جمعه, ۱۴ رمضان ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۵/۰۳/۱۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
بسم الله الرحمن الرحيم

ای علمای مسلمان، به‌سوی تاجِ‌الفروض بشتابید!

 (ترجمه)

مسئله‌ی قطعی در دین ما این است که تمام مسلمانان، به سبب عقیده‌ی حقیقی و شریعت الهی خود، یک امت واحد در میان مردم هستند. وحدت آنان، ازنظر اعتقادی تا زمانی که بر اسلام باقی بمانند، در میان‌شان برقرار است. اما وحدت اعتقادی امت، شرعاً باید با وحدت سیاسی همراه باشد که در اصطلاح «جماعت» نامیده می‌شود؛ یعنی مسلمانان باید یک جماعت و یک امام واحد داشته باشند که همان خلیفه است. این مسئله با دلایل قرآن، سنت و اجماع صحابه ثابت‌شده است و در قواعد کلی اسلام قرار دارد. علمای مسلمان از دیرباز به بزرگی و مرکزیت این فرض پی برده‌اند، حتی قبل از آنکه با سقوط خلافت به دست انگلیس و مزدورانش، از واقعیت حذف شود. از آن زمان، امت در گمراهی‌ بی‌سابقه فرورفت. در اینجا نمونه‌ای از گفته‌های علمای اسلام در مورد وجوب خلافت و لزوم اجتماع بر یک امام واحد آورده شده است:

الماوردی در کتاب «الأحکام السلطانية» می‌گوید: «امامت برای جانشینی نبوت در حراست از دین و سیاست دنیا تعیین‌شده است و انتصاب کسی که این مسئولیت را بر عهده گیرد، به اجماع واجب است».

النووی در «شرح مسلم» می‌گوید: «اجماع علما بر این است که نصب خلیفه بر مسلمانان واجب است».

قرطبی در تفسیر آیه‌ی: ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً﴾ می‌گوید: «این آیه دلیلی است بر وجوب نصب امام و خلیفه‌ای که از او اطاعت شود تا وحدت کلمه تحقق یابد و احکام خلیفه اجرا گردد. دراین‌باره بین امت و بین ائمه هیچ اختلافی وجود ندارد، مگر آنچه از «الأصم» نقل‌شده که در برابر شریعت همچون کر و ناشنوا بوده است».

ابن تیمیه در «السياسة الشرعية» می‌گوید: «باید دانست که سرپرستی و ولایت بر امور مردم از بزرگ‌ترین واجبات دین است، بلکه دین بدون آن برپا نمی‌شود. بنی‌آدم بدون اجتماع نمی‌توانند نیازهای خود را تأمین کنند و در این اجتماع حتماً باید امیری باشد، چنانکه رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم فرمود: "إِذَا خَرَجَ ثَلَاثَةٌ فِي سَفَرٍ فَلْيُؤَمِّرُوا أَحَدَهُمْ؛ هرگاه سه نفر در سفر بودند، باید یکی از آنان را امیر قرار دهند" (رواه أبو داود عن أبي سعيد وأبي هريرة) همچنین الله سبحانه‌و‌تعالی امربه‌معروف و نهی از منکر را واجب کرده است و این امر جز باقدرت و امارت تحقق نمی‌یابد».

ابن حجر الهیثمی در «الصواعق المحرقة» می‌گوید: «بدان که صحابه‌ رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم اجماع کردند که نصب امام، پس از پایان دوران نبوت، واجب است، بلکه آن را مهم‌ترین واجب شمردند، چنانکه پس از وفات رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم، به آن مشغول شدند و حتی دفن ایشان را به تأخیر انداختند».

جمال‌الدین غزنوی در «أصول الدين» گفته است: «مسلمانان ناگزیر به داشتن امامی هستند که مصالح آنان را اداره کند، احکام‌شان را اجرا نماید، حدود الهی را اقامه کند، لشکریان‌شان را آماده سازد، زکات‌شان را بگیرد و آن را به مستحقانش برساند، زیرا اگر امامی در میان آنان نباشد، فساد در زمین آشکار خواهد شد».

ابن خلدون در «المقدمة» می‌گوید: «نصب امام واجب است و وجوب آن در شرع با اجماع صحابه و تابعین معلوم شده است؛ چراکه اصحاب رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم پس از وفات ایشان، برای بیعت با ابوبکر رضی‌الله‌عنه شتاب کردند و زمام امور خود را به او سپردند و همین امر در تمام دوران تکرار شد و هیچ زمانی مردم بدون امام رها نشدند. این مسئله به‌صورت اجماع ثابت‌شده که دلالت بر وجوب نصب امام دارد».

ابن حزم اندلسی در «الفصل في الملل والأهواء والنحل» می‌گوید: «تمام اهل سنت، تمام مرجئه، تمام شیعه و تمام خوارج بر وجوب امامت اتفاق‌نظر دارند و بر این متفق‌اند که بر امت واجب است که از امامی عادل پیروی کند، کسی که احکام الله را در میان آنان اجرا کند و آنان را بر اساس احکام شریعت سیاست نماید».

طبری در تفسیر آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ از ابوهریره رضی‌الله‌عنه نقل کرده است: «اولی‌الأمر، همان امرا هستند» سپس طبری می‌گوید: «درست‌ترین نظر این است که آنان امرا و حاکمان هستند، البته در آنچه طاعت الله و مصلحت مسلمانان در آن باشد».

وجه استدلال از این آیه آن است که دستور به اطاعت از امام، مستلزم دستور به نصب اوست، زیرا الله سبحانه‌و‌تعالی به اطاعت از کسی که وجود ندارد، فرمان نمی‌دهد. دستور به اطاعت از امام درواقع اراده‌ی الله برای تحقق یکی از احکام شریعت است که بدون اطاعت از او محقق نمی‌شود، پس چگونه بدون وجود امام این امر قابل تحقق خواهد بود؟! بنابراین، امر به اطاعت از امام، خود  به‌معنای وجوب نصب اوست.

استاد عبدالقادر عودة در کتاب «الإسلام وأوضاعنا السياسية» می‌گوید: «رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم از مسلمانان یک واحد سیاسی تشکیل داد و از آنان یک دولت واحد ساخت که خود، رئیس و امام اعظم آن بود. او دو وظیفه داشت: اول، ابلاغ پیام الله سبحانه‌و‌تعالی و دوم، اجرای احکام الله و هدایت سیاست دولت در چارچوب اسلام.  پیروی از رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم و التزام به سنت او، ایجاب می‌کند که تمام مسلمانان از خودشان یک واحد سیاسی واحد تشکیل دهند و بر رأس خود کسی را منصوب کنند که جانشین رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم در برپایی دین و رعایت سیاست دولت بر اساس اسلام خالص باشد».

دکتر عبدالله بن عمر الدمیجی در کتاب «الإمامة العظمى عند أهل السنة والجماعة» پس از نقل سخن امام غزالی از کتاب «الاقتصاد في الاعتقاد» می‌گوید: «دنیا و امنیت بر جان‌ها و اموال، جز با یک سلطان مطاع تنظیم نمی‌یابد. بنابراین، آشکار شد که سلطان برای نظام دین و نظام دنیا ضروری است و نظام دنیا نیز برای نظام دین ضروری است و نظام دین برای دستیابی به سعادت آخرت ضروری است که این هدف قطعی پیامبران بوده است. پس وجوب امام از ضروریات شریعت است که ترک آن جایز نیست، پس این را بدان».

سپس دکتر الدمیجی بر سخن امام غزالی این‌گونه تبصره می‌کند: «بهترین دلیل بر این حقیقت، وضعیت دردناکی است که امت اسلامی امروز در آن به سر می‌برد و این خود دلالت قاطعی بر این دارد که اسلام بدون بازگشت به الله سبحانه‌و‌تعالی و سپس تلاش برای برپایی خلافت اسلامی، هرگز به اقتدار نخواهد رسید. دشمنان اسلام پیوسته پایه‌های آن را متزلزل کردند تا آنکه خلافت را از میان برداشتند و به خواسته‌ی خود رسیدند. پس‌ازآنکه خلافت اسلامی ساقط شد و اسلام از رهبری امت کنار گذاشته شد، حدود الهی تعطیل گشت، حرمات و مقدسات هتک شد، پرچم جهاد بر زمین افتاد و سرزمین‌های مسلمانان به دولت‌های کوچک و متخاصمی تقسیم شد که به جان هم افتادند... بنابراین، ترک فعالیت برای ازسرگیری زندگی اسلامی، از بزرگ‌ترین معصیت‌هاست. پس برپایی خلیفه‌ای برای این امت، یک فرض لازم است تا احکام اسلام را بر مسلمانان تطبیق کند و دعوت اسلام را به تمام جهان حمل نماید».

ای علمای امت! ما برادران شما در حزب‌التحریر، شما را فرامی‌خوانیم تا با تمام توان، تلاش خود را در مسیر برپایی خلافت به‌کارگیرید. به الله سوگند، حقیقت روشن‌شده و دیگر هیچ عذری برای هیچ‌کس باقی نمانده است و به الله قسم، ضربه‌ی شمشیر در عزت، بهتر از ضربه‌ی تازیانه در ذلت است و مرگ در طاعت الله سبحانه‌و‌تعالی، بهتر از زندگی در معصیت اوست و الله سبحانه‌و‌تعالی شما را درباره‌ی علمتان و آنچه با آن کرده‌اید، بازخواست خواهد کرد، پس بیایید با یکدیگر برای برپایی تاج فرایض؛ یعنی خلافت راشده‌ ثانی بر منهج نبوت، تلاش کنیم!

برگرفته از شماره ۵۳۷ جریده الرایه

Last modified onسه شنبه, 11 مارس 2025

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه