یکشنبه, ۰۵ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

سرزمین مبارک: پیامی از مسجد "مسکو، لندن و واشنگتن علیه مسلمانان مکر می‌کنند و کسانی‌که در کنفرانس‌های شان اشتراک می‌ورزند یا خائن هستند یا غافل کننده و یا هم غافل از حق!"

سخنان دکتور مصعب ابو عرقوب عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر – ولایه سرزمین مبارک (فلسطین)جمعه، 26 جمادی الثانی 1440هـ.ق / 01 فبروری 2019م

ادامه مطلب...

ولایه سوریه: پیامی از مسجد "کشتارگاه گشودن راه‌های بین المللی!"

  • نشر شده در ویدیوها

تقدیم: استاد ابو القاسم عضو حزب التحریر – ولایه سوریه
سه شنبه، 14 جمادی الثانی 1440هـ.ق / 19 فبروری 2019م

تقدیم: استاد ابو القاسم عضو حزب التحریر – ولایه سوریه

سه شنبه، 14 جمادی الثانی 1440هـ.ق / 19 فبروری 2019م
ادامه مطلب...

ترکستان شرقی و دو لبۀ اَنبُر آتشین

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

ترکستان به‌دو بخش، ترکستان غربی و شرقی تقسیم می‌گردد که ترکستان غربی شامل آسیای میانه(قرغیزستان، ازبکستان، تاجیکستان، قزاقستان و ترکمنستان) بوده و ترکستان شرقی تحت اشغال چین است. امروز چین وحشیانه‌ترین ظلم و و بزرگ‌ترین توهینی را که تاریخ در حق مسلمانان به‌‌خود دیده است، بر مسلمانان ترکستان شرقی، روا می‌دارد.
اسلام در قرن چهارم هجری وارد ترکستان شرقی گردید؛ به‌طوری‌که ساکنین آن بالغ بر دوصد هزار فامیل یعنی تقریباً یک میلیون تن، تحت رهبری رهبرشان، "استوک بغراخان خاقان" رئیس امپراتوری قراخانی به اسلام گرویدند.
"قراخانی‌ها" در پخش اسلام به ترکستان شرقی، نقش بارزی داشتند؛ زیرا توانستند قناعت بیش ‌از ده‌هزار خیمه‌نشین "قرغیزی" را فراهم کرده و ایشان را وارد اسلام کنند. شاخصۀ مهم قراخانی‌ها و قبایل "تغز" و "غر" سلجوقیان و عثمانیان، جهاد و دفاع‌شان علیه قبایل بُت‌پرستی بود که به مقابل دعوت اسلامی در ترکستان شرقی مانع ایجاد می‌نمودند. مشهورترین جنگ‌های سرنوشت‌ساز بین تُرک‌های مسلمان و غیرمسلمان، جنگ "طراز" بود. طراز نام شهری است که در سال 134هـ.ق مطابق 751م، فرماندۀ مسلمان "مسلم زیاد بن صالح" آن‌را فتح نمود؛ هرچند امپراتور چین، تُرک‌های غیر مسلمان را با لشکرهای بزرگی از اردوی چین یاری رسانده بود. از همان زمان می‌بینیم که امپراتور چین نتوانسته بود تنفر مضمر خود را در نشر و پخش اسلام در سرزمین ترکستان شرقی پنهان بدارد. در واقع کشتارجمعی مسلمانان، ظلم، هدف قرار دادن دین و اقتصادشان، کوچاندن اجباری و عدم درنظرداشت حقوق مسلمانان، از همان زمان سرچشمه گرفته است.
ترکستان شرقی تا سال 1174هـ.ق مطابق 1760م تحت اشغال چین قرار داشت و جنگ در بین دو گزینۀ انقلاب یا استقلال حتمی بود که در نهایت در سال 1946م ترکستان شرقی استقلال خود را به‌دست آورد؛ مگر پس از نابودی دولت اسلامی و تفوق کمونیزم، به نقطۀ صفر و یا حتی پائین‌تر از آن، تنزیل یافت.
در حالی‌که مسلمانان در اردوگاه‌های توهین‌آمیز و یا حواشی زندگی در چراگاه‌های حیوانات و مزارع ابتدائی خود زندگی می‌کنند، نظام کمونیستی چین چنان‌چه روزنامۀ "روز ملت" که در "پکینگ" چاپ می‌شود، گزارش داد، به‌تاریخ 2 دسمبر 1992م اقدام نموده است تا صدهزار تن چینی را از منطقۀ "سد سه راه‌رو" با تطبیق نقل 470 هزار تن به تدریج به این منطقه، منتقل نماید. چنان‌چه در بخش خاص ولایت "شینگیانگ" ترکستان شرقی این روزنامه آمده بود: «پس از آن‌که در سال 1950م تعداد مهاجران در سال، به 250 هزار تن می‌رسید، در سال 1960م این رقم به 350 هزار تن رسید. تطبیق این اسکان دادن، با اعطای معافیت کامل از مالیات به اضافۀ فراهم کردن مسکن و زمین به چینائی‌ها همراه است؛ البته خانه‌ و زمین‌های فوق از مسلمانان اویغور پس از آن‌که به قریه‌جات و زمین‌های خشک و بی‌آب و علف کوچانده شدند، مصادره شده است. حتی سه چهارم جمیعت "کاشغر" آب کافی در اختیار ندارند. اویغور، ارومچی، مراکز خرید و فروش در اختیار نداشته و به گدایان، دست‌فروشان و آشپزانی‌که در کوچه و بازار غذا می‌فروشند، تبدیل شدند.
چین به تاخت و تاز بر دین، فرهنگ و تاریخ مسلمانان اکتفاء نکرده؛ بلکه با انجام آزمایش‌های هسته‌ای‌اش که با انفجارهای هسته‌ای همراه است، محیط زیست مسلمانان را نیز تخریب نموده است؛ چنان‌چه منطقۀ "لوب" شاهد بر این مدعاست.
سازمان عفو بین‌الملل در گزارش ماه اپریل سال 1999م خود تأکید داشت: «حکومت چین در استخدام کارگر، سیاست تبعیض نژادی را تعقیب می‌کند؛ چون اکثریت قاطع کارگران در چاه‌های نفت و سایر پروژه‌ها، چینی اند و عموم اویغورها یا مسلمانان، به کشاورزی اشتغال داشته و 80 درصد آن‌ها، زیر خط فقر زندگی می‌‌‌‌کنند.» تجربه‌های هسته‌ای تا سال 1980م علنی بود و پس از 1996م و اجرای 42 تجربۀ هسته‌ای و هایدروجنی، گمان می‌رود که متوقف شده باشد. نتایج تجارب آزمایش‌های هسته‌ای فوق، منجر به ازدیاد انتشار سرطان، سقط جنین و نقص عضو نوزادان شده است؛ هرچند که دولت چین می‌خواهد این موضوع را پنهان نموده و نتایج آن‌را توجیه کند.
گویا وسایل فوق برای گرفتن جان گروهی مسلمانان کافی نبوده است که مقام‌های چینی از طریق ترویج مخدرات و الکول می‌خواهند سلامت مسلمانان ترکستان را نیز سلب کنند؛ چنان‌چه در شهر "قرمای" بر مسلمانان اویغور شراب رایگان توزیع می‌گردد و چون دانش‌آموزان مسلمان می‌خواستند جوانان را از مخاطر و اضرار شراب آگاه ساخته و خواهان مسدود نمودن محلات توزیع آن شوند،‌ مقامات چینی با خشونت تمام، آن‌ها را سرکوب نمودند.
سرازیر شدن مهاجران چینی و ساخت شهرک‌‌های رهایشی برای شان، نه تنها باعث وخیم شدن وضع اقتصادی مسلمانان ترکستان شرقی شده است، بلکه منجر به اقدامات ظالمانه علیه مسلمین نیز شده است؛ بطور مثال: ممنوعیت آذان با صدای بلند، ازدواج مختلط بین مسلمانان و بودائیان و تحمیل تدریس تمام مواد درسی از صنف سوم مکاتب ابتدائی به زبان چینی.
پس از آن‌که دولت چین در بیرون کشیدن عقیدۀ اسلامی از قلب و فکر مسلمانان ناکام ماند، در پی آنست تا ایشان را به‌شکل تحقیرآمیز از صحنه منزوی، به‌طور جمعی آنان را از حقوق‌شان محروم، قتل عام و آثار اسلامی شهرها و مظاهر اسلامی افراد را محو نماید.
بناءً امروز بر مسلمین است تا از اوضاع مسلمانان اویغور، مردم را آگاه ساخته و افکار عمومی را برای فشار وارد کردن بر چین، بسیج نمایند و ما متیقن هستیم که هیچ‌گونه راه‌حلی برای مسلمانان اویغور و ما وجود ندارد؛ مگر از سرگیری زندگی اسلامی با تأسیس دولت خلافت بر منهج نبوت که پشتیبان تمام مسلمانان و ستم‌دیدگان جهان خواهد بود.
ای حکام چین! این را بدانید که خلافت راشده شما را در ازای ریختن هر قطره‌ای از خون مسلمانان، محاسبه خواهد نمود و جرایمی‌که علیه برادران و خواهران مسلمان اویغور ما مرتکب می‌شوید، از چشم جهانیان پنهان نمی‌ماند؛ زیرا ما رسوای تان نموده و آن‌ را در تمام جهان پوشش خواهیم داد و هشدارتان می‌دهیم که خلافت راشده که به یاری الله سبحانه وتعالی به‌زودی تأسیس خواهد شد، از کسانی انتقام خواهد گرفت که به‌خود جرئت دادند تا بر مسلمانان ظلم و ستم نموده و خون شان را بریزند.
بلی، مسلمانان چین از ظلمی‌که در حق شان صورت می‌گیرد، به‌شدت رنج می‌برند؛ مگر این موضوع باعث شده تا بیش‌تر بر دین خویش چنگ زنند و دولت چین بر تغییر رویکرد داخلی مسلمانان، هیچ تسلطی ندارد. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يُرِيدُونَ أَن يُطْفِئُوا نُورَ اللَّـهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّـهُ إِلَّا أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ﴾
[توبه: 32]
ترجمه: ‏آنان می‌خواهند نور الله را با(گمان‌های باطل و سخنان ناروای) دهان خود خاموش گردانند(و از گسترش اين نور كه اسلام است جلوگيری كنند)؛ ولی الله جز اين نمی‌خواهد كه نور خود را به كمال رساند(و پيوسته با پيروزی اين آئين، آن را گسترده‌تر گرداند) هرچند كه كافران دوست نداشته باشند.
نویسنده: دارین الشنطی
برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

ادامه مطلب...

حکام مسلمین؛ شرکای اصلی چین در مبارزه با دین الله و نابودسازی مسلمانان!

(ترجمه)

خبر:
شی جینگ پینگ رئیس جمهور چین به روز پنجشنبه ۳۱ جنوری سال ۲۰۱۹م با شیخ تمیم بن احمد آل ثانی رئیس جمهور قطر در پکینگ دیدار نمود؛ آن‌ها بر عمیق شدن مشارکت استراتیژیک دوجانبه مبتنی بر احترام متقابل، مساوات، منافع دوجانبه و انکشاف مشترک با همدیگر توافق نمودند.
شی جینگ پینگ در این دیدار گفت: «او احترام متقابل، تبادل معلومات و افزایش همکاری رادر امر مبارزه با "تروریزم" و "تندروی" بالای هردو جانب حتمی می‌داند.» هم‌چنان، تمیم بن احمد در هنگام ستایش از موقف سازندۀ چین در امور مختلف و قضایای خاورمیانه و خلیج گفت: «جانب قطر آمادۀ تقویۀ روابط، هم‌سویی و عمیق ساختن همکاری با جانب چین در امر مبارزه با تروریزم و تندروی می‌باشد.» (منبع: روزنامۀ آنلاین نسل امروز)
تبصره:
در جریان جنگی‌که نظام ملحد چین بر ضد اسلام در ترکستان شرقی و با انجام جرائم وحشیانه‌اش علیه برادران و خواهران مسلمان اویغور ما فقط بخاطر این‌که آن‌ها می‌گویند، رب ما الله سبحانه وتعالی است، در اوج بی‌پردگی و تحریک احساسات مسلمانانی‌که قلب‌های‌شان از درد و به سبب آنچه که از اعمال وحشیانه، ستم، شکنجه و پاکسازی نژادی، که به دست ملحدین مجرم چینی به آن‌ها رسیده است، می‌سوزد. مزدور انگلیس در قطر، که تحت حمایت آن می‌باشد، اقدام به دیدار از چین نموده است. او در عین حال بر تعهدش مبنی بر تقویۀ روابط فرهنگی، سیاحتی، رسانه‌ای و تقویۀ روابط دیپلوماسی و اقتصادی استوار بر احترام متقابل با این نظام ملحد و مجرم تأکید ورزید.
بدون شک، این خادم انگلیس فریب بزرگی را توسط اعلان عمیق ساختن همکاری در امر مبارزه با تروریزم و تندروی با کسی‌که مسلمانان را شکنجه نموده و با اسلام زیر نام مبارزه با تروریزم و تندروی می‌جنگد، انجام داده است تا توسط این کار ثابت نماید که او یک شریک پایدار و نیرومند در جنگ جهانی صلیبی، که امریکا آن را بخاطر مبارزه با دین الله سبحانه وتعالی و نابودسازی مسلمانان رهبری می‌کند، می‌باشد. او توسط همکاری‌اش با مجرمینی‌که جنگ تروریزم را علیه مسلمانان به راه انداخته اند، در ارتکاب جرم از آن‌ها کمتر نیست.
قطعاً واضح گردیده است، هر زمانی‌که مصیبت‌ها بالای مسلمانان شدت یافته و آزمایش و شکنجه از سوی دشمنان آن‌ها و دشمنان اسلام بالای‌شان افزایش یافته است، رذالت و جرائم حکام رویبضۀ آن‌ها نیز آشکار گردیده است؛ حکامی‌که از امت خارج شده و از خیانت و یاری نرساندن در هنگام هر مصیبت و فاجعه‌ای که بالای امت می آید، احساس بدی نمی‌داشته باشند. این آشکار شدن و رسوایی سریع از مزدور بودن حکام و دوستی و خدمت‌گذاری آنان به دشمنان الله سبحانه وتعالی و رسولش صلی الله علیه وسلم و محبت‌شان با سرسخت‌ترین دشمنان اسلام و مسلمانان، هیچ دلیلی به جز آواز فریادخواهی، که یقیناً هیچ راهی برای رهایی مسلمانان از ظلم و اهانتی‌که آن‌ها در آن قرار دارند، بدون دور انداختن این حکامی‌که با الله و رسولش در جنگ بوده و با کفار دوستی می‌کنند و نیز دادن دست‌شان به دست کسانی‌که بخاطر برپایی خلافت راشده بر منهاج نبوت، که ریشۀ کافران را قطع، نفوذشان را پایان و تسلط‌شان را بالای گردن بندگان خاتمه خواهد داد، کار می‌کنند، ندارد.

نویسنده: فاطمه بنت محمد
برای رادیوی دفتر مرکزی مطبوعاتی حزب التحریر

ادامه مطلب...

رؤیای نافرجام صلح:

  • نشر شده در سیاسی

مردم بی‌دفاع افغانستان از چهل سال بدینسو از تجاوز قشون سرخ گرفته تا جنگ‌های داخلی و بالآخره اشغال افغانستان توسط امریکا و ناتو، قربانی اصلی جنگ‌های خانمان‌سوز، نفاق و ناامنی بوده‌اند. تا جائی‌که پس از 11 سپتامبر 2001م، امریکا و هم‌پیمانان ناتو اش زیر عنوان "مبارزه با تروریزم" تا آخرین سرحد جنایات خود را علیه افغانان روا داشته‌اند. امریکا در راه کشتار مسلمانان افغانستان و تحکیم نظام دست نشانده‌اش براساس ارزیابی مجلۀ فوربس بیش از 1.07 تریلیون دالر را مصرف نموده‌است. همچنان برپایه آمار پنتاگون، امریکا سالانه 45 میلیارد دالر را برای پیش‌برد جنگ در افغانستان مصرف می‌کند؛ که کمترین رقم نسبت به سال‌های قبل می‌باشد.

ازین‌که امریکا به شدت با بحران‌های داخلی(ایالتی و درون سازمانی) مواجه گردیده‌است و نیز براساس گزارش اخیر سی‌ان‌ان، امریکا مقروض‌ترین دولت در سال 2019 در جهان شناخته شده‌است که میزان وام آن به 22 تریلیون دالر رسیده‌است و این رقم در حال افزایش نیز می‌باشد.

 از طرف دیگر، امریکا پس از 18 سال جنگ با طالبان به این نتیجه رسیده‌است که از راه نظامی نمی‌تواند برندۀ میدان باشد، و گروه طالبان را در جنگ مغلوب سازند. بناء یکی از عمده‌ترین دلایلی که امریکا به صلح با طالبان رو آورده همین مورد می‌باشد تا از طریق گفت‌وگوهای صلح به هدفی دست یابد که توسط رویکردهای نظامی دست نیافته بود. علاوتاً در آستانۀ پروسۀ صلح، شاهد بوده‌ایم که امریکا از دو گزینۀ بالقوه(فشارهای سیاسی و نظامی) بمنظور پایین آوردن طالبان از موقف قبلی شان بطور جدی استفاده نموده‌است. طوریکه، فشارهای سیاسی علیه طالبان از سوی پاکستان، عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عرب بطور جدی آن ادامه دارد تا طالبان را آماده به مذاکره مستقیم با دولت افغانستان و ذوب شدن در پروسۀ صلح نمایند. از سوی دیگر، حملات هوائی نیروهای ناتو تحت نام ماموریت حمایت قاطع بالای مراکز و لانه‌های نظامی گروه طالبان در سراسر افغانستان جریان داشته که عمدتاً چهره‌های مخالف به پروسۀ صلح را هدف اصلی این آماج قرار می‌دهند.

همچنان قرار است دور پنجم مذاکرات میان نماینده‌گان طالبان، نماینده‌گان احزاب افغانستان و امریکائیان بتاریخ 25 فبروری 2019 در پایتخت قطر در شهر دوحه برگذار گردد؛ این به آن معنی‌ست که هم جناح طالبان و هم امریکائیان بطور جدی حاضر هستند تا موضوع صلح را یک‌طرفه بسازند. ولی پرسش اساسی اینجاست که آیا با گرویدن طالبان(احتمالاً اکثریت آنان) به پروسۀ صلح، جنگ امریکائی در افغانستان خاتمه پیدا خواهد کرد؟

هرگز نه! زیرا اهداف ستراتیژیک امریکا ایجاب می‌کند که جنگ در افغانستان به شکلی از اشکال ادامه داشته باشد تا دلیل حضور نظامی، استخباراتی و سیاسی آن درین سرزمین قابل توجیه باشد. زیرا، اساسی ترین دورنمای امریکا دست یافتن به آسیای میانه، بحیرۀ کسپین و نیز تسلط یافتن بر مناطق محوری اروآسیا می‌باشد. و امریکا بدون رسیدن به اهداف ستراتیژیک خود نمی‌تواند موقعیت جغرافیایی افغانستان را به این سادگی از دست بدهد.

از همین‌رو، در بحبوحه گفتگوهای صلح امریکا با طالبان، مقامات نظامی امریکا به تازه‌گی از وجود ظرفیت بالقوه داعش شاخۀ خراسان(ISIS-K) خبر می‌دهند. براساس گزارش سی‌ان‌ان، جنرال جوزف وتِل، رئیس فرماندهی نیروهای مرکزی ارتش امریکا، به تازه‌گی اعلام داشته‌است که: "دولت خود خواندۀ داعش، شاخۀ خراسان، منحیث ظرفیت بالقوه در افغانستان عرض اندام نموده که قادر به انجام حملات مستقیم بالای ایالات متحده امریکا می‌باشد." همچو اظهارات از سوی یک مقام ارشد نظامی امریکائی در چنین مقطع زمانی، کمپاینی پیش از پیش برای یک گروۀ دیگر منحیث بدیل برای طالبان بمنطور پیش‌برد جنگ در افغانستان عنوان می‌گردد.

به اصطلاح عام می‌توان گفت که گروه‌ها چهره عوض می‌کنند اما سریال بی‌پایان کشتن و دریدن همچنان پا برجا می‌ماند. زیرا، با توافق احتمالی صلح، تمام عساکر و فرماندهان گروۀ طالبان به پروسۀ صلح امریکائی متوسل نگردید و به جنگ ادامه خواهند داد. بناء، ظرفیت تداوم جنگ در افغانستان وجود دارد زیرا از یک سوء مقامات امریکائی برای ادامه جنگ در حال صحنه‌سازی می‌کنند و از سوی دیگر بقایای بی‌رهبر طالبان مجبور خواهند شد تا تحت چتر یک گروۀ دیگر و یا یک گروۀ تازه ظهور به پیکار نظامی خویش یعنی جنگ علیه امریکا و حکومت افغانستان ادامه دهند.

با بررسی و تحلیل پالیسی و استراتیژی امریکا در افغانستان به این نتیجه می‌رسیم که جنگ در افغانستان خاتمه پیدا نمی‌کند ولو اگر طالبان وارد پروسۀ صلح گردند و موقف‌ها و کرسی‌های حکومتی را هم تصاحب کنند؛ چنانکه، با گرویدن گلبدین حکتمیار آب هم از جایش تکان نخورد. ممکن پس از ورود طالبان، برای مطقع زمانی محدودی امنیت نسبی در افغانستان تأمین شود، ولی این به معنی پایان جنگ نیست.

آنچه دردآور است اینست که جنگ امریکائی با تغییر جغرافیای جنگ، لقب و پرچم جنگجویان پیش برده خواهد شد. زیرا، جنگ منحیث موثرترین حربه برای پیش‌برد پالیسی‌های امریکا در منطقه به کار انداخته می‌شود. و امکان این نیز می‌رود که درین فصل، بار دوش جنگ بیشتر بر شانه‌های کشورهای منطقه از قبیل پاکستان، هند و روسیه انداخته خواهد شد و یا بالای آنان تحمیل خواهد گردید که به نحوی ماشین جنگی امریکا در افغانستان متحرک ساخته شود.

اما بدانیم صلحی که ابتکار عمل آن بدست امریکا باشد، تداوم همان جنگ چهل ساله بوده و تنها شعارها و گروه‌ها عوض می‌شوند نه ستراتیژی‌های بزرگ. پس نباید فریب پروسه صلح را خورد.

مسلم بغلانی

ادامه مطلب...

عمران خان به‌منظور واگذاری اقتصاد پاکستان به استیلای غرب با صندوق بین‌المللی پول همکاری می‌کند

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

دیدار عمران خان با رئیس صندوق بین‌المللی پول(IMF) به‌تاریخ ۱۰ فبروری ۲۰۱۹م در دبی خبر از خطرات تازه‌ای می‌دهد که به دستان استعمارگران به پاکستان وارد خواهد شد. صندوق بین‌المللی پول یک منبع خسارت‌بار است، چنان‌که در "رهنمود بخش 3-05.130 نیروهای عملیات ویژه جنگ‌های غیر متعارف امریکا که در سپتمبر ۲۰۰۸م نوشته شده‌است: «ارتش ایالات متحده از سازمان‌های مالی استعمارگر، هم‌چون صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و OECD، به مثابۀ "تسلیحات مالی و آزاد در موقع جنگ و نبردهای عمومی به مقیاس عظیم استفاده می‌کند.»

واقعیت این است که صندوق بین‌المللی پول یک وسیلۀ استعماری‌ست که به هیچ کشوری اجازه نمی‌دهد تا با دریافت قرضه به پا ایستاد شود و قدرت‌های استعمارگر را به چالش بکشد. این حقیقت برای عمران خان قبل از رسیدن به قدرت واضح شده‌بود. عمران خان در مصاحبه‌ای‌که در روزنامۀ انگلیسی گاردین به‌تاریخ ۱۸ سپتمبر ۲۰۱۱م به نشر رسیده بود، هشدار داد: «کشوری‌که به کمک تکیه کند، مرگ از این بهتر است. این کار سبب می‌شود به ظرفیت‌های‌تان دست نیابید؛ همان کاری‌که استعمار می‌کند. کمک تحقیر است. هر کشوری را که برنامه‌های صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی را دنبال کرده‌است، فقط فقرا را فقیرتر و ثروت‌مندان را ثروت‌مندتر کرده‌است.» اما به تاریخ ۱۰ فبروری ۲۰۱۹م عمران خان با خوشحالی توییت کرد: «در ملاقات امروزم با کریستین لاگارد مدیر عامل صندوق بین‌المللی پول بر سر ضرورت اجرای اصلاحات عمیق ساختاری برای قرار دادن کشور در یک مسیر انکشافی قابل تحمل، که از آسیب‌پذیرترین بخش‌های جامعه حفاظت می‌کند، بین ما همگرایی و تقارب دیدگاه وجود داشت.» اصلاحات عمیق ساختاری دورتر از آن است که سبب جشن و خوشحالی شود. این برنامه‌ها مبنی بر اصل و فرمول استعمار، یعنی توافق واشنگتن می‌باشد و طوری طراحی شده‌است که هژمونی دالر را در تجارت بین‌المللی به قیمت ارز رایج محلی، صنعت و زراعت یک کشور، حفظ می‌کند.

ای مسلمانان پاکستان! عمران خان، به‌طور قطع ثابت کرده‌است که تنها تغییر در چهره‌ها نمی‌تواند در پاکستان تغییر بیاورد. از زمانی‌که این نظام بشری و این قوانین بشری بر پاکستان تحمیل شده‌است، این کشور مدام در رنج و عذاب است. حکام پیشین از حکام کنونی بهتر به نظر می‌رسند، تنها به این دلیل که پاکستان مدام بیشتر در دام استعمار فرو می‌رود. افزایش مالیات، کاهش کمک‌های مالی، سقوط ارزش روپیه و افزایش سرسام‌آور قیمت‌ها به مردم ضربه زده‌است. تا زمانی‌که پاکستان عضو صندوق بین‌المللی پول باشد، این معضل فقط عمیق‌تر می‌شود. اکنون همه مکلف هستیم تا از مدافعان خلافت در برابر خواست‌شان که پاکستان باید تمام سازمان‌های استعماری، خواه صندوق بین‌المللی پول یا سازمان ملل را ترک کند، حمایت کنیم، چون این ابزار به کفار اجازه می‌دهند تا بر امور ما تسلط داشته باشند و آن‌ها حقیقتاً آسیب‌رسان اند. الله سبحانه‌وتعالی فرموده‌است:‌

﴿وَلَن يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾
[نساء: ۱۴۱]

ترجمه: و الله(سبحانه و تعالی) هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطی نداده‌است.

رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمودند:

«لاَ ضَرَرَ وَلاَ ضِرَارَ»
(موطا ابن مالک و ابن ماجه)

ترجمه: باید نه خسارتی باشد و نه به کسی خسارت وارد شود.

و بر ما لازم است تا شب و روزمان را برای تنها نظامی‌که پاکستان را برای دست‌یابی به ظرفیت حقیقی‌اش، یعنی خلافت به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم، قادر خواهد ساخت، یکی کنیم.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...

محمد بن سلمان، قاتل اطفال مکتب در یمن و غاصب ثروت نفتی امت؛ قطعاً در پاکستان خوش نیامده است! Featured

  • نشر شده در پاکستان

(ترجمه)

در حالی‌که دادوبیداد در خصوص افزایش سختی‌ها بالا گرفته است،‌ رژیم بجوا-عمران با آزادی تمام از هیچ هزینه‌ای برای استقبال از محمد بن سلمان حاکم سعودی، که ثروت امت را به شکل بیش از حد فدای هوای نفسش می‌کند،‌ مضایقه نمی‌کند. این درحالی‌ست که قیمت نفت بلندرفته و رژیم بیش از حد نفت را در پرواز جِت‌های جی‌اف-17 نیروی هوای پاکستان در آماده‌سازیِ تشریفات برای جِت‌های محمد بن سلمان می‌سوزاند. حال‌آن‌که مسلمانان کشمیرِ اشغال‌شده از حمایت نظامی محروم می‌شوند. رژیم پاکستان برعلاوه‌ی بیش از صد محافظ سلطنتی عربستانی درحال بسیج‌کردنِ نیروهایش برای حفاظت از محمد بن سلمان است؛ حال‌آن‌که مردم تحت فشار طرح‌های نفرین‌شده‌ی سود بر قرض‌هایی‌که برای تهیه‌ی مسکن گرفته‌اند، قرار دارند. این رژیم، خانۀ نخست‌وزیر را آماده کرده است؛ درحالی‌که محمد بن سلمان با خود 1100 مقام دولتی و تجار، پنج موتر لوازم شخصی‌، هشتاد کانتینر لوازم و لباس و شمار زیادی موتر را با خود می‌آورد؛ درحالی‌که دو هوتل پنج‌ستاره و سه‌صد لندکروزر را به طور کامل ریزرف‌کرده اند. تمام این‌ها برعلاوه‌ی هزینه‌های اقتصادی، شکستن فضای هوایی، ترافیک و قطع ارتباطات تلیفونی است.

محمد بن سلمان کیست که رژیم او را سزاوار استقبال با این هزینه‌ی فراوان و اسراف می‌داند؟! محمد بن سلمان قاتل خاشقچی است، که این سفر پاکستانش برای شکستن انزوای بین‌المللی‌اش می‌باشد تا بتواند به شکل بهتر برای باداران رژیم بجوا-عمران(امریکایی‌ها) خدمت کند. محمد بن سلمان طراح مداخلات سعودیِ وحشی در یمن است که به ریختن خون مسلمانان مخلص آن و پراکنده‌کردن مردم آن در چهار گوشه‌ی جهان منتج شده است. محمد بن سلمان مهندسِ "دیدگاه 2030" است که برای توسعه‌ی نفوذ ویران‌گر اقتصادی و فرهنگی غربی بر سرزمین مبارک حرمین طراحی شده است. محمد بن سلمان جزئی از خانواده‌ی حاکم سعودی‌ست که ثروت نفتی امت را غصب کرده است؛ هرچند اسلام بر آن من‌حیث ثروت عامه برای فایده‌ی تمام امت حکم‌کرده است. محمد بن سلمان آینده‌ی سلطنت سعودی‌ست که براساس تمام آن‌چه الله سبحانه‌وتعالی نازل فرموده،‌ حکومت نمی‌کند؛ علماء را کشته و به زندان می‌اندازد و روابط خود را با اشغال‌گران مسجدالاقصی عادی می‌سازد و محمد بن سلمان فرد اول مافیای اقتصادی‌ست که حالا، تحت نام ثرمایه‌گذاریِ مستقیم خارجی،‌ در تلاش غصب ثروتی از امت می‌باشد که در پاکستان یافت شده است.

ای مسلمانان پاکستان! این حکام در این‌جا و در تمام جهان اسلام بار دوش امت هستند؛ آن‌ها تنها کسانی هستند که ثروت ما را مصرف می‌کنند، گویا که این ثروت را از پدران‌شان میراث گرفته باشند. آن‌ها تنها کسانی هستند که با بی‌اعتنایی به تجاوز به دین، سرزمین و ثروت ما، منافع استعمارگران را به‌پیش‌می‌برند. بیایید که از این بیشتر شاهد به‌غارت‌رفتن ثروت و کشته‌شدن مردم خود نباشیم. صبر در برابر ظلم، فضیلت و حکمت نیست؛ بل گناه و حماقت است. بیایید که همین حالا تصمیم بگیریم تا همرای حامیان خلافت بر منهج و طریقه‌ی نبوت برای پایانِ قطعی حکومت ظالم، فعالیت کنیم. احمد از حذیفه بن الیمان رحمة الله علیه روایت کرده است که رسول‌الله صلی‌الله علیه وسلم فرموده اند:

«ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيَّةً فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ ثُمَّ سَكَتَ»

ترجمه: بعداً حکومت ظلم حاکم خواهد شد و قضایا برای آن‌ها طوری خواهد بود که الله بخواهد؛ بعداً الله وقتی‌که بخواهد به آن پایان می‌دهد؛ بعداً خلافت بر منهج نبوت خواهد آمد و بعداً او صلی‌الله علیه وسلم سکوت کرد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه