- مطابق
انتخابات میان دورهای امریکا
(ترجمه)
پرسش:
حزب جمهوریخواهان با کسب آرای اندکی بیشتر نسبت به حزب دموکرات، بالای مجلس نمایندهگان تسلط پیدا نمود؛ مجلسیکه از 435 نماینده تشکیل یافته است، چنانچه «بر اساس پیشبینی شبکۀ "سی بی اس نیوز" که همکار بیبیسی در ایالات متحده میباشد، حداقل 218 کرسی/چوکی را از آن خود نموده است.» (منبع: بی بی سی، 17 نومبر 2022م) اما دموکراتها «به دلیل اینکه حزبشان اکثریت آراء را در مجلس سنای امریکا همچنان حفظ نمودند، روز یکشنبه به جشن و پایکوبی پرداختند.» (منبع: الجزیره 14 نومبر 2022م) از جانب دیگر، رسانههای داخلی بسیاری از دولتهای جهان، خبرهای مربوط به انتخابات دو مجلس کانگرس امریکا "پارلمان و سنا" را انعکاس میدادند. پرسش اینست که چرا تحولات و حوادث داخلی امریکا تبدیل به حوادث بزرگی در گوشه و کنار جهان میشود؛ در حالیکه به چنین تحولات و حوادثی در مناطق دیگری غیر از امریکا توجه زیادی صورت نمیگیرد؟ آیا دلیل آن اینست که امریکا از مزدوران و پیروانش میخواهد تا به حوادث داخلی آن توجه جدی نموده و آن را تبدیل به مسئلۀ بینالمللی نمایند؛ چنانکه رسانههای مزدوران انگلیس، خبرهای پیشپا افتادهیی مربوط به پادشاهان انگلیس، اعم از ازدواجشان، اطفال آنان و امثال آن را با آب و تاب فراوان دست بهدست مینمایند؟ و یا اینکه انتخابات کانگرس امریکا بالای جهان تأثیر واقعی دارد؟
پاسخ:
بلی، انگلیس از مزدوران و پیروانش میخواهد به خبرهای امور پیشپا افتادهییکه در انگلیس رخ میدهد، بپردازند و دلیل آن، همانا احساس عمیق و بزرگ خودبرتر بینی است که انگلیسها دارند، انگار آنچه را که در گذشته امپراتوری میخواندند که آفتاب در آن غروب نمیکند، هنوز پابرجاست. پس در خصوص انگلیس دلیل دست به دست شدن خبرهای داخلی آن همین احساس کهن خودبرتر بینی است. اما در خصوص امریکا مسئله کاملاً فرق میکند. برای بیان این فرق، به بررسی امور زیر میپردازیم:
1: برای درک بهتر تأثیر حوادث داخلی امریکا بالای صحنۀ بینالمللی به گفتههای اخیر بایدن، رئیسجمهور امریکا اشاره میکنیم که گفت: باید در نظر داشت که روسیه پیش از بیرون شدن از منطقۀ خرسون اوکراین، منتظر ماند ببیند نتایج انتخابات کانگرس امریکا چه میشود. (منبع: الجزیره 11 نومبر 2022م)، و نیز به تصمیم عربستان سعودی در چهارچوب "اوپک پلس" برای کاهش تولید نفتاش به مقدار دو ملیون بشکه در روز اشاره میکنیم. تصمیمیکه به هدف بالا رفتن قیمت جهانی نفت و بالاگرفتن سروصدای شهروندان امریکایی در اعتراض به قیمت سوخت در امریکا و سر انجام، رأی ندادن به دموکراتها و انداختن آرایشان در صندوق جمهوریخواهان اتخاذ گردید. همچنین میتوان به قرنطینههای اخیر در چین به بهانۀ کرونا اشاره نمود، که مطمئن نیستیم آیا دلیل آن واقعاً همان مسائلی است که اعلان نموده اند و یا به هدف حمایت از حزب بایدن در انتخابات بوده، که در چند روز پیش رو این مسئله روشن خواهد شد.
خلاصه اینکه انتخابات نیمهدورهای تاریخ 18نومبر 2022م ممثل یک حادثۀ بزرگ جهانی بود؛ بلکه حتی میتوان گفت که هرگونه تکانیکه در داخل امریکا رخ میدهد، ممکن است مناطق دیگری در گوشه و کنار جهان را به لرزه در آورد. بنابر این، نباید اهمیت جهانی انتخابات امریکا را دست کم گرفت. آنچه این اهمیت را بیشتر برجسته میکند، اینست که دورۀ حکومت ترامپ، رئیسجمهور پیشین امریکا پرده از پراکندهگیهای فوقالعاده جدی در داخل امریکا، به شمول مردم، حکومت، احزاب و شرکتهای تجارتی برداشت. با توجه به آنچه گفته شد، جهان منتظر بود نتایج انتخابات کانگرس امریکا چه خواهد شد.
2: نظام سیاسی مشهورترین و بزرگترین دولت سرمایهداری جهان طوری طراحی گردیده که تنها دو حزب در آن با یک دیگر رقابت مینمایند و هرکدام از این دو حزب برای پیروزی در انتخابات به شرکتهای سرمایهداری متکی میباشند! در حقیقت این شرکتهای غولپیکر سرمایهداری است که در انتخابات تصمیم میگیرد و نه مردم امریکا؛ چنانچه هزینه شرکتهای یاد شده در حمایت از کاندیدان انتخابات کانگرس به شمول هردو مجلس آن در سال جاری به حدود 17 ملیارد دالر میرسد. «ایالات متحده در هر مناسبتی با نمونهیی جدیدی به میدان میآید، چنانچه در حالیکه این کشور از تورم بزرگ تاریخی رنج میبرد، مصارف تبلیغات برای انتخابات نیمهدورهای آن ریکورد میکند. یک سازمان امریکایی از ثبت ریکورد جدیدی در هزینۀ انتخابات نیمهدورهای سال 2022م در ایالات متحده خبر داده و گفته که مصارف این انتخابات از 16.7 ملیارد دالر فراتر رفته است.» (منبع: سکای نیوز عربی 13 نومبر 2022م) مبلغ مذکور برابر است با بودجۀ سالانۀ برخی از دولتها در افریقا و غیر افریقا. از این مبالغ هنگفتیکه در انتخابات امریکا هزینه گردیده به وضوح دیده میشود که در امریکا این سرمایهداران و مالکان شرکتهای بزرگ استند که مردم امریکا را به انتخاب نمودن این و انتخاب نکردن آن، جهت میدهند.
پس ظاهر انتخابات امریکا طوری است که قدرت از آن مردم است، اما در باطن قدرت از آن شرکتهای بزرگ است؛ شرکتهاییکه میتوانند صدها ملیون دالر را برای حمایت از یک کاندیدای مشخص هزینه کنند؛ در حدیکه گفته میشود در امریکا این سیاسیون استند که رأیدهندهگان شان را انتخاب مینمایند و نه عکس آن. به گونۀ مثال؛ کسیکه شعار آزادی سقط جنین را سر میدهد، نیاز به تودهای از زنان دارد تا او را انتخاب نمایند، یا کسیکه شعار دفاع و حمایت از مهاجرت را بلند مینماید، به سراغ اقلیتها میرود تا او را انتخاب نمایند و یا کسیکه شعارهای نژادپرستانه سر میدهد، امریکائیان سفیدپوست را هدف قرار میدهد و از این قبیل.
3: واقعیت اینست که پول و شرکتها همواره در امریکا تسلط داشته، اما دورۀ حکومت ترامپ، رئیسجمهور قبلی پرده از تحولات جدی برداشت که در داخل امریکا رخ میدهد. عنوان برجستۀ تحولات یاد شده اینست که رقابت تنگاتنگ میان شرکتهای بزرگ دیگر رقابت ورزشی نیست؛ چنانکه قبلاً بوده، بلکه پیوسته در حال داغ شدن میباشد؛ در حدیکه به درجۀ جوشش رسیده و یا نزدیک است به این درجه برسد، چنانچه طمع سرمایهداران اجازه نمیدهد آنان در سایۀ منافع متضاد خویش به گونۀ مسالمتآمیز در کنار یکدیگر زندگی نمایند. اینجاست که رقابت سرمایهداری میان شرکتها به حدی داغ و داغتر میشود که سیاستمداران که در حقیقت نمایندهگان شرکتهای مذکور میباشند، شروع به شکست استخوان یکدیگر مینمایند.
خلاصهاین که سرمایهداران تا کنون به دو بخش تقسیم شده اند: یک؛ کسانیکه شرکتهای تکنالوژی بالای آنان غالب گردیده که توسط حزب دموکرات امریکا تمثیل میگردند. دو؛ کسانیکه شرکتهای نفت و انژی بالای شان غالب شده است و در قالب حزب جمهوریخواهان امریکا تمثیل میگردند. این دو بخش با توجه به منافع شرکتهای بزرگ که پشت سر این و آن قرار میگیرند و نیز با توجه به هر ایالت که منافع آن شرکتها در آن متمرکز میباشد، همواره در معرض تقسیم شدن به بخشهای بیشتر قرار دارد.
لازم به ذکر است که شرکتهای نفت و انرژی امریکا برای چندین دهه جوهر نظام سرمایهداری امریکا را تمثیل مینمودند و در داخل امریکا از اقتدار بزرگی برخوردار بوده و در بیرون از آن تأثیر فراوانی داشتند، طوریکه جنگهای نفت و سیاستهای احداث خطوط لولههای نفت میان دولتها و ساختن نفتکشهای غولپیکر منافع بیشمار و نفوذ فراوانی را برای این شرکتها به بار میآورد، اما در جریان دو دهۀ گذشته، شرکتهای تکنالوژی سر بلند نمودند؛ شرکتهاییکه درامدهای آن با سرعت بسیار زیادی افزایش یافت، در حدیکه سرمایۀ برخی از این شرکتها در کمتر از دو دهه از میزان سرمایۀ برخی از شرکتهای نفت و انرژی که در طول یک قرن انباشته بودند، نیز فراتر رفت.
این مشکل در جریان انتشار ویروس کرونا شدت بیشتری گرفت؛ زیرا با مطرح شدن سیاست قرنطینهها، شرکتهای نفت از سودهای زیادی محروم شدند، بلکه بهای نفت گاهی حتی منفی نیز شد. اما از آن طرف؛ شرکتهای تکنالوژی شروع به جست و خیز نمودند، زیرا مردم در خانههای خویش نشسته بودند و با استفاده از تکنالوژی ارتباطات با یکدیگر در تماس بودند و بسیاری از امور خویش را از طریق دستگاههای ارتباطی و کامپیوترها به پیش میبردند. معاملههای تجارتی و پولی نیز از طریق همین شرکتها صورت میگرفت، مانند شرکت امریکائی "آمازون" که بالای بسیاری از عرصههای تجاری تسلط یافت و آن را تبدیل به تجارت از راههای الکترونیکی و رسانیدن کالاها درب منازل نمود. این گامهای بزرگ و بیسابقۀ شرکتهای الکترونیکی همزمان با راه یافتن ترامپ به قصر سفید گردید و اینجا بود که آتش نزاع میان شرکتهای بزرگ برنده و بازنده شعلهورتر گردید، در حدیکه تلاشها برای شکستاندن استخوان یک دیگر آغاز شد. با توجه به اینکه شرکتهای مذکور اهداف خویش را از طریق سیاستمداران عملی مینمایند، این سیاستمداران شروع به تقسیمات بیشتر و بیشتر نمودند.
4: تقسیمات در ایالتهای امریکا رو به افزایش گذاشت، چنانچه ایالتهاییکه زیر تسلط دموکراتها قرار دارد، شروع به وضع قوانینی علیه شرکتهای نفت نمودند، مانند روی دست گرفتن سیاست کاهش گازهای گلخانهای تا حد صفر و اتکای کامل به موتر/ماشینهای برقی تا سال 2035م. از آن طرف؛ ایالتهایی مانند تکزاس، که زیر تسلط جمهوریهان و شرکتهای نفتی حاکم بر این ایالت قرار دارد، شرکتهای صنعت "سبز" یعنی همان شرکتهایی را که سیاست کاهش تولید گازهای گلخانهای را روی دست گرفته اند، در لیست سیاه خود قرار دادند. شدت این تقسیمات زمانی بیشتر شد که ایالتهاییکه زیر تسلط جمهوریخواهان قرار دارد، اقدام به تقسیم مراکز رأیدهی و صدور قوانینی نمودند که بر اساس آن تسلط شان را در اتخاباتهای آینده بالای این ایالتها بیشتر مینماید، مانند قوانینیکه رأی دادن از طریق پست دشوارتر مینماید؛ طریقیکه مورد علاقۀ طرفداران دموکراتها است. از جانب دیگر؛ ایالتهاییکه زیر تسلط دموکراتها قرار دارد، شروع به تقسیم کردن مراکز رأیدهی و صدور قوانینی نمودند، مانند تسهیل رأی دادن از طریق پست که عدم نفوذ جمهوریخواهان به این ایالت را تضمین مینماید. به علاوۀ آن، میتوان از تقسیمات فرهنگی نیز یاد نمود، مانند گنجانیدن "دیدگاه نژادی" در برنامههای درسی ایالتهاییکه زیر تسلط جمهوریخواهان قرار داد و نیز انتشار فرهنگ مخالفت با مهاجرت و مهاجرین. در حزب مقابل نیز سعی میشود فرهنگ آزادی سقط جنین در ایالتهای زیر تسلط دموکراتها ترویج داده شود، به این اعتبار که این کار با دیدگاه محافظهکارانۀ جمهوریخواهان در تضاد و همچنین ترویج فرهنگ استقبال از مهاجران میباشد.
به این ترتیب، ایالتهای امریکا به دو دستۀ سرخ با تسلط جمهوریخواهان و با اکثریت امریکائیان سفیدپوست و آبی با تسلط دموکراتها که بسیاری از اقلیتهای مهاجرین را با خود دارند، قرار دارند. این بدان معناست که انقسامها دارد رنگ نژادی به خود گرفته و این رویکرد اندک اندک شکل پایدار و ثابت را نیز گرفته و سیاستمداران در تمام ایالتها به سمت بزرگ نمایی مسائل اختلافی روان استند.
5: امریکا و حکومتهای جهان نتایج انتخابات میاندورهای کانگرس امریکا را دنبال مینمودند و هر حکومت بر اساس منافع خود این کار را مینمود، مثلاً روسیه منتظر بود "حزب ترامپ" در صورت برنده شدن در این انتخابات از کمکهای هنگفت امریکا که توسط ادارۀ حکومت بایدن به اوکراین داده میشود، جلوگیری نماید. اروپا، به ویژه آلمان، نگران بود "حزب ترامپ" بالای حمایت امریکا از اروپا برای جلوگیری از رویکردهای توسعهطلبانۀ روسیه تأثیر منفی گذارد. شاید چین نیز نگران بود که امریکا گامهای خصمانهتری در برابراش بر دارد و یا کوریای جنوبی و جاپان را با سلاحهای هستهای مسلح نماید. مزدوران امریکا در منطقۀ اسلامی نیز نتایج انتخابات را دنبال مینمودند، مثلاً برخی از آنها مانند عربستان سعودی به این باور اند که "حزب ترامپ" بهتر از "حزب بایدن" است و برخی دیگر نظر معکوس دارند. درست است که این انتخابات ریاستجمهوری نیست، اما طوری نشانداده میشد که انگار انتخابات ریاستجمهوری است، به علاوۀ این که نتایج این انتخابات بالای انتخابات ریاستجمهوری در سال 2024م تأثیر زیاد دارد.
به دلیل تورم بزرگ موجود در امریکا، از جمله افزایش بهای مواد سوخت، فضا برای پیروزی حزب جمهوریخواهان فراهم گردیده بود و این چیزی بود که همهپرسیها پیشبینی مینمود و رسانهها نیز آن را ترویج میداد، در حدیکه دموکراتها را از آنچه که "موج زنندۀ سرخ" نامیده میشد، ترسانیده بود، یعنی شرایط انتخاباتی به صورت کل به نفع جمهوریخواهان بود، اما نتایجیکه تا کنون منتشر گردیده، همهپرسیها و رسانهها را بهتزده نموده، مخصوصاً آنعده از رسانههاییکه در صف دموکراتها قرار دارند و "موج زنندۀ سرخ" را پیشبینی نموده بودند. ترامپ رئیسجمهور پیشین برای حمایت از کاندیدان جمهوریخواه به ایالتهای مختلف سفر مینمود، طوریکه انگار این تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری باشد. در مقابل؛ دموکراتها تبلیغاتی را راهاندازی نمودند که توسط بایدن رئیسجمهور برحال و رؤسای پیشین مانند اوباما و کلنتن، به امید متوقف نمودن "موج زنندۀ سرخ" که تصور میشد بسیار فراگیر باشد، به پیش برده میشد؛ اما این موج پیش نیامد، بلکه حتی نتایج انتخابات نشان میدهد که حزب جمهوریخواهان با کسب اکثریت اندک همچنان بالای مجلس نمایندهگان تسلط خواهد داشت؛ مجلسیکه متشکل از 435 نماینده میباشد. «چنانچه بر اساس پیشبینی شبکۀ "سی بی اس نیوز" که شریک شبکۀ بی بی سی در ایالات متحده میباشد، این حزب حد اقل 218 چوکی/کرسی مجلس را به دست آورده اند.» (منبع: بی بی سی 17 نومبر 2022م). اما دموکراتها «روز یکشنبه تداوم تسلط خویش را بالای مجلس سنای امریکا با اکثریت اندک جشن گرفتند. دموکراتها در حال حاضر 50 چوکی/کرسی را در اختیار دارند، به علاوۀ وجود رأی کاملا هریس معاون، رئیسجمهور امریکا که ریاست مجلس سنا را در اختیار دارد و جمهوریخواهان 49 کرسی را در اختیار دارند. میماند یک کرسی دیگر که در انتخابات مجلس سنا هنوز فیصله نگردیده و قرار است در دور دوم انتخابات در ایالت جورجریا که در ششم دسمبر راهاندازی خواهد گردید، یک طرفه شود. ممکن است دموکراتها بتوانند اکثریت خود را از طریق این دور استحکام ببخشند. (منبع: الجزیره 14 نومبر 2022م) این نتایج خلاف تمام انتظارها و همهپرسیها از آب در آمد.
6: با دقت نمودن به ایالتهاییکه زیر سیطرۀ جمهوریخواهان قرار دارد، حاکم آن جمهوریخواه است و اکثریت نمایندهگان و سناتوران داخلی آن از جمهوریخواهان میباشد، همچنان جمهوریخواه باقی مانده و دموکراتها نتوانسته اند دستاورد چندانی در آن باشده باشند، البته استثناهای کوچکی مانند افزایش شمار مهاجران به ویژه از امریکای لاتین وجود دارد که باعث شده در ایالتی مانند تکزاس برخی از نمایندهگان آن، که اندک میباشند، طرفدار دموکراتها شوند. اما جمهوریخواهان همچنان بالای این ایالتها تسلط تقریباً کامل دارند. برعکس این واقعیت در ایالتهاییکه زیر تسلط دموکراتها قرار دارد، صدق میکند و این تقسیمات بسیار عمیق و ریشهای به نظر میرسد. این در حالی است که برخی دیگر از ایالتها همچنان میدان کشمکش میان دو طرف میباشد و آن را ایالتهای تعیین کننده مینامند، مانند ایالت جورجیا، اریزونا، نیوادا و پنسلوانیا. شاید نتیجۀ این انتخابات که بر خلاف تمام انتظارهای معمول و برخلاف همهپرسیها و مطالعاتیکه از روند انتخابات صورت گرفت، از آب درآمد، بیانگر این باشد که آن ایالتهایی امریکا که زیر فرمان پایتخت امریکا، واشنتن قرار دارند؛ دیگر به سان گذشته ایالتهای متحد نیستند، بلکه از تفرقه در میان آن دارد صفت همیشهگی به خود میگیرد. از جانب دیگر؛ کشمکش دو حزب بر سر حکومت و منافع متفاوت شرکتهای بزرگیکه پشت سر این دو حزب قرار دارند، ممکن است در ایالتهای تعیین کننده به گونۀ جدی بالا گیرد، زیرا مسلط شدن یک طرف بالای هر یک از این ایالتها در این انتخابات و وضع قوانین جدیدی در آن علیه طرف مقابل و انتشار فرهنگ مخالفت با آن، این ایالت را طرف مقابل دور میکند و این چیزی است که برای طرف ناکام قابل قبول نخواهد بود. پس ممکن است جرقۀ خشونت در این ایالتهای تعیین کننده زده شود و سراسر امریکا را به جانب خشونت بیشتر سوق دهد و به این ترتیب سیاست خارجی دولت دچار نوسان شود، حتی میتوان گفت که از همین الآن این نوسان در آن مشاهده میشود؛ چنانچه قرار گرفتن عربستان سعودی در صف "حزب ترامپ" در مسئلۀ کاهش تولید نفت نشانۀ واضح و خطرناک این رویکرد به شمار میرود.
مهمترین چیزیکه در جریان انتخابات اخیر برجسته گردید، همین انقسامهای داخلی بود، طوریکه دو طرف تقریباً در میزان قدرت مساوی استند و شرایط متغیری مانند بالا رفتن بهای نفت روی قدرت آنان تأثیر ندارد، اما اینک دیدگاههای تعصبگرایانۀ حزبی با قوت تمام ریشهدوانده و این مسئلهیی فوقالعاده خطرناکی است. مسئلۀ تعصب مذکور به گونۀ واضح و روشن در انتخابات اخیر مشاهده میشد، چنانچه برخی از کاندیدان از "حزب ترامپ" حتی زنان در حالی به تبلیغات انتخاباتی میپرداختند که تفنگ بر شانه داشتند. شاید در روزهای آینده میان ایالتها فاصلۀ بیشتر و قانونی شدن این فاصله به چشم خورد و احتمالاً شاهد ترک بیشتر غیر سفیدپوستان از مناطقی باشیم که زیر تسلط حزب جمهوریخواه قرار دارد و در این مناطق نظریۀ برتری سفیدپوستان ترویج داده شود.
7: با در نظرداشت آنچه در انتخابات میاندورهای امریکا رخ داد، میتون تا حدودی بالای پیامدهای آن این چنین روشنی انداخت:
أ. از آنجاییکه به نظر میرسد امریکا خالی از افراد آگاهی است که بتوانند خالیگاه به وجود آمده میان دو طرف بر سر حاکمیت در واشنگتن را پر نمایند، و نیز از آنجاییکه امریکائیها در وابستهگی و صفبندی سیاسی تعصب روز افزون نشان میدهند، ادارۀ بایدن، رئیسجمهور برحال امریکا در دو سال آینده با موانع بیشتری رو به رو خواهد شد؛ موانعیکه توسط ایالتهای جمهوریخواه "سرخ" و نیز توسط مجلس نمایندهگان در برابر آن قرار خواهد داد و این روند دولت را وادار خواهد نمود بیشتر از پیش به اوضاع داخلی پرداخته و از تمرکز بالای سیاست خارجی خود بکاهد.
در مورد ترامپ باید گفت که پیش از انتخابات به نظر میرسید که وی حزب جمهوریخواهان را به صورت کامل زیر تسلط خود آورده؛ اما بعد از اعلان نتایج انتخابات معلوم شد که برخی از کاندیدانی را که ترامپ حمایت نموده بود، موفق نشدند و برخی دیگر موفق شدند و این مسئله احتمالاً در انتخابات ریاستجمهوری که ترامپ قصد دارد برای بار دوم خودش را به نمایندهگی از حزب جمهوریخواه کاندید نماید، مشکلاتی را به بار آورد.
ب. شرکتهای غولآسای امریکاییکه پشت سر حزب جمهوریخواه قرار دارد، از نفوذ زیاد بینالمللی برخوردار میباشد، چنانچه تصمیم اخیر عربستان سعودی برای کاهش تولید نفت این را به خوبی نشان داد. بناءً احتمال افزایش چند پارچهگی نفوذ بینالمللی امریکا نیز وجود دارد؛ امریکه باعث تضعیف جهانی امریکا خواهد شد و این مسئلهای نیست که بتوان آن را دست کم گرفت، چنانچه ارتباطات جان کری، وزیر خارجۀ پیشین، که یک دموکرات میباشد، سیاستهای اعمال فشارهای حد اعظمی ادارل ترامپ با ایران را تضعیف نمود و جمهوریخواهان در جریان ادارۀ دموکرات بایدن با تحریک نمودن سعودی برای کاهش تولید نفت، به آن پاسخ دادند؛ پاسخیکه اعمال فشارهای ادارۀ بایدن بالای روسیه را تضعیف نمود. این واقعیت باعث خواهد شد نفوذ بینالمللی امریکا به دو بخش تقسیم شود و به این ترتیب، منافع جهانی امریکا نیز به دو بخش منافع جمهوریخواهان و منافع دموکراتها تقسیم خواهد شد و در عین حال برخی از منافع استراتیژی به گونۀ منافع مشترک باقی خواهد ماند، مانند مبارزه با روسیه و چین، که در چگونگی پیشبرد و سیاستهای فرعی برای تحقق آن نیز احتمال اختلاف میان دو طرف وجود دارد.
ت. ادارۀ بایدن هنوز برای زیر فشار قرار دادن روسیه در قضیۀ اوکراین دو سال کامل در اختیار دارد و حتی اگر امریکا دروازۀ مذاکرات میان اوکراین و روسیه را باز نماید، بازهم به اعمال فشارهایش بالای روسیه ادامه خواهد داد تا آن را از دستاوردهای کوتاه مدت در اوکراین محروم نماید. پس روسیه همچنان زیر بار تحریمهای سنگینیکه امریکا بالای آن اعمال نموده باقی خواهد ماند تا آنکه امریکا بتواند دستاوردهای دیگری بیرون از صحنۀ اوکراین حاصل نماید، مانند ایجاد تضمینی مبنی بر اینکه سلاح هستهای روسیه برای امریکا تهدیدی تشکیل نمیدهد. به نظر میرسد سیاست امریکا در دورۀ حکومت بایدن همین مسئله است و در صورتیکه بایدن نتواند این دستاوردها را حاصل کند، روسیه همچنان از جهان غرب و اتباع آن به دور مانده و اقتصاد آن متزلزل بوده و توان مقاومت را نخواهد داشت.
ث. ادارۀ بایدن موفق شد با ترسانیدن چین از کمک به روسیه، عملاً چین را از روسیه دور نگهدارد، هرچند چین و روسیه در خصوص روابط میان یکدیگر اظهارات بیاساس و بنیادی را مطرح مینمایند؛ اظهاراتیکه چیزی از واقعیت امر کم نمیکند. باید دانست که روند این دور نگهداشتن هنوز کامل نشده به رغم آن که روسیه به وضوح میداند که چین پشتاش را خالی نموده و آن را در در رویارویی با امریکا و دولتهای عضو ناتو تنها گذاشته، دولتهاییکه کمکهای هنگفت نظامی به اوکراین میفرستند و تحریمهای بزرگ اقتصادی بالای آن اعمال نموده اند، اما چین هیچگونه کمکی که بتواند مؤثر باشد برای همپیمان خود نفرستاده؛ همپیمانیکه پیش از شروع جنگ اوکراین همکاریهای دو طرف را "نامحدود" خوانده بود.
ج. دولتهای اروپای غربی نگران بودند ترامپ دوباره به قدرت دست پیدا کند، چه از طریق برگشت به ریاستجمهوری برای بار دوم و یا از طریق تسلط حزباش بالای کانگرس؛ زیرا او سیاستی را تبنی نموده بود که بر اساس آن تاریخ "ناتو" دیگر سپری گردیده و از آن جاییکه قدرت نظامی اروپا در رویارویی با سیاست توسعهطلبانۀ روسیه ضعیف میباشد، اروپا از برگشتن ادارۀ بایدن به اروپا خرسند گردید. همچنین شرکتهای گاز امریکا با فراهم نمودن گاز امریکا در بدل گاز روسیه برای اروپا با قیمتهای بیشتر از چهار برابر قیمت گاز در امریکا، ادارۀ بایدن را زیر فشار قرار دادند و دولتهای اروپا به آن اعتراض نمودند. بایدن خودش نیز از این شرکتها انتقاد نمود و گفت که آنها در جریان جنگ اوکراین سودهای بسیار هنگفتی را به جیب زده اند و هشدار داد که مالیات اضافی را بر سود آنان وضع خواهد نمود. طبیعتاً بایدن از بالا رفتن قیمت داخلی نفت نیز انتقاد مینمود، زیرا بالا رفتن قیمت نفت در اروپا برای او چندان اهمیتی ندارد، بلکه سیاستی را که بایدن در حال حاضر در محور آلمان رهبری میکند، به هدف متفرق نمودن اروپاست و این سیاست شبیه سیاست ترامپ رئیس قبلی امریکاست که بر محور "برگزت انگلیس" برای ضربه زدن به وحدت اروپا رهبری مینمود.
8: خلاصه اینکه معلوم شد انتخابات میاندورهای کانگرس امریکا ابعاد و دلالتهای زیاد داخلی و خارجی دارد و این که تسلط امریکا بر جهان باعث شده این انتخابات تبدیل به یک اتفاق جهانی شود، طوریکه بسیاری از جهان به دلیل تأثیریکه این انتخابات در سیاست خارجی امریکا دارد، به آن توجه و اهتمام زیاد نمودند و اینکه انتخابات مذکور را نمیتوان با تحولات داخلی انگلیس مقایسه نمود، زیرا انگلیس به دلیل حب شدید سیادت و برتریجوییکه دارد از مزدورانش میخواهد به آن توجه رسانهای به خرج دهند.
این است واقعیت دولتهای به اصطلاح بزرگ و آن هم اهمیت تحولات داخلی آن. هرگاه الله سبحانه و تعالی اجازۀ برپایی دولت اسلام را بدهد، راه امت اسلامی برای تأثیر بالای جهان باز شود و این امت پیام هدایت را برای جهانیان حمل نماید، آنگاست که هرگونه تحول کوچک و بزرگی که در نزد مسلمانان رخ دهد، برای دولتهای کفار ارزش سیاسی و رسانهای خواهد داشت؛ طوریکه به تحلیل و تجزیۀ پیامدهای آن بالای خود خواهند پرداخت. دولتهای بزرگ کفار حتی در حال حاضر نیز به هرگونه اتفاق بزرگ و کوچک در جهان اسلام توجه و اهتمام نموده و حرکتهای اسلامی را پیوسته زیر نظر دارند. رسانههای وابسته به آنان میکوشند برخی از حرکتهایی را که "میانهرو" مینامند، برجسته نموده و امت را از حرکتهای دیگریکه مخلصانه عمل مینمایند، دور نمایند. این دولتهای کفری فعالیتهای حرکتهای مخلصانۀ مسلمانان را شب و روز بررسی و محاسبه مینمایند و از مزدوران خویش میخواهند این حرکتها را در نطفه خنثی کنند. بلی، این نگرانیهای آنان در حالی است که هنوز دولت اسلامی، دولت خلافت، برپا نگردیده، وضعیت کفار چگونه خواهد بود، زمانیکه امت اسلامی و تواناییهای زننده آن زیر رهبری مخلصانه و آگاه به هدف کسب رضایت پروردگار و خدمت به منافع امت جهت داده شده و رهبری گردد؟ آنگاست که امت اسلامی به مجد و عظمت از دست دادهاش برخواهد گشت و سستی و شکنندگی این دولتهای به اصطلاح بزرگ برملا خواهد گردید. الله متعال میفرماید:
﴿وَسَیَعلمُ الّذینَ ظَلَمُوا أیّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُون﴾ [شعراء: 227]
ترجمه: زود است آنانیکه ظلم نموده اند، بدانند به چه جایی برخواهند گشت!
25 ربیع الآخر 1444هـ.ق.
19 نومبر 2022م.
مترجم: عبدالله دانشجو