چهارشنبه, ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

نظام اردن و ادامۀ نقش آن به عنوان نگهبان وفادار رژیم یهود!

(ترجمه)

خبر:

محکمه اردن اولین جلسۀ محاکمه عماد العدوان نماینده مجلس و 13 متهم دیگر را قرارست امروز چهارشنبه 20 سپتامبر پس از تعیین 4 اتهام از سوی قاضی القضات آغاز کند. اسرائیل آوریل گذشته، عماد العدوان نماینده مجلس را به اتهام قاچاق اسلحه و طلا دستگیر کرده و پس از حدود یک ماه او را به مقامات کشورش تحویل داد. این منابع توضیح دادند که اتهامات موجه علیه العدوان عبارت از«صادرات سلاح گرم به قصد استفاده غیرقانونی و فروش سلاح گرم به قصد استفاده غیرقانونی از آن» می‌باشد.

تبصره:

نظام اردن بدون کوچک‌ترین شرم و حیا و با گام‌های استوار، راه خود را به عنوان نگهبان وفادار رژیم یهود، به هر قیمت و عواقبی که باشد ادامه می‌دهد، و مانند روز اول به تلاش‌های خستگی ناپذیر خود، به هدف ایجاد امنیت و اطمینان بخشیدن به مرزهای شرقی رژیم یهود، علی‌رغم تمام جنایات یهودیان علیه فلسطین، مردم آن و مسجد الاقصی ادامه می‌دهد.

نظام اردن، که صاحب دروغ حفاظیت هاشمیان بر اماکن مقدسه است، از متهم کردن فردی که قصد قاچاق اسلحه به فلسطین را داشت، خجالت نمی‌کشد، و نیت او را برای استفاده از آن علیه یهودیان غاصب غیرمشروع می‌داند!

اقدامات مشروع این رژیم خائن، آن دسته از اقداماتی است که در خدمت عادی‌سازی روابط و قدرت بخشیدن به یهودیان خون‌خوار سرزمین مبارک فلسطین باشد. هر اقدامی که حتی از راه دور باعث ایجاد مزاحمت برای یهودیان شود، از نظر نظام اردن اقدامی محکوم و جرم است و باید با آن مبارزه و مقابله کرد. این نظام به کدام وقاحت رسیده است؟!  اما جای تعجب نیست، زیرا اردن از روز اول خود، به چیزی جز خیانت و سهل‌انگاری عادت نکرده است، درست مانند تشکیلات خودگردان فلسطین که از بطن خیانت متولد شد.

مهم ترین مهره‌های یهودیان در منطقه، نظام‌های عربی اطراف آن ( اردن، مصر، سوریه و لبنان) هستند. اگر تلاش‌های خستگی ناپذیر آن‌ها برای تأمین امنیت این رژیم غاصب نبود، یهود این همه مدت در سرزمین مبارک فلسطین جایگاه ثابتی نمی‌داشت، پس چقدر امت مسلمه به رهایی از این نظام‌های خائن نیازمند است تا سپس بتواند با لشکریان خود به سوی مسجدالاقصی با صدای بلند و شادی رهایی‌بخش حرکت کند.

نویسنده: مهندس باهر صالح

چهارشنبه 5 ربیع الاول 1445 هـ.ق.

20 سپتامبر 2023م.

مترجم: محمد یاسین سادات

ادامه مطلب...

اسلام چگونه آفت نژادپرستی را درمان می‌کند؟

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

جوامع اسلامی مانند سایر جوامع دیگر از آفت نژادپرستی و تبعیض نژادی رنج می‌برند و این یکی از مصائب متعددی است که استعمارگر کافر در نتیجه تزریق مفاهیم استعماری خود که مغایر با فطرت و طبیعت انسان است، ما را به آن مبتلا ساخته است. این آفت حتی مخالف با ثقافت کثیف خودِ استعمارگر است؛ ثقافتی‌که مردم مسلمان در طول تاریخ وقتی تحت استعمار نظامی یا فرهنگی آن بودند، با آن مبارزه کردند.

نژادپرستی عبارت از اعتقاد، قناعت و یا احساس یک گروه خاص متعلق به یک نژاد، رنگ یا تبار است که باعث می‌شود خود را دارای سطح بالاتری نسبت به سایر گروه‌ها بدانند. برخی از نژادپرستان در شرح این برتری، مبالغه کرده و آن را به وجود خصوصیات ژنتیکی موروثی که آن گروه داشته و دیگران از آن محروم اند، ربط داده که طبق ادعای شان، این ژن‌ها به آن‌ها توانایی‌های ویژه‌ای می‌بخشد که آن‌ها را از سایر نژادهای انسانی متمایز می‌سازد و از این گروه (خودخوانده برتر) رژیم سیاسی شکل می‌گیرد که دارای خصوصیات مشترک بوده و حسب ادعای شان نسبت به سایر رژیم‌ها برتر شناخته می‌شود.

همین اعتقاد نادرست و همین احساس دروغین، سبب شده است که این برتری و بزرگ‌بینی را در میان پیروان این گروه ناچیز و بی‌نوا نمودار ساخته و این آفت خطرناک را در میان ملت‌ها که بنام نژادپرستی یاد می‌شود، پدیدار کرده و سبب نفرت و تبعیض نژادی در میان مردم شود.

چه بسا تمدن غرب مملو از بسیاری از مظاهر نژادپرستانه باشد که بخاطر پیش‌پا افتاده‌ترین دلائل به کشتن سیاه‌پوستان و مسلمانان روی می‌آورد، چنان‌که در امریکا و فرانسه این نژادپرستی شکل مخصوص خود را داشته، به گونه‌ای که پلیس در آنجا بالای مردم با تمام عصبانیت و بی‌دلیل شلیک می‌کند.

این اقدامات نژادپرستانۀ نفرت‌انگیز با اظهارات مشابه، صریح و نفرت‌انگیز تغذیه و تقویه می‌شود، مانند این سخن ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه: «سفید بودن یک امتیاز است.» و گفتۀ او درباره اسلام: «دینی است که در سراسر جهان در بحران است.»

چنین اظهارات نفرت‌انگیز و اقدامات نژادپرستانۀ فرانسوی‌ها سبب شده که مورد کینه و نفرت دیگران قرار گیرند و سبب اخراج فرانسه در این روزها از سایر کشورهای آفریقایی گردد.

در زمانی‌که اروپا و امریکا به نژادپرستی افتخار می‌کنند و جهان آفت‌ها و بلاهای ناشی از آن را از قبیل: نشر و گسترش دشمی و نفرت، خونریزی و تلفات انسانی را می‌چشد، در عین زمان می‌یابیم که اسلام با نژادپرستی به شکل ریشه‌ای و قاطعانه برخورد کرده و اسباب آن را از بین برده و منابع آن را خشکانده و تلاش می‌کند تا نژادپرستی را در ردیف تمام بدی‌ها و زشتی‌های دیگر قرار دهد تا مسلمانان از آن نفرت برده و از پلیدی‌ها و کثافات آن دور نگهداشته شوند.

اسلام از آغاز به اختلاف و تفاوت رنگ‌ها و زبان‌ها اعتراف کرده است؛ اختلافی‌که منجر به چیزی غیر از عبادت و تفکر در آفرینش الله سبحانه وتعالی نمی‌شود:

‏‏﴿وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْعَالِمِينَ[روم: 22]

ترجمه :و از زمره نشانه‌هاي (دالّ بر قدرت و عظمت) الله آفرينش آسمان‌ها و زمين و مختلف بودن زبان‌ها و رنگ‌هاي شما است. بي‌گمان در اين (آفرينش كواكب فراوان جهان كه با نظم و نظام شگفت‌آور گردانند، و در اين تنوّع خلقت) دلائلي است براي فرزانگان و دانشوران.

بنابر این، الله سبحانه وتعالی اختلاف و تفاوت زبان‌ها و رنگ‌ها را سببی برای تدبر و تعبد و سنجش عظمت قدرت‌اش در آفرینش و تنوع آن قرار داده، نه برای تفاخر و دشمنی.

جابر بن عبدالله رضی الله عنهما گفت: ما در غزوه‌ای بودیم و مردی از انصار، مردی از مهاجرین را لگد زد، انصاری گفت: ای انصار یاریم کنید و مهاجری گفت: ای مهاجرین یاریم کنید؛ سپس این سخن به رسول الله صلی الله علیه وسلم رسید و ایشان فرمودند: «این چه دعوای جاهلیت است؟!»، صحابه گفتند: یا رسول الله، مردی از مهاجرین مردی از انصار را لگد زده است. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «این دعوا را ترک کنید؛ زیرا این دعوا پلید و زشت است.» رسول الله صلی الله علیه وسلم خود حادثۀ لگد زدن را درمان نکردند؛ بلکه با اسباب و مسببات آن برخورد کرده و به درمان آن‌ها پرداختند و به دعوای مرد مهاجر و انصار برای بسیج شدن جاهلیت تمرکز کرده و به خطر کشاندن مهاجرین و انصار به جنگ بیهودۀ قبیلوی توجه کردند و این دعوا را یک دعوای جاهلیت خوانده و به دلیل متعفن بودن آن، به ترک‌اش فراخواندند تا مسلمانان از آن نفرت داشته باشند و این یک علاج و درمان جدی و قاطعانه بود.

قرآن کریم معیار برتری و فضیلت را در نصوص صریح خود که هیچ اثری از نژاد و پیوند خونی را در میان مردم باقی نگذاشته تقوا قرار داده، چنان‌که فرموده است:

‏﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾ ‏[حجرات: 13]

ترجمه: ‏اي مردمان ! ما شما را از مرد و زني (به نام آدم و حواء) آفريده‌ايم و شما را تيره تيره و قبيله قبيله نموده‌ايم تا همديگر را بشناسيد (و هر كسي با تفاوت و ويژگي خاص دروني و بيروني از ديگري مشخص شود و در پيكره جامعه انساني نقشي جداگانه داشته باشد). بي‌گمان گرامي‌ترين شما در نزد الله متقي‌ترين شما است. الله مسلّماً آگاه و باخبر (از پندار و كردار و گفتار شما، و از حال همه‌كس و همه چيز) است.

رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«یَاأیُّهَاالنَّاسُ، إنَّ رَبَّکُم وَاحِدٌ وَ أبَاکُم وَاحِدٌ، ألَا لَافَضلَ لِعَرَبِیِّ عَلَی عَجَمِیِّ، وَ لَا لِعَجَمِیِّ عَلَی عَرَبِیِّ، وَ لَا أسوَدَ عَلَی أحمَرَ وَ لَا أحمَرَ عَلَی أسوَدَ إلَّا بِالتَّقوَی، إنَّ أکرَمَکُم عِندَاللهِ أتقَاکُم»

ترجمه: ای مردم! همانا پروردگار شما یکی است و پدرتان نیز یکی است، آگاه باشید که عرب بر عجم و عجم بر عرب هیچ برتری نداشته و نیز سیاه‌پوست بر سرخ‌پوست، مگر بر تقوا، همانا بهترین شما نزد الله با تقواترین شما است.

رسول الله صلی الله علیه وسلم تفاخر و فخرفروشی و کارهای جاهلیت ناشی از آن را از قبیل جاهلیت و نژادپرستی را با تشبیه کردن به کنقوز به طور قاطعانه درمان کرده است. کنقوز حشره‌ای از انواع سوسک است که کثافات را با بینی خود جمع می‌کند. رسول الله صلی الله علیه وسلم با این تشبیه خود خواست تا احساسات فرد را برانگیخته و عملکردش را زشت جلوه دهد تا فرد از بازگشت به چنین نژادپرستی نفرت‌انگیز تنفر داشته باشد. پس فرمودند:  

«لَیَنتَهِیَنَّ اَقوَامٌ یَفتَخِرُونَ بِآبَائِهِم الذَّینَ مَاتُوا، إنَّمَا هُم فَحمُ جَهَنَّمَ، اَو لَیَکُونُنَّ أهوَنَ عَلَی اللَّهِ مِنَ الجُعِلَ الَّذِی یُدَهدِهُ الخِرَاءَ بِأنفِهِ، إنَّ اللَّهَ  قَد أذهَبَ عَنکُم عُبِّیَّةَ الجَاهِلِیَّةِ وَ فَخرَهَا بِالآبَاءِ، إنَّمَا هُوَ مُؤمِنٌ تَقِیٌّ وَ فَاجِرٌ شَقِیٌّ، النَّاسُ کُلُّهُم بَنُو آدَمَ وَ آدَمُ خُلِقَ مِن تُرَابٍ»

ترجمه: اقوامی که به پدران مرده‌ای خود افتخار می‌کنند، بعید نیست که ذغال جهنم باشند؛ یا باید خود را از این کار منع کنند و یا نزد الله از گونۀ سوسکِ که انبار یا مدفوع را با بینی خود می‌چرخاند، زبون‌تر و  خوارتر بشمار خواهند رفت. به تحقیق الله کِبر و خودپسندی جاهلیت و افتخار به پدران را از میان تان نابود کرده، در عموم مردم یا مؤمن متقی خواهند بود و یا فاجر بدبخت، همۀ شان فرزندان آدم هستند و آدم از خاک آفریده شده است.

اگر مسلمانان به این معالجات و درمان‌های شرعی مخالف نژادپرستی متمسک شوند؛ این آفت ریشه‌کن خواهد شد و هیچ اثری از آن در هیچ یک از سرزمین‌های اسلامی باقی نخواهد ماند. متأسفانه حکام سرزمین‌های اسلامی این درمان‌ها و معالجات را کنار زده و عمدًا برای حفظ تاج و تخت شان با امتثال به اوامر اربابان کافرشان این آفت را تغذیه می‌کنند؛ حتی اگر سبب برانگیخته شدن این خودبزرگ‌بینی‌های نژادپرستانه در میان امت واحد اسلامی شود.

در این‌جا توجه شما را به دو نمونۀ ناپسند نژادپرستی که توسط حکام برای گسترش نژادپرستی و تنفر در میان مسلمانان ترویج می‌شود، جلب می‌کنیم:

1-       مقامات ترکیه با حذف علائم و تحقیر اعراب و زبان آن‌ها در زمانی‌که همۀ زبان‌های جهان در ترکیه اجازه حضور دارند، کمپاین شدیدی را علیه زبان عربی به راه انداخته اند!

2-      مقامات ایرانی در هر مناسبتی مایل اند که خلیج عرب را خلیج فارس بنامند، حتی اگر مناسبتی برای صلح میان ایران و سعودی باشد، چنان‌که وزیر امورخارجه ایران در دیدارش با سعودی در این ایام چنین کرد.

این‌ها دو نمونۀ بارز نژادپرستی ترک و فارس علیه اعراب است که توسط هردو دولت حمایت می‌شود و واکنش‌های مشابهی را در میان اعراب علیه برادران مسلمان ترکی و ایرانی شان بر می‌انگیزد.

راه‌حل سیاسی، جازم و اساسی برای این آفت، فقط با إقامه دولت اسلامی مبدئی ممکن است؛ دولتی‌که این دولت‌های جاهلیت را نابود و به این تعصبات جاهلیت پشت کرده و مسلمانان را تنها تحت رابطۀ عقیده اسلامی وحدت می‌بخشد.

برگرفته از شماره 460 جریده الرایه

نویسنده: استاد أحمد الخطوانی

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

جشن خیانت، بدتر از چوب خطاست!

(ترجمه)

خبر:

اردوغان به مناسبت روز پیروزی در 30 آگوست پیام تبریکی صادر کرد. وی در این بیانیه گفت: «به قول غازی مصطفی کمال، پیروزی 30 آگوست "عمل بزرگی است که بار دیگر قدرت و قهرمانی عالی ارتش ترکیه، افسران و کارکنان ترک را در تاریخ مشخص کرد." مردم ما با این پیروزی که یادگار جاودانی اندیشه آزادی و استقلال ملت ترکیه است. به تمام جهان اعلام کردند که اجازه نخواهند داد اراده‌اش را زیر سلطه خود درآورند. به همین مناسبت، بار دیگر از غازی مصطفی کمال، بنیانگذار جمهوری‌مان، فرمانده معظم کل قوا و هم‌چنین از تمام همرزمانش با سپاس فراوان یاد می‌کنم، و از خداوند متعال برای همۀ شهدا و جانبازان طلب رحمت می‌کنم.»  (منبع: خبرگزاری‌ها،30 آگوست 2023)

تبصره:

جمهوری ترکیه که بر روی آواره‌های خلافت عثمانی بنا شده، دولتی است که تعطیلات رسمی زیادی دارد. نظام جمهوری سکولارِ که علی‌رغم مسلمان بودن و ایمان به الله سبحانه وتعالی، تأسیس شده، از بدو تأسیس تاکنون هیچ موفقیت چشمگیری در برابر کشورهای کفری دشمنش به دست نیاورده است. پیروزی را با تصاحب داستان‌های قهرمانی مسلمانان در تاریخ، با دروغ و تحریف جشن می‌گیرد. روز پیروزی 30 آگوست، که از معنا و حقیقت خود جدا شده است، یکی از این روزهای رسمی می‌باشد، که از سال 1935 بدین‌سو رسماً جشن گرفته می‌شود.

در این که نمی‌توان چهره واقعی تاریخ را در یک مقاله کوتاه آشکار کرد، شکی نیست، اما می‌دانیم که تمام جنگ‌هایی که خلافت عثمانی در ترکیه تا زمان اعلام جمهوریت انجام داد، برای اسلام بوده است. اراضی آناتولی که توسط کشورهای متفق به سرکردگی انگلیس اشغال شده بود، در نتیجه مقاومت، امت اسلامی متشکل از مردمان بسیاری از شرق و غرب، در جنگی به نام "جنگ استقلال" که حدود چهار سال به طول انجامید، آزاد شد. مسلمانان در این جنگ با روحیه اسلام و با درک مفهوم جهاد با کفار مبارزه کردند. سنگ قبرهای یادمان شهدای (چناق قلعه) که نام و زادگاهشان روی سنگ‌ها درج است، هنوز شاهدان زنده هستند.

آخرین قسمت این درگیری، نبرد معروف به نبرد میدانی فرماندۀکل، علیه یونانی‌ها تحت کنترل بریتانیا انجام شد. حمله در 26 آگست 1922 علیه یونانی‌هایی که إزمیر و اطراف آن را اشغال کردند آغاز شد. در 30 آگوست، یونانی‌ها با تخریب مکان‌هایی که از آن‌ها عبور کرده بودند، عقب‌نشینی کردند. پس از آن به طور کامل قلمرو آناتولی را ترک کردند. در این جنگ علاوه بر مبارزه صادقانه سربازان، بازی عمدی انگلیس نیز در جریان بود. انگلیس از یک طرف می‌خواست فرانسه، ایتالیا و یونان را که با آن وارد جنگ شده بودند، محروم کند و تنها حرفش را بر باقیمانده خلافت عثمانی داشته باشد. از طرفی می خواست مصطفی کمال را که به عنوان فرماندۀکل از طرفش در این جنگ شرکت کرده بود، با یک پیروزی در کنار خود  نگهدارد. بنابراین عقب‌نشینی یونانی‌ها به درخواست خود انگلیس بود.

با این حال، حتی اگر با فریب‌هم که شده باشد، پیروزیی بدست آمده، که  اگر قرار است از او تجلیل شود، باید مطابق به روحیه و هدف آن باشد. اما این پیروزی مانند پیروزی نبرد گالیپولی و دیگر پیروزی‌ها از روحیه و هدف خود منحرف شده. اول از همه، تقریباً تمام موفقیت آن به مصطفی کمال و کادر مؤسس جمهوری که در آن روز در نظر گرفته شده بود، نسبت داده می‌شود. ثانیاً مسلمانانی که در این جنگ‌ها جنگیدند و جان خود را فدا کردند، تنها ترک نبودند. ثالثاً مسلمانانی که در جبهه‌ها جان خود را فدا کردند و مردمی که در پشت جبهه‌ها انواع حمایت‌ها را انجام دادند، با روحیه اسلام و برای ارزش‌های اسلامی مبارزه کردند. اما در کتب تاریخ نه تنها به یاد این پیروزی از کادر بنیانگذار جمهوری و ناسیونالیسم ترک تجلیل شده است؛ بل تأکید می‌شود که این نبرد تنها با روحیۀ ترکی و به خاطر جمهوریت و سکولاریسم صورت گرفت است.

در پیام امسال اردوغان، از همان زبان گمراه کننده استفاده می‌شود. افسران و اعضای رهبری ارتش ترکیه را ستایش می‌کند، اما او از اسلام و خلافت که مسلمانان برای آن جنگیدند و به شهادت رسیدند، اشاره ای نمی‌کند. کاری‌که اردوغان انجام می‌دهد، فریب آشکار مسلمانانی است که از او حمایت کردند تا از عقاید و دیکته‌های کمالیستی رهایی یابند.

چنانچه پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «مَنْ غَشَّنَا فَلَيْسَ مِنَّا»  ترجمه: کسی که مارا فریب دهد، از ما نیست. و نیز فرمودند: «مَا مِنْ عَبْدٍ يَسْتَرْعِيهِ اللهُ رَعِيَّةً يَمُوتُ يَوْمَ يَمُوتُ وَهُوَ غَاشٌّ لِرَعِيَّتِهِ إِلَّا حَرَّمَ اللهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ». ترجمه: هیچ بندۀ نیست که الله (سبحانه وتعالی) عده‌ای را تحت سرپرستی او قرار دهد و او در حالی بمیرد که به زیردستانش خیانت کرده است، مگر این‌که الله (سبحانه وتعالی) بهشت را بر او حرام می‌گرداند.

در نهایت بر اساس عبارات "ارتش باشکوه" و "ارتش قوی" که در هر جشن 30 آگوست برجسته می‌شود، باید این سؤالات را مطرح کرد: اگر واقعاً از ارتشی باشکوه و قدرتمند صحبت می‌کنیم که همینطور است، پس چرا به مسلمانان نصرت نمی‌دهد؟! وقتی مسلمانان در فلسطین، سوریه، کشمیر، ترکستان شرقی، آراکان و جاهای دیگر سلاخی می شوند، این ارتش چه می‌کند؟! چگونه می‌تواند جایگاه خود را به عنوان "بیت پیامبر" حفظ کند؟! این ارتش که سربازانش به نام "مهمتچیک(سرباز ترک)" معرفی می‌شوند، چگونه می‌توانند بخشی از ناتوی صلیبی کافر باشند؟!

جواب این سوال‌ها را باید در ساختار نظام جعلی جمهوری که بر خون مسلمانان و خیانت حاکمان پاسدار آن بنا شده است، جستجو کرد؛ زیرا هرچقدر هم که قوی باشی، تا زمانی که کفار ریسمان تو را در دست دارند، جلال و شکوه‌ات چیزی به جز چشم‌اندازی از فخر و افتخار در صفحات زیبای تاریخ نخواهد بود و قدرت تو در برابر مسلمانان خواهد بود، نه به نفع شان.

نویسنده: محمد أمین یلدریم

یکشنبه،  2 ربیع الاول 1445هـ.ق.

17 سپتامبر 2023م.

مترجم: محمد یاسین سادات

ادامه مطلب...

هدایات شرعی و سیاسی هجرت نبوی

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

هجرت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم تولد یک امت بود. هجرت یک رویداد بزرگ است که امتی را از خارج تاریخ فرستاد تا تاج و تخت‌ها را سرنگون کند، امپراتوری‌ها را نابود سازد، بر جهان حکومت نموده و رحمت و عدالت را گسترش دهد.

دعوت با هدف مشخص و بینش مسیر خود آغاز به حرکت کرد:

-        دعوت جهانی:

﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيراً وَنَذِيراً﴾ [سوره سبأ، آیۀ 28]

ترجمه: ما تو را براي جملگي مردمان فرستاده‌ايم تا مژده‌رسان (مؤمنان به سعادت ابدي) و بيم دهنده (كافران به شقاوت سرمدي) باشي.

-        دعوتی‌که بر تمام ادیان غالب بوده و تمام شریعت‌ها را منسوخ می‌سازد، تاج و تخت‌ها را به لرزه در می‌آورد و طواغیت زمان را نابود می‌سازد:

﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾ [سوره توبه، آیۀ 33]

ترجمه: الله است كه پيامبر خود (محمّد) را همراه با هدايت و دين راستين (به ميان مردم) روانه كرده است تا اين آئين (كامل و شامل) را بر همه آئين‌ها پيروز گرداند (و به منصّه ظهورش رساند) هرچند كه مشركان نپسندند.‏

-        دعوتی‌که مورد پسند پادشاهان نیست:

﴿وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا﴾ [سوره بقره، آیۀ 217]

ترجمه: (مشركان) پيوسته با شما خواهند جنگيد تا اگر بتوانند شما را از آئينتان برگردانند.

پس هر امتی‌که رسالت خود را نشناسد و دشمن خود را مشخص نکند، در وادی سقوط خواهد که برایش آرامش نیست.

-        دعوتی‌که هدف اساسی آن تأسیس خلافتی است که تاج فرایض می‌باشد.

-        دولتی‌که اسلام را تطبیق می‌کند و رسالت آن را با دعوت و جهاد حمل می‌نماید، دین را حراست و دنیا را با شریعت پروردگار جهانیان سیاست می‌کند.

-        دولت بدون قوت اقامه نمی‌گردد.

-        قوت نیز همان قوت ذاتی است که توسط طلب نصرت از اهل قوت و قدرت (با بیعت از اهل حل و عقد) گرفته می‌شود.

-        طلب نصرت از جمله اعمال نبی کریم صلی الله علیه وسلم است که به تواتر ثابت است و پیامبر صلی الله علیه و سلم با وجود آزار و اذیت‌های فراوان آن را تکرار کردند.

-        بیعت بر قتال با مردم سرخ و سیاه صورت می‌گیرد.

بنابر این قریش متقاعد شدند که بیعت، اعلام تأسیس دولت است و تأسیس دولت به معنای سقوط حاکمیت قریش و از بین رفتن سیادت آن است، چنان که هِرقل هنگام دریافت نامه از رسول الله صلی الله علیه و سلم یقین کرد که پیامبر صلی الله علیه وسلم به زودی زمین زیر پاهایش را تصاحب خواهد، بنابراین قریش تصمیم گرفتند که او را بکشند و برای هر که او را بکشد، پاداش بزرگی تعیین نمودند.

هجرت آغاز شد:

رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم رهسپار مدینه شد و سراقه به او رسید؛ به این امید که برندۀ جایزۀ قریش شود. رسول الله صلی الله علیه و سلم به او گفتند: برگرد ای سراقه! و دستبند کسری از تو باشد و این یعنی که پیامبر صلی الله علیه وسلم به زودی دولتی تأسیس خواهد کرد که پادشاهی کسری را نابود کرده و دستبندهای او را به سراقه بخشش نماید.

رسول الله صلی الله علیه وسلم در مدینه فرود آمد و تشکیل دولت را اعلام کرد و قانون اساسی آن را وضع نمود و روابط آن را بین خود مسلمانان، بین مسلمانان و دیگر ساکنان آن از اهل ذمه و روابط آن‌ها را با سایر ملل تنظیم کرد.

با تأسیس دولت، جهان به دو اردوگاه و دو دار تقسیم شد که سومی نداشت، دار اسلام و دار کفر و جنگ. دار اسلام برای سلطان امت است و سیادت از آن الله و شریعت اوست که بر روابط داخلی و خارجی آن حاکم می‌باشد. دار کفر و جنگ که سیادت در آن از آنِ طاغوت و تشریع در آن برای انسان است.

وصف دارالاسلام و دارالکفر وصفی برای مردم نیست، بلکه وصف نظام حاکم است؛ زیرا مکه دار کفر بود؛ باوجودی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم و یاران بزرگوارش در آن بودند. مدینه دار اسلام گردید در حالی‌که مشرکان و یهودیان در آن وجود داشتند.

هجرت نه فراری بود برای نجات جان، نه پناهندگی و نه دوری و درخواستی برای امرار معاش و بهبود درآمد؛ بلکه هجرت برای یک هدف بزرگ بود؛ دولتی‌که امتی را از خارج تاریخ فرستاد تا همان تاریخ را بنویسد و بهترین امتی باشد که برای مردم بیرون کرده شده است. تصادفی نیست که صحابه، هجرت را سرآغاز تاریخ یک امت بزرگ قرار دادند؛ زیرا هجرت به طور مطلق، برجسته‌ترین رویداد سیاسی در تاریخ اسلام و مسلمین است. قبل از آن مسلمانان نه دولت، نه موجودیت و نه تاریخ داشتند.

اسلام اقامه نمی‌شود و احکام آن بدون دولت اجرا نمی‌گردد و گرنه افکاری در شکم کتاب‌ها و در سر فقها بدون واقعیت می‌ماند. اسلام نه دین کشیشی است و نه اندیشه‌ای زیبا در شکم کتاب‌هاست که زینت بخش ادارات و جنبش دادن به احساسات باشد، بلکه اسلام دینی است که حکومتی از آن نشأت گرفته و سبکی متمایز از زندگی بوده و رسول الله صلی الله علیه و سلم ما را ملزم ساخته است که از نظام آن منحرف نشویم.

«كَانَتْ بَنُو إِسْرَائِيلَ تَسُوسُهُمُ الأَنْبِيَاءُ، كُلَّمَا هَلَكَ نَبِيٌّ خَلَفَهُ نَبِيٌّ، وَإِنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي، وَسَيَكُونُ بَعْدِي خُلَفَاءُ فَيَكْثُرُونَ، فَفُوا بِبَيْعَةِ الأَوَّلِ فَالأَوَّلِ، ثُمَّ أَعْطُوهُمْ حَقَّهُمْ، وَاسْأَلُوا اللهَ الَّذِي لَكُمْ، فَإِنَّ اللهَ سَائِلُهُمْ عَمَّا اسْتَرْعَاهُمْ»

ترجمه: بنی اسرائیل را پیامبران رهبری می‌کردند، هرگاه پیامبری فوت می‌کرد پیامبری دیگر جانشین او می‌شد، ولی بعد از من پیامبری نخواهد آمد؛ البته بعد از من خلفای بسیاری می‌آیند، شما به ترتیب با هرکسی‌که بیعت کردید، به بیعت خود وفا کنید و سپس حق آن‌ها را به جای آورید و حق تان را از الله (سبحانه وتعالی) بخواهید زیرا الله (سبحانه وتعالی) ایشان را در بارۀ زیردستان و حقوق آن‌ها بازخواست خواهد کرد.

دولت دوام پیدا کرد و مسلمانان از زمان سیدنا ابوبکر تا زمان آخرین خلیفۀ عثمانی از آن حفاظت نمودند.

دولتی که رسول الله صلی الله علیه وسلم تأسیس کرد، به دست کفار و خائنان اعراب و ترک‌ها ویران شد، قانون الله سبحانه وتعالی به حالت تعطیل درآمد، مسلمانان تحت حاکمیت نظام‌های کفر قرار گرفتند و کلام الله سبحانه وتعالی در مورد آنان تحقق یافت.

﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً...﴾ [سوره طه، آیۀ 24]

ترجمه: و هركه از ياد من روي بگرداند (و از احكام كتابهاي آسماني دوري گزيند)، زندگي تنگ (و سخت و گرفته‌اي) خواهد داشت.‌

دنیا بر ما تنگ شد و کفر در یک جنگ وحشیانه‌ی جهانی بدون اخلاق و دین، هم‌چون خورندگان سر کاسه بر ما جمع شدند و راه نجاتی جز خلافت وجود ندارد. زیرا این سبب شکوه ماست، قانون پروردگارمان را حاکم می‌کند، با آن دنیا را رهبری نمودیم، سرزمین‌ها را فتح کردیم و دین را گسترش دادیم و رحمت عام گردید. توسط آن سرزمین‌های خود را از غاصبان آن باز پس می‌گیریم و خائنان و مزدوران غرب و هم‌دستان آن را که عهدشکنی نموده و در امانت خیانت کردند و امت را ضایع ساختند، بیرون خواهیم کرد. توسط آن استعمارگران اشغالگر و کفار محارب را دور خواهیم انداخت و دو باره توسط حاکمیت این دین با عزت خواهیم شد.

پس ای اهل قوت و قدرت و ای افسران و سربازان ما، آیا آرزوی روزی مانند روز هجرت را ندارید؛ روزی‌که الله سبحانه وتعالی دین خود را توسط شما گرامی دارد و دشمن خود را زبون ‌سازد؛ سپس شما را در زمرۀ اولیای خود یاد نموده و زمان با تمام عظمتش از شما یادآوری کند؟! پس انصار الله سبحانه وتعالی باشید و دین و امت خود را نصرت دهید تا شما و دشمنان آن در یک صف در برابر آن نباشید.

هجرت یادآوری سرگرم‌کننده نیست؛ بلکه خاطره‌ی یک واقعۀ بزرگ و یادآور فریضه‌ای است که تاج فریضه‌هاست و همه در برابر آن پاسخگو هستیم.

ای مسلمانان، آنچه که درک آن در یادبود از هجرت لازم است، این‌که مسلمانان باید از پیامبرشان صلی الله علیه وسلم الگو بگیرند و حکومت اسلامی را آن گونه که او تأسیس کرده است، با اعتماد به وعدۀ الله سبحانه وتعالی که می‌فرماید:

﴿وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً﴾ [سوره نور، آیۀ 55]

ترجمه: الله (سبحانه وتعالی) به كساني از شما كه ايمان آورده‌اند و كارهاي شايسته انجام داده‌اند، وعده مي‌دهد كه آنان را قطعاً جايگزين (پيشينيان، و وارث فرماندهي و حكومت ايشان) در زمين خواهد كرد (تا آن را پس از ظلم ظالمان، در پرتو عدل و داد خود آبادان گردانند) همان گونه كه پيشينيان (دادگر و مؤمن ملّتهاي گذشته) را جايگزين (طاغيان و ياغيان ستمگر) قبل از خود (در ادوار و اعصار دور و دراز تاريخ) كرده است (و حكومت و قدرت را بدانان بخشيده است). هم‌چنين آئين (اسلام نام) ايشان را كه براي آنان مي‌پسندد، حتماً (در زمين) پابرجا و برقرار خواهد ساخت و نيز خوف و هراس آنان را به امنيّت و آرامش مبدّل مي‌سازد(آن چنان كه بدون دغدغه و دلهره از ديگران، تنها) مرا مي‌پرستند و چيزي را انبازم نمي‌گردانند.

با شادمانی به بشارت رسول الله صلی الله علیه وسلم برپا کنند:

«ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةٌ عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه: سپس خلافت بر منهج نبوت خواهد بود.

ای بار الها، ما را از جمله لشکر و شاهدان آن و دعوتگران مخلص آن قرار بده!

نویسنده: شيخ سعيد رضوان

برگرفته از شماره 457 جریده الرایه

مترجم: احمد صادق امین

 

ادامه مطلب...

شکست پروژه­ی تمدن غربی

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

فساد از امراضی بوده که امت­ها و مردم را در تنگنا قرار داده است. فساد تنها علت مرکزی می‌باشد که جوامع را به نابودی کشانده است. فساد شامل فساد عقیده، فساد اقتصادی، فساد آموزشی، فساد مطبوعاتی، فساد اخلاقی و فساد امنیتی همه می‌شود. کلمه­ی فساد در قرآن کریم دارای معانی زیادی است که ازجمله المعصیة، الهلاک، الخراب، المنکر، التدمیر وغیره آمده است. ازجمله ضررهای فساد و مفسدین نابودی جوامع و نابودی امت­ها است.

ازجمله فسادی که اکنون در دنیا انتشاریافته و ممکن است امت­ها را به نابودی سوق دهد، آنچه است که در ذیل بیان می­شود.

ظلم: در قرآن کریم آیات زیادی واردشده که ظلم را یکی از اسباب نابودی امت­ها بیان می­کند، ازجمله قول او تعالی است که می­فرماید: ﴿وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا [كهف: ٥٩] ترجمه: آن قریه­ها را زمانی‌که ستم کردند، نابود کردیم. و فرموده­ی او تعالی: ﴿و کم قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ [الأنبياء: ١١] ترجمه: چه‌بسا قریه­ی ستمگری را درهم شکستیم و بعدازآن قوم دیگری را ایجاد کردیم.و آیات دیگری که ظلم را سبب نابودی امتیان گذشته ذکر می­کند که نابود شدند.

علاوه بر ظلم، ارتکاب جرم و انجام زیاد گناهان؛ چنانچه می­دانیم طی دوصد سال است که غرب فرمان روای دنیاست. این فرمان روایی را روزی‌که ما به انحطاط و جمود فکری گرفتار و زمین‌گیر شدیم، در رسالت الهی سستی کردیم و ... از امت اسلامی به چنگ آورد. از همان زمان که غرب زمام حاکمیت را به دست گرفت، فساد در تمام عرصه­ها و جوانب زندگی شروع شد. نباید آنچه امروزه اروپا به گونه ظاهری از پیشرفت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بدان دست‌یافته است ما را بفریبد؛ زیرا این تمدن در خود خون‌خواری مفرط و نژادپرستی شدیدی را مخفیانه حمل می‌کند که به دنبال برتری مرد سفیدپوست است، همان واقعیتی که غرب از فرهنگ­های قبلی خویش به ارث برده و رویکرد سیاسی و ملی امت غربی را تشکیل می­دهد. کسی‌که با هوشیاری مسیر غرب معاصر را دنبال کند، می­یابد که غرب یک جنین مسخ‌شده‌ی از تمدن­های گذشته­ی خود است که برای خلاصی از هر تمدن نزدیک خود تلاش کرده است و گفتگو میان تمدن­ها را نمی‌پذیرد؛ چنانچه برخی با غفلت از تاریخ غم‌انگیز و واقعیت دورنگ آن ترویجش می­کنند تمدنی که نفوذ غیر خودش را نمی‌پذیرد و می‌خواهد میدان مطلق قدرت باشد.

بدون شک خواننده­ی آگاه، تاریخ انحصارگرایی تمدن غربی را از طریق تاریخ درازمدت آن درک می­کند که در فاصله‌گیری از دیگری به‌اندازه‌ی که آن دیگری را رقیب سرسخت و دشمن احتمالی می­بیند، هم­زیست و دوست نمی‌پندارد. تاریخ و واقعیتی که در آن زندگی می­کنیم، می­بینیم که دروغ نمی­گوید. ده­ها بلکه صدها بیانیه و جود دارد که از روی دروغ‌های در مورد صلح، آزادی، دموکراسی و ادعاهای پوچ زیاد دیگری پرده برمی‌دارد که ما قسمت اندکی از آن‌ها را بیان می­کنیم؛ زیرا مقاله گنجایش بیان تمام دروغ­ها و فسادهای غرب را ندارد. ادعای غرب مبنی بر حقوق زن، محافظت از آن و آنچه از این قبیل است، سر را سفید ساخت و ازجمله کسانی‌که ادعا می­کردند زن را برای بیرون کشیدن از مملکتی که در آن به گونه‌ی مصون و باعزت زندگی می­کرد، کمک می­کنند. در اول کار آموزش زن را برای این‌که درست بتواند فرزندان خود را تربیت کند، خواستار شدند و گفتند: مادر مدرسه­ای است که اگر خوب آموزش داده شود، یک ملت نیکو سرشت آماده می­شود. زمانی‌که این کار برایشان انجام شد، زن را از خانه‌اش بیرون کشیدند که نه فرزند نه شوهر و نه خودش از خود توانست نفعی ببرد. زن غربی به حالتی رسید که باید با دشواری ارزش خواسته می­شد تا به خانه برگردد. برخی از زنان مسلمان نیز با تقلید کورکورانه ارزش پیروی خواهد کرد تا ازآنچه در آن گرفتارشده است نجات یابد؛ اما کارزار آینده در مسیر بازگرداندن زن به خانه به‌آسانی کارزار اولش برای بیرون کردنش از خانه نخواهد بود، آن­هم بعداز این‌که پدر، شوهر و فرزندش غیرت را ازدست‌داده آن را به خودش واگذار کردند و عادت کردند تا از دسترنجش تغذیه کنند. به‌عنوان‌مثال وزیر عدلیه بریتانیا (دومینیک راپ) به‌سوی حفاظت زن­ها، دادن آزادی و حقوق‌شان و به‌سوی بازگشتن اعتماد به نفس­شان فرامی‌خواند و می­افزاید: «طی دوازده ماه قبل از مارس 2020 م، 1,6 میلیون زن قربانی بدرفتاری­های خانوادگی بودند، بیش­تر از 600 هزار زن مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند، نزدیک به 900 هزار زن در معرض ظلم قرار گرفتند.» زمانی‌که از توجه حکومت­های غربی برای ساکنینشان صحبت می­کنیم، می­یابیم تعداد کسانی‌که از خانه فرار می­کنند، برمبنای آنچه حکومت فدرال در قالب بیانیه وزارت مسکن و شهرسازی امریکا در مورد فراری­های سالانه آمار می­دهد، وحشتناک است. هر شب در ایالات‌متحده حدود 553000 فراری به ثبت می‌رسد. همین‌طور ادعای صلح و حفاظت دروغین از حقوق انسان سر را سفید کرده است. هم‌چنین از این قبیل دروغ­ها در هرجا در سایت­ها و شبکه­های اجتماعی، در ماهواره­ها، در نشرات وغیره خود را اهل صلح و محبت توصیف می­کنند؛ اما اگر نظر ساده­ی به ماقبل بیندازیم، خواهیم دید که اهل این ادعای دروغین چه خسارات دردناکی را در جنگ جهانی اول ببار آوردند! تعداد کلی آسیب رسیده­گان و کشته‌شدگان به بیش از 37 میلیون انسان می­رسد که 16 میلیون کشته و 20 میلیون زخمی می­رسد آنچه جنگ جهانی اول را خونین‌ترین جنگ بعد از جنگ جهانی دوم در تاریخ بشریت قرار می­دهد، اما جنگ جهانی دوم خونین‌ترین جنگ درگذر تاریخ بوده است که عدد اجمالی قربانیان آن به بیش از 60 میلیون کشته بوده است که در آن زمان 2.5% کل جمعیت جهان تخمین زده‌شده است.

امثال این مفاسد خیلی زیاد بوده، اعم از فساد وضعیت امنیتی، اجتماعی و اقتصادی؛ پس آن آزادی که ادعا می­کنند کجاست؟! آسایش و امنیت کجاست؟! این‌ها همه تخیلاتی است که از طریق ابزار مطبوعاتی که در اختیارشان است، نشرمی­کنند؛ اما حقیقت با واقعیت کاملاً متفاوت است. کسانی‌که به اروپا مهاجرت کردند، از سنگینی معیشت، فساد فراگیر، زیاد بودن مالیات و بسیار چیز­های دیگر صدمه دیدند. بعد از همه­ی این‌ها آیا چیزی از این تمدن پوشالی باقی‌مانده است که سقوط نکند؟! آیا هنوز کسی هست که به نگهداری این تمدن منحوس بر روی زمین معتقد باشد؟! آنکه پرده­ی فطرت، اخلاق، عفت و حیاء انسان را دریده و حتی ساده‌ترین اساسات حقوقش را نادیده می­گیرد.

تاکنون ده‌ها حکم از احکامی صادر کردند که هم‌جنس‌گرایی، قوانین آزادی لجام‌گسیخته و نوشیدن مخدرات را اجازه می­دهد ­علاوه بر بداخلاقی و تجاوز­های جنسی برزنان و اطفال و غیره.

نشانه­های سقوط این تمدن واضح‌تر از این است که نیازی به تشریح داشته باشد. در ناحیه­ی غرب کتب و مطالعات زیادی رونما گردیده که عناوین قابل‌توجهی را حمل می­کنند که از فروپاشی غرب و سقوط و متلاشی شدن تمدنش سخن می­گویند. برخی از آن‌ها عین عنوان رادارند و برخی دیگر نیز پیرامون همین موضوع ضمن بخش‌های ویژه از قبیل فروپاشی اخلاقی، ارزشی در جوامع غربی، شکست سازمان خانواده، گسترش دامنه­ی جرم و جنایت با انواع مختلف آن، ناتوانی نظام‌های معاصر از مقابله با امواج بی‌رحمی و هرج‌ومرج‌های داخلی، گسترش آتش خودکشی و ناکامی فلسفه­های معاصر در معالجه روح، روان و افکار نمکینی که بر عقل­های انسان غربی سایه افگنده است، سخن می­رانند.

با تمام این ضعف و مرضی که غرب در آن دست‌وپا می‌زند، در مبارزه با تمدن­های دیگر هنوز ادامه می­دهد و به ایجاد مبارزات جدید با کشورهای دیگر اقدام می­کند؛ مانند جنگ میان غرب و روسیه که جنگ نفوذ و منافع مادی است و پیرامون ارزش‌ها نیست و مانند مبارزه غرب با چین که مبارزه­ی تجاری است نه مبارزه­ی ارزشی. این در حالی است که چشم از مبارزه­ میان غرب و اسلام که مبارزه پیرامون ارزش­ها و روش زندگی است برداشته نمی‌شود. این واضح است که تمدن غربی به تمدن اروپا و امریکا یا غیر آن‌ها در ساختن زندگی پاکیزه و امن برای انسان درروی زمین کاملاً ناکام بوده است. ترس و هراس از شعله­­ی جنگ­های داخلی و خارجی مردم را فراگرفته است. ناامیدی انسان زیاد و زیادتر­ می­شود. هیچ‌یک از وعده­های که مسئولین اروپا و امریکا کردند، متحقق نشده است. واقعیت مذموم طوری شده که گویا می­گوید: هرکس که می­­تواند خود را نجات دهد، پس حتماً باید اقدام کند.

بدون شک سرمایه­داری و رشد وحشتناک آن، دموکراسی و پرچم پرشور آن برای انسان امنیت، آسایش و معالجه­ی فقر و امراض را به ارمغان نیاوردند. بر علاوه‌ی همه­ی این‌ها جرم و جنایت را با تمام انواع آن درروی زمین گسترانیده است؛ مانند دزدی، قتل، فحشاء، مخدرات، گسترش ظلم، نبود امنیت، گسترش دشمنی و غارت مردم! فساد درروی زمین نمایان شده و خطرش شدت یافته است. بشریت امروز با خطری جدی روبه‌رو هست که تهدیدش می­کند، نزدیک است در مقابل آن فلج شود، جز خواهشاتش چیز دیگری در توانش نبوده است. چشم­ها کور و گوش­ها بسته‌شده‌اند، گویی کسی در فکر نجات نیست. همه باهم دارند غرق می‌شوند، مگر این‌که از اکثر گوشه­های زمین فریاد واحد الله‌اکبر الله‌اکبر بلند شود و مردم را بیدار نموده هشدار دهد.

بدون شک وضعیتی کنونی را آنچه اصلاح خواهد کرد که اولش را اصلاح نموده بود، یعنی حکم به اسلام در دولت خلافت راشده که در زیر سایه پرچم عقاب پرچم رسول‌الله صلی الله علیه وسلم و با طریقه­ی رسول‌الله صلی الله علیه وسلم که رسالت اسلام را تبلیغ کرد، میسر می­شود، نه چیز دیگری. با ایجاد یک کتله­ای که استوار بر اسلام باشد و با امت تفاعل نموده از اهل قدرت‌طلب نصرت کند. این کار را همین‌طور ادامه دهد تا الله سبحانه وتعالی حکم اسلام و دولت اسلام را اقامه نماید. این همان کار خوب است و این تنها کاری است که امت را از سقوط نجات می­دهد. امت از پوستینش بلند شده و به روند سابقش برمی‌گردد؛ اسلام را در داخل تطبیق نموده و آن را در جهان با دعوت و جهاد حمل می­کند، در نتیجه الله عزیز و حکیم آن را نصرت می­دهد، چنانچه فرموده است:

﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ [غافر: ٥١]

ترجمه: بدون شک پیامبران‌مان و کسانی را که ایمان آوردند، در زندگانی دنیا و روزی که شاهدان به پا می­خیزند نصرت می­دهیم.

ای مسلمانان، بر شما لازم است تا بشریت را از نظام فاسد و متعفن سرمایه‌داری آگاه سازید؛ زیرا شما بهترین امتی هستید که برای مردم بیرون شده و امربه‌معروف و نهی از منکر می­کنید! شما با این ویژگی‌تان می­توانید بشریت را نجات دهید! شما می­توانید بشریت را به گونه‌ی دسته‌جمعی از عبادت سرمایه‌داری به عبادت الله واحد سوق دهید! از ظلم سرمایه‌داری به عدالت اسلام به کشانید و از تنگنای دنیا به وسعت دنیا و آخرت بیرون کنید!

الهی خواهان نصرتی هستیم که مژده داده­ای!

برگرفته‌شده از شماره 444مجله­ی الوعی

نویسنده: محمود أیاس.

مترجم: حبیب اسلمی.

ادامه مطلب...

میرضیایف 286 زندانی را آزاد؛ اما هزاران تن دیگر هنوز در زندان بسر می‌برند!

(ترجمه)

خبر:

به مناسبت سی‌ودومین سالروز استقلال ازبکستان، شوکت میرضیایف، رئیس جمهور ازبکستان فرمان عفو ۲۸۶ محکوم را امضا کرد. از میان این عفو شده‌ها، 109 نفر از اجرای حکم اصلی خود به طور کامل آزاد شدند، 116 نفر به صورت مشروط از اجرای حکم آزاد گردیدند و 25 نفر نیز با تخفیف مجازات مواجه شدند. هم‌چنین مجازات 36 نفر از محکومان کاهش یافت. در میان عفو شده‌ها 39 زن، 22 مرد بالای 60 سال، 30 نفر از کشورهای خارجی و 3تن که در فعالیت‌های سازمان‌های ممنوعه شرکت داشتند، موجود می‌باشد.

تبصره:

قابل ذکر است که شوکت میرضیایف از زمان به قدرت رسیدنش از اصلاحات، بخصوص در سیستم قضایی ازبکستان خبر داده است. او بارها به طور علنی از اسالیب نیروهای امنیتی برای مبارزه با مخالفان در دوران کریموف انتقاد نموده و حتی هزاران زندانی متهم به مشارکت در سازمان‌های مذهبی و سیاسی مختلف را آزاد کرد. با این حال، آزار و شکنجه به دلایل مذهبی و سیاسی در ازبکستان ادامه دارد.

در تاریخ 13 اکتوبر 2021 به اساس گزارش کمیسیون آزادی مذهبی بین‌المللی ایالات متحده (USCIRF) در مورد زندانیان مذهبی و سیاسی در ازبکستان نشان داد که از اواخر سال 2016 هزاران زندانی آزاد شده‌اند و زمانی که رئیس جمهور ازبکستان تغییر کرده بیش از 2000 نفر تا هنوز در زندان به اتهامات مبهم و با تفسیر گسترده، مانند تلاش برای براندازی نظام قانونی، داشتن کتاب‌های ممنوعه و یا عضویت در گروه‌های ممنوعه زندانی هستند.

این گزارش بر اساس داده های دولتی، مصاحبه با مسئولین و افرادی که اخیراً از زندان آزاد شده و فعالان حقوق بشر، بستگان زندانیان فعلی و اسناد دادگاه تهیه شده است. گزارش می‌رساند که این تعداد بیشتر از مجموع زندانیان مذهبی در تمام جمهوری‌های شوروی سابق و یکی از بزرگ‌ترین تعداد در جهان است.

این گزارش اشاره می‌کند که هزاران زندانی عقیدتی در ازبکستان بیش از 20 سال است که در زندان به سر می‌برند و این یکی از طولانی‌ترین حکم‌ها در جهان برای اعتقادات مذهبی است. نویسندگان گزارش دادند که زندانی شدن چندین عضو خانواده از طیف‌های مختلف به اتهامات مربوط به مذهب، غیرمعمول نیست. بر اساس گزارش‌ها، تعداد زیادی از زندانیان مذهبی فقط به اتهام عضویت در گروه‌های اسلامی ممنوعه بدون موجودیت دلیل و سند که دلالت بر دخالت آن‌ها در خشونت داشته باشد، محکوم شدند.

بنابراین، گرچه میرضیایف هزاران زندانی سیاسی را آزاد کرد؛ اما هنوز هم هزاران نفر دیگر در پشت میله‌های زندان هستند. همانطوری که فعالان حقوق بشر گزارش داده اند، اکثر جوانان حزب التحریر هنوز در زندان هستند، پس مسئولین ازبکستان فعال‌ترین و تحصیل کرده‌ترین آن‌ها را آزاد نمی‌کنند، حتی برخی‌های آن که 24 سال است که در اسارت به سر می‌برند.

نویسنده: محمد منصور

مترجم: پارسا امیدی

 

ادامه مطلب...

در دولت اسلامی، برق از جملۀ ملکیت عامه به شمار می‌رود!

(ترجمه)

خبر:

افزایش هزینه هولناک برق در پاکستان تعدادی از مردم را به سرحد انفجار رسانده است.

تبصره:

بعد از خصوصی‌سازی برق در پاکستان قبض‌های برق افزایش یافته و بیشترین سود به شرکت‌های خصوصی می‌رسد. این قبض‌ها شامل کار مزد ضرفیت تولید است که حتی در زمانی که برق تولید نمی‌شود، به شرکت‌ها پرداخته می‌شود! علاوه بر هزینه زیاد برق دولت آن‌ها را شامل مالیات کرده و سهمی از قبض را برای عواید و پرداخت بدهی‌هایش می‌گیرد.

برق به عنوان انرژی برای راه‌اندازی کارخانه‌ها یعنی به عنوان سوخت موترها و همچنین یرای روشنایی استفاده می‌شود. اما در مورد استفاده از آن به عنوان سوخت، کلمه "النَّار" در این حدیث بر آن اطلاق می‌شود. چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرمایند:

«المُسلِمُونَ شَرَکَاءُ فِي ثَلَاث: فِي الکَلَاءِ وَالمَاءِ وَالنَّارُ» (رواه أبو داود)

ترجمه: مسلمانان در سه چیز شریک اند: چراگاه، آب و آتش.

ابن ماجه از ابوهریره رضی الله عنه روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«ثَلَاث لَا یُمنَعنَ؛ المَاءُ وَالکَلَاءُ وَالنَّارُ»

ترجمه: سه چیز است که (از استفاده‌ی آن) منع کرده نمی‌شود، آب، چراگاه و آتش.

پس آتش و آنچه تحت مدلول آن واقع می‌شود، از انرژی خواه مصدر آن مواد سوختی باشد یا برق، پس همۀ آن‌ها تحت مالکیت عامه قرار می‌گیرند؛ لذا جایز نیست برای دولت، افراد و شرکت‌ها که مالک و مصادره کنندۀ برق باشند؛ چون از برق مانند انرژی در کارخانه‌ها از آن استفاده می‌کنند. پس این ملکیت عامه که دولت بر آن نظارت دارد و سود آن را پس از کسر هزینه‌های تولید بین رعیت خود توزیع می‌کند. علاوه بر این، ربا در اسلام اکیداً حرام است. با همه این‌ها اسلام مشکل برق را معالجه می‌کند.

زمان آن فرارسیده که اسلام در امر حکومت و زمام امور در صدر قرار گیرد و خلافت بر طریقه نبوت است که اسلام را برای خیر دنیا و آخرت تطبیق می‌کند.

نویسنده: مصعب عمیر

مترجم: پارسا امیدی

تاریخ: 6 سپتامبر 2023م

ادامه مطلب...

انقلاب گابن

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال:

شماری از نظامیان اردو، محافظان قصر ریاست‌جمهوری و امنیت ملی گابن به تاریخ 30 آگست 2023م اعلان نمودند که قدرت را در اختیار گرفته و علی بونگو، رئیس‌جمهور گابن را بازداشت خانگی نموده اند. این در حالی است که چند ساعت قبل از آن، کمیتۀ انتخاباتی گابن اعلان نمود که علی بونگو برای بار سوم به صفت رئیس‌جمهور انتخاب گردیده است. نظام‌یان مذکور اعلان نمودند که انتخابات ملغی بوده، تمام ارگان‌های حکومتی منحل و مرزها تا امر ثانی مسدود می‌باشد. هم‌چنین اعلان شد که نگیما فرمانده نیروهای محافظ قصر ریاست‌جمهوری به صفت رئیس‌جمهور انتقالی تعیین گردیده.

سوال این است که رمز این کودتا در چیست و چه ارتباطی با کشمکش‌های بین‌المللی در منطقه دارد؟

جواب:

برای روشن شدن پاسخ در مورد این کودتا، امور زیر را بررسی می‌نماییم:

1. گابن کشوری است که در وسط غرب افریقا موقعیت داشته و در سواحل بحر اطلس قرار گرفته است. در سال 1885م توسط اشغالگران فرانسه اشغال‌گردید و سپس در سال 1960م، استقلال نمادین به آن داده شد. باید گفت که در لیبرویل، پایتخت گابن یک پایگاه نظامی فرانسه موقعیت دارد که در حدود 1000 سرباز فرانسوی در آن به حمایت از منافع فرانسه در این سرزمین می‌پردازند و مسئولیت حفظ تداوم نفوذ فرانسه را در آن به عهده دارند.

این سرزمین نفوس کمی دارد، طوری‌که بر اساس سرشماری سال 2022م، حدود 2.3 ملیون تن براورد گردیده، در حالی‌که مساحت آن به حدود 270 هزار کیلومتر می‌رسد. بر اساس آمار به دست آمده؛ مسلمانان، اندکی از نفوس آن را تشکیل می‌دهند، به شمول رئیس‌جمهور برکنار شده و رئیس‌جمهور موقت جدید، طوری‌که شمار مسلمانان، 10 تا 12% گفته شده و اکثریت آنان در شهر لیبرویل پایتخت آن زندگی می‌کنند.

گابن به دلیل منابع طبیعی که دارد، سرزمینی غنی به شمار می‌رود، طوری‌که دومین تولید کنندۀ مگنیزیم معرفی گردیده، ماده‌یی که در ساخت فولاد، آهن و باتری‌ها به کار برده می‌شود، به علاوۀ مقدار زیادی طلا، الماس و یورانیومی که در آن وجود دارد. ذخایر هنگفت نفت و گاز نیز دارد و به همین دلیل یکی از اعضای سازمان اوپک می‌باشد. بیشترین سهم این سرمایه‌ها را شرکت‌های فرانسه‌وی می‌برند؛ شرکت‌هایی که شمار آن بنا به معلوماتی که سایت انترنتی وزارت خارجۀ فرانسه منتشر نموده، به حدود 110 شرکت می‌رسد، به شمول شرکت معدنی "ارامیت" فرانسه که مگنیزم استخراج می‌کند و نیز شرکت فرانسوی "توتال" که در عرصۀ انرژی فعالیت دارد و نفت و گاز استخراج می‌نماید.

گابن مانند نیجر، مالی، سنگال و چاد یکی از مجموع چهارده دولتی است که واحد پولی آن مربوط به واحد پولی فرانسه و زیر نام "فرنک" افریقا و وابسته به یورو می‌باشد، که منافع آن در نهایت به فرانسه و اتحادیۀ اروپا می‌رسد، طوری‌که درامد آن به بانک مرکزی فرانسه واریز گردیده و ذخایر نقدی فرانسه را تأمین می‌نماید. سپس فرانسه باقی‌مانده‌های دسترخوان خود را به گابن می‌دهد و به همین دلیل است که ساکنان این سرزمین در اوج فقر به سر می‌برند، در حالی‌که سرمایه‌های شان را فرانسه به تاراج می‌برد. مردم در این سرزمین‌ها خواهان قطع رابطه با فرانسه بوده و می‌خواهند دارایی‌های شان به بانک‌های دولت‌های افریقایی واریز شود و سرمایه‌ها در میان مردم توزیع گردد.

2. علی بونگو، رئیس‌جمهور برکنار شده، قدرت را در یک انتخابات نمادین در سال 2009م، پس از مرگ پدرش، عمر بونگو، که در حدود 41 سال حکومت کرده بود، در دست گرفت. لذا پسر، مزدوری فرانسه را از پدر به ارث برد و در انتخابات سال 2016م اعلان نمود که درانتخابات پیروز گردیده. بر اساس قانون اساسی گابن، وی حق نداشت برای بار سوم در انتخابات کاندید شود، اما وی با سایر احزاب توافق نمود که در انتخابات سهم گیرد و این احزاب موافقت نمودند. نتایج انتخابات که به تاریخ 26 آگست 2023م برگزار گردید، نشان داد که علی بونگو با به دست آوردن 64.27% آراء برنده گردیده. شماری از نظامیان متشکل از محافظان قصر ریاست‌جمهوری، اردو و امنیت ملی در روز اعلان نتایج انتخابات، علیه رئیس‌جمهور کودتا نموده و وی را در منزل‌اش زندانی کردند. این نظامیان در بیانیۀ نخست خویش که توسط یک نظامی بلند رتبه از قصر ریاست‌جمهوری به خوانش گرفته شد و در شبکۀ تلویزیونی "گابن 24" منتشر می‌شد، گفت: «ما نیروهای دفاعی و امنیتی که در کمیتۀ مشترک مرحلۀ انتقالی و واپس گیری ارگان‌ها کنار هم جمع گردیده ایم، به نام مردم گابن تصمیم گرفته ایم با پایان دادن به نظام موجود، از صلح و ثبات حمایت نماییم. به همین هدف است که انتخابات ریاست‌جمهوری 26 آگست 2023م و نتایج آن ملغی اعلان می‌گردد.»

سخنگوی نظامیان مذکور در حالی که پایان نظام موجود را اعلان می‌نمود، گفت: «نورالدین بونگو فرزند و مشاور نزدیک رئیس‌جمهور، به علاوۀ رئیس دفتر و معاون وی، شماری از مشاوران و سخنگوی ریاست‌جمهوری و دو تن دیگر از مهم‌ترین افراد حزب دموکراتیک حاکم در گابن، که توسط علی بونگو رئیس‌جمهور رهبری می‌گردید، به اتهام خیانت بزرگ علیه سازمان‌های دولتی و اختلاس دارایی‌های عامه و اختلاس مالی جهانی که در یک گروه منسجم، امضای رئیس‌جمهور را تقلید می‌کردند، دست به فساد گسترده می‌زدند و تجارت مواد مخدر داشتند، باز داشت گردیده اند.» بناءً به نظر می‌رسد که این کودتا توسط نیروهای نظامی پیشاپیش طراحی گردیده بوده و وقتی بدانیم که فرانسه بالای کدرهای سیاسی گابن تسلط دارد، انگشت‌ اتهام مستقیماً به طرف فرانسه می‌رود.

3. از جانب دیگر؛ علی بونگو رئیس‌جمهور گابن پس از برکنار شدن، از طریق شبکه‌های اجتماعی از داخل منزل‌اش در حالی که نشانه‌های نگرانی در چهره‌اش مشاهده می‌شد، پیامی را منتشر نموده گفت: «من علی بونگو اوندیمبا رئیس‌جمهور گابن هستم، خطاب به تمام دوستان مان در سراسر جهان از آنان می‌خواهم صدای شان را در مورد این افرادی که من و خانواده‌ام را بازداشت نموده اند، بلند نمایند.» (منبع: اسکای نیوز عربی 30 آگست 2023م)

اما هیچ طرفی به او اهمیت نداد، نه فرانسه و نه امریکا و نه هم اتحادیۀ افریقا و هیچ جهتی به او تماس نیز نگرفت، چنان که با محمد بازوم رئیس‌جمهور نیجر صورت گرفت. بلکه روزنامه‌های فرانسه به فرماندۀ کودتا توجه نمودند، انگار سعی داشتند وی را در این کودتا حق به جانب نشان دهند. مانند نشریۀ لوموند فرانسه که به تاریخ 30 آگست 2023م به نقل از بریس اولیگی نگیما فرمانده کودتا و نیروهای محافظ قصر ریاست‌جمهوری نوشت: «علی بونگو قانون اساسی را نقض نمود، او حق نداشت برای بار سوم خود را کاندید نماید. روش رأی دهی نیز خوب نبود، بناءً اردو تصمیم گرفت مسئولیت‌هایش را از او بگیرد. علی بونگو پس از این یک رئیس‌جمهور بازنشسته بوده و مانند هر شهروند دیگری از تمام حقوق خود برخوردار می‌باشد.»

لازم به ذکر است که نگیما، فرمانده نیروهای نظامی قصر ریاست‌جمهوری یکی از نزدیکان و پسر کاکای علی بونگو می‌باشد، هم‌چنان که با پدراش عمر بونگو نیز نزدیک بود و تا زمان مرگ‌اش به صفت مشاور ویژه وی کار می‌نمود. وی پس از انجام وظیفه به صفت مشاور نظامی در سفارت گابن در سنگال و المغرب کار نمود و دقیقاً زمانی که علی بونگو در ماه اکتبر 2018م دچار سکتۀ مغزی گردید و در حدود 10 ماه زیر معالجه قرار داشت، به گابن برگشت. او قبلاً برای دو سال به بیرون از گابن تبعید شده بود، سپس برگردانده شد و به صفت فرمانده نیروهای محافظ قصر تعیین گردید. به این معنا که طرف حامی او قصد داشته او را برگردانیده و برای مرحلۀ پس از رئیس‌جمهور شبه معلول آماده نماید. البیر اوندو اوسا که کاندید ریاست‌جمهوری از طرف مخالفان حکومت بود، در اظهاراتی در شبکۀ "تی فی 5 پوند" فرانسه به تاریخ 31 آگست 2023م گفت: «باید هر چیزی سر جای خودش قرار گیرد، اول‌تر از همه باید گفت که این یک کودتای نظامی نه، بلکه یک انقلاب در داخل قصر بود. می‌دانیم که اولیگی نگیما پسر کاکای علی بونگو است، بونگوها به این نتیجه رسیدند که باید علی بونگو را برای حفاظت از نظام آل بونگو از قدرت برکنار نمایند. اینک اولیگی نگیما پیش شده و خانوادۀ بونگو که قدرت را در اختیار دارند، از او حمایت می‌کنند.»

4. در خصوص موقف رسمی فرانسه باید گفت که بی بی سی به تاریخ 30 آگست 2023م، اظهارات شماری از مسئولین فرانسوی را این‌ گونه منتشر نمود: «الیزابت بورن، نخست‌وزیر فرانسه در اظهاراتی گفت: «پاریس اوضاع گابن را از نزدیک دنبال می‌کند.» یک منبع از قصر الیزه نیز گفت: «پاریس با وضاحت کامل، کودتای گابن را تقبیح می‌کند و ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه با بونگو، رئیس‌جمهور گابن تماس نگرفته و فرانسه امیدوار است اوضاع گابن هرچه زودتر به وضع قانونی برگردد، اما فرانسه قصد ندارد در امور سیاست داخلی این کشور دخالت کند. راه‌حل، کودتای نظامی نیست، بلکه انتخابات آزاد و روشن است که بتواند آرزوهای مردم گابن را براورده نماید.»

بناءً این موقف‌گیری فرانسه، هرچند به ظاهر کودتا را تقبیح نموده، اما موافق با آن می‌باشد، طوری‌که تقبیح به این دلیل صورت گرفته تا با افکار عامه که با کودتای نظامی مخالفت دارند، هم‌نوا به نظر رسد؛ زیرا اقدامات رئیس‌جمهور فرانسه بیانگر این است که این تقبیح جدی نبوده، چنان‌چه وی با رئیس‌جمهور برکنار شده تماس نگرفته، در حالی‌که قبلاً در زمان کودتای نیجر با رئیس‌جمهور برکنار شدۀ آن در تماس شد. دیگر این‌که ماکرون شخصاً کودتا را تقبیح ننمود، هیچ هشداری نداد و خواستار مداخله در گابن نشد، در حالی‌که این کارها را در زمان کودتای نیجر انجام داده بود. دیگر این‌که وی این را یک مسألۀ داخلی خواند که مستلزم مداخله نیست. تمام موقف‌گیری‌های فرانسه در قبال کودتای گابن برخلاف موقفی است که در برابر کودتای نیجیر گرفته بود و حاضر نشد کودتاچیان را به رسمیت بشناسد و نیز حاضر نشد بپذیرد سفیر فرانسه نیجر را ترک کند. در عین حال، این گفتۀ ماکرون که راه‌حل در انتخابات آزاد و بی‌طرف می‌باشد، نیز در حقیقت به معنای توجیه و تأیید کودتا چیان می‌باشد.

بنابر این، احتمال این که فرانسه پشت این کودتا قرار داشته باشد، زیاد است، مخصوصاً با توجه به این‌که گابن برای فرانسه یک منبع حیاتی به شمار می‌رود. نشریۀ مونت کارولوی فرانسه به تاریخ 31 آگست 2023م به نقل از کارولین روسی مدیر انستیتیوت روابط بین‌المللی و استراتیژی در پاریس نوشت: «فرانسه بدون گابن به موتری بدون بنزین می‌ماند و گابن بدون فرانسه به موتری بدون راننده».

5. موقف‌گیری اتحادیۀ اروپا نیز احتمال قرار داشتن فرانسه در پس کودتای گابن را تقویت می‌کند؛ چنان‌چه جوزیف بوریل، مسئول سیاست خارجۀ اتحادیۀ اروپا در حاشیۀ بیست و هفتمین دور نشست وزرای خارجۀ دولت‌های اتحادیۀ اروپا در شهر طلیطله در اسپانیا به تاریخ 31 آگست 2023م گفت: «نمی‌توان آنچه در گابن اتفاق افتاد را به آن‌چه در نیجر رخ داد تشبیه نمود.» وی اشاره نمود به این که «نظامیان در لیبرویل پس از آن مداخله نمودند که علی بونگو، رئیس‌جمهور برکنار شده در انتخاباتی اعلان پیروزی نمود که شاهد مخالفت‌های زیادی بوده.» وی افزود: «کودتاهای نظامی راه‌حل نیست، اما نباید فراموش نمود که در گابن انتخاباتی صورت گرفت که مملو از تقلب بوده. یک رأی‌دهی غیر واقعی را می‌توان کودتای سازمانی و مدنی خواند.» وی هم‌چنین گفت: «برخی کودتاها نظامی است و برخی دیگر سازمانی.» وی در ادامه گفت: «هیچ برنامه‌ای برای تخلیۀ اتباع دولت‌های اتحادیۀ اروپا از این کشور افریقایی وجود ندارد.» (منبع: شرق اوسط، المیادین، 31 آگست 2023م)

پس معلوم می‌شود که او سعی دارد با این اظهارات‌اش کودتای گابن را توجیه نماید، بلکه حتی آن را تأیید می‌کند، زیرا می‌دانسته که در انتخابات تقلب صورت گرفته، اما او از آن انتقاد نکرده! هم‌چنین به نظر می‌رسد که این مسئول اروپایی در ابتدا به اهمیت کودتا پی نبرده بوده، بناءً فوراً پس از کودتا گفت: «وزرای اتحادیه به زودی موقف گابن را بررسی خواهند نمود و شکی نیست که آن‌چه در غرب افریقا جریان دارد، مشکل بزرگی برای اروپا می‌باشد. اگر این (کودتا) ثابت شود، به معنای کودتای دیگری خواهد بود که به هرج و مرج تمام منطقه افزوده خواهد شد.» (منبع: الجزیره، 30 آگست 2023م) اما یک روز بعد زمانی که با وزرای اتحادیۀ اروپا یک‌جا شد، به شمول وزیر خارجۀ فرانسه، پی برد که واقعیت این است که این کودتا به نفع اروپا خواهد بود و باعث هرج و مرج نخواهد شد! بناءً برخاست و اظهارات خود را تغییر دارد!

6. در گابن و سایر دولت‌های افریقا، مردم از فرانسه حمایت نمی‌کنند. ماکرون رئیس‌جمهور فرانسه یک ماه قبل به شماری از دولت‌های افریقایی سفر نموده بود و شاهد لعنت کردن استعمار فرانسه و مخالفت با فرانسه بود. ماکرون به تاریخ 2 مارچ 2023م وارد گابن شد، مردم به او حمله نمودند و او را متهم کردند که از نظام بونگو و فساد آن حمایت می‌کند. ماکرون پذیرفت که ناراحتی مردم از فرانسه در حال گسترش است و خواستار ساختن روابط جدید، متوازن، دوجانبه و مسئول با افریقا شد. مردم، مخصوصاً نسل جوان به این باور استند که حضور نیروهای فرانسه به بهانۀ مبارزه با تروریزم در حقیقت به این هدف می‌باشد تا میراث استعماری فرانسه را استحکام بخشد و خواستار استقلال جدید استند.

به نظر می‌رسد فرانسه این کودتا را به هدف حفاظت از نفوذ و منافع خود در سایۀ کودتاهای منطقه به راه انداخته، مانند مالی، بورکینافاسو، نیجر و ... و قصد دارد نفوذ خود را توسط یک فرمانده نظامی تقویت نماید، درست مانند رهبران کودتاها در دولت‌های مذکور، تا این فرمانده نیز به صفت یک فرمانده نظامی عرض اندام کند که از طریق کودتا به قدرت رسیده و به نمایندگی از فرانسه در برابر فرماندهان نظامی آن دولت‌ها قرار گیرد و نیز منافع فرانسه را حفظ کند و یا شاید هم در آینده زمانی‌که رهبران نظامی سایر دولت‌های مذکور بخواهند علیه فرانسه و تلاش برای مداخلات آن ائتلاف نمایند، وی ائتلاف آن‌ها را مختل نماید.

علاوه بر این که علی بونگو بیمار است و یک‌بار سکتۀ مغزی نمود که 10 ماه در نتیجۀ آن زیر مداوا قرار داشت. گفته می‌شود که او از توانایی کامل عقلی و جسمی برخوردار نیست، بناءً فرانسه می‌خواهد مزدور دیگری را جایگزین او کند که از خانوادۀ خوداش باشد. کسانی را که کودتاچیان بازداشت کرده اند، همان کسانی استند که قدرت را عملاً در دست داشتند و در رأس آنان نورالدین بونگو فرزند علی بونگو است، زیرا این افراد از طرف مردم متهم می‌باشند و کودتاچیان با بازداشت کردن آنان می‌توانند مردم را فریب داده و طوری وانمود کنند که انگار مردم را از شر این افراد رها کرده اند.

7. در خصوص موقف امریکا در برابر کودتای گابن باید گفت که صفحۀ انترنتی الجزیره به تاریخ 30 آگست2023م به نقل از سخنگوی قصر سفید نوشت: «اوضاع را از نزدیک دنبال می‌کنیم، آنچه دارد اتفاق می‌افتد نگران کننده است. روی کار با شرکای افریقایی خود و نیز مردم این قاره برای کمک به استقرار دموکراسی تمرکز خواهیم نمود.» صفحۀ مذکور اظهارات لیندا توماس نمایندۀ امریکا در سازمان ملل را نیز منتشر نمود که گفته بود: «ایالات متحده کودتا در گابن و نیز هرگونه تلاشی از جانب نظامیان برای تسلط بر قدرت از طریق زور را تقبیح می‌کند. با اعضای شورای امنیت در خصوص کودتای گابن مشورت خواهد شد و ما هیچ اقدامی پیش از مطمئن شدن در مورد آنچه جریان دارد نخواهیم کرد.» یک مسئول نظامی امریکایی نیز به الجزیره گفت: «ادارۀ امریکا از تحولات گابن آگاهی دارد و اوضاع را از نزدیک دنبال می‌نماید و امریکا در گابن هیچ نیروی نظامی، بجز کسانی که موظف به حمایت از سفارت امریکا می‌باشند، ندارد.» ماتیو میلر، سخنگوی وزارت خارجۀ امریکا نیز گفت: «ایالات متحده در خصوص تحولات اخیر در گابن سخت نگران است و هنوز تسلط نظامی و یا انتقال غیر قانون قدرت را به شدت تقبیح می‌کنیم.» (منبع: بی بی سی 30 آگست2023م)

موقف امریکا در خصوص کودتای گابن بر خلاف موقف آن در برابر کودتایی است که در نیجر صورت گرفت و ما موقف امریکا در برابر کودتای نیجیر را در پاسخ به پرسش منتشر شده به تاریخ 15 آگست 2023م مفصل توضیح دادیم. واقعیت در گابن، که در تمام عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی زیر تسلط فرانسه قرار دارد، طوری است که امریکا هنوز نتوانسته در آن نفوذ کند، برخلاف نیجر که امریکا توانست از زمان کودتای سال 2010م از طریق محمد یوسفو و سپس محمد بازوم در آن نفوذ نماید. نگیما، فرماندۀ کودتای گابن از یک فاکولتۀ نظامی در مکناس المغرب و به دور از تأثیر امریکا فارغ‌التحصیل شد، سپس به گابن برگشت و به صفت مشاور ویژۀ عمر بونگو رئیس‌جمهور قبلی تا زمان وفات عمر بونگو فعالیت نمود. او و علی بونگو رئیس‌جمهور برکنار شده، چنان که گفته شد، پسر کاکای یکدیگر می‌باشند. بنابر این به نظر نمی‌رسد مخالفان و کاندیدان آن‌ها از طرف‌داران یا مزدوران امریکا باشند، بلکه به نظر می‌رسد آنان در دایرۀ مزدوران فرانسه قرار دارند، چنان‌چه امریکا از البیر اوندو اوسا کاندید مخالف حمایت نکرد، بلکه اعلان نمود که از دموکراسی حمایت می‌کند و کودتا را به شدت تقبیح نمود.

8. به این ترتیب، می‌بینیم که در گابن و نیز در تمام دولت‌های وابسته در افریقا و آسیا، حکام مزدوری که با فریاد دموکراسی، آزادی، قوم‌گرایی و ملیت‌پرستی، گوش مردم را کر می‌کنند، همواره در پی تأمین منافع دولت‌های استعمارگر بوده و در بدل آن خود را به قدرت می‌رسانند و یا قدرت خود را حفظ می‌کنند و هیچ اهمیتی به این نمی دهند که در خدمت استعمارگران قرار دارند و یا این که شرکت‌های دولت‌های استعمارگر، سرمایه‌های سرزمین‌های شان را به تاراج می‌برند. آنان به مزدوری این شرکت‌ها دل خوش کرده اند، شرکت‌هایی که دارایی‌های سرزمین‌های شان را غارت نموده و مردم شان را در فقر، گرسنگی و انواع بیماری رها می‌کنند، بلکه حتی بالای این مردم فقیر خود مالیات وضع می‌کنند تا با آن بودجه‌یی را فراهم آورند که آزمندی‌های شان را با آن پر کنند.

شکی نیست که مردم گابن و نیز مردم سایر سرزمین‌های افریقایی هیچ راه نجاتی ندارند، بجز پایین کشیدن آن حکام مزدور از اریکه‌های دروغین قدرت و پاک کردن جریان‌های سیاسی و غیر سیاسی از وجود آنان و این که به خالق جهان ایمان بیاورند، الله عزیز و قوی و شریعت او سبحانه و تعالی را در قالب دولت حق و عدالت، خلافت راشده، تطبیق نمایند. آنگاه است که مردم گابن در امن و امان و خیر و صلح به سر خواهند برد و نیز هرکس دیگری که اسلام را سایه‌بان خود قرار دهد؛ همان دین برحق و هدایت و رحمت.

﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ [یونس: 57]

ترجمه: ای مردم، همانا از سوی پروردگارتان پند و اندرزی برای شما آمد که مایه‌ی شفا برای آنچه در سینه‌های شماست و هدایت و رحمتی برای مؤمنان است.

20 صفر 1445هـ.ق.

5 سپتمبر 2023م

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

تغییر اعراب، تغيير تصريف و تعارض عقلی

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

سوال:

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته!

الله سبحانه وتعالی شیخ بزرگوارما را حفظ نموده و به وسیلۀ ایشان نصرت را نصیب فرماید! در مورد موضوع" تعارض آنچه که در فهم ودرک، خلل ایجاد می‌کند" و در جزء سوم کتاب شخصیه اسلامی ذکر شده سوال دارم. در آن‌جائی‌که گفته شده، دلائل سمعی یقین را افاده نمی‌کند، مگر بعد از موجودیت ده شرط... سوالم در این مبحث این است که هدف از "تغییر اعراب، تغییر تصریف و تعارض عقلی" چیست؟ امید که در مورد "تعارض عقلی" برایم مثال‌های بیش‌تری ذکر نمائید. الله سبحانه وتعالی برای شما جزای خیر نصیب کند. برادرتان ابومحمد/النمساء.

جواب:

وعلیکم السلام و رحمة الله و برکاته!

اول: برای این‌که واقعیت آنچه سوال کردید، واضح گردد، لازم می‌دانم تا آنچه در این مورد در جزء سوم کتاب شخصیۀ اسلامی در باب"تعارض آنچه که با فهم اخلال ایجاد می‌کند" ذکر شده نقل قول ‌کنم:

«خلل وارده در فهم مراد و هدف متکلم از پنج احتمال به وجود می‌آید که این پنج احتمال عبارت اند از: اشتراک، نقل، مجاز، اضمار و تخصیص؛ زیرا وقتی احتمال اشتراک و نقل منتفی باشد، آن لفظ برای یک معنی وضع شده و وقتی احتمال مجاز و اضمار(تقدیر) منتفی گردد، مقصد لفظ همان چیزی است که لفظ برای آن وضع شده است، وقتی احتمال تخصیص منتفی گردد. مقصد از لفظ تمام معنایی است که لفظ برای آن وضع شده است؛ پس در این صورت خللی در فهم باقی نمانده و معنی مراد و مقصد از دلائل سمعی  فهمیده می‌شود که این موضوع نسبت به غلبۀ ظن است؛ زیرا غلبۀ ظن در استنباط احکام شرعی کفایت می‌کند. یعنی وقتی این احتمالات پنج‌گانه منتفی گردد، چیزی باقی نمی‌ماند که ظن غالب را اخلال کند، پس حکم شرعی با انتفای این احتمالات پنج‌گانه فهمیده می‌شود، اما برای از بین‌رفتن خلل در یقین که در مسائل عقیدتی ضروری است تنها انتفای این احتمالات پنج‌گانه کفایت نمی‌کند، یعنی استدلال به دلیل سمعی در امور و مسائل عقیدتی و یا برای افادۀ یقین کفایت نمی‌کند؛ مگر این‌که شرائط ده‌گانه تکمیل گردد. یعنی انتفای احتمالات پنگانۀ ذکر شده به علاوۀ انتفای نسخ، تقدیم و تأخیر، تغییر اعراب، تصریف و تعارض عقلی لازمی است. وقتی این احتمالات ده‌گانه منتفی شد، دیگر چیزی باقی نمی‌ماند که یقین را اخلال نماید و در این صورت است که دلیل سمعی یقین را افاده نموده و به آن دلیل سمعی در عقیده استدلال شده که در باب اثبات حکم شرعی به طریق اولی استدلال می‌شود و دلالت چنین دلیل سمعی یقینی بوده و در این حالت است که می‌توان ثبوت شئ را به اساس چنین دلیلی یقینی دانسته و نسبت یقین بر آن داده شود.» ختم نقل قول از جزء سوم کتاب شخصیه اسلامی.

دوم: قبلا به تاریخ 27فیبروری2010م به جواب سوالی‌که مشابه و نزدیک به سوال شما بود، جوابی داده بودم که برای توضیح بیش‌تر جواب شما، این پاسخ را ذکر می‌کنم که این پاسخ شامل جواب سوال شما و حتی بیش‌تر از آن می‌گردد:

«بعضی علمای علم لغت در بین اضمار و مجاز تفکیک قائل می‌شوند،چنان‌چه مجاز را بر ظاهر ولی به معنی غیر حقیقی آن خلاصه می‌کنند، مثل: ﴿إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْراً﴾ که در این مثال لفظ "خمر"  ذکر شده اما مقصد از آن "عنب" یعنی انگور است؛ نه معنی حقیقی خمر که همانا عصارۀ انگور و شراب باشد. مثل ﴿يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ﴾ که در این مثال لفظ "اصابع" ذکر شده اما مقصد از آن سر انگشتان است، نه معنی حقیقی اصابع که همانا تمام انگشت است. به این ترتیب در نزد این علماء مقصد از مجاز لفظ منطوق به غیر معنی حقیقی‌اش می‌باشد، اما معنی "اضمار" این است که لفظی‌که معنی حقیقی را افاده می‌کند، حذف شده و یکی از متعلقات آن برای افادۀ معنی غیر حقیقی آن ذکر شود مثل﴿وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ﴾ که در این جمله کلمۀ محذوف"اهل" است و این کلمه معنی حقیقی را افاده می‌کند؛ اما چیزی‌که در ظاهر ذکر شده کلمۀ است که به اهل تعلق می‌گیرد که همانا"قریه" است، و این کلمه معنی غیر حقیقی را افاده می‌کند طوری‌که سوال از خود قریه نمی‌شود؛ بلکه سوال از اهل قریه می‌شود. به این ترتیب این علماء "اضمار" را بنا بر این اعتبار متفاوت از مجاز می‌دانند.

اما قول راجح این است که مجاز و اضمار هردو یک چیز است؛ زیرا استعمال لفظ در غیر معنی حقیقی‌اش مجاز گفته می‌شود، تفاوت ندارد که برای آن لفظ کدام محذوفی مقدر گردد؛ مثل﴿وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ﴾ و یا کدام لفظ مقدر نشود مثل ﴿أَعْصِرُ خَمْراً﴾ و ﴿أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ﴾ به دلیل این‌که لفظ ظاهر به معنی حقیقی‌اش استعمال نشده است.

مطلب از این قرار بود، اما چرا ما پنج احتمال را ذکر نمودیم نه چهار احتمال، با وصف این‌که اضمار را شامل مجاز می‌دانیم و به این نظریم که این هردو از یک باب است؛ زیرا بحث از چیزی است که فهم را اخلال می‌کند. بناءً هر قدر که مسأله دقت بیش‌تر و تفصیل بیش‌تر داده شود، از اخلال به فهم دورتر می‌شود. لذا می‌گوئیم که تفکیک بین اضمار و مجاز بین حذف و عدم حذف است که این دقیق‌تر و واضح‌تر است.

اما پنج شرطی‌که واجب است تا افادۀ یقین را تکمیل کند، از این قرار است:

هرگاه هدف و مقصد از دلیل سمعی یقین باشد؛ پس لازم است که آن دلیل سمعی قطعی الدلالت باشد و در کنار آن به صورت الزامی و طبعی قطعی الثبوت نیز باشد، اما به دلیل این‌که بحث در مورد فهم مراد متکلم است پس این بحث به دلالت تعلق می‌گیرد و برای این‌که فهم دلالت قطعی باشد، لازم است که دلیل سمعی در معرض احتمال قرار نداشته باشد؛ مثلاً وقتی نص احتمال نسخ را داشته باشد، تا زمانی‌که احتمال نسخ از آن دلیل سمعی منتفی نگردد، گرفتن دلالت قطعی از آن دلیل ممکن نیست. به همین ترتیب تا زمانی‌که در دلیل سمعی احتمال تأخیر و تقدیم، احتمال تغییر اعراب، احتمال تصریف و اشتقاق و یا تعارض عقلی وجود داشته باشد، امکان اخذ و گرفتن دلالت قطعی از آن دلیل سمعی ممکن نیست.

مثال‌های متعلق به این موارد از این قرار است:

1. نسخ: الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً ذَلِكَ خَيْرٌ لَكُمْ وَأَطْهَرُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ [مجادله: 12]

ترجمه: اي مؤمنان! هرگاه خواستيد با رسول الله نجوا و رازگوئي كنيد، پيش از نجواي خود، صدقه‌اي بدهيد. اين كار براي شما بهتر و پاكيزه‌تر (براي زدودن حب مال از دل‌ها) است. اگر هم چيزي را نيافتيد (كه با آن صدقه را انجام دهيد ) الله آمرزگار و مهربان است.‏

با ملاحظه به مفهوم این آیۀ مبارکه، آیا ممکن است که حکم نجوی را بدانیم قبل از این‌که مطمئن شویم که نسخ در این آیۀ مبارکه منتفی است؟ جواب واضح است؛ زیرا این آیۀ مبارکه منسوخ است.

2. تقدیم و تأخیر: الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾ [بقره: 142]

ترجمه: نابخردان مردم خواهند گفت: چه چيز ايشان را از قبله خود كه بر آن بودند برگرداند؟ بگو: خاور و باختر (و همه جهات ديگر) از آن الله است؛ هر كه را بخواهد به راه راست رهبري مي‌نمايد.‏ هم‌چنان الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ...﴾ [بقره: 144]

ترجمه: ما روگرداندن تو را گاه‌گاهي به سوي آسمان مي‌بينيم (و پيام آرزوي قلبي تو را جهت نزول وحي در مورد تغيير قبله دريافت مي‌داريم) پس تو را به سوي قبله‌اي متوجّه مي‌سازيم كه از آن خوشنود خواهي شد، لذا رو به سوي مسجدالحرام كن.

واضح است که در این جا تقدیم و تأخیر است، چنانچه اول این قول او سبحانه وتعالی بوده است: ﴿فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا﴾ و بعد از این‌که او سبحانه وتعالی آن را به سوی مسجد الحرام روی گرداند، بی‌خردانی از میان مردم گفتند: ﴿مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ﴾ لذا وقتی آیۀ مبارکۀ اول را نشنویم و تقدیم و تأخیر را درک نکنیم، فهم مدلول این کلام برای ما سخت می‌شود که چگونه این بی‌خردان می‌گویند ﴿مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ﴾ و بعد از آن این آیه را بشنویم: ﴿فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا﴾؟ بناءً تا زمانی‌که تقدیم و تأخیر در نص منتفی نشود، فهم کلام برای مان ممکن نیست.

3. اما تغییر اعراب: الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ...﴾ [آل عمران: 7]

ترجمه: در حالي‌كه تأويل (درست) آن‌ها را جز الله و كساني‌كه راسخان (و ثابت‌قدمان) در دانش هستند، نمی‌داند( اين چنين وارستگان و فرزانگاني) مي‌گويند: ما به همه آن‌ها ايمان داريم (و در پرتو دانش مي‌دانيم كه محكمات و متشابهات) همه از سوي الله ما است و (اين را) جز صاحبان عقل (سليمي‌كه از هوي و هوس فرمان نمي‌برند، نمي‌دانند و) متذكّر نمي‌شوند.‏

پس اختلاف اعراب بین این‌که واو عاطفه باشد و یا استینافی معنی تغییر می‌یابد که این مسأله در شخصیه سوم واضح شده است.

4. مسألۀ تصریف: الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ﴾ [بقره: 260]

ترجمه: گفت: پس (در اين صورت ) چهار تا از پرندگان را بگير و آن‌ها را به خود نزديك گردان (تا مشخّصات و مميّزات آن‌ها را دريابي، آن‌گاه آن‌ها را ذبح كن و در هم بياميز).

در این آیۀ مبارکه کلمۀ"صُرهُن" یا از صار یصور اشتقاق شده و در نهایت"فصرهن" به صاد طبق قرائت "حفص" خوانده شده و یا"فصِرهُن" به کسر همزه خوانده شده که هردوی این دو قرائت متواتر است. پس وقتی ندانیم که با تصریف چگونه تعامل کنیم؟ فهم آیه برای مان ممکن نیست؛ زیرا برای کلمه تصاریف مختلف است؛ اما وقتی تصریف را بدانیم معنی مراد را می‌دانیم؛ مثلاً: "فصُرهن" به ضم صاد به معنی قطع و یا میل است؛ اما به کسر صاد به معنی قطع است چنانچه"فراء" گفته است، به دلیل این‌که هردو قرائت متواتر است و معنی واحد دارد، پس معنی محکم بین این دو قرائت "قطع" است و معنی"فصرهن" چنین می‌شود که آن‌ها را ذبح کن و قطعه قطعه کن.

5. تعارض عقلی: الله سبحانه وتعالی فرموده است: ﴿ذَلِكُمُ اللهُ رَبُّكُمْ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ﴾ لفظ"کل شیء" عام است، وقتی درک نشود که این عمومیت توسط عقل به غیرالله خاص می‌شود، معنی مطلوب فهمیده نمی‌شود؛ زیرا الله سبحانه وتعالی خالق بوده شامل مخلوقات نمی‌شود. یعنی در ضمن لفظ"کل شیء" که در این آیه ذکر شده نمی‌آید. این تعارضی است که تخصیص را عقلاً اقتضا دارد که این تعارض را تعارض عقلی می‌گویند؛ پس وقتی در نص تعارض عقلی باشد، بدون فهم تعارض عقلی مدلول نص درک نمی‌شود.

خلاصه: شما به معنی مراد متکلم به صورت قطعی دست نمی‌یابید، مگر این‌که احتمال نسخ، تغییر اعراب، تقدیم و تأخیر، تصریف و تعارض عقلی دور شود. به عبارت دیگر، وقتی به نص مواجه شدید، شما نمی‌توانید که مراد و مقصد را تنها از الفاظ نص فهم کنید؛ مگر این‌که این پنج احتمال اخیر و پنج احتمال اول منتفی باشد. اگر یکی از این احتمالات نفی نگردد، ممکن نیست که مراد متکلم از الفاظ نص به تنهائی به صورت قطعی فهمیده شود.

به عبارت واضح‌تر: وقتی با نص مواجه شدید و از نص، نسخ منتفی شد، در این‌صورت معنی مراد و مقصد را از الفاظ می‌دانید؛ اما در صورتی‌که نسخ منتفی نشود، ممکن نیست که مراد و مقصد از الفاظ نص به تنهائی  فهمیده شود؛ مگر با یک‌جا کردن شان با ناسخ. هم‌چنان وقتی با نص مواجه شدید و تقدیم و تأخیر از آن منتفی شد، پس در این‌صورت شما مراد و مقصد را از آن لفظ به تنهائی می‌دانید، اما در صورتی‌که تقدیم و تأخیر منتفی نگردد، فهم مراد و مقصد از لفظ نص به تنهائی ممکن نبوده؛ مگر این‌که تقدیم و تأخیر به اصل خود بازگشتانده شود.

هم‌چنان وقتی با نص مواجه شدید و تغییر اعراب از آن منتفی شد، در این‌صورت مراد و مقصد از الفاظ آن را به تنهائی می‌دانید، اما در صورتی‌که تغییر اعراب منتفی نشود، ممکن نیست که مراد از الفاظ نص به تنهائی فهمیده شود؛ مگر این‌که اشکال در اعراب رفع گردد.

هم‌چنان وقتی با نص مواجه شدید که تغییر تصریف از آن منتفی شود، در این‌صورت معنی مراد را به تنهائی از الفاظ آن می‌دانید؛ اما در صورتی‌که تغییر تصریف منتفی نشود، ممکن نیست که معنی مراد را از الفاظ نص به تنهائی درک کنید مگر این‌که إشکال در تصریف رفع گردد.

خلاصۀ خلاصه: آنچه در کتاب ما در باب "آنچه فهم را اخلال می‌کند" واردشده است، دلائل سمعی یقین را افاده نمی‌کند؛ مگر بعد از شرائط ده‌گانه یعنی پنج شرط که در ابتداء ذکر شد و هم‌چنان پنج مورد دیگری‌که عبارت اند از انتفای نسخ، انتفای تقدیم و تأخیر، انتفای تغییر اعراب، انتفای تصریف، انتفای تعارض عقلی... این مطالب است در مورد افادۀ یقین. 27فبروی2010م» ختم نقل قول.

امیدوارم که موضوع برای تان واضح گردیده باشد.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

23محرم1445هـ.ق.

10اگست2023م.

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

منع دختران مسلمان از پوشیدن عبا در مکاتب فرانسه

(ترجمه)

خبر:

به نقل از پایگاه خبری 24 وزارت معارف/آموزش وپرورش فرانسه شاگردان مسلمان دختر را در مکتب‌های دولتی از پوشیدن عبا منع کرده است. این موضوع در چارچوب به‌روزرسانی دستورالعمل‌های برخورد با مسلمانان که تعدادشان در حال افزایش است، صورت گرفته است. گابریل آتال، وزیر معارف فرانسه در توجیه این تصمیم گفت: من تصمیم گرفته‌ام که دیگر زنان مجاز به پوشیدن عباها در مکتب/مدرسه نباشند. وی تأکید کرد که هنگام ورود به کلاس درسی نباید تنها با دیدن شاگردان دین‌شان تشخیص داده شود. فرانسه هم‌چنان به ممنوعیت نمادهای دینی در مکاتب دولتی ادامه می‌دهد، زیرا مقامات در سال ۲۰۰۴ حجاب را در مکاتب ممنوع کردند و در سال ۲۰۱۰ نیز ممنوعیت پوشیدن حجاب را در مکان‌های عمومی تصویب کردند.

تبصره:

مبارزه با اسلام هم‌چنان اولویت اصلی دولت فرانسه است، اگرچه در حال حاضر با مشکلات داخلی زیادی مواجه است و بعد از کودتای نظامی نیجر به تاریخ 26/07.2023 حضور و نفوذ فرانسه در این کشور با مقاومت شدیدی روبرو است. شورای نظامی جدید اصرار دارد که فرانسه نباید در این کشور نفوذ داشته باشد، همانطور که قبلاً از مالی و بورکینافاسو بیرون رانده شده بود. اگرچه بر همگان واضح است که نیجر آخرین مستعمره فرانسه در آفریقا است، با این حال مبارزه با اسلام و هر آنچه مربوط به اسلام می‌شود، در رأس اولویت‌های این کشور قرار دارد.

فرانسه که همیشه به آزادی بیان و آزادی شخصی می‌بالد، اگر مسئله مسلمانان و حقوق آن‌ها باشد، به این آزادی‌ها هیچ ارزشی قائل نیست. مسلمانان در میان مردم هیچ حقوقی ندارند. در واقع حیوانات در کشورهای غربی نسبت به مسلمانان حقوق بیشتری دارند. به همین دلیل حجاب و نقاب را ممنوع کرده بودند و امروز عبا را ممنوع می‌کنند. آیا مسلمانان فریب خورده از واقعیت غرب و واقعیت آزادی‌هایی که ادعای آن را دارند، آگاهند؛ در حالی‌که می‌بینند این آزادی‌ها را زیر پاهای‌ خود لگدمال می‌کنند، مانند کاری که کفار مکه انجام می‌دادند؛ از خرما برای خود بت می‌ساختند و در وقت گرسنگی آن را می‌خوردند؟!

تمدن غرب چیزی جز بدی برای بشریت به ارمغان نیاورده و طعم انواع بی‌عدالتی‌ها و بلاها را به آن‌ها چشانده است. پیش از این‌‌که زمین و نسل بشر از بین برود، خردمندان روی زمین باید به دفن این نظام فرسوده تلاش ورزند. در اینجا با تشویق و ترویج همجنس‌گرایی گام‌های سریعی برای نابودی بشریت برداشته می‌شود. پس بر مسلمانان نیز شایسته است که با تمام توان برای برپایی دولت خلافت فعالیت و تلاش کنند تا بشریت را از تمام نظام‌های دست‌ساخته بشر که سرزمین را ویران کرده و مردم را به بردگی کشانده‌اند، نجات دهد. آنگاه غیرمسلمانان مشاهده خواهند کرد که چگونه تنها زیر سایه اسلام با آن‌ها منصفانه و بدون تبعیض رفتار می‌شود، و اسلام تنها دینی است که در آن نژادپرستی یا نقض حقوق وجود ندارد.

نویسنده: محمد ابو هشام

مترجم: خالد یوسفی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه