چهارشنبه, ۲۵ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۷م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

عواقب خطرناک مؤسسات، و مکلفیت حُکام! Featured

سخنگوی وزارت اقتصاد امارت اسلامی روز یکشنبه اول اسد در نشست "حساب‌دهی دولت به ملت" با ارائه گزارش سالانۀ این وزارت گفت که؛ در سال ۱۴۰۱ خورشیدی ۲۱ مؤسسهٔ خارجی و ۳۵۵ مؤسسهٔ داخلی که همه غیردولتی‌اند، ثبت این وزارت شدند همچنان امارت اسلامی فعالیت ۴ مؤسسهٔ خارجی و ۲۱۲ مؤسسهٔ داخلی را در سال ۱۴۰۱ منحل کرده است: "در حال حاضر ۲۷۳ مؤسسه خارجی و ۲۱۲۱ مؤسسه داخلی ثبت این اداره‌اند و از این میان ۲۱۶ مؤسسه غیردولتی منحل شده است."

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر ولایه - افغانستان یک‌بار دیگر موقف قبلی خویش را یادآوری نموده و تأکید می‎نماید که کار این مؤسسات، هیچ خیری به دنبال ندارد و باید در مقابل آنان با تقوای کامل برخورد صورت گیرد؛ چون نهاد‌های که خود را بشری، غیرسیاسی، غیردولتی و کمک‌کننده‌های بلاعوض می‌دانند در حقیقت پیامدهای بسیار خطرناکی بر مسلمانان به حیث مردم و دولت در پی دارد. ترویج ارزش‌های سکولار، نفوذ سیاسی، استخباراتی، اقتصادی، و خطرناک‌تر از همه؛ مدیون سازی حُکام، و تحمیل ولایت کفر (دوستی و نزدیکی تا حد سلب زمام امور) از پیامدهای عمدهٔ آن است. علاوه بر این، منجر به تربیت نسلی از مردم می‏شود که دارای روحیه و ذهنیت گدایی و دست‌درازی به کفار، سازمان ملل و مؤسسات بوده و از الله متعال رسولش و مؤمنین فاصله‌ای زیادی داشته باشند.

به طور مثال؛ یکی از این نهاد‌ها به نام «جینوا کال» است که در میان مجاهدین امارت اسلامی فعالیت دارد، این نهاد به تاریخ ۴ می ‌۲۰۲۲ در صفحهٔ خود چنین نوشته است: «مطمئن هستم که آنها [طالبان] تغییر خواهند کرد: طالبان اسلحه را با قلم عوض می‌کنند و در مورد حقوق بشر آموزش می‌بینند». این نهاد بیان می‌کند که مجاهدین امارت اسلامی «متمدن» نیستند. لذا، تلاش دارند تا با تدویر سمینار‌ها، توزیع پول، ترویج افکار و قوانین غرب و سایر موارد آن‌ها را متمدن ساخته، برایشان «حقوق بشر» را بیاموزاند، از قوانین و نظم بین‌المللی سکولار آگاهشان سازد و تفنگشان را (که نشانه‌ای جهاد و آزادی از اشغال است) از آن‌ها بگیرند.

مسئولیت حکام امروزی افغانستان این است که در پهلوی مسدود ساختن این گونه سازمان‌ها و نهاد‌های وابسته به آن، بر اساس فکر سیاسی اسلام وارد میدان عمل شوند و از طریق نهادهای دولتی راه‌حل‌های مبتنی بر اسلام را در تمام عرصه‌های حیات تطبیق کنند و خدمات اولیه را جهت رفع حاجات اساسی مردم ارائه نمایند. اگر چنین نشود مؤسسات به حیث دولت موازی تحت قیادت ملل متحد، میان مردم و دولت عایق قرار گرفته؛ مشروعیت و توانمندی دولت را تحت پرسش قرار می‌دهند و در درازمدت، مثل ایران، مردم را درمقابل دولت قرار می‌دهند و حتی اسلام را در معالجه مشکلات مردم ناکام جلوه می‌دهند. درحالی‌که مسئولیت‌های اساسی حُکام در اسلام رسیدگی به حاجات اساسی مردم است و این حاجات عبارت‌اند از غذا و آب، سرپناه، لباس، تأمین امنیت، صحت و تعلیم‌وتربیت است. به همین دلیل، الله سبحانه‌وتعالی رسیدگی به این حاجات را یکی از مهم‌ترین فرایض و واجبات حُکام در اسلام قرار داده است.

پس بر حُکام فعلی افغانستان لازم است تا اسلام را به شکل همه‌جانبه در همه عرصه‌ها مخصوصاً سیاست خارجی مبتنی بر دعوت و جهاد (اظهار دین) تطبیق نموده و به مشکلات مردم رسیدگی نمایند و این امر تنها از طریق اعلام دولت خلافت راشده که بر منهج نبوت تاسیس ګردد ممکن است.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

اجیر گرفتن برای مصالح عامه

(ترجمه)

بخاری در صحیح خود  از ابن عباس روایت کرده که گفت:

«أَنَّ نَفَرًا مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مَرُّوا بِمَاءٍ فِيهِمْ لَدِيغٌ أَوْ سَلِيمٌ فَعَرَضَ لَهُمْ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْمَاءِ فَقَالَ هَلْ فِيكُمْ مِنْ رَاقٍ إِنَّ فِي الْمَاءِ رَجُلًا لَدِيغًا أَوْ سَلِيمًا فَانْطَلَقَ رَجُلٌ مِنْهُمْ فَقَرَأَ بِفَاتِحَةِ الْكِتَابِ عَلَى شَاءٍ فَبَرَأَ فَجَاءَ بِالشَّاءِ إِلَى أَصْحَابِهِ فَكَرِهُوا ذَلِكَ وَقَالُوا أَخَذْتَ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ أَجْرًا حَتَّى قَدِمُوا الْمَدِينَةَ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ أَخَذَ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ أَجْرًا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ "إِنَّ أَحَقَّ مَا أَخَذْتُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا كِتَابُ اللَّهِ» (رواه بخاری: 5737)

ترجمه: کسانی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم از موضعی گذشتند که بر سر آب بود، در میان باشندگان آنجا مارگزیده یا گژدم گزیده‌ای بود، مردی از ایشان نزد اصحاب آن حضرت آمد و گفت: آیا در میان شما دعاخوان هست؟ زیرا در این محل مردی را مار یا گژدم گزیده است. یکی ز اصحاب آن حضرت رفت و سورۀ فاتحه را بر وی در ازای چند گوسفند خواند. وی بهبود یافت و گوسفندان را نزد یاران خود آورد، آن‌ها این را ناپسند دانستند و گفتند: تو در ازای (خواندن) کتاب الله مزد گرفتی، تا آن‌که به مدینه رسیدند. آنگاه گفتند: یا رسول‌الله! وی در برابر (خواندن) کتاب الله مزد گرفته است. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «شما آنچه را به طور مزد در برابر (خواندن) کتاب الله گرفته‌ای، به آن سزاوارید.»

"رقاه" بالایش دعا خواند. "الشاء" جمع شاة یعنی یک گوسفند یا یک بز. "برأ یا برئ" از بیماری شفا یافت.

این حدیث شریف نشان می‌دهد که مزد گرفتن در بدل عبادات نیز مانند مزد گرفتن در دیگر امور جایز است... چنانچه این مرد یک مریض را با خواندن قرآن (سورۀ فاتحه) معالجه کرد و بخاطر کاری‌که انجام داده بود، مزد گرفت و رسول الله صلی الله علیه وسلم او را از این کار نهی نکرد؛ بلکه خبر داد که مزد گرفتن در ازای خواندن قرآن امری مستحب است...

مزد گرفتن در بدل خواندن قرآن تنها با دعا خوانی نیست؛ بلکه شامل تعلیم قرآن هم می‌شود. بنابراین، کسی‌که شغلش آموزش قرآن باشد، پولی‌که از طریق آن به دست می‌آورد -به اذن الله- حلال و پاکیزه است. عمر رضی الله عنه معلم‌هایی را برای قرآن تعیین کرد و به آن‌ها از بیت المال حقوق می‌داد و این موضوع دلیل دیگری بر اباحت مزد گرفتن در بدل عبادات می‌باشد. هم‌چنان در این حدیث نشان می‌دهد که منافع عامه نیز از جمله مواردی است می‌توان در بدل آن اجرت گرفت... بنابراین، آموزش قرآن کریم برای مسلمانان یک مصلحت عامه است که عمر رضی الله عنه به عنوان خلیفه برای معلمان قرآن از بیت المال حقوق تعیین کرد.

در مصنف ابن ابی شیبه از وضین بن عطاء روایتی آمده که گفت: درمدینه سه معلم وجود داشت که کودکان را آموزش می‌دادند، پس عمر بن خطاب رضی الله عنه به هر کدام از آن‌ها ماهانه پانزده "درهم یا دینار" حقوق می‌داد.

همانطور که رسول الله صلی الله علیه وسلم فدیه اسیران بدر را که مالی برای پرداخت فدیه  نداشتند، چنین قرار داد که به پانزده تن از فرزندان مسلمانان خواندن و نوشتن یاد دهند... تعلیم از مصالح مسلمانان است و رسول الله صلی الله علی وسلم برای اسیرانی‌که به این مصلحت بپردازند، در بدل کارشان مزد داد... و مزدشان آزادی از اسارت بود.  واضح و مشخص است که فدیه اسیران از غنیمت‌هایی است که به مسلمانان تعلق می‌گیرد؛ پس مصرف کردن غنایم در پرداخت مزد معلم‌ها نشان می‌دهد که اجیر گرفتن به منظور پیشبرد مصالح و منافع عامه جایز است.

طبابت نیز از جملۀ منافع عامه‌ای است که می‌توان برای تأمین آن اجیر استخدام کرد؛ چنانچه رسول الله صلی الله علی وسلم برای درمان بیماران مسلمان یک طبیب تعیین کرد. مصالح مردم در جامعه بسیار است که از آن جمله تأمین برق، آب، راه‌های مواصلاتی، وسایل نقلیه و ارتباطات، مدارس، بیمارستان‌ها، پاک‌سازی اماکن عمومی، مؤسسات، نگهبانی از املاک و اموال و بسیاری از چیزهای دیگر می‌باشد که اجیر گرفتن برای تمام آن‌ها جایز و بلکه واجب است؛ زیرا همه این موارد از جمله مصالح مردم است که زندگی‌ مردم بدون آن سر و سامان نمی‌گیرد. بنابراین، تأمین و اجرای این مصالح برای آوردن سهولت بر زندگی مردم واجب است؛ پس هر چیزی‌که واجب بدون آن انجام نمی‌شود، واجب است.

هم‌چنین اسلام و پیامبر اسلام به ما آموخته‌اند که اگر در زمان ما به مصالح عامه توجهی صورت نمی‌گیرد، بدین دلیل نیست که انجام این کارها وظیفه دولت نمی‌باشد؛ بلکه بخاطر این است که دولت اسلامی وجود ندارد و منهج آن معطل مانده است. لیکن زمانی‌که اسلام دولتی داشت که احکام آن را تطبیق می‌کرد، عمر بن خطاب، خلیفه راشد مسلمانان این سخن را ایراد فرمود؛ سخنی‌که بر دیوارهای تاریخ حک شد و حروف آن هرگز محو نخواهد گردید؛ سخنی‌که می‌فرماید: اگر پای شتری در سرزمین عراق بلغزد، می‌ترسم که الله از من بپرسد که چرا راه را برایش هموار نساختی... یک شتر ای برادران، نه یک انسان! خلیفه مسلمانان نگران است که اگر در رسیدگی به آن کوتاهی کند، در نزد الله بازخواست شود... اکنون خودتان تصور کنید که توجه خلفاء نسبت به انسان چطور بوده است...

آیا چنین سخنی ما را به داشتن خلیفه‌ای تشویق نمی‌کند که در قبال ما از الله می‌ترسد، به مصالح ما رسیدگی می‌کند و کارمندان شایسته‌ای را برای ترتیب و تنظیم امورمان تعیین می‌کند. این کار را نه از روی لطف و منت، بلکه از روی ترس از خشم الله و کسب رضایت او تعالی انجام می‌دهد.

مترجم: طه خالد

ادامه مطلب...

آخرین اتفاقات جنگ روسیه و اوکراین

(ترجمه)

خبر:

اخبار ضد حمله اوکراین و شورش واگنر.

تبصره:

جنگ اوکراین و روسیه شاهد تحولات مهمی بود که با شکست ضدحمله کی‌یف به دلیل بمباردمان سد کاخوا شروع شد و منجر به سردرگمی نیروهای اوکراینی و جابجایی آن‌ها در خطوط نبرد گردید. این ضدحمله باعث از بین رفتن ضریب شوک حمله و تأثیر آن بر روسیه گردید و روحیه آن را بالا برد، انگار ادعا می‌کنند که این ضدحمله از ابتدا شکست خورده است.

این سردرگمی درهای غرب را به روی اوکراین با سلاح‌های خوشه‌ای باز نمود، به‌ویژه زمانی‌که مشخص شد روسیه قبلاً از آن‌ها در جنگ اوکراین استفاده نموده؛ هرچند استفاده از این نوع سلاح در سطح بین‌المللی ممنوع می‌باشد.

روسیه پس از پایان دادن به قرارداد صادرات غلات با میانجیگری ترکیه، بندر اودسا و مکان‌های ذخیره غلات را با خشونت بمباردمان کرد؛ زیرا ترکیه قرارداد با روسیه را در مورد جنگنده‌های آزوف نقض کرده بود. سپس ترکیه به رئیس‌جمهور اوکراین اجازه داد تا پنج تن از رهبران نظامی گروه آزوف اوکراین را به وطن بازگرداند و این کار در جریان سفر اخیر زلنسکی به ترکیه صورت گرفت.

این تنش شدید همزمان با بمباردمان پل کریمه و هم‌چنین نشست ناتو در لیتوانیا در مرزهای روسیه بالا گرفت، نشستی‌که با تصمیمات دردناک و خصمانۀ در قبال روسیه همراه بود.

غرب به رهبری امریکا به توافق رسیده اند که روسیه باید شکست داده شود و اوکراین با سلاح و هرچیز دیگری‌که لازم باشد، مورد حمایت قرار گیرد؛ اما بدون دخالت مستقیم. بنابراین، روسیه و نظام حکومت آن به رهبری پوتین، در باتلاقی گیر مانده اند که نه راه عقب‌گرد دارند و نه راه پیشرفت. روسیه هیچ متحد واقعی ندارد که بتواند به آن تکیه کند؛ حتی چین آنطور که برخی فکر می‌کنند به دلایل زیادی که اینجا مجال ذکر آن نیست، متحد قابل اعتمادی برای روسیه نیست.

در بهبوهۀ این حوادث بود که خنجری از پشت به نظام روسیه  به ویژه پوتین وارد گردید؛ خنجری‌که توسط گروه واگنر زده شد. این خنجر از پشت نشان داد که اردوی روسیه تا چه حد شکننده است. این امر باعث شد پوتین به ژنرال‌های اردوی خود و برخی از سیاستمداران شک کند، چنان‌چه تاکنون ده‌ها تن از رهبران نظامی روسیه زیر برسی و تحقیق قرار گرفته اند. یعنی این اتفاقات شوک عظیمی به روسیه وارد نموده و باعث شد تا امروز روسیه در دو جبهه داخلی و خارجی بجنگد.

از جمله تحولات دیگر ناشی از این جنگ این است که آلمان به تدریج دارد از محدودیت‌هایی که پس از جنگ جهانی دوم، به ویژه از نظر نظامی بر آن اعمال شد، فرار کرده و دیده می‌شود که امریکا از آن چشم‌پوشی می‌کند و انگلیس نیز موافقت دارد. چنان‌چه آلمان دارد به اختصاص بودجه‌های سرسام‌آور برای ارتش و تسلیحات می‌اندیشد. اگر صنعتی بودن آلمان و اقتصاد قوی آن را در سطح جهانی به آن اضافه کنیم، متوجه خواهیم شد که  این واقعیت سرانجام منجر به تبدیل شدن مجدد آلمان به قدرت بزرگ خواهد شد که ممکن است حتی تبدیل به تهدیدی برای قدرت‌های بزرگ دیگر به ویژه فرانسه و روسیه شود.

بازگشت آلمان به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی به معنای نابودی اتحادیه اروپاست؛ زیرا آلمان خود را بهتر و بزرگتر از چنین اتحادیه‌ای می‌بیند و این به معنای خطر واقعی برای حضور روسیه و تداوم آن به عنوان یک کشور قدرتمند می‌باشد.

در پایان باید گفت که آیا پوتین تصمیم خود را برای اعلام جنگ به اوکراین در فبروری 2022 را هنوز یک تصمیم به جا و موجه می‌داند؟  شکی نیست که بدترین چیزی‌که امت‌های مختلف و بشریت از آن رنج می‌برند، همانا رهبران احمق سیاسیِ هستند که بدون توجه به حقایق روشن و واقعیت‌های محسوس تصمیم می‌گیرند!

بار الها، از تو می‌خواهیم در این ماه مبارک که یکی از ماه‌های حرام است، برای امت اسلامی یک رهبر ربانی‌ وخلیفه‌ای راشدی مهیا کنی که با کتاب شریف تو و سنت برگزیدۀ مصطفی صلی الله علیه وسلم بر آن حکم کند تا باشد که در هر دو جهان پیروز شویم! الهی، این سال  را سال خیر و برکت و توانمندی امت اسلام قرار بده! آمین!

نویسنده: دکتر محمد ظمیزی

شنبه 4 محرم 1445 هـ ق.

مصادف با 22 جولای 2023 م.

مترجم: محمد یاسین سادات

ادامه مطلب...

آزار و اذیت رسول الله صلی الله علیه وسلم

(ترجمه)

از انس رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«‏لَقَدْ أُخِفْتُ فِي اللَّهِ وَمَا يُخَافُ أَحَدٌ وَلَقَدْ أُوذِيتُ فِي اللَّهِ وَمَا ‏يُؤْذَى أَحَدٌ وَلَقَدْ أَتَتْ عَلَيَّ ثَلَاثُونَ مِنْ بَيْنِ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ وَمَا لِي‏ ‏وَلِبِلَالٍ‌‏طَعَامٌ يَأْكُلُهُ ‏ذُو كَبِدٍ ‏إِلَّا شَيْءٌ‏ ‏يُوَارِيهِ إِبْطُ ‌‏بِلَالٍ» (قَالَ‏ ‏أَبُو عِيسَى ‏هَذَا‏ ‏حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ)

ترجمه: در راه الله آن‌قدر تهدید شدم که هیچ‌کس تهدید نشده و آن‌قدر مورد آزار و اذیت قرار گرفتم که هیچ‌کس آزار و اذیت نشده و سی شبانه روز را طوری سپری کردم که من و بلال هیچ غذایی نداشتیم که یک موجود زنده از آن بخورد؛ بجز چیزی‌که بلال زیر بغل خود پنهان کرده بود.

در تحفه آحوذی شرح ترمذی با اندکی تصرف آمده است:

این فرموده رسول الله صلی الله علیه وسلم (لقد أخفت)، از ریشه إخافة، به این معناست که به شکنجه و قتل تهدید شدم. این سخن‌شان (و ما یخاف) یعنی آنطور که من تهدید شدم. عبارت (لقد اوذیتُ) از مصدر ایذاء است، یعنی بعد از تهدید با سخن عملاً مورد آزار و اذیت قرار گرفتم. (فی الله) یعنی در راه اظهار دین الله و اعلای کلمةالله. فرموده رسول الله صلی الله علیه وسلم (أحد) یعنی هیچ انسانی در این زمان و (لقد أتت) یعنی سپری شد.

طبیبی در شرح این سخن رسول الله صلی الله علیه وسلم (ثلاثون من بین یوم و لیلة) گفت: این تأکید شمولی است؛ یعنی سی شبانه روز پی‌درپی بدون هیچ کم و کاستی. منظور این است که بلال در این زمان با من همراه بود و فقط مقدار اندکی غذا به همراه داشتیم که بلال آن را زیر بغلش پنهان می‌کرد. از مجموع روایات مختلفی‌که درمورد سختی‌ها و آسانی‌های  زندگانی رسول الله در باب «معیشة الرسول صلی الله علیه وسلم و اهله» وارد شده، پیش‌تر سخن به میان آمده است.

زمانی‌که ام المؤمنین خدیجه بنت خویلد دید که رسول الله صلی الله علیه وسلم در راه پیشبرد دعوت اسلام مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد، از روی دلسوزی به آن حضرت صلی الله علیه وسلم گفت: اندکی آرام بگیر و استراحت کن، پسر عمو!

رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «لا راحة بعد الیوم؛ بعد از امروز استراحتی نیست(ای خدیجه).»

موضوع دعوت رسول الله صلی الله علیه وسلم برزگ‌تر از این بود که در آن بتوان به آرامی و راحتی فکر کرد، و سختی اهتمام ورزیدن به دعوت همانند سختی حمل آن است و اگر دعوت‌گر به مسئولیت خود در دعوت پی ببرد و عظمت کاری‌ را که در صدد آن است، درک کند، خواهد فهمید که اهتمام و پیشبرد دعوت با استراحت و آرام گرفتن در تناقض قرار دارد.

وقت آن فرا رسیده که تمام زنان و مردان مسلمان برای رسیدن به این هدف بزرگ، یعنی تأسیس دوباره خلافت راشده، شب و روز تلاش کنند؛ خلافتی‌که تأسیس آن به اذن پروردگار در آینده‌ی نزدیک وعده داده شده! آری، آنان دشمنان شما هستند، دشمنان اسلام؛ کسانی‌که طعم انواع شکنجه‌ و آزار و اذیت‌ را به زنان مسلمانی‌که در سلول‌های ازبکستان مورد تجاوز قرار گرفته و به کسانی‌که در غزه اجساد کودکان شیرخواره را حمل می‌کنند، می‌چشانند.

آری؛ آنان دشمنان شما هستند که برای از بین بردن دین‌مان شبانه‌روز تلاش می‌کنند! در زندگی ما مسلمانان جاسوسی می‌کنند ما را دستگیر، سلاخی و گمراه می‌کنند و حکام نالایق را بر ما حاکم می‌سازند تا با وجود این‌که از ما نیستند، به نام‌مان حرف بزنند و به خواست خودمان حکم‌رانی کنند! خواسته‌های ما را تحریف و بزرگان ما را تعقیب و پی‌گیری نمایند! این رؤیا را در سر بپرورانند که آواز خلافت را در نطفه خفه کنند! آیا ما در جدیت از آن‌ها سزاوارتر نیستیم؟ آیا بر ما سزاوار نیست که آستین همت را بالا بزنیم؟ آیا زمان آن فرا نرسیده که به خود و خانواده‌مان همان سخنی را بگوییم که رسول الله صلی الله علیه وسلم به محض نزول وحی و در حالی‌که سنگینی این امانت را درک کرده بود، به همسرش گفت: «از امروز به بعد دیگر راحتیِ نیست!» آری، ما برای جان‌فشانی از آن‌ها سزاوارتر هستیم!

آن‌ها در لشکر باطل و ما در لشکر حق قرار داریم! آن‌ها پیروان کفر، فسق و نفاق هستند و ما اهل تقوی، شکوه و شرافت‌ هستیم! آن‌ها بندگان دنیا و ما سپاهیان خلافتی هستیم که به فرمان الله تأسیس خواهد شد! آن‌ها با ناموس و جان و با خون و آبروی دیگران معامله می‌کنند و ما داد و ستدی می‌کنیم که هرگز زیان نخواهید کرد! با کسی معامله می‌کنیم که پادشاهی آسمان‌ها و زمین از آنِ اوست و امید است که عزت دنیا و آخرت را از جانب الله مهربان به دست آوریم!

مترجم: طه خالد

ادامه مطلب...

اولین نشست دبیران شورای امنیت در آسیای مرکزی و روسیه

(ترجمه)

خبر:

وزارت امور داخله/کشور، کازینفورم به نقل از سرویس مطبوعاتی آکوردا گزارش داد که در 23 ژوئن 2023، اولین نشست دبیران شوراهای امنیت کشورهای آسیای مرکزی و روسیه در آلماتی برگزار شد.

تبصره:

مشخص است که در شرایط جهانی شدن، آسیای مرکزی توجه قدرت‌های استعماری(آمریکا و اروپا) را به خود جلب کرده و  چین نیز از طریق وام‌دهی و امثال آن در منطقه راه خود را باز می‌کند؛ زیرا این منطقه علاوه بر موقعیت مهم جغرافیایی استراتژیک، دارای منابع فراوان زیرزمینی و سطحی و نیروی کار ارزان است.

  روسیه که این منطقه را قلمرو خود می‌داند، به ویژه پس از تضعیف آن در جنگ اوکراین، نمی‌تواند در برابر جهانی شدن آن مقاومت کند، اما تلاش می‌کند تا نفوذ خود را در منطقه حفظ کند.  زیرا این جغرافیا ریه‌ای است که روسیه از آن تنفس می‌کند. نشست دبیران شوراهای امنیت روسیه در آلماتی را باید از این منظر دید. 

بر اساس این خبر، در این دیدار موضوع همکاری در مبارزه با تروریزم و ​​افراط‌گرایی مذهبی در آسیای میانه نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفت.  معلوم است که کفار استعماری با استفاده از این اصطلاحات اسلام و مسلمین را مورد هدف قرار داده و همیشه مبارزه با اسلام را در اولویت قرار می‌دهند و مبالغ هنگفتی را صرف آن می‌کنند.

به طور خلاصه، مبارزه بین قدرت‌های استعماری بر سر آسیای مرکزی داغ‌تر و داغ‌تر می‌شود.  هر قدر هم که این استعمارگران تلاش کنند تا مردم به ویژه جوانان را از اسلام باز دارند، قطعاً تلاش آن‌ها ناکام خواهد ماند!  خلافت راشده که انشاءالله به زودی برپا می‌شود، به دولت‌های دست نشانده‌ای که توسط این استعمارگران تأسیس شده اند، پایان داده و امت اسلامی را بار دیگر متحد خواهد کرد.

﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّوا عَن سَبِيلِ اللهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ﴾ [انفال: ٣٦]

ترجمه: آن‌ها که کافر شدند، اموال‌شان را برای بازداشتن (مردم) از راه الله خرج می‌کنند؛ آنان این اموال را (که برای به دست آوردنش زحمت کشیده‌اند، در این راه) مصرف می‌کنند، امّا مایه حسرت و اندوه‌شان خواهد شد؛ و سپس شکست خواهند خورد؛ و (در جهان دیگر) کافران همگی به سوی دوزخ گردآوری خواهند شد.

نویسنده: مراد الأوزبيكي (أبو مصعب)

تاریخ: یکشنبه 28 ذی الحجة 1444هـ.ق. مصادف با 16 جولای 2023م.

مترجمَ: محمد یاسین سادات

ادامه مطلب...

آیا هند در حال ظهور است؟

  • نشر شده در پاکستان

ترجمه

هند در حال پیش‌رفت است؛ اما نه به‌دلیل منابع یا قدرت خودش؛ بلکه به دلیل حمایت آمریکا می‌باشد. آمریکا از کشورهایی حمایت می‌کند که برای تقویت نظم بین‌المللی مورد حمایت آمریکا و حفاظت از منافع آمریکا تلاش می‌نمایند.

این سیاست آمریکا منحصر به هند نیست. آمریکا سیاست مشابهی را در سایر کشورها نیز دنبال کرده است، مانند جاپان. آمریکا پس از جنگ جهانی دوم جاپان را از نظر اقتصادی تقویت نمود، اما آن‌را از نظر نظامی ضعیف نگهداشت. مثال دیگر کوریای جنوبی است. چین نیز در گذشته توسط آمریکا تقویت شده بود تا از اتحاد آن با جماهیر شوروی جلوگیری‌ نماید. علاوه بر این، آلمان نیز پس از جنگ جهانی دوم توسط آمریکا تقویت گردید تا آمریکا بتواند بر امور اروپا تسلط یابد.

تا اواسط دهه 90، هند خارج از حوزه نفوذ آمریکا بود. در اواسط دهه 90، هند بر اساس قدرت خود قوی‌تر نشد. با این‌حال، استراتیژی آمریکا برای هند تغییر کرد و آمریکا سیاست تقویت هند در برابر چین‌را در پیش گرفت.

  • آمریکا از پنج ابزار برای تقویت یا تضعیف دولت تحت نظم جهانی خود استفاده می‌کند، که عبارت‌اند از:
  1. سرمایه‌گذاری خارجی: آمریکا شرکت‌های خودرا جهت سرمایه‌گذاری در کشورهای متحد سیاست آمریکا از جمله هند هدایت می‌نماید. این روند را در در زمان "مان‌موهان سینگ" در هند آغاز نمود و تا امروز ادامه دارد.
  2. انتقال تکنالوژی: آمریکا به شرکت‌های تکنالوژی خود اجازه می‌دهد تا در کشورهای متحد خود سرمایه‌گذاری نمایند. تکنالوژی پیش‌رفته را در دست‌رس آن‌ها قرار می‌دهد؛ مانند آمازون، گوگل و اپل، که امروزه در هند سرمایه‌گذاری می‌نمایند.
  3. دست‌رسی به بازارهای جهانی: آمریکا بازارهای جهانی را از طریق سازمان‌های بین‌المللی به دست‌رس کشورهای متحد خود قرار می‌دهد. این به دلیل آن است که آن‌ها بتوانند کالاها و خدمات خود‌را در این بازارها به‌فروش برسانند. هند و چین هردو، اقتصاد خود‌را با افزایش صادرات بهبود بخشیدند، و این به دلیل دست‌رسی آمریکا به بازارهای جهانی بود.
  4. کمک نظامی: آمریکا از طریق قراردادهای انتقال تکنالوژی نظامی، سیستم دفاعی کشورهای تحت نفوذ خودرا تقویت می‌نماید. امروز این کاررا با هند و کیان یهود انجام می‌دهد. علاوه بر این، آمریکا تسلیحات، کشتی‌های جنگی، موشک‌ها، پهپادها و زیردریایی‌های خودرا به این کشورها می‌فروشد.
  5. مهاجرت و القای فرهنگ غربی: آمریکا مهاجرت‌را برای مردم کشورهای تحت نفوذ خود تسهیل می‌کند. سیاست‌های صدور ویزا را برای آن‌ها آسان می‌نماید. بدین ترتیب، جوانان و کارآفرینان این کشورها به موسسات پیش‌روی علمی و تحقیقاتی آمریکا دست‌رسی پیدا می‌نمایند. آمریکا این جوانان و کارآفرینان را بر اساس ارزش‌ها و ایدیولوژی غربی خود تربیت می‌نماید.

حال این سوال پیش می‌آید که اگر حکام هند و پاکستان می‌خواهند آجندای آمریکا را در منطقه اجرا نمایند، پس چرا هند با کمک آمریکا در حال پیش‌رفت است؛ در حالی‌که آمریکا برای پیش‌رفت پاکستان کمکی نمی‌کند؟

اولاً این پلان آمریکا است، برخی کشورهارا مطابق به تعبیر آن از منافع‌اش تقویت نموده و برخی دیگر را تضعیف می‌کند. این برای ما درسی است که ما باید برای پیش‌رفت و توسعۀ خویش دیدگاه خودمان‌را داشته باشیم. ما نباید راه پیش‌رفت خودرا بر اساس برنامه‌های کشورهای دیگر بسنجیم. دیدگاه ما از توسعه و پیش‌رفت نه‌باید تنها برای پاکستان باشد، بلکه باید برای تمام امت اسلامی باشد.

ثانیاً امتناع آمریکا از کمک نمودن به ما به دلیل برخورد تمدن‌ها میان اسلام و غرب است. دیموکراسی لیبرال سرمایه‌داری با عقیدۀ اسلام و دستورات روشن شریعت در تضاد است. در واقع مفکورۀ آزادی که باعث ایجاد اعمالی مانند هم‌جنس‌گرایی و توهین به مقدسات اسلام خلاف عقیدۀ اسلام است. چگونه می‌توان انتظار داشت که آمریکا به ما کمک کند یا ما را تقویت نماید؛ در حالی‌که نظم بین‌المللی آن بر اساس ارزش‌هایی است که مخالف عقیدۀ ما است؟

بنابراین، به جای این‌که تمام تلاش خودرا صرف جلب رضایت آمریکا نماییم و به ابزاری تبدیل شویم که منافع آمریکارا تأمین می‌نماید، کاری‌که حکام ما در 75 سال گذشته انجام داده‌اند، باید نظم جهانی آمریکا را نفی و رد نماییم.

 • ما باید مسیر مستقلی برای خود در نظر بگیریم. ما باید نظم جهانی خودرا بر اساس وحدت جهان اسلام از طریق تأسیس خلافت برقرار نماییم. سرزمین‌های مسلمانان از لحاظ منابع غنی بوده، دارای ارتش‌های بزرگ و جمعیت جوانی است که خلافت را به یک قدرت جهانی تبدیل می‌نماید. مهمتر از همه، نظم جهانی مبتنی بر وحدت مسلمانان، بر اساس اطاعت از الله سبحانه وتعالی و رسولش صلی‌الله علیه وسلم و بر اساس دستورات دین و ارزش‌های ما خواهد بود. پس بیایید نظم جهانی آمریکا را رد نماییم و مبارزۀ خودرا برای تأسیس دولت خلافت افزایش دهیم.

حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

یک‌شنبه، 21 ذوالحجة 1444 – 09 جولای 2023م.

مترجم: عبدالرحمن "قاطع"

ادامه مطلب...

بعد از فتح هجرت صورت نمی‌گیرد!

(ترجمه)

از ابن عباس رضي الله عنه روایت است که رسول الله ‏صلى الله علیه وسلم در روز فتح مکه فرمودند:

«لا هجرة بعد الفتح ولكن جهاد ونیة وإذا ‏ ‏استنفرتم ‏‏فانفروا»

ترجمه: هجرت بعد از فتح نیست؛ اما جهاد و نیت است؛ هرگاه نفیر جهاد بر شما دمیده شد، به جهاد بروید!

 در تحفة الأحوذی شرح جامع الترمذی آمده: (لا هجرة بعد الفتح) ‏خطابی و دیگران گفته‌اند: در اوایل اسلام بخاطر این‌که تعداد مسلمانان اندک بود و به یک جامعه نیاز داشتند، هجرت به مدینه فرض بود؛ پس زمانی‌که مکه فتح شد و مردم گروه‌گروه به اسلام داخل می‌شدند، حکم هجرت به مدینه ساقط گردید؛ اما جهاد و نیت هجرت برای کسی‌که در دارالکفر زندگی می‌کند یا دشمن بر سرزمینش حمله کرده باقی مانده است. پایان.

هم‌چنین حکمت وجوب هجرت این بود که مسلمانان از آزار و اذیت کفار در امن نبودند؛ زیرا کفار کسانی را که مسلمان می‌شدند، شکنجه می‌کردند تا از دین خود بازگردند. بدین خاطر این آیه درباره‌شان نازل شد:

﴿إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِیرًا﴾ 97]: نساء[

ترجمه: بی‌گمان كسانی‌كه فرشتگان(برای قبض روح در واپسین لحظات زندگی) به سراغ‌شان می‌روند و (می‌بینند كه به سبب ماندن با كفّار در كفرستان و هجرت نكردن به سرزمین ایمان) بر خود ستم كرده‌اند، بدیشان می‌گویند: كجا بودید(كه اینک چنین بی‌دین و توشه مرده‌اید و بدبخت شده‌اید؟ عذرخواهان) گویند: ما بیچارگانی در سرزمین(كفر) بودیم(و چنان‌كه باید به انجام دستورات دین نرسیدیم! فرشتگان بدیشان) گویند: مگر زمین الله وسیع نبود تا در آن هجرت كنید؟ جایگاه آنان دوزخ است و چه بد جایگاهی و چه بد سرانجامی!

حکم هجرت برای مسلمانی‌که در درالکفر به اسلام وارد شده و می‌تواند از آن خارج شود، هم‌چنان باقی است. نسائی از طریق بهز بن حکیم بن معاویه از پدر او از جدش مرفوعاً روایت کرده:

«لا یقبل الله من مشرک عملا بعد ما اسلم و یفارق المشرکین»

ترجمه: الله توبه از فرد مشرک بعد از اسلام را نمی‌پذیرد تا این‌که از مشرکین جدا نشود.

ابو داوود مرفوعاً از سمره روایت می‌کند:

«أنا بریء من کل مسلم یقیم بین أظهر المشرکین»

ترجمه: من از هر مسلمانی‌که بین اظهار مشرکین (در سرزمین و جامعه) مشرکین زندگی کند، بیزارم.

این بر کسی حمل می‌شود که بابت دینش در امان نیست.

(ولكن جهاد ونیة) ‏طیبی و دیگران گفته‌اند: این استدراک، حکم مابعد را از ماقبل جدا می‌کند و منظور این است که هجرت به معنای ترک وطنی که در نزد مردم محبوب بود، به سوی مدینه پایان یافته است؛ اما ترک وطن برای جهاد باقى است. هم‌چنین ترک وطن بخاطر یک نیت خوب مانند فرار کردن از دارالکفر و بیرون شدن برای کسب علم و فرار کردن بخاطر حفظ دین از فتنه‌ها و از این قبیل مسائل هنوز ادامه دارد. (وإذا استنفرتم فانفروا ) ‏امام نووی گفته: منظور این است که آن خیری را که با انقطاع هجرت پایان یافته می‌توان با جهاد و نیت صالحه حاصل کرد و اگر امام دستور داد که برای جهاد بیرون شوید، پس بیرون شوید.

هجرت یعنی رفتن از دارالکفر به دارالاسلام. الله متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِیرًا (97) إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ لاَ یسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَلاَ یهْتَدُونَ سَبِیلًا (98) فَأُوْلَئِكَ عَسَى اللّهُ أَن یعْفُوَ عَنْهُمْ وَكَانَ اللّهُ عَفُوًّا غَفُورًا﴾ [نساء: 97-99[

ترجمه: ‏بی‌گمان كسانی‌كه فرشتگان (برای قبض روح در واپسین لحظات زندگی) به سراغ‌شان می‌روند و (می‌بینند كه به سبب ماندن با كفّار در كفرستان ، و هجرت نكردن به سرزمین ایمان) بر خود ستم كرده‌اند، بدیشان می‌گویند: كجا بوده‌اید (كه اینك چنین بی‌دین و توشه مرده‌اید و بدبخت شده‌اید؟ عذرخواهان) گویند: ما بیچارگانی در سرزمین (كفر) بودیم (و چنان‌كه باید به انجام دستورات دین نرسیدیم! فرشتگان بدیشان) گویند: مگر زمین الله وسیع نبود تا در آن (بتوانید بار سفر بندید و به جای دیگری) كوچ كنید؟ جایگاه آنان دوزخ است، و چه بد جایگاهی و چه بد سرانجامی! ‏مگر بیچارگانی از مردان و زنان و كودكانی‌كه كاری از آنان ساخته نیست و راه‌چاره‌ای نمی‌دانند! ‏پس امید است كه الله از آنان درگذرد (چون قدرت هجرت نداشته‌اند) و الله بس عفوكننده و آمرزنده است.

 هجرت از دار الكفر به دارالإسلام ادامه دارد و تمام نشده است. امام احمد از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت کرده که فرمودند:

«إن الهجرة لا تنقطع ما کان الجهاد»

ترجمه: تا زمانی‌که جهاد وجود داشته باشد، هجرت تمام نشده است.

در روایت دیگر آمده است:

«لا تنقطع الهجرة ما قوتل الکفار»

ترجمه: تا زمانی‌که قتال با کفار ادامه دارد، هجرت ختم نشده است.

حکم هجرت برای کسانی‌که توانایی دارند، در مواردی واجب و در موارد دیگر مستحب است. لیکن کسی‌که توان آن را نداشته باشد، الله سبحانه وتعالی او را عفو کرده و مأمور به انجام آن نیست؛ زیرا بخاطر مریضی و یا اجبار به ماندن یا ناتوانی در کسانی مثل زنان، کودکان و امثال آنان، نمی‌تواند هجرت کند، چنانچه در ختم آیه هجرت آمده است.

بنابراین، بر کسی‌که قادر به هجرت باشد و نتواند دین خود را آشکار نموده و احکام واجبی اسلام را انجام دهد، هجرت کردن فرض است. چنان‌چه الله متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِیرًا﴾ [نساء: 97]

ترجمه:بی‌گمان كسانی‌كه فرشتگان (برای قبض روح در واپسین لحظات زندگی) به سراغ‌شان می‌روند و (می‌بینند كه به سبب ماندن با كفّار در كفرستان و هجرت نكردن به سرزمین ایمان) بر خود ستم كرده‌اند، بدیشان می‌گویند: كجا بوده‌اید. گویند: ما بیچاره‌گانی در سرزمین (كفر) بودیم (و چنان كه باید به انجام دستورات دین نرسیدیم! فرشتگان بدیشان) گویند: مگر زمین الله وسیع نبود تا در آن (بتوانید بار سفر بندید و به جای دیگری) كوچ كنید؟ جایگاه آنان دوزخ است و چه بد جایگاهی و چه بد سرانجامی!

اما برای کسىی‌که قادر به هجرت است، ولى می‌تواند دین خود را اظهار کند و احکام شرعى را که بر او لازم است انجام دهد، هجرت کردن مستحب است، نه واجب. اما مستحب بودن او به این دلیل است که رسول الله صلی الله علیه وسلم قبل از فتح  زمانی‌که مکه دارالکفر بود، به هجرت کردن علاقه داشت. واجب نبودن آن به این خاطر است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بر مسلمانانی‌که در مکه ماندند، اجازه این کار را داد؛ نقل شده است که وقتی نعیم النحام می‌خواست هجرت می‌کرد، قومش بنی عدی نزد او آمدند و به او گفتند که نزد ما بمان و بر دینت باش؛ ما تو را از کسانی‌که می خواهند به تو آسیب برسانند، محافظت می‌کنیم و کسانی را که در گذشته حفاظت می‌کردی، هم‌چنان محافظت کن -او سرپرستی یتیمان بنی عدی و زنان بیوه آنان را بر عهده داشت- از این‌رو مدتی ماند؛ سپس هجرت کرد. پس رسول الله صلی الله علیه وسلم به او فرمودند: «قوم تو برای تو بهتر از قوم من برای من بودند. قوم من مرا بیرون کردند و خواستند مرا بکشند و قوم تو از تو محافظت کردند و مانع شدند.» (ابن حجر این حدیث را در الاصابه روایت کرده است) پس گفت: ای رسول الله صلی الله علیه وسلم، بلکه قومت تو را به اطاعت الله و جهاد بر دشمن او بیرون کردند و قوم من مرا از هجرت و اطاعت الله باز داشتند.

مترجم: خالد یوسفی

ادامه مطلب...

بقای خیر ارتش برخلاف میل اهل باطل

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

ارتش‌ها عبارت از نیروی است که امت از آن برای نصرت دین و دولت برای محافظت از موجودیت خود، جهت تحقق امنیت و مقابله با دشمنانش از آن استفاده می‌کند. وضعیت طبیعی این است که دولت با نظام خود بیان‌گر عقیدۀ امت و نظام نشأت گرفته از آن باشد، اگر چنین باشد مشکلی وجود ندارد؛ زیرا نقش ارتش در آن با این عقیده و نظام آن، منسجم می‌شود. در این صورت وحدت امت حفظ می‌شود، شکاف‌های دولت پُر می‌گردد، دشمنان دولت از آن دفع شده و اندیشه‌ی آن به تمام جهان حمل می‌گردد.

اما اگر دولت عقیده‌ای غیر از عقیدۀ امت داشته باشد و نظام‌های را تطبیق کند که از این عقیده سرچشمه نمی‌گیرد و از ارتش برای محافظت از نظام‌های فاسد، اندیشه‌های وارد شده و باورهای مختلط استفاده کند، یا اگر این نظام‌ها ادعا می‌کنند که عقیدۀ امت را حمل می‌کنند، اما دوستی آن‌ها با کافران غیر قابل انکار است و از ارتش برای خدمت به این دوستی کار می‌گیرند، پس این همان مشکلی است که امت امروز با ارتش خود تجربه می‌کند.

در دیدگاه مسلمانان امروز نسبت به این ارتش‌ها اختلاف شدیدی وجود دارد؛ عده‌ای این ارتش‌ها را کافر می‌دانند که باید با آنان جنگیده شود و از بین برده شوند؛ زیرا آن‌ها از افکار و نظام‌های کفر محافظت می‌کنند و شرایط مورد نظر کافران استعماری را حفظ می‌کنند و حکمی را که در مورد حاکمان وجود دارد به ارتش نیز مطابق می‌دانند، با استدلال به این سخن الله سبحانه وتعالی که می‌فرماید:

﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ﴾ [قصص: 8]

ترجمه: مسلّماً فرعون و هامان و لشكريان‌شان خطاكار بودند.

این آیه برای سربازانی نازل شده که در اصل کافر هستند، نه به این دلیل که آن‌ها به فرعون کمک کردند یا از او حمایت نمودند، بلکه به این دلیل که آن‌ها کافر بودند و در دین کفر زندگی می‌کردند.

کسانی‌که به این نظر هستند که ارتش کافر است، جمعیت خود را بسیج کردند و تا آنجا که می‌توانستند انرژی امت را جمع کردند و با استفاده از خون فرزندان امت با این ارتش‌ها جنگیدند و حتی خود را مجاهدین فی سبیل الله می‌بینند، از کشتن این سربازان خوشحال می‌شوند، گویی که آن‌ها کافران جنگی را می‌کشند که هیچ مشکلی با ریختن خون آن‌ها وجود ندارد!

حقیقت این است که جنایت حاکمان، ریختن خون این‌ها، کشتن جوانان در زندان‌ها صرفاً به دلیل وابستگی سیاسی، روش‌های وحشتناک شکنجه‌ای که آن‌ها در زندان‌های‌شان انجام می‌دهند و از نوکران خود به عنوان وسیله‌ای برای این شکنجه استفاده می‌کنند، راه را برای آن‌ها هموار کرده است تا آنچه را که می‌گویند بگویند؛ زیرا احساس عمیق نسبت به ظلمی که بر کوه‌ها سنگینی می‌کند، این موضوع را در دل‌های شان جای داده که عذابی که به آن‌ها داده می‌شود، ممکن نیست که توسط مسلمانی اعمال گردد. به همین سبب هر کسی را که به هر مؤسسه‌ی تابع این دولت‌ کار کند، کافر خالص قرار دادند که از او هیچ فدیه و جزیه‌ی قابل قبول نیست.

از سوی دیگر، غالباً امت در مورد ارتش‌ها به این دیدگاه اند -با وجود آنچه که برخی از افراد آن به شکل برنامه‌ریزی شده در خدمت به باطل، مهارشده‌ برای نصرت حاکمان، بدون فکر کردن و نظر به کار رفته اند- آنان را به عنوان فرزندان امت می‌بینند که فریب خوردند و در مسیر خدمتکاری حاکمان جنایتکار هدایت داده شده‌اند و هدف قرار دادن این ارتش‌ها را به عنوان یک نقص بزرگ می‌بینند که قدرت خدمت‌گزار استعمار را از حاکمان ما و افراد اطراف آن‌ها آسان‌تر می‌کند تا ادعای خود را مبنی بر این‌که امت در حال آماده شدن برای حمله به آن‌ها و حاکمان است. ارتش باید با هر جنبشی که هدف آن تغییر است، قبل از اینکه ظاهر شود، مقابله کند. بنابراین رابطه بین حاکمان مزدور و ارتش با تبدیل شدن به یک تیم واحد افزایش می‌یابد.

بنابراین، اعلام مداوم این‌که این ارتش‌ها ارتش‌های ما هستند و فرزندان ما هستند، راه دولت‌های سرکشی که ارتش‌ها را برای خدمت به منافع خود می‌خواهند، مسدود می‌کند. هم‌چنین اگر امت ارتش را که سنگر قدرت و محل نیرو و قوت است، هدف قرار دهد، مانند کسی است که بدن خود را نابود می‌کند!

چه راهی برای برانگیختن خیر ذاتی در ارتش وجود دارد؟

شکی نیست که این ارتش‌ها تقریباً تنها گزینه‌ی ما برای رسیدن به اراده‌ی صحیح امت هستند؛ زیرا بدست آوردن ارتش به معنای به دست آوردن قدرتی است که امت را نصرت می‌دهد و آن را قادر می‌سازد تا در واقع اراده خود را داشته باشد و نیروهای متخاصم را نابود کند و آن‌ها را از مسلمانان دفع نماید. بنابراین، تلاش‌های خستگی ناپذیر باید برای شکستن موانع بین امت و ارتش‌های آن متمرکز شود تا امت بتواند اقتدار غصب شده‌اش را به دست گیرد.

شکستن موانع بین امت و ارتش برای بیرون آوردن خیر آن، به شرح زیر است:

اول: ایجاد اعتقاد راسخ نزد ارتش، همان عقیده‌ای که نزد امت است، که این حاکمان به آنچه الله سبحانه وتعالی نازل کرده، حکم نمی‌کنند و حکم خود را به عقیدۀ اسلام ارجاع نمی‌دهند؛ بلکه آن‌ها پوسیدگی و فرار از قوانین شریعت را ترویج می‌کنند، عمداً زشتی ها را گسترش می‌دهند و فساد را قصدا منتشر می‌سازند و حمایت از آن‌ها در این امر حرام است و برای هیچ کس مجاز نیست؛ زیرا الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ﴾ [مائده: 2]

ترجمه: همدیگر را بر گناه و تجاوزگری یاری نکنید.

دوم: گسترش مفاهیم اساسی اسلام که این ارتش‌ها را تحریک می‌کند. ترسیخ عقیدۀ اسلام در خطاب ما به آنها با دعوت به تعظیم حاکمیت و قانون آن و نیاز به تغییر آنچه عقیدۀ اسلام آن را تقاضا می‌کند، که ما به آن افتخار داریم و تلاش می‌کنیم تا آن را تبدیل به یک معیار و مرجع برای تمام امور قرار دهیم. بنابراین، آنان را با بیان حرمت نصرت باطل و بغاوت بر مسلمین  و زشتی ظلم و تجاوز بر مسلمانان مخاطب سازیم و این‌که الله سبحانه وتعالی ما را نصرت نخواهد داد تا زمانی‌که این مفاهیم را در قول و عمل نگیریم.

پرداختن مداوم به مخاطب قرار دادن ارتش‌ها با مفاهیم اسلامی مؤثر و فعال کافی است تا پرده را دور کند از چشم این سربازانی که فریب غفلت، جهل و گمراهی را خورده‌اند، و سبب شده که آنان را از مسیر هدایت دور کند.

سوم: برجسته کردن زمینه‌های فجوری که حاکمان ما از دوستی با کافران به ارمغان آوردند، افشای دروغ‌های آن‌ها و تحکیم افکار کفر در برنامه‌های رسانه‌ای و مناهج آموزشی؛ حتی در منابر علمی و راهنمایی و روشن کردن واقعیت روابط تثبیت شده بین حاکمان امت و اربابان کافرشات که آنها را جهت می‎دهند و این کار با افشای نقش مشکوکی صورت می‌گیرد که حاکمان در سرزمین‌های اسلامی انجام می‌دهند.

چهارم: اظهار مواردی که در آن ارتش‌ها از اسارت دستورات مخرب آزاد شدند و آنچه از عزت و نصرت که به تعقیب آن رهایی نصیب گردید که مسلمانان آرزوی آن را داشتند و یاداوری مواردی برای ارتش که در آن نتایج متفاوت گردیده. زمانی‌که ارتش‌ها از مسیر خود بیرون شدند، همانطور که در معرکۀ کرامت در مرزهای شرقی فلسطین اتفاق افتاد و همانطور که در جنگ 73 بین ارتش مصر و رژیم یهودی اتفاق افتاد و آن موقف‌های شرافتمندانه برای ارتش‌های مسلمان که در تاریخ معاصر به وقوع پیوست.

پنجم: بیان اثرات بزرگی که از سربازان و افسران به صورت فردی انجام شده است؛ زمانی‌که آن‌ها از غفلت خود بیرون می‌آیند و واقعیت دشمن خود را می‌بینند. سپس این بیداری در اقدامات قهرمانانه ظاهر می‌شود، همانطور که از سربازان مصری برای سلیمان خاطره و ایمن حسن اتفاق افتاد، همانطور که برای سربازان اردنی از جمله احمد الدقامسه رخ داد و آنچه که اخیراً از سرباز قهرمان مصری محمد صلاح اتفاق افتاد، که به دشمن وحشی متجاوز درسی داد که او را مجبور ساخت تا با خودش دوباره محاسبه کند. تمام این‌ها زندگی جدیدی در این ارتش‌ها بر می‌انگیزد و فرصت صلاح آن را تقویت می‌بخشد.

ششم: یادآوری مداوم برای این ارتش‌ها از فجایعی که در جریان متابعت آن‌ها از حاکمان بر امت واقع شده است، مانند فقر، نابودی، جهل، گرفتاری افراد آزاده‌، هتک حرمت به مقدسات، غارت ثروت‌ها، خونریزی، تسلط انسان‌های بی‌خرد، جنگ‌های شدید ذات البینی و سایر فجایعی که کودکان در آن پیر شدند.

هفتم: بیان جاهای که ارتش‌های مسلمان در طول تاریخ موقعیت‌های تاثیرگذاری داشته‌اند که منجر به نصرت، درهم شکستن ظلم و مبارزه با فساد گشته است و بیشتر آن‌ها در تاریخ مسلمانان هستند.

هشتم: توضیح خسران بزرگی که در اطاعت از این حاکمان دست نشانده و دوستی با آنان است و این که نجات نزد الله سبحانه وتعالی توسط نافرمانی از آن‌ها و از همان فساد و دروغی است که مردم را به انجام آن فرمان می‌دهند.

با مدوامت بر انجام این کار است که ما می‌توانیم زندگی دوباره به ارتش امت اهدا کنیم. بنابراین، این چیزها نباید از چشم امت و حاملان دعوت نادیده گرفته شود. تا زمانی‌که الله سبحانه و تعالی ما را با خلافتی بر منهج نبوت کرامت و عزت بخشد تا امور ما با آن راست گردد و سینه‌های ما با آن شرح گردد، امت ما عزتمند و دین ما با آن اقامه شود!

برگرفته از شماره 448 جریده الرایه

نویسنده: شیخ یوسف مخارزه

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...

تخریب مسجد تاریخی السراجی!

(ترجمه)

خبر:

والی/استانداری بصره عراق با ادعای فراخ کردن جاده "أبي الخصیب" در جنوب ولایت/استان شروع به تخریب مسجد السراجی کرد که موجی از خشم و انتقاد را در سراسر عراق برانگیخت.

اسعد العیدانی، فرماندار بصره در بیانیه‌ای که رسانه‌های محلی گزارش داده‌اند گفت: «هدف از تخریب مسجد السراجی تکمیل فراخی جاده ابو الخصیب است که در پاسخ به مطالبات شهروندان و مالکان وسایل نقلیه به دلیل ازدحام شدید ترافیک در وسط جاده صورت گرفته است. (منبع: الجزیره، 14تموز 2023)

تبصره:

عراق افتخار مستعمره امریکا است، آن را اشغال نمود، بلکه فضای جوامع عراق را نیز بسته کرد و در این سرزمین عزیز که جزء از سرزمین‌های مسلمانان است، در برابر گروه‌های ستمگر و ظالم به فساد آغوشته کردند.

قبلاً نور المالکی زبان مذنب خود را بر یکی از اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم بیرون آورد، امروز مسجد السراجی را در بصره تخریب می‌کنند و در ماه محرم این کار رخ می‌دهد.

این چه شب تاریکی است که عراق در آن به سر می‌برد؟!

در عراق اشغالگران، مزدوران اشغالگران، سکولاریسم، فرقه‌گرایی، فساد، تهمت، توسعه نیافتگی خدمات و... وجود دارد.

ای جنایتکاران ظالم، دستان تان نابود باد! دستان امریکا جنایتکار نابود باد که عراق را از شر طغیان حزب سکولار بعث بیرون و آن را وارد فاضلاب کثیف نمود که از ریختن چرک، استفراغ و کثیفی هرگز به استراحت نمی‌رسد و آن را خفه می‌کند.

عراق رشید تاریک شده است و هیچ گرداننده و قدرتمندی به جز الله سبحانه وتعالی نیست.

نویسنده: م. أسامة الثويني

مترجم: پارسا امیدی

تاریخ: ۱۷ جولای 2023م.

ادامه مطلب...

تصرف زمین

(ترجمه)

حارث بن بلال بن حارث از  پدرش روایت کرده که گفت:

«أنّ رسولَ اللهِ صلى الله عليه وسلمَ أخَذَ في المعادنِ القِبْلِيّةِ الصّدَقَة، وأنّه قَطَعَ لِبلالِ بنِ الحارِثِ العَقيقَ أجْمَعَ»، فلمّا كانَ عُمرُ رضي اللهُ عنه قالَ لِبلال: إنّ رسولَ اللهِ صلى الله عليه وسلمَ لَمْ يُقْطِعْكَ لِتَحْتَجِزَهُ عنِ الناس، لَمْ يُقطعْكَ إلاّ لِتَعْمَلَ. قال: فَأَقْطَعَ عُمَرُ بنُ الخطّابِ للنّاسِ العَقيق. وهذا حديثٌ صحيح، ولَمْ يُخَرِّجاه» (المستدْرَكُ على الصحيحين للحاكم(

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم از معادن منطقه قبليه صدقه می‌گرفت و تمام معدن عقیق را برای بلال بن حارث داد؛ هنگامی‌که عمر رضی الله عنه (خلیفه مسلمانان شد) به بلال گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم معدن عقیق را به تو نداد که آن را از مردم بازداری؛ بلکه آن را فقط بخاطر این به تو داد که کار کنی. راوی گفت: پس عمر بن خطاب عقیق را به مردم داد.

هرکس زمینی داشته باشد، باید از آن بهره‌برداری کند. به نیازمند به اندازه‌ای که قادر به بهره‌برداری باشد، از بیت المال داده می‌شود؛ اما اگر کسی زمین خود را سه سال کشت نکند، زمین از او گرفته شده و به کسی دیگری داده می‌شود. اجماع صحابه بر این است که اگر کسی زمین خود را سه سال متوالی کشت نکند، زمین از او گرفته می‌شود.

صاحب زمین می‌تواند زمین خود را با ابزار، بذر، حیوانات و کارگران خود کشت کند و می‌تواند برای کشت آن کارگر استخدام کند و به آن‌ها مزد بدهد که در زمین کار کنند و اگر قادر به انجام این کار نباشد، دولت با او همکاری می‌کند و اگر کسی زمین خود را کشت نمی‌کرد، باید آن را به صورت رایگان و بلاعوض برای کشاورزی به کسی دیگری بدهد؛ در صورتی‌که این کار را نکند و زمین را نگهدارد، سه سال به او مهلت داده می‌شود و اگر در این مدت در کشت زمین اهمال ورزد، دولت زمین را از او گرفته و به کسی دیگری می‌دهد.

یونس از محمد بن اسحاق از عبدالله بن ابی بکر روایت کرده، گفت: «بلال بن حارث المزنی نزد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آمد و زمین درخواست کرد، رسول الله صلی الله علیه وسلم زمینی با طول و عرض زیاد را در اختیار او قرار داد؛ هنگامی‌که عمر به حکومت منصوب شد، به او گفت: ای بلال، زمینی  از رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم خواستی و آن حضرت زمین وسیعی را به تو داد؛ زیرا اگر از رسول الله صلی الله علیه وسلم چیزی درخواست می‌شد، رد نمی‌کرد و اکنون تو قادر به آبادانی زمینی که در اختیار داری، نیستی. گفت: آری. عمر گفت: پس ببین هر اندازه‌ای که می‌توانی بهره‌برداری کنی، برای خود نگهدار و آنچه را که از توانت بیشتر است، به ما بده تا آن را در میان مسلمانان تقسیم کنیم. بلال گفت: به الله سوگند چیزی‌ را که رسول الله به من عطا کرده است، پس نمی‌دهم! عمر گفت: به الله سوگند که چنین خواهی کرد. بنابراین، عمر رضی الله عنه آن مقدار زمینی را ‌که بلال نمی‎توانست، اعمار کند، از او گرفت و بین مسلمانان تقسیم کرد.

این حدیث را یحیی بن آدم در کتاب الخراج روایت کرده و در آن به صراحت آمده است که اگر صاحب زمین توان کشت زمین خود را نداشته باشد و آن را سه سال بلا استفاده بگذارد، دولت زمین را از مالک آن گرفته و به دیگران می‌دهد؛ همانند کاری‌که عمر بن خطاب با بلال مزنی انجام داد و معدن قبليه را از او گرفت.

بر این اساس، هر زمین‌داری که زمین خود را سه سال کشت نکند، بدون توجه به سبب مالکیتش، زمین از او گرفته شده و به کسی دیگری داده می‌شود؛ زیرا در این زمینه، بلااستفاده ماندن زمین مد نظر گرفته می‌شود؛ نه ملکیت آن. به این کار گرفتن اموال مردم به ناحق گفته نمی‌شود؛ زیرا در شریعت معنای ملکیت زمین از معنای ملکیت اموال منقول و اموال عقار(خانه و آبادی) فرق دارد.

بنابراین، ملکیت زمین بر اساس زراعت آن است و اگر زمین به مدت مشخصی‌که شریعت تعیین نموده، بلااستفاده باشد، معنای مالکیت آن از صاحبش ساقط می‌شود. شارع مالکیت زمین را بر اساس زراعت مادام‌العمر و مالکیت بر اساس سهمیه، ارث، خرید وغیره قرار داده است و از لحاظ شرعی اگر زمین بیکار گذاشته شود، ملکیت آن سلب می‌شود؛ چنانکه تمام این مسائل بخاطر کشت و کار مداوم و بهره‌برداری از زمین است.

مترجم: خالد یوسفی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه