- مطابق
واقعیت تنشها میان امریکا و ایران در منطقه از چه قرار است؟
(ترجمه)
پرسش:
امریکا ناگهان اعلام نمود که نیروها و منافعاش در خلیج توسط خطرهایی تهدید میشود که مصدر آن ایران و گروههای وابسته به آن میباشد؛ بناءً میزان آمادهباش نیروهایش را بلند برد و ناب هواپیمابر و کشتیهای نظامیاش و حتی شفاخانه سیار بحری را به منطقه فرستاد که نشانههایی از وقوع رویارویی در خلیج میباشد. این آمادهباش همزمان با پایان دادن امریکا به سیاست معافیت دولتهایی شده که هنوز نفت ایران را وارد میکنند تا به این ترتیب صادرات نفت ایران را به صفر رساند. ایران در واکنش به این اقدامات امریکا هشدار داده که تنگۀ هرمز را در برابر صادرات نفت دولتهای خلیج خواهد بست. این تنشها هنوز سرخط خبرهای منطقه است. پرسش اینست که آیا این منطقه در معرض جنگی قرار دارد که امریکا دارد برای آن زمینهسازی میکند و یا هدف چیز دیگری است؟
پاسخ:
برای شفاف شدن تصویر واقعیت این تنشها امور زیر را به بررسی میگیریم:
1. بلی، تنشها میان دو طرف در منطقه بالاگرفته که فرستادن امریکا قطعات نظامی بحری، از جمله ناب هواپیمابرش را موسوم به "لینکون"، بزرگترین هواپیمابری است که امریکا در اختیار دارد، با 90 فروند طیاره/هواپیمای نظامی از نشانههای بالاگرفتن این تنشها میباشد. امریکا همچنین مجموعهای از طیارههای "بی 52"ی خویش را به پایگاههای نظامیاش در منطقۀ خلیج فرستاده و حالت آمادهباش را میان نیروهایش در منطقه بلند برده و کارمندان غیرضروریاش را از سفارت خویش در بغداد بیرون نموده است. نکتۀ قابل توجه این است که این اقدامات خیلی سریع و همزمان با تهدیدهای صورت میگیرد که امریکا متوجه ایران نموده، چنانچه؛ بی بی سی به تاریخ 6 می 2019م در خبری در این زمینه گفت: «ایالات متحده ناب هواپیمابرش را به خاورمیانه فرستاده تا "پیام روشنی برای ایران باشد.» جان بولتن مشاورامنیت ملی امریکا نیز در اظهاراتی گفت که کشورش این اقدامات را در واکنش به شماری از هشدارها و نشانههای روبهافزایش و نگران کننده روی دست گرفته.
آژانس خبری رویترز به نقل از یک مسوول امریکایی که نخواسته نامش فاش شود، گفته که فرستادن کشتیهای جنگی به خلیج پس از منتشرشدن گزارشهایی صورت میگیرد که از حملۀ احتمالی به نیروهای امریکایی خبر میدهد. بولتن در بیانیهای گفته که امریکا ناب هواپیمابرش "ابراهام لینکولن" و موشک افگنهایش را به منطقه رهبری مرکزیخویش میفرستد تا پیام روشنی برای نظام حاکم در ایران باشد که هرگونه حمله به منافع امریکا و یا همپیمانان آن، با واکنش بیرحمانهای مواجه خواهد شد.
ناب هواپیمابر امریکا عملاً به تاریخ 9 می 2019م وارد کانال سویس شد؛ سپس به تاریخ 14 می 2019م به آبهای بحر عرب رسید و رسانهها با انتشار اخباری اعلام نمودند که امریکا قصد دارد 120 هزار سرباز به منطقه ارسال نماید؛ چیزیکه ترامپ رئیس جمهوری امریکا آن را رد نمود؛ هرچند باتریک شاناهان سرپرست وزارت دفاع، نقشۀ آن را در حضور ترامپ مطرح نمود. (منبع: آر تی 14 می 2019م به نقل از نیویورک تایمز) تمام این اقدامات در واکنش به هشدارهای احتمالی ایران روی دست گرفته شده. تلویزیون "سی ان ان" به نقل از منابع خویش به تاریخ 7 ماه می جاری گفته بود که نیروهای امریکا معلومات استخباراتی را به دست آورده اند که نشان میدهد ایران قصد دارد موشکهای بالستیک کوتاهبرد خویش را توسط کشتیهای کوچکاش در منطقۀ خلیج منتشر نماید. (منبع: آر تی 14 می 2019م)
2. آنچه تنشهای به وجود آمده را توسط امریکا از حد اظهارات خالی فراتر میبرد؛ مشکلاتی است که چهار کشتی تجارتی در نزدیکی بندر فجیره امارات با آن مواجه شدند و همچنین حملهای که به پایگاههای مهم نفتی سعودی صورت گرفت. جزئیات این حملات قرار ذیل است:
الف) «بر اساس اظهاراتیکه وزارت خارجۀ امارات امروز یک شنبه منتشر نمود؛ چهار کشتی تجارتی در نزدیکی آبهای اقلیمی امارات، بدون وقوع خسارتهای جانی، تخریب گردیدند. این تحولات درحالی صورت میگیرد که فشارهای اختناقآور امریکا بالای ایران پیوسته درحال افزایش است؛ چنانچه حسن روحانی رئیس جمهور ایران قبلاً خود اعتراف نمود که کشورش عملاً با وضعیت دشواری دست و پنجه نرم میکند.» (منبع: میدل ایست آنلاین 12 می 2019م)
ب) «گروه "انصار الله" یمن امروز سهشنبه اعلان نمود که حملاتی را توسط طیارههای بدونسرنشین بالای تأسیسات حیاتی سعودی انجام داده. تلویزیون "المسیرة" به نقل از یک منبع نظامی تأکید نمود که هفت فروند طیاره/هواپیمای نظامی به تأسیسات حیاتی سعودی حمله نمودند. منبع یادشده اشاره نموده که این عملیات نظامی گسترده در واکنش به تداوم تجاوز و محاصره مردم مان صورت گرفته است و افزوده که در صورت تداوم بیشتر تجاوز و محاصره ظالمانه، گروه انصار الله آماده است حملات شدیدتر و زنندهتری را را انجام دهد.» (منبع: آژانس اسپوتنیک روسیه 14 می 2019م)
این دو حادثه باعث شده اظهارات امریکا در مورد تنشهای موجود در خلیج جدیتر و نیرومندتر و در تناسب به تنشهای مماثل قبلی متفاوتتر به نظر رسد.
3. اما با وجود تمام این تنشهایی به وجود آمده در منطقه خلیج، که خبر از جنگ قریب الوقوع میدهد، اظهارات مسوولین دو طرف؛ امریکا و ایران، تصویر دیگری از این واقعیت نشان داده و بیانگر این است که وقوع جنگ بعید به نظر میرسد؛ از جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
- «ترامپ روز پنجشنبه در اظهارات مطبوعاتی در قصر سفید و در پاسخ به پرسشی در مورد اینکه آیا ایالات متحده قصد جنگ با ایران را دارد، گفت: امیدوارم چنین اتفاقی نیفتد.» (منبع: آر تی 16 می 2019م)
- خبرگزاری رویترز به تاریخ 16 می 2019م به نقل از نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندهگان امریکا گفت: «ادارۀ ترامپ در جریان بالاگرفتن تنشهای اخیر در خاورمیانه، برای راهاندازی جنگی علیه ایران، از جانب کانگرس مجوز ندارد.» پلوسی به خبرنگاران گفت: «قرار است ادارۀ حکومت جمهوری خواهان روز پنجشنبه و در جلسهای پشت درهای بسته، افادهای را در خصوص ایران به بزرگان نمایندهگان، که به نام گروه هشت یاد میشوند، ارائه دهد.
- رویترز همچنین به تاریخ 16 می 2019م به نقل از روزنامۀ نیویارک تایمز و آن به نقل از مسوولینی در ادارۀ حکومت امریکا که نامهایشان منتشر نگردیده گفته که دونالدترامپ رئیس جمهوری امریکا به باتریک شاناهان سرپرست وزارت دفاع گفته که وی قصد راهاندازی جنگ را با ایران ندارد. این روزنامه گفته که رئیس جمهوری این موضوع را صبح روز چهارشنبه به شاناهان ابلاغ نموده است.
- علی خامنهای رهبر ایران در سخنانی گفته که به هیچوجه جنگی با ایالات متحده صورت نخواهد گرفت. آیت الله خامنهای که اظهاراتاش در رسانههای حکومتی ایران و صفحۀ تویترش منتشر گردید، افزود: «نه ما در پی جنگیم و نه آنها.» (منبع: بی بی سی 14 می 2019م)
- باتریک سرپرست وزارت دفاع امریکا در کنفرانسی مطبوعاتی گفت: «هدف ادارۀ امریکا از استحکام حضورنظامیاش در خلیج عرب؛ بازداشتن ایران است و نه پرداختن به جنگی علیه آن. ما در شرف رفتن به جانب جنگ نیستیم.» (منبع: فرانس 24، 22 می 2019م)
این اظهارات مسوولین امریکائی و ایرانی نشان میدهد که سروصداهائی را که رسانهها در مورد جنگ بزرگ و قریبالوقوع میان امریکا و ایران راهاندازی نمودهاند، آلوده با شک و تردید است. مهمترین این اظهارات؛ اطمئنانهائی است که رهبر ایران به مردماش داده و گفته که نه ایران و نه امریکا در تلاش جنگ استند، یعنی بر اساس این اظهارات؛ جنگ برای ویرانی ایران و یا ویرانی کشتیهای امریکا در خلیج کاملاً بعید است. بیشترین توقعیکه میرود، اینست که ممکن برخی اقدامات نظامی محدودی به هدف حفظ آبروی دو طرف صورت گیرد. اظهارات مسوولین امریکائی پیوسته نشان میدهد که امریکا قصد ندارد نظام ایران را تغییر دهد، چنانچه بولتون مشاورامنیت ملی امریکا گفت: «سیاست ما در پی تغییر نظام ایران نیست؛ بلکه هدف ما این است که نظام را وادار کنیم رفتارش را تغییر دهد.» (منبع: سایت دستور 3 اکتوبر 2018)
4. اینک پرسش این است که دلایل واقعی بالاگرفتن تنشها در منطقه چیست؟ پاسخ این است که با دقت نمودن به اوضاع درخواهیم یافت که سه دلیل عمده وجود دارد:
دلیل اول- بازارهای نفت جهانی: امریکای امروز در مسئلۀ نفت با امریکای یک دهه قبل تفاوت دارد؛ زیرا تکنالوژی استخراج نفت شلی "نفت شلی نفت متعارفی است که از خردهسنگهای نفتزا به دست میآید" در آن پیشرفت نموده تا جاییکه به امریکا فرصت داده نفتاش را صادر نماید؛ در حالیکه امریکا خود دولتی وارد کنندۀ نفت است؛ در حدیکه یگانه راهحل چین برای کاستن از عجز تجاریاش با امریکا این شده که واردات نفت خویش از امریکا را افزایش دهد و این درحالیاست که امریکا به خرید نفت ارزان از حکام خودفروختۀ دولتهای خلیج؛ به ویژه سعودی همچنان ادامه میدهد؛ سعودییکه پول نفتاش در خود امریکا ذخیره میشود و حتی در هنگام نیازخویش هم نمیتواند این پول را از بانکهای امریکا بیرون کشد! طوریکه حکومت سعودی به دلیل ذلت حکاماش و به دلیل سیاستهای خبیثانۀ مالی امریکا پیوسته زیر بارقرضههای سنگینتر میرود؛ اما نمیتواند از پول نفت خویش استفاده کند،؛پولیکه تنها امریکا از آن بهره میبرد و بس.
با توجه به این واقعیت، فشارهای امریکا بالای ایران و محروم نمودن آن از صدور نفت به زودی قیمت نفت را در سطح جهانی بالا میبرد و از این تحول امریکا مستفید میشود؛ طوریکه افزایش قیمت نفت هزینۀ تولید نفت سخنگی را کاهش میدهد، چنانچه آژانس انرژی جهانی از تحول بیسابقه در دیدیکه نسبت به عرضۀ نفت در آینده وجود خواهد داشت، سخن گفته و از توانایی امریکا در جبران کاهش صادرات نفت ایران و وینزویلا صحبت میکند: «آژانس انرژی جهانی روز چهارشنبه اظهار نمود که وابستهگی جهان در جریان سال جاری به نفت "اوپک" تا حد زیادی کاهش خواهد یافت؛ زیرا تولیدات نفتی امریکا، کاهش صادرات نفت ایران و وینزویلا را جبران خواهد نمود.». (منبع: رویترز 15 می 2019م) همچنین ادارۀ آگاهی انرژی امریکا در هفتۀ جاری گفته که تولید نفت امریکا از تشکیلات اساسی هفتگانۀ شیلی در ماه جون سال جاری به 8.49 ملیون بشکه در روز خواهد رسید و این میزان جدید و قابل ملاحظهایست که برای آن برنامهریزی شدهاست.» (منبع: رویترز 17 می 2019م) یعنی اینکه شرکتهای نفت امریکا در هماهنگی با سیاست ایجاد تنش در خلیج و وادار نمودن ایران به کاهش تولید نفت از طریق تحریمها، سعی دارند حجم تولید نفت خویش را افزایش دهند.
مهمتر از همه در این مورد؛ این است که قیمت نفت همزمان با توجیه تنشهای امریکا برای تخریب نفتکشها و تأسیسات نفتی بالا میرود. «قراردادهای آتی "نوعی قرار دادی است که بر اساس آن فروشنده توافق میکند تا در سر رسید معین مقدار معینی از کالای مشخص را در عوض قیمتیکه اکنون تعیین میکند، به خریدار تحویل میدهد.» روز چهارشنبه و در پیوند به احتمال افزایش تنشها در خاورمیانه افزایش داشت؛ افزایشیکه به میزان کمکهای جهانی ضربه خواهد زد و در پیوند به آن؛ ذخایر نفت خام امریکا بدون پیشبینی قبلی به گونۀ قابل ملاحظهای افزایش پیدانمود. معاملات برنت 53 سنت یعنی 0.7 فیصد افزایش داشت که به 71.77 دالر در هر بشکه میرسد. بازار آن روز خرید نفت خام غرب تکزاس امریکا نیز با فروش هربشکه در برابر 62.02 دالر، یعنی 24 سنت معادل 0/4 فیصد افزایش بسته شد. تکان دیگریکه به قیمت نفت وارد گردید، به دلیل این بود که سعودی روز سهشنبه اعلام نمود که طیاره/هواپیماهایی بدون سرنشین دو پایگاه پمپ نفتی آن را هدف قرار دادهاند و این در حالی است که دو روز قبل چند نفتکش در نزدیکی امارات هدف قرار گرفته و تخریب گردیدند.» (منبع: رویترز 15 می 2019م)
به این ترتیب روشن میشود که هدف امریکا از دامنزدن به تنشها با ایران؛ بلند بردن قیمت نفت است؛ زیرا توانایی تولید نفت شیل امریکا در حال حاضر بالا رفته و به هر اندازه که بهای نفت افزایش یابد، شرکتهای امریکایی به تولید بیشتر نفت شیل روی خواهند آورد؛ نفتیکه حجم عظیمی از معادن آن در امریکا وجود دارد. شکی نیست که امریکا این تنشها را به نفع شرکتهای نفتی خود میبیند، به ویژه در سایۀ طرز تفکر تجاری ادارۀ حکومت ترامپ.
دلیل دوم- امضای توافقنامۀ جدید با ایران، که بر اساس آن امریکا در بازارهای ایران سهم شیر را داشته باشد: پیگیران اوضاع به خوبی میدانند که امریکا دارد علناً با ایران بازی میکند تا زمینه را برای امضای توافقنامه جدیدی فراهم کند؛ توافقنامهای که شامل برنامۀ موشکی و نفوذ ایران در منطقه باشد. چنانچه به گفتۀ منابع آگاه از جزئیات دیدار پامپیو وزیر خارجه امریکا در جریان سفرش با عبدالمهدی نخستوزیر عراق، «لهجۀ پامپیو کاملاً متفاوت بود؛ درحدیکه نخستوزیر عراق از آن لهجه بهت زده شد. پامپیو از عبدالمهدی خواست نامهای به تهران بفرستد و در آن به ایران خبردهد که امریکا علاقهمند جنگ با ایران نیست و تمام آنچه ترامپ میخواهد، این است که توافقنامۀ جدیدی امضاء شود؛ توافقنامهای که ترامپ بتواند آن را به خود نسبت دهد.» (منبع: نون پست 15 می 2019 م به نقل از میدل ایست ای انگلیس) رئیسجمهوری امریکا این هدف خویش را پنهان نمیکند؛ «رئیسجمهور امریکا گفته که علاقهمند است رهبران ایران به خاطر حل بحران روزافزون به او تماس گیرند و ادارۀ حکومت او به ایران گفتهاند که در صورت علاقهمندی به مذاکرات میتوانند با حکومت سویس به تماس شده و علاقهمندیشان را ابراز نمایند. رئیسجمهور امریکا در ادامه گفت: «آنچه آنان باید انجام دهند این است که به تماس گیرند تا برای دستیابی به توافقنامهای باهم بنشینیم؛ توافقنامۀ عادلانه. ما قصد آزار و اذیت ایران را نداریم.» وی افزود: «میخواهم آنان نیرومند و بزرگ باشند و اقتصاد بزرگ داشته باشند؛ اما برای این کار باید با من در تماس شوند و اگر این کار را بکنند، ما آمادۀ مذاکرات هستیم.» قصر سفید شمارهتلیفونی را از حکومت سویس در اختیار ایرانیان گذاشت تا در صورت تمایل تهران به مذاکرات با واشنگتن با این حکومت به تماس شوند؛ زیرا سویس نمایندۀ روابط دیپلوماتیک میان امریکا و ایران است. (منبع: CNN عربی 11 می 2019م) شبکه آر تی نیز به تاریخ 15 می 2019م به نقل از رئیسجمهوری امریکا گفته: «من مطمئنم که ایران به زودی علاقهمند مذاکرات خواهد شد.» سایت انترنتی ایرانی موسوم به "انتخاب" که وابسته به اصلاحگرایان است، در همین سیاق به بررسی اهداف سفر یوسف بن علوی وزیر خارجه عمان به تهران پرداخته و در گزارشیکه به تاریخ 21 می 2019م منتشر نموده گفته است: «هدف از این سفر؛ وساطت میان ایالات متحده و ایران، تبادل نظر در مورد موضوع حمله به سفارت امریکا در بغداد و سایر تحولات منطقه بوده است.» سایت یاده شده میافزاید: «یوسف بن علوی در سفرناگهانیاش به تهران، نامهای از دونالد ترامپ رئیس جمهوری. امریکا را با خود حمل مینمود» بدون اینکه جزئیات بیشتری را منتشر نماید.
دلیل سوم- که مهمترین است، تلاش برای ساختن پیمان مشترک میان امریکا و دولتهای عربی است که دولت یهود نیز در آن دخیل باشد؛ در برابر ایران و عملی نمودن آن: با درنظر گرفتن مجموع اهداف سیاسی امریکا در منطقه و موقفگیریهای منطقهای، روشن میشود؛ مهمترین دلیلیکه امریکا را برانگیخته تا روابطاش با ایران را متشنج و تنشها را دامن زند؛ زمینهسازی برای ایجاد چنین پیمانی است که ساختار رسمی و قانونی داشته باشد، یعنی تغییر دادن ماهیت بحران منطقه -قضیۀ اشغال فلسطین- از تجاوز و اشغال سرزمین مبارک فلسطین توسط دولت یهود به بحران قومی و طائفی با ایران تا به این ترتیب افکار عامه به عوض اهمیت دادن به وجیبۀ جنگیدن علیه رژیم یهود و محو آن و برگردانیدن فلسطین به دیار اسلام، به مسائل قومی و نژادی و طائفی اهمیت دهد! به عبارت دیگر؛ زمینهسازی برای هضم و پذیرش رژیم یهود در منطقه. این هدفی است که امریکا و انگلیس در جریان چندین دهه نتوانستند براورده کنند؛ اما این بار امریکا میخواهد آن را توسط حکام خائن، به ویژه حکام خلیج به آن برسد؛ حکام خائنیکه سعی دارند روابطشان را با یهود به همان بهانه و استدلال امریکائی "ترس از ایران" عادی و طبیعی سازند.
این هدف در موقفگیری دولت یهود به وضوح ملاحظه میشود؛ چنانچه نخستوزیر این رژیم در دیدارش با فردیمان سفیر امریکا گفت: «روابط میان ما و بسیاری از همسایهگان عرب و بسیاری از دولتهای اسلامی غیرعرب شکوفایی و رشد جدیدی داشته است.» نتانیاهو افزود: «ما برای قرار گرفتن در برابر تجاوز ایران با هم یکپارچه عمل میکنیم.» وی افزود: «دولت اسرائیل و تمام دولتهای منطقه و تمام دولتهاییکه خواستار صلح در جهان میباشند، موظف اند یکپارچه در کنار ایالات متحده در برابر تجاوز ایران قرار گیرند.» نخستوزیر دولت یهود تأکید نمود که نیاز است «تواناییها و پیمانی را که اسرائیل با امریکا دارد» استحکام و ادامه داده شود. (منبع: آر تی 14 می 2019م)
بناءً قرار گرفتن رژیم یهود با دولتهای عربی و شاید برخی دولتهای "اسلامی" غیرعربی در کنار امریکا برای جلوگیری از "تجاوز ایران"، خود روشن میسازد که نقشۀ امریکا برای ایجاد تنشهای اخیر در اصل برای ایجاد پیمان منطقهای علیه ایران به رهبری امریکا است که رژیم یهود نیز در آن سهم داشته باشد. اظهارات آتشین و حتی بعضی اقدامات نظامی مانند آنچه در الفجیره و تأسیسات ارامکو اتفاق افتاد، همه و همه به هدف زمینهسازی و ساختن ناتوی اقلیمی به هدف یاد شده میباشد. تلاشها برای تحقق این هدف همچنان ادامه دارد و میزبانی ریاض از نشست مشترک عربی-امریکائی به تاریخ 6 اپریل 2019م با مشارکت قطر از جمله مقدمات این نوع تلاشها به شمار میرود که در چارچوب آمادهگیها برای راهاندازی "پیمان استراتیژیک خاورمیانه" به پیش برده میشود؛ پیمانیکه در رسانهها به نام "پیمان عربی" شهرت یافته است. آژانس واس در این مورد گفته: «این نشست با مشارکت هیئتی بلندرتبه از کشورشاهی عربستان، امریکا، امارات متحدۀ عربی، کشور شاهی بحرین، دولت کویت، سلطنت عمان، دولت قطر و کشور شاهی اردن برگزار گردیده است.» آژانس مذکور علاوه نمود: «این نشست یکی از گامهای مهمی است که در مسیر راهاندازی این پیمان برداشته شده؛ پیمانیکه هدف اساسی آن؛ تأمین امنیت و استقرار در منطقه و سراسر جهان است.» (منبع: آر تی 10 اپریل 2019م) بناءً روند ساختن این پیمان نظامی به شدت جریان دارد و شادمانی رژیم یهود از هماهنگیهای امنیتی با دولتهای عربی و "اسلامی" علیه ایران خود به معنای اینست که این کیان در این پروسه و تعاملات امریکا با حکام خائن مسلمانان سهم و مشارکت دارد؛ اما بدون اینکه رسماً از آن یاد شود و ممکن است اعلان رسمی این مشارکت تا زمان اعلان نقشۀ صلح امریکا به تعویق افتاد؛ زیرا نقشۀ صلح امریکا مهمترین مرحلۀ روند عادیسازی روابط حکام خائن با دولت یهود به شمار میرود.
خلاصه اینکه:
1. برانگیختن تنشها و داغ نمودن فضای روابط، مقدمۀ شروع جنگ فراگیر میان امریکا و ایران نیست؛ بلکه به گمان اغلب هدف اصلی دلایل سه گانه فوق الذکر است. اما این بدان معنی نیست که زدوخوردهای محدود و مختصری به هدف حفظ آبروی دو طرف نیز اتفاق نخواهد افتاد؛ زیرا هردو طرف علیه دیگری غریده و یک دیگر را تهدید و هشدار دادهاند.
2. آنچه دردآور است، اینست: باوجود آن که اهداف امریکا از اظهارات و هشدارهای آن به وضوح محسوس است؛ اما حکام سرزمینهای مان، مخصوصاً حکام منطقۀ خلیج، پیوسته خودکامهگیها و تسلط امریکا را بالای منطقه توجیه میکنند؛ انگار چشم و گوششان بسته است و توان درک هیچ واقعیتی را ندارند و به این ترتیب، دنیا و آخرت خویش را از دست میدهند. چه راست میگوید الله سبحانه وتعالی آنجا که میفرماید: ﴿ومن کان فی هذه أعمی فهو فی الآخرة إعمی و أضل سبیلاً﴾
19 رمضان 1440هـ.ق
24 می 2019م