دوشنبه, ۰۶ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۹م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

سهولت در کشتن یهود

(ترجمه)

از حضرت عبد الله بن عمر رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«تُقَاتِلُونَ اليَهُودَ، حَتَّى يَخْتَبِيَ أَحَدُهُمْ وَرَاءَ الحَجَرِ، فَيَقُولُ: يَا عَبْدَ اللَّهِ، هَذَا يَهُودِيٌّ وَرَائِي، فَاقْتُلْهُ»

(رواه بخاری، باب قتال الیهود)

ترجمه: شما با یهود می‌جنگید تا این‌که یکی از آن‌ها در پشت سنگی پنهان می‌شود، آن سنگ به شما می‌گوید: ای بندۀ الله! آن یهودی در کنار من است او را بگیر و به قتل برسان.

توضیح حدیث:

یقیناً زندگی امت اسلامی در این روزها در حالت تغییر به سوی نهضت و بیداری قرار دارد؛ آن‌چه در این اواخر در فلسطین و بیت المقدس می‌گذرد، تقریباً مفهوم حدیث فوق را به نمایش گذاشته است؛ حتی شب و روز بیشتر از پیش حق و حقیقت آشکار می‌گردد، با وصف این‌که کفار استعمارگر به همکاری حکام مزدور از حقوق مردم مظلوم فلسطین به طور بی‌شرمانه چشم‌پوشی کرده و سرزمین أسراء و معراج(فلسطین) را بنابر تعهدات و پیمان‌های ننگین و باطل‌شان ملکیت یهود ساختند؛ لیکن در خاتمه پیروزی از آن امت اسلامی است.

پس ای مسلمانان! بیائید برای اقامۀ دولت خلافت سعی و تلاش نمائیم تا سلطۀ یهود و طرف‌دارانش محو شود و در زمین الله سبحانه وتعالی عدل و انصاف برقرار گردد.

ادامه مطلب...

سرابِ صلح: نقش ترکیه در پروسۀ صلح افغانستان

  • نشر شده در سیاسی

عمران خان، نخست وزیر پاکستان بروز جمعه، ۴ جنوری سال روان میلادی با رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه دیدار کرده‌است. در این دیدار اردوغان از تدویر نشست سه‌جانبه میان افغانستان، پاکستان و ترکیه در ماه‌های آینده خبر داد. در ضمن، قرار برخی گزارش‌ها، روابط و همکاری‌های‌ نظامی میان ترکیه و پاکستان طی سال‌های اخیر بهبود یافته‌است.

سفر عمران خان به ترکیه درست زمانی صورت می‌گیرد که گفتگوهای صلح با طالبان از سوی امریکا به رهبری زلمی خلیل‌زاد به‌پیش برده می‌شود. چنان‌که، بتاریخ ۱۷ دسامبر ۲۰۱۸م  در نشست ابو ظبی، زلمی خلیل‌زاد یکجا با دولت‌های امارات متحده عرب، قطر، عربستان سعودی و پاکستان با نماینده‌گان طالبان گفتگو کردند. قرار برخی گزارش‌ها، عاصم منیر، رئیس استخبارات پاکستان‌(آی اس آی) نیز درین نشست حضور داشت. در واقع حکومت پاکستان زمینۀ حضور نماینده‌گان نظامی طالبان را نیز درین نشست هم‌آهنگی کرده‌ بود.

 نشست صلح با طالبان به سرحدی مخفیانه به‌پیش برده می‌شود که حتی تا هنوز یک قطعه تصویری ویا نوار ویدیوئی از ملاقات طرفین به رسانه‌ها درز نکرده‌است. در نشست ابوظبی، نماینده‌گان حکومت افغانستان نیز به امید اینکه پس از ختم نشست فرصتِ ملاقات با طالبان را دریافت کنند، برای ساعت‌ها در سالونِ انتظار چشم به‌راه ملاقات با آنان بودند، ولی طالبان هرنوع ملاقات با دولت افغانستان را رد کرد.

با بررسی و تحلیل اوضاع جاری، چنین به‌نظر می‌رسد که امریکا تا اکنون پیشرفت قابل ملاحظه‌ای را در پروسۀ صلح با طالبان احساس نکرده است. ازین‌رو، پاکستان را منحیث مهرۀ کلیدی که نقش اساسی را در پروسۀ صلح ایفاء کند وارد میدان ساخته‌است تا گفتگوهای صلح را به هر قیمتی که شود به نتیجۀ قناعت‌بخشی که امریکا آن را می‌خواهد، برساند. به همین ملحوظ، پس از نشست ابوظبی، 9 میلیارد دالر را به نحوی رشوت سیاسی به پاکستان وعده داده شده که 6 میلیارد آن را عربستان و 3 میلیارد دیگر را امارات به پاکستان پرداخت خواهند کرد.

دولت افغانستان این مسئله را بخوبی درک کرده‌است که درین روند به یک پرزۀ ناکارآمد مبدل شده‌است؛ همان بود که، دفتر شورای امنیت ملی افغانستان پس از سفر ابو ظبی طی اعلامیه‌ی بیان داشت که هیچ کسی(هیچ کشوری) حق ندارد در مورد صلح افغانستان تصمیم بگیرد بجز حکومت افغانستان. این کاملاً هویداست که آجندای اجرائی و پلان عملی صلح با طالبان توسط پاکستان در تبانی مستقیم با امریکا طرح ریزی گردیده و به‌پیش برده می‌شود.

ازین‌که امریکا بطور عجولانه می‌خواهد موضوع صلح با طالبان را یک‌طرفه بسازد، به انجام معامله با پاکستان رو آورد زیرا پاکستان ظرفیت انجام این ماموریت را دارد؛ همانطوری‌که، در سال ۲۰۰۱م، حکومت پاکستان هم گروه طالبان را با امریکائیان معامله کرد و نیز برای اشغال افغانستان زمینۀ عبور نیروهای ناتو و امریکائی را از خاک پاکستان از طریق بندر کراچی فراهم ساخت. سفر عمران خان به ترکیه نیز یک بخشی این آجندا می‌باشد و احتمال می‌رود که مقامات بلند رتبۀ پاکستانی در آینده‌ها بمنظور جلب همکاری‌های سیاسی و تخنیکی به کشورهای منطقه رفت‌و‌آمدهای بیشتری نمایند.

از طرفی دیگر، سفر دیپلوماتیک مقامات بلند رتبۀ پاکستان به کشورهای منطقه جهت اطمینان‌دهی به آنان از توافق انجام شده پیرامون پروسۀ صلح میان امریکا و پاکستان نیز می‌باشد و برای آنان اذعان می‌گردد که توافق ایجاد شده به هیچ صورت منافع ملی کشورهای منطقه را صدمه نمی‌زند.

در واقع، روند فعلی که تحت عنوان «صلح با طالبان» به‌پیش می‌رود یک پروسۀ کاملاً امریکائی بوده که نقش مرکزی آنرا امریکا در تبانی قاطع کشورهای منطقه از قبیل پاکستان، عربستان سعودی، ازبکستان، امارات متحده عرب، قطر و ترکیه به عهده دارد. بناء در شرایط فعلی به نظر نمی‌رسد که امریکا قصد این‌را داشته باشد تا حکومت ترکیه را به شکل فعال وارد پروسه صلح کند، اما ممکن از آن بعنوان طرف‌دار و حامی پروسۀ صلح در افغانستان استفادۀ سیاسی و تخنیکی نماید. چون ترکیه مثل پاکستان، ایران و روسیه نفوذ آنچنانی بالای بخشی از گروه طالبان ندارد.

از طرف دیگر، نباید فراموش گردد که ترکیه در تطبیق برنامه‌های استعماری‌(امریکا) در شرق میانه و آسیای مرکزی بطور جدی دخیل می‌باشد؛ بناء، امریکا معامله‌گران و مکاران سیاسی دیگری دارد تا برنامه‌های استعماری و روندهای غربی را نسبت به ترکیه به‌ وجه‌ احسن به‌پیش ببرند. البته، امریکا از ترکیه در قضیۀ سوریه استفادۀ ابزاری کرد، ولی این فرصت در افغانستان مساعد نیست. چون تنیدگی سیاسی میان افغانستان و ترکیه به سرحدی وجود ندارد که در پروسه صلح نقش برازنده داشته باشد.

مسلم بغلانی

ادامه مطلب...

برگشت مجدد بشار اسد از حالت انجماد

امارات متحدۀ عربی سفارت خود را به تاریخ ۲۷ دسمبر ۲۰۱۸م در دمشق بازگشایی کرد.

قطعاً اقداماتی را که قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در راهکار فعلی‌شان روی دست گرفته اند، بخاطر عادی‌ساختن روابط با نظام نامشروع سوریه می‌باشد؛ از آن جمله دادن جایگاه به آن در میز سازمان کنفرانس اسلامی است. بعد از مسلح‌‌سازی و تمویل تعداد زیادی از گروه‌های مخالف بخاطر برهم زدن تلاش‌های آن‌ها برای نابودی نظام اسد، حالا کشورهای همسایۀ عربی به صورت آشکار با نظام اسد همکاری می‌کنند.

موضوع سوریه هفت سال تمام را دربر گرفت؛ قدرتی‌که متشکل از تمام قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای است. بخاطر معامله با انقلاب حدوداً هفت میلیون انسان دست به هم داده اند، در واقع این انقلاب مردمی جنگ را در برابر نظام برده است؛ ولی تکیه به نیروی مردمی مشکل بزرگی برای هر راه‌حل سیاسی خواهد بود.

ذبیح‌الله رضوان

ادامه مطلب...

عملیات کشتارجمعی و تبعیض؛ از دست‌آوردهای تمدن غرب!

(ترجمه)

روزنامۀ "لوموند" فرانسوی نوشت: «در سال جاری تعداد حملات مسلحانۀ امریکا که منجر به کشتار دسته‌جمعی شد، بسیار زیاد بوده است. حملات کشتارجمعی به حملاتی گفته می‌شود که حد اقل چهار مجروح یا چهار کشته را در بر داشته باشد و اگر این نوع حملات قربانی کم‌تری داشته باشد، در ضمن آمار کشتارجمعی شامل نمی‌شود.» این روزنامه هم‌چنان می‌نویسد: «مجموعۀ کشتار حملات‌جمعی امریکا تا اکنون در سال جاری، بالغ بر 454 تن و مجموع زخمیان این نوع رویدادها به 1404 تن رسیده و در خلال 238 روز ابتدایی سال جاری، طولانی‌ترین زمانی‌که امریکا بدون حمله در آن به‌سر برده، چهار روز از ماه مارچ بوده است.» این روزنامه اضافه می‌کند: «حمله‌یی‌که در ساعات اخیر روز چهارشنبه گذشته در "لاس انجلس" اتفاق افتاد، در آن 12 تن کشته شده و این حمله از جنوری سال گذشته 374مین حمله به‌حساب می‌آید.»

حداوسط حملات کشتارجمعی در سال 2018م، به 1.20 حملۀ مسلحانه در روز بوده است. در سال 2016م این رقم به 1.30 حمله در روز می‌رسید و در 21 اگست 2017م، در یک روز 8 حملۀ مسلحانه صورت گرفت.

یک‌تعداد از آمار حاکی از آن است که تیرباران توسط حیازت سلاح شخصی در امریکا، بین جنوری 2013م و مارچ 2018م باعث کشته شدن 2594 تن و زخمی شدن 7706 تن شده است. هم‌چنان آمار نشان می‌‌دهد که پولیس امریکا در سال 2012م در نتیجۀ فرهنگ نژادپرستی علیه سیاه‌پوستان و شگاف جامعۀ امریکائی، بالغ بر 55 هزار تن را کشته و زخمی نموده است.

بر اساس یافته‌های "سی بی سی کانادا" وقتی‌که شما تعداد جرایم قتل را در امریکا جستجو کنید، متوجه می‌شوید که در هر دقیقه یک امریکائی با سلاح کشته شده و از هر هزار امریکائی 9 تن‌شان در زندان بسر برده و در هرسال تقریباً 100 هزار تن با اسلحه مورد حمله قرار می‌گیرند که به‌طور اوسط در هر روز تقریباً 289 تن با اسلحه مورد تعرض قرار گرفته که از این میان، 89تن‌شان مرده و 53 تن در روز خودکشی می‌کنند. در مورد تعداد کشته شدگان توسط پولیس، آمار رسمیی وجود ندارد و یک‌تعداد از روزنامه‌نگاران در طول چند سال در این مورد، تحقیقات نمودند که حاصل آن آمار ذیل شده است:

در سال 2013م 1029 تن و در سال 2014م 1143 تن به دست پولیس کشته شدند و در صورت تحقیق در مورد واقعیت کشته شدگان، دیده می‌شود که اکثریت قاطع‌شان فقیر، سیاه‌پوست و یا هم(30 درصد) کسانی‌ اند که اختلال عقلی دارند. یک‌تعداد از حالات اصلاً باور کردنی نیست؛ مثل این‌که فرد در موتر پولیس دست‌بند زده شده که بعداً پولیس ادعا می‌کند که این شخص می‌خواسته بالای پولیس شلیک کند. چند روز قبل کامره‌ها صحنه‌ای را ثبت کردند که پولیس بالای شخص بی‌گناه و بدون سلاح، که در حال فرار است، 8 مرمی را شلیک می‌نماید.

فهم این‌که چگونه پولیسی سه امریکائی را در روز کشته و با آماری نجومی یکدیگر را می‌کشند و این‌که زندان‌های شان مملو از متهمین قتل شده است، کار سختی نخواهد بود؛ چون این نطام سیکولریزم است که انسان را از هر ارزشی به‌جز ارزش و پرستش ثروت، تهی می‌کند. وقتی انسان را از هر ارزشی تهی نمود، تمام تلاش خود را برای تولید متمرکز نموده و این تولید را به پرداخت صورت‌حساب ارتباط می‌دهد. با بلند رفتن فشار روانی و امراض روانی و نیز سهولت تهیۀ سلاح، به آسانی تمام این جرایم را خواهیم فهمید و هم‌چنان به آسانی ناکامی، تنزل، انحطاط و افول این تمدن را درک خواهیم کرد.

بر اساس آمارهای " بی بی سی"، در انگلیس 42 درصد از انگلیسی‌ها در یک زمان واحد، با بیش از دو شخص روابط برقرار می‌کنند و این کار را بیش از نصف مردم امریکا نیز انجام می‌دهند. بر اساس گزارش "تلگراف" بریتانیا، در سال 2016م، بیش از 50 درصد از نوزادان انگلیس غیرمشروع بودند و روزانه به‌طور اوسط تقریباً 83 هزار طفل نوزاد را مادران‌شان به‌دور انداخته و یاهم پدران‌شان مسئولیت‌شان را به‌دوش نمی‌‌‌گیرند و یا هم دولت، آن اطفال را از پدران شان گرفته و جهت سرپرستی، به فامیل‌های دیگر انگلیسی واگذار می‌کند. (آمارهای 2016م)

در حال حاضر در آلمان آمار خیانت با همسر 46 درصد از مردان و 43 درصد از زنان گزارش شده و در فرانسه 55 درصد از مردان و 32 درصد را از زنان تشکیل می‌دهد. بر اساس تحقیقات روزنامۀ "گاردین" از هر هزار مورد بارداری، 19.7 مورد آن زنان خوردسال اند؛ یعنی تقریباً 2 درصد. این بدان معناست، این روابط که به‌خاطر تحقق رؤیای "آزادی" روی‌دست گرفته شده است، جوامع و فامیل‌ها را فاسد نموده و آن هم چه فسادی!

  این سیکولریزم است که باعث شده تا 20 میلیون تن از زنان در امریکا مورد تجاوز و تعرض جسمی قرار گیرند. بر اساس گزارش "CNN" که شخصی به‌نام "ایوان استارک" پژوهش‌گر مطالعات دفتر ملی صحت روانی امریکا بالای پروندۀ 1360 تن از زنان در درمان‌گاه‌ها تحقیق نموده، می‌گوید: «لت‌وکوب زنان در امریکا شاید از جملۀ شایع‌ترین مورد صدمه زدن به زنان باشد، حتی بیش‌تر از تلفات، ناشی از حوادث ترافیکی، سرقت و تجاوز بوده و 83 درصد از زنان  حداقل یک‌مرتبه به‌خاطر درمان زخم‌ها و کبودی‌های ناشی از لت‌وکوبی وارد بیمارستان شده اند.»    

روزنامۀ " PAYCHOLOGY TODA" نوشت: «از بین هر ده زن یکی آن توسط شوهرش مورد لت‌وکوب قرار می‌گیرد.» بلافاصله پس از آن روزنامۀ " FAMILY RELATION" نوشت: «این‌طور نیست... بلکه از هر دو زن یک تن آن از طرف شوهرش مورد ظلم و تعرض قرار می‌گیرد.»

سیکولریزم امریکا از حقوق صحی زنان حمایت نمی‌کند؛ چنان‌چه بر اساس اسناد سازمان ملل در 20 سال پسین، احتمال مرگ‌ومیر زنان باردار دارای اصالت افریقائی در مقایسه با زنان سفیدپوست چهار برابر بوده است. میزان عدم دست‌رسی به درمان در اثنای بارداری بین زنان بومی و سفیدپوست امریکا و زنان آلاسکا 3.6 برابر بوده و بین زنان امریکائی افریقائی تبار 2.6 برابر، بین زنان لاتینی 2.5 است. حتی دیدگاه سیکولریزم نسبت به زن هنوز هم نسبت به رنگ،‌ پوست و اصالت‌اش می‌باشد. آیا حق نداریم که بگوئیم نظام سیکولریزم علیۀ حقوق زن است؟

به نقل شبکه "سی بی سی" و بر اساس گزارش موسسۀ اکسفام و مرکز پژوهشی سیاست‌های بدیل کانادا، در 7 مارچ 2016م: «در کانادا زنان باید 72 درصد نسبت به مردان در عین وظیفه تلاش کنند؛ چون وسعت شگاف دست‌مُزدها بین زنان و مردان در وظیفۀ واحد و در عین حرفه به 72 درصد رسیده است. علاوه بر آن، زنان باید اضافه‌کاری بدون دست‌مزد نیز انجام دهند. این گزارش اشاره به این دارد که شگاف دست‌مزدها در سال 2009م، 74.4 درصد بود، سپس در سال 2010م، به 73.6 درصد رسید. این شگاف در سال 2011م وسعت بیش‌تری پیدا نموده تا این‌که به 72 درصد رسید و تا امروز در 2016م به‌همان وسعت 72 درصد خود باقی‌مانده است.» قابل ذکر است که این شگاف در 2002م، 70.02 درصد بود. این گزارش علت تفاوت دست‌مزدها را که در ساعات کاری کم‌تری باشد، رد نموده و نیز این‌که تفاوت دست‌مزدها به میزان تحصیل و تجارب عملی ارتباطی داشته باشد، نیز رد می‌نماید؛ چون اعتبار تمام عوامل را در نظر گرفته است. به‌منظور کسب نتایج دقیق‌تر، این گزارش به کارهای دائمی در طول سال تمرکز نموده است. بعضی از آمارها اشاره دارد که میزان تفاوت دست‌مزدها در امریکا در بهار 2016م به 79 درصد رسیده بود و در سال 1974م به 59 درصد تقلیل یافت.

علاوه بر این، میزان دست‌مزد در امریکا به نژاد نیز ارتباط دارد؛ زیرا مردان اسپانیایی لاتین در سال به‌طور متوسط 32 هزار دالر معاش گرفته و زنان در سال، 29 هزار دالر معاش می‌گیرند. مردان سفید پوست اروپائی‌الاصل در عین وظیفه 53 هزار دالر معاش گرفته و زنان سفید پوست 41 هزار دالر معاش دریافت می‌کنند؛ مگر مردان افریقائی‌الاصل 37 هزار دالر معاش گرفته و زنان افریقائی الاصل 33 هزار دالر معاش می‌گیرند. در نتیجه اگر مرد سفیدپوست را برای درآمد معیار قرار دهیم، زنان دارای اصالت اسپانیایی لاتین 54 درصد معاش گرفته، زنان دارای اصالت افریقائی 63 درصد و زنان سفیدپوست 78 درصد معاش دارند. این است دموکراسیی‌که غرب به آن افتخار کرده و حقوق‌بشر و حقوق زن را در جهان اسلام و اطراف کرۀ زمین سر می‌دهد؛ همان حقوقی‌که تعلیم یافته‌گان غرب به آن فخر نموده و غرب را برای خویش الگو و نمونه قرار داده اند، بی‌خبر از آن‌که تبعیض در رگ و پوست این نظام جاری است!

یگانه پناه‌گاه و منجی برای بشریت، تأسیس دولت خلافت راشده بر منهج نبوت است تا این‌که بشریت را از تاریکی سیکولریزم به نور اسلام منور کرده و از گودال دموکراسی به بلندی نظامی‌که مبتنی بر شورای اسلامی است، رساند و بشریت را از انحطاطی‌که امروزه سردچار است، نجات خواهد داد.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: ثائر سلامه

ادامه مطلب...

ترمپ همواره چهره واقعی امریکا را به نمایش می‌گذارد

خبر:               

ترمپ در اولین جلسه کابینۀ خود در سال ۲۰۱۹ از کشورهای منطقه از جمله روسیه، پاکستان و هند انتقاد کرد و از آنها خواست که در جنگ علیه تروریزم در افغانستان بیشتر دخیل شوند. وی تأکید نمود که امریکا با وجود شش هزار مایل فاصله در این کشور می‌جنگد و در اشاره به جنگ میان طالبان و داعش گفت که نیروهای امریکایی نباید مانع نبرد این دو گروه با هم شوند؛ زیرا هر دو گروه، دشمنان ما هستند. هم‌چنان وی به دخالت اتحاد جماهیر شوروی سابق در دهۀ ۱۹۸۰ در افغانستان اشاره کرد و گفت که جنگ افغانستان شوروی وقت را به سقوط مالی روبه‌رو ساخت و آن را به فروپاشی سوق داد و شوروی را به روسیه تبدیل نمود. ترمپ با کمال وقاحت دلیل شوروی سابق در افغانستان را قصد نفوذ "تروریست‌ها" به آن کشور دانسته افزود: «روس‌ها حق داشتند تا به افغانستان حمله کنند و در آنجا حضور داشته باشند.»

 

تبصره:

مشکل اساسی ترمپ این است که نیت و انگیزه‌های بدی که حُکام گذشتۀ امریکا در قلب‌ها و ستراتیژی‌های خود نگه می‌داشتند، اصلاً نمی‌تواند آن را نگهدارد. این حالت وی تنها در مورد امت مسلمه قابل تصدیق نبوده، بلکه وی نیت و انگیزه‌های بد امریکا را علیه تمام ملت‌های جهان به نمایش می‌گذارد.

ترمپ این بار اولتر از همه منطق جنگ امریکا در افغانستان را با منطق جنگ اتحاد جماهیر شوروی قیاس کرد و مفهوم واقعی "تروریزم" را از دیدگاه امریکا و سایر کشورهای کفری برملا ساخت که هر نوع مبارزین و مجاهدین مسلمان از دیدگاه کفار "تروریست‌" اند. حتی اگر آنها جنگجویانی باشند که در یک مقطع تاریخی توسط خود امریکا علیه شوروی مورد حمایت سیاسی، اقتصادی و نظامی قرار گرفته بود و یا هم کسانی که علیه طالب و القاعده زمینه اشغال افغانستان را برای امریکا مهیا ساخته و منحیث نیروهای زمینی برای امریکا جنگیده باشند.

پس در نتیجه ما مسلمانان منحط باید بیدار شده و تمام کفار را طبق ارشادات دین مبین اسلام علیه امت مسلمه، ملت واحد تلقی نماییم و هرگز علیه برادر خود از هیچکدام آنها کمک نگیریم.

علاوه برین، ترمپ به نظامیان خود دستور می‌دهد تا از واقعیت متفرق امت مسلمه بهره برداری نموده و بگذارند تا طالب و داعش با هم بجنگند، زیرا هر دو دشمنان امریکا هستند. درحالی‌که این واقعیت متفرق امت مسلمه خود دستاورد و فرآورده نظم حاکم بین‌المللی به رهبری امریکا و مفکوره‌های حاکم آنان بوده تا دیگر هرگز امت مسلمه نتواند در چارچوب یک نظام سیاسی با هم متحد شوند.

ترمپ برخلاف خواست نهادهای دولتی یا Deep State امریکا از روسیه، هند و پاکستان انتقاد کرد تا بیشتر در جنگ علیه تروریزم در افغانستان دخیل شوند. در حالیکه دولت امریکا اصلاً به این راضی نیست که زمام امور افغانستان را به کشورهای منطقه داده و پای خود را ازین معضله بکلی بیرون بکشد؛ زیرا امریکا بیشتر از نیم قرن برای این هدف مبارزه و پول مصرف نموده است تا برای خود در افغانستان جای پای پیدا کند و تقریباً این مأمول امریکا بعد از سال ۲۰۰۱م برآورده شده است.

اما این‌که چه چیز ترمپ را سرخورده کرده تا علناً به چنین اظهارات بپردازد؛ عدم پیشرفت در امور جنگ و صلح افغانستان است.

ترمپ می‌گوید: «شما در مورد جنرال‌های ما صحبت می‌کنید. من به جنرال‌های ما تمام پول‌های را که خواستند دادم، ولی آن‌ها کارهای خود را در افغانستان به خوبی پیش نبردند. آن‌ها از ۱۹ سال به این‌سو در افغانستان جنگ می‌کنند. جنرال متیس از من بسیار سپاس‌گزار بود که ۷۰۰ میلیارد دالر را که انتظارش را هم نداشت برایش منظور کردم، ولی متیس برای ما چه کرد؟ او برای ما در افغانستان چه کرد؟ او هیچ کار خوبی را انجام نداد و کاری که او در افغانستان کرده من از آن راضی نیستم.»

امریکا در طولانی‌ترین جنگ تاریخ خود سخت گیر مانده است. اگر مانند بریتانیای کبیر وقت و شوروی سابق، افغانستان را ترک کند، دیگر قدرت امریکا منحیث ابر قدرت در جهان ادامه نخواهد یافت و حتی در معرض تجزیه سرسام آور ایالت‌های خود خواهد شد. لذا امریکا به برنامه صلح رو آورده تا طوری جنگ افغانستان را ظاهراً به پایان برساند که جای پای خود را درین کشور نگهداشته و از معادن، موقعیت جیو ستراتیژیک و مواد مخدر آن استفاده‌ای چشم‌گیر نماید.

برای تحقق این هدف، نظامیان امریکا جنگ علیه مواضع و اهداف طالبان را به آخرین حد خود تشدید نموده است تا این گروه را به میز مذاکره بکشاند که بالاخره این کار هم صورت گرفت و نمایندگان سیاسی طالبان از دفتر قطر، نمایندگان نظامی طالبان از شورای کویته با حضور کشورهای پاکستان، سعودی و امارات اخیراً با زلمی خلیل‌زاد نماینده وزارت خارجه امریکا در باره صلح افغانستان در ابوظبی با هم گفتگو کردند؛ اما نتایج و پیشرفت‌های ملموس ازین گفتگو تا هنوز به مشاهده نرسیده است.

تنها چیزی که قابل احساس است، اینست که موضوع صلح و جنگ افغانستان واضحاً ابعاد منطقوی یافته و بلاک روسیه، ایران و چین با بلاک امریکا، پاکستان، سعودی و امارات جبهه گیری می‌کنند. زیرا بعد از بی نتیجه ماندن دو بار گفتگوها میان امریکا و طالبان، امریکا از تمام وسایل فشار علیه طالبان استفاده کرد و نمایندگان نظامی آنها را نیز توسط پاکستان در گفتگوهای ابوظبی حاضر و به شکل غیر مستقیم ۶ میلیارد دالر توسط سعودی و ۳ میلیارد دیگر را توسط امارات به پاکستان پرداخت نمود. این معامله شک‌های جدیدی را پیرامون صلح افغانستان به کشورهای منطقه به خصوص روسیه، چین و ایران ایجاد کرد. لذا برای رفع هر نوع شک و ابهام، وزیر خارجه پاکستان به هر سه کشور سفر نمود تا در مورد معامله پاکستان با امریکا در باره صلح با طالبان به این کشورها وضاحت و اطمینان دهد.

زیرا هر سه کشور چین، روسیه و ایران تا هنوز بر دیپلماسی طالبان اعتماد داشتند؛ اما وقتی پرداخت پول توسط سعودی و امارات به پاکستان در میان آمد، معامله امریکا با پاکستان مورد نگرانی گردید که سفر نمایندگان طالب به ایران را نیز می‌توان در همین هدف خلاصه کرد.

اما این‌که ترمپ به ریاست جمهوری امریکا راه یافت خود دلیل روشن به فرو رفتن امریکا در انحطاط است؛ زیرا شعار "اولتر از همه امریکا" ترمپ را به قدرت رساند. از جانب دیگر، موفقیت این شعار خود دلیل واضح برای وخامت اوضاع در امریکا و ضعف موقف این کشور می‌باشد. قسمی که بعد از ۱۸ سال جنگ اکنون امریکای قرن بیست نیست، بلکه وضعیت‌اش به مراتب از داخل وخیم‌تر شده و در عرصه بین‎‌المللی نیز موقف‌اش سخت صدمه دیده است. پس امریکا نمی‌تواند موجودیت خود را درین سرزمین (مقبره امپراطوری‌ها) تثبیت نماید.

لذا پیشنهادهای صلح این کوبایان نباید افغان‌ها را بفریبد؛ چون امریکا در  طول تاریخ خود به هیچ شرط و پیمانش با هیچ گروه و کشوری وفا نکرده است. اگر کسی به این قناعت ندارد، پس برود از رهبران جهادی اتحاد شمال، از دوستم، از حکمتیار، از ایران و از کوریایی شمالی بپرسد. مبارزین افغان باید به جای برنامه‌های امریکا و سایر کفار و مزدورانش که در طول تاریخ از آن خیری را ندیده‌اند، به برنامه‌های اسلام چنگ بزنند تا مبارزات و مجاهدت‌های آنان نه تنها راه‌گشای افغان‌ها شده؛ بلکه آغاز راه حل برای تمام مسلمانان جهان گردد.

 

سیف الله مستنیر

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه