دوشنبه, ۲۱ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۲۶م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

برای هر عملی ارزشی‌ست که در وقت انجامش باید انسان آن را در نظر بگیرد

  • نشر شده در فقهی

به پاسخ محمد زغل

پرسش

السلام علیکم و رحمت الله و برکاته!

شیخ بزرگوار ما الله سبحانه و تعالی شما را حفظ فرموده و شما را توسط اهل نصرت خویش یاری فرماید.

سوالم به موضوع ارزش‌ها که در کتاب مفاهیم آمده ارتباط می‌گیرد و او این است که آیا کار برای خلافت از جمله حضور در حلقات و کارهای دعوتی ارزش انسانی را به وجود می‌آورد و یا ارزش روحی؟ آیا کارهای دولت ارزش روحی را به وجود می‌آورد و یا ارزش انسانی، اخلاقی و یا مادی؟ الله سبحانه و تعالی شما را برکت داده و از علم شما برای ما نفع برساند.

پاسخ

و علیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

اول طوری‌که در سوال شما مطرح گردیده، مسئله‌ی ارزش‌ها در کتاب مفاهیم حزب‌التحریر آمده است که خوب است جهت کمک به توضیح پرسش و پاسخ مقداری از آن کتاب ذکر شود. در کتاب مفاهیم حزب التحریر چنین آمده است:

«اما نسبت به قصد از عمل باید هر عمل کننده دارای مقصدی باشد که به‌خاطر آن به‌عمل اقدام کرده باشد و این قصد یا هدف همان قیمت و ارزش عمل می‌باشد. بنابر آن ضرورت است که هر عمل دارای قیمتی باشد که انسان هنگام اقدام به عمل بر آورده شدن آن‌را در نظر داشته باشد و اگر چنین نبود، عمل عبث مطلق خواهد بود و برای انسان مناسب نیست به اعمال خود بدون قصد و به‌طور عبث بپردازد؛ بلکه ضرور است برای به دست آوردن ارزش اعمالی را که به‌خاطر آن به عمل اقدام کرده در نظر داشته باشد و ارزش عمل یا ارزش و قیمت مادی می‌باشد؛ مثلاً: کاری‌های تجارتی ، زاراعتی، صنعتی و غیره. زیرا مقصود از اقدام به این کار‌ها همانا ایجاد فواید مالی بوده که عبارت از فایده و ربح است و آن ارزش اعمال مذکور بوده، در زنده گی رول مهم دارند و یا ارزش عمل انسانی می‌باشد. مثلاً: نجات دادن غرق شده‌گان و دادرسی مظلومین؛ زیرا مقصود از این عمل نجات انسان بوده به قطع نظر از رنگ، نژاد و دین و به قطع نظر از هر اعتبار دیگری غیر از انسانیت و یا ارزش عمل اخلاقی می‌باشد. مثلاً: صداقت، امانت، شفقت، زیرا مقصود از این اعمال ناحیه اخلاقی است قطع نظر از فایده‌ی مادی و انسانیت؛ چون گاهی اخلاق با غیر انسان هم صورت می‌گیرد مثلاً: شفقت بر حیوان و پرنده‌گان و گاهی در عمل اخلاقی خساره‌ی مادی به میان می‌آید؛ لیکن به میان آوردن ارزش آن واجب می‌باشد که همین ناحیه اخلاقی است و یا ارزش عمل روحی می‌باشد. مثلاً: عبادات؛ زیرا مقصود از عبادات فواید مادی و یا ناحیه انسانی و یا مسایل اخلاقی نبوده؛ بلکه مقصود از عبادات مجرد عبادت است. لذا واجب است که ارزش روحی آن در نظر گرفته شده و بس، قطع نظر از ارزش‌های دیگر. این بود ارزش و قیمت‌های همه‌ی اعمال و همین‌ ارزش‌ها اند که انسان برای به دست آوردن آن‌ها هنگام اقدام به هر عملی از اعمال خود فعالیت می‌نماید.»

دوم: هم‌چنان در صفحات ۳۰ و ۳۴ فایل ورد این کتاب آمده است: «و قیاس جوامع انسانی در زند‌گانی دنیوی‌شان بر حسب این ارزش‌ها و به اندازه‌ی آن‌چه از آن در جامعه تحقق می‌یابد وبه قدر رفاهیت و اطمینانی‌که تحقق آن‌را تضمین می‌کند، می‌باشد. از همین‌رو بر مسلمان لازم است که هنگام انجام دادن هر عملی‌که به آن اقدام می‌کند همه‌ی توان خود را در راه حاصل شدن قیمت و ارزش آن عمل به کار بندد تا در رفاهیت و طرقی جامعه سهم فعالی داشته باشد و درعین‌زمان رفاهیت و اطمینان خود را هم تضمین کرده باشد و این ارزش‌ها در ذات خود متفاضل و مساوی نبوده؛ زیرا در میان آن‌ها خصایص وجود ندارد که در مساوی دانستن بعضی از آن‌ها با بعض دیگر و یا در برتر دانستن برخی از آن‌ها بر برخی دیگر قاعده و اساس قرار داده شود، بلکه آ‌ن‌ها نتایج و ثمرات اند که انسان هنگام اقدام به عمل آن‌ها را هدف می‌داشته باشد...

لذا اشخاصی‌که بر آ‌ن‌ها مشاعر روحی غالب بوده، میل به آن بالای شان دست یافته و ارزش‌ مادی را ترک و ارزش روحی را بر ارزش مادی ترجیح می‌دهند و به عبادات روی آورده به مادیات رغبت نشان نمی‌دهند و از همین‌رو به زنده‌گی توجه نمی‌کنند، برای این‌که آن ماده است. لذا آن‌ها سبب عقب مانده‌گی مادی آن شده و به‌خاطری ایشان سطح جامعه که در آن زندگی می‌کنند پایین می‌رود؛ زیرا در آن کسالت و تنبلی شایع می‌گردد و اشخاصی‌که بر ای‌شان میل‌های مادی غلبه نموده شهوت بر ‌آنان چیره گردیده، ارزش‌های روحی را ترک و ارزش مادی را ترجیح می‌دهند و در راه به دست آوردن آن سعی می‌کنند. از همین‌جهت، اهداف عالی نزد‌شان متعدد بوده و به سبب آن‌ها جامعه که در آن زندگی می‌کنند، مضطرب و پریشان حال گردیده، شر و فساد در آن گسترش می‌یابد.

بنابر آن، این نادرست و خطا خواهد بود که سنجش این ارزش‌ها برای انسان گذاشته شود، بلکه ایجاب می‌کند که سنجش و اندازه این ارزش‌ها از طرف خالق انسان صورت گیرد که او سبحانه و تعالی می‌باشد و از همین‌رو ضرور است که تنها شریعت  برای انسان این ارزش‌ها را مشخص و وقت انجام آن‌ها را تعیین نماید تا مطابق آن انسان ارز‌ش‌های مذکور را حاصل کند. بدون‌شک شریعت طرق حل مشکل زندگی را توسط اوامر و نواهی الله سبحانه و تعالی بیان کرده و بر انسان لازم گردانیده که در زندگی مطابق همین اوامر ونواهی حرکت نماید؛ چنان‌که اعمال و روش‌هایی را بیان کرده که ارزش روحی را متحقق سازد و آن عبادات است که توسط شریعت واجب و سنت گردیده است. هم‌چنان صفات را بیان کرده که ارزش اخلاقی را متحقق می‌سازد و انسان را آزاد گذاشته تا ارزش‌ مادی لازم را مطابق نظام خاص که برایش بیان کرده و او را امر کرده که از آن خلاف‌ورزی نکند، متحقق سازد تا توسط آن ضروریات و نیازمندی‌های خویش و آن‌چه بالاتر از ضروریات و نیاز مندی‌ها است، به دست آورد و برای انسان لازم است که جهت تحقق و به دست آوردن این ارزش‌ها مطابق اوامر ونواهی الله سبحانه و تعالی سعی نموده و به معیار شریعت آن‌ها را اندازه کند...»

سوم: اما نقش دولت در ایجاد این ارزش‌ها برای جواب سوال باید مسایل زیر را توضیح دهیم:

ارزش عمل همان قصدی است که شخص عمل را به هدف به دست آوردن آن انجام می‌دهد. پس ازرش عمل همان قصد عمل است و کسی‌که از عمل قصد دارد انسان است، یعنی شخص معین است؛ مثل محمد، زینب، فاطمه و خالد. پس وقتی انسان به کاری از کارها می‌پردازد، ایجاد ارزش مشخصی را قصد دارد؛ مثلاً: وقتی محمد به کار و عمل تجارتی می‌پردازد، بدون‌شک او ایجاد فایدۀ مادی را قصد دارد که این خود ارزش مادی است و وقتی زینب به ادای نماز می‌پردازد، بدون‌شک او ایجاد ارزش معنوی را قصد می‌کند که همان ارزش روحی است و وقتی فاطمه صدقه می‌دهد، او ارزشی را قصد می‌کند که همان ارزش اخلاقی است و وقتی خالد به یاری ستم‌دیده‌ای می‌پردازد، بدون‌شک قصد ارزشی دارد که همانا ارزش انسانی است... به این ترتیب ارزش همانا قصد فرد مشخصی است که وقتی به عملی می‌پردازد و آن قصد را در نظر می‌گیرد؛ یعنی کسی‌که عملی را به‌خاطر یک مقصد و قصدی انجام می‌دهد همانا انسان یعنی فرد مشخصی است و این چیزی است که در مبحث ارزش‌ها در کتاب مفاهیم وارد شده است و گفته شده؛ ارزش‌های‌که شخص به آن می‌پردازد، شخص است نه دولت.

و اگر به آخر بند دوم آن‌چه در کتاب مفاهیم وارد شده رجوع کنیم چنین آمده است: «بنا بر آن، این نادرست و خطا خواهد بود که سنجش این ارزش‌ها برای انسان گذاشته شود، بلکه ایجاب می‌کند که سنجش و اندازه این ارزش‌ها از طرف خالق انسان صورت گیرد که او سبحانه و تعالی می‌باشد و از همین‌رو ضرور است که تنها شریعت  برای انسان این ارزش‌ها را مشخص و وقت انجام آن‌ها را تعیین نماید تا مطابق آن انسان ارز‌ش‌های مذکور را حاصل کند. بدون‌شک شریعت طرق حل مشکل زندگی را توسط اوامر و نواهی الله سبحانه و تعالی بیان کرده و بر انسان لازم گردانیده که در زندگی مطابق همین اوامر ونواهی حرکت نماید؛ چنان‌که اعمال و روش‌هایی را بیان کرده که ارزش روحی را متحقق سازد و آن عبادات است که توسط شریعت واجب و سنت گردیده است. هم‌چنان صفات را بیان کرده که ارزش اخلاقی را متحقق می‌سازد و انسان را آزاد گذاشته تا ارزش‌ مادی لازم را مطابق نظام خاص که برایش بیان کرده و او را امر کرده که از آن خلاف‌ورزی نکند، متحقق سازد تا توسط آن ضروریات و نیازمندی‌های خویش و آن‌چه بالاتر از ضروریات و نیاز مندی‌ها است، به دست آورد و برای انسان لازم است که جهت تحقق و به دست آوردن این ارزش‌ها مطابق اوامر ونواهی الله سبحانه و تعالی سعی نموده و به معیار شریعت آن‌ها را اندازه کند.»

در این‌جا است که کار و ظیفۀ دولت تبارز می‌کند و او این است که دولت این ارزش‌ها را طبق احکام شرعی و آن‌طوری‌که بر انسان لازم است، تحت نظارت خود قرار داده و برای شخص اجازه نمی‌دهد تا این‌ ارزش‌ها را خلاف اوامر و نواهی الله سبحانه و تعالی انجام دهد... در تمام ارزش‌ها؛ خواه این ارزش‌ها روحی باشد و یا هم اخلاقی، انسانی و مادی.

این وظیفه و نقش دولت در نظارت افراد برای ایجاد ارزش‌ها طبق احکام شرعی است؛ خواه این ارزش‌ها روحی باشد و یا هم اخلاقی، انسانی و مادی... و دولت روش‌های مختلفی را برای نظارت و به دست آمدن این ارزش ها از قبیل جهت دادن و واضح ساختن این ارزش‌ها طبق احکام شریعت روی دست می‌گیرد و وقتی مسیر جهت دادن و واضح ساختن برای تصحیح اعمال افراد به خاطر ایجاد این ارزش‌ها خلاف شریعت نیافت و مجازات لازم شد، دولت آن مجازات را انجام می‌دهد و این به‌خاطر ضمانت تطبیق افراد برای این ارزش‌ها طبق اوامر و نواهی الله سبحانه و تعالی است...

این چیزی است که من آن‌را در این مسئله ترجیح می‌دهم و الله سبحانه و تعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

تصویب لایحه اصلاحیه بانک مرکزی پاکستان بیان‌گر آنست که همه احزاب دموکراتیک منافع استعماری را تضمین می‌کنند Featured

  • نشر شده در پاکستان

خواه لایحه اصلاحیه بانک مرکزی پاکستان باشد و یا بودیجه کوچکی‌که صندوق وجهی بین‌المللی پول آن را تمویل می‌کند‌، قوانین ایجاد شده توسط گروه ویژه اقدام مالی باشد و یا قانونی‌که بر مبنای آن به کلبوشان جاداف حق استیناف طلبی می‌دهد، بیان کننده این واقعیت است که هرگونه رهبری دموکراتیک چه در سطح حکام و یا هم مخالفین سیاسی همه برای برآورده کردن تقاضاهای استعمار بین المللی در یک صف هستند. علی رغم اختلافات بر سر حاکمیت ملکی و نظامی، حزب تحریک انصاف پاکستان، حزب مردم پاکستان، حزب مسلم لیگ-نواز پاکستان همه تسلیم تقاضاهای نظم استعماری جهانی شده اند تا پاکستان هم‌چنان مستعمره قدرت‌های جهانی باقی بماند.

بناءً، ای اهل قدرت و نصرت، تا چی وقت اجازه می‌دهید این مزدوری ذلت بار ادامه یابد؟ آیا وقتش نیست که به حزب التحریر را با برنامه کامل خلافت به منهج نبوت نصرت دهید تا از دام فعلی نجات یابیم؟

آیا جز حزب التحریر، حزب سیاسی دیگری وجود دارد تا به بردگی استعمار غربی پایان دهد؟ در حال حاضر تنها حزب التحریر برای رهایی مسلمانان از تفرقه بر اساس دولت-ملت مبارزه می‌کند و برای متحد ساختن پاکستان، افغانستان، آسیای مرکزی، خاور میانه و سایر سرزمین‌های مسلمانان من‌حیث دولت خلافت مبارزه می‌کند. آیا جز حزب التحریر، حزب سیاسی دیگری را سراغ دارید که با ارایه برنامه کامل، جامع و عملی برای رهایی ما از نظام اقتصادی بین‌المللی به اساس دالر، و رهایی از چنگ صندوق بین‌المللی پول توسط سیستم اقتصادی که اساس آن طلا و نقره باشد، مبارزه کند؟ چه کسی به غیر از حزب التحریر برای بسیج‌سازی ارتش‌های امت برای آزادی کشمیر اشغال‌شده و مسجدالاقصی تحت قیادت خلیفه راشد و دفن کردن دسیسه‌های کفار مبارزه می‌کند؟ این تنها خلافت خواهد بود که کلبوشان جاداف و همکارانش -کسانی‌که آتش فتنه را در بلوچستان و سایر مناطق شعله‌ور می‌سازند- را مجازات می‌کند؛ درحالی‌که احزاب دموکرات به دادگاه‌ها/محاکم بین‌المللی استعماری تسلیم شده اند. تنها خلافت می‌تواند ما را از شر نظام قضایی استعماری کافر، که زندگی مردم را بدبخت ساخته است، نجات دهد؛ در حالی‌که احزاب سیاسی دموکرات کاملاً به حاکمیت راج انگلیسی با اندک تغییر سر خم نموده اند.

ای اهل قدرت و نصرت! چه کسی می‌گوید هیچ گزینه باقی نمانده است؟ چگونه، وقتی‌که خلافت و حزب التحریر مسیر مشخص برای رهایی از استعمار می‌باشد؟ آیا حد اقل این را در نظر نخواهیم گرفت؟

خلیفه راشد عمر الفاروق رضی الله تعالی عنه می‌فرماید:

(نحن قوم أعزَّنا الله بالإسلام فمهما ابتغينا العزَّة في غيره أذلَّنا الله)

ترجمه: ما قومی هستیم که الله (سبحانه و تعالی) توسط اسلام به ما عزت داد و هرگاه در غیر آن عزت را جستجو نماییم، الله (سبحانه و تعالی) ما را ذلیل می‌سازد.

پس از سقوط خلافت در28 ماه رجب سال 1342 هجری که مصادف با 3 مارچ 1924 میلادی است، احزاب متأثر شده از غرب، عزت را در نظم بین‌المللی استعماری، قوانین قضایی، نظام اقتصادی و نظم حکمرانی استعماری جستجو می‌نمایند. به همین دلیل بعد از هر دهه برده‌تر شده ایم. پس از یک قرن هجری در تاریکی، بدبختی و تحقیر، این زمان مناسب است تا ریشه‌های کفر را برکنیم. ای افواج مسلح پاکستان! این قوانین و پالیسی‌های سیستم فعلی است که ما را شکار و طعمه کفار استعمارگر ساخته است. قدم به پیش بگذارید و با ارایه نصرت به حزب التحریر برای تأسیس دوباره خلافت راشده به منهج نبوت به زنجیر بردگی استعمار غربی نقطه پایان بگذارید.

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (4) بِنَصْرِ اللَّهِ يَنْصُرُ مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ[ روم: 4-5]

ترجمه: و در آن روز مؤ منان خوشحال خواهند شد. به سبب ياري پروردگار، الله هركس را بخواهد نصرت مي‏دهد و او عزيز و حكيم است.

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: خالد سیف الله

ادامه مطلب...

کارناتاکا یا اوتارپرادش، کشمیر یا قدس؛ خلافت یگانه محافظ دختران ماست! Featured

  • نشر شده در پاکستان

ویدیوی از یک دختر جسور امت اسلامی از منطقه کارناتاکا در دولت هندو در عرض چند ساعت در سراسر جهان انتشار یافت. او به تنهایی و توکل به پروردگارش، الله سبحانه و تعالی، که او تعالی برای مؤمنین کافی‌ست، در برابر تعداد کثیری از اراذیل و اوباش‌های افراطی هندو، مقابله کرد. شجاعت، استقامت و ثباتش بر اسلام، باوجود شرایط سخت، قلوب تمام امت را به خود مجذوب کرد. بناءً، از آن‌ زمان به بعد، عباراتی مثل "الله اکبر" و "شرنی(شیر زن)" در تویتر در حال انتشار یافتن است. این اشتیاق به ثبات و پایداری از کسانی‌که در میان امت در مقابل دولت هندو سرفراز می‌ایستند، قهرمانانی می‌سازد. به هرحال، کجاست آنانی‌که باید با آهن، آتش و خون‌شان از دختران مان، چه در کارناتاکا، کشمیر و یا در قدس محافظت بکنند؟

فلهذا، چه کسی باید مدافع دختر ما در کارناتاکا و سایر دختران مان در اوتار پرادش باشند که بخاطری رعایت نمودن حجاب اسلامی، مانع ورودشان به صنف/کلاس درسی‌ می‌شوند؟ کدام دولت اسلامی باید از دختران مان در فلسطین یا کشمیر و یا دختران ما در فرانسه محافظت کند، که صلیبیون حیوان‌صفت، با دستان کثیف‌شان پوشش/چادرها را از سرهای مطهر‌شان دور می‌کنند؟ ‏کجاست دولت اسلامی تا برای محافظت جان، مال، ناموس و حرمت دختران ما، لشکری را تجهیز/بسیج نماید؟ ‏آیا خطوط ترسیم شده توسط راج بریتانیا به ما این اجازه را می‌دهد تا زنان عاجز مسلمان را به دست حیوانات خونخوار هندو یا صلیبی بسپاریم؟ بناءً، هیچ نص در قرآن و سنت وجود ندارد که پاسخ نظامی افواج مسلح مسلمان را به مرزهای ترسیم شده‌ی استعمارگران کافر، پس از سقوط دولت خلافت مان در 28 رجب 1342 هـ.‌ق، مصادف با 3 مارچ 1924م؛ محدود بسازد. اگر محمد بن قاسم صرفاً با ارائه "حمایت دیپلوماتیک و اخلاقی" از مسلمان مظلوم شبه‌قاره هند راضی می‌شد، شاید امروز ما نیز "رام رام" سر خواهد می‌دادیم و یا ادرار گاو را می‌نوشیدیم و بر بت‌ها سجده می‌کردیم!

احساسات و آرزوهای حقیقی امت اسلامی اکنون در سراسر جهان واضح و آشکار شده است. با این حال، موقف حاکمان کنونی مسلمانان(درین خصوص) چیست؟ این حکام جهاد کشمیری‌ را از پشت به خنجر زده اند، که به مودی جرئت بخشید تا اشغال کشمیر را قانونی جلوه دهد. باوجود عبور از این خط قرمز، رژیم بی‌بنیاد باجوا-عمران از بسیج ساختن افواج مسلح مشتاق و توانمند مسلمان، خودداری کرد‌. بدتر این‌که، رژیم(پاکستان) جهاد در کشمیر را خیانت مسلمانان کشمیری خطاب نمود! این حاکمان بی‌بصیرت به گفتو‌گوهای پشت‌پرده‌ای با دهلی‌نو ادامه می‌دهند و در عین‌حال به مودی تحفه آتش را در خط کنترل(خط مرزی دو طرف کشمیر) عطا می‌کنند، که این‌ امر به دولت هندو توانایی تحریک تروریسم را در بلوچستان و سایر نقاط پاکستان می‌دهد. محافظت از دختران مسلمانان هرگز از کسانی‌که بالای محرمات رسول الله صلی الله علیه و سلم بخاطر پول خارجی تجارت می‌کنند، توقع نمی‌‌شود؛ این امر محافظت تنها با دستان خلیفه انجام می‌شود، که تنها رضایت الله سبحانه و تعالی را خواهان است. رسول الله صلی الله علیه و سلم می‌فرماید:

«إِنَّمَا الإِمَامُ جُنَّةٌ يُقَاتَلُ مِنْ وَرَائِهِ وَيُتَّقَى بِهِ فَإِنْ أَمَرَ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَعَدَلَ كَانَ لَهُ بِذَلِكَ أَجْرٌ وَإِنْ يَأْمُرْ بِغَيْرِهِ كَانَ عَلَيْهِ مِنْهُ» (رواه مسلم)

ترجمه: امام(خلیفه) سپر است؛ مردم(از عقب‌اش یا) به پیروی از او با کفار می‌جنگند و به او پناه می‌برند. اگر او به تقوای الهی و عدالت دستور دهد در قبال آن، به او اجر و پاداش می‌رسد و اگر به ظلم و ستم دستور دهد، بهره‌ای از گناه برای اوست.

پس، ای افواج مسلح پاکستان! کدام یک از میان شما فرزند وفادار محمد بن قاسم خواهد بود تا پوزه راجا دهیرهای امروزی را به خاک بمالد و آنان را به زنجیرهای آهنین ببندد تا نشان دهد؛ این‌ست قدرت امام(خلیفه) عادل مسلمانان؟ فلهذا، اکنون با عطای نصرت‌تان به حزب‌التحریر برای تأسیس مجدد خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت، این رهبری بزدل را ریشه‌کن کنید، سپس شما درین خاک قدم خواهید زد و تکبیرات الله اکبر را سر خواهید داد؛ در حالی‌که دشمنان‌تان از ترس عقب نشینی خواهند کرد!

#ReturnTheKhilafah

#YenidenHilafet

#الخلافة_101

#أقيموا_الخلافة

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: داکتر زکریا

ادامه مطلب...

حزب‌التحریر-مالیزیا کمپاینی را تحت عنوان "اسلامِ کامل در سایه خلافت" به‌ راه می‌اندازد Featured

  • نشر شده در مالیزیا

داستان غم و اندوه امت چنان‌که یک قرن از انهدام خلافت سپری می‌شود، در این رجب هم‌چنان ادامه دارد. صد سال برای هیچ ملتی یک زمان کوتاهی نیست تا یک سرزمینی را از دست بدهند، چه رسد به این‌که مسلمانان دولت مبارکی را از دست بدهند که با اشک‌ و خون مخلصین و با فرمان(الهی) از هفت طبقه آسمان، تأسیس شده باشد. این همان دولتی‌ست که مسلمانان را از تمامی رنج‌ها و مشقت‌ها، جهان را از همه‌ای تاریکی‌ها آزاد نمود و تمام بشریت را از پرستش معبودات‌ انسانی به عبادت یگانه الله عز وجل، رهایی بخشید. این همان دولتی‌ست که اسلام و پیروانش را عزت شرف بخشید و کفر و پیروانش را ذلیل و حقیر نمود. این همان دولتی‌ست که دین الله سبحانه‌ و‌تعالی را بر همه ادیان حاکم ساخت و این همان دولتی‌ست که برکات الله سبحانه و تعالی را بر تمام گوشه و کنار زمین منتشر نمود. این دولتی‌ست که شریعت الله سبحانه و تعالی را به ‌طور کامل تطبیق نمود و عدالت و سعادت را نه تنها برای بشریت؛ بلکه هم‌چنین برای کل حیوانات و نباتات به ارمغان آورد. ولی، این دولت مبارک و عظیم به تاریخ 28 رجب 1342 هـ.ق، مصادف با 3 مارچ‌ 1924م در نتیجه خیانت داخلی سقوط کرد، که زخم شدید و عمیقی را بر سینه این امت تا اکنون گذاشته است.

با انهدام خلافت، همه‌ای افتخارات، فداکاری‌ها و برکات نیز از بین رفت. هم‌چنین، تطبیق اسلام -"اسلام کافة"- که در طول 13 قرن سپر و محافظ امت بود، به فنا رفت. آن‌چه امروزه در سرزمین‌های اسلامی باقی مانده است، تنها چند قانون اسلامی که به‌طور فردی تمثیل و انجام می‌شود؛ مانند نماز، عورت، نکاح، میراث و قوانین مرتبط به غذا و نوشیدنی است و بس. جامعه و دولت‌داری اسلامی از زنده‌گی مسلمانان محو شد و در عوض بدترین دولت سکولار و قوانین کفر بدیل حاکمیت اسلام شد. در نتیجه، مسلمانان جامع و کامل  بودن اسلام؛ یعنی نظام حکم، نظام اقتصادی، نظام اجتماعی و نظام عقوبات را در برابر ثقافت و سیاست‌های خارجی فراموش کردند. حتی مسلمانانی وجود دارد که اسلام را کاملاً فراموش نموده و هیچ گونه اعتنایی نسبت آن ندارند و بلکه اعتماد شان را در خصوص نظام‌ها و قوانین اسلامی از دست داده اند.

بر همین اساس و هم‌زمان با آمدن ماه رجب، ماه سقوط خلافت، حزب‌التحریر - مالیریا کمپاینی را تحت عنوان: «اسلام کامل در سایه خلافت» به راه می‌اندازد، که از شروع الی ختم ماه رجب سال جاری ادامه خواهد داشت، إن شاء الله! در طول ماه رجب، ما به مسلمانان به‌طور عام و به حاکمان به‌طور خاص، جامع بودن اسلام و فرضیت برای اعاده کل قوانین اسلامی(شریعت) که به نوبه خود به معنی احیای خلافت به عنوان یگانه و تنها نظامی که توانایی تطبیق اسلام کامل- اسلام کافة- را دارد، تذکر داده و به تشریح می‌گیریم. ما ‏از الله سبحانه و تعالی استدعاء می‌نماییم که این کمپاین را برکت دهد و تنفیذش را آسان بگرداند! امیدواریم که این‌ کمپاین آگاهی‌ مسلمانان را در خصوص فرضیت و اهمیت احیای روش زنده‌گی اسلامی به‌طور کامل تحت دولت مبارک خلافت راشده ثانی بر منهج نبوت، بلند ببرد.

عبدالحكيم عثمان

سخنگوی حزب التحریر-مالیزیا

#ReturnTheKhilafah

#YenidenHilafet

#الخلافة_101

#أقيموا_الخلافة

مترجم: داکتر زکریا

ادامه مطلب...

کی باید غرامت بپردازد، امریکا یا مردم افغانستان؟! Featured

 جوبایدن، رئیس جمهوری امریکا طی فرمانی هفت میلیارد دالر از دارایی‌های منجمد شده‌ای افغانستان را آزاد ساخت، که از این میان ۳.۵ میلیارد دالر منحیث غرامت به خانواده‌های قربانیان حملات ۱۱ سپتمبر پرداخت خواهد شد و ۳.۵ میلیارد دیگر آن برای کمک‌های بشری به مردم افغانستان اختصاص داده می‌شود.

 این تصمیم بایدن بار دیگر ثابت ساخت که امریکا و غرب دشمنان مبدأیی (ایدیولوژیک) مسلمانان جهان و افغانستان بوده و با این فرمان خود رُخ دیگری از دشمنی، ظلم و غارت‌گری خویش را به نمایش گذاشت. در واقع امریکا بعد از شکست نظامی و فرار ذلیلانه از افغانستان همواره در پی گرفتن انتقام و جست‌وجوی راه‌های نفوذ و استعمار دوباره در افغانستان می‌باشد.


﴿وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا﴾ [البقرة:۲۱۷]
 کفار پیوسته با شما خواهند جنگید تا اگر بتوانند شما را از دین تان برگردانند.

 امریکا برای رسیدن به این هدف در قدم اول تلاش نمود تا ذخایر ارزی یکی از فقیرترین سرزمین های جهان را مسدود نماید و سپس در صدد است تا با تحریم‌ها، فشارها، غارت و خشکاندن منابع مالی و عایداتی، حکومت فعلی افغانستان را تضعیف نموده و وادار به پذیریش خواسته‌های ارزشی، سیاسی و استخبارتی‌اش نماید. فشارهای امریکا به یک دلیل اساسی صورت می‌گیرد تا در سرزمین افغانستان یک قوت اسلامی و دولتِ بر مبنای اسلام ایجاد نشود؛ تا مبادا این نظم منبع ناامیدی برای دولت‌های کفری و منبع امید و الهام برای سایر سرزمین‌های اسلامی گردد.
 امریکا به بهانه‌ی حملات مرموز ۱۱ سپتمبر، جنگ علیه اسلام و مسلمانان را آغاز کرد، که در ابتدای این سیاست خویش افغانستان را اشغال نمود و این سرزمین را به آزمایشگاه سلاح‌های سبک و سنگین خویش مبدل ساخت و با پرتاب ۸۵ هزار بمب هزاران قریه و صدها هزار نفر را به خاک و خون کشاند. امریکا بعد از ۲۰ سال بازی با خون و ارزش‌های این مردم، حالا دارایی‌های شان را نیز غارت می‌کند. در حالی‌که اگر به این قضیه عادلانه دیده شود باید این امریکا می‌بود که غرامت کشتار بیشتر از یک میلیون انسان بی‌گناه را بعد از حادثه ۱۱ سپتمبر در افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، لیبیا و سایر سرزمین‌های اسلامی تحت نام «مبارزه با تروریزم» می‌پرداخت.
یکی از چهره‌های دیگری استعمار امریکایی، استعمار اقتصادی و پولی است. امریکا برای بقاء، استمرار و رشد قدرت خویش تمام جهان را وابسته به دالر ساخته است که افغانستان نیز از لحاظ پولی در این استعمار گیر کرده است. درحالی‌که، اسلام عزیز ما را برای ایستادگی در مقابل اشغال و همچنین نظم، نظام و قوانین کفار دستور داده است که این رشادت باید در تمام میدان‌ها عملی شود تا مسلمانان در تمام امور از تسلط کفار آزاد بوده و هیچ راه نفوذی برای آنها نباشد. این عدم وابستگی پولی تنها با تطبیق اسلام و حاکم ساختن استندرد طلا و نقره در نظام پولی امکان پذیر است که از یک‌طرف رهنمود اسلام همین است و از سوی دیگر تنها با ارزِ مبتنی بر پشتوانه طلا و نقره است که می‌توان در مقابل استعمار دالر ایستادگی نمود.
 در واقع این نظم بین‌المللی و قوانین بین‌المللی است که به قدرت‌های بزرگ این جرأت و امکانات را می‌دهد تا از هیچ جرم و جنایت، تحریم و فشار علیه مسلمانان دریغ نکنند. چنان‌چه در این نظم، امریکای خون‌خوار هم شاهد است، هم قاضی؛ هم جانی است و هم مظلوم.
رهبران و حاکمان فعلی افغانستان باید بدانند که تنها راه نجات تأسیس خلافت راشده، وحدت با امت و تطبیق همه‌جانبه‌ی اسلام و حمل اسلام توسط دعوت و جهاد است. افغانستان با جغرافیای فعلی و منابع فعلی هرگز نمی‌تواند به تنهایی در برابر این حجم کلان توطئه‌ها و دسیسه‌های سیاسی و اقتصادی ایستادگی کند. پس لازم است تا برای وحدت افغانستان، پاکستان و آسیای میانه تحت چتر رهبری واحد اسلامی تلاش صورت گیرد تا به یکه‌تازی‌های مستکبران عصر جواب دندان شکن داده شود.


﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِين﴾ [آل عمران:۱۴۹]
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر از کافران، فرمانبرداری کنید، شما را به کفر برمی‌گردانند و زیان دیده (از سوی دین و ایمان به سوی کفر و حرمان) برمی‌گردید.
دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه افغانستان

ادامه مطلب...

مسجدالاقصیٰ در انتظار صلاح‌الدین و عبدالحمید ثانی؛ اما حُکام پاکستان مصروف عادی‌سازی روابط با اشغال‌گران است

  • نشر شده در پاکستان

حُکام پاکستان در اقدامی به هدف عادی‌سازی روابط با دولت یهود یعنی اشغال‌گران سرزمین فلسطین – بیت‌المقدس، نیروی‌ دریایی این کشور را برای تمرینات مشترک تحت پرچم تمرین بین‌المللی ناوگان مستقل دریایی (IMX/CE 22) مستقر کرده‌است، که به‌تاریخ ۱۷ فبروری/فوریه ۲۰۲۲ به پایان خواهد رسید. حُکام پاکستان برای ائتلاف با کسانی‌که سرزمین‌های مسلمانان را اشغال کرده‌اند، چنان گام‌های استواری بر‌می‌دارد، حال‌آن‌که الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا يَنْهَاكُمْ اللَّهُ عَنْ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ﴾ [ممتحنه:۹]

ترجمه: تنها شما را از دوستی و رابطه با کسانی نهی می‌کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه‌های‌تان بیرون راندند.‌

حکام پاکستان به جای اقدام جهت ریشه‌کن کردن اشغال دولت یهود، این دشمنان مسلمانان را با تسلیحات، ظرفیت‌ها و تکتیک‌های‌شان آشنا می‌کند، در حالی که الله سبحانه و تعالی چنین حکم می‌کند:

﴿وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ﴾ [بقره: ۱۹۱]

ترجمه: و از آن‌جا که شما را بیرون کردند (مکه‌)، آن‌ها را بیرون کنید! و فتنه از کشتار هم بدتر است!

ای مسلمانان پاکستان! اسلام در اشغال هر سرزمین اسلامی بر ما اقدام نظامی را واجب کرده‌است. بناءً به چه چیز دیگری نیاز است، درحالی‌که اقامت‌گاه معراج رسول الله صلی الله علیه وسلم زیر یوغ اشغال قرار دارد؟! الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ﴾ [اسراء:۱]

ترجمه: پاک و منزّه است اللهِ که بنده‌اش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصی – که گرداگردش را پربرکت ساخته‌ایم – برد.

چه چیز ما را وادار کرده‌است تا دربارۀ حرمت مسجدالاقصی این گونه از اوامر الله سبحانه و تعالی آشکارا نافرمانی کنیم؟ آیا او سبحانه و تعالی ما را از لحاظ منابع اقتصادی چنین فقیر و محروم قرار داده‌است، تا حدی‌که ما نیازمند عادی‌سازی روابط‌ با اشغال‌گر مسجدالاقصی هستیم؟ چرا چنین است؟ بیش‌ترین منابع ارزشمند جهان در زیر قدوم امت اسلامی قرار دارد، امت فقط به‌خاطر حُکام خاین این عصر و زمانه فقیر شده‌است. آیا الله سبحانه وتعالی ما را از لحاظ نیروی تسلیحاتی ضعیف و محروم قرار داده‌است تا حدی‌که به عادی‌سازی روابط نظامی با دولت اشغال‌گر یهود مجبور می‌شویم؟ چرا چنین باشد؟ ۱۷۶،۰۰۰ نیروی بزدل دولت یهود، که فقط به این دنیا دل‌بسته اند، در مقابل مجموعاً ۲۷۸۷۵۰۰ عسکر هفت بزرگ‌ترین اردوی مسلمان که اشتیاق شهادت دارند عددی به‌شمار نمی‌رود.

مسجدالاقصیٰ منتطر جنرال صلاح‌الدین‌اش است. صلاح‌الدین ایوبی الاقصیٰ را تحت رهبری خلافت عباسی به تاریخ ۲۷ رجب، به روز سالگرد اسراء رسول الله صلی الله علیه وسلم، در سال ۵۸۳ ﮬ. ق. آزاد کرد. سپس محی‌الدین بن الاذکی، قاضی دمشق، خطبۀ نماز جمعه را ایراد فرمود و اعلام کرد: «عزت از آن ارتشی است که الله سبحانه و تعالی برای تکمیل کردن فتح دوباره برگزیده است! و در فراروی تو رستگاری باد، ای صلاح‌الدین یوسف بن ایوب! تو کسی استی که عزت ازدست‌رفتۀ مسلمانان را دوباره احیا کردی!» بناءً آیا وقت آن فرا نرسیده که خلافت بر منهج نبوت را احیاء کنیم، تا که افسران نظامی‌مان این عزت را همین امروز کسب کنند؟

مسجدالاقصیٰ در انتظار خلیفه عبدالحمید ثانی است. خلیفۀ عثمانی، عبدالحمید ثانی، رشوه مالی صیهونست در بدل فلسطین را چنین مسترد: «به یهودی‌ها بگو که این ثروت میلیونی را در نزد خود نگهدارند. اگر خلافت در آیند از بین رفت، آن‌ها می‌توانند فلسطین را بدون پرداخت قیمتی بدست آورند. اما تا زمانی‌که من زنده‌ام، ترجیح می‌دهم شمشیر را در بدن‌ام فرو ببرم تا این‌که ببینم سرزمین فلسطین را از ما بگیرند.» در حقیقت فلسطین بعد از متلاشی شدن خلافت، مصادف به تاریخ ۲۸ رجب ۱۳۴۲ﮬ. ق. اشغال شد. پس آیا زمان آن نرسیده که خلافت را بر منهج نبوت دوباره تأسیس کنیم، تا همین امروز حرمت و عزت از دست رفتۀ خود را مجدداً احیاء کنیم؟

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه پاکستان

#خلافت‌_را‌_‌احیا_کنید

#أقيموا_الخلافة

#ReturnTheKhilafah

مترجم: دانیال نور

 

ادامه مطلب...

فلسفۀ اسلامی

  • نشر شده در فقهی

در پاسخ به پرسش اسد الظاهریه

پرسش

در صفحۀ 35 سطر هفتم و نهم کتاب "مفاهیم حزب‌التحریر" گفته شده: «فلسفۀ اسلامی»، اما آن‌چه ما از حزب می‌دانیم این است که در اسلام فلسفه یا فیلسوف وجود ندارد. الله به شما پاداش زیاد خیر دهد.

پاسخ

در صفحه 35 کتاب مفاهیم چنین گفته شده: «بنابر این، کار انسانی ماده است و انسان به گونۀ مادی به آن می‌پردازد، اما زمانی‌که به آن می‌پردازد، ارتباط آن‌را با الله درک می‌کند؛ از این لحاظ که آیا این کار حلال است یا حرام و در نتیجه آن‌را بر این اساس انجام می‌دهد و یا از انجام دادن آن خود داری می‌کند. همین‌که انسان ارتباط عمل‌اش را به الله درک می‌کند، خود روح است و همین امر است که انسان را وادار می‌کند، شریعت الله را بداند تا بتواند اعمال خویش را از یک‌دیگر تفکیک کند و در نتیجه با شناختن اعمالی که الله را راضی و یا خشم‌گین می‌کند، خیر را از شر تفکیک می‌کند و زمانی‌که شریعت برایش معیار تمییز حسن و قبح شود، حسن و قبح را از یک‌دیگر جدا می‌کند و به ارزش‌هایی‌که بر مبنای تعیین شریعت لازمۀ زندگی اسلامی در جامعۀ اسلامی می‌باشد، پی می‌برد. این تنها زمانی ممکن است که انسان مسلمان در هنگام انجام دادن یک عمل بتواند ارتباط آن‌را با الله درک کند و در نتیجه بر اساس این درک، آن‌را انجام دهد و یا از آن دست بردارد؛ زیرا نوع، صفت و ارزش آن عمل را می‌داند. از همین‌جاست که فلسفۀ اسلام همانا یک‌جا کردن ماده با روح می‌باشد، یعنی اعمال باید بر اساس اوامر و نواهی الله جهت داده شود. این فلسفه دایمی و همواره متصل با هر عملی باید باشد؛ هرچند آن عمل کم باشد یا زیاد و یا بزرگ باشد یا ناچیز. این است تصویر زندگی و از آن‌جایی‌که عقیدۀ اسلامی اساس زندگی، اساس فلسفه و اساس نظام‌ها به شمار می‌رود، تمدن اسلامی -که همانا مجموعۀ مفاهیم زندگی از دیدگاه اسلام است– مبتنی بر یک اساس و زیربناست که همانا اساس روحی است و همین اساس روحی خود عقیده است. تصویر این عقیده از زندگی همانا یک‌جا کردن ماده با روح می‌باشد و معنای سعادت از منظر آن همانا رضایت الله سبحانه و تعالی است.»

بلی، این است مفهوم فلسفه به معنای اسلامی آن؛ "یک‌جا کردن ماده با روح"، یعنی درک ارتباط با خالق. پس فلسفه با این معنا یک اصطلاح صحیح به شمار می‌رود.

اما کاربرد فلسفه به اصطلاح یونانی و امثال آن، یعنی «بحث و نظر در خصوص ماورای هستی و یا ماورای ماده»، چیزی است که اسلام آن‌را نمی‌پذیرد. در مقدمه کتاب تفکیر صفحۀ 4 چنین گفته شده: «بشریت این مسافت طولانی زندگی و عمر زمان را در حالی پشت‌سر گذاشت که بیش‌ترین توجه خود را صرف نتایج عقل و نتایج فکر نمود، بدون این‌که به واقعیت عقل و تفکیر توجه نماید. درست است که کسانی از دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان در گذشته و حال بوده اند که تلاش کردند به واقعیت عقل پی بیبرند، اما همه در درک این واقعیت ناکام شده اند. کسانی هم بوده اند که سعی کردند، برای تفکیر طریقه‌ای را ترسیم نمایند؛ اما آنان با دستاوردهای علمی خویش تنها در برخی از ثمره‌های این طریقه مؤفق شده اند؛ لیکن در شناخت تفکیر به صفت خود تفکیر راه را گم کرده اند و مقلیدن‌شان را که در این مؤفقت علمی بهت زده شده بودند، نیز گمراه نمودند. پیش از آن و از زمان یونان و پس از آن، تلاش داشتند به تفکیر دست‌یابند؛ اما در نهایت به منطق رسیدند و در دست‌یابی به برخی از افکار مؤفق شدند؛ لیکن شناخت را به صفت شناخت فاسد کردند و در نتیجه منطق بار دوش شناخت گردید؛ در حالی‌که آنان می‌خواستند راهی برای دست‌یابی به شناخت باشد و معیاری باشد که بتوانند صحت شناخت را با آن اندازه گیری کنند. هم‌چنین آنانی‌که سعی داشتند به تفکیر دست‌یابند، سرانجام به چیزی که فلسفه یا آن‌چه که محبت حکمت، عمیق شدن در ماورای هستی و ماورای ماده نامیده می‌شود، رسیدند و این برای آنان بحثی جذاب با نتایجی جذاب بود؛ اما در عین‌حال دور از واقعیت، دور از صداقت و در نتیجه از حقیقت و واقعیت دور شده و بسیاری را گمراه کرد و تفکیر را از مسیر درست آن منحرف نمود.»

بنابر این، بحث و بررسی آرام و با دقت و تدبر در آن‌چه که در کتاب تفکیر دراین خصوص گفته شده، إنشاء الله که حقیقت را در موضوع فلسفه به خوبی روشن خواهد نمود. امیدوارم آن‌چه گفته شد کافی باشد و الله متعال داناتر و حکیم‌تر است.

برادر شما عطاء بن خلیل ابورشته

مترجم: عبدالله دانشجو

ادامه مطلب...

پس از ناکامی و شکست دموکراسی پارلمانی و ریاست‌جمهوری، حالا زمان خلافت فرا رسیده

  • نشر شده در پاکستان

ناکامی و شکست دموکراسی مثل آفتاب هویداست. پس از ناکامی و شکست دموکراسی ریاست‌جمهوری پرویز مشرف و دموکراسی‌های زرداری، نواز و عمران خان؛ جای شکی نیست که هرگونه نظام حاکم ناشی از فکر محدود بشر شکست خورده است. موجودیت این گونه نظام‌های غربی است که پاکستان را برای چندین دهه در خدمت استثمار استعمارگران غربی قرار داده است. تحت حاکمیت دموکراسی، مردم به بسیار سختی درآمد کافی جهت تأمین دو وعدۀ غذایی در روز را دارند. با این حال، حاکمان مالیات را دو برابر و چهار برابر نموده و از مردم بی‌چاره چپاول می‌کنند تا بانک‌های سودی و صندوق بین‌المللی پول را غنی سازند. هنگامی‌که مالیات برای پرداخت‌های سودی کمبودی می‌کند، این حاکمان پول کاغذی بیشتری را چاپ می‌کنند و از طریق تورم جیب‌های ما را خالی می‌سازند. در دموکراسی پارلمانی، گروه‌های ذی‌نفع قدرت‌مند شمشیر بی‌اعتمادی را بر بالای سر نخست‌وزیر می‌گذارند، در حالی‌که در دموکراسی ریاست‌جمهوری همین گروه بخاطر تصویب قوانین قانونی از دولت باج‌گیری می‌کنند.

در واقع، دموکراسی در سطح جهانی شکست خورده است؛ به گونه‌ای که تمام نظم جهانی غربی در مقابل چشم جهانیان اعتبارش را از دست داده است. چهره‌های زشت صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی، گروه ویژه اقدام مالی (FATF)، سازمان ملل و دیوان بین‌المللی دادگستری/ محکمه بین‌المللی عدالت همه و همه آشکار گردیده است. با این حال، نظم تفرقه‌انگیز دولت-ملت و قوانین دموکراتیک تضمین می‌کند که سلطۀ غرب بر بالای مسلمانان ادامه داشته باشد. قطعاً که زمان تجربۀ دموکراسی سپری شده و وقت آن فر رسیده تا آفتاب خلافت جهانی از پاکستان طلوع کند. وقت خلافتی‌ست که پروردگار ما الله  سبحانه و تعالی به ما وعده داده و رسول الله صلی الله علیه و سلم نسبت به بازگشت آن بشارت داده است.

خلافت برخلاف دموکراسی پارلمانی و ریاست‌جمهوری در داخل مرزهای دولت-ملت محصور نیست. خلافت با ازبین بردن مرزهای ترسیم شده‌ای استعمار غربی سرزمین‌های اسلامی، نیروهای مسلح و منابع اقتصادی را وحدت بخشیده و به عنوان یک ابر قدرت ظهور می‌کند. خلافت بر خلاف دمکراسی پارلمانی و ریاست‌جمهوری تضمین می‌کند که شریعت الله سبحانه و تعالی نسبت به هر چیز دیگری عالی و برتر است. خلیفه هیچ صلاحیتی برای وضع قوانین بر حسب تمایلات شخصی‌اش ندارد. به این سبب هیچ گروهی حق بازی با قوانین تشریعی از خلال فیصله بر اساس دلیل بنیادی برای صلاحیت نخبه داخلی و مداخله استعماری بیگانه را ندارد. منصب خلافت برخلاف دموکراسی پارلمانی و ریاست‌جمهوری، توسط خلیفه‌ای اداره می‌شود که تا آخر عمر به وی بیعت صورت گرفته است که ثبات سیاسی را تضمین می‌کند. نظر به این‌که خلیفه به عنوان فرمانده عمومی و حقیقی نیروهای مسلح است، نظام اسلامی جنگ را بوسیله غلبه مدنی در مقابل حاکمیت نظامی ای که پاکستان را طی دهه‌ها به ناکامی پیمان‌ها روبه‌رو ساخته است، پایان می‌بخشد. خلافت با تطبیق نظام اقتصادی اسلام، توضیع ثروت را در میان جامعه تضمین نموده و قرار گرفتن ثروت به دست تعداد انگشت‌شماری از ثروت‌مندان را چنان‌چه که در نظام کپیتالیزم یک اصل است، از بین می‌برد. خلافت از پرداخت سود که اسلام آن‌ را شدیداً نهی فرموده اجتناب می‌ورزد و ثروت امت را تنها در مواردی به مصرف می‌رساند که الله سبحانه و تعالی آن را بر بالای امت واجب گردانیده است. خلافت نظم جهانی استعماری، قوانین بین‌المللی غربی، سازمان‌های استعماری بین‌المللی و نظام اقتصادی سرمایه‌داری را شدیداً رد می‌کند و نظم جهانی عادلانه‌ای را ایجاد می‌کند که مبتنی بر وحی الهی؛ قرآن کریم، و سنت نبوی باشد. پس بگذارید که آفتاب خلافت بر منهج نبوت از پاکستان طلوع کند. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا﴾ [اسراء: 81]

ترجمه: بگو که حق آمد و باطل از میان رفت، هر آینه باطل نابود شدنیست.

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ولایه پاکستان

مترجم: حذیفه مستمر

ادامه مطلب...

ای مردم سودان! هیچ توقع خیر از فرستاده‌های امریکایی و هیئت امنیتی دولت یهودی وجود ندارد، زیرا آن‌ها دشمن هستند

  • نشر شده در سودان

به تاریخ 19 جنوری سال جاری میلادی مولی فی، معاون دبیر وزارت امور خارجه امریکا در امور افریقا و دیوید ساترفیلد فرستاده ویژه رئیس جمهور امریکا برای افریقا به سودان رسیدند. بر اساس اخبار، آن‌ها با نمایندگان جامعه‌های مدنی، زنان، اتحادیه متخصصین، احزاب و جریان‌های سیاسی ملاقات داشته و هم‌چنان با رئیس شورای رهبری، عبدالفتاح البرهان و معاونش محمد حمدان دقلو (حمدیتی) نیز دیدار داشته اند. در عین زمان هیئت امنیتی دولت یهودی نیز به سودان رسیدند و به اساس آن‌چه روزنامه شرق الاوسط بتاریخ 20 جنوری سال جاری منتشر کرد، قرار بود با البرهان، حمدیتی و رئیس اداره اطلاعاتی ملاقات نمایند. تا زمانی‌که سودان وابسته به قدرت‌های استعماری و ابزار آن بشمول یهود و دیگران باشد، این چنین ملاقات‌ها نه نخستین خواهد بود و نه هم آخرین و این حاکمان، مزدوران محض قدرت‌های استعماری غربی می‌باشند.

ما در حزب‌التحریر-ولایه سودان به حکام و سیاسیون، ارتش و غیرنظامیان در مورد فرجام گیر افتادن در دام‌های کفار استعمارگر هشدار داده و موارد ذیل را تصریح می‌کنیم:

اول: امریکا دولت کافر استعمارگر است که خیر مردم مسلمان سودان را نمی‌خواهد. این دولت بر مبنای ویرانی و جمجمه‌های امریکائیان بومی بعد از نابودی شان بنا شده است. امریکا طبق عادت قبلی خویش، به کشتار مردم ادامه می‌دهد؛ خصوصاً قتل مسلمانان عراق، سوریه، یمن، افغانستان و سایر سرزمین‌ها. این همان دولتی است که سودان را تقسیم کرد و حالا در تلاش است تا باقی سودان را نیز پارچه پارچه نماید. بناءً هیچ گونه خیر از فرستاده‌های آن‌ها متصور نیست.

دوم: فرستاده‌های امریکایی برای حل مشکلات سودان نیامده؛ بلکه برای تعیین مزدوران خود از میان رهبری نظامی آمده اند. کاری که آن‌ها در ارتباط با غیرنظامیان انجام می‌دهند، برای جلب نظر برخی غیرنظامیان است. با توجه به اعلامیه‌های که کشتار و سایر جرایم رژیم فعلی را محکوم می‌کند، تنها برای اغوای افکار عامه می‌باشد.

سوم: این نخستین دیدارهیئت امنیتی دولت یهودی نیست، بلکه تائید کننده عادی‌سازی روابط با دولت یهودی توسط ارتش می‌باشد، خصوصاً البرهان و فامیل داگالو که بشکل پنهانی این روابط را به پیش می‌برند، زیرا آن‌ها می‌دانند که برای مسلمانان سودان مانند سایر مسلمانان جهان عادی‌سازی روابط با دولت یهودی که مسجد الاقصی؛ اولین قبله از قبلتین و سومین مسجد بعد از دو مسجد مقدس و سرزمین اسراء و معراج پیامبر اسلام محمد صلی الله علیه و سلم  را غصب نموده اند، قابل قبول نیست.

چهارم: مذاکره با دولت یهودی خیانت با الله سبحانه و تعالی، پیامبر صلی الله علی و سلم و مؤمنین می‌باشد و زود است که با تأسیس دولت اسلامی، خلافت راشده ثانی به منهج نبوت حکام دست نشانده به دلیل این خیانت خود محاسبه شوند انشاالله.

در نتیجه: تنها اسلام عزیز مشکلات مسلمانان سودان را حل کرده می‌تواند؛ نه فرستاده‌های غربی، کسانی‌که هیچ گونه میثاق و عقدی با مسلمانان ندارند. با تأسیس دوباره خلافت اسلامی کفار از سرزمین‌های ما نابود خواهد شد، انشاء الله.

ای مردم سودان، ای سیاسیون، ای سربازان مخلص!

بیدار شوید و با فرزندان مخلص امت دست به دست هم داده و به حزب‌التحریر نصرت (حمایت نظامی) دهید تا خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت رت تأسیس نماید که رستگاری، عظمت و رضایت رب شما در آن نهفته است.

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ[انفال:24]

ترجمه: اي كسانی‌كه ايمان آورده‏ ايد، دعوت الله و پيامبر را اجابت كنيد هنگامي‌كه شما را به سوي چيزي مي‏خواند كه مايه حيات‌تان است.

ابراهیم عثمان (ابوخلیل)

سخنگوی رسمی حزب التحریر ولایه سودان

مترجم: خالد "سیف الله"

ادامه مطلب...

افزایش بی‌پایان قیمت نفت و گاز؛ پدیدۀ معمول نظام سکولار – سرمایه‌داری

رژیم ظالم حیسنه تصمیم دارد که قیمت گاز را ۱۱۷ فیصد بالا ببرد؛ طوری‌که در جریان بحران تدارکات مواد نفت فقط در ظرف دو ماه قیمت دیزل، نفت سفید و گاز مایع افزایش یافته‌است. طبق پیشنهادات توزیع‌کننده‌گان، قیمت یک واحد مشعل از ۹۲۵ تاکا به ۲۰۰۰ تاکا در فی ماه بلند خواهد رفت، درحالی‌که قیمت دو واحد مشعل از ۹۷۵ تاکا به ۲۱۰۰ تاکا افزایش خواهد یافت. خانواده‌های قشر فقیر و متوسط به‌خاطر تأثیر گسترده‌ای که افزایش مواد نفت پیش از این نیز روی مصرف زندگی‌شان داشته بود، در فلاکت عمیق بسر می‌برند. حالا وضعیت زنده‌گی مردم عام از این هم وخیم‌تر خواهد شد، همان گونه که آن‌ها از قبل با افزایش قیمت اجناس دست و پنجه نرم می‌کنند. طبق آژانس‌های دولتی، این افزایش اجتناب‌ناپذیر است؛ چون قیمت گاز مایع طبیعی (LNG)  به سبب خریدش از مارکت غیرثابت در آینده افزایش خواهد یافت. اما می‌دانیم که دولت‌های سکولار – سرمایه‌داری همیشه با دروغ و فریب زندگی می‌کنند، و این رژیم جنایت‌کار هم از این قاعده مستثنیٰ نیست. آن‌ها بهانۀ وارد کردن گاز مایع طبیعی را از مارکت پیش می‌کنند، درحالی‌که از جملۀ ۷۵۰ میلیون فوت مکعب فقط در حدود ۱۵۰ میلیون فوت مکعب گاز روزانه خریداری می‌شود. برعلاوۀ، باوجودی‌که شش شرکت دولتی در سال مالی اخیر در مجموع ۱۱.۸۱ میلیارد تاکا سود کمایی کرده‌اند (منبع: sharebiz.net، ۱۹ جنوری ۲۰۲۲) آن‌ها تاهنوز بر افزایش قیمت پافشاری دارند! هیچ دستگاه این دولت سکولار – سرمایه‌داری نمی‌خواهد دست از تاراج پول مردم بردارد.

واقعیت امر این است که اگر ما رهبری مخلصی می‌داشتیم، هرگز به استفاده گاز مایع طبیعی مجبور نمی‌شدیم، چیزی‌که این نظام سکولار – سرمایه‌داری هرگز قادر به تولید آن نیست. تمام حکومت‌های در بنگلادیش یکی پی دیگر این سرزمین را از لحاظ انرژی‌های اولیه قصداً وابسته به قدرت‌های خارجی کرده‌اند، درحالی‌که مناطق خشکه و ساحلی دارای ذخیره‌گاه مهم بالقوه گاز می‌باشد. این حکومت‌های خاین قصداً شرکت دولتی اکتشاف و تولید نفت بنگلادش ((BAPEX را برای دهه‌ها غیرمجهز نگه داشته‌اند تا به این بهانه بتوانند انکشاف را به سکتور خصوصی و کمپنی‌های چند ملیتی انتقال دهند. تعهد جدی برای ظرفیت‌سازی، دانش تخنیکی و رشد منابع بشری ماهر در یک خط زمانی مشخص برای انکشاف گاز وجود نداشته‌است که در طولانی مدت ما را از وابستگی نجات دهد. از جمله ۲۵ واحد کم عمق در عمق بحر، فقط سه واحد تا حال به کاوش‌گری سپرده شده‌است. و هرچه کاوش‌گری دیگر که صورت می‌گیرد، مالکیت و صلاحیت منابع مهم گاز بدین وسیله به شرکت‌های خارجی داده می‌شود. اخیراً، این رژیم جنایت‌کار قراردادی را به شرکت دولتی هند به نام ONGC وایدیش لمتید و نفت هند لمتید داده است تا بلاک جدیدی را در زیر خلیج بنگال تحت عنوان قراردادهای سهمی تولید (PSCs) حفر کتند. حاکمیت انرژی و امنیت‌مان همیشه از دست این حُکام خاین سکولار در معرض خطر بوده‌است.

ای مسلمانان بنگله‌دیش! رسول الله صلی‌ الله علیه وسلم فرمودند:

«الْمُسْلِمُونَ شُرَكَاءُ فِي ثَلَاثٍ فِي الْمَاءِ وَالْكَلَإِ وَالنَّارِ»  (ابن ماجه)

ترجمه: مسلمانان در سه چیز شریک اند: آب، چراگاه و آتش (انرژی).

طبق دستور شریعت، نفت و گاز جزء دارایی‌های عامه اند. دولت خلافت این دارایی‌ها را به نماینده‌گی از مردم مدیریت، و به نفع شهروندان توزیع خواهد کرد. بناءً با تلاش به اقامۀ خلافت راشده بر منهج نبوت به‌سوی الله سبحانه و تعالی رجوع کنید طوری‌که وعده داده شده‌است. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ﴾ [ طه: ۱۲۴]

ترجمه: و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور می‌کنیم!

دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر – ولایه بنگلادش

مترجم: دانیال نور

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه