- مطابق
معنای حدیث «لا يَرُدُّ الْقَضَاءَ إِلا الدُّعَاءُ» چیست؟
(ترجمه)
پرسش:
در کتاب تفکیر اسلامی که یکی از کتابهای تبنیشدۀ شما است، طوری آمده که دعاء، قضاء، قدر و علم الله سبحانهوتعالی را تغییر نمیدهد؛ درحالیکه در قرآن و سنت نصوصی وجود دارد که با این بیان در تعارض است، از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت شده است که فرمود:
«لَا يَرُدُّ الْقَضَاءَ إِلَّا الدُّعَاءُ»
ترجمه: جز دعاء هیچچیزی قضاء الله سبحانهوتعالی را تغییر نمیدهد.
همچنان احادیث بسیار دیگری است که همین معنی را افاده نموده و این احادیث ثابت میسازد که دعاء "قدر" را تغییر میدهد؛ پس در بین آنچه که در این کتاب ذکر شده و در بین نصوص چهگونه تعامل میشود؟ الله سبحانهوتعالی شما را جزای خیر نصیب فرماید!
پاسخ:
بهنظر میرسد که منظور شما به متن کتاب "فکر اسلامی" است؛ نه "تفکیر اسلامی" و شما در سوال خود به خطا رفتهاید. اشتباه دیگریکه در سوال شما آمده، این قول شما است که گفتید: (این کتاب یکی از کتابهای تبنیشده است)؛ درحالیکه این کتاب از جملهای کتابهای تبنیشده نمیباشد؛ چنانچه این کتاب در فهرست کتابهای غیرتبنیشده، ذکر شده است. کتابهایکه از طرف حزب صادر شده؛ خواه اسم امیر حزب بر این کتابها تحریرشده باشد؛ خواه اسم عضوی از اعضای حزب، این کتابهاي غيرتبنيشده بوده و در حلقات حزب تدریس نمیشود. کتاب "فکر اسلامی" در لیست کتابهای غیرتبنیشده میباشد. بههرحال، طوریکه قبلاً بیان نمودم، اشارۀ شما به متن این کتاب است؛ چنانچه در این کتاب آمده است: «لیکن لازم است واضح باشد که دعاء علم، قضاء و قدر الله سبحانهوتعالی است، تغییر نمیدهد و هیچ تغییری هم در آن نمیآید؛ زیرا علم الله سبحانه وتعالی حتماً متحقق بوده و قضای الله سبحانه وتعالی نیز به وقوع میپیوندد؛ همچنین وقتی الله سبحانه وتعالی چیزی را مقدر سازد، کسی نمیتواند آن را سلب نماید.»
شما میگوئید که متن این کتاب با چیزیکه در حدیث:
«إِنَّ الدُّعَاءَ يَرُدُّ الْقَضَاءَ»
ترجمه: محققا دعاء قضاء را تغییر میدهد.
و در روایت دیگر:
«لَا يَرُدُّ الْقَدَرَ إِلَّا الدُّعَاءُ»
ترجمه: جز دعاء هیچچیزی قدر الله (سبحانه وتعالی) را تغییر نمیدهد.
در تعارض است و برای شما سوال است که این دو با هم چطور جمع میشود؟
قبل از اینکه پاسخ سوال شما را بدهم، میخواهم چند موضوع مرتبط به این مسأله را به عنوان مقدمه ارایه نمایم:
جایگاه دعاء در اسلام و اجابت به اذن الله سبحانه وتعالی:
در این خصوص آیات و احادیث زیادی آمده که از جمله، این آیات واحادیث قرار ذیل است:
﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ﴾
(غافر: 60)
ترجمه: پروردگار شما میگويد: مرا بهفرياد خوانيد تا بپذيرم. كسانیكه خود را بزرگتر از آن میدانند كه مرا به فرياد خوانند، خوار و پست داخل دوزخ خواهند گشت.
حاکم در مستدرک خود از ابوهریره رضیاللهعنه روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:
«لَيْسَ شَيْءٌ أَكْرَمَ عَلَى اللَّهِ مِنْ الدُّعَاءِ»
ترجمه: چیزی بزرگتر از دعاء در نزد الله (سبحانه وتعالی) نمیباشد.
همچنان احمد در مسند خود از ابو سعید رضی الله عنه روایت نموده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم گفته است:
«مَا مِنْ مُسْلِمٍ يَدْعُو بِدَعْوَةٍ لَيْسَ فِيهَا إِثْمٌ وَلَا قَطِيعَةُ رَحِمٍ إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ بِهَا إِحْدَى ثَلَاثٍ إِمَّا أَنْ تُعَجَّل لَهُ دَعْوَتُهُ وَإِمَّا أَنْ يَدَّخِرَهَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ وَإِمَّا أَنْ يَصْرِفَ عَنْهُ مِنْ السُّوءِ مِثْلَهَا قَالُوا إِذاً نُكْثِرُ قَالَ اللَّهُ أَكْثَرُ»
ترجمه: مسلمانیکه دعاء میکند و دعایش به گناه و قطع صلهای رحم نباشد، الله سبحانهوتعالی حتماً یکی از حالات را برایش مهیا میسازد. اینکه عجالتاً دعایش را قبول مینماید، مزدی در آخرت برایش ذخیره میگردد و یا اینکه ضرری را از او دور میگرداند. صحابه گفتند: پس ما زیاد دعاء میکنیم، رسول الله صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: الله سبحانهوتعالی نیز برای شما بسیار میدهد.
و همچنان این حدیث را حاکم در مستدرک خود از ابو سعید رضیاللهعنه روایت نموده است.
این دلائل واضح میسازد که الله سبحانهوتعالی دوست دارد که بندۀ مومناش دعاء کند و الله سبحانهوتعالی را به کثرت بخواند، در آن وقت است که در یکی از سه حالت دعایش قبول میشود؛ چنانچه در مسند احمد آمده است: اجابت دعاء در لوح محفوظ ثبت بوده چیزی اتفاق نمیافتد؛ مگر اینکه از روز ازل در لوح محفوظ ثبت باشد؛ چنانچه این مطلب در دلائل قدر نیز واضح است.
وقتی دلائل قطعی در خصوص یک موضوع وجود داشت که حکم معینی را برساند؛ همچنان دلیل ظنی در خصوص همین مسأله وجود داشت که سند آن صحیح بوده و حکمی دیگری را افاده میکرد در این حالت در ظاهر تعارض بین دلیل ظنی و دلیل قطعی است، در چنین حالتی سعی میشود که بین این دو دلیل جمع شود؛ زیرا عمل نمودن به هر دو دلیل بهتر از ترک یکیشان است. اگر جمع بین دو دلیل ممکن نبود بر دلیل قطعی عمل شده و عقلاً دلیل ظنی رد میگردد؛ زیرا سند دلیل ظنی صحیح است؛ اما در صورتیکه سند دلیل ظنی ضعیف بود، به دلیل ضعف سند، دلیل ظنی رد میگردد.
از جمله دلائل قدر:
الله سبحانهوتعالی فرموده است:
﴿وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَقْدُوراً﴾
ترجمه: حكم الله سبحانهوتعالي حتماً بهوقوع ميپیوندد.
معنای قدر در این آیه مبارکه همان امری است که از روز ازل مقدر شده و معنای مقدور حتمیالوقوع است؛ پس معنای (قدرا مقدورا) حکم جازمالوقوعی است که وقوع آن حتمی است.
﴿ومَا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلا فِي السَّمَاءِ وَلا أَصْغَرَ مِنْ ذَلِكَ وَلا أَكْبَرَ إِلا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ﴾
(سبا: 3)
ترجمه: بهاندازۀ سنگينی ذرّهای، در تمام آسمانها و زمين از او پنهان و نهان نمیگردد؛ نه كمتر از اندازۀ ذره و نه بزرگتر از آن، چيزی نيست؛ مگر اينكه در كتاب آشكاری ثبت، ضبط و نگهداری میشود.
﴿عَالِمِ الْغَيْبِ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ وَلا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِكَ وَلا أَكْبَرُ إِلا فِي كِتَابٍ مُبِين﴾
(سبا: 3)
ترجمه: دانای راز (نهان در گسترۀ جهان) است. قيامت بهسراغ شما میآيد (و الله سبحانهوتعالی بهاعمال شما رسيدگی مینمايد) بهاندازۀ سنگينی ذرهای، در تمام آسمانها و در زمين از او پنهان و نهان نمیگردد؛ نه كمتر از اندازۀ ذره و نه بزرگتر از آن، چيزی نيست؛ مگر اينكه در كتاب آشكاری ثبت، ضبط و نگهداری میشود.
﴿مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الأَرْضِ وَلا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ﴾
(حدید: 22)
ترجمه: هيچ رخدادی در زمين بهوقوع نمیپيوندد، يا بهشما دست نمیدهد؛ مگر اينكه پيش از آفرينش زمين و خود شما، در كتاب بزرگ و مهمی (بهنام لوح محفوظ، ثبت و ضبط) بوده است. اين كار برای الله (سبحانهوتعالی) ساده و آسان است.
همچنان احادیثی در خصوص قدر و کتابت در لوح محفوظ وارد شده که از جمله، این احادیث قرار ذیل است:
از ابو هریره رضی الله عنه روایت شده كه گفته رسول الله صلی الله علیه وسلم برایم گفت:
«جَفَّ الْقَلَمُ بِمَا أَنْتَ لاَقٍ»
(رواه بخاری)
ترجمه: آنچه که برای تو مقدرشده قلم آن را نوشته است.
این حدیث بهمعنای این است که آنچه از روز ازل در کتاب لوح محفوظ نوشته شده، حتماً آن را میبینید. همچنان حضرت عمر رضی الله عنه در حدیثیکه از آمدن جبرئیل و سوال آن از اسلام و ایمان شده از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت نموده است، در این حدیث آمده است که حضرت جبرئیل گفت: از ایمان برایم بگو، رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت:
«أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَتُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ خَيْرِهِ وَشَرِّهِ»
(رواه مسلم)
ترجمه: آنکه به الله (سبحانهوتعالی)، ملائک، کتابها و پیامبران او و روز آخرت ایمان آورده؛ همچنان به «قدر» که خیر باشد و یا شر نیز ایمان بیاورید.
یعنی ایمان بیاورید که الله سبحانه وتعالی خیر و شر را قبل از خلق مخلوق، مقدر نموده است.
از جابر رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم گفته است:
«لاَ يُؤْمِنُ عَبْدٌ حَتَّى يُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ خَيْرِهِ وَشَرِّهِ حَتَّى يَعْلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُخْطِئَهُ وَأَنَّ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ يَكُنْ لِيُصِيبَهُ»
(رواه ترمذی)
ترجمه: بندهای ایمان ندارد؛ مگر اینکه به قدر، خیر باشد و یا شر، ایمان بیاورد و بداند آنچه که برایش مقدر شده؛ حتماً برایش میرسد و آنچه که مقدر نشده هرگز نمیرسد.
از ابوالعباس عبدالله بن عباس رضی الله عنهما روایت شده که گفته است، من روزی پشت سر رسول الله صلی الله علیه وسلم بودم که وی فرمود:
«يا غُلاَمُ، إِنِّي أُعَلِّمُكَ كَلِمَاتٍ، احْفَظْ اللَّهَ يَحْفَظْكَ، احْفَظْ اللَّهَ تَجِدْهُ تُجَاهَكَ، إِذَا سَأَلْتَ فَاسْأَلِ اللَّهَ، وَإِذَا اسْتَعَنْتَ فَاسْتَعِنْ بِاللَّهِ، وَاعْلَمْ أَنَّ الأُمَّةَ لَوْ اجْتَمَعَتْ عَلَى أَنْ يَنْفَعُوكَ بِشَيْءٍ لَمْ يَنْفَعُوكَ إِلاَّ بِشَيْءٍ قَدْ كَتَبَهُ اللَّهُ لَكَ، وَلَوْ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ يَضُرُّوكَ بِشَيْءٍ لَمْ يَضُرُّوكَ إِلاَّ بِشَيْءٍ قَدْ كَتَبَهُ اللَّهُ عَلَيْكَ، رُفِعَتْ الأَقْلامُ وَجَفَّتْ الصُّحُفُ»
(رواه الترمذی)
ترجمه: روزی پشت سر رسول الله صلی الله عليه وسلم بودم، رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: ای جوان! من چند كلمه را بهتو مىآموزم: الله سبحانهوتعالی را نگهدار تا او تو را نگهدارد. به الله سبحانهوتعالي روى آور تا او را در برابر خود بيابى؛ هرگاه خواهش و نيازى دارى، از الله سبحانهوتعالی بخواه و هرگاه يارى و كمک خواستى؛ نیز از الله سبحانهوتعالی يارى بخواه. اين را بهيقين بدان كه اگر همه امت جمع شوند تا بهتو سودى برسانند، نمیتوانند؛ مگر آنچه كه الله سبحانهوتعالی براى تو نوشته باشد و اگر همه امت جمع شوند تا به تو زيانى نیز برسانند، نمیتوانند؛ مگر زيانىكه الله سبحانهوتعالی بر تو نوشته باشد. قلمهاى سرنوشت برداشته شده و نامهها خشک گشتهاند.
حالا در مورد دو حدیثی صحبت میکنیم که گفته دعاء، قضاء و قدر را تغییر میدهد.
حاکم در مستدرک خود بر شرط صحیحین از ابن عباس و ابن عباس از ثوبان روایت کرده که رسول الله صلی الله علیه وسلم گفته است:
«إِنَّ الدُّعَاءَ يَرُدُّ الْقَضَاءَ»
ترجمه: دعاء، قضاء را رد میکند.
در روایت دیگری از حاکم از عبدالله ابن ابی الجعد از ثوبان رضی الله عنه روایت کرده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم گفته است:
«لَا يَرُدُّ الْقَدَرَ إِلَّا الدُّعَاءُ»
ترجمه: قدر را دعاء تغییر میدهد.
حاکم گفته این حدیث، صحیحالاسناد است؛ ولی صحیحین آن را تخریج ننموده است.
با بررسی همه جانبهای نصوصیکه در مورد قدر آمده؛ مخصوصاً آیات قطعیالدلاله، از این دلائل فهمیده میشود که همۀ اشیاء را الله سبحانهوتعالی مقدر و در نزد خود ثبت نموده است و در وجود این اشیاء هیچ تغییری؛ جز آنچه که از روز اول در نزد الله سبحانهوتعالی مقدر شده، نمیآید. آنچه که الله سبحانهوتعالی آن را مقدر نموده، هیچچیزی مانع آن نشده؛ حتماً بهوقوع میپیوندد.
از دو حدیث فوق فهمیده میشود که دعاء، قضاء و قدر الله سبحانهوتعالی را تغییر میدهد که در این صورت ظاهراً در بین احادیث وارده و آیه مبارکه تعارض بهنظر میرسد؛ طوریکه قبلاً گفتیم در چنین حالاتی، نخست تلاش میکنیم که بین این دو حدیث و آیه مبارکه که دلیل قطعی است، جمع کنیم؛ درصورتیکه جمع بین این دو نوع دلیل ممکن نبود، عقلاً حدیث رد میشود.
بنابهقاعدۀ ذکرشده، در مورد تعارض ظاهری بین این دو نوع دلیل، بهتوفیق الله سبحانهوتعالی چنین پاسخ میدهم:
در صورتیکه حدیث «لَا يَرُدُّ الْقَدَرَ إِلَّا الدُّعَاءُ»؛ بهمعنای حقیقی آن گرفته شود، عقلاً رد میشود؛ زیرا این حدیث بهمعنای حقیقی معنا میدهد که آنچه را در لوح محفوظ نوشته شده، دعاء تغییر میدهد؛ درحالیکه چیزیکه در لوح محفوظ مقدر و ثبت شده باشد؛ هیچچیزی مانع آن نشده و حتماً بهوقوع میپیوندد؛ بناءً ناگزیرعقلاً حدیث رد شده و به دلیل قطعی عمل میشود. اما قبل از رد حدیث و یا دلیل ظنی لازم است که ما سعی خود را بهخاطر جمع بین این دو نوع دلیل داشته باشیم تا در صورت ممکن به هر دو دلیل عمل شود؛ زیرا عمل نمودن به هر دو دلیل، بهتر از ترک نمودن یک دلیل آن است.
قاعدهای در اصول آمده که هر گاه قرینهای مانع معنای حقیقی میگردد، میتوانیم به طرف معنای مجازی برویم که در این مسأله دلائل قطعی در مورد قضاء و قدر به عنوان قرینهاست که ما نمیتوانیم حدیث را به معنای حقیقی آن حمل کنیم؛ بناءً در این مسأله میتوانیم معنای کلمهای قضاء و قدر را به معنای مجازی آن حمل کنیم که در اینصورت معنای قضاء و قدر به معنای اثر و یا آنچه که بر آن مرتب میگردد، حمل میشود. بهعبارت دیگر، میتوانیم بگوئیم که در این دو حدیث، سبب ذکر شده؛ ولی مقصد مسبب است؛ چنانچه در مثال (أنبتت الأرض مطراً) (زمین به اثر باران، نبات را سبز نمود) «مطر» ذکر شده؛ ولی مقصد مسبب؛ یعنی «گیاه» است. در این مسأله نیز قدر ذکر شده ولی مقصد معنای مجازی؛ یعنی اثر آن است که در اینصورت دعاء اثر قضاء و قدر را رد میکند؛ نه ذات قضاء و قدر را؛ پس وقتیکه بر مومن قضاء و قدر الله سبحانهوتعالی واقع گردد؛ مثلاً: مریض شود و یا اولاد خود را از دست دهد؛ در مال و تجارت خود خساره کند؛ در اینصورت، دعاء، میتواند اثر قضاء و قدر را تغییر دهد.
طوریکه در حدیث حسن ابن علی رضی الله عنهما آمده، حسن رضی الله تعالی عنه گفته است، رسول الله صلی الله علیه وسلم، این کلمات را برایم تعلیم داد تا در قنوت وتر بخوانم «اللَّهُمَّ اهْدِنِي فِيمَنْ هَدَيْتَ... وَقِنِي شَرَّ مَا قَضَيْتَ...»؛ زیرا مومن نزد الله سبحانه و تعالی دعاء میکند و دعاء را زیاد میکند تا شر قضاء از آن دور شود. الله سبحانهوتعالی اثر شر قضاء را از آن سبک ساخته و بر تحمل و صبر آن کمک میکند. بسیاری از مردم که خاری به پایش بخلد، این خار آن را بیقرار و زندگیاش را پریشان میسازد و بسیاری از مردم هستند که به مصیبت بزرگی مواجه میشود؛ ولی زباناش به ذکر الله سبحانهوتعالی مصروف بوده و از الله سبحانه و تعالی میخواهد که شر این مصیبت و اثر آن را از وی دور سازد، الله سبحانهوتعالی برایش صبر داده و آن شخص در کار خود ثابت قدم و با انرژی میماند؛ پس دعاء در اینصورت مجازاً قضاء و قدر الله سبحانهوتعالی را رد کرده؛ یعنی دعاء اثر قضاء و قدر را رد کرده است. به این ترتیب معنا چنین میشود: قدر الله سبحانه و تعالی حتماً به وقوع میپیوندد؛ اما دعای مخلصانۀ مومن اثر قدر را تغییر داده، برای مومن صبر و استقامت تحمل آن را میدهد که این مصیبت بر مومن سبک بهنظر میرسد. به این ترتیب مصیبت آنچنان بر مومن سبک میآید که گویا واقع نشده است. پس این مصیبت از روز ازل در لوح محفوظ ثبت است و حتماً واقع میشود؛ ولی بندۀ مومن برای الله سبحانه و تعالی دعاء میکند که شر آن را دور سازد و الله سبحانهوتعالی دعای آن را قبول نموده و این بندۀ مومن را چنان صبر و استقامت میدهد که گویا مجازاً مصیبت نیامده است.
من معنای این حدیث را به مفهوم مجازی ترجیح میدهم.
برای فهم و فایدۀ بیشتر متن کتاب "التیسیر فی اصول التفسیر" را بیان میکنم:
اجابت دعاء؛ بهمعنای تغییر در قدر و کتابت لوح محفوظ و علم الله سبحانه و تعالی نیست. این بدین معنا نیست که گویا نعوذ باالله، الله سبحانه و تعالی اجابت دعاء بندۀ خود را نمیدانسته و اجابت دعای آن در لوح محفوظ ثبت نشده است؛ بلکه الله سبحانهوتعالی اجابت دعای بندۀ خود را از همان اول میدانسته و در لوح محفوظ ثبت میباشد. بدون شک قدر الله سبحانه و تعالی در لوح محفوظ نوشته بوده و هر آن چیزیکه به وجود آمده از روز ازل در لوح محفوظ وجود آن ثبت میباشد؛ پس الله سبحانه و تعالی میداند که فلان شخص آن را دعاء میکند؛ اگر الله سبحانه و تعالی اجابت آن را مقدر کرده باشد، میداند که فلان شخص چنین دعای میکند و میداند که این دعاء چنین چیزی را متحقق میسازد. پس دعاء و اجابت آن در علم الله سبحانه و تعالی چیز جدیدی نیست که از کتابت در لوح محفوظ باقی مانده باشد؛ بلکه دعاء و اجابت آن در لوح محفوظ ثبت بوده و الله سبحانه و تعالی عملکرد بندۀ خود را در گفتار و کردار میداند و دعاء و اجابت آن از علم الله سبحانه و تعالی پنهان نبوده؛ بلکه هردویشان در لوح محفوظ ثبت میباشند.
﴿لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ﴾
(سبا: 3)
ترجمه: بهاندازۀ سنگينی ذرهای، در تمام آسمانها و در زمين از او پنهان و نهان نمیگردد.
در کتاب "شرح السنه" نوشتهای ابو محمد حسین بغوی شافعی متوفی سال 516هـ آمده است: «عبدالواحد بن احمد ملیحی از عبدالله ابن ابی الجعد خبرداده که ثوبان گفته که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده است:
«لا يَرُدُّ الْقَدَرَ إِلا الدُّعَاءُ»
ترجمه: قدر را جز دعاء چیزی رد نمیکند.
گفتم ابوحاتم سجستانی ذکر نموده است: استمرار دعاء، قضای وارده را بر بندۀ مومن چنان خوشایند میسازد که گویا اتفاق نیفتاده است.»
در "مرقاتالمفاتیح شرح مشکاتالمصابیح" کتاب ابوالحسن نورالدین ملا هروی قاری متوفی 1014هـ آمده است: معنای «لا يَرُدُّ الْقَضَاءَ إِلا الدُّعَاءُ»؛ قضاء امر تحمیل شده است؛ اگر هدف از این گفته رد قضاء باشد، مراد تخفیف اثر قضاء است؛ درحدیکه گویا قضاء نازل نشده است.
امیدوارم که هميناندازه برای سوال شما کفایت کند والحمد لله رب العالمين.
برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته
16 ربیع الاول 1441ه.ق.
13نوامبر2019م.
مترجم: مصطفی اسلام