سه شنبه, ۲۴ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

"اسلام میانه‌رو" در تونس ناکام شد؛ چرا پند نمی‌گیرید؟

(ترجمه)

خبر:

جنبش "النهضه" تونس به تاریخ 4 می2023م از زیر فشار قراردادن مخالفان حکومت و بازرسی منازل برخی از آنان و نیز بستن دفتر مرکزی جنبش النهضه در پایتخت تونس به شدت انتقاد نمود. جنبش النهضة با انتشار بیانیه‌ای در صفحۀ فیسبوک خود گفته: «با تمام بازداشت شده‌گان سیاسی همدردی می‌کند و خواهان آزادی تمام آنان می‌باشد.» (منبع: الجزیره)

تبصره:

جنبش النهضه، که حکومت تونس سعی دارد، دفاتر آن را مسدود نموده و رهبران‌ آن به شمول راشد غنوشی، رهبر تاریخی این جنبش را بازداشت نماید، همان جنبشی است که چندی قبل در رأس حکومت تونس قرار گرفته بود و این همان جنبشی است که رهبران آن تأکید داشتند که جنبش شان ستون فقرات تونس را تشکیل می‌دهد و نمی‌توان حکومت تونس را بدون آن تصور نمود. جنبش مذکور حتی اعلام نموده بود که گزینۀ دموکراسی را برگزیده و با جدایی دین از سیاست موافقت دارد. رهبران این جنبش، برگزیدن قانون اساسی "نوح فیلدمان" و جورآمدن را با سکولران در حکومت‌داری به مثابۀ جشن عروسی دموکراسی در تونس خوانده بودند. غرب از این میانه‌روی استقبال نمود و شماری از توجیه‌گران می‌گفتند که تلاش در راه تمکین دین الله در زمین یک نیاز است و این نیاز، تمام آن ممنوعیت‌های شرعی را مباح قرار داده و برطرف می‌کند!

اما امروز آن جشن عروسی تبدیل به ماتم شده و رهبران اسلام میانه‌رو قربانیان این ماتم‌سرا. این رهبران حتی قرار است بر اساس قانون "مبارزه با تروریزم" که خودشان آن را وضع نموده بودند، محاکمه شوند! اینک تمام آن‌چه را که جنبش یادشده و رهبران آن می‌توانند در برابر حکومت و تسلط فراگیر امنیتی آن انجام دهند، این است که با انتشار بیانیه‌هایی، موقف حکومت را در برابر خود "تقبیح" نمایند. به این ترتیب، توهمات "تدریج در تطبیق شریعت" همه تبخیر گردید و رهبران و پیروان این دیدگاه همه سرانجام در مسیر تیره و تار و راهی منتهی به بن‌بست رسیده اند تا یک‌بار دیگر همۀ ما مطمئن شویم که اسلام از آن‌چه که دعوت‌گران "اسلام میانه‌رو" ترویج می‌دهند، کاملاً پاک و مبرا بوده و راه تمکین دین الله و استخلاف در زمین و پس گرفتن حاکمیت اسلام به هیچ وجه از مسیر جداشدن از اسلام مبدئی و فاصله‌گرفتن از مفکورۀ خلافت نمی‌گذرد و نه هم از مسیر همزادپنداری با برنامه‌های ملی، سکولاری و عادی‌سازی روابط با ساختار جیو-سیاسی، که طراحان آن استعمارگران می‌باشند، بلکه یگانه راه همانا برگزیدن اسلام به صورت کامل و بدون هیچ‌گونه نقص است که مصداق این فرمودۀ الله سبحانه وتعالی می‌باشد:

﴿ادخلوا في السّلم كافّة﴾ [بقره: 208]

ترجمه: به صورت کامل وارد اسلام شوید.

در غیر آن، هرکسی‌که سعی کند اسلام را تجزیه نموده و آن را با دموکراسی خلط نماید، به همان زاغی می‌ماند که می‌خواهد راه‌رفتن کبک را تقلید کند؛ اما در نهایت راه‌رفتن خوداش را نیز فراموش می‌کند!

انقلاب تونس با شعار "مردم سرنگونی نظام را می‌خواهند" راه افتاد؛ اما غرب، که نگران بود انقلاب منجر به برپایی خلافت گردد، توانست این انقلاب را مهار نموده و آن را به بازی گیرد و آن را طوری مهندسی نماید که به جای سرنگونی نظام، سرانجام اسلام میانه‌رو سرنگون شود و فضا را طوری آماده نمود که برخی‌ها توهم کنند که اسلام سیاسی پیروز گردیده، اما واقعیت این بود که با تلاش‌های بی‌وقفۀ آنان، نظام فرسوده و در حال سقوط تونس حفظ گردید.

به این ترتیب، روشن می‌شود که غرب برای فرونشاندن عطش مسلمانان در تطبیق اسلام و تحکیم شریعت الله متعال به عوض نظام‌های سرمایه‌داری و قوانین وضعی، از پدیدۀ دروغین "اسلام میانه‌رو" استفاده می‌نماید و نمونۀ گویای آن همانا تحولات اخیر تونس از زمان شروع انقلاب می‌باشد.

اینک پرسش این است که آیا بهتر نیست، کسانی‌که فریب مفکورۀ "اسلام میانه‌رو" را خورده و در حالی‌که بارها و بارها از سوراخ آن گزیده شده اند و بازهم از آن حمایت می‌نمایند، بهتر نیست از تجربۀ تونس درس عبرت بگیرند؟!  بهتر نیست به جای این که سعی کنند یک‌بار دیگر ما را به جانب وابسته‌گی و پیروی از غرب بکشانند، از دموکراسی ابراز بیزاری و انزجار نمایند؟! بهتر نیست مسلمانان صادق و مخلص به قافلۀ خلافت بپیوندند؟! خلافتی‌که وعدۀ الله متعال و فریضۀ او تعالی است؛ خلافتی‌که صنعت و دارایی است؛ خلافتی‌که یگانه برنامۀ سیاسی برای پایان دادن به وابسته‌گی ذلت‌بار به استعمار است. بهتر نیست مسلمانان مخلص به نصیحت‌های حزب‌التحریر گوش دهند؟! پروردگارا شاهد باش که ما این حقیقت را با وضوح بیان نمودیم.

نویسنده: انجنیر وسام الأطرش از ولایه تونس

19 شوال 1444

9 می 2023م

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

نصرت، اسباب و اساسات آن

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

در لسان العرب نصرت در لغت به معنای یاری دادن آمده است: نَصَرَ المَظلُومَ نَصرًا وَ نُصُورًا؛ یعنی آن را یاری داد و نَصَرَ الغَیثَ الاَرضَ؛ یعنی باران زمین را آبیاری و بارور کرد. مقابل نصرت، إنکسار، هزیمت، شکست، فرار، تسلیمی، مغلوب شدن، خسران، محرومیت، ناکامی و گیرماندن است. نصرت یعنی غلبه و پیروزی بر شمن و مسلط شدن بر آن بوده و کلمه‌ دلپسند و دلنوازی است که راحتی و آرامش می‌بخشد؛ برخلاف هزیمت، که کلمه ناپسند و دردآور بوده و در آن ذلت، خواری، فقر و ظهور دشمن نهفته است. نصرت یعنی پیروزی بر دشمنان و از لحاظ شرعی بر آن پیروزی و کامیابی اطلاق می‌گردد که در میدان نبرد و جنگ حاصل گردد. استعمال کلمه نصرت در وصف احوال مسلمانان منحصر در میدان جهاد فی سبیل الله بوده که فرارکنان عقب‌نشینی نکرده، بلکه پیشروی کنند و بیشترین استفاده را در عرصه جهاد طلب دارد. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَ لَقَد نَصَرَکُمُ اللهُ بِبَدرٍ وَ أنتُم أذِلَّة فَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُم تَشکُرُونَ[آل عمران: 123]

ترجمه: الله شما را در بدر پیروز گردانید و حال آنکه (نسبت به کافران) ناچیز (و از ساز و برگ اندکی برخوردار) بودید؛ پس از الله بترسید تا شکر (نعمت او را بتوانید) به جای آورید.

و فرموده:

﴿یَاأیُّهَاالذِینَ آمَنُوا إنْ تَنْصُرُوا اللهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ﴾ [محمد: 7]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید! اگر (دین) الله را یاری رسانید، او شما را یاری می‌رساند و شما را ثابت قدم می‌سازد.

این آیت صراحتاً به این دلالت دارد که باید مسلمانان به فعالیت‌های معین و مشخصی مطابق به أوامر و نواهی الله سبحانه وتعالی بپردازند تا وی سبحانه وتعالی با نزول نصرت و ثبات قدمی، بر آنان احسان و بخشش کند.

در حقیقت، تنها سبب نصرت الله سبحانه وتعالی است و این قول وی به عنوان دلیل کافی‌ست:

﴿وَ مَا النَّصرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ﴾ [آل عمران: ۱۲۶]

ترجمه: و پیروزی جز از جانب الله توانای دانا نیست.

نصرت با حکمت و عزت ارتباط لاینفک دارد؛ زیرا الله سبحانه وتعالی نصرت را با حکمت خود نازل کرده و برای کسی می‌بخشد که وی را مستحق عزت خود بداند. کلمه نصرت در ده‌ها جای قرآنکریم وارد شده و همه تأکید بر این دارند که کلیدهای نصرت تنها به دست الله سبحانه وتعالی است، از جمله:

﴿وَ لَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِىٌّ عَزِيزٌ﴾ [حج: ۴۰]

               ترجمه: و حتماً الله یاری می‌دهد کسانی را که (دین) او را یاری دهند، الله (سبحانه وتعالی) نیرومند و چیره است (و با قدرت نامحدودی که دارد، یاران خود را پیروز می‌گرداند و چیزی نمی‌تواند او را درمانده کند و از تحقق وعده‌هایش جلوگیری نماید).

و دیگر این قول وی سبحانه وتعالی:

﴿وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ(۱۷۱) إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ﴾ [صافات: ۱۷۱-۱۷۲]

ترجمه: وعده ما راجع به بندگان فرستاده ما قبلاً (در لوح محفوظ) ثبت و ضبط گشته است و آن این‌که ایشان قطعاً یاری می‌گردند.

سپس سایر آیات، نصرت را بر کافران، منافقان، تجازوگران و ظالمان حرام قرار داده از جمله: ﴿وَ لَاهُم یُنصَرُونَ؛ و آن‌ها یاری نمی‌شوند﴾ و ﴿وَ إن یُقَاتِلُوکُم یُوَلُّوکُمُ الاَدبَارَ ثُم لَا یُنصَرُونَ؛ و اگر با شما بجنگند، پشت نموده و سپس یاری نخواهند شد﴾ و ﴿لَا یَستَطِیعُونَ لَهُم نَصرًا؛ و نمی‌توانند که خودشان را یاری دهند﴾.

ناگفته نباید گذاشت که مؤمنان اگر به شرایط نصرت توجه نکنند، از نصرت محروم خواهند شد؛ مخصوصاً هنگامی‌که بسوی ظالمان و کفار تمایل کنند:

﴿وَلَا تَرکَنُوا ا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ﴾ [هود: ۱۱۳]

ترجمه: و به کافران و مشرکان تکیه نکنید (که اگر چنین کنید) آتش جهنم شما را فرو می‌گیرد و (بدانید که) جز الله دوستان و سرپرستانی ندارید (تا بتوانند شما را را در پناه خود دارند و شر و بلا را از شما دور نمایند) و پس از (تکیه به کافران و مشرکان، دیگر از سوی الله) یاری نمی‌گردید و (بر دشمنان) پیروز گردانده نمی‌شوید.

نصرت دارای اسباب، اساسات و استحقاقات بخصوص خود بوده و تنها سبب آن الله سبحانه وتعالی است. نتایج آن وابسته به اینست که منصور باید مؤمن باشد و نتایج نصرتی‌که الله سبحانه وتعالی بر مؤمنان نازل می‌کند، بخشش و هدیه‌ای از جانب اوتعالی نظر به التزام و پایبندی آن‌ها به استحقاقات نصرت بوده که نباید دست شان به ظلم آغشته شود و مخالفت ورزند. مؤمنان باید الله سبحانه وتعالی را نصرت دهند و این به معنای حقیقی آن نه، بلکه به معنای مجازی آن حمل می‌شود؛ یعنی باید مؤمنان کاملاً به وجایب و تکالیف شرعی خود بپردازند و توشه مناسب و لازم را آماده سازند؛ چنانکه الله سبحانه وتعالی فرموده:

﴿وَلَوْ أَرَادُوا الخُرُوج لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً﴾ [توبه: ۴۶]

ترجمه: اگر می‌خواستند (برای جهاد) بیرون روند، توشه و ساز و برگ آن را آماده می‌کردند (و مسلح و مجهز راه می‌افتادند).

بنابر این، وقتی الله سبحانه وتعالی از مؤمنان إخلاص، إلتزام و آماده‌گی ببیند، بر اساس حکمت خود بر آنان هر وقت و با هر کیفیتی که بخواهد نصرت را نازل می‌کند.

اما اساسات نصرت، حاضر و ناظر دانستن الله سبحانه وتعالی و اعتماد داشتن به ناصر بودنش و نهایت آماده‌گی لازم گرفتن را گویند.  الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الخَیلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَءَاخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ﴾[انفال: ۶۰]

ترجمه: برای (مبارزه با) دشمنان تا آنجا که می‌توانید نیروی (مادی و معنوی) و (از جمله) اسب‌های ورزیده آماده سازید تا بدان (آمادگی و ساز و برگ جنگی) دشمن الله و دشمن خود را بترسانید و کسان دیگری جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمی‌شناسید و الله آنان را می‌شناسد.

از این آیت چنین دانسته می‌شود که نصرت دو مرحله دارد: اول غلبه و پیروزی مؤمنان و دوم، شکست کافران.

قبل از بیان واقعیت کنونی مسلمانان و کیفیت بیرون شدن از این تنگنای بزرگ، لازم دیده می‌شود که بین دو قضیه؛ نصرت و خلافت‌خواهی فرق قائل شد. نصرت همان قهر و غلبه بر دشمن در میدان نبرد است و خلافت‌خواهی، نهایت حالت ضعف مسلمانان به سبب نبود دولت شان است. لذا استحقاقات نصرت از استحقاقات خلافت‌خواهی متفاوت است. اما استحقاقات نصرت، چنانکه قبلاً ذکرش گذشت، عبارت از آماده‌گی گرفتن آنچه که برای فرورفتن در سختی‌های میدان نبرد بر ضد کفار لازم است و اما استحقاقات خلافت‌خواهی، قیام به امور دعوتی (فکری و سیاسی)  و فرورفتن در سختی‌های فعالیت سیاسی علیه حکام غاصب که قدرت مسلمانان را غصب کرده اند و هم‌چنان استرداد این قدرت مغصوب بوسیله تأسیس دولت اسلام مسلمانان می‌باشد؛ دولتی‌که شریعت غراء را در داخل و خارج تطبیق می‌کند.

اگر به این استخلاف و خلافت‌خواهی مجازاً نظری بیندازیم، آن را نصرت می‌یابیم؛ اما در حقیقت استخلاف مقدمه نصرت و شرط  ضروری حصول نصرت است، یعنی مسلمانان وقتی قدرت غصب شده خود را بازپس گیرند، دولت شان روی کار آید و دعوت را از طریق جهاد فی سبیل الله حمل کنند، در آن وقت مسلمانان با دشمن جنگیده و نظر به این قول الله سبحانه وتعالی و به خواست وی بر دشمن خود پیروز می‌شوند:

﴿كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَت فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّٰبِرِينَ﴾ [بقره: 249[

ترجمه: چه بسیارند گروه‌های اندکی که به فرمان الله (توفیق نصیب شان شده است و) بر گروه‌های فراوانی چیره شده اند و الله با بردباران (و در صف استقامت کنندگان) است.

اما واقعیت حالت مسلمانان کنونی، که در هزیمت بسر برده و خواهان بیرون رفت از حالت استضعاف به استخلاف به شکل صحیح آن هستند، به فهم واقعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، جفرافیایی و... وابسته بوده و نیاز به بررسی دلیل مناسب از کتاب الله و سنت رسولش و سپس مطابقت دادن آن دو بر دیگری برای درمان این واقعیت می‌باشد و این اقتضاء می‌کند تا احوال مسلمانان به دقت تعقیب و بررسی شود و بسان رسول الله ﷺ که در مکه شریف در پکیج/بسته کلی از اقوال و اعمال به کار و فعالیت فکری و سیاسی پرداختند، باید طور عمیق به کار و فعالیت فکری و سیاسی پرداخت. بلی، بسان رسول الله ﷺ که کار فکری و سیاسی خود را با قول (اِقرَأ) شروع کرد و بعد از مدت زمانی، بیعت عقبه دوم پیش آمد و چون دعوت در مکه در تنگنای شدیدی قرار گرفت، بخاطر پیشبرد دعوت تصمیم هجرت به یثرب را بخاطر تأسیس دولت اسلامی اتخاذ نمود. برای بیرون رفت از این تنگنا، باید گام‌های رسول الله ﷺ را در مکه مرور کنیم، آنجا که دعوت را شروع و راه‌های فعالیت فکری و سیاسی را به شکل جلی و آشکار ترسیم نمود و این منهج را باید از جریان تکتل صحابه بزرگوار که در رأس شان رسول الله ﷺ بودند، باید آموخت. باید دانست که آن‌ها چگونه عقائد مشرکان را متزلزل، مبعودان شان را معیوب و خودشان را به نادانی نسبت داده، نظام‌های اقتصادی، اجتماعی و غیرش را مورد انتقاد قرار داده و بدیل‎‌های صحیح را برای شان در عوض این عقائد و نظام‌های فاسد پیشکش نمودند.

وقتی کار به جای رسید که پیشبرد دعوت در مکه سخت گردید، ناچار باید از مکه بیرون می‌شد و برای یاری دادن و حمایت آن از رؤسای قبائل کمک می‌خواست با آنکه همه آن‌ها از چنین کاری ابا ورزیدند. الله سبحانه وتعالی خواست تا دین خود را عزت‌مند و دعوت پیامبر خود را إظهار کند؛ لذا گروه یثربی را که بخاطر هم‌پیمانی با قریش علیه بعضی از اقوام شان آماده بودند، برای پیامبر خود آماده کرد و این‌ها نافذی بودند که پیامبر ﷺ توسط آن‌ها به نقطه ارتکاز در یثرب داخل شد. مصعب بن عمیر را بدانجا فرستاد تا مدینه را از لحاظ فکری و سیاسی با اسلام نزدیک سازد و متنفذین آن‌ها را به خود جلب کند تا بعداً پیامبر و یارانش را با نیروی لازمه برای حاکمیت اسلام و تأسیس اولین دولت مسلمانان در آنجا یاری رسانند.

وقتی دولت اسلامی تأسیس و استقرار یافت، به زودترین فرصت شروع به نابودی دشمنان کافر خود کرد و برای شان چنان ضرباتی وارد نمود که وساوس شیطان را از سرشان پرانید، از غزوه بدر شروع بدنبال آن احد و سپس دیگر غزوات، سپس صلح حدیبیه و فتح مکه تا سرانجام به رژیم قریش خاتمه بخشد و آن را به دولت اسلامی به عنوان ولایه‌ای از ولایات آن یکجا کند؛ بدون آنکه در حسرت آن، کسی قطره‌ای اشک بریزاند. رژیم قریش قبل از فتح مشرف به سقوط شده بود و اکثریت از آن متنفر شده بودند. این همان سرنوشتی است که ما امروز در سر می‌پروانیم و آن را برای دولت‌های ضرار و غاصب قدرت مسلمانان، اعم از دولت‌های شرق و غرب ستمگر خواهانیم؛ همان دولت‌هایی‌که اکنون لیاقت خود را از دست داده و در انتظارند که چی کسی آن‌ها را سقوط می‌دهد و بار دیگر دولت خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت خواهد آمد و این همان چیزی است که در انتظار آنند تا آن‌ها را سقوط دهد.

﴿إِنَّهُمْ یَرَونَهُ بَعِيدًا(۶) وَ نَرَاهُ قَرِیبًا﴾[معارج: ۶-۷]

ترجمه: آنان آن روز را دور و بعید می‌دانند و ما آن را ممکن و نزدیک می‌دانیم.

نویسنده: شیخ عصام عمیره

برگرفته از جریده شماره 439 جریده الرایه مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

اگر رهبری فعلی پاکستان طرف‌دار فروش کشمیر نیست، پس برخیزد نیروهای مسلح را برای آزادی کشمیر بسیج نماید و آتش بس خائنانه در خط کنترول را پایان دهد!

حالا روشن شد که در آگست 2019، رهبری پاکستان با همکاری واشنگتن الحاق اجباری کشمیر توسط مودی را تسهیل نمود. روایت‌های اقتصاد ضعیف و فقدان آمادگی نظامی بهانه‌ای بود برای خیانت به کشمیر و بس. پس، رهبری نظامی و سیاسی پاکستان کشمیر را به دستور ترامپ به دامان مودی انداخت. فقط طی چند ماه، رهبری پاکستان آتش‌بس در خط کنترول را در یک قاب به مودی هدیه داد. پس از آن، هنگامی‌که دولت هندو در درگیری با چین غرق شد، رهبری پاکستان به مودی اطمینان داد که نیروهای مسلح پاکستان را به سمت خط کنترول و مرز اعزام نخواهد کرد. حال سوال این است که، آیا سیاست رهبری فعلی صرفاً ادامه اصول خائنانه خویشتن‌داری باجوا در مقابل هند است؟

هرچند که اقتصاد پاکستان ضعیف باشد و هر چند که مردم پاکستان فرومانده و مستأصل باشند، کشمیر مثل خون در رگ‌های ما جاری است. مردم پاکستان برای دهه‌ها جهاد کشمیر را با جان و مال خود سیراب نموده‌اند. امروز هم اگر رهبری برای آزادی کشمیر اعلام جهاد نماید، مردم خانه‌های خود را به یاد جنگ تبوک خالی خواهند کرد. خواه 100 میلیارد هزینه داشته باشد یا 1000 هزار میلیارد، اما مردم داشته‌های خود را در ظرف چند روز به خزانۀ دولت خالی خواهند نمود. در حال حاضر پاکستان حدود 20 فیصد نفت مورد نیاز خود را از تولیدات داخلی خود تأمین می‌کند که برای نیازهای زمان جنگ کافیست، البته این جدا از ذخایر استراتژیک نفت پاکستان می‌باشد.

آمادگی نظامی پاکستان به خوبی قابل درک است. شواهد و مدارک واضحاً حاکی از عملیات نظامی نیروی هوایی پاکستان در کشمیر اشغال شده طی چند ساعت بعد از دریافت دستور سرنگونی دو طیاره جنگی و دستگیری خلبان هند "آبهیندان" وجود دارد. تا آن‌جایی‌که موضوع تهدید جنگ هسته‌ای در میان است، از جنگ روسیه و اوکراین مشخص است که جنگ‌های متعارف را می‌توان تحت فشار هسته‌ای انجام داد. قبل از این، کشمکش کارگیل تحت فشار هسته‌ای بدون هیچ عنوان یا اعتراضی انجام شد. زمانی‌که نابودی حتمی هر دو جناح وجود داشته باشد بعید است که از سلاح‌های هسته‌ای استفاده گردد. با آن‌هم، امتیاز آن برای کسی خواهد بود که قصد استفاده آن را داشته است، نه برای کسی که بزدلانه در رسانه‌های ملی فرار از جنگ را اعلام می‌نماید.

حزب‌التحریر ولایه پاکستان تصریح می‌نماید که اگر رهبری فعلی مخالف سیاست خائنانه باجوا است، باید آتش‌بس را در خط کنترول پایان داده و نیروهای مسلح را به سمت سرینگار اعزام نماید. هر اقدام کم‌تر از این روشن می‌سازد که فقط چهره‌ها تغییر کرده‌اند، اما غلامی به واشنگتن و پروسۀ تسهیل‌سازی به مودی همچنان پا برجاست. سفر بلاول بوتو، وزیر امور خارجه به کشور هندو در نشست سازمان هم‌کاری شانگ‌های پیش روی جهت اشتباه را نشان می‌دهد. اکنون برای اقدام در مورد موضوع کشمیر خیلی دیر است، زمان آن است تا یک اصلاح فوری صورت گیرد.

ای نیروهای مسلح پاکستان! شما بخاطر شغل، معاش، مقام و موقف به اردو/ارتش نپیوستید. این امتیازات نباید چشمان تان را کور کند و شما را فریب دهد، این‌ها مقررات محدودی در این دنیای مؤقتی هستند. شما باید در حین راه‌پیمایی، هر معاهدۀ خیانت را زیر پا بگذارید. این وظیفۀ شما است که رهبری خیانت کار را که شما را از سلطۀ جهاد و دین تان باز می‌دارد، ریشه کن نمایید. همین حالا برای تأسیس مجدد خلافت به حزب‌التحریر نصرت دهید. آن زمان است که خلیفۀ ما نیروهای مسلح را در دعوت و جهاد رهبری خواهد کرد، نه در خویشتن داری، تسلیمی و معاملۀ خائنانه. آن زمان است که اسلام بر ادیان دیگر غالب خواهد شد. آن زمان است که خلافت بر منهج نبوت نظم جهانی موجود را ریشه کن ساخته و به دسیسه‌های صلیبیون پایان خواهد داد. پس دیگر چه چیزی نیاز دارید تا اقدام نمایید؟ الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿فَذٰلِكُمُ اللّٰهُ رَبُّكُمُ الْحَـقُّۚ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَـقِّ إِلَّا الضَّلالُ فَأَنّٰى تُصْرَفُونَ

[یونس – 32]

(پس آن، الله (یگانه) پروردگار حقیقی شما است، و بعد از حقیقت جز گمراهی چیست؟ پس چگونه از حق بازگرداننده میشوید؟)

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر ولایه – پاکستان

 مترجم عبدالرحمن قاطع

 

ادامه مطلب...

بهترین و بد ترین امامان(حاکمان)

(ترجمه)

در کتاب نووی، شرح صحیح المسلم در باب "خیار الائمة و شرارهم" با اندکی تصرف چنین آمده است.

از عوف بن مالک روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«خیار ائمتکم الذین تحبونهم ویحبونکم ویصلون علیکم وتصلون علیهم، وشرار ائمتکم الذین تبغضونهم ویبغضونکم وتلعنونهم ویلعنونکم، قیل یا رسول الله صلی الله علیه وسلم افلاننابذهم بالسیف فقال لا ما اقامو فیکم الصلاة، و اذارأیتم من ولاتکم شیئا تکرهونه فاکرهوا عمله ولا تنزعوا یدا من طاعة»

ترجمه: بهترین امامان(حاکمان) شما کسانی هستند که دوست‌شان دارید و آن‌ها نیز شما را دوست دارند و برای شان دعاء میکنید و آن‌ها هم برای شما دعاء میکنند و بد ترین امامان(حاکمان) شما کسانی هستند که از آن‌ها بیزار هستید و آن‌ها نیز از شما بیزار هستند و شما آن‌ها را لعنت میکنید و آن‌ها شما را لعنت میکنند. گفتیم: ای رسول الله با ایشان نجنگیم؟ فرمود: نخیر تا زمانی‌که نماز را برپا میدارند، و زمانیکه از امامان خود دیدید که عمل بدی را انجام میدهد، از عملش بیزاری جویید و از اطاعتش سرباز نزنید.

در این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم "خیار ائمتکم الذین تحبونهم ویحبونکم ویصلون علیکم وتصلون علیهم" لفظ "یصلون" به معنی دعا کردن است.

انسان از آنچه که می‌بیند و می‌شنود، دچار سردرگمی خواهد شد که چه وضعیتی در شرق و غرب سرزمین‌های اسلامی جریان دارد. حکام تن به مزدوری و خیانت دادند، علیه امت ایستاد شدند، فرزندان شان را به قتل ‏رساندند، به بزرگان‌شان بی‌احترامی نمودند، به زنان‌شان تجاوز کردند، حرمت‌شان را زیر پا کردند، صله رحم را در بین شان قطع نمودند، اموال شان را به غارت بردند و این لیست ذلت و خواری بسیار طولانی است که به این زودی تمام نمی‎شود و هم‌چنان در زندگی مسلمانان وجود دارد. اما سؤال این است که تا به کی؟ این خواری و این ذلت تا چه زمانی برای امت ادامه خواهد داشت؟ فرزندان مان بعد از بیست سال و یا بیشتر از آن، چگونه این تاریخ ننگین را خواهند خواند؟ از این رو حکام مستحق لعنتی هستند که در حدیث در مذمت آنان ذکر شده است.

پروردگارا، خودت بشار اسد همراه با  لشکر عظیم سگ‌صفتش و تمام حکام خائن سرزمین‌های اسلامی را به زانو درآور و امت را از شر آنان راحت بنما! زیرا آن‌ها ابلیس‌های این زمان هستند. پروردگارا، تو شاهد باش که ما از آن‌ها بیزاریم و در راه دور کردن‌شان از سرزمین‌های اسلامی توسط کشتن و از بین بردن‌شان تلاش می‌نماییم! پروردگارا، ما را به قصرهای‌شان وارد  کن و دست ما را به حلقوم‌های‌شان برسان و ما را از جمله نصرت دهندگان فرزندان ضعیف و ناتوان این امت قرار بده!  آن فرزندانی‌که حکام آن‌ها را در طول این سال‌ها تک و تنها نمودند تا با کشتن این حکام پست و فرومایه یک دوران جدیدی را با خط عزت و سر بلندی رسم نماییم؛ یعنی خلافت بر منهاج نبوت را تأسیس کنیم؛ همان خلافتی‌که پیامبر مهربان ما به ما بشارت داده و پروردگار ما در کتاب عزیز خود وعده نموده است!

پس ای مسلمانان فریب زندگی دنیا را نخورید و همراه با کسانی‌که در راه بازگشت خلافت بر منهاج نبوت کار می‌کنند، هم‌رکاب شوید و این خیر بزرگ را از خود بجای گذارید!

 

ادامه مطلب...

هیچ یک از شما نباید بمیرد، مگر این‌که به الله حسن ظن داشته باشد!

(ترجمه)

در صحیح امام مسلم در شرح نووی با اندکی تصرف در باب  «لایموتن أحدکم إلا وهو یحسن بالله الظن» چنین آمده است: جابر بن عبد الله می‌گوید: از رسول الله صلی الله علیه وسلم سه روز قبل از رحلتش شنیدم که می‌فرمود:

 «لایموتن أحدکم إلا وهو یحسن بالله الظن» (رواه مسلم)

ترجمه: هیچ یک از شما نباید بمیرد، مگر این‌که به الله حسن ظن داشته باشد.

دربارۀ این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم (لایموتن أحدکم إلا وهو یحسن بالله الظن) و در روایت دیگر (إلا وهو یحسن الظن بالله تعالی) علماء چنین گفته اند: که انسان در هنگام مرگ نباید از رحمت الله سبحانه وتعالی ناامید باشد؛ بلکه باید به رحمتش امیدوار باشد.

علماء معنی گمان نیک به الله سبحانه وتعالی را چنین تعریف نموده‌اند:«این‌که بنده گمان کند که الله سبحانه وتعالی برایش رحم نموده و او را مورد عفو خود قرار خواهد داد». هم‌چنین علماء گفته‌اند:«در وقت صحتمندی انسان باید به طور مساوی در بین خوف و رجاء (ترس و امید) باشد». گفته شده است که باید خوف نسبت به رجاء ترجیح داده شود؛ زیرا در پدیدار شدن علامت‌های مرگ و یا در وقت پیری رجاء بر خوف چیره می‌شود و منظور از خوف، دوری نمودن از گناه‌هان و بدی‌ها و شوق و علاقه به عبادات و اعمال صالح است؛ اما اواخر عمر انسان ناتوان شده و برایش سخت و دشوار است که این کارها را انجام دهد؛ پس در حالت مریضی سزاوار است که انسان به ضعف خود اعتراف کرده و به الله سبحانه و تعالی گمان نیک داشته باشد.

ما باید در تمام امور زندگی به الله سبحانه وتعالی گمان نیک داشته باشیم. پس گمان نیک از جمله عبادات است. ابن مسعود می‌گوید:«قسم به ذاتی‌که هیچ معبودی جز او نیست، برای بندۀ مؤمن هیچ چیزی بهتر از حسن ظن (گمان نیک) به الله سبحانه وتعالی داده نشده است! قسم به ذاتی‌که هیچ معبودی جز او نیست، هر گمان نیکی که بنده به الله سبحانه وتعالی داشته باشد، الله متعال همان چیز را برایش عطاء می‌کند؛ زیرا که خیر در ید بلاکیف الله سبحانه وتعالی است».

چنانچه در حدیث ذکر شده، انسان در هنگام مرگ باید به الله سبحانه وتعالی گمان نیک داشته باشد. هم‌چنین در هنگام سختی‌ها، مشکلات زندگی، قرض‌داری و در وقت دعاء کردن برای انسان ضرور است که به الله سبحانه وتعالی گمان نیک کند؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:«هنگامی‌که الله را می‌خوانید، یقین داشته باشید که دعای‌تان را اجابت می‌کند.» پس هنگامی‌که به نزد الله سبحانه و تعالی دعاء می‌کنید، به او سبحانه وتعالی حسن ظن داشته باشید تا دعای تان اجابت شود. من، به الله متعال بهترین گمان را دارم؛ چرا که او چاره‌ساز است.

ما در هنگام توبه چقدر نیاز داریم که به الله سبحانه وتعالی حسن نظر داشته باشیم؟

ابو هریره از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت می‌کند که آ نحضرت صلی الله علیه وسلم فرمودند که الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

«أذنب عبد ذنبا، فقال: اللهم اغفر لی ذنبی، فقال تبارک وتعالی: أذنب عبدی ذنبا فعلم أن له ربا یغفرالذنب ویأخذ بالذنب. ثم عاد فأذنب، فقال: أی رب اغفر لی ذنبی. فقال تبارک وتعالی: عبدی أذنب ذنبا فعلم أن له ربا یغفرالذنب ویأخذ بالذنب. ثم عاد فأذنب، فقال: أی رب اغفر لی ذنبی. فقال تبارک وتعالی: عبدی أذنب ذنبا فعلم أن له ربا یغفرالذنب ویأخذ بالذنب.أعمل ماشئت فقدغفرت لک» (رواه مسلم)

ترجمه: بنده‌ای گناه کرد و گفت: پروردگارا گناهم را ببخش! الله متعال فرمود: بندۀ من گناهی کرد و دانست ربی دارد که گناهان را می‌بخشد، سپس دوباره مرتکب گناه شد و گفت: پروردگارا گناهم را ببخش! الله متعال فرمود: بندۀ من گناهی کرد و دانست ربی دارد که گناهان را می‌بخشد، سپس دوباره مرتکب گناه شد و گفت: پروردگارا گناهم را ببخش! الله متعال فرمود: بندۀ من گناهی کرد و دانست ربی دارد که گناهان را می‌بخشد، هرچه می‌خواهی انجام بده که من تو را بخشیدم.

گمان بد به الله سبحانه وتعالی در تضاد با گمان نیک قرار دارد و این بسیار خطرناک است. پس کسی‌که به الله سبحانه وتعالی گمان بد کند، کار حرامی را انجام داده است، گویا با این گمان بد خود از الله سبحانه وتعالی شکایت می‌کند و با این زبان می‌گوید: پروردگار من به من ظلم نموده و چیزی را که مستحقش هستم به من نداده است.

کسی‌که گمان می‌کند که الله سبحانه وتعالی او را نصرت نمی‌دهد و گمان می‌کند که الله متعال امت را از این حالت فجیع  بیرون نمی‌آورد، از نیکی خودش را دور می‌کند و به چیزی‌که اسلام منع نموده، داخل شده است. الله سبحانه وتعالی انبیاء خود را نصرت داد؛ در حالی‌که آن‌ها در سخت‌ترین حالت بسر می‌بردند. این یکی از سنت‌های جهان می‌باشد که نصرت و خیر برای این امت بعد از سختی، دشواری و رنج می‌آید؛ نه این‌که به آسانی بدست آید. ما به الله متعال ایمان آوردیم، بر او توکل نمودیم و بر او گمان نیک داریم؛ پس یقین داریم که نصرت ثابت و نزدیک است و باور داریم که خلیفه از آسمان بر روی بال‌های ملائکه به زمین فرود نخواهد آمد که ما منتظر آن بمانیم؛ بلکه ما باید وارد میدان عمل شویم؛ زیرا الله سبحانه وتعالی حال هیچ امتی را تغییر نمی‌دهد تا خودشان بر خود تغییری نیاورند.

گمانی‌که ما به الله سبحانه وتعالی داریم اینست که الله متعال نتیجۀ کار کردن در راه نصرت دین را محقق می‌سازد و واقعیت زندگی بشر نشان می‌دهد که آن زمان نزدیک است. پس چگونه نزدیک نباشد؛ در حالی‌که هجوم بر سر مسلمانان هر روز، هر ساعت و هر دقیقه زیاد می‌شود؟ چگونه نزدیک نباشد؛ در حالی‌که مسلمانان هم‌رکاب کسانی شدند که در راه بازگشت خلافت کار می‌کنند؟ چگونه نزدیک نباشد؛ در حالی‌که امت در شام و دیگر سرزمین‌ها بیرق توحید را بر افراشتند و خواهان حاکمیت قرآن هستند؟ تمام این علامت‌ها و نشانه‌ها امت را به سوی طریقه واقعی سوق می‌دهد که تغییر واقعی را از راه بازگشت خلافت به زود ترین فرصت برای مسلمانان مهیا کند.

پروردگارا به تو ایمان آوردیم، به تو توکل کردیم و به تو حسن نظر داریم! پروردگارا وعدۀ خود را به سر رسان!

پروردگارا، به زود ترین فرصت ما را به خلافت راشده بر منهاج نبوت برسان تا درد مسلمانان را درمان نموده و ظلم و ستم را از سر شان بر دارد! پروردگارا این زمین را با نور وجه کریمت منور بگردان!

ادامه مطلب...

پس اگر توبه کردند، نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند، راه شان را باز کنید!

(ترجمه)

در کتاب نووی، شرح صحیح مسلم با اندکی تصرف در باب "فإن تابوا وأقاموا الصلاة وآتوالزکواة فخلوا سبیلهم" چنین آمده است. از عبدالله بن عمر روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«أمرت أن أقاتل الناس حتی یشهدوا أن لا إله إلا الله و أن محمدا رسول الله ویقیموا الصلاة ویؤتوا الزکاة فإذا فعلوا ذالک عصموا منی دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام وحسابهم علی الله»

ترجمه: به من دستور داده شد تا با مردم بجنگم تا بگویند: لا إله إلا الله و أن محمدا رسول الله،  نماز را بر پا بدارند و زکات را بپردازند! پس هرکس این کار را انجام داد، جان و مالش محفوظ خواهد بود، مگر به حق اسلام و حسابش با الله است.

هم‌چنان رسول الله صلی الله علیه وسلم به صورت واضح برای ما بیان نموده است؛ "به من دستور داده شد تا با مردم بجنگم تا بگویند لا اله الا الله محمد رسول الله"! پس کفار را یاری نکن و با ایشان به صورت مشترک زندگی مکن! نه به طریقۀ دموکراسی، نه به شکل کلیسا، نه به مفکورۀ قومیت و نه هم به رابطۀ وطنی، نه در ساختار دولت-ملت و نه به شکل دولت تئوکراسی و نه هم به هیچ طریقۀ دیگری!

آری، به الله قسم درد ما اینست که کفر را مشاهده میکنیم که لباس خود را عوض کرده، در بین مسلمانان پخش شدند و به تمام جزئیات در زندگی مسلمانان دخالت میکنند. در خانواده‌ها، بازارها، جاده‌ها، عادات و رسوم، مناسبات، پوشیدنی‌ها، خوردنی‌ها، نوشیدنی‌ها، نشستن، برخاستن، رفتن، سخن گفتن، سکوت کردن، دیدن، اندیشیدن، مجالس و حتی در مساجد ما نیز دخالت می‌کنند. در تمام امور زندگی ما دست درازی میکنند و از پشت هر انجمن و توطئه‌ای علیه ما ظاهر می‌شوند!

بلی، درد ما اینست که این کفار فاسق با لباس خودی در بین ما آشکار میشوند، با زبان خود ما از  قرآن حرف میزنند؛ در حالی‌که همواره علیه قرآن میجنگند! درد ما اینست که آن‌ها را در داخل مجلسی که آن را مجلس نمایندگان می‌نامند، می‌بینیم که صحبت می‌کنند و علیه امت برنامه‌ریزی می‌نمایند؛ نه به نفع امت! به الله قسم درد ما اینست که آن‌ها طبق معیارهای سایکس-پیکو مانند راهزنان می‌ایستند و در هر نقطه‌ای بر سر راه ما کمین میگیرند.

ما امروز از خود مان می‌پرسیم، آیا کسی است که با صدای بلند و رسا فریاد بزند:«به من دستور داده شد تا با مردم بجنگم تا بگویند لا اله الا الله محمد رسول الله»؟ و آیا امروزه مفاهیم و ارزش‌ها تغییر کرده است که کفر با تمام فسق و فجور خود جایگزین اسلام گردیده است؟

ای مسلمانان! بعد از این‌که مسلمانان عزت، برتری، سیادت، نصرت، قدر و منزلت و مجد و عظمت خود را از دست داده اند، بخاطر کارهایی که حکام‌شان انجام داده‌اند، مسلمانان دین خود را پنهان نموده و از آن خجالت میکشند؛ پس الله برای ما کافی است و او بهترین کار ساز است. بعد از این‌که مسلمانان تکلیف خود را که همانا رساندن دین برای جهانیان است، از یاد بردند، با حالتی روبرو شدند که نمیدانند چگونه از دین خویش محافظت کنند! پس ای خلیفۀ مسلمین! چی وقت می‌آیی تا با سربلندی، تمام جهان را مخاطب قرار دهی و بگویی؛ اسلام بیاور تا سالم بمانی! از پروردگار بزرگ و صاحب عرش عظیم می‌طلبیم که آن روز به زودترین فرصت فرا برسد.

پروردگارا، به زودترین فرصت ما را به خلافت راشده بر منهاج نبوت برسان تا درد مسلمانان را درمان نموده و ظلم و ستم را از سرشان بردارد! پروردگارا این زمین را با نور وجه کریمت منور بگردان! آمین آمین!

فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ، وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ!

نو له دروغجنو څخه پيروي مه کوه، هغوی هڅه کوي، څو ته نرمي او جوړجاړی وکړې، نو هغوی به هم درسره نرمي او جوړجاړی وکړي!

خبر:

په دوحه کې د افغانستان په اړه د دوه ورځنۍ ناستې په پای کې د ملګرو ملتونو عمومي منشي انتونيو ګوترېش د یوه لنډ خبري کنفرانس په ترڅ کې وويل: د سیمې او نړۍ هېوادونه د افغانستان په اړه پر "ګډې تګلارې" سلا شوي دي. نوموړي زياته کړه چې "دا غونډه د طالبانو د واکمن حکومت رسمیت پېژندلو لپاره نه، بلکې د یوه ګډ نړیوال دریځ د خپلولو په هدف جوړه شوې وه“. نوموړي د ګډې تګلارې او دریځ په اړه ډېر جزیات ورنه کړل، خو ویې ویل چې په راتلونکې کې به ورته بله غونډه هم جوړه کړي. هغه په افغانستان کې د ترهګروسازمانونو دوامداره حضور دغه هېواد، سیمې او وراهاخوا نورې نړۍ ته د یوه خطر په توګه یاد کړ.

تبصره:

ګوترېش دروغ وايي چې دا غونډه د طالبانو د واکمن حکومت رسميت پېژندلو لپاره نه وه، ځکه څه موده وړاندې د ملګرو ملتونو د عمومي منشي مرستيالې امينې محمد د امریکا په پرېنسټن انسټېټیوټ کې ويلي و: ټاکل شوې راتلونکو دوو اونیو کې سرمنشي انتونیو ګوتېرېش افغانستان لپاره د نړۍ د هېوادونو د استازو یوه غونډه راوبولي.

ګوترېش دا هم دروغ وايي چې ګډون کوونکي د افغانستان په اړه پر ګډې تګلارې سلا شوي دي، ځکه هغوی د دغه غونډې په ترڅ کې په دې ونه توانېدل چې واحد نظر ته ورسيږي او په پايله کې یوه ګډه اعلاميه خپره کړي، د غوڅ تحريم او یا څرګند رسميت پېژندلو لپاره اقدام وکړي، بلکې د تېرو دوه کلونو په څېر یې له طالبانو سره د تعامل «تنبيه او تطميع» پر سياست ټینګار وکړ او په دې برخه کې د خپلو اختلافونو د له منځه وړلو لپاره یې د بلې غونډې وعده ورکړه.

ملګرو ملتونو د امريکا په اشارې سره دغه غونډه د دې لپاره رابللې وه، چې نړيوال له طالبانو سره د تعامل په اړه په یوه خوله کړي. خو نه اوس امريکا هغه د ۲۰۰۱ کال امريکا ده، نه ملګري ملتونه او نه نړۍ هغه پخوانۍ ده، چې د امريکا د تفرد سياست ته تن ورکړي. نړۍ اوس د څو قطبي کېدو په درشل ولاړه ده او هېڅ داسې سياسي، اقتصادي او نظامي نړيواله چاره نشته چې د امريکا له ليدلوري ورباندې نړيوال د نظر یووالی ولري.

اوسنۍ نړۍ کټ-مټ د هغه وخت له نړۍ سره ورته ده، چې لومړي اسلامي دولت (نبوي دولت) پکې ظهور وکړ او فارس او روم ونشو کولای په عربي جزيره کې د ستر اسلامي دولت د رامنځ ته کېدو، پیاوړي کېدو او بیا د هغه د جهاد پر وړاندې د خپلو سيمو د له لاسه ورکولو مخه ونيسي. دې ته ورته د امت پر سر د واکمنو نظامونو ظاهري بدلونونو د امت اساسي ستونزې نه دي حل کړې، بلکې امت د يوه بل ستر تغيير او بدلون په درشل ولاړ دی. ترمنځ يې داسې مخلص حزب د اسلامي نظام «راشده خلافت» د تاسيس لپاره کار کوي، چې ۷۰ کلونه یې خپله تګلاره د رسول الله صلی الله علیه وسلم له تګلارې څخه د یوه وېښته په اندازه نه ده بدله کړې او د امت د چارو د سرپرستۍ لپاره یې سوچه اسلامي نظامونه، حللارې او سوچه اسلامي اساسي قانون تيار کړی دی او همداراز یې په امت کې د اسلامي نظام «راشده خلافت» لپاره مسلمان سياستوال تربيه کړي او دې ته ورته یې په امت کې پراخ ملاتړی عامه فکر رامنځ ته کړی دی.

نو په افغانستان کې اسلامي امارت او په نوره اسلامي خاوره کې د قدرت خاوندان باید دغه واقعیت دقيق درک کړي او د ملګرو ملتونو له لارې له نړيوالو سره د تعامل او جوړجاړي پر ځای باید د حزب التحریر ملاتړ او نصره وکړي، څو امت خپل ورک شوی حامي دولت‌ «راشده خلافت» بيا تاسيس کړي او په داخل کې سوچه اسلام تطبیق او په بهر کې یې نور بشريت ته د پانګوالۍ او ډيموکراسۍ د ظلم او جنايت د ځايناستي په توګه د دعوت او جهاد له لارې ورسوي.

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ»]٨:٢٤[

اې مؤمنانو! د الله سبحانهوتعالی او رسول صلیاللهعلیهوسلم دستور قبول کړئ؛ کله چې تاسو هغه څه ته رابولي چې تاسو ته (مادي، معنوي، دنيوي او اخروي) ژوند درکوي.

سيف الله مستنیر

د حزب التحرير - ولایه افغانستان د مطبوعاتي دفتر رییس

ادامه مطلب...

درگیری‌های مسلحانه در سودان و پیامدهای آن بالای کشمکش‌های سیاسی

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش:

شبکۀ عربی اسکای نیوز با انتشار خبری در سایت انترنتی خود خبرداد که امریکا صبح یک‌شنبه 23 اپریل 2023م دیپلومات‌هایش را از سودان خارج نموده است؛ «جوبایدن رئیس‌جمهور امریکا صبح یک‌شنبه اعلام نمود که دیپلومات‌های کشورش را به دلیل درگیری‌های شدیدی که از چند روز قبل در سودان بالا گرفته از این کشور بیرون نموده است. بایدن در بیانیه‌ای گفت: "امروز یک‌شنبه اردوی امریکا به دستور من عملیات تخلیۀ افراد حکومت امریکا از خرطوم را عملی نمود.» شبکۀ عربی 21 نیز به تاریخ 23 اپریل 2023م در سایت انترنتی خود نوشت: «اردوی سودان در مورد عملیات تخلیۀ دیپلومات‌های امریکایی ابراز نظری نکرده، اما در بیانیه‌ای که قبلاً منتشر نموده بود، گفته بود که ایالات متحده، انگلیس، فرانسه و چین به زودی دیپلومات‌ها و سایر اتباع خود را از خرطوم بیرون خواهد نمود و افزود که انتظار می‌رود این کار فوراً آغاز شود.» پرسش این است که آیا بیرون نمودن اتباع فوق به معنای این است که درگیری‌ها ادامه خواهد یافت؟ جزئیات این قضیه از چه قرار است، مخصوصاً با توجه به این‌که البرهان و حمیدتی هردو مزدور امریکا هستند؟ و یا این‌که یکی از این دو به انگلیس و اروپا تمایل پیدا نموده و درگیری‌ها به همین دلیل بالا گرفته؟ دیگر این‌که راه‌حل احتمالی در پایان این درگیری‌ها چیست؟ با تشکر.

پاسخ:

برای این‌که پاسخ روشن شود، حوادثی را که از زمان منعقد شدن پیمان‌نامۀ دستوری و انقلاب نظامی، که علیه آن صورت گرفت، بررسی می‌نماییم:

اول: مرحلۀ پیمان‌نامۀ دستوری:

1. مزدوران امریکا، "شورای نظامی" و مزدوران انگلیس و اروپا، "جریان‌های ملکی" همه به آن‌چه که "پیمان‌نامۀ دستوری" نامیده می‌شود، تن داده بودند. پیمان‌نامۀ مذکور به تاریخ 17 آگست 2019م توسط دو طرف به امضا رسید؛ سپس بعد از توافق‌نامۀ "جوبا" که به تاریخ 3 اوکتوبر 2020م امضا شد، موعد پیمان‌نامۀ مذکور تعدیل گردید؛ طوری‌که مدت آن به 51 ماه افزایش یافت و توافق گردید که ملکی‌ها از ماه نومبر 2021م قدرت را در دست خواهند گرفت. از آن جایی‌که بر اساس پیمان‌نامۀ یادشده بسیاری از مراکز قدرت باید از جریان‌های نظامی به جریان‌های ملکی انتقال داده می‌شد؛ چیزی‌که البرهان و حمیدتی به آن راضی نیستند، بناءً در حدود دو ماه پیش از موعد تسلیم مراکز قدرت ذکر شده در پیمان‌نامه به ملکی‌ها، معلوم شد که تلاش‌هایی برای یک کودتا جریان دارد. اما این تلاش‌ها توسط چه کسی صورت می‌گرفت؟ توسط یکی از افرادشان که هنوز پنج روز از برگشت او از یک سفر معالجوی نگذشته بود: «یاسین ابراهیم، وزیر دفاع سودان از ناکام شدن کودتایی خبر داد که توسط عبدالباقی بکراوی، یکی از رهبران نظامی و 22 ضابط دیگر با رتبه‌های مختلف نظامی و شماری از سربازان به پیش برده می‌شد.» (منبع: بی بی سی 21 سپتمبر 2021م)

2. با دقت نمودن در این تلاشی‌که برای کودتا صورت گرفت، متوجه می‌شویم که این یک کودتای ساخته‌گی بوده؛ زیرا «فرمانده نظامی که تلاش‌‌هایش برای کودتا ناکام ماند، در جریان سربازی خویش در عملیات بحر جبل با البرهان همکار بوده و در غرب دارفور همکار شمس‌الدین کباشی بوده است.» (منبع: عربی 21، 22 سپتمبر 2021م) این افراد، سران رهبری نظامی در اردوی سودان و شورای رهبری می‌باشند، به این معنا که این مرد به مزدوران امریکا در رهبری اردو نزدیک بوده و مورد تأیید آنان قرار دارد. بناءً تلاش‌هایش برای کودتا غیر واقعی به نظر می‌رسد، اما این مسأله‌یی است که وی و رهبرانش آن را طراحی نمودند تا حکومت را پیش از فرارسیدن موعد تعیین شدۀ قدرت به شورای رهبری ملکی ترتیب دهند. پس از آن بود که «اردوی سودان صبح روز دو شنبه، عبدالله حمدوک و بسیاری از اعضای حکومت‌اش و نیز شماری از مسئولین و کارمندان رسانه‌یی را در جریان بگومگوهایی که در مورد کودتای نظامی جریان داشت، بازداشت نمود.» (منبع: الجزیره 25 اوکتوبر 2021م) دفتر حمدوک، که بازداشت شده بود، با نشر اعلامیه‌یی گفت: «آن‌چه رخ داد، به معنای پاره نمودن پیمان‌نامۀ دستوری و کودتای تمام عیار علیه دستاوردهای انقلاب می‌باشد.» (منبع: الجزیره 25 اوکتوبر 2021م)

3. به این ترتیب روشن می‌‌شود که توافق سال 2019م که میان ملکی‌ها در جبهۀ آزادی و تغییر و نظامی‌ها در شورای نظامی صورت گرفت، در حقیقت دامی بوده که توسط شورای نظامی و از پشت صحنه توسط امریکا برای به دام انداختن جبهۀ مذکور نصب گردیده بود؛ طوری‌که ریاست اول شورای رهبری را برای نظامیان و ریاست دوم آن برای ملکی‌ها در نظر گرفته شد و برای جبهۀ آزادی و تغییر طوری وانمود گردید که انگار آنان به زودی ریاست شورا، یعنی حاکمیت سودان در بعد از 21 ماه اول را در دست خواهند گرفت. اگر این کار ممکن می‌شد، مزدوران انگلیس و اروپا فرصت می‌یافتند تغییرات گسترده‌یی را به وجود آورند که شامل رهبری اردو و تمویل آن می‌شد؛ به گونه‌ای‌که می‌توانست نفوذ امریکا را در سودان تهدید نماید و این چیزی است که امریکا به هیچ وجه اجازۀ آن را نمی‌دهد.

سپس این خبر میان مردم منتشر گردید که مسألۀ کودتا کار خود برهان و حمیدتی بوده و آن را به هدف از بین بردن پیمان‌نامۀ دستوری طراحی نموده اند. پس از انتشار این خبر، مردم به جاده‌ها رفته و دست به اعتراض زدند، البته بعضی از روی اخلاص و بعضی دیگر با تحریک ملکی‌ها و این اعتراض‌ها برای چند روز و حتی چند ماه ادامه یافت.

دوم: مرحلۀ توافق‌ سیاسی:

پس از آن که مسألۀ کودتای قبلی روشن شد و تحرکات در جاده‌ها بالا گرفت، مرحلۀ دیگر فریب ملکی‌ها آغاز گردید؛ چنان‌چه گفتگوها میان نظامی‌ها و ملکی‌ها شروع شد تا این‌که سرانجام به امضای توافق‌نامۀ سیاسی به تاریخ 5 دسمبر 2022م انجامید. در پاسخ به پرسشی که به تاریخ11 دسمبر 2022م منتشر شد، گفتیم: «... در بخش دوم توافق‌نامه چنین گفته شده است: "تسلیم نمودن دولت انتقالی برای قدرتی کاملاً ملکی و این‌که دولت، رئیسی خواهد داشت که مسئولیت‌های تشریفاتی دارد و بخش اجرایی دولت توسط نخست‌وزیر ملکی به پیش برده خواهد شد" در توافق‌نامه هم‌چنین گفته شده: "اردو از امور سیاسی و فعالیت‌های اقتصادی، تجاری و سرمایه‌گذاری بدور نگهداشته می‌شود و این‌که نیروهای واکنش سریع و نیروهای گروه‌های مسلح همه در اردو مدغم خواهند شد و این کار بر اساس آماده‌گی‌هایی صورت خواهد گرفت که توافق بر سر آن قرار است بعدها در چهارچوب برنامۀ اصلاح امنیتی و نظامی صورت گیرد. ...» بر اساس توافق صورت گرفته، قرار بود امضای نهائی آن به تاریخ 6 اپریل 2023م صورت گیرد و حکومت ملکی به تاریخ 11 اپریل 2023م تشکیل گردد. این‌جا بود که اوضاع به گونۀ ذیل ادامه یافت:

1. در همان روزی‌که قرار بود توافق‌نامۀ انتقال قدرت امضا شود، یعنی 6 اپریل 2023م که 5 روز قبل از تشکیل حکومت انتقالی به تاریخ 11 اپریل 2023م بود، مولی، معاون وزیر خارجۀ امریکا در امور افریقا با ژنرال حمیدتی و نیز خالد عمر یوسف، سخنگوی روند سیاسی تماس تلفونی انجام داد. «مولی با هر یک از "حمیدتی" معاون رئیس شورای رهبری و فرمانده نیروهای واکنش سریع و نیز خالد عمر سخنگوی روند سیاسی تماس تلفونی انجام داد. این در حالی است که چند روز قبل وی با برهان رئیس شورای رهبری و فرمانده اردو نیز تماس تلفونی داشت.» (منبع: سودان تربیون 6 اپریل 2023م)

2. سایت "عربی پست" به تاریخ 19 اپریل 2023م به نقل از روزنامۀ نیویورک تایمز امریکا در تازه‌ترین معلومات از نخستین ساعات شروع درگیری‌های 15 اپریل 2023م نوشت: «شب جمعه 14 اپریل شاهد گفتگوهایی میان "برهان و حمیدتی" و با حضور نماینده‌گان بیرونی بود. در جریان این گفتگوها و پیش از آن‌که هردو طرف غذای شام را در کنار همدیگر در منزل یکی از سران نظامی صرف نمایند، برخی از وعده‌ها و تنازلات نهایی گردید.» (منبع: عربی پست 19 اپریل 2023م)

3. بدین ترتیب درگیری‌های شدید و ناگهانی به تاریخ 15 اپریل 2023م میان اردو و نیروهای واکنش سریع آغاز گردید؛ درگیری‌هایی‌که ضربۀ جدیدی به آرزوهای انتقال حکومت به ملکی‌ها، یعنی نیروهای ملکی وابسته به انگلیس به شمار می‌رود. به این ترتیب، کشمکش‌های سیاسی موجود در سودان میان نظامی‌های وابسته به امریکا و ملکی‌های وابسته به اروپا تبدیل به برخورد نظامی میان برهان و حمیدتی شد! در پاسخ به پرسشی‌که به تاریخ 19 مارچ 2023م منتشر نمودیم، گفتیم: «سپس نظامی‌ها "البرهان و حمیدتی" موفق خواهند شد تا عملی نمودن روند انتقال قدرت را به بهانۀ عدم توافق آنان برسر مدغم کردن نیروهای واکنش سریع به اردو به تأخیر اندازند. این وضع هم‌چنان ادامه خواهد یافت تا آن‌که شرایط و فضای مناسب برای تعدیل توافق‌نامه و پاک نمودن آن از هرگونه تأثیرگذاری عملی جریان ملکی در آن فراهم گردد و این معنای کلمۀ "به زودی" است که در اظهارات البرهان به آن اشاره کرد، آنجا که گفت: «کشور در مسیر تأسیس حاکمیت ملکی در حرکت است و به گمان اغلب حکومت ملکی به زودی تشکیل گردد.» (منبع: نشریۀ الاتحاد 19 مارچ 2023م) به این ترتیب، توافق سیاسی بر مبنای خواسته‌های جریان‌های نظامی عملی خواهد گردید و سپس کلمۀ "به زودی" ممکن است نزدیک به موعد عملی شدن توافق معنا دهد و یا ممکن است به معنای بعد از آن باشد. اما در صورتی‌که چنین فرصتی برای آنان میسر نگردد، بعید نخواهد بود که سعی کنند توافق‌نامه سیاسی را به بهانۀ دشوار بودن ادغام نیروهای واکنش سریع با اردو به دلیل عدم موافقت برهان و حمیدتی، ملغا اعلان کنند، یعنی سناریوی لغو پیمان‌نامۀ دستوری با اسلوبی جدید تکرار شود.» نقل قول از پاسخ به پرسش قبلی تمام شد.

4. جریان‌های سیاسی مخالف شروع به فراخواندن اردو و واکنش سریع به متوقف کردن درگیری‌ها نمودند؛ در حالی‌که این جریان‌ها قبلاً علیه اردو و علیه واکنش سریع بودند؛ اما پس از شروع درگیری‌ها تبدیل به جریان‌هایی شدند که تمام هم و غم شان زمینه‌سازی برای پایان دادن به درگیری‌ها میان دو طرف است و خواسته‌های سیاسی شان مبنی بر کنار زدن دو طرف از زندگی سیاسی و تشکیل حکومت ملکی را فراموش نمودند. چنان‌چه: «جریان‌ آزادی و تغییر در بیانیه‌ای از رهبری نیروهای مسلح و نیروهای واکنش سریع خواست حکمت را مراعات نموده و فوراً به رویارویی‌های نظامی پایان دهند و مجدداً به پای میز مذاکره برگردند و بدانند که یگانه گزینه برای حل و فصل قضایای حل‌ناشده همانا حل مسالمت‌آمیز از طریق راه‌حل‌های سیاسی می‌باشد و بس.» (منبع: الجزیره 16 اپریل 2023م) به این ترتیب، واقعیت جریان‌های مخالف تغییر نمود؛ طوری‌که دیگر جریان‌های مخالف نه، بلکه جریان‌های مصالحه میان رهبری اردو و رهبری نیروهای واکنش سریع شدند که به گونۀ نمادین و به هدف خاکستر زدن به چشم مردم با یکدگر درگیر شده اند.»

5. در بیانیۀ وزارت خارجۀ امریکا گفته شده: «بلنکن تأکید نموده که نیاز به آتش‌بس برای رسانیدن کمک‌های بشردوستانه برای متضررین این درگیری‌ها بسیار شدید می‌باشد.» (منبع: سکای نیوز 18 اپریل 2023م) پس وی می‌خواهد آتش‌بس صورت گیرد نه این که درگیری‌ها پایان یابد و دو طرف فوراً به این فراخوان امریکا لبیک گفتند. اردو از زبان شمس الدین کباشی، عضو شورای رهبری اعلان نمود که «شورای رهبری با آتش‌بس برای 24 ساعت که از شام سه شنبه آغاز شود موافقت نموده اند.» (منبع: العربی 18 اپریل 2023م) نیروهای واکنش سریع نیز با آتش‌بس به پیشنهاد امریکا که توسط انتونی بلنکن، وزیر خارجۀ امریکا اعلام نمود، موافقت کرده گفت: «بر اساس تماس‌هایی‌که با انتونی بلنکن، وزیر خارجۀ امریکا داشتیم و نیز با در نظرداشت تلاش‌های دولت‌های دوست و برادر که خواهان آتش‌بس برای گشودن مسیر امن برای عبور غیر نظامیان و انتقال مجروحین می‌باشند، ما از جانب خود اعلام می‌نماییم که با پیشنهاد این آتش‌بس برای مدت 24 ساعت موافقت داریم.» (منبع: الراکوبة السودانیة 18 اپریل 2023م) این ثابت می‌کند که برهان و حمیدتی از امریکا پیروی می‌کنند و دساتیر امریکا را بدون وقفه عملی می‌نمایند. هرگاه امریکا از آنان بخواهد درگیری‌ها را به گونۀ جدی و به صورت نهائی پایان دهند، آنان اطاعت خواهند نمود؛ اما از دو طرف، آتش‌بسی 24 ساعته خواستند؛ ولی با وجود آن هم به دو طرف اجازه دادند درگیری‌ها را ادامه دهند.

6. روزنامۀ "شرق اوسط" عربستان سعودی به تاریخ 19 اپریل 2023م به نقل از سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا که نخواسته نامش فاش شود، گفت: «وزارت خارجۀ امریکا یک تیم کاری مخصوص کشمکش نظامی در سودان مشخص نموده تا برنامه‌ریزی‌های وزارت مذکور و مدیریت آن و لوژستیک مربوط به حوادث سودان را زیر نظر داشته باشد.» و افزود: «تمرکز ما در حال حاضر بالای دست‌یابی به آتش‌بس فوری است.» و گفت: «فشارها بالای نیروهای واکنش سریع و نیروهای مسلح سودان را تا زمانی‌که آتش‌بس 24 ساعته را بپذیرند، ادامه خواهیم داد و از هردو طرف می‌خواهیم پایبندی به این آتش‌بس را ضمانت نمایند.» (منبع: شرق اوسط 19 اپریل 2023م) این نشان می‌دهد که این امریکائی‌هاستند که کشمکش موجود میان دو طرف را مدیریت می‌کنند و نمی‌خواهند تا زمان دست‌رسی شان به اهدافی که در نظر دارند، آتش‌بس کامل و دائمی صورت گیرد.

7. بایدن در بیانیه‌یی گفت: «امروز یک شنبه اردوی امریکا عملیات تخلیۀ افراد حکومتی امریکا را از خرطوم به دستور من انجام دادند.» بایدن هم‌چنین از جیپوتی، اتیوپیا و سعودی تشکری نموده، از "کمک‌های همه جانبه این دولت‌ها برای موفقیت عملیات تخلیۀ مذکور یادآوری نمود.» نیروهای واکنش سریع که یکی از طرف‌های درگیر در سودان می‌باشد، صبح روز یک شنبه اعلام نمود که دیپلومات‌های امریکا و خانواده‌های آنان از سفارت امریکا در خرطوم تخلیه شدند و این کار در هماهنگی با ایالات متحده صورت گرفته است. شبکۀ خبری سی ان ان خبر داد که "تمام دیپلومات‌های امریکایی و افراد خانواده‌های‌شان در امان کامل توسط طیاره‌ها/هواپیماهای نظامی امریکا در حال بیرون شدن از سودان می‌باشند.» شبکۀ مذکور افزود: «با بیرون رفتن دیپلومات‌ها از سودان، سفارت امریکا در خرطوم مسدود گردید.» (منبع: سکای نیوز عربی 23 اپریل 2023م) شبکۀ عربی21 نیز به تاریخ 23 اپریل 2023م اظهارات جوبایدن رئیس‌جمهور امریکا مربوط به تخلیۀ دپلومات‌های امریکا را در صفحه انترنتی خود منتشر نموده افزود: «اردوی سودان در خصوص عملیات تخلیۀ دیپلومات‌های امریکایی تبصره‌یی نکرد؛ اما در بیانیه‌یی که قبلاً منتشر نموده بود، گفته بود که ایالات متحده، انگلیس، فرانسه و چین قرار است دیپلومات‌ها و سایر اتباع خود را از خرطوم تخلیه نمایند» و افزود: «انتظار می‌رود این کار هرچه زودتر آغاز گردد.» تمام این اظهارات به هدف دادن تصویری از بالاگرفتن درگیری‌ها مطرح گردیده است.

8. آتش‌بس 72 ساعته‌یی که امریکا از شب سه شنبه 25 اپریل 2023م اعلام نمود: «بلنکن در بیانیه‌یی گفت: پس از گفتگوهای گسترده در جریان 48 ساعت گذشته، نیروهای مسلح سودان و نیروهای واکنش سریع با عملی شدن آتش‌بس سراسری که از نیمه شب 24 اپریل آغاز و تا 72 ساعت ادامه خواهد داشت، موافقت نمودند. وی افزود: در جریان این مدت ایالات متحده، نیروهای مسلح سودان و نیروهای واکنش سریع را تشویق می‌نمود به آتش‌بس به صورت فوری و همه‌جانبه پایبند باشند.» (منبع: الجزیره مباشر 25 اپریل 2023م)

با دقت نمودن در حوادث مرحلۀ توافق سیاسی روشن می‌شود که آتش‌بس در اختیار امریکاست و حوادث را مدیریت می‌نماید و کشمکش‌های نظامی را میان دو مزدورش شعله‌ور می‌کند. درگیری‌هایی‌که امروز میان اردوی سودان و نیروهای واکنش سریع بالا گرفته، کشمکش سیاسی سودان را به گونۀ جدی وارد میدان جدیدی می‌نماید؛ میدانی‌که امریکا آن را آماده نموده تا با استفاده از آن مزدوران انگلیس و اروپا را از مرکز حاکمیت مؤثر و فعال دور نگهدارد و به این ترتیب زمینۀ تسلط امریکا بر اوضاع به صورت کامل فراهم گردد. برای امریکا تعداد کشته‌ها و مجروحین هیچ اهمیتی ندارد و نیز ویران شدن سودان و ابزارهای نظامی آن برای امریکا هیچ اهمیتی ندارد؛ زیرا این آخرین چیزی است که امریکا به آن می اندیشد، یعنی آن‌چه برای امریکا اهمیت دارد این است که حاکمیت سودان بدون دخالت انگلیس و اروپا تنها در اختیار امریکا باشد.

سوم: این‌که آیا انگلیس و اروپا در تلاش حمیدتی برای کودتا علیه برهان پشت سر او قرار داشته و از او حمایت می‌کنند، باید گفت که بعید به نظر می‌رسد. به دلایل زیر:

1. مزدوران امریکا در منطقه پیوسته با هردو طرف نزاع در تماس بودند و اگر امریکا می‌دانست که حمیدتی به انگلیس و اروپا تمایل پیدا نموده، مطمئناً مزدوران منطقه‌ای‌اش را به حمایت از اردوی سودان به عنوان سازمان نظامی ملی می‌فرستاد و در عین حال از نیروهای واکنش سریع می‌خواست مسألۀ رسمیت خود را با اردو حل و فصل نماید؛ یعنی رسمیت آن را از آن سلب می نمود. عربستان سعودی با هردو طرف در تماس بود و شبکۀ الجزیره امروز به نقل از وزیر خارجۀ مصر گفت که عربستان با هردو طرف درگیر در سودان "برهان و حمیدتی" در تماس بوده.

2. وزیر خارجۀ امریکا با دو طرف در تماس بوده و آنان را به آتش‌بس فرا می‌خواند. «فرمانده نیروهای واکنش سریع سودان، محمد حمدان دقلو در یک سلسله تویت‌هایی گفته: انتظار داریم در خصوص راه‌های حل و فصل این مشکل مناقشه‌هایی بیشتری با وزیر خارجه امریکا داشته باشیم.» (منبع: الجزیره نت 18 اپریل 2023م) «پس از تماس وزیر خارجۀ امریکا با فرمانده اردو، عبدالفتاح برهان و فرمانده نیروهای واکنش سریع محمد حمدان دقلو "حمیدتی" و درخواست از آنان برای برقراری آتش‌بس بشردوستانه، روی این آتش‌بس توافق صورت گرفت.» (منبع: الجزیره 18 اپریل 2023م)

3. اگر نیروهای واکنش سریع به نفع اروپائیان کودتایی به راه می‌انداخت، جریان‌ آزادی و تغییر قطعاً در کنار وی قرار می‌گرفتند، به ویژه که این جریان صبح و شام خواستار کنار رفتن نظامیان از قدرت و تسلیم آن به ملکی‌ها می‌باشد؛ یعنی این جریان علناً و قبل از شروع درگیری‌های اخیر با اردو و فرمانده آن، برهان مخالفت داشتند؛ اما اینک خواستار آتش‌بس فوری می‌باشد؛ یعنی با وجود سروصداهایی‌که حمیدتی به راه انداخته، وانمود نکرده اند که حمیدتی به دلیل حمایت از دموکراسی به جنگ با برهان برخاسته: «نیروهای آزادی و تغییر سودان از رهبری اردو و نیروهای واکنش سریع خواسته فوراً به درگیری‌های نظامی پایان دهند و به پای میز مذاکره بر گردند.» (منبع: روزنامه شرق 16 اپریل 2023م)

از این‌جا روشن می‌شود که جریان‌های وابسته به اروپا در سودان در پی این درگیری‌ها شکه شده اند و از هیچ یک از طرفین درگیر اعلام حمایت نکرده اند. به همین دلیل است که احتمال جانبداری حمیدتی از انگلیس منتفی می‌گردد، بلکه وی هم‌چنان مانند برهان مزدور امریکاست.

چهارم: خلاصه این‌که:

1. شکی نیست که درگیری‌های موجود میان اردوی سودان و نیروهای واکنش سریع، درگیری‌هایی است که امریکا آن را در حالت جنگ و آتش‌بس مدیریت می‌کند و هدف امریکا از این کار؛ کشانیدن کشمکش‌های سیاسی سودان به میدان جدیدی‌که امریکا خود آن را طراحی نموده تا به این وسیله مزدوران انگلیس و اروپائیان را از مرکز نزاع دور کند و به این ترتیب امریکا به تنهایی طرف‌های نزاع را زیر تسلط خود داشته باشد. برای امریکا شمار کشته‌ها، مجروحین و ویران شدن سودان و ابزارهای نظامی آن هیچ اهمیتی ندارد.

2. امریکا در پی تداوم نفوذ خود در سودان می‌باشد؛ بدون این‌که اروپا در آن با امریکا طرف باشد؛ اروپایی‌که مدت زیادی در سودان تسلط داشت؛ چنان‌چه نفوذ اروپا در زمان حاکمیت عمر بشیر برای مدت 30 سال ادامه داشت. زمانی‌که تصمیم گرفت وی را کنار زند، به جای وی کسانی را در رأس قدرت قرار داد که بشیر آنان را ساخته بود، مانند حمیدتی و کسانی‌که با وی کار می‌کردند مانند برهان. زمانی‌که افراد وابسته به انگلیس در قالب جریان آزادی و تغییر علیه افراد امریکا قدعلم کردند، امریکا آنان را به دلیل ساده‎لوحی که دارند، با یک نیرنگ مهار نمود و این کار را در نخست با راه‌اندازی بحث پیمان دستوری و سپس توافق‌‌نامۀ سیاسی انجام داد.

3. این‌که آیا انگلیس توانسته به یکی از سران دو طرف درگیر "حمیدتی" نفوذ نموده و به همین دلیل درگیری‌های نظامی بالا گرفته باشد، باید گفت که هیچ نشانه‌یی دال بر این مسأله وجود ندارد؛ بلکه به گمان اغلب ما و چنان‌که قبلاً به آن اشاره نمودیم، برعکس آن ثابت است؛ چنان‌چه هردو، "برهان و حمیدتی" هم‌چنان به اشارۀ امریکا حرکت می‌کنند.

4. این‌که آیا انتظار می‌رود درگیری‌ها ادامه پیدا کند یا خیر و نتیجه آن چه خواهد بود؟ چنان‌که قبلاً یاد آور شدیم، هدف از این درگیری‌ها دور نمودن مزدوران انگلیس، "ساختارهای ملکی در قالب جریان آزادی و تغییر" از صحنه می‌باشد. هرچند امریکا این هدفش را تقریباً براورده نموده، اما سابقۀ کودتا علیه پیمان‌نامۀ دستوری و برملا شدن آن برای مردم، امریکا و پیروان آن را وادار خواهد نمود زمان کشمکش را تا حدی به درازا بکشانند؛ اما به گونه‌یی‌که درگیری‌ها به صورت متفرقه خواهد بود و نه فیصله کننده تا بتواند به یکی از امور زیر دست پیداکند:

أ . اگر به این نتیجه برسد که بهتر است میان هردو مزدورش، "برهان و حمیدتی" پیمان جدیدی عقد گردد، این کار را خواهد نمود و به این ترتیب؛ توافق‌نامۀ سیاسی که با جریان‌های وابسته به اروپا به امضا رسیده بود، به حاشیه خواهد رفت و همراه با آن، جریان‌های وابسته به اروپا نیز در برابر مزدوران امریکا به حاشیه رانده خواهند شد و میدان برای مزدوران امریکا باز خواهد گردید تا واقعیت جدیدی را برای سودان ترسیم نمایند.

ب. اگر به حاشیه راندن جریان‌های وابسته به اروپا ممکن و میسر نگردید، در این صورت امریکا هیچ اهمیتی به تقسیم شدن سودان نخواهد داد؛ چنان‌چه قبلاً جنوب سودان را از پیکر آن جدا نمود، اینک غرب و دارفور را نیز از آن جدا نموده و تسلیم حمیدتی خواهد کرد؛ زیرا وی در این مناطق دست بالا را دارد؛ مخصوصاً که وی بالای معدن طلای موجود در آن منطقه تسلط دارد.

ج . در صورتی‌که جریان‌های وابسته به اروپا از باب مانور پشت سر یکی از مزدوران امریکا، مثلاً حمیدتی قرار گیرند، در چنین حالتی احتمالاً امریکا از آن مزدور خویش بخواهد از صحنه کنار برود و زمینۀ تسلط مزدور دیگر را برای رهبری نمودن تنش‌های نظامی در سودان به هدف برهم زدن صفوف جدید به وجود آمده فراهم نماید.

پنجم: به این ترتیب روشن می‌شود که مزدوران نیز مانند باداران شان هیچ اهمیتی به امور مردم و امنیت آنان قایل نیستند و برای آنان چیزی مهم‌تر از تکیه زدن بر چوکی قدرت و حرکت کردن به اشارۀ باداران شان نیست؛ چنان‌چه این مزدوران در دهۀ اخیر رمضان میان مردم رعب و وحشت انداختند؛ در حالی‌که مردم در انتظار فرارسیدن عید سعید فطر بودند تا این مناسبت را به یکدگر تبریک گفته و به دید و بازدیدها بپردازند. در چنین زمانی این سفاکان جنایت‌پیشه دست به خون‌ریزی زده، خانه‌های مردم را بر سرشان ویران نمودند و مردم را وادار نمودند دست از کارهای خویش برداشته و در منازل شان بنشینند. آنان برای به دست آوردن رضایت دشمنان الله و رسولش دست به چنین جنایت‌هایی زدند. پس مردم باید دست رد به سینۀ هردو طرف، یعنی مزدوران امریکا و مزدوران انگلیس زده و نظام آنان را از هم بپاشانند و فرزندان مخلص و آگاه سودان را که همانا جوانان حزب‌التحریر می‌باشند، نصرت و یاری دهند؛ جوانانی‌که برنامۀ کامل تأسیس مجدد دولت خلافت راشده بر منهج نبوت را حمل می‌نمایند، امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند و با این کار سعی دارند این سرزمین را از شر تمام مزدوران رهانیده و از تجزیه و تقسیم سودان جلوگیری کنند و راه شکوفایی آن را هموار گردانند تا باشد که الله متعال به آنان رحم نموده و به آنان عزت دهد.

﴿ وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ أُولَٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ [توبه: 71]

ترجمه: و مردان و زنان مؤمن، دوستان یکدیگرند، به نیکی فرمان می‌دهند و از کارهای ناپسند باز می‌دارند، نماز برپا می‌دارند، زکات می‌پردازند و از الله و پیامبرش اطاعت می‌نمایند. اینانند که الله آنان را مورد رحمت قرار خواهد داد. بی تردید، الله شکست ناپذیر حکیم است.

5 شوال 1444هـ.ق.

25 اپریل 2023م.

مترجم: عبدالله  دانشجو

 

ادامه مطلب...

از بین رفتن امانت (2)

(ترجمه)

در فتح الباری شرح صحیح البخاری از بن حجر عسقلانی با اندکی تصرف در باب رفع امانت چنین آمده است: از عبد الله بن عمر روایت است که گفت از رسول الله صلی الله علیه و سلم شنیدم که می‌فرمود:

 «إنما الناس کالإبل المائة لاتکاد تجد فیها راحلة»

ترجمه: انسا‌ن‌ها مانند صد شتر هستند که تو به سختی می‌توانی از میان‌شان یک شتر راحله را پیدا کنی.

این گفتۀ رسول الله صلی الله علیه و سلم "إنما الناس کالإبل المائة لاتکاد تجد فیها راحلة" به این معنی است که تو در بین صد شتر یکی را نمی‌یابی که قابل سوار شدن باشد؛ زیرا شتری برای سواری مناسب است که به آسانی رام شود. هم‌چنین در بین صد انسان یکی را نمی‌یابی که برای هم‌صحبتی مناسب باشد که رفیقش را کمک کرده و با او برخورد نیکی داشته باشد.

خطابی گفته است: عرب صد شتر را به نام (إبل) یاد می‌کنند و می‌گویند که فلان شخص یک (إبل) دارد، به این معنی است که او صد شتر دارد و یا این‌که فلانی دو (إبل) دارد، به این معنی است که او دو صد شتر دارد. از این رو، در روایتی‌که (مائة) بدون الف لام آمده است، تفسیر از (إبل) می‌کند؛ چرا که این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم (کإبل) یعنی مانند صد شتر است. از آنجایی‌که استفادۀ لفظ (إبل) به جای صد شتر زیاد مشهور نیست، کلمۀ (المائة) برای توضیح دادن و رفع ابهام یاد شده است.

هم‌چنان خطابی می‌گوید: این حدیث به دو حالت تعبیر می‌‎شود: اول این‌که تمام مردم در احکام الله سبحانه وتعالی برابر هستند و هیچ انسان محترمی بر کسی‌که از احترام کمتری برخوردار است و هیچ انسان بلند رتبه بر پائین رتبه  برتری ندارد و مانند این است که در بین صد شتر یکی هم راحله (قابل سوار شدن) نیست. راحله بر وزن فاعله و به معنی مفعوله است، یعنی تمام شان برابر هستند؛ لیکن قابل سواری نیستند. دوم این‌که اکثر مردم اهل زیان هستد و تعداد اهل فضل بسیار اندک است؛ مانند شتر راحله که در بین تعداد زیادی از دیگر شتران هستند؛ اما بیشتر مردم نمی‌دانند.

انسان هر اندازه که الله متعال را بیشتر بشناسد، به همان اندازه از او بیشتر می‎ترسد و هیچ کس از الله نمی‌ترسد، جز عالمی‌که بداند که در بین مردم به عنوان دعوتگر فرستاده شده است و مانند شتر راحله است. هم‌چنان پی برد که امت دچار انحطاطی شده است و از آن نگران گردید، ناگهان از جایش بلند شد و دربارۀ دلایل ضعف امت و دست یافتن غرب به تکنالوژی به بحث پرداخت. بنابراین، هنگامی‌که ما از این راحله سخن می‌گوییم، منظور ما شیخ علامه تقی الدین النبهانی رحمه الله است و زمانی‌که ما از این راحله صحبت می‌کنیم، منظورمان حزب التحریر است که این عالم ربانی و دلسوز برای امت درس داد؛ سپس احکام شریعت را بخاطر نجات امت برای مان آموختاند و بعداً همراه به فکره و  طریقه در میان امت ظاهر شد.

فکره به قضیه‌ای تعلق می‌گیرد که نظام اسلام در سرتاسر جهان حاکم شود و حکم بما انزل الله از طریق اقامۀ خلافت و نصب خلیفه‌ای که بر اساس کتاب الله و سنت رسولش همراه مسلمانان بیعت کند، دوباره باز گردد تا نظام‌های کفری را نابود کرده و نظام اسلام را در میدان تطبیق جایگزین نماید؛ سرزمین‌های اسلامی را به دارالاسلام تبدیل کند، جامعه را جامعه اسلامی بگرداند و رسالت اسلام را توسط دعوت و جهاد به اطراف و اکناف عالم برساند.

طریقه عبارت از راه و روشی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم از طریق آن دولت را تأسیس نمود و این حزب به عنوان راحله‌ای است که تمام درد و غم امت را به دوش می‌کشد؛ تا زمانی‌که خلافت تأسیس شود، راحتی را از غرب بگیرد و قصر های شان را نابود سازد. امروزه غرب نگران این راحله است و با تمام امکانات با آن مبارزه می‌کند و می‌خواهند این نطفه را در جنین نابود کنند؛ لیکن نمی‎دانند که این مولود از دیگران فرق دارد و به زودترین فرصت  با تمام قدرت و عظمت سر بلند خواهد کرد و زود است که غرب کافر دسیسه‎های شیطانی خود را فراموش کرده و کسانی‌که ظلم کردند، بدانند که به کجا باز می‎گردند.

پروردگارا، به زود ترین فرصت ما را به خلافت راشده بر منهاج نبوت برسان تا درد مسلمانان را درمان نموده و ظلم و ستم را از سرشان بر دارد! پروردگارا این زمین را با نور وجه کریمت منور بگردان!

ادامه مطلب...

چرا حکام امارات متحده عربی سعی دارند مسألۀ حقوق زن را در افغانستان با این همه جدیت دنبال کنند؟

(ترجمه)

خبر:

شورای امنیت امروز با اتفاق آراء فیصله‌ای را که توسط امارات متحدۀ عربی و جاپان به صفت دست اندرکاران مسألۀ افغانستان تهیه نموده بودند، تصویب نمود. در این فیصله تصامیم طالبان مبنی بر منع نمودن زنان افغان از کار در مؤسسات سازمان ملل در افغانستان تقبیح گردیده.

بیشتر از 90 دولت عضو در سازمان ملل برای حمایت از فیصلۀ یاد شده مشارکت نمودند و این نخستین باری است که بیشتر از 28 دولت از اعضای سازمان همکاری‌های اسلامی برای پشتیبانی از یک فیصله در شورای امنیت مشارکت می‌نمایند. لانا زکی نسیبه، معاون وزیر خارجه و همکاری‌های جهانی در امور سیاسی و نمایندۀ دائم دولت امارات در سازمان ملل گفت: «تصویب این فیصله توسط شورای امنیت، به خودی خود پیام روشنی برای تقبیح و فراخوان واضحی برای برگشتن فوری طالبان، نه فقط از ممنوعیت اخیر مربوط به کار زنان است، بلکه سایر ممنوعیت‌هایی است که حقوق زنان و دختران را در افغانستان از آنان سلب نموده.» وی افزود: «همه باید بپذیریم که ثبات، شکوفایی اقتصادی و مصالحۀ سیاسی بدون مشارکت زنان و دختران افغانستان در این کشور ناممکن است.» (منبع: جریدۀ البیان امارات 28 اپریل 2023م)

تبصره:

حاکمان امارات متحدۀ عرب و مزدوران‌شان در برابر کفار احساس حقارت می‌کنند. آنان احساس می‌کنند که هر لحظه باید برای کفار حربی یادآوری نمایند که به هر قیمتی خود را بخشی از آنان می‌دانند؛ بلکه حتی می‌خواهند برای کفار ثابت نمایند که آنان در فراخواندن مسلمانان به زندگی کردن بر اساس احکام و قوانین کفار با یکدیگر رقابت می‌نمایند؛ در حدی‌که اگر پست‌ها و وظیفه‌های موقتی شان بطلبد، حاضر اند نام‌های خویش را به کریستیانا، میشل و امثال آن تغییر داده و دست به کارهایی بزنند که با فطرت سلیم انسانی مخالف باشد. چرا این خانم "لانا" به جای این‌که برای مسلمانان افغانستان درس "حفظ حقوق زن" بدهد، خود را زحمت نمی‌دهد تا از صاحب مقولۀ "منزل خانوادۀ ابراهیمی" بخواهد که دست از این مقوله و بدعت بردارد؟ چرا وی خود را زحمت نمی‌دهد تا در مورد بیزاری ابراهیم علیه السلام از این قصری که در ابوظبی به نام وی علیه السلام موسوم به "خانۀ اماراتی ابراهیمی" ساخته‌اند و در آن یک مسجد یک کلیسا و یک کنیسه را در کنار هم بنا کرده اند، ابراز نظر نموده و چیزی بگوید؟ مگر این آیت شریفه به گوش وی و بادارش حاکم امارات نخورده که می‌فرماید:

﴿مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيّاً وَلَا نَصْرَانِيّاً وَلَٰكِن كَانَ حَنِيفاً مُّسْلِماً وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾ [آل عمران: 67]

ترجمه: ابراهیم به آیین یهود و نصاری نبود، لیکن به دین حنیف توحید و اسلام بود و هرگز از آنان که به الله شرک آورند نبود.

در مورد سر و صدایی‌که حاکمان امارات در خصوص حقوق زن به راه انداخته اند، بنده مناسب می‌بینم بخشی از کتاب "نظام اجتماعی" حزب‌التحریر را در این‌جا نقل قول نمایم:

«بنابر این، مسألۀ مساوات میان زن و مرد قضیه‌ی قابل بحث نیست و نه هم قضیه‌ای است که به نظام اجتماعی ارتباط بگیرد؛ زیرا مساوی بودن زن با مرد و یا مساوی بودن مرد با زن، مسأله‌ای نیست که در زندگی اجتماعی تأثیرگذار باشد و نه هم مشکلی است که احتمالاً در زندگی اسلامی به وجود آید. این اصطلاحی است که تنها در غرب وجود دارد و هیچ مسلمانی آن را به کار نمی‌برد؛ مگر به گونۀ تقلید از غرب؛ غربی‌که حقوق طبیعی زن را به عنوان یک انسان زیر پا نموده و در پی آن، زن‌ها برای به دست آوردن این حقوق ضایع شدۀ خویش، بحث مساوات را مطرح نموده و آن را راهی برای به دست آوردن حقوق خود پیش گرفته اند. اما اسلام هیچ ارتباط و دخالتی به این اصطلاحات ندارد؛ زیرا نظام اجتماعی خویش را بر یک اساس و زیربنای مستحکمی بنا نموده که همبستگی جمعی و جامعه و شکوفایی آن را ضمانت می‌نماید و برای زن و مرد سعادت واقعی و مناسب با کرامت انسانی شان را فراهم می‌آورد؛ کرامتی‌که الله سبحانه وتعالی به آنان لطف نموده: ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ﴾ [اسراء: 70] ترجمه: بدون شک بنی آدم را کرامت بخشیدیم.

 پس حقوقی را که اسلام برای هریک از زن و مرد داده و مسٸولیت‌هایی را که بر دوش هریک از آنان گذاشته، حقوق و مسٸولیت‌هایی است که از نظر شارع به مصلحت هریک از آنان می‌باشد و راه‌حل‌هایی است که برای اعمال شان به عنوان یک عمل خاص برای انسانی خاص در نظر گرفته شده است. بناءً در هر کجا که طبیعت انسانی تقاضا می‌کرده، شریعت اسلامی حقوق و مسٸولیت‌های انسان‌ها "اعم از زن و مرد" را یکجا و به گونۀ متحد در نظر گرفته و هر کجا که طبیعت‌های شان مختلف و متنوع بوده و تقاضای تنوع را می‌کرده، حقوق و مسٸولیت‌های مربوط به آنان را نیز متنوع در نظر گرفته است. باید دانست که این یکجا  و متحد بودن در حقوق و مسٸولیت‌ها، مساوات نامیده نمی‌شود، هم‌چنان‌که عدم مساوات نیز نامیده‌ نمی‌شود و نیز باید دانست که هدف از آن تنوع در حقوق و مسٸولیت‌ها به معنای عدم مساوات و یا مساوات نیست؛ زیرا وقتی اسلام به جمع، اعم از مرد و زن می‌نگرد، تنها و تنها به اعتبار یک جمعی از انسان‌ها به آن می‌بیند و این جمع انسانی طبیعتاً متشکل از مردها و زن‌ها می‌باشد. الله متعال می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيراً وَنِسَاءً﴾ [نساء: 1]

ترجمه: ای مردم، بترسید از پروردگار خود، پروردگاری‌که همه شما را از یک تن بیافرید و هم از آن، جفت او را خلق کرد و از آن دو تن مردان و زنان زیادی خلق کرد.» (نقل قول از کتاب نظام اجتماعی تمام شد.)

بنابر این و با توجه به آن‌چه گفته شد، ادعای حقوق زن در سرزمین‌های اسلامی هیچ جایگاهی ندارد. پس شاید بهتر باشد حاکمان امارات برای این ادعاهای خویش بازار دیگری غیر از سرزمین‌های اسلامی جستجو کنند، بروند اماکنی را برای این ادعاهای خویش جستجو کنند که زن‌ها در آن‌جا به سان تولیدات مختلف بسته‌بندی شده و برای فروش در معرض عام گذاشته می‌شوند، مانند دولت‌های غربی!

و اما این‌که طالبان زنان را از کارکردن در مؤسسات سازمان ملل منع نموده اند، دلیل آن روشن است، و آن این است که نمی‌خواهند سازمان ملل از میان زنان افغانستان به نفع دولت‌های غربی سربازگیری نماید و نمی‌گذارند این سازمان مفاهیم مخالف با مفاهیم اسلام را در داخل افغانستان انتشار دهند؛ پس اگر سازمان ملل بتواند زنانی را از داخل به این هدف استخدام نماید، قطعاً در کار خود موفق خواهد بود.

از جانب دیگر، باید گفت که برای طالبان، که در حاکمیت افغانستان را در دست دارند، بهتر این بود که عوض استدلال به برخی از بندهای قانون جهانی در مورد احترام گذاشتن به حاکمیت دولت‌ها و تصامیم داخلی آنان، اسباب و دلایل منع زنان از کار در مؤسسات سازمان ملل را با شفافیت کامل بیان می‌نمودند. به عوض این‌که در واکنش به تصمیم شماره 2681 سازمان ملل و در واکنش به موقف حاکمان امارات چنین استدلال نمایند که مسألۀ کارکردن زنان در مؤسسات سازمان ملل یک مسألۀ خاص و غیرقابل مناقشه می‌باشد، بهتر بود اسلام را به عنوان نظامی برتر و بهتر برای حاکمیت معرفی می‌نمودند و می‌گفتند که روابط بین‌المللی باید بر اساس داد و ستد به پیش برده شود و نه بر اساس تحمیل نمودن ارادۀ برخی بر ارادۀ دیگران؛ کاری‌که سازمان ملل از همان ابتدای تأسیس آن توسط دولت‌های بزرگ برای وادار نمودن سایر دولت‌ها به اطاعت از دولت‌های بزرگ زیر نام قانون جهانی انجام می‌دهد! بهتر است در چنین استدلال‌هایی، این فرمودۀ الله متعال قاعده و اساس در نظر گرفته شود که می‌فرماید:

﴿قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللهُ وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ﴾ [سبأ: 24]

ترجمه: بگو: آن‌که از  آسمان‌ها و زمین به شما روزی می‌دهد، کیست؟ بگو: آن الله است و ما  یا شما کدام در هدایت یا ضلالتیم (به زودی معلوم شما خواهد شد).

نویسنده: نزار جمال

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

از بین رفتن امانت

در فتح الباری شرح صحیح البخاری از بن حجر عسقلانی با اندکی تصرف در باب از بین رفتن امانت آمده است:

از ابوهریره روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«ا‌ذا ضیعت الامانة فانتظر الساعة قال:‌ کیف اضاعتها یا رسول الله؟ قال: اذا اسند الامر الی غیر اهله فانتظر الساعة»

ترجمه: زمانی‌که امانت از بین رفت، منتظر قیامت باش! گفت: ای رسول الله چگونه امانت از بین می‌رود؟ فرمود: زمانی‌که کار به اهلش سپرده نشود، منتظر قیامت باش.

مراد از (باب رفع امانت) ضد خیانت است و منظور از رفع امانت، از بین رفتن امانت می‌باشد؛ به گونه‌ای که امانت‌دار معدوم و یا شبه معدوم باشد.

کرمانی دربارۀ این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم (اذا اسند) چنین گفته است: این موضوع به زمان وقوع قیامت دلالت می‎کند؛ زیرا در قسمتی از پاسخ موضوع قیامت وارد شده؛ دلیل آن این است که از طریق وارد شدن موضوع قیامت باید چگونگی سپرده شدن امانت را توضیح دهد؛ چنانچه در برخی روایات کلمه «وسد» به کار رفته است. مراد از (الامر) ذاتاً به امور دین مانند: خلافت، امارت، قضاوت و فتوا تعلق می‎گیرد. هم‌چنین کرمانی دربارۀ این فرمودۀ آن‌حضرت صلی الله علیه وسلم (الی غیر اهله) می‌گوید که کلمۀ (الی) به جای لام آمده است تا به وجوب اسناد دلالت کند.

این فرمودۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم (فانتظر الساعة) فاء یا برای تفریع آمده و یاهم جواب شرط است. یعنی زمانی‌که کار به اهلش سپرده نشد؛ پس منتظر قیامت باش. ابن بطال می‎گوید معنی (اسند الامر الی غیر اهله) اینست که الله متعال علماء و ائمه را برای بنده گان خود امین قرار  داده است و نصیحت نمودن را برای شان فرض نموده است. پس سزاوار است که ایشان اهل دین را ولی امور خود قرار دهند؛ پس هنگامی‌که غیر از اهل دین را ولی امور خود قرار دادند، امانتی‌ را که الله برای شان واگذار نموده بود، ضایع کردند.  

بیشتر مردم امانت را سبک می‌پندارند به امانت اهمیت نمی دهند و نسبت به آن بی‌باک هستند؛ در حالی‌که حفظ امانت کاری بس مهم است. شاید این کار بخاطر عدم شناخت حقیقت امانت و گناه بزرگی باشد که رعایت نکردن آن در پی دارد. در حالی‌که دین مبین اسلام ما را از ضایع کردن امانت منع نموده است.

برخی از مسلمانان امانت را فقط با مالی‌ و یا چیزی منحصر می‌دانند که نزد مردم می‌گذارند، حال آنکه امانت عام‌تر و جامع‌تر از این می‌باشد. بنابراین، نماز، زکات و تمام شعایر دین امانت هستند و تمام اعضای بدن انسان امانت است. دست، پا، شرمگاه، شکم و دیگر اعضای بدن امانت است؛ پس باید به وسیلۀ این امانت‌ها مرتکب گناه نشوی در غیر آن امانت را ضایع نمودی و هم‌چنین تمام اوامر و نواهی الله سبحانه وتعالی امانت است.

ای مسلمانان! بزرگترین امانت چیزی است که به حکام و رؤسا سپرده می‌شود، امانت آنان شامل تمام مردم می‌گیرد و رسول الله صلی الله علیه وسلم در این رابطه چنین می‌فرماید:‌

«ما من عبد یسترعیه الله رعیة یموت یوم یموت و هو غاش لرعیته الا حرم الله علیه الجنة»

ترجمه: هیچ بنده‌ای نیست که الله سبحانه وتعالی مراقبت از رعیت را بر دوش وی گذاشته باشد و در حالی بمیرد که به رعیت خود خیانت کند؛ مگر این‌که الله متعال او را داخل بهشت نمی‌گرداند.

آری، این امانت بزرگی است که در رأس تمام امانت‌ها قرار دارد، با ضایع نمودن آن تمام چیز ضایع می‌شود،. دقیقاً مثل این زمان که مسلمانان در آن بسر می‌برند که کار به اهلش سپرده نشده و به گنهکاران، فاسقان مزدور، مجرمین، ظالمین، منافقین مسیحی و حتی به کفار جنایت کار سپرده شده است. چنانچه از منصب‌شان برای استعمار مسلمانان استفاده می‎کنند.

آیا نمی‌بینی که در سوریه و دیگر سرزمین‌های اسلامی چه جریان دارد؟ و آیا نمی‎بینی که چگونه مسلمانان توسط حکام به خاک و خون کشیده می‌شوند؟ حالت این امت عجیب است، باطل را شناخته و بازهم از آن پیروی می‌کنند، خطر را دریافته و لیکن به آن اهمیتی نمی‎دهند و مانند پروانه‌هایی هستند که دور آتش می‎چرخند.

آیا و قتش نرسیده که این امت بزرگ دوباره عظمت خود را بدست بیاورند؟ آیا وقت آن نرسیده که بدانند تمام این مشکلات بخاطر ضایع نمودن امانت است؟ آیا وقت آن نرسیده که بدانند امانت بزرگی که از بین رفته کدام است؟ آری، این خلافت است. پس چرا با کسانی‌که در راه بازگشت خلافت کار می‌کنند همراه نشویم؟ و در آخر از الله سبحانه وتعالی می‌طلبیم که آن روز به زودترین فرصت فرا برسد.

پروردگارا، به زودترین فرصت ما را به خلافت راشده بر منهاج نبوت برسان تا درد مسلمانان را درمان نموده و ظلم و ستم را از سر شان بردارد! پروردگارا این زمین را با نور وجه کریمت منور بگردان! آمین آمین!

 

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه