- مطابق
تحولات جدید سیاسی در کُردستان و ایران
(ترجمه)
پرسش:
ایران به تاریخ ۶ جنوری ۲۰۱۸م، اقلیم کُردستان را متهم نمود که در تظاهرات ایران دست داشته و اقلیم یادشده به تاریخ ۷ جنوری ۲۰۱۸م این اتهام را رد نمود. در عین حال، اخباری مبنی بر اینکه ایران نیز در تظاهراتیکه به تاریخ ۱۹ دسمبر ۲۰۱۷م در کُردستان، به ویژه در ولایت سلیمانیه اتفاق افتاد، دست داشته، وجود دارد. بنابر این، آیا میتوان گفت که کُردستان عراق در تظاهرات ایران، که به تاریخ ۲۸ دسمبر ۲۰۱۷م آغاز گردید، نقش داشته و این در واکنش به نقش ایران در تظاهرات کُردستان بوده یا خیر؟ به عبارت دیگر؛ آیا آنچه در ایران و کُردستان اتفاق افتاد، به نوعی عمل و عکسالعمل است؟ آیا این دو اتفاق اسباب و انگیزههای داخلی داشته و یا با تحریکهای خارجی رخ داده؟ در صورتیکه تحریک خارجی بوده، این محرک کیست و آیا هدف از این تظاهرات، تغییر حکومت اقلیم کُردستان و ایران بوده و یا خیر؟
پاسخ:
این دو حادثه از باب عمل و عکسالعمل نیست و اینکه ایران، اربیل مرکز کُردستان را متهم نمود، در حقیقت بیانگر سردرگمی سیاسی است که حکومت ایران به دلیل داخلی بودن حوادث، دچار آن گردید. اربیل در حال حاضر سرگرم بحرانی است که احتمالاً باعث ریشهکن شدن نظام آن شود و در شرایط فعلی به هیچوجه توان تحریک مردم ایران را ندارد. سردرگمی سیاسی ایران را میتوان از متهم نمودن طرفهای گوناگون دریافت، چنانچه شماری از مسئولین ایرانی، نیروهای بیگانه را متهم نمودند. غلام علی خوشرو نمایندۀ ایران در سازمان ملل، در اظهاراتی گفت: «تهران شواهد قوی دارد که متظاهرین به وضوح از بیرون رهبری میشدند.» (منبع: بی بی سی عربی ۷ جنوری ۲۰۱۸م) بناءً اینکه ایران اربیل را متهم نمود، نیز بخشی از این سردرگمی به شمار میرود. محسن رضائی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در اظهاراتی به تاریخ ۶ جنوری ۲۰۱۸م ادعاء نمود که جزئیات سناریوی حوادث ایران، در اربیلِ اقلیم کُردستان عراق طراحی گردیده.» (منبع: روسیۀ امروز ۷ جنوری ۲۰۱۸م) اما اقلیم کُردستان عراق این ادعاء را توسط سفین دزیی سخنگوی حکومت کُردستان رد نمود.
به این ترتیب، مسئلۀ عمل و عکسالعمل منتفی میگردد و واقعیت این است که هر یک از دو حادثه، اهداف و شرایط خاص خود را داشت؛ با این وجهمشترک که هریک به گونۀ داخلی و خودجوش آغاز گردید، اما دستهای بیرونی با انگیزههای مختلف خیلی زود آنها را احاطه نموده و برای تحقق اهدافی آن را سوق دادند، که به هریک از اقلیم کُردستان و ایران ربط دارد. شرح این سخن قرار ذیل است:
اول) حوادث کُردستان عراق: رسانههای گوناگون به تاریخ ۱۹ دسمبر ۲۰۱۷م از تظاهراتی خبر دادند که معلمین و کارمندان حکومتی در شهرسلیمانیۀ کُردستان به دلیل تأخیر چندماهۀ معاشات خویش به راه انداخته بودند. سپس طیفهای گوناگون و گستردهای از ساکنان سلیمانیه در این تظاهرات شرکت نمودند و رفتهرفته دامنۀ آن به سایر مناطق اقلیم کُردستان به شمول بخشهایی از شهر اربیل نیز کشیده شد. سرعت همهگیر شدن این تظاهرات بیانگر فشارهای سخت اقتصادی است که ساکنین این اقلیم، پس از تسلط بغداد بالای منابع اساسی نفت اقلیم در کرکوک، با آن دست و پنجه نرم میکنند. به علاوۀ سایر فشارهایی اقتصادی، به ویژه بستن میدانهای هوایی در شهرهای اربیل و سلیمانیه در برابر پروازهای خارجی و وادار کردن مسافران به عبور و مرور از طریق میدان هوایی بغداد، که روند سفر به خارج را دشوارتر نموده، انتقاد شدید از افراد حکومت محلی و متنفذین و اتهام آنان به فساد و سوء استفاده از سرمایههای اقلیم، آتش خشم مردم را تندتر نمود.
تظاهرات در اقلیم کُردستان خیلی زود گسترده شد، به ویژه در مناطقیکه احزاب کرد مخالف با مسعود بارزانی و حزب دموکراتیک کُردستان، دست بالا دارند. یکی دیگر از مسائلیکه اوضاع معیشتی مردم را متأثر نمود، خروج خانوادههای کُرد از شهر کرکوک به جانب اقلیم بود که زیر فشار تحرکات داخلیِ مخالف صورت گرفت. تمام موارد یاد شده نشان میدهد که این تظاهرات به صورت خودجوش و از داخل نشأت نموده است. این تظاهرات در اصل انتقادهایی بود که متوجه حکومت اربیل به رهبری حزب دموکراتیک کُردستان گردید، حزبیکه بارزانی به آن وابسته بوده و اینک پس از استعفایش از ریاست اقلیم، پشت سر برادرزادهاش، نیجیرفان بارزانی، پنهان شده است. این مسئله را میتوان از چند ناحیه درک نمود:
الف) اینکه تظاهرات ابتداء از ولایت سلیمانیه آغاز شد، ولایتیکه جریانها و احزاب مخالف با مسعود بارزانی مزدور انگلیس بالای آن تسلط دارند. بنابر این، مرکز اصلی تظاهرات و جریان تغییرخواه، سلیمانیه بود و جناح نیرومند طالبانی در حزب اتحاد ملی نیز در سلیمانیه مرکزیت دارد و این چنین احزاب توان تحریک مردم و راهاندازی چنین تظاهراتی را دارند، اگرچه توان جهتدهی اوضاع کلی ولایت را ندارند.
ب) اظهارات خود نیجیرفان، که نشان میدهد تظاهرات علیه حکومت او به راهانداخته شده، چنانچه صفحۀ انترنتی باسنیوز کُردستان به تاریخ ۲۱ دسمبر ۲۰۱۷م چنین خبر داد: «نیجرفان بارزانی رئیس حکومت اقلیم کُردستان از وجود "دسیسۀ بزرگی" علیه اقلیم خبر داده و گفته که این دسیسه بزرگتر از چیزی است که تصور میشود.» همچنین وی به وجود طرفهایی اشاره نمود که قصد دارند در اقلیم هرج و مرج به راهانداخته و تظاهرات را از مسیر و هدفاش منحرف نمایند و به خشونتها دامن زنند. وی افزود که: «دستهایی پنهانی در تلاش ایجاد هرج و مرج در کُردستان بوده و ما تلاشهایمان را برای جلوگیری از آن ادامه خواهیم داد.» وی بدون اینکه نام ببرد، به جریانهایی اشاره نمود که تلاشها را برای ایجاد هرج و مرج حمایت میکنند، اما وی گفت که نیروهای امنیتی این اقلیم با جدیت تمام با این جریانها برخورد خواهد نمود. بارزانی علاوه نمود که ما در برابر هشدارهای جدی و دسیسههای بزرگتر از آن قرار داریم که میتوان تصور نمود و آنچه در سلیمانیه اتفاق افتاد، تلاشهایی است به منظور برهم زدن امنیت و آرامش مردم. وی از مردم خواست که وحدتشان را حفظ نموده و دست به دست هم بدهند تا بر این اوضاع غلبه نمایند.
بارزانی با این اظهارات به احزاب کردی اشاره میکند که با تمام توان در سلیمانیه با همهپرسی استقلال کُردستان مخالفت نمودند و اینکه با امریکا و وابستهگان آن در بغداد و تهران ارتباط دارند، یکی از این احزابیکه تظاهرات علیه حکومت بارزانی را دامن زد، حزب حرکت تغییر است، حزبیکه پس از جدایی از حزب اتحاد ملی، دومین قدرت سیاسی انتخابات ۲۰۰۹م کُردستان به شمار میرفت. این حزب به رهبری کوران و جماعت اسلامی، پس از تظاهرات، خود را از حکومت اربیل جدا نمودند و یاسین حسن، که یکی از رهبران این حزب میباشد، در گفتگویی با شبکۀ خبری الجزیره گفت: «جماعت اسلامی و حرکت تغییر، پس از آنکه علیه متظاهرین تیر اندازی صورت گرفت، تصمیم گرفتند تا به صورت کامل از این حکومت جدا شوند و از حکومت میخواهیم که فوراً خود را منحل نموده و در عوض آن حکومت نجات ملی را تشکیل دهد.» (منبع: الجزیره نت ۲۱ دسمبر ۲۰۱۷م)
همچنین شبکۀ خبری بی بی سی به تاریخ ۲۶ دسمبر ۲۰۱۷م با انتشار خبری از استعفای یوسف محمد رئیس پارلمان کُردستان عراق، که در عین حال یکی از رهبران حرکت تغییر است، خبر داد که به هدف تضعیف موقف حکومت اربیل در برابر تظاهرات صورت گرفت. در این خبر گفته شده: «رئیس پارلمان اقلیم کُردستان عراق به دلیل آنچه که وی آن را تسلط شماری افراد و جریانهای مشخص بالای حکومت قانونی خواند، از مقاماش استعفا نمود. یوسف محمد با لحنی تند از انحصار قدرت سیاسی و اقتصادی، خاک و سرمایهها و سایر عرصههای زندهگی در دست این افراد مشخص را انتقاد نمود و گفت: آنان به جای تقسیم عادلانۀ این امکانات بالای تمام اقلیم، آن را زیر تسلط خودشان قرار دادهاند. محمد افزود که موقف ایالات متحده امریکا که در آن با انجام همهپرسی مخالفت نشان داده بود و در نامۀ تیلرسن وزیر خارجه امریکا به آن اشاره شده بود، به سان فرصت طلایی و تاریخی بود که حکومت اقلیم آن را هدر داد.» (منبع: بی بی سی ۲۶ دسمبر ۲۰۱۷م) این اظهارات به وضوح بیانگر وابستهگی این مرد و جریانی است که به آن تعلق دارد.
ج) به این ترتیب، شروع تظاهرات از ولایت سلیمانیه که در اختیار احزاب مخالف حزب بارزانی قرار دارد، مشارکت شماری از رهبران این احزاب در تظاهرات، بازداشت تعدادی از این رهبران توسط نیروهای امنیتی، خروج احزاب یاد شده از حکومت اربیل به هدف تضعیف آن، خواستن از حکومت که خودش را منحل کند، استعفای رئیس پارلمان، درست چند ماه قبل از زمان انتخابات و هشدار حکومت عبادی در بغداد به مداخله در این تحولات، همه و همه بیانگر این است که اگرچه تظاهرات در اقلیم کُردستان در ابتداء به گونۀ خودجوش راه افتاد، اما به زودی توسط مداخلۀ خارجی جهت داده شد و هدف از این مداخله، تحقق اهدافی بود که به امور این اقلیم ارتباط دارد.
این مداخله نتیجۀ فشار گروههای داخلی کُردستان، که مخالف نفوذ بارزانی میباشند، همچنین فشارهای بغداد به هدف فروپاشی حکومت بارزانی در اربیل بود. به علاوۀ این فشارها، از ترکیه، ایران و بغداد نیز صداهایی شنیده میشد که خواستار محاکمۀ مسئولین راهاندازی همهپرسی برای استقلال کُردستان بود. روشن است که تمام این احزاب و سازمانها، وابسته به امریکا هستند، بناءً طبیعی است که امریکا مزدوران داخلی و منطقهایاش را به منظور اعمال فشار بالای حکومت بارزانی تا فروپاشی کامل آن و پایان دادن به نفوذ انگلیس در حکومت اربیل، به کار خواهد گرفت و اگر موفق نشود، این حکومت را به این زودیها سقوط دهد، تلاش میکند و با چنین اقداماتی، میخواهند زمینۀ فروپاشی آن در آینده را فراهم نماید. این مسئله را میتوان در سایۀ سیاست ادارۀ حکومت ترامپ در منطقه و شعار "اول امریکا" بررسی نمود، زیرا امریکا به نفوذ سیاستاش در مناطق زیر تسلط مزدوران انگلیس اکتفاء نمیکند، بلکه اگر منافع امریکا تقاضا کند، مزدوران و طرفداران انگلیس را در این مناطق محاکمه و حتی نابود میکند؛ چنانچه در برنامۀ مبارزه با فساد در سعودی اتفاق افتاد و چنانچه در حال حاضر با رهبران کنفرانس ملی در صنعای یمن، بعد از قتل صالح اتفاق میافتد. این بود واقعیت آنچه که به گمان اغلب در کُردستان رخ داد و تا کنون ادامه دارد.
دوم) حوادث ایران: تظاهراتیکه به تاریخ ۲۸ دسمبر ۲۰۱۷م در ایران آغاز گردید، در حقیقت واکنشی به اوضاع بد اقتصادی، وضعیت معیشتی مردم، ارتفاع آمار بیکاری و میزان زیاد فقر و قیمت بالای مواد اولیه بود. چنانچه گزارشها نشان میدهد که آمار بیکاری به شدت بالاست، در حدیکه عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر داخله در کنفرانس خبری به تاریخ ۱ اکتوبر ۲۱۰۷م گفت: «میزان بیکاری در حال حاضر به ۱۲درصد میرسد، درحالیکه و در برخی شهرهای ایران؛ مانند: اهواز، کرمانشاه و بلوچستان به ۶۰درصد نیز میرسد. میزان بیکاری در میان فارغان دانشگاهها و کسانیکه شهادتنامههای علمی در دست دارند، بسیار زیاد میباشد.» (منبع: العربیه ۲ اکتوبر ۲۱۰۷م)
گزارشها نشان میدهد که ۲۱درصد فارغ التحصیلان دانشگاهها بیکار بوده و ۱۵ میلیون ایرانی زیر خط فقر به سر میبرند. این بدان معنی است که تطبیق نظام سرمایهداری در این سرزمین، نتیجۀ منفی برای عام مردم داشته، درست مانند سایر سرزمینهاییکه این نظام غربی بر آنها تطبیق میگردد. از آن جاییکه در ایران نظام اقتصادی سرمایهداری تطبیق میگردد، بناءً سرمایهها به درستی توزیع نگردیده و بسیاری از مردم از آن محروم میمانند و این ثروتمندان هستند که ثروتمندتر میشوند. بانکهای سودی فعالیت دارند، نظام مالیاتی سرمایهداری و وابسته به سیاستهای صندوق بینالمللی پول تطبیق میگردد، چنانچه درست پیش از حوادث اخیر بود که هیئتی از جانب صندق بینالمللی پول و مشخصاً به تاریخ ۱۸ دسمبر۲۰۱۷م وارد تهران شده و کاتریونا بیرفیلد رئیس این هیئت خطاب به مسئولین ایران چنین گفت:
«در وضعیت ناباوریکه وجود دارد و با توجه به افزایش خطرهاییکه نظام مالی ایران با آن مواجه است، بهتر است حکومت هرچه زودتر ساختار و سرمایهگذاری بانکها و مؤسسات امانتی را تجدید نماید.» وی افزود: «بهتر است فوراً در خصوص کیفیت اصول و ارزیابی قرضههای مرتبط و طرح راهکار مشخص و در چهارچوب زمانی معین به منظور تجدید سرمایهگذاری بانکها و رسیدگی به قرضهها، اقدام صورت گیرد. هزینۀ تجدید سرمایهگذاری بانکها را میتوان از طریق صدور چکهای حکومتی درازمدت فراهم نمود.» (منبع: صفحۀ رسمی انترنتی تلویزیون ایرانی العالم ۱۹ دسمبر ۲۰۱۷م) بدون شک تطبیق این درخواستها توسط حکومت منجر به افزایش قیمتها، بیکاری و فقر خواهد شد و در این صورت طبیعی است که مردم در دام فقر گیر افتاده و سپس علیه نظام قیام کرده و از هر راه ممکن، مشکلاتشان را اظهار مینمایند.
به این ترتیب، تظاهرات از شهر مشهد در شرق ایران آغاز گردید و شعارهاییکه در آن جا سر داده میشد، شعارهایی در اعتراض به افزایش قیمتها بود، اما به سرعت دامنۀ آن به شهرهای گوناگون دیگر، که شمار آن به ۸۰ شهر و شهرک می رسید، کشانیده شد و هزاران تن از جوانان و طبقۀ کارگر با خشم، علیه فساد مسئولین، بیکاری و شکاف به شدت در حال گسترش میان فقراء و ثروتمندان، شعار میدادند. احمد توکلی رئیس شورای ادارۀ سازمان مراقبت از شفافیت و عدالت ایران در گفتگویی با آژانس خبری فارس به تاریخ ۳۰ دسمبر ۲۰۱۷م گفت: «این اعتراضات به سه دلیل راه افتاد؛ اول: سیاستهای سخت اقتصادی صندوق بینالمللی پول؛ دوم: ضعف حکومت و مسئولین در حل مشکلات اقتصادی؛ و سوم: نبود شفافیت و پاسخدهی در برابر فیصلههای اتخاذ شده توسط حکومت.»
اگر پولی را که ایران صرف ملیشهها و طرفداراناش در لبنان، سوریه و یمن میکند، به موارد فوق علاوه کنیم، بدون شک مشکل اقتصادی بزرگی را تشکیل خواهد داد که کمر مردم ایران را خم نموده و آنان را وادار میکند تا دست به اعتراض زده و حتی حکومت را متهم به خیانت در امور معیشت مردماش نمایند. تلویزیون عربی ۲۱ به تاریخ ۱ جنوری ۲۰۱۸م با انتشار خبری گفت: «بسیاری از ایرانیان، کمکهای حکومتشان به گروه حماس در غزه، حزب الله در لبنان، حکومت بشار اسد در سوریه و حوثیها در یمن را غیرضروری دانسته و حتی آنها را خیانت میشمارند.» موارد فوق به خوبی نشان میدهد که دلیل اصلی اعتراضات در ایران، مسائل اقتصادی بوده، اما حکومت با زور با آن برخورد نمود که در نتیجۀ آن شماری کشته و زخمی شدند. بی بی سی عربی به تاریخ ۷ جنوری ۲۰۱۷م با انتشار خبری گفت: «برخی گزارشها نشان میدهد که از آغاز اعتراضات تا کنون بیش از ۱۷۰۰ تن بازداشت شدهاند.
چنانچه همه میدانیم، هرگاه به اعتراضات اقتصادی رسیدگی درست صورت نگیرد و یا معالجۀ آن به تأخیر افتد، به ویژه اگر با زور و خشونت با آن برخورد شود، چنین اعتراضاتی خیلی زود به اعتراضات سیاسی تبدیل میگردد و این دقیقاً همان اتفاقی بود که در اعتراضات ایران رخ داد. چنانچه شعارهای سیاسی علیه حکومت و مسئولین آن، به شعارهای اقتصادی افزوده شد و از دخالت حکومت ایران به جنگهای منطقه و مصارف میلیارد دالری در آن انتقاد شد و رویکردهای سیاسی مخالف دولت دست بالا را گرفته و بالای رموز و پیشگامان نظام، تهاجم صورت گرفت. اینجا بود که اروپا و امریکا شروع به بهرهبرداری از حوادث اتفاق افتاده نمودند؛ چنانچه رسانههای اروپائی، به ویژه رسانههای انگلیس؛ مانند رادیویی بریتانیا و تلویزیون آن، به آن دامن میزدند.
ماکرون رئیس جمهور فرانسه نیز به نوبت خودش در پاسخ به پرسشیکه توسط نشریۀ "الحیاة" منتشر گردید، در خصوص حوادث ایران گفت: «این تظاهرات، بازتر شدن جامعۀ مدنی ایران را به نمایش گذاشت و این مسئله باعث شد که با روحانی رئیس جمهور ایران تماس بگیرم و به وی تذکر دهم که نباید دست به خشونت زد و باید به آزادی بیان، که حق شهروندان است، احترام گذاشت. اینک منتظریم ایران عناصر برخورد باز و مطلوب را از طریق کنار آمدن با متظاهرین از خود نشان دهد تا بتوانیم بالای اوضاع تسلط پیدا کنیم.» وی خواستار گفتگوی متداوم با تهران شد؛ اما مداخلۀ اروپا و استفاده از این حوادث، ارزش بررسی عمیق را ندارد، زیرا تقریباً فاقد اثرگزاری میباشد.
آنچه ارزش بررسی عمیق را دارد، وارد شدن امریکا به این قضیه میباشد، چنانچه دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا با انتشار تویتی در صفحۀ تویترش به تاریخ ۱ جنوری ۲۰۱۸م نوشت: «ملت بزرگ ایران سالهاست که سرکوب میشود، در حالیکه از گرسنگی رنج برده و تشنۀ آزادی میباشد. سرمایههای ایران به غارت میرود، چنانکه حقوقبشر نیز زیر پا میگردد. اینک زمان تغییر است. ایران، با وجود توافقنامۀ وحشتناکیکه ادارۀ اوباما با آن امضاء نمود، در تمام عرصهها ناکام مانده.» سکرتر نشراتی قصر سفید نیز در اظهاراتی گفت: «ادارۀ حکومت ترامپ از شنیدن گزارشهاییکه نشان میدهد، حکومت ایران هزاران تن از شرکت کنندهگان در اعتراضات مسالمت آمیز را زندانی نموده، سخت احساس نگرانی میکند.» وی افزود: «ما قطعاً سکوت نخواهیم نمود، زیرا حکومت سرکوبگر ایران، حقوق اساسی شهرونداناش را زیر پا نموده و مسئولیت هرگونه تعرض به شهروندان بردوش گردانندهگان حکومت خواهد بود.» (منبع: صفحۀ انترنتی العراق ۱۰ جنوری ۲۰۱۸م)
به این ترتیب، بسیاری از مسئولین امریکایی و در رأس آنان دونالد ترامپ، از همان روز اول و با صراحت از متظاهرین پشتیبانی نمودند. نیکی هیلی نمایندۀ دائمی امریکا در سازمان ملل، روز جمعه در نشست شورای امنیت گفت: «واشنکتن در کنار متظاهرین ایران قرار دارد، متظاهرینیکه برای خود و خانوادههایشان خواستار آزادی و زندهگی بهتر و برای مردم خویش عزت و آبرو میخواهند. امریکا خواستار برگزاری نشست شورای امنیت در خصوص تظاهرات ایران شده بود و این دعوت سایر اعضای این شورا را خشمگین نموده بود، از جمله روسیه که نمایندۀ آن اعتراضات ایران را یک مسئلۀ داخلی خواند.» (منبع: بی بی سی عربی ۷ جنوری ۲۰۱۸م)
اینکه واشنکتن خواستار برگزاری نشست شورای امنیت شده است، خود دلیل روشنی است بر اینکه امریکا در پی تسلط یافتن بالای موج اعتراضات بوده، به ویژه عجلهای که در این دعوت به کار برد، در حدیکه سایر اعضای این نشست از این دعوت شگفت زده شدند. چنانچه بی بی سی عربی به تاریخ ۶ جنوری ۲۰۱۸م در خبری چنین گفت: «اعضای مجلس شورای امنیت از دعوت هیلی برای برگزاری نشست فوقالعادۀ شورای امنیت برای بررسی اعتراضها در ایران، شگفتزده شدند و مجبور شدند بالای روسیه به دلیل مخالفت با این نشست، اعمال فشار نمایند. نمایندۀ سازمان ملل در این نشست گفت: «واشنکتن بدون هیچ تردیدی در کنار کسانی در ایران قرار دارد که تلاش دارند به آزادی شخصی و زندهگی بهتر برای خانوادهها و کرامت کشورشان دست یابند.» اینجاست که این پرسش مطرح میگردد: آیا امریکا با تأییداش از موقف متظاهرین در ایران دنبال سقوط حکومت ایران است؟ و یا هدف امریکا از تسلط بالای تظاهرات ایران، چیز دیگری است؟ در پاسخ به این پرسش میگوییم:
این ادعاء که امریکا از اعتراضات اعلام پشتیبانی نموده تا حکومت ایران را تغییر دهد، بسیار بعید به نظر میرسد، به خصوص با توجه به اینکه با زبان خود به این مسئله اعتراف کرده اند، چنانچه اندرو بیک معاون وزیر خارجۀ امریکا در امور عراق و ایران در گفتگویی به تاریخ ۴ جنوری ۲۰۱۸م با نشریۀ "الحیاة" گفت: «ما تنها از حمایت متظاهرین و احترام به حقوق آنان صحبت میکنیم و در نهایت میخواهیم ببینیم که حکومت در بسیاری از موارد رفتارش را تغییر دهد، مشخصاً با متظاهرین.» وی تأکید نمود که: «ادارۀ حکومت امریکا خواستار تغییر رفتار حکومت ایران است و نه تغییر خود آن.»
بنابر این، نقش امریکا در برابر حکومت ایران روشن است و ما در پاسخ به پرسشیکه قبلاً به تاریخ ۲۱ اگست ۲۰۱۳م منتشر نمودیم، گفتهبودیم: «نقش امریکا در قبال انقلاب ایران از همان ابتدای کار واضح و روشن بود. تمام فعالیتهای سیاسی را که ایران در منطقه انجام داده، همه با موافقت و هماهنگی با پروژههای امریکا بوده... .» همچنین در پاسخ به پرسش دیگریکه به تاریخ ۲۳ فبروری ۲۰۱۷م منتشر شد، گفتهبودیم: «به این ترتیب، نقش ایران در منطقه در حقیقت سیاست امریکایی است که به دقت بررسی و تهیه گردیده و این نقش هرازگاهی بر اساس لزومدید سیاست امریکا و شرایط، پر رنگ و یا کم رنگ میشود.» بناءً حمایت علنی امریکا از اعتراضات متظاهرین، قطعاً به هدف تغییر حکومت نیست. اینک پرسش این است که پس چرا امریکا تلاش نمود تا موج اعتراضات را زیر تسلط خود آورد، انگار در آن به گمشدهاش دست یافته؟ پاسخ این است که به دو هدف مهم بر میگردد:
اول) برگرداندن افکار عامه از قضیۀ فلسطین و اظهارات اخیر ترامپ در مورد قدس و سرگرم نمودن منطقه به موضوع ایران: تا ایران به صفت دشمن نخست در منطقه تبارز نموده و به این ترتیب، افکار عامه روی ایران متمرکز شود و از تمرکز بالای رژیم یهودیان اشغالگر کاسته و یا کلاً متلاشی گردد.
دوم) توجیه بقای مزدوران امریکا در منطقه و توجیه اطاعت آنان از امریکا: به دلیل اینکه امریکا از آنان در برابر ایران و خطرهای ناشی از آن حمایت میکند. اظهارات ترامپ در مورد قدس و اینکه این شهر پایتخت دولت یهود است، نشانۀ آشکار و روشنی از عداوت امریکا با مؤمنین است، همان اظهاراتیکه در منشور قبلیمان به تاریخ ۷ دسمبر ۲۰۱۷م گفته بودیم که: «دست مزدوران امریکا را برای مسلمانان رَو کرده و آنان را سخت رسوا نمود، زیرا قدس در دل و فکر مسلمانان جای داشته و سکوت مرگبار این مزدوران در برابر اظهارات ترامپ و تداوم مزدوری امریکا و دوستی و وابستهگی با آن، رسوایی بس بزرگی است که دامن این مزدوران را گرفت.» بناءً اظهارات تند و تیز ترامپ علیه ایران، بهسان دیواری است که این حکام مزدور برای توجیۀ بقای خویش به عنوان مزدور و وابستهگان امریکا، در پس آن جای گرفته و سکوت خویش در برابر اظهارات خائنانۀ ترامپ در مورد قدس را با آن توجیه میکنند و ادعاء میکنند که ترامپ از آنان در برابر دشمن دیرین و لجوجشان دفاع میکند؛ در حالیکه این عذر بدتر از گناه است.
﴿وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ﴾
[منافقون: ۴]
ترجمه: و چون آنان را ببينى هيكلهایشان تو را به تعجب وا مىدارد و چون سخن گويند، به گفتارشان گوش فرا مىدهى گويى آنان شمعكهايى پشتبر ديوارند(كه پوك شده و درخور اعتماد نيستند) هر فريادى را به زيان خويش مىپندارند؛ خودشان دشمن اند؛ از آنان بپرهيز الله(سبحانه وتعالی) بكشدشان که چگونه(از حقيقت) انحراف يافتهاند.
به گمان اغلب این بود، واقعیت آنچهکه اعم از اعتراضات داخلی و اظهارات خارجی مربوط به آن به ویژه امریکا در ایران اتفاق افتاد و میافتد.
در اخیر باید گفت که: بزرگترین دلیل و سبب دستدرازی و دخالت کفار استعمارگر به امور و سرنوشت سرزمینهای اسلامی، این است که حکام احمق و خودفروختهای بالای امور مسلمانان تسلط یافته و با دشمنان اسلام و مسلمانان دوستی نموده و به آنان پناه میبرند. رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیثی به روایت احمد از ابی هریره رضی الله عنه در این خصوص هشدار داده است، آنجا که میفرماید:
«إِنَّهَا سَتَأْتِي عَلَى النَّاسِ سِنُونَ خَدَّاعَةٌ يُصَدَّقُ فِيهَا الْكَاذِبُ وَيُكَذَّبُ فِيهَا الصَّادِقُ وَيُؤْتَمَنُ فِيهَا الْخَائِنُ وَيُخَوَّنُ فِيهَا الْأَمِينُ وَيَنْطِقُ فِيهَا الرُّوَيْبِضَةُ قِيلَ وَمَا الرُّوَيْبِضَةُ قَالَ السَّفِيهُ يَتَكَلَّمُ فِي أَمْرِ الْعَامَّةِ»
ترجمه:بدون شک، سالهای فریبندهای بالای مردم خواهد گذشت که در آن دروغگوی تصدیق و راستگوی تکذیب میشود، خائن مورد اعتماد شده و امین خیانتکار معرفی میگردد و(رویبضة) در آن زمان سخن میزنند. گفته شد: رویبضه کیست؟ فرمود: انسان سفیه و نادانیکه در امور عام مردم سخن زده و نظر میدهد.
بنابر این، مصیبت بزرگ امت اسلامی در حال حاضر همانا حکام خائنی هستند که بر گردۀ آن سوار اند، اما نباید فراموش کنیم که این امت، بهترین امتی است که الله سبحانه وتعالی آن را فرستاده تا جهانیان را به سوی فلاح و رستگاری فرا بخوانند و به خواست او تعالی هرگز در برابر این حکومتهای ظالم و مستبد، حکام رویبضات سکوت نخواهند نمود. چناچه رسول الله صلی الله علیه وسلم بشارت تأسیس مجدد خلافت راشده را پس از حکومتهای جبری داده و در مسند امام احمد و طیالسی به نقل از حذیفه بن الیمان میفرماید:
«... ثُمَّ تَكُونُ مُلْكًا جَبْرِيَّةً، فَتَكُونُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ تَكُونَ، ثُمَّ يَرْفَعُهَا إِذَا شَاءَ أَنْ يَرْفَعَهَا، ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ نُبُوَّةٍ»
ترجمه:سپس حکومت جبری فرا رسیده و تا زمانیکه الله سبحانه وتعالی خواسته باشد، ادامه خواهد یافت، سپس هرگاه بخواهد آن را برداشته و سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود.
۲۴ ربیع الثانی ۱۴۳۹هـ.ق
۱۱ جنوری ۲۰۱۸م