حمل دعوت؛ دیوار محافظ مسلمانان
- نشر شده در مرکزی
(ترجمه)
حمل دعوت از جمله بزرگترین و با عظمتترین اعمال بوده و بر هر مسلمان فرض میباشد؛ دولت اسلامی توسط آن تأسیس و حفظ میشود و کاری است که فرد، حزب و دولت به انجام آن میپردازد. از این رو، بر مسلمانان لازم است که دعوت را در نقطۀ مرکزی قرار دهند تا مصالح شان به دور آن بچرخد، و آن را هدف دائمی و همیشگی خویش قرار دهند که در طول زندگی بر آن پایبندی نمایند. بنابراین، در تحمل سختیها و خستگیهای آن تنبلی و احساس خستگی نکنند.
ترمذی و طبرانی از عبدالله بن مسعود (رضی الله عنه) از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت نموده اند که فرمود:
«نضر الله عبدا سمع مقالتی، فحفظها و وعاها و أداها، فرُبَّ حامل فقه غیر فقیه، و رُب حامل فقه إلی من هو أفقه منه»
ترجمه: الله یاری کند هر بندهای را که سخن مرا شنید و آن را حفظ کرد، درک کرد و رساند؛ زیرا چه بسا کسانیکه فقه را حمل میکنند، اما فقیه نیستند و چه بسا کسانیکه فقه را به افرادی منتقل میکنند که از خودشان فقیهتر هستند.
بنابراین، الله سبحانه و تعالی، چهره مسلمانیکه وحی را از قرآن و سنت میشنود، سپس آن را حفظ و درک میکند و به مردم میرساند، شاداب و نورانی میسازد. بناءً تبلیغ و حمل اسلام نتیجۀ فراگرفتن و پی بردن است. پس وقتی مسلمان معلومات اسلامی را فرا گیرد، در خودش حبس نمیکند، بلکه باید آن را در میان مردم منتشر سازد، و این، معنای حمل و رساندن دعوت به مردم است. و رسول الله این حدیث را که در مسجد خیف در منی ایراد نموده بود، تکمیل نموده میفرماید:
«ثلاث لا یغل (من الخیانة) أو یغل (من الحقد)- علیهنَّ قلب امرئ مسلم: إخلاص العمل لله، و النصیحة للمسلمین و لزوم جماعتهم، فإن دعوتهم تحیط من ورائهم»
ترجمه: سه چیز است که قلب مسلمان در آن خیانت نمیکند و با ناخالصی (از روی کینه) با ناخالصی آمیخته نمیشود: کار مخلصانه برای الله، خیرخواهی و نصیحت مسلمانان و همراه بودن با جماعت مسلمان؛ زیرا دعوت شان آنان را احاطه نموده است.
انس این حدیث را با این الفاظ روایت نموده:
«و مناصحة ولاة الأمر و لزوم جماعة المسلمین»
ترجمه: و توصیۀ امیران و تمسک به جماعت مسلمان.
جابر به این صورت روایت نموده:
«و مناصحة ولاة المسلمین و لزوم جماعتهم»
ترجمه: و خیرخواهی و نصیحت امیران مسلمانان و همراه بودن با جماعت مسلمان.
و ابوسعید آن را به این صورت روایت کرده است:
«و المناصحة لأئمة المسلمین، و لزوم جماعتهم»
ترجمه: و نصیحت به پیشوایان مسلمانان و همراه بودن با جماعتشان.
حدیثیکه مسلم، ابوداود و نسائی از ابیهریره دیگران روایت نموده اند، معنای نصیحت را تأیید میکند، چنانچه روایت میکنند که رسول الله فرمود: «إنما الدین النصیحة» ترجمه: دین نصیحت و خیرخواهی است. صحابه گفتند: ای رسول خدا الله، نصیحت برای چه؟ فرمود: «لله و لکتابه و لرسوله و لأئمة المسلمین و عامتهم» ترجمه: برای الله، کتابش، پیامبرش، پیشوایان مسلمانان و عامۀ آنان.
بناءً حدیث «ثلاث لا یغل علیهن قلب امرئ مسلم؛ سه چیزی که قلب شخص مسلمان در آن دچار خیانت نمیشود» سه ویژگی تعیین مینماید که مسلمان در عرصه دعوت باید به آن متصف باشد، پس اگر این صفات را داشت، خیانت، کینه و تمام مشتقات آن را از قلبش نفی میکند، زیرا این صفات با خیانت، فریب و کینه جمع نمیشود.
در نیتجه:
گزینه اول، یعنی اخلاص عمل به الله سبحانه و تعالی شرط برای دو گزینه دیگر است.
دوم: به معنای محاسبه حکام است که با امر و نهی، توصیه و رسیدگی به آنان در صورت انحراف صورت میگیرد. از اینجا فهمیده میشود که حمل دعوت باید شامل حکام نیز باشد، یعنی باید شکل سیاسی به خود بگیرد.
سوم: پایبندی به جماعت مسلمانان؛ یعنی دولت اسلامی است. بنابراین، جماعت مسلمانان به معنای مسلمانانی است که با یک امام، با بیعت صحیح بیعت نموده باشند، یعنی جماعت مسلمانان از سه رکن تشکیل یافته: مسلمانان، بیعت و امام.
بنابراین، همراهی با جماعت مسلمان، یعنی همراهی با دولت اسلامی (خلافت)، و این همراهی در صورت موجودیت دولت اسلامی از مهمترین و بزرگترین فریضههای اسلام است، اما اگر دولت اسلامی وجود نداشت، اقدام به ایجاد آن از بزرگترین وجایب است. بر اساس قاعده شرعی «ما لا یتم الواجب إلا به فهو وجب؛ آنچه واجب بدون آن انجام نمیشود، واجب است.»
رسول الله صلی الله علیه وسلم در پایان حدیث خاطرنشان میسازد که دعوت، توصیه و بازخواست حکام و رعیت مسلمان و همراهی جماعت و دولت شان، مسلمانان را مانند یک حصار محافظ احاطه میکند تا از آنان حفاظت و نگهداری نماید.
از این حدیث فهمیده میشود که حمل دعوت، علاوه بر رعیت باید شامل حکام نیز باشد. بنابراین، اگر دعوتگران تنها به مردم عادی اکتفا نمایند، ویژگی احاطه را از دست میدهند. همچنین اگر دعوت از تذکر جماعت و دولت مسلمانان و التزام به آن در صورت موجودیت و اقدام به ایجاد آن در صورت عدم موجودیت خالی باشد، نیز درخور ویژگی احاطه نیست.
از اینرو باید به تمام کسانیکه در عرصه دعوت فعالیت دارند، یادآوری شود که اگر در کار خود به دولت و پایبندی به آن یا به امام و بیعت با او توجه نکنند، کارشان ناقص خواهد بود.
پس اگر برخی افراد بدون تعرض به حکام و بازخواست آنان، دست به دعوت بزنند، باید بدانند که کارشان مخالف شرایط شرعی است. همچنین اگر در دعوت خود التزام به جماعت مسلمانان و بیعتیکه با یک امام به عهده دارند، یادآور نشوند، نیز عملشان مخالف شروط اسلام است.
در عصریکه ما زندگی میکنیم و در غیاب خلافت، دعوت باید به ازسرگیری دولت اسلامی تمرکز نماید، که این کار با تأسیس خلافت اسلامی برای تطبیق کامل شریعت اسلام بالای مردم و حمل دعوت اسلام به جهان انجام میشود.
نویسنده: استاد احمد الخطوانی
مترجم: طه خالد