- مطابق
تحولات جدید سیاسی در لیبیا
(ترجمه)
پرسش:
به تاریخ ۴ نومبر ۲۰۱۷م، روزنامه شرق اوسط نوشت: «نشستهای قاهره به توافق بر سر یک پارچه نمودن سازمان نظامی لیبیا، به پایان رسید.» مسئولان نظامی لیبیا به تاریخ ۳۰ اکتوبر ۲۰۱۷م در قاهره زیر عنوان "مرتب نمودن ساختار نظامی لیبیا" نشستی را برگزار نمودند. با در نظر داشت اینکه "غسان سلامه" نماینده سازمان ملل برای لیبیا، از تاریخ ۲۱ سپتمبر ۲۰۱۷م گفتگوهای مربوط به اوضاع لیبیا را همراه حکومت سراج و مجلس نمایندهگان در "طبرق" به منظور نقشۀ راه حلیکه در نظر گرفته، آغاز کرده بود؛ مگر یک ماه قبل به خاطر معضل مادۀ ۸ توافقنامه صخیرات، که به تاریخ ۱۷ سپتمبر ۲۰۱۷م به امضاء رسیده بود، این گفتگوها نیز به حالت تعلیق در آمد.
سؤال اینجاست، که آیا آغاز نشستهای نظامی به معنی ناکامی نشستهای سیاسی است؟ و یا به عبارتی دیگر، آیا گفتگوهای نظامی پس از بیثمر بودن گفتگوهای سیاسی، به خاطر یافتن راهحل نظامی برای مادۀ ۸ توافقنامه است؟ بعداً چه چیزِ جدیدی در این دو سال، پس از توافقنامۀ صخیرات اتفاق افتاده است که طرفین این توافقنامه را امضاء نموده؛ ولی حال اختلاف نظر دارند؟ تشکر!
پاسخ:
هیچ چیز جدیدی اتفاق نیفتاده است، از همان ابتداء که طرفین این توافقنامه را امضاء مینمودند، بذر اختلاف در آن موجود بود؛ مگر هرکدام از طرفین، آن را به هدف و انگیزۀ متفاوت امضاء نمودند. به خاطر روشن شدن موضوع، باید امور ذیل را به بحث گرفت:
۱- طبقۀ فعال سیاسی دوران قذافی، طرفدار انگلیس بود و امریکا در آن زمان دارای نفوذ فعال در آن کشور نبود. وقتیکه دوران قذافی پایان یافت، طبقۀ سیاسی سابق صعود کرد؛ چون ریشههایش موجود بوده و خشکانده نشده بود؛ زیرا اغلب سیاسیون زیر نفوذ انگلیس قرار داشتند و سیاسیون طرفدار امریکا عملاً فعال نبودند. به همین دلیل، اروپا به بالاترین سرعت ممکنه خواهان برگزاری انتخابات برای ایجاد دولت و پارلمان شد؛ چون به خاطر وجود طبقۀ سیاسی سابق انتظار داشت برنده این انتخابات گردد؛ ولی استراتیژی امریکا این بود که الی آماده کردن طبقۀ سیاسی جدیدی که در مقابل با طبقۀ سیاسی طرفدار اروپا بایستد، برگزاری هرگونه انتخابات را مختل کند. به عبارتی دیگر، برای اروپا، سرعت بخشیدن به راهحل سیاسی مهم بود؛ مگر آنچه برای امریکا اهمیت داشت، به تأخیر انداختن هرگونه راهحلی، الی ساختن طبقۀ جدید سیاسی بود. طبق عادتاش، تنها گزینه برای این مأمول، آشوبگری نظامی بود.
پس از اینکه حفتر در جنگ "چاد" شکست خورد و قذافی از حمایت او دست کشید، سپس در مارچ ۱۹۸۷م او با ۳۰۰ عسکر دیگری لیبیایی گروگان گرفته شد. در آن زمان امریکا با دولت "چاد" ارتباط برقرار کرد و سپس در سال ۱۹۹۰م استخبارات امریکا در خصوص رهائی حفتر با دولت چاد گفتگو کرد و او را آزاد کردند. پس از رهائی، حفتر توسط طیاره امریکایی متعلق به "سیا" به امریکا انتقال داده شده و به او پناهندگی سیاسی دادند. حفتر با جنبش مخالفان لیبیا که در خارج فعالیت میکرد، پیوست. او برای ۲۰ سال در ایالت ویرجینیای امریکا ساکن شد و گفته میشود که با سازمان سیا تماسهای نزدیکی داشته و "سیا" او را آموزش نظامی داده است. همچنین برای او جنگهای چریکی را آموزش داد و سرانجام در ۱۷ فبروری ۲۰۱۱م به لیبیا بازگشت و در شهر بنغازی دست به فعالیتهای سازنده زد و نقش بزرگی را ایفاء کرد.
۲- امریکا حفتر را به منظور تلاش برای ایجاد یک نیروی نظامی تا بعدها از طریق کسب پیروزیهای نظامی در برخی از مناطق طبقه جدید سیاسی را بسازد، به لیبیا فرستاد. لذا مستقیماً یا توسط مزدور خویش "سیسی" در مصر، وی را با پرداخت پول و سلاح مجهز نمود. امریکا هرگونه راهحل سیاسی در لیبیا را الی قدرتمند شدن و ایجاد نفوذ فعال حفتر، به حالت تعلیق در آورد. امریکا به شرق لیبیا(طرابلس) تمرکز داشت؛ چون تعداد زیادی از طبقه طرفداران اروپا به ویژه انگلیس، در آن حضور داشتند و به طور چشمگیری موفق به تثبیت نیرو در شرق لیبیا گردیده و نیز بر مجلس نمایندهگان در شرق مسلط گردید.
۳- در سال ۲۰۱۵م اروپا میخواست الی ختم همان سال و قبل از آنکه واقعیت طبقۀ سیاسی موجود تغییر کند، راهحلی سیاسی بیابد. به این منظور تمام توان خویش را به خرج داد تا نماینده سازمان ملل از طرفداران اروپا به لیبیا اعزام گردد تا نقشه وی به سرعتی بیشتر تطبیق شود و اروپا موفق شد تا "لئون" را به این منظور ارسال کند. اروپا راهحل سیاسی را ترویج نموده و موفق شد تا فضای فشاری را بر شورای امنیت سازمان ملل اعمال نموده و در عین زمان در صورت عدم پذیرش راهحل توسط امریکا، دیگران وی را ملامت کنند.
اما امریکا این قضیه را از این زاویه میدید که اگر پس از آنکه اروپا راهحل سیاسی را ترویج نموده، اعتراضی داشته باشد، به مصلحتاش نخواهد بود و در عین زمان موضع موافق به توافقنامه صخیرات را اتخاذ نمود تا از این طریق بتواند بر تعدیل آن تسلط یافته و یا هم آن را در آینده، نقض کند و چنان هم شد. مادۀ هشتم توافقنامه مربوط به تسلط بر نیروی نظامی بود. اروپا درک کرده بود که حفتر مزودر امریکا بوده و امریکا قصد دارد تا وی را به حیث رهبر ارتش مقرر کند؛ به این دلیل بود که مادۀ ۸ توافقنامه صخیرات را وضع کرد و در آن تصریح شد که ارتش باید از نخست وزیر دستور بگیرد. این در حالی بود که "سراج" نخست وزیر، طرفدار اروپا است.
امریکا با استفاده از این ماده توانست که فرصت مناسبی برای معطل کردن این توافقنامه الی احراز جایگاه حفتر در اردو و در میدان عملی نبرد بیابد، که در نهایت بتواند، طبقه جدید سیاسی را ایجاد که با طبقۀ سیاسی اروپا در طرابلس و سایر شهرها رقابت کند.
۴- این واقعیت فعلی است و از زمان توافقنامه صخیرات؛ یعنی اواخر ۲۰۱۵م تا کنون، اهداف و انگیزههای سیاسی و نظامی طرفین تغییر چشمگیری نکرده است. ما در گذشته پاسخ به پرسشی را در مورد موضوع توافقنامه صخیرات لیبیا، بیان نمودیم و در آن این موضوع را برای کسیکه دلی آگاه داشته باشد و با حضور قلب گوش فرا دهد، واضح ساختیم.
در پاسخ به سؤال مورخ ۳ جون ۲۰۱۴م گفته بودیم: «با این حال امریکا پی برد که حلقات سیاسی در لیبیا از سوی انگلیس طرحریزی شده است و فرانسه نیز بر حلقات سیاسی لیبیا نفوذ دارد، این دو کشور تلاش دارند تا بر نفوذ خویش بیفزایند و امریکا این کار را به ضرر خویش دانست و پی برد که رئیس آیندۀ لیبیا مرد وفادار به اروپا خواهد بود؛ البته با اندک استقلالیت. امریکا اوضاع را ناهنجار پنداشت و گمان کرد که این کار مانع نفوذاش میشود. بناً امریکا گمان کرد که از طریق انتخابات نمیتواند وارد صحنۀ سیاسی شود، پس از طریق نظامی وارد صحنه شد تا فضای لیبیا را به نفع خویش جهت دهد. بناً در فکر کارهای نظامی افتاد تا از این طریق طبقه خاص سیاسی را که وفادار به امریکا باشد، در لیبیا به قدرت رساند و سپس انتخابات عمومی برگزار کند. به خاطر این هدف، نخست مردی نظامی را مؤظف ساخت تا برضد اوضاع جاری دست به کودتای نظامی زند؛ زیرا فعلاً تمام حاکمیت و قدرت در دست کانگرس ملی لیبیا است و اکثریت اعضای این کانگرس وفادار به انگلیس هستند. بناً شخصیکه از سوی امریکا مؤظف شد تا بر ضد اوضاع فعلی کودتا کند، به این هدف تعیین شد تا اوضاع را به نفع امریکا جهت دهد و مانع نفوذ انگلیس شود. بناً امریکا حفتر را داخل ماجرا ساخت و حفتر شخص وفادار به امریکا و یکی از سرسختترین غلامهایش میباشد.»
در پاسخ به سؤال مورخ ۱۱ اپریل ۲۰۱۵م گفته بودیم: «اروپا به خوبی میداند امریکا در تلاش است تا روند گفتگوها را مختل کند، از اینرو، نمایندۀ خاص و مورد اعتمادی را برگزید و او "برناردینو لئون" است. وی در اصل نمایندۀ اروپا است، پس او از سایر نمایندهگان سازمان ملل در قضایای دیگر متفاوت میباشد؛ زیرا معمولاً سایر نمایندهگان وابسته به امریکا میباشند؛ مانند: نمایندهگان سرمنشی سازمان ملل؛ همچون جمال بن عمر در یمن.
برناردینو لئون در شروع کارش بسیار تلاش نمود تا هرچه عاجلتر به راهحل سیاسی برسد و تمام توانش را به کار گرفت تا مسئولیتاش را در دور نخست نمایندهگی خویش به اتمام رساند، دور نخست نمایندهگیاش آخر ماه مارچ ۲۰۱۵ به پایان میرسید. سپس به اساس فیصلۀ شماره ۲۲۱۳ شورای امنیت، مدت نمایندهگیاش تا ۱۵ سپتمبر ۲۰۱۵م تمدید شد. لئون گفتگوهای گسترده و پیوستهیی را میان طرفهای درگیر لیبیا در المغرب و الجزایر و قبلاً در خود لیبیا و جنیو رهبری مینمود تا بتواند به راهحلیکه منجر به حل مشکل حکومت لیبیا گردد، برسد. او تلاش داشت تا پایان دور اول نمایندهگیاش به این هدف برسد، نخست کارش را در جنو آغاز کرد، سپس به لیبیا رفت و از آنجا به المغرب و الجزائر و سپس جلساتش را مجدداً به المغرب منتقل نمود.
در جریان گفتگوهاییکه در المغرب جریان داشت، روز پنج شنبه ۱۲ مارچ ۲۰۱۵م اعضای پارلمان طبرق خواستار یک هفته تأخیر در گفتگوهای سیاسی میان طرفهای لیبیا شدند؛ یعنی تا تاریخ ۱۹ مارچ ۲۰۱۵م، فرصت بیشتری برای مشوره وجود داشته باشد. محمد الشریف یکی از اعضای پارلمان طبرق چنین گفت: «حد اقل یک هفته فرصت میخواهیم تا اوراق را به دقت ارزیابی کرده و سپس همه طرفها به جلسه برگردیم.» وی افزود: «گفتگوها در مورد حکومت ملی و آمادگیهای امنیتی و کمیتۀ قانون اساسی هنوز تکمیل نشده است». برناردینو لئون رئیس هیأت سازمان ملل با اعضای کنفرانس ملی و برخی از اعضای پارلمان طبرق در طرابلس دیدار نمود. آنان در این دیدار بر تأخیر یاد شده اصرار ورزیدند و لئون نیز آن را پذیرفت و قرار شد این گفتگوها تا پنجشنبه ۱۹ مارچ ۲۰۱۵م که به میزبانی المغرب برگزار میشد، به تأخیر افتد. این مدت زمان به عنوان فرصت حماسی جهت رسیدن به حکومت وحدت ملی و بیرون کشیدن لیبیا از کشمکشها یاد شد.
لئون بر اهمیت دستیابی به راهحل سیاسی در نزدیکترین زمان ممکن تأکید ورزید. وی گفت: «سازمان ملل به این باور است که یگانه راهحل قضیۀ لیبیا همانا راهحل سیاسی است و هیچ حل نظامی در کار نیست. لیبیا و قت زیادی پیشرو ندارد؛ زیرا اوضاع به شدت رو به وخامت است.» (منبع: رادیو سوای امریکا ۱۳/۳/۲۰۱۵) همچنین به تاریخ ۱۶ مارچ ۲۰۱۵م اتحادیۀ اروپا بیانیهیی را صادر نمود و در آن در مورد بینتیجه ماندن گفتگوها هشدار داد. در بیانیه چنین تذکر داده شده است: «عدم دستیابی به توافق سیاسی، یکپارچه لیبیا را به خطر میاندازد. اتحادیۀ اروپا آماده است تا به مجرد دستیابی به توافقی مبنی بر تشکیل حکومت وحدت ملی و آمادگیهای امنیتی مربوط به آن، فوراً کمکهایش را به لیبیا افزایش دهد.» (منبع: آژانس خبری آلمان ۱۶/۳/۲۰۱۵م)
در پاسخ به سؤال مورخ ۱۹ جنوری ۲۰۱۶م گفته بودیم: «انگلیس مطمئن بود که تمام کدرهای سیاسی، یا اکثر آنان وابسته به انگلیس میباشند. بناً مطمئن بود که هرگونه حکومت مؤقتیکه بر اساس پیشنهادات لئون به وجود آید، طرفدار آن خواهد بود. به همین دلیل بود که اصرار داشت، توافقنامه صخیرات هرچه عاجلتر امضاء شده و در زمان کاری لئون مورد تأیید دو طرف قرار گیرد؛ اما وقتی موفق نشد و کوپلر مسئولیت را بر عهده گرفت و تغییرات یادشده را در توافقنامه به وجود آورد، انگلیس پی برد که این تغییرات توسط فشارهای امریکا بالای کوپلر رونما گردیده و هدف از آن برداشتن یکی دیگر از گامهائی است که امریکا برای بیثمر نمودن کامل توافقنامه برمیدارد تا اینکه بتواند توافقات جدیدی متناسب با خواستههای امریکا بسازد. امریکا تلاش دارد، از طریق ساختن کدرهای جدید سیاسی به این هدف برسد و آنهم پس از اقدامات نظامیکه حفتر همزمان با نیرنگهای سیاسی به رهبری امریکا، انجام میدهد.
بناً انگلیس لازم دید که قبل از رخ دادن هرگونه تحول دیگر و پیشبینی نشدهای، هرچه عاجلتر توافق حاصل گردد، از اینرو، توافقات حاصل شده، حتی پس از تغییراتیکه در آن رونما گردید، بازهم توسط انگلیس پذیرفته شد. به این ترتیب، انگلیس کارها را با عجله به پیش برد و اصرار نمود تا گردهمائی نهائی جهت دستیابی به توافقات به تاریخ ۱۷ دسمبر ۲۰۱۵م در صخیرات المغرب برگزار گردد و برای اینکه این توافقات را جنبه رسمی و مشروعیت بین المللی دهد، به شورای امنیت متوسل گردید، چنانچه پیشنهاد فیصله شماره ۲۲۵۹ را جهت تصویب مواد توافقنامه نهائی به این شوراء تقدیم نمود.
بدون شک آنچه باعث شد انگلیس در زمینه عجله نماید، اقدامات امریکا به منظور مختل نمودن جریان توافقات بود؛ اقدامات امریکا یا مستقیماً صورت گرفت، مانند: مداخلات نظامیکه به بهانه مبارزه با گروه دولت اسلامی وغیره راه اندازی نمود، همچنین برخی اقدامات سیاسی؛ مانند راه اندازی کنفرانس روم به تاریخ ۱۳ دسمبر ۲۰۱۵م تا زمینۀ از سرگیری گفتگوها را فراهم نماید، بدون اینکه توافقات به دست آمده را در نظر گیرد و یا غیرمستقیم و توسط مزدورش حفتر صورت گرفت، چنانچه وی دستیابی به راهحل یادشده را تا جای ممکن به تأخیر انداخت تا امریکا فرصت داشته باشد، کدر سیاسی جدیدی را بسازد که از امریکا فرمان ببرد و سپس مسأله راهحل سیاسی را راه اندازی نماید و به این ترتیب اکثریت افراد شامل در این راهحل وابسته به امریکا باشند. عیسی عبدالقیوم مشاور اسبق رئیس مجلس نمایندهگان لیبیا به تاریخ ۱۳ دسمبر ۲۰۱۵م در تلویزیون "الغد العربی" به این مسأله اشاره نموده گفت: «اظهارات کری وزیر خارجه امریکا نشان میدهد که امریکاییان رغبت کافی برای حل بحران ندارند، برعکس انگلیس و فرانسه که در زمینه تمایل نشان دادهاند.»
در پاسخ سوال مورخ ۱۲ مارچ ۲۰۱۶م آمده بود: «دلیل این اخلالگری آن است که بیشترین جریانهای سیاسی در لیبیا از بازماندگان قذافی میباشند، یعنی تمایل به اروپا دارند و این امر باعث میشود، هرگونه ساختاری برای تشکیل وزارتها بر اساس همین معیار صورت گیرد، چنانچه ساختار اخیر نیز بر همین معیار بود. امریکا روی حفتر و تعدادی از نظامیانی تکیه کرده که در اطراف وی گرد آمدهاند و انتظار داشت حفتر بتواند خودش را در کنار جریان جدید سیاسی جای داده و برایش پایگاههای سیاسی تشکیل دهد و به این ترتیب سهم بیشتری در قدرت سیاسی به دست آورد؛ اما وی هنوز به این هدف دست نیافته و در تمام فعالیتهای نظامیاش موفق نبوده و فقط اخلالگری کرده است. بناً امریکا تلاش دارد با استفاده از مداخلات نظامی تا جاییکه بتواند راهحل سیاسی را مختل نماید؛ زیرا مداخله نظامی یگانه وسیلهای است که امریکا برای نفوذ در سیاست لیبیا در اختیار دارد و به نظر میرسد این مداخلات نظامی تا زمان براورده شدن اهداف امریکا همچنان ادامه پیدا کند.
موقف اروپا در لیبیا بر خلاف موقف امریکا است، به این معنی که اروپا تلاش دارد توافقات موفقانه به انجام رسد و حکومت تشکیل گردیده و مستقر شود، زیرا اروپا هنوز هم جریانهای سیاسی را در اختیار دارد و دلایل آن زیاد است؛ از جمله اینکه: اولاند رئیس جمهور فرانسه به تاریخ ۱۷ فبروری ۲۰۱۶م با محمد ششم پادشاه المغرب که مزدور انگلیس میباشد، در فرانسه دیدار و گفتگو نمود. آنان در این دیدار اوضاع لیبیا را به بحث گرفته و در اخیر اعلام نمودند که هر دو جانب پارلمان لیبیا را تشویق خواهند نمود تا به حکومت وفاق ملی به ریاست سراج رأی اعتماد دهد. همچنین، فیلیپ هاموند وزیر خارجه انگلیس به تاریخ ۱۹ فبروری ۲۰۱۶م به الجزائر سفر کرد و در آنجا با رمطان العمامرة وزیر خارجه الجزائر دیدار نمود. وی در این سفر تأکید نمود: «مداخله نظامی راهحل مناسب بحران موجود در لیبیا نیست و باید روی راهحل سیاسی تمرکز صورت گیرد.» وزیر خارجه الجزائر نیز اظهارات همتای انگلیساش را تأیید نموده گفت: «ما به این باور استیم که هیچگونه مداخلهای نظامی راهحل بحران لیبیا به شمار نمیرود و تمام تلاشهائی که برای کمک به لیبیا جهت تأسیس حکومت وحدت ملی صورت میگیرد، قطعاً در مبارزه با تروریزم مؤثر و کارا خواهد بود.» (منبع: نشریه خبر الجزائر ۱۹ فبروری ۲۰۱۶م)
۵- به این ترتیب، این امور برای هر کسیکه چشم بصیرت داشت، از آغاز توافقنامه صخیرات در ماه ۱۳ دسمبر ۲۰۱۵م و حتی قبل از آن واضح بود و آن اینکه اروپا به خاطریکه طبقۀ سیاسی موجود طرفداراناش میباشند، به راهحل سیاسی عجله میکند؛ ولی امریکا چون میخواهد توسط حفتر طبقۀ سیاسی طرفداران خویش را در لیبیا به وجود آورد، هرگونه راهحل سیاسی را به تعویق میاندازد. به این دلیل است که امریکا بعضی وقتها از گفتگوها کنارهگیری کرده و گاهی هم به توافق نزدیک شده و گاهی دور میشود. چنانچه پس از آغاز کمتر از یک ماه مذاکرات، نمایندهگان طبرق از گفتگوها عقبنشینی کرده و سپس گفتگوها به حالت تعلیق در میآید. "سلامه" همراه افراد متعددی نشست داشته و پیشنهاداتی از مکانهای مختلف ارائه میدهد. همچنان بازگشت و عقبنشینیشان را از تونس به لیبیا برای مشوره با بازرسان خویش توجیه میکنند. حتماً "سلامه" میداند که خودش هیچگونه اختیاری نداشته و توافق طرفین به راهحل نهایی، مستلزم دخالت قدرتهای جهانیای که در عقبشان قرار دارند، میباشد.
طبق دلایل ذیل، عقبنشینی، تبصره و بازگشت از تونس به لیبیا به دلیل مشوره با بازرسانشان صورت میگیرد. خبرنگار الجزیره گزارش داد که: «نماینده پارلمان لیبیا از گفتگوها همراه شورای عالی کشور بدون بیان دلیل بعد از دو دَور گفتگوها برای تعدیل توافقنامه صخیرات در تونس عقبنشینی نمود. خبرنگار در مورد این عقبنشینی گزارش داد که: «شاید دلایل آن متعلق به وضع مادۀ ۸ باشد که دریچه بحث و تبادل نظر را صبح امروز در جلسهای پُر سر و صدا گشود و در آن مبحث شورای ریاست جمهوری و دولت به بحث گرفته شد.» (منبع: الجزیره ۱۶ اکتوبر ۲۰۱۷م) یک منبع به الجزیره گفته بود: «نشستی در مقر هیأت سازمان ملل در تونس بین "غسان سلامه" نماینده سازمان ملل برای لیبیا، "موسی فرج" و "عبدالسلام نصیبه" رؤسای هیأت گفتگو، برای ارزیابی دلایل به تعلیق آمدن جلسات بین دو هیأت دیروز دوشنبه دائر شد.» (منبع: الجزیره ۱۷اکتوبر ۲۰۱۷م)
خبرنگار الجزیره در تونس همچنان گزارش داد که: «نماینده سازمان ملل در لیبیا برای هر کدام از نمایندهگان طرفین، اوراقی را توزیع نمود که هرکدامشان دلایل نقاط اتفاق و اختلاف را بنویسند تا در نشستهای دو جانبه روی آن بحث شده و هر کدام از طرفین به طور جداگانه نظریات خویش را ارائه بدارند.» (منبع: الجزیره ۱۷ اکتوبر۲۰۱۷م)
در خلال کنفرانس مطبوعاتیکه "سلامه" به تاریخ ۲۱ سپتمبر ۲۰۱۷م برگزار کرده بود، به این اشاره نمود که بین نمایندهگان دو مجلس و نمایندهگان مردم لیبیا که در تونس گفتگو کردند، نقاطی از تفاهم و توافق به چشم میخورد و ایجاب میکند که یکشنبه به لیبیا باز گشته و همراه رهبران سیاسی در آنجا تبادل نظر کنند، با تذکر اینکه نقاط اختلافی از جمله مادۀ ۸ نیز بینشان وجود داشت که فرستاده سازمان ملل در پی حل آن میباشد. (منبع: الجزیره ۲۴ اکتوبر۲۰۱۷م)
۶- به این سبب است که حفتر بر عملیات نظامی تمرکز دارد و این پوشیده نیست؛ بلکه رفتار و اظهار نظر اش در خلال گفتگوهای شورای ریاست جمهوری و پارلمان طبرق که به ریاست "غسان سلامه" در ۲۱ سپتمبر۲۰۱۷م دائر شده بود، بر عملیات نظامی متمرکز بود، و در اثربخش بودن این گفتگوها شک و تردیدها را بر انگیخته بود؛ چنانچه الجزیره به تاریخ ۱۴ اکتوبر ۲۰۱۷م خبر ذیل را به نشر رساند: «خلیفه حفتر جنرال باز نشسته لیبیا امکانات حل بحران لیبیا را از راه گفتگوهاییکه از سوی امریکا دائر میشود، به شک و تردید انداخته است.» حفتر در اجلاس امنیتی شهر بنغازی که برای اولین بار دایر شده بود گفت: «علایمی به چشم نمیخورد که ملت لیبیا مطمئن باشند، گفتگوهای جاری نشانه راهحل برای بحران سیاسی موجود باشد، و تلویحاً به بدیلهای دیگری برای گفتگوهای سیاسی؛ از جمله: اردو و تمام دستگاههای امنیتیایکه نمایندهگی از تمایل ملت مینمایند، نمود. وی در اواسط اگست ۲۰۱۷م تصریح کرد: «ما مصمم هستیم به نبرد خویش تا تسلط کامل اردو به تمام خاک لیبیا را ادامه دهیم.» (منبع: شرق اوسط ۱۵/۸/۲۰۱۷م)
بنابر این، امریکا بر راهحل نظامی که در عقب آن بتواند راهحل سیاسی را رهبری کند، تمرکز دارد. وی راه حل سیاسی را الی تسلط نظامی بر مناطقی بیشتر توسط "حفتر" اخلال میکند تا به این ترتیب در راهحل سیاسی نقش بارزتری نسبت به اتحادیۀ اروپا بازی کند. یعنی امریکا بر راهحل نظامی تمرکز دارد تا به واسطه آن بتواند راهحل سیاسی را رهبری کند و برای نیل به این هدف از هر فرصت مناسب کار میگیرد.
به این اساس، به عقیده ما امریکا به خاطر تضمین تأثیر فعلی حفتر بر اردو، فرصت مناسبی برای برگزاری اجلاس نظامی در قاهره یافت و امریکا حفتر را به تاریخ ۳۰ اکتوبر ۲۰۱۷م دستور داد که اجلاس گروههای نظامی لیبیا در قاهره که همهییشان حفتر را تأیید نموده و با وی مخالفتی ننمودند، برگزار کند؛ سپس این اجلاس در شام ۲ نومبر ۲۰۱۷م به پایان رسید. روزنامه شرق اوسط بیان داشت: «دور سوم از گفتگوهای یکپارچهسازی سازمان نظامی لیبیا که در قاهره بین افسران لیبیا برگزار شده بود، در شامگاه دیروز به پایان رسید. به نقاطی تقریباً نهایی در مورد یک پارچهسازی اردوی لیبیا و پیوند دادناش با حکومت مدنی در لیبیا که از سال ۲۰۱۱م از هرج و مرج نظامی و امنیتی رنج میبرد، دست یافت.» (منبع: شرق اوسط ۴ نوامبر ۲۰۱۷م)
به این دلیل، واضح است که امریکا و ابزارش(مصر و حفتر) به پیشروی چشمگیری نایل آمدند؛ چنانچه حفتر بر مناطق زیادی خصوصاً در شرق که منطقۀ نفت خیز بوده-در اثر سهلانگاری اروپا که قبلاً جزء عواید انگلیس و قسمتی هم از فرانسه و ایتالیا بود- تسلط یافته است. این بدان معنی نیست که نبرد به پایان رسیده است؛ زیرا اروپا نیروهای خودش را در لیبیا دارد و برعلاوه آن، اروپا در کارهای سیاسی از امریکا فریبکارتر است. به این ترتیب، انتظار میرود که نبرد جهانی همچنان بین امریکا و ابزار آن و اروپا و ابزارش در لیبیا، ادامه داشته باشد، و لیبیاییها در آتش این جنگ همچنان میسوزند.
قابل ذکر است که قضایای مسلمانها به دستان خودشان حل شدنی است؛ نه دشمنانشان و راهحلی را الله سبحانه وتعالی برایشان آسان کرده است؛ زیرا سلاحشان در پنهان و آشکار اخلاص به الله سبحانه وتعالی و صداقت با رسول الله صلی الله علیه وسلم در گفتار و کردار است. آنگاه است که مذاکره کنندهگان خود را در مقابل شهر اصیل اسلامی که در زمان خلیفۀ راشده حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه فتح شد، خواهند دید. شهری که تمام ساکنان آن مسلمان اند و بدون داشتن ارتباط با کفار استعمارگر، برای حل تمام قضایای خویش، به کتاب الله سبحانه وتعالی و سنت رسولاش صلی الله علیه وسلم مراجعه میکنند.
﴿وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِيَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ﴾
[هود: ۱۱۳]
ترجمه: به كافران و مشركان تكيه مكنيد(اگر چنين كنيد)، آتش دوزخ شما را فرو میگيرد، و(بدانيد كه) جز الله(سبحانه وتعالی) دوستان و سرپرستانی نداريد(تا بتوانند شما را در پناه خود دارند و شر، بلاء، زيان و ضرر را از شما به دور نمايند) و پس از(تكيه به كافران و مشركان، ديگر از سوی الله سبحانه وتعالی) ياری نمیگرديد و(بر دشمنان) پيروز گردانده نمیشويد.
در پایان، سخن گذشته خویش را تکرار میکنیم: جای بس تأسف است، سرزمینهای اسلامی که روزی فتوحات و نشر اسلام عدل و خیر را به اطراف و اکناف عالم حمل مینمود، این سرزمینها میدان کشتاری شده که کفار استعمارگر بر کشتن و چپاول ثروت ما، با هم به رقابت پرداختهاند، و با جاری شدن هر قطرهی خون ما که توسط خودشان یا غلامان شان-که از شهر و دیارماناند- میریزد، با دهان بسته میخندند.
اینکه کفار استعمارگر توان خویش را برای قتل ما به خرج دهند، عجیب نیست؛ چون ایشان دشمنان کینهتوز ما اند؛ اما عجیب این است که فرقههایی در لیبیا با ایشان در یک صف قرار گیرند و یک عده با امریکا دوستی برقرار کرده و عدهی دیگر با اروپا دوستی کنند و سپس با هم بجنگند، آنهم جنگیکه نه به خاطر اسلام و اعلای کلمة الله بوده؛ بلکه بر اساس مصالح کفار استعمارگر باشد، و این یک بلایی بزرگ است. اینکه مسلمانان همدیگر را به قتل برسانند، در اسلام گناهی نابخشودنی است. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده اند:
«كُلُّ الْمُسْلِمِ عَلَى الْمُسْلِمِ حَرَامٌ، دَمُهُ، وَمَالُهُ، وَعِرْضُهُ»
(رواه مسلم)
ترجمه: همه چیز مسلمان، از جمله ریختن خون، مال و آبرویش بر مسلمان دیگر حرام است.
«لَزَوَالُ الدُّنْيَا أَهْوَنُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ قَتْلِ رَجُلٍ مُسْلِمٍ»
(رواه نسائی)
ترجمه: نابود شدن دنیا نزد الله(سبحانه وتعالی) از کشتن مردی مسلمان آسانتر است.
﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ﴾
ترجمه: به راستی در اين(سرگذشت پيشينيان) بيدارباش و اندرز بزرگی است، برای آنكه دلی(آگاه) داشته باشد، يا با حضور قلب گوش فرا دارد.
۱۷ صفر ۱۴۳۹هـ.ق
۶ نومبر ۲۰۱۷م