پنجشنبه, ۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

اکراین و کشمکش‌های نوین بالای موقف بین‌المللی

(قسمت سوم و پایانی)

(ترجمه)

در قسمت گذشته در مورد پیمان‌ها و شراکت‌ فی مابین روسیه و چین صحبتی داشتیم؛ حال خواهیم پرداخت به این‌که چگونه این تقارب میان روسیه و چین آغاز شده و اهدافی‌که در پشت آن نهفته است چیست؟ و این‌که آیا این دو کشور توان این را دارند که به سمت رویاروی و مقابله با سلطه‌طلبی امریکا و پایان دادن به استیلای آن بر جهان، گامی بردارند؟!

چیزی‌که روسیه و چین را در این شراکت دورهم جمع نموده است، دشمن مشترک هردوی شان، به‌طور ویژه امریکا و به طورعام پیمان ناتو می‌باشد، اما هم‌زمان با این تقارب و این‌نگاه نسبت به امریکا، این دو کشور با امریکا و اروپا روابط تجاری، سیاسی و دیپلوماسی نیز دارند؛ علی رغم خلل‌های وارده در این روابط، به دلیل برخی برهم‌خوردگی‌ها و کیفرهای عایده در نواحی معین، مخصوصاً کیفرهای وارده بعد از سال 2014م بر روسیه و بعد از سال 2018م بر چین، پس از این‌که چین از روسیه اسلحۀ پیش‌رفته خریداری نمود. امریکا در دورۀ رئیس جمهور بایدن، بیشتر از 50 شرکت چینی را در اتهام به روابط مشکوک با ارتش چین، درج لیست سیاه نموده، جرایم و کیفرهای اقتصادی بر آن وضع نموده است! علی‌رغم اقداماتی‌که امریکا برای قلاده نمودن چین، نیز روی دست گرفته است، یعنی از طریق پیمان‌های مشترک با امریکا و یا با چندین دولتی‌که تابع سیاست‌های اقتصادی و سیاسی امریکا می‌باشند، مانند پیمان چهار ضلعی نظامی (کواد) در سال 2007م و تقویت این پیمان در سال 2020م پس از مانورهای (مالابار)؛ که شامل امریکا، هند، استرالیا و جاپان می‌شود، همان‌طور پیمان سه ضلعی نظامی (اوکوس) در سال 2021م بین امریکا، انگلیس و استرالیا.

نیاز روسیه به چین پس از وضع کیفرهای سال 2014م بلافاصله بعداز ضم کریمیه در اکراین، بیشتر شد، هم‌چنان امریکا عرصه را بر روسیه در دورۀ بایدن تنگ نموده و رسانه‌های امریکای پوتین را قاتل عنوان نمود، پیش از نشست بایدن و پوتین، در سال 2021م امریکا در صورت عدم همکاری روسیه با امریکا، تهدید به ضم اکراین به پیمان ناتو نمود، بعد از این نشست و بعد از این‌که روسیه در خواست امریکا را برای دوری از چین، رد نمود، شگاف میان امریکا و روسیه زیاد شد، امریکا به کیفرهای خویش علیه روسیه شدت بخشیده، تلاش نمود تا برخی از دولت‌های اروپای مانند آلمان را قناعت دهد که جلو صادرات گاز از روسیه را بگیرند و در عوض از امریکا گاز بگیرند، به استثنای آلمان که این موضوع را رد نمود.

از مهم‌ترین اموری‌که چین و روسیه، برای نجات از استیلا و سلطه طلبی امریکا، در آیندۀ نزدیک، مد نظر دارد، امور زیادی است که بارزترین شان عبارت است از:

1-       تلاش‌های روسیه و چین برای نجات و آزادی از استیلای جهانی دالر؛ ارزی‌که پشتبانۀ تمام ارزهای جهان بوده، ارز اساسی و اصلی برای تبادلات تجاری کالای حیاتی و پترول است. در واقع این دو کشور گام‌های به این سمت بر داشتند، از جمله اقدام روسیه به همکاری باچین در این اواخر از طریق امضای بزرگترین قراردادهای تجاری با چین به ارز محلی به جای دالر، همان‌طور چین نیز ارز دیجیتالی یوان را استخراج نموده و کمیت معاملات انجام شده با این ارز در داخل چین سالانه به 42 تریلیون دالر می‌رسد. علاوه بر این، چین اقدام به تبدیل دالر به طلا در مقدارهای هنگفتی نموده است؛ طوری‌که بانک ملی چین، به قیمت 100ملیار دالر طلا خریداری نموده است.

2-      پیمان‌ها و شراکت‌های استراتیژیک در حال حاضر برای روسیه و چین این امکان را مهیاء کرده است که توافقاتی مانند این را شکل دهند، از پیمان‌ها فی مابین شان گرفته تا توافقاتی‌که با دولت‌های نزدیک خویش انجام می‌دهد، به طور مثال از جمله است پیمان‌های روسیه با دولت‌های عضو جماهیر شوروی سابق، مانند سازمان معاهدات امنیت جمعی سال 2002م و پیمان رابطۀ دولت‌های مستقل در سال 1991م. همان‌طور چین نیز پیمان‌های را با روسیه و کوریای شمالی شکل داده است، بطور مثال تجدید پیمان شراکت استراتیژیک در بیست سال آینده، در سال 2001م و تجدید دوبارۀ آن در سال 2022م در این دوره از بازی‌های المپیک. در واقع موقف روسیه در پیمان‌های تقارب، از موقف چین در این زمینه به مراتب قوی تر است، این به دلیل میراث قدیم شوروی می‌باشد. بنابراین، چین زیاد بر این پیمان‌ها خاطرجمع نمی‌باشد، مخصوصاً این‌که امریکا با محیط و اطراف نزدیک چین پیمان‌های بسیاری بسته است، از جمله محیط بحر چین جنوبی، محیط اقیانوس آرام و تایوان.

3-      ایستادگی در برابر توسعۀ نظامی و اقتصادی امریکا: این موضوع در قضیۀ اکراین به شکل واضحی متبارز می‌باشد، چنانچه یکی از اسبابی‌که روسیه را وادار به ورود در جنگ نمود، جلوگیری از تأسیس پایگاه‌های نظامی امریکا در داخل اکراین و تهدید روسیه از نزدیک بود، همان‌طور که به همین منظور روسیه در قضیۀ تغییر نظام در قزاقستان موقف قطعی گرفت، در اکراین نیز نگذاشت که امریکا مانند گذشته مزدوران خویش را حاکم نموده و در آینده در این منطقه پایگاهای جدید نظامی تأسیس کند.

4-     تأثیرگذاری در تقارب و همکاری دائر بین امریکا و اتحادیۀ اروپا؛ منظور همکاری‌های دائر در امتداد تاریخی وقایع پیش آمده پس از جنگ جهانی دوم می‌باشد، از تشکیل پیمان نظامی در قالب پیمان ناتو، همکاری اقتصادی دائر بر تجارت و پیمان‌های تجاری امریکا پس از جنگ جهانی دوم. حتی امریکا پیوسته اروپا را از اردوگاه‌های نظامی و ارتش‌های شرقی، در رأس آن روسیه، ترسانده و پیمان ناتو را به عنوان پناهگاه به اروپا که آویختۀ پیمان ناتو می‌باشد، عرضه می‌دارد. چیزی‌که به خاطر حمایت باعث وابستگی اروپا به امریکا می‌شود، مخصوصاً پس از این‌که اروپا در تشکلیل قوای نظامی دولت‌های اروپای ناکام مانده، هم‌چنان نیازمند پیمان ناتو زیر چتر امریکا می‌باشد. تلاش‌های روسیه و چین بر این است که دولت‌های اروپایی را به تمرد در برابر امریکا تشویق نمایند، از طریق تشویق به تشکیل همکاری اقتصادی در میان شان، تا این‌که در قدم اول از استیلای دالر نجات پیدا کنند، تلاش می‌کنند تا به اروپا نسبت به تجاوز امریکا اطمینان خاطر داده و آن را به توسعۀ در برابر امریکا تشویق نمایند.

5-      تقویت همکاری های استراتیژیک میان هردو کشور، جلب برخی از کشورهای ستم دیده از سیطرۀ امریکا، به سمت خود، از طریق پیمان‌های اقتصادی با آنان و از طریق ارائۀ کمک‌های بسان امریکا بوده، چنان‌چه چین در سال‌های اخیر چندین مورد به دولت‌های فقیر کمک نموده است و به قیمت 842 ملیاردار هزینه‌ها و قرضه‌های 165 دولت را پرداخت نموده است.

6-     تلاش برای جلوگیری از یکه‌تازی امریکا در تصمیم‌گیرهای بین‌المللی و کشاندن جهان در عقب‌اش، تا این‌که امریکا احساس تنهایی نموده و نتواند مشارکت بین‌المللی را برای سلطه‌طلبی خویش ایجاد کند، این امر در چندین مناسبت در جریان رأی‌دهی در شورای امنیت متبارز گشته است، آخرین آن علیه اکراین بوده است.

این تلاش‌ها اگرچه روسیه و چین را به شکل سریع به اهداف مد نظرشان نمی‌رساند، اما در قضیۀ تک‌قطبی امریکا در جهان، در استیلا و سلطه‌طلبی امریکا تأثیر گذار خواهد بود و در عین زمان باعث ضعف اقتصادی و سیاسی امریکا نیز می‌شود، حتی باعث بر ملاء شدن عمل‌کردهای شرم‌آور امریکا در برابر هم‌پیمانان و دوستان اروپایی آن نیز می‌شود، و در آینده این دولت‌ها را به شکل تأثیرگزاری وارد سازمان‌های بین‌المللی نموده، در نهایت امریکا را مجبور می‌کند که در برابر سازمان‌های بین‌المللی سر تعظیم فرود آورد، چون در آن صورت هر واقعیتی غیر از این  از امریکا قیمت زیادی گرفته و آن را صدمه خواهد زد و به زودی بسیاری از دولت‌های عضو پیمان ناتو از آن دور شده، باعث می‌شود که از لحاظ بین‌المللی منزوی شده و از این جایگاه اش به زیر آید. بنا براین، امور چگونه ادامه خواهد داشت و تحوالات پیش آمده در جهان، در مسیر تحقق این هدف مشترک و مطلوب، چه خواهد بود؟ طبیعت حوادث و سرعت وقوع آن‌ها، خروج و یا بقای دولت‌ها در پیمان با امریکا و همان‌طور پیش آمدها و امور دیگری‌که در میزان بین‌المللی تأثیر گذار است، این پرسش را پاسخ خواهد داد.

اما نباید نادیده گرفت که امریکا هنوز یک غول اقتصادی و نظامی می‌باشد، طبق گزارشات بانک جهانی، اقتصاد آن حدود یک ربع از تولیدات جهانی را شکل می‌دهد. از 89 تریلیون دالر حجم تولیدات جهانی، 21 تریلیون دالر حجم تولیدات امریکا است.

بدلیل قدرتی‌که امریکا هنوز از آن بر خوردار است، برای مجبورسازی آن به پذیرش واقعیت امر پایاندادن حالت استیلای جهانی آن، موجودیت دولت تأثیرگزار جهانی را می‌طلبد. از الله سبحانه و تعالی می‌طلبیم که کینه و دشمنی را میان این دولت‌ها نهادینه سازد تا واقعیت‌های شرم‌آور مبادی‌ در حال سرنگون شان، برای ملت‌های خودشان و تمام ملت‌های جهان، بر ملاء شود؛ از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم که هرچند زودتر به شرارت‌آنان پایان داده و امنیت و عدالت را زیر چتر خلافت راشده بر منهج نبوت، بر پا بدارد.

پایان.

برگرفته از شمارۀ 384 جریدۀ الرایه

نویسنده: استاد حمد طیب –بیت المقدس-

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

پشت‌پردۀ آتش‌بس موقت در یمن و تشکیل شورای رهبری و صلاحیت‌های آن

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

به تاریخ 7 اپریل 2022م شورای رهبری یمنی در سعودی تشکیل گردید که قرار است به عوض هادی فعالیت نماید، چنان‌چه وی تمام صلاحیت‌های خویش را به شورای مذکور واگذار نمود. پیش از آن به تاریخ 2 اپریل 2022م طرف‌های درگیر در مورد آتش‌بس دوماهه به توافق رسیده بودند. پرسش این است که آیا آتش‌بس مذکور مقدمۀ تشکیل شورای یاد شده بوده و این‌که هدف از آن چیست؟ پرسش دیگر این که چرا حوثی‌ها با وجودی‌که در خصوص آتش‌بس توافق نمودند و ایران نیز با آن موافقت نشان داد اینک از تأیید شورای رهبری سر باز می‌زنند؟

پاسخ:

برای روشن‌شدن پاسخ به پرسش‌های مطرح شده مسائل زیر را بررسی می‌نمائیم:

اول: آتش‌بس و تشکیل شورای رهبری و صلاحیت‌های آن از این قرار است:

  1. «هانس گروندیرگ نمایندۀ ویژۀ سازمان ملل به یمن اعلان نمود آتش‌بسی برای مدت دوماه که قابلیت تمدید را دارد از شام روز شنبه 2 اپریل 2022م مصادف با اول ماه رمضان در یمن عملاً اجرایی گردید. سازمان ملل و ایالات متحده از این آتش‌بس استقبال نموده وخواستار تمدید آن شدند. گروندیرگ از حوثی‌ها و حکومت به رسمیت‌شناخته شده توسط کشورهای جهان به خاطر حسن نیتی که نشان دادند و کوتاه آمدن از برخی خواسته‌های شان تا دستیابی به این توافق" ابراز سپاس نمود. وی این آتش‌بس را نخستین گامی خواند که اینک پس از تأخیر طولانی زمان بر داشتن آن رسیده. گروندیرگ تأکید نمود که وی تلاش‌هایش به منظور دستیابی به آتش‌بس دائمی را در جریان دو ماه آینده هم‌چنان ادامه خواهد داد. جوبایدن رئیس‌جمهور امریکا نیز به نوبۀ خود از آتش‌بس در یمن استقبال نمود و آن را فرصتی برای آرام گرفتن خواند که مدتهاست مردم یمن در انتظار آن بودند. اما وی این آتش‌بس را ناکافی خواند. بوریس جانسون نخست‌وزیر انگلیس نیز روز جمعه از آتش‌بس استقبال نمود و طرف‌ها را برای رسیدن به راه‌حل سیاسی دائمی تشویق نمود. وی در صفحۀ تویتراش نوشت: سر انجام فرصتی میسر شده تا در جهت تأمین صلح تلاش نمائیم و به رنج و درد مردم پایان دهیم» . (منبع: فرانس 24 أ ف ب 2 اپریل 2022م)
  2. همزمان با جریان گفتگوهای صلح، کنفرانسی به تاریخ 30 مارچ 2022م در ریاض تشکیل گردید و دو هفته ادامه داشت. در این کنفرانس در حدود 800 تن از شخصیت‌های یمنی به حمایت خلیج و نماینده‌گان بیگانه‌ای از سازمان ملل، امریکا، انگلیس و غیره شرکت داشتند. در اخیر کنفرانس عبد ربه منصور رئیس‌جمهور یمن که در ریاض به سر می‌برد به تاریخ 7 اپریل 2022م از تشکیل شورای رهبری ریاستی خبر داد و تمام صلاحیت‌های مربوط به خود را به آن واگذار نمود و هم‌چنین معاون خویش علی محسن احمر را نیز از سمت‌اش برکنار نمود. تلویزیون یمن این اعلامیۀ هادی را منتشر نمود که در آن می‌گفت: «بر مبنای این اعلامیه شورای رهبری ریاستی تشکیل خواهد شد تا مسئولیت‌های اجرائی مرحلۀ انتقالی را کامل نماید. من در این اعلامیه بر مبنای قانون اساسی و بر اساس پیشگامی کشورهای خلیج تمام صلاحیت‌های خویش را به گونۀ غیر قابل برگشت به شورای مذکور واگذار می‌شوم. وی هم‌چنین شورای مذکور را موظف نمود برای دست‌یابی به آتش‌بس دائمی در سراسر جمهوریت یمن با حوثی‌ها مذاکره نموده و جهت رسیدن به یک راه‌حل سیاسی نهائی و فراگیر با حوثی‌ها روی میز مذاکره بنشینند، راه حلی‌که شامل مرحلۀ انتقالی بوده و یمن را از وضعیت جنگی به وضعیت صلح و ثبات گذر دهد.» پس شورای مذکور مکلف است برای ایجاد راه‌حل نهائی با حوثی‌ها گفتگو نماید.
  3. صلاحیت‌های شورای ریاستی شامل این موارد می‌شود: «اداره نمودن سیاسی، نظامی و امنیتی دولت در جریان مرحلۀ انتقالی و تکیه نمودن به سیاست خارجی متوازنی که سیاست دولت و مرزهای آن را حفظ نماید». صلاحیت‌های رشاد علیمی رئیس شورای مذکور این است که «نیروهای مسلح را به گونۀ عام رهبری نموده و در داخل و خارج از جمهوری یمن نمایندگی نماید، والیان ولایت‌ها، مسؤولین امینیتی، قاضیان محاکم عالی، مسؤول بانک مرکزی را تعیین کند و نماینده گان دپلوماتیک را مشخص کرده و حالت اضطراری را اعلان کند.» (منبع: العین خبری 11 اپریل 2022م) این شورا هشت عضو دارد به شمول رشاد علیمی که رئیس آن می‌باشد، وزیر داخلۀ سابق و مشاور رئیس‌جمهور یمن، عیدروس زبیدی رئیس شورای انتقالی جنوب که به امارات نزدیک است، طارق صالح برادر عبدالله صالح رئیس‌جمهور پیشین یمن که رهبری محافظان ویژۀ رئیس‌جمهور را در زمان حاکمیت علی صالح به دوش داشت، سلطان علی عراده والی ولایت مأرب از وابسته گان حزب تجمع یمن برای اصلاح، عبدالله علیمی وزیر مربوط به حزب مذکور و رئیس دفتر هادی، عبدالرحمن ابو زرعة الحرمی فرمانده کل لواها، فرج بحسنی والی ولایت حضرموت، عثمان مجلی نمایندۀ ولایت صعدۀ و وزیر در حکومت فعلی به سمت معاون. به نظر می‌رسد تمام اعضای شورای رهبری ریاستی کسانی هستند که از پشتیبانی امارات برخوردار بوده و وابسته به هادی رئیس‌جمهور یمن می‌باشند و این بدان معناست که پلۀ انگلیس در این شورا سنگین است. شورای یاد شده نماینده‌گان جنوب را جمع نموده تا در روند مذاکرات و امضاء نمودن هرگونه توافقی‌که با حوثی‌ها صورت خواهد گرفت دخیل باشند و به این ترتیب هیچ کسی باقی نماند که در آینده صدای اعتراض بلند کند. هم‌چنین اعلان صورت گرفت که کار پارلمان ادامه داشته و با حکومت تجدید پیمان صورت خواهد گرفت. به نظر می‌رسد هدف این است که تمام طرف‌ها روی توافق پیش رو امضاء نمایند و به این ترتیب گروه حوثی مشروعیت پیدا نموده و بخشی از ساختار سیاسی و امنیتی یمن قرار گیرند.

دوم: واکنش‌های جهانی و منطقه‌ای:

  1. عربستان سعودی از این تصمیم استقبال نمود و وعدۀ کمک‌های اقتصادی به مبلغ 3 ملیارد دالر را داد که شامل دو ملیارد دالری می‌شود که نیم آن را سعودی و نیم دیگر آن را امارات به بانک مرکزی یمن کمک خواهند نمود. محمد بن سلمان ولی‌عهد سعودی در پی این وعده به تاریخ 7 اپریل 2022م «از رشاد علیمی رئیس شورای رهبری ریاستی و شماری از اعضای شورا استقبال نموده و وعده داد که از این شورا حمایت خواهد نمود و ابراز امید نمود که این شورا بتواند صفحۀ جدیدی را در یمن باز کند که این کشور را از جنگ به سوی صلح و توسعه سوق دهد.» (منبع: العربیه 7 اپریل 2022م) خالد بن سلمان معاون وزیر دفاع سعودی به تاریخ 9 اپریل 2022م در صفحۀ تویتر خویش نوشت: «اقدام شجاعانه و تاریخی را که عبد ربه منصور هادی رئیس‌جمهور یمن در انتقال قدرت برای شورای رهبری ریاستی‌که توسط آگاهان، جریان‌های سیاسی و اجتماعی یمن آن را تأیید نموده اند و جامعۀ جهانی در حمایت از آن اتفاق نظر دارند، می‌تواند زیربنای مرحلۀ مهم و قاطعی برای تحقق صلح و ثبات و استقرار در یمن و منطقه قرار گیرد. وی گفت: با حمایت همه جانبۀ خویش به شمول حمایت نظامی تا دستیابی به راه‌حل سیاسیی که به بحران پایان دهد، روی تداوم ائتلاف حمایت از قانون در یمن تأکید داریم.» سعودی می‌خواهد خود را از پیامدهای جنگی که هزینه‌های زیادی روی دست آن گذاشته برهاند، جنگی ضعف و عجز آن را در براورده شدن اهدافش برملا نمود. گرچه این شورایی را که هادی تشکیل داده از وابسته‌گان انگلیس است، اما هدف از تأسیس آن، گفتگو با حوثی‌ها و امتیاز دادن به خاطر موفقیت این گفتگوهاست.
  2. موقف امارات؛ «امارات متحد عربی از تصمیم عبد ربه منصور هادی رئیس‌جمهور سابق یمن مبنی بر تشکیل شورای رهبری ریاستی به هدف اجرای مسئولیت‌های مرحلۀ انتقالی استقبال نموده ابراز امیدواری نمود، این گام بتواند در دست‌یابی راه‌حل سیاسی فراگیر میان طرف‌های درگیر در یمن کمک کند و زمینۀ صلح و ثبات، توسعه و شکوفایی یمن و مردم برادر آن فراهم گردد. امارات از پیشنهاد کشور برادر عربستان سعودی برای شورای رهبری ریاستی جهت آغاز گفتگوها با حوثی‌ها زیر نظر سازمان ملل و برای رسیدن به راه‌حل سیاسی نهائی و فراگیر که شامل مرحلۀ انتقالی باشد استقبال نموده روی نقش محوری عربستان در تحقق استقرار و ثبات در یمن تأکید نمود» (منبع: 8 اپریل 2022م)
  3. گروه حوثی موقف دو پهلو از خود نشان داد؛ از یک طرف با پیشنهاد آتش‌بس که یکی از عناصر مهم آن بود موافقت نمود و از هانس گروندبرگ نمایندۀ جهانی برای یمن در صنعاء استقبال به عمل آورد. وی در سفر سه روزه‌ای که به صنعاء داشت با رهبری شورای سیاسی گروه حوثی‌ها موسوم به انصار الله دیدار نموده و چگونگی اجراء و ثبات آتش‌بس را به بحث گرفت. اما موقف این گروه در برابر شورای جدید رهبری یمن متفاوت بود؛ طوری‌که گروه اعلان نمود که با تصامیم اخیر هادی موافق نمی باشد. محمد عبدالسلام سخنگوی حوثی‌ها در صفحۀ تلگرام خویش نوشت: «این اقداماتی را که ائتلاف متجاوز روی دست گرفته هیچ ربطی به یمن و مصالحه نداشته و منجر به هیچ‌گونه صلحی نمی‌گردد، بلکه با منسجم نمودن ملیشه‌های متفرق و درگیر زیر یک چتر که در خدمت منافع بیرونی و کشورهای متجاوز قرار خواهند داشت، به تنش‌ها در یمن بیش‌تر دامن خواهد زد.» از گروه حوثی دعوت صورت گرفت تا در کنفرانس شرکت نماید، اما به دلیل برگزاری آن در سعودی از مشارکت سرباز زد و خواستار برگزاری آن در یک کشور بی‌طرف شد. این بدان معناست که هرچند این گروه در حال حاضر با تصمیم مربوط به تشکیل شورا و اعضای آن مخالفت نشان می‌دهد، اما در کنفرانس‌های آینده شرکت خواهد نمود و با شورا وارد مذاکره خواهد شد. هدف حوثی‌ها از تظاهر به مخالفت، استحکام بخشیدن به موقف‌اش در گفتگوهای آینده است. این گروه مستقیماً با ایران در ارتباط است، ایرانی که در مدار امریکا می‌چرخد. گروه حوثی در آغاز ماه رمضان با آتش‌بس دو ماهه و قابل تمدید موافقت نموده بود و آن آتش‌بس به عنوان مقدمه‌ای برای شورای مذکور و گفتگوها مطرح گردید.
  4. موقف ایران: «تهران از آتش‌بس و اهمیت اجرای گفتگو میان یمن‌یان که به دور از مداخلات بیرونی باشد استقبال نمود. حسین امیر عبداللهیان وزیر خارجۀ ایران گفت که کشوراش از آتش‌بس در یمن استقبال نموده و تأکید دارد که محاصرۀ مردم یمن باید بر طرف شده و گفتگوها میان طرف‌های یمنی و به دور از مداخلات بیرونی راه‌اندازی گردد. وزیر خارجۀ ایران در کنفرانس مطبوعاتی که با فؤاد حسین همتای عراقی‌اش داشت گفت که کشوراش روی اهمیت راه‌اندازی گفتگوی منطقه‌ای با مشارکت کشورهای منطقه تأکید دارد.» (منبع: الجزیره 14 اپریل 2022م) حوثی‌ها همین موقف را پس از ایران ابراز نمودند.
  5. موقف امریکا: ایالات متحدۀ امریکا از اعلان تشکیل شورای رهبری ریاستی در یمن استقبال نمود:

أ‌.        «در بیانیۀ مربوط به انتونی بلینکن وزیر خارجۀ امریکا گفته شده: ایالات متحده از تلاش‌های مردم یمن در جهت برپائی حکومتی فعال و دموکرات و شفاف که طرف‌های مختلف سیاسی و جامعۀ مدنی را در بر داشته باشد پشتیبانی می‌کند. وی افزود: مهم‌ترین مسأله این است که مردم یمن مستحق حکومتی استند که از حقوق و آزادی آنان دفاع نماید و عدالت و مصالحه را استحکام بخشد». (منبع: https://sabq.org 8 اپریل 2022م)

ب‌.    نیدپرایس سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا به تاریخ 8 اپریل 2022م در بیانیه‌ای که در تویتر منتشر نمود، نوشت: «ایالات متحدۀ امریکا از اعلان تشکیل شورای رهبری ریاستی در یمن استقبال می‌کند.»

ت‌.    تیم لیندرکینگ نمایندۀ امریکا برای یمن در سخنان افتتاحیه‌ای که در کنفرانس ریاض در مورد یمن داشت گفت: «ایالات متحده دست‌یابی طرف‌های درگیر یمن به راه‌حل مسالمت‌آمیز و فراگیر را پشتیبانی می‌کند. مشاوره‌های یمن بیان‌گر پایبندی جهانی به استقرار بیش‌تر اوضاع در یمن است.» (منبع: د ب أ 30 مارچ 2022م) نمایندۀ امریکا در پایان کنفرانس گفت: «ایالات متحده منتظر است ببیند ایران نقش مثبتی بازی نموده و اسلوب خویش در یمن را تغییر دهد.» وی افزود: «شاید این لحظۀ حساسی‌که به آن دست‌یافته ایم همان نقطه‌ای باشد که ایران می‌تواند با استفاده از آن چهرۀ بهتری از خود برای جهانیان نشان دهد.» (منبع: سی ان ان امریکایی 6 اپریل 2022م)

به این ترتیب، امریکا اقدام هادی برای واگذاری صلاحیت‌هایش برای شورای مذکور را تأیید نمود و اصرار دارد ایران نقش مؤثری در یمن بازی نماید و به این ترتیب حوثی‌ها را در حکومت مشارکت دهد، زیرا حوثی‌ها نمی‌توانند بدون پشتیبانی ایران دوام آورند.

  1. موقف انگلیس: «لیر تروس وزیر خارجۀ انگلیس روز جمعه از اعلان تشکیل شورای رهبری ریاستی توسط عبدربه منصور هادی رئیس‌جمهور یمن استقبال نمود، شورایی‌که شامل نماینده‌گانی از جهت‌های اجتماعی و سیاسی می‌گردد. به گفتۀ تلویزیون ماهواره‌ای یمن، تروس از اعلان کمک‌های مالی سعودی و امارات به ارزش 3 ملیارد دالر به هدف تقویت اقتصاد یمن استقبال نمود.» (منبع: https://alwafd.news  8 اپریل 2022م) «ریچارد اوبنهایم سفیر انگلیس در یمن در گفتگوی ویژه با روزنامۀ "شرق اوسط" لندن که روز پنج‌شنبه منتشر گردید، گفت: از نتایج مشاوره‌های طرف‌های یمنی را که امروز در مقر شورای همکاری‌های خلیج در ریاض پایان می‌یابد، می‌توان در گفتگوهای آینده زیر اشراف نمایندۀ ویژۀ جهانی استفاده نمود. وی در عین حال اشاره نمود به این که موفقیت‌آمیز بودن آتش‌بس در دست طرف‌های درگیر است و نه کسانی‌که اوضاع را مراقبت می‌کنند. اوبنهایم تأکید نمود که کشورش هرگونه گفتگویی را که منجر به حل بحران یمن شود تشویق می‌کند و اشاره نمود که هرگونه توافق میان سعودی و حوثی‌ها اساس راه‌حل نهائی سیاسی خواهد بود.» (منبع: https: //www.dw.com    7 اپریل 2022م)

سوم: با دقت نمودن در آن‌چه گذشت موارد زیر واضح می‌شود:

  1. هدف از مداخلۀ نظامی سعودی که در سال 2015م آغاز شد این بود که بر اساس طرح امریکا، حوثی‌ها باید متمرکز می‌شدند و نه حذف و نابودی آنان. هم‌چنین کنفرانسی‌که به اشارۀ امریکا در سال 2018م در استاکهلم برگزار گردید، مانع تسلط امارات و قدرت‌های حامی آن بالای شهر حدیده گردید و آنان را از پیش‌روی به جانب صنعاء و تخلیۀ آن از وجود حوثی‌ها بازداشت چنان‌که انگلیس برنامه‌ریزی نموده بود. به این ترتیب؛ انگلیس شروع به اندیشیدن در برای راه‌حل "موقتی" با امریکا کرد و سر انجام مزدورش، هادی را دستور داد این کار را روی دست گیرد. این موضوع از سخنان ریچارد اوپنهایم سفیر انگلیس در یمن که در فعالیت‌های کنفرانس شرکت نموده بود واضح می‌گردد، آنجا که گفت: «حوثی‌ها اجازه دارند زیر نظر شورای همکاری در این مناقشه‌ها و مشاوره‌ها شرکت کنند و بهتر است از این فرصت استفاده کنند و در آینده فرصت‌های بیشتری زیر نظر شورای همکاری در جای دیگری از منطقه فراهم خواهد شد و هم‌چنین زیر نظر نمایندۀ جهانی. حوثی‌ها باید بخشی از مذاکرات باشند، زیرا آنان بخش مهمی از ساختار سیاسی یمن را تشکیل می‌دهند.» (منبع: شرق اوسط 7 اپریل 2022م) به این ترتیب دیده می‌شود که سفیر انگلیس که نمایندۀ کشورش است، در کنفرانسی‌که در ریاض برگزار گردیده از تغییراتی خبر می‌دهد که از سال 2016م به بعد در موقف انگلیس رونما گردیده است. روشن شد که انگلیس با مشارکت حوثی‌ها موافقت نموده، زیرا نتوانست آنان را کاملاً سرکوب کند و یا توسط مزدوران اماراتی و نیروهای یمنی که تمویل می‌نمود از صنعاء دور نماید.
  2. هانس گروندبرگ نمایندۀ سازمان ملل به تاریخ 11 اپریل 2022م برای نخستین بار پس از تسلیم شدن مسئولیت خویش در 8 ماه پیش وارد صنعاء شد و با شماری از مسئولین گروه حوثی‌ها دیدار و گفتگو نمود. در بیانیه‌ای که از دفتر وی منتشر گردیده گفته شد: «طیاره/هواپیمای گروندبرگ به این هدف در صنعاء نشست نموده تا وی رهبران حوثی‌ها را تشویق نماید آتش‌بس 60 روزۀ این دولت جنگ زده را حمایت و تقویت نمایند.» (منبع: أب 11 اپریل 2022م) وی در پایان سفراش به صنعاء گفت: «وی پیش‌رفتهای اجرای آتش‌بس را به شمول تمام عناصر و زیرساخت‌های آن را به عنوان گامی به سوی راه‌حل سیاسی فراگیر بحران با شماری از رهبران سیاسی حوثی‌ها در صنعاء بحث و بررسی نموده است.» (منبع: اناضول 13 اپریل 2022م) پس نمایندۀ سازمان ملل تصامیم اتخاذ شده در کنفرانس اخیر را برای حوثی‌ها انتقال داده تا آنان را برای مذاکرات پس از سلب صلاحیت‌ها از هادی و انتقال آن به شورای ریاستی آماده نماید. «شورای امنیت سازمان ملل در بیانیه‌ای که به اتفاق 15 دولت منتشر نمود ابراز امیدواری کرده است که تشکیل این شورا بتواند گام مهمی به سوی ثبات و حل سیاسی فراگیر زیر رهبری خود یمنی‌ها و زیر اشراف سازمان ملل باشد. این شورا از گروه حوثی‌ها خواسته با نمایندۀ ویژۀ سازمان ملل متحد "هانس گروندبرگ" همکار بوده و وی را در تلاش برای تحقق آتش‌بس فراگیر و مذاکره برای ایجاد راه‌حل سیاسی فراگیر کمک نمایند.» (منبع: aa.com.tr)
  3. تمام اعضای شورای ریاستی وابسته به انگلیس بوده و کنفرانس تأیید این شورا به حمایت سعودی، که وابسته به امریکا می‌باشد، در ریاض ترتیب داده شد، هرچند حوثی‌ها در این کنفرانس شرکت نکردند، اما ایران و حوثی‌ها که در رکاب ایران در حرکت استند با این آتش‌بس که مقدمۀ ایجاد شورای ریاستی بود موافقت نمودند. از جانب دیگر؛ امریکا و انگلیس هر دو با آتش‌بس و تشکیل شورای مذکور موافقت نمودند با آن که هر کدام به نوبۀ خود جنگ‌هایی را به هدف یکه‌تازی در امور یمن اداره می‌کردند، اما اینک هردو و هم‌چنین مزدوران منطقه‌ای و داخلی شان با آتش‌بس و تشکیل شورای ریاستی موافقت نشان می‌دهند! تمام این تغییرات پیش‌آمده در موقف دو طرف بیانگر این است که اسباب مهمی در اوضاع رونما گردیده که هر یک از امریکا و انگلیس را قناعت داده تا دست از یکه‌تازی در یمن بردارد و در مرحلۀ کنونی به جانب راه‌حل توافقی هر چند "موقتی" روی آورند. این که چه اسباب و دلایلی آنان را به این نتیجه رسانیده، می‌توان از تحولاتی‌که در هفته‌ها و ماه‌های اخیر رخ داده بر داشت نمود و آن را این چنین خلاصه کرد:

أ‌.        جنگ اوکراین و پیامدهای آن بالای امریکا و دولت‌های اروپا به ویژه انگلیس؛ چنان‌چه این کشورها بیش‌ترین توجه خود را روی این جنگ متمرکز نموده اند.

ب‌.    هدف قرار دادن زیرساخت‌های صنعت نفت سعودی با موشک‌های دوربرد توسط نیروهای مستقر در صنعاء و پیامد آن بر آیندۀ تأمین نفت جهانی، به ویژه با توجه به این که امریکا پس از شروع جنگ اوکراین به دولت‌های اروپا وعده داده که نیاز شان به منابع سوخت بدیل از منابع روسیه را تأمین خواهد نمود و از آن جایی‌که سعودی می‌تواند حجم بزرگی از نفت را تولید نماید، امکان این را دارد که بخش زیادی از نیاز اروپا به نفت را به عوض نفت روسیه تأمین نماید و از جانب دیگر که اهمیت آن از موضوع فوق کمتر نیست؛ افزایش تولید نفت سعودی باعث مهار قیمت آن در بازار خواهد شد که این خود چانس برنده شدن حزب دموکرات امریکا در دور جدید انتخابات کانگرس در نومبر 2022م را افزایش می‌دهد؛ «یک منبع مسئول در وزارت خارجه گفت که ریاض " زیر سایۀ حملاتی‌که به آن صورت گرفته هرگز مسئولیت کمبود پترول در بازارهای جهانی را به دوش نخواهد گرفت.» (منبع: فرانس 24 / 25 مارچ 2022م) تمام این موارد امریکا را وادار نموده تنش‌ها میان حوثی‌ها و سعودی را کاهش دهد.

ت‌.    مشغول شدن ایالات متحده به کشمکش با چین در شرق دور و بحر شرق چین.

ث‌.    ناکام ماندن هادی در اعمال قدرت بالای یمن که پیوسته دست‌خوش بحران‌های متوالی است، وی از زمان انتخاب‌اش در سال 2012م تا کنون موفق به اعمال قدرت نشده.

ج‌.      تداوم جنگ یمن در حدود هفت سال بدون این‌که هیچ یک از طرفین درگیر به رهبری امریکا و انگلیس بتوانند اهداف خود را براورده نمایند.

ح‌.      سرانجام، شرایط کنونی هر یک از امریکا و انگلیس آنان را وادار به این توافق نموده است:

-          امریکا قدرت نفوذ انگلیس در میان سیاسیون یمن را درک می‌کند و می‌داند که انگلیس در میان قبایل شرق که متحدانه و با جدیت و قاطعیت تمام برعلیه حوثی‌ها در مأرب می‌جنگند نفوذ زیادی دارد و در نتیجه از استحکام قدرت حوثی‌ها در شمال یمن جلوگیری می‌نمایند و این که ملیشه‌هایی را که امارات تمویل می‌کند موفق شده اند تقریباً بالای جنوب مسلط شوند. این بدان معناست که امریکا به این نتیجه رسیده که حوثی‌ها توان تسلط بر تمام یمن را ندارند و این خود باعث شده امریکا پذیرفته نفوذ در یمن را با انگلیس تقسیم نماید، در حالی‌که پیش از سال 2014م هیچ نفوذ قابل توجهی در این سرزمین نداشت.

-          اما انگلیس که نفوذاش در سعودی را با آمدن سلمان و پسراش به قدرت در سال 2015م از دست داد و سعودی پس از آن به نفع امریکا فعال گردید و به این ترتیب ابزار منطقه‌ای انگلیس ضعیف گردید، این واقعیت جدید به ویژه اگر گسترش نقش ایران در منطقه توسط امریکا را به آن علاوه کنیم، باعث شده انگلیس در برابر تغییرات بزرگ منطقه نتواند اوضاع یمن را زیر سلطۀ خود بر گرداند در نتیجه آن نیز به نوبۀ خود حاضر شده نفوذ در یمن را با امریکا تقسیم نماید. این قناعت دو طرف "امریکا و انگلیسی" فضای مناسب راه‌حل سیاسی را در یمن فراهم نموده است.

  1. به این ترتیب؛ آتش‌بس، تصمیم اخیر و تشکیل شورای ریاستی همه با موافقت امریکا و انگلیس صورت گرفته و مزدوران دو طرف و کسانی‌که در مدار آنان در گردش اند در قدم دوم از این توافق حمایت می‌کنند. اما در عین حال یک نکته را نباید از نظر دور داشت و آن این که دولت‌های استعمارگر معمولاً هر کدام حرص دارند نفوذ در سرزمین‌های استعمار شده تنها از آن خود شان باشد و به راه‌حل‌های توافقی روی نمی‌آورند، مگر در صورتی‌که وادار شوند و چنین توافقی، توافق موقتی بوده سپس هرکدام به نوبۀ خود و با استفاده از وسایل خبیثانه تلاش می‌کنند فرش را از زیر پای طرف مقابل بیرون بکشند. بنابر این تداوم توافق به دست آمده در یمن منوط به اسباب و دلایلی است که در فوق تذکر داده شد. در کل توافق مذکور میان امریکا و انگلیس دائمی نخواهد بود، بلکه کشمکش‌ها میان دو طرف، هرچند با اسالیب مخفی، ادامه خواهد یافت تا آن که شرایطی‌که زمینۀ این توافق را به وجود آورده است تغییر کند و آنگاه است که صدای کشمکش‌ها مجدداً بالا خواهد گرفت، زیرا خط پهنی‌که دولت‌های استعمارگر دنبال می‌کنند این است که بازی زمان را به پیش می‌برند، طوری‌که اگر نتوانند اهداف خود در یکه‌تازی و انحصار نفوذ را در حال حاضر براورده نمایند، موضوع را به زمان دیگری موکول می‌کنند تا تلاش‌های لازم برای تحقق اهداف خود را انجام دهند.
  2. شکی نیست که یمن میدان کشمکش جهانی میان امریکا و انگلیس و ابزارشان اعم از قدرت‌های منطقه‌ای و داخلی قرار گرفته. کسی‌که در این میان ضررهای ناشی از این کشمکش را متحمل می‌شود همانا مردم بی دفاع یمن استند که چوب سوخت این کشمکش‌ها و قربانی آن قرار گرفته اند، چنان‌چه سال‌هاست که در آتش گرسنگی و فقر می‌سوزند. باید دانست که هیچ راه نجات و گریزی برای مردم یمن وجود ندارد، مگر برگشتن به الله و اعتماد کردن به او تعالی و پشت پا زدن به تمام این ابزارها و بادارهای‌شان و سعی و تلاش بی‌وقفه در کنار مخلصینی‌که در راستای برپائی حاکمیت دین الله در قالب خلافت راشده بر منهج نبوت کار و پیکار می‌کنند.

﴿وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا(2) وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ۚ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا﴾

[طلاق: 2-3]

ترجمه: و هرکس تقوای الهی پیشه کند، الله راه نجاتی برای او فراهم می‌کند. و او را از جایی‌که گمان ندارد روزی می‌دهد؛ و هر کس بر الله توکّل کند، کفایت امرش را می‌کند؛ الله فرمان خود را به انجام می‌رساند؛ و الله برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است!

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

قوانین بشری پاکستان را از ظرفیت حقیقی کشاورزی‌اش محروم کرده است

(ترجمه)

واضحاً که سرزمین‌های اسلامی در زمان تطبیق قوانین الهی از جمله شگفت‌های جهان محسوب می‌شد. زمانی اروپا با قحطی و گرسنگی دست و پنجه نرم می‌کرد، یکی از عوامل کشیدن پای صلیبیون به سرزمین شام، سرمایۀ بی‌کران زراعتی‌اش بود، به اندازه‌ای که صلیبی‌ها فکر می‌کردند به سرزمین شیر و عسل رهسپار می‌شوند. برعلاوه، در عصر تاریک اروپا، زمین‌های زراعتی مسلمانان رابطۀ مهم برای معرفی محصولات ضروری زراعتی و سیستم مدرن آبیاری به غرب بود. نیم قارۀ هند تحت حاکمیت اسلام تبدیل به پایگاه زراعتی شده‌بود که ۲۳ درصد تولیدات ناخالص ملی جهان را تولید می‌کرد و در صادرت محصولات زراعتی شهرۀ عام و خاص شده‌بود. بناءً بریتانیا به سرمایۀ وسیع زراعتی آن بخصوص ادویه‌جات غبطه می‌خورد. زمانی‌که در جریان استعمار بریتانیا قوانین بشری جای قوانین الهی را گرفته‌بود، همزمان سرزمین‌های هند تحت حکومت راج بریتانیا درگیر قحطی گسترده‌ای شد که به مرگ صدها و هزاران نفر انجامید. تا امروز قوانین بشری بر زمینۀ زراعتی تطبیق می‌شود و‌ پاکستان را از ظرفیت اصلی‌اش منحیث نیروگاه زراعتی محروم کرده‌است.

پاکستان با داشتن زمین‌های زراعتی وسیع که اکثراً توسط بزرگ‌ترین دریای جهان به‌نام سند آبیاری می‌شود، زمین‌های زراعتی قابل کشت در چهار فصل و نیروی زیاد بشری نیمه‌ماهر از نعمت ظرفیت گستردۀ زراعتی برخوردار است. زراعت منبع عمدۀ رشد و توسعه اقتصاد پاکستان است. منبع درآمد مردم از همین جا است، مواد خام صنعتی را فراهم می‌کنند و زراعت اساس تجارت خارجی پاکستان را تشکیل می‌دهد. این بخش تقریباً یک چهارم تولیدات ناخالص ملی را شکل می‌دهد و بیش از نصف عواید صادرات را تشکیل می‌دهد، در حدود ۴۵ درصد از نیروی کار در این بخش مصروف اند و تقریباً برای دو سوم جمعیت روستا منبع در‌آمد است. برعلاوۀ تهیۀ مواد اولیۀ غذایی، زراعت مواد خام کشاورزی و صنعت را فراهم می‌آورد و با صدور اجناس و مواد خام عوایدش را تولید می‌کند. فعلاً پاکستان میلیون‌ها هکتار زمین دست‌نخورد دارد که هنوز کشت نشده‌است.

این همه دست‌آورد علی‌رغم عدم حمایت دولت از سکتور زراعت صورت گرفته‌است، دهقانین مجبور اند از روش‌های اولیه زراعتی کار گیرند، چون از یک سلسله مهارت‌های افزایش محصولات‌ محروم اند، ازجمله شبکه‌های آبیاری مدرن و قرار گرفتن در معرض امراض و آفات، هم‌چنین عدم کشت زمین‌های زراعتی و احیایی آن‌ها.

با آن هم، رشد زراعت تاثیر کمی بر فقر در مناطق روستایی داشته، و حقیقتاً وضعیت را از این هم دشوارتر کرده‌است. علی‌رغم چندین دور اصلاح زمین، قوانین بشری باعث شده‌است سرمایه در نزد چند فرد محدود متمرکز شود، طوری‌که این پیامد واضح نظام سرمایه‌داری است. میلیون‌ها انسان منبع کافی کسب درآمد را در اختیار ندارند تا نیازهای اساسی زندگی‌شان را بر‌آورده کنند و در میان این همه فراوانی، مردم روستانشین پاکستان نمونۀ واقعی فقر و گرسنگی هستند. به همین سبب، فعالیت‌هایی غیرکشاورزی به منبع عمدۀ درآمد خانواده‌های زراعت‌پیشه تبدیل شده‌است، به خصوص آن‌هایی‌که دارای زمین زراعتی کم استند و یا هیچ زمین زراعتی ندارند. انبوهی از مردم روستا وادار می‌شوند روستاهای‌شان را ترک کنند و در پی جستجو معیشت به شهرها سرازیر شوند، و این فقط به خواب شدن‌شان در خیابان‌های می‌انجامد و یا در صف‌های طولانی منتظر کارهای شاقه با معاش اندک می‌ایستند. تسهیلات قرضه‌ای زراعتی در پاکستان به این مشکل افزوده است. فیصدی سود قرضه‌های بسیار بلند است، نه سر وقت فراهم می‌شود و نه هم تقاضا به قرضه‌ها را  کاملاً برآورده کرده می‌توانند. دهاقین هم مجبود اند تا از منابع غیررسمی سود با درصد بسیار بالا را قرض بگیرند. سخن بسیار مشهوری دربارۀ دهقانان در جامعه عام است این‌که: «دهقان قرض‌دار تولد می‌شود، قرض‌دار بزرگ می‌شود و قرض‌دار فوت می‌کند.»

قوانین بشری نه تنها باعث عدم بازدهی زراعتی و فقر روستایی شده، بلکه آن را عمیق‌تر کرده‌است

بعد از الغای قوانین شریعت، سرمایه‌داری مالکیت زمین را به چند نفر انگشت‌شمار محدود کرده‌است. اگرچه بریتانیا رفت، ولی سرمایه‌داری را به میراث گذاشت و این محدودیت هم‌چنین ادامه پیدا کرد تا به خصیصۀ نافذ زراعت پاکستان مبدل شد. تعداد کمی از خانواده‌های روستایی مالک بیش از نیم تمام زمین‌های زراعتی اند، حال‌آن‌که بیشتر از نصف خانواده‌های روستانشین از داشتن زمین زراعتی کاملاً محروم اند. کارگران محروم زمین را زرع می‌کنند و سپس باید اجاره‌اش را به مالک زمین بپردازند، هم‌چنین اکثریت مالکین به صاحبان غایب تبدیل شده‌اند که از اجارۀ این زمین‌ها امرار معیشت می‌کنند. بناءً آنانی‌که عملاً دست به کشت زمین می‌زنند درآمد اندکی عاید‌شان می‌شود،‌ درحالی‌که مالکان زمین بیش‌ترین سود را می‌برند. انقلاب دهۀ ۱۹۶۰ اوضاع را بدتر کرد، قشر نخبه را اجازه داد تا زمین‌های اجاره را پس بگیرند و زمین‌ها را از تصرف مستأجران قبلی خارج کنند. این اقدام منجر به افزایش فقر در روستاها شد و به طغیان مهاجرت‌های کارگران روستایی در پی جستجوی آتشی منحیث بدیل برای امرار معاش به شهرها انجامید و آن‌چه از کارگران مهاجر روستا و مالکان غایب به‌جا ماند چیزی جز بی‌بهره‌گی فاحش از زمین‌های فراوان زراعتی پاکستان نبود.

در دموکراسی فرق نمی‌کند چی کسی به قدرت دست می‌یابد. قوانین کفری استعمارگرانی‌که در طی آن تطبیق می‌شود وضعیت مسلمانان را از بد بدتر می‌کند، چون دموکراسی به قوانین الٰهی اسلام پابند نیست. بناءً، نخست دولت بی‌نظیر بوتو کشاورزی تعاونی را در اوخر دهۀ ۱۹۹۰ به عنوان یک صنعت معرفی، و ۱۹ کمپنی چندین ملیتی را برایش تأیید کرد. در بین سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ زمانی‌که دولت مشرف پالیسی کشاورزی تعاونی و فرمان کشاورزی تعاونی را تصویب کرد، افزایش بزرگی را در چارچوب این سیاست به وجود آمد که زمینه‌سازی قانونی جهت کاهش مالیات برای سرمایه‌گذاران خارجی بالقوه را به همراه داشت. بستۀ پالیسی ۲۰۰۹ که توسط دولت کیانی – زرداری اعلام شد، مشوق‌های رقابتی را در بخش زراعت به سرمایه‌گذاران خارجی با همرای واگذاری زمین‌های زراعتی گسترده‌ای فراهم می‌کرد، که در زمان دولت راحیل – نواز هم ادامه داشت.

چنین پالیسی‌ها زیر حاکمیت این حُکام، بیکاری فزاینده، مشقت وعدم بهره‌وری را به ارمغان می‌آورد. درحالی‌که کشاورزان داخلی در زیر مالیات سنگین بر منابع زراعتی از قبیل کود کیمیاوی، تخم زراعتی، ماشین‌آلات، ترانسپورت و مواد سوخت خُرد می‌شوند، شرکت‌های خارجی از برخورد ترجیحی در ارتباط به مالکیت زمین،‌ واردات ماشین آلات و تجهیزات، و هم‌چنان برگشت سود پس به دولت‌های خارجی خود‌شان لذت می‌برند. اگرچه شرکت‌های خارجی به عوض این‌که دربارۀ محصولات غذایی که برای مصونیت غذایی پاکستان لازم است نگران باشند، از محصولات تجارتی‌که در اقتصادشان کار‌آمد است مستفید می‌شوند. بناءً در نتیجۀ تطبیق سیاست‌های استعمارگران، دموکراسی از غصب ظرفیت داخلی زراعت پاکستان توسط شرکت‌های خارجی ضمانت می‌کند و توانایی پاکستان برای فراهم‌آوری غذا و البسه را تضعیف می‌کند و اکثراً باعث وابستگی به واردات گزاف از خارج می‌شود.

به حد اکثر رساندن کشت و تأمین رفاه روستایی با حفظ امنیت غذایی

بازگشت خلافت باعث افزایش تولیدات زراعتی و کارزایی روستایی می‌شود. بناءً این امر امنیت و رفاه غذایی پاکستان را با بازگردادن اسلام و قوانین‌اش به شبه‌قارۀ هند افزایش می‌دهد. اسلام مسئلۀ مالکیت زمین را به شکلی بی‌نظیر به کشت‌اش پیوند می‌دهد. بناءً بی‌تفاوت از این‌که یک شخص صاحب زمین‌های زیاد یا کم باشد، مجبور است شخصاً از عهدۀ کشت‌اش برآید. و دولت نیز مالکین را در امر زراعت از طریق قرضه‌ها/وام‌های بدون سود کم مالی می‌کند.

حزب‌التحریر در مادۀ ۱۳۶ مقدمۀ قانون اساسی خود چنین استنباط کرده‌است: «هرکسی‌که زمین دارد مجبور است از آن استفاده کند، و دولت به کسانی‌که نیاز به کمک مالی دارند از بیت‌المال پول می‌دهد تا آنان را در بهره‌گیری از زمین‌شان یاری رساند. اگر کسی طی سه سال پیاپی از زمین خود استفاده نکند، زمین‌اش از وی گرفته و به شخص دیگری داده خواهد شد.»

اگر صاحب زمین نخواهد یا نتواند زمین زراعتی‌اش را باوجود ارائۀ کمک مالی کشت کند، اجازه ندارد شخص دیگری را برای کشت آن استخدام کند.

رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«ازْرَعْهَا أَوْ امْنَحْهَا أَخَاكَ»

(النسایی)

ترجمه: یا آن را کشت کن یا به برادرت بده!

حزب‌التحریر در مادۀ ۱۳۵ مقدمۀ قانون اساسی خود چنین استنباط کرده‌است: «اجارۀ زمین برای زراعت، بی‌تفاوت از این‌که زمین مذکور خراجی باشد یا عشری، کاملاً جایز است. برعکس، اجارۀ موقتی جواز ندارد. مساقات (اجارۀ درختان به عوض بخشی از حاصلات‌شان) بدون هیچ‌گونه قیودات جایز است.»

اسلام احیای زمین‌های زراعتی بدون کشت را با اعطای مالکیت‌شان به کسی‌که زمین مرده را به حاصل می‌رساند تشویق می‌کند. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«مَنْ أَحْيَا أَرْضًا مَيِّتَةً فَهِيَ لَهُ»

[ترمذی]

ترجمه: هرکس زمین مرده‌ای را زنده کند، صاحب‌اش است.

بناءً حزب‌التحریر در مادۀ ۱۳۴ قانون اساسی خود چنین استنباط کرده‌است: «مالکیت زمین مرده با احیا و حصارکشی‌اش تعیین می‌شود.»

خلافت مالکیت بیگانه‌گان بر زمین‌های زراعتی را ازبین می‌برد. به‌علاوه، خلافت دهاقین را از بار هزینه‌های سنگین مالیاتی بر تولیدات زراعتی با از سرگیری محض نظام عایداتی شریعت، یعنی خراج و عشر، آزاد خواهد کرد. این امر منجر به رشد سریع امنیت غذایی و رفاه داخلی می‌شود که امت قرن‌ها زیر حاکمیت اسلام از آن لذت می‌برد. بنابرین، خلافت امروزه به محصولاتی اولویت می‌دهد که نیازهای اولیۀ شهروندان‌اش ازجمله خوراک و پوشاک را کاملاً تأمین کند و تولیدات اضافی را برای تجارت خارجی و ایجاد رابطه با سایر ملل به‌منظور حمل دعوت اسلام برای‌شان به‌کار می‌برد. این امر به نوبۀ خود باعث ایجاد برنامه‌ای به حمایت مالی دولت به‌منظور رشد سطوح زراعتی به معیاراتی می‌شود که جهان را رهبری می‌کند، ازجمله آبیاری، کوددهی، سم‌زدایی، اصلاح زمین‌های قابل زرع و پیشرفت‌های جدید مانند سوخت‌های زیستی می‌شود. دولت مذکور چراگاه‌های بزرگی را به‌منظور حمایت از حیات چهارپایان ایجاد خواهد کرد.

حزب‌التحریر در ماده ۱۶۵ قانون اساسی خود چنین استنباط کرده‌است: «انکشاف و سرمایه‌گذاری سرمایه‌های خارجی در داخل دولت حرام است. هم‌چنین امتیازدهی به خارجیان جائز نمی‌باشد.»

حزب‌التحریر در ماده ۱۳۳ مقدمۀ قانون اساسی خود چنین استنباط کرده‌است: «زمین‌های عشری شامل زمین‌های شبه‌جزیرۀ عربستان و زمین‌های زمین‌دارانی می‌شود که قبل از فتح آن مناطق توسط دولت اسلامی از طریق جهاد، مالک آن زمین‌ها بودند. زمین‌های خراجی تماماً شامل زمین‌هایی غیر از شبه‌جزیرۀ عربستان می‌شود که از طریق جهاد، خواه توسط جنگ یا معاهدات صلح، فتح شدند. زمین‌های عشری و محصولات‌اش هردو تحت مالکیت افراد است، حال آن‌که زمین‌های خراجی از مالکیت دولت، ولی منافع‌اش از مالکیت افراد می‌باشد. هر فردی حق دارد زمین‌های عشری و منافع زمین‌های خراجی را از طریق قراردادهای شرعی تبادله کند. همۀ مردم می‌توانند آن‌ها را به مانند سایر دارایی‌های‌شان به میراث ببرند.»

حزب‌التحریر – ولایه پاکستان

مترجم: دانیال نور

ادامه مطلب...

فراخوان برای آزادی نوید بت؛ کسی‌که از تاریخ 11 می 2012 بدین‌سو تنها به دلیل مبارزه برای آزادی پاکستان از استعمار امریکایی در بند بسر می‌برد! Featured

(ترجمه)

تاریخ 11 می 2022 میلادی، درست ده سال از اختطاف نوید بت توسط ارگان‌های امنیتی پاکستان سپری شد؛ کسی‌که جلو چشمان فرزندان و همسایه‌گانش از منزل مسکونی‌اش واقع شهر لاهور اختطاف شد. خیلی دردآور است که چهار فرزند معصومش به مدت ده سال از شفقت و آغوش مهربان پدر دور مانده اند. نوید بت؛ انجنیر برق و سخنگوی رسمی حزب التحریر-ولایه پاکستان می‌باشد. بیشتر از یک دهه نوید جسورانه صدای خود را برای آزادی پاکستان از استعمار امریکایی از طریق یگانه راه مطمن و عملی آن، یعنی تأسیس دوباره خلافت به منهج نبوت بلند کرد. حکام پاکستان نوید را زندانی ساخته اند؛ در حالی‌که تمام سهولت‌های ممکن را به جاسوس هندی کلبوشان جادو فراهم ساخته است. آیا وقت آزادی نوید فرا نرسیده است؛ درحالی‌که کمیسیون استیناف پاکستان ماده شماره860-P را مبنی بر نا پدید شدن اجباری به تاریخ 4 جنوری 2018 میلادی صادر کرد؟

ای مسلمانان پاکستان، ژورنالستان، انجمن‌های حقوقی، سازمان‌های حقوق بشر و کمیسیون‌های دیپلوماتیک!

فراخوان برای آزادی نوید بت؛ کسی‌که برای وحدت جهان اسلام منحیث یگانه دولت خلافت قدرتمند صدای خود را بلند نمود!

بتاریخ 14 دسمبر 2003 میلادی نوید بت اظهار داشت: «به عوض تأسیس خلافت و متحد ساختن کشورهای آسیای مرکزی، حکام پاکستان در حال اعمار دیوارها در مرز دیورند هستند، اما مرزهای خویش را با هند، کشوری‌که اتباع مسلمان خویش را به قتل می‌رساند، باز نگهداشته است.

فراخوان آزادی نوید بت؛ کسی‌که برای حکم به ما انزل الله دعوت می‌کرد!

بتاریخ 21 فبروری 2008 میلادی نوید بت اظهار داشت: «خاتمه دادن به نمایش دموکراسی قضیه سرنوشت‌ساز می‌باشد تا با تأسیس خلافت هیچ راهی برای ایجاد قوانین نماند که منافع استعماری را تأمین کند، زیرا در آن صورت قانون الله سبحانه و تعالی بطور قطعی یگانه قانون روی زمین خواهد بود.»

فراخوان برای آزادی نوید بت؛ کسی‌که برای آزادی سرزمین های اشغال شده صدایش را بلند کرد!

بتاریخ 17 فبروری 2005 میلادی نوید بت بیان داشت: «کشمیر تنها توسط  جهاد با ارتش قدرتمند و مجهز از اشغال هندوها آزاد شده می‌تواند.»

فراخوان برای آزادی نوید بت؛ کسی‌که برای دعوت و جهاد جهت اظهار دین الله سبحانه و تعالی صدایش را بلند کرد!

بتاریخ 9 اکتوبر 2009 میلادی نوید بت مستقیماً ارتش مسلح پاکستان را خطاب قرارداد: «شما بزرگترین قدرت نظامی مسلمان از آسیای میانه الی بحر هند هستید. این مسئولیت شماست تا از مسلمانان این منطقه حفاظت نمایید! برخیزید و به حزب التحریر برای تأسیس دوباره خلافت نصرت دهید و لقب انصار ثانی را در تاریخ از آن خود نمایید! بدون شک این سعادت دنیا و آخرت می‌باشد.»

فراخوان برای رهایی نوید بت؛ توسط هر اسلوب موجود نزد شما!

چنانچه رسول صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

﴿مَنْ نَفَّسَ عَنْ مُؤْمِنٍ كُرْبَةً مِنْ كُرَبِ اَلدُّنْيَا، نَفَّسَ اَللَّهُ عَنْهُ كُرْبَةً مِنْ كُرَبِ يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ

(رواه مسلم)

ترجمه: اگر کسی سختی از سختی‌های دنیا را از مؤمنی برطرف کند، الله یکی از سختی‌های روز قیامت را از او برمی‌دارد.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: خالد "سیف الله"

ادامه مطلب...

تشکیل شورای رهبری، فصل جدید درگیری بین‌المللی بر سر یمن است که به رنج و مشقت اهل یمن می‌افزاید

  • نشر شده در یمن

(ترجمه)

به روز چهارشنبه مورخ 6/ اپریل/ 2022م، عبد ربه هادی اعلام کرد که معاون وی علی محسن الاحمر از سمت‌اش برکنار شده است و به دنبال آن اعلامیه‌ای مبنی بر تشکیل شورای ریاست جمهوری، متشکل از هشت نفر رییس تحت مشاوره وی، منجمله رشاد العليمي وریز داخله اسبق در رژیم علی صالح، منتشر شد. این اعلامیه هم‌چنین از زیر نظر و با تاییدی مجلس نمایندگان و مجلس شورا و دولت معین عبدالملک خارج شد که هر سه مرجع بدون هیچ‌گونه پیشنهاد اصلاحی در لایحه، طی بیانیه‌ای از اعلام تشکیل شورای رهبری ریاست جمهوری که به دولت وی اجازه ادامه وظایف خود را داده بود، استقبال کردند. ‏بدین ترتیب؛ بیانیه عبد ربه، کنفرانس شورای همکاری خلیج(CCC) را که از سوی نايف الحجرف فراخوانده شده بود پوشش داد که مذاکره و رایزنی‌های کنفرانس را در روز پنجشنبه مورخ 7 /اپریل/ 2022م، به پایان رساند. ‏آنچه هادی به شورای ریاست جمهوری محول و واگذار کرد، نشستن بر سر میز مذاکره و مذاکره با حوثی‌ها برای پایان بخشیدن به جنگ یمن که از سال 2014م تااکنون ادامه دارد و دستیابی به یک راه‌حل سیاسی نهایی و جامع بود که شامل مرحله انتقالی می‌شود که سرزمین یمن را از حالت جنگ به حالت صلح سوق خواهد داد‌. ‏هادی هم‌چنین ضمناً خواستار پایان دادن به وضعیت جنگ با شورای انتقالی و پایان بخشیدن به تقسیم پایتخت به دو سمت، عدن و استان‌های جنوبی شد.

ما در حزب التحریر-ولایه یمن باید موارد ذیل را واضح بسازیم:

1- جنگی‌که در یمن جریان دارد، یک جنگ عبث و بی‌هوده‌ای است که به دست غرب کافر اداره می‌شود، ادامه یا توقف جنگ مبتنی بر مصالح غرب است و واجب است این جنگ متوقف شود، زیرا جنگ/قتال میان مسلمانان حرام است. این امر هم‌چنین قطعی شده که حاکمان دست نشانده به مردم یمن و به رنج‌ آن‌ها هیچ اهمیتی نمی‌دهند، همانطور که مردم زیری چای شدند و هنوز هم به دلیل این جنگ پوچ و عبث در زیری چای می‌شوند.

2- مذاکراه و رایزنی‌های ریاض که توسط "کنفرانس همکاری خلیج(CCC)" درخواست شد، اساساً یک دعوت غربی است. آمریکا در تلاش است تا احزاب یمنی وابسته به انگلیس‌ها را در یک سبد جمع کند تا آنان در مقابل حوثی‌ها بر سر میز مذاکره بعدی بنشانند، زیرا امریکا در کنفرانس ریاض در سال 2019 با شکست مواجه شد. اروپا، به ویژه انگلیس، به دلیل مشغول بودن و حواس‌پرتی شان در جنگ میان روسیه و اوکراین، خواهان پایان دادن به این جنگ یمن هستند و هم‌چنین به دنبال ادامه جریان نفت از عربستان سعودی و گاز از یمن به دلیل نیاز به گرمایش در زمستان آینده هستند.

3- معین عبدالملک در بیانیه پایانی‌اش اشاره کرد که "جنگ شکست خورد"، این امر نشان می‌دهد که بیانیه نهایی توسط کشورهای استعمارگر تهیه شده است که به شکست جنگ پی برده اند. این موضوع ‏هم‌چنین شکست رهبران محلی را ثابت می‌کند و آن‌ها باید در نیمه راه تنها گذاشته شوند، زیرا باعث نابودی مردم خود‌شان شده اند و مردم یمن باید از حاکمان، سازمان‌ملل، سفیران و فرستادگان کشورهای استعمارگر دست‌بردارند و آنان را انکار کنند و در اطراف کسانی‌که آن‌ها را با تقوا و اخلاص رهبری می‌کنند، جمع شوند.

4- راه‌حل رادیکالی این‌ست تا دوباره به کتاب الله سبحانه‌وتعالی  و سنت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم چنگ بزنیم تا به جنگ توقف دهیم با مردی بیعت کنیم که به آنچه الله سبحانه‌وتعالی نازل کرده حکم کند. بناً آنگاه یمن هسته دولت اسلامی خواهد که سایر سرزمین‌های اسلامی را شامل خواهد بود، در نهایت اهل یمن، مسلمانان و بشریت از عدالت اسلام برخوردار خواهد شدند. از نخستین روز جنگ، حزب التحریر بیانه‌‌‌ای تحت عنوان: «بالآخره جنگنده‌/طیاره‌های جیت حاکمان غلام‌، بسیج می‌شوند... مگر فقط برای قتل مسلمانان، نه برای جنگ با دشمنان!» در 27 مارچ 2015م، که در آن تصریح کرد: «این‌ها حاکمان ما هستند. فلسطین، سرزمین اسراء و معراج و قبله اول، برای کمک و یاری فریاد می‌زند، اما حکام چشم‌پوشی می‌کنند. ‏مردم از حکام طلب نصرت و حمایت می‌کنند، اما آن‌ها هیچ پاسخی نمی‌دهند، گویی در گوش‌ها و چشم‌های‌شان پرده افگنده شده. ‏با این‌حال، حکام سرزمین‌های اسلامی برای تنفیذ و حفظ منافع استعمارگران کافر، به فرمان‌برداری شتابان سبقت می‌جویند. ‏آیا شما جت‌ها، تانک‌ها و کشتی‌های جنگی سرزمین‌های اسلامی را نمی‌بینید که علیه دشنمان اسلام و مسلمانان بسیج می‌شوند؟! ‏نخیر، آن‌ها در پادگان نظامی پارک شده اند و در حال استراحت اند. ‏با این‌حال؛ آن‌ها(کفار) بیدار شدند و تنها با اشاره به آن عده رهبران سیاسی که نه توجهی به مؤمن بودن دارن و نه نسبت و عهدی با اسلام ندارند، غرش‌‌کنان فرمان می‌دهد. این حکام خودشان را بزرگ و قدرتمند به مردم خود نشان می‌دهند، اما در مقابل دشمنان کوچکتر از کودکان هستند. الله سبحانه‌و‌تعالی آن‌ها را هلاک کند که چقدر منحرف شده اند!» هم‌چنین در بیان دیگری تحت عنوان: «اولین فرستاده سازمان‌ملل به ما انتخاب میان "پذیرش حوثی‌ها یا جنگ" را گذاشت، پس دومی‌اش به ما چه داد؟» به نشر رسید. مورخ 14 می 2015م، که در آن متن اظهار شده است: «هیچ  استقبالی از فرستاده سازمان‌ملل صورت نگیرد، زیرا خون مردم با این فرستادگان جاری و قطع می‌شود و هر زمانی‌که حضور داشته باشند، کشتار و جنگ بیشتر می‌شود تا آن‌که منافع شان حاصل شود‌. فلهذا، این وظیفه مسلمانان است که به سازمان‌ملل‌ و نمایندگان‌شان تکیه نزنند، زیرا آن‌ها منافع کشورهای بزرگ به ویژه آمریکا را حاصل می‌کنند و خون پاک مسلمانان در ترازوی آن‌ها هیچ وزنی ندارد.»

6- حزب التحریر دارای تصویر واضحی از دولت خلافت است که از شریعت اسلامی نشأت و سرچشمه گرفته است. بنابراین؛ ما به اهل قدرت(حکام) و محافظت(ارتش) یمن صدا می‌زنیم تا به حزب التحریر نصرت بدهند. ای اهل ایمان و حکمت، راه‌حل برای آنچه که شما در داخل سرزمین‌تان از باعث آن در رنج و مشقت قرار دارید، اینست تا ازین دایره درگیری‌های بین‌الملی که بالای شما تحمیل شده خود را رها سازید و در نهایت نظام اسلام را توسط تأسیس مجدد خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت تحکیم نماید. الله سبحانه‌وتعالی می‌فرماید:

الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِّقَوْمٍ يُوقِنُونَ﴾

[مائده: 50]

ترجمه: آیا آن‌ها حکم جاهلیت را(از تو) می‌خواهند؟ و چه کسی بهتر از الله(سبحانه‌وتعالی) برای قومی‌که اهل یقین اند، حکم می‌کند؟

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر ولایه یمن

مترجم: داکتر زکریا

ادامه مطلب...

وفا به عهد با الله

(ترجمه)

﴿یا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِی الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیكُمْ وَأَوْفُواْ بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِیای فَارْهَبُونِ﴾ ‏[بقره: 40]

‏ترجمه: ‏‏ای بنیاسرائیل! به یاد آورید نعمتی را كه بر شما ارزانی داشتهام (با اندیشیدن درباره آن و ادای شكر لازم)، و به پیمان من (كه ایمان و كردار نیك و باور به پیامبرانی است كه بعد از موسی آمدهاند) وفا كنید تا به پیمان شما (كه پاداش نیكو و بهشت برین است) وفا كنم، و تنها از من بترسید (نه از كس دیگری).‏

ماه رمضان؛ زمان تجدید عهد ما با الله سبحانه و تعالی است. عهد یعنی وعدۀ قاطع همراه با سوگند (یمین)، سوگند یا یمین ارتباط مستقیم با ایمان دارد (ایمان – یمین) و دلالت بر فطرت و سرشت مسلمان می‌کند. ایمان نیز نوعی از عقدهاست و به معنی وعدۀ با التزام به توحید بین بنده و خالق سبحانه و تعالی و دور افگندن وسوسه‌های شیطان و مبارزه علیه آن است. عهد با الله سبحانه و تعالی مانند هر عهد دیگری جز با اختیار و ارادۀ آزاد صورت نمی‌گیرد و هر وعده و عهدی - فرق نمی‌کند با الله سبحانه و تعالی باشد یا با انسان‌ها - تقاضای وفا، التزام و پایبندی و صدق ظاهر و باطن را دارد. یعنی این‌که ما در عهد و پیمان خود باید مخلص، ملتزم و با وفا باشیم، چنانکه قرآن کریم التزام به عهد را از جمله مهم‌ترین ارزش‌ها در شریعت اسلام شمرده است؛ زیرا التزام حقیقی عبارت از کلید نجات از ذلت و سبب رسیدن به کرامت و آزادی از ظلم و حتی وسیلۀ پیشرفت و ترقی است.

وفا به عهد یا وفا به وعده همان رکن اساسی برای هر عقد است، هم‌چنان وفا به عهد یکی از قدیمی‌ترین عناصر در قانون بین الملل است که به زبان لاتینی به آن Pact Sunt Servanda   یا "وجوب حفاظت بر تعهدات" می‌گویند و معاهدات بدون این اصل قابل التزام، اجرا و تنفیذ نیست و این عنصر Pact Sunt Servanda  متکی بر یک واقعیت است و آن این‌که دولت‌ها پذیرفته‌اند تا از معاهداتی‌که امضا کرده‌اند، اطاعت کنند و این مورد در رأس سلسلۀ هرمی معیارها قرار دارد یا به عبارتی دیگر، تمام دولت‌ها در قانون کلی خود به این اتفاق دارند که معاهدات بین‌المللی به عنوان بلندترین نیرو شمرده می‌شود و بر اساس این اصل طرف‌های یک عقد ملزم به اجرای مواد عقد می‌باشند، همانطور که به اجرای احکام قانون کلی ملزم هستند.

اصطلاح "عقد" در شریعت اسلامی، بر اساس آنچه در قرآن کریم و سنت نبوی صلی الله علیه و سلم آمده است شامل: عهد بین الله سبحانه و تعالی و بندگانش، در میان خودِ بندگان، بین دولت اسلامی و رعیت آن و هم‌چنین بین دولت اسلامی و دیگر ملت‌ها و دولت‌ها می‌شود. به عنوان مثال: اصطلاح "اهل عهد" غالبا در عوض اصطلاح "اهل ذمه" به کار برده می‌شود، جهت اشاره به غیر مسلمانانی‌که تحت حاکمیت دولت اسلامی و حمایت قانونی آن زندگی می‌کنند.

الله سبحانه و تعالی در این آیت دستور داده می‌فرماید:

﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ[مائده: 1]

ترجمه: ای مؤمنان! به پیمان‌ها و قراردادها وفا كنید (اعمّ از عقدها و عهدهای مشروع انسان با انسان، یا انسان با الله).

این دستور بر تمام مؤمنان واجب می‌سازد تا نهایت تلاش کنند به این جهت که برای پروردگارشان و فرستادۀ او محمد صلی الله علیه و سلم مخلص باشند، زیرا ولاء و دوستی با پروردگارمان بدون دوستی و ولاء با رسول الله صلی الله علیه وسلم تحقق نمی‌یابد. بدان جهت که هدف رسالت رسول الله صلی الله علیه و سلم، اظهار رسالت الله سبحانه و تعالی در جهان است:

«یا عم! والله لو وضعوا الشمس فی یمینی، و القمر فی یساری، على أن أترك هذا الأمر حتى یظهره الله أو أهلك فیه ما تركته»

ترجمه: ای عمو جان! سوگند به الله سبحانه و تعالی که اگر آفتاب را به دست راست و مهتاب را به دست چپ من بگذارند تا من این مسیر دعوت را ترک کنم _ این مسیر را ترک نخواهم کرد – تا این‌که الله (سبحانه و تعالی) آن را ظاهر و غالب گرداند و یا من در این مسیر هلاک گردم.

بنابراین ولاء و دوستی با رسول الله صلی الله علیه و سلم با ولاء و دوستی با الله سبحانه و تعالی مرتبط است و الله سبحانه و تعالی عدم ولاء را به عنوان یک خیانت توصیف نموده در حالی‌که او سبحانه و تعالی به ما احسان نموده است. در این صورت هرگز به آنچه الله سبحانه و تعالی به ما وعده نموده است نایل نخواهیم شد، الله سبحانه و تعالی وعده نموده است که ما را به عنوان خلفاء در زمین قرار می‌دهد و ترس ما را به امن مبدل می‌نماید:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یعْبُدُونَنِی لَا یشْرِكُونَ بِی شَیئاً وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ  [نور: 55]‏

ترجمه: ‏الله به كسانی از شما كه ایمان آورده‌اند و كارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده می‌دهد كه آنان را قطعاً جایگزین (پیشینیان، و وارث فرماندهی و حكومت ایشان) در زمین خواهد كرد (تا آن را پس از ظلم ظالمان، در پرتو عدل و داد خود آبادان گردانند) همان گونه كه پیشینیان (دادگر و مؤمن ملّتهای گذشته) را جایگزین (طاغیان و یاغیان ستمگر) قبل از خود (در ادوار و اعصار دور و دراز تاریخ) كرده است (و حكومت و قدرت را بدانان بخشیده است). همچنین آئین (اسلام نام) ایشان را كه برای آنان می‌پسندد، حتماً (در زمین) پابرجا و برقرار خواهد ساخت، و نیز خوف و هراس آنان را به امنیت و آرامش مبدّل می‌سازد،  (آن چنان كه بدون دغدغه و دلهره از دیگران، تنها) مرا می‌پرستند و چیزی را انبازم نمی‌گردانند. بعد از این (وعده راستین) كسانی كه كافر شوند، آنان كاملاً بیرون شوندگان (از دائره ایمان و اسلام) بشمارند (و متمرّدان و مرتدّان حقیقی می‌باشند).‏

از جمله موارد مؤکد این که الله سبحانه و تعالی یهود و نصاری را لعنت نموده است، زیرا آنان در عهدهای شان با الله سبحانه وتعالی مخلص نبودند و به وعده‌های شان با الله سبحانه و تعالی وفا نکرده و آن را شکستند و یا بعضی از وعده‌های‌شان را به فراموشی سپردند و همان طور ادامه دادند.

از این رو تعداد افراد مخلص در جامعه هرچند زیاد باشد، باز هم آرامش را در جامعه فراگیر نساخته و هرگز امنیت، اعتماد و عزتی که الله سبحانه و تعالی وعده نموده را به ارمغان نمی‌آورد تا زمانی‌که مسئولین امور آن جامعه مخلص نباشند. پس زمانی‌که این مسئولین از وفا به عهد با الله سبحانه و تعالی دوری گزیدند و معاهدات و پیمان‌ها با کفار و نظام‌های کفری‌شان را برتر از قوانین اسلام و ارزش‌های آن شمردند و روش زندگی غرب را بر شیوۀ زندگی مسلمانان مقدم ساختند، در این صورت عجیب نیست که الله سبحانه و تعالی دعاهای ما را اجابت نکند. شتاب کردن به سوی معاهدات بین الملی با کفار و نظام‌های سیاسی تحمیل شده بر ما، مرزهای ملی، افکار و عقایدشان دلالت بر نادیده گرفتن فضل پروردگارمان بر ما می‌کند و پرده از عدم خشیت ما از الله سبحانه وتعالی بر می‌دارد. این قطعا همان معنای سکولاریزم و دموکراسی می‌باشد و هدف نهایی‌اش تحقق آن است.

از این رو، حکامی‌که پیمان‌شان را با الله سبحانه و تعالی نادیده گرفته و پیمان‌ها و توافقنامه‌ها با غیر الله سبحانه وتعالی را ترجیح دادند، ابزار و اسباب ضد اسلام شدند که بر امت تساهل و رحم ندارند. از سعودی‌های مکه و بدترین حکومت در فلسطین گرفته تا حکام در پاکستان، اردن، مصر و ترکیه که تمام این حکام در سرزمین‌های اسلامی ما عدم ولاء با الله سبحانه و تعالی را به عنوان مبدأ اساسی برای خود و سیاست‌های شان انتخاب کردند. به تقسیم امت اکتفا نکردند؛ بلکه تمام ارزش‌ها و مفاهیمی‌که هویت امت را تشکیل می‌دهد نابود و بدنام ساختند، ارزش‌های غربی و مفاهیم کفری را جایگزین آن نمودند و حرام را به حلال و حلال را به حرام تبدیل نمودند. سرمایه‌های مادی و منابع درآمدی مان را از طریق مؤسساتی مانند صندوق بین المللی پول و بانک جهانی هدر دادند و با سیاست‌های فقر دوامداری که استعمارگران به جا گذاشته‌اند بر امت حکومت کردند. در خفا با جنگ‌های استثمار طلبانۀ انگلیسی-آمریکایی پیمان بستند و مسلمانان را با دستان خود به قتل رساندند و به عوض پایان جنگ و اشغال به سیاست‌های پیوستند که جنگ طلبان را اکرام نموده و ملت مسلمان را محکوم به خواری نمود. در عوض آن‌که از مسلمانانی‌که به آنان پناه جسته حمایت نمایند، آنان را بر سر سفره‌های نژادپرستان و دشمنان اسلام خوار ساختند و آنان را طبق پیمان‌های ظالمانۀ بین المللی که امضا نموده‌اند به اتباع شان تسلیم نمودند و برای بقای مستعمیرین؛ فرهنگ اسلامی مورد ضرورت نسل‌های آینده را فروختند و در اخیر ایمان و اخلاق خود را از طریق این پیمان‌های ظالمانه به هراج گذاشتند.

در کنار این، احزاب، گروه‌ها و جنبش‌های وجود دارد که به از بین بردن ظلم وعده دادند، از شعارهای قهرمانانه استفاده می‌کنند که احساسات اسلامی مسلمانان، اتکا به مبادی غیر اسلامی و پناه جستن به شیوه‌های نادرست را برانگیخته می‌سازند، بناءً این جنبش‌ها تنها وحدت امت را نابود نمی‌سازند؛ بلکه اعتماد امت به اسلام و اعتماد برخی را به برخی دیگر نیز از بین می‌برند. این جنبش‌ها تخم نا امیدی نسبت به وعده‌های الهی، ترس از مرگ و محبت دنیا را در قلب‌های مسلمانان کاشته‌اند، که منجر به تقویت نظام‌های غیر اسلامی شده تفرق، گدودی و ناتوانی در مقابل کفار را افزایش داده است.

این همان دلیل پایان نیافتن مشکلات ما است علاوه بر اینکه ما اخلاق را ارزش می‌دهیم و صداقت را بلند می‌شماریم! از این رو ما رمضان می‌آید و می‌رود و ما درد می‌کشیم و ناله سر می‌دهیم، با وجود اینکه ماه رمضان در طول قرن‌ها ماه پیروزی‌های بزرگ برای مسلمانان بوده است!

بلی؛ بدون شک رمضان ماه قرآن است، همان قرآنی‌که قانون مکتوب و پیمان ما با پروردگارمان می‌باشد. تلاوت قرآن به معنای یادآوری و تجدید عهد ما با الله سبحانه و تعالی است نه این‌که حروف و آیات آن را پیوسته و سریع بخوانیم. تلاوت قرآن یعنی راهکار هدایت به سوی نور و دور افگندن طاغوت و تاریکی‌ها. یعنی عمل و قربانی با نفس‌های ما، هرگاه که بلند نمودن قرآن و سنت جهت حاکمیت بر جهان لازم داشته باشد.

هم‌چنین یاد آور می‌شویم که فروگذاشتن امر به معروف و نهی از منکر در مقابل این حکام به نوبۀ خود یک عهد شکنی دیگر است. وفا به عهد برای آن ذاتی است که ما را آفریده نه به پیمان‌های کفار فساد پیشه.

نویسنده: زهره مالک

عضو دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...

اعلان ماه جدید شوال ۱۴۴۳ هجری قمری به مناسبت عید سعید فطر مبارک باد Featured

(ترجمه)

الله أكبر الله أكبر الله أكبر، لا إله إلا الله، الله أكبر، الله أكبر ولله الحمد

بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام على سیدنا محمد رسول الله، وعلى آله و اصحابه اجمعین...

بخاری در صحیح‌اش به نقل از محمد بن زیاد روایت کرده‌است که از ابوهریره رضی الله تعالی عنه شنیدم که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند، یا گفت ابو القاسم صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«صُومُوا لِرُؤْيَتِهِ، وَأَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِهِ، فَإِنْ غُبِيَ عَلَيْكُمْ فَعُدُّوا ثَلَاثِينَ»

ترجمه: با رویت – هلال ماه رمضان – روزه بگیرید و با رویت – هلال ماه شوال – افطار کنید، و اگر هلال بر شما خیره شد و شما نتوانستید آن را ببینید، سی روز شعبان را تمام کنید.

پس از بررسی ماه جدید شوال در این شب یک‌شنبه، رویت هلال ماه جدید مطابق شرایط شرعی در برخی سرزمین‌های اسلامی تأیید شده‌است و ازین‌رو فردا یک‌شنبه اولین روز ماه شوال و اولین روز عید سعید فطر می‌باشد.

حزب‌التحریر صمیمانه‌ترین تمنیات‌اش را در این مناسبت خجستۀ عید سعید فطر به امت اسلامی تقدیم می‌کند و از بارگاه الله سبحانه و تعالی می‌خواهد که سال آینده این روز را درحالی بازگرداند که دولت‌اش تأسیس شده‌باشد، و او سبحانه و تعالی دین‌اش را توان‌مند ساخته و پرچم‌اش را برافراشته باشد. همچنین از طرف خودم و رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر و همۀ برادران و خواهرانی که در ادارات‌اش فعالیت دارند به امیر حزب‌التحریر، عالم برجسته شیخ عطا بن خلیل ابوالرشته تبریک می‌گویم، و از الله سبحانه و تعالی می‌طلبم که او را در رهبری این دعوت با تأسیس خلافت راشده ثانی به طریقۀ نبوت به مژدۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم نایل کند.

عید سعید فطر فرا می‌رسد تا آیین شادی را برای مسلمانان زنده کند، به این امید که بخشی از رنج‌های‌شان را در ماه رمضان امسال کاهش دهد. از گرسنگی افسارگسیختۀ مردم افغانستان و یمن، هتک حرمت مسجد الاقصی توسط یهودیان و کارزار قرآن‌سوزی در سوئد گرفته، تا مرگ همۀ خانواده‌هایی که در دریای مدیترانه غرق شدند. مسلمانان این ماه رمضان را درحالی بین روزه و قیام سپری کردند که از خشم و دل‌شکستگی حاصل از اندوه رنج می‌بردند.

بدون شک فجایعی‌که امروزه مسلمانان در تمام اشکال‌اش متحمل می‌شوند نتیجۀ مستقیم استعمار یا شرایط استعماری است. دولت یهود توسط غرب کافر استعمارگر ایجاد و مسلح شد، مردم افغانستان گرسنه هستند و سرزمین‌های‌شان به دستور غربی‌ها بمباران می‌شود، دولت هند با مجوز امریکا از مسلمانان هند و کشمیر سوء استفاده می‌کند و خانواده‌های مسلمانان جان خود را در دریاها به خطر می‌اندازند زیرا غرب به زندانی کردن اکثر مسلمانان در کشورهای‌شان موافقت کرده‌است. به‌علاوه، کشورهای رده‌اول غرب تبلیغاتی را درخصوص توهین به اسلام و مقدسات‌اش، و سرزنش مسلمانان به‌خاطر پایبندی به شریعت اسلامی به بقیه جهان تحمیل کردند.

اما شدت و شتاب حوادثی‌که دامن‌گیر امت اسلامی شد، ابتلای نیرنگ‌های فراوان غرب و غلامان‌اش را تسریع کرد تا جایی‌که دیگر نمی‌توانند حاکمانی را به مزدوری بگیرند که امت را دورشان جمع کند، همان کاری که در قرن گذشته انجام داد. این تنها یک معنی دارد، این‌که سیطرۀ غرب بر قدرت در سرزمین‌مان شکننده شده‌است، و یگانه چیزی که آن را نگه می‌دارد تلاش غرب در منحرف‌سازی تلاش مسلمانان و مشغول ساختن آن‌ها به یکدیگر و مشکلاتی است که در شرایط زندگی با آن روبرو هستند.

همچنین توانایی غرب در جذب امت اسلامی در تمدن‌اش و یا حتی غرق کردن آن‌ها در اندیشه‌هایش کاهش یافته و به صفر رسیده است، و تنها نیروی قانون از آن باقی مانده است که سعی دارد آن را به اجبار بر مسلمانان تحمیل کند. این همان شکست تمدنی قبل از اسلام است. در مورد خود کشورهای غرب نیز پدیدۀ رد نتایج انتخابات و همه‌پرسی‌ها، که چند سالی می‌شود پایتخت‌های امریکا، فرانسه و بریطانیا را در برگرفته است، جز به معنی نفی انتقال قدرت نیست، امری‌که مفهوم حاکمیت همه‌شمول را تهدید می‌کند، و این به معنای بی‌اعتقادی به دکترین سیاسی دموکراتیک است. بدین ترتیب، غرب شرایطی را فراهم کرده‌است که نخستین پیش‌نویس آگهی مرگ تمدن غرب را در سرزمین خودش قرار می‌دهد.

ای مسلمانان! آن‌چه میان شما و بازگرداندن اقتدار غصب‌شدۀتان قرار دارد منصرف کردن اهل نصرت از اصرار و یا پذیرش حمایت حکام مزدور است. اهل نصرت کسانی اند که می‌توانند دست غرب را در سرزمین‌مان بشکنند، قدرت را از چنگال‌اش بردارند و به امت اسلامی بازگردانند. اگر این کار را انجام دهند و اقتدار را به امت اسلامی بازگردانند و خلافت را در یکی از سرزمین‌های اسلامی که توانایی‌اش را دارد تأسیس کنند، تاریخ را ورق می‌زنند و نام‌شان در صفحات زرین تاریخ امت اسلامی ثبت خواهد شد. و اما بزرگ‌ترین پاداش‌شان کسب افتخاری همانند افتخار انصار از صحابه رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌باشد، زیرا آنان کسانی هستند که منهج نبوت را به جهانیان بازمی‌گردانند. رسول الله صلی الله علیه و سلم در پایان حدیث معروف‌اش در مورد تغییر شرایط حکومت در اسلام فرمودند:

«… ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه: ... سپس خلافت به منهج نبوت خواهد آمد.

ای اهل رسانه و قلم و خطابه و منبر! هدایت امت مسلمه برای سوق دادن اهل قدرت و حفاظت به سوی حق بر دوش شماست که شب و روز مراقب امت هستید. همچنین شما از دو حقیقت اساسی امروز امت آگاهید. حقیقت اول، تشنگی امت – همچون تشنگان بیابان – برای وحدت سیاسی، و اما حقیقت دوم، مسئلۀ عظمت اسلام است که ریشه در اعماق جان مسلمانان دارد. وحدت اسلامی و عظمت اسلامی بدون ایجاد حکومت اسلامی یا خلافت به روش نبوت محقق نخواهد شد. سخنی را از یکی از مهم‌ترین حکمای امت اسلام، خلیفه عمر بن خطاب رضی الله عنه برای‌تان یادآور می‌شویم که فرمودند: ما ذلیل‌ترین مردم بودیم، پس الله سبحانه و تعالی ما را با اسلام عزت داد، اگر عزت را در غیر آن‌چه الله سبحانه و تعالی ما را بدان عزیز کرد بجوییم، او سبحانه و تعالی ما را ذلیل خواهد کرد.» از شما دعوت می‌کنیم تا این سخن را به شعار مبدل کنید و آن را در کردار و گفتارتان بگنجانید.

ای اهل قدرت و حفاظت! می‌دانید که غرب سال‌هاست نمی‌تواند حاکمان جدیدی بسازد که بتوانند امت را به دورش جمع کنند، تا جایی‌که امروزه کرسی حکومت‌داری به زباله‌دانی سیاست‌مداران سکولار تبدیل شده‌است. به محض این‌که شخصی قدرت را به دست می‌گیرد، حوادث فزاینده‌ای او را رسوا می‌کند و در دام ریاکاری و بدخواهی می‌افگند. این امر حاکمان را در موقعیتی ضعیف‌تر از همیشه قرار داد. مردم شب و روزشان را نفرین می‌کنند و چاره‌ای جز ضربه زدن به افکار عامه با آهن و آتش ندارند. در مورد غرب نیز، خودش مشغول خودش است. همه‌گیری کرونا، بحران‌های اقتصادی، ظهور پوپولیزم انزواطلب، جنگ اوکراین، محاصرۀ چین، بحران جهانی انرژی و آشفتگی بازار ارز، همۀ این مسائل باعث شد که ایالات متحده خودش را از سرزمین‌های‌مان عقب بکشاند و پرونده‌هایش را تحویل حاکمان ضعیفی دهد که صبح و شام توسط افکار عمومی نفرین می‌شوند. منتظر چه فرصتی بهتر از این هستید؟! چه زمانی از امت اسلامی حمایت می‌کنید و حاکمانی را که در دل‌های‌شان ظلم می‌نوشیدند و مانند شترمرغ پشت سر اربابان خود در کنفرانس‌های بین‌المللی راه می‌رفتند برکنار می‌کنید، حتی اگر به سرزمین‌های‌مان برگردند بر درد مردم می‌افزایند و با آتش و آهن بر آنان حکومت می‌کنند؟

عید سعید فطر فرا رسید، پس در هر خانه و هر محله و هر شهری آیین شادی عید را احیا کنید تا عید تجدید عزم شما و مژدۀ روزهای آینده و غم دل دشمن‌تان باشد. سپس با انرژی جدیدی دست به دست هم می‌دهیم تا خلافت ثانی را بر منهج نبوت برپا کنیم. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾

(الاعراف: ۱۵۷)

ترجمه: پس کسانی‌که به او ایمان آوردند و حمایت و یاریش کردند و از نوری که با او نازل شده‌است پیروی کردند، آنان رستگاران اند.

الله اكبر الله اكبر الله اكبر، لا إله إلا الله، الله اكبر، الله اكبر ولله الحمد

عید مبارک، والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته!

شب یک‌شنبه اولین روز ماه شوال سال ۱۴۴۳ هجری مطابق ۱ می/مه ۲۰۲۲ میلادی است

انجنیر صلاح‌الدین عضاضه

رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

تبریک و تهنیۀ عالم بزرگوار، عطاء بن خلیل ابوالرشته امیر حزب‌التحریر برای مراجعین صفحات‌ انترنتی‌اش به مناسبت حلول عید سعید فطر سال 1443هـ.ق موافق با 2022م

(ترجمه)

الحمد لله و الصلاة و السلام علی رسول الله، و علی آله و صحبه و من والاه، و بعد:

خطاب به امت اسلامی؛ بهترین امتی‌که برای هدایت مردم فرستاده شده است:

﴿كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ...﴾

[آل عمران: 110]

ترجمه: شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شده‌اند؛ (چه اینکه) امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و به خدا ایمان دارید.

خطاب به حاملین پاک‌تینت دعوت، بدون این‌که کسی را در برابر الله متعال پاک و بی‌گناه بخوانیم!

خطاب به مراجعین معزز صفحۀ مان!

عید سعید فطر را برای همه تبریک و تهنت گفته از الله سبحانه و تعالی می‌خواهم روزه و نماز و سایر اعمال نیک تان را به درگاه خویش بپذیرد و در این ماه با فضیلت، ما و شما را از جملۀ آزاد شده‌گان قرار دهد. ترمذی در سنن خویش از ابوهریره در خصوص شب‌های رمضان روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«و لله عتقاء من النار و ذلک کل لیلة» (اخرجه الحاکم فی مستدرکه)

ترجمه: الله آزاد‌شده‌گانی از آتش دارد و این در هر شب است.

هم‌چنین از الله سبحانه و تعالی می‌خواهم این عید را سر آغاز خیر و برکت برای مسلمانان قرار دهد؛ خیر و برکتی‌که پس حکومت‌های جبری فرا می‌رسد که صدسال است در آن به سر می‌بریم. امیدواریم عید آینده در حالی فرا رسد که ما زیر سایۀ پرچم خلافت راشده قرار داشته باشیم! پرچم لاإله إلا الله محمد رسول الله! قطعاً این کار برای الله متعال دشوار نیست. احمد در مسند خویش به نقل از حذیفه بن الیمان روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«... ثمّ تکون ملکاً جبریة فتکون ما شاء الله أن تکون ثمّ یرفعها إذا شاء أن یرفعها ثمّ تکون خلافة علی منهاج النبوة» ثمّ سکت» (و کذلک أخرجه أیضاً الطیالسی فی مسنده)

ترجمه: سپس حکومت جبری فرا می‌رسد و تا زمانی‌که الله بخواهد ادامه خواهد داشت و هرگاه الله خواست آن را برطرف نموده سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود.

در پایان به همه سلام نموده و برای تان آرزوی خیر دارم و الله متعال طاعات شما را مورد قبول درگاه خویش قرار دهد.

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

برادر تان عطاء بن خلیل ابورشته

ادامه مطلب...

نمازی‌که در اقتدا به امام تنها از طریق وسایل شنیدنی وصل شود

  • نشر شده در فقهی

به جواب قتیبه جیتاوی

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

آیا نماز مقتدی در خانه، بالای خانه و ساحه خانه و یا جاهای دیگر‌ با امامی‌که به تمام معنی از مسجد منفصل و جدا باشد، جائز است، به گونه‌ای‌که دیدن امام و کسانی‌که با امام است و یا شنیدن صدای شان برای شان ممکن نباشد؛ مگر این‌که از طریق وسایل صوتی و یا صفحات تلویزیونی که صدا و یا عکس را از طریق وسایل الکترونیکی جدید مانند وسایل برقی و یا انترنت انتقال نماید، دیگر ممکن شود، آیا چنین نماز صحیح است؟

موضوع را برای ما رهنمایی نمائید، زیرا این موضوع در حال گسترش و شایع شدن است. الله سبحانه و تعالی جزای خیر نصیب کند!

پاسخ

وعلیکم و السلام و رحمت الله وبرکاته!

برادرم مسئله نماز جمعه را فقهاء مورد نظر قرار دادند که در این خصوص نظریات دارند و من شنیدم که بعضی صفحات تصویری استفاده می‌شود. من نمی‌گویم که همه نظریات این فقهاء باطل است، اما چیزی‌که من ترجیح می‌دهم به گونه ذیل است:

بعض نصوص مرتبط به این موضوع:

1-  بخاری از عرج از ابوهریره روایت نموده است که گفت رسول الله صلی الله علیه  و سلم فرموده است:

«إِنَّمَا جُعِلَ الْإِمَامُ لِيُؤْتَمَّ بِهِ؛ فَإِذَا كَبَّرَ فَكَبِّرُوا، وَإِذَا رَكَعَ فَارْكَعُوا، وَإِذَا قَالَ سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ فَقُولُوا رَبَّنَا وَلَكَ الْحَمْدُ، وَإِذَا سَجَدَ فَاسْجُدُوا، وَإِذَا صَلَّى جَالِساً فَصَلُّوا جُلُوساً أَجْمَعُونَ»

ترجمه: امام تعیین شده تا به وی اقتداء صورت گیرد، پس وقتی امام تکبیر گفت، شما نیز تکبیر بگوئید و وقتی رکوع کرد، شما نیز رکوع کنید و وقتی سمع الله لمن حمده گفت، شما ربنا و لک الحمد بگوئید و وقتی سجده کرد، شما نیز سجده کنید و وقت امام نشست، شما نیز همه تان بنشینید.

2-  مسلم از اعوج از ابوهریره روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«اِنَّمَا الْإِمَامُ لِيُؤْتَمَّ بِهِ فَلَا تَخْتَلِفُوا عَلَيْهِ، فَإِذَا كَبَّرَ فَكَبِّرُوا، وَإِذَا رَكَعَ فَارْكَعُوا، وَإِذَا قَالَ سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ فَقُولُوا اللَّهُمَّ رَبَّنَا لَكَ الْحَمْدُ، وَإِذَا سَجَدَ فَاسْجُدُوا، وَإِذَا صَلَّى جَالِساً فَصَلُّوا جُلُوساً أَجْمَعُونَ»

ترجمه: امام تعیین شده تا به وی اقتداء صورت گیرد، پس شما در مورد آن اختلاف نکنید. وقتی امام تکبیر گفت، شما نیز تکبیر بگوئید و وقتی رکوع کرد، شما نیز رکوع کنید و وقتی سمع الله لمن حمده گفت، شما بگوئید الله ربنا و لک الحمد و وقتی سجده کرد، شما نیز سجده کنید و وقت امام نشست، شما نیز همه تان بنشینید.

3-  ابوداود تخریج نموده که احمد بن ابراهیم برای ما گفت، حجاج از بن جریح حدیث گفت که ابوخالد از عدی بن ثابت الانصاری برایم خبر داد که مردی با عمار بن یاسر به مدائن بود و نماز اقامه شد که عمار پیش نماز شد و بر دوکانی استاده شد، در حالی‌که مردم پائین بودند، پس حذیفه پیش شد و دست آن‌را گرفت و عمار آن‌را متابعت کرد تا این‌که حذیفه آن‌را پائین آورد وقتی عمار از نماز اش فارغ شد حذیفه برایش گفت آیا نشنیدی که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است:

«إِذَا أَمَّ الرَّجُلُ الْقَوْمَ فَلَا يَقُمْ فِي مَكَانٍ أَرْفَعَ مِنْ مَقَامِهِمْ أَوْ نَحْوَ ذَلِكَ»؟

ترجمه: وقتی مردی برای قوم امامت می‌داد، نباید به مکان بلندتر از مقام مردم استاده شود و یا هم‌مانند آن؟

عمار گفت، به همین دلیل وقتی تو دست مرا گرفتی، من از تو پیروی کردم. در بنایه شرح هدایه نوشته ابو محمد غیتابی حنفی بدرالدین عینی در شرح این حدیث گفته است:

احمد ابن ابراهیم ابن کثیر بن ذیل بن افلح بن منصور بن مزاحم عبدی ابوعبدالله مشهور به دورقی گفته است که وی شنیده که برادرش یعقوب و ابن مهدی و حجاج و اباداود طیالسی و غیر از ایشان شنیده اند که از وی مسلم، ابوداود، ترمذی، ابن ماجه و غیرشان روایت کرده که گفته ابوحاتم گفته است که او یک شخص راستگوی بوده که در بین لشکر در روز شنبه هفت روز باقی مانده به شعبان سال دوصد و شصت وچهار و فات یافته است و حجاج ابن محمد اعور و عبالملک، ابن جریح، ابو خالد از عدی بن ثابت روایت نموده و از وی ابن جریح روایت کرده است و از ابن جریح ابوداود روایت کرده است و کلمه اسفل بنا بر ظرفیت منصوب است.

گفتۀ آن لذالک یعنی به خاطر این گفته رسول الله صلی الله علیه و سلم است، و در اسناد این حدیث مرد مجهول است با آن‌هم در کتاب بنایه شرح هدایه به این حدیث استدلال شده است؛ چنانچه در فوق آن‌را ذکر نمودیم که ابو محمد محمود بن احمد بن موسی بن احمد بن حسین غیتابی حنفی بدرالدین عینی متوفی ۸۵۵ هـ در کتاب‌اش آمده است: «گفتم ابوداود در سنن خود روایت نموده است از حدیث همام که حذیفه در مدائین در حالی‌که بالای دوکانی بود، به مردم امامت می‌داد؛ سپس ابومسعود پیراهن آن‌را گرفت و کش کرد، وقتی از نماز‌ش فارغ شد، گفت آیا نمی‌دانی‌که ایشان از این کار منع شدند؟ گفت چرا وقتی تو مرا کش کردی به یادم آمد، هم‌چنان روایت نموده است، از حدیث عدی بن ثابت انصاری که مردی برایم حدیث گفت که او با عمار بن یاسر رضی الله عنهما در مدائن بود و نماز بر پا شد، سپس عمار بن یاسر پیش شد و بردوکانی استاده شد و مردم از آن پائین‌تر بود، حذیفه برایش گفت: آیا نشنیدی که رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌گفت: "إذا أم الرجل القوم فلا يقم في مكان أرفع من مقامهم" یعنی: وقتی مردی به قوم امامت می‌داد، نباید در مکان بلندتری از جای شان استاده شود.» پایان.

با وصف این‌که اکثر فقهاء بلند بودن امام بر مقتدی را مکروه می‌پندارند؛ مگر بلند بودن اندک را استثناء کردند... در کتاب البیان در مذهب امام شافعی جلد ۲ صحفه ۴۲۷ آمده است: «مکروه است که امام در جای بلندتر از مقتدی قرار گیرد، شیخ ابو حامد گفته است، وقتی بلندی زیاد باشد مکروه است؛ اما وقتی بلندی کم باشد مکروه نیست.»

4-  بیهقی در سنن کبری تخریج نموده است:

«باب مقتدی‌که خارج از مسجد با امام نماز می‌خواند؛ در حالی‌که بین شان حائل است، ابوسعید از ابن ابوعمرو برای ما خبر داد که ابوالعباس محمدبن یعقوب برای ما سخن گفت که ربیع خبر داد که گفت شافعی گفته است، تعدادی از زن‌ها با عائشه همسر رسول الله صلی الله علیه و سلم در حجره شان نماز خواندند، پس عائشه گفت، شما با نماز امام نماز نخوانید، زیرا شما با حجاب تان پائین‌تر از امام هستید، شافعی رحم الله گفته است و چنانچه عائشه رضی الله عنها گفته است، ما هم‌می‌گوئیم.

هم‌چنان ابو احمد مهرجانی برای ما خبر داد که ابوبکر بن جعفر برای ما سخن گفت که محمد ابن ابراهیم برای ما سخن گفت که ابن ابوبکر از مالک از شخصی‌که درنزدش ثقه بود، گفت که مردم بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و سلم در داخل حجره‌های داخل می‌شدند و جمعه در داخل آن می‌خواندند، گفت مسجد بر اهل آن تنگ می‌آمد و توسط حجره‌های ازواج رسول الله صلی الله علیه و سلم جاه را فراخ می‌کردند، در حالی‌که حجره‌های ازواج رسول الله صلی الله علیه و سلم از جمله مسجد نبود؛ اما دروازه‌های شان از داخل مسجد باز می‌شد، مالک گفته است، پس کسی‌که در گوشه‌ای از بناء مساجد که به مسجد وصل بود، نماز خواند و یا در کنار آن که نزدیک آن باشد، در این صورت جایز است و هیچ کسی از فقهاء بر این امر عیب نگرفته است. مالک گفته است، حویلی‌که دروازۀ آن بسته باشد که بدون اجازه کسی داخل شده نتواند، مناسب نیست که کسی در آن نماز جمعه را با امام با وی بخواند، هرچند که نزدیک باشد؛ زیرا او از جمله مسجد نیست.

5-  بیهقی در معرفت السنن و آثار تخریج نموده است که ربیع برای ما خبر داده است که گفت، شافعی گفته است کسی‌که در حویلی نزیک مسجد و یا دور از آن باشد، جایز نیست که در آن نماز بخواند؛ مگر این‌که صف‌ها با هم وصل باشد، او در پائین حویلی باشد و هیچ حایلی بین شخص و صف‌ها نباشد؛ سپس سخن به آن طرف رفت که گفت اگر گفته شود در این خصوص چیزی روایت شده است؟ گفته شود که زنانی با عائشه رضی الله عنها در حجرۀ آن نماز خواند، پس گفت:

«لا تصلين بصلاة الإمام؛ فإنكن دونه في حجاب»

ترجمه: شما با نماز امام نماز نخوانید؛ زیرا شما در حجاب هستید. گفته است و چنان‌چه عائشه رضی الله عنها گفته است، ما هم می‌گوئیم اسناد این روایت از قدیم ذکر شده، ولی جدیدا ذکر نشده است.

در روایت دیگری بیهقی از محمد بن اسحاق و مومل تخریج نموده که گفتند: زعفرانی از شافعی برای ما حدیث گفته که گفته است ابراهیم بن محمد از لیث از عطاء از عائشه خبر داده است:

«أن نسوة صلين في حجرتها، فقالت: لا تصلين بصلاة الإمام؛ فإنكن في حجاب»

ترجمه: زنانی در حجرۀ عائشه رضی الله عنه نماز می‌خواندند، پس عائشه رضی الله عنه گفته است شما با امام نماز نخوانید، زیرا شما در حجاب هستید.

 منظور از حجاب پرده مانع و چیزی است که بین امام و مقتدی پوشیده‌گی به وجود می‌آورد.

دوم: معنی قدوه، اقتداء در لغت از لسان العرب چنین است:

گفته می‌شود قدوة و قدوة به آنچه اقتداء می‌شود، قدوة و قدوة آنچیزی است که به آن سنت کرده باشد. قدة مانند قدوة است، گفته می‌شود من را بر تو قدوه است و مانند آن حظی فلان حظوة و حظوة و حظة، و بر آن اقتداء کرده است، قدوة و قدوة به معنی الگو است، گفته می‌شود فلانی الگو است که بر آن اقتداء می‌شود.

فقهاء این لغت را به همین معنی لغوی استعمال کردند و در باب نماز اقتداء را چنین تعریف کردند: «اقتداء پیروی مقتدی از امام در افعال نماز می‌باشد.»

سوم: بنا به آنچه گذشت، آنچه من در این معانی ترجیح می‌دهم، این است که مقتدی به مسائل ذیل پایبند باشد:

1-  مکانی‌که مقتدی در آن‌جا نماز می‌خواند، شامل مکانی باشد که امام در آن مکان نماز می‌خواند یعنی باید مکان مقتدی مربوط به بنای مسجد و یا ساحه‌ای مسجد باشد... و هیچ نوع فاصل طبعی بین آن ساحه و مسجد نباشد مثلاً کانال آب جاری و یا شاهراه موترها نباشد، یعنی فاصل باالفعل بین مسجد و ساحه‌ای آن وجود نداشته باشد.

2-  مقتدی در جای نماز بخواند که امام خود را ببیند و یا در مکان باز نماز خواند که سایر مقتدیان را ببیند... پس نباید در اطاق نماز خواند که دروازۀ‌ آن غلف و شخص داخل آن بیرون را نبیند؛ البته قابل ذکر است که رویت تصویر امام به منزله رویت خود امام نیست؛ زیرا احکام تصویر از احکام جسم واقعی فرق می‌کند؛ مثلاً اگر تو عکس را توسط کارد زخمی بسازی، به معنی این نیست که خود امام را زخمی ساخته‌ای؛ بلکه رویت عکس ارتباط به اقتداء ندارد؛ مثلاً تو عکس را در صفحه تلویزیون از مکان دور از مسجد جامع و ساحه‌ای آن و حتی از شهر و سرزمین دیگری می‌بینی، این رویت به امام و اقتداء آن ارتباط ندارد. بناءً این رویت به منزل رویت در اقتداء نیست.

3-  این‌که مقتدی تکبیرات امام را بشنود، خواه این شنیدن مستقیم باشد و یا توسط مکبرین صوت باشد، جایز است؛ زیرا تسمیع صوت امام جواز دارد، خواه توسط شخص مکبر باشد و یا به بزرگ‌سازی صوت توسط آله‌ای باشد؛ به همین دلیل مقتدی تکبیرات امام را می‌شنود و به آن اقتداء می‌کند.

در حاشیه دسوقی مالکی برشرح کبیر نوشته شیخ دردیر آمده است:

بزرگ‌سازی صوت جواز دارد، یعنی گرفتن و نصب آله‌ای که توسط آن تسمیع صورت گیرد جواز دارد تا با بلند کردن صوت، تکبیر را برای مقتدیان شنواند؛ پس مقتدیان با شنیدن صدا عمل امام را می‌دانند و اقتداء مقتدی به سبب شنیدن صدای امام جواز دارد، ولی افضل این است که امام صدای خود را بلند کند که نیاز به آلۀ تسمیع نباشد.

4-  امام در مکان بلندتر از مقتدیان نباشد، مثل این‌که امام در طبقۀ بلند مسجد باشد و همۀ مقتدیان در طبقۀ پائین.

وقتی این امور تحقق پیدا کرد، در این صورت است که اقتداء امام به وجود آمده و با این امور شروط جماعت در پشت سر امام در نماز جمعه تحقق پیدا می‌کند؛ اما طوری‌که در ابتداء تذکر دادم، من نمی‌گویم که همۀ اقوالی‌که خلاف این نظر باشد، باطل است؛ بلکه این چیزی است که من آن‌را در این مسأله ترجیح می‌دهم و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

آزمندی استعمارگران در تانزانیا

  • نشر شده در سیاسی

پرسش

تانزانیا از نظر سیاسی از جملۀ با ثبات‌ترین کشورهای افریقایی به شمار می‌رود و در سازمان "سادک" نقش دارد. با انگلیس مستعمر پیشین‌اش روابط گرم دارد، اما تحرکاتی از طرف چین و امریکا در آن مشاهده می‌شود. پرسش این است که میزان تأثیرگذاری امریکا و چین در این کشور در چه حد است؟ و آیا در این کشور کشمکش بین‌المللی وجود دارد؟ و دلیل تأسیس سازمان "سادک" چیست؟

پاسخ

برای روشن شدن پاسخ پرسش‌های فوق، امور زیر را به بررسی می‌گیریم:

اول: تانزانیا بخشی از سرزمین‌های اسلامی به شمار می‌رود، چنان‌چه شمار ساکنان مسلمان آن بیش‌تر از 60% بوده و اسلام در اواخر قرن نخست هجری وارد این سرزمین شد. اما در طول تاریخ‌اش بارها مورد تهاجم استعمارگران و دشمنان اسلام قرار گرفت که با استعمار پرتقال شروع سپس آلمان، انگلیس و اینک امریکا سعی دارد در آن دخالت کند. موقعیت استراتژیکی که این سرزمین دارد برای دولت‌های استعمارگر دارای اهمیت فراوان می‌باشد؛ چنان‌که از جانب شرق خویش در سواحل بحر هند موقعیت داشته و بخشی از منطقۀ بحیره‌های بزرگ افریقا به شمار می‌رود. بناءً همواره یکی از دروازه‌های ورود استعمارگران به عمق افریقا و استعمار آن بوده است. تانزانیا استقلال نمادین خود را در آخر سال 1961م به دست آورد؛ اما نفوذ انگلیس پیوسته بالای آن سایه می‌افگند.

دوم: انگلیس جولیوس نیریری را به صفت رئیس تنجانیقا تعیین نمود، کسی‌که طوری وانمود می‌کرد که انگار روند آزادی‌خواهی بر ضد استعمار را رهبری می‌کند. او قبلاً در حکومت انگلیس به صفت وزیر تعیین شده بود، حکومتی‌که منطقه را پیش از استقلال مدیریت می‌نمود. او زنجبار را در سال 1964 به تنجانیقا ملحق نمود تا به این ترتیب تانزانیا را بر اساس نقشه‌ای که انگلیس برای قرار گرفتن در برابر امریکا ترسیم نموده بود متحد نماید؛ زیرا امریکا فعالیت‌هایش برای حذف استعمار کهن افریقا و استعمار جدید آن توسط خوداش را عملاً آغاز نموده بود. نیریری با استفاده از قهر و خشونت تا سال 1985 در تانزانیا حکومت نمود و تلاش کرد نفوذ انگلیس را در این سرزمین استحکام بخشد و با اسلام بجنگد. او واقعیت خود را زیر شعارهای انقلابی و اشتراکی پنهان نموده بود؛ در حالی‌که این نظام سرمایه‌داری بود که توسط وی در آن سرزمین تطبیق می‌گردد درست مانند بسیاری دیگر از حکام مزدور غرب در سرزمین‌های اسلامی.

سوم: از آن‌جایی‌که مسلمانان اکثریت نفوس تانزانیا را تشکیل می‌دهد، "بیش‌تر از 60%" برای این که در صورت برگزاری انتخابات رئیس‌جمهور از مسلمانان انتخاب نشود، قانون اساسیی را طراحی نمودند که در فقرۀ سوم مادۀ 47 آن چنین گفته شده بود: «لازم است کاندیدای ریاست جمهوری از بخش معینی از اتحاد باشد "تنجانیقا یا زنجبار" و در عین حال معاون وی باید از جانب مقابل باشد". بدون این‌که در قانون اساسی تذکر داده شده باشد، در میان خود به تفاهم رسیده بودند که رؤسای جمهور به گونۀ نوبتی از میان مسیحیان و مسلمانان انتخاب گردد. چنان‌چه پس از مرگ جولیوس نیریری رئیس‌جمهور مسیحی که برای مدت طولانی از اواخر سال 1961م تا 1985م حکومت نمود، حسن موینی که اصالت اسلامی داشت، در میان سال‌های "1985 – 1995" حکومت را در دست گرفت. پس از وی بنجامین ولیام مسیحی در میان سال‌های "1995 – 2005" حاکمیت نمود؛ سپس مریشو کیکویتی با اصالت اسلامی در میان سال‌های "2005 – 2015" قدرت را در دست داشت و پس از او یک مسیحی دیگر به نام جون ماغوفولی قدرت را در اختیار گرفت تا آن که سال گذشته وفات نمود که پس از وی سامیه حسن که معاون وی بود با اصالت اسلامی ریاست جمهوری را از تاریخ 19 مارچ 2021م در اختیار گرفت و وی در حکومت زنجبار در قالب اتحادیۀ فوق الذکر به صفت وزیر فعالیت داشت. در سال 2014م به صفت وزیر امور اتحادیه تعیین گردید و در سال 2015م جون ماغوفولی او را به صفت معاون رئیس‌جمهور برگزید. وی با این انتخاب خویش بسیاری از اعضای حزب "سی سی ام" را نادیده گرفت، حزب نیریری که بر این کشور حاکم بوده و قدرت را به گونۀ انفرادی در اختیار دارد و همواره با فیصدی زیادی پیروز می‌گردد. حزب نیریری در انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر که در سال 2020م راه اندازی گردید، 84.39% آراء را به دست آورد و در نتیجه، کاندیدای آن ماغوفولی و معاون وی سامیه حسن برای بار دوم قدرت را در اختیار گرفتند. این بدان معناست که حکام تانزانیا هنوز از انگلیس پیروی می‌کنند، زیرا حزبی‌که به آن مربوط است، یک حزب نیریری بوده و هنوز بالای دولت تسلط دارد. برای این‌که روند معمول سیاسی که در خصوص نوبتی بودن قدرت رعایت شده باشد، سامیه حسن، فیلیب مبانغو معاون امور اقتصادی رئیس‌جمهور قبلی را که یک مسیحی است، به صفت معاون خویش برگزیده است. برای معلومات باید گفت که سامیه حسن رئیس‌جمهور فعلی در ماه جنوری سال 1960م در زنجبار که حاکمیت شبه مستقل دارد، متولد گردید و شمار مسلمانان در آن به 99% می‌رسد. او بعدها دروس‌اش در ادارۀ عامه را اول در تانزانیا و سپس در پوهنتون/دانشگاه مانچستر انگلیس ادامه داد. او در حالی‌که حجاب بر سر و قرآن در دست داشت، مراسم تحلیف را به جا آورد و به این ترتیب، شهرت نیکی را در میان مسلمانان کشوراش به دست آورد، به ویژه با توجه به این‌که وی با اپوزوسیون تعامل ساده داشت.

چهارم: انگلیس از نظر سیاسی و اقتصادی به تانزانیا اهمیت زیاد می‌دهد:

از نظر سیاسی؛ موقعیت جغرافیایی تانزانیا اهمیت فراوان دارد، زیرا برای استعمارگران دروازۀ ورود به عمق افریقا و استعمار آن به شمار می‌رود. انگلیس در برابر گسترش اسلام در این سرزمین قرار گرفته و با مردم استعمار ستیز آن جنگیده است. اگر انگلیس تانزانیا را از دست بدهد، برخی از دولت‌های هموار آن را نیز در پیوند به آن از دست خواهد داد؛ دولت‌هایی‌که انگلیس هنوز در آن نفوذ دارد، مانند کینیا، ملاوی، زامبی و سایر دولت‌های منطقه.

اما از نظر اقتصادی؛ انگلیس بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار بیرونی و مستقیم در تانزانیا می‌باشد که در عرصه‌هایی مانند معادن، صنعت و تولیدات زراعتی سرمایه‌گذاری نموده و بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار در چای تانزانیا می‌باشد و صادرات انگلیس بازار تانزانیا را در اختیار دارد، به ویژه موتر و قطعات الکترونیکی.

پنجم: امریکا نیز به تانزانیا اهمیت فراوان می‌دهد و سعی دارد با استفاده از هر وسیلۀ ممکن در آن نفوذ نموده و خود را جایگزین استعمار قدیم نماید، چنان‌چه تانزانیا از جمله دولت‌های اندک افریقایی است که رؤسای جمهور امریکا به آن سفر نموده اند که هدف از این سفرها اظهار توجه و تلاش برای جلب و جذب آن به جانب امریکا بوده است. بوش پسر به تاریخ 17 فبروری 2008م از تانزانیا دیدار نمود و اوباما به تاریخ 1 جولای 2013م به آن سفر نمود و سنگ تهداب بنای یادگاری را در مقابل سفارت کشورش در آنجا گذاشت تا اکرامی باشد به یازده تن از اتباع امریکایی که در انفجار سفارت امریکا در سال 1998م در دارالسلام به قتل رسیدند.

ششم: به این ترتیب می‌توان گفت که کشمکش سیاسی در تانزانیا میان انگلیس به صفت استعمارگر قدیم و امریکایی که سعی دارد خود را جایگزین انگلیس نماید، جریان دارد و هردو طرف برای براوردن اهداف خود از هرگونه وسیله و ابزار خبیثانۀ استعمارگرانه استفاده می‌کنند، چنان‌چه:

  1. امریکا به نتیجۀ انتخابات سال 2020م اعتراض نمود؛ مورگان اورتاگوس سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا به تاریخ 30 اوکتوبر 2020م پس از اعلان پیروزی ماغوفولی به صفت رئیس‌جمهور در صفحۀ تویتر خویش نوشت: «ما در مورد گزارش‌هایی موثقی که بیان‌گر تخلفات انتخاباتی و استفاده از زور علیه شهروندان بی‌پناه می‌باشد، سخت نگرانیم. کسانی را که در این تخلفات دخیل بوده اند، محاسبه خواهیم نمود.» هم‌چنین امریکا از خواسته‌های جریان‌های مخالف دولت به ویژه حزب تشادیما حمایت نمود تا زمینۀ مختل شدن اوضاع سیاسی فراهم گردد و به این ترتیب تسلط حزب حاکم که توسط انگلیس حمایت می‌شود، در هم شکند. باید گفت که جریان‌های مخالف هنوز ضعیف اند، چنان‌چه حتی کاندیدای حزب دموکراسی و پیش‌رفت "تشادیما" که بزرگ‌ترین جریان مخالف می‌باشد، نتوانست فیصدی بالایی را در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2020م به دست آورد. توندو لیسو که کاندید این حزب بود تنها 13.03% آراء را به دست آورد که پس از اعلان نتایج انتخابات اعتراض نموده گفت: «در این انتخابات تخلفاتی صورت گرفت که تاریخ ما هرگز شبیه آن را شاهد نبوده». امریکا هم‌چنین شعارهای جدائی‌طلبانه را نیز به عنوان یک فرصت به کار می‌گیرد، مخصوصاً فراخوان‌ها برای جدایی اقلیم زنجبار از تنجانیقا. از جانب دیگر؛ امریکا از صندوق بین‌المللی پول نیز برای تأثیرگذاری روی حاکمیت تانیانیا استفاده می‌کند.
  2. اما انگلیس با استفاده از طریقۀ خبیثانۀ سیاسی‌اش می‌کوشد دروازه‌هایی را که امریکا سعی دارد با استفاده از آن وارد تانزانیا شود ببندد، طوری‌که از یک طرف طوری وانمود می‌کند که انگار با امریکا موافق است و از جانب دیگر سیاست مخالف و متفاوتی را به کار می‌گیرد:

أ‌.         در خصوص انتخابات انگلیس اظهاراتی را مطرح نمود که می‌تواند تعبیرهای گوناگون شود، چنان‌چه جیمس دودریدج وزیر انگلیس در امور افریقا به تاریخ 30 اوکتوبر 2020م در صفحۀ تویتر خویش چنین نوشت: «انگلستان در خصوص معلوماتی‌که از تخلفات انتخاباتی منتشر گردیده نگران است.» و خواستار تحقیقات شفاف در زمینه شد. وی طرف‌های سیاسی را به ایجاد راه حل مسالمت‌آمیز تشویق نمود.» با این اظهارات، انگلیس امریکا را راضی نگهداشت بدون این‌که به نتایج انتخابات اعتراض نموده باشد، چنان‌چه اظهاراتی مانند امریکا مطرح ننمود مبنی بر این که «گزارشهای موثقی از تخلفات انتخاباتی وجود دارد» یا این که خواستار «محاسبۀ مسؤولین» شده باشد.

ب‌.     در خصوص جریان‌های مخالف دولت، رهبران یکی از گروه‌های اسلامی که خواستار استقلال منطقۀ زنجبار شبه مستقل شده بودند از اتهام به صفت تروریست تبرئه شدند، «دو تن از سران برجستۀ گروه جامعۀ مدنی که همانا جمعیت دعوت اسلامی یا UAMSHO می‌باشند پس از هشت سال بازداشت سرانجام آزاد شدند، فرید هادی و مسلّم علی مسلّم سه شنبه شب آزاد شدند. سیلفستر مواکیتالو مسؤول نیابت عام به خبرنگاران گفت که تمام اتهاماتی که متوجه این دو تن بوده از آنان ساقط شده است» (منبع: https://apnews.com  16 جون 2021م). هم‌چنین، در هفته‌های اخیر به برخی از روزنامه‌هایی‌که فعالیت‌شان متوقف شده بود، مجدداً اجازۀ فعالیت داده شد. سامیه صلوح حسن رئیس‌جمهور تانزانیا بسیاری از زندانیان سیاسی به شمول برخی از اعضای گروه تشادیما را عفو نمود.

ت‌.     موضوع صندوق بین‌المللی پول طوری است که هرچند قبلاً این صندوق قبلاً در زمان حکومت حسن موینی از تانزانیا بیرون رانده شده بود، زیرا قصد داشت شروطی مانند کاهش ارزش واحدپولی و افزایش قیمت‌ها و متوقف شدن حقوق را اعمال نماید که این کار باعث افزایش مشکلات و رنج مردم می‌شود و صندوق مذکور آن را در هر کشوری‌که خواستار قرضه از آن می‌شود به بار می‌آورد، اما صندوق یاد شده از پیامدهای ویروس کرونا استفاده نموده و قرضه‌ای به ارزش 567 ملیون دالر را به پیشنهاد نمود و ادعا کرد که «گسترش کرونا سکتور توریسم را از هم پاشیده و نیاز به تمویل بزرگ به اوج خود رسیده» (منبع: بلومبرگ 8 سپتمبر 2021م). حکومت تانزانیا با گرفتن این قرضه موافقت نمود. لازم به ذکر است که تانزانیا انتشار ویروس کرونا را نپذیرفت و هیچ‌گونه اقدامات وقایه‌وی را اعمال نکرد، اما با بهبود روابط با صندوق بین‌المللی پول و عدم در افتادن با امریکا موافق نشان‌داد و این راه‌کار معمول انگلیس است.

ث‌.     مهم‌ترین مسئله، ساختن گروه رشد افریقای جنوبی یا "سادک" است، که به تاریخ 17 آگست 1992م به عوض کنفرانس هماهنگی رشد افریقای جنوبی ساخته شد. کنفرانس هماهنگی رشد افریقای جنوبی به تاریخ 1 اپریل 1980م در بوتسوانا با عضویت نه کشور ساخته شده بود که عبارت اند از «انگولا، بوتسوانا، لیسوتو، مالاویف موزمبیق، اسواتینی، تانزانیا، زامبیا و زیمبابوی»، اینک پس از پیوستن «جنوب افریقا، نامبیا، موریشیوس، الکونگو دیموکراسی، مدغشقر و سیشل» شمار اعضای آن به 15 رسیده. انگلیس آن کنفرانس را به هدف حفظ نفوذ خود در منطقه طراحی نموده بود تا مانع نفوذ امریکا به دولت‌های این مجموعه قرار گیرد. به گونۀ مثال؛ شرکت نفت امریکایی Anadarko در سال 2010م ذخایر بزرگ گازی را در منطقۀ روفوما در سواحل کابودیلجادو در شمال موزمبیق، که مسلمانان در آن سکونت دارند، کشف نمود، سپس وجود این ذخایر در سال 2017م با انتشار مقاله‌ای در فایننشل تایمز تأیید گردید؛ «این ذخایر گازی در دو منطقۀ همجوار کشف گردیده و در هر کدام آن ذخایر تأیید شده‌ای وجود دارد که به حدود 75 تریلیون مترک مکعب می‌رسد و بنا به گفتۀ دانشمندان ذخایر مذکور می‌تواند گاز مورد نیاز کشورهای انگلیس، فرانسه، آلمان و ایتالیا را برای 20 سال فراهم نماید». وقتی این ذخایر کشف شد و در سال 2017م مورد تأیید قرار گرفت، انگلیس به توجه امریکا به مداخله در موزمبیق پی برد، به ویژه آن که کشف یاد شده همزمان بود با تحرکات "تمردآمیز" در این کشور که پیوسته در حال افزایش بود و توسط یک گروه داخلی موسوم به انصار اهل سنت و جماعت رهبری می‌گردید. سپس رواندا که وابسته به امریکاست پیشنهاد نمود که برای سرکوب این تحرکات با موزمبیق کمک می‌کند و سعی نمود آن به این هدف تحریک نماید و در نتیجه موزمبیق با آن پیشنهاد موافقت نمود. به تاریخ 9 جولای 2021م، رواندا بنا به درخواست کمک از جانب موزمبیق برای سرکوب تحرکات مستمر اسلامی که مدت‌ها پیش در منطقۀ شمالی کابو دیلجادو شروع شده، 1000 سرباز به موزمبیق فرستاد. هرچند رواندا وابسته به امریکاست، بازهم موزمبیق ترجیح داد از آن درخواست کمک نماید.

هفتم: زمانی که انگلیس به این مسأله پی برد، گروه "سادک" را تحریک نمود تا اوضاع موزمبیق که یکی از اعضای آن می‌باشد را سر و سامان دهد:

  1. «رهبران گروه توسعۀ جنوب افریقا در جریان این نشست دولت‌های عضو را به خاطر التزام شان به اعزام نیروهای احتیاطی و تقدیم کمک‌های مالی در کابو دیلغادو شمال موزمبیق برای انتشارآن در این کشور». (منبع: https://africa.sis.gov.eg 21 آگست 2021م).
  2. زمانی‌که رواندای وابسته به امریکا یک هزار سرباز به شمال موزمبیق فرستاد، در حالی‌که عضو سادک هم نیست، شماری از اعضای گروه سادک اعتراض نمودند: «اعزام نیروهای رواندایی خشم شماری از اعضای سادک را بر انگیخت، زیرا مشارکت رواندا زیر فرمان سادک صورت نگرفته. آنان گفته اند که توجیه کمک رواندا به موزمبیق، در حالی‌که عضو سادک نیست، در حقیقت توجیه یک نوع فاجعه است». (منبع: https://www.defense-network.com 22 جولای 2021). به ترتیب زمانی‌که انگلیس به تلاش‌های امریکا برای مداخله از طریق کمک رواندا به موزمبیق پی برد، فوراً دست به کار شده و کمک‌های نظامی را از طریق سازمان سادک به موزمبیق فرستاد تا رواندا در آنجا تنها نماند.
  3. به گزارش سایت بلومبرگ «وزیر خارجۀ جنوب افریقا در گردهمایی گروه هفت دولت‌ بزرگ صنعتی گفت: «من فرصت یافتم با فرانسه، اتحادیۀ اروپا و وزیر خارجۀ ایالات متحده ملاقات نمایم و برای شان توضیح دادم که دیدگاه ما این است که گروه توسعۀ جنوب افریقا موظف است این حالت را رهبری نماید». (منبع: https://www.bloomberg.com/news/newsletters 13 آگست 2021م).
  4. گروه مذکور پس از آن کنفرانسی را به تاریخ 18 جنوری 2022م در ملاوی به هدف کمک به بازسازی اقتصادی و اجتماعی کابو دلغادوی برگزار نمود. این در حالی است که کابو دلغادو سرمایۀ هنگفتی از گازطبیعی در موزمبیق دارد، جایی‌که شمار ساکنان آن به 30 ملیون تن می‌رسد و مسلمانان حدود 20% نفوس آن را تشکیل می‌دهند. کمیت گاز موجود در این منطقه به 75 تریلیون متر مکعب پیش‌بینی شده. کنفرانس مذکور متعهد شد به موزمبیق کمک نموده و اقداماتی را جهت استحکام صلح، امنیت و توسعۀ اجتماعی و اقتصادی را در آن روی دست گیرد، جایی‌که جریان‌های مسلح در آن فعال می‌باشند. هم‌چنین اعضا متعهد شدند جنگ علیه تروریزم و تندروان را در موزمبیق ادامه دهند. مالاوی لازاروس که ریاست گروه سادک را برعهده دارد در اظهارت‌اش گفت: «اعضای گروه متعهد شده اند اقلیم کابودیلجادو در موزمبیق باید در صلح و ثبات به سر برد و در این نشست به نیروهای اعزامی سادک به موزمبیق جهت مبارزه با ترورزم فرصت مجدد داده شد.» (منبع: واس 18 جنوری 2022م).

هشتم: اما تلاش‌های چین طوری است که تا اکنون بیش‌تر جنبۀ اقتصادی دارد تا جنبۀ سیاسی و نزدیک شدن اقتصادی چین به هدف مزاحمت به امریکاست. با بررسی این موضوع واضح خواهد شد که تانزانیا دارد روابط اقتصادی‌اش را با چین استحکام می‌بخشد تا از شدت مشکلات اقتصادی خود کاسته و در عین حال از تسلط صندوق بین‌المللی پول بالای خود بکاهد، یعنی تسلط امریکا و تمام این اقدامات به رهنمایی انگلیس انجام می‌یابد. به همین دلیل است که تانزانیا توافق‌نامه‌های همکاری اقتصادی و فنی را جهت تمویل پروژه‌های چین در تانزانیا با چین امضاء نمود و گفته می‌شود قرار است پروژه‌هایی به ارزش ده‌ها ملیارد دالر راه‌اندازی گردد که به هدف ساخت بندرآبی به ارزش 10 ملیارد دالر و یا ساخت ایستگاه گاز مایع طبیعی به ارزش 30 ملیارد دالر و پروژۀ معدن آهن و ذغال سنگ به ارزش 3 ملیاد دالر به مصرف خواهد رسید. در تماس تلفونی که میان شی جینگ و سامیه حسن به تاریخ 22 جون 2021م صورت گرفت، شی گفت: «چین آماده است نشست پکن برای همکاری‌های دوجانبۀ چین و افریقا را در هماهنگی با استراتژی‌های توسعۀ تانزانیا و گسترش همکاری‌ها در عرصه‌هایی مانند زراعت، حمل و نقل، مخابرات، جهان‌گردی و انرژی راه اندازی نماید» از آن طرف، سامیه حسن گفت: «تانزانیا آماده است برای ساخت مشترک راه و کمربند آن به گونۀ فعال همکاری نماید و نتایج برامده از نشست پکن برای همکاری دوجانبۀ چین و افریقا  با جدیت عملی خواهد شد و توسعۀ جدید روابط چین و افریقا استحکام بخشیده خواهد شد». (منبع: صفحۀ انترنتی سی جی تی چین 22 جون 2021م).

نهم: از آن‌چه گفته شد فهمیده می‌شود که انگلیس هنوز بالای گروه سادک "SADC" تسلط دارد، چنان‌چه تصامیمی که توسط سازمان‌های وابستۀ آن اتخاذ می‌شود، نفوذ انگلیس را تقویت می‌کند. در نتیجه می‌توان گفت که این انگلیس است که بالای تانزانیا مسلط است و هم‌چنین بالای گروه "سادک" و این که تلاش‌های امریکا برای نفوذ به موزمبیق میان پیروزی و شکست در نوسان است و در حال حاضر استقرار ندارد.

با توجه به عوامل فوق باید گفت که تانزانیا و موزمبیق در معرض بروز کشمکش بین‌المللی قرار دارند، یعنی میان انگلیس، که بالای گروه "سادک" و اعضای آن تسلط دارد و امریکا، که هدف گسترش نفوذ خویش به جای نفوذ انگلیس را در سر می‌پروراند، به ویژه در موزمبیق. باید گفت که هیچ‌چیزی این سرزمین‌های افریقایی را از شر بحران‌های موجود در آن و چنگ و دندان استعمارگران نجات نخواهد داد؛ مگر حاکمیت اسلام که رحمتی است برای جهانیان.

﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إلا رحمة للعالمین﴾ [انبیاء: 107]

ترجمه: ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم.

اول رمضان 1443هـ.ق

2 اپریل 2022م.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه