- مطابق
پشت پردۀ سفر عجیب و غیرمترقبۀ نتانیاهو به لندن
(ترجمه)
پرسش:
نتانیاهو به تاریخ 12 سپتمبر2019م؛ یعنی در زمان دشوار انتخاباتی، که دو هفته به انتخابات رژیم یهود مانده بود، به مسکو سفر نمود. قبل از آن به تاریخ 5 سپتمبر 2019م در یک سفر سریع و گذرا به انگلستان رفت و در آنجا با نخست وزیر انگلستان دیدار نمود -نخستوزیری که به شدت درگیر "برگزت" یا روند خروج انگلستان از اتحادیۀ اروپاست. این سفر نتانیاهو به انگلستان زمانی صورت میگیرد که جانسون نخستوزیر انگلیس در تصمیماش برای خروج بدون توافق از اتحادیۀ اروپا، در پارلمان انگلستان برای چندبار پیهم شکست میخورد. از سفرهای اینچنینی نتانیاهو بر میآید که در کار اش سخت عجله دارد! پرسش این است که پشت پردۀ این سفرهاییکه "عجیب و غیرمترقبه" به نظر میرسد چه میگذرد؟ و اینکه آیا این سفرها به انگیزههای انتخاباتی صورت میگیرد و یا اهداف مختلف دیگری نیز در پی دارد؟
پاسخ:
اوضاع و شرایطیکه این سفرها در آن صورت گرفته بیانگر این است که هدف از آن انتخاباتی نیست؛ هرچند سفرهای بینالمللی از نظر انتخاباتی به نتانیاهو فایده میرساند؛ اما این سفرها زمانی صورت میگیرد که اوضاع و شرایط جهانی و منطقهای طوری نیست که هدف از آن انتخاباتی باشد. برای روشن شدن موضوع مسائل زیر را مختصراً به بررسی میگیریم:
اول- بدون شک، "عجیب و غیرمترقبه" خواندن این سفرها؛ به ویژه سفر اش به لندن، توصیف دقیقی است؛ زیرا نخست وزیر رژیم یهود با جانسون نخستوزیر انگلیس درحالی دیدار میکند که جانسون در مورد وعدهاش در خصوص بیرون کردن انگلستان از اتحادیه اروپا به تاریخ 31 اکتوبر 2019م، چه با موافقت و یا عدم موافقت پارلمان، سخت درگیر شکستهایی است که در پارلمان با آن مواجه گردید؛ زیرا او نمیتواند در چنین شرایطی به قضایای بینالمللی بیرون از بحث "برگزت" بپردازد؛ چنانچه بعضی از اعضای پارلمان که اعضای حزب وی نیز هستند، برخلاف او موقف جدی گرفتهاند. پارلمان به لزوم توافق با بروکسل رأی داده، از وی خواسته است تا زمان خروج را سه ماه دیگر تمدید کند. مجلس لوردات (عوام) انگلستان این تصامیم سریع پارلمان را تأیید نموده و در عین حال در چند مورد از وی خواسته شده تا از سمت نخستوزیری استعفا کند. بنابراین، سفر نتانیاهو در چنین اوضاع و شرایطی به انگلستان واقعاً عجیب و غیرمترقبه است و اگر مسألۀ مهمی در میان نمیبود، مطمیناً چنین سفری صورت نمیگرفت. مسألۀ دیگری نیز هست که گنگ بودن این سفر غیرمترقبه را افزایش میدهد و آن دیدار نتانیاهو با بعضی از مسؤولین امریکائی در لندن است. سفر پنس معاون رئیس جمهور امریکا به انگلستان به تاریخ 14 آگست 2019م توسط قصر سفیر اعلان شد و گفته شد که هدف از این سفر، بحث و گفتوگو در مورد امور مربوط به آیندۀ روابط امریکا و انگلستان پس از "برگزت" و بررسی "تهدیدهای نفوذ چین" از طریق شبکۀ مواصلاتی G5 است که شرکت "هواوی" چین قصد دارد در انگلستان راهاندازی نماید. در آن زمان قرار نبود وزیر دفاع امریکا نیز در این سفر معاون رئیس جمهور را همراهی کند و همچنین قرار نبود هیأت امریکائی با مسؤولین رژیم یهود در انگلستان ملاقاتی داشته باشند. این جزئیات را روزنامۀ "وطن" به تاریخ 14 آگست 2019م به نقل از بیانیۀ منتشر شده از قصر سفیر منتشر نمود. بی بی سی به تاریخ 6 سپتمبر2019م در خبری از دیدار نتانیاهو با وزیر دفاع امریکا و وزیر دفاع انگلستان خبر دارد. اگرچه از این دیدار نتانیاهو با وزیر دفاع امریکا خبرهایی منتشر شد؛ اما در مورد دیدار وی با معاون رئیس جمهور امریکا هیچ منبعی خبر نداد؛ هرچند هر دو در لندن به سر میبردند، که خود نشان میدهد دو طرف به گونۀ سری با هم دیدار نمودهاند! به نظر میرسد، دیدارهای معاون رئیس جمهور امریکا به این دلیل سری بوده تا دو طرف را از هرگونه برنامهریزی بیرون از سیاست امریکا هشدار دهد!
دوم- این سفرهای ناگهانی نتانیاهو در پیوند به چندین اتفاقی صورت میگیرد که با یکدگر ارتباط دارد:
امریکا از حمایت کشتیهای سایر دولتها دست برداشت؛ چنانچه ترامپ رئیسجمهور امریکا در اظهاراتی گفت که امریکا سالهاست بدون هیچ امتیازی از راههای بحری در تنگۀ هرمز حفاظت میکند و دیگر از این وضع خسته شده است. وی از دولتهای جهان؛ به ویژه چین و جاپان خواست که پس از این کشتیهایشان را خودشان حفاظت کنند. (منبع: TRT عربی 29 جولای 2019م) مایک پمپئو وزیر خارجۀ امریکا نیز گفته بود: «انگلستان موظف است مسؤولیت حفاظت از کشتیهایش را خود به دوش گیرد.» (منبع: آژانس اناضول 22 جولای 2019م) و این به معنی کاهش فشار امریکا بر ایران در توقیف سایر کشتیهاست.
هرچند سیاست انگلستان از سال 2016م که مردم آن به "برگزت" رأی دادند و شک و گمانهای زیادی که در مورد عملی نمودن آن تا کنون مطرح گردیده، سیاستی مغشوش و غبارآلوده است؛ اما سیاستمداران انگلیس هرازگاهی سیاستهایی را تجربه میکنند که نشان میدهد سعی دارند خود را از قید اروپا رها کنند که این بیانگر ارادۀ فردی انگلیس است؛ از جمله میتوان به سؤء استفادۀ انگلیسها از تنش موجود در روابط امریکا با ایران، خروج آن از توافق هستهای و موج قضیۀ کشتیها در خلیج اشاره کرد. طوریکه انگلستان برخلاف رویکرد اتحادیه اروپا دست به توقیف نفتکش ایران در جبل الطارق به تاریخ 4 جولای 2019م زد؛ یعنی درحالیکه اتحادیه اروپا سعی دارد روابط اش با ایران را آرام و بیحاشیه نگهداشته و وانمود کند که در قضیهای توافق هستهای دنبال امریکا نخواهد رفت و تلاش میکند بهانهای برای تبادل تجاری و مالی با ایران بسازد؛ اما انگلستان برخلاف این رویکرد حرکت نموده و فضای روابط با ایران را متشنج نمود. گمان اغلب در این مورد این است که انگلستان سعی داشت امریکا را به پرتگاه جنگ با ایران بکشاند؛ به ویژه پس از آنکه کشمکشها میان انگلستان و ایران بر سر قضیه نفتکش ایرانی بالا گرفت؛ طوریکه انگلستان به تاریخ 15 آگست 2019م نفتکش ایران موسوم به "گریس 1" را که قبلاً متوقف نموده بود، آزاد کرد و از ایران تعهد گرفت که این نفتکش به هیچ وجه روانۀ سوریه، که زیر تحریمهای اروپا قرار دارد، نخواهد شد؛ اما پس از گشتوگذاری که نفتکش مذکور ابتدا به یونان سپس به ترکیه داشت، سر انجام با تغییر ناماش به "ادریان داریا-1" به سوریه رسید. (منبع: سایت میدل ایست ای 6 سپتمبر2019م) بیتوجهی ایران به تعهداش در برابر انگلستان و اعزام نفتکش مذکور به سوریه در حقیقت ضربۀ محکمی بود که به صورت انگلستان زد و از جانب دیگر ایران تا همین لحظه نفتکش انگلیس موسوم به "ستیلو امپیرو" را در بازداشت خویش داشته و آزادش نمیکند و این کار ضربۀ دیگری است که انگلستان از جانب ایران به صورت خود احساس میکند. درعینحال، کشتی "اچ ام اس مونتروز" مربوط به نیروی بحری انگلستان بارها توسط نیروهای بسیج ایران مورد بررسی و تفتیش قرار گرفته؛ چنانچه ویل کینج فرماندۀ این کشتی بحری انگلستان در اظهاراتی گفته: «کشتی ما تقریباً همه روزه توسط بسیج ایران در آبهای خلیج مورد بازرسی قرار میگیرد.» (منبع: اندپندنت عربی 3 سپتمبر 2019م)
سوم- حملۀ موشکی رژیم یهود بالای نظامیان ایرانی به ویژه در سوریه و عراق:
رژیم یهود معمولاً در جریان سالهای انقلاب سوریه هرازگاهی ایرانیان را در داخل خاک سوریه هدف قرار میداد، بدون اینکه هیچ پاسخی از "محور مقاومت" دریافت کند. رژیم یهود حملاتاش را افزایش داد و شماری از فرماندهان حزب ایران در لبنان را در سوریه هدف قرار داد. ایران پیوسته رد مینمود که در داخل سوریه با چنین حملاتی مواجه شده، انگار کشته شدن مردم سوریه و افرادی از حزباش در لبنان هیچ اهمیتی برای آن ندارد، مهم این است که کشته شدن اتباع ایران به گونۀ مستقیم برای آن اهمیت دارد و بس. در این اواخر رژیم یهود اعلان نمود که شمار زیادی از ایرانیان را در داخل خاک سوریه هدف قرار داده: «سخنگوی اردو/لشکر اسرائیل در اظهاراتی گفت که طیاره/هواپیماهای اسرائیل امروز شنبه 24 آگست 2019م نیروهای ایران را در نزدیکی دمشق بمباران نمود؛ زیرا آنان سرگرم برنامهریزی برای حمله به اهدافی در داخل اسرائیل توسط طیارههای بدون سرنشین بودند.» در بیانیۀ اردوی اسرائیل گفته شد: «این بمباران نیروهای فیلق قدس و ملیشههای شیعهای را هدف قرار داده که سعی داشتند برای حمله به اهدافی در اسرائیل در روزهای اخیر و از داخل خاک سوریه برنامهریزی نمایند.» یک سخنگوی نظامی به رسانهها گفت که این نیروها برای فرستادن "طیاره/هواپیمای جنگی بدون سرنشین" به داخل اسرائیل آمادگی میگرفتند. (منبع: سایت آلمانی دویچ ویله 24 آگست 2019م) این اقدامات اسرائیل بیانگر دستاندازی مستقیم اسرائیل به ایران و به چالش کشیدن آن است و دروازۀ احتمالی آغاز جنگ میان دو طرف را در صورت واکنش ایران، کاملاً باز خواهد نمود. با وجود کشته شدن چندین تن از اتباع ایران در نتیجۀ حملات رژیم یهود؛ چنانچه «دو تن از افراد حزب الله و سه تن از اتباع ایران در این حملات اسرائیل در نزدیکی دمشق کشته شدند» (منبع: العربیه نت 25 آگست 2019م)؛ اما از آنجاییکه امریکا نمیخواهد ایران با رژیم یهود وارد جنگ شود؛ زیرا ممکن است دامن امریکا نیز به چنین جنگی کشیده شود؛ لذا ایران کشته شدن اتباع خویش در این حملات را رد نمود.
اما در عراق باید گفت که رژیم یهود از ماه آگست 2019م، شروع به هدف قرار دادن ذخایر سلاح ایران و کارشناسان ایرانی در داخل قرارگاههای نیروهای "حشد شعبی" نموده و این عملکردهای بزرگی است که رژیم یهود بر علیه ایران و برای تحریک آن انجام میدهد؛ مانند حمله به پایگاه "صقر" وابسته به "حشد شعبی" عراق در جنوب بغداد به تاریخ 12 آگست 2019م، که سومین حمله در جریان یک هفته به شمار میرود. همچنین حملۀ موشکی به قرارگاه نظامی "شهداء" در صلاح الدین، که این نیز مربوط به نیروهای "حشد شعبی" میشود. رژیم یهود ذخایر تسلیحاتی ایران و کارشناسان آن را مستقیماً هدف قرار میداد، «آژانس فرانس پرس به نقل از یک نظامی پولیس صلاح الدین پس از بررسی محل اصابت موشک گفت که فرد کشته شده یک نظامی کوچکی بوده؛ اما دو تن که مجروح گردیدهاند "انجنیر/مهندسان نظامی ایرانی" بودند که در این پایگاه حضور داشتند.» (منبع: عرب48، 12 آگست 2019م) سپس حملۀ دیگری به تاریخ 25 آگست 2019م در نزدیکی شهر "قائم" عراق بالای یک قرارگاه دیگر و چند وسیلۀ نقلیۀ نظامی صورت گرفت. عراق به هدف آرام نمودن اوضاع تنها شمار اندکی از قربانیان را اعلان مینمود و ایران از قربانیاناش هیچ اعلانی نمیکرد. اما سر انجام کاملاً روشن شد که رژیم یهود قصد دارد ایران و حضور مستقیم آن در عراق و سوریه را به چالش بکشد.
با تدبر به موارد فوقالذکر بحث را اینچنین خلاصه میکنیم:
انگلستان که از جانب ایران در قضیه کشتیهایش مورد اهانت قرار گرفته و نفتکش آن هنوز متوقف است، انگیزۀ کافی برای افروختن جنگ برعلیه ایران را دارد، جنگیکه دامن امریکا نیز به آن کشیده شده و طبیعتاً انگلستان خود نیز برای انتقام گرفتن از ایران در آن شرکت خواهد نمود؛ به همین دلیل است که نمیخواهد لهجۀ تند برعلیه ایران را فروکش کند؛ چنانچه لهجۀ خوشبینانۀ امریکا در اظهارات وزیر دفاع آن را رد نمود، «اسپر وزیر دفاع امریکا در کالج شاهی در لندن گفت: به نظر میرسد ایران آهستهآهسته خود را به جایی میرساند که میتوان وارد گفتوگوهایی با آن شد و امیدواریم اوضاع به همین منوال ادامه یابد. اسپر بعداً در پاسخ به پرسشیکه در یک کنفرانس مطبوعاتی از وی مبنی به این اظهارات، که آیا توسط او بوده یا خیر، گفت: بلی این اظهارات را در روشنایی تعلیقاتی مطرح نمودم که ایرانیان پس از نشست دولتهای گروه هفت کشور بزرگ صنعتی داشته اند.» (منبع: رویترز 6 سپتمبر 2019م) انگلستان این اظهارات را، هرچند بهگونۀ سرپوشیده، رد نمود: «وزیر دفاع انگلستان روز جمعه در جریان کنفرانس مطبوعاتیکه با اسپر داشت گفت: انگلستان قطعاً امریکا را در روند گفتوگو با ایران همیشه کمک خواهد نمود؛ البته اگر دستیابی به توافقی ممکن باشد. اما وی تأکید نمود که با ایران باید از طریق عمل، تعامل صورت گیرد و نه فقط حرف.» (منبع: رویترز 6 سپتمبر 2019م) انگلستان به این ترتیب در قلب بحران داغ مربوط به ایران قرار گرفته و مواردی نزد انگلیسها وجود دارد که آنان را به جانب دامن زدن جنگی برعلیه ایران تشویق میکند و درست به همین هدف با دولت یهود دید و باز دید دارند. حملات رژیم یهود در سوریه به تاریخ 24 آگست و در عراق و لبنان به تاریخ 25 آگست؛ پس از تسلط ایران بالای نفتکش انگلیس در خلیج به تاریخ 22 جولای 2019م در همین راستا و در هماهنگی با انگلستان شدت گرفت. بناءً دشوار نیست ادعا نمود که انگلستان رژیم یهود را به جنگ با ایران و بازوهای ایران در منطقه تحریک میکند و فرصتها و زمینههای لازم برای انگیزه دادن آن به چنین جنگی را فراهم میکند.
دولت یهودیان از یک طرف عملاً از قدرت ایران در هراس است و از طرف دیگر میخواهد برعلیه آن جنگی راهاندازی کند که امریکا نیز در آن دخیل باشد؛ اما متوجه شده که امریکا در برابر ایران نرمی به خرج میدهد و قصد جنگ با آن را ندارد و هشدارهای نظامی و تنشآلود کردن فضای خلیج بیشتر به فعالیتهای سیاسی با پوشش هشدار و به دو هدف به پیش برده میشود:
اول- مزاحمت به اروپا و ترساندن آن؛ به خصوص انگلیس، در مورد کشتیها و اهانت به آن از طریق ایران تا در سیاست خویش با امریکا همسو شود.
دوم- استفادۀ مالی از دولتهای خلیج به بهانۀ حمایتشان از خطر ایران! هدف از متشنج کردن اوضاع در خلیج این نیست که امریکا با ایران وارد جنگ شود؛ چنانچه اقدامات امریکا در قبال ایران این واقعیت را روشن میکند. ایران به تاریخ 20 جون 2019م یک فروند طیاره/هواپیمای بدون سرنشین امریکا را سقوط داد؛ اما امریکا قضیه را با آرامش تمام حل و فصل نمود؛ همچنین اظهارات پیهم امریکائیان در مورد عدم جنگ با ایران و عدم سقوط نظام حاکم در ایران؛ حتی از این هم فراتر رفته و زمانیکه بحران شدت گرفت، امریکا از گفتوگو با ایران صحبت نمود؛ چنانچه وزیر دفاع امریکا در اظهاراتیکه قبلاً اشاره شد، گفت: «به نظر میرسد ایران آهستهآهسته خود را به جایی میرساند که میتوان وارد گفتوگوهایی با آن شد و امیدواریم اوضاع به همین منوال ادامه یابد.» (منبع: رویترز 6 سپتمبر 2019م) سیاست امریکا زمانی کاملاً روشن شد که رسانهها احتمال دیدار ترامپ با روحانی را در حاشیه نشست عمومی سازمان ملل در نیویورک و در مورد تحریمها و روابط شان مطرح نمودند؛ حتی بعضی رسانهها آن را معامله خواندند. «احتمال معاملۀ امریکا با ایران، نتانیاهو را وادار نمود به مسکو سفر کند. این منابع اشاره نمودند که نتانیاهو از وقوع معاملهای میان امریکا و ایران، که به "جمهوری اسلامی" فرصت دهد، برنامۀ هستهای خویش را ادامه داده و تحریمهای امریکا از آن برداشته شود، سخت نگران است. گفته میشود بیشترین نگرانی نخستوزیر اسرائیل در مورد تداوم حضور ایران در سوریه بر اساس این معامله میباشد.» (منبع: العرب 9 سپتمبر 2019م) همین مسأله باعث شد نتانیاهو به سوچی نیز سفر کند تا در صورت بروز برخوردی با ایران، از موقف روسیه آگاه باشد؛ به ویژه که روسیه با ایران توافقاتی نیز دارد. «نتانیاهو اندکی پیش از سفر به تفریحگاه سوچی برای دیدار با پوتین، گفت: این سفر بسیار مهمی است؛ به ویژه در زمان حاضر. در چند عرصه و در 360 درجه داریم کار میکنیم تا ضمانت امنیت اسرائیل را تأمین نموده، از تلاشهای ایران برای حمله به خاک خود جلوگیری و برعلیه آن کار میکنیم.» (منبع: خاور میانه 12 سپتمبر 2019م)
امریکا به خطر سیاست انگلیس در تحریک نمودن رژیم یهود به جانب جنگ برعلیه ایران و بازوهای آن در منطقه پی برده و میداند که چنین جنگی تنها به ایران و بازوهای منطقهای آن ضربه نزده؛ بلکه رژیم یهود را نیز متضرر خواهد نمود و امریکا نمیتواند در برابر جنگیکه رژیم یهود درگیر آن شده بیتفاوت باشد. بناءً امریکا این موضوع را به مجرد وقوع حوادث 25 آگست 2019م در لبنان و عراق و حوادث یک روز قبل از آن در سوریه جدی گرفت و به آن واکنش نشان داد. ظاهراً امریکا سعی دارد این تلاشها را خنثی کند؛ زمانیکه امریکا از سفر نخستوزیر رژیم یهود به انگلستان، که به نظر می رسید سفری برای برنامهریزی نظامی بود، اطلاع یافت، شروع به خنثی کردن این سفر نمود. (مئیر بن شابات رئیس امنیت ملی، عمیکام نورکین فرمانده سلاح بحری و ژنرال اهرون حلیوا رئیس بخش عملیات اردوی دفاعی اسرائیل در سفر به انگلستان نتانیاهو را همراهی نمودند.) برنامهریزی نظامی با انگلستان به معنی استفادۀ رژیم یهود از پایگاههای نظامی انگلیس موسوم به "اکروتیری" و "دیکلیا" در قبرس و یا مشارکت طیارههای نظامی و نیروهای بحری انگلستان در این دو پایگاه به صورت مخفی با رژیم یهود است؛ اما این کار در سایه ضرباتیکه ایران به انگلستان وارد نموده؛ چنانچه قبلاً به آن اشاره شد، چندان بعید هم به نظر نمیرسد. امریکا در واکنش به این برنامهریزیها، وزیر دفاع خود را به لندن فرستاد تا با نتانیاهو ملاقات نموده، نیازهای امنیتی رژیم یهود را بررسی و در مورد نگرانیهای امنیتی از جانب ایران به نیازهای آن گوش دهد تا به این ترتیب رژیم یهود در مورد حفظ امنیت خویش در برابر تهدیدهای بیرونی مطمئن شده و در نتیجه از جنگ با ایران و هماهنگی با بریتانیا منصرف شود.
چهارم- بنابراین و به گمان اغلب هدف اساسی نتانیاهو از سفر به بریتانیا این بوده که گامهای لازم برای رویارویی نظامی با ایران را بررسی نماید؛ طوریکه امریکا چارهای جز سهمگیری در آن را نداشته باشد. انتظار میرود انگلستان این رویکرداش برای تحریک نمودن رژیم یهود به جانب جنگ و حمایت نظامی از آن با استفاده از پایگاههای خویش در قبرس و سایر زمینهها را همچنان ادامه داده و تسهیلاتی را که در برخی دولتها؛ مانند: اردن و امارات در اختیار دارد، در صورت لزوم در اختیار رژیم یهود قرار دهد. امریکا نیز در مقابل، ایران و بازوهای منطقهای آن را تحریک خواهد نمود تا واکنش سطحی از خود نشان داده؛ به هیچ وجه واکنششان قوی نباشد و این دقیقاً رویکردی است که جریان "محور مقاومت" از چند دهه به این طرف در پیش گرفته است "در زمان و مکان مناسب پاسخ خواهیم داد." و یا هم بعضاً عکسالعمل سطحی نشان میدهند تا آبروی خود را حفظ کرده باشند. علاوهبراین، امریکا در داخل رژیم یهود از طریق نفوذیکه در میان اردوی این رژیم دارد نیز برای جلوگیری از جنگ احتمالی فعالیت دارد. عین این اتفاق در سال 2012م نیز افتاد؛ طوریکه بر اساس اظهارات منابعی یهودی، رژیم یهود در جستوجوی ضربه زدن به ایران و امریکا در جستوجوی شناخت نقشههای رژیم در این زمینه بود تا از آن جلوگیری نماید؛ اینک دقیقاً همان معادله در حال تکرار شدن است. هرچند پلۀ امریکا در جلوگیری از چنین جنگی در برابر پلۀ انگلستان، که سعی دارد جنگ را دامن زند، سنگینتر است؛ اما اوضاع میان دو طرف همچنان در لبۀ پرتگاه باقی خواهد ماند. انگلستان و ابزارهای منطقهای آن سعی خواهند نمود، رژیم یهود را به جانب جنگ سوق دهند و امریکا سعی خواهد نمود از هر دو طرف حمایت کند تا اینکه پلۀ یک طرف سنگینتر شود.
هدف سفر نتانیاهو به روسیه با هدف سفراش به انگلستان متفاوت است؛ سفراش به انگلستان به هدف هماهنگی تلاشها میان نتانیاهو و انگلستان برای داغ کردن اوضاع به هدف رویارویی با ایران و وادار نمودن امریکا برای مشارکت در این رویارویی بود؛ اما سفر وی به روسیه به هدف شناخت موقف روسیه از حضور ایران و موشکهای آن در سوریه صورت گرفت تا روسیه را تشویق کند با استفاده از فشارهای "نرم" ایران را وادار کند که از سوریه بیرون رفته و یا حداقل از مرزهای فلسطین اشغالشده فاصله گیرد؛ در حدیکه موشکهای بالستیک آن نتواند به رژیم یهود ضربهای وارد کند. این سفر مطمئناً به هدف هماهنگی برای رویارویی با ایران صورت نگرفته؛ زیرا روسیه با ایران توافقنامههایی دارد که بر اساس آن انتظار نمیرود در این میان روسیه با دولت یهود بر علیه ایران دست به کار شود.
پنجم- سخن اخیر اینکه حکام خائنیکه در حال حاضر سرنوشت مسلمانان و سرزمینهای آنان را در اختیار دارند به کفار استعمارگر اجازه میدهند "و چه بسا بدون اجازه" به قضایای مسلمانان دخالت نموده و راههای حل را بر اساس برنامهریزی منافع خود و کشتن منافع مسلمانان طرح و عملی نمایند؛ اما هرگاه خود مسلمانان و یا گروه و حزبی از میان آنان، که مالک اصلی این سرزمینهاستند، سر بلند نموده، خواستار تحقق حق شده و برای قضایای سرزمینهای خویش راه حل صحیح و شرعی مطرح کنند، که همانا از سرگیری زندگی اسلامی از طریق برپائی خلافت است، مخالفان قانون برشمرده شده و بلافاصله مورد محاکمه قرار میگیرند و روانه زندان میشوند؛ اما باید دانست که به خواست و ارادۀ الله سبحانه و تعالی دیری نخواهد گذشت که حق از راه رسیده و باطل را کنار خواهد زد!
﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾
ترجمه: کسانىکه ستم کردهاند به زودى خواهند دانست که به چه جایگاهى باز خواهند گشت.
﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ﴾
ترجمه: بیشک در این (سرگذشت ها) تذکری است برای کسیکه او را قلبی (بیدار) باشد یا گوش فرا دهد؛ درحالیکه (به دل) حاضر و گواه (حقایق) باشد.
مترجم: عبدالله دانشجو