یکشنبه, ۰۵ ربیع الاول ۱۴۴۶هـ| ۲۰۲۴/۰۹/۰۸م
ساعت: مدینه منوره
Menu
القائمة الرئيسية
القائمة الرئيسية

دو قرارداد در یک معامله

  • نشر شده در فقهی

(ترجمه)

پرسش

السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته!

من جوان مسلمان از کشور تونس هستم، تمایل دارم تا از مجرای حلال موتر بخرم؛ شخصی من را به شرکت‌هایی‌که موتر را به مدت زمان طولانی به کرایه می‌دهند و پس از پوره شدن قرارداد کرایه، امکانات تملیک موتر نیز وجود دارد، رهنمایی کرد؛ یعنی دو قرارداد جدا گانه است؛ آیا این‌گونه عقد و قرارداد جایز است؟

پاسخ

وعلیکم السلام ورحمة الله وبرکاته!

بدون شک، پیمان و قرارداد در اسلام واضح و روشن است که پیمان با پیمان دیگر خلط نمی‌شود؛ بناءً یک قرارداد موقوف به اجرای قرار داد دیگری نیست؛ بلکه عقد و قرارداد پابرجا و وابسته به شروط برگزاری آن و به شروط صحیح بودن آن است؛ لهذا اجرای قرارداد در اسلام آسان و ساده است و در آن بندش و موانع به وجود نمی‌آید و منتج به مشکلات هم نمی‌شود؛ چنانچه در قوانین وضعی بشری موجود است، برابر است که نظام سرمایه‌داری باشد یا هم نظام اشتراکی(کمونیزم)...

رسول الله صلی الله علیه وسلم دو قرارداد را در یک معامله منع نموده است؛ مثلاً چنین بگویی: این خانه‌ام را برایت می‌فروشم، به این شرط که خانۀ دیگرم را برایت به این قیمت بفروشم و یا به این شرط که خانه‌ات را برایم بفروشی و یا این‌که دخترت را به ازدواجم درآوری. پس این درست نیست؛ چون گفتن این‌که خانه‌ام را برایت می‌فروشم، یک قرارداد و پیمان است و گفتن این‌که در مقابل، خانه‌ات را برایم بفروشی "پیمان و قرارداد دوم است" که در یک معامله جمع شده است. بناءً این جایز نیست؛ چون حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم است که احمد از عبدالرحمن ابن مسعود و او از پدرش این‌گونه روایت نموده است:

«نَهَى رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وسلم عَنْ صَفْقَتَيْنِ فِي صَفْقَةٍ وَاحِدَةٍ»

 ترجمه: رسول الله صلی الله علیه وسلم از دو عقد(پیمان و قرارداد) در یک معامله منع کرده است. بنابر این، مراد از این موجودیت دو قرارداد در یک معامله است.

بناءً چیزی‌که شما پرسیده بودید، دو قرارداد در یک معامله است و  آن عبارت از  قرارداد به کرایه دادن تا زمان معین است؛ مثلاً ده سال، بعد از آن قرارداد فروش آن به شمار می‌رود و این دو قرارداد است؛ یعنی به کرایه دادن و فروختن در یک قرارداد که صاحب موتر و شخصی‌که موتر را به کرایه می‌گیرد، در یک قرارداد پیمان می‌بندند و این کار بنابر حدیثی‌که در فوق ذکر گردید، جایز نیست.

هرگاه راه‌حل این مسئله را خواستی، پس با فروشنده بر خرید موتر به صورت اقساط موافقت کن و در بار اول به او قسمتی از پول را پرداخت نموده و متباقی پول را بعداً به صورت اقساط ماهانه پرداخت نمایید تا این‌که مبلغ تعیین شده را که هردوی شما در ابتدا به آن توافق نموده بودید، پوره گردد؛ در این حالت، موتر بنابر قرارداد فروش موتر که هردوی شما در ابتداء به آن موافقت نموده بودید، در ملکیت شما داخل می‌گردد و این پیمان قرارداد خرید به صورت اقساط می‌باشد؛ این جایز بوده و هیچ‌گونه حرجی در آن نمی‌باشد؛ البته مبنی بر این‌که قیمت خرید و این‌که به گونۀ نقد و یا به صورت اقساط پرداخت گردد، در ابتداء تعیین نموده و قرارداد به آنچه که شما موافقت کردید، پایان می‌یابد. پس وقتی‌که بر یک قیمت معین توافق حاصل گردید و فروشنده به مشتری به قیمت حال به فروش رساند و مشتری نیز پذیرفت و یا به قیمت مؤجل(نسیه) به فروش رساند و مشتری نیز قبول کرد، این هم درست و صحیح است؛ چون این مساومة(مذاکره، جگره و یا چانه‎‌زنی) برای موافقت در بیع است و ذات خود بیع(خرید و فروش) نیست.

مساومه(گفتگو، جگره و یا چانه‌زنی) جایز است؛ چون رسول الله صلی الله علیه وسلم مساومه کرده است؛ از حضرت انس ابن مالک رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم گلیم(فرش) و ظرف(کاسه)  را می‌فروخت و فرمود:

«مَنْ يَشْتَرِي هَذَا الحِلْسَ وَالقَدَحَ»، فَقَالَ رَجُلٌ: أَخَذْتُهُمَا بِدِرْهَمٍ، فَقَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم : «مَنْ يَزِيدُ عَلَى دِرْهَمٍ، مَنْ يَزِيدُ عَلَى دِرْهَمٍ؟»، فَأَعْطَاهُ رَجُلٌ دِرْهَمَيْنِ: «فَبَاعَهُمَا مِنْهُ»

ترجمه: این نمد و این ظرف را کی می‌خرد؟ مردی گفت: من به یک درهم می‌خرم، پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: کی بیشتر از یک درهم می‌خرد؟ کی بیشتر از یک درهم می‌خرد؟ سپس شخصی به دو درهم نمد و ظرف را خرید.

این حدیث را ترمذی روایت نموه و گفته است: این حدیث حسن است و بیع مزایده عبارت است از چانه‌زنی، بر هر قیمتی‌که بر آن توافق صورت گیرد. ابن ماجه در سنن خود از سوید ابن قیس روایت نموده که چنین گفته است:

«جَلَبْتُ أَنَا وَمَخْرَفَةُ الْعَبْدِيُّ بَزًّا مِنْ هَجَرَ، فَجَاءَنَا رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم ، فَسَاوَمَنَا سَرَاوِيلَ، وَعِنْدَنَا وَزَّانٌ يَزِنُ بِالْأَجْرِ، فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم : «يَا وَزَّانُ زِنْ وَأَرْجِحْ» وصححه الألباني»

ترجمه: من و مخرفة عبدی کالای کتانی و پنبه‌ای را به هجر(منطقۀ نز دیک مدینه) بردیم و رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و مساومه کردیم و همراه ما وزن کننده‌ای بود که در برابر وزن کردن اجره(پول) می‌گرفت؛ پیامبر صلی الله علیه وسلم برایش گفت: وزن کن و همان کفه(پلۀ) ترازو را که در آن جنس است، ترجیح بده(و این عمل مستحب است؛ نه واجب یعنی در فروش پلۀ ترازو که در ان جنس است کمی مایل شود مستحب است).

هم‌چنان بیع(خرید و فروش) به صورت اقساط جایز است؛ چون‌که آن مساومة(مذاکره و جگره) به هر قیمتی‌که خرید و فروش تمام شود، می‌باشد. این در صورتی است که مساومة به قیمت مال تجارت به صورت معجل(فوری) باشد و یا مؤجل(كه در آن مهلت داده شود) و اجرای این قرار داد به یکی  از آن دو قیمت می‌باشد: قیمت معجل و یا مؤجل.

در نزد جمهور علماء فروش چیزی بلندتر از قیمت امروزی‌اش، بنابر تأخیر در پرداخت پول جواز دارد. از طاووس و حکم حماد روایت شده است که آن‌ها گفته اند: باکی ندارد که شخصی چنین بگوید که این را برایت به پول نقد به این قیمت و به پول قرض به این قیمت، می‌فروشم؛ سپس به یکی از قیمت‌ها موافقت کنند و هم‌چنان از حضرت علی رضی الله عنه روایت است که فرمود: هرگاه شخصی به دو قیمت(قیمت فوری و قیمت تأخیری)، جگره و چانه‌زنی نماید، باید یکی از آن دو قیمت قبل از قرارداد تعیین گردد.

لهذا راه‌حل اینست که یا موتر را اجاره بگیرید و یا هم موتر را به صورت اقساط خریداری نمایید؛ چنانچه در فوق ذکر کردیم و بعضی‌ها می‌گویند: فرق بین خریدن به صورت اقساط و اجاره و خریدن آن در یک قرارداد چیست؟ پاسخ به آن‌ها اینست که فرق بسیار بزرگ بین این‌ها است؛ چنانچه فرق بین حلال وحرام است. الله سبحانه وتعالی دانا است به آن چیزی‌که به مردم نفع می‌رساند و یا ضرر و به آن چیزی‌که به خوبی و اصلاح انسان‌ها است و یا هم باعث فساد و تباهی آن‌ها می‌گردد؛ چنانچه فرموده است:

﴿أَلَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ﴾

[ملک: 14]

ترجمه: مگر کسی‌که(مردمان) را می‌آفریند(حال و وضع ایشان را) نمی‌داند؟ و حال آن‌که او دقیق و باریک‌بین بس آگاهی است؟!

بناءً شایسته است که از حق  پیروی صورت گیرد و الله سبحانه وتعالی ذات هدایت‌گر بسوی راه راست و استوار است.

برادر شما عطاء ابن خلیل ابوالرشته

17 ربيع الاول 1438هـ.ق

16 دسمبر 2016م

ادامه مطلب...

بحران ترکستان شرقی در سایۀ وحشی‌گری‌های چین

(ترجمه)

هیچ‌گونه الحادگری و جنایت انسانی باقی نمانده است؛ مگر این‌که دولت ملحد چین علیه مسلمانان ایغور مرتکب شده است. از زمان اشغال ترکستان شرقی در سال 1174هـ.ق مصادف به 1760م توسط چین، بیشتر از یک میلیون مسلمانان این سرزمین به وسیلۀ جنایات وحشیانه‌ای‌که از هردرنده‌ای بدوربود، کشته شده اند. حتی همین اکنون که چین ادعای دولت پیشرفته و جدیدی را می‌نماید که در موقف جهانی با امریکا رقابت می‌کند، دولت فعلی چین از اجداد جنایت کار خود؛ کسانی‌که بیش از یک میلیون مسلمان را وحشیانه به قتل رسانده اند، تفاوتی ندارد؛ بلکه دولت کنونی چین اضافه بر قتل، مسلمانان را در دین‌شان به فتنه می‌اندازد.

در جریان دهه‌های گذشته مخصوصاً در این سال‌های اخیر دولت چین در جنگ با دین الله و تجاوز بر مسلمانان و زیرپا نهادن حقوق و انکار خوبی‌های مسلمانان، از تمام خطوط سرخ عبور نموده و جنایات بسیاری در حق مسلمانان چین و مخصوصاً مسلمانان ترکستان شرقی مرتکب شده است. تلخ‌تر و بد‌تر از آن وضع قوانینی است که جنایات‌شان را علیه این مسلمانان مشروعیت قانونی می‌دهد:

1. ممنوعیت از ادای فریضۀ روزه در ماه مبارک رمضان؛

2. ممنوعیت ریش برای مردان و حجاب برای زنا در ترکستان شرقی؛

3. ممنوعیت نام‌گذاری نوزادان به نام‌های مرتبط به دین و عقیدۀ مسلمانان؛ مانند: نام‌های پیامبر صلی الله علیه وسلم و نام‌های حماسی حاوی مفهوم جهاد و مجاهد؛

4. زندانی ساختن کسانی‌که فرزندان خود را به فراگیری شعائر اسلامی؛ مانند نماز، روزه و اصلاح اخلاقی تشویق و تحریک می‌کنند؛

5. سرپرستان خانواده‌ها به فرستادن فرزندان خود به مکاتب دولتی و به فراگیری سیاست‌های تنظیم خانواده‌هایی‌که بر هدف نابودی مسلمانان در نظر گرفته شده است، ملزم می‌باشند؛

6. ممنوعیت ازدواج، تنها از طریق روش‌های دینی؛

7. ساکنان ترکستان شرقی، برای محدود کردن سفرها و رفت و آمد‌ها بدون اطلاع مقامات دولتی، مأمور به تسلیم گذرنامه‌های خود نزد دولت می‌باشند؛

8. گماردن جاسوس در خانه‌های مسلمانان برای گزارش از کارهایی‌که مسلمانان ارتباط به طریقۀ زندگی اسلامی در خانه‌های خود انجام می‌دهند؛ برای این‌که دولت بتواند از حساسیت‌های مسلمانان آگاهی پیدا کرده و مطابق به آن اقداماتی را انجام دهد و دیگر از موارد نقض شده توسط دولت چین، علیه مسلمانان ساکن در چین بطور عام و علیه مسلمانان ترکستان شرقی به طور خاص.

مسلمانانی‎‌که امروز علیه‌شان به جنگ برخاسته اند، ایشان صاحبان پیام الهی و زیباترین تمدن می‌باشند؛ شخصیت‌های‌شان طوری صیقل خورده تا بهترین شخصیت‌های بامنصب، امانت، صداقت، نجابت و رحمت باشند. با این مسلمانان به این خاطر پیکار نمی‌شود، همان‌گونه که دولت چین ادعا می‌کند، شورشی و اوباش باشند؛ بلکه برای این با این مسلمانان سرستیز دارند که این‌ها بهترین انسان‌ها از بهترین امتی می‌باشند که برای هدایت بشر مأمور شده اند و وضعیت‌شان مانند وضعیت قوم لوط علیه السلام است که چنین می‌گفتند: 

﴿أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ﴾

[اعراف: 28]

ترجمه: این‌ها را از شهر و دیار خود بیرون کنید؛ این‌ها مردمی هستند که پاکدامنی را می‌طلبند(و با ما همصدا نیستند)!

چینی‌ها با مسلمانان بر دین، صداقت و نجابت‌شان حسد می‌ورزند. قلدری دولت ملحد چین بر مسلمانان برای این نیست که این مسلمانان، ‌همان‌گونه که ادعا می‌شود، تروریست می‌باشند؛ بلکه آن‌ها از آن جایی‌که به شکنجه و عذاب باور دارند، این قلدری جزء از تهاجم جهانی صلیبی علیه اسلام و مسلمانان می‌باشد؛ تهاجمی‌که آن را رأس شرارت(امریکا) رهبری می‌کند.

علی‌الرغم این‌که مسلمانان ترکستان شرقی اصلیت ترکی دارند، تنفر و عداوت حکام ترکیه نسبت به اسلام و مسلمانان از حکام چین کمتر نیست. حکام ترکیه با امریکا در جنگ‌اش علیه اسلام و مسلمانان هم‌دست شده اند. اگر حکام ترکیه کدام دوستی و یا وفاداری نسبت به اسلام می‌داشتند و یا حتی اگر کدام ارزش نژادپرستانه‌ای هم نزد آن‌ها وجود می‌داشت، مردم ترکیه و اردوی آن‌ها توان پاسخ دادن به فریاد‌های مسلمان‌های ترکستان شرقی را داشتند. مردم ترکیه و اردوی آن‌ها می‌توانند چین را مجبور به احترام برای اسلام و مسلمان‌ها نمایند و حتی می‌تواننددولت چین را مجبور به پرداخت جزیه کنند؛ همان‌گونه گذشته‌گان شان چینن کرده بودند.

هم‌چنین دولت هسته‌ای پاکستان که علی‌الرغم مجاورتش با مرزهای چین وضعیت مسلمانان ترکستان را یک مورد داخلی می‌خواند، همانگونه که رئیس جمهور کنونی پاکستان به زبان آورد که حکام پاکستان به آنچه که حکام ستمکار چین انجام می‌دهند، باور دارند، گوش‌ها و چشمان خویش را بر جنایات چین و زیرپا شدن حقوق برادران مسلمان و همسایه‌گان خود بسته اند. بلی، این دولت پاکستان بود که کشمیر را بدون‌هیچ بهائی برای کسانی فروخت که به مراتب از چین قدرت کمتر و اردوی ضعیف‌تری داشتند. حکام این چنانی چگونه می‌تواند چین را از ظلم‌اش باز دارند؛ در حالی‌که آن‌ها خود در ستمکاری مانند چین می‌باشند.

شما حکام چین! فریب واقعیت حکام ترسو و مزدور حاکم بر مسلمان‌ها را نخورده و در گمراهی خویش اسرار نورزید؛ چون واقعیت امت میلیاردی با واقعیت حکام‌شان متفاوت است. خیر هنوز در این امت وجود دارد و به همین دلیل است که قوت‌های کفار غربی و به سرکردگی امریکا، آن‌ها جنگ تمام‌عیاری را علیه امت راه‌اندازی نموده اند و حکام دون پایۀ مسلمان‌ها هم با آن‌ها همرکاب شده اند و به همان منوال شما نیز به دلیل جهل و حماقت سیاسی‌ای که داشتید، درین جنگ علیه بهترین امتی‌که برای هدایت مردم  مأمور شده اند، صف‌آرائی نموده‌اید. شما آن قطب‌نمایی‌که هیچگاه به سمت منافع‌تان، نه در درازمدت و نه در کوتاه‌مدت، نچرخیده بود، گم کرده، فهمیده و نفهمیده از اهداف امریکا غافل ماندید؛ از اهداف دشمن واقعی، که در کمین‌تان نشسته و صبح و شام با شما مکر می‌کند؛ دشمنی‌که هرگاه بخواهد شما را فروتن و لجام نماید، ناوگان خویش را به حرکت در آورده و بلکه در مقابل به اصطلاح پول‌هایی‌که ارزش همان مرکب‌هایی‌ را که با آن‌ها چاپ شده اند، هم ندارند، شما را به بردگی گرفته اند. آیا شما همان مردان و سیاسیونی ‌هستید که خود را شایستۀ صدارت و کرسی می‌دانید. شما کسانی نیستید، جز این‌که بر ضعفاء قلدوری نموده و در برابر روبای مکار ذلیلانه فرمان‌برداری می‌نمایید یا شرم نکرده و از این جادۀ گمراهی‌تان باز نمی‌گردید.

شما ای حکام چین! آگاه باشید که خلافت راشدۀ دوم بر منهج نبوت به خواست الله سبحانه وتعالی به زودی برپا خواهد شد و از قطره قطره خون‌هایی‌که ریختاندید و از آبروهایی‌که زیر پای نهادید، از شما حساب خواهی گرفت. پیش از این‌که وقت را از دست دهید، از جنایت‌تان دست بردارید؛ زیرا خلافت جز فرموده‌ای‌که رسول الله صلی الله علیه وسلم به پادشاهان زمین گفت:

«أسلموا تسلموا" فإن أبيتم فإنّ عليكم إثمكم وإثم من تبعكم من الغاوين»

ترجمه: اسلام بیاورید تا سالم بمانید؛ اگر اباورزید مسئولیت شما و گمراهانی‌که از شما پیروی می‌کند، بدوش خودتان خواهد بود!

برای شما چیزی دیگری نمی‌گوید. ما شما را از عاقبت کارتان بر حذر می‌داریم. تنها یک جنایت از این جنایات‌تان کفایت می‌کند که جنگ خانمان‌سوزی از جانب امت اسلامی علیه متجاوزین به دین و آبروی امت راه‌اندازی شود. شما باید از تاریخ مسلمان‌ها درس گرفته و به یاد داشته باشید که خلیفۀ ما معتصم بالله به خاطر فریادرسی یک زن مسلمان که اسیر رومی‌ها شده بود و فریاد وامعتصما را سر می‌داد، یک شهرکامل را فتح نمود. خلیفه ولید بن عبدالملک در عکس العمل به دزدان دریایی "دبیل" که به آگاهی پادشاه‌شان "داهر" دست به جنایت می زدند، فرمانده محمد بن قاسم را برای فتح "سند" فرمان داد و در سال 90هـ.ق این فرمانده 18سفینه را با هدایا، دریانوردان و زنان مسلمان و سرنشینان آن نجات داد. آیا فرمانده‌ ما قتیبه بن مسلم باهلی را فراموش کردید؛ کسی‌که شما را مجبور ساخت تا قسم‌اش را برآورده و پاداشاهان‌تان را با مهرش مهر نمود و بر خاک‌تان قدم نهاد و شما ذلیلانه برایش جزیه پرداخت می‌نمودید.

برگرفته از جریدۀ الرایه

نویسنده: بلال المهاجر

ادامه مطلب...

نرم خویی و خوش رفتاری

(ترجمه)

از حضرت عایشه صدیقه رضی الله عنها روایت است که رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود:

«إِنَّ اللَّهَ تعالی رَفِيقٌ يُحِبُّ الرِّفقَ، وَيُعْطِي على الرِّفق مالا يُعطي عَلى العُنْفِ وَما لا يُعْطِي عَلى ما سِوَاهُ»

(رواه مسلم)

ترجمه: الله متعال مهربان است و نرم‌خويی و مهربانی را دوست دارد و در برابر مهربانی چيزی عطا می‌کند که در برابر خشونت و چيزهای ديگر نمی‌بخشد.

در روایت دیگری آمده، که برای حضرت عایشه رضی الله عنها گفت:

«عَلَيْكِ بِالرِّفْقِ، وَإِيَّاكِ وَالْعُنْفَ وَالْفُحْشَ، إِنَّ الرِّفْقَ لَا يَكُونُ فِي شَيْءٍ إِلَّا زَانَهُ، وَلَا يُنْزَعُ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا شَانَهُ»

ترجمه: نرمی را اختیار کن و خود را از زشتی و فحش‌گوئی نگهدار؛ زیرا رفق در چیزی نمی‌باشد؛ مگر این‌که آن را زينت می‌بخشد و از هيچ چيزی بدور نمی‌شود، مگر اين‌که آن را زشت می‌سازد.

سفیان ثوری به یارانش گفت: «آیا می‌دانید رفق چیست؟ رفق آنست که هر عمل در جایش انجام یابد، شدت وجدیت در جایش، نرمی وسهل گیری در جایش، شمشیر در جایش و قمچین یا تازیانه در جایش.» امام غزالی گفته: «رفق محمود و ستوده شده است و ضد زشتی تندروی و غرور می‌باشد. زشتی و سخت‌گیری منتج به غضب و فظیحت می‌شود. رفق و نرمی صاحبش را به حسن خلق وسلامتی منتج می‌سازد. رفق و نرمی ثمرۀ و نتیجۀ حسن خلق است.»

برادران مسلمان! کار و تلاش بخاطر تغییر و حمل دعوت در اولویت مکلفیت‌های انسان قرار دارد؛ لذا باید ضروراً امت اسلامی را آگاهی داد که تو در خدمت ایشان هستی و تو در راستای حصول سعادت دنیا و آخرت آن‌ها می‌کوشی. اینست موضوعی‌که در رأس همه فعالیت و مشغولیت حقیقی زندگی مان قرار گرفته است؛ چنانچه توجه و هدف اساسی زندگی نبی کریم صلی الله علیه وسلم همین بیداری و نجات مردم به واسطۀ طاعت در دنیا و بشارت جنت در آخرت بود.

وضعیت امت اسلامی مقتضی آنست که همۀ ما دست همّت را به دست هم بدهیم و بكوشيم تا با لطف و نرمی کامل و خالی از تکبر، دست امت را گرفته تا ایشان دقت بر این کنند که هرکاری را در محل و موقع آن انجام دهند؛ اما هرگاه در آنچه خیر و مصلحت امت نهفته باشد و ضرورت به شدت و جدیتی دیده شود، باید از شدت و جدیت کارگرفته شود و پرده از روی حقایقی برداشته شود که کفار ضد مصالح امت برنامه‌ریزی کرده اند.

پس امت باید نسبت به مصالح‌شان تنبیه و آگاه شوند؛ زیرا هرفرد امت جزء لا یتجزای امت اسلامی می‌باشد تا مملو از تداوم روابط و محبت بوده و امت اسلامی ارتقا نمایند تا به یاری الله متعال عزت دنیا و آخرت را کسب نمایند.

علاقه‌مندان گرامی در حلقۀ پیامبر صلی الله علیه وسلم! تا ارایۀ بعدی، شما را به الله بی‌نیاز می‌سپاریم. والسـلام علی من تبع الهدی

ادامه مطلب...

تلویزیون الواقیه: تبصره پیرامون "کنفرانس جهانی برادری انسانی" و "سند ازهر و واتیکان" این کار برای رضایت الله (متعال) صورت گرفته است یا برای رضایت شیاطین جامعه بین المللی؟

  • نشر شده در ویدیوها

تقدیم: استاد توانا احمد القصص عضو حزب التحریر- ولایه لبنان

پنج شبنه، 02 جمادی الثانی 1440هـ.ق / 07 فبروری 2019م

ادامه مطلب...

نگاهی به حوادث و رویدادهای جدید (جزء سوم)

نشست "216"
توافق منع سلاح‌های هسته‌ای امریکا با روسیه
مهمان برنامه: استاد بلال القصراوی (ابو ابراهیم)
مجری برنامه: استاد هیثم الناصر (ابو عمر)

حزب التحریر – ولایه اردن

جمعه، 03 جمادی الثانی 1440هـ.ق / 08 فبروری 2018م

ادامه مطلب...

توهم صلح و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان

  • نشر شده در سیاسی

بعد از سپری شدن نزدیک به دو دهه جنگ در افغانستان، نیروهای آمریکایی ظاهراً تصمیم به ختم این غائله وحشت گرفته و تلاش های پیگیر و بی سابقه خود را برای به نتیجه رساندن گفتگوهای صلح به راه انداخته اند. در حال حاضر گفتگوهای صلح در اساسی ترین مقطع آن قرار دارد و تا کنون نشست های مختلفی در رابطه به صلح میان گروه طالبان و نماینده خاص آمریکا در امور صلح افغانستان صورت گرفته است.

این تلاش ها از جانب امریکا برای توافق صلح با گروه طالبان، این خوشبینی ها را برای مردم به میان آورده است که گویا بعد از سالها اشغال، قتل و کشتار مسلمانان بی گناه این سرزمین احتمال به میان آمدن صلح و ثبات به میان آمده است. اما نکته ی که در این میان حائز اهمیت است، بحث خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان می باشد. موضوعی که بارها در نشست های مختلف روی آن بحث شده و از جمله شرایط اساسی برای دست یافتن به صلح گفته شده است.

مقام های مختلف آمریکایی نیز از خروج نیروهای خود از افغانستان گفته اند. چنانچه، در نشست نمایندگان امریکا و گروه طالبان در قطر، زلمی خلیلزاد  واضح بیان کرد که آمریکا قصد خروج از افغانستان را دارد. همچنان مایک پمپیو، وزیر خارجه آمریکا در تویتر خود نوشت:" آمریکا به تعقیب تلاش های صلح در افغانستان برای جلوگیری از مبدل شدن این کشور به پناهگاه های تروریستان و بیرون کشیدن نیروهایش، جدی است". از جانب دیگر بحث خروج در حالی مطرح می شود که طرف مقابل آمریکا نیز از خروج نیروهای این کشور از افغانستان می گویند و ضرب العجل هجده ماه را که در طرح نهاد پژوهشی رَند نیز ذکر شده است یاد می کنند.

اما سوال این جاست که آیا آمریکا بر تعهد خود مبنی بر خروج نیروهایش پایبند باقی خواهد ماند یا خیر؟

در جواب باید گفت که آمریکا در طول تاریخ به هیچ تعهدی وفادار نبوده و انتظار خروج نیروهای آمریکایی واقعیت نداشته تنها یک فریب سیاسی است.  برای آمریکایی که میلیاردها دالر را در افغانستان به مصرف رسانیده و تعداد زیادی از عساکر خود را از دست داده است، دور از انتظار است که کتاب جنگ افغانستان را به این زودی ها بسته نماید. اگر صحبت از خروج نیز مطرح است، بیشتر جنبه نمایشی و تاکتیکی را دارد. زیرا هنوز هم افغانستان یک نقطه استراتیژیک برای آمریکا جهت دستیابی به اهداف منطقوی اش از جمله زیر نظر داشتن کشورهای چون چین و روسیه به شمار می رود.

با تمام این ها اگر آمریکا موضوع خروج نیروهایش را از افغانستان مطرح می کند به یک باره گی نبوده و خروج نیروهایش را در چند مرحله مطرح خواهد کرد. چنانچه در طرح نهاد پژوهشی رَند نیز موضوع خروج نیروهای آمریکایی در سه مرحله (6 ماه، 12 ماه و 18 ماه) مشروط به برآورده شدن شرایط خروج و تداوم آن می باشد.

بدون شک آمریکا برای خروج نیروهایش بدون استبناط به طرح رَند شرایطی را مطرح خواهد کرد، که عدم برآورده شدن آن می تواند به معنی ادامه حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان باشد. چنانچه، در طرح نهاد پژوهشی رَند برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان شرایطی از جمله ایجاد یک حکومت انتقالی و برگزاری لویه جرگه قانون اساسی ذکر گردیده است. اما این احتمال هم وجود دارد که شرایط ذکر شده برآورده نشود و آمریکا همچنان به تداوم حضور خود در افغانستان ادامه دهد. از جانب دیگر، تا عملی شدن تعهدات اوضاع را قسمی به نفع خود سر و سامان دهد که طرف مقابل از خواسته اش مبنی بر خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان کوتاه آمده و ذوب پروسه صلح آمریکایی گردد.

اما با تمام این ها اگر قرار باشد آمریکا نیروهایش را از افغانستان خارج کند؛ تنها اشغال شاید به پایان برسد، اما همچنان استعمار سیاسی، اقتصادی، فکری و فرهنگی با تمام قوتش باقی خواهند ماند. از جانب دیگر، اگر نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان خارج شود، به هیچ صورت نمی توان تضمین کرد دست استخبارات این کشور از این سرزمین کوتاه می گردد. چنانچه، ترامپ رئیس جمهور امریکا در صحبت های خود از حضور استخبارات این کشور در افغانستان سخن گفت، و این یعنی همان حضور دوام دار آمریکا در افغانستان که بارها مقامات بلند پایه ی آمریکایی از آن سخن گفته اند.

همچنان نباید فراموش کنیم که مسئله خروج تنها شامل نیروهای نظامی این کشور می شود؛ و خروج کامل نیروهای اشغال گر اعم از نظامی، ملکی و استخباراتی ممکن نیست. چنانچه، مورد مشابه آن را در عراق شاهد بودیم که چگونه آمریکا بعد از خروج، استخبارات خود را در عراق حفظ کرد تا همچنان این کشور را در استعمار خود داشته باشد. با این وجود، نباید فریب تلاش های ظاهری صلح آمریکا را خورد؛ صلح و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در موجودیت نهادهای استخباراتی، سفارت این کشور که دایمأ در تلاش دسیسه چینی هستند توهمی بیش نیست. صلح واقعی تنها زمانی می تواند در افغانستان مسیر گردد که به کلی ریشه اشغال و استعمار در این سرزمین از  بیخ و بن برچیده شود و مردم افغانستان براساس ارزش های اسلام یک نظام سیاسی اسلامی را طوری پایه ریزی کنند که اسلام را در تمامی بخش ها به کرسی تطبیق و تنفیذ بنشاند.

سهیل صالحی

ادامه مطلب...
Subscribe to this RSS feed

سرزمین های اسلامی

سرزمین های اسلامی

کشورهای غربی

سائر لینک ها

بخش های از صفحه