یکشنبه, ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
حکم ثابت اسیران در قرآن من و فدیه است
بسم الله الرحمن الرحيم

حکم ثابت اسیران در قرآن من و فدیه است

 (ترجمه)

پرسش:

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

در کتاب‌های ما روایت حکم سعد بن معاذ در مورد قتل مردان، مصادرۀ اموال و اسیر گرفتن زنان یهود بنی قریظه بیان گردیده در حالی‌که حکم اسیرانی‌که به صورت قطعی در قرآن وارد گردیده است یا بخشش بدون عوض است و یا هم فدیه(باعوض) سوال اینست آیا حکم سعد ابن معاذ با حکم وارده در قرآن متعارض است و در نتیجه آیا مجبور هستیم که روایت سعد ابن معاذ را ساقط بدانیم و یا این‌که کدام توجیه و راهی دیگری برای توافق این دو مسئله وجود دارد؟

پاسخ:

و علیکم السلام ورحمت الله وبرکاته!

مختصر جواب شما در باب "اسیر" جزء دوم کتاب شخصیه آمده و در خصوص موضوع حکمیت سعد ابن معاذ رضی الله عنه به گونۀ ذیل ذکر شده است: «وقتی مسلمانان از دشمن‎شان اسیر گرفتند، تعیین سرنوشت اسیران مستقیماً از صلاحیت خلیفه بوده نه از فرمانده، امیر لشکر و کسانی‌که اسیران را به اسارت گرفتند؛ زیرا وقتی محارب اسیر می‌گردد، تنها خلیفه می‌تواند که در این مورد تصمیم و حکم شرعی را اتخاذ کند. حکم ثابت قطعی در نص قرآن این است که خلیفه مخیر است که بین بخشش بلاعوض و فدیه(بخشش باعوض) اختیار کند. پس حکم اسیر بخشش و فدیه است به دلیل این قول الله سبحانه وتعالی:

﴿فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنّاً بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا﴾

[محمد: ۴]

ترجمه: هنگامیكه با كافران(در ميدان جنگ) رو بر رو میشويد، گردن‌های‌شان را بزنيد، و هم‌چنان ادامه دهيد تا به اندازه كافی دشمن را (با كشتن و زخمی كردن) ضعيف و درهم می‌كوبيد. در اين هنگام(اسيران را) محكم ببنديد، بعدها يا بر آنان منّت میگذاريد(و بدون عوض آزادشان میكنيد) ويا (در برابر آزادی از آنان) فديه میگيريد( خواه با معاوضه اسراء و خواه با دريافت اموال، اين وضع هم‌چنان ادامه خواهد داشت) تا جنگ بارهای سنگين خود را بر زمين می‌نهد و نبرد پايان میگيرد.

این حکم صریح قرآن است و این مطلب صراحتاً نشان می‌دهد که خلیفه اختیار دارد بین بخشش بلاعوض و بخشش باعوض تصمیم بگیرد و غیر از این دو مورد به دیگر شکلی نمی‌تواند با اسیران تعامل کند؛ اما روایتی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم بنی قریضه را به قتل رساند؛ آن مسئله بر مسئله‌ای تحکیم و حکمیت بنا می‌شود نه بر حکم اسیران حربی. بناًء حکم تخییر خلیفه در خصوص اسیران در بین بخشش بلاعوض و باعوض باقی می‌ماند و این حکم تا روز قیامت باقی است، وقتی دولت اسلامی در برابر دشمنان‎اش بجنگد در قضیه‌ای اسیران با بخشش بلاعوض و بخشش باعوض تعامل می‌کند.» پایان متن شخصیه.

پس حکم ثابت در قرآن کریم من(بخشش بلاعوض) و فدیه(بخشش باعوض) است:

﴿فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنّاً بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا﴾

[محمد: ۴]

ترجمه: هنگامیكه با كافران(در ميدان جنگ) رو بر رو میشويد، گردن‌های‌شان را بزنيد، و هم‌چنان ادامه دهيد تا به اندازه كافی دشمن را (با كشتن و زخمی كردن) ضعيف و در هم می‌كوبيد. در اين هنگام(اسيران را) محكم ببنديد، بعدها يا بر آنان منّت میگذاريد(و بدون عوض آزادشان میكنيد) ويا (در برابر آزادی از آنان) فديه میگيريد( خواه با معاوضه اسراء و خواه با دريافت اموال، اين وضع هم‌چنان ادامه خواهد داشت) تا جنگ بارهای سنگين خود را بر زمين می‌نهد و نبرد پايان میگيرد.

این حکم در مورد کفار حربی است که مسلمانان از میدان جنگ آن‌ها را به اسارت می‌گیرند. اما آنچه که با بنی قریضه انجام شد غیر از این مسئله است، یعنی این موضوع از باب اسیران نمی‌باشد؛ بلکه جریان طوری است که وقتی رسول الله صلی الله علیه وسلم بنی قریضه را محاصره کرد تا با ایشان بجنگد از جنگ دست کشیده و به حکم رسول الله صلی الله علیه وسلم تسلیم شدند و رسول الله صلی الله علیه وسلم سعد ابن معاذ رضی الله عنه را حَکم قرار داد.

بخاری از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت نموده است، وقتی بنی قریضه به حکم سعد ابن معاذ رضی الله عنه تسلیم شد، رسول الله صلی الله علیه وسلم کسی را به دنبال سعد ابن معاذ فرستاد و سعد ابن معاذ نزدیک بود، چیزی نگذشت که سعد ابن معاذ بر مرکبی نشسته نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد، وقتی به رسول الله صلی الله علیه وسلم نزدیک شد، رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: «قُومُوا إِلَى سَيِّدِكُمْ» یعنی نزد سردار خود بروید. سعد ابن معاذ نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم نشست و برایش گفت : «إِنَّ هَؤُلَاءِ نَزَلُوا عَلَى حُكْمِكَ» این مردم به حکم تو راضی و تسلیم شدند.

بخاری در صحیحین خود از عائشه رضی الله عنها روایت نموده است که وی گفت:

«أُصِيبَ سَعْدٌ يَوْمَ الْخَنْدَقِ رَمَاهُ رَجُلٌ مِنْ قُرَيْشٍ يُقَالُ لَهُ حِبَّانُ بْنُ الْعَرِقَةِ وَهُوَ حِبَّانُ بْنُ قَيْسٍ مِنْ بَنِي مَعِيصِ بْنِ عَامِرِ بْنِ لُؤَيٍّ رَمَاهُ فِي الْأَكْحَلِ فَضَرَبَ النَّبِيُّ خَيْمَةً فِي الْمَسْجِدِ لِيَعُودَهُ مِنْ قَرِيبٍ فَلَمَّا رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ مِنْ الْخَنْدَقِ وَضَعَ السِّلَاحَ وَاغْتَسَلَ فَأَتَاهُ جِبْرِيلُ عَلَيْهِ السَّلَام وَهُوَ يَنْفُضُ رَأْسَهُ مِنْ الْغُبَارِ فَقَالَ: قَدْ وَضَعْتَ السِّلَاحَ وَاللَّهِ مَا وَضَعْتُهُ اخْرُجْ إِلَيْهِمْ قَالَ النَّبِيُّ: فَأَيْنَ؟ فَأَشَارَ إِلَى بَنِي قُرَيْظَةَ فَأَتَاهُمْ رَسُولُ اللَّهِ فَنَزَلُوا عَلَى حُكْمِهِ فَرَدَّ الْحُكْمَ إِلَى سَعْدٍ قَالَ: فَإِنِّي أَحْكُمُ فِيهِمْ أَنْ تُقْتَلَ الْمُقَاتِلَةُ وَأَنْ تُسْبَى النِّسَاءُ وَالذُّرِّيَّةُ وَأَنْ تُقْسَمَ أَمْوَالُهُمْ.»

ترجمه: عایشه رضی الله عنها می‌گوید: سعد [بن معاذ] در جنگ خندق زخمى شد، شخصى به نام حبان بن عرقه از قریش با تیر رگ بازویش را زخمى نمود، رسول الله صلی الله علیه وسلم در مسجد خیمه‌اى براى او برپا ساخت تا از نزدیک از او عیادت کند و مراقب حالش باشد، وقتى رسول الله صلی الله علیه وسلم از خندق بازگشت، سلاح را به زمین گذاشت و غسل نمود، جبرئیل در حالى‌که غبار را از سرش پاک مى‌کرد، به نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد به او گفت: شما اسلحه را به زمین نهاده‌اى ولى به الله قسم که من تا هنوز اسلحه را از خود جدا نکرده‌ام، بسوى آنان حرکت کن، رسول صلی الله علیه وسلم گفت: «به سوى چه کسانى؟» جبرئیل به طرف بنى قریظه اشاره نمود، رسول الله صلی الله علیه وسلم به نزد ایشان آمد، ایشان قضاوت و حکمیت رسول الله صلی الله علیه وسلم را درباره سرنوشت خود قبول کردند؛ ولى رسول الله صلی الله علیه وسلم حکمیت را به سعد واگذار نمود(و یهودی‌ها هم حکمیت سعد را قبول کردند) سعد گفت: من درباره ایشان حکم مى‌کنم که مردان جنگى ایشان همه کشته شوند، و زن و بچه‌های‌شان اسیر باشند و اموال و املاک‌شان در بین مسلمانان تقسیم گردد.

پس این حدیث واضح می‌سازد که مسلمانان بنی قریضه را به اسارت نگرفته و حکم اسیر بر بنی قریضه مصداق ندارد و هم‌چنان احادیث واضح ساخت که بنی قریضه بر حکم سعد بن معاذ رضی الله عنه تسلیم شدند و یا به عبارت دیگر بنی قریضه به حکم رسول الله صلی الله علیه وسلم و سپس به حکم سعد بن معاذ تسلیم شدند و سعد ابن معاذ به قتل افراد حربی و به اسارت گرفتن زنان، اولاد و تقسیم اموال‌شان حکم نمود و این حکم سعد ابن معاذ مطابق با حکم الله سبحانه وتعالی بود.

بناًء کدام تعارض بین حادثه و روایت بنی قریضه و حکم ثابت اسیران در قرآن کریم نمی‌باشد؛ زیرا هریکی از این دو موضوع از خود باب دارد که یکی به دیگری ارتباط نمی‌گیرد، پس کدام دلیلی بر رد احادیث رسول الله صلی الله علیه وسلم و عقلاً کدام تعارض بین احادیث و بین قرآن کریم دیده نمی‌شود.

امیدوارم که موضوع واضح شده باشد.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

Last modified onیکشنبه, 22 دسامبر 2019

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه