- مطابق
اعجاز علمی در قرآن کریم
(ترجمه)
پرسش:
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!
شیخ بزرگوار! الله متعال شما را در حفظ و امان خود داشته باشد؛ پرسش من در رابطه به اعجاز علمی در قرآن کریم است. 1- هدف از اصطلاح اعجاز علمی در قرآن کریم چیست؟ 2- آیا در قرآن کریم اعجاز علمی است؟ 3- آیا اعجاز بخش علم محسوب میشود یا کدام موضوع دیگری است؟
پاسخ:
وعليكم السلام و رحمة الله و بركاته!
در رابطه به اعجاز علمی در قرآن کریم باید متذکر شوم که این اصطلاح در عصر پیامبر صلی الله علیه وسلم و اصحاب رضی الله عنهم معروف و شناخته شده نبود و یا به عبارت دیگر، استفاده نشده بود. برای وضاحت بیشتر به نقاط ذیل دقت نمائید:
۱. معجزه عبارت از امر خارق العاده(خلاف عادت) است که از مدعی نبوت(پیامبرﷺ) در وقت چلنچ دادن و به مبارزه طلبیدن منکریناش طوری صادر شود که آنان را از آوردن مثلش ناتوان گرداند. اما در معجزه پیامبر و موجودیت دو مطلب لازمی است:
اول) اینکه خلاف عادت و فطرت باشد.
دوم) اینکه به وسیلۀ آن منکرین نبوت به چالش کشیده شوند و در مقابل چلنج پیامبر و معجزهاش به زانو درآیند تا واضح شود که الله متعال پیامبر را توسط معجزهاش کمک مینماید.
معجزۀ حضرت محمد ﷺ که به وسیلۀ آن نبوتش را ثابت میسازد، قرآن کریم است و رسول الله ﷺ در هنگام به چالش کشیدن منکریناش به غیر از قرآن کریم با چیزی دیگری در مقابل شان مبارزه نکرده است. الله سبحانه وتعالی فرموده:
﴿قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا﴾
[اسراء: 88]
ترجمه: بگو: اگر همۀ انس و جن فراهم شوند، بر اینکه مانند این قرآن را بیاورند، نمیتوانند مانند آن را بیاورند؛ هرچند آنان پشتیبان یکدیکرشان باشند.
و نیز فرموده:
﴿أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾
[هود: 13]
ترجمه: آیا میگویند: این(قرآن) را به دروغ بافته است؟ بگو: اگر راست میگویید(شما هم) ده سورهۀ ساخته شده همانند آن را بیاورید و غیر از الله(سبحانه وتعالی) هرکه را میتوانید، فراخوانید، اگر راست میگوئید!
همچنان فرموده:
﴿وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾
[بقره: 23]
ترجمه: و اگر در آن چه بر بندۀ خویش نازل کرده ایم، شک دارید، یک سورۀ همانند آن بیاورید و شاهدان خود را غیر از الله(سبحانه وتعالی) فراخوانید؛ اگر راست میگویید!
۲. اعجاز قرآن کریم در طرز بیان فصیح و بلیغ و حیرتانگیز میباشد، که این ویژگیها در طرز بیان آن به طور آشکارا مشاهده میشود.
در اسلوب و طرز بیان قرآن، شفافیت کلام، قوت و زیبائیهایی مشاهده میشود که بشر از آوردن مثلاش عاجز میماند. اسلوب عبارت از بیان معانی منظم در الفاظ متناسب است و یا هم اسلوب عبارت از چگونگی تعبیر برای به تصویر کشیدن معانی، توسط عبارات نوشتاری است. وضاحت اسلوب یعنی نمایان شدن معانی مراد در تعبیریکه قرآن آن را در الفاظ بیان ساخته است. قوت اسلوب آن در الفاظ آن است که معانی را با هم پیوند میدهد. یعنی معنی و مفهوم نرم با الفاظ نرم و معنای سخت در الفاظ سخت و کوبنده میآید و معنی ناآشنا و با الفاظ ناآشنا آمده و در تمام حالات معانی قرآن به این شیوه و اسلوب بکار رفته است.
۳. تحقیق کننده در امور قرآنی به مرتفعترین قلههای اسالیب از قبیل وضاحت، بلاغت، قوت و زیبایی در هنگام پژوهش دسترسی پیدا میکند. همچنان قرآن را به منهج خاص مییابد، طوریکه تمام معانی قرآن با الفاظ آن همخوانی و مناسبت کامل داشته و در هیچ آیتی از آیات قرآن کریم در میان لفظ و معنی اختلافی وجود ندارد. پس اعجاز قرآن کریم در اسلوب و منهج خاص و منحصر به فردی است که که هیچ نوع مشابهتی با کلام بشر نداشته و کلام بشر نیز با قرآن مشابهت ندارد.
همچنان اعجاز قرآن کریم در معانی است که با الفاظ و جملات آن همخوانی دارد. اعجاز قرآن از این دید است که هرگاه الفاظ قرآن در گوشهای سامعینش واقع شود و انسان در معانی آن دقت نماید، بلاغت آن را درک میکند و بدون تردید از مقابلهاش تا سرحدی عاجز میشود که آمادۀ سجده بر آن میباشد و شنوندهای که معانی قرآن را درک کرده نمیتواند، در هنگام شنیدن آن شیوۀ معجزهآسائیکه در الفاظ آن نازل شده، روح و روان را احساس آرامش داده و بالای آن تأثیرگذار میباشد؛ اگرچه معانی آن را درک کرده نتواند، به همین خاطر قرآن کریم معجزه است و تا روز قیامت معجزه باقی خواهد ماند.
۴. دلائل زیادی وجود دارد که معجز بودن قرآن را-در بخشهای فصاحت و بلاغت- به اسلوب لغوی ثابت میسازد که قرار ذیل است:
الف) الله متعال از ابتدا برای اثبات نبوت پیامبران علیهم السلام معجزات را در اموری عطاء نموده است که مردم در آن قدرت و مهارت کامل داشته اند و این بخاطر آنست که پاسخ مستقیم به خصومات و چالشهای همان عصر بوده باشد.
مانند این که موسی علیه السلام فرعون را در مورد سحر و جادو چلنج میداد(به مبارزه میطلبید) چون قومش با سحر و جادو از هرکسی دگر بیشتر آشنایی داشتند. عیسی علیه السلام قومش را به درمان امراض و زنده کردن شخص مرده چلنج میداد، چون قومش امور طبی را میدانستند. به همین طور، روش پیامبران گذشته بود. اما قوم حضرت محمد ﷺ نه در علوم طبیعی و نه هم در طب و سحر آشنائی و مهارت کامل داشتند، بلکه در فصاحت و بلاغت و زبان دست بلند و بالایی داشتند، طوریکه شغل روزمره و مصروفیت شان گردیده بود و نزدیک بود به غیر از زبان و ارزشهای آن به چیزی دیگری اعتماد ننمایند. آنها همیشه در پی ساختار و ایجاد نثر فصیح و بلیغ و اشعار با وزن و قافیه بوند. بدین اساس در این موقع شایسته و مناسب همین بود که معجزۀ نبوت در علم فصاحت و بلاغت و کلام آشکارا میشد؛ چون عربها مشغول در این عرصه بودند و با آن آشنایی داشتند.
ب) قرآن کریم عربها را به آوردن یک سورهیی مثل سورههای آن چلنج میداد؛ حتی اگر سورۀ کوتاهی مانند سورۀ کوثر باشد و در این شبهای نیست که در سورۀ کوثر و امثال آن از سورههای کوتاه قرآن کریم، موضوعات علمی بحث نشده است، بلکه تنها چیزیکه در آن واضح شده است، روش نهایت فصیح و بلیغ بود که عربها از آوردن مثلاش عاجز میشدند.
ج) یگانه چیزیکه عربها را در هنگام شنیدن قرآن کریم ناتوان و حیرتزده میساخت و عجزشان ظاهر میشد، اسلوب لغوی و طرز بیان فصیح و بلیغ آن بود؛ نه چیزی دیگری، و این ویژهگی قرآن کریم از زبان خود عربها به تواتر نقل شده است تا سرحدیکه بعضی از ایشان قرآن را سحر بیان میگفتند.
د) رسول الله ﷺ عربها را به آوردن موضوعاتی علمی، که در قرآن کریم بیان شده است، چلنج نمیداد؛ بلکه از آنها خواستار آوردن مثل قرآن در نظم آن بود.
هـ) قرآن کریم با معانی نزول یافت که عربهای زمان رسول الله ﷺ آن را می فهمیدند، چنانچه قرآن کریم بعضاً سخنان آنها را نقل و روایت مینماید و از آن فهمیده میشود که عربها به معانی قرآن معرفت و آشنایی داشتند. الله سبحانه وتعالی میفرماید:
﴿وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا * أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا * أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا * أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا﴾
[اسراء: 90 - 93]
ترجمه: و گفتند: به تو ايمان نمیآوريم تا آن كه از زمين چشمهاى را براى ما روان كنى يا آن كه باغى از خرما و انگور داشته باشى؛ آنگاه در ميان آن جويباران را به خوبى روان كنى يا آن كه آسمان را چنان كه گمان مىبرى پاره پاره بر ما فرود آرى؟ يا الله(متعال) و فرشتگان را رويا روى(ما) آورى يا خانهاى از زر و زيور داشته باشى يا در آسمان بالا روى؟ و فرار رفتنت را(هم) باور نكنيم؛ مگر آنكه كتابى از آسمان بر ما فرود آرى كه آن را بخوانيم. بگو: پروردگارم پاك است. آیا من جز بشرى پيام آورهستم؟
این آیات قرآن حکایتی از کلام قریش و معانی محاورات ایشان را بیان کرده است، لیکن به روش و اسلوبی است که مردم قریش از آوردن مثل آن عاجز شدند؛ با وجود این که روایتی از گفتههای خودشان بود. پس واضح میشود که وجه معجز بودن قرآن کریم در اسلوب لغوی و طرز بیان فصیح و بلیغ آن است، نه چیز دیگری. از دلائل فوق واضح گردید که وجه اعجاز در قرآن محصور به اسلوب لغوی است و بس.
۵. کسانیکه اصطلاح اعجاز علمی قرآن کریم را استفاده میکنند، هدفشان از این اصطلاح آن عده از موضوعات قرآن است که با نظریات و حقایق علمی مطابقت داشته؛ مانند این سخن الله متعال:
﴿وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آَخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ﴾
[مؤمنون: 12 - 14]
ترجمه: ما انسان را از عصارهای گل آفريده ايم؛ سپس او را به صورت نطفهای در آورده و در قرار گاه استوار جای ميدهيم؛ سپس نطفه را به صورت لخته خونی و اين لخته خون را به شکل قطعه گوشت جويدهای و اين تکه گوشت جويده را به سان استخوان ضعيفی در ميآوريم و بعد بر استخوان گوشت میپوشانيم واز آن پس او را آفرينش تازهای بخشيده و پديدۀ ديگری خواهيم کرد. والا مقام و مبارک الله(سبحانه وتعالی) است که بهترين اندازه گيرندگان وسازندگان است.
لیکن این آیات و امثال آن دلالت به قدرت و توانائیهای الله سبحانه وتعالی میکند؛ نه دلالت به اعجاز علمی قرآن، زیرا چون مخاطبین ایام رسول الله ﷺ با موضوعات علمی آشنائی نداشتند و تنها چیزیکه آنها را در این آیات حیرتزده میساخت، همان طرز همخوانی الفاظ و معانی آن بود و موضع آن را منحیث توانایی الله سبحانه وتعالی میدانستند، یعنی این نوع آیات از قبیل معجزهای نیست که برای صدق پیامبر ﷺ به قومش باشد.
۶. خلاصه اینکه وجه معجز بودن قرآن کریم در طرز بیان فصیح و بلیغ آن میباشد که آن چلنج به عربها بود، یعنی قرآن عربها را به خاطر اثبات نبوت رسول الله ﷺ با اعجاز علمی با وجودیکه معجزهاش بود چلنج نمیداد. … الله متعال تمام انسانها و جنیات را از آوردن مثل قرآن چلنج داده است که هرگز آورده نمی توانند؛ و لو که همهای شان دست به دست هم دهند، طوریکه الله متعال فرموده:
﴿قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا﴾
[اسراء: 88]
ترجمه: بگو اگر انس و جن گرد آيند، بر آنكه مثل اين قرآن آورند، هرگز نمیتوانند مثلاش آورند و اگرچه برخی از آنان ياور برخی(ديگر) باشند.
به این ترتیب، معجزهای که رسول الله ﷺ برای اثبات نبوتاش مردم را چلنج داد، همین قرآن کریم است.
برادر شما عطاء ابن خليل ابورشته