یکشنبه, ۲۲ جمادی الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۱۱/۲۴م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

زمان آن فرا رسیده که امت اسلامی برای فرزندانش طلب نصرت نماید!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

مسألۀ بازداشت‌های سیاسی یکی از بحران‌های جدی در جهان اسلام است. امت اسلامی به شدت از حبس و شکنجۀ فرزندان خود در زندان‌های زیر سلطۀ رژیم‌های مستبد رنج برده است. به ویژه، نخبگان علمی، دینی، سیاسی و مجاهدین، به جای آن‌که در مسیر رهبری و دعوت به سوی الله سبحانه وتعالی قرار گیرند، در زندان‌ها گرفتار شده و مورد شکنجه و آزار قرار می‌گیرند تا مانع بیداری امت و نهضت آن شود. این وضعیت دردناک و المناک از زمان سقوط خلافت عثمانی و تحت سلطه قرارگرفتن سرزمین‌های اسلامی توسط رژیم‌های سرکوب‌گر ادامه دارد، همان رژیم‌هایی‌که بر دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی خود فرامینی صادر کرده که در اثر آن با ارتکاب جرایم و شکنجه‌های هولناک، زندگی بسیاری را نابود کرده‌اند.

ازبیکستان یکی از سرزمین‌هایی است که به ویژه در دوران حکومت کریموف، مسلمانان را با شکنجه و آزار بی‌رحمانه‌ای مواجه کرد، به ویژه اعضای حزب‌التحریر را. در آن زمان، ازبیکستان به یکی از بدترین کشورها در نقض حقوق بازداشت‌شدگان سیاسی تبدیل گشت.
در حال حاضر، به طور تحقیرآمیز، گروهی از شباب حزب‌التحریر که پس از گذراندن دوره‌ی بیست‌ساله‌ی حبس‌شان آزاد شده بودند، دوباره به ناحق و به بهتان بازداشت شدند. این اقدام نشان‌دهندۀ ادامه‌ی سیاست‌های خصمانه‌ی نظام میرضیاییف نسبت به اسلام و مردم مسلمان ازبیکستان، به ویژه نسبت به فعالان دعوت به اسلام و خلافت است. میرضیاییف با این عملکردهایش، وعده‌های دوران تبلیغات انتخاباتی‌اش را درباره‌ی حمایت از آزادی بیان و حقوق بشر زیر پا کرده و پشت سر انداخته است.
امت اسلامی باید برای تغییر این نظام‌های ستم‌گر و حمایت از فرزندان مظلوم و آزاردیدۀ خود در زندان‌های استبداد در ازبیکستان و سایر سرزمین‌های اسلامی و هم‌چنین حمایت از مستضعفان در همه‌جا، اقدام کند.

ما از الله سبحانه وتعالی که بر همه چیز توانا و شکست‌ناپذیرست، خواستار فرج و گشایش نزدیک برای امت اسلامی هستیم.

﴿وَاللّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ [یوسف: 21]

 

ترجمه: ‏‏الله بر كار خود چيره و مسلّط است، ولی بيشتر مردم ( خفايای حكمت و لطف تدبيرش را ) نمی‌دانند.‏

نویسنده: عائشه محمد

مترجم: محمد مزمل

 

ادامه مطلب...

کنفرانس اخیر ناتو در واشنگتن و گذشت هفتاد و پنج سال از دشمنی و استکبار

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

جوبایدن، رئیس‌جمهور امریکا کنفرانس پیمان ناتو را در واشنگتن، پایتخت امریکا آغاز کرد. این کنفرانس مصادف به هفتاد وپنجمین سال تأسیس پیمان نظامی تهاجمی بین‌المللی به رهبری امریکا و دولت‌های اروپائی بود؛ پیمانی‌که به شعله‌ورساختن جنگ‌های منقطقه‌ای و داخلی به طور همیش عمل نموده و همین پیمان است که خرابی، فساد و کشیدگی و اختلافات را در قاره‌های پنج‌گانه به وجود آورده است که این اعمال مخربانه‌اش شمارش و حسابی ندارد.

بایدن در آغاز این کنفرانس با سخنان در ظاهر چرب و نرم اما فریبنده سخن گفته و این پیمان و دست آوردهای آن را ستود. وی در بیانیۀ خود به مناسبت گذشت هفتاد وپنج سال از پیدایش این پیمان اشاره نموده و آن را به اهمیت جای ارتباط داد که این پیمان 75 سال قبل در آنجا به امضاء رسیده است؛ اما از واقعیت و حقیقت موضوع که این پیمان، یک پیمان استعماری است، خود را به تجاهل زده و این پیمان را به کذب و بهتان طوری توصیف نمود که گویا در نشر صلح و استقرار جهان، سهم و نقش فعال داشته است.

این کنفرانس به صورت عموم در این مرحله به حمایت دوام‌دار از اوکراین تمرکز نموده؛ مخصوصاً بعد از این‌که روسیه در روز دوشنبه گذشته، بالای شهرهای اوکراین موشک‌باران نمود و منجر به آسیب به شفاخانۀ اطفال در شهر کی‌یف گردید. این مسأله مورد استناد رهبری این پیمان در بحث و تبصرۀ قضیۀ اوکراین بوده و بخش اعظم از کنفرانس شان را تشکیل می‌داد؛ طوری‌که بر سائر مسائل و اجندای این کنفرانس غالب و پررنگ‌تر بود. اعضای این کنفرانس تعهد نمودند که کمک‌های مالی به ارزش 43 ملیارد دالر در جریان سال آینده برای اوکراین داشته باشند و این اعضای خود را ملزم دانستند که کمک‌ بیشتر سلاح‌ها برای حفاظت از هوای این کشور داشته باشند که از آن‌جمله جنگنده‌های اف 16 است.

در مورد توزیع سلاح‌های پیشرفتۀ جدید امریکا در اروپا، ادارۀ بایدن اعلان کرد که به زودی در سال 2026م به نشر و توزیع عملیات موشک‌های دوربرد در آلمان شروع خواهد نمود. او هم‌چنان به نشر و توزیع سلاح‌های جدید پیشرفتۀ دیگری در آلمان اشاره داشت و هریک از کاخ سفید و حکومت آلمان در حاشیۀ این کنفرانس برای اولین بار اعلان کرده و گفتند: از زمان جنگ سرد تمرکز روی سلاح‌های پرقدرت بزرگ در آلمان بوده که از سال 2026م به حدی قدرت خواهد داشت که می‌تواند به خاک روسیه برسد و از آن جمله نشر موشک‌های کروز از طراز توماهوک است که به مسافت بیشتر از 2000 متر می‌رسد و موشک‌های اس ام 6 که بر ضد طیارات است، علاوه بر نشر سلاح‌های بیشرفتۀ جدید که از سرعت صوت تیزتر و سریع‌تر است و این بهترین حمایت را برای هم‌پیمانانه ناتو در اروپا می‌دهد. هم‌چنان این کنفرانس در روز اخیرش دعوت به تقویت روابط با جاپان و کوریای جنوبی قبل از گفتگوها با رهبری استرالیا،جاپان، نیوزلند و کوریای جنوبی نمود و "فومیوکیشیدا سیوک یول" رئیس‌جمهور کوریای جنوبی و "فومیوکیشیدا" نسخت‌وزیر جاپان به تقویت هم‌کاری‌های امنیتی با ناتو تعهد نمودند.

اما روسیه، امریکا و غرب را از تحریک‌نمودن دشمنی ناتو بر ضد روسیه هشدار داده گفت: «این عمل‌کرد به شدت رد خواهد شد.» سیرگی ریابکوف در شهر سن بترسبرگ گفت: «امنیت روسیه با این سلاح‌ها به خطر خواهد افتاد و این قضیه می‌طلبد تا از طرف روسیه پاسخ داده شود».

هم‌چنان چین به نوبۀ خود اعتراض خود را در برابر نشست ناتو اعلان نمود؛ چنانچه سخنگوی وزارت خارجۀ چین در روز پنج‌شنبه اعتراض و مخالفت شدید خود را در برابر نشست ناتو اعلان کرده و اشاره نمود: «ناتو تنش‌ها را در منطقۀ آسیا-پاسیفیک تشدید می‌کند.» هم‌چنان وی گفت: «ناتو پر از اظهارات دشمنانه‌ای است که در ذهن خود فکر جنگ سرد را دارد.» وی در ادامۀ سخنانش اصرار کرده گفت: «ناتو مملو از تعصب، تحریف و تحریکات است.» هم‌چنان چین اعتراض رسمی و جدی را در مورد این مسأله ارایه نموده است.

دیدگاه اعضای کلیدی و عمدۀ این پیمان یعنی امریکائی‌ها و اروپائی‌ها به جهان یک دیدگاه سلطه‌جویانه بوده، مخصوصاً دیدگاه امریکا، یک دیدگاه رهبری و ادارۀ استفاده‌جویانه است که محکوم به منفعت و ماده می‌باشد؛ لذا امریکا و هم‌پیمانان بزرگ آن طوری هستند که جهان را مزرعه و منطقۀ استعمار و کسب منافع مادی و استفاده‌جوئی خود می‌بینند.

امریکا این پیمان را برای محدودساختن قدرت‌های بزرگ رقیب خود استفاده می‌کند، مخصوصاً در مورد روسیه و چین که امریکا این دو قدرت را با ایجاد پایه‌گاهای نظامی‌اش محاصره ساخته است. لذا پیمان‌های نظامی با دولت‌های منطقه و دولت‌های کوچک به هدف محاصرۀ چین و روسیه است و امریکا در عین زمان حمایت و پیروی از خودش را بالای شرکاء اروپائی‌اش در این ظلم‌ها تحمیل می‌کند.

اما در مورد سائر دولت‌های جهان باید گفت که امریکا از طریق ناتو برای مهارکردن این دولت‌ها دخالت نظامی می‌کند و یا برای فروپاشی داخلی شان کار می‌کند؛ چنانچه با لیبیا و صربستان چنین نمود و یا این‌که از طریق ترساندن و تهدیدنمودن و نشان‌دادن چماق بزرگ که آن را به پیروی‌اش وادار سازد عمل می‌نماید؛ چنانچه با سائر دولت‌های از چنین رفتاری کار گرفته است.

بدون شک که ناتو اساساً برای جلوگیری و سرکوب‌نمودن دولت اتحاد شوروی و جلوگیری از نفوذ  آن در اروپا تأسیس شد؛ لذا انحلال و لغو آن نیز بعد از لغو پیمان وارسا بوده که رهبری آن را روسیۀ کمونیستی به عهده داشت و بعد از سقوط کمونیستی و پایان‌دادن پایگاه دولت‌های کمونیستی و افراطیت آن صورت گرفت، اما در نتیجه چنین شد که امریکا و دولت‌های غربی ضمن خاتمه‌دادن دشمن کمونیستی‌اش به شکل و صورت پیمان ناتو در آمدند و سپس برای این پیمان دشمن جدیدی ساختند که همانا اسلام است؛ اسلامی‌که آن را منزوی ساخته و با تندروی، تروریستی و بنیادگرائی متهم نمودند. 

بدون شک پیمان ناتو و توسعۀ آن و این‌که بسیاری از کشورها مانند سویدن و فلند به آن پیوستند و کاندیدا شدن اوکراین به خاطر پیوستن به این پیمان، مورد حمایت قرار گرفت، تمام این موارد عمر استعمار و استکبار را طولانی ساخته و باعث خشونت علیه دولت‌های ضعیف، فقیر، و رعب و وحشت ملت‌های شان از جانب امریکا و ناتو شده و این رفتارها به عنوان یک رفتار بین‌المللی و عرف دائمی جهانی شده است.

این واقعیت بین‌المللی غیر معمول وغیر عادی به سبب وجود چنین پیمان سلطه‌خواهانۀ ظالمانه، وضعیت بسیار سختی را بالای مسلمانان تحمیل می‌کند که تغییر و از بین بردن آن و نجات از چنگ این پیمان یک امر لازمی است تا جهان را از شر این پیمان نجات دهد؛ زیرا استمرار و جود این پیمان به معنی بقای ظلم و استکبار و یک نشانه و خصوصیت منفی برای روابط بین‌المللی و شکل متنفر و چهرۀ زشت به این روابط دارد و سلطۀ یک قوت بزرگ استعماری را به کرسی می‌نشاند.

لذا تغییر چنین وضعیتی یک تغییر مطلوب است که هیچ راه گریزی از آن نبوده تا بشریت را از این میراث شومی‌که بعد از جنگ جهانی دوم باقی مانده، نجات دهیم؛ میراث شومی که کمر مسلمانان را شکسته و تمام ضعفاء و مظلومین را در جهان تحت ظلم و در چنگال خود گرفته است.

این وظیفۀ بزرگ را به جز از حاملین دعوت و رسالت‌مندان مسلمان که دارای عقائد قوی و پاکی هستند کسی دیگری نمی‌تواند حمل کند؛ کسانی‌که به صورت جدی در این راستا کار می‌کنند و برای ازسرگیری زندگی اسلامی و اقامۀ دولت خلافت راشدۀ ثانی بر منهج نبوت ثابت قدم هستند؛ خلافتی‌که تنها امیدی برای نجات بشریت از زیر یوغ جهان سرمایه‌داری و ابزار نظامی تهاجمی‌اش که به وسیلۀ ناتوی جنایت‌کار اجراء می‌شود می‌باشد.

برگرفته از شماره 504 جریدۀ الرأیه

نویسنده: استاذ احمدالخطوانی

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

قیادت، آشوب و سقوط امریکا!

(ترجمه)

خبر:

نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم یهودی به تاریخ 2024/7/24 در مقابل کانگرس امریکا سخنرانی کرد و در هر دو یا سه جمله‌ای که این جنایتکار ایراد می‌کرد، اعضای کانگرس  با تشویق گرم او را استقبال می‌کردند و گاهی اوقات کف‌زدن‌ها تا نیم دقیقه ادامه می‌یافت. در طول 53 دقیقه سخنرانی او 79 بار که از جمله 58 بار در حالت ایستاده  تشویق شد.

تبصره:

نمایندگان هر مردمی‌که در مقام رهبری می‌رسند ممثل احساسات مردم خود هستند و به عنوان یک دولت‌مرد شناخته می‌شوند که نماینده گروه، حزب یا کسانی‌که او را انتخاب کرده‌اند، احساسات مردم خود را  تمثیل می‌کنند؛ چون اهل نظر و انديشه هستند و در گفتن حقيقت شجاع می‌باشند و از سرزنش منتقد نمی‌ترسند؛ زيرا رسالت‌شان اظهار نظر است و نظرشان ارزش دارد. هم‌چنین محاسبه کردن حاکمان برای هر چیز کوچک و بزرگ، به طوری‌که آن‌ها انحرافات حاکمان را اصلاح می‌کنند، مسیر دولت خود را در مسیر خود نگه‌می‌دارند تا اطمینان حاصل کنند که از عقیده وفکرشان منحرف نشود و دست مردم را مانند امام برای حرکت به جلو بگیرند. یکی از آن مسیر باید متعادل باشد،سخنانش را با دقت گوش کند، مسائل را ارزیابی  و زمانی که نظرش را بیان می‌کند بتواند پاسخگو باشد.

بناءً اعضای کانگرس امریکا اعم از سناتورها و نمایندگان این ویژگی‌ها را ندارند و به عوام‌فریب‌هایی تبدیل شدند بدون این‌که به منافع کشور خود در کوتاه‌مدت و بلندمدت فکر کنند، برای هر جنایتکار و منفوری کف می‌زنند. این نشانه روشنی از میزان نزول امریکا تا رسیدن به ویرانی و سقوط در ورطه نابودی است.

مجالس آن‌ها شبیه مجالس کشورهای متأخر از جمله رژیم‌های سرزمین‌های اسلامی گردیده، کشورهایی‌که وظیفه اعضای مجالس در این رژیم‌ها اینست که رئیس جمهور یا شاه را تشویق کنند و به او آسیب نرسانند؛ چون او را در موقعیت مقدس قرار می‌دهند؛ زیرا او ولی الأمر و عاقل است و آنچه را که هیچ کس نمی‌داند، همانطور که ادعا می‌کنند می‌داند! در حالی‌که او مرتکب گناه می‌شود، پول‌های‌شان را غارت می‌کند، پشت‌شان را شلاق می‌زند، با دین‌شان می‌جنگد و سرزمین‌شان را به استعمارگران کافر می‌فروشد. برای آن‌ها ساکت و صبور بودن در برابر ظلم و خیانت حاکم یا کف زدن و ستایش حاکم بهتر از اینست که او را پاسخگو کنند و برای اصلاح او تلاش کنند یا به عبارت صحیح‌تر برای پاین آوردن او تلاش کنند. در غیر این صورت به ادعای آن‌ها نزاع و فساد بزرگی پیش خواهد آمد؛ درحالی‌که نمی‌دانند که در فتنه افتاده و در فساد شرکت کرده اند.

آیا سناتورها و نمایندگان امریکا این فکر را کردند که چه می‌کنند یا در حین تشویقی یک پسر کوچک حقیر حتا یک لحظه هم فکر نکردند؟ اصل ماجرا اینست که او را به عنوان کارمند خود که در خدمت برنامه‌های بدخواهانه آن‌هاست از سمت‌اش برکنار نمی‌کنند. یا با عواطف شدید و پر از عشق به یهودیان و پر از نفرت نسبت به اسلام و مسلمین بیرون رفتند و در کف زدن و رقابت ایستادند و نشسته بودند!

آن‌ها پس از عملیات طوفان  الأقصی در 7 اکتبر 2023برای نشان دادن محبت خود به یهودیان و نفرت خود از مؤمنان به رقابت پرداختند. بزرگ‌ترین آن‌ها، بایدن، در حالی‌که فقط چند متر می‌توانست راه برود، پاهایش را می‌کشید و  وزیران او و کل رهبران غرب از او پیروی کردند و از تجاوز یهودیان به غزه حمایت کردند و به آن‌ها از کشتن کودکان و زنان و بزرگان غزه تبریک گفتند. ارزش‌هایی را که از آن می گویند، مانند حقوق انسان‎ها، زنان و کودکان، زیر پا گذاشتند. آن‌ها قوانین بین‌المللی نادرست خود را که می‌گوید مردم حق مقاومت در برابر اشغالگر را دارند، نادیده گرفتند. فلسطین اشغال است، پس مردم آن حق مقاومت را دارند و همه مسلمانان و هر شخصی حق دارد به آن‌ها کمک کند تا اشغالگر را بیرون کنند، همانطوری که اشغالگران را در افغانستان بیرون کردند.

توجه داشته باشید که شریعت مسلمانان را ملزم به قیام و بیرون راندن اشغالگر از فلسطین می‌کند؛ زیرا این سرزمین تنها متعلق به مردم آن نیست؛ بلکه متعلق به همه مسلمانان است و مردم آن نیز بخشی از آن‌ها هستند!

آیا سناتورها، نمایندگان و رهبران امریکا می‌دانستند که جهان ناظر بر میزان ناتوانی کشورشان در توقف جنگ و سپس اجرای راه‌حل دو کشور است؟ و این‌که مانند دلقک‌های مسابقات ورزشی، متوجه تشویق احمقانه آن‌ها می‌شویم که این امر موقعیت و اعتبار آن را پایین می‌آورد و باعث می‌شود دولت‌ها جرٲت کنند آن را به چالش بکشند، در مقابل آن بایستند و علیه آن کار کنند. در عوض، اگر آن‌ها می‌ایستادند و پسر گمراه‌شان، نتانیاهو را پاسخگو می‌دانستند یا حداقل او را سرزنش می‌کردند و از سیاست لرزان دولت کشورشان حمایت می‌کردند، بخشی از ارزش اخلاقی خود را به واسطه موقعیت خود حفظ می‌کردند.

اما می‌دانیم که امریکا در حال نابودی است و از بایدن گرفته تا ترامپ به زوال عقل مبتلا شده اند و با تشویق بزرگان و نمایندگانش برای عضو کوچکی از رژیم یهودی مات و مبهوت شد و این‌که این رژیم پایگاه پیشرفته آن‌ها در قلب سرزمین‌های اسلامی قرار دارد، دیوانه شده است؛ زیرا کودکان، زنان و مردان بی‌گناه را می‌کشد، شکنجه می‌کند و حتی از گرسنگی می‌کشند و خانه‌ها، شفاخانه‌ها و مدارس را ویران می‌کند، آینده را در نظر نمی‌گیرد که این جنایت‌ها ثبت می‌شود و این امر باعث می‌گردد که  روزی الله سبحانه وتعالی بندگان خود را با قدرت عظیم علیه آن‌ها و یهودیان ارسال نماید.

شاید بدانند که إن‌شاء الله خلافت در راه است و آن‌ها را فرصت نمی‌دهد و هر آنچیزی را که  به خاطر سد راه حاکمیت الله سبحانه و تعالی و جلوگیری از تأسیس آن به کمک رژیم یهودی خرچ کردند، دست‌شان را نمی‌گیرد و زود است که حسرت و پیشمانی آن را ببینند و سپس شکست بخورند و در روز قیامت در جهنم حشر خواهند شد.

نویسنده: أسعد منصور

26محرم 1446ه.ق.

 1 آگست 2024م.

مترجم: پارسا امیدی

 

ادامه مطلب...

نگاهی به سیرت رسول الله صلی الله علیه وسلم با محاکمۀ 23 زندانی سیاسی سابق در تاشکند!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

بعد از سال 2016م زندانیان سیاسی که در سال‌های 1999م و 2000م به خاطر گفتن کلمۀ"ربنا الله" محاکمه شده بودند، از حبس رها گردیدند؛ زندانیانی‌که سال‌های طولانی را در زندان‌ها سپری نموده و اوج جوانی شان را در زندان‌هاسپری کردند. بعد از هلاکت و مرگ "کریموف" رئیس‌جمهور سابق نظام طاغوتی که انواع شکنجه و طغیان‌گری‌ها را در حق حاملین دعوت، مخصوصاً شباب حزب‌التحریر مرتکب شد؛ چنانچه پدر، مادر، پسر و دختر یک دعوت‌گر را برای مدت‌های طولانی محاکمه کرده و سلامت شان را از بین بردند، جوانی شان از بین رفت و حتی صدها تن از فرزندان مسلمان و مردان مسلمان در آنجا به قتل رسید، میرضیایف که جا‌نشین آن قرار گرفت، کسانی‌که مدت حبس شان را تکمیل کرده بودند از زندان رها کرد؛ مسأله‌ای که سرور و خوشحالی و امید را در خانۀ بسیاری از مظلومین سرازیر نمود؛ اما متأسفانه که این حالت دوام نکرد و تمام آنچه در جریان نظام کثیف که به دست کریموف انجام شده بود، به وقوع پیوست و بار دیگر حملات ناگهانی اشخاص نقابدار و عملیات تلاشی خانه‌ها، تعذیب، شکنجه وظلم شروع شد.

در آغاز همین سال جاری 23 تن از زندانیان سابق در شهر تاشکند، گرفتار و محاکمۀ شان به پایان رسید و در مورد هرکدام شان حبس‌های بسیار طویلی به اساس قانون خاص در نظر گرفته شد.

بلی، مسیر شباب حزب‌التحریر که از ابتدای این نظامِ ناپاک تاکنون از زندان‌ها بیرون نشدند، دقیقاً ما را به یاد آزار و رنج‌هایی می‌اندازد که نبی و رسول ما محمد صلی الله علیه وسلم و اصحابش رضوان الله علیهم اجمعین در راه دعوت متحمل شدند.

به گونۀ مثال؛ ممکن است شکنجه و فتنۀ مشرکین را در برابر سیدنا بلال ابن رباح، خباب ابن ارت، عمار و پدر و مادرش رضوان الله علیهم اجمعین یاد کنیم؛ اما صحابه رضوان الله علیهم اجمعین در برابر این همه چلنج‌ها در مرحلۀ دعوت در مکه ثابت‌قدم ماندند و نتیجۀ آن نعمت الله سبحانه وتعالی برای شان داده شده و دولت اسلامی در مدینۀ منوره اقامه گردید.

چقدر این تاریخ و آن تاریخ باهم مشابه اند؛ ظلم و شکنجه بر ضد مسلمانان امروز تکرار می‌شود؛ مخصوصاً در حق حاملین دعوت در ازبیکستان! تنها فرقش اینست؛ آنانی‌که به مقابل رسول الله صلی الله علیه وسلم و صحابه می‌جنگیدند، مشرکین بودند که دشمنی شان را در برابر اسلام اعلان کردند؛ اما امروزه این حکام که مسلمانان را حبس می‌کنند، خود را مسلمان می‌پندارند! با وصف آن‌هم ما امیدواری خود را اظهار می‌کنیم تا شاید حکومت ازبیکستان هویت خود را درک نموده و سیاست دشمنانۀ خود را در برابر اسلام و مسلمانان تغییر دهد!

اگر ما به سیرت رسول الله صلی الله علیه وسلم توجه کنیم، بعضی از اصحاب اصلاً گمان نمی‌کردند که روزی عمر بن خطاب مسلمان می‌شود؛ زیرا وی در برابر هرکسی‌که به اسلام می‌گروید، بسیار سخت‌گیر بود؛ اما با آن‌هم به برکت دعای رسول الله صلی الله علیه وسلم: «اللهم اعزالاسلام باحب الرجلین الیک؛ عمربن الخطاب او عمروبن هشام؛ یعنی یا الله اسلام را با یکی از دو مردی‌که در نزدت دوست‌داشتی است، عزت بده؛ عمربن خطاب و یا عمروبن هشام.» همین بود که عمر ابن خطاب رضی الله عنه ایمان آورد.

لذا برای شخص مناسب نیست وقتی یکی از معانعین سرسخت دین اسلام به اسلام روی آورد تعجب کند. شکی نیست که در پیش روی حکومت "میرضیایف" نیز فرصت تاریخی برای توقف این ظلم وجود دارد؛ ظلمی‌که در حق آنانی‌که دعوت اسلام را برای از سرگیری زندگی اسلامی حمل می‌کنند، جریان دارد تا این دعوت‌گران را از زندان‌ها رها سازند. یقیناً اگر آن‌ها نیت و ارادۀ اصلاح را داشته باشند این کار را می‌توانند انجام دهند. لذا برای شان کافی است که آنچه از آن‌ها خواسته شده به عنوان مسلمان فهم و درک کنند.

شکی نیست اگر امروزه نظام اسلام در زندگی تطبیق می‌شد این در حقیقت نصرت و عزت شان می‌بود؛ برعلاوه زندانیانی‌که یکی بر چهارم حصۀ عمرشان را در زندان سپری کردند و یا این‌که در این اواخر محکوم شدند و یا دوسیه شان تحت تحقیق قرار دارد، به هیچ وجه اتهاماتی‌که این حکومت بر ضد این زندانیان نسبت داده هیچ ارتباط و مصداقی ندارد. حکومت ازبیکستان و نیروهای امنیتی‌اش این مسأله را به خوبی می‌دانند.

ما به حکومت "میرضیایف" می‌گوئیم؛ شما فرزندان سرزمینی هستید که علمای بزرگی هم‌چون امام بخاری، ترمذی، علامه برهان الدین مرغینانی، البیرونی... در این سرزمین تربیت یافتند. بدون شک منبع وجود چنین علماء همانا علوم پاک اسلامی و نظام کامل اسلام بوده و یقیناً تا زمانی‌که دوباره اسلام به عنوان یک نظام زندگی بر نگردد، هرگز نسل با عزت و علماء راسخی‌که در تاریخ ما گذشته، تکرار نخواهد شد.

برای این‌که ما نسلی باشیم که شکر علماء و فقهای خود را به جای آوریم، به افتخار کردن و زیارت قبرهای شان ممکن نه؛ بلکه این افتخار با تعلیم علوم تفسیر، حدیث و فقه برای فرزندان ما و با تطبیق اسلام به دست می‌آید تفسیر، حدیث، فقه و تطبیق اسلام که از آن علماء برای ما به میراث گذاشته اند!

بدون شک بالای حکومت امروزی ازبیکستان لازم است تا ظلم را بالای شباب حزب‌التحریر توقف دهد؛ آنانی‌که به خوبی فهمیدند که تنها اسلام است که در آن خیر و خوبی برای سرزمین ما و مردم ما است!

بر حکومت ازبیکستان لازم است که این حاملین دعوت را به صورت فوری از زندان آزاد سازد! این دعوت‌گران هدف‌شان بازگرداندن اسلام در  صحنۀ زندگی است و چی نیک و زیباست که این حکومت به ریاست میرضیایف از این فرصت پیش آمده به خوبی استفاده کند و برای بازگردان این سرزمین به سرزمین علمای راسخ گذشته سهم فعال داشته باشد.

پس ای حکام ازبیکستان! اولاً از الله سبحانه وتعالی تقوا کنید و موقف کنونی خود را در برابر حاملین دعوت تغییر دهید؛ حاملین دعوتی‌که برای تطبیق اسلام به عنوان یک نظام و حمل آن به سوی جهان تلاش می‌کنند! اگر شما این عمل را انجام دهید، الله سبحانه وتعالی نیز به شما برکت داده و عزت و سعادت دنیا و آخرت را برای‌تان ارزانی خواهد کرد.

﴿إِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّالَّذِينَ هُم مُّحْسِنُونَ﴾ [نحل: 124]

ترجمه:بی‌تردید الله(سبحانه وتعالی) با کسانی است که تقوا پیشه کنند و نیز کسانی‌که نیکوکار باشند.

برگرفته شده از شماره 503 جریدۀ الرأیه

نویسنده: استاد صلاح الدین اوزبیکی

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...

دنیا گذرگاه آخرت است!

(ترجمه)

در فتح الباری شرح صحیح البخاری با اندکی تصرف در باب "کن فی الدنیا کاَنّک غریب اَو عابر سبیل" از عبدالله بن عمر رضی الله عنه روایت شده است که گفت:

«أخذ رسول الله صلی الله علیه وسلم بمنکبی فقال؛ "کن فی الدنیا کأنک غریب أو عابر سبیل"وکان ابن عمریقول: إذا أمسیت فلا تنتظرالصباح و إذاإصبحت فلا تنتظر المساء وخذ من صحتک لمرضک ومن حیاتک لموتک»

ترجمه: رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم شانه‌های مرا گرفت و فرمود؛ در دنیا چنان زندگی کن که گویی رهگذر و یا مسافر هستی! ابن عمر رضی الله عنه می‌فرماید: هنگامی‌که شام کردی منتظر صبح نباش و هنگامی‌که صبح کردی منتظر شام نباش، در تندرستی خود چیزی را برای ایام مریضی و در وقت زندگی چیزی را برای مرگ خود قرار ده!

این حدیث از لحاظ  فایده و ارزش از جمله بزرگ‌ترین احادیث به حساب می‌آید و پندها و اندرزهای بزرگی را در خود جای داده است، مؤمن را به سوی مسکن و جایگاه حقیقی‌ وی -که زندگی کردن در آن‌جا برایش سزاوارتر است- سوق می ‌هد؛ نه این‌که به دنیا تکیه کند، آن را وطن و مسکن خود قرار دهد و در آن آرام گیرد؛ بلکه باید برای روز مرگ و قیامت آماده شود؛ روزی‌که مال و فرزند برای انسان هیچ نفعی ندارد؛ مگر این‌که با قلب سلیم به نزد الله سبحانه وتعالی برود.

ای مسلمانان! دنیا گذرگاهی برای آخرت است. مسلمان در دنیا به گونه‌ای زندگی می‌کند که گویی مسافر و یا رهگذر است و قلبش به دنیا وابسته نیست. می‌داند که هر قدر سفرش در دنیا طولانی باشد، بازهم این گذرگاه را ترک کرده و به سوی دارالقرار رهسپار می‌شود. "بدون شک که آخرت دارالقرار است".

بنابراین، همان‌طور که ابن عمر رضی الله عنه از این سخنان رسول الله صلی الله عله وسلم آگاه شد، بر مسلمانان امروز نیز لازم است تا از آن‌چه او درک کرد آگاه شوند؛ چنانچه کار کردن برای اعزاز و تقویت دین مبین اسلام در رأس این آگاهی قرار دارد؛ خصوصاً بعد از این‌که اسلام دهه‌هاست از زندگی عملی انسان‌ها کنار رفته و مسلمانان باید با سرعت و جدیت تمام برای اقامۀ دولتی تلاش کنند که دوباره دیگر اسلام را بالای مردم تطبیق می‌کند.

پروردگارا، خلافت راشده بر منهج نبوت را زود تر نصیب مان بگردان تا به وسیلۀ آن پریشانی مسلمانان و مشکلاتی را که دامن‌گیر این امت شده از بین ببریم!

پروردگارا، زمینت را با نور وجه کریمت منور بگردان! الهم آمین!

مترجم: خبیب عرب

ادامه مطلب...

تجاوز رژیم یهود به حریم سرزمین‌های اسلامی و ترور فرزندان امت در پایتخت‌ها؛ جرم اصلی این رژیم‌های بزدل است!

(ترجمه)

رژیم صهیونیستی در یک حملۀ خائنانه و بی‌شرمانه برادر مان اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس را صبح‌گاه امروز در تهران ترور کرد. از الله سبحانه وتعالی برای ایشان رحمت و مغفرت و مقام شهدا را مسئلت داریم! إنالله و إنا الیه راجعون!

دست‌های ناپاک این رژیم غضب‌شده، فراخ گشته و فساد آن گسترش یافته است. جنایت‌های آن دیگر محدود به سرزمین‌ مبارک فلسطین نمی‌شود که مردم آن را با کشتار و شکنجه و نسل‌کشی مواجه نموده است. اکنون طیاره‌ها و هواپیماهای آن در آسمان پایتخت‌های سرزمین‌های مسلمانان و شهرهای شان گشت می‌زنند، هرگونه که بخواهند کشتار می‌کنند، تخریب و آتش‌سوزی راه می‌اندازند و هر زمان که بخواهند ترور می‌کنند. تفاوتی میان غزه و یمن، یا ضاحیه جنوبی بیروت و تهران وجود ندارد. زبان حال و مقال شان، گویای اینست که آن‌ها هیچ حرمت و احترامی برای مسلمانان قائل نیستند؛ نه در خون و جان‌شان و نه در سرزمین و آسمان شان. به نظر می‌رسد هیچ مرزی به آن‌ها وجود ندارد و هیچ خط قرمزی نمی‌تواند آن‌ها را بازدارد!

وضعیت به گونه‌ای شده است که دیگر هیچ سرزمین اسلامیّ وجود ندارد که از تعرض رژیم یهود در امان باشد. این در حالی است که حکام خیانت‌کار و دسیسه‌گر، به حدی دچار ذلت و خواری شده‌اند که دیگر به سرزمین‌هایی‌که مورد تجاوز قرار گرفته و به کرامتی‌که نقض شده یا هم به همسایگان مسلمان شان که مورد ظلم دشمن واقع شده‌اند، توجهی ندارند. آن‌ها حتی از خون ناحق ریخته‌شده چه خون مهمانانی‌که به آنان پناه آورده‌اند و چه مسلمانانی‌که از دست ظلم یهود به آنان پناه برده‌اند، به حرکت نمی‌آیند.

وضعیت تمامی حکام، چه کسانی‌که علناً به خیانت و عادی‌سازی روابط با رژیم یهود(اسرائیل) پرداخته اند و چه کسانی‌که به دروغ ادعای مقاومت و پایداری می‌کنند، هیچ تفاوتی ندارد. همه حکام در وضعیت مشابه قرار دارند؛ یا سکوت کرده و در توطئه‌ها دست دارند یا به قدری بزدل و سست اند که حتی از پاسخ به حملات دشمن عاجز اند! آن‌ها حق پاسخ‌گویی را فقط برای خود محفوظ دانسته و در عوض اقدام فوری به پاسخ‌دادن در آینده اکتفاء می‌کنند و یاهم از ترس و بزدلی خود از اقدام مؤثر بازمانده اند؛ در حالی‌که زیر سقف امریکا پناه گرفته اند و دشمن بدون هیچ محدودیتی به کشتار و تخریب ادامه می‌دهد.

آنچه که رژیم یهود امروزه انجام می‌دهد، نشان‌دهندۀ اینست که دشمنی وی به تمام امت اسلامی معطوف است؛ نه فقط به مقامات و یا دولت‌های خاص. رژیم یهود به تجاوز بر همه می‌پردازد و شر او دیگر به فلسطین و مردم آن محدود نمی‌شود و این شر تا زمانی‌که این رژیم از ریشه برچیده نشود، هم‌چنان ادامه خواهد یافت.

رژیم یهود(اسرائیل) تا زمانی‌که وجود داشته باشد، همواره به تجاوز خود ادامه خواهد داد. این حوادث بیان‌گر اینست که در شرایط کنونی، چه مسلمانان بومی و چه کسانی‌که از مناطق دیگر به سرزمین‌های اسلامی روی آورده اند، هیچ مکانی امنی برای اقامت یا پناهگاه ندارند!

تا زمانی‌که این حکام بزدل و ترسول وجود داشته باشند و بر اریکۀ قدرت نشسته باشند؛ سرزمین‌های مسلمانان هم‌چنان به تاراج خواهد رفت، ناموس و کرامت‌شان مورد تجاوز قرار خواهد گرفت، خون‌های شان ریخته خواهد شد و جان‌های‌شان مورد تهدید قرار خواهند گرفت.

قدرت و توانمندی‌های امت، تعداد و ثروت‌هایش، ارتش‌ها و نیروهایش، با وجود این‌که زیاد و بزرگ است، تا زمانی‌که این نظام‌های خیانت‌کار آن‌ها را معطل و محدود کنند، هیچ سودی نخواهند داشت. این رژیم‌های حاکم نه از امت دفاع می‌کنند و نه پشتوانه‌ای برای آن هستند!

قضیۀ و مسألۀ رهایی و نجات از این حکام بزدل که به امت خیانت کرده و به دین و خونش هتک حرمت کردند و عهد الله سبحانه وتعالی و پیامبرش را شکسته‌اند، اکنون در هر رویدادی به چشم می‌خورد و حتی این قضیه به اصل و اساس هر مصیبتی‌که در سرزمین‌های اسلامی رخ می‌دهد، تبدیل گشته است.

قضیۀ وجود یک امام و رهبر برای مسلمانان به عنوان سپر، که دین را اقامه و جهاد را زنده نگهدارد و سرزمین و مردمش را حفظ کند، به یک ضرورت مبدل گشته است. نباید فراموش کرد که وجود چنین امام و رهبری فرض بوده و با روی کار آمدنش به خواست الله سبحانه وتعالی، رژیم یهود و تجاوزاتش نابود و هیچ اثری از آن باقی نخواهد ماند! الله سبحانه وتعالی فرموده است:

‏‏﴿كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَاراً لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَاداً وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ [مائده: 64]

ترجمه : ‏آنان هر زمان كه آتش جنگی (عليه مؤمنان) افروخته اند، الله آن را (با شكست ايشان و پيروزی مؤمنان) خاموش ساخته است. آنان به خاطر ايجاد فساد در زمين می‌كوشند (و با نيرنگ بازی و فتنه‌گری و جنگ‌افروزی در پخش فساد می‌جوشند. آنان مفسدند) و الله مفسدان و تباهكاران را دوست نمی‌دارد.‏

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-سرزمین مبارک فلسطین

25محرم 1446ه.ق

31جولای 2024م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

واقعیت توافق پترودالر

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سؤال:

سایت الحرة به تاریخ 18جون 2024م چنین مطلبی را به نشر رساند: «اخیراً سایت‌های خبری به شکل گسترده‌ای، گزارش‌های منتشر نموده اند که حاکی از  توافق سعودی/امریکایی در سال 1974م می‌باشد؛ توافقی‌که بر اساس آن سعودی ملزم بوده که در تمام فروشات نفتی خود از دالر استفاده کند. بر حسب این گزارش‌ها، مدت این توافقنامه 50 سال بوده که اکنون به پایان رسیده است...» اما وب‌سایت "لیدر اینسایت" این گزارش‌ها را تکذیب و تاکید کرد که: «چنین توافقی وجود ندارد.» امیدوارم حقیقت و صحت این توافق، در صورت وجود آن و سپس نقش نفت در حفظ سیطرۀ دالر، برایم روشن شود و این‌که پس از آن، آیا تشکیلات بریکس می‌تواند در زمینه سیطرۀ دالر در آینده تأثیرگذار باشد؟

جواب:

 برای وضاحت بیشترِ جواب سؤالات فوق، می‌بایست موارد زیر را مورد بررسی قرار داد:

اول: این‌که با توجه به اخبار منتشر شده مبنی بر پایان مدت توافق سعودی و امریکا برای منحصر کردن فروش نفت به دالر؛ شبکه‌های اجتماعی مملو از این خبر است؛ اما هیچ یک از مقامات رسمی دو کشور در این مورد صحبت نکردند. گویا عمداً از این قضیه چشم‌پوشی نمودند! همان‌طور رسانه‌ها نیز در ابتدا از پرداختن به نشر این خبر خودداری کردند تا این‌که برخی از آن‌ها به دلیل حجم زیاد صحبت‌ها در مورد آن، در این خصوص شروع به صحبت نمودند. به عنوان مثال: وب‌سایت روسی RT  در 15 جون 2024م چنین مطلبی را به نشر رساند: «اولگا سامووالوا در وزگلیاد می‌نویسد: توافق پترودالر که بین سعودی و امریکا در سال 1974م امضا شده بود، به پایان رسیده است و این برای سعودی فرصت این را می‌دهد که نفت و تولیدات نفتی خویش را نه تنها در بدل دالر بلکه به هر ارز دیگری‌که می‌خواهد بفروشد. البته بر حسب تایید رسانه‌ها.» این یک تایید غیررسمی از یک منبع رسانه‌ای روسی است، در خصوص وجود چنین توافقی.

دوم: این‌که از طرف منابع رسانه‌های امریکایی این موضوع را تکذیب می‌کنند:

1- در سوال ذکر شده بود که در سایت الحرة به تاریخ 18 جون 2024م چنین آمده است: «...طبق این گزارشات، مدت این توافق 50 سال بوده، اکنون به پایان رسیده است که چنین چیزی نویددهنده پایان سیطرۀ ارز امریکایی است. اما وب‌سایت لیدر اینسایت این گزارش‌ها را تکذیب و تاکید کرد که: "چنین توافقی وجود ندارد».

2- روزنامه MorningStar به تاریخ 17 جون 2024م از اخبار و روایات منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، مبنی بر از بین رفتن توافق پترودالر درازمدت  امریکا و سعودی خبر داده گفت: «این توافق هرگز وجود نداشته است».

3- در یک پست وبلاگی که در روز جمعه منتشر شد، پول دونوان، اقتصاددان ارشد UBS Global Wealth Management، بر این اشاره کرد که داستان جعلی "توافق پترودالر" به طرز شگفت‌آوری منتشر شده است و این‌مسئله درس دیگری در مورد خطرات جانبداری تأییدی ارائه می‌دهد. (منبع: MorningStar، مورخ 17 جون 2024م)

سوم: این‌که هیچ یک از طرفین رسماً در مورد گفتگو‌های اخیر که حاکی از انعقاد توافق پترودالر بین امریکا و سعودی در سال 1974م و پایان مدت الزامیت آن در تاریخ 6 سپتامبر2024م بود، هیچ تبصرۀ رسمی ننمودند. هیچ یک از طرفین رسماً در تکذیب یا تأیید آن اظهار نظر نکردند، بلکه تنها همان‌طور که در فوق یاد آورشدیم، تبصره‌هایی از سوی منابع رسانه‌ای و شبه رسانه‌ای دیگری صورت گرفته است! لیکن قراین دیگری نیز وجود دارد که از طریق آن‌ها احتمال موجودیت چنین توافقی در  بین امریکا و سعودی وجود دارد که از جمله این قراین می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1- در گزارش دیوان عمومی محاسبات امریکا که در سال 1978م تحت عنوان «کمیته همکاری اقتصادی امریکا و سعودی» صادر گردیده، چنین آمده است: «دیوان عمومی به تقویت فعالیت کمیته همکاری‌های اقتصادی سعودی و امریکا که در جون 1974م تأسیس شده است، توصیه به همکاری‌های اقتصادی دو طرف و افتتاح دفتری برای وزارت خزانه‌داری امریکا در ریاض، برای ازسرگیری چرخۀ پترودالر نمود.»  این گزارش در مقدمه خود تأسیس این کمیته مشترک را تأیید می‌کند.

2- پس از این‌که پل دونووان در پست وبلاکی خود گفت؛ «معلوم است که داستان "توافق پترودالر" که امروز در حال دست به دست شدن است، خبر جعلی و دروغین بیش نیست.» و افزود: «شاید نزدیک‌ترین چیز به داستان توافق پترودالر، توافق مخفیانه‌ای باشد که بین امریکا و سعودی در اواخر سال 1974م به امضاء رسید و در آن وعده داده شده بود که در ازای سرمایه‌گذاری میلیاردها دالری سعودی از درآمدهای حاصل از فروش نفت در خزانه‌ای امریکا، این کشور برای سعودی کمک‌ها و تجهیزات نظامی ارائه کند.» (منبع: MorningStar، مورخ: 17 جون 2024)

3- پس از آن‌که روزنامه MorningStar در تاریخ 17 جون 2024م گفت: «توافق پترودالر دربین امریکا و سعودی توافقی است که هرگز وجود نداشته است.» در جای دیگر گفت: «بر اساس گزارشی که اداره حساب‌داری امریکا منتشر کرده است، موضوع مربوط به کمیته مشترک امریکایی و سعودی است که برای تقویت همکاری‌های اقتصادی بین دو کشور تشکیل شده بود و قرار تأسیس آن در تاریخ 6 اگست 1974م بین کیسینجر، وزیر امور خارجه امریکا و فهد بن عبدالعزیز ولیعهد سعودی در آن زمان امضا شد.»

4- روزنامه کویتی «القبس» در تاریخ 20 اکتبر2020م در ضمن نشر  اخبار برنامه "حافظه خبری" خود، خبری را منتشر کرد که در شماره تاریخی 7 جون 1974م خود منتشر کرده بود. در آن  چنین آمده بود: «رئیس جمهور نیکسون امروز با شاهزاده فهد بن عبدالعزیز، معاون دوم نخست‌وزیر سعودی و وزیر داخله، در خصوص امکان دستیابی به صلح پایدار در خاورمیانه در پی توافقات بر جداسازی نیروهای جبهه مصر و سوریه، همان‌طور در خصوص راه‌های گسترش همکاری‌های اقتصادی، صنعتی و دفاعی بین سعودی و امریکا گفتگو کرد. این گفتگوها در دفتر رئیس جمهور نیکسون در کاخ سفید پیش از صرف ضیافتی  صورت گرفت که از سوی رئیس جمهور نیکسون برای گرامی‌داشت از مهمانی که در یک سفر سه روزه دیروز از راه رسیده بود تدارک دیده بود. در این گفتگوها شاهزاده فهد در تلاش افزایش کمک‌های نظامی امریکا به کشورش در ازای ادامه همکاری سعودی در تامین نفت امریکا بود.

5- وب‌سایت businesstimes.com.sg در 18 جون 2024م ذکر نمود که: «روزنامه امریکایی نیویورک تایمز در 8 جون 1974م در صفحه اول خود چنین بیان داشته است: «وزیر امور خارجه کیسینجر و شاهزاده فهد بن عبدالعزیز، معاون دوم نخست وزیر سعودی و برادر ناتنی ملک فیصل، امروز صبح در "بلرهاوس" واقع جاده کاخ سفید، توافقنامه شش صفحه‌ای را امضا کردند.»

چهارم: با دقت نظر بیشتر در بند سوم که در فوق ذکر گردید، مخصوصاً استقبال نیکسون، رئیس‌جمهور امریکا از فهد بن عبدالعزیز،  نشان‌دهنده اهمیت زیاد آن دیدار و سپس تأسیس کمیته همکاری‌های اقتصادی امریکا و سعودی در 6 اگست 1974م است که منابع رسمی از جمله گزارش دیوان عمومی محاسبات امریکا به آن اشاره می‌کنند، حاکی از توافقاتی است که گویی این کمیته متولی اجرای آن بوده و همه این‌ها وجود توافقی بین امریکا و سعودی را تایید می‌کند، شاید مکتوب شده و محرمانه بوده و شاید  تفاهمات الزام‌آور و نانوشته‌ای بین یک دولت کوچک مزدور و بین دولت قدرتمندی چون امریکا بوده که معمولاً چنین تفاهماتی برای مزدوران کاملاً الزام‌آور است؛ اگرچه مکتوب شده هم نباشد.

تمام حقایق مذکور در فوق مؤید وجود توافق پترودالر است؛ چیزی‌که ما آن را ترجیح می‌دهیم؛ اگرچه این موضوع مخفی نگهداشته شده و ادارات رسمی آن را تأیید ننمودند؛ البته  آن را انکار نیز ننمودند.

پنجم: آن‌چه این را تأیید و ترجیح می‌دهد، توجه امریکا به تبدیل دالر به ارز بین‌المللی و جهانی است، چنان‌چه:

1- از زمان توافق برتون وودز در سال 1944م که قیمت هر اونس طلا را 35 دالر تعیین کرد، دالر در بالاترین سطح نظام پولی جهانی قرار گرفت؛ طوری‌که دالر و طلا از یک ارزش برخوردار شد؛ اما به دلیل پروژه‌های استعماری امریکا به ویژه جنگ ویتنام و هزینه‌های گزاف در جنگ، امریکا مجبور شده که دالرهای بیشتر از مقدار دالری چاپ کند که می‌توانست آن را با طلا مبادله کند تا جایی‌که در اواخر دهه 1960م، تعداد دالرهای در حال گردش افزایش یافته بود و دالر در جهان بیشتر از طلا شد. این امر کشورهای دیگر را تشویق کرد که در ازای دالرهای خود از امریکا طلا تقاضا کنند؛ چیزی‌که منجر به کاهش ذخایر طلای امریکا شد. چنان‌چه ذخایر طلای امریکا در پایان جنگ جهانی دوم در سال 1971م از 574 میلیون اونس به حدود 261 میلیون اونس کاهش یافت. این‌جا بود که ریچارد نیکسون، رئیس جمهور وقت امریکا، استاندارد طلا را در 15 اگست 1971م لغو کرد و این‌گونه دالر را به طور کامل از طلا جدا کرد. مسئله که به "فاجعۀ نیکسون" معروف است.

2- این جدایی دالر و طلا مشکل سیاسی و مالی برای امریکا ایجاد کرد و آن این بود که کشورهای جهان، دیگر عامل مجبورکننده برای به دست آوردن دالر نداشتند. لذا این امر باعث شد که امریکا به دنبال راه‌های دیگری باشد که کشورها را به سوی تقاضای بیشتر دالر سوق داده و در نتیجه سیطرۀ جهانی دالر محفوظ بماند تا این‌که بالاخره امریکا گم‌شده‌اش را در نیاز حتمی جهان به انرژی پیدا کرد؛ این در حالی بود که منبع اصلی انرژی در آن زمان نفت بود و سعودی هم بزرگترین تولیدکننده آن.

3- دولت نیکسون از طریق گفتگو با سعودی از سال 1972م تا 1974م در مورد ایجاد پترودالر و در نتیجه توافقی صورت گرفته که بر مبنی آن امریکا امنیت رژیم سعودی را تضمین نموده و در مقابل سعودی که بزرگترین تولیدکننده نفت در جهان بوده و دارای بزرگترین ذخایر نفتی در جهان است، نفت خود را در برابر دالر بفروش برساند؛ همان‌طور که سعودی نیز موافقت کرد که میلیاردها دالر از درآمدهای نفتی خود را مجدداً در اوراق خزانه امریکا برگرداند.

4- قبل از این قرارداد، سعودی به دلیل نفوذ عوامل انگلیسی در حکومت آن زمان سعودی، نفت خود را در بدل جنیه استرلینگ بفروش می‌رساند،  زمانی‌که این قرارداد در 8 جون 1974م بین وزیر امورخارجه کیسینجر و شاهزاده فهد بن عبدالعزیز، منعقد شد، این مقدمه‌ای برای معامله همرای سعودی به دالر به عنوان قیمت نفت در عوض استرلینگ بود.

پس از آن، شاهزاده فهد در سال 1975م، در زمان سلطنت برادرش، ملک خالد، به اوج شهرت رسید و ولیعهد شد. او در دوران برادرش ملک خالد از صلاحیت‌های زیادی بر خوردار بوده و بر همین منوال قرار داشت تا این‌که ملک خالد وفات کرده و در 13جون 1982م به پادشاهی رسید. وی در ولاء و وابستگی خود نسبت به امریکا معروف بود.

بنابراین، معاملات سعودی در زمینه فروش نفت از ابتدای سال 1975م منحصر به دالر شد، بر حسب بیان منابع پس از سال 1974م، فروش نفت سعودی به دالر امریکا منحصر شد و این امر شامل کشورهای عضو سازمان اوپک از کشورهای تولیدکننده نفت نیز می‌شد. بدین ترتیب لازم شد هر کشوری که نیاز به خرید نفت دارد، تا مقدار کافی از ارز دالر، تنها ارز منحصر به معاملات نفتی را داشته باشد. به این معنی که این کشورها باید وام های دالری می‌گرفتند و یا از بازارهای مالی و یا به هر وسیله دیگری برای‌شان دالر خریداری می‌نمودند. نکته‌ای قابل توجه این بود که امریکا تداوم سرازیر شدن دالر و بانک ذخایر فدرال تداوم تولید دالر را تضمین کرده بود... مخصوصاً این‌که ریال سعودی وابسته به دالر بوده و از همین جهت عاملی برای سعودی وجود دارد که جهت حفظ ثبات اقتصادی خود به دالر امریکا وابسته و متعهد باشد. چنان‌چه طی گزارش خبرگزاری اناضول بتاریخ 4 سپتامبر2019م چنین بیان داشت: «خالد الفالح وزیر انرژی سعودی تایید کرد که دالر امریکا ارز مورد اعتماد برای فروش و تجارت نفت خام کشورش در خارج از کشور باقی خواهد ماند...»

ششم: اگر پیوستن سعودی به تشکیلات بریکس به رهبری چین و روسیه که هردو از رقبای امریکا هستند، بر استمرار محدودیت سعودی در فروش نفت‌اش به دالر تأثیر بگذارد، این موضوع تحت تأثیر عوامل دیگری قرار می‌گیرد که برای روشن شدن آن موارد زیر را به  بررسی خواهیم گرفت:

1-    اصطلاح BRICS برای اشاره به اقتصادهای برازیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی به کار می‌رود. برازیل، روسیه، هند و چین در سال 2006م گروه BRIC را ایجاد نمودند تا به کشورهای در حال توسعه نقش بیشتری در امور بین المللی بدهند. در سال 2011م نام این گروه با اضافه شدن آفریقای جنوبی به BRICS تغییر یافت. در اجلاس الـ15 که در 24 اگست 2023م در ژوهانسبورگ، پایتخت آفریقای جنوبی خاتمه یافت، از پیوستن سعودی به همراه مصر، امارات، ایران، ایتوپی و ارجنتاین به گروه بریکس، در ابتدای سال 2024م خبر داده شد. یکی از اهداف این اجلاس تلاش برای رهایی از سیطرۀ دالر و صدور ارزی برای اعضای بریکس بود، چیزی‌که این کشورها در آن به توافق نرسیدند، سپس تصمیم به معامله با ارزهای محلی خود در میان شان گرفتند. به همین دلیل این گروه تلاش کرد تا سعودی، بزرگترین صادرکننده نفت را به این گروه دعوت کند.

شایان ذکر است که علی‌رغم اعلام رسمی تلویزیون سعودی در 1فبروری 2024م مبنی بر پیوستن سعودی به بریکس، مجید القصابی وزیر تجارت سعودی در میزگردی در حاشیه مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوئیس چنین گفت: «سعودی دعوت نامه‌ای برای پیوستن به بریکس دریافت کرد، اما ما هنوز به طور رسمی به آن نپیوستیم.» (منبع: سكاي نيوز عربي 16 جنوری2024م) این بدان معناست که سعودی منتظر موافقت امریکا برای پیوستن به بریکس بود تا این‌که پیوستن به آن در مصلحت امریکا باشد.

2- ورود کشورهای وابسته به امریکا مانند سعودی به گروه بریکس این گروه را سست و شکننده می‌کند، چنان‌چه ما شاهد مخالفت‌های آفریقای جنوبی در برابر صدور ارزی برای بریکس بوده ایم. در گروه بریکس به جز روسیه و چین هیچ کشور مستقلی وجود ندارد، بقیه کشورهای عضو آن، همه مزدوران غرب به ویژه امریکا به شمار می‌روند. اما روسیه و چین می‌خواهند طوری جلوه کنند که گویی قادر به مقابله با غرب و تشکیل یک جبهه متقابل در برابر آن هستند و همیشه از دنیای چندقطبی صحبت می‌کنند. وقتی امریکا به سعودی و سایر مزدورانش اجازه ورود به بریکس را می‌دهد، برای اینست که می‌خواهد از درون بر آن تأثیرگذاری داشته باشد، همانطور که قبلاً کشورهای اروپای شرقی تابع خود را در سال 2004م تشویق کرد که وارد اتحادیه اروپا شوند تا این‌که از طریق این کشورها بتواند بر این اتحادیه تأثیرگذاری داشته باشد، از طریق این کشورها وارد اتحادیه اروپا شوند. چان‌چه به وسیلۀ پولند که وارد اتحادیه شد، توانست مانع تدوین قانون اساسی برای آن شود، قانونی که باعث تقویت قدرت سیاسی این اتحادیه شده و آن را در حد شبه دولت فدرالی نزدیک می‌نمود. اما از این طریق هم‌چنان یک اتحادیه سست و شکننده باقی ماند که همواره در معرض شکستگی و فروپاشی قرار دارد. هم‌چنین زمانی‌ که سعودی که بزرگترین تولیدکننده اوپک است و نفوذ زیادی روی اوپک دارد، موظف شد تا فعالانه برای ایجاد نوعی از اتحاد بین اوپک و روسیه، برای کنترل تولیدات روسیه در داخل مرزهای اوپک با هماهنگی سعودی و روسیه، از اسالیب لازم استفاده کند.

 3- پوتین که کشورش یکی از اعضای موسس گروه بریکس بوده و بسیار مشتاق صدور ارزی مستقل برای این گروه است، تسلیم واقعیت سیاسی کشورهای عضو این گروه شده، چنین می‌گوید: «تداوم توسعۀ بریکس، نقش این تشکیلات را در سطح بین‌المللی، فعال خواهد داشت و این‌که موضوع اتخاذ یک ارز مستقل هنوز حل نشده و نیاز به گفتگوهای بیشتری دارد...» (منبع: الجزیره مورخ: 24 اگست2023) هم‌چنان الجزیره پیش از این بتاریخ 23/اگست/2023م، چنین مطلبی را منتشر ساخت: «موضوع ایجاد ارز مستقل برای بریکس، به دلیل عدم توافق بین پنج کشور و وجود اختلافات بین آن‌ها، به طور رسمی در جریان اجلاس در اجندا گرفته نشد... اما پوتین در یک سخنرانی ویدئویی برای این گروه، درخواست نمود تا به معاملات گروه به ارزهای محلی توسعه بخشند...» بنابراین، این‌گونه روسیه موفق نشد تا ارز جایگزینی برای دالر پیدا کند، البته او هم‌چنان تحقق چنین ارزی را از اعضاء بریکس تقاضا‌ می‌کند.

هفتم: این‌که تا زمانی‌که پول کاغذ باشد، ارزش ذاتی نداشته، مشکلات اقتصادی، احتکارهای اقتصادی، اختلافات سیاسی و حتی استعمار تدوام خواهد داشت. اسلام با وحی از جانب الله سبحانه وتعالی پول را متکی بر طلا و نقره قرار داده است. یعنی ماده‌ای که خوددارای ارزش ذاتی می‌باشد و همان‌طور که در احادیث صحیحه ثابت است، رسول الله صلی الله علیه و سلم طلا و نقره را به عنوان پول تعیین نموده و آن‌ها را  تنها معیار پولی و وجه نقدی قرار داده که سنجش مال و عمل به آن‌ برمی‌گردد. اما استعمارگران با استفاده از اسالیب استعمار اقتصادی و استعمار مالی، پول کاغذی را ابزاری از ابزار استعماری شان قرار دادند. بنابراین برای پول و وجه نقدی سیستم‌های دیگری ایجاد نمودند که مبتنی بر طلا و نقره نیست و از این‌جا بود که این مشکلات پدیدار شد...

لذا این مشکلات برطرف نمی‌شود مگر این‌که دولت خلافت اقامه شده و پول را به طلا و نقره برگرداند تا این‌که یا خود طلا و نقره در گردش باشد یا پول کاغذی جایگزین طلا و نقره در گردش باشد؛ جایگزینی که امکان تبدیل آن در هر زمانی وجود داشته باشد. این همان شریعتی است که الله سبحانه وتعالی بر مبنی علم پاک و منزه‌اش نازل فرموده است. همان‌طور که چنین می‌فرماید:

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾ [ملک: 14]

ترجمه: آیا کسی (همه چیز را) آفریده است نمی‌داند؟ در حالی‌که او باریک بین و بس آگاه است.

 اول محرم 1446ه.ق

مطابق به7 جولای 2024م

مترجم: محمد علی مطمئن

ادامه مطلب...

بن سلمان زمینه را برای فروش سرزمین حرمین آماده می‌کند!

(ترجمه)

خبر:

براساس گزارش رسمی خبرگزاری عربستان سعودی، محمد بن سلمان، ولی‌عهد سعودی و جیک سالیوان در دیدار خود "روابط راه‌بردی بین دو کشور و راه‌های تقویت آن در زمینه‌های مختلف را بررسی کردند. هم‌چنین درباره نسخه نیمه‌نهایی پروژه‌های توافق‌نامه‌های استراتژیک بین عربستان و آمریکا که کار روی آن‌ها تقریباً به پایان رسیده است، بحث و گفتگو صورت گرفت." (منبع: العربية نت)

تبصره:

پس از این‌که آل سعود 52 سال است نفت خود را برای خرید اسلحه از آمریکایی‌ها هزینه نموده؛ چنانچه گزارش‌ها تأیید می‌کنند که رژیم آل‌سعود در طی پنجاه سال گذشته نزدیک به سه تریلیون دالر برای خرید اسلحه هزینه نموده است. هم‌چنین پس از ۳۴ سال آموزشِ ارتش سعودی توسط نیروهای آمریکایی، درخواست حمایت از آمریکایی‌ها غیرمنطقی به نظر می‌رسد؛ آن‌هم با وجود قدرت و نیرویی‌که اکنون دولت سعودی در اختیار دارد!

بن سلمان در حال پیمودن مسیر پدربزرگ خود عبدالعزیز است که سرزمین قدس را با یک کاغذ و قلم به یهودیان تسلیم کرد و اکنون نوه‌اش دارد آماده می‌شود که سرزمین‌های حرمین شریفین و محل دفن رسول الله صلی الله علیه وسلم را به صلیبیان واگذار کند!  علاوه بر این‌که با کفار دست دوستی داده و به این دستور الله سبحانه وتعالی پشت کرده که می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنْ الْحَقِّ...﴾ [متحنه: ۱]

ترجمه: ای مؤمنان! دشمنان من و دشمنان خودتان را دوستان خود مگیرید که از روی دوستی برایشان پیام بفرستید؛ حال آن‌که آنان به دین راستینی که برای شما آمده، کفر ورزیده اند...

بنابراین، نمی‌توانیم کسی را که دست به چنین اعمالی می‌زند و سرزمین‌های مسلمانان را به دشمنان سرسخت آنان می‌فروشد، ولی‌الامر یا حاکمی بنامیم که اطاعت از وی واجب باشد؛ زیرا رسول الله صلی‌الله علیه وسلم می‌فرمایند:

«لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ» (رواه احمد)

ترجمه: در نافرمانی خالق نبايد مخلوق را اطاعت نمود.

بلکه باید با او و امثال وی به مبارزه برخواسته و در مقابل‌شان سنگر بگیریم و نظام‌های فاسد و ساختگی را که بر سینه امت اسلام سنگینی می‌کند، ریشه‌کن کنیم، سپس نظامی را که الله سبحانه وتعالی بر ما فرض کرده است، برپا کنیم که تنها توسط آن سرزمین‌ها و آبروی مسلمانان در امان مانده  و زندگانی توأم با رضایت الله سبحانه وتعالی و پیامبر صلی الله علیه وسلم را برای‌شان تضمین می‌کند، آن‌گاه به یاری الله متعال در دنیا و آخرت کامیاب خواهند شد. این امر بعید و غیرممکن نیست، بلکه وعده الله سبحانه وتعالی و مژده رسول الله صلی‌الله علیه وسلم است که از هوای نفس سخن نمی‌گوید:

«ثُمَّ تَكُونُ خِلَافَةً عَلَى مِنْهَاجِ النُّبُوَّةِ»

ترجمه: سپس خلافتی بر اساس منهج نبوی شکل خواهد گرفت.

23محرم 1446ه.ق.

29جولای 2024م.

مترجم: عبدالرحمن مستنصر

ادامه مطلب...

کنگرۀ امریکا با شور و شوق بی‌نظیر و کف‌زدن‌های بی‌وقفه، از سفاک غزّه استقبال کرد!

(ترجمه)
﴿قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ﴾ [آل عمران: 118]

ترجمه: به راستی کینه و دشمنی از لحن و سخنان شان پیداست و آنچه در سینه‌های شان پنهان می‌دارند، بزرگ‌تر است.

پس از ده ماه کشتار روزانه در غزّه که به دقت با صدا، تصویر و آمار و شهادت‌ها مستند شده، کنگرۀ آمریکا با شور و شوق جنون‌آمیز، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، نتانیاهو را به عنوان قهرمان مردم خود استقبال کرد. گویا به او گفتند: "می‌خواهیم تو را به خاطر کشتار مردم مسلمان غزّه به نمایندگی از خود، مورد پاداش قرار دهیم". الله سبحانه وتعالی در قرآن فرموده است:

﴿إِن تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُواْ بِهَا﴾ [آل عمران: 120]

ترجمه: اگر نيكی به شما دست دهد (و نعمتی هم‌چون پيروزی و غنيمت بهرۀ شما گردد، کافران) ناراحت میشوند و اگر به شما بدی برسد، شادمان میشوند.

این رویدادها هم‌چنان نشان می‌دهد که غرب کافر و استعمارگر، به امت اسلامی تنها به چشم یک امت شکست‌خورده و به سرزمین‌هایش به عنوان مستعمره‌ای برای خود نگاه می‌کند. اگر غرب در توان خود می‌دید، مسلمانان را از روی زمین نابود می‌کرد.

در دیدگاه غرب، جنگ‌های صلیبی به پایان نرسیده و تنها نام‌ها تغییر کرده‌اند. هربار که دوره‌ای از استعمار به پایان می‌رسد، دوره‌ای دیگر آغاز می‌شود؛ چهره‌ها و نام‌ها عوض می‌شود؛ اما اعمال همانند گذشته باقی مانده و حملات نظامی، اقتصادی و فرهنگی، انکار حق مسلمانان در انسان بودن و دفاع از خود و از سرزمین و عقایدشان و در نهایت حمایت از حکام خائن و جنایت‌کار برای تسهیل تاراج و استعمار هم‌چنان باقی‌ست.

بلی، غرب کافر نفرت از اسلام را  از اجداد صلیبی خود به ارث برده است! با این‌که این غرب مسیری از رنسانس را طی کرده که او را از تاریکی‌های قرون وسطی خارج کرده است؛ اما دلش هنوز در آن تاریکی‌ها به سر می‌برد؛ به ویژه وقتی‌که با اسلام و مسلمانان برخورد می‌کند. به همین دلیل است که هنوز از بازکردن ذهنش به روی اسلام می‌ترسد و نمونۀ بارز آن جنگش با عفت مسلمانان است؛ با این‌که به خوبی می‌داند که این عفت چیست!

این غرب است و این هم سیاست‌مدارانش که برای سفاک غزّه، نتانیاهو جنایت‌کار، کف و سوت می‌زنند!
ای مسلمانان… ای بهترین امتی‌که برای هدایت و ارشاد مردم آفریده شده اید!
ما مسلمانان باید هرچه سریع‌تر دنیای خود را بسازیم که در آن کرامت خود را حفظ و شأن و هیبت دین خود را بالا برده و دولت خلافت راشدۀ دوم بر منهج نبوت را تأسیس کنیم! بدانید که زندگی شما هرگز به ثبات نخواهد رسید؛ مگر این‌که حاکمیت اسلام را اقامه کنید. مسیر رسیدن به ثبات، کنار زدن حکام خائن، بازپس‌گیری قدرت و برپایی حاکمیت اسلام و بیرون راندن نفوذ غرب کافر استعمارگر از سرزمین‌های ماست.

ای مسلمانان… ای اهل منابر و رسانه‌ها!
بنگرید که چگونه برای سفاک غزّه کف زدند؛ درحالی‌که دستانش هنوز در خون‌ اهل سرزمین مبارک فلسطین آغشته است! آیا این شما را تحریک نمی‌کند که در رسالت خود در رسانه‌های اسلامی در مورد مسائل مسلمانان تجدید نظر کنید؟! توانسته‌اند که غزّه را ویران کنند؛ درحالی‌که دوربین‌های شما لحظه به لحظه وقایع را منتقل می‌کنند و این کار را تنها به این دلیل انجام داده‌اند که مطمئن بودند به ارتش‌های مسلمانان دستور داده می‌شود که حرکت نکنند؛ ارتش‌هایی‌که سربازان شان، فرزندان و برادران شما هستند و با پول‌ها و ثروت‌های شما آموزش دیده و ذخیره شده‌اند.

بنابراین، ساکت نمانید؛ بلکه گفتار خود را به سمت اهل قدرت و نفوذ هدایت کنید تا ارتش‌ها را به حرکت درآورند و حکام خائن و جنایت‌کار را سرنگون سازند.

ای سربازان در ارتش‌های مسلمانان!

ده ماه است که در پادگان‌ و اردوگاه‌های تان نشسته‌اید و به نابودی غزه و کشتار مردم آن توسط یهودیان نظاره می‌کنید. با چه رویی روز قیامت در مقابل الله قهار خواهید ایستاد؛ در حالی‌که مردم سرزمین مبارک در برابر چشمان شما کشته می‌شوند و سلاح در دست شماست؟! کجاست محبت به الله، دوستی با پیامبر و موالات با مؤمنان؟

آیا واقعا شما الله را پرستش می‌کنید و پیامبرش را دوست دارید یا فقط حکام و پیسه‌های شان را می‌پرستید؟ کجاست غیرت، شجاعت و مردانگی تان؟ برای چه جنگی آماده می‌شوید؟ آیا وقت آن نرسیده که درک کنید حکام تان فقط شما را برای ویران‌کردن خانه‌های اهل تان به کار می‌برند؟ پس منتظر چه هستید؟!

اسلام بر شما واجب می‌سازد که اکنون برای نجات مردم فلسطین از جنایات رژیم یهود حرکت کنید و اگر حکام در برابر شما ایستادند، وظیفه شماست که آن‌ها را بر اساس خیانت‌شان محاکمه کنید! اکنون زمان اصلاح مسیر است؛ پس برای نصرت سرزمین مبارک فلسطین و برادران تان بدون تأخیر بسیج شده و حرکت نمایید! کل امت منتظر شماست و آماده است که در مسیر آزادی از استعمار و نفوذ آن شما را همراهی کند؛ پس منتظر چه هستید و چه می‌کنید؟ الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَالَّذِينَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُوْلَـٰٓئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ﴾ [انفال: 74]
ترجمه: كسانی‌كه پناه داده‌اند و ياری كرده‌اند(هردو گروه) آنان مؤمنان حقیقی و با ايمانند و برای آنان آمرزش (گناهان از سوی الله منان) و روزی شايسته (در بهشت جاويدان) است.‏

نویسنده: مهندس صلاح‌الدین عضاضه – رئیس دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

21محرم1446ه.ق.

27جولای 2024م.

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

کمپاین حزب‌التحریر علیه ظلم و خشونت در ازبیکستان با موفقیت به پایان رسید! الحمدلله!

(ترجمه)

نظام میرزضیایف با بازداشت مجدد زندانیان سیاسی سابق که از ظلم دوران کریموف جان سالم به در برده بودند و محکوم کردن دوباره آن‌ها به حبس طولانی، خود را در مقابل جهان رسوا نموده و اکنون تمام امت اسلامی شاهد این واقعیت هستند. گویا خون‌های بی‌گناه مسلمانانی‌که توسط رژیم جنایتکار یهود به خصوص زنان و کودکان در سرزمین مقدس فلسطین ریخته می‌شود، کافی نیست که باید حکامی که خود را مسلمان می‌دانند، نیز خنجر خیانت خود را به این امت داغ دیده فرو برند. هیچ نشانه‌ای از پایان چنین ظلم و خشونتی وجود ندارد ‌که با هیچ منطقی سازگار نیست و کاملاً با وعده‌های توخالی آنان در تضاد است.

هم‌چنین حقیقت تمایل دولت ازبیکستان به تصویب قانونی برای ممنوعیت آموزش اسلامی نسل جوان، عدم تسامح با حجاب، سخت کردن ازدواج، ممنوعیت تعدد زوجات و تلاش برای دور کردن ارزش‌های اسلامی از جامعه، به وضوح نشان می‌دهد که این دولت به کدام سو حرکت می‌کند؛ به جای حمایت از منافع اسلام و مسلمانان، ترجیح می‌دهد استعمارگرانِ مانند روسیه و امریکا را راضی نماید.

حزب‌التحریر مسلمانان را در سراسر جهان به ایستادگی در برابر این ظلم و خشونت دعوت کرده و کمپاینی با عنوان «وا أمتاه؛ فریادی‌که زندانیان عقیدتی در ازبکستان سر می‌دهند» را اعلام کرده است. مسلمانان به رهبری  شباب حزب از سرزمین‌هایی مانند پاکستان، تونس و سوئد به این کمپاین پیوسته‌اند. به عنوان مثال؛ در تظاهراتی‌که در مقابل سفارت ازبیکستان در استکهلم سوئد برگزار شد، استاد اسلام ابوخلیل رئیس دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-ازبیکستان سخنرانی کرد و از دولت خواست تا این ظلم و خشونت را که به منظور راضی کردن کفار استعمارگر انجام می‌شود، متوقف کند و از پیروی از سیاست‌های ضد اسلام و مسلمانان خودداری کند.

در ۲۳ جولای ۲۰۲۴م  مطابق با ۱۷ محرم ۱۴۴۶ هـ، هیئتی به ریاست فضل امزایف، رئیس دفتر مطبوعاتی حزب‌التحریر-اوکراین به سفارت ازبیکستان در کی‌یف مراجعه کرد تا نامه اعتراضی را  ارسال کند. هم‌چنین در روز چهارشنبه ۱۷ جولای ۲۰۲۴م مطابق با ۱۱ محرم ۱۴۴۶ هـ، هیئتی به ریاست انجینیر شاکر عاصم، نماینده مطبوعاتی حزب‌التحریر-کشورهای آلمانی‌زبان، به سفارت ازبیکستان در وین مراجعه کرد تا نامه اعتراض را تحویل دهد. رئیس این هیئت، حزب را به مسئول سفارت، معرفی کرد و توضیح داد که حزب‌التحریر یک حزب سیاسی فکری است و در هیچ فعالیت فیزیکی مشارکت نمی‌کند. برعکس، حزب استفاده از خشونت را به عنوان وسیله‌ای برای دستیابی به هدفش  را رد می‌کند و تلاش‌های مستمری برای برپایی خلافت راشده بر منهج نبوت، در سرزمین‌های اسلامی انجام می‌دهد.

بنابراین، اشتباه بزرگی است که دولت ازبیکستان حزب‌التحریر را به عنوان یک سازمان تروریستی برای راضی کردن کشورهای استعمارگر مانند روسیه طبقه‌بندی کند. هم‌چنین کاملاً غیرقابل قبول است که اعترافات کاذب از اعضای حزب پس از بازداشت مجدد آنان گرفته شود و آنان را مجبور به امضا تعهدنامه کنند و در صورت عدم امضا، تهدید به تجاوز به همسران‌شان یا بازداشت فرزندان‌شان شوند.

به عنوان بخشی از این کمپاین، از جمله موارد دیگر، مقالاتی منتشر شده‌ که رسانه‌های محلی ازبیکستان را به دلیل بی‌توجهی به ظلم و سرکوب در جامعه و ناتوانی در خروج از خطوط قرمزی‌که دولت تعیین کرده، مورد انتقاد قرار داده‌اند. هم‌چنین رسانه‌های خارجیِ مرتبط با ازبیکستان نیز در این مقالات نادیده گرفته نشدند.

علاوه بر این، با وجود اعلام اصلاحات در نظام قضایی ازبیکستان، هم‌چنان این نظام تحت تأثیر دستگاه‌های امنیتی قرار دارد؛ همانند دوران "نظام زباله" و این موضوع از طریق مقالات متعدد به مردم مسلمان ما توضیح داده شده است. هم‌چنین، مطابق با متن حکم دادگاه که در ۱۵جولای خوانده شد، در بین ۲۳ مرد جوان که اکثرًا دارای تحصیلات عالی بودند و هرکدام حداقل ۳ فرزند داشتند، با این حال به نظر می‌رسید که این جوانان "جنایتکاران بسیار خطرناکی" هستند! در حالی‌که واقعیت خلاف آن است؛ مردم آنان را به عنوان افراد شریف و با تقوا می‌شناسند که در حقوق هیچ‌کسی خیانت نمی‌کنند و تنها به مصلحت سرزمین‌ و مردم‌شان اهمیت می‌دهند و سلامت و منافع مردم را بر سلامت و منافع شخصی خود ترجیح می‌دهند.

طبیعتاً، افراد بی‌طرف در ازبیکستان از این کمپاین علیه سیاست‌های ظلم و خشونت حمایت کردند. این امر با این واقعیت تأیید می‌شود که مواد تصویری و صوتی، مقالات، پخش زنده و غیره که در چارچوب این کمپاین توزیع شده اند، توسط هزاران نفر دیده شده و توسط صدها نظر تأیید شده است. اما برخی نادانانی هستند که این قول الله سبحانه وتعالی در موردشان صدق می‌کند که می‌فرماید:

﴿أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ﴾ [اعراف: 179]

ترجمه: آن‌ها هم‌چون چهارپایان اند؛ بلکه گمراه‌تر! اینان همان غافلان اند (چرا که با داشتن همه‌گونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند)!

در پایان، باید تأکید کرد که هر قدرتی که راه استبداد را در پیش گیرد، تضعیف و نابود خواهد شد و تاریخ نمونه‌های زیادی از این نوع حکومات را دارد و خود نظام سابق کریموف شاهدی واضح بر این است؛ زیرا سیاست ظلم و استبداد علیه مردم تنها نشانه‌ای از ضعف حکومت و ترس آن از مردمش است و تنها امید باقی‌ماندۀ این حکام اربابان‌شان است.

برعکس، حکومت قوی محبّت و حمایت مردمش را با داشتن صفات عالی مانند حمایت از مظلوم، بازداشتن ظالمین، تمایز بین دوستان و دشمنان و شجاعت در برابر دشمن به دست می‌آورد. امت اسلامی امروز به شدت منتظر آمدن چنین حکام راشدی است و شبانه‌روز دعا می‌کند که دورۀ خلافت بر منهج نبوت فرا برسد؛ زیرا وعده الله متعال حق است و او دعاها را می‌پذیرد؛ حتی پس از مدتی و به بندگانش نصرت و توانایی می‌بخشد!

﴿وَيَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ۞ بِنَصْرِ اللَّهِ ۚ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ ۖ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ [روم: 4-5]

ترجمه: و در آن روز، مؤمنان (بخاطر پیروزی دیگری) خوشحال خواهند شد به سبب یاری الله؛ و او هر کس را بخواهد یاری می‌دهد و او صاحب قدرت و رحیم است!

دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ازبیکستان

21محرم1446ه.

27جولای 2024م.

مترجم: محمدیاسین سادات

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه