- مطابق
مسلمانان زنده اند؛ اگرچه حکامشان به سان مردگان اند!
(ترجمه)
امت اسلامی، به ایمان و اسلام زنده است. امت در مجموع دوستدار اسلام و خواستار تطبیق احکام شریعت اسلامی بوده و از کفر و اهل آن تنفر دارد؛ قوانین وضعی را دور انداخته و باکسانیکه به سوی دور ساختن اسلام از حاکمیت، سیاست و زندگی فرامیخوانند، کینهتوزی و دشمنی میکند. اکثریت امت به حکام سرزمینهای اسلامی اعتماد نداشته و هیچ احترامی به آنها قایل نمیباشند و منحیث ابزار پیشپای افتادهای مینگرند که در خدمت کفار استعمارگر قرار داشته و در انتظار اجرای نقش دادهشدۀشان میباشند.
همانگونه امت به علمای درباری نیز اعتماد نداشته و آنها را بهسان تریبونهای حقیرانهای در خدمت حکام طاغوتی میدانند. امت اسلامی تمام این موارد را درک کرده و آنها را از مسلمانان بدیهی میشمارد. اکنون، امت با شکیبائی تمام لحظۀ غلبه بر این حکام طاغوتی و علمای درباری را بخاطری انتظار میکشد که آنان را از قدرت خلع کرده و قدرت از دست رفتۀ خویش را بار دیگر به دست آورد. این امت انتظار کسی را میکشد که زنگ آن لحظه را به صدا درآورده و اولین گام را درین راه بردارد. به همین دلیل بود که با اولین جرقههای انقلابها و بهار عربی همراه شده و به ندای تغییر با تمام جرئت و اقدام لبیک گفت؛ به شعارهای اسلامی صمیمانه همنوا شد و ثابت ساخت که یک امت زنده بوده و این استعداد و آمادگی را دارد که برای اسلام قربانی تقدیم نموده، در راهش بمیرد و درین تغییر سریع از خود توانائیهای شگفتآوری را نمایان ساخت. بنابر این، امت با این ویژهگی، زمانیکه فرصتاش فرارسد و زمینه مساعد شود، سزاوار بردوش کشیدن لوای اسلام میباشد. الله سبحانه وتعالی در سورۀ انعام چنین میفرماید:
﴿أَوَمَن كَانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا كَذَٰلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾
[انعام: ۱۲۲]
ترجمه: آیا کسیکه مرده بود و ما اورا زنده کردیم و برای وی نوری قرار دادیم تا در پرتو آن درمیان مردم حرکت کند، مانند کسی است که در تاریکیها است و از آن بیرون شدنی نیست؟ اینگونه برای کافران آنچه انجام داده اند، آراسته شد.
پیش از ایمان، انسان از لحاظ فکری مردهای بیش نبود، گمراه، حیران و سرگشته بود تا اینکه الله سبحانه وتعالی به وسیلۀ اسلام زنده گردانید و توفیق داد تا از لحاظ فکری و عملی و از لحاظ سلوک و تصرفاتش از رسول الله صلی الله علیه وسلم پیروی کند. از آن پس، انسان از تارکی گمراهی بدر آمده و از چنگال هوای نفسانی نجات یافته و در پرتو نور اسلام، نور حق و هدایت قرار گرفت؛ بگونهای که انگار از عالم مردگان به عالم زندگانی برگشته است. بدین سبب، کفر و گمراهی مرگ بوده و ایمان و اسلام زندگی میباشد. الله سبحانه وتعالی در سورۀ انفال چین میفرماید:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾
[انفال: ۲۴]
ترجمه: ای اهل ایمان! هنگامیکه الله(سبحانه وتعالی) و رسولش(صلی الله علیه وسلم) شما را به حقایقیکه به شما زندگی میبخشد، دعوت میکند، اجابت کنید و بدانید که الله(سبحانه وتعالی) میان انسان و قلباش حایل واقع میشود و مسلماً همۀ شما به سوی او(تعالی)گردآوری خواهید شد.
الله سبحانه وتعالی در این فرمودهاش﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ...﴾ یعنی ای اهل ایمان... ایمان مان را یادآور شده و ما را به قبولی دعوت الله و رسول صلی الله علیه وسلم به طاعت و عمل و پایبندی فرامیخواند. پذیرفتن دعوت الله سبحانه وتعالی برای ما زندگی و همان طور نپذیرفتن دعوت الله سبحانه وتعالی برای ما مرگ خواهد بود؛ و لو که مؤمن نیز به شمار برویم. به همین دلیل است که الله سبحانه وتعالی در قسمت استمرار بر طاعت، به گرفتن تمام آنچه که رسول الله صلی الله علیه و سلم برای ما آورده و به پایبندی به تمام آنچه که اسلام با خود دارد، بیشترین هشدار را داده است. چنانچه میفرماید:
﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾
[حشر: ۷]
ترجمه: آنچه را که رسول الله به شما عطاء کرد، بگیرید و از آنچه شمارا نهی کرد، باز ایستید و از الله(سبحانه وتعالی) پرواکنید؛ زیرا الله(سبحانه وتعالی) سختکیفر است.
همچنین الله سبحانه وتعالی در سورۀ انفال میفرماید:
﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنتُمْ تَسْمَعُونَ﴾
[انفال: ۲۱]
ترجمه: و مانند کسانی نباشید که گفتند: شنیدیم؛ درحالیکه نمیشنوند!
آری، هرکسیکه در تلاش تطبیق احکام شریعت اسلامی بوده و بخاطر تطبیق آن لباس کار بر تن دارد، او زندهای میباشد که ارتباطش را با الله سبحانه وتعالی درک نموده است. درین شکی نیست که این همان زندگانی واقعی است. همچنان، کسیکه در همان سمتیکه نصرت الله سبحانه وتعالی در آن است، کوتاهی کرده و در حمل دعوت اسلامی سهلانگاری نماید، بهسان مردهای بیش نیست؛ زیرا در مسیر قطع ارتباطاش با الله سبحانه وتعالی قرار دارد؛ چیزیکه در حقیقت عبارت از مرگ واقعی میباشد.
از آنجاییکه در مجموع امت اسلامی در تلاش و بلکه تشنهای تطبیق احکام شریعت اسلامی میباشد، بدون هیچ شک و تردیدی یک امت زنده بوده و مستحق نصرت و قدرت میباشد؛ درحالیکه حکام سرزمینهای اسلامی بدلیل اینکه احکام وضعی و کفری را بالای امت تطبیق، ثقافت سیکولری و الحادی را نشر، با مردم خود در جنگ و با غرشهای پلنگگونه بر آن ها پرخاشگری کرده و برای حفاظت از تختهای در حال زوال خویش با تمام تلاش در خدمت اربابان خویش قرار دارند، مردگانی بیش نیستند.
حکام سرزمینهای اسلامی هرآنچه را که در جهان اسلام از قتل عام مسلمانان مستضعف، ظلم و ستمها، مصیبتها، مهاجرتها و گرسنگی زنان، اطفال و غیرنظامیان اتفاق میافتد، مشاهده کرده و هیچ حرکتی از خود نشان نمیدهند. در بورکینا فاسو یکی از دولتهای ضعیف افریقایی، دهها تن از مسلمانان به دست قبایل غیرمسلمان آنجا در یک کشتارگاه وحشیانهای قتل عام شدند. شانزده قریه از مسلمانانیکه در آن کشور تحت ظلم قرار دارند، از دور فریاد میکشند؛ اما کسی نیست که به فریادشان برسد؛ حتی هیچ خبری از آنها در رسانهها نیز نشر نمیشود. در ترکستان شرقی دیار مسلمانان به زندان بزرگی تبدیل شده که چین جنایتکار از هیچنوع شکنجه و ظلم بر حق مسلمانان آنجا دریغ نمیکند تا حدیکه مسلمانان را از اجرای شعارهای عبادیشان مانند نماز و روزه باز داشته و در تلاش رویگردان کردن مسلمانان از دینشان بوده و میخواهد مسلمانان را تبدیل به ملحدین نماید. چین به انواع اسالیب پست مسلمانان را از ازدواج و توالد و تناسل باز میدارد؛ اما هیچ یک از دولتهای حاکم بر سرزمینهای اسلامی اندک کاری برای دفاع از آنان نکرده و کوچکترین اعتراضی به این رفتار چین نمیکنند؛ بلکه حتی در عوض برخی از دولتها را میبینیم، بعضی از مسلمانان اویغوری را که موفق به فرار شدند، بیشرمانه به دولت جنایتکار چین تحویل میدهند تا اعدام و یا زندانی شوند. این به علاوۀ آنست که این دولتها به اختلافات ساختگی در بین خود مشغول بوده و برای فاسد ساختن جامعه و عام شدن پستیها و زشتیها بین جامعه، در تلاش پخش و نشر مفاهیم تمدن غربی میباشند.
لیکن با تمام این زمینههای سختیکه ملیتهای اسلامی در آن زندگی میکنند و با تمام رنجهاییکه امت اسلامی از ضعف و بیچارهگی میبرد، ایمان امت به اسلام همان حفاظ اول و آخر آن میباشد؛ دیوار محافظیکه آنان را از لغزیدن و رام شدن در جنگ فکری مفاهیم تمدن فریبندۀ غربی محافظت میکند. تمسک خانوادههای مسلمان به احکام شرعی ویژۀ خانوادهها، دیوار محافظ دومی برای محافظت از انحرافات گستردهایکه خوانوادههای غربی به آن مواجه اند، میباشد. وجود احزاب مبدئی اسلامی، که در سدد تأسیس خلافت راشده و مشغول جهاد فی سبیل الله بوده و به دنبال تطبیق کامل و شامل احکام شریعت اسلامی در تمام ابعاد زندگی میباشند، گروههاییکه در راستای ازسرگیری زندگی اسلامی فعالیت میکنند، دیوار محافظ سومی و محکمترین دیواری اند که مسیر صحیح را برای امت روشن میکنند.
بنابر این، امت اسلامی در پناه این سه دیوار آهنین در برابر حملات کفار سرکش و متکبر چنان مقاومتی از خود نشان خواهد داد که اسطوره خواهد شد. این امت با صبر و شکیبائی همگام با گروهیکه برای تأسیس دولت خلافت و دارالاسلام فعالیت میکند، از هیچ تلاشی دریغ نخواهد کرد.
آری، زمان بازگشت خلافت به اذن و ارادۀ الله سبحانه وتعالی نزدیک و همانطور بازگشت امت به خلافت نیز نزدیک است. به زودی مسلمانان یأس و شکست و فروپاشی را فراموش خواهند کرد.
برگرفته از جریدۀ الرایه
نویسنده: ابوحمزه الخطوانی