق هیأت های خویش باهم در گیر اند." (الجزیره: 5 نومبر2015) از انتظار دور نخواهد بود که ایالات متحده امریکا سیستم موشک های خویش را از سرحدات جنوبی ترکیه از بین می برد تا آن را با حملات هوائی روسیه همراهی نماید. بعد از دوسال موشک پراگنی های که در تابستان سال 2013م، صورت گرفت. در جریان ماه جاری نظر به تصامیم گرفته شده به خاطر پیشرفت ترکیه جمع آوری وتوقف داده خواهد شد. (منبع: خبرگزاری فرانسه و روسیه امروز: 2 نومبر 2015)
برعلاوه، اگر ضرورت به موضوع دیگری می بود، هر انسان دارای عقل سلیم این را درک می نماید که چگونه طیاره های دو کشور در یک آسمان گردش می نماید، این امر امکان ندارد، مگر به همکاری یکدیگر؛ درست مانند همکاران نزدیک. پس معلوم است که این دو جنایتکار وحشی(روسیه وامریکا) به هدف واحد باهم دیگر دوست اند. بیانیه ای را که هردو طرف صادر نموده اند، گواهی خوب برای اثبات همکاری های آنان می باشد. در بیانیه ای که وزیر امور خارجه روسیه به روز 5 شنبه 8 نومبر سال جاری، در صفحه انترنتی خویش به نشر سپرد؛ در تفاهم با رئیس جمهور روسیه، ولادمیر پوتین وهمتای امریکائی اش بارک اوباما که در اخیر نشست کنفرانس عمومی سازمان ملل، وزرای خارجه ی دو کشور در مورد  نهائی ساختن همکاری حملات هوائی این دو کشور در سوریه وتقویت بخشیدن قدرت سیاسی شان در رابطه به اعلامیه 30 جون 2012م، بحث وگفتگو نموده بودند، صورت گرفت. در جریان دیدار وزرای خارجه دو کشور، در مورد توافقنانه ای که در مورد اوکراین به تاریخ 12 فبروری سال روان میلادی امضاء گردیده بود، نیز تأکید نموده بودند. (الحیات: کاپی الکترونیکی، سه شنبه 7 اکتوبر 2015)
این همه جز با سکوت امریکا در برابر روسیه امکان پذیر نیست، حتی تاحدی که حملات روسیه به سرحدات وحریم شخصی ترکیه نیز رسیده است، وترکیه حریم هوائی خویش را در اختیارش قرار داده است؛ اما در پاسخ به آن ترکیه خاموشی اختیار نمود، وبه خود جرأت نداد که بگوید اگر این حادثه تکرار شود خاموش نخواهد ماند، زیرا می داند که این کار بازهم صورت خواهد پذیرفت. بالاخره همین طور شد که دوباره وچندین بار واقع شد که بازهم خاموشی اختیار نمود، به دلیل اینکه امریکا از روسیه خواسته تا این حملات را بدون اینکه با کدام مشکل مواجه گردد، خودش به عهده بگیرد.
در حقیقت سکوت نظامی ترکیه در برابر حملات هوائی روسیه در حریم اش موضوع پنهانی نبوده، بلکه به صورت آشکارا صورت پذیرفته است. ترکیه گفت که روسیه سرحدات نزدیک به سوریه را هدف حملات هوائی قرار داده وادعا دارد که یک فروند طیاره «میگ - 29» که هویتش تثبیت نشده بود، 8 طیاره ی «اف – 16» را تخریب نموده است. نظامیان ترکیه گفتند که این طیاره رادار خویش را روشن نموده تا هدف خویش را به خاطر فیر نمودن موشک به خوبی نشانی نماید. (الحیات: کاپی الکترونی، سه شنبه 7 اکتوبر 2015)
تا هنوز هیچ اقدام مؤثر به خاطر این موضوع روی دست گرفت نشده است، جز احضار سفیر این روسیه وهشدار از قطع روابط دوستانه! رئیس جمهور ترکیه ضمن یک اختیاریه ای به روسیه گفت که این قطع روابط برای روسیه خیلی سنگین تمام خواهد شد، ونباید از حوصله مندی ترکیه مبنی بر حملات هوائی اش به حریم خصوصی اش سوء استفاده نماید. ترکیه دوبار سفیر روسیه را به انقراه خواست تا از وی شدیداً به خاطر حملاتش در سرحدات سوریه انتقاد نماید. این مطلب را یکی از مسئولین وزارت خارجه بیان داشت. (الدستور، سه شنبه 07/10/2015)
ای مسلمانان!  
 بسیار درد آور است که سرزمین های اسلامی به میدان نبرد نیروهای هوائی، موشکی وکشتی های جنگی دشمنان مبدل گردد. در تاریخ امت اسلامی این اولین بار است که دشمن حمله نموده وبعداَ دعوت شده تحسین وتقدیر می گردند. در حقیقت این خیانت به الله سبحانه وتعالی، پیامبر صلی الله علیه وسلم ومؤمنین می باشد. در واقع سرزمین های اسلامی با دشمنان در جنگ اند، که باید آنان را شکست داده وپیروزی را به دست بیآورند، نه اینکه آنانی را که سرزمین شان را به میدان نبرد خویش مبدل ساخته تحسین وتقدیر نمایند. اما بدبختا امروز شاهد کسانی هستیم که از ظلم وجنایت امریکائی تمجید وتقدیر نموده، حتی در صورت کاهش حملات هوائی امریکا نیز شکایت می نمایند. همچنان تعدادی دیگری را شاهدیم که حملات روسیه را تمجید وتوصیف نموده، همه ظلم وجنایات وی را قهرمانی عنوان می نمایند که در حقیقت از جمله بزرگترین آفت ها به شمار می رود.
چندی قبل این مزدوران باید خجالت می کشیدند که مزدوری خویش را به کفار استعمارگر اعلام نمودند؛ اما امروز امریکا کشورهای دیگر را نیز به بهانه «تروریزم» علیه اسلام ومسلمانان با خود در یک ائتلاف هم پیمان وشریک این جنایات خویش می سازد. در همین حال روسیه می خواهد ایران را به بهانه جنگ با «تروریزم» در بغداد ودمشق متعهد خویش سازد، اما در اصل خود تخم «تروریزم» را کشت نموده، سپس تعقیب اش می نماید. این دشمنان الله ورسولش صلی الله علیه وسلم با وجود اختلاف ذات البینی، در جنگ علیه اسلام واحد اند!
الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ
[منافقون: 3]
پس از آنان بر حذر باش! الله آنها را بکشد، چگونه از حق منحرف می‌ شوند؟
ای مسلمانان!
 در وضعیت که قرار داریم کاملآ آشکار و واضح است که ان شاء الله وبه اذن الله سبحانه وتعالی مؤفقیت از آن ما بوده، ودر آن هیچ نوع شکی وجود ندارد. این مؤفقیت ها را در زمان هجرت تجربه نموده ایم؛ هجرت رسول الله صلی الله علیه وسلم، ودر زمان خلافت واقعی، پیمان عقبه، در زمان طارق در اندلس، سخنان هارون، پاسخ معتصم، شجاعت صلاح الدین، آزادی اقصی وشکست صلیبیان در عین جالوت در قدس واز بین بردن تاتاریان، امیر فاتح قسطنطنیه، کمک خواستن فرانسه از القانونی خلیفه مسلمانان که شاه آنان را از زندانی شدن نجات داد، وگردن نهادن امریکا به خاطر دادن جزیه به دولت خلافت به خاطر حق العبور شان از مدیترانه ونیز اخطاریه ای سلطان عبدالحمید به خاطر فلسطین به یهودیان که چنین بیان داشت: "در نبود خلافت آنان می توانند فلسطین را بدون هیچ پولی به دست بیآورند..."  واین امر بود که به واقعیت پیوست. یعنی فلسطین را بدون پرداخت پول اشغال نمودند، ودروازه سرزمین های اسلامی برای این ظالمین اشغالگر باز گردید.
این یگانه راه حل است که به یکی از پایه های اساسی حاکمیت نظام الهی(خلافت به منهج نبوت) برسیم، زیرا با بودن آن سعادت دنیا وآخرت را از آن خود می نمایم. خلافت یگانه راه حل واقعی است که در کتاب الله سبحانه وتعالی درج بوده وهرگز از آن حزف نخواهد شد. در سنت واحادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم ذکر است که هرگز فراموش نخواهد گردید، ونیز سینه تاریخ به خط زرین درج بوده که هرکس آن را به یاد آورده می تواند:
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ
[قاف: 37]
در این تذکری است برای آنکس که عقل دارد، یا گوش دل فرا دهد در حالی که حاضر باشد!
حزب التحریر

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه