- مطابق
آیا سنت «فعلی متواتر» و سنت «قولی متواتر» هردو یکچیزاند و یا با هم تفاوت دارند؟
(ترجمه)
پرسش
السلامعلیکمورحمتاللهوبرکاته!
در کتاب شحصیه اسلامی، جزء سوم، صفحۀ 82 چنین آمده است:
1- حدیث متواتر آن است که به طور قطعی از نبی کریم صلیاللهعلیهوسلم ثابت شده، افادۀ علم یقین را میدهد و در تمامی موارد واجبالعمل میباشد؛ چه سنت قولی، فعلی و یا هم سکوتی باشد. از جملۀ احادیث قولی متواتر این قول رسول الله صلیاللهعلیهوسلم میباشد:
«مَن كَذَب عليّ متعمداً فليتبوأ مقعده من النار»
ترجمه: شخصی عمداً به من دروغی را نسبت دهد، باید جای خویش را از آتش انتخاب نماید.
ازجملۀ سنت فعلی متواتر، نمازهای پنجگانه و تعداد رکعات نمازها و همچنین آنچه که دربارۀ کیفیت نماز، روزه و حج وارد شده است، میباشد.
سوالم پیرامون «سنت فعلی متواتر» است که چه تعریف دارد؟ آیا عبارت از تواتر اخبارِ عملی است که رسول الله صلیاللهعلیهوسلم انجامش داده است؟ و یا تواتر اعمالی است که مردم از زمان او صلیاللهعلیهوسلم تا امروز طبقه بعد از طبقه انجام دادهاند؟
بعضی محققین آنچه را که «تواتر عمل» یا «تواتر توارث» مینامند را بخشی از اقسام تواتر شمردهاند. چنانکه شیخ شبیر احمد عثمانی در مقدمۀ کتاب خود «فتح الملهم» صفحۀ 18 نگاشته است: "و قسم سوم: تواترعمل و تواتر توارث میباشد، آن عبارت از عملکرد تعدادی زیادی از عاملین در هر قرن است، ازعهد صاحب شریعت تا زمان ما، بهگونهایکه از دید عرف و عادت توافق ایشان بر دروغ یا غلط غیرممکن به نظر برسد؛ بهطورمثال: مسواک در وضوء که سنت است و اعتقاد سنت بودنش فرض است؛ چون به تواتر عملی ثابت بوده و انکار از آن کفراست... و نمازهای پنجگانه نیز از همین قبیل است؛ زیرا بدون اختلاف مومنی یا کافری و بدون شک احدی، رسول الله این نمازه را به اصحاب در اوقات معینۀ روز و شب اداء کرده است و آنانیکه از دین او صلیاللهعلیهوسلم پیروی نمودند، درهرجاییکه بودند به همین منوال هرروز ادا نمودند، تا امروز کسی شک ندارد که ساکنین سند چنان میخوانند؛ چنانچه که ساکنین اندلس میخوانند و طوریکه یمنیها میخوانند مردم ارمنستان نیز میخوانند."
پس آیا تواتر عمل و تواتر توارث و آنچه که «سنت فعلیه متواتره» میگوییم، نام یک چیزاست؟ یا دوچیز جدااند؟ پس اگر دوچیز متفاوت بوده باشند؛ درآنصورت آیا آنچه را که تواتر عمل مینامند، بپذیریم یا رد کنیم؟
بعض محققین اصحاب حدیث؛ مانند: ابن حجر، نووی، سیوطی وغیره حدیثِ قابل قبول را به «صحیح لذاته و صحیح لغیره» و «حسن لذاته و حسن لغیره» تقسیم نمودهاند. درحالیکه در کتاب شخصیه اسلامی، جزء اول و سوم وارد شده است که ما به «صحیح» و «حسن» اکتفا نمودیم. آیا این اختلاف تنها در اصطلاح بوده؛ ولی در معنی و مسمی اتفاق است و یا در معنی نیز اختلاف وجود دارد؟ الله به شما برکت دهد!
پاسخ
وعلیکمالسلامورحمتاللهوبرکاته!
سنت متواتره؛ چه قول باشد یا فعل یا تقریر قول و یا تقریر فعل، تنها درصورتی متواتر محسوب میشود که به تواتر از رسول الله صلیاللهعلیهوسلم نقل شده باشد.
اما قول به اینکه: "گویا اعمال درآنصورت نیز به سنت فعلی متواتر تبدیل میشود که جمعی در دورۀ رسول الله و جمعی در دورۀ تابعین وتبع تابعین به آن اقدام کرده باشند؛ اگرچه از عمل و یا تقریر رسول الله به شکل متواتر ثابت هم نباشد" قول نادرستی است؛ بناءً متواتر همان است که به تواتر ثابت گردد که رسول الله آن را انجام داده است و یا انجاماش را مورد تائید قرار داده است.
آنچه که اصحاب این نظریه میگویند، از جملۀ امور فرضی است. دلیل آنها این است که مثالهایکه آوردهاند؛ از قبیل: نمازهای پنجگانه، نمازهای پنجگانه از رسول الله صلیاللهعلیهوسلم به تواتر ثابت است و دربارۀ مسواک از رسول الله صلیاللهعلیهوسلم احادیث صحیح وارد شده است، حکم به تواتر این احادیث متکی به سند آن میباشد؛ پس اگر به نقل تواتر ثابت شد، متواتر است و اگر در سند به شکل آحاد نقل شده باشد، دیگر متواتر شده نمیتواند؛ یعنی در روایت، سند آن از رسول الله مدار اعتبار است.
پس این قول ایشان که نمازهای پنجگانه در ایالت سند، اندلس، یمن و ارمنستان بدون کدام اختلاف، پنج وقت خوانده میشود؛ اگر از رسول الله به تواتر ثابت نمیشد، به هیچصورت نمازهای متذکره را متواتر نمیگرداند. چیزیکه این نمازها را متواتر گردانیده است، ثبوت نقل آن از رسول الله به شکل تواتر است.
خلاصه اینکه معیار اعتماد، تواتر سند است؛ پس اگر نقل متواتر بود، اعتماد کرده میشود؛ اگر نقل متواتر نبود، سندش دیده میشود و نظر به آن شناخته میشود. طوریکه گفتم، سخن آنها یک ادعای فرضی است؛ چون مثال واحدی را آورده نمیتوانند که تنها از عمل مسلمانان ثابت باشد و از عمل رسول الله صلیاللهعلیهوسلم ثابت نباشد.
اما صحیح لذاته، صحیح لغیره، حسن لذاته و حسن لغیره... مسألهای قابل تحقیق است، موضوع را به اختصار و بدون تعرض به برخی جوانبِ اختلاف، چنین توضیح خواهم داد.
حدیث صحیح عبارت از حدیثی است که راوی عادل و دارای ضبط تام از رسول الله نقل نموده باشد و سندش متصل بوده و معلل و شاذ نباشد. این را حدیث صحیح یا حدیث صحیح لذاته گویند. مراتب حدیث صحیح با تفاوت اوصافاش فرق میکند؛ از همینجاست که صحیح البخاری مقدم شناخته شده و باز مسلم و سپس شروط این دو کتاب.
بنابراین؛ اگر تمامی شروط حدیث صحیح موجود باشد؛ ولی ضبط پنهان مانده باشد، آن را حسن لذاته گفته میشود و اگر طرق صحت حدیث حسن زیاد بوده باشد، قوت صحت حدیث حسن زیاد میشود که درآنصورت صحیح لغیره گفته میشود. اگر سند، شروط صحیح و حسن را تکمیل نکرد آن را حدیث ضعیف میگویند. هنگامیکه با روایات دیگری از لحاظ نفس معنی ضعیف میباشند تقویت شد؛ درآنصورت حسن لغیره است.
بناءً نزد ضعیف، ضعیف است با تقویه ضعیف دیگر و علاوه نمودن ضعیف دیگر حدیث ضعیف حسن نمیگردد؛ بلکه همچنان ضعیف باقی میماند. این صنف «حسن لغیره» در قرون اولی در علم حدیث مشهور نبود، نخستین کسیکه از این اصطلاح سخن گفت، امام بیهقی رحمه الله بود که در چندین جای کتب خود یاد کرده است. طوریکه برخی مصادر را نقل نمودم. دربارۀ «حسن لغیره»؛ یعنی: تقویه ضعیف با ضعیف از حیث عمل، اختلاف است، تعدادی محدثین قبول دارند و تعدادی دیگری رد نموده و ضعیف را ضعیف شمردهاند که همین راجح است؛ طوریکه اکنون گفتیم. این همان تقسیم احادیث است که ما در کتب خود نگاشتیم؛ چون حدیثی را که «حسن لغیره» مینامند، عبارت از حدیثی است که از لحاظ سند ضعیف است. بناءً «حسن لغیره» نوعی جدیدی نمیباشد.
برادرتان عطاء بن خلیل ابورشته
مترجم: محمد مسلم