چهارشنبه, ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

از تجارت بردها‌ تا فرار مغزها

(ترجمه)

خبر:

طبق گزارش‌های توسعه انسانی سازمان ملل، 64 درصد از جمعیت/نفوس پاکستان(حدود 148.1میلیون از 241.4 میلیون نفر) کمتر از 30 سال سن داشته و 29 درصد از پاکستانی‌ها بین 15 تا 29 سال سن دارند. به گفته مجمع اقتصاد جهانی World Economics، سن میانه در پاکستان 20.2 سال در مقابل به سن میانه جهانی می‌باشد که 30.3 سال است. در مجموع، پاکستان تعدادِ زیادی از نسل جوان در این کشور دارد؛ تجملی‌که امروزه بسیاری از کشورها حتی ثروتمندترین و پیشرفته‌ترین آن‌ها از آن برخوردار نیستند. با این حال، واقعیت تأسف‌بار این است که این نسلِ از جوانانِ بسیار پُرانرژی به دلایل مختلف و عمدتاً معتبر، تمایلی برای خدمت به مِلت ندارند. (منبع: روزنامه‌ی پاکستان امروز)

تبصره:

مقاله فوق در مورد فرار مغزها در پاکستان و تأثیر آن بر اقتصاد پاکستان صحبت می‌کند. فقیر بودن می‌تواند یک وضعیت موقتی باشد و عوامل متعدد داشته باشد و اگر با آن عوامل به درستی برخورد شود، می‌توان این شرایط را شکست داد. تاریخ نمونه‌های بسیاری دارد که گرسنگی و نخبه‌گرایی امپراتوری‌ها را نابود کرده است. هم‌چنان تاریخ به ما نشان می‌دهد که چگونه حکومت حضرت یوسف علیه السلام مردم مصر را از قربانی‌شدن قحطی هفت ساله نجات داد؛ حال آن‌که حضرت محمد صلی الله علیه وسلم قبل از غزوه خندق دو سنگ روی شکم‌اش بست.

دلیل این فقر ساکن یا رو به وخامت همه دولت‌-ملت‌های تقریباً 100 ساله اینست که آن‌ها به همین شکل برنامه‌ریزی و طراحی شده اند. این‌ها چیزی جز مزرعه‌های برده برای استعمارگری نیست که تصمیم می‌گیرد در عقب پرده بنشیند و کارش را انجام دهد. در اینجا مردم بمانند گاوهای نری که روغن استخراج می‌کنند، گردش می‌نمایند و تنها چیزی‌که در ذهن دارند، اینست که بتوانند برای خانواده‌شان غذا تهیه کنند. همین مردمی که خیلی سخت کار می‌کنند، می‌دانند که تنها راه نجات فرزندان‌شان از این کار بی‌ثمر اینست که آن‌ها را روانه‌ی خارج کنند تا آن‌ها را به اندازه کافی توانمند بسازند و بتوانند در سرزمین ارباب/کارفرما حضور داشته باشند. این خود نشانه‌ای از انحراف است که نشان می‌دهد تمرکز/هدف امت اسلامی از کسب رضایت الله سبحانه وتعالی به سوی نیل به بقا و سپس آسایش زندگی معطوف شده است.

ابن عباس روایت می‌کند: از پیامبر صلی الله علیه وسلم شنیدم که می‌فرمود:

«لَوْ كَانَ لاِبْنِ آدَمَ وَادِيَانِ مِنْ مَالٍ لاَبْتَغَى ثَالِثًا وَلاَ يَمْلأُ جَوْفَ ابْنِ آدَمَ إِلاَّ التُّرَابُ وَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ تَابَ»  (صحیح البخاری)

ترجمه: اگر پسر آدم به اندازه‌ی دو دره مال ‌‌داشت، آرزوی سومی را می‌کرد؛ زیرا شکم پسر آدم را جز خاک پر نمی‌کند و الله توبه کننده را می‌بخشد.

الله سبحانه وتعالی سرزمین‌های اسلامی را ثروت‌های عظیم و به جوانان مسلمان قابلیت‌های چشم‌گیری عطا فرموده است؛ اما چنان‌که حضرت آدم علیه ‌السلام پس از انذار الله متعال قربانی فریب ابلیس شد و سپس راه‌های شکستن این دام را به او آموخت تا خشنودی او تعالی را بدست آورد و جایگاه/مقام خود را در بهشت باز یابد. برای حفظ ثروت‌های این امت نیز، اعم مادی و فکری ما باید بدانیم که هدف زندگی یک مسلمان در این دنیا کسب رضای الله سبحانه وتعالی، حمل دین الله سبحانه وتعالی و بالا بردن مقام/منزلت امت بعنوان کل است، نه این‌که مقام فردی خود را بالا ببرد. در نتیجه آن افزایش در مقام امت، هر عضوِ از اعضای این امت قیام خواهند کرد تا جایی‌که ذهنیت‌ها و بدن‌های جوانان این امت برای حمل و بالا بردن اسلام  مبارزه کنند. اگرچه این آسودگی تنها تحت چتر خلافت حاصل می‌شود؛ اما جوانان ما برای رسیدن به آن نقطه باید از صحابه مانند حضرت مصعب بن عمیر رضی الله عنه بیاموزند که همه تجملات/زرق و برق این دنیا را جهت پیروی از اسلام رها کرد و به هر شکل ممکن همه چیز را فدای آن کرد و نه تنها که به مقام خود در میان اهل جنت رسید؛ بلکه الگویی برای نسل‌های آینده قرار گرفت. در این ضمن، ما حاملین دعوت باید مدام دعوت را حمل کنیم، آن را به جوانان این امت برسانیم و به آنان کمک کنیم تا تبدیل به مصعب زمان خود شوند. تنها در آن صورت است که ما به هدف خود که تأسیس خلافت است، می‌رسیم و نه تنها سپر محافظوی برای مسلمانان موجود خواهیم شد؛ بلکه ان‌شاء الله زمینه‌ی هدایت و حمایت را برای مسلمانان آینده نیز فراهم خواهیم کرد.

نویسنده: اخلاق جهان

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

 

 

ادامه مطلب...

روزه و افطار به دیدن مهتاب ارتباط دارند

(ترجمه)

«عن عبد الله بن عمر رضی الله عنهما، أن رسول الله صلی الله علیه وسلم ذکر رمضان فقال:"لا تصوموا حتی تروا الهلال، ولا تفطروا حتی تروه، فإن غم علیکم فاقدروا له»

ترجمه: عبد الله بن عمر رضی الله عنها می‌گوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم از رمضان سخن به‌میان آورد و فرمود: " تا هلال ماه را ندیده اید روزه نگیریدو  تا هلال را می‌بینید افطار نکنید و در صورت پوشیده ماندن هلال و عدم رؤیت، شما اندازۀ ماه را سی روز بگیرید.

دوستان عزیز! بهترین کلام، کلام الله سبحانه وتعالی و بهترین راهنمائی، راهنمائی رسول الله، محمد بن عبد الله صلی الله علیه وسلم است و اما بعد:

این حدیث شریف حکمی را بیان می‎کند که برای برخی  مبهم گردیده و ایشان را برآن می‌دارد که به حکم شریعت مراجعه کنند، و این حکم عبارت از شروع و ختم ماه مبارک رمضان می‎باشد. واضح و مشخص است که روزه رکنی از ارکان این دین عظیم بوده و عبادتی‌ست که باید خاص برای رضای الله سبحانه وتعالی انجام شود و یقیناً الله متعال برای بندگان خود راه و روشی را وضع نموده است تا توسط آن الله سبحانه وتعالی را پرستش کنند و به او سبحانه وتعالی قرب حاصل نمایند. الله متعال در این زمینه به ما اجازه نمی‏دهد که در طریقۀ ادا نمودن و اوقات عبادات بدعت‌گذاری کنیم. فقط الله سبحانه وتعالی حق این را دارد که عبادت‌ها، روش و طریقه و وقت مان را تعیین کند و این حکمی است که او سبحانه وتعالی بیان نموده است.  

در این حدیث، رسول الله صلی الله علیه وسلم به ما خبر می‌دهد که باید در وقت معین، طبق سنتی‌که الله متعال مهتاب را خلق نموده، که با تغییر آن ماه نیز تغییر می‏کند، روزه بگیریم.  رسول الله صلی الله علیه وسلم به ما خبر داده است که ماه رمضان با پدیدار شدن هلال آغاز می‌گردد و هنگامی‌که مهتاب را دیدیم، روزه بر ما فرض می‏شود و در غیر این صورت ما حق نداریم رمضان را اعلام کنیم! هم‌چنان این حدیث ختم ماه مبارک رمضان را نیز در دیدن ماه شوال تعیین نموده است.

رسول الله صلی الله علیه وسلم از روی هوای نفس سخن نمی‎گوید؛ بلکه هرچه می‌گوید، وحی از جانب الله متعال می‌باشد؛ پس الله سبحانه وتعالی وحی نموده که فرضیت روزه به دیدن مهتاب ارتباط دارد، نه به چیز دیگری و اما اگر به چیز دیگری ربط می داشت، بدون شک الله متعال آن را به پیامبرش وحی می‎نمود. اما هنگامی‌که مسلمانان نتوانستند هلال را ببینند،  باید سی روز رمضان را کامل کنند؛ همانطوری‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیث برای ما بیان نموده است. بنابراین، وقتی‌که رؤیت هلال ثابت گردید، حتی یک روز هم نمی‌توانیم روزه گرفتن را ادامه دهیم.

تنها از الله می‌خواهیم -که به ما توفیق دهد- تا دین را آن طور که دوست دارد و خوشنود است، برپا داریم و اعمال ما را قبول درگاه خویش بگرداند، دین‌مان را حفظ نماید و ما را از مفسدین در امان دارد! اللهم آمین!

نویسنده: ماهر صالح

مترجم: حسن سلحشور

ادامه مطلب...

کشمکش‌های سیاسی در سودان

  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

شبکۀ الجزیره به تاریخ 19 مارچ 2023م در سایت خود چنین نوشت: «شورای رهبری انتقالی سودان ابراز داشته که طرف‌هایی‌ که توافق‌نامۀ سیاسی "چهارچوب" را امضاء نکرده بودند، تمایل خود را برای دست‌یابی به یک توافق سیاسی ابراز نموده اند که بحران را در کشور پایان خواهد دهد. آنان این تمایل خویش را پس از دیداری ‌که با محمد حمدان حمیدتی، معاون این شورا داشتند، ابراز کرده اند. لازم به یادآوری است که شورای رهبری سودان و شماری از جریان‌های غیر نظامی، که مهم‌ترین آن ائتلاف "آزادی و تغییر" –شورای مرکزی- می‌باشد، "توافق سیاسی یا چهارچوب" را به تاریخ 5 دسمبر 2022م برای آغاز مرحلۀ جدید انتقالی در کشور امضاء کردند. برخی دیگر از احزاب به شمول نیروهای "ائتلاف آزادی و تغییر –شاخۀ دموکراتیک" توافق‌ مذکور را امضاء نکردند.

هم‌چنین شبکۀ العربی الجدید نیز به تاریخ 16 مارچ 2023م در سایت خود نوشت: «جریان‌هایی‌ که توافق‌نامۀ سیاسی را امضاء نموده بودند، در کار کنفرانس برای "عدالت انتقالی" که روز پنج‌شنبه در خرطوم منحیث مرحله نهایی پروسه سیاسی راه‌اندازی گردیده بود، شرکت نمودند. پرسش این است که آیا واقعاً مرحلۀ نهایی نزدیک شده است؟ البته با توجه به گزارش‌هایی ‌که در مورد وجود اختلافاتی میان "البرهان" فرمانده اردو و رئیس شورای رهبری و "دقلو" معاون وی در شورا و فرمانده نیروهای واکنش سریع منتشر گردیده است. آیا این اختلافات واقعی است و امریکا ترتیب آن را داده تا حمیدتی در دارفور مستقل نموده و در نهایت آن را از پیکر سودان جدا کند، چنان‌که با جنوب سودان این کار را نمود، مخصوصاً که حمیدتی در دارفور دارای وزنۀ سیاسی نیز هست؟ و یا این‌که اختلافات مذکور جعلی و به هدف عملی نمودن نقش طرف‌های مختلف است؟ پرسش دیگر این است که هدف از سفرهای دو‌جانبه میان خرطوم و امارات، مشخصاً در حال حاضر، چیست؟ و پرسش اخیر این ‌که آیا تلاش‌های البرهان برای عادی‌سازی روابط با رژیم یهود به این کشمکش‌ها ربطی دارد یا خیر؟ از این‌که پرسش‌ها متعددی را مطرح نمودم، معذرت می‌خواهم. جزاکم الله خیراً.

پاسخ:

بهتر بود این پرسش‌های متعدد به یک‌ باره‌گی مطرح نمی‌شد، اما در هر صورت، برای پاسخ به آن‌، موارد زیر را باید بررسی نمود:

1  عمید نبیل عبدالله، سخنگوی رسمی نیروهای مسلح سودان بیانیۀ تصویری را به خوانش گرفت که در آن مردم سودان را خطاب می‌نمود و رسانه‌ها بیانیۀ مذکور را به تاریخ 11 مارچ 2023م منتشر نمودند. وی در این بیانیه خطاب به مردم اظهار داشت: «نیروهای مسلح شما بر تعهد خود تأکید دارد ‌که هم‌چنان به جریان فعالیت‌های سیاسی جاری و عملی نمودن قاطع و کامل مواردی‌ که در توافق سیاسی به دست آمد، پایبند خواهد بود؛ توافقی ‌که در زمان باقی‌مانده از مرحلۀ انتقالی تا راه‌اندازی انتخابات، منجر به وحدت ساختار نظامی و برپایی حکومتی با یک رهبری غیر نظامی خواهد گردید.» طرف‌های مخالف از این اعلان استقبال نمودند؛ زیرا قبلاً در این خصوص شک داشتند و گمان می‌کردند که اردو به توافق پایبند نخواهد ماند و سعی خواهد نمود تا آن را تغییر دهد و یا کلاً لغو نماید و یاهم برای عملی نمودن آن شروطی را وضع کند.

2   بیانیۀ نیروهای مسلح یک روز پس از آن منتشر گردید که خبرهایی در مورد کامیون‌های حامل گروه‌های مسلح مربوط به واکنش سریع که از جهت منطقۀ دارفور به جانب خرطوم در حرکت بودند، دست به دست می‌شود، اردو نیز در واکنش به آن سعی دارد نیروهای مسلح زیادی را در شماری از مناطق اطراف پایتخت جابجا نماید. برخی‌ها این را آمادگی برای درگیری قریب‌الوقوع میان نیروهای اردو به رهبری البرهان و نیروهای واکنش سریع به رهبری دقلو می‌دانند که دلیل آن همانا افزایش شدت اختلافات میان دو رهبر می‌باشد. نبیل عبدالله، سخنگوی اردو گفت: «اوضاع در کشور زیر کنترل بوده و خبرهایی‌ که در شماری از شبکه‌های اجتماعی مبنی به ورود گروهایی مسلح به خرطوم دست به دست می‌شود، نادرست است.» (منبع: روزنامۀ روز بعد 10 مارچ 2023م)

اما دفتر سخنگوی نیروهای مسلح با نشر بیانیه‌یی گفت: «هیچ‌گونه اظهاراتی مبنی بر نفی ورود گروه‌های مسلح به ولایت خرطوم برای هیچ رسانه‌یی شریک نشده است. رهبری نیروهای مسلح و دستگاه‌های امنیتی کشور اوضاع امنیتی را با حکمت و صبر دنبال می‌کنند تا اطمینان حاصل نمایند که امنیت وطن و شهروندان تأمین می‌باشد.» (منبع: شرق اوسط 11 مارچ 2023م)

پس این تأکید و در عین حال نفی که از دفتر سخنگوی اردو منتشر گردیده بیان‌گر این است که می‌خواهند با ذهنیت مردم بازی کنند و هدف دیگر این است که می‌خواهند مخالفان را بترسانند و فضا را برای ملاقات البرهان با دقلو به منظور مصالحه فراهم آورند، به این ادعا که میان دو طرف اختلافاتی وجود دارد.

3  پس از آن اعلان گردید که میان البرهان، دقلو و گروه‌هایی‌ که توافق سیاسی را امضاء نموده بودند، به تاریخ 11 مارچ 2023م دیدار و گفتگو صورت خواهد گرفت. در بیانیه‌ای‌ که از طرف شورای رهبری سودان منتشر گردید، گفته شد که البرهان و دقلو «روند اوضاع سیاسی و نیاز پایبندی به توافقات به دست آمده را به بحث و بررسی گرفتند و دو طرف تأیید نمودند که عمل به توافق به دست آمده در خصوص روند اوضاع سیاسی  یک نیاز مبرم می‌باشد.» در پایان تبادل نظرهایی ‌که اوضاع سیاسی و امنیتی کشور را در بر می‌گرفت، دو طرف تصمیم گرفتند تا «کمیتۀ امنیتی مشترکی متشکل از نیروهای نظامی و دستگاه‌های ذیربط دولتی و گروه‌های مبارز مسلح برای پی‌گیری اوضاع امنیتی کشور تشکیل گردد.» (منبع: سودان تربیون، الجزیره 11 مارچ 2023م) این اقدامات به هدف وانمود کردن این‌که گویا میان البرهان و دقلو اختلاف نظر و کشمکشی جریان دارد، صورت گرفته و این‌که گویا اردو در شرف درگیر شدن با نیروهای واکنش سریع بوده و این ‌که اوضاع اینک پس از دیدار دوطرف موقتاً آرام‌تر شده است.

4  دقلو "حمیدتی" قبلاً اعلان نموده بود که «مشارکت وی در کودتای 25 اوکتوبر 2021م یک اشتباه بود و افزود که انقلاب 25 اوکتوبر تبدیل به دروازه‌یی برای برگشت نظام ناکارا شده است.» (منبع: الجزیره 19 فبروری 2023م) جهت معلومات باید گفت که وی مدافع شدید اقداماتش در آنچه بود که با رهبری اردو علیه حکومت قبلی انجام داد، پس ممکن نیست دیدگاه وی تغییر کرده و ابراز ندامت کند؛ بلکه این اظهارات اخیر وی به هدف فریب دادن جریان‌های مخالف حکومت و کشانیدن آنان به دنبال خود و یا نزدیک کردن آنان به وی مطرح گردیده است. به همین دلیل بود که پس از اعلان فوق‌الذکراش گفت: «توافق به دست آمده یک بستۀ کامل است و باید به صورت کامل و بدون تجزیه عملی گردد.» (منبع: عرب پوست 21 فبروری 2023م) حمیدتی سپس تبلیغات‌اش را شدت بخشید و طوری وانمود کرد که انگار با رهبری اردو مخالفت دارد و گفت: «به هیچ کسی اجازه نخواهیم داد از خودش برای اداره کشور دیکتاتور بسازد. ما با رغبت تمام و ارادۀ خود توافق نمودیم که قدرت را تسلیم حکومتی کاملاً غیر نظامی خواهیم نمود. بدون شک، اختلاف اصلی در کشور میان دو طرف است؛ نخست کسانی‌که قدرت را در انحصار خود گرفته اند و دوم کسانی‌که در پی تسلیم نمودن قدرت به غیر نظامیان می‌باشند. میان نیروهای واکنش سریع و اردو هیچ اختلافی وجود ندارد، اختلاف با کسانی است که اردو را به عنوان پوشش و بهانه قرار داده اند. اساس مفکورۀ تشکیل حکومت غیر نظامی با توافق میان اردو، واکنش سریع و برادران مان در شورای رهبری صورت گرفته است.» (منبع: شرق اوسط 8 مارچ 2023م)

وی وانمود می‌کند که گویا سعی دارد ساختار غیر نظامی حکومت را حمایت کند و عملی نمودن توافق سیاسی به صورت کامل و شامل برایش اهمیت فراوان دارد. در مقابل، البرهان طوری وانمود می‌کرد که توافق سیاسی برای اردو غیر ملزم می‌باشد، به دلیل این ‌که تمام جریان‌های سیاسی را دربر ندارد. در عین حال، البرهان پایبندی اردو به توافق سیاسی را منوط به مدغم نمودن نیروهای واکنش سریع  و حرکت‌های مسلح به اردو نمود و گفت: « اگر در مورد مدغم نمودن نیروهای واکنش سریع و حرکت‌های مسلح به نیروهای مسلح کشور به صراحت سخن گفته شود، ما بر اساس توافق سیاسی عمل خواهیم نمود. هیچ سخنی غیر از این قابل قبول نیست.» (منبع: شرق اوسط 8 مارچ 2023م) این‌ها همه به این هدف مطرح می‌شود که گویا میان البرهان و حمیدتی در خصوص عملی نمودن توافق سیاسی اختلافاتی وجود دارد؛ در حالی‌که هردو طرف آن را تأیید نموده و در آن مشارکت دارند.

5 در پاسخ به پرسشی‌ در خصوص موافقت‌نامه سیاسی که به تاریخ 5 دسمبر 2022م امضاء شده، به تاریخ 11 دسمبر 2022م منتشر نمودیم، گفتیم: «این توافق باعث نجات رهبری نظامی به ریاست البرهان و معاونش و نیز همراهان آنان از پرت‌گاهی خواهد شد که در آن قرار گرفته اند؛ زیرا مردم با حاکمیت آنان مخالفت دارند و آن‌ها دیگر هیچ‌گونه حمایت داخلی ندارند. این توافق، رهبری نظامیان را از پیگرد قضائی در برابر جنایت‌هایی که مرتکب گردیده اند، در امان قرار خواهد داد. آنان عملاً توان ادارۀ امور این سرزمین را از دست داده اند و در حل مشکلات ناکام بوده اند و تمام کاری‌که آنان انجام داده اند، این بوده که نفوذ امریکا را حفظ نمایند. در عین حال، طرف مقابل نیز، که جریان‌های آزادی و تغییر و احزاب نامیده می‌شوند و حکومت را تشکیل داده اند، آنان نیز در ادارۀ امور این سرزمین و حل مشکلات آن و فراهم آوردن کوچک‌ترین نیازهای اساسی مردم ناکام بوده اند و تمام کارهایی را که انجام داده اند، این بوده که نفوذ انگلیس را در این سرزمین حفظ کرده اند.» در آن پاسخ به پرسش این را نیز گفتیم که: «در خصوص این پرسش که آیا ممکن است این توافق ادامه یافته و عملی گردد؟ باید گفت که این یک مسألۀ مشکوک است، و این‌که آیا این توافق باعث نجات این سرزمین خواهد شد؟ باید گفت بسیار بعید به نظر می‌رسد؛ زیرا زیربنای آن باطل است؛ طوری ‌که همه می‌دانند که بیگانگان در آن دخالت دارند و این بیگانگان در زمان امضای آن در قصر ریاست جمهموری عملاً حضور داشتند؛ در حدی ‌که حتی کسی که متن توافق را آماده نمود، یک بیگانه بود که همانا نمایندۀ سازمان ملل و زیر نظر مستقیم امریکا و انگلیس، که دو طرف اصلی کشمکش جهانی در سودان بوده و زیر نام چهار ضلع و ترویکا فعالیت دارند.» پایان

برای مختل نمودن روند عملی شدن توافق مذکور، رهبران نظامی به شمول اردو به رهبری البرهان و واکنش سریع به رهبری دقلو هر از گاهی اقدام به راه‌اندازی کشمکش‌های ظاهری و عوام فریبانه در میان خود می‌کنند تا افکار عامه را همواره سرگرم اختلاف‌ها و یا توافقات میان دو طرف نگهدارند و این ‌که راه‌حل را روی این مسأله متمرکز نگهدارند، نه مسألۀ نظامی و غیر نظامی بودن حکومت.

6  در خصوص سفر ماه فبروری البرهان به امارات، که مهم‌ترین مرکز انگلیس به شمار می‌رود و نیز سفر شیخ شخبوط وزیر دولت امارات به سودان پس از سفر البرهان و سپردن نامۀ محرمانه به البرهان باید گفت که این سفرها هیچ‌گونه تأثیری نداشته و هیچ تغییر قابل ملاحظه‌ای نیز در موقف‌گیری‌ها، اظهارات و عمل‌کردهای البرهان ایجاد نکرده؛ بلکه تمام اقدامات ریز و درشت برهان هم‌چنان هماهنگ با خواسته‌های امریکاست. به نظر می‌رسد هدف از این سفر "تجسس" در میان یک دیگر بوده؛ طوری‌که هر طرف سعی می‌کند، واکنش طرف مقابل را در مورد اقدامات خود بداند؛ تحت این پوشش که هر طرف می‌کوشد اوضاع را آرام نماید؛ گویا عام مردم فریب این کشمکش‌ها میان البرهان و حمیدتی را خورده اند و گمان می‌کنند که این یک کشمکش واقعی است. به این ترتیب، نظامیان موفق شده اند غیر نظامیان را برای مداخله در حل کشمکش میان دو طرف به بهانۀ آرام نمودن اوضاع جهت دهند. محمد عصمت، یکی از رهبران جریان آزادی و تغییر به روزنامۀ شرق اوسط گفت: «نیروهای تغییر و انتقال مدنی پیوسته سعی دارند اوضاع میان نیروهای واکنش سریع و نیروهای مسلح را آرام نمایند؛ زیرا هرگونه برخوردی میان دو طرف، باعث فروپاشی کشور خواهد شد.» (منبع: روزنامه شرق اوسط 6 مارچ 2023م) سپس در شامگاه چهارشنبه 8 مارچ 2023م، هیأتی متشکل از مقامات بلند رتبه ائتلاف حاکم سابق در سودان یا همان احزاب آزادی و تغییر به امارات متحده عرب سفر نمودند تا در روند دست‌یابی به توافق پایانی در جهت پایان دادن به بحران سیاسی موجود در کشور کمک نمایند. «این هیأت متشکل بود از رئیس کمیتۀ ارتباطات و روابط خارجی، رئیس حزب کانگرس سودان، عمر الدقیر، رئیس دفتر اجرایی شورای فدرال، بابکر فیصل، واثق بریر مدیر کل حزب ملی امت و طه عثمان نمایندۀ اجتماع کسبه کاران در حزب تغییر. ائتلاف با نشر بیانیه‌ای گفته که این هیأت قرار است با رهبران امارات دیدار نموده و روند تکمیل نمودن آماده‌گی‌های نهائی برای فعالیت‌های سیاسی مبتنی بر توافق سیاسی را به بحث و بررسی گیرند.» (منبع: روزنامۀ شرق اوسط 9 مارچ 2023م)

تمام این امور نشان می‌دهد که ساختار غیر نظامی کاملاً کنار گذاشته شده و این تنها ساختار سیاسی است که اوضاع را در اختیار دارد. یعنی این ‌که امریکا بحران سیاسی سودان را وارد میدان جدیدی کشمکش نمادین نموده که میان مزدوران خودش می‌باشد؛ کشمکشی ‌که سایر کشمکش‌ها را تحت‌الشعاع قرار داده و جریان‌های وابسته به اروپا را وادار می‌کند به حمیدتی نزدیک شوند؛ به ویژه که وی اعلان نموده از حاکمیت غیر نظامی حمایت می‌کند!

7  در خصوص عادی‌سازی روابط سودان با رژیم یهود باید گفت که هدف البرهان این است که از سقوط خود به عنوان حاکم جلوگیری نموده و حاکمیت خود را استحکام بخشد و برای این هدف حاضر است هرگونه امتیازی به شمول عادی‌سازی روابط با رژیم یهود را برای امریکا بدهد. این عادی‌سازی روابط به نفع هیچ‌کس نیست، بجز رژیم یهود، امریکا، البرهان و کسانی‌که البرهان را همراهی می‌کنند. عادی‌سازی روابط به هیچ‌وجه به نفع سودان نیست؛ حتی به ضرر آن نیز هست؛ زیرا قبل از هرچیزی این کار شرعاً حرام می‌باشد؛ به دلیل این‌که به معنای به رسمیت شناختن اشغال‌گران فلسطین است؛ فلسطینی ‌که یکی از باشکوه‌ترین و معززترین سرزمین‌ها برای مسلمانان جهان می‌باشد و یهودیان شب و روز به ساکنان این سرزمین حمله‌ور شده و خانه‌های شان را بالای آنان ویران می‌کند، فرزندان‌شان را به قتل می‌رساند و دارایی‌های شان را مصادره می‌کند.

اما با وجود آن هم «شورای رهبری سودان اعلان نمود که عبدالفتاح البرهان با "کوهین" در خرطوم دیدار نمود و دو طرف در مورد استحکام افق هم‌کاری‌های مشترک به ویژه در عرصه‌های امنیتی و نظامی، گفتگو نمودند.» وزارت خارجۀ سودان گفته که دو طرف «توافق نموده اند که روند عادی‌سازی روابط میان دو طرف را ادامه خواهند داد.» (منبع: آژانس خبری سودان 2 فبروری 2023م) رادیوی رسمی رژیم یهود نیز به تاریخ 8 فبروری 2023م با نشر خبری گفت که یک هیأت ویژه متشکل از شورای رهبری سودان امروز به گونۀ پنهانی وارد رژیم یهود شده اند. به این ترتیب دیده می‌شود که نظام حاکم در سودان هنوز هم از مرتکب شدن خیانت عادی‌سازی روابط‌اش با رژیم یهود احساس شرم و حیا نمی‌کند و تمام هم و غم‌اش این است که به کمک امریکا در قدرت باقی بماند!

خلاصه:

1    هیچ اختلاف واقعی میان البرهان و حمیدتی وجود ندارد؛ بلکه هردو مزدور امریکا می‌باشند و امریکا البرهان را توسط حمیدتی و به کمک وی به قدرت رسانید. «پس از کنار زدن وزیر دفاع عبدالرحمن بن عوف، که قدرت را بعد از برکناری بشیر در دست گرفت، روابط میان البرهان و حمیدتی به ائتلاف کنونی انجامید؛ طوری‌که البرهان، رئیس شورای رهبری و فرمانده اردو شد؛ در حالی ‌که قبلاً فرماندهی یک خط اول از نیروهای مسلح را هم در اختیار نداشت. پس شکی نیست که او به کمک حمیدتی و حمایت منطقه‌ای به این موقف رسیده و این در حالی است که حمدان به صفت معاون رئیس شورای رهبری تعیین گردید و هردو علیه نیروهای ملکی ائتلاف نمودند.» (منبع: عربی پوست 21 فبروری 2023م) به این ترتیب، اختلاف میان دو طرف نمادین بوده و واقعیت ندارد و به هدف تقسیم نقش‌ها میان شان راه‌اندازی گردیده است.

2      این‌که چرا اختلافات میان دو طرف واقعی نیست تا در نتیجه آن حمیدتی فرصت پیدا کند دارفور را با همکاری امریکا از پیکرۀ سودان جدا کند؛ کاری‌که با جنوب سودان نمود، مخصوصاً که حمیدتی در دارفور وزنۀ نظامی و مالی زیاد دارد؛ چنان‌چه «نیروهای حمیدتی بیشترین سرمایه‌های اقلیم دارفور را در اختیار دارد، به شمول معادن طلا که به ارزش 16 ملیارد دالر از آن را به امارات صادر می‌کند.» (منبع: سایت مصر 360، 12 می 2022م) این مسأله "طرح جدا کردن دارفور از سودان" نیز مطرح نیست؛ زیرا هیچ‌گونه نشانه‌ای از این قضیه در حال حاضر وجود ندارد؛ بلکه امریکا در حال حاضر سعی دارد مزدورانش بالای حاکمیت سودان مسلط بمانند و به مزدوران انگلیس اجازه ندهند نقش مهمی در حاکمیت به دست آورند؛ بلکه به عوض درگیر شدن با البرهان و حمیدتی، سرگرم ایجاد توافق میان دو طرف باشند "که درگیری نمادین به راه انداخته اند". اما از امریکا بعید نیست در صورت امکان دست به تجزیه نمودن سرزمین‌های مسلمانان بزند؛ زیرا این واقعیت دولت‌های استعمارگر کافر است.

3     البرهان قصد دارد مشارکت در توافق سیاسی را گسترش دهد و همواره اشاره به این می‌کند که طرف‌های امضاءکننده آن با هم سازگار نیستند تا به این ترتیب روند عملی شدن توافق را به تأخیر اندازد. وی سعی کرده با طرف‌هایی‌که توافق را امضاء نکرده اند، دیدار و گفتگو نماید؛ چنان‌چه در شروع پرسش نیز به آن اشاره شد، و این کار وی میان کسانی‌که امضا کرده اند و کسانی‌که امضا نکرده اند، نزاع به وجود می آورد، مخصوصاً میان جریان آزادی و تغییر "شورای مرکزی" که امضاء کرده است و میان جریان آزادی و تغییر "تجمع دموکرات" که امضا نکرده است و این وضعیت باعث به درازا کشیدن توافق نهایی خواهد گردید. شمس الدین کباشی عضو شورای رهبری در اوایل ماه جاری با صراحت بیشتری از موقف البرهان سخن گفت: «اردو بدون موافقت سیاسی هرگز به توافق سیاسی "چهارچوبی" عمل نخواهد کرد و این‌که طرف‌های امضاء کننده برای حل بحران سیاسی کشور کافی نیستند و اردو به هیچ وجه از قانون اساسی، که همه با آن موافق نباشند، حمایت نخواهد نمود.» (منبع: الجزیره مباشر 20 فبروری 2023م) اردو سعی دارد از توافق سیاسی شانه خالی کند و یا به هر نحو ممکن با آن حیله نماید، گاهی با گسترش مشارکت در آن و گاهی با مشروط کردن آن به پیوستن واکنش سریع و حرکت‌های مسلح با نیروهای اردو؛ و این خواسته‌ای است که البرهان و حمیدتی هردو به صورت کامل و بر اساس خواسته‌های امریکا بالای آن تسلط دارند.

4    امریکا موفق شده بحران سیاسی سودان را به میدان جدیدی بکشاند که همانا میدان کشمکش دروغین میان مزدوران امریکاست تا از این طریق سایر کشمکش‌ها را تحت‌الشعاع قرار داده و طرف‌های وابسته به اروپا را وادار نماید تمرکز بالای عملی شدن توافق سیاسی را به تأخیر اندازند و به عوض آن سرگرم ایجاد صلح میان البرهان و حمیدتی شوند و گمان کنند که اختلافات میان برهان و حمیدتی واقعی است. به این ترتیب، ساختار نظامی متشکل از "البرهان و حمیدتی" بتوانند روند عملی نمودن موافقت‌نامه را به بهانۀ عدم توافق دو طرف روی پیوستن نیروها، به تأخیر اندازند تا زمانی‌که شرایط و فضا برای تعدیل موافقت‌نامه و پاک نمودن آن از هر گونه تأثیرگذاری عملی ساختار ملکی فراهم گردد و همان معنای لفظ "به زودی" است که البرهان در اظهارات‌اش به آن اشاره نمود: «کشور در مسیر تأسیس حاکمیت ملکی است که ترجیحاً حکومت ملکی "به زودی" در آن تشکیل خواهد شد.» (منبع: الاتحاد 19 مارچ 2023م) پس موافقت‌نامه سیاسی بر اساس خواسته‌های ساختار نظامی عملی خواهد شد ازینرو لفظ "به زودی"، واقعاً زود و یا هم دور معنا داشته باشد. اما در صورتی‌که نتوانند این هدف را براورده نمایند، بعید نخواهد بود سعی کنند موافقت‌نامه را ملغا اعلان کنند؛ به این بهانه، که یک‌جا نمودن نیروهای واکنش سریع با اردو به دلیل عدم توافق البرهان و حمیدتی کار دشواری است؛ یعنی ازسرگیری سناریوی لغو پیمان‌نامۀ قانونی البته با اسلوبی جدید. پیمان‌نامۀ مذکور میان ساختار نظامی و ساختار غیر نظامی به تاریخ 21 آگست 2019م امضا شده بود و در ابتدا قرار بود شورای رهبری آن را نظامیان در دست داشته باشند، سپس غیر نظامیان از نومبر 2021م ریاست شورا را در دست گیرند. اما یاسین ابراهیم وزیر دفاع سودان به تاریخ 21 سپتمبر 2021م، یعنی دو ماه پیش از موعد مقرر برای تسلیم ریاست شورا برای غیر نظامیان، اعلام نمود که تلاش‌های یک کودتا به ناکامی انجامید؛ سپس درخواست‌ها برای منحل شدن حکومت بالا گرفت و عملاً منحل گردید و به این ترتیب، پیمان‌نامۀ قانونی به پایان رسید. ما این مسأله را در همان زمان در پاسخ به پرسش منتشر شده به تاریخ 25 اوکتوبر 2021م توضیح دادیم. اینک نیز بعید نیست همان سناریو تکرار شود؛ اما این بار با راه‌اندازی کشمکش نمادین با یکی از بارزترین عناصر مزدور امریکا، "حمیدتی".

4- در پایان یک بار دیگر تأکید می‌کنیم تا زمانی‌که مزدورانی در سودان وجود داشته باشد که به نفع این و یا آن استعمارگر فعالیت نمایند، سودان هرگز روزنه‌ی امیدی را به خود نخواهد دید؛ زیرا استعمارگران و مزدوران شان بر سر حاکمیت بر سرزمین‌های اسلامی با یکدیگر به رقابت می‌پردازند و به هیچ‌وجه رشد، بیداری، حل مشکلات، سیر شدن مردم آن و فراهم آوردن نیازهای آنان برای آنان اهمیت ندارد. مردم هیچ راهی ندارند بجز کوتاه نمودن دست مزدوران و پیروی نکردن از آنان در مسیر گمراه‌کننده‌یی که در پیش گرفته اند. مردم باید راه کسانی را دنبال کنند که به جانب الله فرا می‌خوانند و برای تطبیق احکام الهی و توحید مسلمانان و بیداری آنان سعی و تلاش می‌ورزند.

﴿وَمَنْ أَحۡسَنُ قَوْلاً مِّمَّنْ دَعَا إِلَى اللهِ وَعَمِلَ صَالِحاً وَّقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ‏﴾ [فصلت: ۳۳]

ترجمه: چه كسى گفتارش از آن كه به سوى الله دعوت مى كند و كار پسنديده انجام مى دهد و مى‌گويد: از تسلیم شده‌گانم، بهتر است.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

کاهش در بودیجه هند به ضرر زنان مسلمان می‌افزاید‌‌‌ Featured

در پایان فبروری 2023م، وزیر امور اقلیت‌های هند، سمریتی ایرانی، بودیجه را به میزان بلندی کاهش داد تا از مشارکت اجتماعی و سیاسی گروه‌هایی‌که در هند به تعداد کافی نماینده ندارند، حمایت کند. این تصمیم بسیاری از زنان مسلمان را در برابر از دست‌دادن کمک هزینه تحصیلی و کمک برای پیشرفت در تحصیل و اهداف شغلی آسیب‌پذیر کرده‌است. بودیجه سال گذشته 304 میلیون دالر بود و اکنون به 204 میلیون دالر کاهش یافته‌است. کسرِ یک میلیون دالری در مجموع بودیجه منجر به کاهش 99 درصدی تخصیص در بخش‌های توسعه مهارت‌ها و اعاشه شده‌است. در عین زمان، مشوق‌های مربی‌گری رایگان و سایر برنامه‌های وابسته به آن حدود 60 درصد کاهش یافت.

این اقدامات جدید، سیاست‌های تبعیض‌آمیزِ سال گذشته را که زنان مسلمان در ایالت کارناتاکا با قوانین منع پوشش اسلامی مواجه شدند، تقویت کرده‌است. معلمان/استادان مسلمان باید قبل از ورود به مدارس/مکاتب حجاب خود را بر می‌داشتند و دانش‌آموزان مسلمانی‌که از انجام این کار خودداری می‌کردند، به خانه فرستاده می‌شدند؛ تنها زنی‌که اجازه بیان یک ایدیولوژی مذهبی/دینی را داشت، معلمی بود که «انضباط» را تحمیل می‌کرد. او لباس ساری و بیندی می‌پوشید که تصویر قابل قبولی از یک زن «هندی» بحساب می‌آمد.

میراث خشونت، اعم از فزیکی و مبتنی بر زبان، محتوای ثابت تاریخی رفتار هند با زنان مسلمان است. زنان مسلمان با ظاهر آشکار در یک حالت ترس و ناامنی دائمی زندگی می‌کنند و این اقدامات جدید گواه این واقعیت‌ است که قرار نیست به این زودی‌ها تغییر کند. کمپاین روابط عامه‌ی نخست وزیر مودی برای به معرفی‌گرفتن خود به عنوان نجات‌دهنده‌ی زنان از ظلم و محدودیت‌های زندگی، بی اعتبار/کاذب است و تلاشی سطحی برای ایفای نقش قهرمانی‌ست؛ در حالی‌که او ظالمی از بدترین نوع آن است. رنج زنان مسلمان از نظر جسمی و استرس روانی آن‌ها در رویارویی با پدیده‌ سوء استفاده، مستقیماً با ابتکارات سیستماتیکِ حمایت شده توسط حزب BJP و سیاست‌های نژادپرستانه/اسلام‌هراسانه‌ی آن‌ها ارتباط دارد. وقتی موضوع تأمین مالی حقوق زنان مسلمان در دست کسانی باشد که از اسلام متنفرند، باید منتظر این اقدامات زیان‌باری بود که باعث شکنجه مسلمانان شده و آن‌ها را در موضع ضعف قرار می‌دهد.

با این محدودیت آشکار و خشن در راستای پیشرفت زنان مسلمان، هیچ واکنش یا اقدامی از سوی سازمان‌ها یا رهبران بین‌المللی برای تغییر این روایت فرسوده که زنان توسط مردان مسلمان تحت ستم قرار می‌گیرند و افراطی‌های هستند که آتش تنش‌های مذهبی را برافروخته‌اند، نمی‌بینیم. زنان مسلمان از سوی جامعه بین‌المللی بحال خود رها شده‌اند، زمانی‌که نمی‌توانند از آزادی‌های به اصطلاح بزرگترین دموکراسی جهان مستفید شوند. ارزش‌های نظم لیبرال هیچ بدرد آن‌ها نمی‌خورد. سیاست‌های گوناگون و مشترک، آن‌ها را به‌عنوان شخصیت‌های دربه‌در و طردشده در حاشیه جامعه قرار داد.

توانمند‌سازی واقعی زنان تنها از طریق خلافت بر منهج نبوت متحقق می‌شود؛ البته به گونه‌ی منصفانه و بدون تعصب سیاسی که به نیازهای همه شهروندان رسیدگی نماید. الله سبحانه وتعالی قرآن و سنت را برای بشریت نازل کرد تا تعادل و راه‌حل‌هایی را پیشکش کند که به نفع بشریت باشد و عاری موضوعات از ملیت، نژاد، جنسیت، رنگ و عقیده.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَىٰ أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيراً﴾[نساء: ۱۳۵]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! کاملاً قیام به عدالت کنید! برای الله شهادت دهید، اگرچه (این گواهی) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد! (چرا که) اگر آن‌ها غنیّ یا فقیر باشند، الله سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین، از هوی و هوس پیروی نکنید که از حق، منحرف خواهید شد! و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمایید، الله به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است.

بخش زنان دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

ادامه مطلب...

میرضیایف اعتراف می‌کند که قدرت‌های بزرگ بر او فشار می‌آورند Featured

رئیس جمهور شوکت میرضیایف که در 13 مارچ از منطقه سرخان دریا دیدار کرد، در یک "شورای منطقه‌ای" نمایندگان مردم سخنرانیِ ایراد کرد.  او در سخنان خود در این نشست، موضوعاتی را فاش کرد که تنها در مذاکرات بین کشورها پشت درهای بسته صورت می‌گیرد. او گفت: «اکنون کشورهای بزرگ از ما سوال می‌کنند: ازبکستان طرف‌دار کیست؟ خنثی/بی‌طرف بودن دیگر کافی است! یا با ما یا با دیگری! جمعیت ازبکستان به 36 میلیون نفر رسیده و به زودی به 40 میلیون نفر می‌رسد و این کشور را به کشوری بزرگ تبدیل می‌کند و در آسیای مرکزی ما به ازبکستان نیاز داریم. پس شما طر‌ف‌دار کی هستید؟ من برای این سوال فقط یک پاسخ دارم: من در کنار ملت و مردمم هستم. جواب من این است که حاضرم حتی برای بزرگترین منافع ازبکستان بمیرم.»

پس دانسته می‌شود که او زیر فشار است تا در مقابل مردم صریح صحبت کند و علناً اعتراف کند که تصمیمات مستقلی ندارد و این‌که رژیم‌اش سازگار با مزاج قدرت‌های بزرگ می‌باشد. او هم‌چنین آشکارا اعتراف کرد که تحت فشار کشورهای بزرگ قرار دارد؛ چون‌ قبل از بازدید وی از سرخان دریا در اول مارچ، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه امریکا، از ازبکستان دیدار کرد. گذشته از آن، در 6 مارچ گفتگوی تلفنی بین ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه و میرضیایف صورت گرفت. فلهذا، از مجموع این‌ها دانسته می‌شود که کشورهای فشار دهنده امریکا و روسیه هستند. این نیز برای بسیاری خبر جدیدی نیست؛ زیرا یک واقعیت آشکار است.

ای آقای میرضیایف! اگر روی حرف خود ایستاد هستی، پس ما این درخواست را برای تو پیش‌کش می‌کنیم:

موضع تو در برابر امریکا و روسیه که بدتر از یک‌دیگر اند، خیلی ضعیف می‌باشد. جلب رضایت یکی و توهین نکردن به دیگری را امری جدی و اصولی می‌دانی. این خیلی یک موقف اشتباه است و تو با هر یک از آن‌ها که کنار بیایی، نتایج فاجعه‌باری در قبال خواهد داشت. چه آمریکا، چه روسیه یا هر کشور دیگری، هیچ یک از آن‌ها برای تو یا مردم تو نیت خیر ندارند. اگر واقعاً طرف‌دار مردم خود هستی، پس بایستی به اسلام که مردمت به آن ایمان دارند، روی آوری. اگر به راهی گام برداری که اسلام به آن فرمان داده، که عبارت از همان راه حق، عدالت، شوکت، عزت، سربلندی و قدرت می‌باشد، شکی نیست که مردم تو از تو حمایت خواهند کرد و تو را زیر بال خود خواهند داد و از تو محافظت خواهند کرد. احتمالاً می‌دانی که مردم تو در گذشته نیز دلیرانه با استعمار و تهاجم جنگیدند و تا آخرین لحظه صبورانه و استوار ایستادند. حتی اگر در این راه بمیری، چه پایان خوب و چه عاقبت نیکی خواهی داشت! آیا نمی‌خواهی نامت همیشه در میان شخصیت‌های بزرگ اسلامی مانند ابوبکر، عمر، عثمان، علی، عمر بن عبدالعزیز، صلاح الدین ایوبی و محمد الفاتح، که خدای‌شان از آن ها راضی باد، برده شود؟! تو را به این دعوت می‌کنیم که راه ذلت و رسوایی و بردگی و رویبضه‌ای (بسیار زشت) را رها کن و در راه اسلام که راه عزت و سربلندی ا‌ست گام بردار!

در فرجام این سخن خلیفه بزرگوار حضرت عمر بن الخطاب رضی الله تعالی عنه را برایت یادآور می‌شویم: «ما قومی بودیم که الله سبحانه وتعالی ما را با اسلام عزت داد، پس هرگاه عزت را در غیر از اسلام بجوییم، الله سبحانه وتعالی ما را ذلیل خواهد کرد.»

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ﴾ [انفال:  24]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده اید، (دعوت) الله و رسول را ایجابت کنید، مادامی‌که شما را به سوی چیزی فرا می‌خوانند که شما را حیات می‌بخشد.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ازبکستان

مترجم: حذیفه مستمر

ادامه مطلب...

ای مسلمانان! این رمضان را آخرین رمضان زیر سایه شکست و وابستگی قرار دهید!

  • نشر شده در سیاسی

این صدودومین رمضان است که بدون خلافت و خلیفه و در زیر سایه شکست و وابستگی دولت‌های استعماری به سر می‌بریم. این بهترین امت را چه شده است؟! آیا تعدادش کم است یا نیرویش ضعیف شده که نمی‌تواند حمله صلیبی مدرن در لباس سکولاریزم و دیموکراسی را دفع و بر دشمنان خود حمله کرده و یا تیر خونینی بسوی شان پرتاب نماید که بوسیله آن، جمجمه‌های شان  را درهم شکسته، تجاوزگران را بیرون رانده و سرزمین‌ها را از پلیدی نظام سرمایه‌داری صلیبی پاک سازد؟! راز شکست این امت و وابستگی آن برای دشمنی‌که نابودگر دولت، متلاشی‌گر گوشت و پوست، قاتل فرزندان و چپاول‌گر اموال و دارائی‌های وی است، چه می‌باشد؟!

این امت به مصیبت‌ها گرفتار شده و همه این را دانسته؛ ولی راه علاج آن را نمی‌دانند؛ اما آن‌که این درد را احساس کرد، به عقب‌ماندگی این امت و سبب آن تأمل کرد و در پی آن شد تا علت را جویا شود، تاریخ و میراث این امت را بررسی کرد که در گذشته چگونه بوده و تا کجا رسیده؟ وی دانست که این امت، بهترین و بزرگ‌ترین امت بوده که دارای بزرگ‌ترین دولت، مترقی‌ترین تمدن، گسترده‌ترین فرهنگ و عمیق‌ترین فکره و اندیشه بود، هزاروسیصدسال بر سه قاره جهان فرمانروائی کرده و در نتیجه، این فرد به تحقیق و بررسی خود ادامه داد و رمز نهضت و رنسانس امت و سبب سقوط آن را تحقیق کرده، به مبدأ و اصلش رهنمود شد و پوشش‌های فکری و إبهاماتی‌که پیرامون آن را احاطه کرده بود، بخاطر پاک و صاف کردن فکرۀ خود کنار زد و سپس در جستجوی طریقۀ خود شد تا آن‌که آن را صحیح و درست دریافت و ارتباط بین فکره و طریقه را دانسته و به این نتیجه رسید که بین فکره و طریقه یک ارتباط لاینفک و جدانشدنی است؛ لذا یک تشکیل حزبی مبدئی را شکل داد که به مرور زمان رشد کرد و توسعه یافت و در نتیجه به یک حرکت و جنبش تحریری کامل مبدل گشت! به فضل و توفیق الله سبحانه وتعالی بر احدی پنهان نیست که این حزب به سوی خلافت بر منهج نبوت دعوت می‌کند. پس کسی‌که به الله سبحانه وتعالی ایمان و اخلاص داشته و در پی نجات امت است، باید به این حزب پیوسته و نصرتش دهد تا از گناهِ ساکت نشستن و از گناه این‌که بیعتی در گردنش نیست، رهایی یافته و به مرگ جاهلیت نمیرد.

﴿شَهرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْءَانُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَ بَيِّنَٰتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَ الْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ[بقره: 185]

ترجمه: ماه رمضان است که قرآن در آن نازل شده است  تا مردم را رهنمائی کند و نشانه‌ها و آیات روشنی از ارشاد (به حق و حقیقت) باشد و (میان حق و باطل در همه ادوار) جدائی افکند. پس هرکه از شما (فرا رسیدن) این ماه را دریابد، باید که آن را روزه بدارد.

الله سبحانه وتعالی این ماه را با نازل کردن قرآن، مبارک گشتانده است! انگار روزه را بدان خاطر فرض کرده تا شکرانه‌ای برای گرامی داشت مان توسط قرآن هدایت‌گر باشد. لذا الله سبحانه وتعالی حمل قرآن و رساندن آن را برای عموم مردم بر هر مؤمن واجب کرده تا مردم را به خواست الله سبحانه وتعالی از گمراهی نجات داده و از تاریکی‌های جهل و نادانی بسوی روشنائی بیرون گرداند و اکتفاء کردن به روزه و تعطیل کردن حمل قرآن و دعوت بسوی تطبیق آن طبق منهج نبوت کار ناروائی است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم قرآن را برای عموم مردم حمل کرده، دولتش را تأسیس و احکام آن را، که جدا کننده بین حق و باطل است، تطبیق کردند و این عملکرد رسول الله صلی الله علیه وسلم برای همگان الگو و نمونه است. بنابر این، یک مسلمان چگونه راضی به تطبیق احکام غیر قرآن شده، قوانینی غیر از آن را را وضع کرده و رهبری مردم خیالی را قبول می‌کند و سیادت و رهبری شریعت فرض شده بسان فرض روزه، نماز، زکات و حج را قبول نمی‌کند؟!

ماه رمضان؛ ماه جهاد، فتوحات و پیروزی هاست! گویا الله سبحانه وتعالی خواست تا نخستین معرکه و جنگ مسلمانان در این ماه باشد و روزه در سال دوم هجری در همین ماه همراه با جنگ بدر فرض گردید تا نظر مسلمانان را جلب کند که روزه و جهاد هردو فرض بوده و از یکدیگر تفاوتی ندارند! تنها اکتفاء کردن به این‌که روزه امتناع و خودداری از خوردن و نوشیدن است، معنایی ندارد؛ بلکه با عبادت بزرگ یعنی جهاد فی سبیل الله قرینه شده است. مسلمانان صدر اسلام این را درک نموده و در ماه رمضان جهاد را تعطیل نکردند؛ بلکه به پیروزی‌ها و فتوحات بزرگی نایل شدند! جنگ بدر، فتح مکه، جنگ قادسیه، فتح اندلس، جنگ زلاقه، عین جالوت، حطین و بدنبالش آزاد کردن بیت المقدس، جنگ قادسیه، جنگ بلاط الشهداء نزدیک پاریس، فتح عموریه و أنقره همه و همه در ماه رمضان انجام شد! رمضان، ماه خواب و پهن کردن سفره در وقت افطار و سحری، خورد و نوش، خوش‌گذرانی و تماشای فیلم‌ها نیست... بلکه رمضان، ماه روزه و جهاد و قیام شب و قرائت قرآن است.

اوامر شرعی صریح در قرآن و احادیث مبارکه در کتب صحیح و سیرت نبوی و اجماع صحابه، که منابع و مصادر شرعی هستند، فقط برای امت اسلامی تحقق شدنی است. این اوامر شرعی و مصادر صحیح در کنار حقائق تاریخ امت اصیل، همه به وجوب کار و فعالیت برای تأسیس دولت خلافت و تطبیق اسلام تأکید دارند. مبدأ اصیل، پیروان خود را ملزم می‌سازد تا خودشان را منحصر  و حبس در داخل نکنند؛ بلکه باید با تمام جریانات و افکار به مبارزه بپردازند تا هیچ سیادتی و رهبری غیر از مبدأ خودشان باقی نماند و فقط مبدأ و نظام خود را بر خود تطبیق کنند و به قوانین وضعی و صناشناخته شده بیگانگان پشت کرده و ارزش قائل نشوند.

﴿فَلَا وَ رَبِّکَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ [نساء: 65]

ترجمه: اما، نه! به پروردگارت قسم که آنان مؤمن بشمار نمی‌آیند تا تو را در اختلافات و درگیری‌های خود به داوری نطلبند.

واقعیت کنونی مسلمانان، از آن‌ها تقاضا می‌کند که برای تأسیس خلافت، که هیچ راه نجات و نهضتی جز آن نیست، فعالیت کنند و هرکسی‌ را که قلب سلیم و گوش شنوا دارد، متذکر می‌شود که باید برای اقامه خلافت، یعنی تنها ناجی امت دست به کار شود تا بواسطه آن امت را نجات دهد.

آری، بر امت مسلمان واجب است که همه بشریت را از آتش سرمایه‌داری ظالم نجات دهند! یقیناً که بر دوش امت امانت آزادسازی جهان از کفر، ستم، گمراهی و بردگی و خوردن اموال‌شان به باطل تحت نام آزادی ملکیت و انداختن شان به باتلاق رذالت تحت نام آزادی شخصی و دیموکراسی و حقوق انسان گذاشته شده است.

﴿وَ كَذَٰلِكَ جَعَلْنَٰكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ [بقره: 143]

ترجمه: بی‌گمان شما را امت وسط نموده ایم(نه در دین افراط کنید و نه تفریط) تا گواهانی بر مردم باشید.

ماه رمضان تحت الشعاع جو ایمان قرار گرفته و تقوا و روابط معنوی بر آن حاکم است! تقوا صله و پیوند مسلمان با پروردگارش بوده و این از حکمت روزه است.

﴿يَٰأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّیَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ [بقره: 183]

ترجمه:ای کسانی‌که ایمان آورده اید! بر شما روزه واجب شده است، همانگونه که بر کسانی‌که پیش از شما بوده اند واجب بوده تا باشد که پرهیزگار شوید!

این جو و فضای ایمانی، فرد مسلمان را برای قیام به اعمال صالحه تحریک کرده و وی را دعوت می‌کند که از نخستین امر شروع کند و نخستین امر، نردبان ارزش‌هاست؛ یعنی خلافت راشده که از نخستین اولویت ها است؛ زیرا به واسطه آن سایر احکام تطبیق و تمام واجبات و مسئولیت‌ها اقامه شده، اموال، ارزش‌ها و سرزمین‌ها حمایت و حفاظت می‌شود.  بر ما لازم است که از تذکیر و یادآوری مسلمانان نسبت به نخستین اولویت‌ها خسته و درمانده نشویم؛ زیرا فرد مسلمان به انجام نیکی و ادای مسئولیت در برابر دیگران و مساعدت و همکاری محتاجان و قربانی کردن در راه تحقق اهداف خود مکلف و مسئول بوده و عادت دارد و آنگاه که یک رهبری مخلص و آگاه امورشان را به عهده گیرد، معجزات را تحقق خواهند بخشید.

امت اسلامی یک امت اصیل و بسیار بخشنده بوده و هرقدر که برایش گرسنگی، خستگی و ضعف و ظلم دامنگیر شود، قیام کرده و بسان سیل خروشان می‌خروشد. چه مصیبت‌هایی‌که در زمان صلیبیان و مغولان برایش نرسید؛ اما قیام کرد، مجدداً بزرگ‌ترین دولت گردید و با وجود آنچه اکنون برایش رسیده، هنوز جان در بدن داشته حتی دولت‌های بزرگ در میادین جنگ شکست خورده و نزدیک است که این امت، بساط امریکا را برهم چیده و دولت‌های غرب را با انقلاب علیه نظام‌های مزدور حاکم در سرزمین‌های اسلامی سرنگون کند؛ زیرا آگاهی امت افزون شده، اگرچه تا کنون کامل نگشته؛ اما بزودی کامل خواهد گشت! به دلیل این‌که این امت، بهترین امت است که برای رهنمائی مردم  آفریده شده، از استوارترین مبدأ برخوردارست، آگاه‌ترین حزب را از میان فرزندان خود به همراه دارد و به خواست الله سبحانه وتعالی پیروز خواهد گشت!

نویسنده: أسعد منصور

برگرفته از شماره 435

جریده الرایه

مترجم: محمد مزمل

 

ادامه مطلب...

چرا کفار استعمارگر از حزب التحریر می‌ترسند؟

  • نشر شده در سیاسی

دوازدهمین کنفرانس سالانة خلافت، که توسط حزب التحریر-ولایه تونس برگزار شد؛ طوفان بی‌سابقه‌ای از محکومیت و نکوهش را علیه کمپاین سیکولران بر انگیخت. سیکولران در این کمپاین تحریک‌آمیز خود، حزب را مورد تهاجم اتهامات و افتراءات بی‌اساس قرار دادند. سیکولران در این کمپاین، دعوت به سوی خلافت را تقبیح کرده و بر تمدن و مدنیت اشک ریختند و به حدی از حماقت رسیده اند که انحلال حزب را می‌طلبند. این سیکولران حاکمان و اهل قدرت را علیه جوانان حزب، حامیان و طرف‌داران آن تحریک می‌کنند. قیادت و رهبری این کمپاین رسانه‌ای را، رسانه‌ها و برخی از سازمان‌ها به اصطلاح جامعه مدنی، که ارتباط فکری و عضوی آن با استعمارگران پنهان نیست، بدوش داشتند و بصورت سیستماتیک تریبون‌های گفتگو و تیترهای روزنامه‌ها و عناوین اصلی آن به خدمت شان گذاشته شد.

چرا تحریک علیه حزب؟ مگر سیکولران مدافع آزادی عقیده و اندیشه نیستند؟! آیا قبلاً نگفته اند که هر فکری تا زمانی‌که پیروان آن دست به خشونت نبرده و به سوی خشونت دعوت نکنند، مقبول و پذیرفتنی است؛ این در حالی ا‌ست که آنان شاهدند که حزب التحریر از خشونت استفاده نکرده و به خشونت دعوت نمی‌کند؛ پس چرا علیه حزب و دعوتش به سوی خلافت تحریک می‌کنند؟ چرا پولیس را علیه جوانان حزب إغوا می‌کنند؟ چرا سعی دارند از برگزاری کنفرانس سالانه‌ی خلافت جلوگیری کنند؟

آن‌ها می‌گویند که خلافت مفکوره علیه تمدن و جمهوریت و ارزش‌های آن بوده و خطری است علیه دولت ملت. بنابر این، ترس شان را از خلافت به صراحت إظهار کردند.

آیا خلافت وحشتناک است؟ چه کسی از خلافت می‌ترسد؟

خلافت، حاکمیت اسلام و از سرگیری زنده‌گی اسلامی است؛ چنان‌که نخستین بار توسط رسول الله صلی الله علیه وسلم تأسیس شد. خلافت منجی بشریت بوده و تمام علمای امت بر وجوب آن اتفاق نظر دارند. پس وقتی خلافت، تجسم بخشیدن عملی اسلام در زندگی است و مردم تونس هم مسلمان هستند، پس آیا خلافت برای مسلمانان وحشتناک است؟ قطعاً که چنین نیست؛ زیرا افکار عمومی حاکم در تونس، از حکم بماأنزل الله شدیداً حمایت می‌کند و اگر به تونس بروید و درباره حکم بماأنزل الله بپرسید، هرگز مخالفی نمی‌یابید؛ بلکه با موافقینی روبرو می‌شوید که از الله سبحانه وتعالی خواهان آمدن روزی هستند که اسلام  با شریعت عادلش در آن حاکم گردد. آنچه قوت این فکر را برای تان ثابت می‌کند و تنها در حد آرمان نیست، اینست که سیاست‌مداران سیکولر و کمونست‌ها (مخصوصاً در اوائل انقلاب) دیگر نمی‌توانند که آشکارا علیه اسلام خصومت کنند و هرکسی‌که با اسلام رقابت کند، سقوط کرده و از اعتبار خواهد افتاد.

بنابر این، چه کسی از خلافت و اسلام می‌ترسد؟ کدر سیاسی سکولار را که استعمارگران در بطن تونس ساخت و بالای زندگی سیاسی تونس حاکم شان گشتاند، بعد از آن‌که بیشتر از شصت سال حاکمیت کردند، اعتماد خود را در نزد مردم از دست دادند؛ در کل سکولاریزم را با تمام الوان و اشکال آن تجربه کردند، از جمله دیکتاتوری، دیموکراسی، تدینی و غیرتدینی. در نهایت، چیزی جز درد و رنج را نصیب نشدند؛ لذا سیکولریزم را نپذیرفتند و بر آن انقلاب کرده و اصل نظام را سرنگون کردند. این انقلاب هم‌چنان جریان داشته و قصد دارد به قرارگاه خود، یعنی تغییر واقعی که متضمن آزادی تام و فراگیر از سلطه استعمارگر و وابستگی ذلیلانه بوده و هم‌چنان متضمن تغییری است که برای امت سیادت و رهبری را تضمین کرده تا به مقام بهترین امت دوباره نایل گردد. اما سیکولران، فاقد این دیدگاه بوده و جز وابستگی و متابعت فکری و سیاسی چیزی بیش بلد نیستند و از حاکمیت وسیاست جز وابستگی و متابعت تحقیرآمیز از آنچه ارباباب شان از آن سوی دریاها فرمان می‌دهند، نیز چیزی بلد نیستند.

این وضعیت در تونس و دیگر سرزمین‌های اسلامی، همان چیزی است که کدر سیاسی مردار؛ بلکه سازندگانش را نیز به اضطراب و وحشت انداخته است؛ زیرا ابزار آن (کدر سیاسی سیکولریزم) قدرت خود را با وجود تمام دسائس و نیرنگ‌هایش در بازار مردم و در گمراه سازی آن‌ها از دست داده است و دو خطر، وضعیت استعمارگران را تهدید می‌کند:

-        خطر انقلاب جاری، که تمام تونس و احزاب آن را فرا گرفته است.

-        خطر وجود بدیل واقعی، یعنی اسلام و خلافت، که حزب التحریر آن را تبلور بخشیده و مردم، جوانان حزب، صداقت و امانت‌داری شان را شناخته و از آنان فهم سلیم نسبت به اسلام دیده و دانسته اند که این جوانان، می‌توانند بازی‎ها و دسائس دولت‌ها را درک کرده و برملا سازند. خلافت در بین مسلمانان بر نخواهد گشت؛ مگر این‌که اهل قدرت و متنفذین، دست از حمایت مزدوران کشیده و در کنار دین، امت و رهبریت شان (حزب التحریر) بإیستند؛ حزبی‌که نمایان بوده و همگی، جوانان و افرادش را می‌شناسند. حزب التحریر برای غرب، نظر به دلائل زیر بسیار خطرناک و حایز اهمیت است:

-        زیرا ظهور حزب التحریر، سعی جنایت‌کارانه شان را در راستای نابودی اسلام از صحنه زنده‌گی خنثی کرد. غرب بعد از آن‌که گمان کرد خلافت و اسلام را از بین برده است؛ امروزه شاهد آنست که مفکوره خلافت‌خواهی در سطح جهان و در تونس، که نقطه آغاز انقلاب مسلمانان در سرزمین‌های اسلامی است، عام و فراگیر شده است. بلی، غرب می‌بیند و ندای آن را در تونس، شام، اندونیزیا، پاکستان  و افغانستان می‌شنود و مسلمانان و کسانی‌که با آتش سرمایه‌داری در هر مکان در حال سوختن هستند، ندای آن را در همه جا می‌شنوند.

-        زیرا خلافتی‌که حزب التحریر بسویش دعوت می‌کند، خلافت بر منهج نبوت، یعنی دولتی است که در داخل اسلام را تطبیق کرده و با دعوت و جهاد، سعی دارد بشریت را از جرائم سرمایه‌داری نجات دهد.

-        زیرا بازگشت خلافت تنها یک مفکوره نیست؛ بلکه خلافت دولت جهانی است که می‌خواهد رهبری جهان را دوباره به دست گیرد و آنچه را که رسول الله صلی الله علیه وسلم شروع کردند، ادامه بخشد. بلی، خلافت به دوران تاریک، که با وستفالیا در سال 1648م. شروع شد و با توافق‌نامه‌های سایکس-پیکو استوار گردید، پایان خواهد بخشید و این بازگشت اسلام به عنوان قدرت جهانی توسط خلافت، غرب را مضطرب و نگران ساخته است.

 برخی خواهند گفت که شما در رعب و خوف غرب نسبت به آمدن دولت خلافت زیاده‌روی و مبالغه می‌کنید. در پاسخ باید گفت: اظهارات شان بیانگر ترس و هراس شان بوده و آن‌ها از تغییر نظم جهانی و متلاشی شدن بنیان بد که در وستفالیا و سپس در سایکس پیکو و همانندانش تأسیس کردند، هراسان هستند. این "هنری کیسنجر" است که پایان دوران وستفالیا را احساس کرده و در کنفرانس‌ها و مقالات خود از پایان قریب الوقوع آن خبر می‌دهد. این "زینوباران" است که در تحقیقی از حزب التحریر در سال 2004م علیه آن هشدار داده و گفته است که خطر حزب در وجودش پنهان است؛ زیرا وی "ایدیولوژی" الهام‌بخشی را پدید آورده است، (اسلام) بدیل حقیقی برای سرمایه‌داری، که شاید مردم بعد از سقوط کمونیزم و شکست وی در مبارزه با سیکولریزم بسوی آن روی آورند. علاوه بر این، دفاتر تصمیم‌گیری دولت‌های بزرگ مملو از گزارشات درباره حزب التحریر و خلافت و چگونگی جلوگیری از موفقیت آن در راستای اقامه خلافت است.

بر این اساس، ترس از حزب التحریر در تونس و دیگر سرزمین‌های اسلامی واقعی بوده و این ترس، تنها پیروان و مزدوران را در برنگرفته است؛ زیرا آن‌ها منحط بوده و بصیرت و بینایی شان را از دست داده اند، جز مزدور چیزی بیش نیستند و فقط همان چیزی را می‌دانند که برای شان فرمان داده می‌شود؛ بلکه ترس از حزب، در راهروهای کاخ سفید و در دفاتر مطالعات استراتژیک استعمارگران، که پیشرفت حزب و خلافت را می‌بینند، نهفته است. ازین‌رو، آن‌ها به گمان این‌که می‌توانند جلو حزب و دعوتش را بگیرند؛ کسانی را که به شدت به حزب حمله می‌کنند، حمایت کرده و آنان را پشتیبانی می‌کنند، می‌خواهند که نظام شان را استمرار بخشیده و ارزش‌های معنوی امت را متلاشی سازند و اراده شان را با قحطی و تحقیر شکستانده و شخصیت رهبر مخلص و وفادار امت (حزب التحریر) را مخدوش نموده و مردم را نسبت به آن در فتنه اندازند؛ غافل از آن‌که خلافت تنها کار حزبی و کار حزب التحریر نبوده؛ بلکه امر الله سبحانه وتعالی و خواسته وی برای بندگانش بوده و آنچه را که وی بخواهد انجام شدنی و  وعده او راست و پابرجاست.

الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ[نور: 55]

ترجمه: الله (سبحانه وتعالی) به کسانی از شما که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده می­دهد که آنان را قطعاً جایگزین (پیشینیان و وارث فرماندهی و حکومت شان) در زمین خواهد کرد (تا آن را پس از ظلم ظالمان، در پرتو عدل و داد خود آبادان سازند)؛ همان گونه که پیشینیان (دادگر و مؤمن ملت­های گذشته) را جایگزین (طاغیان و یاغیان ستمگر) قبل از ایشان (در ادوار و اعصار دور و دراز تاریخ) کرده است (و حکومت و قدرت را بدانان بخشیده است).هم‌چنین دین (اسلام نام) ایشان را که برای آنان می­پسندد، حتماً (در زمین) پابرجا و برقرار خواهد ساخت و نیز خوف و هراس آنان را به امنیت و آرامش مبدل می­سازد؛ (آن چنان که بدون دغدغه و دلهره از دیگران، تنها) مرا می­پرستند و چیزی را شریک من نمی­گردانند. بعد از این (وعده راستین) کسانی‌که کافر شوند، آنان کاملاً بیرون شوندگان (از دائره ایمان و اسلام) بشمار رفته (مرتدان و متمردان حقیقی بشمار می­روند).

برگرفته از شماره ۴۳۴ جریده الرایه

نویسنده: استاد محمد الناصر شویخه

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

دورنمای سیاسی در نیجیریه

  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

بعد از پایان انتخابات ریاست جمهوری، که نتایج آن در تاریخ 1/3/2023 با پیروزی پائولا احمد تینوبو، نامزد حزب حاکم حزب کنگره ترقی‌خواه اعلام شد، انتخابات شهری و ولایتی در نیجیریه به تاریخ 11/3/2023 برگزار گردید. چنانچه آن انتخابات در 25/2/2023 برگزار شد و رقیب او، عتیق ابوبکر در حزب دموکراتیک خلق، که در رتبه دوم قرار گرفت و رقیبش، پیتر اوبی از حزب کارگر در انتخابات، که در جایگاه سوم قرار گرفت، به نتایج اعتراض کردند. آمریکا نگرانی خود را اعلام کرد و از کسانی‌که به نتایج اعتراض کردند، حمایت نمود و به برنده تبریک نگفت؛ در حالی‌که بریتانیا خوشحالی خود را از نتایج اعلام نمود و به رئیس جمهور منتخب تبریک گفت. چه تغییراتی در صحنۀ سیاسی در نیجیریه رخ داده است؟ منظور آمریکا و انگلیس در این انتخابات چیست؟ مواضع آن‌ها در قبال نیجیریه به چه معناست؟

پاسخ:

برای این‌که پاسخ به پرسش‌های فوق واضح گردد، امور ذیل را خدمت تان به عرض می‌رسانم:

1-     نیجریه سرزمین اسلام است. اسلام از اواسط قرن هفتم میلادی وارد منطقه کانو در شمال نیجیریه شد و از طریق تجارت در سرزمین هائوسا و سرزمین فولانی‌ها در شمال و مرکز نیجیریه گسترش یافت. اسلام در واقع در اواسط قرن دهم میلادی به دست فقهای اندلسی به شکل فعلی گسترش یافت؛ سپس بعدها امارت اسلامی در آن نواحی ایجاد شد که به نام خلافت عثمانی یا خلافت سوکوتو منسوب به عثمان دانفودیو نام گرفت که دولت آن نزدیک به صد سال دوام آورد تا این‌که انگلیس‌ها در سال 1904 میلادی آن را پایان دادند. مذهب مالکی در محاکم شرعی نیجیریه مشهور است و اکثر مسلمانان آن اهل سنت اند و در  12 ولایت آن برخی از احکام شریعت اسلام تطبیق می‌شود.

2-     جمعیت نیجیریه در حال حاضر حدود 220 میلیون تن است؛ همان‌طور که سازمان ملل در سال 2021 حدود 219 میلیون نفر تخمین زد و اکثریت جمعیت آن را مسلمانان به نسبت 65% تا 75% بر اساس آمارهای مختلف تشکیل می‌دهند. مساحت نیجیریه نزدیک به یک میلیون کیلومتر مربع است و بین سال‌های 1900 تا 1904 میلادی بریتانیا توانست پس از حذف حکومت اسلامی در آنجا، کنترول خود را بر تمام مناطقی‌که به عنوان نیجیریه شناخته می‌شد، گسترش دهد. سپس بریتانیا در1/10/1960 استقلال رسمی‌اش را به آن داد و قدرت را به اقلیت نصرانی ایگبو سپرد و سپس در سال 1963 میلادی آن را به کشورهای مشترک المنافع ضمیمه کرد. نیجیریه از نژادهای مختلفی تشکیل شده است که بزرگترین آن‌ها سه گروه قومی بزرگ هستند که عبارتند از: هاوسا، فولانی در شمال و مرکز و اکثریت قریب به اتفاق آن‌ها مسلمان و یوروبا در مرکز و جنوب غربی و اکثریت آن‌ها را نصاری تشکیل می‌دهند. اما اقلیت مسلمان زیادی دارد و ایگبو در جنوب شرقی از یک اقلیت کاتولیک نصرانی است.

3-     در انتخاباتی‌که در سال 1999 میلادی برگزار شد، اوباسانجو بدون منازعه پیروز شد و برای دو دورۀ انتخاباتی از 29/5/1999 تا 29/5/2007 میلادی به قدرت ادامه داد. وی در طول مدت زمان حاکمیت خود، حمایت واضح‌اش را از امریکا و خصومت آشکار خود را علیه مسلمانان اظهار کرد و در انتخابات 2015 محمد بخاری، که به انگلیس‌ها وفادار بود، پیروز شد و پائولا احمد تینوبو یکی از بزرگ‌ترین حامیان او بود و ما توانستیم عوامل انگلیس را در محیط سیاسی بشناسیم؛ زمانی که احمد تینوبو را عراب سیاسی و سازندۀ پادشاهان نامید و سپس با شعار "نوبت من رسیده است" خود را نامزد کرد و در انتخابات 2023 پیروز شد. در تاریخ 3/1/2023، کمیسیون مستقل انتخابات در نیجیریه، پیروزی پائولا احمد تینوبو، نامزد حزب حاکم، حزب کنگره ترقی‌خواه، در انتخابات ریاست جمهوری که در تاریخ 25/2/2023 در میان 18 نامزد برگزار شده بود، اعلام کرد. وی 8.8 میلیون رای به دست آورده بود که 37 درصد از 87 میلیون رأی دهنده‌ای می‌شود که کارت انتخابات دریافت کردند؛ در حالی‌که دو رقیب او؛ عتیق ابوبکر، نامزد حزب دموکراتیک خلق حدود 6.9 میلیون رأی یا 29 درصد و پیتر اوبی، نامزد حزب کارگر حدود 6.1 میلیون رأی یا 25% دریافت کردند. عتیق ابوبکر و پیتر اوبی نتایج را رد کردند و قصد داشتند آن‌ها را به چالش بکشند و نشان دهند که آن‌ها دستکاری و منجر به این شده که "رأی‌گیری نه آزاد، نه عادلانه و نه شفاف" باشد. عتیق در تاریخ 6/3/2023 راهپیمایی حامیان خود را رهبری کرد و آن‌ها در بیرون دفاتر کمیسیون مستقل انتخابات تجمع کردند و مسئول حزب دیموکراتیک خلق خواسته‌های را به مسئول کمیسیون انتخابات پیرامون همان موضوع تقدیم کرد. اما با وجود آن نتایج انتخابات تغییری نکرد.

4-     بنابر آن‌چه گفته شد، بریتانیا روند انتخابات در نیجیریه را ستایش نمود؛ چنان‌که جیمز کلورلی، وزیر امور خارجۀ این کشور در بیانیه‌ای که در تاریخ 1/3/2023 در وب‌سایت رسمی دولت بریتانیا منتشر کرد، به پائولا احمد تینوبو رئیس جمهور منتخب تبریک گفت. آنچه در این بیانیه آمده است: «بریتانیا از رأی‌دهندگان نیجیریه‌ای به دلیل شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس ملی و شکیبایی و انعطاف‌پذیری آن‌ها در استفاده از حقوق دموکراتیک شان قدردانی می‌کند. ما به پائولا احمد تینوبو، رئیس جمهور منتخب تبریک می گوییم و موقف احزاب مخالف را در مورد نتیجۀ انتخابات و نگرانی‌های بیان شده توسط هیئت‌های ناظر و جامعه مدنی در مورد سازماندهی این روند از جمله تأخیرها و چالش‌های فنی بررسی می‌کنیم. مقامات را تشویق می‌کنیم که همه نگرانی‌ها را با دقت بررسی کنند و برای حل مسائل باقی مانده و تمرکز جهت تحقق ارادۀ مردم نیجیریه اقدام کنند.» این یک موقف حمایتی از طرف بریتانیا از رئیس جمهور منتخب است. او کمپاین وی را به جعل یا دستکاری متهم نمی‌کند؛ بلکه از مقامات‌اش می‌خواهد که با در نظر گرفتن بی‌طرفی مقامات در این بررسی، همه نگرانی‌ها را بررسی کنند. علاوه بر این، حمایت اتحادیۀ اروپا در مقابله با آمریکا وجود داشت؛ همانطور که جوزپ بورل، نمایندۀ سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت: «انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی که چند روز پیش نیجیریه شاهد آن بود، فرصت بزرگی برای تحکیم دموکراسی در این کشور، درغرب آفریقا به شمار می‌رود. با وجود شرایط دشوار و شکست‌های عملیاتی، مردم نیجیریه تعهد خود را به دموکراسی نشان داده اند.» (منبع: کونا 28/2/2023) از این رو، حمایت بریتانیا از رئیس جمهور تازه منتخب در نیجیریه و هم‌چنین حمایت اروپا از او در مقابله با نفوذ آمریکا در آفریقا به نظر می‌رسد.

5-     موقف ایالات متحده در قبال انتخاب پائولا احمد تینوبو منفی بود. ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه در بیانیه‌ای گفت: «نیجری‌ها حق دارند چنین نگرانی‌های داشته و باید انتظارات زیادی از انتخابات اخیر داشته باشند. میکانیزم‌های خوبی برای داوری در مورد اختلافات انتخاباتی وجود دارد. ما هر نامزد یا حزبی را که می‌خواهد نتایج را به چالش بکشد، تشویق می‌کنیم تا راه‌های اصلاح حقوقی را از طریق این میکانیزم‌ها دنبال کنند. ما به ناظران بین‌المللی دیگر می‌پیوندیم تا از کمیسیون مستقل ملی انتخابات بخواهیم وضعیت را در مناطقی‌که به توجه بیشتر نیاز دارند، بهبود بخشد. ما درک می‌کنیم که نیجیری‌ها و بعضی احزاب، اعتراض شان را نسبت به روندی‌که پروسۀ انتخابات با آن اجرا شد، بیان داشتند؛ به ویژه کاستی‌ها در عناصر فنی، که برای اولین بار در انتخابات ریاست جمهوری مورد استفاده قرار گرفت، هم‌چنین نگران گزارش‌هایی هستیم که در آن رسانه‌ها در جریان انتخابات مورد حمله قرار گرفتند.» (منبع: صفحه لیدرشیب نیجیریه 2/ 3/2023) آمریکا در این‌جا از مواضع احزاب مخالف در اعتراض شان به روند انتخابات حمایت می‌کند، آنان را به اعتراض تشویق می‌کند، به رئیس جمهور پیروز تبریک نمی‌گوید و اعلام می‌کند که نگران گزارش‌های مربوط حمله به رسانه‌ها در جریان انتخابات است. این نشان می‌دهد که رئیس جمهور جدید به میل او نیست و به او وابسته نمی‌باشد.

6-   نامزد عتیق ابوبکر، که نمایندۀ حزب مخالف است، در دوره اولوسگون اوباسانجو در مدت زمان 1999-2007 معاون رئیس جمهور بود. معروف است که اوباسانجو از پیروان آمریکا بود. به نظر می‌رسد که آمریکا از عتیق ابوبکر برای به قدرت رسیدن حمایت می‌کند. چون اصالتاً مسلمان است او را با پائولا احمد تینوبو که او نیز مسلمان الاصل و دارای وزن و پشتوانه و توان مالی است و در آن طرف با محمد بخاری یکی از عوامل انگلیس قرار دارد، به رقابت قرار داد. محبوبیت حزب دموکراتیک خلق به دلیل فساد افسارگسیخته در زمان او و در دوران حکومت او در کشور بین سال‌های 1999 تا 2015، به‌ویژه در دوران سلطنت کودلاک جاناتان، قیام اخیر با ریختن نفت روی آتش، با اعمال خودسرانه‌اش و تبعیض علیه مسلمانان و آزار و اذیت به بهانه (مبارزه با تروریسم) کاهش یافت. حتی بادار او، آمریکا از این فساد گسترده در حزب و در دوران حکومت او انتقاد کرد؛ اما نه برای اصلاح آن؛ بلکه برای محکم کردن چنگال خود بر آن. زمانی‌که حکومت نظامی حاکم درگیر فساد شد، به این ترتیب آمریکا بر آن چنگ انداخت و هرگاه مخالفت وی را می‌نمود؛ رسوای شان می‌‌ساخت تا دیدگاه عام مردم را به این جهت سوق دهد که او ضد فساد است؛ در حالی‌که در مقابل آن ساکت بود و به اصلاح آن نمی‌پردازد و خودش فسادپیشه و پشتیبان فساد کاران در زمین است.

7-     به همین دلیل مراقب بود که اگر کاندیدای حزب دموکراتیک خلق، عتیق ابوبکر موفق نشد، شخص دیگری داشته باشد و برای پاک جلوه دادن او کار کرد و آن شخص پیتر اوبی بود؛ گویا که کاملاً پاک است! او سال گذشته در ماه می 2022 از حزب دموکراتیک خلق استعفا داد و به حزب کارگران پیوست. معلوم می‌شود که امریکا محاسبه کرده بود که آرای مسلمانانی‌که اکثریت را در نیجریه تشکیل می‌دهند، بین عتیق ابوبکر، نامزد انتخاباتی از حزب دموکراتیک خلق و پائولا احمد تینوبو، نامزد حزب حاکم کنگره ترقی‌خواه، که طرفدار انگلیس است و هم‌چنین رابیو موسی کوانکواسو، مسلمان الاصل و نامزد حزب ملی خلق نیجریه، که شروع به فعالیت کرد، محبوبیت کسب کرد و در انتخابات گذشته با 60 درصد چهارم شد، تقسیم می‌شود. به همین دلیل است که آمریکا از پیتر اوبی که یک نصرانی است، حمایت کرد و رسانه‌های آمریکایی شروع به صیقل دادن او کردند و شایعه شد که او کاندیدای مورد علاقۀ جوانان نیجریه است که 60 درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند و مشتاق تغییر و تحول و حاکمیت نسل جوان هستند. شرکت رسانه‌ای آمریکایی بلومبرگ گزارش داد که یک نظرسنجی عمومی در نیجیریه انجام داده است و نظرسنجی از حدود 2384 نیجیریه‌ای از طریق اپلیکیشن تلفن هوشمند نشان می‌دهد که ممکن است پیتر اوبی در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود. مؤسسۀ إی إن بی امریکایی نیز همین‌طور عمل کرد و پیروزی پیتر اوبی را پیش‌بینی نمود. مؤسسۀ ملی دمکراتیک و مؤسسۀ بین‌المللی جمهوری‌خواه نیز همین پیش‌بینی را داشتند. با درک این‌که حزب دموکراتیک خلق تا سال 2015 بر صحنۀ نیجیریه تسلط داشت، تنها حزبی بود که قدرت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری را داشت و مرکز سیاسی بود که به تأمین منافع آمریکا تمایل داشت. با این حال، زمانی‌که محمد بخاری، مامور بریتانیایی، با وجود تلاش امریکا برای ممانعت از پیروزی او، توانست برنده شود، صحنۀ سیاسی تغییر کرد.

8-     ثروت نفتی در نیجیریه، کشورهای بزرگ به ویژه انگلیس و آمریکا را بر سر آن در کشمکش و درگیری داغ قرار داده است و نیجیریه در بین کشورهای تولیدکنندۀ نفت در رتبۀ دوازدهم، هشتمین کشور صادرکننده نفت و دهمین کشور از نظر ذخایر نفت قرار دارد. ذخایر نفت نیجیریه توسط آژانس اطلاعات انرژی آمریکا بین 16 تا 22 میلیارد بشکه تخمین زده شده است؛ اما براوردهای دیگر می‌گوید که این ذخایر به 35.3 میلیارد بشکه می‌رسد و این نفت سبب سیلان لعاب دهن رقابت کننده‌گان بر نفت نیجیریه گردیده، چون از صنف نفت سبک یا شیرین است؛ یعنی تا حد زیادی از گوگرد خالص بوده و هزینه‌های پالایش آن کم است. به گفته وزارت نفت نیجیریه، این کشور دارای 159 میدان نفتی و 1481 چاه نفت است. نفت نیجیریه را شرکت‌های نفتی بریتانیا کنترل می‌کردند؛ اما ورود آمریکا به خط لوله نفت، به ویژه پس از سال 1999 میلادی، یعنی در دوران اوباسینگو، انحصار شرکت‌های انگلیسی را محدود کرد.

9-      نیجیریه با مشکلات جدی مانند ناامنی، اقتصاد متزلزل، قرضه‌های هنگفت، فقر شدید و فساد سیاستمداران مواجه است. شرایط اقتصادی آن رو به وخامت است، زیرا نرخ تورم در پایان سال 2022 به 21.5 درصد رسید، نرخ بیکاری برای همه بزرگسالان 33 درصد و برای جوانان 42.5 درصد است. بر اساس براوردهای بانک جهانی در مارچ 2022، حدود 40 درصد از جمعیت 220 میلیون نفر این کشور زیر خط فقر زندگی می‌کنند. ارزش پول نیجریه کاهش یافته است. فساد به طور قابل توجهی افزایش یافته است و دولت را بر آن داشته است تا در ابتدای ماه گذشته، فبروری 2023، سه واحد پول کشور را تغییر دهد. با وجود این‌که این کشور یکی از بزرگترین اقتصادهای آفریقا است و مشکل سرقت نفت در جنوب این کشور رو به افزایش می‌باشد و این یک مشکل مزمن است که منجر به کاهش صادرات نفت کشور و کمبود مواد سوخت عراده‌جات شده است. بر اساس سرشماری جون 2022 حدود 103 میلیارد دالر قرض دارد و پرداخت این قرض‌ها یعنی ربا و بیمۀ سالانه حدود 12 میلیارد دالر است. اگرچه این کشور یکی از صادرکنندگان بزرگ نفت است، اما به دلیل این مشکلات جدی و حل نشدنی کمکی به آن نکرد. همه این‌ها ناشی از فساد حکومت و حاکمان و تبعیت آن‌ها از کشورهای استعماری قدیم و جدید است. راه‌حل رفع این فساد است؛ یعنی تغییر نظام حکومتی که توسط بریتانیای استعمارگر زمانی‌که به نیجیریه استقلال رسمی داد، ساخته شد؛ اما با اشکال دیگر، به ویژه در حکومت و اقتصاد، مستعمره باقی ماند و برای آن قانون اساسی برگرفته از قوانین اساسی غربی را وضع کرد و حاکمانی را که از آن پیروی می‌کردند، تعیین نمود؛ بدون تفاوت این‌که اصالتاً مسلمان باشند یا نصرانی. تا این‌که امریکا در اواسط دهه هفتاد قرن گذشته آمد و به ارتش نفوذ کرد و بر سر کشور شروع به رقابت و درگیری با انگلیس نمود.

10-  علاوه بر همه این‌ها، کشورهای استعمارگر، به ویژه آمریکا و انگلیس مستقیماً در امور کشورها دخالت می‌کنند. اظهارات مقام امریکایی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، اظهارات وزیر امور خارجه انگلیس و سپس اظهارات مسئول روابط خارجی اتحادیه اروپا دخالت مستقیم در امور کشورها محسوب می‌شود. اساس این است که حاکمان و سیاست‌مداران در نیجیریه آن را محکوم و رد کنند و از آن کشورها بخواهند که از مداخله در کشورشان دست بردارند، آن‌ها را در این مورد هشدار دهند و روابط خود را با آن‌ها قطع کنند. سپس به این فکر شوند که چگونه می‌توان این سرزمین را به طور جدی و خالصانه نجات داد و به دنبال راه‌حل‌های ریشه‌ای بود؛ نه راه‌حل‌های بی بنیاد و فریبنده. هرگاه چنین اتفاقی بیفتد، به زودی به این نتیجه می‌رسند که اسلام راه‌حل است، تنها اسلام است که نیجیریه و مردمش را با همه فرقه‌هایش نجات می‌دهد و بین همه برابری ایجاد می‌نماید؛ اسلامی‌که در تطبیق نظام تجسم یافته در خلافت راشده بر منهج نبوت است و هیچ‌کس از مردم را در نیل به مصالح و تأمین نیازهای معیشتی زندگی شهری و بادیه‌ی شان محروم نخواهد ساخت، چه مسلمان باشد و چه نصرانی؛ اوست که سرزمین را آباد می‌کند و از استعمار رهایی می‌بخشد، و انقلاب صنعتی در آن به وجود می‌آورد که سرزمین را پیشرفته و برتر می‌نماید، آن زمان صنعت خود را می‌سازند، نفت خود را استخراج می‌کنند، تمام درآمدهای آن برای خودشان خواهد بود و بدون تبعیض بین آن‌ها توزیع می‌شود، آن زمان نه بیکاری، نه فقر و نه ترس یا گرسنگی خواهد بود.

﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ [سورۀ زمر، آیۀ 21]

ترجمه: واقعاً در این امر، عبرت و پندی برای خردمندان است.

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...

اهداف سفرهای مسئولین عالی رتبۀ نظامی امریکا به رژیم یهود

  • نشر شده در سیاسی

پرسش:

سایت انترنتی "صدی البلد" مصر به تاریخ 9 مارچ 2023م با انتشار خبری گفت: «وزارت خارجۀ امریکا، "پنتاکن" امروز پنج‌شنبه اعلام نمود که لوید اوستن، وزیر خارجۀ امریکا با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در خصوص افزایش همکاری‌های دوجانبه برای جلوگیری از تجاوز ایران به توافق رسیدند.» محل دیدار دو طرف، به دلیل موج اعتراض‌های اخیر، از مقر وزارت دفاع به میدان‌هوایی تل ابیب تغییر داده شد. «"پنتاگن"، وزارت دفاع امریکا اعلام نمود که دیدارهای اوستن از وزارت دفاع اسرائیل به محلی در نزدیکی میدان هوایی تل ابیب تغییر نمود. خاطر نشان باید نمود که ده‌ها هزار تن روز شنبه برای نهمین هفتۀ متوالی با تجمع در جاده‌های شهرهای مختلف اسرائیل علیه تصمیم نخست‌وزیر تندرو راست‌گرای اسرائیل، "نتانیاهو" مبنی بر تعدیل نظام قضائی، دست به اعتراض زدند.» (منبع: رویترز 8 مارچ 2023م)

پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ، به بررسی موارد زیر می‌پردازیم:

اول: بعید به نظر می‌رسد این سفرها به هدف منع نمودن دولت یهود از بی‌طرفی در جنگ روسیه علیه اوکراین و نگرفتن موقف خصمانه‌ای به سان موقف امریکا علیه روسیه باشد؛ زیرا روسیه به دولت یهود اجازه می‌دهد به اهدافی در داخل خاک سوریه حمله‌های موشکی نماید؛ بدون این‌که با سیستم خاص دفاعی روسیه در داخل سوریه مواجه شود؛ مخصوصاً با توجه به این‌که حکومت رژیم یهود این روزها غرق کشمکش‌های داخلی با مخالفان خود می‌باشد. بنابر این، ملحق شدن دولت یهود به دولت‌های غربی برای کمک به اردوی اوکراین در اولویت آن قرار ندارد و در نتیجه، بعید به نظر می‌رسد هدف و سبب سفرهای اخیر مسئولین نظامی امریکا به رژیم یهود، موضوع اوکراین باشد.

هم‌چنین بعید به نظر می‌رسید این سفرها به هدف آرام نمودن اوضاع فلسطین صورت گرفته باشد؛ هرچند قضیۀ فلسطین، حساسیت‌های خود را داشته و در گذشته موضوع اساسی سفرهای مسئولین پیشین امریکایی را تشکیل می‌داد، به شمول "وزیر خارجه، رئیس استخبارات مرکزی و مسئول امنیت ملی"، اما این بار ممکن نیست قضیۀ فلسطین دلیل سفرهای مسئولین نظامی در سطح رئیس هیأت ارکان و وزیر دفاع امریکا باشد؛ اگرچه این قضیه حساسیت‌های خود را دارد؛ اما واقعیت آن در حال حاضر حالت حربی ندارد تا امریکا وادار شود انرژی مسئولین بلندرتبۀ نظامی خود را صرف آن نماید.

دوم: به نظر می‌رسد این سفرها به اهداف دیگری صورت گرفته که از طریق عوامل زیر می‌توان به آن پی برد:

1  نتانیاهو دوست نزدیک حزب جمهوری‌خواهان امریکا بود و در زمان امضای توافق هسته‌ای با ایران در سال 2015م در برابر اوباما، رئیس‌جمهور دموکرات قرار گرفت و وی را بسیار اذیت نمود؛ به ویژه در هنگام سخنرانی‌اش در کانگرس امریکا علیه توافق هسته‌ای. نتانیاهو در زمان حکومت ترامپ روابط فوق العاده گرم و صمیمی با امریکا و حکومت ترامپ داشت و امریکا با انتقال دادن سفارت خود به قدس و با به رسمیت شناختن منطقۀ جولان به عنوان خاک یهود و دادن طرح معاملۀ قرن در کرانۀ غربی، که هرگز کامل هم نشد، به نتانیاهو پاداش داده و او را غم‌خواری نمود.

2  پس از به قدرت رسیدن رئیس‌جمهور جدید دموکرات، "بایدن"، امریکا از ائتلاف حزب‌های "لابید" و "بینت" حمایت نمود و در این کار موفق گردید و در نتیجه، نتانیاهو در انتخابات ماه مارچ 2021م شکست خورد و ائتلاف جدید متشکل از حزب‌های "لابید" و "بنیت" حکومت را در رژیم یهود در دست گرفتند. اما این موفقیت عمر طولانی نداشت و نتانیاهو با احزاب تندرو راست‌گرا ائتلاف نمود و در انتخابات نومبر 2022م پیروز شد.

3  نتانیاهو با جدیت تصمیم گرفت تا حکومت را به گونۀ ائتلافی با احزاب راست‌گرای تندرو تشکیل دهد و به تمایلات ادارۀ بایدن مبنی بر تشکیل حکومتی‌که طرف‌داران حکومت بایدن "لابید و خصوصاً غانتس" نیز در آن سهم داشته باشند، پشت نمود. به مجرد این‌که حکومت جدید موقف‌گیری‌هایش را اعلام نمود، انتقادهای تند و غیر معمول امریکا علیه آن سرازیر گردید، مانند لزوم پایبندی به تشکیل دو دولت، عدم همکاری با آن عده از وزیران حکومت جدید که به تندروان معروف اند و انتقاد از سیاست‌های نتانیاهو در خصوص تغییر وضعیت قضائی رژیم یهود. هرچند این‌ها قضایایی است که معمولاً مربوط به مسائل داخلی رژیم یهود خوانده می‌شود، اما امریکا این بار علناً از آن انتقاد نموده و احزاب طرف دار خود را تشویق کرده با اقدامات نتانیاهو در جهت تسلط بر دستگاه قضائی مخالفت نمایند.

4  یهودیان مخالف حکومت نتانیاهو فرصت زیادی به وی ندادند؛ چنان‌چه خیلی زود اعتراض‌های گسترده‌ای به راه افتاد که در رژیم یهود بی‌سابقه بوده و کشمکش‌ها بر سر حکومت به گونه‌ای شدت گرفت که به درگیری‌های خونین شباهت داشت. به این ترتیب، تصویر جدیدی از رژیم یهود به وجود آمد که قبلاً هرگز دیده نشده بود؛ تظاهراتی با حضور ده‌ها هزارتن برضد حکومت و اقدامات آن در جهت قرار دادن سیستم قضائی در دست حکومت سپس محاصره نمودن خانه‌های مسئولین حکومتی توسط تظاهرکننده‌گان، بستن  جاده‌ها و آتش زدن لاستیک‌های موترها، پرتاب گاز اشک‌آور و بمب‌های صوتی توسط پولیس رژیم یهود به طرف یهودیان. اوضاع روز به روز متشنج‌تر شد تا جایی‌که شماری از افراد پولیس از دساتیر حکومت مبنی بر متفرق نمودن تظاهر کننده‌گان با اعمال زور اطاعت نمی‌کردند و اختلاف میان حکومت و احزاب مخالف آن به شدت بالا گرفت و یهودیان به دو جبهۀ مخالف تقسیم شدند. در عین حال، سرمایه‌ها نیز راه خود را به بیرون از رژیم یهود باز نمود، طوری‌که 50 شرکت بزرگ از رژیم بیرون رفتند و سربازان دوره احتیاط اعلام نمودند که توان اطاعت از اوامر این حکومت را ندارند. تنش‌ها میان طرف‌داران حکومت و طرف‌داران احزاب مخالف در تمام سطوح بالا گرفت و از موقف‌گیری‌های ادارۀ حکومت بایدن در برابر این تحولات در رژیم یهود بوی حمایت و طرف‌داری از یهودیان مخالف نتانیاهو به مشام می‌رسید.

سوم: نتانیاهو در برابر این وضعیتی‌که نزدیک به هرج و مرج بود، سعی کرد یهودیان را به گرد خود جمع نماید و برای این کار شروع به دامن زدن به آتش قضیۀ فلسطین نمود؛ طوری‌صکه در نخست زمینۀ هجوم بیشتر یهودیان به مسجدالأقصی را فراهم نمود و دست به کشتارهای جدیدی در منطقۀ جنین و نابلس زد. هدف نتانیاهو از این اقدامات این بود که به یهودیان نشان دهد که موقف وی در برابر فلسطینیان هم‌چنان سفت و سخت است، به این امید که بتواند اوضاع متشنج داخلی را آرام نموده و زمینۀ تغییر دستگاه قضایی به نفع خود را فراهم آورد و به این ترتیب اتهامات فساد مربوط به خودش در محکمه‌های یهود را بر طرف نماید؛ اتهاماتی‌که از مدت‌ها قبل به سان شمشیر برانی بالای گردن وی قرار گرفته. اما نتانیاهو به این اهداف خود دست نیافت و تنش‌ها با فلسطینیان به ضرر او تمام شد، طوری‌که کشتار اردوگاه جنین به سرعت با کشتن هشت یهود در قدس پاسخ داده شد و کشتار نابلس با دو عملیات در حواره و اریحا پاسخ داده شد و به این ترتیب، نتانیاهو در وضعیت نگران کننده‌تری نسبت به قبل قرار گرفت، به ویژه که مخالفانش در داخل رژیم یهود موقف‌های تندتری در برابر وی گرفتند و انتقادها از وی مبنی بر ناکامی‌اش در تأمین امنیت شدت گرفت و این‌که سیاست‌های وی، یهودیان را در معرض حملات بیش‌تر فلسطینیان قرار داده. این جا بود که نتیانیاهو باید در جستجوی راه‌حل دیگری می‌شد.

چهارم: بنابر این، نتانیاهو به سرعت به تعدیل نقشه‌اش به جهت ایران به این هدف روی آورد که صفوف یهودیان را در عقب خودش منسجم نموده و بقایش را در حکومت تضمین کند. این واقعیت دلایل مختلفی دارد که برجسته‌ترین آن موارد زیر است:

1       در حالی‌که مردم فلسطین به تک تک از حملات یهود پاسخ می‌دهند، حکومت‌ها و دولت‌های اطراف یهود و نزدیک به آن، هم‌چنان ذلیلانه تابع باداران‌شان استند و هیچ‌گونه واکنش مؤثری نشان نمی‌دهند، مثلاً سوریه و نیز عراق به هیچ یک از حملات وحشیانۀ یهود واکنش نشان نمی‌دهند، بلکه حتی ایران که کارخانه‌های نظامی آن اخیراً در اصفهان توسط طیاره‌های بدون سرنشین هدف قرار گرفت و رژیم یهود را متهم نمود، واکنش‌اش این بود که دو هفته پس از آن حمله با یک طیارۀ بدون سرنشین به یک کشتی در بحر عرب حمله نمود که ملکیت یک فرد یهودی بود و هیچ تلفاتی هم در پی نداشت و تنها خسارت‌های سطحی به خود کشتی وارد شد. ایران قبلاً نیز رژیم یهود را متهم نموده بود که پایگاه‌های هسته‌ای ایران را تخریب نموده، چنان‌چه رئیس‌جمهور قبلی ایران در مورد آن گفت که خسارتی به مبلغ 10 ملیارد دالر را در پی داشته، اما ایران در پاسخ به آن دست به هیچ حمله‌ای نزد و موارد دیگری از این دست. این بدان معناست که نتانیاهو با خودش محاسبه نموده که پاسخ‌های ایران به حملات یهود ناچیز است و بنابر این می‌تواند اهداف و برنامه‌های او را براورده نماید و این باور او را به تداوم تجاوز و حملات بیشتر ترغیب می‌کند.

2       در خصوص مسألۀ هسته‌ای ایران باید گفت که ایران با انتقادهای شدید و مستمر جهانی مواجه می‌باشد و مذاکرات برای از سرگیری توافق هسته‌ای با قدرت‌های بزرگ موفق نبوده. هم‌چنین رژیم یهود همواره اعلان می‌کند که ممکن نیست به ایران اجازه داده شود به سلاح هسته‌ای دست‌یابد. این‌ها مواردی است که حملات یهود به زیرساخت‌های هسته‌ای ایران را توجیه می‌نماید. در همین سیاق باید گفت که ایران توسط غرب متهم است که خطوط سرخ را زیر پا نموده و میزان غنی‌سازی یورانیوم‌اش را افزایش داده. «ایران می‌تواند تنها در ظرف 12 روز مواد لازم برای ساخت سلاح بمب هسته‌ای تولید نماید و می‌تواند در جریان یک ماه دیگر، چهار بمب هسته‌ای دیگر بسازد. این ادعا را انستیتیوت ساینس و امنیت جهانی مطرح نموده و در گزارشی اشاره کرده به این که نظام حاکم در ایران توان این را دارد که در جریان سه ماه به اندازۀ ساخت هفت سلاح هسته‌ای یورانیوم غنی‌سازی نماید. انستیتیوت مذکور این اظهارات را در گزارشی منتشر نمود که در آن معلومات به دست آمده از آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای را تحلیل و بررسی می‌نمود.» (منبع: العربیة نت 5 مارچ 2023م)

پنجم: با دقت بیش‌تر متوجه می‌شویم که نتانیاهو روی موارد فوق تمرکز نموده و سعی نموده با قدرت تمام از آن علیه ایران استفاده نماید و به این ترتیب یهودیان را به اطراف خود و حکومت‌اش جمع نماید و به هرج و مرج داخلی که ممکن است حاکمیت وی را تضیف نماید، پایان دهد؛ هرج و مرجی‌که اگر نتانیاهو تسلیم آن شود و دست به اقدام بزرگی برای مهار کردن آن نزند، افزایش یافته و حاکمیت وی را مختل خواهد نمود. از جانب دیگر؛ این اقدام قدرت و جبروت‌اش را برایش برگردانده و تنش‌های داخلی را به نفع وی جهت خواهد داد. به نظر می‌رسد خبر این اهداف و نقشه‌های حکومت نتانیاهو به واشنگتن رسیده و امریکا برای منع نمودن حکومت نتانیاهو از برداشتن چنین گامی به سرعت وارد عمل شده، زیرا توجه امریکا در شرایط کنونی بر اساس منافع امریکا، بالای جنگ روسیه با اوکراین  به علاوه موضوع چین متمرکز می‌باشد. پس امریکا نمی‌خواهد مشغول جنگی در منطقه میان ایران و دولت یهود شود. امریکا متوجه شده که نتانیاهو برای حل مشکل داخلی‌اش با جدیت به جنگ با ایران می اندیشد و این موضوع بایدن را نگران نموده، زیرا امریکا در اظهارات زیادی از زبان مسئولین‌اش بارها گفته که به حفظ امنیت دولت یهود متعهد می‌باشد، اما چنان‌که اشاره شد؛ امریکا در حال حاضر سرگرم جنگ‌های دیگری است.

ششم: بنابر این، سفرهای اخیر مسئولین بلندرتبۀ نظامی امریکا به رژیم یهود به هدف منصرف نمودن نتانیاهو از راه‌اندازی چنین جنگی صورت گرفته تا بایدن وادار به دخالت در آن نشود، زیرا امریکا در حال حاضر نمی‌خواهد بجز چین و جنگ روسیه علیه اوکراین خود را مشغول کار دیگری نماید. چنان‌که قبلاً گفته شد؛ این سفرها به هدف تحقق دو مورد از منافع امریکا صورت گرفته:

ألف: امریکا مدیر آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای را تحریک نمود تا اظهارات هسته‌ای را کاهش داده و قضیه را به نرمی با ایران به پیش ببرد، چنان‌چه مدیر این آژانس به ایران سفر نمود و با سران عالی رتبه ایران دیدار و گفتگو نمود و این سفر درست در زمانی صورت گرفت که مسئولین امریکایی نیز سرگرم دید و بازدید از منطقه بودند.  وی در اظهاراتی از گشایش بزرگی خبر داده گفت: «ایران با راه‌اندازی مجدد کمره‌های مراقبتی در چندین پایگاه هسته‌ای و نیز افزایش روند تفتیش‌ها موافقت نموده است.» (منبع: آر تی، 4 مارچ 2023م) سپس اظهارات قابل توجه مدیر آژانس مطرح گردید، آنجا که گفت: «گروسی در جریان بازدید از تهران گفت که هرنوع حملۀ نظامی به تأسیسات هسته‌ای ممنوع می‌باشد.» نتانیاهو در پاسخ به وی گفت: «رفائیل گروسی اظهارات نامناسبی را مطرح نموده.» (منبع: الجزیره نت، 5 مارچ 2023م)

ب: حجم عظیم اعتراض‌های داخلی علیه نتانیاهو: گذشته از این‌که امریکا نمی‌خواهد رژیم یهود در حال حاضر علیه ایران جنگی به راه‌اندازد، در عین حال می‌خواهد نتانیاهو به شدت درگیر کشمکش‌های داخلی بماند و اعتراض‌ها هم‌چنان پرسر و صدا باقی بماند، به این امید که شاید این وضعیت حکومت نتانیاهو را وادار کند پیروان امریکا، یعنی طرف‌داران حزب دموکرات، مجدداً در رأس قدرت رژیم یهود قرار گیرند، به ویژه با توجه به این‌که امریکا در داخل رژیم و در میان کدرهای سیاسی و نظامی رژیم تأثیر زیادی دارد.

هفتم: با در نظرداشت آنچه تا کنون گفته شد، به نظر می‌رسد امریکا به احتمال زیاد موفق شود نتانیاهو را از راه‌اندازی جنگ هجومی علیه ایران بازدارد، مخصوصاً که رژیم یهود بزدل‌تر از آن است که بتواند بدون حمایت امریکا اقدام به چنین جنگی نماید.

﴿ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ﴾ [آل عمران: ۱۱۲]

ترجمه: هرکجا یافته شوند، به خواری دچار شده اند، -مگر آن‌که به پناه امان الله و زنهار مردم روند- و به خشمی از الله گرفتار آمده اند.

ریسمان الله پس از انبیایش از جانب آنان قطع گردیده و وابستگی شان کاملاً به ریسمان انسان‌هاست. این یک بعد قضیه و اما بعد دیگر این‌که اگر امید نتانیاهو از این هجوم به ایران قطع گردد، در هماهنگی با رهبرانش در حزب جمهوری‌خواهان امریکا قطعاً اقدام به تهاجم دیگری خواهد نمود تا از شدت تحرکات مخالفان‌ خویش بکاهد و احتمالاً راه دیگری نخواهد یافت؛ بجز افزایش درگیری‌ها در فلسطین و یاهم حمله به نوار غزه و یاهم لبنان؛ زیرا وی مصمم است در قدرت باقی بماند و تصور نمی‌شود اینک پس از تشکیل ائتلافی متشکل از احزاب راست و راست دینی یهودی، که بیش‌تر از او تشنۀ خون مسلمانان در هر کجای جهان می‌باشند، از قدرت کناره‌گیری نماید. این واقعیت کم کم در حال ظاهر شدن است؛ چنان‌چه شبکۀ خبری "سما" به تاریخ 9 مارچ 2023م با نشر خبری گفت: «صبح امروز سه فلسطینی در شهرک جبع توسط نیروهای اشغال‌گر به شهادت رسیدند. نیروهای ویژۀ اسرائیلی وارد شهرک جبع در جنوب جنین شده و به موتر حامل چهار جوان فلسطینی آتش گشودند که منجر به شهادت سه تن از آنان گردید. سپس گروه‌های مقاومت با آنان درگیر شدند و پس از آن کمک‌های نظامی به این شهرک رسید و سرانجام نیروهای اسرائیلی از شهرک بیرون رفتند.» هم‌چنین فرانس 24 به تاریخ 10 مارچ 2023م با نشر خبری گفت: «القدس أ ف ب: روز جمعه یک مرد فلسطینی یک شهرک‌نشین اسرائیلی را در کرانۀ اشغالی غربی با گلوله کشت؛ این خبر را اردوی اسرائیل و وزارت صحت فلسطین اعلان نموده اند. این حادثه در روز جدیدی در تداوم یک سلسله از خشونت‌هایی رخ می‌دهد که منجر به کشته شدن چهار فلسطینی گردیده که یکی از آنان فرد مسلحی بود که در تل ابیب به اسرائیلی‌ها حمله نمود و سه تن را مجروح نمود. یک مرد فلسطینی روز پنج شنبه در جادۀ دیزنغوف در وسط تل أبیب با گشودن آتش سه تن را مجروح نمود و پس از آن خودش با گلوله‌های پولیس به قتل رسید. منابع پزشکی اسرائیل گفته اند که وضعیت یکی از مجروحین امروز نگران کننده است. از جانب دیگر؛ پولیس اسرائیل گفته که دو تن را بازداشت کرده که یکی از شهر "الرملة" در جنوب تل أبیب و دیگری از شهر کسیفة در جنوب می‌باشند و این دو تن را به اتهام انتقال ترورستی بازداشت شده اند که عملیات دیزنغوف را انجام داده بود.»

واضح است که دولت یهود به کشتن و بازداشت "مسلمانان" می‌پردازد؛ بدون این‌که هیچ‌گونه احساس خطری از حکام مسلمانان در اطراف خود داشته باشد!

هشتم: در اخیر باید گفت که این رژیم که در منطقۀ خبیث کالورم به سر می‌برد، از جانب هیچ یک از حکام منطقه هیچ نوع نگرانی ندارد که اقدام به ریشه‌کن کردن و یا حتی سرکوب آن نمایند؛ بلکه آنان کسانی استند که در عادی‌سازی روابط خویش با یهودیان با یک دگر رقابت می‌کنند! به همین دلیل است که همواره به فکر گسترش خود و از بین بردن هرگونه خطری است که گمان می‌کند وجود آن را تهدید می‌کند. تنها خود رژیم یهود نیست که اقدام به سرکوب و نابودی، خطرهایی را متوجه یهود می‌کند؛ بلکه حکام خائن مذکور یا عملاً و یاهم با سکوت خود با آن همکاری می‌نمایند.

شکی نیست که این رژیم روی خاک اسلام برپا گردیده که همانا خاک مقدس فلسطین است و بنابر این روابط با آن باید روابط جنگی باشد و هرگونه روابط عادی و معمول داشتن با آن، جنایتی بزرگ تلقی می‌گردد:

﴿إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾ [ممتحنه: ۹]

ترجمه: الله تنها از دوستي كساني نهي كرده كه با شما سر جنگ دارند و تنها بر سر مسأله دين با شما جنگيدند و شما را از ديارتان بيرون كردند و در بيرون كردن‌تان پشت به پشت هم دادند. الله شما را از اين‌كه آنان را دوست بداريد، نهي فرموده و هركس دوستشان بدارد، پس آن‌ها ستمكارند!

این است حکم شرعی که انجام دادن آن یک وجیبه می‌باشد و اگرچه حکام کنونی مسلمانان به هیچ وجه قصد تطبیق آن را ندارند و یاهم باداران استعمارگرشان به آنان اجازۀ تطبیق آن را نمی‌دهد؛ اما باید در نظر داشت که این امت، امت زنده‌ای است و در برابر ظلم سکوت طولانی نمی‌کند. اگرچه این امت در حال حاضر آرام گرفته، اما باید دانست که این آرامش قبل از طوفان است و به زودی زندگی اسلامی خویش را از سر خواهد گرفت و خلافت راشده بر منهج نبوت را به یاری الله جل جلاله برپا خواهد نمود و خلیفۀ امت، آن را به اطراف خود جمع نموده و با رهبری نمودن اردوی اسلام، چهرۀ یهود را به خاک خواهد مالید و سپس وارد مسجد اقصی خواهد شد؛ درست همان‌گونه که مسلمانان برای بار نخست وارد آن شدند و آنگاست که غرور یهودیان فروخواهد ریخت!

﴿وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيباً﴾ [اسراء: ۵۱]

ترجمه: می‌گویند: این  کی خواهد بود؟ بگو: امید آن‌که نزدیک باشد.

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

شکست اسلام سیاسی دروغ‌پردازی واضح و پوشیدن حقایق است

  • نشر شده در سیاسی

شروع بیداری مسلمانان بعد از اوسط قرن گذشته بود؛ به این واقعیت که اسلام تنها احکام مربوط به ایمان، عبادت و اخلاق نیست؛ بل عقیدۀ سیاسی است و از آن نظامی بیرون می‌آید که همه شئون زندگی را در برمی‌گیرد. بعد از آن بیداری، در بین مسلمانان نیز انتشار و نشانه‌ها و دلائل آن افزایش یافت. از آن جایی‌که مسلمانان در مواضع مستمر، از فهم اسلام به عنوان یک نظام جامع حکومتی و سیاسی استفاده می‌کردند، غرب را متوجه این بیداری اسلامی نمود. بعد از این‌که اطمینان حاصل کردند که بازگشت اسلام به میدان جنگ کیان سیاسی‌شان را برای همیشه از بین می‌برد، این انقلاب هشداری برای غرب شد. پس غرب به رهبری امریکا، برای ضربه زدن مفکوره خلافت و در کل علیه گرایش سیاسی اسلامی متحد و بسیج شد و این گرایش را به نام اسلام‌گرائی (Islamism) اطلاق کردند و مراکز مطالعات غربی و عربی را متوجه ساخت که طرح‌های خود را برای این رویکرد ارائه کنند. آنچه متولیان نظم جهانی را از این رویکرد اسلامی آزار می‌دهد، اینست که مصدر آن نصوص شرعی از جانب الله سبحانه وتعالی می‌باشد، نه قوانینی‌که صرفاً طرح و ساخته دست انسان است.

تعبیر و یا اصطلاح اسلام سیاسی به معنای اسلام سیاسی و اسلام غیرسیاسی وجود ندارد؛ چون اسلام با تمام تشریعاتش چه در عبادات، معاملات و عقوبات و احکام خلافت وغیره واحد است؛ بلکه هدف و مراد از این تعبیر فقه سیاسی اسلام است. مثلاً می‌گویند: فقه عبادات، فقه معاملات، فقه سیاسی و مانند این‌ها. بدون شک، اظهار رأی عمومی امت در اواخر قرن گذشته، به مصلحت تحولات سیاسی اسلامی منجر شد و مفکران و دانشگاهیان و مراکز فکری و مطالعاتی غربی را واداشت تا به بررسی این موضوع و ارائه طرح‌های خود در رابطه به این أمر بپردازند. در نتیجه این، مطالعاتی منتشر شد که می‌گفتند اسلام سیاسی فقط وسیلۀ فرصت‌طلبانه است؛ برای این ادعای خود ایران، ترکیه و حرکت اخوان المسلمین را دلیل می‌آوردند و موقف و تغییرات آن‌ها را طبعاً که به هدف رسیدن به قدرت بود، برسی کردند، و بر این تجربه تمرکز کردند که این حرکت‌ها هیچ برنامه‌ای را برای معالجه مشکلات اقتصادی و اجتماعی تقدیم نکردند و براین اساس اسلام سیاسی را شکست‌خورده ارزیابی کردند.

یکی از برجسته‌ترین این مطالعات/پژوهش‌ها، کتابی است تحت نام "فشل الإسلام السیاسی یعنی "شکست اسلام سیاسی" که توسط اولیفر روا فرانسوی در سال 1992 منتشر شد. وی در آن کتاب تأکید کرد که اسلام سیاسی شکست خورده و قبل از پایان قرن از میدان خارج خواهد شد. کتابی دیگری تحت نام "قدوم مجتمع ما بعد الإسلامیین" یعنی "ظهور جامعه پسا اسلامیست‌ها" که توسط آصف بیات، آکادمیست امریکایی ایرانی الاصل در سال 1996 منتشر شده که او سقوط حکومت آخندهای ایران را پیش‌بینی کرد. هم‌چنان کتاب تحت نام "ما بعد الإسلامیزم... الأوجه المتغیره للإسلام السیاسی" یعنی پسا اسلامیزم... جنبه‌های متغییر برای اسلام سیاسی" که حدود ده محقق همراه با آصف بیات در سال 2009 آن را نوشته کرده‌اند. مراد او از پسا اسلامیزم این است که اسلام سیاسی شکست خورده و سکولاریزم جایگزین آن است. علی الرغم این، به وجود آمدن انقلاب‌های عربی در اواخر سال 2010 به آن‌ها صدمه وارد کرد که اسلام سیاسی علی‌رغم فرضیه‌ها و حیله‌های‌شان انتخاب امت اسلامی گردید و این امر غرب و نظام مزدوران‌شان را تهدید می‌کرد.

بناءً آن‌ها جبهه جنگ را علیه اسلام سیاسی شعله‌ور ساختند؛ بخصوص بعد از کودتای سال 2013 علیه حکومت اخوان المسلمین در مصر و متزلزل شدن حاکمیت حرکت النهضه در تونس؛ علی رغم سکولاریزمی و ​​فخر کردن‌شان که این حرکت‌ها سیاسی است و اسلامی نمی‌باشند. حملات رسانه‌ای در سرزمین‌های اسلامی با انتشار دروغ‌هایی‌که اسلام سیاسی بر اساس نتایج انقلاب‌های عربی در مصر، تونس و جاهای دیگر شکست خورده، فعال بودند. در این رابطه ده‌ها کتاب منتشر شد، مانند کتاب آصف بیات تحت نام ما "بعد الإسلامیزم" یعنی "فراتر از اسلام‌گرایی" که در سال 2013 منتشر شد؛ هرچند در سال 2009 آماده بود. کتاب "إعادة التفکیر فی الإسلام سیاسی" یعنی "بازنگری در اندیشه اسلام سیاسی" که توسط دو محقق در مراکز مطالعاتی امریکا در سال 2017 منتشر شد و کتاب "الجهاد و آخرته... ما بعد الأسلام السیاسی" یعنی "جهاد و آخرت آن... بعد از اسلام سیاسی" که در سال 2018 منتشر شد و یک مطالعه ایتالیایی تحت عنوان "الإسلام سیاسی فی البلاد العربیة... التاریخ و التطور" یعنی "اسلام سیاسی در کشورهای عربی... تاریخ و توسعه آن" در سال 2013 از 9 محقق در دانشگاه روم منتشر شد. هم‌چنان در سال 2018 یک مالزیایی مطالعه‌ای را تحت عنوان "الإسلام السیاسي في الإسلامیزم وما بعد الإسلامیزم" یعنی "اسلام سیاسی در اسلام‌گرایی و پسا اسلامیزم" منتشر گردید. همین‌گونه کنفرانسی در پایتخت اردن تحت نام "چشم‌انداز اسلام سیاسی در یک منطقه ناآرام، اسلام‌گرایان و تهدید‌های پس از بهار عربی" در سال 2017 برگزار شد و دومین کنفرانس در سال 2018 تحت عنوان "پسا اسلام سیاسی؛ شرایط، سیاق‌ها و چشم اندازها آن" برگزار گردید.

این‌ها چند نمونه‌ای ازجنگ دیوانه‌وار علیه اسلام سیاسی؛ بدون در نظرداشت برنامه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای و صدها مقاله عربی است که خاص برای گسترش خرافات و شکست اسلام سیاسی استفاده می‌شود. بناءً واضح می‌شود که تمامی این نشریات خالی از هرگونه اثبات، دال بر شکست اسلام سیاسی است. بیشترین دلیل‌شان بر اساس ادعاهای "روآ و بیات" است و آن‌ها را از علمای برجسته در امور حرکت‌های اجتماعی و اسلام سیاسی به هدف تأثیری‌که به خودشان گذاشته توصیف می‌کنند. آن‌ها به هدف رام کردن از طریق پمپاژ رسانه‌ای آن‌ها را ترجمه، خلاصه و نقل قول و این نظریات را طوطی‌وار تکرار می‌کنند.

این مطالعات، الگوهایی را نمونه می‌کرد و به تمام جنبش‌های اسلامی همگانی، ارتباط دادند، مدعی شکست اسلام سیاسی شدند، این را از تلاش‌های انحرافی جهت‌ها، اختیار و استدلال کردند و از دیگران چشم پوشی کردند، نزد نظریه‌پردازان و نواندیشان دینی این انحرافات‌شان را با ادعای اسلام میانه و یا معتدل جوازمی‌دانند، طرف‌دار دموکراسی و آزادی های عمومی بودند، از دلایل نصوص شرعی که در این رابطه وجود داشت، پشت می‌گردانند و از نتایج بزرگی‌که حزب التحریر ارائه کرده است، غفلت می‌کردند. بنابراین، کل این مطالعات، نشریه‌ها و ادعاها فرسوده بود؛ زیرا مبتنی بر گمراه‌ کردن، پنهان ‌کردنِ حقایق و کور ‌کردن آن‌ها می‌باشد. پس آن‌ها تجربیاتی را انتخاب می‌کنند که عناوین آن‌ها اسلامی و حقیقت آن‌ها غیر از این است. لذا آن‌ها را دلیلی بر شکست اسلام در حکومت‌داری می‌دانند. از روی قصد به شعار و ظاهر حرکت‌های اسلامی که از نظر محتوا سکولارهستند؛ هم‌چون حزب عدالت و توسعه در ترکیه و حرکت اخوان المسلمین، شاخه‌ها آن، جبهه عمل اسلامی در اردن، جنبش النهضه در تونس و حزب عدالت و توسعه مراکش نگاه می‌کنند و آن‌ها را دلیلی بر شکست اسلام سیاسی می‌گیرند؛ در حالی‌که، طرح‌ها و اعمال سیاسی آن‌ها متناقض با اسلام است. سپس عدم ارائه هر برنامه یا مشروعیت سیاسی اسلامی توسط این‌ها را شکست اسلام سیاسی می‌دانند و بر این می‌‌افزایند که اسلام فاقد افکار سیاسی مناسب این عصر است.

این یک سقوط منهجی  و اخلاقی اسفبار است؛ زیرا آن‌ها از چیزی‌که به هیچ‌کس پوشیده نیست؛ یعنی شمولیت شریعت اسلام در بخش‌های مختلف، غفلت کردند و به همین ترتیب، حزب التحریر را نادیده گرفتند و نشریات آن را در مورد نظام حکومت‌داری، اقتصادی، اجتماعی و قانون اساسی درخشان اسلامی برای دولت اسلامی را نیز نادیده گرفتند. بنابراین، این غفلت همراه با وارد کردن اتهامات علیه اسلام و سائر حرکت‌های سیاسی آن، دروغ‌پردازی آشکار و پوشیدن حقایق می‌باشد و دلیلی بر عدم انسجام این مطالعات و انحطاط دست‌اندرکاران آن است. مقوله شکست اسلام سیاسی، دروغ‌پردازی آشکار و نامعقول سکولاریزم و اصحاب آن می‌باشد. بناءً حقایق فعلی ثابت می‌کند که سکولاریزم شکست خورده است؛ زیرا با فساد و جنایات خود بذر و نسل را از بین برده و با گمراه کردن و پنهان کردن حقایق و با کشتار و درهم شکستن مردم تلاش برای بقای خود می‌کند. اما اسلام عملاً در طول تاریخ‌اش به موفقیت بی‌نظیری دست یافته است. اگر امروز اسلام حاکمیت ندارد؛ ولی در میدان عمل سیاسی مبارزه و تلاش می‌کند که دوباره به حاکمیت برسد و سکولاریزم و رهبران آن را از سر راه خود بردارد. پس ادعا‌های نادرست، روبه زوال است و تلاش اصلی و بدیل آینده، حاکمیت دوبارۀ اسلام می‌باشد.

برگرفته از شماره 427 جریده الرایه

نویسنده: دکتور محمود عبدالهادی

مترجم: پارسا امیدی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه