فلسطین: فعالیت های مردمی(راهپیمایی ها) در یاد بود از 97 مین سال سقوط دولت خلافت
- نشر شده در ویدیوها
تهیه و ترتیب: دفتر مطبوعاتی حزب التحرير سرزمین مقدس (فلسطين).
یک شنبه، 21 رجب 1439هـ / 08 اپريل 2018م
تهیه و ترتیب: دفتر مطبوعاتی حزب التحرير سرزمین مقدس (فلسطين).
یک شنبه، 21 رجب 1439هـ / 08 اپريل 2018م
(ترجمه)
صفحۀ انترنتی بیبیسی-عربی به تاریخ 9 مارچ 2018م با انتشار خبری نوشت: «ترامپ هشدارهای قبلیاش را مبنی بر اعمال 25 درصد مالیات گمرکی بالای واردات فولاد و 10 درصد بالای واردات المونیم عملی نمود. ترامپ در این اظهارات گفت: "این اقدام صنعت امریکا را تقویت خواهد نمود، به ویژه پس از آنکه امریکا با اقدامات تجارتی غیرعادلانهای دست و پنجه نرم نموده است." وی افزود: "این گام از امنیت ملی امریکا حمایت خواهد نمود.»
این اقدام ترامپ با مخالفت شدیدی شماری از سیاستمداران در داخل امریکا حتی برخی از مالکین صنایع؛ مانند صنعت ساخت موتر و طیاره نیز مواجه شده است. در عین حال، این اقدام از جانب شماری از دولتها مانند: چین، اتحادیۀ اروپا، جاپان و سایر دولتهای متضرر نیز رد و تقبیح گردید. صندوق جهانی پول و "روبرتو ازیفیدو" مدیرکل سازمان تجارت جهانی نیز عکسالعمل نشان داده و هشدارهایی را در این زمینه اظهار نمودهاند. چنانچه صفحۀ بیبیسی به تاریخ 3 مارچ 2018م در گزارشی چنین نوشت: «سخنگوی صندوق جهانی پول در مورد تصمیم ترامپ در خصوص تجارت هشدار داده و چنین میگوید: «این اقدام رئیس جمهور امریکا در قدم نخست به ضرر خود امریکا بوده و سپس سایر دولتها.» همچنین روبرتو ازیفیدو مدیرکل سازمان تجارت جهانی در زمینه گفت: «بدون شک، جنگ تجارتی به نفع هیچ جهتی نخواهد بود.»
اینک پرسشیکه مطرح میگردد که واقعیت ایننوع اقدامات و فعالیتهای اقتصادی از چه قرار است؟ بدون شک، امریکا در افروختن آتش ایننوع جنگها(جنگهای تجارتی)، حیثیت مغز متفکر را داشته و نسبت به سایر دولتها برای افروختن این نوع جنگها و کشانیدن شعلههای آن به سراسر جهان از امکانات و تواناییهای برتر و بیشتری بر خوردار است. دلیل آن اینست که امریکا نیروی برتر اقتصادی جهان بوده و پشتوانۀ پول جهانی(دالر) را در اختیار دارد. در عین حال، امریکا بزرگترین واردکنندۀ کالا و خدمات جهانی به شمار میرود، زیرا بیشترین کالا و خدمات را مصرف میکند و بزرگترین منبع کالا و خدمات نیز به شمار میرود، که بیشترین بازارهای خارجی جهانی را نیز در اختیار داشته و دلیل آن همین حکام مزدور و نفوذ سیاسی امریکا در بخشهای عظیمی از جهان است.
امریکا نیرومندترین قدرت نظامی جهان را در دست داشته و تواناییهای اقتصادی کافی برای حمایت از این نیروی نظامی، از طریق بحرها و اقیانوسها را نیز در اختیار دارد. یکی از نویسندهگان مشهور به نام دیویدگومبرت میگوید: «امریکا امکانات و توانائیهایی را در اختیار دارد که باعث شده نسبت به سایر دولتهای جهان پیشتاز باشد، چنانچه صاحب 30 درصد سهام کل سرمایهگذاریها بیرونی بوده و چهار بانک بزرگ جهان، از مجموع هفت بانک را در اختیار دارد. در عین حال، دالر امریکا اساس معاملات بازارهای جهانی و بانکها به شمار میرود. 95 درصد از درامد رسانههای جهان به جیب امریکا سرازیر میشود. سه چهارم حصۀ فروش اسلحه در سراسر جهان به امریکا برمیگردد و بیشترین مؤسسات و سازمانهای جهانی، به شمول سازمانهایی را که بالای اقتصاد جهانی تسلط دارند، امریکا رهبری مینماید. این امریکا است که بالای بحرها تسلط داشته و صلاحیت منع تردد بحری از آن امریکا میباشد. امریکا در تحقیقات و نوآوریهاییکه جهان را به سوی پیشرفت سوق میدهد، نیز جایگاه نخست را داراست.»
اسالیبی را که امریکا در افروختن جنگهای اقتصادی به کار میبرد، متنوع، فراوان و پیوسته در حال تغییر شکل است. چنانچه این نخستین بار نیست که امریکا به جنگ های اقتصادی جهانی دامن میزند؛ طوریکه بارها با بلند بردن مکرر نرخ سود در جریان سالهای گذشته، سایر دولتهای جهان، به ویژه دولتهای صنعتی را به چالش کشیده، در حدیکه برخی از این دولتها در واکنش مجبور به بلند بردن نرخ سود شدند تا با اینکار از سرازیر شدن سرمایههایشان به داخل امریکا جلوگیری نمایند. همچنین، امریکا اقدام به کارهایی نمود، که از آن بهنام(پشتیبانی گمرکی) بر واردات و یا تعرفۀ گمرکی بر کالاهای مشخصی مانند: تعرفۀ گمرکی 50 درصد بالای ابزار بزرگ شست و شو، 30 درصد بالای قطعات انرژی آفتابی وارداتی و 22 درصد بالای طیارههای کانادایی(بمباردی)، یاد میشود. امریکا مصدر برافروختن جنگ بازارهای بورس و افزایش و کاهش قیمت پترول، خلق بحرانهای اقتصادی، طراحی اسناد بزرگ بدون مراقبت و سایر فعالیتها و تسلطهای اقتصادی نیز به شمار میرود، که شعلۀ این جنگها و بحرانها خیلی زود سراسر جهان را در بر گرفته و باعث خسارات هنگفتی میشود.
شکی نیست که این سیاستهای امریکا و سیاستهای واکنشی سایر دولتها، پیامدهای اقتصادی ناگواری مانند: تأثیرگذاری بالای میزان پروژههای صنعتی، که دلیل آن افزایش نرخ سودی است و بالای قرضهها وضع میگردد، بالای این دولتها نیز خواهد داشت. همچنین، باعث میشود که بهای کالا در داخل این کشورها به سبب افزایش هزینۀ مواد تولید شده(افزایش نرخ انرژی و مواد خام) افزایش یابد. این سیاستها پیامدهای بدی بالای جریانهای تجاری جهانی صادرکننده، حتی بالای امریکا و یا دولتهای دیگریکه دالر را اساس معاملات خارجیشان برگزیدهاند و دلیل آن افزایش متداوم قیمت دالر است، نیز داشته است.
نزارعریضی یکی از آگاهان استراتیژیک شرکت ADS به تاریخ 15 دسمبر 2016م در اظهاراتی به تلویزیون "سکای نیوز" چنین گفت: «بانک مرکزی فدرال امریکا نرخ سود را در جریان سال 2016م، سه بار افزایش داد و دلیل آن کاهش شاخصهای فعلی اقتصاد امریکاست.» وی افزود: «قیمت طلا و معادن شاهد کاهش زیادی بوده و قیمت یک بشکه پترول به کمتر از 55 دالر رسید که باعث بروز خسارات بزرگی در بازارهای خلیج و آسیا شد.» صفحۀ انترنتی الجزیره نیز به تاریخ 16 دسمبر 2016م با نشر گزارشی چنین نوشت: «افزایش نرخ سود توسط بانک مرکزی فدرال امریکا، مشکلاتی در اقتصاد سایر دولتها به وجود آورده، به ویژه اقتصاد دولتهای در حال رشد مانند: ترکیه، برازیل و روسیه؛ زیرا تفاوت نرخ سود باعث میشود که سرمایههای این دولتها، به امید کسب سود بیشتر به جانب امریکا سرازیر گردد. در عین حال، بار سنگینی قرضههای دالری، که بردوش اقتصاد این دولتهای رو به رشد گذاشته میشود، با افزایش نرخ سود در امریکا پیوسته در حال افزایش است که اقتصاد آن دولتها را به نوبۀ خود زیر فشار بیشتر قرار میدهد.» اهدافیکه امریکا با روی دست گرفتن این سیاستها و به گونۀ جنگهای تجارتی و سایر اسالیب به پیش میبرد، قرار ذیل است:
1- جبران کاستیهای بودجۀ تجارتی امریکا: صفحۀ انترنتی روزنامۀ "روز جدید" به تاریخ 11مارچ 2018م در این خصوص زیر عنوان "جنگهای تجارتی" چنین نوشت: «دلیل افروختن این جنگها کاهش و عجز بودجۀ تجارتی امریکاست، بودجهایکه در جریان سالهای گذشته پیوسته در حال کاهش بوده، این روند در حال گسترش است. چنانچه مجموع بودجۀ تجارتی امریکا در سال 2017م، 566 ملیارد دالر ثبت گردید، که در حدود 2.9درصد درامد داخلی امریکا را نشان میدهد.»
2- تضعیف دشمنهای سیاسی و اقتصادی امریکا و وادار نمودن آنان به فرمانبری از سیاستهای آن و همچنین کاستن از تواناییهای آنان، در به چالش کشیدن سیاستهای شریر و سیر ناپذیر امریکا و به ویژه در همکوبیدن اتحادیۀ اروپا و چین است.
3- هدف دیگر، محدودساختن تواناییهای چین و منزوی کردن آن در محدودۀ خود و در عین حال وابسته نمودن ساختار اقتصادی چین از نظر واردات، صادرات و پشتوانۀ پولی به امریکا است.
4- جلب سرمایههای خارجی به داخل امریکا به هدف افزایش میزان پروژههای اقتصادی از طریق بلند بردن نرخ سود بر دالر در بانکها.
5- تسلط بالای بازارهای خارجی از نظر واردات و صادرات و فروش اسلحه و همچنین تسلط بالای بازار نفت و قیمت آن.
بدون شک، موفقیت امریکا در این سیاستها به معنی این نیست که خودش از خطرها و پیامدهای ناگوار این جنگهای شرور جهانی در امان خواهد بود. قطعاً اقتصاد امریکا به ویژه صنعت داخلی آن، از این جنگها متضرر و آسیب پذیر شده و بالای میزان بیکاری و استخدام و همچنین صادرات، به دلیل بلند رفتن قیمت کالا و خدمات در این کشور تأثیر گذاشته است. این سیاستهای خصمانه بالای قیمتهای بازارهای جهانی بورس، نیز تأثیر گذاشته و به همین دلیل است که امریکا خود نیز از پیامدهای آن در امان نخواهد بود، زیرا امریکا به دلیل سیاستهای شروریکه دارد، تا هنوز از بحران اقتصادی سال 2008م رنج برده و زخمهای ناشی از آن هنوز بهبود نیافته، که دلیل آن کاهش بودجۀ تجارتی میباشد.
چنانچه بر اساس اظهارات منتشر شده از "دفتر بررسی اقتصادی امریکا"، کاهش بودجۀ تجاری امریکا در ماه نومبر 2017م به 50.5 میلیارد دالر رسید، که از سال 2012م تا آن زمان، بزرگترین میزان در این خصوص به شمار میرود. انتظار میرود، کاهش در بودجۀ امریکا در سال 2018م تا سقف 702 میلیارد دالر برسد، چنانچه میکمالفانی مسئول بودجه در قصر سفید در برابر رسانهها چنین گفت: «رشد روند کاهش بودجه در کوتاهمدت، بیانگر نیاز شدید به تجدید ساختار مالی ما میباشد. در خصوص روابط اقتصادی کشور باید گفت که اگر میخواهیم مردم ما در امنیت به سر برده و به آیندۀ روشن امیدوار باشند، باید تغییرات بزرگی را در سیاستهای خویش روی دست گیریم.»
بدون شک، شرارت این سیاستها، خودخواهیها و رقابتهای اقتصادی، که شکل جنگ میان دولتهای بزرگ را به خود گرفته، نهتنها دولتهای بزرگ را؛ بل تمام بشریت را میرنجاند. دلیل آن وابستگی اقتصاد جهانی توسط بازارهای پولی مشترک و تسلط دالر بالای تمام واحدهای پولی جهان است. متأسفانه بیشترین ضرر را دولتهایی متحمل میشوند که در جهان اسلام حاکمیت میکنند، زیرا توان وقایۀ خویش را در برابر نوسانات و بحرانهای اقتصادی ندارند. دولتهای جهان اسلام بهشدت وابسته به اقتصاد دولتهای کفار بوده و از هیچگونه امکانات حمایوی برخوردار نیستند و هیچگونه استقلالیتی در صنعت و حتی زراعت خویش ندارند. به علاوۀ اینکه این دولتها دالر امریکایی را پشتوانۀ اساسی واحدهای پولی و ذخایر خویش قرار دادهاند، نفت و گاز را نیز به دالر معامله میکنند.
شکی نیست که این جنگهای استعمارگرانۀ جهانی، تمام جهان را در لبۀ پرتگاه عمیقی قرار داده که عنقریب در آن سقوط میکند و آنگاه ویرانی و هرج و مرجی به بار خواهد آمد، که بشریت در طول تاریخ خویش مثال آن را هرگز تجربه نکرده باشد. همچنین، این بحران باعث خواهد شد برخی دولتها به سبب ویرانی بزرگ اقتصادی که دامنگیر آنها خواهد شد، از نقشۀ جهان کاملاً محو گردد.
در اخیر باید گفت: تنها یک چیز میتواند بشریت را از کام این آتش سوزان بیرون کشیده و آن را در آرامش قرار دهد، و آن پیروی نمودن از نظام اقتصادی الهی در سیاستگذاریهای اقتصادی و دور انداختن این ساختار و نظام شرور و ویرانگر حاکم بر سرمایههای الهی است. نظامهای شروریکه خود و دیگران را به دلیل فسادیکه دارد، سخت در گمراهی و سردرگمی قرار داده است. با نظری گذرا و ساده، خواهیم دانست که نمیتوان از شر نظام شرور سرمایهداری نجات یافته و به نظام کامل اقتصادی اسلام دست یافت، مگر در سایۀ حاکمیت نظام الهی اسلام، نظامیکه به گونۀ درست به فریاد همه رسیده و از داراییهای مردم به درستی محافظت نموده و عدالت را به بهترین شکل ممکن در توزیع مال رعایت میکند. از الله سبحانه وتعالی میخواهیم تا هرچه زودتر بشریت را از شر نظام سیاسی و اقتصادی ظالم حاکم بر جهانیان نجات داده و زمینۀ آرامش آن در سایۀ دولت خلافت برمنهج نبوت را فراهم آورد.
نویسنده: احمد طیب
(ترجمه)
خبر:
به روز شنبه صدها هزارتن در واشنگتن و دیگر شهرهای بزرگ جهان بخاطر موضعگیری علیه خشونتهای قانون "اسلحه" در سرکها سرازیر شدند. (منبع: نیویارک تایمز، تاریخ ۲۴ مارچ 2018م) همچنین، نواسۀ مارتین لوتر کینگ جر، به نام یولندا کینگ از جمله کسانی بود که در ماه مارچ بخاطر زندگی شهروندانش در واشنگتن دیسی علیه قانون "خشونت اسلحه" چنین سخنرانی کرد: «من یک رویا دارم؛ اما صبر ما لبریز شده، بس است بس.»
تبصره:
به گفتۀ سازمان صحی جهان، امریکاییها نسبت به تمام نفوس شهرهای جهان اسلحه بیشتر دارند و آمار قتل و جرایم از اثر شلیک اسلحه به میزان ۲۵.۲ درصد نسبت به کل کشورهای توسعه یافته جهان بالا است. (منبع: شبکۀ CNN) این آمار، واقعیت تلخی از کشورهای به شدت توسعه یافته را که به طوری وحشیانه با بالاترین حوادث و جرایم اسلحه مواجهاند، نشان میدهد. مطمئناً امریکاییها معتقدند، همانگونه که در فیصلۀ اصلاحیۀ دوم قوانین تصویب شد، داشتن اسلحه حق قانونی آنان به منظور دفاع شخصی است؛ اما این امر ثابت ساخت که اصلاحیۀ مذکور باعث صدمه زدن به افراد و قتل گسترده در کشور شده است که اکثراً ترس و هیبت را میان مردم در مکان عامه و مکاتب با راهاندازی حملات وخیم گلولهباری ایجاد کرده است، که در حال حاضر اکثریت مکاتب تمام اقدامات خاص ایمرجنسی و امبولانسی را گرفتهاند؛ در حالیکه به طور واضح اقدامات پیشگیرانۀ آشکار و معقول(عامل اصلی) را نادیده میگیرند.
گروه فعال دانشآموزان جوان، از عواقب غیرقابل برگشتیکه خشونتهای اسلحه به بار میآورد، کاملاً آگاهاند. به همین ملحوظ، صدها هزارتن در شهر کاپیتول هیل برای اصلاحات قوانین اسلحه به تظاهرات برخاستند تا جلو خشونتها گرفته شود. هزاران معترض، که اطفال و جوانان بخش عمدۀ آنان را تشکیل میدهد و سخنرانان این حرکت بودند، برای حقوق دفاعی خود فریاد میزدند؛ در حالیکه نظامهای پولپرست گریههای آنان را نادیده گرفته و اشکهایشان را توسط دالر خشک نموده و قدرت خود را توسط اسلحه به آنان تحمیل میکنند.
ویژگیهای مشترک کوسهماهیان نظام سرمایهداری، که به شدت از نمایدهگان مجلس سنا حمایت میکنند، اینست که با غرور معاش(سرمایۀ دست داشتۀ) خود را با لگد میزنند و تف دهن خود را روی هر آن کسیکه در برابر قانون اسلحه مخالفت نشان دهد، میاندازند؛ طوریکه استدلال میکنند که امریکا تنها کشور برجستهای است که شهروندان درجه اول، درجه دو و درجه سوم خود را اجازه میدهد تا سلاحهای سنگین و نیمهسنگین را در خاک خودشان بدون درنظرداشت هیچگونه قوانین و مقررات در بعضی شهرهای امریکا حمل کنند. در فبروری ۲۰۱۷م، دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا معاهدهای را امضاء کرد که بر بنیاد آن مقررات دوران اوباما در خصوص اجازه ندادن حمل اسلحه به تمام افراد روانی و خشن را مورد هدف قرار داده و قانون اوباما را رد نمود. این امر دونالد ترامپ باعث میشود که به تمام افراد ناسازگار و خشن جامعه اجازه بدهد تا اسلحۀ مورد نیاز و دلخواه خود را خریداری و آن را بر هموطنان خود استفاده کند، که نتیجۀ آن باعث تباهی، خشونت و خونریزی میشود.
رئیس جمهور امریکا و برخی بخشهای ایالاتهای مختلف این کشور، در حالی فروش ایننوع سلاحها را در بازار ممنوع قرار دادند که خلاف میل آنها، مصیبت و فاجعهها را در اماکن امن بهخصوص در مکاتب به وجود آورد. اغلباً پوشش کامل و یا پوشش زنده در رسانهها طوری پخش میشود که "یک گرگ تنها و گرسنه" سلاح در دست گرفته و لبخندزنان بسوی همصنفیها و معلمین خود حملهور میشود. ما شاهد هستیم که در همچو حوادث هیچ اقداماتی از جانب حکام، که بلندگوهای دولتاند، در همچو موارد گرفته نمیشود.
در حال حاضر، تنها جوانان و بزرگسالان متوجه این مصیبت شدهاند، مگر اکنون در این شرایط اطفال بلندتر از یازدهسال نیز درک کرده اند که تمام آنها خواهان اقدامات امنیتی قوی و اصلاحیهای ممنوع قرار دادن سلاحهای جنگی از بازار اند؛ چون هرروز به گونهای به یک حادثه برخورد میکنند. اصولگرایان و قانونسازان امریکا، زمانیکه نتوانستند شهروندان خود را از چنگال کسانیکه در برابر منافع خود وحشیاند و اسلحه دارند، محافظت کنند، شکست خود را ثابت ساختند. مردم عام جامعه از حکام منتخب خود میخواهند که در برابر این مصیبتها مقابله کنند؛ نه اینکه از مردم خواهان همکاری در این زمینه باشند؛ چون یک سناتور اسبق از مردم و دانشآموزان خواست که بهجای اعتراضات علیه قوانین اسلحه، کمکهای اولیه، از جمله "احیای مجدد قلبی(CPR) را یاد بگیرند.
لذا، در چنین یک جامعۀ محزون و بدیکه زیستن در آن دالر نسبت به زندگی انسانها با ارزشباشد، کیها در این میان برنده خواهند شد؟ کیها رنج این حالت را خواهند کشید؟
نویسنده: منال بادر
برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر
(ترجمه)
حکام و رقبای سیاسی پاکستان باردیگر خودشان را برای یک دورۀ دیگری دموکراسی آماده میکنند. میلیاردها روپیه صرف چنان نمایش بیهوده خواهد شد که از توان و ظرفیت بزرگ پاکستان چیزی جز خرابی و ویرانی برای ما به ارمغان نمیآورد. در حقیقت پاکستان زمینهای هموار، زراعت متنوع، نیروی جوان، انرژی فراوان، منابع معدنی، ارتش قوی و مجهز و نیروی هستهای بزرگی را دارد که توان رقابت با قدرتهای بزرگ جهان را به او میدهد؛ ولی دموکراسی همیشه و هر زمان به ما صدمه وارد کرده است. هرچند رسول الله صلی الله علیه و سلم به ما هشدار داده است که:
«لَا يُلْدَغُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ وَاحِدٍ مَرَّتَيْنِ»
(رواه بخاری و مسلم)
ترجمه: مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود.
پس چرا ما باید دوبار توسط دموکراسی گزیده شویم؟ آیا بجای این نباید ما برای خلافت به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم کار کنیم؟
ای مسلمانان پاکستان! چرا ما باید دوباره توسط دموکراسی گزیده شویم، در حالیکه این دموکراسی است که به دشمنان ما اجازه میدهد تا از منابع ما علیه خودمان قوت بگیرند؟ دموکراسی به رهبران سیاسی و نظامی ما اجازه میدهد تا با دشمنان ما متعهد شوند، با آنان توافق کنند، رازهای ما را فاش کرده و دساتیرشان را تطبیق کنند. باید اقرار کرد که بدون پایگاههای هوایی و اطلاعات نظامی پاکستان، امریکا نمیتوانست به سرزمین ما تجاوز کند، ولی دموکراسی به این حکام اجازه داد تا یک شبکۀ حمایوی بزرگ را برای امریکا تأسیس کند.
شبکۀ امریکا-که شامل یک سفارتخانۀ مستحکم، قونسولگریهای جاسوسی، خطوط بیوقفۀ انتقال تجهیزات ارتش در هوا و زمین، مخفیگاهها برای شرکتهای امنیتی و اطلاعاتی خصوصی است- تاپههای نادرست و دروغین را بر نیروهای ما میزند تا برای حکام دولتی و نظامی ما به منظور متفرق کردن نیروهای مجهز مان به مناطق قبایلی، مجوز و تصدیق تهیه کنند. بناءً دموکراسی رهبران نظامی و سیاسی را قادر ساخت تا اشغالگری امریکا را، که بعداً درهای افغانستان را بهروی هند باز کرد، توجیه کنند و این امریکا و هند را قادر میسازد تا با همکاری یکدیگر، آتش فتنه را در بلوچستان، مناطق قبایلی و فراتر از آن شعلهور کنند. اما الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿إِنَّمَا يَنْهَاكُمْ اللَّهُ عَنْ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئِكَ هُمْ الظَّالِمُونَ﴾[ممتحنه: ۹]
ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) تنها شما را از دوستی با کسانی نهی میکند که در(امر) دین با شما جنگیدهاند و شما را از دیارتان بیرون کردهاند، و بر بیرون راندن شما(دیگران را ) کمک(و پشتیبانی) کرده، و هرکس با آنها(رابطه) دوستی بگیرد، پس آنان ستمگارانند.
این خلافت است که از استخراج منابع ما توسط دشمنانمان، که علیه خودمان استفاده میکنند، جلوگیری میکند، و این خلافت است که ارتشهای ما را در جواب گریههای مسلمانان و برای تصرف مناطقشان، به کشمیر، میانمار، فلسطین و سوریه سوق میدهد. پس آیا بر ما نیست تا برای تأسیس خلافت به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم کار و فعالیت کنیم؟
ای مسلمانان پاکستان! چرا باید بار دیگر توسط دموکراسی گزیده شویم، در حالیکه این دموکراسی است که از استفادۀ مؤثر منابع وسیع پاکستان، که باعث پیشرفت و آزادی ما از وابستگی به استعمارگران میشود، جلوگیری میکند. دموکراسی داشتن مالکیت شخصی بر انرژی و ذخایر معدنی ما(ذخایر معدنی امت) را که میلیاردها دالر ارزش دارد، اجازه میدهد؛ اما اسلام این خزانۀ وسیع و بزرگ را جزء ملکیت عامه میپندارد، که گرفتن فایده از آن بر اساس نیازهای ما صورت میگیرد. رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرماید:
«الْمُسْلِمُونَ شُرَكَاءُ فِي ثَلَاثٍ الْمَاءِ وَالْكَلَإِ وَالنَّارِ»
(رواه احمد)
ترجمه: مسلمانان در سه چیز با یکدیگر شریک اند: آب، چراگاهها و آتش(انرژی).
دموکراسی از طریق شرکتهای سهامی، مالکیتهای گستردۀ شخصی را در تجارتهای بزرگ، مثلاً: صنایع سنگی، ساختمانهای بزرگ، ترانسپورت و ارتباطات میپذیرد؛ ولی اسلام قوانین بینظیری را در شراکت حکم کرده است که مالکیت خصوصی را در پروژههای اقتصادی بزرگ محدود میکند و به دولت اجازه میدهد تا بر سکتورهای بزرگ کنترول و حاکمیت داشته باشد تا از امور و قضایای مردم مراقب باشد و از تجمع ثروت در دست یک عده جلوگیری کند. الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿كَيْ لاَ يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ﴾
[حشر: ۷]
ترجمه: تا(این اموال) در میان ثروتمندان شما دست به دست نشود.
برعلاوه، اینکه دموکراسی ما را از مفاد درآمدهای دولتی و عامه محروم میکند، با وضع مالیات سنگین، که شریعت آن را حرام قرار داده است، فقر و تنگدستی ما را شدیدتر نیز میسازد. رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرماید:
«لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ صَاحِبُ مَكْسٍ»
(رواه احمد)
ترجمه: جمع کنندۀ مال حرام به جنت وارد نمیشود.
بدتر از همه اینکه دموکراسی گرفتن قرضههای خارجی را همراه با سود جائز میداند، و اینکار سبب افتادن پاکستان در دام یک سلسله قرضهها و مواجه در یک شرایط ناگوار میشود؛ هرچند تا به حال که قسمت عمدۀ قرضههایش را پرداخته است. الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا﴾
[بقره: ۲۷۵]
ترجمه: (آنان گفتند: همانا داد و ستد همانند ربا است) و در حالیکه الله(سبحانه و تعالی) داد و ستد را حلال کرده و ربا را حرام نموده است.
پس آیا بر ما نیست تا برای تأسیس خلافت به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم کار کنیم؟
ای مسلمانان پاکستان! ما نباید بار دیگر توسط دموکراسی گزیده شویم، چون دموکراسی نظامی است که برای حکام در مقابل بیاعتناییشان به الله سبحانه وتعالی و رسول الله صلی الله علیه وسلم پاداش میدهد. اما در اسلام، هر حاکم، حتی خلیفه در اثر پافشاری بر تطبیق کفر صریح، توسط محکمۀ مظالم بدون کدام چانس و گریز از طریق عفو، مصئونیت سیاسی یا هرنوع قانون ساخت بشر برکنار میشود. الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾
[نساء: ۵۹]
ترجمه: ای مومنان! الله(سبحانه وتعالی) را اطاعت کنید و پیامبر(صلی الله علیه وسلم) را اطاعت کنید و اولیالامر خود را نیز اطاعت کنید. پس هرگاه در چیزی اختلاف کردید، آن را بهسوی الله(سبحانه وتعالی) و رسولش(صلیالله علیه وسلم) عرضه بدارید؛ اگر به الله(سبحانه وتعالی) و روز آخرت ایمان دارید، این بهتر و نیکوتر است به اعتبار تاویل.
پس آیا بر ما نیست تا همگام با حزب التحریر در راه تأسیس خلافت به طریقۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم کار کنیم؟
ای مسلمانان ارتش پاکستان! نگذارید تا بار دیگر توسط دموکراسی گزیده شویم، در حالیکه توان این را دارید تا در ظرف چند ساعت به این ذلت پایان دهید. این حکام بدبخت برای حفظ جریان دموکراسی، این نظام خراب و سرکش، به حمایت شما وابستهاند. ای ارتشهای مسلمان ما، رسول الله صلی الله علیه وسلم قوانین ساخت بشر را از حمایت فزیکیاش بیرون کردند. او صلی الله علیه وسلم در شرایط سخت و آسان، به سفرهای دور و نزدیک میرفت تا شخصاً با اهل جنگ و آتش و شمشیر(جنگجویان) ملاقات کرده و از آنان برای اسلام نصرت بطلبد، و از آنان میپرسید:
«وهل عند قومك منعة؟»
ترجمه: آیا مردم شما قدرت دارند؟
مطمئیناً که شما قدرت دارید، پس به حزب التحریر برای تأسیس دوبارۀ خلافت اسلامی نصرت بدهید تا سرانجام پاکستان به پیروزی برسد.
حزب التحریر-ولایه پاکستان
حکام پاکستان دست روی دست نشستهاند؛ حال آنکه در چند قدمی ما بالای مدرسه بمب انداخته میشود و به وسیلۀ آن اطفال و پارههای قرآن میسوزند
(ترجمه)
رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودهاند:
«مَثَلُ الْمُؤْمِنِينَ فِي تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَى لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّى»
(رواه مسلم)
ترجمه: مثال مؤمنین در محبت و مهربانی و عطوفت، همانند پیکر واحد اند که هرگاه عضوی به درد آید، سایر اعضا در تب و بیداری با او شریک میشوند.
رسانههای اجتماعی پاکستان و مباحثههای عامه بخاطر پرتاب بمب بالای مدرسه(مکتب دینی) از جانب حکومت دستنشاندۀ امریکا در افغانستان به خشم آمدند؛ حملهای که در آن دهاتن به شهادت رسیدند و اطفالی به سن هفتساله نیز در آن شامل بودند. اشغالگران از ترس عکسالعمل مسلمانان، در گزارشات ابتداییشان این حمله را موقوف به خود کردند تا بار ملامتی را از رژیم دستنشاندۀشان بدور سازند؛ رژیمیکه جز برای پوشاندن اشغال دیگر کاری نمیکند و سازمان ملل سریعاً مسلمانان خشمگین را به چیزیکه به واسطۀ آن قربانی شدهاند وعدۀ تحقیقات و اطمینان میدهد.
ای مسلمانان پاکستان! ما خشم شما را میستاییم و برایتان توصیه میکنیم تا آن را به جای درست جهت بدهید. انتظار آن میرود و بدور نیست، رژیم دستنشاندهای را که اشغال امریکایی آن را بنیانگذاری و رهبری نموده باشد، آماده است تا به مثل خودی صلیبیها، مسلمانان را قربانی کند. این بدیهی است، حکومت دستنشاندهایکه در دوستی با دولت هند علیه کسانی میجنگد که در تلاش پایان بخشیدن به اشغال است، به مثل نگهبان وحشی در زندان، که امریکا تأسیس کرده، با آنان رفتار میکند. بنابر این، مسئولیت حکام پاکستان در برابر کسانیکه به پایان دادن اشغال امریکایی توان فزیکی دارند، چیست؟ آیا آنها بخاطر موجودیت خط استعماری دیورند، از مسئولیت رهایی مییابند؟ آیا آنها در پایان دادن اشغال امریکا، که در عقب دستنشاندهاش پنهان شده است، مسئولیت ندارند؟ در حالیکه الله سبحانه وتعالی فرموده است:
﴿وَمَا لَكُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِى سَبِيلِ ٱللَّهِ وَٱلْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلْوِلْدَانِ...﴾
[نساء: ۷۵]
ترجمه: چرا باید در راه الله(سبحانه وتعالی) و(نجات) مردان و زنان و کودکان درمانده و بیچارهای نجنگید؟...
گذشته از اقدام بر پایان دادن اشغال امریکا، بخاطر اثبات وفاداری به ادارۀ ترامپ، حکام پاکستان بالای مجاهدین افغان فشار وارد میکنند که به میز مذاکره حاضر شوند تا امریکا هم برای اشغال خونیناش و هم برای رژیم مستبد دستنشاندهاش حیثیت قانونی و اخلاقی ببخشند. آیا حکام پاکستان سزاوار خشم ما و عذاب الله سبحانه وتعالی نیستند؟ زمانیکه الله سبحانه وتعالی فرموده است:
﴿إِلاَّ تَنفِرُواْ يُعَذِّبْكُمْ عَذَاباً أَلِيماً﴾
[توبه: ۳۹]
ترجمه: اگربه جهاد بیرون نروید، الله(سبحانه وتعالی) شمارا(در دنیا با استیلای دشمنان و در آخرت با آتش سوزان) عذاب دردناکی میدهد و(شمارا نابود میکند).
ای مسلمانان پاکستان! رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودهاند:
«اَلْمُسْلِمُ أَخُو اَلْمُسْلِمِ، لَا يَظْلِمُهُ، وَلَا يَخْذُلُهُ»
( رواه مسلم)
ترجمه: مسلمان برادر مسلمان است، بالایش ظلم نمیکند و او را تنها نمیگذارد.
این حکام را ترک کنید، قسمیکه ما را ترک کردهاند. برای تأسیس مجدد خلافت اسلامی برمنهج نبوت تلاش نمایید، که تنها خلافت حرم حمایت از اشغال امریکا را که به تمام معنی شبکۀ تروریستی پنداشته میشود، در چندقدمی ما برهم خواهد زد. خلافت راشده سفارتهای نظامیشان را در پایتخت ما و قونسلگریهای استخباراتیشان را در شهرهای ما بسته خواهد کرد؛ کمپنی شخصی نظامی واستخباراتی ریموند دیوس را اخراج کرده و راه مواصلاتی زمینی و هوایی را که تجهیزات، گوشت خوک و شراب را برای صلیبیها انتقال میدهد، قطع میکند و از تجهیز ارتش نیرومند ما که بخاطر مقابله با مسلمانان نجیب قبایلی، که امریکا را به زانو درآورده است، جلوگیری مینماید.
دفتر مطبوعاتی حزب التحریر–ولایه پاکستان
هیچ چیزی؛ جز خلافت اسلامی نمیتواند دست گدایی پاکستان و امت مسلمه را از دراز شدن به دیگران نجات دهد
(ترجمه)
رهبران پاکستان برای مردمشان در بارۀ اینکه آنها پاکستان را از اینکه دستش به دیگران دراز باشد، نجات خواهند داد، جز دروغ چیزی دیگری نمیگویند. آنها کسانی اند که یکجا با صندوق بینالمللی پول(IMF) کار کرده و پاکستان را در یک گودالی از قرضداری غرق ساختهاند. این در حالیست که قرض خارجی پاکستان به ۸۸.۹ میلیارد دالر صعود کرده است؛ درحالیکه پول دستداشتهای بانک دولتی پاکستان به ۱۱.۹ میلیارد دالر زوال کرده است. برعلاوه، این وامها از قبیل وامهایی پرداختناشده از دهلیز اقتصادی پاکستان و چین(CPEC) است که حالا آن هم بالای مبلغ مذکور علاوه میگردد. حالا نه تنها اینکه بودیجۀ پاکستان در دادن وامها به مصرف میرسد؛ بل پاکستان از خاطر خلاص کردن بدهیهایش به گرفتن قرض از دیگران میپردازد.
تحت نظارت کامل صندوق بینالمللی پول(IMF) و با هدیۀ دموکراسی، دولت پاکستان دست به گرفتن قرضهای زیادی بر اساس سود زد تا بتواند بدینوسیله ذخیرۀ پولیاش را در بانک دولتی این کشور صحنهسازی کرده و به آن ببالد. دموکراسی و علمکردهای این رژیم بعدها زراعت و صنعت را از پا در آورد، که بدینوسیله پاکستان بیشر از پیش بر واردات خارجی وابسته شد و فشار سنگینی بر ذخایر ارز خارجی وارد کرد.
بنابر این، رژیم فعلی پاکستان مانند رژیمهای مشرف و زرداری، بخاطر منافع خود، این کشور را در بدهیهای مبتنی بر سود غرق میکند تا خیال برنده شدن در انتخابات را تنها با قرضگیریهای از عملکرد اقتصادی بهبود بخشد. با پرداخت سود، نه تنها که این رژیم خود را در گودال معصیت فرو میبرد، بلکه سود یگانه دلیلی است که پاکستان همانند سایر کشورهای بدهکار، وامهای زیادی را پرداخت کرده است؛ ولی با آنهم پیوسته در گروِ وامهای بزرگی قرار گرفته است.
این است نتیجۀ مشروعیت دادن دموکراسی در خصوص قرارداد با استعمارگرانیکه این کشور را درگیر اعتیاد وامهای فعلی قرار داده است. وب وامهای مبتنی بر منافع استعمارگران، یک میکانیزم عمدی استعمارگرایانه برای جایگزین ساختن استعمار رسمی نظامی همراه با استعمار اقتصادی و سیاسی بطور پوشیده میباشد. استعمارگران، چی امریکایی و چی چینایی، هردو به حکام فاسد پیوسته همکاری مینمایند تا این کشورها را در گیرودار وامهای بیش از حد برای پروژههای مانند CPEC قرار دهند تا سرمایهداران استعمارگر از آن بهرهمند شوند؛ در حالیکه آنها تحت شرایط اینگونه وامها اقتصاد محلی را از بین میبرند.
بنابر این، با هزینههای زیادی برای پاکستان، حکام پاکستان با باداران خود همکاری نمودند تا مشتریان درازمدت را برای صنعت بانکداری استعماری آنها جذب نمایند و در کنار آن، مشاغل مشاورۀ استعماری، شرکتها برای پروژههای تأیید شدۀ قرض، روابط مستقیم استعماری با سیاسیون و بروکراتها برای تحت تأثیر قرار دادن آنها در این خصوص، اهرم اقتصادی و سیاسی از طریق حمایت از بدهیها، افزایش مالکیت استعماری منابع عظیم پاکستان و افزایش تسلط استعماری بازارهای پاکستان را برای باداران استعمارگر خود فراهم کنند. شکی نیست که دموکراسی هرگز اجازه نخواهد داد تا پاکستان از گودال اینگونه وامها یا وابستگی به این وامها، چه تحت حاکمیت حکام فعلی و چه حکام بعدی، فرار کند. لذا چرا باید ما دوباره لذت تلخی دموکراسی را بچشیم و توسط دموکراسی از یک سوراخ دوبار گزیده شویم؟ چیزی جز تطبیق همهجانبۀ اسلام در چهارچوب خلافت واقعی برمنهج نبوت، توانائی شکستن کاسۀ گدائی پاکستان را نخواد داشت؛ زیرا این اسلام است که دولت را مجبور میسازد تا عواید و مصارف را بر اساس قرآن و سنت تنظیم نماید و این یگانه راهحل واقعی برای مدیریت مالی دولتی است.
این خلافت اسلامی است که کاسۀ گدایی را واقعاً میشکند. خلافت است که دولتهای را که در گرو بدهیها جا ماندهاند، وادار میسازد تا از پرداخت دوبارۀ قرضهها به سازمانهای مالی استعماری، که در اصل بدهیهایشان را برای این سازمانها پرداخته اند، ولی استعمارگران به خاطر حفظ منافع خود آنها را هنوزهم در گرداب بدهیها قرار داده اند، دستبردار شوند و هرگز به استعمارگران پول ندهند تا آنها منافع خبیثشان را تأمین کنند. الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا﴾
[بقره: ۲۷۵]
ترجمه: آنها میگفتند: داد و ستد هم مانند ربا است و(تفاوتی میان آن دو نیست)؛ در حالیکه الله(سبحانه وتعالی) بیع را حلال نموده و ربا را حرام گردانیده است.
الله سبحانه وتعالی هرنوع توافق و معامله با کفار استعمارگر حربی را ممنوع قرار داده است و جلوگیری از سلطۀ آنها بالای ما، وجیبهایست که بر گردن همۀ ماست؛ زیرا الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿وَلَن يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾
[نساء: ١٤١]
ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) هرگز کفار را بر مؤمنان تسلطی نداده است.
خلافت اسلامی به مالکیت خصوصی خارجی و محلی ذخایر انرژی و معدنی سرشار پاکستان، که ارزش صدها میلیار دالر را دارد، پایان خواهد داد. اسلام همهای این داشتهها را به عنوان اموال عمومی منصوب کرده است؛ زیرا مزایای آن تماماً برای نیازمندیهای ما به مصرف میرسد. رسول الله ﷺ میفرماید:
«الْمُسْلِمُونَ شُرَكَاءُ فِي ثَلَاثٍ الْمَاءِ وَالْكَلَإِ وَالنَّارِ»
(رواه احمد)
ترجمه: مسلمانان در سه چیز آب، چراگاه و آتش(انرژی) شریک میباشند.
خلافت اسلامی از طریق لغو شرکتهای سهامی مشترک سرمایهداری، به مالکیت خصوصی شرکتهای متمرکز سرمایه از قبیل: صنایع سنگین، ساخت و ساز بزرگ و حمل و نقل و ارتباطات پایان خواهد داد و بجای آن، به تطبیق قوانین بینظیر اسلام در خصوص شرکتها خواهد پرداخت، که از یکسو، مالکیت خصوصی شرکتهای متمرکز سرمایه را محدود میسازد و از سوی دیگر، به دولت اجازه میدهد تا سکتورهای بزرگ را تحت سلطۀ خود قرار دهد؛ بطوریکه بتواند به گونۀ بهتری آن از امور مردم مراقبت نموده و از دست به دست شدن ثروت به دست چند نفر محدود جلوگیری نماید. الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنكُمْ﴾
[حشر: ۷]
ترجمه: تا(این اموال عظیم) در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد.
فلهذا خلافت واقعی نه تنها اینکه از نیازمندی برای قرضههای استعماری جلوگیری مینماید؛ بل بر وضع مالیات کمرشکن بالای نیازهای ما-که شریعت اسلامی در هر حالتی آن را ممنوع قرار داده است- پایان خواهد داد. رسول الله ﷺ میفرماید:
«لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ صَاحِبُ مَكْسٍ»
(رواه احمد)
ترجمه: داخل نمیشود در جنت، جمع کنندۀ مالیات نامشروع.
از اینرو، اکنون بهترین فرصت آن فرا رسیده است که ما به تأسیس دوبارۀ خلافت راشدۀ ثانی برمنهج نبوت مبادرت ورزیم تا مردم ما بتوانند بطور کلی از مزایای منابع ما در روشنایی اسلام بهرهمند شوند.
دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان
مترجم: حذیفه مستمر
این سه چهره وظیفه دارند از حکومت مزدور سوریه به نفع امریکا دفاع نمایند، تا امریکا فرصت داشته باشد به بحران کوریا و چین رسیدهگی نماید
(ترجمه)
رؤسای جمهور روسیه، ایران و ترکیه به تاریخ 4 اپریل 2018م، در انقرۀ ترکیه کنار هم جمع شده و بیانیهای را منتشر نمودند، که هم متن و هم مفهوم آن، به وضوح بیانگر ارادۀ قاطع این سه تن به استفاده از تمام توانشان در محافظت از حکومت مزدور امریکا در سوریه و قرار گرفتن در برابر تحرکات مردم شام در جهت برپائی حاکمیت اسلام بود. جزئیات بیشتر قرار ذیل است:
اردوغان: اردوغان از همان ابتدای انقلاب تا کنون پیوسته با مردم شام و انقلابیون آن دغلبازی و نیرنگکاری میکند؛ چنانچه با به راهاندازی عملیاتی زیر نام سپر فرات، بسیاری از انقلابیون را سرگرم این "سپر" خویش نمود تا زمینۀ سقوط حلب و تسلیم نمودن آن به حکومت بشار فراهم گردد و چنین هم شد؛ سپس عملیات دیگری را به نام شاخۀ زیتون راهاندازی نموده و تعداد دیگری از انقلابیون مسلح را به سوی عفرین فرا خواند تا باز زمینۀ سقوط جنوب ادلب و سپس غوطۀ شرقی را در دست حکومت بشار فراهم نماید، که بازهم چنان شد، که میخواست. اینک بار دیگر "سپرها و شاخههای" دیگری را سر مکارش می پروراند تا با استفاده از آن، شمار دیگری از انقلابیون مسلح را به جای دیگری بیرون از ادلب سوق دهد تا باشد که ادلب نیز از دست برود.
روحانی-خامنهای: برکسی پوشیده نیست که ملیشههای تا دندان مسلحاش، اعم از سپاه، حزب ایران در لبنان و سایر جیرهخوارانی را که از اینجا و آنجا جمع نموده، در کوه و بیابان سوریه منتشر شده و همه با تمام توان سعی دارند، برای حفاظت از حاکم ظالم شام، بیرحمانه مردم را به قتل برسانند.
و اما پوتین: جنایتها و کشتارهای دستهجمعیاش در سوریه، بر هیچ صاحب چشموگوشی پوشیده نیست؛ البته تفاوت پوتین در این قضیه با اردغان و روحانی در این است که پوتین نیازی به توجیه جنایتهایش و نیرنگ ندارد، زیرا او به صراحت با اسلام و مسلمانان دشمنی میکند، اما اردغان و روحانی، که با صدای بلند خودشان را مسلمان میخوانند، باید برای فریب اذهان مسلمانان از انواع و اقسام نیرنگ و دسیسه استفاده نمایند.
شکی نیست که این سه تن در سوریه، سرگرم تلاش برای جلوگیری از سقوط حکومت مزدور امریکا در این سرزمین استند و برای اینکار، از ارتکاب هرگونه جنایت و کشتار وحشیانهایکه در توانشان باشد-و حتی فراتر از توان خویش- دریغ نمیکنند. آنان به خوبی میدانند که امریکا در تار و پود حکومت سوریه نفوذ دارد و آنان به نیابت از امریکا میجنگند تا فرصت داشته باشد، به بحرانهای شرق آسیا "کوریای شمالی و چین" رسیدهگی کند. اگر این سه تن اندکی درک و درایت میداشتند، نباید چنین وکالتی را میپذیرفتند و چنین راهی را میپیمودند؛ اما واقعیت این است که شیطان دوستاناش را چنان احاطه میکند که هیچ چیزی را نمیبینند.
با این همه، نباید فراموش نمود که این جنایتکاران، چه این سه حاکم فریبخورده و چه خود امریکا که پشت پرده آنان را جهت میدهد؛ اگر آن عده از گروههای انقلابی فریبخورده به سیاستهای تهدید و تطمیع دشمن، فریب پولهای کثیف و آلودۀ دشمن را نمیخوردند؛ هرگز موفق نمیشدند دست به اینهمه جنایات زده و تا این حد پیشروی داشته باشند. آری، اگر آن فریبخوردهگان نمیبوند، قطعاً دشمنان جنایتکار تا کنون از پای درامده بودند. اگرچه حزب التحریر از همان نخستین روزهای آغاز انقلاب، پیوسته با تمام توان تلاش نمود، چشموگوش گروههای انقلابی فریبخورده را به سوی آنچه در ما حولشان جریان داشت، باز نماید؛ اما آنان گوش دادنشان را به فریبکاران اینگونه توجیه مینمودند: آنان با امکانات و سلاحشان از ما حمایت میکنند، کاریکه حزب از عهدۀ آن برنمیآید و تنها به ارائۀ نصیحت اکتفاء میکند و این نصیحتها به هیچوجه از ما در برابر شمشیر دشمن حفاظت نمیکند. بیخبر از آنکه شمشیر در دست صاحباش دارای دو لبه است؛ اگر حامل آن آگاهانه عمل نماید، این شمشیر از او در برابر دشمناش حفاظت نموده و ابزار مستحکمی برای شکستدادن دشمن خواهد بود؛ اما همین شمشیر در دست فریبخوردهایکه دنبال کمکهای جنایتکاران میدود، ابزاریست که قبل از دشمن، حاملاش را از پای درمیآورد.
اینک خطاب به آنعده گروههای نظامیکه از راهنماییهای ما سرباز زده و نمیپذیرفتند که زیر پوشش فکری ما قرار داشته باشند و میگفتند: اینها سخنانی است که در میدان جنگ هیچ مشکلی را حل نمیکند؛ ما نیاز به کمکهای مالی و تسلیحاتی داریم و آن را در نزد مسلمانان خائن، اعم از عرب، ترک و فارس و حتی در برخی موارد در نزد روسها و امریکائیهای جنایتکار مییافتند و گمان میکردند که گرفتن این مالهای کثیف از آن کفار و خائنین به هیچوجه مانع جنگیدنشان برای دفاع از شما نخواهد شد. ما اینک خطاب به آنان(گروههای نظامی) میگوییم: حالا نتیجۀ آن سخنان و افعالتان را به خوبی میبینید؛ چنانچه شما را وادار به مهاجرت نموده و حتی از خانه و کاشانۀ تان نیز بیرون رانده شدید.
اما نباید فراموش کنیم که با وجود فریبهاییکه برخیها دیروز خوردند و با وجود وضعیتیکه امروزه داریم، باز هم این امت هرگز به خواست الله سبحانه وتعالی شکست نخواهد خورد؛ زیرا روزگار همواره در تغییر است و این امت بارها با چنین مشکلاتی و حتی شدیدتر از آن دست و پنجه نرم نموده، چنانچه با صلیبیان و تاتارها، که یکبار دیگر به پا خواستند و آنان را ریشهکن نموده و جهان را مجدداً رهبری نمود. شاید برخی بگویند: دلیل بیداری مجدد امت و شکستدادن دشمن در آن زمان این بوده که حاکمیت اسلام در آن زمان برپا بود و خلافت، اگرچه ضعیف شده بود، باز هم وجود داشت و مسلمانان کسی را داشتند که آنان را کنار هم جمع نموده و علیه دشمن انسجام بخشد و حق را برپا و باطل را نابود نماید؛ اما امروزه اسلام حاکمیتی ندارد و خلافت برپا نیست، پس چه کسی مسلمانان را برای جنگیدن با دشمن جمع خواهد نمود؟ این سخنی است دقیق و پرسشی است کاملاً مطابق واقعیت، اما بخش دیگر واقعیت اینست که کار برای تأسیس خلافت با قوت تمام در جریان بوده و در حال حاضر، تبدیل به خواستۀ اساسی مسلمانان در بسیاری از سرزمینها گردیده و در گفتار و کردار خویش از آن حمایت میکنند و تلاش دارند آن روزهای سیاهی را که امت در 26، 27 و 28 رجب 1342هـ.ق تجربه نمود، روزهاییکه شاهد دسیسهها و جنایتهایی بود که منجر به سقوط خلافت گردید، تلاش دارند تا آن روزها را معکوس نموده و روزهای روشنی را با تأسیس مجدد خلافت در زمانی برگردانند که الله سبحانه وتعالی آن را پیشاپیش تعیین نموده و اینکار برای الله عزیز و توانا دشوار نیست. آنگاه است که ظالمان، خائنان و جنایتکاران به واقعیت اعمالشان پیبرده و خواهند دید که چه روزگار سخت و دشواری در انتظارشان به سر میبرد!
ای مسلمانان! آگاه باشید که این سه خائنیکه از هیچگونه دسیسه و جنایتی در حق سوریه کوتاهی نکردهاند، چه کافر و چه مسلمانشان(اردغان، روحانی و پوتین)، آنان هرگز به خاطر جنایتها و کشتار بیرحمانهای مردم شام، روی آرامش و آسودهگی خاطر را نخواهند دید و عذاب دردناک از جایی به سراغشان خواهد آمد که هرگز انتظار آن را نداشته باشند. درست مانند یاران و همفکرانشان، که در گذشته باعث ابتلای سخت مردم سرزمین شام شده و سپس هلاک گردیدند، اینک نیز تاریخ تکرار شده و اینان همانند گذشتهگانشان به خواست الله سبحانه وتعالی به درک واصل خواهند شد.
﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا﴾
[طلاق: 3]
ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) فرمانش را به انجام رسانده است. به راستى الله(سبحانه وتعالی) براى هرچيزى اندازهاى مقرر كرده است.
در اخیر، روی سخن مان با لشکرهای مسلمانان است که در قرارگاههایشان خوابیدهاند: ما از واقعیت شما سخت در تعجبیم؛ هرگاه حکام خائن شما را به کشتن مسلمانان دستور دهند، فوراً دست بهکار میشوید، اما هرگاه مسلمانان شما را به کمک و دفاع از خویش فراخوانند، از آنان و جنایتهاییکه در حقشان صورت میگیرد، چشمپوشی نموده و روی برمیگردانید و بهسان مردهگان سکوت اختیار میکنید. دلیلی را که ارائه میکنید، اطاعت از فرماندهان تان است، در حالیکه اطاعت نمودن از چنین سران و فرماندهانی، راهی است آشکارا به سوی منفور شدن در دنیا و عذاب دردناک در آخرت، که آنگاه به هیچوجه از شما دفاع نخواهند نمود، حتی اگر شما برای دفاع از آنان دست به کشتارهای بیشمار زده و خودتان در دفاع از آنان کشته شوید؛ چنانچه الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا﴾
[احزاب: 66-67]
ترجمه: روزیکه چهرههایشان را در آتش زیر و رو میکنند، مىگويند: ای کاش ما الله(سبحانه وتعالی) را فرمان میبردیم و پیامبر او(صلی الله علیه وسلم) را اطاعت میکردیم. پروردگارا ما رؤسا و بزرگتران خويش را اطاعت كرديم و ما را از راه به در كردند.
اما با وجود همه، باید گفت که شما هنوز فرصت دارید تا غفلتها و اعمال گذشتۀ تان را با نصرت دادن دین الله سبحانه وتعالی، جبران نمایید و برای اعادۀ حاکمیت اسلام در زمین سعی و تلاش کنید؛ روابط خویش با ظالمان و منافقان و کفار استعمارگر قطع نمایید تا شاید اینکار کفارهای به اعمال گذشتۀ تان باشد؛ چنانچه الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى﴾
[طه: 20]
ترجمه: و به يقين من آمرزندۀ كسى هستم كه توبه كند و ايمان بياورد و كار شايسته نمايد و به راه راست راهسپر شود.
سخن دیگر مان متوجه عامۀ مسلمانان است که مبادا از رحمت الله سبحانه وتعالی ناامید شوید! سرزمین شام همچنان سرزمین شام باقی خواهد ماند؛ زیرا این شام به فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم، مرکز و پایگاه اصلی دار اسلام است:
احمد در مسندش از جبیر بن نفیر روایت نموده که سلمه بن نفیل به آنان گفت: من نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم رفتم و وی به من فرمود:
«أَلَا إِنَّ عُقْرَ دَارِ الْمُؤْمِنِينَ الشَّامُ»
ترجمه: آگاه باش که مرکز اصلی دار اسلام، شام است.
و در روایت دیگری از نعیم بن حماد و وی از کثیر بن مره پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید:
«عُقْرُ دَارِ الْإِسْلَامِ بِالشَّامِ»
ترجمه: مرکز اصلی دار اسلام، شام است.
آخرین سخن این است: شک نکنید که حزب التحریر پیشگامی است که هرگز به دنبالهرواناش دروغ نمیگوید، همگام و در میان امت به راه و فعالیتهایش ادامه میدهد، به فضل و مرحمت الله سبحانه وتعالی همچنان برحق ثابت و استوار باقی خواهد ماند و فکره و طرقهاش را هرگز تغییر نداده و تغییر نخواهد داد؛ زیرا از حقانیت آن مطمئن است، به قدرت پروردگارش تکیه نموده و عزت را در دین خویش جستجو میکند و از الله سبحانه وتعالی عاجزانه میطلبد تا وعدهاش را با دستان حاملین این حزب محقق نماید، آنجا که میفرماید:
﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ...﴾
[نور: 55]
ترجمه: الله(سبحانه وتعالی) به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين(خود) قرار دهد، همانگونه كسانى را كه پيش از آنان بودند، جانشين(خود) قرار داد... .
و بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم برای حزب و حاملین آن و تمام مسلمانان جهان تحقق پیدا نماید؛ ابوداوود طیالسی به نقل از حذیفه میگوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:
«...ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيَّةً، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»
ترجمه: ...سپس حکومت جبری بوده و تا زمانیکه الله(سبحانه وتعالی) بخواهد، باقی خواهد ماند؛ سپس هرگاه خواست آن را از میان برمیدارد، سپس خلافت برمنهج نبوت خواهد بود.
راوی میگوید: رسول الله پس از گفتن این سخن، سکوت نمود. احمد این چنین روایت نموده:
«... ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيَّةً، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ نُبُوَّةٍ ثُمَّ سَكَتَ.»
ترجمه: ...سپس حکومت جبری بوده و تا زمانیکه الله(سبحانه وتعالی) بخواهد، باقی خواهد ماند؛ سپس هرگاه خواست آن را از میان برمیدارد، سپس خلافت برمنهج نبوت خواهد بود و پس از آن سکوت نمود.
حزب مطمئن است که نصرت الله سبحانه وتعالی سر انجام فراخواهد رسید و الله سبحانه وتعالی تنها انبیاء و رسولان را نصرت نمیدهد؛ بلکه مؤمنین صادق را نیز نصرت میدهد و اینکه نصرت الله سبحانه وتعالی تنها در آخرت نه، بلکه در دنیا نیز عائد حال مؤمنین خواهد شد. او تعالی میفرماید:
﴿إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ﴾
[غافر: 51]
ترجمه: در حقيقت ما فرستادهگان خود و كسانى را كه گرويدهاند، در زندگى دنيا و روزىكه گواهان برپاى مىايستند، قطعاً يارى مىكنيم.
آن روز، مسلمانان شادمان از نصرت الله سبحانه وتعالی بوده و آنانیکه جنایت کردهاند، در دنیا طعم تلخ ذلت را چشیده و در آخرت با عذاب دردناک الهی مواجه خواهند شد، زیرا الله سبحانه وتعالی انتقام گیرندهای جبار، عزیز و مقتدر است.
حزب التحریر
آیت 44 سوره مبارکۀ آل عمران: "ذَلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ"
ارایه کننده: شيخ يوسف مخارزة (ابو الهمام)
سه شنبه، 25 جمادى الثانی 1439هـ / 13 مارچ 2018م
استاد ابو حمزة الداری
جمعه، 19 رجب 1439هـ / 06 اپريل 2018م
یک شنبه، 21 رجب 1439هـ / 08 اپريل 2018م