سه شنبه, ۲۹ صَفر ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۳م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

به رسمیت شناختن دولت‌های غاصب مثل دولت یهود در سرزمین‌های اسلامی و بستن پیمان با آن‌ها حرام است!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

ارتباط با دولت یهود از نظر شریعت، یک حالت خاص در روابط بین‌الملل است. اگرچه دولت یهود نیز مانند سایر ملت‌های استعمارگر کافر؛ هم‌چون: امریکا، روسیه، انگلیس، فرانسه، چین و هند، از این نظر که همه کفار محارب بوده، در اشغال سرزمین‌های مسلمانان، اهانت و گستاخی نسبت به اسلام و مقدسات مسلمانان و ارتکاب جنایات بالای آنان مشابه می‌باشد؛ ولی این دولت ویژگی دیگری نیز دارد که بنابر وجود تحریم‌های اضافه در برقراری روابط با آن، او را از باقی دولت‌ها خاص، مستثنی و منحصر به فرد می‌کند. آن ویژگی، کیان این دولت است که کاملاً در سرزمین‌های اسلامی قرار دارد؛ طوری‌که بدون این سرزمین و بدون این استعمار وجودش منتفی می‌شود. بناءً، هرگونه برقراری ارتباط یا معامله با این دولت به معنی مشروعیت بخشیدن آن بوده و از نگاه شریعت حرام می‌باشد.

واضح است که رابطه‌ی مسلمانان با کفار حربی؛ مثل: دولت یهود، امریکا، هند، چین، انگلیس، فرانسه و روسیه، باید بر اساس جنگ برای محو استعمارشان از سرزمین‌های اسلامی و محو دشمنی‌شان علیه مسلمانان باشد. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

﴿وَقَاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَمَا يُقَاتِلُونَكُمْ كَافَّةً﴾
(توبه: ۳۶)

ترجمه: و (به هنگام نبرد) با مشرکان دسته‌جمعی پیکار کنید؛ همان‌گونه که آنان دسته‌جمعی پیکار می‌کنند.

او سبحانه و تعالی فرموده‌است:

﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً﴾
(توبه: ۱۲۳)

ترجمه: ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! با کافرانی‌که به شما نزدیک‌تر اند پیکار کنید (و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزدیک غافل نکند!)، آن‌ها باید در شما شدت و خشونت (و قدرت) احساس کنند.

بنابر این فرموده الله سبحانه و تعالی: باید در مقابل هر نیروی اشغال‌کننده‌ی سرزمین‌های اسلامی جنگیده و آن‌ها را خارج باید کرد.

﴿وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ﴾
(البقره: ۱۹۱)

ترجمه: آنان را هر کجا یافتید به قتل برسانید و از آن‌جا که شما را بیرون کردند، آن‌ها را بیرون کنید.

او سبحانه و تعالی فرموده‌است:

﴿وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوَانَ إِلا عَلَى الظَّالِمِينَ﴾
(بقره: ۱۹۳)

ترجمه: و با آنان بجنگید تا فتنه‌ای باقی نماند و دین مخصوص الله (سبحانه و تعالی) شود. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (از آنان دست بردارید؛ زیرا) تعدی؛ جز بر ستم‌کاران روا نیست.

بستن پیمان همراه دولت‌های درحال جنگ با مسلمانان جائز نیست؛ مگر بعد از صلح و به شهروندان‌اش امان داده نمی‌شود؛ تا زمانی‌که کلمۀ الله سبحانه و تعالی را بپذیرند یا در سرزمین‌های مسلمانان به‌عنوان ذمی زندگی کنند. این رفتار در قبال دولت متحاربی‌که با مسلمانان در حال جنگ نیست، متفاوت است. در آن‌صورت پیمان‌های تجارتی، همسایه‌داری خوب و دیگر روابط با آن جائز بوده و شهروندان‌اش برای تجارت، گشت‌وگذار، سیاحت وغیره در سرزمین‌های اسلامی امنیت دارند.

 خصوصیت دیگر دولت یهود که "اسرائیل" نامیده می‌شود، این است که چنین دولتی بدون اشغال سرزمین مقدس فلسطین اصلاً وجود ندارد. این دولت مانند هند نیست که بدون اشغال کشمیر وجود داشته باشد؛ مانند چین هم نیست که بدون اشغال ترکستان شرقی موجود بوده و مانند روسیه هم نیست که بدون اشغال چچین، قفقاز و کریمیه نیز پابرجا باشد؛ بلکه بدون فلسطین، هیچ اثری از دولت یهود باقی نخواهد ماند. ازین‌رو، هر همکاری یا رابطه‌ای که موجب مشروعیت دادن به آن شود، از نظر اسلام حرام است.

صلح موقت یا هدنه (متارکه‌ی جنگ) با هر دولتی‌که عملاً با مسلمانان در حال جنگ است؛ اگر نیاز باشد یا منافع مسلمانان ایجاب کند، بنابر بعضی تاکتیک‌های جنگی و توازن قدرت، موقتاً جائز است. اما در حقیقت، این امور برای تعامل با دولت یهود جائز نیست؛ چون این به معنی مشروعیت دادن به اشغال فلسطین بوده که حرام می‌باشد.

سازش‌گری و بازسازی روابط با دولت یهود، حرام و خطرناک‌ترین جنایتی است که می‌تواند در قبال مسأله‌ی فلسطین انجام شود. سازش‌گری بزرگ‌ترین عاملی است که اشغال فلسطین را زنده نگه می‌دارد. هدف از ایجاد دولت یهود در فلسطین، ساخت یک خنجر زهرآگین و سرطان مهلک در کنار امت مسلمه است که از وحدت، حمایت از یک‌دیگر و آزادی‌شان از غلامی استعمار ممانعت کند. غرب می‌خواهد از دولت یهود پایگاه پیشرفته‌ای در وسط جهان اسلام بسازد، تا نقطه‌ی آغازی باشد که از حرکت و قیام مسلمانان برای رهایی از چنگال استعمار و رسیدن به آزادی حقیقی، جلوگیری کند.

بنابراین، غرب دهه‌هاست که از طریق نقشه‌ها و مزدوران دست‌نشانده‌اش؛ مانند: حکام، اندیش‌مندان و سیاسیون تلاش کرده‌است تا جهان اسلام را به سمتی سوق دهد که این عضو بیگانه و سرطان کشنده را، با بهانه‌ها و توجیهات گوناگون، برای به چالش کشیدن لولو (هیولای کوچک) ایرانی، در کنار خود بپذیرند. حکام و حامیان غرب می‌کوشند، مسلمانان، نهادها و حرکت‌ها را در مسیر سازش‌گری و پذیرش این دولت غاصب بر سرزمین مقدس فلسطین سوق دهند. آنان هرگونه صدایی را که برای آزادی و از بین بردن این اشغال از سرزمین مقدس فلسطین بلند می‌شود، خاموش می‌کنند؛ ولی درعوض، "هم‌زیستی" و "پذیرش اوضاع کنونی" را به گونه‌ای تعریف می‌کنند که: "اشغال قضای الهی است و هیچ راه گریزی از آن وجود ندارد."

استعمارگران با طرح نقشه‌ای در مورد فلسطین، در پی تحکیم دولت یهود و تضمین اقتدارش بر این سرزمین بودند. در واقع، مسیر آن‌ها با ایجاد و راه‌اندازی سازمان آزادی‌بخش فلسطین و بعداً حکومت فلسطین هموار شد. غرب کوشید از آن‌ها هم‌چون مقدمه‌ای برای به رسمیت شناختن دولت یهود و تحکیم وجودش توسط توافق‌نامه‌های نامشروع و خاینانه‌ی صلح استفاده و نقش مسلمانان را در این عرصه کم‌رنگ کند. استعمارگران دانستند که این کارشان بیهوده خواهد بود؛ مگر آن‌که رژیم‌ها و سازمان‌های عربی و حکام مسلمانان نیز با آنان یک‌جا شوند. بنابراین، استعمارگران آن‌ها را مجبور کردند که در مشروعیت دادن به دولت یهود و امضای پیمان‌های خاینانه با ایشان مشارکت داشته باشند. آنان تلاش می‌کنند مسلمانان دوست‌دار فلسطین (سرزمین اسراء رسول الله صلی الله علیه و سلم) را، با نشان دادن این‌که سازمان آزادی‌بخش و حکومت نیز صلح و هم‌زیستی زیر اشغال را پذیرفته‌اند، بفریبند و این را وظیفه‌ی سایر مسلمانان می‌دانند؛ تاآن‌چه را بپذیرند که آن‌ها قبول کرده‌اند. با روی‌کار آمدن حاکمانی‌که برای تداوم استعمار و تحکیم کفر و فساد بر جهان اسلام تقلا می‌کنند، جهان اسلام به محل درام‌ها، بازی‌ها، دسایس و شرارت‌های یهودی‌ها مبدل شده‌است.

این موضوع اهمیت سازش‌گری را در طرح استعمارگران نشان می‌دهد که یکی از اساسات‌اش تحکیم استعمار در سرزمین مقدس فلسطین است. سازش‌گری دروازه‌ی جدیدی از فساد و انحراف را بر جهان اسلام باز می‌کند. در حقیقت، خطر سازش‌گری زمانی همه‌گیر می‌شود که آخرین میخ را بر تابوت قضیه فلسطین بکوبند. سازش‌گری از لحاظ شرعی حرام بوده و معنی مشروعیت دادن به این اشغال نامشروع را افاده می‌کند.

حکام اعراب و مسلمانان با نشر معلومات غلط و ادعاهای دروغین؛ مثلاً: این‌که منافع اقتصادی و ثبات سیاسی در منطقه از طریق سازش و مصالحه تأمین می‌شود، می‌خواهند سازش‌گری با دولت یهود را توجیه کنند. این ادعا اشتباه است و ما را از حقیقت دور می‌کند. سازش با هیچ دولت اشغال‌گری جائز نیست؛ ولی در خصوص دولت یهود، همان‌گونه که قبلاً یاد کردیم، این امر شدیداً تحریم شده‌است.

برخلاف آن‌چه بعضی افراد فکر می‌کنند، حرام هیچ بهره‌ای ندارد! حقیقت با این ادعا متفاوت است. کجا مصر پس از امضای توافق‌نامه‌ی سازش‌گری با دولت یهود در کمپ دیوید در سال ۱۹۷۸م تاکنون به شکوفایی اقتصادی دست یافته‌است؟! کجا اردن پس از پیمان وادی العربه در سال ۱۹۹۴م تا اکنون به رونق اقتصادی رسیده‌است؟! کجا مردم فلسطین بعد از امضای موافقت‌نامه‌ی اسلو توسط سازمان آزادی‌بخش فلسطین به رهبری خائن بزرگ، یاسر عرفات، در سال ۱۹۹۳ تا حالا به شکوفایی اقتصادی دست یافته‌اند؟! مصر و اردن پس از امضای این پیمان‌های سازش‌گرایانه به پاس‌داران امنیت دولت یهود، مکانی برای گردش‌گران و محل گمراهی مردم به سمت یهودی‌ها بدل شده‌اند. در حقیقت، آن‌ها هرگز هیچ‌گونه نفع اقتصادی حاصل نکرده‌اند؛ بلکه در عوض، مصر و اردن از جیب خودشان برای تأمین امنیت یهودی‌ها و پاسبانی از گردش‌گران یهودی که از انجام هرگونه معصیت در این سرزمین‌ها دریغ نمی‌کنند، مصرف می‌کنند.

برعلاوه، این دو کشور به پلی برای عبور یهودیان و کسانی‌که هوش و حواس‌شان گذشتن از این پل به سمت سایر سرزمین‌های اسلامی است، تبدیل شده‌اند. از زمان امضای پیمان صلح اسلو، اوضاع اقتصادی کرانه‌ی باختری و نوار غزه رو به وخامت گراییده و میزان بی‌کاری به بیش از ۵۰ درصد افزایش یافته‌است. هزینه‌ی زندگی در این ناحیه به اندازه‌ای بلند رفته‌است که جزء چهار ناحیه پرهزینه‌ی جهان به‌شمار می‌رود! و بدتر از همه، این حکام خائن مانند کسانی‌اند که دستان‌شان به انجام کار خیر برای مردم تکان نمی‌خورد. الله سبحانه و تعالی در این مورد می‌فرماید:

﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا * أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا * أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لَا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا﴾
(نساء: ۵۱ – ۵۳)

ترجمه: آیا ندیدی کسانی را که بهره‌ای از کتاب (الله سبحانه و تعالی) به آنان داده شده، (با این حال)، به جبت و طاغوت ایمان می‌آورند و درباره‌ی کافران می‌گویند: «آن‌ها، از کسانی‌که ایمان آورده‌اند، هدایت یافته‌تر اند.» آنان کسانی استند که الله (سبحانه و تعالی) ایشان را از رحمت خود دور کرده‌است؛ هرکس را الله (سبحانه و تعالی) از رحمت‌اش دور کند، یاوری برای او نخواهی یافت. آیا آن‌ها سهمی در حکومت دارند (که بخواهند چنین داوری کنند)؟ درحالی‌که اگر چنین بود (همه‌چیز را در انحصار خود می‌گرفتند) و کم‌ترین حق را به مردم نمی‌دادند.

این سخن که سازش و مصالحه با دولت یهود ثبات سیاسی را در منطقه به ارمغان می‌آورد، نیز گمراه کننده است؛ چون دولت یهود نیز، در دشمنی و خصومت با اسلام و مسلمانان، دقیقاً شبیه هند است. الله سبحانه و تعالی با تأیید این موضوع فرموده‌است:

﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا﴾
(مائده: ۸۲)

ترجمه: مسلماً، دشمن‌ترین مردم نسبت به مؤمنان را یهود و مشرکان خواهی یافت.

تنها کسانی می‌توانند بر روی زمین فساد نموده و علیه مؤمنان نقشه بکشند که در این چارچوب قرار داشته باشند. این همان چیزی‌ست که دولت هندو با تخریب کشمیر و انجام عملیات شریرانه در افغانستان و پاکستان، همانند دولت یهود عملاً ثابت کرده‌است که به پیمان‌هایش با حکام اعراب، که با قتل بسیاری از افراد مخلص، علما و محققین در عراق، تونس، خلیج و دیگر مناطق در پی سازش با او استند، هیچ‌گونه احترامی قایل نیست. این دولت همه‌ی این اعمال جنایت‌کارانه را در منطقه درحالی انجام داد که هیچ توانایی نداشت؛ پس بر سر دانش‌مندان و پژوهش‌گران ارتش و قدرت هسته‌ای پاکستان چه خواهند آورد؛ اگر که با سازش و مصالحه با حکام‌اش توان‌مند شود؟!

تنها راه حل شرعی قضیه فلسطین، آزادی کامل آن از اشغال، بدون هیچ‌گونه چانه‌زنی، مذاکره یا روند صلح است. امضای پیمان‌های صلح با اشغال‌گران یا تقسیم سرزمین‌های اسلامی بین آن‌ها و مسلمانان حرام است. پس باید هر وجب خاک این سرزمین به اسلام و مسلمانان دوباره برگردانده شود. فلسطین سرزمین خراج مسلمانان است که به دست فاروق امت، عمر بن خطاب رضی الله تعالی عنهما، فتح شده، توسط فرمانده‌ی قهرمان صلاح‌الدین ایوبی آزاد و طی قرن‌ها توسط خلافت اسلامی از آن پاس‌داری شد. فلسطین با خون هزاران شهید و قهرمان که در فتح، آزادی و حفاظت‌اش سهم گرفته‌اند، آبیاری شده‌است. این سرزمین تا قیام قیامت بر گردن مسمانان امانت بوده و باید با آزاد کردن و پاک نمودن آن از پلیدی‌های اشغال یهود، عزت و احترام شود.

ازین‌رو، هر مسلمان مکلف است در برابر سازش‌گری با اشغال یهود مبارزه نموده و همه تلاش‌هایی را که به هر شکلی از اشکال باعث ایجاد رابطه با دولت یهود می‌شود، به چالش بکشد. مسلمانان باید ارتش‌های‌شان را صدا زده و آنان را به نبرد با یهود برای آزادی و خلاصی فلسطین از پلیدی‌ها و شرارت‌های‌شان در جهان اسلام به حرکت اندازند. امکان ندارد که این امر زیر رهبری کسانی‌که تمام تلاش‌شان سازش و مصالحه‌ی یهود با حکام اعراب و مسلمانان است، اجرا شود؛ بلکه تنها تحت رهبری خلافت راشده‌ی ثانی به طریقه‌ی رسول الله صلی الله علیه وسلم تطبیق خواهد شد. حزب‌التحریر به همین دلیل و به دلیل مژده‌ی رسول الله صلی الله علیه وسلم که تأسیس‌اش را پیش‌بینی کرده‌اند، کار می‌کند. بر مسلمانان لازم است که تمام سربازان مخلص ارتش‌های اسلامی را برای نصرت دادن و تأسیس خلافت صدا زنند؛ تا در آن‌صورت، دولت خلافت ارتش‌های مسلمانان را برای آزادی فلسطین، کشمیر و سایر سرزمین‌های اشغال‌شده به راه اندازد؛ همان‌طوری‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم در این حدیث پیش‌گویی کرده‌اند:

«لاَ تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يُقَاتِلَ الْمُسْلِمُونَ الْيَهُودَ فَيَقْتُلُهُمُ الْمُسْلِمُونَ حَتَّىى يَخْتَبِئَ الْيَهُودِيُّ مِنْ وَرَاءِ الْحَجَرِ وَالشَّجَرِ فَيَقُولُ الْحَجَرُ أَوِ الشَّجَرُ يَا مُسْلِمُ يَا عَبْدَ اللَّهِ هَذَا يَهُودِيٌّ خَلْفِي فَتَعَالَ فَاقْتُلْهُ ‏.‏ إِلاَّ الْغَرْقَدَ فَإِنَّهُ مِنْ شَجَرِ الْيَهُودِ»
[مسلم]

ترجمه: شما (مسلمانان) تا هنگامی با یهود خواهید جنگید که بعضی از آنان خودشان را پشت سنگ‌ها پنهان خواهند کرد. (ولی) سنگ‌ها (به آنان خیانت می‌کنند و) می‌گویند: «ای بندۀ الله (سبحانه و تعالی)! یک یهود پشت من پنهان شده‌است؛ پس بیا و او را به قتل رسان.»

نویسنده: بلال مهاجر

برای دفتر مطبوعاتی مرکزی حزب‌التحریر

مترجم: محمد حارث پویا

ادامه مطلب...

ماکرون: هژمونی غرب بر جهان پایان می‌یابد

(ترجمه)

خبر:

ماکرون رییس جمهور فرانسه، در افتتاح کنفرانس سفرای فرانسه بعد از ختم تعطیلات تابستانی آن‌ها گفت: «بدون شک ما در زمان پایان تسلط غرب بر جهان زندگی می‌کنیم، ما از قرن هجدهم میلادی بر این هژمونی تکیه زده و عادت کرده بودیم، بدون شک این تسلط را فرانسه از قرن هجدهم میلادی به لطف عصر "روشنگری" آغاز کرد، در قرن نزدهم بریتانیا به فضل "انقلاب صنعتی" ادامه داد و این هژمونی از نظر عقلانی در قرن بیستم از آن امریکا بود. لیکن به سبب اشتباهات غربی‌ها در برخی بحران‌ها امور رو به تغییر و برگشت است.» (منبع: فرانس پریس/27/8/2019)

تبصره:

شاهدی از خود آن‌ها و از اهل تسلط و استعمار غربی شهادت دادکه پایان تسلط غرب فرارسیده و در محضر موت‌ قرار گرفته، آخرین روزهای زندگی خود را سپری می‌کند، تسلط آن‌ها عصر روشنی‌ها نه بلکه عصر تاریکی‌ها بود؛ زمانی بود که افکار آزادی‌خواهی مسلط شد و از انسان، انسانیتش را ربود و او را در ردیف چهارپایان تنزیل مقام داد، رذایل انتشار یافت و اخلاق نابود گردید، پاریس و همۀ پایتخت‌های غربی و شهرهای آن آغل انواع مختلف فحشاء شد؛ ارزش‌های انسانی ساقط شد و تبدیل به کالاهای تجارتی گردید که به هدف تحقق اهداف استعماری استفاده قرار می‌گرفت. آنگاه که سیکولاریزم فرمانروای جهان شد؛ ارزش‌های روحی نابود گردید، زندگی خالص مادی‌گرایی شد و به استهزاء و نیشخند دین پرداختند؛ کسی‌که مقید به دین باقی ماند، در جامعه به عنوان طغیانگر تعبیر شده و فرومایه و عقب‌مانده تلقی می‌شد؛ منفعت مقیاس اعمال شد.

دولت‌های غربی همانند حیوانات درندۀشکارچی از بند رها شده، بر سرزمین‌های دنیا یورش بردند تا آن‌ها را استعمار نموده، ثروت‌های‌شان را به غنیمت گرفته، مردم آن‌را نابود کرده و در فقر، محرومیت و امراض مزمن ترک شان نمودند و این همه را زمانی انجام دادند که به فضل انقلاب صنعتی قدرت را بدست گرفتند. قیادت و تسلط غرب بر دنیا به شکل متناوب و به نوبت میان انگلیس و فرانسه دست به دست شده و فرهنگ حیوانی غربی را منتشر نمودند، در قتل مردم و غارت ثروت‌ها باهم مسابقه می‌کردند. سپس امریکا آمد تا این عمل زشت را به فجیع‌ترین شکل آن ادامه دهد تا هیمنت غرب بر جهان را ثابت نگهدارد. اما همانگونه که ماکرون اعتراف کرد امور رو به تغییر و برگشت است و به اذن الله متعال این دیگر پایان تسلط و هژمونی شریر غرب بر جهان است.

با این حال ماکرون ادامه داد: «ما در شرایط خاص تاریخی باهم کار می‌کنیم، هم‌چنان آنجا قوت‌های جدیدی در حال ظهور است و آن قوت اقتصادی است نه سیاسی؛ بل دولت‌های فرهنگی می‌آید تا نظم جهانی را تغییر دهد و در نظام اقتصادی به شکل قوی تجدید نظر نماید، از آن جمله هند، چین و روسیه است، این دولت‌ها از جهت رشد بزرگ اقتصادی متمایزاند. همین اکنون چین و روسیه قدرت جهانی کسب کرده‌اند، چون فرانسه، بریتانیا و امریکا ضعیف است... ما خطوط قرمزی را اعلان نمودیم؛ مگر آن‌ها عبور کردند و ما پاسخی ندادیم و این را خوب می‌دانند.»

این سخنان ماکرون، مختلط، نادرست و غیر همه جانبه بود، چون هند، چین و روسیه از فرهنگی برخوردار نیستند که جهان را تغییر دهند. هند به عنوان دولتی شناخته می‌شود که سیکولاریزم را برگزیده و قوانین غربی را تطبیق می‌کند. او پیرو استعمار غربی مخصوصاً انگلیس و سپس امریکاست، به ازای مسلمانان همۀ مردم آن بندگان گاو، موش، شادی وغیره حیوانات‌اند. بندگان حیوانات چگونه دارای فرهنگ‌اند؟ استعمار خبیث بریتانیایی جامعۀ آن را به منظور تقسیم بیش‌تر به شدت طبقاتی ساخته که پنج فیصد آن یعنی حدود ۲۰۰ میلیون یا بیشتر آن طبقۀ رانده شده از جامعه، حقیر، دارای وظایف حقیرانه بوده از داشتن اشیایی‌که طبقۀ اعلی دارند، معمانعت می‌شوند‌.

و اما چین، دارای فرهنگی نیست که آن را به جهان حمل نماید، از مبداء اشتراکی خویش به عنوان پیام جهانی طفره رفته و از تطبیق آن در سیاست خارجی و اقتصادی دوری جسته و در این دوعرصه از نظام غربی پیروی می‌کند؛ بناً اهلیت آن را ندارد تا دولت بزرگ جهانی شود، هرچند تاهنوز به لحاظ جغرافیایی بزرگ‌ترین دولت دنیاست.

در مورد روسیه باید گفت که از مبداء سوسیالیستی خویش شانه خالی نموده و به تطبیق مبداء سرمایه‌داری پرداخته است، بدون اینکه آن را به عنوان پیام حمل نموده و به آن هویت داشته باشد، مانند زنان بی‌سرپرست سرگشته و حیران بوده و دارای فرهنگ ویژه‌ای نیست، از طرز دید غربی متأثر است و به همین خاطر نزد اوروپا احساس حقارت و خود کم‌بینی می‌کند؛ بسیار تلاش کرد تا اوروپایی شود ولی نتوانست، برای خود دین "نصرانیت ارتودوکس" را برگزید؛ ولی می‌ترسد که نکند غرب‌ ارتودوکسی را منقضی اعلام کند و " نصرانیت کاتولیک" و یا "پروتستانت" را انتشار دهد، بناً به هیچ عنوان نامزد قیادت جهانی نیست. ماکرون، یادآوری کرد که دولت‌های دارای فرهنگ وجود دارند که می‌خواهند نظم جهانی را تغییر داده و بر غرب مسلط شوند؛ او کلمۀ " از آن‌جمله" را استعمال نموده و از دول سه گانه نامبرد. او عمداً از یادآوری امت اسلامی به عنوان قوی‌ترین کاندیدای رهبری جهان چشم پوشی کرد.

او تذکر داد: «روسیه در تمامی منازعات حضور دارد، او در حال بازگشت به افریقا است که این به مصلحت ما نیست.» وی با اشاره به " جایگاه ویژه‌ای که فرانسه در استراتیژی جدید خود به قاره آفریقا اختصاص داده است گفت: «ما نمی توانیم پروژه تمدن اروپایی را که به آن اعتقاد داریم بدون آنکه به روابط خود با روسیه فکر کنیم، بنا نماییم. روسیه نباید هم‌پیمان ضعیف چین باشد. چون موقعیت جغرافیایی آن در اوروپاست. ما راهبردهای چنین همگرایی را به طور استراتژیک بررسی نموده و شرایط خود را مطرح می کنیم. ما در اوروپا هستیم، در حالتی که نمی‌دانیم در همین لحظه با روسیه به چه کاری دست بزنیم تا مفید واقع شود، ما در حالت شدید برهم خوردگی روابط سیاسی باقی خواهیم ماند، و درگیری های خشک کننده در تمام اروپا باقی خواهد ماند، اروپا صحنه نبرد استراتژیک بین آمریکا و روسیه باقی خواهد ماند و بدین ترتیب ما هم‌چنان پیامدهای جنگ سرد در سرزمین خود را شاهد خواهیم بود.»

او (ماکرون) می خواهد روسیه را تحت کنترل خود درآورده و آن را تحت تأثیر اروپا قرار دهد، همانطور که تحت تآثیر تزارها بود، او نمی خواهد که روسیه رقیب  فرانسه در آفریقا باشد، و این اشاره‌ایست بر اهمیت آفریقا برای فرانسه، تا جایی که فرانسه از پشت آفریقا تغذیه می‌کند ، دارایی‌هایش را غارت نموده و آن را فقیر می‌سازد. در غرب افریقا کشورهای وجود دارند که از روابط مستحکم با فرانسه برخوردار هستند، و ثروت‌های آنها در فرانسه مقید است، شرکت‌های فرانسوی دارایی‌های این کشورها را غارت نموده و این سرزمین‌ها را بازاری برای کالاهای فرانسوی ساختهاند. معاون نخست وزیر ایتالیا، لوئیجی دی مایو، این تجاوز فرانسه را در تاریخ 20 ژانویه 2019 در معرض نمایش قرار داده گفت:«اگر مردم در حال فرار هستد، به این دلیل است که برخی از کشورهای اروپایی، به ویژه فرانسه، هرگز استعمار آفریقا را متوقف نکرده‌اند.» او از اتحادیۀ اروپا خواستار مجازات فرانسه به دلیل کشاندن آفریقایی‌ها به فقر شد. به عنوان دلیل بردگی مداوم یاد نموده گفت: «ارز چهارده کشور در غرب  آفریقا و مرکز آن از سنگال از طریق چاد به جمهوری کنگو که اکثریت مستعمرات سابق فرانسه است؛ و اکثریت این کشورها مستعمرات سابق فرانسه هستند، و فرانک افریقای که مربوط فرانک فرانسوی است، از مدت زمانی به این طرف در آنجا کاربرد دارد، تا در آینده با پشتیبانی بانک فرانسه مربوط یورو گردد.» او علاوه کرد: «اگر فرانسه فاقد مستعمرات آفریقایی بود- این برچسب مناسب بود- در آن صورت پانزدهمین کشور اقتصادی جهان می‌بود، وقتی که به دلیل آنچه در آفریقا انجام می‌داد، جزو اولین کشورهای اقتصادی بود.»( AFB 2019/8/27)

وی از روسیه خواسته بود كه به نشست گروه G-7 برگردد، اما "با پیش شرط لازم برای راه حل درباره اوکراین بر اساس توافق‌های مینسك" او از "تلاش های فرانسه و آلمان برای ساماندهی "چهار جانبه نرماندی" (فرانسه ، آلمان ، روسیه و اوکراین) در ماه سپتامبر آینده در سطح رؤسای دولت‌ها و حکومت‌ها برای جابجایی امور در حل و فصل بحران اوکراین یاد نمود." اما ترامپ در حاشیه نشست G7 در پاریس تأکید کرد که روسیه باید بدون پیش شرط به اجلاس G7 بازگردد، ترامپ افزود: «کار در حال انجام است و افراد زیادی می‌خواهند روسیه به گروه ما بازگردد، اگر این کار را انجام دهد، با جهان مثبت خواهد بود.» وی گفت: «ما در مورد آن بحث كردیم و من نمی‌دانم كه آیا به توافقی خواهیم رسید یا نه، شاید همه با من موافق باشند.»

نویسنده: اسعد منصور

مترجم: احمدقسیم راحل

ادامه مطلب...

مسجدالاقصی: تبصرۀ سیاسی "الگوی دولت مالزی به اسلام دشمن و به سرمایه داری مقدس است!"

  • نشر شده در ویدیوها

تبصرۀ سیاسی هفتگی از مسجدالاقصی از متفکر سیاسی احمدالخطوانی (ابوحمزه)

بیت‌المقدس - سرزمین مبارک (فلسطین)

چهارشنبه 5 محرم 1441 هـ.ق مؤافق به 04 سپتامبر 2019.

ادامه مطلب...

ولایه سوریه: نشستی در در اردوگاه‌های أطمه زیر عنوان "انقلاب ادامه دارد"

  • نشر شده در ویدیوها

حزب‌التحریر ولایه سوریه نشستی را جلوی مسجد شیما المطیری در داخل اردوگاه‌های غربی أطمه در حومۀ ادلب زیر عنوان "انقلاب ادامه دارد" ترتیب داد.

چهار شنبه، 26 ذی‌الحجه 1440 هـ.ق موافق به 27 اگست 2019 م

ادامه مطلب...

مالیزیا: استقلال با آزاد شدن از نظام‌های ارثی-استعماری و تغییر دادن آن به نظام اسلامی حاصل می‌شود

(ترجمه)

امکان ندارد به آزادی واقعی برسیم؛ مگر این‌که ما مسلمانان به تطبیق همه‌جانبه اسلام بپردازیم. تطبیق همه‌جانبه اسلام ممکن نیست؛ مگر در موجودیت دولت خلافت.

قبل از فرارسیدن زمان تجلیل و بزرگداشت  از روز استقلال -مالیزیا- 31 آگست 2019م حزب التحریر-مالیزیا امت اسلامی را به آوردن تغییرات واقعی، رد نمودن نظام‌های استعماری ارثیی‌که تا امروز بر آنان تطبیق می‌گردد و بازگشتن به تطبیق همه‌جانبه نظام‌های اسلامیی‌که در قرآن و سنت بیان گردیده است، تشویق نمود.

در سلسله این نصیحت های بیدارگرانه به امت اسلامی که حزب التحریر در یک زمان واحد در اماکن مختلف این سرزمین بعد از نماز جمعه ایراد نمود، حزب التحریر-مالیزیا به امت اسلامی معنای آزادی واقعی را تذکر داد و بیان نمود که آزادی واقعی، آزاد نمودن مردم از بندگی انسان‌ها و رساندن‌شان به یکتاپرستی و اطاعت از الله سبحانه وتعالی است. هم‌چنان حزب به امت، گفتگوی مسلم ربعی بن عامر سرلشکر مسلمانان با رستم سرلشکر فارس را تذکر داد که در گفتگوی مذکور رسالت امت اسلامی و مسئولیت آن در قبال همه جهانیان، تشریح گردیده است.

ربعی در پاسخ به این پرسش که دلیل موجودیت لشکر اسلام در اراضی فارس چیست؟ چنین گفت :«ما برای بیرون آوردن بندگان از پرستش بندگان  و ررساندن‌شان به پرستش رب و پروردگار بندگان و نجات دادن‌شان از ظلم و ستم ادیان و رساندن‌شان به عدالت اسلام و از تنگی دنیا به فراخی دنیا و آخرت اعزام شده‌ایم؛ پس هرکسی‌که اسلام را از ما پذیرفت او -مسلمان شدنش- را می پذیریم، و اگر مسلمان نشد، پرداخت جزیه را می پذیریم و اگر جزیه پرداخت نکرد با او می‌جنگیم تا این‌که به پیروزی نایل آییم.»

سپس حزب التحریر-مالیزیا به طور واضح بیان نمود که فاجعه‌ها و مصییت‌هایی‌که دامنگیر امت گردیده است، حل نمی‌گردد؛ مگر با تطبیق همه‌جانبه احکام شریعت از سوی دولت خلافت و این‌که تنها با این کار، آزادی واقعی حاصل می‌شود.

این فعالیت 20دقیقه جریان داشت و با آرامش با این دعا که الله سبحانه وتعالی به امت اسلامی نصرت دهد و عزت امت را بازگرداند، به پایان رسید. هم‌چنان تعدادی از اعضای حزب التحریر منشور "صدای نهضت" را تحت عنوان "هجرت به سوی تطبیق همه‌جانبه اسلام" به مردم توزیع نمود، که قبل از فرا رسیدن سال 1441هـ.ق به این امر فراخوانده بودند.

نماینده دفتر مطبوعاتی حزب التحریر-مالیزیا

ادامه مطلب...

فضیلت سلام و طعام دادن

(ترجمه)

از عبد الله بن عمرو رضی الله عنه روایت است که گفت: مردی از رسول الله صلی الله علیه وسلم پرسید:

«أَيُّ الإِسْلاَمِ خَيْرٌ؟ قَالَ: تُطْعِمُ الطَّعَامَ، وَتَقْرَأُ السَّلاَمَ عَلَى مَنْ عَرَفْتَ وَمَنْ لَمْ تَعْرِفْ» (رواه بخاری)

ترجمه: اسلامِ چه كسی بهتر است؟ فرمود: اسلام كسی‌كه به آشنا و بيگانه سلام گويد و طعام دهد.

مفهوم حدیث

این حدیث شریف متضمن دو امر می‌باشد: یکی طعام دادن و دیگری گفتن سلام به کسی‌که آن را بشناسی و یا نشناسی. این دو امر از مبدأ اسلام سرچشمه گرفته و این نظام اسلام است که ارتباط پیروان خود را به دوستی و محبت، وحدت و یک پارچگی چنین تنظیم کرده که هرگاه دو مسلمان باهم رو برو شوند و لو باهم معرفت نداشته باشند، اما منحیث یک مسلمان باید به یک دیگر سلام بدهند و سلام به معنای دعای خیر است، چنانچه گفته می‏شود «اَلسَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُ اللهِ وَبَرَكَاتُه» یعنی سلامتی، رحمت و برکات الله سبحانه وتعالی برتو باشد. گرچه حکم آن سنت است؛ لیکن به واسطۀ سلام گفتن، محبت مسلمان در دل مسلمان ایجاد می‏شود، مانند این که تحفه دادن محبت تحفه‌دهنده را در دل برادر مسلمانش ایجاد می‏کند. پس کسی برای شما دعای خیر می‏کند، لازم است که شما نیز برایش دعای خیر داشته باشید؛ زیرا جزای احسان احسان است. از همین لحاظ در اسلام عزیز حکم جواب سلام واجب می‌باشد. ...

اما در قسمت طعام دادن باید گفت که از یک طرف توسط آن ضرورت شخص بیچاره و یا فقیر مرفوع می‌گردد و از سوی دیگر مسلمان ذریعۀ آن رضایت الله سبحانه وتعالی را به دست می‌آورد. بدین اساس اسلام عزیز بالای سرمایه‌داران، دور ساختن ضروریات فقراء را واجب قرار داده و دولت اسلامی توسط سلطه و قدرت خود آن را عملی ساخته، زکات و صدقات مال را از صاحبان ثروت گرفته، برای فقراء توزیع می‌نماید. لیکن اگر در میان مسلمانان دولت اسلامی موجود نباشد، ثروت‌مندان خودشان به طعام دادن فقراء و مرفوع ساختن حاجات آن ها اقدام نمایند، بالخصوص در این زمانه که مسلمانان دولتی ندارند، مراقب حال شان باشد، زکات را از ثروت‌مندان گرفته و برای فقراء توزیع نماید، حتی در سرزمین‌های مسلمانان چنین دولتی اصلاً وجود ندارد که به مرفوع ساختن ضروریات فقراء اقدام نماید. بنابر این، برای ثروت‌مندان مسلمان لازم است تا در مورد ادای زکات که بالای‌شان فرض است تلاش نمایند و بر همه مسلمانان فرض است تا در اقامۀ دولت اسلامی که الله سبحانه وتعالی آن را فرض گردانیده اقدام نمایند.

خلاصة حدیث

شخص مسلمان توسط خیرات و صدقات فرضی و نفلی به الله سبحانه وتعالی تقرب حاصل می‌نماید و این امر (ادای زکات) یکی از فرایض مهم بالای اغنیاء بوده که در وجود دولت اسلامی از آن‌ها گرفته شده و به صورت منظم برای فقراء توزیع می‌گردد. اما امروز چون دولت اسلامی وجود ندارد، ثروت مندان مسلمان باید خودشان به این فریضه اقدام نمایند.

ادامه مطلب...

روابط با بیگانه‌گان تنها جنایت نبوده؛ بلکه هزینه هم دارد!

  • نشر شده در سیاسی

(ترجمه)

دولت‌ها برای تأمین منافع خود همواره به دنبال گسترش تسلط و نفوذ بر مناطق فراتر از مرزهای خود هستند؛ چه این نفوذ منطقه‌ای باشد و یا بین‌المللی. گاهی از طریق زور و گاهی از طریق سیاست برآورده می‌شود. گاهی نیز برای رسیدن به این اهداف به ایجاد روابط دوستانه و به انعقاد برخی از پیمان­ها می‌پردازند. دشمنان خویش را کاهش داده و در میان صفوف‌شان تفرقه‌اندازی می‌کنند و درمواجهه با دشمنان خویش باهم در یک جبهه قرار می‌گیرند. این دولت‌‌ها برای رسیدن به اهداف‌شان نیاز به برخی از مهره‌ها و هوادارانی دارند که حتی گاهی به درجه‌ی مزدور صعود می‌کنند.

اصل در روابط بین‌المللی، روابط بین دولت‌ها می‌باشد. دولت تنها ارگاني است كه نماينده‌ی جمیعت‌های تابع خود بوده، از هرگونه ارتباط سیاسی افراد و جمیعت‌ها با هر دولت دیگری جلوگیری می‌کند. اگر چنین ارتباطی وجود داشت به سوی آن با دید سوء ظن و اتهام می‌نگرند؛ زیرا چنین ارتباطی بنیاد دولت را به خطر مواجه کرده، ثبات، امنیت و وحدت آن را تهدید می‌کند.

مشخص است که دولت‌ها هنگامی‌که به سیاست‌های خارجی پرداخته و روابط خویش را با سایر دولت‌ها مدیریت می‌کنند، روابط عمومی، مجامله‌گری و فعالیت‌های خیریه را کنار می‌گذارند؛ بلکه مبنای تمام روابط شان تأمین منافع‌شان بوده و به قدر تأمین منافع خویش با طرف مقابل خود ارتباط برقرار می­کنند.

روابط افراد و جمیعت‌ها با دولت‌های بیگانه بیرون از چهارچوب دولت دروازۀ گستردۀ از فتنه‌ها را به روی مردم باز گذاشته و بسیاری از جوامع را درمعرض فروپاشی قرار می‌دهد. در عین حال بسیاری از دولت‌ها را سرنگون کرده و زمینه‌ی استعمارشان را فراهم می‌کند. چنان‌چه خود شما نمونه‌هایی بسیاری از این موارد را در سراسر جغرافیا و تاریخ جهانی، شاهد می‌باشید. همان‌گونه امت اسلامی و یا دولت اسلامی نیز از این‌گونه فتنه‌ها به دور نبوده و نیست. بزرگ‌ترین گواه آن حادثه‌ی دردناک و فاجعه‌ی‌ بزرگ سرنگونی خلافت اسلامی در سال 1924میلادی می‌باشد. حادثه‌یی‌که پیامد طبیعی یک سری از روابط و ارتباطات مشکوک افراد و جمعیت‌هایی از فرزندان این امت با غرب بود. طوری‌که از طریق این افراد و جمعیت‌ها افکار و مفاهیمی در میان امت ترویج شد که منجر به نابودی اسلام در دل‌های فرزندان امت ‌شد. تااین‌که در نتیجه این افکار و مفاهیم، نظام حکومتی اسلام، بنیاد دولت آن و وحدت امت را هدف قرار داده و به سرعت منجر به سرنگونی دولت و تقسیم سرزمین‌های اسلامی شد. توافق‌نامه‌ی ننگین سایکس پیکو، که اثرات آن تاهنوز محسوس است، انجام شد. سرزمین‌های اسلامی مملو از حکام مزدوری برای غرب شد، مزدورانی‌که حداقل چیزی‌که میتوان به آن‌ها نسبت داد این است که در سرزمین‌های‌مان نگهبانان غرب شدند. کسانی‌که به راستی مصداق این فرموده‌ی پیامبر راست‌گو می‌باشند:

«سَيَأْتِي عَلَى النَّاسِ سَنَوَاتٌ خَدَّاعَاتُ، يُصَدَّقُ فِيهَا الْكَاذِبُ، وَيُكَذَّبُ فِيهَا الصَّادِقُ، وَيُؤْتَمَنُ فِيهَا الْخَائِنُ، وَيُخَوَّنُ فِيهَا الْأَمِينُ، وَيَنْطِقُ فِيهَا الرُّوَيْبِضَةُ" قِيلَ: وَمَا الرُّوَيْبِضَةُ؟ قَالَ: "الرَّجُلُ التَّافِهُ یتکلّم فِي أَمْرِ الْعَامَّةِ»

ترجمه: به زودی بر مردم سالیانی فریبنده خواهد آمد که دروغگو در آن تصدیق می‌شود و راستگو تکذیب می‌گردد. خائن امانتدار محسوب شده و بر امین خیانت می‌شود و رویبضه سخن خواهد گفت. گفته شد: رویبضه چیست؟ فرمود: مردی نابخردی‌که در مسائل امت سخن می‌گوید.

استعمار برای حفظ منافع و اجرای برنامه‌های خود، مشتاق به ایجاد فضای سیاسی، رسانه‌ای و فرهنگی بوده که به سان آیینه‌ای منعکس‌كننده‌ی همه‌ای آن‌چه باشد که در غرب وجود دارد؛ حتی از لحاظ تغذیه، نوشیدنی، لباس و مدل موها. تااین‌که با یک روش فراگیر از ایستادن دوباره‌ی امت بر روی پاهایش جلوگیری نموده و نگذارد که امت دوباره به جایگاه خویش برگشته، هویت‌اش را پیدا و دولت خود را بر اساس عقیده‌ی خویش بناء و نقش متمدنانه‌ی خود را در قبال بشریت، مبتنی بر اسلام انجام دهد.

 برای این‌که بیش از این طفره نرفته  و بحث را دو چندان نکرده باشیم، ما به قضایای امت با تمام انواع مختلف و با تمام تفاصیل آن منحیث یک قضیه واحد می‌نگریم. مشکل امت و تمام مصیبت‌های سرازیر شده برآن، در نبود اسلام به صحنه‌ی قدرت، خلاصه می‌شود و علاج آن را  نیز از همین آدرس باید سراغ گرفت. از بین رفتن سرزمین مبارک فلسطین  برجسته‌ترین قضایای امت بوده که پیامد حتمی نبود دولت اسلامی می‌باشد. این قضیه نمونه‌ی بارز مصیبت‌ها و بلاهای است که از ارتباط با بیگانه‌گان برای امت ایجاد گردیده و مشکلات جدی‌یی را تا امروز به همراه دارد. قضیۀ فلسطین اکنون روی دست تعدادی از مهره‌ها و مزدورانی قرار دارد که راه حل آن را در پروژه‌ها، فعالیت‌ها و معاملات قدرت‌های جنایت‌کار بین‌المللی پیگیری می‌کنند. با فریب، دروغ و کلاه‌برداری آن را عالی‌ترین راه حل و بزرگ‌ترین پیروزی،عنوان نموده و در برابر جفاهای‌شان در این راه کوه‌های از قربانی را فداکرده و رودخانه‌های از خون را، راه‌اندازی می‌کنند؛ طوری‌که در نتیجه، مزدوران قهرمان قلم‌داد شده و تبدیل به رهبر می‌شوند.

پس از تأسیس نهاد یهودی در سرزمین مبارک فلسطین، قدرت‌های بین‌المللی استعماری به دنبال ایجاد شخصیت‌ها، هیئت‌ها و جمیعت‌های شدند که بتوانند همراه با آنان در تثبیت و مشروعیت یهود کار کنند؛ طوری‌که این نهاد را به یک عنصر طبیعی منطقه‌ای تبدیل کنند؛ تااین‌که غرب هم‌کاران‌اش را در سازمان آزادی بخش فلسطین پیدا کند. سازمانی‌که موجودیت یهود را به رسمیت شناخته و آن را در دو سوم سرزمین فلسطین مستحق بداند و با این نهاد یهودی از طریق واسطه‌گران بین‌المللی توافق‌نامه‌های حقارت آمیزی را برای حمایت از موجودیت یهود و حفظ امنیت آن امضا کند. با انکار واضح و روشن از هویت اسلامی، این قضیه و ارتباط امت به فلسطین، نقش امت در آزادی آن و حل قضیه فلسطین را تحت نام "مشروعیت بین‌المللی" و قطع‌نامه‌های سازمان ملل، بر تصمیمات دولت‌های استعماری موکول کردند.

از آن‌جاکه این قدرت‌های استعماری بین‌المللی در حوزه‌ی سیاست‌گذاری‌های خویش، طبعاً به این مزدوران اهمیت چندانی قایل نمی‌شوند، آن‌ها صرفاً نقش اجرایی دارند، ما دیدیم که چگونه در خصوص "راه حل دولت واحد" به رهبری انگلیس، به "راه حل دو دولت" که بیش‌تر از 60 سال است اجرا و رهبری آن را امریکاعهده دار است، دیدگاه بین‌المللی تغییر کرد. برای تغییرات حاد در ساختار راه حل‌ کنونی دولت فعلی آمریکا به رهبری ترامپ، کسی‌که سیاست‌گذاری‌های آن با ذهنیت یک تاجر/بازرگان فاجر و بدکار و بر اسلوب زورگویی مبتنی می‌باشد، ما دیدیم که او و دولت‌اش برای حل و فصل قضیه فلسطین، راه حل مورد نظر خویش را برای پایان دادن به درگیری‌ها با یهود، بدون درنظرگیری امت، علیه آن‌ها معامله‌ی خویش را تحمیل کردند. ما هم‌چنین دیدیم که حکام مزدور چگونه ابزار اجرای این دیدگاه امریکایی بودند. اما آن‌چه که از برخی موقف‌ها بر می‌آید، گمان می‌رود که این موقف‌ها برای رد و اعتراض اتخاذ می‌شود؛ درحالی‌که این چنین موقف‌ها در واقعیت هیاهوهای فحوایی بیش نیست. به ویژه موقف‌های تشکیلات خودگردان فلسطین و تصمیمات اخیر آن‌ها مبنی بر تعلیق توافق‌نامه‌های امضا شده با یهودیان.

ازجمله ارتباط با انحرافات و خطرات ناشی از ارتباط با بیگانه‌گان، دیدار 17/7/2019م هیئت حماس از روسیه جنایت‌کار که در همه‌جا دشمن اسلام و مسلمانان است، می‌باشد. قبل از آن سفر هیئت جهاد اسلامی و هم‌چنین اعلامیه صادرشده مسکو درخصوص نشست گروه‌ها/جناح‌ها در مسکو، برای گفت‌وگو درمورد پرونده‌ی آشتی ماه فبروری گذشته...  ولوکه نشست و اعلامیه صادره از آن، خالی از هرگونه محتوا باشد، بازهم جنایت ارتباط با بیگانه‌گان و دشمنان امت، انداختن قضایای آن بر روی میزهای گرد‌ پلید آن‌ها، در حال خود باقی می‌ماند. درحالی‌که بازدید هیئت حماس از حد یک ارتباط فراتر رفته است. این جنبش رنج مسلمانان چچن و مسلمانان ساحات دیگر را که از جنایات روسیه رنج می‌برند، نادیده گرفته است؛ مخصوصاً جنایاتی را که روسیه در حق مردم شام روا داشته است. نیروی روسی خانه‌ها و مساجدشان را ویران و قتل عام‌شان نموده است. حتی برخی این بازدید را دروازه‌ی برای بهبود روابط با نظام جنایت‌کار بشار، تعبیر می‌کنند. آن‌چه که قلب انسان را خون می‌کند این است که این جنبش به زبان معاون رئیس خود موسی ابو مرزوق، چنین اظهار می‌دارد که: "روسیه می‌تواند از سیطره‌ی امریکا بر جهان بکاهد، چیزی را که در خاورمیانه انجام داد." مشخص است  منظور آن جنایات و اعمال تروریستی‌یی می‌باشد که روسیه در حق مسلمانان سوریه انجام داده است. چیزی را که جناب ابومرزوق، یک تجربه‌ی خوب برای متوقف کردن غول‌گری‌های آمریکا عنوان می‌کند، راهی برای ایجاد تعادل بین‌المللی‌یی می‌داند که  برای حل و فصل قضیه فلسطین مفید است!

تمام جناح‌ها؛ به‌ویژه جناح‌هایی‌که زیر چتر سازمان آزادی‌بخش فلسطینی فعالیت می‌کنند، شعار اسلام را سر داده؛ طوری وانمود می‌کنند که گویا با تلاش‌های فوری‌شان از فروپاشیدگی و رانش جلوگیری نموده، به سمت قدرت‌های بین‌المللی در جریان بوده و با پروژه‌های‌شان راه حل قضیه فلسطین را شناخته و آن را از مکر حیله‌گران محافظت می‌کنند. درحالی‌که به سمت درخواست قدرت‌های جنایت‌کاری‌که هر لحظه‌ی از تاریخ امت، بر دشمنی آنان با اسلام و مسلمانان شهادت می‌دهد، لبیک گفته و از دیگران سبقت می‌گیرند. متأسفانه این چه سرنگونی و چه انحرافی‌ست؟!

در خاتمه؛ آن‌چه‌که باید در ذهن ما طنین انداز باشد، این است که هرگونه ارتباط با بیگانه‌گان انتحار سیاسی می‌باشد. لذا باید نسل‌های‌مان را بر مبنای آن تربیه کرد. این‌که در هرنوع شرط بندی در خصوص روابط با دولت‌های استعماری درجریان بازی‌های‌که بالای رینگ نمایش می‌دهند، تنها بازنده امت اسلامی می‌باشد و بس. تمامی کفار دشمنان امت اسلامی بوده و در دشمنی خود با امت یکسان می‌باشند. هرگاه اگر فرزندان امت در معرض اغواگری و سوء استفاده‌ی استعمار قرار می‌گیرد، باید موقفی را به سان موقف صحابی بزرگ‌وار -کعب ابن مالک- از خود نشان دهند. هنگامی‌که پادشاه غصاصنه از کعب رضی الله عنه خواست که بر رسول الله صلی الله علیه وسلم پشت کرده و با او هم‌پیمان شود، آن صحابی در پاسخ به آن، نامه‌اش را به آتش زد. باید چنین موقفی هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ حزبی الگوی هر مسلمان باشد.

نویسنده: استاد خالد سعيد

عضو دفتر مطبوعاتی حزبالتحرير-سرزمین مبارك فلسطين

مترجم: علی مطمئن

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه