دوشنبه, ۲۳ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۵م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

  •   مطابق  
شکست پروژه­ی تمدن غربی
بسم الله الرحمن الرحيم

شکست پروژه­ی تمدن غربی

(ترجمه)

فساد از امراضی بوده که امت­ها و مردم را در تنگنا قرار داده است. فساد تنها علت مرکزی می‌باشد که جوامع را به نابودی کشانده است. فساد شامل فساد عقیده، فساد اقتصادی، فساد آموزشی، فساد مطبوعاتی، فساد اخلاقی و فساد امنیتی همه می‌شود. کلمه­ی فساد در قرآن کریم دارای معانی زیادی است که ازجمله المعصیة، الهلاک، الخراب، المنکر، التدمیر وغیره آمده است. ازجمله ضررهای فساد و مفسدین نابودی جوامع و نابودی امت­ها است.

ازجمله فسادی که اکنون در دنیا انتشاریافته و ممکن است امت­ها را به نابودی سوق دهد، آنچه است که در ذیل بیان می­شود.

ظلم: در قرآن کریم آیات زیادی واردشده که ظلم را یکی از اسباب نابودی امت­ها بیان می­کند، ازجمله قول او تعالی است که می­فرماید: ﴿وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا [كهف: ٥٩] ترجمه: آن قریه­ها را زمانی‌که ستم کردند، نابود کردیم. و فرموده­ی او تعالی: ﴿و کم قَصَمْنَا مِن قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ [الأنبياء: ١١] ترجمه: چه‌بسا قریه­ی ستمگری را درهم شکستیم و بعدازآن قوم دیگری را ایجاد کردیم.و آیات دیگری که ظلم را سبب نابودی امتیان گذشته ذکر می­کند که نابود شدند.

علاوه بر ظلم، ارتکاب جرم و انجام زیاد گناهان؛ چنانچه می­دانیم طی دوصد سال است که غرب فرمان روای دنیاست. این فرمان روایی را روزی‌که ما به انحطاط و جمود فکری گرفتار و زمین‌گیر شدیم، در رسالت الهی سستی کردیم و ... از امت اسلامی به چنگ آورد. از همان زمان که غرب زمام حاکمیت را به دست گرفت، فساد در تمام عرصه­ها و جوانب زندگی شروع شد. نباید آنچه امروزه اروپا به گونه ظاهری از پیشرفت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بدان دست‌یافته است ما را بفریبد؛ زیرا این تمدن در خود خون‌خواری مفرط و نژادپرستی شدیدی را مخفیانه حمل می‌کند که به دنبال برتری مرد سفیدپوست است، همان واقعیتی که غرب از فرهنگ­های قبلی خویش به ارث برده و رویکرد سیاسی و ملی امت غربی را تشکیل می­دهد. کسی‌که با هوشیاری مسیر غرب معاصر را دنبال کند، می­یابد که غرب یک جنین مسخ‌شده‌ی از تمدن­های گذشته­ی خود است که برای خلاصی از هر تمدن نزدیک خود تلاش کرده است و گفتگو میان تمدن­ها را نمی‌پذیرد؛ چنانچه برخی با غفلت از تاریخ غم‌انگیز و واقعیت دورنگ آن ترویجش می­کنند تمدنی که نفوذ غیر خودش را نمی‌پذیرد و می‌خواهد میدان مطلق قدرت باشد.

بدون شک خواننده­ی آگاه، تاریخ انحصارگرایی تمدن غربی را از طریق تاریخ درازمدت آن درک می­کند که در فاصله‌گیری از دیگری به‌اندازه‌ی که آن دیگری را رقیب سرسخت و دشمن احتمالی می­بیند، هم­زیست و دوست نمی‌پندارد. تاریخ و واقعیتی که در آن زندگی می­کنیم، می­بینیم که دروغ نمی­گوید. ده­ها بلکه صدها بیانیه و جود دارد که از روی دروغ‌های در مورد صلح، آزادی، دموکراسی و ادعاهای پوچ زیاد دیگری پرده برمی‌دارد که ما قسمت اندکی از آن‌ها را بیان می­کنیم؛ زیرا مقاله گنجایش بیان تمام دروغ­ها و فسادهای غرب را ندارد. ادعای غرب مبنی بر حقوق زن، محافظت از آن و آنچه از این قبیل است، سر را سفید ساخت و ازجمله کسانی‌که ادعا می­کردند زن را برای بیرون کشیدن از مملکتی که در آن به گونه‌ی مصون و باعزت زندگی می­کرد، کمک می­کنند. در اول کار آموزش زن را برای این‌که درست بتواند فرزندان خود را تربیت کند، خواستار شدند و گفتند: مادر مدرسه­ای است که اگر خوب آموزش داده شود، یک ملت نیکو سرشت آماده می­شود. زمانی‌که این کار برایشان انجام شد، زن را از خانه‌اش بیرون کشیدند که نه فرزند نه شوهر و نه خودش از خود توانست نفعی ببرد. زن غربی به حالتی رسید که باید با دشواری ارزش خواسته می­شد تا به خانه برگردد. برخی از زنان مسلمان نیز با تقلید کورکورانه ارزش پیروی خواهد کرد تا ازآنچه در آن گرفتارشده است نجات یابد؛ اما کارزار آینده در مسیر بازگرداندن زن به خانه به‌آسانی کارزار اولش برای بیرون کردنش از خانه نخواهد بود، آن­هم بعداز این‌که پدر، شوهر و فرزندش غیرت را ازدست‌داده آن را به خودش واگذار کردند و عادت کردند تا از دسترنجش تغذیه کنند. به‌عنوان‌مثال وزیر عدلیه بریتانیا (دومینیک راپ) به‌سوی حفاظت زن­ها، دادن آزادی و حقوق‌شان و به‌سوی بازگشتن اعتماد به نفس­شان فرامی‌خواند و می­افزاید: «طی دوازده ماه قبل از مارس 2020 م، 1,6 میلیون زن قربانی بدرفتاری­های خانوادگی بودند، بیش­تر از 600 هزار زن مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند، نزدیک به 900 هزار زن در معرض ظلم قرار گرفتند.» زمانی‌که از توجه حکومت­های غربی برای ساکنینشان صحبت می­کنیم، می­یابیم تعداد کسانی‌که از خانه فرار می­کنند، برمبنای آنچه حکومت فدرال در قالب بیانیه وزارت مسکن و شهرسازی امریکا در مورد فراری­های سالانه آمار می­دهد، وحشتناک است. هر شب در ایالات‌متحده حدود 553000 فراری به ثبت می‌رسد. همین‌طور ادعای صلح و حفاظت دروغین از حقوق انسان سر را سفید کرده است. هم‌چنین از این قبیل دروغ­ها در هرجا در سایت­ها و شبکه­های اجتماعی، در ماهواره­ها، در نشرات وغیره خود را اهل صلح و محبت توصیف می­کنند؛ اما اگر نظر ساده­ی به ماقبل بیندازیم، خواهیم دید که اهل این ادعای دروغین چه خسارات دردناکی را در جنگ جهانی اول ببار آوردند! تعداد کلی آسیب رسیده­گان و کشته‌شدگان به بیش از 37 میلیون انسان می­رسد که 16 میلیون کشته و 20 میلیون زخمی می­رسد آنچه جنگ جهانی اول را خونین‌ترین جنگ بعد از جنگ جهانی دوم در تاریخ بشریت قرار می­دهد، اما جنگ جهانی دوم خونین‌ترین جنگ درگذر تاریخ بوده است که عدد اجمالی قربانیان آن به بیش از 60 میلیون کشته بوده است که در آن زمان 2.5% کل جمعیت جهان تخمین زده‌شده است.

امثال این مفاسد خیلی زیاد بوده، اعم از فساد وضعیت امنیتی، اجتماعی و اقتصادی؛ پس آن آزادی که ادعا می­کنند کجاست؟! آسایش و امنیت کجاست؟! این‌ها همه تخیلاتی است که از طریق ابزار مطبوعاتی که در اختیارشان است، نشرمی­کنند؛ اما حقیقت با واقعیت کاملاً متفاوت است. کسانی‌که به اروپا مهاجرت کردند، از سنگینی معیشت، فساد فراگیر، زیاد بودن مالیات و بسیار چیز­های دیگر صدمه دیدند. بعد از همه­ی این‌ها آیا چیزی از این تمدن پوشالی باقی‌مانده است که سقوط نکند؟! آیا هنوز کسی هست که به نگهداری این تمدن منحوس بر روی زمین معتقد باشد؟! آنکه پرده­ی فطرت، اخلاق، عفت و حیاء انسان را دریده و حتی ساده‌ترین اساسات حقوقش را نادیده می­گیرد.

تاکنون ده‌ها حکم از احکامی صادر کردند که هم‌جنس‌گرایی، قوانین آزادی لجام‌گسیخته و نوشیدن مخدرات را اجازه می­دهد ­علاوه بر بداخلاقی و تجاوز­های جنسی برزنان و اطفال و غیره.

نشانه­های سقوط این تمدن واضح‌تر از این است که نیازی به تشریح داشته باشد. در ناحیه­ی غرب کتب و مطالعات زیادی رونما گردیده که عناوین قابل‌توجهی را حمل می­کنند که از فروپاشی غرب و سقوط و متلاشی شدن تمدنش سخن می­گویند. برخی از آن‌ها عین عنوان رادارند و برخی دیگر نیز پیرامون همین موضوع ضمن بخش‌های ویژه از قبیل فروپاشی اخلاقی، ارزشی در جوامع غربی، شکست سازمان خانواده، گسترش دامنه­ی جرم و جنایت با انواع مختلف آن، ناتوانی نظام‌های معاصر از مقابله با امواج بی‌رحمی و هرج‌ومرج‌های داخلی، گسترش آتش خودکشی و ناکامی فلسفه­های معاصر در معالجه روح، روان و افکار نمکینی که بر عقل­های انسان غربی سایه افگنده است، سخن می­رانند.

با تمام این ضعف و مرضی که غرب در آن دست‌وپا می‌زند، در مبارزه با تمدن­های دیگر هنوز ادامه می­دهد و به ایجاد مبارزات جدید با کشورهای دیگر اقدام می­کند؛ مانند جنگ میان غرب و روسیه که جنگ نفوذ و منافع مادی است و پیرامون ارزش‌ها نیست و مانند مبارزه غرب با چین که مبارزه­ی تجاری است نه مبارزه­ی ارزشی. این در حالی است که چشم از مبارزه­ میان غرب و اسلام که مبارزه پیرامون ارزش­ها و روش زندگی است برداشته نمی‌شود. این واضح است که تمدن غربی به تمدن اروپا و امریکا یا غیر آن‌ها در ساختن زندگی پاکیزه و امن برای انسان درروی زمین کاملاً ناکام بوده است. ترس و هراس از شعله­­ی جنگ­های داخلی و خارجی مردم را فراگرفته است. ناامیدی انسان زیاد و زیادتر­ می­شود. هیچ‌یک از وعده­های که مسئولین اروپا و امریکا کردند، متحقق نشده است. واقعیت مذموم طوری شده که گویا می­گوید: هرکس که می­­تواند خود را نجات دهد، پس حتماً باید اقدام کند.

بدون شک سرمایه­داری و رشد وحشتناک آن، دموکراسی و پرچم پرشور آن برای انسان امنیت، آسایش و معالجه­ی فقر و امراض را به ارمغان نیاوردند. بر علاوه‌ی همه­ی این‌ها جرم و جنایت را با تمام انواع آن درروی زمین گسترانیده است؛ مانند دزدی، قتل، فحشاء، مخدرات، گسترش ظلم، نبود امنیت، گسترش دشمنی و غارت مردم! فساد درروی زمین نمایان شده و خطرش شدت یافته است. بشریت امروز با خطری جدی روبه‌رو هست که تهدیدش می­کند، نزدیک است در مقابل آن فلج شود، جز خواهشاتش چیز دیگری در توانش نبوده است. چشم­ها کور و گوش­ها بسته‌شده‌اند، گویی کسی در فکر نجات نیست. همه باهم دارند غرق می‌شوند، مگر این‌که از اکثر گوشه­های زمین فریاد واحد الله‌اکبر الله‌اکبر بلند شود و مردم را بیدار نموده هشدار دهد.

بدون شک وضعیتی کنونی را آنچه اصلاح خواهد کرد که اولش را اصلاح نموده بود، یعنی حکم به اسلام در دولت خلافت راشده که در زیر سایه پرچم عقاب پرچم رسول‌الله صلی الله علیه وسلم و با طریقه­ی رسول‌الله صلی الله علیه وسلم که رسالت اسلام را تبلیغ کرد، میسر می­شود، نه چیز دیگری. با ایجاد یک کتله­ای که استوار بر اسلام باشد و با امت تفاعل نموده از اهل قدرت‌طلب نصرت کند. این کار را همین‌طور ادامه دهد تا الله سبحانه وتعالی حکم اسلام و دولت اسلام را اقامه نماید. این همان کار خوب است و این تنها کاری است که امت را از سقوط نجات می­دهد. امت از پوستینش بلند شده و به روند سابقش برمی‌گردد؛ اسلام را در داخل تطبیق نموده و آن را در جهان با دعوت و جهاد حمل می­کند، در نتیجه الله عزیز و حکیم آن را نصرت می­دهد، چنانچه فرموده است:

﴿إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ [غافر: ٥١]

ترجمه: بدون شک پیامبران‌مان و کسانی را که ایمان آوردند، در زندگانی دنیا و روزی که شاهدان به پا می­خیزند نصرت می­دهیم.

ای مسلمانان، بر شما لازم است تا بشریت را از نظام فاسد و متعفن سرمایه‌داری آگاه سازید؛ زیرا شما بهترین امتی هستید که برای مردم بیرون شده و امربه‌معروف و نهی از منکر می­کنید! شما با این ویژگی‌تان می­توانید بشریت را نجات دهید! شما می­توانید بشریت را به گونه‌ی دسته‌جمعی از عبادت سرمایه‌داری به عبادت الله واحد سوق دهید! از ظلم سرمایه‌داری به عدالت اسلام به کشانید و از تنگنای دنیا به وسعت دنیا و آخرت بیرون کنید!

الهی خواهان نصرتی هستیم که مژده داده­ای!

برگرفته‌شده از شماره 444مجله­ی الوعی

نویسنده: محمود أیاس.

مترجم: حبیب اسلمی.

ابراز نظر نمایید

back to top

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه