چهارشنبه, ۲۳ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۸/۲۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

دستگاه استبدادی رژیم اردن عضوی دیگری از حزب التحریر را دستگیر کرد

  • نشر شده در اردن

(ترجمه)

 به روز پنج‌شنبه ۸ آوریل/ اپریل ۲۰۲۱م دستگاه امنیتی رژیم اردن، استاد محمود سرسور را در مسیر راه کارش دستگیر‌ و به امنیت مرکزی منتقل نمودند. وی بعد از مدت کوتاهی به دادستانی دادگاه امنیتی کشور معرفی و پنج مورد اتهام بر وی وارد گردید که عبارت از: تحریک مردم بر مخالفت در برابر نظام حاکم، انجام اقداماتی‌که باعث برهم  زدن روابط میان  دو کشور خلیجی می‌گردد و هم‌چنین اتهام برای ایجاد اختلافاتی‌که نظم عمومی و ثبات اجتماعی را بر هم می‌زند، عضویت در گروه ممنوعه حزب التحریر و توضیع جزوههای آن.                                                                             

 نگرانی این رژیم فقط دستگیری مردم صادق و مخلص این سرزمین است. رژیم اردن پس از این همه ناکامی شرم‌آورش در انجام کلیه وظایفی‌که باید در مراقبت از منافع مردم و حفظ معیشت، آموزش و سلامتی آن‌ها داشته باشد، به خاموش ساختن صدای کسانی اقدام می‌ورزد و آن‌ها را با تهمت و افتراء زندانی‌ می‌کند که آنان را محاسبه نموده (امر به معروف می‌کنند). این درحالی است که دروغ‌های شاغدار رژیم برای همه واضیح و روشن است.                                                     

بگذارید این رژیم بداند که دستگیری شباب حزب التحریر آن‌ها را از حمل دعوت دل‌سرد نخواهد کرد و آن‌ها آماده هستند که وقت قیمتی شان را جهت مسایل مهم سپری نمایند. به اذن الله هیچ‌گونه آسیبی برای‌شان نخواهد رسید، نه از جانب کسانی‌که در جستجوی دشمنی علیه آنان اند و نه هم از جانب  کسانی‌که به دست‌گیری آن‌ها می‌پردازند و تا زمان نصرت الله سبحانه‌وتعالی در این مسیر ثابت قدم خواهند ماند. بی‌گمان نصرت الله سبحانه‌وتعالی خیلی نزدیک است، وعده‌اش برای بندگانش محقق خواهد شد، اقتدار مسلمانان باز خواهد گشت و خلافت بر منهج نبوت به خواست الله تأسیس خواهد شد؛ هرچند آنان را ناخوش آید.                 

[وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ] [شعراء: 227]

ترجمه: و آنان که ظلم و ستم کردند، به زودی خواهند دانست که بازگشت‌شان به کجاست!

دفتری مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه اردن

مترجم: ابوزید

ادامه مطلب...

اگر مصیبت‌ها نمی‌بود؛ در آخرت مفلس وارد می‌شدیم! دستوراتی‌که به مبتلایان توصیه می‌شود تا حین تعامل با مرض، تعامل شرعی داشته باشند

  • نشر شده در تثقیفی

(ترجمه)

- ایمان؛ این‌که "بلاء" ابتلائی از جانب الله سبحانه وتعالی است. مسلمان همیشه در نفس خود بیاد بیاورد که خلقت وی در دنیا برای عبادت الله سبحانه وتعالی می‌باشد؛ چنانچه او سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَمَا خَلَقتُ ٱلجِنَّ وَٱلإِنسَ إِلَّا لِيَعبُدُونِ﴾ [ذاریات: 56]

 ترجمه: و من جن وانس را نیافریده‌ام، مگر برای این‌که مرا عبادت کنند.

و این دنیا دار ابتلا است؛ آنجا که الله متعال می‌فرماید:

﴿تَبَٰرَكَ ٱلَّذِي بِيَدِهِ ٱلمُلكُ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيءٖ قَدِيرٌ ١ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلمَوتَ وَٱلحَيَوٰةَ لِيَبلُوَكُم أَيُّكُم أَحسَنُ عَمَلٗاۚ وَهُوَ ٱلعَزِيزُ ٱلغَفُورُ﴾ [ملک:2-1]

ترجمه: پر برکت وبزرگواراست کسی‌که فرمان‌روایی جهان هستی به دست اوست و او بر هر چیز تواناست. (همان) کسی که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما نیکو کار تراست و او پیروزمند بخشنده‌ است.

او سبحانه وتعالی انسان را در دنیا من‌حیث جانشین آفریده تا عمر خود را سپری نماید و در هنگام تحقق این خلافت، وی د چار مصیبت و "قَدَر" شده و به مصیبت‌هایی باید دچار گردد. این مصیبت‌ها به اندازۀ ایمان مؤمن در ابتلای وی می‌آید. ترمذی در سنن خود حدیثی را از سعد بن أبی وقاص رضی الله عنه روایت می‌کند که گفت:

«يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَيُّ النَّاسِ أَشَدُّ بَلَاءً؟ قَالَ: «الْأَنْبِيَاءُ، ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ، فَيُبْتَلَى الرَّجُلُ عَلَى حَسَبِ دِينِهِ، فَإِنْ كَانَ دِينُهُ صُلْبًا اشْتَدَّ بَلَاؤُهُ، وَإِنْ كَانَ فِي دِينِهِ رِقَّةٌ ابْتُلِيَ عَلَى حَسَبِ دِينِهِ، فَمَا يَبْرَحُ الْبَلَاءُ بِالْعَبْدِ حَتَّى يَتْرُكَهُ يَمْشِي عَلَى الْأَرْضِ مَا عَلَيْهِ خَطِيئَةٌ»

ترجمه: یا رسول الله صلی الله علیه وسلم کدام مردم در ابتلا سخت‌تر اند؛ فرمود: ابتلاى پيامبران از همه مردم سخت‌تر است و پس از آن هركه بآن‌ها نزديك‌تر باشد. مرد باندازه قوت دين خود بلا مى‌بيند، اگر دين او محكم باشد، ابتلاى او سخت است و اگر دين او سست باشد، به اندازه دين خود بلا مى‌بيند. بلا بر بنده فرو مى‌آيد تا همه گناهان او را پاك كند.

مرض یا یا مصیبت‌ها از جمله این "قَدَر" است. مرض اراده الله سبحانه وتعالی برای بنده‌اش به هدف پاک شدن گناهانش، دانستن قیمت صحت خود، بجا آوردن حق نعمت‌های الله سبحانه وتعالی، پی‌بردن به ضعف خود در برابر قدرت‌های الله متعال می‌باشد تا باشد که مرض‌های پی در پی و تکراری سبب پند و تذکرش گردیده و بعد از مریضی به شگفتی ایمان به الله سبحانه وتعالی پی ببرد. از این قبیل موارد قرار ذیل است:

- گمان نیک به الله سبحانه وتعالی: این‌که الله متعال در این مریضی یا مصیبت خیر بنده‌اش را می‌خواهد. ابن حبان در صحیح خود حدیثی را از ابوهریرة رضی الله عنه روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود:

«(إنَّ اللهَ جَلَّ وَعَلَا يَقُولُ: أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي، إِنْ خَيْرًا فَلَهُ، وَإِنْ شَرًّا فَلَهُ»

ترجمه: همانا الله (سبحانه وتعالی) می‌فرماید:من به گمان بنده مؤمنم هستم، اگر خوش گمان بود، نیکی می‌کنم و اگر بدگمان بود، بر اساس آن بااو رفتار می‌کنم(یعنی به خواسته او با او عمل می‌کنم).

- صبر و عدم نا رضایتی و اجر حساب و کتاب: صبر مطلوب که همانا صبر جمیل است، چنان‌چه الله متعال می‌فرماید:

﴿فَٱصبِر صَبرٗا جَمِيلًا﴾ [معارج: 5]

ترجمه: پس تو (ای پیامبر!) صبر جمیل پیشه کن.

صبر جمیل صبری‌ست بدون بدون دل‌زدگی، بدون تشویش و بدون اعتراض (صبر به زبان و قلب)؛ نه این‌که تنها به لسان راضی باشی و قلب‌ات بگوید چرا ای پروردگار؟ پس کسی‌که لسان و قلبش یکی باشد، او صابر بوده و صبر جمیل می‌کند؛ اما حساب اجر آن نزد الله متعال است؛ زیرا او تعالی است که بالای بنده‌اش مرض یا مصیبتی را نازل می‌کند، باید که شکر الله متعال را نموده و نسبت به مصیبتی‌که به وی می آید، صبر نماید؛ جز این‌که الله متعال به او پاداشی می‌دهد که خودش نمی‌داند، چنانچه او سبحانه وتعالی می‌فرماید: ﴿فَٱصبِر صَبرٗا جَمِيلًا

﴿إِنَّمَا يُوَفَّى ٱلصَّٰبِرُونَ أَجرَهُم بِغَيرِ حِسَابٖ﴾ [زمر:10]

ترجمه: جز این نیست که صابران، پاداش خود را بی‌شمار و تمام دریافت می‌دارند.

 و نیز رسول الله صلی الله علیه وسلم بیان نموده است؛ کسی‌که با از دست دادن فرزندش جزع و فزع ننمود؛ بلکه در پیشامد ناگواری به الله سبحانه وتعالی رجوع کرد و شکر او تعالی را می‌کند، الله سبحانه وتعالی به وی در برابر پاداش صبر و شکرش، خانه‌ای در بهشت خواهد ساخت. او صلی الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«إذا مات ولد العبد، قال الله لملائكته: قبضتم ولد عبدي؟ فيقولون: نعم. فيقول: ماذا قال عبدي؟ فيقولون: حمدك واسترجع، فيقول الله تعالى: اِبنوا لعبدي بيتًا في الجنة، وسمُّوه بيت الحمد» (رواه ترمذي، وقال حديث حسن)

ترجمه: هنگامی‌که پسر بنده‌ای فوت می‌کند، الله (سبحانه وتعالی) برای ملائکه‌ای خود می‌فرماید: پسر بنده‌ام را قبض روح کردید؟ می‌گویند؛ بلی، قبض روح کردیم. سپس او (سبحانه وتعالی) می‌گوید که بنده‌ام چه گفت؟ می‌گویند: حمد تو را گفته و بسوی تو رجوع می‌کرد. الله (سبحانه وتعالی) می‌فرماید: برای بنده‌ام در جنت خانه‌ای ساخته و آن را خانه‌ی حمد یا شکر بگذارید.

- ایمان به این‌که بلاء یا مصیبت، محبتِ الله سبحانه وتعالی را به نسبت بنده مبتلای خود نشان می‌دهد و او سبحانه وتعالی می‌خواهد دری را در جنت به وی بگشاید. پس اگر بنده در چنین حالتی صبر کرد، اجر و حساب وی در دیوان صابرین نوشته می‌شود و برای صابرین این بزگ‌ترین شرفی است که آنان در حفظ و معیت الله سبحانه وتعالی اند. او تعالی می‌فرماید:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱستَعِينُواْ بِٱلصَّبرِ وَٱلصَّلَوٰةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِينَ﴾ [بقره: 153]

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، از شکیبائی و نماز یاری بجویید که همانا الله با شکیبایان است.

 اگر بنده در برابر مرض یا مصیبتی پیش آمده حمد و شکر او تعالی را بجا آورد، اجر و حساب وی در دیوان شاکرین نوشته می‌گردد، و این به شاکرین کفایت می‌کند که الله سبحانه وتعالی وعده افزودن را در اجر آنان نموده‌است: ﴿لَئِن شَكَرتُم لَأَزِيدَنَّكُم﴾؛  اگر شکر گزاری کنید، یقیناً (نعمت خود را) به شما افزون می‌دهم(بلکه بیشتر از آن).

انسان‌های صحتمند در روز قیامت زمانی‌که پاداش انسان‌های مصیبت دیده و بیمار را از سوی الله سبحانه وتعالی می‌بینند، آرزو می‌کنند که ای کاش پوست‌ها و اجسادشان با قیچی بریده می‌شد.

- کثرت ذکر الله و طلب دعاء و اصرار ورزیدن به او سبحانه وتعالی، چنان‌چه او تعالی می‌فرماید:

 ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌۖ أُجِيبُ دَعوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَليَستَجِيبُواْ لِي وَليُؤمِنُواْ بِي لَعَلَّهُم يَرشُدُونَ﴾ [بقره: 186]

ترجمه: و چون بندگانم، از تو درباره من بپرسند، بگو: به راستی که من نزدیکم. دعای دعا کننده را هنگامی‌که مرا بخواند؛ اجابت می کنم. پس (آنان) باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند، باشد که راه یابند.

 و نیز او تعالی می‌فرماید:

 ﴿َأَمَّن يُجِيبُ ٱلمُضطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَيَجعَلُكُم خُلَفَآءَ ٱلأَرضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قَلِيلٗا مَّا تَذَكَّرُونَ﴾ [نمل: 62]

ترجمه: آیا این بتها بهتراند یا کسی‌که (دعای) مضطر (= درمانده) را اجابت می‌کند؛ چون او را بخواند و گرفتاری را بر طرف می‌سازد و شما را جانشینان زمین قرار می‌دهد. آیا معبودی دیگری با الله است؟! چه اندک پند می‌گیرید.

بنابرین، مرض یا مصیبت بنده را به الله نزدیک کرده و تحولی را میان بنده و او سبحانه وتعالی به میان می‌آورد. چه بسیار افرادی‌که از توسل به الله سبحانه وتعالی امتناع ورزیده اند، به مریضی یا مصیبتی گرفتار شده اند. با این حساب دوباره به الله سبحانه وتعالی بسیار با فروتنی، شکسته و مخلصانه به او پناه برده و التماس دعا نموده تا ایمان و یقین‌شان زیاد گردد. وهب بن منبه می‌گوید: مصیبت برای استخراج دعا نازل می‌گردد، او تعالی می‌فرماید:

﴿َوَإِذَآ أَنعَمنَا عَلَى ٱلإِنسَٰنِ أَعرَضَ وَنَ‍َٔابِجَانِبِهِۦ وَإِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ فَذُو دُعَآءٍ عَرِيضٖ﴾ [فصلت: 51]

ترجمه: وهرگاه بر انسان (خیر و) نعمتی عطاء نمائیم، روی می‌گرداند و متکبرانه (از حق) دور می‌شود و هرگاه شر (و بدی) به او برسد؛ پس دعا (وتقاضایش)یش (برای دفع آن) افزون می‌شود.

- مسلمان باید ایمان به قضاء و قَدَر الله سبحانه وتعالی داشته و اسباب و وسایل را به هدف مواجهت با بلاء و عدم تسلیمی در برابر آن در اختیار خود قرار دهد. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«واعلم أن ما أخطأك لم يكن ليصيبك، وما أصابك لم يكن ليخطئك»

ترجمه: بدانید آن‌چه مرتکب خطا شده‌اید، گریبان شما نخواهد آمد و آن‌چه برای شما اتفاق افتاده است، شما را دچار خطا نخواهد کرد.

و او سبحانه وتعالی می‌فرماید

﴿َإِنَّا كُلَّ شَيءٍ خَلَقنَٰهُ بِقَدَرٖ﴾ [قمر: 49]  

ترجمه: بی‌گمان ما همه چیز را به اندازه آفریدیم.

 اما با آن‌که مسلمان ایمان به قضای الله و قدر وی دارد، هم‌چنان باید تلاش نماید تا خود را از این بلا خارج نموده و دست به اسباب آن بزند، زیرا اسباب از جمله قدر الله سبحانه وتعالی بوده و مسلمان باید آن را در برابر مرض بکار بگیرد و نیز دست به تداوی آن زد؛ زیرا مرض قضاء است و دوای آن قدر الله متعال است که خاصیت آن علاج است. موفقیت دواء در علاج مرض، وابسته به قدر الله متعال است که بیماری را خلق نمی‌کند، مگر این‌که دوای آن را خلق کرده است. و با ایمان به قضا و قدر حقیقت ایمان در قلوب انسان استقرار می‌یابد.

- مسلمان باید قلبش متعلق به این باشد که الله سبحانه وتعالی شافی امراض و کاشف اضرار است. هیچ شفای جز شفای او نبوده و هیچ کاشفی نیست؛ مگر او سبحانه وتعالی، چنان‌چه می‌فرماید:

﴿َوَإِن يَمسَسكَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا كَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَۖ وَإِن يَمسَسكَ بِخَيرٖ فَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيءٖ قَدِير﴾  [انعام: 17]

ترجمه: اگر الله (بخواهد) زیانی به تو برساند، هیچ‌کس جز او نمی‌تواند آن را دفع کند، و اگر خیری به تو رساند، پس او بر همه چیز تواناست.

 و او تعالی می‌فرماید:

﴿َوَإِذَا مَرِضتُ فَهُوَ يَشفِينِ﴾ [شعراء: 80]

ترجمه: و هنگامی‌که بیمار شوم، پس او مرا شفا می‌دهد.

با این حساب نکاتی‌که مسلمان در نظر بگیرد:

أ- رقیه شرعی؛ چون: سورة فاتحه، معوذتین، آیت الکرسی و دعاهای مأثورة را ورد زبان خود قرار دهد؛ مانند قول رسول الله صلی الله علیه وسلم:

«اللَّهُمَّ رَبَّ النَّاسِ، أذْهِبِ البَأسَ، وَاشْفِ أنْتَ الشَّافِي، لا شِفَاءَ إِلا شِفاؤُكَ، شِفَاءً لا يُغَادِرُ سَقماً»

ترجمه: بار الها، ای پروردگار مردم! بيماری‌‌اش را برطرف کن و چنان بهبودی و شفايی عنايت فرما كه هيچ بيماری باقی نگذارد؛ چون شفادهنده تویی و هيچ شفايی جز شفای تو وجود ندارد.

و قول او صلی الله علیه وسلم برای مریض:

«ضَعْ يَدَكَ عَلَى الَّذِي تَألَّمَ مِنْ جَسَدِكَ وَقُلْ: بسم اللهِ ثَلاثاً، وَقُلْ سَبْعَ مَرَّاتٍ: أعُوذُ بِعِزَّةِ الله وَقُدْرَتِهِ مِنْ شَرِّ مَا أجِدُ وَأُحَاذِرُ»

ترجمه: دستت را بر محلِّ درد بگذار و سه بار بگو: "بسم اللهِ" و هفت بار بگو: "أعُوذُ بِعِزَّةِ الله وَقُدْرَتِهِ مِنْ شَرِّ مَا أجِدُ وَأُحَاذِرُ" از دردی‌که احساس می‌کنم و از شرّ چيزی‌که می‌ترسم، به عزت و قدرتِ الله پناه می‌برم.

ب- این‌که نسبت به شفا ناامید نگردد؛ الله سبحانه وتعالی بر همه چیز مسلط است. او تعالی ذاتی است که از مسلمان خواسته است ایمان به این داشته باشد که مرض و شفا نیز از جانب او تعالی می‌باشد و بنده از او تعالی باید طلب کند و ناامید نگردد. او تعالی می فرماید: ﴿ ﴾

﴿إِنَّهُۥ لَا يَاْي‍َٔسُ مِن رَّوحِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلقَومُ ٱلكَٰفِرُون﴾ [یوسف: 87]

ترجمه: چرا که جز گروه کافران کسی از رحمت الله ناامید نمی‌شود.

و او تعالی می‌فرماید:

﴿إِنَّمَآ أَمرُهُۥ إِذَآ أَرَادَ شَي‍ًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ﴾ [یس: 82]

 ترجمه: جز این نیست که فرمان او، چون چیزی را اراده کند(این است) که به آن می‌گوید: "موجود شو" پس (بی درنگ) موجود می‌شود.

و او تعالی برای ما در قرآنکریم تذکر داده که ایوب علیه السلام چگونه در بلا و مصبت 18سال را صبر کرد، سپس الله سبحانه وتعالی مصیبت و ضرر را دور کرده و وی را شفا داد. او تعالی می‌فرماید:

﴿وَأَيُّوبَ إِذ نَادَىٰ رَبَّهُۥ أَنِّي مَسَّنِيَ ٱلضُّرُّ وَأَنتَ أَرحَمُ ٱلرَّٰحِمِينَ (٨٣) فَٱستَجَبنَا لَهُۥ فَكَشَفنَا مَا بِهِۦ مِن ضُرّٖ وَءَاتَينَٰهُ أَهلَهُۥ وَمِثلَهُم مَّعَهُم رَحمَةٗ مِّن عِندِنَا وَذِكرَىٰ لِلعَٰبِدِينَ﴾ [انبیاء: 84-83]

ترجمه: و (ای پیامبر!) ایوب را (به یاد آور) هنگامی‌که پروردگارش را ندا داد: «رنج و بیماری به من رسیده است و تو مهربان‌ترین مهربانانی.» پس (ما) دعای او را اجابت کردیم و رنج و ناراحتی که داشت، بر طرف ساختیم و خانواده‌اش و (نیز) همانندشان را با آن‌ها به او بازگرداندیم (تا) رحمتی از جانب ما و پندی برای عبادت کنندگان باشد.

ج- این‌که بنده در مورد مریضی و مصیبت به وی پیش‌ آمده به جز الله سبحانه وتعالی به هیچ‌کس نباید لب به شکایت گشود، باید بر درد خود صبر کرد. او با مرض خود زندگی می‌کند، بدون آن‌که احساس کند به مقرب‌ترین فرد مبدل گردیده است و اگر از لسانش چیزی ظاهر شد، باید به استتغفار، حمد، شکر و صبر رجوع کرد. بنابرین در چنین حالتی فرموده رسول الله صلی الله علیه وسلم بر وی تطبیق می‌گردد که می‌فرماید:

«عجَبًا لِأَمر المُؤمِن إِنَّ أمرَه كُلَّه لَه خَير، وَلَيسَ ذَلكَ لِأَحَد إِلَّا لِلمُؤمِن: إِنْ أَصَابَته سَرَّاء شَكَرَ فَكَانَ خَيراً لَهُ، وإِنْ أَصَابته ضّرَّاء صَبَر فَكَان خَيراً لَهُ»

ترجمه: شگفتا از حال مؤمن که همه‌ای اوضاع و احوالش برای او خير است و کسی جز مؤمن، چنين وضعی ندارد: اگر با امر خوشايندی مواجه شود، شکر می‌کند و اگر دچار زيان و امر ناگواری گردد صبر می نمايد؛ و اين برای او خير است.

اگر به حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم عمیق شوید، بیشتر درک خواهید کرد؛ چیزی‌که از انابت و حلاوت ایمان در حالت مرض حاصل می‌شود، بزرگ‌تر از زوال مرض است. در ترمذی روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده‌است:

«إن عظم الجزاء مع عظم البلاء، وإن الله إذا أحب قومًا ابتلاهم، فمن رضي فله الرضا، ومن سخط فله السخط» «إِنَّ عِظَمَ الْجزاءِ مَعَ عِظَمِ الْبلاء، وإِنَّ اللَّه تعالى إِذَا أَحَبَّ قَوماً ابتلاهُم، فَمنْ رضِيَ فلَهُ الرضَا، ومَنْ سَخِطَ فَلَهُ السُّخْطُ»

ترجمه: هرچه مصيبت بزرگ‌تر باشد، پاداش آن بزرگ‌تر (بيشتر) است و الله متعال کسانی را که دوست دارد، به سختی‌ها گرفتار می‌کند؛ کسی‌که (به مشيت الهی) راضی باشد، دست آوردش، رضايت الله است و هرکس ناخشنود باشد، نتيجه‌اش خشم الله سبحانه وتعالی را در پی خواهد داشت.

یعنی کسی‌که به آن‌چه او تعالی وی را ابتلامی‌کند، راضی گردید، رضایت او تعالی را بدست آورده که منجر به پاداش و ثواب می‌گردد و کسی‌که نسبت به بلاء و مصیبتی‌که الله برسرش می‌آورد، ناراض گشته، غم و اندوه خود را نسبت به قضای الله آشکار گردد. خشم و عذاب الله تعال را در پی دارد. از ابوهریرة رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«مَنْ يُرِدِ اللَّهُ بِهِ خَيْراً يُصِبْ مِنْهُ»

ترجمه: الله متعال در مورد هرکسی اراده‌ی خیر داشته باشد، او را دچار مصيبت می‌کند.

  پس مرض یا مصیبت، رحمتی از جانب پروردگار برای بنده‌اش است. الله سبحانه وتعالی بنده‌هایش را برای مرحمت خلق کرده است، نه این‌که آنان را مورد عذاب قراردهد. او تعالی می‌فرماید:

﴿مَّا يَفعَلُ ٱللَّهُ بِعَذَابِكُم إِن شَكَرتُم وَءَامَنتُم﴾ [نساء: 147]

الله چه نیازی به عذاب شما دارد، اگر سپاسگزاری کنید و ایمان آورید؟!

اما اکثر مردم به حکمت الله سبحانه وتعالی جاهل اند. با آن‌هم الله سبحانه وتعالی بنده‌اش را به سبب جهلش می‌بخشد و در اثر وارد گردیده است، زمانی‌که بنده به مصیبتی گرفتار گردد، پروردگارش را فریاد می‌زند؛ ولی دعایش زود مستجاب نمی‌شود (استجابت دعایش به تاخیر می‌افتد)، در این هنگام مردم می‌گویند: پروردگارا! آیا بر او رحم نمی‌کنی؟ و الله سبحانه وتعالی می‌گوید: چگونه از چیزی بر او رحم کنم که توسط همان چیز بر او رحم می‌کنم.

د- عیادت مریض: از ثوبان رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«إنَّ المُسْلِمَ إِذَا عَادَ أخَاهُ المُسْلِمَ لَمْ يَزَلْ في خُرْفَةِ الْجَنَّةِ حَتَّى يَرْجِعَ»

ترجمه: هنگامی‌که مسلمان از برادرِ مسلمانش عيادت می‌کند، تا زمانی‌که باز می‌گردد، در "خُرفه‌ی بهشت" است. گفته شد: ای رسول الله، خُرفه‌ی بهشت چيست؟ فرمود: «جَنَاهَا: چيدنِ ميوه‌های بهشتی»، تا وقتی‌که بر می‌گردد.

این از لطف اسلام است که مراقبت و عیادت مریض را حقی از حقوق برادر مسلمانش گردانیده است. در حدیثی روایت شده است که پنج چیز مسلمان بر برادرش واجب است، از جمله‌ی آن عیادت مریض است. رسول الله صلی الله علیه وسلم نه تنها مسلمانان را به ملاقات بیماران ترغیب می‌کرد؛ بلکه شخصاً به دیدن آنان رفته و و آنان را تسکین داده و از آن‌ها پذیرایی می‌کرد. حضرت عثمان رضی الله عنه می‌فرماید: همانا ما رسول الله صلی الله علیه وسلم را در سفر و همه جا همراهی می‌کردیم؛ او صلی الله علیه وسلم عادت داشت که بیماران مارا عیادت می‌کرد، در جنازه‌های ما اشتراک می‌ورزید، با ما یکجا به جنگ می‌رفت و با کم و زیاد از ما دلجویی می‌کرد.

- ابتلا برای پوشانیدن خطاها، محو بدی‌ها است؛ چنان‌چه رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«مَا يُصِيبُ الْمُسْلِمَ مِنْ نَصَبٍ وَلاَ وَصَبٍ وَلاَ هَمٍّ وَلاَ حُزْنٍ وَلاَ أَذًى وَلاَ غَمٍّ حَتَّى الشَّوْكَةِ يُشَاكُهَا، إِلاَّ كَفَّرَ اللَّهُ بِهَا مِنْ خَطَايَاهُ» (رواه بخاری)

ترجمه: هيچ خستگی و مرضی، غم و اندوه و اذيت و شکنجه به مسلمان نمی‌رسد؛ حتی خاری‌که به‌پايش می‌خلد، مگر اين‌که الله (سبحانه وتعالی) در برابر آن گناهانش را می‌آمرزد.

هم‌چنان ابتلاء برای بلند بردن درجات و ازدیاد حسنات می‌باشد، این حالت انبیاء در ابتلاه الله سبحانه وتعالی بود، رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:

«أشدّ النّاس بلاء الأنبياء ثمّ الأمثل فالأمثل يبتلي الرّجل على حسب دينه فإن كان في دينه صلبا اشتدّ بلاؤه و إن كان في دينه رقّة ابتلى على قدر دينه فما يبرح البلاء بالعبد حتّى يتركه يمشي على الأرض و ما عليه خطيئة»

ترجمه: ابتلاى پيامبران از همه مردم سخت‌تر است و پس از آن هركه بآن‌ها نزديك‌تر باشد، مرد به اندازه قوت دين خود بلا مى‌بيند؛ اگر دين او محكم باشد، ابتلاى او سخت است و اگر دين او سست باشد، به اندازه دين خود بلا مى‌بيند. بلا بر بنده فرو مى‌آيد تا همه گناهان او را پاك كند. (بخاری این حدیث را روایت کرده‌است)

علما می‌گویند: انبیاء برای این‌که مزدشان مضاعف، فضائل شان کامل، و برای مردم صبرشان ظاهر گردد و نیز مردم به آنان رضایت داشته و از آنان تقلید کنند مورد ابتلا قرار می‌گیرند، نه برای این‌که کدام نقص و عذابی داشته باشند، مورد ابتلا قرار می‌گیرند.

 و نیز ابتلاء برای پاک کردن مؤمنین بکار برده می‌شود، تا از منافقین تمییز شوند، چنانچه او تعالی می‌فرماید:

﴿أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ أَن يُترَكُوٓاْ أَن يَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا وَهُم لَا يُفتَنُونَ(1) وَلَقَد فَتَنَّا ٱلَّذِينَ مِن قَبلِهِمۖ فَلَيَعلَمَنَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ صَدَقُواْ وَلَيَعلَمَنَّ ٱلكَٰذِبِينَ﴾ [عنکبوت: 1-2]

ترجمه: الم (الف. لام. میم). آیا مردم پنداشتند که چون بگویند: «ایمان آوردیم» (به حال خود) رها می‌شوند و آنان آزمایش نمی‌شوند؟! و به راستی کسانی را که پیش از آن‌ها بودند، آزمودیم؛ پس البته الله کسانی را که راست گفتند معلوم می‌دارد و دروغگویان را (نیز) معلوم خواهد داشت.

 یقیناً که الله سبحانه وتعالی مؤمنین را با بلا و مصیبت بخاطر بعضی گناهان مورد ابتلا قرار می‌دهد؛ چنان‌چه رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید:

«إن الرجل ليحرم الرزق بالذنب يصيبه، ولا يرد القدر إلا الدعاء، ولا يزيد العمر إلا البر» (رواه أحمد، نسائي، ابن ماجه، ابن حبان، حاكم و حسنه السيوطي)

 ترجمه: مرد به سبب گناهى‌كه مى‏كند (چه بسا) از روزى خويش (كه برايش مقرر شده) محروم مى‏گردد و قدر برگشتی ندارد، مگر توسط دعا و عمر زیاد نمی‌گردد، مگر توسط نیکی.

مترجم: عثمان طه

ادامه مطلب...

سیاست امریکا در قبال روسیه و چین

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

پرسش

حکومت جدید امریکا به ریاست "بایدن" به‌حمله علیه چین و روسیه پرداخته و در عین زمان، به تحکیم مشارکت و تجدید پیمان‌های پیشین همراه برخی از کشورها اقدام نموده است. امریکا چه راه‌کاری را مخصوصاً در برابر این دو دولت (چین و روسیه) روی دست خواهد گرفت و اهداف آن چه خواهد بود؟ و آیا این حکومت از حکومت پیشین تفاوتی خواهد داشت؟

پاسخ

ابتداء به عمل‌کرد حکومت جدید امریکا پرداخته و در خلال آن، ماهیت سیاست امریکا و اهداف آن را بیان خواهیم نمود.

1- "بایدن" رئیس جمهور امریکا به‌تاریخ 13 مارچ 2021م کنفرانس انترنتی همراه سه رهبر از جمله "سکات موریسون" نخست وزیر استرالیا، "ناریندرا مودی" نخست وزیر هند و "یوشیهیده سوگا" نخست وزیر جاپان برگذار نمود. با این هدف که این کشورها، کشورهای محوری برای تلاش امریکا در رویارویی توان نظامی و اقتصادی روبه رشد چین قلم‌داد می‌گردند. "بایدن" در این کنفرانس گفت: «منطقۀ آزاد و باز در بحر هند و اقیانوس آرام به‌خاطر آیندۀ همۀ ما یک عامل ضروری می‌باشد. امریکا برای تحقق بخشیدن ثبات، در همکاری با شما و تمام هم‌پیمانان مان، خود را متعهد می‌داند.» (منبع: روزنامۀ خاور میانه 13 مارچ 2021م)

پس از آن، "لوید آستین" وزیر دفاع امریکا در 13 مارچ 2021م گفت: «در آینده‌ای نزدیک در سفری یک هفته‌ای به‌مقصد آسیا که ابتدا از "توکیو" و سپس از "دهلی جدید" دیدار خواهم داشت و رهسپار خواهم شد. این سفر به‌هدف گفت‌وگو بر سر راه‌های تحکیم همکاری منطقوی با هم‌پیمانان امریکا به‌منظور پایه‌گذاری مانعی مطمئن در رویارویی با چین، ترتیب شده است.»

وزیر دفاع آمریکا در "توکیو" و "سیول" با وزیر خارجه امریکا ملحق خواهد شد تا همراه همتایان خود در آن‌جا دیدار کنند و این دیدار پس از اولین نشست تیم "بایدن" با مسئولان وزارت خارجه چین ("یانگ گیشی" مسئول روابط خارجه از حزب کمونیستی چین و "وانگ یی" وزیر خارجۀ چین در "آلاسکا" صورت می‌گیرد. (منبع: خاورمیانه 14 مارچ 2021م)

آجندای نشست فوق، شامل اوضاع در هونگ کونگ و شینگیانگ (ترکستان شرقی)، تبت، تایوان و نقض حقوق بشر بود.

2- به‌تاریخ 20 مارچ 2021م "لوید آستین" وزیر دفاع امریکا گفت: «با تأکید خاطر نشان می‌کنم که ما تمام هم‌پیمانان خود را از خرید تجهیزات جنگی از روسیه و اجتناب از هرگونه عملی‌که منجر به تقویت این کشور شود، تشویق می‌کنیم. عملی غیر از این، تحریم‌های ما را در قبال خواهد شد.» (منبع: الجزیره 20 مارچ 2021م)

"مودی" نخست وزیر هند در سال 2018م همراه "پوتین" رئیس جمهور روسیه توافق‌نامه خرید سیستم پدافند هوایی S400 را به قیمت 5.4 ملیارد دالر به امضاء رساند و از این مبلغ 800 ملیون دالر را در سال 2019م به‌عنوان پیش پرداخت این قرارداد، پرداخت و انتظار می‌رود تا اولین محمولۀ این موشک‌ها در اواخر امسال تسلیم شود.

دیدار "آستین" از هند در چارچوب تلاش امریکا برای تشکیل ائتلاف توسط کشورهایی‌که منجر به جلوگیری از نفوذ چین در منطقه و فشار بر روسیه شود، می‌باشد. این در حالی است که شرکت‌های دفاعی امریکا قرار دادهایی به قیمت ملیاردها دالر برای مجهز کردن هند با تجهیزات نظامی به امضاء رسانده اند که از جمله خرید 150 فروند هواپیمای جنگی و هلیکوپترها در چارچوب برنامه "بروز نمودن نیروی مسلح هند" صورت گرفته است که بر اساس برنامه‌ریزی‌ها برای رسیدن به این مأمول، قرار است 250 ملیارد دالر مصرف گردد.

قابل ذکر است که هند بزرگ‌ترین خریدار سلاح از روسیه است و این کشور نگران آن است که در معرض تحریم‌های امریکا قرار گیرد چنان‌چه سرنوشت ترکیه به‌خاطر خرید S400 چنین شد.

از زمان روی‌کار آمدن دولت مودی در 2014م روابط هند و امریکا تحکیم یافته است، چون مودی همواره سیاست امریکا را تعقیب می‌کند. در سال 2016م امریکا هند را به‌عنوان "شریک اصلی دفاعی" قلم‌داد نمود و از آن زمان به بعد، امریکا همراه هند یک سلسله توافق‌نامه هایی را به منظور تسهیل انتقال دقیق اسلحه و عمیق نمودن هم‌کاری نظامی به امضاء رسانده است.

امریکا در نهایت از هند می‌خواهد تا از خرید سیستم پدافند هوایی S400 و سایر سلاح‌ها، از روسیه صرف‌نظر کند تا به این ترتیب، از خرید سلاح از خودش بی‌نیاز نگردد و این برعکس سیاست حزب کنگره هند می‌باشد که طرف‌دار انگلیس است؛ حزبی‌که ده‌ها سال را در هند حکومت نموده و در زمان اتحاد جماهیر شوروی و پس از آن همواره تلاش می‌نمود تا این‌که سلاح را از روسیه بخرد تا این‌که امریکا بر هند مسلط نگردیده و نفوذ خود را گسترش ندهد. مگر پس از آن‌که امریکا موفق شد تا مزدوران خود را از حزب "جاناتا" به قدرت برساند، تلاش نمود تا در حوزۀ سلاح و اردو، هند را به‌خود وابسته کند تا این‌که زمام امور سیاسی و نظامی این کشور را به‌دست گرفته و به وجود انگلیس در این کشور خاتمه بخشد.

3- امریکا در عین زمان که به گفت‎‌وگو همراه چین ادامه می‌دهد، به‌شکل مستقیم بر این کشور فشار نیز وارد می‌کند. پس از گشایش نشست بین وزارت خارجۀ امریکا و چین در آلاسکای امریکا به‌تاریخ 18 مارچ 2021م، آنتونی بلینکین وزیر خارجۀ امریکا در نشستی گفت: «عمل‌کرد چین نظام فعلی را که متضمن ثبات جهانی است تهدید می‌کند.» وی افزود: «نگرانی عمیق خود را در رابطه به عمل‌کرد چین در شینگیانگ (ترکستان شرقی)، هونگ کونگ، تایوان به‌علاوۀ حملات الکترونیکی علیه ایالات متحدۀ امریکا و اجبار اقتصادی علیه هم‌پیمانان خود را به بحث خواهیم گرفت... تمام این عمل‌کردها اساسات نظام فعلی را تهدید می‌کند نظامی‌که حافظ ثبات جهانی است.» این در حالی بود که یانگ گیشی مسئول روابط خارجۀ در حزب کمونیستی چین گفت: «چین به‌شدت مخالف مداخلۀ امریکا در امور داخلی چین می‌باشد... ما این مخالفت شدید خود را به‌خاطر چنین مداخلاتی ابراز نمودیم و اجراآت لازمه را برای پاسخ به این مداخلات روی دست خواهیم گرفت.. آن‌چه باید کنار گذاشته شود، ذهنیت جنگ سرد است.» (منبع: رویترز 19 مارچ 2021م)

امریکا می‌خواهد زیر نام گفت‌وگو در ضمن جنگ روانی و رسانه‌ای بر چین فشار مستقیم وارد کند؛ جنگ رسانه‌ای که برای از بین بردن حیثیت این کشور در برابر جهان به خاطر نقض حقوق بشر می‌باشد. امریکا این کار را نه به‌خاطر حرصی‌که به حقوق بشر دارد انجام می‌دهد، بلکه به‌عنوان ابزاری فشار علیه این کشور انجام می‌دهد؛ مگر در این کار موفق نبوده است. چون چینی‌ها از همان نقطه‌ای که امریکا حمله نموده است، پاسخ دادند؛ زیرا امریکا در داخل و خارج خود حقوق بشر را نقض می‌کند و خودش نیز همانند چین متهم به نقض حقوق بشر است. بر علاوۀ این، امریکا بر کشورهای دیگر تسلط داشته و برای تحمیل تسلط خویش، به تهدید و غارت دارایی‌های این کشورها می‌پردازد.

4- حکومت جدید امریکا به ریاست بایدن به استمرار جنگ تجارتی‌ای که حکومت ترامپ علیه چین به‌راه انداخته بود، اشاره نموده است، مگر با بسیج نمودن هم‌پیمانان و سایر قدرت‌ها در کنار خود. حکومت بایدن "بلینکین" را به‌خاطری به‌عنوان وزیر خارجه برگزید، چون موافق تحریم علیه چین بود. بلینکن در برابر کمیسیون روابط خارجه در مجلس سنا گفت: «آن‌چه در آن شکی نیست این است که چین بیش‌تر از هر کشوری دیگر، بزرگ‌ترین چالش برای ما قلم‌داد می‌گردد؛ آن‌هم چالش پیچیده و بر امریکاست تا تلاش کند خود را به چین نزدیک کند. البته بر اساس قوت و نه ضعف و بخشی از این قوت، کار با هم‌پیمانان و مشارکت با موسسات جهانی می‌باشد... برایم اجازه دهید تا فقط بگویم من نیز بر این باورم که رئیس جمهور ترامپ در اتخاذ موضع قاطع در برابر چین حق به‌جانب بود. ولی من زیاد با روشی که وی در چند زمینه تعقیب می‌کرد، موافق نیستم؛ اما از حیث مبدأ، اساسی درست بود و من بدین باورم که در عمل در سیاست خارجی ما نیز مفید بوده است.» (منبع: خبرگذاری آناتولی 20 جنوری 2021م)

این بدان معناست که سیاست امریکا در برابر چین از حیث اساس یکی است، مگر روش‌هایی را که یک حکومت تعقیب می‌کند با حکومت دیگر متفاوت است.

بر "سیاست مهار چین" نقطۀ پایان گذاشته شده و حال سیاست رویارویی با این کشور آغاز گردیده است تا در برابر گسترش آن در منطقه و خارج، اقدامات لازم اتخاذ گردد.

5- امریکا به‌طوری واضح از توسعه‌طلبی چین اظهار نگرانی کرده است. بایدن رئیس جمهور این کشور، با صراحت گفت: «اگر حرکت نکنیم، چینی‌ها صبحانۀ ما را خواهند خورد. چینی‌ها ابتکارات عمدۀ جدید در حوزۀ راه‌ آهن دارند... چین در حوزۀ تکنولوژی موترهای برقی پیش‌رفت سریعی داشته است.» رئیس جمهور آمریکا افزود: «چهار شنبه، 10 فبروری 2021م، همراه "شی جینگ پینگ" همتای چینی خود در مورد قضایای متعدد از جمله حقوق بشر، تجارت و امنیت دو ساعت را صحبت کرده ام.»

"جن ساکی" سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید گفت: «من باور دارم که دیدگاه رئیس جمهور این است که ما در یک رقابت با چین قرار داریم و وسعت عمق این چالش، واضح است.» (منبع: وال استریت ژورنال 12 جنوری 2021م)

بایدن یک بار دیگر نگرانی کشورش را با این گفته‌هایش ابراز نمود: «رقابتی شدید بین ایالات متحده امریکا و چین وجود دارد. چین تلاش می‌کند تا از لحاظ قدرت و نفوذ، ابرقدرت جهان باشد ولی من متعهدم تا وقتی در کاخ سفید وجود داشته باشم، اجازه نخواهم داد این اتفاق بیفتد.» وی همراه رهبران 27 کشور به‌خاطر هماهنگی در مورد قدم‌های آینده در برابر چین تلاش‌های خود را ادامه خواهد داد و متعهد به این شد که چین را محاسبه نموده و از این کشور بخواهد تا به مقررات خصوصاً در دریای جنوبی چین احترام بگذارد. (منبع: الجزیره 25 مارچ 2021م)

حکومت بایدن در ابتدای ماه جاری مارچ، وثیقه‌ای را تحت نام "رهنمود استراتیژی موقت برا ی استراتیژی امنیت ملی" ارائه نمود که این وثیقه شامل رهنمودهای حکومت جدید برای آژانس امنیت ملی است ‌که این آژانس را قادر سازد تا بر رویارویی با چالش‌های جهانی فایق آید این وثیقۀ کم حجم که فقط حاوی 20 صفحه می‌باشد، چین 15 مرتبه در آن ذکر شده است؛ این درحالیست که روسیه تنها 5 مرتبه ذکر شده است!

6- امریکا می‌داند که چین تا حال، قادر نشده است تا به دریای جنوبی چین و اطرافش تسلط یابد و دارد این تلاش را می‌کند به همین دلیل، امریکا می‌خواهد تا توسط کشورهای دیگر این منطقه، مانع این تسلط شود و نیز امریکا تلاش می‌کند تا چین را به‌عنوان کشور بزرگ منطقه‌ای که از هر طرف محاصره شده است، نگهدارد.

در دریای جنوبی چین کشورهای متعددی از جمله اندونیزیا، مالیزیا، فلیپین و ویتنام وجود دارند که امریکا تلاش می‌کند تا این کشورها را علیه چین تحریک کند و در نزدیکی این دریا در اقیانوس آرام، استرالیا قرار دارد که امریکا همراه این کشور نیز علیه چین هماهنگ می‌باشد. در دریای شرقی چین کشورهای جاپان، تایوان و کوریای جنوبی قرار دارند که این کشورها نیز از هم‌پیمانان امریکا تلقی می‌شوند.

امریکا الحاق تایوان به چین را مشروط بر این‌که به شکل داوطلبانه باشد، به رسمیت شناخت، مگر در دورۀ ترامپ از به رسمیت شناختن آن عقب‌نشینی نمود. پس از آن، چین تهدید به جنگ با تایوان نمود این موضوع ترامپ را واداشت تا تصمیم خویش را پس گرفته و دوباره وحدت چین را به رسمیت شناخت. "الحاق تایوان به چین" موضوع توافق‌نامه‌ای‌ست که امریکا همراه چین در سال 1979م به امضاء رساند تا این‌که این وحدت با تفاهم، تدریج و هم‌گرایی اقتصادی و سیاسی حل شود. مگر امریکا در راه محقق شدن این توافق‌نامه، موانع ایجاد می‌کند و تایوان را مسلح نموده و از لحاظ سیاسی و اقتصادی این کشور را حمایت می‌کند.

"فلیپ دیویدسون" فرماندۀ دریایی نیروهای امریکا در منطقۀ اقیانوس هند و اقیانوس آرام (آندوپام) به‌تاریخ 10 مارچ 2021م از این‌که چین در 6 سال بعد یعنی با فرا رسیدن سال 2027م با تایوان خواهد جنگید، سخن گفت. وی در برابر کانگرس امریکا گفت: «از این نگرانم که چینی‌ها در صدد تسریع روند پروژه‌ای اند که جای ایالات متحدۀ امریکا را به‌حیث بزرگ‌ترین نیروی نظامی در این منطقه با فرا رسیدن سال 2050م بگیرند.» (منبع: الجزیره 11 مارچ 2021م)

امریکا نگران آن است که چین تایوان را به کشور خود الحاق کند که با به رسمیت شناختن امریکا، تایوان نیز بخشی از چین محسوب می‌گردد. مگر امریکا در تحقق این کار وقت‌کُشی می‌کند و واضح است که چین نیز از این وقت کشی‌ها، بازی‌ها و چوب لای چرخ گذشتن امریکا خسته شده و می‌داند که امریکا این وحدت را نمی‌خواهد. به همین دلیل، تهدید جدی از طرف چین به تایوان متوجه است و چین توان انضمام آن‌را به زور دارد؛ مگر دیده می‌شود که این کشور، نمی‌خواهد تا با این عمل خود، روابط تجارتی خود را با امریکا و شاید با کشورهای زیاد دیگری‌که امریکا آن‌ها را تحریک خواهد نمود، از دست بدهد.  

7- موضوع روسیه از چین به‌نوعی متفاوت است؛ چون روسیه بر مناطقی از آسیای میانه، قفقاز و بخشی از شرق اروپا حتی اوکراین تسلط دارد. این‌ها مناطقی اند که در زمان اتحاد جماهیر شوروی نیز بر آن نفوذ داشته است و امریکا با روسیه رقابت نموده و در مناطق تحت نفوذ روسیه مزاحمت ایجاد می‌کند تا در آن مستقر شده و نفوذ خود را در آن مناطق گسترش دهد. موفق به عبور و مرور در برخی از این مناطق گردیده و تلاش نماید تا نفوذ خویش را در برخی از این مناطق توسعه دهد، مگر تا به‌حال موفق به این کار نشده است.

امریکا در عین زمان، در بیش از یک عرصه، در عرصه سیاسی، اقتصادی، رسانه‌ای و روانی فشارهای خود را بر روسیه وارد می‌کند. به همین دلیل، بایدن رئیس جمهور امریکا در مورد مسموم کردن "آلکسی ناوالنی" مخالف نظام روسیه که از وی سوال شد، پوتین رئیس جمهور روسیه را "قاتل" توصیف کرده و گفت: «مداخلات روسیه در انتخابات پیشین امریکا –هرچند که کرملین این مداخلات را انکار می‌کند– پیامدهایی را قبال خواهد داشت.» وی به پرداخت بهای این مداخلات هشدار داده گفت: «پوتین بهای این مداخله را خواهد پرداخت و نیز به این اشاره نمود که طی تماس طولانی‌ای که با پوتین در اواخر ماه فبروری گذشته داشتم، وی را از عکس العمل احتمالی هشدار داده ام.» وی در جواب به این سوال که هدف‌اش از عکس‌العمل امریکا دقیقاً چیست؟ گفت: « بزودی خواهید دید.» (منبع: ای بی سی امریکا 17 مارچ 2021م)

هدف بایدن از عکس العمل امریکا، معمولاً به تحریم‌های بیشتر علیه روسیه اشاره دارد. جالب این است که عکس العمل پوتین نه تنها بسیار ضعیف بود؛ بلکه به‌طوری ذلیلانه نرم بود. وی گفت: «مسکو روابط خود را با واشنگتن قطع نخواهد نمود؛ بلکه با درنظرداشت مصالح روسیه، همراه ایالات متحدۀ امریکا کار خواهد نمود.» (منبع: تلویزیون روسیه 18 مارچ 2021م)

این خود حاکی موضع ضعیف و نگرانی روسیه از تحریم‌ها، فشارها و حملات امریکا علیه روسیه در اوکراین، شبه جزیرۀ کریمه و اروپا می‌باشد. قابل ذکر است که "ویچسلاو والودین" رئیس مجلس دوما (پارلمان روسیه) حملۀ بایدن را بر پوتین رئیس جمهور و کشورش، توهین به تمام کشورش تلقی نموده گفت: «بایدن با این اظهارات خود، تمام هم‌وطنان ما را توهین نمود. این حمله‌ای ناشی از ضعف بود. پوتین رئیس جمهور ماست و هجوم بر او، هجوم بر تمام کشورما قلم‌داد می‌گردد.» (منبع: روسیه امروز 17 مارچ 2021م)

تمام آن‌چه که روسیه انجام داد، این بود که سفیر خود مقیم واشنگتن را فراخواند تا همراه وی مشوره کند! و نیز رئیس جمهور این کشور را واداشت که از بایدن بخواهد تا همراه وی دیدار کند ولی این درخواست وی از طرف امریکا رد شد که این خود توهینی دیگر محسوب می‌گردد.

وزارت خارجۀ روسیه بیانیه‌ای را ایراد نمود که در آن گفته شده است: «بسیار تأسف‌بار است که طرف امریکایی به درخواست اجرای گفت‌وگوی باز توسط ویدئو کنفرانس ولادمیر پوتین همراه جوبایدن رئیس جمهور امریکا در 19 و 22 مارچ جاری در بارۀ مشکلات متراکم در روابط دوجانبه و هم‌چنان موضوعات مربوط به ثبات استراتیژی پاسخ نداد. به این ترتیب، طرف امریکایی فرصت جدید برای گفت‌وگو در بارۀ راه بیرون رفت از بُن بست ایجاد شده در روابط روسیه و امریکا را که مقصر آن نیز امریکاست، از دست داد.» (منبع: تاس 22 مارچ 2021م)

8- به همین دلیل، امریکا از ترکیه می‌خواهد تا از سیاستی‌که بر اساس آن امریکا قبلاً برای وابسته‌گان خویش اجازۀ اتخاذ آن را همراه روسیه می‌داد، نه تنها کناره‌گیری کند، بلکه در کنار امریکا برای فشار آوردن بالای روسیه آن‌را بسیج کند. "بلینکن" وزیر خارجۀ امریکا پس از دیدار همراه "مولود چاووش اوغلو" همتای ترکی خود به‌تاریخ 23 مارچ 2021م در بروکسل گفت: «علی رغم اختلافات بزرگ ما همراه انقره، برای امریکا و پیمان ناتو مصلحت زیادی در ابقای ترکیه به‌شکل فعال در این پیمان وجود دارد و این کشور هم‌پیمان دیرینه و با ارزشی می‌باشد.» (منبع: رویترز 23 مارچ 2021م)

"ینس استولنبرگ" دبیرکل ناتو از ترکیه به‌خاطر خدماتش برای کشورهای ناتو و دفاع از اروپا ستایش نموده گفت: «ترکیه که از عضویت اتحادیۀ اروپا بهره‌مند نیست و کشوری‌که همراه سوریه و عراق هم‌سرحد است، نقش بسیار مهمی را در دفاع از ناتو در مرزهای جنوب شرقی ایفا می‌کند.» (منبع: خبرگذاری آناتولی 6 مارچ 2021م)

اردوغان از این توصیف اظهار خرسندی نموده در حساب تویتر خود در عقب اظهارات دبیرکل ناتو نوشت: «ترکیه به‌عنوان هم‌پیمان ناتو تمام تعهدات خویش و خدمت برای صلح و امنیت جهانی را ادامه خواهد داد.» امریکا که بالای ترکیه فشار می‌آورد تا از سیستم دفاعی موشکی روسی S400 چشم‌پوشی کند. ترکیه نیز آمادۀ پاسخ‌گویی در این زمینه است، البته پس از آن‌که در ابتدا امریکا برای ترکیه اجازۀ خرید آن را داد تا به این ترتیب، روسیه را تطمیع کند تا به‌خدمت امریکا برای حفاظت از نظام سوریه، در این کشور باقی بماند و حال از نقش روسیه در سوریه بی نیاز شده است، و این ادامۀ سیاستی است که در زمان حکومت‌داری ترامپ برای فشار آوردن بر ترکیه استفاده می‌شد. حکومت امریکا به ریاست بایدن در 5 جنوری 2021م اعلام نمود که امریکا از ترکیه می‌خواهد از خرید موشک‌های S400 صرف ‌نظر کند. "کیربی" سخن‌گوی وزارت دفاع امریکا گفت: «در موضع ما هیچ تغییری نیامده است و از ترکیه می‌خواهیم که از قرارداد خرید موشک‌های S400 صرف نظر کند.» دیده می‌شود که ترکیه نیز از موضع خویش تنازل نموده است و به این راضی شده است که همانند یونان عمل کند که موشک‌ها را در مخازن انبار نموده و از آن استفاده نکند. در این مورد "خلوصی اکار" وزیر دفاع ترکیه گفت: «ترکیه آماده است که برای کاهش تیره‌گی روابط با امریکا، به‌عنوان بخشی از معاملۀ احتمالی با این کشور، عدم استفاده از موشک‌های S400 را که از روسیه خریده است، متعهد شود.» و نیز افزود: «ما آماده‌ایم تا در مورد نمونۀ مشابه همانند روال کار موشک‌های S300 موجود در جزیرۀ کریت یونان گفت‌وگو کنیم.» (منبع: روزنامۀ آزادی‌های ترکیه 9 جنوری 2021م)

قبرص در سال 1999م این موشک‌ها را از روسیه خریداری نموده و ترکیه بر این امر اعتراض کرد و نهایتاً همراه یونان توافق بر این شد که این موشک‌ها در جزیرۀ کریت انبار شده و از جملۀ اموال یونان محسوب گردد؛ اموالی‌که از آن تاریخ هیچ استفاده نشده مگر در خلال تمرین‌های نظامی در سال 2013م.

9- واضح می‌گردد که امریکا برای حملۀ سیاسی، اقتصادی، رسانه‌ای و روانی علیه روسیه برنامه‌ریزی نموده است؛ چنان‌چه بر علیه چین نیز چنین برنامه‌ریزی‌ای را طرح نموده است. بلینکین وزیر خارجۀ امریکا در اظهارات خویش در برابر مجلس سنا گفت: «روسیه در صدر جدول کار قرار دارد.» وی افزود: «از چالش‌های متعدد سخن گفتیم؛ چالشی‌که روسیه از خلال یک سلسله از جبهات منظم طرح می‌کند، نیز یکی از چالش‌های بزرگ محسوب می‌گردد.» (منبع: آناتولی 20 جنوری 2021م)

"جین ساکی" سخن‌گوی کاخ سفید در این مورد گفت: «روسیه باید مسئولیت افعال خود را برعهده بگیرد، پس از آن‌که گمانه‌زنی های وجود دارد مبنی بر این‌که این کشور، از دیرباز تلاش نموده تا در انتخابات2020م امریکا دخالت کند و این را گذارش سازمان CIA نیز تأیید می‌کند.» وی افزود: «حکومت رئیس جمهور بایدن بر روشی در برابر روابط با روسیه بر آن تکیه نموده است که از آن‌چه ترامپ رئیس جمهور پیشین باور داشت، متفاوت است.» و نیز افزود: «مسلماً روسیه باید مسئولیت عمل‌کرد خود را بدوش بگیرد.» (منبع: رویترز 17 مارچ 2021م)

این عمل‌کرد، بخشی از جنگ روانیِ است که امریکا علیه روسیه به‌راه انداخته است تا این کشور را در برخی از قضایا تهدید نموده و خاصتاً این‌که از این کشور علیه چین استفاده کند. چنان‌چه قبلاً علیه اهل مردم مسلمان سوریه، مردمی‌که علیه امریکا و مزدوران وی قدعلم نموده بودند، استفاده نمود. به همین دلیل، "کارین ژان پییر" سخن‌گوی کاخ سفید گفت: «رئیس جمهور جوبایدن در وقت مناسب‌اش همراه رئیس جمهور پوتین دیدار خواهد کرد و رئیس جمهور از موضع خویش عقب‌نشینی نخواهد کرد. در مورد روابط با روسیه صریح و روشن خواهد بود.» (منبع: رویترز 19 مارچ 2021م)

امریکا در عین زمان که تماس دیپلوماتیک برای گفت‌وگو را ادامه می‌دهد، اسلوب حمله را نیز استفاده می‌کند تا این‌که نشان دهد در مرکز قدرت قرار دارد و می‌خواهد که دیگران در موضع ضعیف با وی گفت‌وگو کنند و تمام خواسته و یا تمام آن‌چه را که بر اساس منافع اش است، بر ای‌شان تحمیل کند. این همان روشی است که ترامپ نیز استفاده می‌نمود، مگر توأم با خشونت. وی دیگران را تهدید و ترهیب نموده و در عین زمان، تماس‌های دیپلوماتیک را نیز برای تحمیل اراده و خواست امریکا استفاده می‌نمود؛ چنان‌که همراه کوریای شمالی و چین چنین عمل نمود. بایدن در عین زمان می‌خواهد که در داخل نیز با نمایش این‌که دارای اراده‌ای قوی و نه ضعیف است، موضع خود را تحکیم بخشد.

10- این نیز از جملۀ سیاست‌های امریکاست که بین روسیه و چین موانع ایجاد کند تا این‌که نزدیکی بین این دو کشور را از بین ببرد. امریکا روسیه را به‌خود نزدیک کرده و علیه چین انگیزه می‌دهد.

 واضح است که امریکا این سیاست را ادامه می‌دهد، البته پس از به ذلت کشاندن روسیه. به همین دلیل، امریکا سیاست حمله بر روسیه را به پیش گرفته است تا این‌که بر وی فشار آورده و مجبورش کند که همراه خودش علیه چین گام بردارد. با در نظرداشت این‌که روسیه طمع این را دارد که امریکا این کشور را به‌خود نزدیک نموده و در ادارۀ امور جهانی وی را شریک دهد. مگر امریکا این را نمی‌خواهد بلکه می‌خواهد تا این کشور را پیرو سیاست خود گردانده و علیه چین و سایر قضایا از آن استفاده نماید، چنان‌چه در سوریه از آن استفاده نمود.

امریکا نمی‌خواهد که روسیه را به‌عنوان کشوری بزرگ در پیش‌بُرد امور جهانی و یاهم به امور برخی از مناطق سهیم سازد. به همین دلیل، منزلت این کشور را تنها به امور سوریه، در سطح کشور ترکیه تنزیل داده است، آن‌هم تنها اموری را می‌تواند انجام دهد که از طرف امریکا چراغ سبز نشان داده شود. امریکا هنوز کشوری است که غرور، توسعه‌طلبی و استکبار بر آن مسلط است؛ با درنظرداشت این‌که جایگاه جهانی‌اش تنزل نموده و در مرحلۀ سراشیبی فاحشی قرار دارد و از داخل (همانند کِرم لای درخت) خود را می‌خُورد.

11- روسیه تلاش می‌کند همراه چین موضع خود علیه امریکا را تحکیم بخشد و شاید می‌داند که امریکا می‌خواهد از وی علیه چین سوءاستفاده کند. به همین دلیل، در دام امریکا نیفتاده است. وزارت خارجه روسیه در بیانیه‌ای گفت: «قرار است که "لاوروف" فردا 23 مارچ 2021م همراه "وانگ یی" همتای چینی خود گفت‌وگوهایی را در رابطه به مسائل مربوط به هماهنگی استراتیژیک بین دو کشور و تنظیم روابط تا بالاترین سطح انجام دهد و هردو کشور متعهد به اتخاذ مواضع نزدیک و یا مواضع هماهنگ در حل اکثر قضایای جهانی می‌باشند و نیز مصمم بر تداووم هماهنگی مورد اعتماد‌ در اجراآت سیاست خارجی خود می‌باشند.» (منبع: نووستی 22 مارچ 2021م)

در خلال دیدار لاوروف وزیر خارجه روسیه با همتای چینی‌اش، وزارت خارجه این کشور اعلام نمود: «دو کشور توافق‌نامۀ حُسن هم‌جواری، دوستی و هم‌کاری را برای 5 سال دیگر تمدید نمودند.» وزیر خارجه چین گفت: «در خلال بیست سال پسین، این توافق‌نامۀ دو جانبه، به‌حیث اساس قانونیِ استوار و پایدار برای رشد متداوم روابط روسیه و چین عمل نموده و نیز در توسعۀ روابط دوجانبه کمک نموده است.» (منبع: نووستی 23 مارچ 2021م)

مگر با این همه، تا حال این توافق‌نامه به یک پیمان دوجانبه و کار مشترک جهانی برای رویارویی با امریکا مبدل نشده است. این توافق‌نامۀ قدیم از بیست سال قبل، عمل مشترک جدی علیه امریکا از آن حاصل نشده است. چون هرکدام از این دو کشور، تلاش می‌کند تا از طرف خویش برای دفاع از خود، همراه امریکا به تفاهم رسیده و به این کشور نزدیک گردد و ظاهراً روسیه نمی‌خواهد که با چین نزدیک گردد؛ در حدی‌که کاملاً مورد اعتماد این کشور قرار گیرد. چون با این کار، جایگاه جهانی‌اش را که می‌خواهد، دومین کشور قدرت‌مند در کنار امریکا باشد، از دست می‌دهد و نمی‌خواهد که با امریکا رودر رو قرار گیرد؛ بلکه می‌خواهد با این کشور مشارکت ورزیده و نیز با امریکا، تنش بیش‌تر نمی‌خواهد تا مبادا برایش در اوکراین، کریمه، آسیای میانه و قفقاز مشکل‌آفرینی کند.

12- امریکا می‌خواهد تا هم‌پیمانان خود را از نو در کنار خود بسیج کند و با این عمل خویش، رویارویی خود با روسیه و چین را اعلام می‌کند و در عین زمان می‌خواهد تا هیبت خویش را در دل هم‌پیمانان خود تجدید کند. بلینکین وزیر خارجه امریکا در خلال دیدار خود از مقر پیمان ناتو پس از نشستی‌که همراه "استولنبرگ" دبیرکل ناتو داشت، گفت: «آمدم تا از حمایت قاطع ایالات متحدۀ امریکا بگویم و این‌که ایالات متحدۀ امریکا می‌خواهد تا بنای مشارکت خود را تجدید کند. ما می‌خواهیم این پیمان را همراه شرکای خویش در ناتو به مقام اول برسانیم.» وی افزود: «پیمان به‌خاطر تهدیدات در نقاط مختلف جهان، در مرحلۀ حساس به‌سر می‌برد و امریکا همواره گزینه‌های خود در افغانستان را تجدید نظر می‌کند و به‌زودی در این باره با هم‌پیمانان خود مشوره خواهد کرد.» (منبع: فرانس 24، رویترز 23 مارچ 2021م)

امریکا می‌خواهد با یک تیر دو نشان را هدف گیرد: هم می‌خواهد تا هیبت خویش را در دل هم‌پیمانان خود تجدید کند و هم رویارویی خود را با روسیه و چین در اروپا را اعلام کند.

امریکا بر آلمان فشار می‌آورد تا از "جریان شمالی 2" برای انتقال گاز به خود و اروپا که از زیر دریای بالتیک بین روسیه و آلمان عبور می‌کند، صرف نظر کند. امریکا در ابتدای سال گذشته در ماه جنوری 2020م تحریم‌هایی را با وحشت و استکبار بر شرکت‌هایی که در این پروژه مشارکت ورزیده بودند، اعمال نموده و خواهان توقف لوله‌کشی شد و نیز می‌خواهد تا بر صندوق آلمانی‌ای که تمویل کنندۀ این پروژه است، تحریم اعمال کند. کابینۀ آلمان این موضوع را محکوم کرده گفت: «در پَس تحریم‌های یک جانبۀ خارجی علیه شرکت‌های آلمانی و اروپایی، حکومت آلمان نباید این‌طور فکر کند که این تحریم‌ها علیه صندوق نیست... برلین تحریم‌های امریکایی علیه خط لوله‌کشی  گاز "جریان شمالی 2"را به‌خاطر هتک سیادت اروپا محکوم می‌کند...» (منبع: اسپوتنیک 1 مارچ 2021م)

"نید برایس" سخن‌گوی وزارت خارجۀ امریکا گفت: «بلینکین وزیر خارجه همراه "هایکو ماس" همتای آلمانی خود در حاشیۀ گفت‌وگو های وزرای خارجۀ ناتو در بروکسل دیدار کرده و بر تعهد ایالات متحدۀ امریکا به کار همرای هم‌پیمانان و شرکا برای مانع شدن تلاش‌های روسیه که به قصد نابود کردن امنیت عمومی ما صورت می‌گیرد، روشنی انداخت و در این زمینه، بر مخالف ایالات متحدۀ امریکا به "جریان شمالی 2" تأکید کرد.» (منبع: د ب ا 24 مارچ 2021م)

این سیاستی است که امریکا از زمان حکومت‌داری ترامپ تعقیب می‌کند و در حکومت بایدن نیز این سیاست تعقیب می‌شود. امریکا می‌خواهد که روسیه را از لحاظ اقتصادی مورد هدف قرار دهد و روابط این کشور همراه اروپا را تنش‌زا کند و نیز آلمان را مجبور کند تا گاز امریکایی را با کیفیت پایین و با قیمت گزاف خریداری کند!

13- در اخیر باید گفت: امریکا کشوری است که خود را ابرقدرت جهان می‌داند... جهان را با ستم وفشار خویش احاطه نموده است و همواره بدی‌ها را به سرزمین و اهل خود به ارمغان می‌آورد و اللهَ قوی و جبار چه نیکو فرموده است:

﴿أَفَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ (45) أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَمَا هُمْ بِمُعْجِزِينَ﴾ [نحل: 45-46]

ترجمه: آيا توطئه‌گران بدكردار (از اين عذاب الهي) ايمن گشته‌اند كه ممكن است الله آنان را (هم‌چون قارون) به دل زمين فرو برد (و نابودشان گرداند)، يا اين‌كه عذاب الهي از آن‌جا كه انتظارش ندارند و به گونه‌اي كه به دل‌شان خطور نمي‌كند، به سراغ‌شان بيايد؟‏ يا اين‌كه به هنگام رفت و آمدشان (براي بازرگاني و داد و ستد، گريبان) ايشان را بگيرد (و به ناگاه هلاك‌شان گرداند)؟ به هر حال آنان نمي‌توانند (الله را) درمانده كنند (و از دست عذاب و مرگ او خويشتن را برهانند).

امیر حزب التحریر

مترجم: اسماعیل نصرت

     

ادامه مطلب...

مفهوم رزق

  • نشر شده در تثقیفی

(ترجمه)

مسئلۀ رزق در زندگی عموم مردم یکی از ساسی­ترین موضوعات به‌شمار می­رود. مسئله رزق بدون ملاحظه عقیدتی روح و روان تمام انسان­های کره خاکی‌را مشغول خود کرده است؛ زیرا انسان همیشه در انتظار و در صدد کسب رزق یومیه خویش می‌باشد. بنابرین، لازم دیده شد تا پیرامون مسئله رزق تلاش فروتنانۀ ذیل انجام گیرد.

رزق همان بخشش و هِبه را گویند و کلمه رِزق مترادف بخشش و عطاء می­باشد. رزق به دو گونه؛ حلال و حرام تقسیم می‌شود. به مالی‌که کارگر بدست می­آورد و مالی را که قمارباز از راه قماربازی کسب می­نماید، رزق گفته می­شود. به‌دلیل این‌که آن مالی است که الله سبحانه وتعالی به هر یک از آن دو در هنگام تمسک­‌شان به حالتی از حالات کسب رزق بخشش نموده است؛ اما تفاوت این­جاست که اگر تصرف مال برایش مجاز و مباح باشد، پس آن مال برایش از نظر حکم حلال و اگر تصرف و تملک آن برایش مباح و مجاز نباشد، درین‌صورت آن مال برایش از نظر حکم حرام می­باشد؛ اما با وجود این هم برای هردو نوع مال رزق اطلاق می­شود و بخاطری‌که تملک مال از راه حرام صحیح نیست، نمی­توان آن مال را رزق ننامید و نمی‌توان گفت که الله سبحانه وتعالی فقط مال حلال را رزق گردانیده و مال حرام را رزق نمی­دهد؛ بنابر این، برای هر انسان خواه مؤمن باشد و خواه کافر، عاقل باشد و یا غیر عاقل، باید به رزق مقدر و تعیین شده‌اش برسد. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿وَكَأَيِّن مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُهَا وَإِيَّاكُمْ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[عنكبوت: 60]

ترجمه:چه بسیارند جنبندگانی‌که (در زمین با شما زندگی می­کنند و بر اثر ضعف، حتی) نمی­توانند روزی خود را بردارند (و جابجا کنند تا آن را بخورند یا بیندوزند). الله روزی­رسان آن­ها و شما است(پس غم روزی را نخورید و ننگ خواری و اسارت را نپذیرید) و الله بس شنوا و آگاه است(لذا دعای شما و صدای سایر آفریدگان خود را می­شنود، از حال و روز همگان با خبر است، سهم و روزی کسی و چیزی را فراموش نمی­نماید).

پس بدون شک، واقعیت ارزاق کفار و گناهکاران نشان می­دهد که الله سبحانه وتعالی رزق و روزی تمام مخلوقات خود اعم از مؤمن و کافر را بدوش گرفته است و به همین خاطر است که الله سبحانه وتعالی در آن هنگام که ابراهیم دست به دعا بالا نمود و از وی خواست تا فقط مؤمنان اهل مکه را رزق عطا کند، برایش فرمود که وی هیچگاه رزق خود را مخصوص مؤمنان نمی­گرداند؛ بلکه هم‌ مؤمنان را رزق و روزی خواهد داد و هم کافران را. الله سبحانه وتعالی می­فرماید:

﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَداً آمِناً وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ﴾ [بقرة: 126]

ترجمه: و (به یاد بیاورید) آن­گاه را که ابراهیم گفت: پروردگار من! این (سرزمین) را شهر پر امن و امانی گردان و اهل آنرا- کسانی­که از ایشان به الله و روز بازپسین ایمان آورده باشند- از میوه­های (گوناگونی که در آن پرورده شود یا بدان آورده شود و دیگر خیرات و برکات زمین) روزی شان رسان و بهره­مندشان بگردان. (الله پاسخ داد و) گفت: (دعای تو را پذیرفتم، ولی در این عمر کوتاه دنیا، بر این خوان یغما چه دشمن و چه دوست) و کسانی را که کفر ورزد، مدت کوتای (از ثمرات و خیرات این جهان) بهره­مند می­گردانم و سپس او را (روز رستاخیز) به عذاب آتش (دوزخ گرفتار و) ناچار می­سازم و(سرانجام و سرنوشت این گونه افراد) چه بد سرانجام و سرنوشتی است!

و به همین‌دلیل بود که وقتی‌ابراهیم علیه‌السلام برای آن عده‌ای از فرزندانش که باشنده بیت‌الله‌الحرام بودند، طلب رزق و روزی کرد. الله‌سبحانه وتعالی برایش بیان نمود که وی کافران را نیز روزی خواهد داد و همان­گونه که مؤمن رزق خود را بدست می­آورد، کافر نیز در دنیا رزق خود را بدست خواهد آورد و الله سبحانه وتعالی تمام مخلوقات خود را تا آن­گاه که حیات در بدن شان باقی باشد، بدون استثناء رزق و روزی می­دهد.

لذا، حقیقتی‌را که باید مسلمان در برابر آن سر تسلیم و کرنش فرود آورد، اینست که رزق از جانب الله سبحانه وتعالی است و اوست که مخلوقات را آفریده و ارزاق‌شان را بدوش گرفته است و بر انسان لازم می­آید که در طلب رزق خود بسوی او سبحانه وتعالی پناه ببرد تا نفسش استوار و آرامش یافته و در راه بدست آوردن رزق‌اش از عبادت الله غافل نشود. الله سبحانه وتعالی می­فرماید:

﴿وَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ﴾ [مائده: 88]

ترجمه: و از نعمت­های حلال و پاکیزه­ای که الله برای‌تان روزی داده است بخورید.

﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ﴾ [روم: 40]

ترجمه: الله کسی است که شما را آفریده است، سپس (با عطاء کردن و سائل مادی و معنوی کسب و تهیه زمینه معاش و آماده­سازی محیط زیست) به شما روزی رسانده است.

﴿اَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ﴾ [يس: 47]

ترجمه: از آنچه الله برای‌تان روزی داده است انفاق و احسان کنید.

﴿إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ﴾ [آل عمران: 37]

ترجمه: الله هرکه را بخواهد روزی می­دهد.

﴿اللَّهُ يَرْزُقُهَا وَإِيَّاكُمْ﴾ [عنكبوت: 60]

ترجمه: الله روزی­رسان آن‌ها و شما است.

﴿يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ﴾ [اسراء: 30]

ترجمه: الله روزی هرکس را که بخواهد فراوان و گسترده می­دارد.

﴿فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ﴾ [عنكبوت: 17]

ترجمه: و روزی را از نزد الله بطلبید.

﴿وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا﴾ [هود: 6]

ترجمه: هیچ جنبنده­ای در روی زمین نیست، مگر این‌که روزی آن بر عهده الله است.

﴿إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ﴾ [ذاريات: 58]

ترجمه:تنها الله روزی­رسان است.

مردم بر اساس چشم دید خود که هرشخص در برابر کاری‌که انجام می­دهد، مالی بدست می­آورد؛ بر این‌گمان هستند که این خودشان هستند که رزق خود را تأمین می‌کنند و نیز اوضاع و احوالی را که در آن به جمع­آوری و کسب ثروت می­پردازند را اسباب رزق می­دانند. این­گونه مغلوب این حدس و گمان شدند، در حالی‌که حقیقت بر خلاف چشم دید و گمان شان بوده، حقیقت و واقعیت طوری‌ا­ست که آن‌احوال و اعمال فقط حالاتی‌است که در آن‌رزق حواله می­شود؛ نه این‌که اسباب رزق باشد، چون‌ اگر اسباب رزق به‌شمار می­رفت، مطلقاً نباید رزق به تأخیر می­افتاد؛ چون بعضی اوقات این حالات پیش می­آید و رزقی در کار نیست و گاهی رزق می­آید؛ در حالی­که هیچ یک از آن حالات دخلی ندارد. گاهی انسان سر کار می­رود؛ ولی هیچ مالی را بدست نمی­آورد؛ درحالی­که حوادثی وجود دارد که در آن رزق حاصل می­شود، بدون این­که در آن سبب ظاهری دخیل باشد و این نوع حوادث بی‌شمار هستند که  به‌عنوان مثال میراث را می­توان یادآور شد طوری­که میراث را وارث به سعی و تلاش خود و یا هم به اختیار خود بدست آورده نمی­تواند؛ بلکه میراث مالی­ست که بدون سعی و اکتساب شخص بدست می­آید.

بنابرین، نتیجه می­گیریم که اوضاع و احوالی‌که معمولاً در آن رزق بدست می­آید، اسباب رزق نبوده؛ بلکه فقط حالاتی برای کسب رزق است. پس رزق چنان‌که مردم گمان می­کنند که به سبب عملکرد، استثمار و امثال آن بدست می­آید نیست.

اما ناگفته نباید گذاشت که الله سبحانه وتعالی بندگان خود را دستور داده است تا به اعمالی به پردازند که خود در اجرای آن اعمال برای‌شان قدرت انتخاب داده است تا در اجرای آن اعمال به حالاتی مواجه شوند که آورنده رزق است. پس برای هر شخص لازم است تا برای تحصیل رزق خود جد وجهد نماید و بدلیل این‌که رزق مقسوم و مُقدّر است، شایسته نیست که ترک وظیفه و عمل نماید؛ زیرا الله سبحانه وتعالی بندگان خود را دستور به سعی و عمل نموده و آن‌را دروازه‌ی از دروازه­های عبادت خود قرار داده است. بر انسان‌لازم است تا متوکل باشد؛ نه متواکل و الله سبحانه وتعالی بندگان خود را در عرصه سعی و تلاش برای طلب رزق تشویق نموده و می­فرماید:

﴿هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِن رِّزْقِهِ وَإِلَيْهِ النُّشُورُ﴾ [ملك: 15]

ترجمه:او کسی است که زمین را رام شما گردانیده است. در اطراف و جوانب آن راه بروید و از روزی او بخورید، زنده شدن دوباره؛ در دست اوست.

نویسنده: فارس الفارس

عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه عراق

برای رادیوی دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: محمد مزمل

ادامه مطلب...

حقوق سیاسی زنان در اسلام و سرمایه‌داری

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

غرب با ایدیولوژی سرمایه‌داری خود، بالای سرزمین‌های اسلامی فخر می‌فروشد، به این تعبیر که گویا به زنان غربی اجازه داده تا در سیاست سهیم بوده و به آنان حقوق سیاسی اعطا کرده است؛ چیزی‌که اسلام آنان را از آن محروم ساخته است. برای آنان اجازه داده است که برای به دست‌آوری منصب‌ها و مقام‌های سیاسی کاندیداتوری شده و به عنوان نمایندۀ مردمی در پارلمان‌ها انتخاب شوند. در حالی‌که اگر کسی به واقعیت این پارلمان‌ها نگاهی بیندازد درک خواهد که مشارکت سیاسی زنان در حد نام بوده، زنان در پارلمان‌ها هیچ نقش عملی ندارند، وجودشان در پارلمان‌ها تنها برای سوءاستفاده و بهره‌برداری از پرونده‌های‌شان در برنامه‌های انتخاباتی نامزدان و به دست‌آوری درصدی آرای بیشتر در انتخابات می‌باشد. آن‌ها زنان را به نام سهم زنان در پارلمان، که عبارت از چند چوکی/صندلی‌ محدود برای زنان در مجلس نمایندگان می‌باشد، فریب می‌دهند.

در این نظام‌ها پارلمان‌ها از نقش آنچنانی برخوردار نیست، چه رسد به زنانی‌که در چنین پارلمان‌ها از کدام نقشی بردخوردار باشند. قضیۀ موجودیت زنان در پارلمان‎ها، چیزی جز خاک‌اندازی به چشم مردم  نیست، می‌خواهند مردم گمان‌کنند گویا نماینده‌گانی در دستگاه دولتی دارند که ذریعۀ آنان می‌توانند با واقعیت موجود دولت مخالفت کرده و آن را تغییر دهند. در حقیقت نقش پارلمان پازپرسی، امر به معروف و نهی از منکر است، نه رأی دادن به تصمیمات گرفته شده، یا رأی دادن به تطبیق شدن و یا نشدن برخی احکام شرعی. این واقعیتی است که ما با چشم خود شاهد آن هستیم، زیرا وجود این پارلمان‌ها شکلی است و پارلمان‌ها نقشی را که به آن‌ها اختصاص داده شده ایفاء نمی‌کنند.

اما در مورد مسئله انتخابات، که غرب ادعا می‎کند به زنان اجازه انتخاب شدن را داده است، باید گفت که  زنان غربی از حق رأی محروم بودند تا این‎که پس از یک مبارزه طولانی توانستند چنین اجازه ای را دریافت کنند. به عنوان مثال آمریکا در سال 1922 میلادی به زنان حق رأی داد. فرانسه مادر آزادی های دروغین در سال 1944میلادی. 

این از نقش سیاسی زنان غربی زیر چتر نظام سرمایه‌داری، اما در ارتباط به واقعیتی‌که بر همه‌گان قابل مشاهده است، کسانی را می‌یابیم که مدعی آزادی عقیده، بیان و دموکراسی هستند، اما با این وجود هرکسی را که با ایدیولوژی و طرز تفکرشان مخالفتی دارد و نظری مغایر نظر آنان ارائه می‌دارد، به زندان می‌اندازند. زندان‌های آنان پر از زندانیان عقیدتی، از قبیل زن و مرد است. نزدیک ترین مثال در ارتباط، زندانی شدن پنج زن حزب التحریر توسط دولت سکولار ترکیه است، که یکی از آن‌ها همراه پسر نوزادش در زندان به سرمی‌برد، تنها به دلیلی‌که آن‌ها ویدیویی را به مناسبت صدمین سال سقوط خلافت در حومه قلعه عموریه که توسط معتصم در پاسخ به فریادخاهی و کمک به یک زن مسلمان آسیب دیده که مورد تعرض قرار گرفته بود، فتح شد، ضبط نموده بودند.

همان‌طور که صاحبان شعارها و ادعاهای دروغین، حتی وبسایت‌ها و صفحاتی‌که حامل ایدیولوژی یا مفکوره‌ای هستند که با ایدیولوژی فاسد آن‌ها مغایرت دارد، دنبال می‌کنند. آن‌ها چندین بار صفحه زن و شریعت را در فیسبوک بستند، باوجودی‌که آن صفحه‌ای بود که به واقعیت زنان و مسائل و امور مربوط به زنان اهمیت می‌داد. پس این حقوق سیاسی کجا هستند، در صورتی‌که یک زن اجازه نداشته باشد عقیده و مفکورۀ خویش را ابراز کند؟!

اما در مورد نقش سیاسی زنان در اسلام، شواهد زیادی وجود دارد که زنان در اسلام در کار سیاسی سهیم بوده و هیچ مانع سد راه کار سیاسی زنان وجود نداشته، مزیتی‌که زنان از هزار و چهارصد سال پیش برخوردار بودند. به این معنی که اسلام چهارده قرن پیش از غرب، زنان را از نقش سیاسی شان بهره‌مند ساخته بود. در این آیات ذیل قرآن کریم مردان و زنان را بدون استثناء به طور عام خطاب قرار داده؛ کلمۀ امت را برای دلالت عام و همه شمول بود آن به کار می‌برد و مردان را در خطاب‌اش خاص نمی‌سازد، چنانچه این‌گونه می‌فرماید: 

﴿مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾ [النحل:٩٧]

ترجمه: هرکس کار شایسته‌ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی‌که مؤمن است، او را به حیات پاک زنده می‌داریم؛ و پاداش آن‌ها را به بهترین اعمالی که انجام می‌دادند، خواهیم داد.

﴿وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ [آل عمران:١٠٤]

ترجمه: باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آن‌ها همان رستگارانند.

 همانطورکه رسول الله بدون استثناء و یا کدام تخصیصی، مردان و زنان را به گونۀ عام و همه شمول به حمل اسلام دستور داده می‌فرماید:

«بَلِّغُوا عَنِّي وَلَوْ آيَةً»

ترجمه: ازمن به دیگران برسانید اگر یک آیه هم باشد.

زنان در اولین روز طلوع دعوت اسلامی در مکه نقش بزرگی ایفاء می‌نمودند. همان‌طور پس از استقرار دولت در مدینه نیز نقش خود را داشتند و در کار دعوت سهیم و برای همسران‌شان بهترین پشتوانه و تکیه‌گاه بودند. حتی در راه دعوت اسلامی شکنجه‌های بسیاری را متحمل می‌شدند، به حدی‌که به الگوهای تبدیل شدند که تاکنون به آنان اقتداء صورت می‌گیرد. مانند ام المؤمنین خدیجه بنت خویلد، رضی الله عنها، که از همان لحظه‌های اول دعوت اسلامی رسول الله صلی الله علیه و سلم کمک و تکیه‌گاه ایشان قرار گرفت. از‌جمله سمیه بنت خیاط، اولین شهید در اسلام. هم‌چنین اسماء بنت ابو بکر، ام عماره و ام منیع که هردو در بیعت دوم عقبه همراه با مردان با رسول الله صلی الله علیه وسلم بیعت کردند؛ بیعتی‌که برای جنگ و نبرد بود. 

در خلافت عمر بن الخطاب زنی طور علنی در حضور جمع برخاست و عمر رضی الله عنه را محاسبه کرد؛ هنگامی‌که وی خواست مهریه را تعیین کند. همانطور زنی بنام الشفاء کار سیاسی مجاز برایش را در عهد عمر رضی الله عنه انجام داده و به عنوان قاضی و شهردار وی منصوب شد. رسول الله صلی الله علیه وسلم در هنگام صلح حدیبیه همراه ام سلمه مشوره کرده و طبق نظر وی عمل کرد. از جمله صحابیه فاطمه بنت قیس رضی الله عنها، كه در انتخاب نامزدهای خلافت پس از عمر بن الخطاب، رضی الله تعالی عنه با وی مشورت شد. تمام این‌ها در اوایل اسلام و آغاز دعوت و در دوران ضعف اسلام بود. حال موقعیت سیاسی زنان در اوج قدرت اسلام چطور خواهد بود؟ که صحبت دراین باره به طول انجامیده و ادامه پیدا خواهد کرد.

 بزرگ‌ترین نقش سیاسی زنان در هر زمان و مکانی تربیت فرزندان‌شان به عنوان رهبرانی بزرگ و فاتحانی بود که همواره تاریخ رشادت‌های شان را باخود خواهد داشت؛ کسانی‌که دعوت اسلامی را به دنیا حمل و الله سبحانه وتعالی را از خویش راضی ساختند، بسان مادر محمد فاتح که پسرش را تا دیواره‌های قسطنطنیه همراهی کرد و به او می‌گفت: تو فاتح این شهر هستی و چنان بود که وی فاتح این شهر شد.

این نقشی است که غرب از آن ترسیده و شب و روز سعی در انحراف زنان مسلمان دارد، تا بدین وسیله وجود و بقای خود را ضمانت کند. ای بارالها! هرچه زود چشم مان را به دولت اسلامی روشن بساز، دولت خلافت راشده دوم بر منهج نبوت! ای بار الها! برای ما زندگی با عزت و کرامت زیر سایه احکام اسلام نصیب بگردان! اللهم آمین!

نویسنده: رولا صلاح – سرزمین مبارك(فلسطين)

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...

توانمندسازی اقتصادی زنان، میان اسلام و کپیتالیزم

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ﴾  [آیۀ 77 سورۀ قصص]

ترجمه: به وسيله آنچه الله به تو داده است، سراي آخرت را بجوي (و بهشت جاويدان را فرا چنگ آور) و بهره خود را از دنيا فراموش مكن (و بدان كه تو هم حق حيات داري و بايد از امتعه و لذائذ حلال استفاده بكني و به خويشتن برسي)، و همان گونه كه الله به تو (بخشيده است و در حق تو) نيكي كرده است، تو نيز (به ديگران ببخش و بديشان) نيكي كن و در زمين تباهي مجوي كه الله تباهكاران را دوست نمي‌دارد.‏

الله سبحانه وتعالی انسان را آفرید و برای کامیابی در دنیا و آخرت به او دستور داد كه از اوامرش پیروی كند و او را موظف ساخت كه برای دنیا و آخرت خود تلاش نماید و به همین دلیل نظامی را در جنبه‌های مختلف زندگی آن ایجاد كرد و مخلوقاتش را ملزم ساخت تا از آن اتباع داشته باشند تا در دنیا از زندگی نیکی برخوردار شوند و در آخرت بهشت ​​را بدست آورند، و این یک پیروزی بزرگ است.

 زن که یک فردی از این بشریت است، نظام‌های الهی وی را شامل می‌شود و او مانند یک مرد ملزم به پیروی از دستورات پروردگارش برای پیروزی در دو جهان گردیده است. اما غرب که دشمن اسلام و مسلمانان می‌باشد، راه دیگری را برای او اراده نموده است. زیرا تأثیر مثبت زن را در احیای جوامع شناخته است و هم‌چنین اثر منفی او را در صورتی‌که از مسیر درست منحرف شود. بناءً غرب تمام توان خود را برای تحقق هدفش به خرج داده است که عبارت از تخریب بنای اسلامی و تضعیف ستون‌های آن می‌باشد و تیرهای زهرآگین خود را به سوی زن متوجه ساخته و شروع به اجرای برنامۀ شیطانی خود کرده است و آن این است که توجه زن را از وظیفۀ اصلی‌اش منحرف کند و آن را وابسته به مزخرفاتی بگرداند که نظام‌های اسلامی از نگرانی در مورد آن بی‌نیاز هستند. از آن جمله توانمندسازی اقتصادی می‌باشد.

برای این‌که نشان دهیم این شعار برای زنان چقدر نادرست و گمراه کننده است، باید به مقایسۀ سریع سرمایه‌داری و اسلام در توانمندسازی اقتصادی زنان اشاره کنیم.

الف) در سرمایه‌داری: بهره‌برداری ایدیولوژی سرمایه‌داری از زن و تبدیل نمودن آن به کالایی برای خرید و فروش نتیجۀ طبیعی و اجتناب ناپذیر دیدگاهی است که این ایولوژی برای زن دارد. زن در ایدیولوژی سرمایه‌داری یک قطعۀ هنری است که از دیدنش لذت می‌برد و محل شهوت جهت ارضای غریزه‌ها برای لذت فردی مردان به شمار می‌رود و در تعامل با آن‌ به مسئلۀ آبرو توجه نمی‌کند. بنابراین می‌بینیم، جامعه‌ای که ایدیولوژی سرمایه‌داری را بر گزیده است، زن را برای این هدف به کار گرفته که برگرفته شده از طرز دیدگاه او در زندگی می‌باشد. چنین جوامعی را می‌بینیم که:

1) از جسم و زیبایی زن برای تبلیغ کالاها و تجارت آن استفاده می‌کند، تا جائی‌که در هر تبلیغ تجاری کالاها، بدون توجه به نوع کالا و این‌که متعلق به زنان است یا نه، زنان را درگیر می‌کند. به عنوان مثال می‌بینیم که زنی برای اعلان موترها و در تبلیغات مواد اصلاح سر و صورت مردان حاضر است.

2) هم‌چنین صاحبان اموال و شرکت‌ها اعم از مدیران و بازرگانان از زن به عنوان شاهکار هنری استفاده می‌کنند که با آن‌ میزهای جلسات و معاملات تجاری خود را تزئین کنند، به دلیل تجربه و اطلاعات مفید او نه، بلکه برای تزئین میز و دادن جلوۀ زیبایی به آن و هم‌چنین به عنوان یک هدف برای سوءاستفاده از مخالفان استفاده می‌گردد.

3)  هم‌چنین، صاحبان مؤسسات و شرکت‌ها در تقاضاهای شغلی خود شرط می‌کنند که متقاضی از زیبایی ظاهری و بی‌حجابی برخوردار باشد و توجه زیادی به گواهینامه‌های تحصیلی یا تجربه‌اش در این زمینه ندارند، آنچه مهم است این است که او زیبا و جذاب باشد.

4)  بر این اساس، بسیاری از مشاغل در انحصار زنان زیبا است و کسانی‌که زیبایی و فتنۀ کمتری دارند، حتی اگر دانش و تجربۀ بیشتری داشته باشند، از آن مشاغل محروم می‌شوند و این موضوع بسیاری از دختران را به جراحی‌های زیبایی خطرناک که مخالف شریعت است، دعوت کرده است، آن‌هم برای دستیابی به شغلی‌که نیاز به زیبایی و بر انگیختن دارد. بسیاری از کارهای ایجاد شده توسط این نظام را به طور انحصاری برای زنان می‌یابیم، مانند تبلیغات، نمایش‌های مود، هنرمندان، مانند بازیگران، خوانندگان و مهمانداران هواپیماها، که همه سرنوشت همان کسانی را دارند که که از زیبایی و زنانگی خود بهره می‌برند. در حالی‌که مسیرشان پس از از بین رفتن زیبایی و پیر شدن همان‌، مورد بی‌توجهی قرار گرفتن و به حاشیه رفتن است؛ چون دیگر آن درخشش و براقیت قبلی را ندارد. به همین خاطر او را در کنار جاده می‌اندازند که محتاج لقمۀ نان یا قیمت دارو است، در حالی‌که او بالاترین دستمزد را برای کارهایی خود در اوج جوانی می‌گرفت.

5) گذشته از استثمار مدیران و مسئولان (در پست‌های سکرتریت) تا به اعمال خاص‌شان بپردازد و نه تنها به اعمال خاصی در وظیفه؛ بلکه از نیازمندی وی برای کار و ضعف وی بهره‌جوئی می‌کنند و با وجود این همان حقوق مادی و مالی که برای مردانی مثل وی می‌پرداختند، برای زن نمی‌پردازند.

6) چنانه ایدیولوژی سرمایه‌داری زنان را با تعدادی شعار‌های براق و دروغ مانند: آزادی زنان، توانمندسازی اقتصادی، خودکفایی، آموزش یک سلاح است، مساوات زن و مرد و سایر شعارها فریب داده است. همه این‌ها شأن و جایگاه زن را خرد و سرگردان کرده مانند حیوانی‌که در اطراف چرخ آب می‌چرخد، برای تأمین معاش خود شبانه روز در خانه و بیرون کار می‌کنند، فشارهای روحی و جسمی ناشی از شلوغی کار و هم‌چنین آزار، اذیت و استفاده‌جویی‌های صاحبان کار را تحمل می‌کنند.

7)  در نتیجۀ مفاهیم ایدیولوژی سرمایه‌داری که زنان را اشباع کرده و عقل آنان ربوده است، زن از تحت قیمومیت مرد و مسئولیت وی در قبال زن بیرون شده، همانطور که مرد از وظایف مربوطه‌اش که به او سپرده شده، دور گردیده است. بنابراین، پدر، برادر، شوهر یا پسر وی به او توجه نمی‌کنند، زیرا نظام آن‌ها را ملزم نمی‌کند که برای او خرج کنند یا از او مراقبت نمایند. پس او در کشمکش زندگی می‌کند تا لقمۀ نانی برای خود بدست آورد؛ سپس گردش می‌کند تا به خانۀ سالمندان یا کنار جاده می‌رسد.

8) زن غربی را می‌بینیم، در نتیجۀ این واقعیت، از مسئولیت‌های خود در قبال فرزندانش از تربیت و مراقبت آنان نیز شانه خالی کرده است، اما زن مسلمان، بین تمایل به کار و خودکفائی و بین محبت به فرزندان و مسئولیت‌هایش در قبال آن‌ها در یک کشمکش درونی زندگی می‌کند، که بر سلامتی و روان وی تأثیر منفی می‌گذارد.

9) پس در می‌یابیم این ایدیولوژی که در مورد شعارهای دروغین صحبت می‌کند که از طریق آن زن فریب می‌خورد که اسلام به او و حقوق او ظلم کرده و مرد را از او متمایز نموده است و همین ایدیولوژی عادل‌ترین است و او را آزاد کرده است، در حالی‌که همین ایدیولوژی است که از شرافت او سوءاستفاده کرده، هیچ‌گاهی به تقاضاها و صداهای او توجه نکرده که از حاکم ظالم یا قانون ستمگر و یا از گرسنگی مهلک فریاد زده است. اگر کسی به واقعیت موجود که در آن زندگی می‌کنیم نگاه کند؛ به آینده‌نگری زیادی احتیاج ندارد. این واقعیت میزان رنج زنان را تحت این نظام نشان می‌دهد؛ حالتی‌که از عیوب و تقلب این نظام پرده بر می‌دارد، فساد و بی‌بندباری این نظام را چنان اعلان خواهد کرد که جای برای شک باقی نماند. زنان شام از بی‌عدالتی نظام حاکم فریاد می‌زنند و در مرزها و اردوگاه‌ها از گرسنگی و سرما می‌می‌رند و زنان یمن با فرزندان‌شان از گرسنگی و فقر در حال مرگ هستند، هم‌چنین زنان مراکشی و زنان سودانی که در کار طاقت فرسایی کار می‌کنند که برای مردان دشوار است، بدون این‌که کدام اساسی از برای ایمنی شغلی شان برای شان فراهم گردد، زنان اویغور و میانمار، زنان عراقی، زنان فلسطینی و...

این افراد از دیدن این همه حالات کجا هستند؟ کجاست ادعاهای گمراه کننده و فریبندۀ آن‌ها در مورد حقوق زن، انسانیت زن و آزادی زن؟! واقعاً این یک کار خنده‌آور است. پس تو ای زن! از آن دوران زیبایی که تحت حاکمیت اسلام با عزت، با کرامت و محفوظ زندگی کردی، کجا هستی؟

ب) در اسلام: اسلام زندگی شایسته‌ای را برای زنان تضمین کرده است. وی مکلف به کار کردن برای مصارف خود یا دیگران نمی‌شود و اگر چنین کاری انجام دهد، اسلام مانع او نمی‌گردد، اما او باید کارهای را انجام دهد که با مقررات اسلام موافق باشد و عزت، کرامت، شرافت یا بدن او آسیب نبیند؛ زیرا ما رسانه‌های را مشاهده می‌کنیم که برای ما جواز بیرون شدن زن را برای کار به تصویر می‌کشند (یعنی کاری) تا غذای برای کودکانش فراهم کند، حتی اگر فروش بدنش باشد.

اگر زنی کار مشروعی انجام دهد و خرج فرزندان خود کند، نفقۀ او به عنوان صدقه برای او محاسبه می‌شود، از زینب همسر ابن مسعود رضی الله عنهما روایت شده که گفت: ای رسول الله صلی الله علیه و سلم، آیا برای ما جواز دارد که صدقۀ خود را به شوهر فقیر خود یا برادرزاده‌هایی‌که با ما زندگی می‌کند، بپردازیم، رسول الله صلی الله علیه وسلم برایش فرمودند:

«لَكِ أَجْرُ الصَّدَقَةِ، وَأَجْرُ الصِّلَةِ»

ترجمه: برای تو (دو پاداش است) پاداش صدقه و پاداش مراعات صلۀ رحم.

1) اسلام سرپرست زن را موظف کرده است که نفقه‌اش را بپردازد و زندگی مناسبی را در حد و توانایی‌هایی‌که دارد، برایش فراهم کند، حتی اگر زن ثروتمند باشد. این مسئولیت از پدرش، سپس از برادرش، سپس از شوهرش، بعد از آن از فرزندش می باشد. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ﴾ [آیۀ 34 سورۀ نساء]

ترجمه: مردان بر زنان سرپرستند (و در جامعه كوچك خانواده، حق رهبري دارند و صيانت و رعايت زنان بر عهده ايشان است) بدان خاطر كه خداوند (براي نظام اجتماع ، مردان را بر زنان در برخي از صفات برتريهائي بخشيده است و) بعضي را بر بعضي فضيلت داده است و نيز بدان خاطر كه (معمولاً مردان رنج مي‌كشند و پول به دست مي‌آورند و) از اموال خود ( براي خانواده) خرج مي‌كنند.

این قوامیت که موجب آشفتگی غرب شده و توسط یک جنگی سخت با آن جنگیده است و تمام توان خود را برای به دست آوردن هدف خود از زن و استفاده از آن برای از بین بردن نسل‌های اسلامی به کار گرفته است.

2) اما اگر زنی نان‌آور خانواده را از دست داد و سرپرستی برای حمایتش نداشت، آیا اکنون وی به کار و هزینۀ اضطراری مکلف است یا خیر؟ ما جواب را از داستان امیرالمؤمنین عمر بن الخطاب، با زن و پسر گرسنه‌اش به دست می‌آوریم: زمانی‌که عمر برای بازرسی از وضعیت رعیت خود بیرون شد، چنان‌که بر یک حاکم مسئول لازم است. زنی را دید که کودکانی در اطراف او نشسته اند و گریه می‌کنند، وی نزدیک آن زن شد و از او علت این گریه را پرسید، زن در جواب گفت که کاری می‌کند که بچه‌ها فکر کنند که وی غذا می‌پزد تا از انتظار و گریه خسته شوند و بخوابند؛ این کار هم‌چون صاعقه‌ای برای عمر تمام شد؛ آن عمری‌كه از الله سبحانه وتعالی نسبت به محاسبه در مورد شتری‌که به زمین خورده است، می‌ترسد. سپس می‌رود و خودش طعام را حاضر می‌سازد و برای او و فرزندانش غذا می‌پزد و با دست خود آن‌ها را تغذیه می‌كند تا آن‌ها سیر شوند. بناءً زنی‌که نان‌آور ندارد، در این صورت دولت اسلامی نان‌آور و سرپرست اوست و اگر حاکم در این راستا کوتاهی کند، گناهکار است.

چنانکه اسلام تأمین هزینۀ هر فقیر را تضمین کرده است. بیوه باشد یا شخص دیگری، از طریق نظام نفقات که توسط پروردگار جهانیان برای حل فقر، دست تنگی و نیازمندی شرع شده است، بر ثروتمندان سرپرستی از زنان و مردان فقراء را به صورت یکسان فرض گردانیده است. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«السَّاعِي عَلَى الْأَرْمَلَةِ وَالْمِسْكِينِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ».

ترجمه: کسی‌که به بیوه و مسکین کمک کند؛ مانند مجاهد در راه الله (سبحانه وتعالی) است.

3) از طرفی دیگر در دولت اسلامی می‌بینیم که برای فراهم‌سازی فرصت‌های کاری مناسب برای مردان با مزد کافی اهتمام زیادی صورت می‌گیرد تا زندگی مناسب به آن‌ها و خانواده‌های آن‌ها مهیا نماید. بنابراین زنان مجبور نیستند برای خرج خانه‌های خود یا برای کمک به شوهران‌شان در پرداخت هزینه‌ها به بازار کار بروند و وقت کافی فراهم می‌شود تا به مراقبت از فرزندان خود و تربیت صحیح آن‌ها بپردازد و از ایشان دانشمندان، بزرگان و فاتحانی مانند شافعی، محمد فاتح و غیره به جامعه تقدیم گردد.

4) از طرف دیگر، اگر زنی به شوهر بد و بخیلی مبتلا شود كه در انفاق کردن بر وی سخت‌گیری نماید، در این صورت اسلام به او اجازه داده است بدون اجازۀ او از پول وی بگیرد؛ به اندازه‌ای كه کفایت او و فرزندان او را بکند. از عایشه رضی الله عنها روایت شده که هند بنت عتبه گفت: ای رسول الله صلی الله علیه وسلم! ابوسفیان انسان بخیلی است و برایم چیزی نمی‌دهد که کفایت من و فرزندانم را بکند؛ مگر این‌که بدون اطلاع وی چیزی از او بردارم. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: 

«خُذِي مَا يَكْفِيكِ وَوَلَدَكِ بِالْمَعْرُوفِ».

ترجمه: (از مال وی ) بگیر به اندازه‌ای که کفایت تو و فرزندانت را به طریقۀ نیکو  بکند.

هم‌چنین قاضی او را مکلف به پرداخت نفقه می‌گرداند، در صورتی‌که زن از وی شکایت کند.

5) زن در اسلام مسئولیت مالی خودش را دارد و برای هیچ‌کس جواز ندارد تا بر مال وی مسلط گردد یا چیزی را از مال وی بگیرد، مگر با اجازۀ او. زن حق دارد در مال خود با هبه، بخشش یا انفاق، چنانکه دوست دارد، تصرف کند.

این اسلام و این قوانین آن است. انتخاب به دست زن می‌باشد و بر وی لازم است تا یکی را انتخاب کند؛ بین این‌که هم‌چون زنی استهلاک شده و برده باشد یا هم‌چون یک ملکۀ تاج‌دار که همه برای خدمت و مراقبت از او رقابت می‌کنند.

ای بار الها! آمدن دولت اسلامی - دومین دولت خلافت راشده بر منهج نبوت – را زود تر نصیب گردان و ما را زیر سایۀ احکام اسلام، با عزت و با کرامت زنده داشته باش! آمین!

نویسنده: رولا صلاح – سرزمین مبارك (فلسطين)

مترجم: احمدصادق امین

ادامه مطلب...

ایدیولوژی صحیح آن است که دولت‌مردانی را می‌سازد تا بردوش آن‌ها بزرگ‌ترین دولت‌ها برپا ‌گردد

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سه سال پیش، هنگامی‌که سواره‎ها در طول و عرض سرزمین‌ها در خیابان‌های خارطوم پرسه می‎‌زدند، خدمات امنیتی رژیم معاند شورشیان را تعقیب می‌کردند و با خشونت بیش از حد سواره‎ها را سرکوب می‌نمودند. من با یکی از جوانان و رهبران فعال جنبش ملاقات نمودم و به او گفتم که شعار "سقوط بس" ترویج یک شعار بدون محتوا است و با یک پروژۀ نهضتی آماده برای اجرا مطابقت ندارد. وی پاسخ داد: نه، ما برنامۀ مفصلی داریم و برای اولین بار وزرای دولت از انسان‌های با کفایتی می‌باشند که می‌توانند سرزمین‌ها را قیادت کنند و آنان را پیشرفت دهند و در میان این نمایندگان، فعالان و شیپورهای رسانه‌ای، کسانی را که با کفایت نامیده می‌شوند، می‌درخشند، بنابراین می‌بینید که چرا شرایط در یک مدت کوتاه بدتر از بدتر شده، زندگی رو به وخامت رفته، قیمت‌ها افزایش یافته، خدمات اساسی وجود نداشته، قطع برق و آب ادامه داشته و قفسه‌های داروخانه‌ها خالی از دارو بوده، با دانستن این‌که دولت ادعای حمایت خود را بارها و بارها مطرح کرد، گذشته از ناامنی و گسترش جنایات کشتار به صورت فجیعی که مردم را در حالت وحشت و ترس قرار می‌دهد؟!

تنگ نمودن عرصه بر مردم تحت نظامی‌که روی کرسی حاکم نشسته است، فرد با کفایت و آگاه با درجۀ دکتورا آن را رهبری می‌کند، که بیشتر عمر خود را در رفت آمد بین دهلیزهای سازمان‌ ملل سپری کرده است و هم‌چنین بقیه وزیرانی‌که گذرنامۀ خارجی دارند، بازدیدکنندۀ سفارتخانه‌های غربی و فارغ التحصیلان برنامه‌های تبادل تجربه اند. با وجود این تمام این‌ها نابود گردیدند، پس بر اساس چه معیارهایی برای یک شخص، آگاه اطلاق می‌شود؟ آیا با دستاوردهای شخص در سازمان‌های سازمان ملل رابطه‌ای ضروری دارد؟ با درک این‌که دولت پوست خود را کاملاً تغییر داده و سایر صلاحیت‌ها را جایگزین آن‌ها کرده است، اما وضعیت همان است که تا به امروز در میان مردم تغییر نکرده است و برای اطلاع شما باید گفت که: این موضوع فقط در انقلاب سودان نیست، بلکه همه جا را و تمام انقلاب‌های بهار عربی را فراگرفته است؛ برای مردم نشان داده شده که راه حل در صلاحیت‌های سازمان‌های سازمان ملل و هم‌قطاران آن‌ها است.

کسانی‌که به دنبال تغییر واقعی و بنیادی هستند، باید بدانند که چگونه دولت‌مردان ساخته می‌شوند و ایدیولوژی صحیحی‌که برای پیشرفت امت خود باید از آن پیروی کنند، کدام است! تفاوت مشخصی بین دولت‌مردان (مراقب امور) و متخصصان (تخصص) وجود دارد. پس هر شخصی‌که مستحق دولت‌مردی باشد، حتی اگر مدرک بالاتری نداشته باشد، آن مرد انگشت‌نما خواهد بود، اما به شرطی‌که به خوبی آماده شود و مهم‌ترین موضوع، وجود برنامه‌ای است که در پرتو آن دولت‌مرد ساخته می‌شود و این برنامه از جنس عقیده‌ای است كه دولت‌مرد به آن اعتقاد دارد؛ تا رابطه بین ایده‌هایی‌كه می‌خواهد تطبیق نماید و آنچه را كه معتقد است قطع نشود. می‌بینیم که بزرگترین دولت در تاریخ تمام بشر نزدیک به سیزده قرن دوام داشته است. بنابراین چگونه ستون‌های آن تاسیس شده و مردانی‌که این دولت را بر دوش خود حمل می‌کردند، با ویژگی‌های خاص متمایز بودند؛ زیرا آنچه ایشان را ساخت و از دیگران متمایز گردانید، کتاب الله سبحانه وتعالی و سنت پیامبرش بود... آن‌ها را از چوپانان گوسفندان به رهبران و زعماء مردم و رعایت کنندگان امور آن‌ها طبق احكام اسلام منتقل كرد. هم‌چون اسلام متحرکی بودند که در میان مردم راه می‌رفتند و زندگی شان به صورت بنیادی تغییر کرد، بلکه زندگی تمام جهان تغییر نمود و کامیابی و نصرت در همه جا با ایشان بود. چگونه نباشد در حالی‌که ایشان شاگردان مدرسۀ محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم بودند؛ کسانی‌که اسلام را در حلقات خانۀ ارقم بن ابی ارقم آموختند كه ​​محل برگزاری درس بود. این کتله و هسته برای بنای دولت بود و همه کسانی‌که به اسلام معتقد بودند، در این حلقه قرار می‌گرفتند تا با ثقافت اسلام تثقیف شوند و خود را برای درگیری‌های فکری و مبارزۀ سیاسی آماده کنند، و این فقط از طریق آگاهی و ایجاد افکار عمومی در میان امت باشد و ایشان کسانی اند که امور دولت را پس از تأسیس آن مدیریت می‌کنند.

این طریقۀ شرعی برای تغییر بنیادی و انقلابی است؛ طریقه‌ای‌که رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم آن را پیمودند. ممکن است کسی بگوید این‌ها کسانی بودند که اسلام را به دست رسول الله صلی الله علیه وسلم آموختند. خوب پس در اواخر دولت اسلامی آن مرد قهرمان محمدفاتح که مژدۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم را تحقق بخشید، چگونه توانست این کار را انجام دهد، در حالی‌که در حلقات خانۀ ارقم شرکت نکرده بود؛ در حالی‌که او مثل دیگران ساخته نشده بود؟ پدرش بهترین معلمان، آقا شمس الدین را برای او آورد و او را برای دستیابی به این هدف آماده ساخت. بنابراین او مانند صلاح الدین و دیگر کسانی‌که قبل از وی بودند، بهترین امیر گردید و پیوند بین آن‌ها اسلام است و این یک رهبری فکری می‌باشد که هرکس با آن ملبس گردد، به سوی زندگی با عزت و رفیعی رهنمون می‌گردد.

هرکس امروز نهضت می‌خواهد، باید به زندگی نامۀ مردان اولین و قهرمانان فاتحین بازگردد. الله سبحانه وتعالی مسلمانان را امر کرده است و هنگامی‌که راه را گم کنند برای شان فرموده:

﴿‏ وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾  [آیه 104 سورۀ آل عمران]

ترجمه: بايد از ميان شما گروهي باشند كه (تربيت لازم را ببينند و قرآن و سنّت و احكام شريعت را بياموزند و مردمان را) دعوت به نيكي كنند و امر به معروف و نهي از منكر نمايند و آنان خود رستگارند.‏

این مرهم، مرهم زخم‌های امروز امت است.و آن ایجاد گروهی است که با اسلام تثقیف شده و با امت تفاعل کند؛ سپس از یک گروه وفادار از افراد قدرتمند و نیرومند طلب نصرت کند تا نظام و دولت آنها ایجاد شود. امروز در صحنه، هیچ گروه واحدی وجود ندارد که این مسیر را تکمیل به پیش گیرد و مسئولیتش را اداء کند؛ به جز حزب التحریر، که اسلام را اساس کار خود قرار داده و قانون اساسی یکپارچه‌ای را برای دولت تدوین کرده و شامل 191 ماده می‌باشد که از قرآن، سنت، اجماع صحابه و قیاس با اجتهاد صحیح استخراج شده است. تمام دانشمندان، حقوق‌دانان و عموم مردم را به مطالعه و پذیرش آن فرا می‌خواند و در آینده تطبیق آن را در دولت خلافت راشده بر منهج نبوت می‌خواهد و این وعده‌ای است که دروغ نمی‌باشد. الله تعالی فرموده است:

﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ﴾ [آیۀ 55 سورۀ نور]

ترجمه: الله به كساني از شما كه ايمان آورده‌اند و كارهاي شايسته انجام داده‌اند، وعده مي‌دهد كه آنان را قطعاً جايگزين (پيشينيان، و وارث فرماندهي و حكومت ايشان) در زمين خواهد كرد (تا آن را پس از ظلم ظالمان، در پرتو عدل و داد خود آبادان گردانند) همان گونه كه پيشينيان (دادگر و مؤمن ملّت‌هاي گذشته) را جايگزين (طاغيان و ياغيان ستمگر) قبل از خود (در ادوار و اعصار دور و دراز تاريخ) كرده است (و حكومت و قدرت را بدانان بخشيده است). هم‌چنين آئين (اسلام نام) ايشان را كه براي آنان مي‌پسندد، حتماً (در زمين) پابرجا و برقرار خواهد ساخت، و نيز خوف و هراس آنان را به امنيّت و آرامش مبدّل مي‌سازد،  (آن چنان كه بدون دغدغه و دلهره از ديگران، تنها) مرا مي‌پرستند و چيزي را انبازم نمي‌گردانند. بعد از اين (وعده راستين) كساني‌كه كافر شوند، آنان كاملاً بيرون شوندگان (از دائره ايمان و اسلام) بشمارند (و متمرّدان و مرتدّان حقيقي مي‌باشند).‏

نویسنده: عبد السلام إسحاق

عضو دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-ولایه سودان

نوشته شده به رادیو دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب التحریر

مترجم: احمد صادق امین

ادامه مطلب...

اقلام زراعتی و میوه‌هایی‌که در آن‌ها زکات واجب است

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

امیر و شیخ بزرگوارم! آن دسته از اصناف و اقلام زراعتی و میوه‌هایی‌که در آن‌ها زکات واجب می‌باشد کدام‌ها اند؟ مثلاً کسانی هستند که از روغن زکات بیرون می‌کنند، حکم شرعی در زمینه چیست؟

این مشخص است که در رکاز (مال مدفون در زمین )، خمس‌اش زکات می‌باشد، پرسش من اینگونه است: بعضی از مردم به املاک و دارایی‌های عصر عثمانی دست یافتند(صندوق‌های موادعذایی ارتش)، آیا کسی‌که این را یافته بعد از خارج نمودن خمس آن، مالک‌اش می‌شود؟ یا این‌که این دارایی‌ها و ثروت مربوط دولت اسلامی است که یابنده باید آن را منحیث امانت حفظ نموده و به دولت خلافت که إن شاءالله به زودی تأسیس خواهد شد، برگرداند؟ الله سبحانه وتعالی به شما برکت دهد.

پاسخ

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

نسبت به انواع اقلام زراعتی و میوه‌های که در آن‌ها زکات واجب می‌شود، نظر به آنچه در احادیث وارد گردیده است، عبارت اند از: گندم، جو، خرما و کشمش. این همان چیزی است که در احادیث به شکل انحصار بیان شده، و دیگر کشت‌ها و اقلام زراعتی در تحت این حکم داخل نمی‌باشند. برای اثبات این موضوع به دلایل زیر توجه نمایید:

الف) موسی بن طلحه از عمر رضی الله عنه روایت نموده که گفته است:

«إنّما سنّ رسول الله صلى الله عليه وسلم الزكاة في هذه الأربعة: الحنطة، والشعير، والتمر، والزبيب» (رواه الطبرانی)

ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم زکات را در همین چهار چیز مشخص نمودند: گندم، جو، خرما و کشمش.

هم‌چنان از موسی بن طلحه روایت است که گفت:

«أمر رسول الله صلى الله عليه وسلم معاذ بن جبل - حين بعثه إلى اليمن - أن يأخذ الصدقة من الحنطة والشعير، والنخل، والعنب»  (رواه أبو عبيد)

ترجمه: هنگامی‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم، معاذ بن جبل را به یمن فرستاد برایش امر کرد که از گندم، جو، خرما و انگور صدقه(زکات) گیرد.

احادیث فوق این را بیان می‌کنند که زکات در کشت و زراعت و میوه‌ها، ازهمین چهار نوع (گندم، جو، خرما و کشمش) گرفته می‌شود و غیر از این‌ها از دیگر انواع کشت و میوه‌جات، زکات گرفته نمی‌شود. از این جهت که احادیث ذکر شده، بر انحصار موضوع دلالت می‌کنند.

ب) حاکم، بیهقی، و طبرانی از حدیث أبی موسی اشعری و معاذ ابن جبل، هنگام که رسول الله صلی الله علیه وسلم آن‌ها را به یمن جهت تعلیم امور دین مردم فرستاد، و برای‌‌شان فرمود: «زکات اخذ نکنید مگر ازاین چهار چیز: جو، گندم، کشمش و خرما»؛ استنباط نمودند. بیهقی پیرامون این حدیث گفته است: راوی‌هایش ثقه و متصل است. در این حدیث حصر واضح است که گرفتن زکات از کشت و میوه‌ها تنها از هیمن چهار نوع می‌باشد؛ چون لفظ «إلا» هرگاه بعد از ادات نفی و یا نهی واقع شود، افاده‌ی حصر ما قبل به مابعدش را می‌کند. یعنی حصر گرفتن زکات بر همین چهار نوع ذکرشده که عبارت از: جو، گندم، کشمش و خرما می‌باشد.

ج) الفاظ گندم، جو، خرما و کشمش که در احادیث وارد شده، اسمای جامد اند و لفظ‌‌شان غیر از خود، دیگری را احتوا نمی‌‌کند، نه از لحاظ نطق و نه از لحاظ مفهوم؛ زیرا این اسماء نه اسمای صفات اند و نه هم اسمای معانی؛ بلکه مقصور برآن چیزهای اند که مسمی شده‌اند و به آن‌ها اطلاق می‌گردند و بس. از همین خاطر از الفاظ شان معنی خوردن،‌ خشک بودن و ذخیره کردن‌شان گرفته نمی‌شود. چون الفاظ‌ شان به این معانی و صفات دلالت نمی‌کنند و این احادیثی‌که وجوب زکات را در انواع چهارگانه از کشت و میوه حصر نموده، تخصیص کننده‌ی الفاظ عموم وارد شده در احادیث می‌باشند:

«فيما سقت السماء العشر، وفيما سقي بغرب، أو دالية، نصف العشر»

ترجمه: در آنچه توسط باران آبیاری  می‌شود، عشر(ده یک) است. و در آنچه توسط غرب و دلو آبیاری  شود، نصف عشر است.

د) پس زکات در غیر این انواع چهارگانه در دیگر اشیایی زراعتی و میوه‌جات، واجب نمی‌باشد. از همین خاطر از ارزن، برنج، باقلا، نخود، نسک وغیره حبوبات و پنبه زکات گرفته نمی‌شود. هم‌چنان که از سیب، آلو ، شفتالو، زردآلو، انار، مالته، کیله وغیره انواع میوه‌جات زکات گرفته نمی‌شود. به دلیل آن‌که هیچ یک از الفاظ گندم، جو، خرما و کشمش؛ در برگیرندۀ حبوبات، ومیوه‌جات نمی‌باشند و نص صحیح و معتبری هم در زمینه وارد نشده که به آن استدلال کرده شود. اجماعی هم در این مورد منعقد نشده است و قیاس هم در این شامل نمی‌شود؛ چون زکات ازجمله عبادات بوده و در عبادات قیاس صورت نمی‌گیرد و به آنچه در نص آمده اکتفاء شده توقف می‌شود. هم‌چنان از سبزیجات مانند: تره، بادرنگ، کدو، بادینجان، شلغم، زردک وغیره زکات گرفته نمی‌شود. از عمر، علی، مجاهد وغیر از این‌ها روایت شده که، در سبزیجات زکات نیست. هم‌چنان این را ابوعبید، بیهقی وغیره روایت نموده‌اند.

اما در قسمت پرسش‌ دوم تان که پیرامون رکازاست، باید گفت: هرشخصی‌که رکاز را می‌یابد، در آن خمس (پنج یک) زکات می‌باشد که باید به دولت اسلامی تسلیم نماید تا دولت آن را در مصالح مسلیمن به مصرف برساند و چهار خمس دیگر‌ش از آن کسی می‌باشد که رکاز را یافته است؛ به شرط این‌که رکاز یافته شده از زمین غیرش نباشد. اما اگر دولت اسلامی مانند امروز قائم نبود، کسی‌که رکاز را می‌یابد، باید خمس‌اش را برای فقراء و مساکین و مصالح امت بیرون نماید و در رسیدن به حق تلاش نهایی خود را به خرچ دهد، و باقی‌اش برای خودش می‌باشد. دلائل موجود در زمینه:

رکاز عبارت از مال مدفون در زمین می‌باشد، برابر است که نقره باشد یا طلا، سنگ‌های گرانبها باشد یا مروارید و یا هم غیر آن از زیورات و سلاح. هم‌چنان برابر است که رکاز کنزهای مدفون از اقوام گذشته مانند مصری‌ها، بابلی‌ها، آشوری‌ها، ساسانی‌ها، رومی‌ها، یونانی‌ها و یاهم غیر از این‌ها باشد، مانند سکه‌های پول، زیورات و جواهر که در قبرهای پادشاهان و بزرگان شان یافت شود و یا در تپه‌های شهرهای خراب شده.

هم‌چنان رکاز می‌تواند سکه‌های از طلا باشد و یا هم نقره، و برابر است که در کوزه گذاشته شده باشد و یا در غیر آن، به این‌گونه‌ که در زمینی پنهان کرده شده باشد که متعلق به عصر جاهلیت باشد و یا عصری از عصوری گذشتۀ اسلامی، تمام این‌ها رکاز تعبیر می‌‌شوند و در حکم رکاز داخل هستند.

رکاز مشتق از رَکَزَ یَرکُزُ، مانند غَرَزَ یَغرُزُ می‌باشد، یعنی پنهان کرد. چنانچه گفته می‌شود: رَکَزَ الرمح، یعنی نیزه را به زمین زد، وقتی‌که نیزه را در زمین ثابت واستوار داخل نماید. هم‌چنان الَّرکز صدای آهسته و پنهان را گویند. الله سبحانه وتعالی فرموده است:

﴿أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِكْزًا﴾ (مریم: 98)

ترجمه: آیا از آن‌ها صدای آهسته و پنهان میشنوی؟!

اما معدن آن چیزی است که الله سبحانه وتعالی، از همان روزی‌که زمین و آسمان‌ها را آفریده است؛ آن را در بطن زمین جابجا نموده است، برابر است که طلا باشد و یا هم نقره، مس، سرب وغیر از این‌هاٰ، پس معدن مشتق از عَدَنَ می باشد، في المكان يعدن‌ (درمکانی اقامت می‌نماید)، زمانی‌که در آنجا قائم کرده شود. از همین جهت است که جنت به عدن مسمی شده است. چرا که آن‌جا جای اقامت و همیشه‌گی است. پس معدن ازخلق الله بوده، نه از دفن بشر. از همین جهت است که با رکاز مخالف است؛ چون رکاز از دفن بشر می‌باشد.

اصل در رکاز و معدن، آن است که ابوهریره رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه وسلم، روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموند:

«العجماءُ جرحها جُبار، وفي الركاز الخمس» (رواه أبو عبيد)

ترجمه: زخم چهار پایان هدر بوده (در آن غرامت و تاوان نمی‌باشد) و در رکاز خمس‌اش زکات است.

و آنچه که ازعبدالله بن عمرو روایت شده است که رسول الله صلی الله علیه وسلم از مال که از خرابه‌های عادی یافت می‌شود، سؤال کرده شد، فرمودند: «در چنین مال ودر رکاز خمس‌اش زکات می‌باشد.» و آنچه که از طریق علی بن ابی طالب رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت شده است که فرمودند: «در سیوب خمس است و فرمودند: سیوب عبارت از ریشه و رگ طلا و نقره‌ای‌ست که در زیر زمین باشد.» این را ابن قدامه در المغنی ذکرنموده است.

از همین خاطر، هرمال مدفون از طلا، نقره، زیورات و غیر از این‌ها که در قبرها، تپه‌ها، و یاهم در شهرهای اقوام گذشته یافت می‌شود، یا این‌که در زمین مرده (غیر قابل استفاده برای زراعت که در ملکیت کسی داخل نباشد)، یا در ویرانه‌های عاد، یا از هرآن چیزی قدیمی که نسبت‌اش به قوم عاد داده شود، یا این‌که از دفن جاهلیت باشد، یا از دفن کرده‌های مسلمین، در عصرهای اسلامی گذشته باشد، این همه در ملکیت پیدا کننده می‌باشد که خمس آن را به بیت المال پرداخت می‌نماید.

هم‌چنان هرمعدن کم و اندک است، در صورت که غیر منقطع نباشد، یعنی مقدارش محدود باشد، از طلا باشد یا از نقره، برابراست که ریشه‌ای باشد یا سطحی، در زمین مرده یافت شود که در ملکیت کسی نباشد، پس آن در ملکیت پیدا کننده است که از آن خمس‌اش را به بیت المال تسلیم می‌کند. اما اگر زیاد باشد، یعنی معدن باشد، نه یک کمیت محدود مدفون، پس این حکم ملکیت عامه را به خود می‌گیرد، که برایش تفصیلی دیگری می‌باشد.

خمس که از پیدا کننده رکاز و از پیدا کننده معدن گرفته می‌شود، حیثیت مال فیء را دارد و حکم آن را به خود می‌گیرد. به این معنی که در بیت‌المال، در دیوان فیء و خراج گذاشته شده، مانند فیء وخراج مصرف کرده می‌شود و امرش موکول به خلیفه بوده که آن را در رعایت امور امت و رفع نیازمندی‌های آنان؛ بنابر نظر و اجتهاد‌ش، آنچه که در آن خیر و صلاح امت بوده باشد، به مصرف می‌رساند.

کسی که رکاز و یا معدن را در ملک، زمین، یا ساختمان خود یافت، آن شخص مالک آن می‌باشد، برابر است که زمین و یا ساختمان را به وراثت برده باشد، یا این‌که از کسی دیگری خریداری نموده باشد. اما کسی‌که رکاز یا معدن را در زمین یا ساختمان کسی دیگری یافت، رکاز و معدن یافت شده از صاحب زمین و از صاحب ساختمان بوده نه از کسی‌که رکاز و معدن را یافته است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

 

ادامه مطلب...

مسلمانان و جنگ اصطلاحات

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

سوال خوبی پرسیده شده، آن این‌که چرا الجزایر، تونس و المغرب را مستعمره فرانسه می‌نامند و چرا مسلمانان برای آزادسازی کشورشان صدهاهزار شهید دادند؟ و چرا لیبیا مستعمره ایتالیا محسوب می‌شود و عملکرد عمر المختار علیه دولت وقت، تمرد و سرکشی محسوب نمی‌شود؟ آیا دولت نباید او را به دلیل پیمان رابطه با یک کشور متحد تحت تعقیب قرا ر می‌داد؟ تونس و مراکش با یک پیمان بلند مدت استراتیژی مبتنی بر "مبارزه با تروریزم" و هم‌چنان حفاظت از کشور یعنی حفاظت از تجاوز و ادغام اقتصادی بین دو کشور به فرانسه متصل می‌شوند، آیا نوشتن اصطلاحات و تغییر معانی امکان پذیر نیست؟

پس پایگاه‌های نظامی اگر گسترش پیدا کند، در طول و عرض کشور این کار حمایت از کشور در مقابل هر دشمن خارجی شمرده می‌شود، شرکت‌های که نفت و طلا را استخراج می‌کنند، ثروت‌های ظاهری و پنهانی کشور را می‌برند و نیز ارتش و نیروهای امنیتی که بخاطر حفظ امنیت در مقابل خراب کارانی که نمی‌خواهند این هم‌پیامانی ادامه داشته باشد، آموزش می‌دهند، در حقیقت بیانگر تمکین دولت مستعمره (دولت هم‌پیمان) بر ثروت‌های آن کشور بوده که به فکر آن‌ها مسأله استعمار نیست، بلکه پیمانی است که امنیت، ثروت و سیادت کشور را از دشمنان داخلی و خارجی حفظ می‌کند. نتیجه قسمی می‌شود که استعمار با تغییر اصطلاحات این همکاری را نوع ازاتحاد می‌نامد که کشورها در آن کار می‌کنند. یا اگر بخواهیم که از بعضی مواد آرایشی برای تزئین اصطلاحات استفاده کنیم، ممکن است آن را همکاری و اتحاد مشترک بنامیم، به خواننده پیشنهاد کنیم که هردو کشور باهم مساوی هستند؛ مانند وزیر دفاع امریکا همتای وی در این توافقنامه، وزیر دفاع بحرین، لبنان یا اردن است و بانک فدرال آلمان یا جاپان همتای آن از بانک مرکزی کویت یا سودان وغیره است.

پس اگر بازی با اصطلاحات شود، دقیقاً استعمار دولت هم‌پیمان می‌شود و پیمان اسلو به صلح حدیبیه و وادی عربا به صلح رامله تبدیل می‌گردد.

بعد ازاین‌که افلاطون و ارسطو علم منطق را پایه‌گذاری و وضع کردند، به نزد دانشمندان در گذشته ثبت و نوشتن اصطلاحات جریان داشت و مسلمانان از آن بهره بردند و این بهره بردن‌شان ثبت و نوشتن اصطلاحات و معانی بود و همه به این دلیل که اصطلاحات و تعاریف با یک دیگر داخل  نشوند.

بناءً کِشت افکار، معناها و اصطلاحات رسانه‌ها را به شدت مشغول نموده است؛ لذا استعمار می‌خواهد شکست را به عنوان پیروزی و انقیاد و بزدلی را سیاست و استعمار را به عنوان همکار و هم‌پیمان به تصویر بکشد، که این کار را با دستگاه رسانه‌ای خود پمپاژ می‌کند و این پمپاژ را ادامه می‌دهد تا زمانی‌که مفاهیم و معانی مردم را تغییر دهد. به عنوان مثال: زمانی‌که سادات تنها وی به خاطر آشتی با یهودیان صلح کرد و معانی که در آن زمان مصدر از مصادر قانون‌گذاری در سیاست بود، از این نگاه مصر و سادات شرف خود را فروخته و عمل شیطانی را مرتکب شده و با یهود صلح کرده است. دولت های عرب به خاطر شرف و مقاومت علیه این کار اقدامات را آغاز کردند که اجماع اعراب در اتحادیه عرب بدون مصر اتفاق افتاد و به خاطر این کار سادات که آرمان فلسطین را فروخته بود، صحبت‌های زیادی در رابطه به وی شد، دلیل قتل او (مزدور و خائن صهونیسم جهانی) را سر دادند.

وقتی سازمان آزادی‌بخش درهای خود را در اسلو باز کرد، رسانه‌ها در باره این موضوع اختلاف نظر داشتند که سیاست است یا خیانت؟ آیا این یک روش قانونی برای به دست آوردن حقوق مردم  فلسطین است یا فروش قضیه فلسطین؟ و رسانه‌ها در ترویج آنچه می‌خواستند، پیش قدم شدند و همه نظر خود را اعلام کردند؛ سپس به نظر می‌رسید که رژیم‌ها با طرح اسلو کنار می‌آیند و ماشین رسانه شروع به تعریف اصطلاحات جدید برای موضوع جدید نمود و از مردم افکار ثابت‌شان را سرقت کرد. در آن زمان گفته شد که نشستن با یهود در ذات خود خیانت نیست و خصوصاً اگر آن‌ها آماده باشند حقوق سرقت شده مردم فلسطین را باز گردانند -پس نشستن در ذات خود خیانت نیست، بلکه خیانت کوتاه آمدن خواسته‌ها است- سپس آن‌ها جمع شدند تا معنی خواسته‌ها را تعیین کنند و زمانی‌که به توافق نامه‌ رسیدند، توسط اتحادیه عرب و تحت نظارت عربستان سعودی در سال 2000 تصویب شد و به اتفاق آراء در میان حکام عرب علیه سادات به تصویب رسید. در نتیجه نشستن با رژیم یهودی فراخوان به قتل یا حتی خیانت نیست، بلکه انجام هر کاری تحت اصطلاح سیاست اشکالی ندارد. پس امارات بحرین، سودان، مراکش و قبل از آن مصر و اردن پس از دیگری اصطلاحات را تغیر دادند و این عمل را سادات و مصر انجام نداد، بلکه سادات خائن و مزدور وقت خود بود، چون جای اصلی خود را ترک کرد و تنها ماند و مجبور شد در مورد خیانت خود اجماع و تغییر اصطلاحات تنها برای خود جایز نداند و کشورهای دیگر عربی را به این سمت بکشد.

 توطئه علیه شام و انقلاب آن با هماهنگی بین اردوغان، روسیه و ایران دیگر انگار نمی‌شود که منکر خیانت آن شد و درخواست دولت افغانستان از نیروهای امریکایی برای نگهداشتن سربازان و ارتش آن در افغانستان در واقع خیانت است. اما آن‌ها طوری می‌پندارند که بخشی از سیاست‌های رئیس دولت افغانستان است؛ زیرا پایگاه‌های امریکا در قطر و ترکیه از طریق هماهنگی امنیتی بوده و همکاری استراتیژیک می‌باشد و اگر شما این مسئله را به بحث بگیرید، می‌گویند این سیاست است!

پس اگر موافقت در مورد شرایط و ضوابط وجود نداشته باشد، هیچ توافقی در مورد اصطلاحات و معانی جریان نخواهد داشت. بناءً مذاکره، عادی‌سازی و رضایت داشتن با نیمی از راه‌حل‌ها خیانت است و این طور نیست که رسانه‌ها آن را گامی در مسیر درست می‌نامند؛ پیمان نظامی و همکاری با امریکا و روسیه انتحار سیاسی و مخالف شریعت است. لذا نقش و نگار اصطلاحات در واقع چیزی را تغییر نمی‌دهد و چنیین قرادادهای اجتماعی با اسلام و احکام آن در تضاد است و توافق قانونی شمرده نمی‌شد.

همانا توجه و اهتمام به الفاظ و معانی قالب الفاظ می‌باشد و اسلام به دقت از آن‌ها مراقبت کرده است.  الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انظُرْنَا وَاسْمَعُوا ۗ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ [بقره: 104]

ترجمه: ای افراد باایمان! (هنگامی‌که از پیامبر تقاضای مهلت برای درک آیات قرآن می‌کنید) نگویید: «راعنا»؛ بلکه بگویید: «انظرنا». (زیرا کلمه اول، هم به معنی «ما را مهلت بده!»، و هم به معنی «ما را تحمیق کن!» می‌باشد و دستاویزی برای دشمنان است.) و (آنچه به شما دستور داده می‌شود) بشنوید! و برای کافران (و استهزاکنندگان) عذاب دردناکی است.

 و در آیه دیگر مشخص می‌شود وضعیت کفار که کلمات را دستکاری و معنا را از روی هوا و هوس خود منحرف کردند:

﴿وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ [نساء: 46]

ترجمه: و (به جای این‌که بگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم»)، می‌گویند: «شنیدیم و مخالفت کردیم! و (نیز می‌گویند:) بشنو! که هرگز نشنوی! و (از روی تمسخر می‌گویند:) راعنا [= ما را تحمیق کن!]» تا با زبان خود، حقایق را بگردانند و در آیین خدا، طعنه زنند.

نگرانی اسلام از این امر فقط به دلیل تأثیر آن در شکل‌گیری ذهن و تغییر احکام بود و به این اساس در نوشتن و ثبت اصلاحات پیشگام بودند تا این‌که کلمه با دیگران اشتباه گرفته نشود؛ چیزی را که صاحب آن می‌خواهد. بنابر‌این آن‌ها منطق را برای کنترول تعاریف و اصطلاحات آموختند و الفاظ مشترک را دور کردند تا اصطلاحات با یک دیگر خلط نشوند و هنگامی‌که در مورد یک مسئله علمی بحث می‌کردند، ابتداء اصطلاحات را نوشته می‌کردند، چون مفرد به نزد ناطقیون غیر چیزی است که نحوییون دارند و مرکب به نزد نحوی‌ها غیر چیزی است که ناطقیون دارند و برداشت و تصدیق در نزد ناطقیون غیر چیزی است که اصولی‌ها دارند. ... بنابراین هر علمی اصطلاحات و الفاظ خود را دارد.

پس سیاست به باور مسلمانان عبارت است از رعایت و مراقبت امور مردم، طبق احکام اسلام می‌باشد و بی‌توجه بودن و منحرف شدن را سیاست نمی‌دانند. بناءً سیاستمدار کسی است که برای یافتن راه‌حل‌ها با توجه به زاویه خاص شریعت در بین مسلمانان می‌پردازد و این سیاست نیست که امور کشور خود را با اتحاد و توافق با غرب اداره کند و بازی روی طناب کند، درحالی‌که این بازی وظیفه یک آکروبات سیرک یا کسی است که با عقل کرایه داده شده خود تلاش می‌کند که بیشتر مدیر و همه کارمندان را راضی کند. پس وضع نمودن معانی ثابت و استاندرد و اصطلاحات محکم و ریشه‌دار خطوط قرمز اند، اما قرار گرفتن در طیف رنگ‌های مختلف و غیر ثابت بودن به ارزش‌ها، این سیاست نیست، بلکه به حشره آفتاب‌پرست می‌ماند که هر جای درخت بنشنید به رنگ آن در می‌آید و این دستکاری و بازی با الفاظ را مسلمانان نمی دانستند؛ مگر در زمان رویبضات از حکام و فضای سیاسی آن‌ها و از سفیه عقلان و علمای دربار که با آن‌ها یکجا شدند. حتی این‌ها معروف را منکر و منکر را معروف به معرفی گرفتند؛ هم‌چنان خیانت را سیاست و سیاست را خیانت گفتند و شناخت ارزش‌ها و ایستادگی به خاطر ارزش‌ها را عقب ماندگی و فاقد دانش سیاسی تلقی کردند. مطلوب این است که عالم یا شیخ برای حاکم، حکم شرعی را واضع سازد و اگر حاکم توافق‌نامه عجز و ذلت را امضاء می‌کرد، توسط شریعت خیانت وی ثابت شود. الله سبحانه وتعالی می‌فرماید:

﴿...وَإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا...  [انفال: 61]

ترجمه: ...و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآی...

 اگر مجلس را به نام دیموکراسی پیش می‌بردند، به این آیه تزئین می‌کنند: ﴿وَأَمْرُهُمْ شُورَىٰ بَيْنَهُمْ و اگر با کافر عقد و پیمان کردند و سرزمین خود را از داخل و خارج و آسمان کشورش را برای هواپیماها و موشک‌های شان گشود و این آیه را اثتنباط می‌کند:

﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ[نساء: 59]

ترجمه: اطاعت کنید الله را! و اطاعت کنید پیامبر الله و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را!

بنابراین به جای استنباط از احکام شرعی، استدلال‌های شرعی برایش می‌تراشند و افراد ساده‌لوح تصور می‌کنند که کردار حاکم بر قرآن و سنت برابر است حتی در احکام قطعی.

در پایان به این قول الله سبحانه وتعالی ختم می‌کنیم که می‌فرماید:

﴿فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَٰذَا مِنْ عِندِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا[بقره: 79]

ترجمه: پس وای بر آن‌ها که نوشته‌ای با دست خود می‌نویسند، سپس می‌گویند: «این، از طرف الله است.» تا آن را به بهای کمی بفروشند.

و اگر این مفهوم برای یهود باشد؛ یهودی‌که حرف و سخن‌های را ساختند و به خالق نسبت دادند و کلمات را تغییر و حذف کردند؛ پس چگونه بدانیم که این از علما که قرآن را بخاطر دنیا طلب کردند صادر شده است؟

بناءً فهم هرگز بر حقیقت نوشته نمی‌شود؛ چنانچه یهود چیزی را ساختند و گفتند که این از جانب الله سبحانه وتعالی است و آیه را جایگزین کردند تا به فروش آن قیمت اندکی را به دست آورند. در حقیقت حق را کتمان و آنچه را می‌دانستند، پنهان کردند که همه این کارها تغییر و تحریف است.

از الله سبحانه وتعالی می‌خواهیم که ما را از کج‌روی و گمراهی پاک بگرداند و آنچه خوب است به ما اعطا کند، به درستی که او حافظ و بر هر چیز توانا است.

نویسنده: خالد الأشقر (أبو المعتز بالله)

مترجم: پارسا «امیدی»

ادامه مطلب...

حکم مشارکت در نظارت از انتخابات دموکراسی

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

به جواب هاشم بنی بکر

پرسش

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

می‌خواهم در خصوص حکم مشارکت در نظارت از انتخابات پارلمانی از شما سوال کنم، به امید این‌که با دلائل این جواب را واضح نمائید، الله سبحانه وتعالی در عمر شما برکت دهد.

توضیح سوال: ماهیت کار ارتباط به شمارش و تنظیم امور انتخابات نداشته، بلکه ماهیت کار به آگاهی و آمارگیری انتخابات دارد.

پاسخ

وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته!

شما می‌دانید، انتخابات پارلمانی‌که در این زمان منعقد می‌شود، شرعاً ناجائز است، زیرا این انتخابات مطابق به نظام‌های حاکم است؛ قطع نظر از این‌که انتخابات ریاست جمهوری باشد و یا پارلمانی و این انتخابات‌ مشروعیت دادن دولتی است که به حکم شریعت حکم نمی‌کند. لذا مشارکت در این انتخابات یا هم‌کاری برای برگذاری این انتخابات و یا فراخواندن به سوی این انتخابات و یا تشویق کردن به سوی آن و یا تأئید کردن آن جائز نیست.

اگر کار شما ارتباطی به مشارکت، برگذاری، تشویق کردن و تائید کردن این انتخابات نداشته باشد و طوری‌که در سوال‌تان ذکر شده است، تنها حساب آراء باشد، پس من فکر نمی‌کنم که داخل حرام شود؛ اما سوال این است که آیا ممکن است، این کار آمارگیری به یکی از این امور چهارگانه ارتباط نگیرد؟ اگر شما بتوانید این مسئله را ضمانت کنید، پس در این صورت شامل حرام نمی‌شود، اما ترک این کار بهتر است تا حامیان این نظام‌ها این مسئله را برای قبولاندن کارمندان از کارهای انتخاباتی استفاده نکنند. اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم از ترس این‌که مبادا به حرام نزدیک شوند، از بسیاری مباحات دوری می‌کردند. از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت شده است که ایشان فرمودند:

«لَا يَبْلُغُ العَبْدُ أَنْ يَكُونَ مِنَ المُتَّقِينَ حَتَّى يَدَعَ مَا لَا بَأْسَ بِهِ حَذَراً لِمَا بِهِ البَأْسُ»

ترجمه: بنده مؤمن از جمله‌ی متقین به حساب نمی‌‌آید؛ مگر این‌که آنچه را که مشکلی ندارد، از ترس این‌که مبادا به داخل چیزی شود که مشکل دارد، ترک کند.

این حدیث را ترمذی تخریج نموده و گفته است که این حدیث حسن است.

این رأی و نظر من در خصوص این مسئله است و الله سبحانه وتعالی از همه عالم‌تر و با حکمت‌تر است.

برادرتان عطاء ابن خلیل ابوالرشته

مترجم: مصطفی اسلام

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه