- مطابق
ای ارتشهای مسلمانان؛ مگر شما از جملۀ امت محمد صلی الله علیه وسلم نیستید؟!
(ترجمه)
خبر:
جنایات اشغالگران پس از خروجشان از بیمارستان/شفاخانۀ "الشفای" غزه برملا گردید؛ پیکرهای سوخته، سرهای بریده شده، آتشسوزی و ویرانی. (منبع: القدس عربی)
تبصره:
ای لشکریان مسلمانان! جنایاتیکه در غزه رخ میدهد، نه تنها انسانها؛ بلکه سنگ و چوب را به گریه واداشته؛ اما هیچ تأثیری بر دلهای شما نگذاشته؛ مگر شما از جملۀ امت محمد صلی الله علیه وسلم نیستید؟!
ممکن است بسیاری از شما روزه بگیرید و شب زندهداری کنید؛ چرا زمانیکه به تلاوت این آیت کتاب الله میرسید، اندکی به فکر نمی افتید؟! آنجا که میفرماید:
﴿وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً(27) يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلانًا خَلِيلاً(28) لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلإِنسَانِ خَذُولاً﴾ [فرقان: 27-29]
ترجمه: و روزى كه ستمكار (مشرك) دو دست خود را (از روى حسرت) به دندان مىگزد و مىگويد: اى كاش با پيامبر همراه مىشدم. اى واى بر من! كاش فلانى را دوست خود نمىگرفتم. رفيق من بعد از آن كه حقّ از طرف الله براى من آمد، مرا گمراه ساخت و شيطان هنگام اميد، انسان را رها مىكند.
ابن کثیر در شرح کلمۀ "خذولا" میگوید: کسی را از حق روی گرداندن و او را در باطل استعمال نمودن و به باطل فراخواندن است.
آیا احساستان تا این حد مرده؟ غیرت، مردانگی و ضمیر شما کجاست؟! حکام تان را به عنوان دوست برگزیده اید و آنان شما را گمراه نموده اند؛ آیا این حکام در روزیکه در برابر آفریدگار جهان قرار گیرید، از شما شفاعت خواهند نمود؟ از چه چیزی هراس دارید؟ مرگ؟ در حالیکه الله متعال میفرماید:
﴿أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِككُّمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنتُمْ فِي بُرُوجٍ مُّشَيَّدَةٍ﴾ [نساء: 78]
ترجمه: هرجا باشید، مرگ شما را در مییابد، هرچند در برجهای محکم باشید.
آیا این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم را هرگز نشنیده اید که در آن آرزو میکند سه بار در راه الله کشته شود؟
«وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْلَا أَنَّ رِجَالًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَطِيبُ أَنْفُسُهُمْ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنِّي وَلَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُهُمْ عَلَيْهِ مَا تَخَلَّفْتُ عَنْ سَرِيَّةٍ تَغْزُو فِي سَبِيلِ اللهِ، وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوَدِدْتُ أَنِّي أُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللهِ ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُقْتَلُ ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُقْتَلُ ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُقْتَلُ» (رواه البخاري)
ترجمه: قسم به ذاتیکه جانم در دست اوست، اگر بیم این نمیبود که مردانی از مؤمنین نمیخواهند هرگز از من تخلف کنند (یعنی اگر من در جنگها شرکت کنم آنان نیز تمایل دارند با من باشند، اما به دلیل فقر نمیتوانند شرکت نمایند) و من هم چیزی ندارم به آنان بدهم؛ هرگز از هیچ "سریه"ییکه در راه الله به جنگ میرود، تخلف نمینمودم. قسم به ذاتیکه جانم در دست اوست، دوست دارم در راه الله کشته شوم، سپس زنده شوم، باز کشته شوم، سپس زنده شوم سپس باز کشته شوم سپس زنده شوم سپس کشته شوم.
ای لشکریان مسلمانان! ما هرگز از کمک خواستن و درخواست نصرت از شما نا امید نمیشویم و پیوسته از شما خواهیم خواست برای نصرت دادن دین و امت خویش دست به کار شوید؛ زیرا شما از ماستید و ما از شماییم. ترس را از دلهای تان بیرون نموده، به الله متعال توکل نمائید و تقوای الهی را پیش گیرید. بپا خیزید و در راه الله سبحانه وتعالی به جهاد و پیکار بپردازید و به این وسیله بهشتی را از آن خود نمائید که پهنای آن آسمانها و زمین است. از کسانی باشید که الله جل جلاله در مورد آنان فرمود:
﴿إِنَّ اللهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ﴾ [توبه: 111]
ترجمه: الله از مؤمنان، جان و مالشان را خریداری کرده، که (دربرابرش) بهشت برای تان باشد.
نویسنده: ابو عاصم الطویل
مترجم: عبدالله دانشجو