- مطابق
تحولات اخیر قضیۀ سوریه؛ از اعلان نقشۀ هجوم اردوغان به شرق فرات تا اعلان خروج نیروهای امریکا از سوریه
(ترجمه)
پرسش
اردوغان در خصوص حمله به شرق فرات پیاپی اظهاراتی را مطرح نمود، بعداً این حمله را به تأخیر انداخت، سپس مجدداً این اظهارات را از سر گرفت و بعد از آن که کردها در منطقۀ منبج از حکومت سوریه درخواست پشتیبانی نمودند، اردوغان به روسیه رفت تا عملیات نظامیاش را هماهنگ کند. در جریان این موقف گیریها و تحولات بود و ترامپ اعلان نمود که اردوی امریکا را از شرق فرات بیرون خواهد کرد. سپس این بحث بالا گرفت که جای نیروهای امریکائی را کی پر خواهد نمود. پرسش اینست که: چرا اردوغان در خصوص حمله به شرق فرات متردد است؟ آیا این اظهارات و موقف گیریهای اردوغان در هماهنگی با امریکا صورت میگیرد و یا بدون هماهنگی؟ و این اختلاف سیاسی میان ترامپ و اردوغان چه معنی دارد؟ پرسش اخیر اینکه انگیزۀ خروج نیروهای امریکا از سوریه چیست؟ از اینکه پرسش به درازا کشید، معذرت میخواهم. جزاکم الله خیراً
پاسخ
با دقت نمودن به حوادث اخیریکه از اعلان نقشۀ هجوم اردوغان به شرق فرات آغاز و تا اعلان خروج نیروهای امریکا از سوریه و تا امروز ادامه یافت، موارد ذیل روشن گردد:
اول) سیاست اردوغان کاملاً همسو با سیاست امریکا است و هیچ تفاوتی قابل توجهی ندارد؛ به قول معروف: گام به گام آن را دنبال کند. شرح آن قرار ذیل است:
1. جیمز جیفری نمایندۀ امریکا به سوریه به تاریخ 7 دسمبر 2018م وارد انقره شد و در دیدارش با مسئولین حکومت ترکیه، نقشۀ مرحلهای امریکا در سوریه، به ویژه در منبج و ادلب را برایشان ترسیم نمود. جیفری تأکید نمود که همکاری در خصوص شهر منبج تبدیل به نمونهای جهت تحکیم صلح و ثبات در سوریه گردیده، چنانچه وی گفت: «بدون همکاری نزدیک میان ایالات متحده و ترکیه هرگز نمیتوان به راهحل نهائی در آنجا دست یافت.» وی در مورد کمکهای امریکا به کردهای مسلح گفت: «پیوسته تأکید ما این است که فعالیت مشترک ما با نیروهای دموکرات سوریه علیه "داعش"، فعالیتهای موقتی و تاکتیکی است.» (منبع: آر تی آن لاین 8 دسمبر 2018م) چهار روز پس از این سفر بود که اردوغان نقشۀ جدیدش را در شرق فرات اعلان نمود. چنانچه در یک بیانیۀ تلویزیونی گفت: «به زودی و در خلال چند روز آینده برای تخلیه نمودن شرق فرات از وجود تروریستان جدائیطلب عملیات نظامیرا آغاز خواهیم نمود.» اشارۀ او به مناطقی است که "نیروهای حمایت مردمی" در آن مستقر باشند. (منبع: بی بی سی 12 دسمبر 2018م)
2. چند ساعت از اعلان حملۀ نظامی جدید ترکیه به شرق فرات نگذشته بود که موقفگیری مخالف امریکا، که مرکز آن پنتاگون بود، بالا گرفت، چنانچه شون روبرتسون سخنگوی پنتاگون در بیانیهای گفت: «اقدام به حملۀ نظامی یک جانبه در شمال شرق سوریه، به ویژه با توجه به احتمال وجود افرادی از اردوی امریکا در این منطقه و یا اطراف آن، به شدت نگران کننده است.» وی افزود: «هرگونه اقدام این چنینی از طرف ما غیرقابل قبول است.» (منبع: سایت خلیج جدید 13 دسمبر 2018م) این اظهارات مخالفیکه مرکز آن پنتاگون و افرادی از جمهوریخواهان برجسته در سنای امریکا بود، باعث گردید که ترکیه خود را در برابر دو دیدگاه و موقفگیری مخالفی دریابد که از واشنگتن صادر گردیده بود. به همین دلیل بود که نقشۀ ترکیه در خصوص این حمله متوقف گردید؛ به انتظار اینکه موقف نهائی واشنگتن روشن گردد. رجب طیب اردوغان رئیس جمهورترکیه روز دوشنبه 17 دسمبر 2018م در اظهاراتی گفت: «هر آن ممکن است کشورش عملیات نظامی جدیدی را در سوریه راهاندازی نماید.» او که در منطقۀ قونیه که در مرکزترکیه موقعیت دارد، سخن گفت و افزود: «رسماً اعلان نمودهایم که به زودی در شرق فرات عملیات نظامی راه اندازی خواهیم نمود.» وی افزود: «ما این مسئله را با آقای ترامپ بررسی نمودیم و پاسخ وی مثبت بود.» (منبع: رویترز 17 دسمبر 2018م)
3. ترامپ رئیس جمهور امریکا روز چهار شنبه 19 دسمبر 2018م، به گونۀ غیرمترقبه اعلان نمود که نیروهای امریکائی را از سوریه خارج خواهد نمود، زیرا مسئولیتاش در آن جا، که شکست دادن "گروه داعش" بوده، به پایان رسیده است. وی گفت: «اینک پس از پیروزیهای تاریخی علیه "داعش" وقت آن رسیده که جوانان بزرگ مان به خانه برگردند.» (منبع: اسپوتنیک روسیه 20 دسمبر 2018م) با این اعلان خروج، روشن شد که انگار امریکا قصد دارد منطقۀ شرق فرات را برایترکیه تخلیه نماید، چنانچه نقشۀ حملۀ نظامی اردوغان فوراً پس از این اعلان جان تازهای گرفت و همین منبع فوق الذکر اعلان نمود که: «اردویترکیه تجهیزات جدیدی روانۀ پایگاههای خودش را در نزدیکی مرز سوریه، در جنوب ترکیه نموده است.»
4. به محض اینکه رئیس جمهور امریکا خبر خروج از سوریه را اعلان نمود، طوفانی از اعتراضها میان سیاسیون امریکا در واشنگتن برپا گردید و همچنین شماری از اعضای برجستۀ حزب جمهوریخواه نیز با این تصمیم مخالفت نمودند. واکنشها در حدی شدید بود که منجر به استعفای ناگهانی وزیر دفاع امریکا شد. «جیمز ماتیز وزیر دفاع امریکا از مقاماش استعفا نمود. ماتیز در استعفانامهاش با قوت تمام به وجود اختلافاتاش با سیاستهای رئیس جمهور ترامپ اشاره نمود.» (منبع: بی بی سی 21 دسمبر 2018م) همزمان با این نا آراها در واشنگتن بود که رئیس جمهور ترکیه در اظهاراتی از استانبول گفت: «در هفتۀ گذشته تصمیم گرفتیم که به شرق نهر فرات حملۀ نظامی کنیم. باترامپ رئیس جمهور امریکا در این زمینه تلیفونی صحبت نمودیم و دیپلوماتها و مسئولین امنیتی دوطرف نیز دیدارهایی داشتند و ایالات متحده بیانیههایی را منتشر نمود. این امور ما را وداشت تا حملۀ نظامیرا برای مدتی به تعویق اندازیم.» اردوغان افزود: «عملیات نظامی علیه "ملیشههای کرد" در شرق نهر فرات را تا معلوم شدن نتیجۀ تصمیم خروج امریکا از سوریه به تعویق انداختیم.» (منبع: رویترز 22 دسمبر 2018م)
5. به اینترتیب معلوم شود که تصمیم عملیات نظامی ترکیه در شرق فرات درست دو روز پس از اتخاذ آن، مجدداً به انتظار گذاشته شد، زیرا ترکیه با بادهایی به حرکت آید که از واشنگتن بر خیزد؛ بادهاییکه گاه آتش ترکیه را تیز و گاه آن را خاموش کند. به اینترتیب اظهارات در مورد هجوم به شرق فرات و سپس به تعویق انداختن آن بستهگی به موقفگیریهای امریکا، از زمان سفر جیفری و پیامدهای آن سفر داشت. این بدان معنی است که ترکیه در قضیۀ سوریه به هیچوجه سیاست مستقل و جدائی از تصامیم اتخاذ شده در واشنگتن ندارد؛ در حدیکه نزدیک است این وابستهگیترکیه را از درجۀ دولتهای "در محور" به درجۀ دولتهای "مزدور" نزدیک کنید، زیرا نظام حاکم در ترکیه در بسیاری موارد، در قضیۀ سوریه، بیشتر از اینکه منافع ترکیه را رعایت کند، منافع امریکا را در نظر گیرد؛ چنانچه در دو عملیات موسوم به "سپر فرات" و "شاخۀ زیتون" این واقعیت به خوبی روشن گردید. ترکیه پیوسته خط سرخهای امریکا را مراعات نمود، چنانچه زمانیکه عملیات "سپر فراتاش" به شهر منبج نزدیک شد، فوراً آن را با فاصلۀ زیاد از این شهر متوقف نمود.
دوم) در مورد انگیزۀ تصمیم ترامپ برای خروج از سوریه باید گفت که با بررسی امور زیر توان به آن پی برد:
1. پس از ناامیدیهاییکه در پی مداخلات امریکا در افغانستان و عراق به وجود آمد، اوباما رئیس جمهور امریکا در زمان حکومتاش شکل جدیدی از مداخلۀ امریکا را روی دست گرفته و از آن دفاع نمود؛ شکلیکه بر اساس آن، نیروهای امریکا حضور کمتر و یا اصلاً حضور نداشته باشند و در عوض آنها، در جنگها از سربازان همپیمانها استفاده شود. امریکا از همان آغاز بحران سوریه، پیروان منطقهایاش را مانندترکیه، ایران و دولتهای شورای همکاری خلیج بسیج نمود، به علاوۀ اتحادیۀ اروپا تا در ناکام ماندن این انقلاب علیه بشار اسد نقش فعالی را بازی نمایند. وقتیکه امریکا متوجه شد این دولتها کافی نیستند، علناً به کمک روسیه روی آورد تا راهحل دیپلوماتیک را از طریق توافق نامههای ژینو ایجاد نماید؛ اما با وجود همه بازهم امریکا حضور نظامیاش را در سوریه کاملاً پایان نداد.
زمانیکه ترامپ قدرت را در دست گرفت، روی این مسئله تمرکز نمود؛ چنانچه تصمیم خروج به تاریخ 19 دسمبر 2018م اتخاذ و ترامپ از این تصمیماش دفاع کرد و در چند تویت در صفحۀ تویترش به تاریخ 20 دسمبر 2018م نوشت که: «من به تعهدیکه در جریان تبلیغات انتخاباتیاش در سال 2016م در مورد خروج از سوریه داشته وفا کند. ایالات متحده کار دولتهای دیگری، از جمله روسیه و ایران را انجام دهد، بدون اینکه بدیلی به دست آورد. اینک سر انجام زمان آن فرارسیده که دیگران بجنگند. روسیه، ایران و دیگران اند که دشمن داخلی داعش باشند و ما داریم کار آنها را انجام میدهیم. اینک وقت آن راسیده که به وطن برگردیم و در بنای آن سهیم شویم.» ترامپ همچنین در یک تویت دیگر نوشت: «برنامۀ ما این بود که برای سه ماه در سوریه بمانیم و این تصمیم را هفت سال پیش گرفته بودیم؛ اما هرگز بیرون نشدیم.» وی افزود: «وقتی من رئیس جمهور شدم، خشونت و جنایت داعش در حال افزایش بود؛ اما اینک به بدترین شکل ممکن شکست خورده و حالا زمان آن رسیده که دولتهای دیگری مانند ترکیه نقش خود را برای نابود کردن بقایای آن به آسانی بازی نمایند و ما به سرزمین خود برگردیم.» (منبع: روسیۀ امروز 22 دسمبر 2018م)
در عین حال، ترامپ از روسیه، ایران، حکومت سوریه و اردوغان به خاطر ادای خدمت بزرگشان به امریکا در توافقنامۀ سوتچی در مورد حلب به تاریخ 17 سبتمر 2018م سپاسگزاری نمود و گفت: این من بودم که آن توافقنامه را آماده نمودم و آنان از آن استقبال کردند. پسترامپ میداند که روسیه، ایران و حزب ایران در لبنان و سایر دنبالهرواناش، ترکیه، سعودی و گروههای دنبالهرو آنان و دیگران آماده اند به همان هدفی بجنگند که امریکا به خاطر آن میجنگند و آن جلوگیری از سقوط نظام حاکم سوریه و ممانعت از برگشتن اسلام به قدرت است. چنانچه به گونۀ سری و علنی در توافقنامههای ژینو، آستانه، سوتچی و در سازمان ملل و فیصلههای شورای امنیت مربوط به قضیۀ سوریه، به ویژه فیصلۀ شماره 2254 که توسط امریکا پیشنهاد و موافقت شورا را به دست آورد و تمام طرفهای فوق خواستار تطبیق آن شدند.
ما در پاسخ به پرسشیکه به تاریخ 29 جولای 2018م منتشر نمودیم، گفتیم که بخشی از نقشۀ امریکا این است که: «"برای تأمین صلح" به نیروهای منطقهای تکیه کند و ممکن است، برای تحقق این هدف از نیروهای مصر، سعودی و ترکیه استفاده نماید و این سخن جدیدی نیست. هنوز این تصور امریکا برای ایجاد راهحل در بحران سوریه، که مخالف آوردن نیروهای خارجی است، به پایان نرسیده. ادارۀ حکومت دونالدترامپ برای تأمین صلح در شمال شرق سوریه پس از شکست تنظیم الدوله(داعش) اینک در حال برنامهریزی برای آوردن نیروهای عربی و جایگزین کردن آنان با نیروهای امریکایی در سوریه میباشد.» ترامپ در اظهارات اخیرش این موضوع را به صراحت اعلان نمود.
2. ترامپ اندیشۀ تجارتی دارد، اندیشهای که دید فایده و نقص بالای آن تسلط دارد و بر اساس همین دیدگاه است که میخواهد مصارف سربازان امریکائی را از دوش خزانۀ امریکا کم نماید؛ هرچند این عربستان سعودی و امارات بودند که بیشترین هزینۀ سربازان کرد و تسلیحات آنان را پرداختند و در فراهم نمودن مصارف ائتلاف جهانی نیز سهیم بودند. «کشور شاهی عربستان سعودی و امارات در این اواخر یکی از مهمترین قدرتهای بودند که در داخل سوریه نقش بازی کردند. این واقعیت توسط گزارشهای مطبوعاتی روشن گردید که پرده از کمکهای ریاض برای کردهای سوریه در مرز باترکیه بر داشت.» (منبع: مصر عربی 4 دسمبر 2018م) همچنین عربستان سعودی به تاریخ 14 دسمبر 2018م اعلان نمود که هزینۀ ائتلاف جهانی به رهبری امریکا را بپردازد. هیزر ناورت سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا گفت: «سعودی با پرداخت صد ملیون دالر سهم گرفته و امارات متعهد شده که 50 ملیون تمویل جدید را پرداخت خواهد نمود.» (منبع: خلیج آن لاین 17 دسمبر 2018م)
اما با وجود این همه پرداخت، بازهم ترامپ قصد دارد تمام هزینههای سربازانش و حتی هزینۀ حمل و نقل آنان و تسلیحاتشان نیز پرداخت گردد؛ زیرا از نظر او به صفت یک تاجر، این مصارف یک نوع خسارتی است که امریکا متحمل شود، بناءً باید توسط دیگری پرداخت گردد. این واقعیت پنهانی نیست، بلکه خود آن را به صراحت در اظهاراتاش در مورد تصمیم خروج از سوریه اعلان نمود و توسط خبرگزاری رویترز به تاریخ 20 دسمبر 2018م منتشر گردید: «وی افزود: آیا ایالات متحدۀ امریکا میخواهد نقش پولیس خاورمیانه را بازی کند، بدون اینکه در بدل آن چیزی به جز از دست دادن جانهای شیرین عزیزانش به دست آورد و تریلیونها دالر را برای حفاظت از جان دیگران مصرف کند؟ دیگرانیکه در بسیاری موارد قدر این قربانیهای ما را نمیدانند! آیا میخواهیم برای ابد در آنجا بمانیم؟ اینک وقت آن رسیده که دیگران بجنگند.» از این اظهارات چنین بر میآید که امریکا قصد دارد در جنگهایش از دیگران استفاده نماید تا به جای خون امریکائیها، خون دیگران ریخته شود و به جای سرمایههای امریکا، دروازۀ خزانههای دیگران برای سرمایهگذاری در این جنگها باز گردد!
3. واقعیت این است که ترامپ قصد دارد طرفهای دخیل را، حد اقل در شرایط فعلی، سرگرم راهحل سیاسی نماید و نه اقدامات نظامی و این خواست امریکاست؛ نه فقط ترامپ. ترامپ برای تحقق این هدفاش از لشکرکشی روسیه و حکومت سوریه به جانب ادلب جلوگیری نمود؛ زیرا او قصد دارد پیش از هرکار دیگری، راهحل سیاسی را بر اساس برنامهریزیهای خود روی دست گیرد. در پاسخ به پرسشیکه به تاریخ 22 سپتمبر 2018م منتشر نمودیم، به این مسئله اشاره کردیم: «روسیه به این سیاست امریکا پی برده و به همین دلیل است که نتوانست حملهای را که برای پایان دادن به بحران در ادلب آمادۀ آن شده بود، به طریقۀ خودش تکمیل نماید؛ زیرا ترکیه به تحریک امریکا به آن اعتراض نمود و ایران سکوت اختیار کرد. به اینترتیب گردهمایی ایران، که به تاریخ 7 سپتمبر 2018م به هدف تأیید نقشۀ روسیه برای حمله به ادلب و پایان دادن به بحران به طریقۀ روسیه راهاندازی گردیده بود، به ناکامی انجامید و چند روزی بیش نگذشت که اردوغان و پوتین با هم دیدار نمودند و پس از آن؛ ساختن منطقۀ عاری از سلاح جایگزین حمله به ادلب شد و امریکا از آن استقبال نمود! چنانچه آژانس نوستی به تاریخ 18 سپتمبر 2018م به نقل از یکی از مسئولین وزارت خارجۀ امریکا گفت: «ما روسیه و ترکیه را تشویق میکنیم که برای جلوگیری از حملۀ نظامیتوسط حکومت بشار اسد و همپیماناناش به ولایت ادلب گامهای عملی بر دارند. به اینترتیب روسیه دست از بمباردمان ادلب برداشت و کشتیهایی را که در بحر متوسط مانور دادند، برگرداند. امریکا پیوسته سعی دارد از یک طرفه نمودن موضوع ادلب به گونۀ نظامی قبل از راهحل سیاسی، چه مستقیم و چه توسط ترکیه، جلوگیری نماید. امریکا میخواهد پیش از اقدام برای یک طرفه قضیۀ ادلب به گونۀ نظامی، به طریقۀ سیاسی حل و فصل گردد تا از آن به عنوان اهرم فشار علیه روسیه در خصوص پایگاههای نظامی آن در سوریه استفاده نماید و سپس مخالفان را وادار نماید موضوع این پایگاهها را در روند حل سیاسی مطرح نمایند. به اینترتیب؛ جدیت ترکیه، که به دستور امریکا عمل میکند، برای جلوگیری از حملۀ روسیه به ادلب در درجۀ نخست به نفع امریکاست و نه جلوگیری از دسترسی حکومت بشار به ادلب و حمایت غیر نظامیان! آنچه برای امریکا اهمیت دارد، منافع آن است و خون مردم ادلب، غیرنظامیان و نظامیان، عاری از سلاح و با سلاح هیچ کدام برای امریکا ارزشی ندارد، چنانچه موقفگیریهای گوناگون این کفار در مناطق مختلف سوریه و جنایتهایشان در هرگوشه و کنار به وضوح بیانگر چهرۀ واقعی آنان است.»
به اینترتیب، ترامپ با اتخاذ تصمیم خروج از سوریه، طرفهای دخیل را به این هدف نزدیکتر نمود، چنانچه ترکیه را فریب داد تا گمان کند جای خالی نیروهای امریکا را پر خواهد نمود. از آن طرف با تهدید نمودن کردها توسط ترکیه در دلشان رعب و وحشت انداخت؛ طوریکه به حکومت بشار پناه برده و از آن کمک خواستند و این همان چیزی بود که نظام بشار خواست، چنانچه نیروهای سوریه پس از تهدید کردها توسط ترکیه در منبج، روانۀ این منطقه گردیدند. از آن جاییکه روسیه از حکومت بشار حمایت کند و در عین حال متحد ترکیه باشد، بعید به نظر میرسد ترکیه در منبج با حکومت درگیر شود؛ مگر اینکه روابط جدیدی در منطقه ظهور نماید. به اینترتیب، ترامپ طرفهای ذیدخل در قضیۀ سوریه را طوری آماده نمود که هیچ یکی نتواند در برابر آن دست به کوچکترین اقدام بزند و تنها به راهحلی فکر کنند که امریکا میخواهد؛ چنانچه برخی از طرفها به گونۀ علنی و برخی دیگر به گونۀ سری شروع به زمزمههایی در مورد این راهحل امریکائی نموده اند:
الف) سخنگوی وزارت خارجۀ روسیه در اظهاراتی گفت: «تصمیم واشنگتن مبنی بر خروج نیروهایش از سوریه در حقیقت سهمگیری در دستیابی به راهحل فراگیر برای این وضعیت باشد. وی اشاره نمود که جدول زمانی خروج نیروهای امریکا از سوریه مشخص نیست.» (منبع: اسپوتنیک عربی 26 دسمبر 2018م)
ب) «اقدامات به هدف تسلط بالای منبج، که دو روز قبل اعلان شده بود، به درخواست ترکیه متوقف و تا انجام دادن مذاکرات بیشتر توسط ترکیه با روسیه و امریکا به تعویق افتاد.» (منبع: المدن 27 دسمبر 2018م)
به اینترتیب ترامپ توانست تلاشهای طرفهای ذیدخل را با استفاده از موضوع خروج نیروهایش از سوریه به جانب راهحلی سوق دهد که خود میخواهد، چنانچه این طرفها برای حل بحران سوریه چیزی به جز نقشۀ امریکا در برابر خویش نبینند.
4- عامل انتخاباتی نیز از جمله اسبابی است که ترامپ به آن اهمیت خاص میدهد. ترامپ از گذشته شخصاً با جنگهای خارجی مخالف بود، چنانچه در تبلیغات انتخاباتیاش شعار "نخست امریکا" را بلند نمود؛ شعاریکه توسط آن به پیروزی رسید. بنابر این، تصمیم ترامپ به خروج نیروهای امریکا از سوریه و افغانستان، منافع شخصی نیز برای وی دارد و در انتخابات پیشرو در سال 2020م از آن استفاده خواهد نمود. پس او به برگرداندن 2000 سرباز امریکائی از سوریه، (منبع: گاردین 19 دسمبر 2018م) و 7000 دیگر از افغانستان، (منبع: npr 21 دسمبر 2018م) مصمم است تا به اینترتیب در نزد مردم امریکا به شکل عام چهرۀ مرد پیدا نموده و در انتخابات مجددش در سال 2020م وی را کمک نماید.
سوم) به اینترتیب دیده میشود که ترامپ، مزدوران و دنبالهروانش را با تصمیم خروج به درد سر انداخته؛ تصمیمیکه حتی پیش از خروج کندیکه ممکن است ماهها را در بر گیرد، البته در صورتیکه این تصمیم به صورت کامل عملی گردد و در در مورد آن تجدید نظر نشود.
با تأمل و تدبر بیشتر در آنچه تا کنون اتفاق افتاده و آنچه که در حال اتفاق افتادن است، روشن خواهد شد که ترامپ هیچ اهمیتی به مزدوران و دنبالهروانش نمیدهد و اگر آنان اندکی میاندیشیدند، قطعاً باید از ماحول وی متفرق میشدند؛ اما آنان کسانی نیستند که از آنان انتظار اندیشیدن و تفکر را داشت! و به همین دلیل است که ترامپ برای عملی شدن نقشههای خویش از آنان ذلیلانه و مکارانه استفاده میکند، حتی روسیه و اروپا نیز از این استفاده در امان نماندند:
1. کردها، که خود را کاملاً در اختیار امریکا قرار داده بودند، گمان میکردند که امریکا به آنان تمرینات نظامی داده و آنان را مسلح میکند تا سر انجام از سوریه اعلان استقلال نمایند و امریکا برایشان دولت مستقلی برپا نموده و حفاظت از آن دولت را به دوش خواهد گرفت؛ بناءً به همین امیدواری خود را در اختیار امریکا قرار داده و به امید دولت موعود از امریکا فرمان بردند! چنانچه در هرجنگیکه امریکا خواست، آنان در صف اول قرار داشتند. آشتون کارتر وزیر دفاع آن زمان امریکا از نیروهای دموکرات سوریه تعریف و تمجید نمود. اصطلاح نیروهای دموکرات سوریه چتری بود که گروههای نظامی کرد توسط امریکا زیر سایۀ آن جمع و تنظیم گردیده بودند. کارتر در مورد آنان گفت: «آنان ثابت نمودند که در جنگ علیه "داعش" شرکای استثنائی استند. ما ممنوندار آنان بوده و در همکاری با آنان متعهد خواهیم بود؛ در عین حال اعتراف میکنیم که نقش منطقهای آنان بسیار بغرنج و پیچیده است.». (منبع: صفحۀ حریت دیلی نیوز 18 مارچ 2016م)
به اینترتیب کردها گمان کرده بودند که امریکا در پیدا و پنهان از آنان حمایت خواهد نمود؛ در حدیکه متوجه اظهارات صریح جیمز جیفری نمایندۀ ویژۀ امریکا در سوریه نیز نشدند که گفت: «پیوسته تأکید نمودهایم که همکاری ما با نیروهای دموکرات سوریه علیه داعش موقتی و تاکتیکی است.» (منبع: آر تی آن لاین 8 دسمبر 2018م) و به مزدوریشان ادامه دادند. بناءً استفاده از آنان در هرکجا که منافع امریکا تقاضا کرد و نه منافع خودشان، کاری ساده و آسان شده بود. زمانی منافع امریکا تقاضا نمود که تصمیم بگیرد از سوریه خارج شود و کردها را در برابر تهدیدهای ترکیه تنها میگذارد، امریکا بدون هیچگونه توجهی به منافع کردها، این تصمیم را اتخاذ نمود. اینجا بود که کردها مجبور شدند به آغوش حکومت سوریه برگردند و این دقیقاً همان چیزی بود که امریکا خواستار آن بود تا راه برگشت حکومت بشار اسد به شمال سوریه و با درخواست خود کردها هموار گردد. «رهبران کردها، که بیشتر مناطق شمال سوریه را در اختیار دارند و تصمیم خروج امریکا از منطقه آنان را نگران نموده، روسیه و دمشق را تشویق نمودند تا برای دفاع از مرزهای سوریه در برابر خطر هجوم ترکیه به آنجا نیرو بفرستند.
درخواست کردها از نیروهای حکومت سوریه به مناطق مرزی، که سالهاست در اختیار نیروهای مسلح کرد قرار دارد، بیانگر عمق بحران و نگرانی است که کردها پس از تصمیم ناگهانی ترامپ مبنی بر خروج نیروهای امریکا از سوریه به سراغ آنان آمده.» (منبع: اسپوتنیک عربی 27 دسمبر 2018م) نیروهای دموکراتیک سوریه در نخستین واکنش خویش به تصمیم ناگهانی امریکا برای خروج از شرق سوریه این تصمیم را "خنجری از پشت و خیانت در خون هزاران سرباز خود" دانستند. کمسیون حقوق بشر سوریه به نقل از منابعیکه خود آن را معتبر خوانده میگوید که شماری از رهبران نیروهای دموکراتیک سوریه، «خروج نیروهای امریکا را در حال حاضر، خنجری خوانده که از پشت به نیروهای آنان و گروههای حمایت مردزده شده؛ نیروها و گروههاییکه در جریان ماهها و سالهای گذشته بزرگترین مناطق جغرافیایی را از گروه "داعش" پس گرفتند که همان منطقۀ شرق فرات با منبج میباشند.» (منبع: صفحۀ تحریر نیوز 19 دسمبر 2018م)
2. ترکیه نیز به حرج افتاد، چنانچه گمان کرد که این فقط ترکیه است که جای خالی امریکا را پرخواهد نمود، مخصوصاً پس از تصمیم خروج امریکا پس از تماس تلیفونی ترامپ و اردوغان اعلان گردید. «یک مقام امریکائی گفته که دونالدترامپ رئیس جمهور امریکا تصمیم خروج نیروهای ایالات متحده را از سوریه در نتیجۀ گفتگوهای اخیرش با همتای ترکاش، رجب طیب اردوغان، روی دست گرفته است. این مقام امریکائی، که با آژانس رویترز صحبت نمود افزود که این تصمیم پس از گفتگوی تلیفونیترامپ و اردوغان در روز جمعۀ گذشته اتخاذ گردید. منبع مذکور در توضیح سخنان مقام یاد شده گفت که هر آنچه بعداً اتفاق افتاد در حقیقت اجرای توافقی است که در جریان این تماس تلیفونی به دست آمده است.» (منبع: روسیۀ امروز 19 دسمبر 2018م) آژانس ترکی "آناضول" در مورد تماس تلیفونی یاد شده میان اردوغان و ترامپ به تاریخ 21 دسمبر 2018م چنین گفت: «رئیس جمهور ترکیه گفت که ترامپ از ما پرسید: آیا توان نابود کردن "داعش" را دارید؟ اردوغان در پاسخ گفت: ما آنان را نابود کردهایم و میتوانیم این کار را در آینده نیز انجام دهیم، کافی است کمکهای لازم لوجستیکی را به ما بدهید... آنان "امریکائیها" در نهایت شروع به خروج نمودند. حالا هدف ما این است که روابط دیپلوماتیک مان را به گونۀ مسالمتآمیز با آنان ادامه دهیم.»
به اینترتیب،ترکها گمان نمودند که این ترکیه است که جای خالی امریکا را در سوریه پر خواهند نمود، اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، این بود که حکومت سوریه به درخواست کردها به جانب منبج حرکت نمود. «نزدیک به یک هزار تن از سربازان حکومت با شمار زیادی تانک و سایر وسایل حمل و نقل نظامیمی مجهز با سلاحهای ثقیله در نقطۀ گذرگاه تایه تجمع نموده اند و در حدود 40 تن از نیروهای حکومت وارد منطقۀ مشترک "قسد" در قریۀ یالنی در شمال شرق شهر عریمه شده اند. این نخستین منطقهای است که نیروهای حکومت پس از توافق با "قسد" بر سر انتشار نیروهای مشترک در برابر مناطق زیر تسلط ارتش آزاد و نیروهای ترک، در این منطقه متمرکز شوند.» (منبع: سایت المدن 27 دسمبر 2018م)
سپس به تاریخ 29 دسمبر 2018م یک هیئت ترک به شمول وزیر دفاع، وزیر خارجه و رئیس ارکان ترکیه جهت مناقشۀ این موضوع دست به کار شدند، اما اظهارات برخی از مقامات روس خطاب بهترکیه، تحریکآمیز بود، چنانچه ماریا زاخاروفا سخنگوی وزارت خارجۀ روسیه به تاریخ 27 دسمبر در سخنانی گفت: «مناطقی را که امریکائیها ترک میکنند، باید زیر تسلط نیروهای حکومت سوریه قرار گیرند» وی افزود: «طبیعتاً پرسش اساسی مطرح میشود، مناطقی را که امریکائیها ترک میکنند، در اختیار کی قرار خواهد گرفت؟ روشن است که بر اساس قوانین بینالمللی؛ این حکومت سوریه است که این مناطق را باید در دست گیرد.» زاخاروف اعلان نمود: «در قضیۀ سوریه ما دیدگاههای مان را با همکاران ترکمان هماهنگ نموده و سیاستهای مشخصی را عملی خواهیم نمود، چه سیاست خارجی و چه در خصوص عملیاتهای نظامی به هدف مبارزه باترورزم.» (منبع: المدن 27 دسمبر 2018م) لینزی گراهام یکی از سناتوران برجستۀ امریکائی نیز در این زمینه گفت: «ترامپ مجدانه پیگیر است که مبادا ترکیه پس از خروج نیروهای امریکائی از سوریه با نیروهای حمایت مرد درگیر شود و با تأکید بهترکیه، که هم پیماناش در پیمان ناتو باشد، گفته که برای کمک به دفاع از منافع خودش منطقۀ حایل ایجاد نماید. ترکیه قطعات حمایت مردرا بخشی از جریانهای جدائیطلب کرد خاک خود میداند و پیوسته تهدید میکند که بالای نیروهای این قطعات حملۀ نظامی خواهد نمود.» (منبع: عربی پوست 31 دسمبر 2018م)
سپس اردوی روس کار را به "مرکز هماهنگیهای روسیه برای صلح در سوریه" کشانید که در شهر عریمه در حومۀ منبج قرار دارد؛ جاییکه قبلاً از آن بیرون رفته بود. (منبع: سایت المدن 27 دسمبر 2018م) تمام این تحرکات و اقدامات موانعی را در برابر ترکیه به خاطر پر نمودن جای خالی امریکا قرار میدهد!
3. به دلیل اینکه روسیه یک دولت نسبتاً قدرتمند است، امریکا تلاش میکند آن را از یک بحران به بحران دیگر بکشاند. روسیه پی برده که بعد از مداخلۀ نظامیاش در سوریه، که پس از دیدار اوباما با پوتین به تاریخ 29 سپتمبر 2015م آغاز کرد، در این گرداب بحران این سرزمین غرق شده. پوتین امیدوار بود در بدل این مداخلۀ نظامی در سوریه به نفع امریکا، تحریمهای اعمال شده علیه آن به دلیل اشغال جزیرۀ کریمیه از بالای روسیه رفع گردد، اما هرگز چنین نشد. در این اواخر روسیه خواست موضوع ادلب را به گونۀ نظامی یک طرفه نماید تا بار سوریه را از دوش گذاشته و از این تنگناه بیرون رود و سپس راهحل سیاسی به درازا کشد، زیرا به درازا کشیدن مباحثات سیاسی، که همراه با فعالیت نظامی نباشد(روسیه از زیر بار کارهای نظامیرها شده باشد)، هیچ ضرری را متوجه روسیه نمیکند. اما امریکا مانع این تصمیم روسیه شد و روی دست گرفتن راهحل سیاسی را قبل از یک طرفه نمودن عملیات نظامی مقدم شمرد.
در پاسخ به پرسشیکه به تاریخ 22 سپتمبر 2018م منتشر شد، در این زمینه چنین گفتیم: «به اینترتیب روسیه فعالیتهای نظامیاش را متوقف نمود و ناوهای جنگیاش را به بحر متوسط برمیگرداند و امریکا پیوسته سعی دارد چه به گونۀ مستقیم و یا غیرمستقیم، پیش از یک طرفه نمودن نظامی، موضوع ادلب و راهحل سیاسی را روی دست میگیرد. امریکا با این کار(روی دست گرفتن راهحلهای سیاسی قبل از یک طرفه نمودن قضیۀ نظامی) میخواهد از آن به عنوان ابزاری برای اعمال فشار بالای روسیه در خصوص پایگاههای نظامی آن در سوریه استفاده کند و سپس مخالفان را وادار کند موضوع پایگاهها را در مباحثات سیاسی مطرح نمایند.»
سپس تصمیم اخیر ترامپ موضوع را حساستر نمود! سپس روسیه در وضعیتی قرار گرفت که خود را در منبج و سایر مناطق کردنشین در شرق فرات، از یک طرف میان حکومت سوریه و از طرف دیگرانترکیه یافت! روسیه از یکسو حکومت سوریه را حمایت میکند و از جانب دیگر با ترکیه یک سلسله توافقاتی دارد؛ در این حال نظامیانترک و نیروهای حکومت سوریه از دوطرف به هم نزدیک میشوند و روسیه در میان آنان قرار دارد؛ بناءً اگر میان این دوطرف برخوردی صورت گیرد، روسیه در تنگناه قرار خواهد گرفت و سرگردان خواهد شد که جانب کدام طرف را باید بگیرد. به اینترتیب است که امریکا، روسیه را پیوسته از یک بحران به بحران دیگر میاندازد.
4. در مورد اروپا باید گفت که برخی از دولتهای اروپائی در ائتلاف جهانی شریک بودند و اینک خروج امریکا آنان را نگران خواهد نمود، زیرا به تنهایی نمیتوانند در آنجا باقی بمانند. در عین حال، اروپائیان طرفدار بقای امریکا در سوریه بودند تا از این بحران رنج ببرد و نه اینکه دور استاده و با امنیت کامل شاهد آنان باشد. به همین دلیل بود که با تصمیم خروج امریکا مخالفت نشان داده و به آن تاختند. چنانچه سخنگوی نخستوزیر انگلیس در اظهاراتی گفت: «ائتلاف جهانی علیه داعش پیشرفتهای زیادی داشته، اما هنوز کارهای زیادی وجود دارد که باید انجام داده شود و نباید از تهدید این گروهیکه در یک سرزمین خلاصه نمیشود، غافل ماند، شکی نیست که این گروه هنوز یک تهدید است.» (منبع: یورو نیوز 19 دسمبر 2018م) یعنی دلیلیکه ترامپ برای خروج از سوریه مطرح نموده باطل است. رئیس جمهور فرانسه نیز از این تصمیم رئیس جمهور امریکا به شدت انتقاد نموده گفت: «یک همپیمان باید مورد اعتماد باشد.» او که در پایتخت چاد صحبت مینمود، گفت: «در مورد این تصمیم به شدت احساس تأسف میکنم.»، تصمیمیکه ترامپ در مورد سوریه اتخاذ نموده است. ماکرون گفت: «همپیمان بودن به این معناست که شانه به شانه بجنگی.» و افزود که فرانسه این کار را در کنار چاد در جنگ با گروههای مسلح جهادی انجام میدهد. (منبع: بی بی سی 23 دسمبر 2018م)
چهارم) در اخیر باید گفت: آنچه دردآور است، اینست که قضایای ما در اختیار کفار استعمارگر قرار داشته و تصمیم آن در دست آنان باشد، در عین حال حکام سرزمینهای مسلمانان، بدون اندکی شرم و حیاء از الله عزیز و حکیم و رسولش صلی الله علیه وسلم، سرگرم حکمرانی باشند! بلکه حتی زمانیکه حق به آنان توضیح داده شود، برای کسب رضایت بادارانشان و حفظ مقام و موقف خویش، از آن روی بگردانند و از سرنوشت یاران پیشینشان هیچ عبرتی نگیرند، که وقتی نقششان به پایان رسید، این باداران به سادهگی آنان را با دستان خودشان نابود کرده و به زبالهدان تاریخ انداختند و در دنیا و آخرت خسارهمند شدند؛ زیرا از حقیکه برای آنان بیان گردیده، روی گردان شده اند و بدون شک این خسارت بزرگیست که عائد حال آنان گردیده است.
﴿وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ وَإِن يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ﴾
[انعام: ٢٦]
ترجمه: آنها دیگران را از آن بازمیدارند و خود نیز از آن دوری میکنند؛ آنها جز خود را هلاک نمیکنند، ولی نمیفهمند!
23 ربیع الآخر 1440هـ.ق
30 دسمبر 2018م